۵- ایجاد یک بازار دائمی و مستمر که امکان سرمایهگذاری بلندمدت و کوتاهمدت را فراهم می کند.
۶- وجود طیفهای متنوع از اوراق بهادار از نظر درجه بازدهی و خطرپذیری برای سرمایهگذار
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۷- برقراری سیستمها و روشهایی که از طریق آن، خرید و فروش اوراق بهادار منظم و رسمی گردد.
۸- حمایت از سرمایهگذاران کوچک و احساس مشارکت در امور تولیدی و تجاری
۹- نظارت مضاعف بر فعالیت شرکتها درچارچوب استانداردها وآئیننامههای بازار سرمایه(سایت بورس اوراق بهادار ۱۳۹۱ )
۲-۵ چارچوب نظری
در خصوص حرکت قیمت ها در بورس اوراق بهادار و چگونگی عملکرد این بازار از نظر مانایی یا نامانایی سه نظر در این چاچوب مطرح شده است .
الف – نظریه بنیادین
بر اساس این نظریه در بازار سرمایه ارزش سهام بر اساس میزان منافع آتی و اطمینان از تحقق آنها تعیین می گردد و هر اندازه اطمینان نسبت به کسب بازده بیشتر باشد مخاطره از دست دادن اصل سرمایه و سود آن کمتر میشود.
عوامل و متغییر های متعددی در بازار سرمایه و در سطح کلان کشوربر روی قطعیت یا عدم قطعیت سود ونیز تغییرات قیمت دارائی های مالی اثر می گذارد . به همین خاطر روش بنیادین به بررسی دقیق عوامل محیطی که ممکن است بر روند حرکت قیمت سهام و به تبع آن بربازده دارائی های مالی تاثیر گذارد می پردازد . در این روش به منظور تحلیل گزینه های سر مایه گذاری در بورس اوراق بهادار قاعدتا بایستی به سه مرحله اساسی ذیل که ارکان اصلی تحلیل بنیادین است توجه نمود .
۱- بررسی و تحلیل اوضاع اقتصادی کشور
در نظام کنونی اقتصاد جهانی ،بورس اوراق بهادار نقش دماسنج اقتصادی را ایفا می کند و وضعیت اقتصادی و حتی سیاسی و اجتماعی کشور در حال و آینده تاثیر بسزایی بر میزان سود آوری شرکت ها خواهد گذاشت . بنابراین در تحلیل بنیادین ابتدا بایستی تغییر و تحولات اوضاع اقتصادی حال و جهت گیری های آتی به دقت مورد تجزیه وتحلیل قرار گیرد.
این تجزیه و تحلیل شامل بررسی شاخص های کلان اقتصادی از قبیل نرخ تورم ،تولیدات ملی ،نرخ بهره ، نرخ ارز ،میزان بیکاری ،نرخ های رشد اقتصادی و سیاست های پولی و مالی دولت و سایر نهادهای تاثیر گذار است که تحلیلگر با بررسی آنها پیش بینیهای دقیق تری از وضعیت بازار سهام و صنعت خاص به عمل می آورد و از دور نمای آتی سهام موجود در بازار و بالخص سهام شرکت مورد نظر مطلع می گردد.
۲ – بررسی صنعت مورد نظر:دومین مرحله از تحلیل بنیادین بررسی وضعیت و موقعیت فعلی صنعت مورد نظر و روند رشد آتی آن است.سهام داران و معامله گران برای شرکت هایی که در صنایع رو به رشد و سود آور فعالیت می کنند ارزش بیشتری قایل هستند.عوامل مطلوب در صنعت در این تحلیل عبارتند از:
– تقاضای روبه رشد و فزاینده برای محصولات یا خدمات آن صنعت
– برخورداری از ویژگی ممتاز به گونه ای که محصولات مشابه خارجی یا رقیب تهدید جدی برای نفوذ در بازار داخلی نباشند . ویژگی ممتاز می توانند از نیروی کار ماهر و متخصص اسم و رسم تجاری مناسب فناوری پیشرفته تولید و سهم بازار در خور توجه ناشی شود.
– محدود بودن کالاهای جانشین برای محصولات آن صنعت که در این حالت هرچقدر تعداد کالاهای جانشین محدود تر باشد موقعیت بازاری آن صنعت مطلوب تر خواهد بود .
– دخالت محدود ارگانهای تصمیم گیرنده دولتی در تعیین قیمت محصولات صنعت و کم و کیف فعالیت آنها یک عامل مثبت تلقی می گردد زیرا مداخله نهاد های دولتی در فعالیت شرکت ها و اتخاذ تصمیمات اثر گذار توسط آنها موجبات تضعیف حیطه عملکرد مدیریت و نوسانات حاد قیمت سهام و بازده شرکت را فراهم می آورد.
– استراتژیک بودن محصولات صنعت و نیز گاها فشردگی بازار صنعت مورد نظر باعث می گردد که رقبا جدید به آسانی وارد آن صنعت نگردد و بازار صنعت دستخوش نوسانات ناشی از ورود آنها قرار نگیرد .
۲-۲-۵ تجزیه و تحلیل شرکت
در مرحله سوم تحلیل بنیادین ،تحلیل گر بازار سرمایه بعد از انتخاب صنعت مناسب بایستی شرکتی را از میان شرکت های موجود در آن صنعت به معیارهای زیر انتخاب نمایید.
– موقعیت رقابتی برتر شرکت:درهر صنعتی شاید دهها شرکت و موسسه به فعالیت بپردازند لیکن ممکن است تنها چند شرکت عمده موقعیت چشمگیری در بازار داشته باشند بررسی موقعیت رقابتی شامل میزان فروش و نرخ رشد آن ،سهم بازار شرکت از صنعت ،کیفیت محصولات یا خدمات و تمایز آنها و سایر عوامل خاص رقابتی می باشد.
– کیفیت عملکرد مدیریت شرکت :از آنجا که موقعیت هر شرکت وابسته به قابلیت ها و توانایی های مدیریت آن است لذا بایستی در وهله اول به خصوصیات و ویژگی های مدیران آن شرکت همانند تجربه،تحصیلات،موفقیت های قبلی ،نو آوری،ابتکارات و جدیت و تلاش آنها توجه نمود.و در وهله اول اعمال مدیریت یعنی کارایی مدیریت در اداره دارائی ها،تولید و عملیات،فروش محصولات،به خدمت گرفتن فناوری جدید و عرضه محصولات جدید مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار می گیرد.
– بررسی موقعیت مالی شرکت از قبیل نسبت های سود آوری ،بدهی ،کارایی و نقدینگی و مقایسه آن با گذشته شرکت و رقبا موجود در صنعت است.
بررسی ها نشان می دهد که تحلیل بنیادین از توان بالقوه ای برای تشخیص وضعیت کلان اقتصاد حاکم برخودار است و تغییر و تحولات جاری شرکت ها را به خوبی در تیررس نگاه خود قرار می دهد و نیز مهارت نگاه نمودن از بالا به پایین را به تحلیل گران می آموزد و با این مشخصه ها ضمن اینکه احتمال بدست آو
ردن منفعت مورد انتظار را تقویت می کند نوعی منطق گرایی مالی را نیز به سرمایه گذاران عرضه می دارد.مزیت اصلی بنیادین کاربرد فراوان آن در سرمایه گذاری های میان مدت و بلند مدت است.
۲-۲- ۶ نظریه تکنیکال
متخصصین و معتقدین روش تکنیکال[۴۸]بر این باورند که در بازار سهام،تمامی اطلاعات مورد نیاز در قیمتها نهفته است.و با تمرکز بر روی قیمتهای دوره های قبل وزمان حال سهام و پیش بینی آتی آن می توان از یک انتخاب مناسب در بازار سود جست .در واقع تکنیکالیست ها بر عکس بنیاد گراها که به چرایی قیمتها تاکید دارند بر روی (چیستی قیمت تمرکز می کنند).این نوع سرمایه گذاری با بهره گرفتن از مطالعه رفتار و حرکات قیمت سهام در گذشته و تعیین قیمت و روند آینده آن و امکان تکرار الگوهای مشابه صورت می پذیرد.زیرا تکنیکال ها ابراز می دارند که تمامی وقایع جاری اقتصادی کشور و نیز صنعت و انتظارات سهام داران نهایتا بر قیمت سهام تاثیر گذاشته است.لذا بایستی پیشینه تاریخی و نمودار قیمت سهام به دقت بررسی گردد.
در واقع تحلیل گر یا تکنسین صرفا به یک روند قیمتی نیاز عرضه میشود به همین دلیل به تکنسین ها ،چارتیست نیز گویند .چارتیست ها عنوان می دارند که قیمتهای کنونی یک سهم که به نظرتصادفی می رسد ممکن است بتدریج به الگوهای قابل تکراری تبدیل شوند.این تکرار قیمتها یک روندرا ایجاد می کند که میتواند حالت صعودی یا نزولی به خود گیرد و نوع معامله درهر یک از حالت متمایز از دیگری خواهد بود.استراتژی معامله گر (یا سهام دار)برای تعیین زمان های خرید یا فروش بستگی مستقیم به مدت انتظار او برای رسیدن به سود دارد .این زمانها می تواند بسیار کوتاه در حد چند ساعت یا نسبتا طولانی به چندین سال برسد .
عوامل اصلی موفقیت در این روش نیازمند داشتن تبحر ،ممارست و یاد گیری مداوم و توانایی در مهارتهای زیر است.
– مطالعه و بررسی عمیق که باید با صرف وقت و در آرامش و بدور از هیاهوی بازار و خصوصا شایعات صورت گیرد.
– تصمیم گیری به موقع و قاطعانه خرید یا فروش که بلافاصله باید به آن عمل کرد.
– بعد از اقدام (خرید یا فروش سهم)رفتار آن همواره زیر ذره بین قرار گیرد و بررسی وتحلیل حالت استمرار داشته باشد.
مراحل بررسی قیمت سهام توسط چارتیست ها یا تکنیکالیست ها به قرار زیر است :
۱- انتخاب نوع نمودار از لحاظ بعد زمانی(همانند تغییرات قیمت در هر ساعت،روز،هفته،ماه و…)و نیز انتخاب اشکال نمودار از قبیل میله ای ،خطی،شمعیکه معمولا از مورد آخری جهت نشان دادن روندها استفاده به عمل می آورد.
۲- بررسی روند شاخص کل
۳- بررسی روند شاخص ۵۰ شرکت برتر (خصوصا اگر سهم مورد نظر بین این شرکتها باشد)
۴- روند قیمتی سهم که برای معاملات میان مدت و کوتاه مدت دوره های روزانه و هفتگی و برای افق بلند مدت دوره های ماهانه بررسی می گردد.
۵- تعیین سطح مقاومتیا حد بالای قیمت و سطح حمایت یا حد پائین قیمت و نقطه پرشیا قیمت های بالاتر ازدو نقطه فوق الذکر است.
۲-۲-۷ نظریه مدرن پرتفولیو
این روش که ابتدا توسط هری مارکویتز بصورت عملی بیان شد بر اساس یک سری مفروضات خاصی است که اهم آن گویای این است که بازار کارا است و انتشار اطلاعات بصورت یکپارچه و در اختیار همگان است و شفافیت اطلاعات در معامله حاکم است .
مبنای این روش بر پایه این استدلال استوار است که احتمال خطر از دست دادن سرمایه یا سود یک نوع سهام در بازار بسیار بیشتر از مجموعه یا ترکیب سهام است .لذا قاعدتا سرمایه گذار حرفه ای نباید تمامی سرمایه خود را در یک قلم دارایی سر مایه گذاری کند(و منطق اقتصادی نیز این را تایید می کند).بلکه بایستی آن را در مجموعه ای از سهام یا دارائی ها سرمایه گذاری کند که این مجموعه به پرتفوی معروف است پرتفوی سبد سهام متشکل از سهام متعدد شرکتهایی است که در شرایط عادی احتمال کاهش بازده همه دارائی ها تا حدودی به صفر نزدیک است .و تلاشها بر این است که ریسک غیر سیستماتیک یا تنوع پذیر به حداقل ممکن تقلیل یابد .به همین جهت ترکیب پرتفوی بهتر است به گونه ای باشد که نوسانات مشابهی نداشته باشند یعنی زمانیکه بازده یکی کاهش پیدا می کند بازده دیگری افزایش یابد در این راستا مراحل زیر توسط سرمایه گذار و یا معامله گر در بازار رعایت می گردد.
۱-تعیین بازده مورد انتظار سبد سهام و تک تک سهام
۲-ارزیابی وضعیت سهام مختلف و انتخاب آنها
۳-بهینه نمودن ترکیب سهام (پرتفوی)
۴-ارزیابی پرتفوی و بازنگری در مجموعه سهام
تحلیل پرتفوی،کاربرد زیادی در آنالیز ریسک و بازده و نیز تجزیه و تحلیل بازار دارد و به همین خاطر نرم افزارهای طراحی شده است که قابلیت محاسبه ریسک بازار و مقایسه آن با ریسک صنعت و شرکتها را دارد در روش پرتفوی مدرن مجموعه تلاشها وقف این است که بازده پرتفوی فرد سرمایه گذار به بازده بازار نزدیک گردد و در وضعیت مطلوب ،بازدهی بیشتر از آن بدست آورد. در این حالت پر تفوی کل بازار یک شاخص ارزیابی است که ریسک آن نیز با شاخص بتا محاسبه میشود .این تحلیل کاربرد زیادی در آنالیز ریسک و تجزیه و تحلیل بازار دارد و مبنای کار سرمایه گذاران حرفه ای است.
[یکشنبه 1401-04-05] [ 10:39:00 ب.ظ ]
|