امکان شناسایی و اصلاح فرآیندها
بهبود فرآیندهای ارتباطی
باز خورد سریع
شناسایی گلوگاه­ها
بهبود مداوم
تسهیل تغییرات و هماهنگی با شرایط جدید
ایجاد مبانی تعریف سیاست­گذاری
یکپارچه­سازی فرآیندها و خدمات
تهیه گزارش­ها و تحلیل اجرایی و مدیریتی
افزایش رضایت مشتری
اولویت­دهی مؤثر
سرعت بخشیدن به تصمیم ­گیری
توسعه فن­آوری و تکنولوژی
بلوغ سازمان
۲-۲-۶ موانع پیاده­سازی مدیریت فرایند کسب­وکار در سازمان­ها ]۲۷[:
تغییر فرهنگ سازمان،
عدم آشنایی با مشکلات مربوط به طراحی فرآیندها،
عدم استفاده از نظرات کاربران سیستم به هنگام انتخاب نرم­افزار،
نیاز مستمر BPM به پشتیبانی و مدیریت و ارزیابی فرآیندها.
۲-۳- چرخه­ی حیات مدیریت فرایند کسب­وکار
مدیریت فرآیندهای کسب­وکار، فرآیندی منطقی برای مدیریت کسب­وکار و تغییرات آن است. هر فرایند بایستی با توجه به وضع مطلوب پیاده شود و سپس در طول زمان می­توان فرایند مورد نظر را بهبود بخشید. این روال ممکن است بارها در مورد هریک از فرآیندها اجرا گردد. از این رو، چرخه­ی حیات مدیریت فرایند­های کسب­وکار به طور تکرارشونده انجام می­ شود و درهر تکرار باید ارزش افزوده­ای به فرایند و منطق کاری آن افزوده گردد (شکل۲-۲). در ابتدا برای اتوماسیون فرآیندهای سازمانی، بهتر است فرآیندهایی انتخاب شوند که در سازمان محوریت داشته باشند و در افزایش کارایی و کیفیت سرویس­دهی به مشتریان مؤثر باشند [۲۶].

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

شکل۲-۲- چرخه­ی حیات مدیریت فرایند کسب­وکار [۲۶]
مرحله­ مدل­سازی و طراحی:
در این مرحله، منطق کسب­وکار و فرآیندهای آن مدل می­شوند. دیدگاه مدیریت فرآیندهای کسب­وکار، بر این مبنا است که در ابتدا لازم نیست فرآیندهای کسب­وکار بهینه گردند، بلکه می­توان وضعیت موجود را مدل ساخت و بعد با بهره گرفتن از مکانیزم­ هایی که سیستم مدیریت فرآیندهای کسب­وکار در اختیار می­ گذارد، فرآیندها را بهبود بخشید و آن­ها را بهینه­تر ساخت. به منظور مدل­سازی کامل منطق کسب­وکار لازم است قوانین کسب­وکار را مدل­سازی نمود که این کار از طریق موتور قوانین کسب­وکار ممکن می­گردد. از طریق این موتور می­توان قوانین کسب­وکار را مدل نمود و در طول زمان، تغییرات لازم را در آن­ها اعمال کرد؛ بدون آن که نیازی به تغییر در سایر اجزای کسب­وکار باشد.
مرحله­ توسعه و استقرار:
بعد از شناخت و مدل­سازی فرآیندهای کسب­وکار، لازم است فرآیندهای مربوط را به همراه قوانین کسب­وکار پیاده­­سازی نمود و در سازمان مستقر ساخت. کلیه­ سیستم­های قدیمی و موروثی از طریق سیستم مدیریت فرایند کسب­وکار باید به هم متصل و یکپارچه شوند .جدا بودن محل نگهداری قوانین کسب­وکار از فرآیندهای کسب­وکار این امکان را فراهم می­سازد که بتوان مدیریت تغییرات قوانین کسب­وکار را بدون درگیر شدن با تغییرات در فرآیندها به انجام رسانید.
مرحله­ مدیریت و تعامل:
پس از استقرار سیستم در سازمان، کاربران مختلف در سازمان می­­توانند فرآیندها را اجرا کنند. در حین اجرای فرآیندها، گروه ­های مختلفی از افراد سازمان با توجه به نقشی که در سازمان دارند، با فرآیندها به گونه ­ای که خاص نقش آن­ها است، درگیر خواهند شد. به عنوان مثال، کاربران کسب­وکار بعد از استقرار فرآیندهای مکانیزه شده در سازمان باید کارهایی از قبیل تأیید یا رد برخی تصمیمات کلیدی و مدیریت استثناهای خارج از استراتژی معمول سازمان را انجام دهند، مدیران و ناظران بر اجرای فرآیندها به طور مؤثر و بهینه نظارت کنند و متخصصان فن­آوری اطلاعات، باید فرآیندهای مکانیزه را از لحاظ تطابق با استانداردهای مختلف مدیریت نمایند.
مرحله­ تحلیل و بهینه­سازی:
استقرار فرآیندها در سازمان به منزله­ی اتمام کار نیست؛ بلکه، از این پس کاربران حوزه­ کسب­وکار باید بتوانند اجرای فرآیندها را بر اساس یک سری از پارامترهای کلیدی در زمینه­ اندازه ­گیری کارایی فرآیندها، تحلیل نمایند و در صورت لزوم، تغییرات لازم را در فرآیندها اعمال کنند تا از این طریق، کارایی فرآیندها افزایش یابد و هر نوع بهینه­سازی مورد نیاز در مورد آن­ها اعمال گردد. به وسیله­ این قابلیت، کاربران حوزه­ کسب­وکار می­توانند تصمیم ­گیری­های مرتبط با فرآیندها را در زمان اجرای سیستم مشخص نمایند و در همان­جا آن­ها را اعمال کنند.
۲-۴- اجزاء مدیریت فرایند کسب­وکار
مدیریت فرایند کسب­وکار چند ضابطه را در بر می­گیرد تا در محیط­ها و بخش­های متفاوتی در یک سازمان به کار گرفته شود. برخی از این روش­ها عبارتند از ]۹،۱۲ [:
مدل­سازی فرایند کسب­وکار[۱۲]:
این روش، فرایند را در یک قالب گرافیکی تعریف می­ کند. فرآیندهای مدل شده به طور مستقیم در ضوابط بعدیBPM استفاده می­شوند. بنابراین، مدل­سازی فرایند معمولاً به عنوان شروع کار مدیریت فرایند کسب­وکار در نظر گرفته می­ شود. این مدل­ها با بهره گرفتن از ابزار مدل­ساز فرایند تعریف می­شوند، که نباید با ابزارهای گرافیکی مانند Visio و PowerPoint اشتباه گرفته شود. مدل به­دست آمده از اشیایی تشکیل شده که با موتورهای مدیریت فرایند کسب­وکار، می­توانند به یکدیگر مرتبط شوند. این مدل­ها از دیاگرام­های متفاوتی تشکیل می­شوند تا ابعاد متفاوتی از سازمان را نمایش دهند. مدل­ها در یک انبار ساخت­یافته نگهداری می­شوند.
مستندات فرایند کسب­وکار[۱۳]:
این بخش، مکملی است بر دیاگرام­های فرآیندها با بهره گرفتن از اشکال گرافیکی، توضیحات عملکردها (آنچه باید انجام شود) و ترتیب کارها. همچنین مستندات بیشتری نیز در رابطه با چگونگی انجام فعالیت­های کسب­و کار وجود دارد. مواردی مانند دستورالعمل کار، روال­های کاری استاندارد، قالب­های اصلی[۱۴]و اجزای آموزشی به دیاگرام­ها اضافه می­شوند تا یک فرایند مستند شده را ایجاد کنند.
گواهی فرایند کسب­وکار[۱۵]:
مراقبت از قابلیت فرآیندها، برای هماهنگی با استانداردهای مستندات صنعتی مانند ISO را شامل می­ شود. این مورد تأیید می­ کند که فرآیندها قبل از به­ کارگیری در داخل سازمان با روش مناسبی تأیید و گواهی شده ­اند.
همکاری فرایند کسب­وکار[۱۶]:
از یک سو فرآیندها را در اینترانت یا اکسترانت در اختیار می­ گذارد و از سوی دیگر به کاربران این امکان را می­دهد تا از دانش چگونگی انجام فرایند­ها استفاده کنند و از طریق همکاری کاربر و کار، تولید را بهبود بخشند. این بخش از BPM ، نه تنها فرآیندهای مستند شده و آماده برای کلیه­ کارمندان و بخش­ها را تهیه می­ کند، بلکه با فراهم کردن کارکردهایی برای همکاری کارمندان به آن­ها این امکان را می­دهد که پروژه­ ها، کارها و تراکنش­ها را در یک کار تیمی مدیریت کنند. به این ترتیب مدیریت دانش را درسطح کل سازمان توسعه می­ دهند.
سازگاری فرایند کسب­وکار[۱۷]:
فرآیندها را برای تنظیمات داخلی و خارجی آماده می­ کنند. یکپارچه ساختن فرآیندهای موجود در BPMS با سایر نرم­افزارهای سازمان هزینه­ های عملیاتی را کاهش می­دهد. فرآیندهایی که گواهی شده ­اند، برای انجام ممیزی و دریافت گواهی مورد استفاده قرار می­گیرند.
بهینه­سازی فرآیندهای کسب­وکار[۱۸]:
این ضابطه، مسئول بهبود مستمر فرایند­ها است و شامل ابزارهایی برای تعیین کارایی فرایند واقعی در برابر استاندارد­های داخلی و شاخص­ های صنعتی است. قابلیت تحلیل کمیِ یکپارچه نیز برای تشخیص گلوگاه­ها و تخمین زمان­های توان عملیاتی و امکان کاهش هزینه در این ضابطه به کار می­رود. این تحلیل کمی معمولاً شامل یک موتور شبیه­ساز، برای تحلیل های “اگر … چه می شود؟[۱۹]” است.
اتوماسیون فرایند کسب­وکار[۲۰]:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...