کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو


 



۳-۲-روش تحقیق
روش تحقیق دراین پژوهش توصیفی ازنوع کاربردی می باشد درمطالعات توصیفی برخلاف مطالعاتی که هدفشان کشف روابط علت و معلولی است هدف توصیف منظم و مدون موقعیتی ویژه بصورت واقعی و عینی یعنی(آنچه هست) می باشد.(نادری و سیف نراقی ،۱۳۶۸،ص ۶۲).
این تحقیق ازآنجایی که به بررسی وضع موجود می پردازد در قلمرو تحقیقات توصیفی قرار دارد و از آنجایی که به بررسی میزان تاثیر برنامه های شبکه جهان‌بین بر وقوع یا پیشگیری از جرم در استان چهارمحال و بختیاری می پردازد تحقیق از نوع پیمایشی می باشد.
تحقیق را به عنوان کوششی منظم جهت فراهم نمودن پاسخ‌ یا پاسخهایی به سؤالات مورد نظر تعریف کرده‌‌اند. هدف اصلی هر تحقیق حل یک مشکل یا پاسخگویی به یک سؤال و یا دست‌یابی به روابط بین متغییرهاست، تحقیق و پژوهشی برای آگاهی و شناخت مجهولات و پی‌بردن به مسائل ناشناخته صورت می‌گیرد در انسان میل به داشتن و کشف حقایق حالت فطری داشته و همین امر یکی از عوامل مؤثر در پیشرفت امر تحقیق و ایجاد روش های مختلف بوده است انسان همواره برای رسیدن به مقصود و حل مشکلات, راه های مختلف را تجربه می کند و مناسب‌ترین راه و روش را انتخاب می‌کند بنابراین روش تحقیق عبارت از بکارگیری راه و روش خاصی است که اطلاعات مناسبتر و بیشتر را درباره موضوع مورد مطالعه فراهم نموده و عوامل و علل مرتبط بدان را مشخص نماید.در علوم مختلف از روش های مخصوص و متفاوت برای مطالعه و بررسی استفاده می‌شود تا شناخت موضوع تحت بررسی را ممکن گرداند درعلوم انسانی نیز روش های تحقیق بصورتهای گوناگون تقسیم‌بندی شده‌اند. (سرمد، ۱۳۸۰ :ص ۱۴۰) این تحقیق از نوع توصیفی- همبستگی است. همچنین همبستگی رابطه میان متغیرها بر اساس هدف تحقیق تجزیه و تحلیل می گردد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۳-۳-جامعه آماری
به نظر آذر و همکاران(۱۳۷۷) جامع هیا جمعیت عبارت است از « تعدادی از عناصر مطلوب مورد نظر که حداقل دارای یک صفت مشخصه باشند. صفت مشخصه، صفتی است که بین همه ی عناصر جامعه آماری مشترک و متمایز کننده‌ی جامعه‌ی آماری از سایر جوامع باشد. جامعه‌ی آماری این پژوهش شامل کلیه افراد مخاطب شبکه جهان بین در استان چهارمحال و بختیاری می باشد.
۳-۴-نمونه و روش نمونه گیری
۳-۴-۱-نمونه:
نمونه حاصل گردآوری اطلاعات فقط درباره ی تعدادی از اعضای جمعیت است.نائینی (۱۳۷۶) معتقد است ” نمونه نمونه می تواند با درجات مختلفی از دقت بازتاب جمعیت خود باشد، نمونه معرف خوانده می شود” طبق نظر شورینی (۱۳۷۵) در انتخاب نمونه باید موارد زیر رعایت گردد:
– نمونه و حجم نمونه باید باتوجه به اهداف تحقیق انتخاب شود
۳-۴-۲-برآورد حجم نمونه
با توجه به تعداد جامعه آماری و بر اساس جدول مورگان که در زیر آورده شده است، حجم نمونه ۱۵۸ نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند.
جدول۳-۱- جدول مورگان برای انتخاب حجم نمونه

N

S

N

S

N

S

N

S

N

S

۱۰

۱۰

۱۰۰

۸۰

۲۸۰

۱۶۲

۸۰۰

۲۶۰

۲۸۰۰

۳۳۸

۱۵

۱۴

۱۱۰

۸۶

۲۹۰

۱۶۵

۸۵۰

۲۶۵

۳۰۰۰

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1401-04-05] [ 08:54:00 ب.ظ ]




سئوالات فرعی
۱)اهداف اسرائیل از حضور و نفوذ در آسیای مرکزی و قفقاز چه می‌باشد؟
۲) تنش با فلسطینیان چه نقش و تاثیری در روابط اسرائیل با کشورهای مسلمان از جمله جمهوری آذربایجان دارد.
۳) واکنش روسیه به حضور اسرائیل در حوزه نفوذ مسکو چگونه است؟
۴) منابع انرژی در نفوذ اسرائیل در جمهوری آذربایجان چه نقشی دارد؟
۵) روابط اسرائیل با دیگر کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز چگونه می‌باشد؟
۶) حضور اسرائیل در آذربایجان چه تاثیری بر روابط ایران و آذربایجان دارد؟
فرضیه اصلی
حضور و نفوذ اسرائیل در جمهوری آذربایجان، تاثیری منفی بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران دارد؟
متغیرهای اصلی
متغیر مستقل: نفوذ اسرائیل در جمهوری آذربایجان (x)
متغیر وابسته: امینت ملی جمهوری اسلامی ایران (y)
فرضیه رقیب
حضور و نفوذ اسرائیل در جمهوری آذربایجان تاثیر منفی برامنیت ملی جمهوری اسلامی ایران ندارد.
فرضیه صفر
حضور و نفوذ اسرائیل در جمهوری آذربایجان ارتباطی با امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران ندارد.
اهداف پژوهش
مهمترین هدف پژوهش حاضر آن است که با توجه به حضور و نفوذاسرائیل در منطقه و به خصوص در جمهوری آذربایجان و در نزدیکی مرزهای جمهوری اسلامی ایران، به بررسی تهدیداتی که این حضور برای امنیت جمهوری اسلامی ایران می‌تواند داشته باشد، بپردازد.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

نقطه تمرکز پژوهش
این پژوهش از لحاظ مکانی به حضور اسرائیل در جمهوری آذربایجان و از لحاظ زمانی بعد از استقلال جمهوری آذربایجان در سال ۱۹۹۱ می‌پردازد.
روش پژوهش
روش مورد استفاده در این پژوهش روش توصیفی – تحلیلی است.
در این روش با بهره گرفتن از اطلاعات جمع‌ آوری شده از منابع موجود، به شیوه‌ها و ابزارهای نفوذ اسرائیل در جمهوری آذربایجان اشاره می‌شود تا تأثیر آن بر امنیت ملی ایران مورد بحث قرار گیرد.
بررسی ادبیات موجود
در بررسی ادبیات و آثار موجود که در رابطه با موضوع مورد پژوهشی ما وجود دارد باید یک طبقه بندی ساده و مختصر انجام داد. بدین ترتیب می‌توانیم این آثار را به چند دسته تقسیم کنیم.
– کتابها
– مقالات
– گزارشهای وجود در بولتن‌ها و سایت‌های اینترنتی
یکی از کتابهایی که در مورد موضوع پژوهش پیش رو نوشته شده است، کتابی است که از سوی الیاس واحدی به نگارش درآمده، الیاس واحدی در یک مجموعه دو جلدی به یک برآورد استراتژیک کلی از جمهوری آذربایجان می‌پردازد.[۱] این پژوهش تمامی ابعاد (سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، امنیتی و … ) را در بر می‌گیرد.
از دیگر کتب موجود می‌توان به کتاب محمدحسین افشردی اشاره نمود.[۲] در این کتاب نویسنده به تشریح موقعیت ژئوپلیتیک قفقاز و جایگاه این منطقه در موضوعاتی چون حمل و نقل و انرژی می‌پردازد. جمهوری آذربایجان به عنوان یکی از کشورهای منطقه قفقاز در این اثر مورد بررسی قرار می‌گیرد.
درخصوص موضوع موردپژوهش چند پایان نامه کارشناسی ارشد در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران به نگارش درآمده است، با عناوینی همچون «آمریکا و روابط با جمهوری آذربایجان و امنیت جمهوری اسلامی ایران»، تاثیر سیاستهای تحریمی آمریکا برروابط جمهوری آذربایجان و جمهوری اسلامی ایران»، روابط آذربایجان و اسرائیل و سردی روابط ایران و آذربایجان و … در اکثر این موارد، پژوهشگران تنها به یک عامل و مانع در روابط دو جانبه ایران و آذربایجان اشاره می‌کنند و اشاره ای به نقش اسرائیل و آمریکا در نوع روابط بین ایران و آذربایجان و به تهدیداتی که از گسترش روابط اسرائیل با آذربایجان برای امنیت جمهوری اسلامی ایران دارد اشاره‌ای نمی‌شود.
از دیگر منابع مرتبط با موضوع مورد پژوهش می‌توان به کتاب سیاست خارجی و امنیتی اسرائیل در فضای نوین منطقه‌ای اثر محمود دهقانی اشاره کرد. نویسنده در این کتاب به بررسی سیاست خارجی و دغدغه‌ها و نگرانیهای امنیتی اسرائیل پرداخته است.
– از دیگر کتابهای مورد استفاده در مورد موضوع پژوهش می‌توان به کتاب امنیت در قفقاز جنوبی اثر غلامرضا هاشمی اشاره کرد.[۳] نویسنده در این کتاب ضمن بررسی ویژگی‌ها و اهمیت منطقه قفقاز، مسائل سیاسی و امنیتی منطقه از جمله بحران قره‌باغ، بحران چچن و تمایلات جدائی طلبانه در گرجستان را مورد بررسی قرار داده است. نویسنده در ادامه به بررسی عوامل تاثیرگذار بر امنیت قفقاز پرداخته و این عوامل را به دو دسته عوامل درون منطقه‌ای مانند بی‌ثباتی‌های سیاسی و قومی و عوامل برون منطقه‌ای مانند حضور آمریکا و ناتو در قفقاز تقسیم کرده است، و در فصل آخر به بررسی اهمیت منطقه قفقاز در امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران پرداخته است.
از مقالات مرتبط با موضوع پژوهش مقاله‌ای تحت عنوان نقش کلیدی یهودیان مهاجر در توسعه و گسترش روابط اسرائیل و آذربایجان که توسط آری گوت به نگارش درآمده است.[۴] در این مقاله نویسنده اشاره می‌کند که در ۲۷ آگوست ۲۰۰۷ نهادی تحت عنوان کنگره آذربایجان در اسرائیل تاسیس شد. در این مقاله نویسنده سعی دارد این مطلب را عنوان کند که این نهاد نقش موثری در گسترش روابط اسرائیل و آذربایجان دارد.
یکی دیگر ازمقالات مرتبط با موضوع مورد پژوهش مقاله‌ای است تحت عنوان ورود به مرحله جدید روابط آذربایجان و اسرائیل که توسط گولنارا ایناندز نگارش یافته است.[۵] نویسنده در این مقاله با اشاره به سفر ۲۸ ژوئن شیمون پرز به باکو از تلاشهای اسرائیل برای گسترش روابط با کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز و بویژه جمهوری آذربایجان خبر می‌دهد. در این مقاله نویسنده اشاره می‌کند که اسرائیل در سال ۲۰۰۸ اقدام به تاسیس بخشهای جداگانه‌ای در مورد کشورهای اروپائی جامعه کشورهای مستقل مشترک المنافع (CIS) و کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز برای گسترش روابط نموده است.
– یکی از کتابهایی که در مورد موضوع مورد پژوهش پیش رو نوشته شده است کتابی است که بهرام امیراحمدیان آن را تالیف نموده‌اند. در این کتاب، امیراحمدیان ، بحران قره‌باغ را شروعی بر توسعه نیافتگی روابط دو کشور ایران و آذربایجان می‌داند. پیش از آن، ابوالفضل ایلچی بیگ از سران جبهه خلق آذری که اندیشه های پان ترکی – پان آذری و به شدت ضد ایرانی داشت زمینه را برای تبلیغ منفی در بحران قره‌باغ، علیه ایران مهیا نموده است.[۶]
– از دیگر کتابهای مرتبط با موضوع مورد پژوهش می‌توان به کتاب نفوذ اقتصادی اسرائیل در منطقه، منتشر شده از موسسه مطالعات اندیشه سازان نور اشاره کرد.[۷]
بخش اول این کتاب به بررسی تعاملات اقتصادی اسرائیل در مناطق مختلف پرداخته است و در بخش دوم به بررسی نفوذ لابی اسرائیلی در جهان می‌پردازد.
سازماندهی پژوهش
این پژوهش از یک مقدمه و چهار فصل تشکیل شده است:
فصل اول: نفوذ اسرائیل در جمهوری آذربایجان
فصل دوم: سیاست خارجی اسرائیل (تأکید بر عوامل تأثیرگذار)
فصل سوم: بررسی روابط جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان
فصل چهارم: عوامل تهدیدکننده امنیت ملی ایران در منطقه قفقاز جنوبی، جمع‌بندی و نتیجه‌گیری.
فصل اول
چارچوب نظری تحول مفهوم امنیت
مقدمه
مفهوم امنیت تحولات بسیاری زیادی را دربرگرفته است. پس از جنگ جهانی اول و با تأسیس جامعه ملل، مفهوم امنیت دسته‌جمعی به وجود آمد اما پس از یک دوره کوتاه طلایی که بین سالهای ۱۹۲۹- ۱۹۲۵ و در واقع قبل از بحران بزرگ اقتصادی بود، مفهوم امنیت ملی کشورها که امنیت را به شکل انفرادی تعریف و جست‌وجو می‌کرد بر امنیت دسته جمعی غالب بود.
پس از جنگ جهانی دوم و با رقابت ابرقدرتهای آمریکا و شوروی- موسوم به جنگ سرد- نظریه واقع‌گرایی بر مفهوم امنیت غلبه داشت. در این دوران با تأکید بر امنیت نظامی رقابت پرهزینه‌ای میان ابرقدرتها و متحدان آنها به وجود آمده بود.
با فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد، راه برای گسترش برداشتهای نوین از مفهوم امنیت هموار گشت.
امروزه مفهوم امنیت در دو وجه ایجابی و سلبی، عرصه‌های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و گرایش سنتی نظامی را درکنار هم داراست.
در این فصل به اختصار و برای ورود به بحث، به تحول مفهوم امنیت اشاره شده است.
بدیهی است مراد ما در این پژوهش، برداشت نوین از مفهوم امنیت در تمامی عرصه‌های آن است.
چارچوب نظری
امنیت در مفهوم سنتی
در این نوشتار به بررسی اجمالی نیروهای موثر در شکل‌گیری روابط بین‌الملل در سده‌های معاصر پرداخته و ریشه‌های تاریخی برداشت سنتی از امنیت را که برمبنای تهدید امنیتی بر ضد یک کشور از خارج و دارای ماهیت نظامی است، مورد بررسی قرار می‌دهیم.
از لحاظ تاریخی از اوایل قرن هفدهم تا اواسط قرن بیستم میلادی، ما شاهد متغیرهایی هستیم که به تدریج باعث غلبه برداشت سنتی از امنیت بر فرهنگ روابط بین‌الملل گردید. در این دوره عواملی نظیر تشکیل دولتهای ملی، جنگ‌های متمادی، موازنه قوا، نظام اتحادیه‌ها، تفکرات نظامی گرایانه زمامداران، پدیده ناسیونالیسم و رقابتهای استعماری دول اروپایی، باعث شکل‌گیری و تقویت مفهوم سنتی امنیت ملی شدند.
با مطالعه روابط دولتهای اروپایی پس از شکل گیری دولت ملی در اروپا، متوجه می‌شویم که جنگ وجه غالب و حاکم دراین روابط بوده است. یکی از محققان در این مورد می‌گوید: «در خلال سه قرنی که از نظرگاه اندیشه دارای عظمت هستند یعنی قرن رنسانس، قرن دکارت و قرن روشنگری، جنگ به مثابه ابزار متمایز سیاست خارجی، میان کشورهای اروپایی حاکم بود.»[۸]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:54:00 ب.ظ ]




انسجام اجتماعی همکاری بین نهادی را افزایش می دهد و اهدافی فراتر از وظایف بخشی ایجاد می کند ( پاتنام ،۲۰۰۰: ۸۷). بخش بندی و بلوک بندی، حوزه استحفاظی یگان های انتظامی را از همدیگر جدا می کند . در بعضی موارد، تعارض هایی در خصوص محدوده استحفاضی بین رده های مختلف انتظامی ایجاد می شود. در نقاط مرزی بین دو حوزه فضای خاکستری به وجود آمده و نظارت بر این مناطق و ارائه خدمات پلیسی نسبت به ساکنان آن ها تحت الشعاع تعارضات موجود قرار می گیرد. در حالی که با توسعه انسجام اجتماعی این فضا از بین رفته و ارائه خدمات مطلوب، اولویت هر یگان انتظامی خواهد بود.

۸- کاهش فساد اداری

مؤلفه هایی مانند فساد اداری، ناکارایی تخصصی، عدم نظارت درونی در بخش عمومی و جریان محدود اطلاعات، کیفیت کالای مدیریت عمومی را کاهش می دهند ( خضری، ۱۳۸۴: ۲۵).
انسجام اجتماعی با تعدیل و از مطلوبیت انداختن نارسایی های مذکور، به بهبود عملکرد دولت کمک می کند؛ اهداف فردی را در راستای اهداف سازمانی قرار داده و سازگاری بیشتری را بین منافع فردی و منافع جمعی ایجاد می کند. همچنان که افول این انسجام، از میان رفتن قاعده مندی در حوزه های مختلف اجتماعی و شیوع فساد اداری در عرصه های سیاسی، اداری، اقتصادی و قضایی را سبب خواهد شد.

بند سوم: تأثیر انسجام اجتماعی بر بزه کاران

در بررسی علل بزه کاری، مسائل و موارد گوناگونی به عنوان عوامل تأثیر گذار شناسایی شده که می توان با بهره گیری از انسجام اجتماعی نسبت به رفع آن ها اقدام و از این طریق زمینه را برای وقوع رفتار تبهکارانه از بین برد. بررسی ها نشان می دهد یکی از دلایل ارتکاب جرم، نیاز های جرم ساز مجرمان است. این نیازها، می تواند اقتصادی یا اجتماعی باشد. بنابراین، برای موفقیت در پیشگیری باید نیازهای جرم ساز بزه کاران بر طرف شود. در صورتی که وقوع جرم ناشی از تفکر ضد اجتماعی مجرم باشد، باید تفکرات وی اصلاح شوند و چنانچه وقوع جرم در اثر نیازهای اقتصادی اوست، رفع مشکل اقتصادی اولویت خواهد داشت. می توان با بهره گیری از انسجام اجتماعی، اثر مشکلات اقتصادی و اجتماعی و خطرز بروز رفتار تبهکارانه را بر طرف ساخته و با نظارت غیر اقتدار گرایانه بر فرد و استفاده از مکانیسم های جامعه پذیری ـ از طریق احترام به سنت، عرف و ارزش ها ـ تمایلات غیر قانونی بزه کاران را کاهش داد. این امر با اقداماتی به شرح ذیل میسر خواهد شد :

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۱- کنترل احساسات ضد اجتماعی بزه کاران

در بسیاری از موارد، نگرش های فردی و احساسات ضد اجتماعی مجرمان، عاملی برای ارتکاب جرم است. بنابراین، تأکید بر جامعه پذیر ساختن فرد اهمیت می یابد. انسجام اجتماعی، نوعی سازه اجتماعی است که از طریق تأثیر گذاری بر رفتارهای فردی به پیامدهای اجتماعی منجر می شود ( تقی لو،۱۳۸۴، ۳۱). بی شک احترام به سنت و ارزش ها، عاملی مؤثر در این زمینه خواهد بود. جایگزین کردن راه و رسم و آداب مردم پسند و اجتماعی به جای مهارت های دروغ گویی، دزدی و پرخاشگری، از جمله اقدامات مناسب است که انسجام اجتماعی با مکانیسم های اخلاقی افراد را جامعه پذیر ساخته و این مهم را تحقق می بخشد (هرمز،۱۳۶۷: ۴۳).

۲- تعدیل تأثیر پذیری بزه کاران از افراد ضد اجتماعی

تحقیقات نشان می دهد درگیری و ارتباط با دوستان بزهکار به نحو مثبتی با بزهکاری افراد، در ارتباط است. بیشتر پژوهش گران، ارتباط بین گروه های دوستانه بزهکاری و رفتار مجرمانه را مورد تأکید قرار می دهند(فرینگتون ،۱۹۸۶ ). ارتباطات و پیوندهای افراد با همسالان ضد اجتماعی بستر ساز اقدامات مجرمانه است. افزایش و برقراری پیوند های محبت آمیز ارتباطات عاطفی میان اعضای خانواده با نظارت دقیق اعضای خانوده بر رفتار و اعمال عضو مستعد بزهکاری، می تواند فرد را از محیط ضد اجتماعی همساان دور سازد و احساس تعلقی که تحت تأثیر انسجام اجتماعی درون گروهی در بین افراد خانواده ایجاد می شود، زمینه ساز پیوندهای عاطفی بین آن ها و تعدیل تأثیر پذیری از افراد ضد اجتماعی خواهد بود.

۳- افزایش آگاهی بزهکاران

در برخی اوقات نداشتن آگاهی افراد، عاملی برای بزهکاری آنان است و پلیس برای دادن آگاهی های لازم می تواند از انسجام اجتماعی بهره گیرد. الگوها و سرمشق های ضد جرم که معمولا توسط یگان های پلیس شناسایی می شود و در اختیار افراد جامعه قرار گیرد. این امر زمانی محقق می شود که پلیس، بر مبنای راهبرد خود در ایجاد انسجام اجتماعی، آن ها را به اشخاص جامعه منعکس ساخته و آگاهی های لازم را در جامعه ایجاد کند. اطمینان پلیس از این که افراد می توانند موقعیت های خطرناک را تشخیص داده و برای مقابله با آن ها طرح ریزی کنند، عاملی اثر گذار در پیشگیری است ( محمد نسل، ۱۳۸۷: ۱۹).

۴- کاهش مشکلات اقتصادی بزهکاران

یافته های تحقیقات انجام شده درباره توسعه بزهکاری، حاکی از آن است که موقعیت اجتماعی و اقتصادی پایین، با بزهکاری دارای رابطه مستقیم است و فقر، به عنوان یکی از عوامل مرتبط با جرم، همواره مورد توجه قرار گرفته است. برای کاهش اثر مشکلات اقتصادی، که زمینه ای برای بزهکاری است، انسجام اجتماعی نقش اساسی ایفا می کند. افراد بزهکار، وقتی مرتکب جرمی شده و دستگیر شوند، بعدا با مشکلات عدیده ای در خصوص پیدا کردن شغل و اشتغال در جامعه مواجه هستند. در حالی که ایجاد شرایط رشد اقتصادی و اشتغال پایدار، می تواند منجر به گسترش اعتماد اجتماعی و کاهش محرومیت های اقتصادی شود(وندی ، ۲۰۰۰ ). همبستگی اجتماعی حاصل از انسجام اجتماعی، احساس مسئولیت جمعی را برای این افراد فراهم ساخته و با کمک و مساعدت جامعه می توان با رویکرد حمایتی نسبت به تأمین شغل آن ها اقدام کرد .

۵- کنترل بزهکاران با مشارکت مردم

انسجام اجتماعی، که از مجرای رفتار متقابل افراد شکل گرفته و در بستر جامعه تکوین می یابد، نقش مؤثری در کنترل اجتماعی دارد و در مقایسه با نهادهای رسمیف نیروهای قضایی و پلیس ـ که به شیوه اقتدار آمیز و مبتنی بر اجبار عمل می کنند ـ به شیوه غیر رسمی و غیر اقتدار آمیزمنجر به تأمین امنیت می شود ( هرمز،پیشین: ۵۶). پس نظارت غیر اقتدارگرایانه پلیس برای کنترل بزهکاران، از طریق بهره گیری از انسجام اجتماعی، امکان پذیر خواهد بود. جلب همکاری در این خصوص، مأثر است. پلیس برای آن که مدموران خود را تنها در کنترل مستقیم بزهکاران مشغول نسازد، از نظارت غیر مستقیمی که از طریق افراد جامعه امکان پذیر است، استفاده کرده و محیط را از طریق نظارت همگانی برای ارتکاب جرم ناامن می سازد.

۶- برنامه ریزی برای اوقات فراغت افراد مستعد بزهکاری

از دلایل ارتکاب جرم، نداشتن برنامه مناسب برای اوقات فراغت افراد مستعد بزهکاری است( گراهام ، ۱۹۸۹ ). برنامه ریزی برای اوقات فراغت جوانان به خصوص افرادی که در معرض ارتکاب جرم قرار دارند از جمله تجارب موفقی است که به وسیله سایر کشورها، مانند فرانسه، به کار گرفته شده است و طی آن، اردوهای تابستانی و برخی از فعالیت های مورد علاقه جوانان مد نظر قرار می گیرد تا از بروز رفتار مجرمانه آن ها پیشگیری شود. تجربه دیگری که در کشور کانادا با هدف پیشگیری از جرم صورت گرفته، برنامه های تفریحی برای مقابله با فرار جوانان از خانه و مدرسه، تشکیل کمیته های ناظر بر امنیت اجتماعی، انجام اقداماتی با هدف بهبود اقتصاد محلی، طراحی و برنامه ریزی فعالیت های اجتماعی را شامل می شود ( غلامی، ۱۳۸۵: ۲۰). با الگو برداری از این اقدامات و موارد مشابه دیگر و با ایجاد و تقویت انسجام اجتماعی، می توان گام های مؤثری را در پیشگیری از جرایم برداشت. این اقدامات، با بهره گرفتن از توانایی های موجود در جامعه میسر شده و نقش انسجام اجتماعی در تحقق آن ها انکار ناپذیر است.

۷- تقویت ارزش های فرهنگی افراد مستعد بزهکاری

برخی از نظریه پردازان، با تلفیق نظریه آنومی دور کیم و نظریه محرومیت نسبی، به تبیین علل و ریشه های انحرافات اجتماعی زمانی بروز می کند که امکانات اجتماعی پاسخ گوی اهداف و ارزش های فرهنگی جدید نباشند ( رفیع پور، ۱۳۷۸: ۲۱). مطابق این دیدگاه، افول ارزش ها و هنجارهای اجتماعی از طریق کاهش انسجام اجتماعی زمینه ساز جم و جنایت است و بر عکس، تقویت اهداف و ارزش ها عاملی برای پیشگیری از جرم خواهد بود که این امر نیز با ایجاد و تقویت انسجام اجتماعی امکان پذیر است.

مبحث سوم- بررسی ابعاد انسجام اجتماعی جهت بهره گیری آنها در پیشگیری انتظامی از جرم

گفتار نخست- نقش بعد ساختاری انسجام اجتماعی در پیشگیری انتظامی از جرم

انسجام اجتماعی ساختاری ،شامل نقشه ها، قواعد، رویه ها و سنت ها به عنوان شبکه های اجتماعی است که سبب ایجاد الگوهای جاری کنش های اجتماعی می شوند. انسجام اجتماعی شناختی، شامل هنجار ها، ارزشها،نگرش ها و باور هایی است که مردم را راغب به همکاری می کنند.
ارزش ها و هنجارهای اجتماعی در طول تاریخ بشریت، همواره در معرض تغییر و تحول بوده است و در مورد جوامعی که صنعتی شدن و نوسازی اقتصادی را تجربه کرده اند، تغییرات، هنجارها و ارزش های اجتماعی به موازات شروع روند فوق افزایش یافته است.
کشور ما نیز در سال های اخیر به خاطر یک سری برنامه های توسعه شاهد تغییر هنجارهای اجتماعی بوده است و با از بین رفتن هنجارهای غیررسمی اهمیت زندگی از میان رفته و تمام امور و فعالیت ها یکنواخت شده و نیز رضایت از زندگی کاهش یافته است. از طرف دیگر نهادهای جایگزینی نیز برای تولید این هنجارها و روابط متقابل اجتماعی در شرایط جدید جامعه ایجاد نشده است.
این عامل باعث برخی از پیامدهای اجتماعی از جمله افزایش جرم و جنایت، فقر، بزهکاری و به طور کلی آسیب های مختلف اجتماعی در جامعه شده است و وضعیت بحرانی خاصی را برای جامعه ایجاد نموده است. اگر فقط صفحه حوادث روزنامه ها را ورق بزنیم مشاهده می کنیم که روزانه چندین قتل، سرقت، قاچاق، انحرافات جنسی و غیره رخ می دهد. با نگاه به این صفحات تنها عکس العملی که از طرف خواننده بروز می کند احساس تاسف و شاید در ادامه، بازگو کردن آن در محافل مختلف است غافل از اینکه این گونه موارد ممکن است برای تک تک ما و اطرافیان ما نیز رخ دهد، چرا که وقتی به دلایل ذکر شده به طرف مجرمین نظر می کنیم وموقعیت اجتماعی آنها رامورد بررسی قرار می دهیم، به این نکته می رسیم که آنها انسان های خاص، استثنایی و خبیثی نبوده اند بلکه افرادی کاملاً معمولی و متوسط به مانند اغلب ما بوده اند.
اما نکته اصلی اینجاست که چه عواملی سبب بروز این انحرافات شده است؟ شاید در نگاه اول هر کسی بگوید اینگونه انحرافات در گذشته های دور و نزدیک نیز بوده و این قانون و طبیعت بشری و لازمه زندگی طبیعی واجتماعی است. این سخن کاملاً درست است ولی آنچه در اینجا باید قابل توجه قرار گیرد افزایش روز افزون این انحرافات وجرائم آن هم در جامعه های به اصطلاح مدرن است. حال آیا می توان تعداد و شدت این جرایم راکاست؟ و آیا راه حل هایی برای کاهش آن وجود دارد؟ آیا کنترل های رسمی که هم اکنون درجامعه بسیار زیاد شده است می تواند راهکارهای عملی ونتیجه بخش دراین زمینه باشد؟ شاید پاسخ به این پرسش ها به گونه ای پاسخی برای عوامل بروز انحرافات نیز باشد.
به دنبال این پرسش ها باید بگوییم اخیراً جامعه شناسان از اصطلاحی با عنوان انسجام اجتماعی نام می برند که منظور از این اصطلاح مجموعه ای از قوانین، هنجارها، تعهدات (الزامات)، روابط متقابل، اعتماد متقابل، ساختارهای اجتماعی و سلسله مراتب نهادی جامعه می باشد که اعضای آن را قادر به دستیابی به اهداف جمعی و فردیشان می سازد.
شواهد موجود در جامعه حاکی از این واقعیت است که در طی چند دهه اخیر، فرسایش شدیدی در انسجام اجتماعی موجود برای جوانان، هم در درون خانواده و هم در بیرون آن روی داده است.
درخانواده به عنوان مثال، سطح تحصیلات دائماً در حال افزایش است، ولی به موازات آن، انسجام اجتماعی که شاخص برجسته آن حضور بزرگسالان در خانه و میزان گفت وگو در مورد موضوعات اجتماعی، فرهنگی، علمی، اقتصادی و سیاسی بین والدین و فرزندان است، کاهش یافته است.
به علاوه، جامعه شدیداً درمعرض تهاجم فردگرایی قرار گرفته که براساس آن منافع فردی بر مصالح جمعی تقدم یافته است.
می توان گفت بروز مسایل اجتماعی و روند افزایشی آن نشانی ازافت سطح انسجام اجتماعی درکل جامعه و یا دست کم در گروه های خاصی از آن می باشد.
نتایج تحقیقات محققان اجتماعی بیانگر این واقعیت است که با کاهش انسجام اجتماعی، انحرافات افزایش می یابد و بالعکس با افزایش انسجام اجتماعی انحرافات وجرایم نیز کاهش می یابد.

گفتار دوم – نقش بعد ارتباطی انسجام اجتماعی در پیشگیری انتظامی از جرم

همانطور که ذکر شد منظور از انسجام اجتماعی اعتماد به دیگران، میزان گفت وگو بین والدین و فرزندان، از خود گذشتگی، کاهش احساس محرومیت نسبی و غیره است.
حال به چه طریق می توان این انسجام را افزایش داد و سبب کاهش جرایم شد؟ خانواده، محله و جامعه سه مقوله ای است که در این جا مورد توجه قرار می گیرد:
۱) خانواده
تقویت ارتباط و اعتماد متقابل بین اعضای خانواده توسط والدین به طوری که والدین وقت زیادی را صرف بررسی مسایل خانواده خود نموده و ارتباط کافی با یکدیگر و با فرزندان خود برقرار نمایند. البته لازم به ذکر است که این ارتباط باید مبتنی بر اعتماد و صمیمیت باشد چرا که فقط در این شرایط است که انسجام اجتماعی که شاخص برجسته آن حضور بزرگسالان در خانه ومیزان گفت وگو در مورد موضوعات اجتماعی، فرهنگی، علمی و اقتصادی و سیاسی بین فرزندان است، افزایش یافته و منجر به کاهش رفتارهای جرم آمیز اعضای خانواده می گردد. از طرف دیگر تقویت اعتماد متقابل به دیگران در دوران کودکی و نقش آموزش و بالا بردن مهارت های ارتباط با دیگران و جامعه پذیر کردن افراد توسط خانواده که می تواند نقش اساسی در کاهش جرم داشته باشد و نیز کاهش تضاد در خانواده از دیگر عوامل موثر است چرا که خود این تضادها منجر به کاهش اعتماد و ارتباط متقابل گردیده وزمینه بروز رفتارهای جرم آمیز را مهیا می سازد.
تقویت حس از خودگذشتگی، خودباوری و علاقه مندی به جامعه در فرزندان توسط اعضای بزرگسال خانواده، گسترش فرهنگ گفت وگو و مذاکره دردرون خانواده ها و وجود نوعی مدارا و از خودگذشتگی بین اعضای خانواده،همگی از عوامل مهم در افزایش انسجام اجتماعی و کاهش جرایم هستند.
۲) محله
با توجه به اینکه در اجتماعات امروزی، غیبت پدر از خانواده ومحیط همسایگی درطول روز و اخیراً غیبت مادر از خانواده و ورود او به بازار کار مترادف با کاهش مشارکت والدین در سازمان های محلی نظیر انجمن اولیا و مربیان و نظایر آن بوده است و همین عامل زمینه فرسایش انسجام اجتماعی را در سطح محله مهیا نموده و به دنبال آن جرم و جنایت و بزهکاری را در محلات مختلف افزایش داده است لذا توصیه می شود افرادی که در یک محله و یا در یک مجتمع مسکونی ساکن هستند با ایجاد انجمن های مختلف محلی و ورزشی و شرکت فعال در آنها به مرور زمان اعتماد متقابل را بین همسایگان به وجود آورند که خود این انجمن ها باعث تقویت انسجام اجتماعی محل گشته ومی توانند از بروز جرایم مختلف در آن محله جلوگیری نمایند علاوه بر آن، افرادی که عضو این انجمن ها هستند دیگر به خود اجازه ارتکاب به جرم نخواهند داد چرا که در صورت انجام رفتار های کجرو، از طرف اعضای محله طرد خواهند شد و همچنین ایجاد شبکه های حمایتی توسط اعضای محله به منظور کمک به اعضایی که از نظر اقتصادی دچار محرومیت هستند که در این حالت، محرومیت نسبی افراد کاهش یافته و جای خود را به احساس همدلی و از خودگذشتگی می دهد و باعث تقویت اعتماد متقابل و تعاملات بین اعضای محل شده و کاهش جرایم را به دنبال خواهد داشت.
۳) جامعه
از آنجا که انسجام اجتماعی اساساً در خارج از بخش دولتی به وجود می آید، چنانچه دولت ها بخواهند وظایفی را که بهتر است به جامعه مدنی سپرده شود، در دست گیرند، انسجام اجتماعی را تهی می کنند.
بنابراین، نخستین اصل برنامه ریزی اجتماعی این است که آسیبی به انسجام اجتماعی وارد نکند، یعنی دولت ها باید به طور مصمم آن کالاهایی را تولید کنند که از عهده آن برمی آیند، از قبیل: حراست از حقوق شهروندان، آموزش، دفاع و …در عین حال دولت ها باید وظایفی را که نهادهای کوچکتر و کمتر متمرکز و دیوان سالار می توانند اجرا کنند، به جامعه مدنی بسپارند. دولت ها باید در جهت کنش های مثبت با اجرای مستمر، با کارکردهایی آغاز کنند که دقیقاً متناسب با وظایف آنها است.
حکومت ها نه تنها وقتی کارکردهایی را که دقیقاً توسط جامعه مدنی ایفا می شود دردست گیرند، بلکه وقتی نمی توانند خیرعامه را فراهم سازند نیز به بی اعتمادی شخصی و تهی ساختن موجودی انسجام کمک می کنند، بی اعتمادی اجتماعی نیز جرم و جنایت سطح بالا و فساد عمومی را به وجود خواهد آورد. بنابراین این سیاست های دولت باید از طریق ارزش های فرهنگی جدید با اشکال مختلف جامعه پذیری، بیشتر رفتار و انگیزه های مردم را دگرگون سازد. لازمه تغییر رفتار و انگیزه های مردم نیز به وجود آمدن احزاب و انجمن های گوناگون در جامعه می باشد، به همین خاطر دولت برای تقویت انسجام اجتماعی بین گروهی در جامعه زمینه مشارکت فعال مردم در انجمن های داوطلبانه را فراهم سازد و از این طریق باعث تعاملات گسترده مردم با یکدیگر گردد که آن نیز اعتماد تعمیم یافته را به وجود آورده و جرم وجنایت را در جامعه کاهش خواهد داد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:54:00 ب.ظ ]




بند سوم) منشور آفریقایی حقوق بشر ۷۶
بند چهارم) منشور آفریقایی حقوق و رفاه کودک ۷۷
مبحث دوم : تحلیل اسناد سازمان بین المللی کار در راستای ممنوعیت کار کودک ۷۹
گفتار اول: اسناد مربوط به کار های خطرناک و زیان آور ۷۹
بند اول) کنوانسیون شماره ۱۳ راجع به سفید آب سرب
و توصیه نامه شماره ۴ راجع به مسمومیت ناشی از سرب ۷۹
عنوان صفحه
بند دوم) کنوانسیون شماره ۱۳۶ راجع به حفاظت در برابر خطرات
مسمومیت ناشی از بنزن و توصیه نامه شماره ۱۴۴ راجع به حفاظت
در برابر خطرات مسمومیت ناشی از بنزن ۸۱
گفتار دوم : اسناد مربوط به حداقل سن اشتغال ۸۱
بند اول) کنوانسیون حداقل سن استخدام در صنعت ۸۲
بند دوم) کنوانسیون حداقل سن استخدام در کار های دریایی ۸۳
بند سوم) کنوانسیون حداقل سن استخدام در کشاورزی ۸۳
بند چهارم) کنوانسیون حداقل سن در مورد کارهای غیر صنعتی ۸۴
بند پنجم) کنوانسیون حداقل سن استخدام در مورد صید دریایی ۸۵
بند ششم)کنوانسیون حداقل سن استخدام در معادن و کارهای زیر زمینی ۸۵
بند هفتم) کنوانسیون حداقل سن استخدام به کار شماره ۱۳۸ ۸۶
گفتار سوم) کنوانسیون بدترین اشکال کار کودک ۹۰
گفتار چهارم) کنوانسیون کار اجباری ۹۲
گفتار پنجم) کنوانسیون لغو کار اجباری ۹۳
گفتار ششم) کنوانسیون مستخدمین خانگی ۹۳
نتیجه گیری ۹۵
فصل چهارم : بررسی اقدامات جهانی و ملی در راستای محو کار کودک و نقش
و مسئولیت دولت ها در راستای تحقق آن
مقدمه ۹۸
مبحث اول : اقدامات و فعالیت های جهانی در راستای محو کار کودک ۱۰۰
گفتار اول: اقدامات سازمان ملل متحد در راستای محو کار کودک ۱۰۰
بند اول) اقدامات ارکان اصلی سازمان ملل در راستای محو کار کودک ۱۰۰
الف) مجمع عمومی سازمان ملل متحد ۱۰۰
ب) شورای امنیت ۱۰۴
پ) شورای اقتصادی و اجتماعی ۱۰۵
بند دوم) اقدامات نهادهای فرعی سازمان ملل در راستای محو کار کودک ۱۰۶
الف) کمیسیون حقوق بشر پیشین و شورای حقوق بشر فعلی ۱۰۶
بند سوم) اقدامات نهادهای مبتنی بر معاهدات در راستای محو کار کودک ۱۰۷
الف) کمیته حقوق کودک ۱۰۷
عنوان صفحه
بند چهارم) اقدامات صندوق کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف)
در راستای محو کار کودک ۱۰۹
گفتار دوم: اقدامات دیگر سازمان های بین المللی در راستای محو کار کودک ۱۱۲
بند اول) سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل (یونسکو) ۱۱۲
بند دوم) سازمان بهداشت جهانی ۱۱۴
بند سوم) بانک جهانی ۱۱۵
بند چهارم) سازمان خواروبار و کشاورزی (فائو) ۱۱۷
گفتار سوم : فعالیت سازمان های بین المللی غیر دولتی در راستای محو کار کودک ۱۱۸
بند اول) دیده بان حقوق بشر ۱۱۸
بند دوم) عفو بین الملل ۱۱۹
بند سوم) سازمان بین المللی ضد بردگی ۱۲۰
بند چهارم) سازمان راهپیمایی جهانی علیه کار کودک ۱۲۱
بند پنجم) سازمان بین المللی آموزش ۱۲۲
بند ششم) اتحاد بین المللی نجات کودکان ۱۲۲
مبحث دوم : بررسی اقدامات سازمان بین‌المللی کار و شرکای اجتماعی در
راستای محو کار کودک ۱۲۴
گفتار اول : اقدامات برنامه بین المللی حذف کار کودک(IPEC). 125
بند اول) برنامه های با بازه زمانی مشخص برای حذف بدترین اشکال

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

کار کودک (TBP) 126
بند دوم)گفتگوی اجتماعی ۱۲۷

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:54:00 ب.ظ ]




۳-۲. نگاه اجمالی به تعریف فلاسفه مشهور پیش از شیخ از سعادت و شقاوت
افلاطون:
فهم نظریه اخلاقی افلاطون و عقیده او در باب سعادت مبتنی بر فهم انسان شناسی و جهان شناسی اوست.چنانکه می دانیم یکی از ارکان فلسفه افلاطون اعتقاد به مثل است یعنی اعتقاد به اینکه هر نوعی از موجودات یک مثال مجرد دارد. عالم مجردات ازلاً و ابداً موجود است و افراد مادی آن انواع،کمالاتی که دارند اظلال از آن موجود و مثال عقلانی است و حکم سایه آن را دارند. وی همچنین معتقد است که روح انسان قبل از تعلق به بدن با عالم مجردات و مثل ارتباط داشته و آنها را می شناخته است اما پس از نزول به این عالم و تعلق به ابدان آن دانسته ها و علوم خود را فراموش کرده است. در عین حال در این عالم در اثر ارتباطی که با سایه های آن مثل برقرار می کند و با کمک استدلال و برهان می تواند آن علوم فراموش شده را دوباره به خاطر آورد اگر انسان این تلاش را انجام دهد و تعلقات خود به امور مادی و ناپیدار را کم کند به این درجه از کمال نائل می شود که پس از مفارقت از بدن مجدداً به همان عالم مثل ملحق می شود و به آن مشاهدات پیشین خود نائل می گردد. در واقع افلاطون برای حیات انسان دو مرحله را قائل شده است یکی از آن دو مرحله این جهان است که قوامش به تغذیه و اشیاء خارجی بستگی دارد و دیگری حیاتی است که قوامش به خودش است بدون اینکه نیاز به اسباب و لوازم خارجی داشته باشد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

تعریفی که افلاطون از سعادت ارائه می دهد ناظر به قوای نفس و چگونگی ارتباط آنها بایکدیگر است . در فلسفه افلاطون مسأله قوای نفس چنان جایگاهی دارد که اخلاق را شناخت و حفظ هماهنگی میان قوای نفس می داند. او معتقد است که آدمی دارای قوای روانی سه گانه است یا به عبارت دیگر نفس دارای سه قوه شهویه ،غضبیه و عاقله بوده و هر یک از این جنبه های سه گانه را فضیلتی است متناسب با آن؛ بدین صورت که فضیلت قوه عاقله حکمت است،فضیلت قوه شهویه عفت و خود داری است و فضیلت قوه غضبیه شجاعت است. هرگاه همه این فضایل در فردی جمع شود او به عدالت رسیده است و با پیدا شدن عدالت ،آدمی به سعادت نایل می گردد. از این رو افلاطون اخلاق را شناخت و حفظ هماهنگی میان عناصر عقلانی و غیر عقلانی روح می داند . (دهقانی محمود آبادی،۱۳۸۷،ص۱۴۵)
با توجه به آنچه گفته شد افلاطون سعادت را در این می داند که میان اجزا و قوای نفس انسان هماهنگی باشد زیرا هرگاه شهوت یا عواطف از حوزه خود خارج شوند و از فرمان عقل سرپیجی کنندتمایلات ضد اخلاقی بروز می کنند.
تأثیر بدن در سعادت
افلاطون به تأثیر و نقش بدن در حصول سعادت نیز توجه دارد و ازتأثیرو تأثر روح و جسم از یکدیگر غافل نیست. وی در کتاب جمهوری تربیت بدنی را در میان اجزای تشکیل دهنده تعلیم و تربیت حقیقی می گنجاند و برخی از انواع موسیقی را به دلیل اثر زیان بار آنها رد می کند و سالم بودن بدن و شفا یافتن از بیماری را سعادت بدن می داند. (زیبا کلام،۱۳۷۸،ص۳۳)
رابطه سعادت و فضیلت:
نکتهی دیگری که برای فهم نظر افلاطون در باب سعادت لازم است ،اندیشه و اعتقاد وی در باب فضیلت وچگونگی ارتباط آن با سعادت است.
از نظر افلاطون میان فضیلت و سعادت پیوند ناگسستنی وجود دارد و سعادت بدون فضیلت امری ناشدنی است. او در مکالمات اولیه و مبانی خود در باب فضیلت پیرو سقراط بود و فضیلت را همان معرفت می دانست و چون همه فضایل را به معرفت بر می گرداند مدعی بود که فضیلت یکی بیش نیست که همان معرفت است که امری آموختنی است. اما بعدها متوجه شد که آنچه در تعلیم و تربیت به دست می آید معرفت عقلانی به فضیلت است اما خود فضیلت حاصل نمی شود. (ملکیان،۱۳۷۷،ج۱،ص۱۸۵)
لذا «وحدت فضیلت» سقراطی را رد کرده و دیگر فضیلت را برای سعادت کافی نمی دانست و معتقد بود که زشت کاری وجود دارد و حتی انسان با فضیلت نیز مرتکب خطا می گردد. زیرا فضیلت مشتمل بر چیزی بیش از معرفت و شناخت است و علت انتخاب نادرست و زشت کاری تنها خطای در اعتقاد و معرفت نیست. او معتقد بود که حتی با شناخت و اعتقادی درست نیز انسان گاهی خطا و انتخابی نادرست می کند و این بخاطر غلبه و قوّت امیال و خواسته های نفس است. البته گرچه افلاطون نمی پذیرد که فضیلت به معنای معرفت برای سعادت کافی است، ولی اصل تأثیر آن در سعادت را می پذیرد و یکی از چهار فضیلت اصلی را معرفت می داند . او در کتاب جمهوری چهار فضیلت اصلی را برمی شمارد۱ـ حکمت ۲ـ شجاعت یا همت ۳ـ عفّت یا خویشتن داری ۴ـ عدالت .و معتقد است که با پیروی از فضیلت است که سعادت بدست می آید) فتحعلی۱۳۷۴،ص۴۲)
عقل و لذت دو عنصر مؤثر در سعادت
از آنجایی که افلاطون عقل را عالی ترین جزء و ویژگی انسان می داند،خیر و سعادت واقعی را در معقولات می داند و استدلال می آورد که مادامى که خیر در معقولات نباشد کثیر است.)ارسطو،۱۳۴۳ ه. ق‏،ج۱،ص۱۸۱) اما در عین حال بدن و لذات دنیوی را در سعادت دخیل می داند.هرچند تبیین افلاطون از چیستی و ماهیت سعادت به صورت مستقیم ناظر به مفهوم لذت نیست ولی لذت را در آن دخیل دانسته و آن را مطلقاً نفی نمی کند و تأکید می کند که انسان در امر لذت باید اعتدال را رعایت نماید و هر فرد و مملکتی که ألم و لذت را از حیث زمان و مکان در جایگاه لایق آن قرا دهد سعادتمند است و هر که بر ضد این عمل کند از اهل شقاوت خواهد بود. لذا خیر اعلی در نظر افلاطون عقل یا لذت به تنهایی نیست بلکه ترکیبی از این دوست. )ارسطو،۱۳۴۳ ه ق‏،ج۱، ص: ۳۹)
دلیل او برا اینکه چرا لذت به تنهایی خیر اعلی نیست، این است که لذت باضافه حکمت از لذات بدون حکمت برتر است پس لذت خیر اعلی نیست زیرا خیر اعلی برای اعلی بودن نیاز به اضافه شدن به چیزی ندارد. )ارسطو،۱۳۴۳ ه ق‏، ج‏۲، ص: ۳۳۰)
وی در توضییح اینکه چرا عقل صرف خیر اعلی نیست می گوید: گرچه عقل عالی ترین جزء و ویژگی انسان است ولی انسان عقل محض نیست و از این رو زندگی روحانی محض که عاری از هر لذّت باشد نمی تواند یگانه خیر انسان باشد، لذا زندگی انسان باید آمیخته ای از لذّت عقلانی و لذّات جسمانی باشد. البته لذّاتی که درد و رنجی در پی نداشته و آمیخته به گناه نباشند و برخورداری از آنها همراه با اعتدال باشد. « احساس لذّت آور و فعالیت عقلی باید مانند ترکیب آب و عسل به نسبت درستی با هم آمیخته شوند تا یک زندگی خوب را برای انسان فراهم سازند. ) فتحعلی۱۳۷۴،ص۴۲)و( مصباح یزدی،۱۳۸۴،ص۳۰۷)
بنا براین افلاطون لذّت گرایی شدید و ضد لذّت گرایی افراطی را رد می کند و از نظر او زندگی سعادتمندانه برای انسان یک زندگی آمیخته و مرکب از مجموعه لذات بدنی و فعالیت های عقلانی است. به عبارت دیگر از نظر افلاطون زندگی سعادتمندانه محصول ترکیب درست لذات بدنی و فعالیت های عقلانی است. افلاطون این معنا را با آوردن تشبیهاتی تفهیم میکند. مثلا انسان را به موجودی تشبیه می کند که در درون خود ،یک شخص عاقل و یک شیر و یک هیولای چند سر دارد. این سه نماد عقل ،اراده و میل هستند و تجمع آنها را نفس می نامد بعد می پرسد بهتر نیست که عاقل بر شیر و هیولا حاکم باشد تا اینکه از شیر و هیولا فرمان ببرد( افلاطون،۱۳۸۰ ج۲،ص۵۸۵.) از این جمله بر می آید که او قائل به حذف شهوات نیست بلکه معتقد است که شهوات باید تحت سیطره عقل راهنمایی شوند.
رابطه سعادت و شناخت و معرفت خدا
هرچند اصل اعتقادات افلاطون مورد تحقیق و سؤال محققان است،اما برخی بر این عقیده اند که برای فهم نظریه وی در باره سعادت توجه به الهیات افلاطون لازم است. ایشان معتقدند که افلاطون اعتقاد به وجود خدا و صانع داشته است و معرفت خدا و ارتباط با او را در سعادت انسان دخالت می داده است. هرچند از برخی عبارت افلاطون بر می آید که او به خدایان متعددی معتقد بوده است که هر کدام به کاری اشتغال دارند اما به هر روی معرفت خدا و ارتباط با او را در سعادت انسان دخالت می داده است و معتقد بوده که بین سعادت آدمی و معرفت«خدا» یا «خدایان» رابطه وجود دارد و آدمی باید بکوشد که هر چه بیشتر به خدا شبیه شود (هاشمی حایری،۱۳۷۳،ص۱۱۲)
اما اگر سؤال شود که راه تشبه به خداوند چیست ؟افلاطون پاسخ می دهد که این تشبه از طریقه اندیشه و تأمل حاصل می شود . این نکته از دید کاپلستون مخفی نمانده و در این باره اظهار می دارد که« اگر فرض شود که خدا از مثل جداست و آنها را نظاره و تأمل می کند تفکر و تأمل خود انسان درباره مثل که جزء مقوم و مکمل سعادت اوست او را به خدا شبیه می گرداند به علاوه انسانی که عمل الهی را در جهان نشناسد و تصدیق نکند نمی تواند سعادتمند باشد بنابراین افلاطون می تواند بگوید سعادت الهی سرمشق سعادت انسان است » (کاپلستون، ۱۳۷۵،ج۱،ص۲۵۱)
ارسطو
ارسطو مباحث مربوط به سعادت را به صورت مفصل در کتاب ها و رساله های اخلاقی اش ارائه نموده است. در مقوله«اخلاق»کتب و آثار متعددی به ارسطو نسبت داده شده است که عبارتند از:
۱- کتاب«الاخلاق إلی نیقوماخوس»که در مصادر عربی«نیقوماخیا» نیز آمده است.این کتاب را یا ارسطو خطاب به فرزندش نیکوماخس به رشته تحریر در آورده و یا این فرزند بعد از وفات پدر به نشر آن همت گماشته است.
۲- کتاب«الاخلاق إلی اودیموس»:که پنج مقاله دارد و در مصادر عربی «أودیمیا»نیز گفته شده است.این کتاب را ظاهراً ارسطو به شاگرد برجسته‏اش «اودیموس» اهدا کرده است.
۳- کتاب«الاخلاق الکبری»:که برخلاف نامش حجم اندکی دارد.
۴- رساله کوچک دیگری تحت عنوان«فی الفضائل و الرذائل»: نیز به ارسطو منسوب شده است.(احمدی طباطبایی،۱۳۸۴ ،ص۱۰۳)
پیش از اینکه به شرح دیدگاه ارسطو در باب چیستی و ماهیت سعادت انسان بپردازیم ذکر این نکته در اینجا لازم است که ارسطو اهمیت فراوانی برای مسأله سعادت و مباحث مربوط به آن قائل است.به گونه ای که وی در اخلاق به شدّت غایت گرا است. اخلاقی او اخلاقی است غایت‌محور و به تعبیر دقیق‌تر سعادت‌محور. یعنی او معتقد است که همه افعال انسان در واقع برای رسیدن به غایتی واحد است و این غایت خیر نهایی و بالاترین آن بلکه عین آن است. او در اخلاق با عمل سر و کار دارد نه عملی که فی نفسه و صرف نظر از هر ملاحظه دیگری حق و درست است بلکه با عملی که به خیر انسان رهنمون می شود. طبق این دیدگاه هر چه به حصول خیر یا غایت انسان منجر شود از جهت انسان عملی «صحیح و درست» است و عملی که خلاف نیل به خیر حقیقی او باشد عملی «خطا و نادرست» خواهد بود(کاپلستون،۱۳۸۰ ص۳۷۹ )
اما فهم این مطلب که ارسطو سعادت واقعی انسان را چگونه تعریف و ترسیم می کند ،در گرو توجه به سه نکتهی زیر است:
نکته اول اینکه او سعادت را خیربالذات می داند و معتقد است که سعادت عالی‌ترین غایتی است که سو‌گیری همه فعالیت‌های آدمی وغایت همه افعال متوسط او به سمت اوست. وی می گوید سعادت به عنوان غایت نهایی دو صفت دارد اولاً بنفسه (کامل و تام) است و ثانیاً لنفسه است و برای چیز دیگری طلب نمی شود زیرا اگر معقول باشد که هر چیزی را بخاطر رسیدن به سعادت بخواهیم و سعادت را بخاطر خودش باید دلیلی برای این باور داشته باشیم که در ورای سعادت، خوب ذاتی دیگری وجود ندارد در غیر این صورت به چه دلیل نباید سعادت بعلاوه این خوب دیگر، غایت نهایی باشد.
او سپس معیار و آزمایشی برای فهم اینکه چه چیزی سعادت است ارائه می کند. و می گوید اگر چیزی خوب، مثل« الف»، سعادت باشد ولی بعداً بفهمیم که می توانیم خوب دیگری مثل «ب» را به آن اضافه کنیم بگونه ای که مجموع خوبی «الف + ب »بزرگتر از« الف» تنها شود در این صورت روشن می شود که« الف» سعادت نیست).فتحعلی،۱۳۷۴ – شماره ۱۵ ،ص۴۳)
نکته دوم این است که ارسطو این خیربالذات و حقیقی را همان زندگی با فضیلت می داند که دارای دو مرتبه سعادت عقلانی و اخلاقی می‌باشد. او فضیلت را به دو نوع عقلی و اخلاقی تقسیم می‏کند. فضیلت عقلی از راه تربیت و رشد اندیشه و فکر حاصل می‏شود و فضیلت اخلاقی از راه عادت و خو گرفتن به عادات اجتماعی(احمدی طباطبایی،۱۳۸۴،ص۱۲۰) ریشه ی این اعتقاد ارسطو به نفس شناسی او بر می گردد او نفس انسانی را دارای دو بعد اصلی می داند بعد عقلانی و بعد غیر عقلانی. بعد عقلانی در حقیقت همان جنبه انسانیت روح انسان است و بعد غیر عقلانی نفس هم دارای دو جنبه نباتی و حیوانی است. قوه نامیه مربوط به نفس نباتی انسان است و شهوت و غضب مربوط به نفس حیوانی انسان است. وی بر همین اساس و متناظر با ابعاد نفس انسانی است که فضیلت را نیز به دو قسم تقسیم می کند فضیلت اخلاقی و فضیلت عقلانی ،حکمت نظری و حکمت عملی را جزء فضایل عقلانی به حساب می آورد و سخاوت و اعتدال را از سنخ فضایل اخلاقی بر می شمرد (مصباح یزدی،۱۳۸۴،ص۳۱۵)
ارسطو راه رسیدن به سعادت را مجموع فضائل عقلی و فضائل اخلاقی دانسته و هیچکدام از این دو را به تنهایی برای حصول سعادت کافی نمی داند.اینکه ارسطو مانند افلاطون شناخت خوبی و بدی را برای فضیلت کافی نمی داند و همچون افلاطون علّت خطاکاری را در عین آگاهی و شناخت، غلبه امیال می داند ؛دال بر همین نکته است که فضیلت نزد ارسطو مجموع فضائل عقلی و فضائل اخلاقی است. هرچند ارسطو اظهار می دارد که سعادت و نیک بختی فعالیتی است که در میان موجودات مختص به انسان است و آن فعالیت عقل یا فعالیت بر طبق عقل است؛اما تأکید می کند که مردم معمولا وقتی که نیک بختی و سعادت را عبارت از با فضیلت بودن می دانند، مقصود آنان معمولا فضایل اخلاقی از قبیل عدالت و خویشتن داری و جز اینهاست لذا از فضیلت هم فضائل عقلی و هم فضائل اخلاقی فهمیده می شود. ( کاپلستون ،۱۳۸۰ ،ص۳۸۲)
نکته سوم این است که ارسطو ضمن تقسیم خیر به خیر خارجی، و خیر جسمی و نفسانی، خیرات خارجی مانند اصالت خانوادگی، اولاد خوب، ثروت و … را نیز لازمه سعادت اخلاقی می‌داند. (.فتحعلی ۱۳۷۴ – شماره ۱۵ ،ص۴۳) او معتقد است که سعادت تام بدون خیرات خارجی همچون :دوست، ثروت،نفوذ سیاسی نجابت خانوادگی، زیبایی،خانواده؛ممکن نیست.(ارسطو،۱۳۴۳ه.ق،ج‏۱، ص۲۰۳) ارسطو بر خلاف مذهب کلبیون یادآور می شود که انسانی که به راستی سعادتمند است باید به قدر کافی از خیرهای خارجی(همچون سلامتی ثروت،) بهره مند باشد (کاپلستون ،۱۳۸۰ ،ص۳۸۲)
البته هرچند ارسطو خیرات خارجی را مؤثر در سعادت می داند اما آنها را عامل اصلی ندانسته و برای آنها نقش ابزاری قائل است.مثلا او به صراحت تاکید مى کند که ثروت خیر واقعى که موضوع سعادت است نیست زیرا بالذاته مطلوب ما نیست.(ارسطو،۱۳۴۳ه.ق،ج‏۱،ص ۱۸۱ )
اکنون می توانیم با لحاظ نمودن نکات یاد شده و با توجه به مجموع سخنان ارسطو ، سعادت را اینگونه تعریف کنیم که «از نظر ارسطو سعادت خیر و غایت نهایی انسان است و آن عبارت است از مجموع فضائل اخلاقی و فضائل عقلانی و لذات و خیرات خارجی با لحاظ این نکته که در این میان مهمترین عنصر فضائل عقلانی است»
اما اگر بخواهیم فهم کامل و جامعی از نظریه ارسطو در باب سعادت داشته باشیم توجه و عنایت به نکات زیر ضروری است :
وصول سعادت در این دنیا:
ارسطو سعادت را در همین دنیا قابل وصول می داند و بر این عقیده اش استدلال می آورد که علت و سبب سعادت فضیلت است و سختی ها و رنجهای این دنیا نه تنها در تعارض با فضیلت نیستند بلکه سبب تقویت و ازدیاد فضیلت اند و فضیلت در همین دنیا قابل وصول است .(ارسطو،۱۳۴۳ه.ق،ج‏۱،۲۰۹ )
رابطه سعادت و لذت:
ارسطو لذّت را غایت نهایی و سعادت نمی داند بلکه لذّت را لازمه سعادت می دانست و بر این عقیده است که واجب است که سعادت با لذت همراه باشد.(ارسطو،۱۳۴۳ه.ق،ج‏۲،ص ۳۵۴ )او نیز مانند افلاطون می گوید ارزش لذّت بستگی دارد به ارزش عملی که لذّت از آن پدید می آید و این نظر را رد می کند که تمام لذّات سبب احساسی واحد می شوند. و معتقد است هر لذّتی احساسی خاص بوجود می آورد.او ضمن تأکید بر این نکته که سعادت واجب است که با لذت همراه باشد، از بین فضایل لذیذترین امر را حکمت وعلم می داند.(ارسطو،۱۳۴۳ه.ق،ج‏۲،ص ۳۵۴ )

رابطه عقل و سعادت:
ارسطو اصلیترین عامل دخیل در سعادت را عقل و تأمل می داند. او بر این عقیده است که از طریق توجّه به کارکرد و نقش انسان (یعنی کارهایی که برای انسان ضروری و اساسی است) می توان به تعریف معین تری از سعادت رسید و در این باره می گوید سعادت فهمیده نمی شود مگر به واسطه فهم و شناخت عمل خاص انسان که عبارت است از فعل نفس مطابق با عقل یا حداقل فعل نفس که بدون عقل کامل نمی شود. .(ارسطو،۱۳۴۳ه.ق،ج‏،ص۱ ۱۹۰، تا ص۱۹۴)
او اظهار می دارد که میزان سعادت به میزان تأمل و تفکر است و کائنات چون بیشرین تأمل را دارند بیشترین بهره از سعادت را دارند فلذا به حیوان سعادت نسبت داده نمی شود زیرا ملکه تفکر در او وجود ندارد .(ارسطو،۱۳۴۳ه.ق ،ج۲، ۳۶۱و ۳۶۲)
کاپلستون نیز معتقد است که ارسطوعالیترین سعادت را اندیشیدن و تأمل نظری می داند. وی بر این ادعا شش دلیل اقامه نموده. ( کاپلستون ،۱۳۸۰،ص۳۹۹)
این نگاه ارسطو که سعادت فعالیت بر طبق عالیترین فضیلت یعنی تأمل و تعقل فلسفی است، دیدگاه عقل گرایانه ی او را نشان می دهد که با افلاطون شریک است.البته همچنان که گفتیم ارسطو فضائل عقلی را به تنهایی برای حصول سعادت کافی نمی داند.و حصول سعادت را بدون فضائل اخلاقی میسر نمی داند .هر چند ارسط رابطه عمل اخلاقی با تأمل و تعقل فلسفی را دقیق روشن ننموده لیکن او در اخلاق این را کاملا روشن می کند که بدون فضیلت اخلاقی سعادت حقیقی غیر ممکن است(کاپلستون ،۱۳۸۰،ص ۳۸۸)
اقسام سعادت:
ارسطو سعادت را به پنج قسم به ترتیب مرتبه و منزلت از اخس به اشرف تقسیم می کند:
۱- صحت بدن و سلامت حواس و اعتدال مزاج۲- آنچه به مال و اعوان تعلق دارد ۳- آنچه تعلق به حسن حدیث و ذکر به خیر دارد ۴- آنچه تعلق به حصول غرض و رسیدن به آرزوها دارد ۵- آنچه تعلق به صحت فکر و سلامت عقیدت از خطا در معارف دارد.
آن گاه می گوید هر کس این پنج خصلت در او باشد سعید کامل است در غیر این صورت به هر نسبت که خصلت های بالا در او جمع باشد به همان نسبت سعید است.(ابن مسکویه ،بی تا،ص۸۶)و(خواجه طوسی،۱۳۶۰،ص۸۵)
نتیجه و جمع بندی آنکه ارسطو معنای بسیار گسترده ای از سعادت ارائه می دهد او سعادت تام را مختص به کسانی می داند که پنج قسم مذکور خصوصا قسم آخر را دارا باشند. در عین حال وی سعادت را به عده خاصی محدود نمی کند بلکه همگان را به دلیل برخورداریهای اتفاقی و اکتسابی مشمول این معنا می داند .
راه حصول سعادت
این که ارسطو راه حصول سعادت را در چه می داند مستلزم این است که بدانیم ارسطو عوامل دخیل درسعادت را چه می داند.او معتقد است که عوامل دخیل درسعادت سه دسته اند: روحى، بدنى، خارجى. اما آن سه چیز که در بدن انسان است یکى سلامت است، دیگرى قدرت و نیرومندى و سوم جمال و زیبایى بالاخص براى زن.و آن سه چیز از موجبات سعادت که در روح انسان است یکى عدالت است، دیگرى حکمت و دانش است و سوم شجاعت است. اما سه چیزى که در خارج از وجود انسان است و نه در بدن است و نه در روح، یکى مال و ثروت است، دیگری پست و مقام و سومین عامل قبیله و فامیل است، که البته ارزش این موجبات سعادت همه به یک صورت نیست. )مطهری،بی تا،ج‏۲۱ ص ۲۰۴ (
ارسطو راه حصول عوامل روحی سعادت که از آنها به فضیلت یاد می کند را رعایت اعتدال و حد وسط [۵]مى‏داند و مى‏گوید: فضیلت یا اخلاق حد وسط میان افراط و تفریط است. او معتقد است هرحالت روحى یک حد معین دارد که کمتر از آن و یا بیشتر از آن‏ رذیلت است و خود آن حد معین فضیلت است. مثلًا شجاعت که مربوط به قوّه غضبیّه است حد وسط میان جُبن و تهوّر است، و عفت که مربوط به قوّه شهویّه است، حد وسط میان خُمود و شرَه است، و حکمت که مربوط به قوّه عاقله است حد وسط میان جُربزه و بلاهت است، و همچنین سخاوت حد وسط میان بخل و اسراف است، تواضع و فروتنى حد وسط میان تکبر و تن به حقارت دادن است‏ . ارسطو تأکید دارد که باید در نفس ملکات فضایل را ایجاد نمود، باید کارى کرد که نفس به فضایل- که رعایت اعتدالها و حد وسط است- عادت کرده و خو بگیرد، و این کار با تکرار عمل میسر مى‏شود.) مطهری ،بی تا، ج‏۲۲، ص: ۴۷(
مفهوم‌ حد وسط نیاز به‌ توضیح‌بیشتری دارد زیرا همچنان که اشاره خواهیم کرد عدم درک درست این مفهوم سبب برخی خرده گیری ها بر ارسطو شده است. حد وسط دو کاربرد متفاوت دارد که‌ فارابی‌ به خوبی به آن اشاره کرده و می گوید حد وسط دو معنای متفاوت دارد یکی‌ حد وسط فی‌نفسه‌ است‌ که‌ مانند وسط بودن‌ عدد ۶ برای‌ اعداد ۲ و ۱۰ است‌. این‌ نوع‌ حد وسط ثابت‌ و دائمی‌ است‌ و هرگز کم‌ و زیاد نمی‌شود اما حد وسط اضافی‌ یا قیاسی‌ بسته‌ به‌ عوامل‌ مختلف‌ تأثیرگذار دستخوش‌ تغییر کمی‌ و کیفی‌ می‌شود. مثلا حد وسط غذا خوردن‌ برای‌ انسان‌ مقدار ثابتی‌ نیست‌ و در زمان‌ها، مکان‌ها و یا موقعیت‌های‌ مختلف‌ ازنظر کمی‌ و کیفی‌ متغیر است‌. این‌ نوع‌ از حد وسط را باید با لحاظ عوامل‌ گوناگون محیط بر آن‌ تعیین‌ کرد(فارابی،۱۴۰۵ه.ق، ص: ۳۶)
مراد ارسطو از حد وسط در فضیلت حد وسط اضافی است نه حد وسط فی نفسه. او تصریح می کند که مراد ما از حد وسط ،حد وسط ریاضی و حقیقی نیست زیرا مثلا ممکن است برای فردی خوردن دو پیمانه غذا حد وسط باشد اما برای فرد دیگری همین مقدار حد اقل و تفریط محسوب شود(ارسطو،۱۳۴۳ه.ق ، ج‏۱، ص: ۲۴۵ )
بر نظریه «حد وسط» ارسطو که آن را معیار فضیلت می داند اشکال کرده اند که این معیار کلیت ندارد به عنوان مثال، علم حد وسط ندارد علم هر چه بیشتر باشد بهتر است ،علم چیزی نیست که یک مقدارش مطلوب باشد و بیشتر از آن نامطلوب . یا به حسب مبانی دینی و عرفانی تقرب به خدا حدی ندارد معرفت و محبت به خدا حد و مرزی ندارد که از آن مرز به بعد مذموم باشد.پاسخ به این اشکال این است که ارسطو نمی خواهد بگوید علم یک حد وسطی دارد که بیشتر از آن خوب نیست بلکه می خواهد بگوید هر انسانی در زندگی یک مقداری می تواند دنبال علم برود که از آن بیشتر به ضررش تمام می شود زیرا به سایر جهات زندگی اش مانند: مسائل خانوادگی،اجتماعی،بهداشتی و امثال آن رسیدگی لازم را نمی کند و این مذموم است. یعنی در جواب این اشکال و دفاع از ارسطو شاید بتوان گفت که متعلق حد وسط فعل انسان نیست بلکه متعلق آن قوای انسان است. یعنی نظریه اعتدال ارسطو مبتنی بر تزاحم قوای انسانی است. انسان موجودی است مرکب از قوای مختلف که همه اینها در سعادت و کمال او مؤثرند. انسان با اراده و اختیار خویش می تواند یکی از این قوا را بر سایر قوا غالب کند و توجهش را بیشتر به آن معطوف کند اینجا است که مسأله فضیات و رذیلت مطرح می شود که در مقام انتخاب و مقدم داشتن خواسته یک قوه بر قوه دیگر چه اندازه باید ترجیح داد و به آن اهتمام ورزید. ملاک ارسطو این است که تا آنجا که به سایر قوا ضربه نزند. به عبارت دیگر حد وسط بهره وری از هر قوه این است که مزاحم قوای دیگر نشود پس مبنای نظریه اعتدال ارسطو مسأله تزاحم قوا است.(مصباح یزدی،۱۳۸۴،قم،ص۳۱۹)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:54:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم