ب) یادگیری زدایی سریع و آمرانه یا یادگیری زدایی سطوح شناختی و اجتماعی؛ یادگیری شناختی و اجتماعی شامل باورها، ارزش ها، نگرش ها، مفروضات و مهارت های میان فردی است که از طریق چندین فرایند به هم پیوسته و پیچیده روی می دهد، زدودن این رفتارهای پیچیده مستلزم صعود در منحنی یادگیری زدایی است. این حرکت مبتنی بر آموزش دستوری و آمرانه و متوقف نمودن باورهای معین است. برای این منظور باید شواهد قوی و غیر قابل انکاری ارائه کرد تا افراد برای ترک آموخته ها قبلی متقاعد شوند. بنابراین مستلزم تلاشی آگاهانه و عمدی است تا روش های فعلی رها شوند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

ج) یادگیری زدایی عمیق؛ جدایی و دوری از روش های انجام دادن کارها یا درک آنها است و در آن سبک های قبلی انجام دادن کارها باید رها شود. در این فرایند، در اثر رویدادهای تکان دهنده، یادگیری از بین می رود. یادگیری زدایی عمیق، ناگهانی، سریع، بدون مقدمه، غیر منتظره و حتی بالقوه دردناک است و بیانگر بی کفایتی شخص و سازمان برای حل مسائل است. چالش اصلی یادگیری زدایی عمیق این است که کمتر عمدی و برنامه ریزی شده و مستقیم است و اساساً‌ غیر قابل کنترل و غیر قابل پیش بینی است. یادگیری عمیق کم کم روش جدیدی را القا و عدم کارآیی روش گذشته را منعکس می کند این عمل ممکن است ناگهانی رخ دهد، اما برای همیشه زندگی شخص و سازمان را تغییر دهد.
تفاوت انواع یادگیری زدایی به سرعت صعود در منحنی یادگیری زدایی و میزانی که این فرایند به مشورت نیاز دارد، است. در یادگیری زدایی، ‌عادت های یاد گرفته شده کم کم محو می شود و با مهارت آموزی با تفکر درباره تجربه های شخصی، یادگیری زدوده می شود. باید توجه کرد که یادگیری زدایی، حرکتی خطی نیست، بلکه غیر خطی یا منحنی است و حرکت در این منحنی ممکن است کند یا سریع باشد. اما شخصی که یادگیری زدایی می کند در انتهای سفر هرگز همانند کسی که در ابتدا این سیر را آغاز کرده بود نیست. جدول ۲ انواع یادگیری زدایی را نشان می دهد. (عدلی ، ۱۳۸۹)
جدول (۲-۳) انواع یادگیری زدایی

یادگیری زدایی
ویژگی
رویه ها

تغییر در سطح رفتارهای ساده، کسب عادت های جدید

زدودن

تغییر در سطح رفتارهای شناختی – اجتماعی ، کسب باورها و ارزشها

عمیق

تغییر در روش های انجام دادن کارها و کسب روش های جدید

۲-۲-۳-۵- تعریف یادگیری مادام العمر
گرچه اغلب، یادگیری مادام العمر به عنوان مفهومی مبهم و منازعه برانگیز در نظر گرفته شده است، اما معمولاً برای ارجاع به مجموعه گسترده ای از باورها، اهداف و راهبردهای متمرکز بر این عقیده که فرصت های یادگیری باید برای همه صرف نظر از سن و وضعیت، قابل دسترس باشد، به کار می رود. رویکردهای یادگیری مادام العمر، عموماً در دو زمینه مطرح می شود. رویکرد اول بر منفعت اقتصادی کشورها، جوامع و تجارت متمرکز می شود؛ در این رویکرد، افراد نیازمند باید انعطاف پذیری بیشتری در مسئولیت های خود در برابر تغییر نیروها و عوامل تولید حاصل از تغییر اقتصاد صنعتی به اقتصاد دانش محور داشته باشند و دانش و مهارت ها، به صورت ویژه ای در میان کسانی که فاقد توانمندی های ضروری استخدام، ناشی از فقدان تحصیل رسمی یا تنزل دانش کسب شده قبلی اند، برجسته می شود. دومین رویکرد یادگیری مادام العمر در ایده اشکال آموزش، پایه ای برای شهروندی در جوامع ملی، روشنفکر و دموکراتیک است. بر اساس این ایده، ارتباط بین مسئولیت مدنی و آموزش مشخص شده است که توسط بیکن در قرن هفدهم و اخیراً توسط دیویی بحث شده است.
یادگیری مادام العمر، توسعه پتانسیل انسانی را از طریق یک فرایند حمایتی مستمر تحریک می نماید و به افراد قدرت کسب دانش، ارزش ها، مهارت ها و فهمی را می دهد که در سراسر زندگی به آنها نیاز خواهند داشت و با اطمینان خلاقیت و لذت بردن از کلیه وظایف، شرایط و محیط، آن را به کار خواهند برد. یادگیری مادام العمر، آرزوی مداوم یادگیری و پذیرفتن مسئولیت یادگیری فردی است. در این یادگیری، فرد رویکرد زندگی، ارزش ها و رفتارش را از نو بازبینی می کند. کاسکان و دمیرل [۱۵۱] به نقل از کیلی و کانن [۱۵۲] عبارت یادگیری مادام العمر، را به یادگیری در طول زندگی فرد نسبت می دهند و آن را تنها مختص یادگیری در زمان تحصیل و یا دانش کسب شده در محیط کار نمی دانند. مفاهیم یادگیری مادام العمر و شهروندی به مطالعات کومبس و همچنین لینگراد بر می گردد و پس از آن درگزارشات یونسکو در مورد یادگیری برای زیستن و یادگیری به عنوان گنج درون دنبال شده است. یادگیری در سرتاسر زندگی برای جوامع دموکراتیک لازم است. آموزش نباید به تحصیل رسمی ختم شود بلکه بزرگسالان باید به آموزش در سرتاسر زندگی خود دسترسی داشته باشند. چنین ایده ای بر مفهوم جامع یادگیری بنا شده و با کسب دانش، تجدید و استفاده از آن مرتبط است. یادگیری سراسر عمر، نه تنها به این معناست که افراد باید از فرصت های ایجاد شده توسط جامع متنفع شوند، بلکه جوامع باید فرصت های جدیدی را برای افراد خود تدبیر نماید. در این دیدگاه جامعه باید بر اندیشه یادگیری برای زیستن با یکدیگر که در برگیرنده توسعه درک دیگران، پیشینه و عادات آنها و ارزش های معنوی، فرهنگی و اجتماعی است بنا شود، تا افراد، یکدیگر را با درک چگونگی مدیریت تضادها، به شیوه هوشمندانه و مسالمت آمیز، تأیید نمایند
یادگیری مادام العمر مترادف نوینی برای یادگیری است و دستاورد رشد تصاعدی اطلاعات است . توسعه دانش، مهارت ها، علایق و فرصت های یادگیری در زندگی در فرایند یادگیری مادام العمر توسط افراد حفظ می شود. یادگیری مادام العمر در برگیرنده فرایند یادگیری از گهواره تا گور بدون تحمیل اجبار و با میل و علاقه فردی است. برامای در متون مربوط به یادگیری مادام العمر این واژه را به معانی یادگیری چگونه آموختن، یادگیری در سراسر زندگی، یادگیری فارغ از انتخاب، یادگیری خود راهبر یا خود حمایتی، یادگیری بدون حد و مرز و سواد اطلاعاتی به کار می برد.
کاتن[۱۵۳] ، فعالیت های ضروری برای تحکیم و قوت بخشیدن به مهارت های یادگیری مادام العمر را توسعه نگرش های مثبت به یادگیری، خواندن، نوشتن، گوش دادن، صحبت کردن و یادگیری مستقل، مهارت های مطالعه و استراتژی یادگیری، مهارت های عالی تفکر و فراشناخت بیان نموده است. فیندلی [۱۵۴]به نقل از کندی، سه جنبه از شایستگی های یادگیرنده مادام العمر را شامل توانمندی خود تنظیمی (مهارت های جستجو، مدیریت زمان، هدف نویسی، تفکر انتقادی و غیره)، تسلط و جستجوی مداوم موضوعات (انس کافی با موضوعات برای توانا شدن در یادگیری خود راهبر) و اطمینان به توانایی فرد برای کنترل مؤثر عملکرد در وضعیتی مهم، معرفی کرده است. یزدانی و همکاران در تعریفی به نقل از هاردن، یادگیری مادام العمر و تداوم آموزشی را در ایجاد توانمندی های یادگیری خودراهبر، یادگیری عمیق در برابر یادگیری سطحی، جستجو و بازیافت اطلاعات از منابع مختلف و روز آمد، مرور نقادانه مطالب در برابر پذیرفتن کور کورانه آنها، ادغام دانش موجود، همراه با جستجوی ارتباطات بین آنها و خود ارزیابی یادگیری معرفی نموده اند(محمدی مهر و همکاران ، ۱۳۹۰)
در اخر می توان اضافه کرد نیاز به یادگیری مستمر و پیوسته در سراسر طول عمر از جنبه های مختلفی قابل بررسی است. برای مثال : یکی از دلایل اساسی یادگیری مادام العمر تغییر در قوانین اجتماعی است که هر شخص از دوران طفولیت تا پیری با آن مواجه است. از دیگر دلایل اصلی یادگیری مادام العمر رشد فیزیولوژیکی و تغییراتی است که در مراحل مختلف زندگی روی می دهد. دلایل دیگر یادگیری مادام العمر می تواند عوامل اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و سایر عواملی باشد که به جامعه و شخص انسان مربوط می شود . از جمله ضرورت کسب مهارت ، دانش و ویژگی هایی که با آموخته های قبلی مرتبط یا نامرتبط است . از دلایل مهمی که موجب شده است تا پدیده یادگیری مادام العمر در چند سال اخیر بسیار رواج یابد ، می توان به گسترش تمایل به افزایش کیفیت زندگی افراد و نگرانی های جهانی در این خصوص ، بدون توجه به اینکه در کدام محدوده از جهان ساکن هستند ، اشاره کرد. از دلایل دیگر رواج مفهوم یادگیری مادام العمر افزایش بسیار سریع تغییراتی است که در دامنه طول عمر افراد کنونی جوامع نسبت به گذشته روی می دهد. انفجار دانش و ناپایدار شدن اطلاعات از نتایج این تغییرات است (افضل نیا و همکاران ، ۱۳۸۹).
۲-۲-۳-۶-مقایسه مدل یادگیری مادام العمر با یادگیری سنتی
بانک جهانی آموزش در سال ۲۰۰۳ مدل یادگیری مادام العمر را در مقایسه با یادگیری سنتی ارائه نموده است که این مدل در جدول ۱ ، آورده شده است (محمدی مهر و همکاران ، ۱۳۹۰) .
جدول (۲-۵) مقایسه بین مدل یادگیری مادام العمر و یادگیری سنتی

مدل یادگیری مادام العمر
مدل یادگیری سنتی

مربیان هدایت کنندگان به سمت منابع دانش هستند

مربیان منبع دانش هستند

یادگیرندگان با انجام دادن عمل یاد می گیرند

یادگیرندگان دانش را از مربیان دریافت می کنند

یادگیرندگان در گروه ها و از یکدیگر می آموزند

یادگیرندگان به تنهایی کار می کنند

ارزشیابی برای راهنمایی راهبردهای یادگیری استفاده می شود و مسیرهایی را برای یادگیری بیشتر تعیین می کند

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...