از دعوا می ترسم. حرف‌های رکیک می زنند و رفتارهایشان ممیزی نشده‌است و خشن است و حجم زیادی انرژی منفی می دهند و تا مدتها ذهنم را آلوده می کند(مورد شماره ۲۳، ۲۷ ساله، خانه‌دار، سبک‌زندگی مصلحت‌اندیش)

رفتارهای خشن در حوزه عموی

امروزه زنان جامعۀ ما در فضاهای عمومی رفت و آمد زیادی می‌کنند‌. ترس در فضاهای عمومی و محیط کار به خصوص در شهرها دلایل متفاوتی می‌تواند داشته باشد. رویکردهای متفاوتی در خصوص دلایل ترس زنان در حوزه‌های عمومی وجود دارد. به طور کلی می‌توان عواملی نظیر عدم ادغام اجتماعی، بازتاب‌جرم در رسانه‌ها، تجربه بزه‌دیدگی زنان، آسیب‌پذیری زنان به واسطه جنسیت‌شان و وجود فضاهای نا امن را در ایجاد ترس در فضاهای عمومی برشمرد(صادقی و میرحسینی۱۳۸۸). همانگونه که قبلا هم در وضعیت حضور در بیرون از منزل توضیح داده شد اکثر زنان چه خانه‌دار و چه شاغل در روند زندگی شرکت داشته و برای فعالیت‌های مختلف از منزل خارج می‌شوند و این بیرون رفتن از منزل کم هم نیست. زن‌ها گاهی اعلام می‌کنند که از تنها ماندن در خانه می‌ترسند. البته آنچه در پس اکثر این ‌ترس‌ها مثل ترس از ورود دزد و ترس از تنهایی و غیره نهفته است ترس از آزارهای جنسی است. فرد می‌ترسد که دزد وارد شود چرا که ترس از این دارد که مبادا علاوه بر اموال به وی نیز تعرض کند و یا آسیب جانی بزند. فرد می‌ترسد از تنهایی چون پس زمینه‌اش این است که مبادا کسی بیاید و آسیبی به او بزند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

خانم ۳۶ ساله کارمند در این خصوص می‌گوید: روزها وقتی در خانه باشم از هیچ چیز نمی‌ترسم ولی شب‌ها از تنهایی وحشت می‌کنم. فکرهای ترسناک به سرم می‌زند. مثلا از این می‌ترسم نکند کسی وارد خانه شود و آسیبی به من بزند. هیچ چیز به اندازه تنهایی برایم کشنده نیست در منزل(مورد شماره۴۶، سبک‌زندگی مصلحت‌اندیش).
دلایل متعددی برای این ‌هراس‌ها وجود دارد. یکی از این دلایل همان‌طور که پیشتر گفته شد تجربیات زندگی فرد است. به‌طوری که خانمی که پدرش اعتیاد داشت از اعتیاد وحشت داشت. یکی دیگر از عمده‌ترین عوامل تأثیرگذار بر ‌هراس‌های زنان رسانه‌ها هستند. رسانه‌ها سبک‌های مختلف زندگی و انواع جرایم را به تصویر می‌کشند. امروزه رسانه‌ها دیگر یکسویه نیستند و کنترل آن‌ها توسط یک ارگان خاص امکان‌پذیر نیست. دنیای مجازی دنیایی است از شبکه ارتباطات، و افراد مختلف در دنیای وبلاگ نویسی تجربیات زندگی خود را در اختیار همدیگر قرار می‌دهند و به واسطه نظرات دیگران افکارشان شکل می‌گیرد و گیرنده پیام نظرات خود را نیز ارائه می‌کند و پیشنهاداتی می‌دهد. در میان نمونه‌ها به تعداد قابل توجهی از زنان برخوردیم که از خیانت همسر وحشت داشتند. نکته قابل تأمل این بود که غیر از یک مورد که تجربه خیانت یکی از اطرافیان را در زندگی تجربه کرده بود بقیه از مواردی بودند که از دنیای مجازی برای مشارکت در تحقیق جذب شده بودند. وقتی بیشتر با هر کدام بحث می‌شد توجه به سمت خواندن وبلاگ‌های زنان دوم، سایت‌های تعدد زوجات، صفحات شخصی زنانی که همسران‌شان به آن‌ها خیانت کرده بودند و یا بچه‌هایی که پدرانشان همسر دوم اختیار کرده و یا به مادران‌شان خیانت کرده بودند را مطالعه کرده و دنبال می‌کنند و با علم به اینکه آن طرف یک فرد واقعی نشسته و دارد خاطراتش را بیان می‌کند.
به طور مثال خانم ۲۶ ساله کارمند: بزرگترین آسیب زندگیم؟! شاید بزرگترین آسیب آبروریزی،شاید اگر شوهرم زن بگیرد انقدر نترسم که از آبروریزی‌اش می‏ترسم آن هم ناراحت می‏شوم نمی‏گویم می‏ترسم من اصلاً از چیزی نمی‏ترسم چون نهایتش این می‏شود که طلاق بگیرم و این زندگی‏ام خراب شود چون آدم مستقلی هستم شاید از طلاق بیشتر بترسم از اینکه خانواده‏ام از هم بپاشد نه به خاطر زن دیگری کلاً چون خودم پدر نداشتم دوست ندارم بچه‏ام بی‏پدر یا مادر بزرگ شود.
چرا فکر می‌کنی ممکن است چنین اتفاقی در زندگیت بیافتد تو که زندگی خیلی خوبی داری؟ انقدر این موضوع زیاد شده و در موردش زیاد حرف می‌زنند که من فکر می‌کنم برای هرکسی ممکن است اتفاق بیافتد. مثلا همین وبلاگ‌ها را نگاه کنید.
مثلا کدام وبلاگ‌ها؟خیلی زیادند یک سرچ کنید خیلها می‌نویسند. نفرت انگیز است نوشته‌هایشان در مورد زن اول. مثلا من وبلاگ«حسنا بانو زن دوم »[۵۳] را می خوانم و جریان زندگیش را دنبال می‌کنم تازه از نظر من این خانم خیلی هم منصفانه رفتار می‌کند ولی وقتی خودم را جای دختر زن اول و خودش می‌گذارم حالم بد می‌شود. یا این همه سایت تعدد زوجات و‌… یا مثلا چند وقت پیش یک خانمی که شوهرش بهش خیانت کرده بود خاطراتش را نوشت. من تا چند وقت درگیر زندگی این خانم شده بودم. تمام خاطراتش را خواندم و گریه کردم.
کدام وبلاگ؟ اسمش بود«تلخ تر از زهر خیانت/ خوش تر از عطر تادیب »[۵۴]. فکر کنم شما هم خوانده باشید چون در نظرات اسم شما را هم دیدم. فکر کنید یک زن چقدر باید بدبختی بکشد تا زندگیش را درست کند و بعد یکی همجنس خودش بیاید و برایش دردسر درست کند تازه از اون بدتر یک مرد چطور می‌تواند به این همه اعتماد خیانت کند؟(مورد شماره ۷،سبک‌زندگی جسورانه).
در واقع می‌توان گفت در این موارد یک نوع توجه عمومی به این نوع زندگی از طریق رسانه‌ها جلب شده‌است که می‌توان غیر از دنیای مجازی در رسانه‌ی ملی هم دید. سریال‌هایی نظیر میوه ممنوعه، ستایش و غیره نمونه‌هایی از این مورد زندگی‌های بی سرو سامان را نشان می‌دهد که احتمالا در بازسازی این نوع ترس در ذهن زنان تأثیرگذار است که تحقیق بیشتر در این خصوص خارج از حوصله و وقت این پژوهش است. در ادامه به راهکارهای مواجهه با انواع از ‌ترس‌ها پرداخته شده‌است.

جمع‌بندی: سبک‌زندگی و ‌ترس‌ها و ‌هراس‌ها:

زنان در مجموع با سه دسته ‌ترس‌ روبرو هستند که شامل: ۱- ‌ترس‌های موردی نظیر ترس از جرم، ترس از سالمندی و بیماری، ترس از مرگ عزیزان، ترس از اعتیاد، ترس از قتل، ترس از تجاوز، ترس از تنهایی و ترس از خیانت همسر ‌است. ۲- ترس از آزارهای جنسی که شامل ترس از تعرض اقوام و نزدیکان و ترس از تعرض در فضای عمومی می‌باشد. ۳- ترس از استیلای مذکر که شامل سلطه مذکر در اشتغال و رفتارهای خشن در فضای عمومی می‌باشد.
همانگونه که در ابتدای مبحث توضیح داده شد نقل قول هر نمونه به همراه سبک‌زندگی فرد ارائه شده‌است تا بتوان دسته‌بندی‌ای از ‌هراس‌های زنان در سبک‌های زندگی مختلف به دست آورد. آنچه مسلم است نمی‌توان دسته‌بندی دقیقی از این ترس‌ها ارائه داد‌. لازم به ذکر است ترس مرکزی زنان مورد مطالعه در همه سبک‌های زندگی آزار جنسی است.
سبک‌زندگی جسورانه: در این نوع سبک‌زندگی نمونه‌های مورد مطالعه از خشونت، تجاوز، مرگ عزیزان، سالمندی و بیماری، تعرض نزدیکان، تعرض جنسی در فضای عمومی و خیانت همسر می‌ترسند.
سبک‌زندگی محافظه‌کارانه: قتل، مرگ عزیزان و خشونت ‌ترس‌های زنان با این سبک‌زندگی را تشکیل می‌دهد.
سبک‌زندگی مصلحت‌اندیش: ترس از جرم سرقت، اعتیاد، سلطه مذکر در اشتغال، رفتارهای خشن مردها در حوزه عمومی، تنهایی و خشونت خانگی ‌ترس‌های زنان در این نوع سبک‌زندگی را تشکیل می‌دهد.

۲٫ ترس‌های موردی و راهکارهای مقابله با آن

همانگونه که پیشتر توضیح داده شد منظور از ترس‌های موردی ترس از آسیب‌پذیری در موقعیت‌های مختلف از جمله آسیب دیدن از خشونت خانگی، آسیب دیدن از جرایم و غیره است. درک و تصور پاسخگویان از آسیب‌پذیری ‌‌می‌تواند کاملاً متفاوت باشد. برای مثال در حالی که ترس از خشونت‌های خانگی برای بعضی از پاسخگویان موضوعیت ‌‌می‌یابد، برای عده‌ای دیگر ترس از تنهایی، سالمندی، ترس از فضا های شهری و یا ترس از جرائم، دارای اهمیت است. در نتیجه به تناسب درک متفاوت از ترس، راهکارهای مقابله نیز تفاوت ‌‌می‌یابد.
۱٫۲ ترس از خشونت‌های خانگی
برای مثال در مورد خشونت‌های خانگی‌، بعضی از پاسخگویان با خصوصی پنداشتن مسائل خانواده سعی بر کتمان و یا نادیده انگاشتن آن دارند و حال آنکه عده‌ای دیگر سعی بر حل موضوع دارند. این دسته از زنان برای خروج از روابط خشونت آمیز ممکن است از راهکارهای حقوقی، شکایت‌، طلاق و یا در مواردی نیز از مقابله به مثل استفاده کنند. البته عواملی چون دسترسی به سرمایه‌های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ‌‌می‌تواند زنان را در موضع فعال‌تری در برخورد با خشونت‌های خانگی قرار دهد. در روایت زیر نحوۀ مقابله با خشونت‌های خانگی بیشتر برملا می‌گردد.
من اوایل خیلی با همسرم درگیر بودم. به خصوص که مجبور شده بودم سه سال منزل مادر شوهرم زندگی کنم…. مادر شوهرم آدم بدی نبود ولی من عملا خیلی روی زندگیم تسلط نداشتم. دانشجو هم بودم. اونوقتها من و همسرم دعوا زیاد می‌کردیم. شوهرم آدم بددهنی نبود و نیست ولی دست بزن داشت. تا چند سال این قضیه ادامه داشت. یکبار که کنار لبم کبود شده بود وهیچ کاری نتوانستم بکنم تا معلوم نشود یکی از دوستانم بهم گفت چرا می‌گذاری کتکت بزند. ایندفعه که زدت تو هم بزن و من هم‌…. دقیقا همین کار را کردم. عکس العمل شوهرم دیدنی بود….. هاج و واج ایستاده بود و هیچ عکس العملی نداشت. بعد از آن دیگر هیچ وقت هیچ وقت دست درازی نکرد. برای اینکه بحثمان نشود معمولاً سکوت می کنم. الان واقعیت این است که تقریبا مشکلات سابق را نداریم.!(مورد شماره ۴۵، سبک‌زندگی محافظه‌کارانه).
روایت فوق نه تنها زمینه زندگی مصاحبه‌شونده و نحوۀ آسیب‌پذیری را برملا می‌سازد بلکه نشان می‌دهد که دریافت حمایت از سوی اطرافیان می‌تواند زمینه مقابله با خشونت را ایجاد کند. البته ذکر این نکته ضروری است که بسیاری از زنان برای حفظ آبرو و مراقبت و حمایت از بچه‌ها سعی ‌‌می‌کنند در مقابل خشونت‌های خانگی سکوت کنند و ماجرا را به نوعی فیصله دهند. برای مثال پاسخگوی ۳۰ ساله متأهل که دارای دو فرزند است ‌‌می‌گو ید:
من از دعوا و درگیری تو خانه می‌ترسم. تو اینجور مواقع معمولاً کوتاه می‌آیم. هرچی باشد مرد است. خیلی کش بدهم ممکن است کنترلش را از دست بدهد و آسیبی به من و بچه‌ها بزند. خیلی که ناراحت باشم از خونه می زنم بیرون. می‌روم شاه عبد العظیم(مورد شماره ۳۹، سبک‌زندگی محافظه‌کار).
مقابله به مثل به روش تنبیه جنسی و قهر کردن در واقع راهکاری است که صادقی(۱۳۸۹) از آن به عنوان«مقابله روانی و محرومیت مردان از روابط زناشویی» یاد می‌کند. به طور مثال خانم ۳۵ ساله پزشک توضیح می‌دهد:
قهر می‌کنم. ولی معمولاً از خونه خارج نمی‌شوم. یکبار که قهر کردم رفتم پاویون بیمارستان خوابیدم. چون نمی‌خواستم خانواده‌ام بدانند. من پدر ندارم دلم نمی خواست مادرم ناراحت شود(مورد شماره ۱).
یا دیگری ‌‌می‌گوید:
حرف نمی زنم. جدا میخوابم. برایش غذا نمی کشم. اگر سر سفره بود که هیچ اگر دیرتر رسید چیزی براش آماده نمی کنم(مورد شماره ۱، سبک‌زندگی مصلحت‌اندیش).
در کل زنان برای مقابله با خشونت‌های خانگی چه فیزیکی و غیر فیزیکی با توجه به میزان امکانات و محدودیت‌ها و سبک‌زندگی خود راه‌های متفاوتی را بر می‌گزینند که از آن جمله می‌توان به سکوت و مسامحه، مواجهه روانی و امتناع از روابط زناشویی، پناه بردن به مکان‌های مقدس و مذهبی، قهر کردن، مقابله به مثل، مراجعه به مشاور، توسل به مراجع قضایی و طلاق یاد کرد.
۲٫۲ تنهایی
یکی دیگر از ترس‌های موردی زنان، ترس از تنهایی ویا تنها ماندن در خانه است. تنهایی بعضی از زنان را در موضع آسیب‌پذیری قرار می‌دهد و زنان بعضا به این مسئله فکر می‌کنند که مبادا توسط افراد غریبه مورد تعرض واقع شوند‌. به‌سخن دیگر ترس از تنهایی با ترس بزرگتری گره می‌خورد که ترس از آزار جنسی است. زنان برای فائق آمدن بر این گونه ‌ترس‌ها، راهکارهای متفاوتی را بر ‌‌می‌گزینند که غالبا فردی و منفعلانه است، کما این که یکی از پاسخگویان ‌‌می‌گوید:
شب‌ها از تنهایی می‌ترسم. سعی می‌کنم تلویزیون را روشن کنم و معمولاً خوابم نمی‌برد و با بیدار بودن و هوشیار ماندن سعی می‌کنم بر این ترس غلبه کنم. تا جایی که امکان داشته باشد تنها نمی‌مانم و سعی می‌کنم کسی را دعوت کنم و یا خودم به خانه مادر یا خواهر کسی بروم(مورد شماره ۴۶(سبک‌زندگی مصلحت‌اندیش).
و یا پاسخگوی دیگری ‌‌می‌گوید:
وقتی تنها در خانه هستم خیلی سر و صدا می‌کنم همه برقها را روشن می‌کنم تا اگر دزد خواست وارد شود بداند کسی در خانه هست و یا زنگ می‌زنم با کسی صحبت می‌کنم…(مورد شماره ۲۹، سبک‌زندگی محافظه‌کار).
۲٫۳ترس از جرائم
علاوه بر موارد فوق ترس از جرائمی ‌چون سرقت و کیف‌قاپی زنان را از تحرک در فضاهای عمو‌‌می‌ باز ‌‌می‌دارد و احساس امنیت آن‌ها را کاهش ‌‌می‌دهد. در سایر پژوهش‌ها نیز بر این موارد تأکید شده‌است(صادقی و میرحسینی،۱۳۹۰: ۴۷). زنان برای مواجهه با این ‌هراس‌ها نیز عمدتا از راهکارهای‌های فردی استفاده کرده و به فراخور ویژگی‌های فردی و اجتماعی از راهکارهایی چون احتراز از رفت و آمد، ایجاد تغییرات ظاهری و یا وابستگی به یک همراه استفاده ‌‌می‌کنند، کما اینکه یکی از پاسخگویان ‌‌می‌گوید:
من خیلی لوکس بیرون نمی‌روم تازگی‌ها طلا هم آویزان نمی‌کنم شاید آن طرف سر و وضع ظاهری‌ات را می بیند وقتی کیف معمولی داری وپالتوی آنچنانی نداری قطعاً برای دزد جلب توجه نمی‌کنی‌….(مورد شماره ۳۱، ۳۰ ساله، کارمند بخش خصوصی،سبک‌زندگی جسورانه).
……. اگر طلا داشته باشم ظاهر نمی‏کنم و اگر پول زیاد همراهم باشد در جیب جلوی کیفم نمی‏گذارم و سعی می‏کنم جوراب بلند بپوشم و در جورابم بگذارم یا چندتا جیب داشته باشم و پولم را تقسیم می‏کنم(مورد شماره ۳، ۴۸ ساله، خانه‌دار، سبک‌زندگی محافظه‌کارانه).
در پیاده رو حرکت میکنم و کیفم را کنار دیوار می گذارم و هر وقت صدای موتور بیاید می ایستم…(مورد شماره ۳۰، ۴۳ ساله، کارمند، سبک‌زندگی محافظه‌کارانه).
اگر بتوانم درگیر می‌شوم نمی‌گذارم بدزدند. پنجه بکس توی کیفم دارم(مورد شماره ۱۹، ۲۱ ساله، دانشجو، سبک‌زندگی جسورانه).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...