فایل شماره 7148 |
بحث در مورد یافتههای پژوهش
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی توانبخشی شناختی رایانهای بر عملکرد حافظه بیماران آسیب مغزی تروماتیک، انجام شد. در ساخت نرمافزار از اصول یادگیری بدون خطا استفاده شده است، اصل این روش، جلوگیری از اشتباه تا حد ممکن، در طول یادگیری و به حداقل رساندن امکان پاسخهای اشتباه میباشد؛ بهمنظور استفاده از اشتباهاتمان (یادگیری کوشش و خطا) ما باید بتوانیم اشتباهاتمان را به یاد آوریم. افراد با عملکرد ضعیف حافظه نمیتوانند این کار را انجام دهند، زیرا آنها در حافظه آشکار با مشکل روبرو هستند و به حافظه ناآشکار، متکی هستند پس درواقع ارائه پاسخ اشتباه ممکن است آن پاسخ اشتباه را تقویت کند و اشتباهات ادامه یابند. بدلی و ویلسون[۴۲۸] (۱۹۹۴) بر این باورند که یادگیری بدون خطا بهعنوان یک روش آموزش برای افراد دچار اختلال حافظه کارآمد است. مزیت یادگیری بدون خطا میتواند به دلیل فرایندهای حافظه آشکار باقیمانده یا ترکیب هر دو سیستم حافظه ناآشکار و آشکار باشد. با این وجود، پیج و همکاران (۲۰۰۶) بیان میکنند که محفوظ ماندن حافظه ناآشکار در غیاب حافظه آشکار برای بروز یادگیری بدون خطا، کافی است.
تحلیل کوواریانس دادههای به دست آمده نشان داد که تفاوت معناداری بین میانگین نمرات حافظه کاری گروه آزمایش و گروه گواه در پسآزمون وجود دارد و آموزش به کمک نرمافزار توانبخشی شناختی باعث بهبود حافظه کاری افراد گروه آزمایش شده است؛ بهعبارتدیگر توانبخشی شناختی رایانهای به بهبود عملکرد حافظه کاری بیماران آسیب مغزی کمک کرده است. این یافته همسو با پژوهشهای بیورک، آکرلاند، سونسون و اسبجورسون[۴۲۹] (۲۰۱۳)؛ جانسون و تورنمالم (۲۰۱۲) و لاندکوویست، گرانداستورم، ساموئلسون و رونبرگ[۴۳۰] (۲۰۱۰) است.
همچنین بین نمرات پسآزمون و پیگیری در گروه آزمایش تفاوت معناداری وجود نداشت و به این معنا است که اثرات آموزش همچنان در مرحله پیگیری (یک ماه بعد از آموزش) ماندگار بوده است؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که توانبخشی شناختی رایانهای اثر زیادی بر بهبود عملکرد حافظه کاری بیماران آسیب مغزی تروماتیک، دارد و این نرمافزار میتواند باعث بهبود عملکرد حافظه کاری بیماران دچار آسیب مغزی تروماتیک گردد.
یافتههای این پژوهش همچنین نشان داد مقدار آماره F برای مقایسه حافظه معنایی در پسآزمون دو گروه آزمایش و گواه با در نظر گرفتن نمرات پیشآزمون معنادار است بنابراین میتوان نتیجه گرفت که توانبخشی شناختی رایانهای بر عملکرد حافظه معنایی بیماران آسیب مغزی تروماتیک، تأثیر معنادار داشته است. نتایج آزمون t همبسته برای مقایسه نتایج پسآزمون و پیگیری در گروه آزمایش نشان داد میانگین نمرات حافظه معنایی در پسآزمون و پیگیری در گروه آزمایش تفاوت معناداری ندارند بنابراین میتوان نتیجه گرفت که اثر توانبخشی شناختی رایانهای بر عملکرد حافظه معنایی تا زمان پیگیری باقی مانده است.
هرچند مطالعات کمی در رابطه با آموزش دانش معنایی از دست رفته به افرادی که نظام حافظه معنایی آنها آسیب دیده، صورت گرفته است. نتایج این پژوهش با نتایج هانت، پتروس و فرانک[۴۳۱] (۱۹۹۱)، اشمیتر – ادجکام، مارکس و فاهی[۴۳۲] (۱۹۹۳) و مک ویلیام و اسمیتر (۲۰۰۸) هماهنگ است. برخی از بازماندههای آسیب مغزی، کمبود حافظه معنایی را بهطور خاصی بعد از آنسفالیت یا آنوکسی[۴۳۳] نشان میدهند؛ با اینکه افراد دچار آسیب مغزی تروماتیک نیز ممکن است این مشکلات را نشان دهند علت آن، آسیب به اندوزش معنایی یا دسترسی به آن انباره است (ویلسون، ۱۹۹۷).
در خصوص حافظه، حافظه رویدادی همانطور که در فصل چهارم مشاهده گردید نتایج کلی تحلیل کوواریانس نشان داد که توانبخشی شناختی رایانهای تأثیر معناداری بر عملکرد حافظه رویدادی بیماران آسیب مغزی تروماتیک، دارد. همچنین مقایسه نمرات پسآزمون و پیگیری حافظه رویدادی در گروه آزمایش نشان داد که نمرات افراد گروه آزمایش در فاصله زمانی بین پسآزمون و پیگیری (یک ماه) تغییر معناداری نداشته است بنابراین این فرضیه تأیید میگردد و میتوان بیان کرد که توانبخشی شناختی رایانهای به بهبود عملکرد حافظه رویدادی بیماران آسیب مغزی کمک میکند و اثر آن تا زمان پیگیری باقی مانده است.
حافظه تجربیات شخصی حافظه شرححالی است و بهعنوان حافظه رویدادی شناخته شده است (ویلسون، ۲۰۰۹). این حافظه برای یادآوری رویدادی خاصی که در زمان حادثه اتفاق افتاده، بسیار مهم است. به گفته بدلی (۲۰۰۲) این حافظه، به انسان توانایی سفر به زمانهای گذشته را میدهد مشکلات حافظهای رویدادی مثل مشکلات حافظه معنایی از اختلال در حافظه بلندمدت ناشی میشود. هرچند تالوینگ اعتقاد داشت که حافظه معنایی و رویدادی دو نظام مستقل هستند. بدلی (۱۹۹۷، ۲۰۰۴) با این دیدگاه موافق نبود. او نشان داد که در اکثر شرایط، ترکیبی از هر دو نوع وجود دارد: اگر کسی به یاد آورد که صبحانه چه چیزی خورده است (یک تکلیف رویدادی)، این یادآوری تحت تأثیر دانش معنایی او در مورد اینکه معمولاً صبحانه چه چیزی میخورد، قرار میگیرد. اکثر افراد مبتلا به اختلالات حافظه، نقص حافظه رویدادی نیز دارند که مشکل اساسی در زندگی روزمرهی آنها بهحساب میآید.
همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که بین میانگین نمرات حافظه آیندهنگر گروه آزمایش و گروه گواه در پسآزمون تفاوت معناداری وجود دارد و آموزش باعث بهبود حافظه آیندهنگر افراد گروه آزمایش شده است. این یافته همسو با پژوهشهای گذشته ازجمله کاشل و همکاران، ۲۰۰۲؛ فیش و همکاران، ۲۰۱۴ است. همچنین بین نمرات پسآزمون و پیگیری در گروه آزمایش تفاوت معناداری وجود نداشت و این به معنا است که اثرات آموزش همچنان در مرحله پیگیری (یک ماه بعد از آموزش) ماندگار بوده است؛ بنابراین بر اساس یافتههای پژوهش حاضر و همسو با ادبیات پژوهش فرضیه پژوهش تأیید میگردد و این نرمافزار میتواند باعث بهبود عملکرد حافظه آیندهنگر بیماران دچار آسیب مغزی تروماتیک گردد.
بالاخره در مورد تأثیر توانبخشی شناختی رایانهای بر بهبود عملکرد حافظه روزمره بیماران آسیب مغزی پس از کنترل نمرات پیشآزمون در تحلیل کوواریانس همانطور که در فصل چهارم نشان داده شد، بین نمرات پسآزمون بیماران گروه آزمایش و گواه تفاوت معنادار وجود دارد و این یافته ها به خوبی نشان می دهد که توانبخشی شناختی رایانهای بر عملکرد حافظه روزمره بیماران آسیب مغزی تروماتیک، تأثیر معنادار داشته است و باعث کاهش مشکلات حافظه روزمره بیماران آسیب مغزی شده است. همچنین از آنجایی که تفاوت معناداری بین نمرات پسآزمون و پیگیری در گروه آزمایش مشاهده نشد میتوان بیان کرد که اثر آزمایش تا زمان پیگیری باقی مانده است.
نتیجهگیری
همانطور که مشاهده گردید توانبخشی شناختی رایانهای بر عملکرد انواع حافظه بیماران آسیب مغزی تروماتیک، تأثیر معنادار داشته است ولی در اینجا این سؤال پیش میآید که توانبخشی شناختی رایانهای بر کدام حافظه بیشترین تأثیر را داشته است. برای پاسخ به این سؤال به مقایسه اندازه اثر به دست آمده برای انواع حافظه میپردازیم. بر اساس نتایج در فصل چهارم، اندازههای اثر به ترتیب از کوچک به بزرگ عبارت بودند از: حافظه معنایی (۶۱۲/۰)، حافظه رویدادی (۷۷۳/۰)، حافظه آیندهنگر (۸۰/۰)، حافظه کاری (۸۱۶/۰) و حافظه روزمره (۹۶/۰). همانطور که مشاهده میشود بر اساس نظر کوهن (۱۹۶۹) که پیشنهاد میکند اندازه اثر ۲/۰ را کوچک، ۵/۰ را متوسط و ۸/۰ را بزرگ در نظر بگیریم؛ اندازه اثر مداخله بر حافظه معنایی و رویدادی، متوسط و اندازه اثر مداخله بر حافظه آیندهنگر، حافظه کاری و حافظه روزمره، بزرگ است. همچنین از این یافتهها میتوان نتیجه گرفت که توانبخشی شناختی رایانهای بیشترین تأثیر را بر عملکرد حافظه روزمره و کمترین تأثیر را بر حافظه معنایی بیماران آسیب مغزی تروماتیک، داشته است.
حافظه معنایی و حافظه رویدادی هر دو زیر مجموعه حافظه اخباری و بلند مدت هستند و وابسته به حافظه آشکار می باشند و از آنجایی که افراد دچار آسیب مغزی تروماتیک بیشتر به حافظه ناآشکار وابسته هستند و نمیتواند از حافظه آشکار بهطور مؤثر استفاده میکنند و در این پژوهش که از روش یادگیری بدون خطا (که بر پایه حافظه ناآشکار است ) استفاده شده است، پایین تر بودن اندازه اثر برای حافطه معنایی و رویدادی، دور از انتظار نیست این یافته همسو با نتایج فرا تحلیل الیوت و پارنت[۴۳۴] (۲۰۱۴) است که بیان می کنند به استناد میانگین اندازه اثر پژوهشهای انجام شده در زمینه توانبخشی حافظه، مداخلات توانبخشی بیشترین تأثیر را بر حافظه کاری داشته است و از آنجایی که حافظه کاری و آینده نگر ارتباط تنگاتنگی با هم دارند (ونگ[۴۳۵] و همکاران، ۲۰۱۳) یافته های پژوهش حاضر دور از انتظار نیستند.
حافظه در دنیای واقعی معمولا به عنوان حافظه روزمره شناخته می شود به خاطر آوردن لیست خرید، دستور پخت غذا و یافتن وسایل شخصی نمونه های از حافظه روزمره هستند. یادگیری نباید محدود به یک بافت یا موقعیت خاص مثل یک بخش بیمارستان، کلاس و یا مطب درمانگر شود و باید به موقعیتهای واقعی زندگی تعمیم یابد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که توانبخشی شناختی تأثیر قابل توجهی (۹۶/۰ d=) بر حافظه روزمره دارد.
یک تبین احتمالی برای این نتیجه شاید این باشد که ما در زندگی روزمره از انواع حافظه ازجمله حافظه کاری و آینده نگر استفاده می کنیم و از آنجایی که اندازه اثر توانبخشی شناختی بر این حافظه ها بزرگ بوده است، توانبخشی شناختی توانسته است تأثیر معنادار و چشمگیری بر کاهش مشکلات حافظه روزمره بگذارد. و نتایج پژوهشهای قبلی (به عنوان مثال دی ورد[۴۳۶] و همکاران، ۲۰۱۳؛ کسلز و دی هان، ۲۰۰۳) موید این نتایج است.
به طور کلی از مجموع یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که توانبخشی شناختی رایانهای اثر چشمگیری بر بهبود عملکرد حافظه بیماران آسیب مغزی دارد، بنابراین میتوان از آن بهعنوان روش مؤثر و مفیدی برای بهبود عملکرد حافظه اینگونه بیماران سود جست.
موانع اجرایی و محدودیتهای پژوهش
این مطالعه با موانع و محدودیتهای روبرو بوده است که ممکن است بر نتایج تأثیر گذاشته باشد و به هنگام تعمیم نتایج باید در نظر گرفته شوند.
موانع اجرایی
-
- به علت زمانبر بودن و هزینه نسبتاً زیاد برنامهنویسی نرمافزار، امکان عملی شدن تمام ایدههای پژوهشگر در ساخت و طراحی نرمافزار وجود نداشت.
-
- به علت مشکلات مختلفی که بیماران دچار آسیب مغزی تروماتیک با آن روبرو هستند و عدم تمایل به همکاری، دسترسی به آزمودنیها دشوار بود.
-
- به علت تحریم امکان تهیه ابزارهای کارآمدتر، وجود نداشت.
محدودیتهای پژوهش
-
- نمونه این پژوهش بهصورت تصادفی انتخاب نشده است و همانند تمام مطالعات بالینی، امکان استفاده از نمونه آماری بزرگ وجود نداشت
-
- همچنین، در این پژوهش، افت آزمودنیها وجود داشته است. این مسئله یک مشکل عمومی در تمام پژوهشهای صورت گرفته با افراد دچار آسیب مغزی تروماتیک محسوب میشود (بیورک و همکاران، ۲۰۱۳) و یکی از دلایل اصلی آن، خستگی بیماران است که البته در طراحی برنامه درمان و نرمافزار به آن توجه شده است و تلاش گردیده است تمرینها بهگونهای ارائه گردد که کمترین خستگی را در بیماران ایجاد کند.
-
- در این پژوهش به علت محدود بودن نمونه، متغیر سن، جنسیت و تحصیلات که ممکن است بر نتایج تأثیر گذارند، کنترل نگردیده است.
-
- به علت محدود بودن پژوهش، امکان مقایسه روش مورد استفاده در این پژوهش با روشهای دیگر نظیر روش محو سرنخ و بازیابی بافاصله عدم وجود نداشت.
-
- به علت محدود بودن مدت زمان پیگیری (یک ماه) امکان بررسی ماندگاری درمان در درازمدت وجود ندارد.
-
- به علت عدم وجود نرمافزار مشابه، امکان بررسی روایی همزمان این نرمافزار وجود نداشت.
-
- در این پژوهش متغیرهای نظیر نوع، محل و جهت آسیب مغزی که ممکن است بر نوع و شدت اختلالات حافظه تأثیر گذارند، کنترل نشده است.
پیشنهادهای پژوهش
-
- پیشنهاد میگردد این پژوهش با یک نمونه بزرگتر و بهصورت کاملاً تصادفی تکرار گردد.
-
- پیشنهاد میگردد در پژوهشهای آتی متغیر سن، جنسیت و تحصیلات که ممکن است بر نتایج تأثیر گذارند، کنترل گردد.
-
- در یک پژوهش مستقل توانبخشی با این نرمافزار با توانبخشی با روشهای دیگر نظیر روش محو سرنخ و بازیابی بافاصله مقایسه گردد.
-
- در پژوهشهای آتی مدت زمان پیگیری طولانیتری مثلاً شش ماه یا یک سال برای بررسی ماندگاری درمان در درازمدت در نظر گرفته شود.
-
- در پژوهش آتی متغیرهای نظیر نوع، محل و جهت آسیب مغزی که ممکن است بر نوع و شدت اختلالات حافظه تأثیر گذارند، کنترل شود.
-
- با توجه به نتایج این پژوهش و اندازه اثر بسیار خوب این نوع مداخله پیشنهاد میگردد از این نرمافزار جهت توانبخشی شناختی حافظه برای بیماران دچار آسیب مغزی تروماتیک استفاده شود.
-
- همچنین پیشنهاد میگردد اثربخشی این نرمافزار جهت توانبخشی حافظه سایر بیماران دچار اختلالات حافظه (بهعنوان مثال بیماران سکته مغزی، ام. اس و آنسفالیت) بررسی شود.
فهرست منابع
ابراهیمی فخار، حمید. رضا.، مشیری، اسماعیل و زند، سلیمان. (۱۳۸۶). بررسی کیفیت مراقبتهای اورژانسی از بیماران مبتلا به ضربه مغزی در بخش فوریتهای بیمارستان ولیعصر (عج) اراک در سال ۱۳۸۴ . مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک (رهآورد دانش). ۱۰(۴)، ۱۱-۱.
ارجمندنیا، علی اکبر.، شریفی، علی.، و رستمی، رضا. (۱۳۹۳). اثربخشی برنامهی تمرین رایانهای شناختی بر عملکرد حافظهی فعال دیداری-فضایی دانشآموزان با مشکلات ریاضی. مجله ناتوانیهای یادگیری. ۳ (۴): ۲۴- ۶.
تاراج، شیرین.، زارع، حسین و کرمی نوری، رضا. (۱۳۸۷). تأثیر نشانگان پیش از قاعدگی بر عملکرد حافظه روزمره و رویدادی. پژوهش در سلامت روانشناختی. (۶)، ۲۸-۱۵.
خاتمی، سید مسعود.، کلانتری معتمدی، محمدحسین.، محبی، حسنعلی، طریقی، پیام و همکاران. (۱۳۸۲). اپیدمیولوژی تروما در بیمارستان بقیه ا…(عج): مطالعه یک ساله آیندهنگر. طب نظامی. ۵ (۱)، ۱۹-۱۳.
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1401-04-06] [ 12:53:00 ق.ظ ]
|