استیگلیتز[۶۴](۱۹۹۹) استدلال میکند که کل جامعه شفافیت بیشتر و باز بودن را ترجیح میدهند. از نظر مفهومی هم در اقتصاد اطلاعات عنوان می‌شود که اطلاعات بهتر، به تخصیص منابع و افزایش کارآیی در اقتصاد کمک می‌کند. افشای اطلاعات مالی به سرمایه‌گذاران در ارزیابی بهتر شرکت‌ها کمک میکند و فرایند تصمیم‌گیری با آگاهی بیشتر و ابهام کمتر صورت می‌گیرد که نتیجه آن سرازیر شدن سرمایه به سمت مولّدترین استفاده آن خواهد بود که در نهایت منجر به کارآیی تخصیصی در بازار می‌شود و حاصل نهایی آن افزایش رشد و کارآیی برای کل جامعه است (حساس یگانه و پژنگ، ۱۳۸۸).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

عدم شفافیت چه سیاسی و چه اقتصادی برای جامعه مضر است. در سیستم دموکراتیک باید امکان ارزیابی و قضاوت سیاستهای دولت فراهم باشد که عدم شفافیت باعث تضعیف این امر می‌شود و امکان سودجویی برای کسانی فراهم میگردد که به اطلاعات بهتر و شفافتری دسترسی دارند. مضرات اقتصادی پنهان کاری (عدم شفافیت) به هم خوردن تعادل بین ریسک و بازدهی است. زمانی که اطلاعات شفاف در دسترس همگان نباشد افراد غیرآگاه با ریسک بیشتر بازدهی کمتری خواهند داشت و برعکس، که نتیجه آن جابه جایی ثروت بین عدهای اندک است و عملاً ثروت تولید نمی‌شود. بارزترین زیان عدم شفافیت، “فساد” است که بر سرمایه‌گذاری و رشد اقتصادی اثرات منفی دارد. از سوی دیگر ممکن است شفافیت با برخی ارزش های اجتماعی و منافع قدرتمندان سیاسی در تضاد باشد.
افشای اطلاعات با تلاش شرکت‌ها برای حفظ مالکیت اطلاعات و حریم شخصی آنان در تضاد است. خصوصاً در شرایطی که افشای اطلاعات تهدیدی برای شهرت سازمانها، سهم بازار یا نفوذ سیاسی آنها باشد، به هیچ وجه مطلوب نخواهد بود. تعیین حد مطلوب افشای اطلاعات کاری بسیار مشکل است. از نظر اقتصادی حد بهینه افشای اطلاعات محل تقاطع دو بردار عرضه و تقاضای اطلاعات است که مشکل اصلی یافتن نقطه تعادل این دو بردار است. افزایش تقاضا برای نوع خاصی از اطلاعات باعث با ارزش شدن آن می‌شود. باید در نظر داشت که افشای حد معینی از اطلاعات محرمانه که به تصمیمات و برنامه های آتی شرکت‌ها ضرری وارد نکند، باعث افزایش شفافیت و کمک به اتخاذ تصمیمات بهینه می‌شود که در نهایت به نفع کل بازار است. از سوی دیگر ایجاد جوّی برای اعتماد سرمایه‌گذاران(بالقوه و بالفعل) به شرکت‌ها، از طریق مکانیزم هایی مختلف مانند فرهنگ‌سازی ورود به بازارهای مالی به نحوی که مدیران شرکتها اجازه سوءاستفاده و تقلب و فساد را به خود ندهند و یا تصویب مقررات به شدت سختگیرانه در برابر شرکت‌های خطاکار، منجر می‌شود که بردار تقاضا برای اطلاعات به سمت کسب همه اطلاعات محرمانه حرکت نکند (همان).
۱۵-۲- اصول گزارشگری شفاف
شرکت‌هایی که اصول گزارشگری و افشای شفاف اطلاعات را رعایت می‌کنند در اصل بر افشای به موقع، درست، کامل و با کیفیت که پاسخگوی ذینفعان باشد، اقدام کرده اند. گزارشگری و افشای شفاف باید موارد زیر را شامل شود (علوی، ۱۳۹۰):
نتایج مالی و عملیاتی شرکت: صورت‌های مالی حسابرسی شده و گزارش‌های سالانه مدیریت نشان‌دهنده این مطلب است که عملکرد و وضعیت مالی شرکت مورد استفاده وسیع بسیاری از استفاده‌ کنندگان است.
اهداف شرکت: علاوه بر اهداف تجاری، امروزه بسیاری از شرکت‌ها تشویق شده اند که اطلاعات مربوط به اهداف استراتژیک، رسالت و ماموریت خود را افشا کنند.
سهامداران عمده و میزان سهام دارای حق رای: یکی از حقوق اساسی سرمایه‌گذاران آگاهی درباره ساختار مالکیت واحد تجاری، حقوق آنها و همچنین حقوق سایر مالکان است. از این رو شرکت‌ها باید این اطلاعات را برای آگاهی بیشتر سرمایه‌گذاران و استفاده‌ کنندگان افشا کنند.
اطلاعاتی درباره اعضای هیات مدیره: افشای اطلاعات مدیران شرکت‌ها شامل صلاحیت و واجدالشرایط بودن آنها، مدارک تحصیلی و تخصص، فرایند انتخاب، عضویت در سایر شرکت‌ها و استقلال آنها مورد مطلوب بسیاری از استفاده‌ کنندگان است.
معاملات بااهمیت: یکی از اطلاعاتی که برای بازار اهمیت دارد آگاهی از این مطلب است که آیا شرکت میتواند به فعالیت خود ادامه دهد یا خیر (تداوم فعالیت). وجود قراردادهای معاماتی با اهمیت نشان‌دهنده تداوم فعالیت است. از این‌رو نیاز است که این قراردادها از طرف مدیریت افشا شود.

    1. پیش‌بینی و شناسایی مخاطرات: افشای مخاطراتی از قبیل ریسک خاص صنعت، شرایط محیطی، ریسک بازار مالی، ریسک مربوط به اقام خارج از ترازنامه و ریسک ناشی از شرایط جغرافیایی منطقه‌ای که عملیات اصلی شرکت آنجا صورت می‌گیرد.
    1. ساختار نظام راهبری بنگاه: اطلاعات مربوط به ساختار نظام راهبری بنگاه، خط و مشی آن، کارکردها، عملکرد و همچنین سیستم کنترلی که توسط آنها اجرا می‌شود مورد توجه بسیاری از استفاده‌ کنندگان است.

در صورتی که مدیریت، ساختار عنوان شده در بالا را در افشای اطلاعات در نظر بگیرد میتوان گفت که افشای اطلاعات شفاف بوده و مدیریت پاسخگوی پاسخ خواهان بوده است. با این وجود میزان شفافیت اطلاعات ارائه شده دارای سطوح متفاوتی است که در ادامه به آن پرداخته شده است.
۱۶-۲- سطوح شفافیت
گزارش‌های ارائه شده توسط مدیریت دارای سطوحی از شفافیت است. نیلسن و مادسن[۶۵] سطوح مختلفی از شفافیت در شرکت را به شرح زیل بیان میدارند (علوی، ۱۳۹۰):

    1. شفافیت در گزارش‌های ارائه شده

در این سطح میزان شفافیت واحد تجاری در ارتباط با محیط تجاری و بازار سرمایه مدنظر است. در این حالت تمرکز بر تولیدات واقعی واحد تجاری است. یعنی اعداد حسابداری توانایی انعکاس ارزشهای تاریخی و واقعی فعالیت‌های صورت گرفته توسط واحد تجاری را داشته باشد. شفافیت در این سطح از پیچیدگی های زیادی برخوردار است. در این حالت شفافیت میتواند به عنوان انتظارات و استراتژی اصلی شرکت باشد. در این باره مدیران شرکت، تنظیم کنندگان استاندارد، دانشگاهیان، تحلیل‌گران و سرمایه‌گذاران هریک ساختار شفافیت را به گونه ای متفاوت می بینند.
تصور بر این است که افشای داوطلبانه گزارش‌های مالی تمام عملکرد و فعالیت‌های واحد تجاری را پوشش میدهد. تحقیقات بازار سرمایه نشان میدهد که شرکت‌ها در بهبود افشا و ارائه شفاف تر اطلاعات می کوشند، به همین منظور سطح تحلیلی صورت‌های مالی را افزایش داده تا هزینه های سرمایه ای را کاهش دهند و به نیاز استفاده دکنندگان صورت‌های مالی که ارائه هرچه بیشتر اطلاعات است پاسخ دهند تا آنها را به سرمایه‌گذاری در شرکت و تخصیص بهینه منابع جذب کنند.
مجموعه اطلاعات شفاف به ایجاد رابطه بین سازمان و بازار سرمایه و گزارش‌های مالی سنتی، به ارزش ذاتی و رشد بازدهی شرکت کمک میکند و همچنین گزارش‌های تجاری و گزارش‌های مدیریتی سریعترین روش برای مطلع کردن سرمایه‌گذاران از طرح‌های آینده مدیریت است که این امر به نوبه خود موجب ارزش‌آفرینی برای واحد تجاری می‌شود و این به شفافیت و ارائه صادقانه اطلاعات وابسته است. تنها مشکلی که وجود دارد تعیین میزان شفافیت و صداقت در ارائه گزارش‌هایی است که به عقیده نیلسن و مادسن بسته به اهداف متمایزی است که افراد دنبال می‌کنند. برای مثال شفافیت در سیستم سازمانی از شفافیت عملکرد و از شفافیتی که سهامداران به دنبال آن هستند دارای درجات و مقادیر متفاوتی است.
شفافیت اطلاعات و پاسخگو بودن یک شرکت تنها نسبت به سرمایه‌گذاران نیست، بلکه نسبت به کل جامعه است. به عنوان مثال گزارش‌های حسابداری محیط زیست و مسئولیت‌های اجتماعی کیفیت گزارش‌های شرکت را افزایش داده و اثبات میکند که حتی در نظام مالی سرمایه‌داری و در میان اصول ارگانی و سازمانی هم میتوان عدالت اجتماعی را ایجاد کرد.
به عبارت دیگر اطلاعات شفاف و پاسخگو بودن شرکت در جامعه دو فایده دارد:

    1. گزارش اقدامات اجتماعی شرکت صورت می‌گیرد.
    1. نسبت به اینکه چه کارهایی نباید صورت بگیرد هشدار داده می‌شود.

شفافیت در این سطح به معنی افشای پی در پی اطلاعات نیست، بلکه شفافیت افشای مناسب اطلاعات است و شفافیت نقطه اشتراک بین عرضهکننده اطلاعات، استفاده‌کننده اطلاعات و تنظیم کننده گزارش‌ها و اطلاعات برقرار میکند.

    1. شفافیت در افشای اطلاعات عمومی

شفافیت را میتوان از طریق نزدیک کردن گزارش عملکرد شرکت به گزارش عملکرد مدیریت به دست آورد؛ زیرا بر اساس گزارش‌های مدیریتی بهتر میتوان نحوه عملکرد را اندازه‌گیری و بررسی کرد. ارائه نشدن اطلاعات عمومی همراه با نداشتن توانایی پیش‌بینی است؛ زیرا این مسئله آگاهی نداشتن سرمایه‌گذاران را در رابطه با انتظارات رشد و افزایش فناوری شرکت به همراه می آورد و ارائه جزئیات عملکردهای آتی و قراردادن اطلاعات داخلی و افشای اطلاعات عمومی به سرمایه‌گذاران باعث افزایش ارزش سهام شرکت در بازار می‌شود.
اطلاعات عمومی علاوه بر اطلاعات مالی، اطلاعات غیر‌مالی و اطلاعات فرعی را شامل می‌شود و در برخی موارد طرح‌ها و برنامه‌های آتی واحد تجاری را در بر می‌گیرد. این قبیل اطلاعات در تصمیم‌گیری بهتر برای سرمایه‌گذاران و مدیران شرکت بسیار مفید و موثر است اما آنچه سرمایه‌گذاران به دنبال آن هستند دسترسی به اطلاعاتی در رابطه با تصمیمات آتی واحد تجاری است که در ایجاد جریانات نقدی آتی واحد تجاری و در نحوه تصمیم‌گیری آنان نیز موثر است. همچنین، این اطلاعات در روابط خارجی واحد تجاری هم میتوان مفید واقع شود. عنصر اصلی در ارائه همه نوع اطلاعات مالی و غیر‌مالی، اصلی و فرعی در واقع شفافیت و شفاف سازی هر چه بیشتر است. به عبارت دیگر بهبود و افزایش گزارش‌های شرکت در گرو افشای همه نوع اطلاعات است و ایجاد شفافیت در چارچوب گزارش‌های عمومی به انواع گزارش‌های داخلی مدیریت نزدیک است.

    1. شفافیت در گزارش‌های مدیریتی

بین افشای زیاد و به تبع آن هزینه افشا و افشای اندک اطلاعات، دو دیدگاه متفاوت وجود دارد. در دیدگاه اول بحث هزینه- منفعت مطرح است؛ زیرا ممکن است از افشای زیاد که هزینه‌های فراوانی دارد، منافع کمی حاصل شود. در بعد دیگر مساله افشای کم مطرح است که البته مطلوب سرمایه‌گذاران و سهامداران نیست. اما آنچه اهمیت دارد قدرت اثرگذاری اطلاعات افشا شده است.
از این رو بعضی از حسابداران عقیده دارند که شفافیت اطلاعات یعنی افشای اطلاعات مالی و غیر‌مالی موجب ارزش‌آفرینی برای شرکت می‌شود. به اعتقاد آنها این حق استفاده‌کننده صورت‌های مالی است که از تمام اطلاعاتی که موجب افزایش ارزش واحد تجاری می‌شود مطلع باشند. برخلاف آنان رابرتز[۶۶] اعتقاد دارد که افشای همه نوع اطلاعات فقط برای مدیریت است آن هم در جهت تصمیم‌گیری، کنترل و اداره کردن سازمان است و برای جبران این افشا نشدن میتوان از گزارش‌های مدیریت به عنوان یک جایگزین مناسب استفاده کرد.
در شرایط بازار رقابتی نیز این تفکر بهتر است؛ زیرا بسته به تصمیم مدیر، شرکت متحمل هزینه غیرمستقیم افشاسازی همه نوع اطلاعات در بازار نمی‌شود؛ هرچند که مساله پاسخگو بودن و مسئولیت پذیری مدیر در این افشا نشدن کامل به چالش کشیده می‌شود.
۱۷-۲- محدودیت‌های افشای اطلاعات و افزایش شفافیت
به رغم همه استدلال‌هایی که در ارتباط با پذیرش شفافیت بیشتر وجود دارد، شرکت‌ها تمایلی به افشای داوطلبانه همه اطلاعات مربوط به خود را ندارند. ویشوانات و کافمن (۱۹۹۹) دلایل آن را هزینه های مرتبط با جمع آوری، پردازش وافشای اطلاعات، وجود منافع مرتبط با افشا نکردن و وجود پدیده عوامل خارجی[۶۷] برشمرده‌اند که درباره آنها توضیحاتی به اختصار ارائه می‌شود.
جمع آوری، طبقه بندی و افشای اطلاعات، نیازمند تلاش، زمان و منابع مالی است. طبیعی است که شرکت‌ها بسته به میزان در دست داشتن این سه عامل تا جایی اطلاعات را افشا می‌کنند که هزینه‌ها و منافع نهایی افشا برابر شود. از سوی دیگر، چون اندازه‌گیری دقیق و عینی این هزینه‌ها و منافع مشکل است، اغلب شرکت‌ها در جهت افشای کمتر از حد کامل[۶۸] حرکت می‌کنند (صمدی، ۱۳۸۹).
در صورتی که تاثیرگذاری و تاثیرپذیری متقابل استراتژیک بین شرکت‌ها وجود داشته باشد، افشای اطلاعات بیشتر سبب از دست دادن مزیت رقابتی آنها می‌شود و سودآوری شرکت‌ها کاهش می‌یابد. در چنین شرایطی قوانین سختگیرانه مرتبط با افشا در جهت افزایش شفافیت مطلوب نیست و شرکت‌ها به دنبال راه‌هایی برای افشا نکردن یا افشای کمتر خواهند بود (همان).
پدیده عوامل خارجی زمانی ایجاد می‌شود که از اطلاعات افشا شده یک شرکت برای ارزش‌گذاری شرکت دیگری استفاده شود، طوری که باعث همبسته شدن ارزش این شرکت‌ها به یکدیگر گردد (پارسائیان، ۱۳۸۶). در صورت آگاهی شرکت‌ها از این امر، انگیزه‌ای برای افشا و بنابراین شفاف‌سازی کمتر از حد کامل به وجود می‌آید. با فرض وجود چنین دلایلی، شرکت‌ها انگیزه کافی برای افشا نکردن یا افشای کمتر از حد مطلوب متقاضیان دارند و در نتیجه سازوکار بازار آزاد نمی‌تواند حد بهینه افشای اطلاعات را تعیین کند و بازار به سمت کاهش شفافیت سوق می‌یابد. بنابراین نقش نهادهای قانونگذار در الزامی کردن افشای اطلاعات و افزایش شفافیت اطلاعات ارائه شده، برجسته می‌شود. با اینکه قوانین ومقررات لزوماً منجر به بهینه شدن میزان شفافیت در بازار نمیشوند، ولی با توجه به محدودیت‌های پیشگفته و اینکه اطلاعات حسابداری ماهیت کالای عمومی را دارد، نیاز به نهادهای قانونگذار برای الزامی کردن تهیه و انتشار اطلاعات، منطقی به نظر می رسد. علاوه بر این، چون اطلاعات کامل حتی در بهترین شرایط هم به ندرت تولید می‌شود، نیاز به الزامات قانونی وجود دارد.
به اعتقاد ویش وانات و کافمن (۱۹۹۹)حداقل از سه راه میتوان به شفافیت رسید؛
بهبود ساز وکارهای (مقرراتی- قانونی) مرتبط با افشای بیشتر و بهبود رویه‌های حسابداری به نحوی که کیفیت و قابلیت اتکا اطلاعات را تقویت نماید،
طراحی سازوکارهای ایمنی برای محدود کردن خطر اخلاقی از طریق افشای بیشتر، و
ایجاد نهادهای قانونگذار و سیاست‌گذار برای پرداختن به مشکلات اجتناب ناپذیر اطلاعاتی در بازارهای مالی.
۱۸-۲- افشای الزامی یا داوطلبانه؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...