استنباط شاید درست: یعنی بیشتر به نظر میرسد صحیح باشد تا غلط.
سؤال ناکافی است: یعنی از روی اطلاعات داده شده نمیتوان گفت که آیا استنتاج بیشتر صحیح به نظر میآید یا غلط. به عبارتی اطلاعات داده شده برای قضاوت کافی نیست.
استنباط شاید غلط: یعنی بیشتر به نظر میرسد که غلط باشد تا صحیح.
استباط غلط: به این خاطر که مطالب داده شده را بد تفسیر میکند یا به دلیل آن که با خود آن مطالب یا استنباطهای صحیح حاصل از آن مطلب مغایرت دارد.
شناسایی مفروضات: مفروض عبارتی است که از پیش در نظر گرفته میشود، بدیهی فرض شده و یا برای پذیرفته شدن پیشنهاد میگردد. وقتی میگوئید من در مرداد ماه فارغ التحصیل خواهم شد، فرض میکنید تا مرداد ماه زنده خواهید بود و یا دانشکده فارغالتحصیلی شما را در مرداد اعلام خواهد کرد و مواردی از این قبیل. به دانشآموز بگویید: شما باید در مورد هر فرض، مشخص کنید که آیا فرد هنگام ارائه عبارات ذکر شده، واقعاً چنان فرضی میسازد یعنی دلیل قانع کنندهای برای پذیرفته شدن آن دارد یا خیر. اگر فکر میکنید فرض ارائه شده در ارتباط با عبارت قابل پذیرش است، خانه مربوطه را در زیر فرض سازگار و اگر فرض لزوماً در ارتباط با عبارت ذکر شده قابل پذیرش نیست، فرض ناسازگار را سیاه کنید. به خاطر داشته باشید هر فرض را به طور جداگانه باید مورد بررسی قرار دهید و از طریق سؤالات ۱۷ تا ۳۲ پرسشنامه سنجیده میشود.
استنتاج: در این آزمون هر تمرین شامل عبارات (مقدمات منطقی) متعددی است که به دنبال آن نتایج پیشنهادی متعددی آمده است. به دانشآموز بگویید: برای رسیدن به هدفهای این آزمون، عبارات مطرح شده در هر تمرین را بدون استثناء صحیح در نظر بگیرید و اولین نتیجه عبارت را بخوانید. اگر فکر میکنید این جمله لزوماً نتیجه عبارت داده شده است، یک علامت پررنگ در زیر (نتیجه مطلب است) و اگر فکر میکنید این نتیجه، نتیجه مناسب از عبارات داده شده نیست، یک علامت پر رنگ سیاه در زیر (نتیجه مطلب نیست) بگذارید. به همین ترتیب هر یک از نتایج را بخوانید و نظر بدهید. سعی کنید پیش داوریتان بر قضاوت شما اثر نگذارد فقط به عبارات (مفروضات) داده شده توجه کرده و قضاوت کنید که آیا هر نتیجه لزوماً از آنها نتیجهگیری شده است یا خیر. کلمه (برخی) در هر کدام از این عبارات به معنی یک بخش یا کمیت نامشخص از یک دسته از چیزهاست. (برخی) به معنای حداقل یک قسمت یا احتمالاً تمام آن دسته است. بنابراین «برخی روزهای تعطیلی بارانیاند» یعنی حداقل یکی ، احتمالا بیش از یکی و شاید حتی تمام روزهای تعطیل بارانی باشند و از طریق سؤالات ۳۳ تا ۴۸ پرسشنامه سنجیده میشود.
تعبیر و تفسیر: هر یک از تمرینات زیر شامل یک پاراگراف کوتاه است که به دنبال آن نتایج پیشنهادی متعددی آمده است. برای رسیدن به هدفهای این آزمون، فرض کنید که همه نکات پاراگراف صحیح هستند. مسئله این است که قضاوت کنید: آیا هر یک ازنتایج پیشنهادی به طور منطقی و با بیش از یک شک معقول از اطلاعات داده شده در پاراگراف منتج میشود یا خیر. اگر فکر میکنید که نتایج پیشنهادی با بیش از یک شک معقول ناشی از اطلاعات است (حتی اگر قطعاً و لزوماً ناشی از آن نباشد) یک علامت سیاه پر رنگ در زیر نتیجه مطلب است و اگر نتایج پیشنهادی با بیش از یک شک معقول منتج از مطالب داده شده نیست، علامت سیاه پررنگ در محل مناسب در پاسخنامه بگذارید. به خاطر داشته باشید که هر نتیجه را جداگانه بررسی کنید و از طریق سوالات ۴۹ تا ۶۴ پرسشنامه سنجیده میشود.
ارزشیابی استدلالهای منطقی: در موارد مهم – تصمیمگیری درباره انتخاب استدلالهای قوی و ضعبف – مطلوبتر آن است که بتوانیم استدلالهای ضعیف و قوی را تشخیص دهیم. یک استدلال منطقی وقتی قوی است که هم مهم و هم در ارتباط مستقیم با سئوال باشد و یک استدلال وقتی ضعیف است که مستقیماً در ارتباط با سؤال نباشد (حتی اگر از اهمیت زیادی برخوردار باشد) یا کم اهمیت باشد و یا تنها با جنبههای علمی و کم اهمیت سئوال در ارتباط باشد. در این قسمت تعدادی سئوال مطرح شده و به دنبال هر یک از آنها، استدلال میآید. برای رسیدن به هدفهای این آزمون، شما باید هر استدلال را صحیح فرض کنید. مسئله بعد این است که تصمیم بگیرید این استدلال قوی یا ضعیف است. اگر فکر میکنید استدلال قوی است، یک علامت پر رنگ سیاه در ستون استدلال قوی و در صورتی که استدلال ضعیف است، در ستون استدلال ضعیف علامت بگذارید. در مورد هرسئوال به طور جداگانه و بر اساس ارزش خودش قضاوت کنید. از آن جا که هر استدلال باید صحیح فرض شود، تلاش کنید گرایشهای شمادر مورد سئوال بر ارزشیابی شما از استدلالهای مربوطه به آن تاثیر نگذارد و از طریق سؤالات ۶۵ تا ۸۰ پرسشنامه سنجیده میشود.
پیشرفت درسی: از طریق آزمون معلم ساخته بر اساس درسهای فصل سوم و چهارم کتاب درسی مطالعات اجتماعی پایه سوم سنجیده میشود.
فصل دوم
ادبیات و پیشینه پژوهش
پیشدرآمد فصل دوم: فصل دوم را با عنوان ادبیات پژوهش میشناسیم. این فصل خود به دو جزء اصلی تقسیم میشود، قسمت اول به مبانی نظری پژوهش پرداخته میشود؛ در این جزء پژوهشگر با روش کتابخانهای و اسنادی به بحث و بررسی تعاریف، نظریهها و در مجموع مبانی نظری در مورد متغیرهای پژوهش می پردازد، و در نهایت با توجه به همین مبانی نظری ارتباط بین متغیرها مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد. و قسمت دوم شامل تحقیقات انجام شده در داخل و خارج از کشور در ارتباط با موضوع پژوهش میباشد و در نهایت به جمعبندی مطالب فصل دوم و ارائه مدل مفهومی پرداخته میشود.
۲-۱- نمایش خلاق
۲-۱-۱-نمایش:
نمایش به عنوان یک شیوه ارتباطی خاص ، در ابعاد گوناگون زندگی بشر را تحت تأثیر خود قرار داده است. تجربه نشان داده که این هنر در اعصار مختلف ابزار مناسبی برای برقراری تعاملات فرهنگی و مناسبات فکری، ملمو س ترین قالب برای طرح مضامین فلسفی و عقیدتی و مهمترین طرق تعمق در موضوعات انسانی و کیهانی بوده است. نمایش پدیدهای فراگیر و جهانشمول است .
امروزه زندگی انسان به واسطه دستاوردهای تکنولوژیک ارتباطی، در محاصره و سیطره رسانههای نمایشی قرار گرفته است. صرفنظر از این رسانههای همسو و وحدت یافته با اصول ارتباطی نمایش، میتوان اشکال گوناگون بیان نمایشی را در هر جامعهای سراغ گرفت. هرچند ممکن است این اشکال بیانی با قالب مرسوم و پذیرفته شده نمایش تفاوت داشته باشند ، اما مؤلّفههای ماهوی چون نمایشگری (بازنمود) و مشاهده از جمله مشترکات بنیادین همه آنها به حساب میآید. به نظر میرسد نتوان جامعهای را تصور کرد که در آن شکلی از بیان نمایشی- حتی در ابتداییترین سطح- وجود نداشته باشد یا انسانی را یافت که در طول دوران زندگی خود در معرض پدیده نمایش قرار نگرفته و نتواند تعریفی ساده و پیش پا افتاده از نمایش ارائه دهد (پازوکی، ۱۳۸۹: ۴).
نمایش یعنی انجام دادن یا تظاهر به انجام دادن امری که خود در هر لحظه واقف بر چگونگی بروز آن هستیم یعنی بیش از آن که غرائض کور و طبیعی عصاکش ما در این امر باشد قوه تعقل و ادراک از پیش مسیرمان را روشن کند، همچنین نمایش به معنی اعم کلمه یعنی انجام دادن یک عمل از پیش تعیین و معلوم شده و حتی از این هم فراتر میتوان رفت و نمایش را به بداههسازی در انجام عمل تعریف نمود (امرایی، ۱۳۸۹: ۶۴).
۲-۱-۲-نمایش خلاق :
نمایش خلاق یک روند عملی و گروهی کار با کودک است که در آن مربی با تشخیص تواناییها و نیازهای کودکان، با کمک خودشان، مفهومی را در قالب نمایش به صورت غیرمستقیم آموزش میدهد. یک تمرین برنامهریزی شده است برای یادگیری کودک و وسیلهای برای بیان آزادانهی ایدهها، احساسات و رفتارهای اوست.
راهی است برای آموزش هنر و آموزش، « و بچهها به واسطهی آن با تمام وجود اقدام به یادگیری تجربی ( عملی) میکنند؛ البته این نوع یادگیری مستلزم داشتن تفکری تخیلی و بیان خلاق است و بچهها از طریق حرکت و پانتومیم، بدیههگویی، نقشگذاری تجسم و … ویژگیها و مشخصات انسانی را درک میکنند. خواه این نمایشنامه براساس واقعیت نوشته شده باشد، خواه براساس خیالپردازی محض. نمایش خلاق در واقع ادامهی نمایش خودانگیخته دوران کودکی است و تجارب کلاسی میتواند روی مرحلهای که قبلاً بیشتر با آن مأنوس بودهاند و از طریق آن زندگی و دنیای اطرافشان را میشناختهاند، پایهگذاری گردد» (محمودی، ۱۳۹۰: ۲۴).
نمایش خلاق تجربهای سازمانیافته است که با دقت طراحی میشود و به اجرا در میآید. کودکان به وسیلهی نمایش خلاق، صحنه، رویداد، مشکل یا واقعهی برخاسته از ادبیات، کودکان را با هدایت آموزگار خلاق بازآفرینی میکنند، این فعالیت نمایشی به وسیلهی کودکان مورد بحث قرار میگیرد، همچنین به وسیلهی خود آنها طراحی و ارزشیابی میشود.
گرچه در اجرای نمایش خلاق کودکان در آن نقشآفرینی میکنند، کم و بیش از تکنیکهای نمایشی استفاده میشود، اما این فعالیت را نمیتوان به معنی سنتی آن « نمایش» خواند؛ « و ترکیبی است از تئاتر و تعلیم و تربیت. تواناییهای بالقوه انسان را به فعل درمیآورد و تفکر در آن هم شهودی و هم منطقی است. در آزمایشگاه نمایش خلاق آدمها بحران را میآزمایند، نگرشها و تواناییهای خود را محک میزنند، زندگی را در محیط امن تمرین میکنند و به طور فیالبداهه به آن عکسالعمل نشان میدهند» ( آقاعباسی، ۱۳۸۵: ۲۸).
هستهی اصلی موفقیتآمیزترین تجربههای نمایش خلاق از میان کتابهای ادبیات کودکان به دست میآید. « قصههای قومی، حوادث یک داستان بلند کودکان یا یک داستان کوتاه و مانند اینها، همگی فرصتهایی را برای تجربه کردن این فعالیت خلاق به دست میدهد. کودکان داستان را براساس اعتقاد به نقشی که برای خود تصور کردهاند بازی میکنند. توجه اصلی آموزگار به مراحل بازی و ارزشهایی است که کودکان درگیر آن هستند. ارزش نمایش خلاق در مراحل بازی آن نهفته است» (چمبرز، ۱۳۹۲: ۳۵).
البته لازم به ذکر است که در نمایش خلاق ساخت یک فصه یا نمایش در سطح حرفهای و مطلوب و هدف نیست، بلکه کیفیت مسیری که کودک به همراه مریب طی میکند و مشارکت او در تمام مراحل مورد نظر است. تأکید هم بر امکانات و تجهیزات صحنه نیست بلکه روند فعالیت مهمتر از نتیجه آن به شمار میآید.
در نمایش خلاق مشارکت کودکان لازم و ضروری است. آنها در مراحل مختلف فعالیت (بحث و گفتوگو، اجرای تمرینها، قصهسازی و نمایش دادن آن) در کنار مربی مشارکت مستقیم و غیرمستقیم دارند.
ضروری است که تمام کودکان در فعالیت شرکت کنند و کودکی منفعل نباشد و همهی کودکان شرکتکننده توأمان اجراکننده و تماشاگرند.
« برخلاف سایر درسها، درس نمایش خلاق امتحان رتبهبندی ندارد. به همه ابراز وجود میدهد درست و غلط در آن مطرح نیست. فعالیتی جاری، نمادین و برانگیزاننده است که در زمان حال روی میدهد و بداههسازی در این نوع نمایش اهمیت خاصی دارد» (ریچ، ۱۳۸۴: ۳۰).
« با نمایش خلاق آدمها رفتارهای خود را به اختیار میگیرند و مهارتهای مهار نفس را تقویت میکنند. نمایش قدرت تغییر دارد، فرد در آن میتواند هویت، محل و غیره را تغییر دهد. جهانی نو بیافریند، در آن گام بگذارد، بخشی از آن باشد و در پایان آن را خراب کند» ( آقاعباسی، ۱۳۸۵: ۲۸).
در نمایش خلاق، فرایند کار نتیجه و محصول آن است. در واقع، محصولی وجود ندارد. طبق قرارداد در این نمایش هیچ شخص، بازی، تمرین برای اجرا، متن، حفظ کردن نقش، وسیلهی صحنه، لباس، صحنهآرایی و گریمی وجود ندارد، هر چند از بعضی از این عناصر هم میتوان استفاده کرد، اما عمده نیستند. مربی نقش راهنما و هدایتکنندگی را داشته و مسئولیت طراحی و سازماندهی تمرینها را به عهده دارد و نباید به گونهای طراحی شود که کودکان در حین انجام فعالیت به مفاهیم آموزشی دست یابند.
کودکان در هر تمرینی، نکاتی میآموزند، در نتیجه نیازی به جمعبندی یا مرور مطالب آموزشی در انتهای فعالیت نیست و مربی در این نمایش باید به جذابیت و شاد بودن فعالیت و همچنین جنبهی سرگرمکنندگی اجرای آن نیز توجه کند.
به نمایش خلاق، تئاتر سازنده نیز گفته میشود: « و قصه از اجرای تئاتر سازنده، نیرو بخشیدن به قدرت تخیل و بیان بازیگر است که چگونه در شرایط مختلف، حالات متناسب را جلوهگر سازد. هر چند ممکن است طفل قدرت بازیگری نداشته باشد ولی ذهن و تخیل و قوه بیان و امکان یادگیری کار دستهجمعی همه در او تقویت میشود» (حجازی، ۱۳۸۴: ۲۲۰).
هیچ یک از اجراهای این تئاتر هرگز تکرار نخواهد شد و از نتایج این تئاتر آزاد کردن نیروی خلاقه در کودک است و سپس نقش آن در رهبری کردن و جامه عمل پوشاندن به این نیروی خلاقه پدیدار میشود. اجرای صحیح و کامل آم نه تنها نوعی آزمون باارزش آموزشی است بلکه برای خود بازیگر نیز تجربهای نوین و پر اثر در زمینهی فن بازیگری است.
۲-۱-۳-اهداف نمایش خلاق:
عمدهای از اهداف نمایش خلاق را بر اساس یافته ناظمی (۱۳۸۵: ۱۲۹) میتوان به ترتیب ذیل برشمرد:
پرورش و رشد احساسات عاطفی:
کودکان در این نوع بازیها، احساس عاطفی خودشان را به نمایش میگذارند، همدردی میکنند، به کمکرسانی میپردازند، هدایت و راهنمایی میکنند، احساسات خود را بروز میدهند، با اندک چیزی غصهدار میشوند، با توفیق مختصری شادی و نشاط در وجودشان ظاهر میشود، به تجربههای لذَتبخش میرسند، با علاقه و امیال خود کلنجار میروند با رفتار و روشهای مناسب به آن چه مورد علاقهشان است دست مییابند.
وقتی بچهها به بازی نمایشی خودجوش میپردازند، با تمام وجود در قالب بزرگسالن فرو میروند و با تقلید از آنها ریزهکاریها را در نقش آفرینیهای خود و با ابتکارهایی که به خرج میدهند، اعمال و رفتار آنها را تصحیح میکنند وای بسا نمود جالبتر و حتی عاقلانهتری به آنها میبخشند.
پرورش و رشد اجتماعی (همزیستیهای اجتماعی):
در این بازیها، کودکان به کارهای مشترک و جمعی میپردازند، محیط زندگی و عوامل تشکیلدهندهی آن را شناسایی میکنند، افکار و تخیلات خودشان را با افکار و تخیلات هم بازیهای خود میآمیزند و از ایفای نقشهایی که به زندگی گروهی مربوط میشود، به رضایت میرسند.
پرورش فعالیتهای حرکتی:
در این بازیها، کودکان مرتب در حرکت هستند و با بهره گرفتن از اندامهای مختلف بدن، مثل دست و پا و انگشتان و هماهنگی لازم بین عضلات بدن به جنب و جوش درمیآیند، مکث میکنند، حرف میزنند، میچرخند، میخزند، مقاومت میکنند و حواس بچگانهشان به کار میافتد و به تجربههای تازهای میرسند.
پرورش رشد شناختی و عقلانی:
کودکان در وانمود بازیها و همسان سازیهایی که در این بازیها میکنند، میکوشند در رویارویی با موقعیتهای دشوار و پیچیده به تفکر بیشتر بپردازند و علل رخدادها را درک کنند. برای حل مشکلاتی که گریبانگیرشان میشود، راه حل های تازه میجویند و در واقع به خودباوری و استقلال عمل میرسند.
پرورش شخصیت مستقل:
با اجرای این بازیها در زمینههای مختلف، میتوان به کودکان آموخت که روی پای خود بایستند و با بهرهگیری از درک و احساس خود، به مصاف رویدادها بروند و تا آن جا که امکان دارد، تلاش کنند.
۲-۱-۴-آموزههای نمایش خلاق:
در این قسمت از تبدیل بازی به بازیگری یک نمایش واقعی، سخن میگوییم. یعنی زمانی که احساس کردید گروه آمادگی نمایش را دارد. پس در این زمان آن را به شکل یک تجربه نمایشی و نه یک محصول و نتیجه نمایشی، به آنها ارائه دهید. تجربه نمایشی عاملی است که افراد و گروه را از نظر الگوهای فکری از یکدیگر متمایز میکند. در واقع تجربۀ نمایشی عبارت است از شکلگیری مجدد الگوهای شخصیتی. این بدان معنا نیست که نباید در جهت تولید نمایش تلاش منسجم نمود؛ بلکه بدان معناست که باید تأکید را بر جریان خلاق گذاشت.
مراحلی که باید طی کرد عبارتند از:
۱٫حذف موضوعات بیربط و غیرجذاب.
[یکشنبه 1401-04-05] [ 08:58:00 ب.ظ ]
|