۵

۴

۳

۲

۱

سیگارفروش

پارچه باف

بادآور

دستچین

طلافروش

دست و پاگیر

دوچرخه ساز

تندرو

جورچین

آبخور

خودفروش

آدم فروش

خاک انداز

عشوه فروش

با توجه به معیار شاخص کروز، اگر واژه ی مرکب را که ساخته شده از دو تکواژ قاموسی فرض می کنیم واگر هر دو تکواژ شاخص کامل باشند یکی شاخص کامل و دیگری شاخص جزیی باشد هر دو شاخص جزیی باشند یکی کامل و دیگری شاخص نباشند و یا هر دو شاخص به حساب نیایند به ترتیب از میزان شفافیت آنها کاسته و میزان تیرگی آنها افزوده می شود برای مثال در پیوستار فوق در جایگاه (۱۴) شفافیت معنایی واژه ی «سیگارفروش» قرار گرفته است. در سیگار فروش هر دو تکواژ شاخص کامل هستند. از لحاظ رابطه نحوی بین این دو تکواژ عنصر غیر فعلی یعنی سیگار مفعول مستقیم( نمونه ی اعلا) عنصر فعلی است از لحاظ بسامد هر دو جز در حد بالایی قرار گرفته اند و معنای تحت الفظی ترکیب مد نظر است. تمام این عوامل روی هم رفته باعث شفافیت معنایی سیگار فروش شده است در جایگاه ۱۳ واژه ی «پارچه باف» قرار گرفته است. گر چه مانندسیگار فروش، هر دو جز ترکیب شاخص کامل رابطه نحوی نمونه ی اعلا و بسامد هسته و وابسته هر دو بالاست اما در پارچه باف ستاک حال یعنی باف به عنوان عنصر مستقل به کار نمی رود. در حالی که در سیگار فروش، «فروش» به عنوان عنصری مستقل به کار می رود.در جایگاه (۱۲) واژه های «بادآور» و «دل پذیر» قرار دارند. این واژه ها هم مانند «سیگار فروش» و «پارچه باف» هستند یعنی هر دو جز ترکیب شاخص کامل است. بسامد هسته و وابسته یکسان و معنای تحت الفظی آن مد نظر است اما برخلاف این دو واژه رابطه نحوی نمونه ی اعلا نیست. برای مثال در «بادآور» (آنچه آن را باد بیاورد)عنصر غیر فعلی یعنی (باد) فاعل عنصر فعلی (آور) است که این فاصله گرفتن از نمونه ی اعلا باعث کاسته شدن شفافیت معنایی شده است این واژه هم از همه لحاظ شبیه واژه های پیشین است جز اینکه از لحاظ رابطه نحوی متفاوت است. در «دست چین» (آن چه با دست چیده شود) عنصر غیر فعلی«دست» مفعول غیر مستقیم عنصر فعلی است که ازنمونه ی اعلا (مفعول مستقیم ) فاصله ی بیشتری گرفته است در نتیجه باعث کاسته شدن شفافیت معنایی اش شده است. در جایگاه (۱۰) واژه ی طلا فروش امده است این واژه هم از هر لحاظ شبیه «سیگار فروش» است جز در معیار شاخص دراینجا طلا شاخص جزیی و فروش شاخص کامل است. که زیی بودن وابسته باعث کاهش شفافیت معنایی شده است در جایگاه (۹) واژه ی دست و پا گیر دارای معنای مجازی است که این بدان معنا است که درنهایت معنی کلی ترکیب، تاثیر زیادی در شفافیت معنایی آن دارد. لذا دست وپاگیر دچار کاهش معنایی شده است در جایگاه (۸) واژه ی «دوچرخه ساز» آمده است. از لحاظ معیار شاخص« دوچرخه» شاخص کامل اما «ساز» در معنای «سازنده» نیامده، بلکه به معنای «تعمیر کننده» است لذا شاخص جزیی است این واژه بعد از دست و پاگیر قرارگرفته است. به عبارتی از همه لحاظ شبیه این واژه است جز انکه در دست و پاگیر هسته دارای شاخص کامل است. پس عامل هسته ی کلی میتواند تاثیر زیادی در شفافیت داشته باشد. علاوه بر این بسامد هسته در «دوچرخه ساز» نسبت به «دست و پاگیر» پایین تر است. درجایگاه (۷) واژه ی تندرو آمده چنان چه این ترکیب در معنای حقیقی خود به کار رود هر دو جز ترکیب شاخص کامل محسوب می شود. از لحاظ رابطه نحوی عنصر غیر فعلی یعنی«تند» افزوده ی عنصر فعلی است بنابراین از

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

نمونه ی اعلا بیشتر فاصله گرفته است لذا بعد از دوچرخه ساز آمده است که درآن «دوچرخه» نمونه ی اعلا است هم چنین قبل از «جورچین» که درآن رابطه نحوی برقرار نیست آمده است اما چنان چه این واژه درمعنای مجازی خود (افراطی بودن) به کار رود. درجایگاه (۱) یعنی نهایت تیرگی قرار می گیرد.درجایگاه (۶) واژه ی «جورچین» آمده است همانند «تندرو» دو جز ترکیب شاخص کامل است این این واژه نسبت به «تندرو» تیره تر است زیرا از یک سو هیچ گونه رابطه نحوی بین دو جز ترکیب وجود ندارد و از سوی دیگر دارای معنای مجازی می باشد در جایگاه (۵) واژه ی آبخور آمده است برای مثال در آبخور کشتی دراین ترکیب «آب» شاخص کامل و «خور» (در معنای درتماس چیزی قرار گرفتن) شاخص جزیی است گر چه شاخص کامل بودن وابسته به شفافیت معنایی کمک می کند ولی تاثیر چندانی ندارد برای مثال در آبخور گر چه آب شاخص کامل است ولی نسبت به طلا فروش که طلا شاخص جزیی است شفافیت معنایی به مراتب کمتری دارد میتوان گفت که تاثیر هسته در افزایش شفافیت معنایی بسیار بیشتر از وابسته است از سوی دیگر هیچ گونه رابطه نحوی مشخص درآبخور دیده نمی شود همین طور خور به عنوان ستاک حال به صورت مستقل به کار برده نمی شود وبسامد آن نسبت به خور در معنای خوردن معمولی پایین تر است که اینها همه باعث کاسته شدن شفافیت معنایی این واژه شده است. آبخور در جایگاه بین (۶) و (۴) یعنی جورچین و خود فروش قرار گرفته چون در جورچین هر دو جز شاخص کامل است و بسامد هر دو جز بالا است ولی در «آبخور» «آب» کامل و «خور» جزیی است و خور بسامد پایین دارد و قبل از «خودفروش» آمده چون در خودفروش هر دو جز شاخص جزیی است در جایگاه (۴) واژه ی «خودفروش» آمده است. از لحاظ معیار شاخص هر دو جز ترکیب شاخص جزیی محسوب میشود هیچ گونه رابطه نحوی بین این جز وجود ندارد اگر چه از لحاظ بسامد هسته و وابسته بالا است. اما درکل معنای مجازی آن باعث تیره شدن این واژه شده است. در جایگاه (۳) «آدم فروش» آمده ،اگر آن را به معنای کسی که «خرید و فروش انسان را انجام میدهد» بگیریم. هر دو جز آن شاخص کامل به حساب می آید و دارای رابطه نحوی و معنای حقیقی است و در جایگاه (۱۴)یعنی نهایت شفافیت قرار می گیرد اما اگر آن را به عنوان «کسی که آدم را لو میدهد» یعنی معنای مجازی اش بگیریم. آدم شاخص کامل و فروش اصلا شاخص به حساب نمی آید وهمچنین هیچ گونه رابطه ای نحوی بین این دو دیده نمیشود. درجایگاه (۲) واژه ی خاک انداز آمده که یک جز آن «خاک» شاخص جزیی است و جز دیگر اصلا شاخص نیست. هیچ گونه رابطه نحوی ندارد و دارای معنای مجازی است در جایگاه (۱)واژه عشوه فروش قرار گرفته که معنای مجازی «ریا کار» را دارد.هیچ گونه رابطه نحوی بین دو جز ترکیب وجود ندارد نه عشوه و نه فروش هیچ کدام شاخص به حساب نمی آید. بنابراین درنهایت تیرگی قرار میگیرد.
پس از بررسی و تجزیه و تحلیل داده ها نتایج زیر حاصل شد:
۱-درترکیبات حاصل از قید + بن فعل به طور کلی جز ایکس دراین ترکیبات درمعنی اصلی اش به کار رفته هر چند که نقش نحوی متفاوتی دارد همین باعث شفافیت معنایی ترکیب
می شود.
۲-درترکیبات حاصل از قید+بن فعل ، قیدهای این ترکیبات در تقابل مدرج با جفت خود هستند مثلا «تند» درمقابل «کند» «دور» در تقابل با «نزدیک» و «دیر» یا «زود» است و همچنین «رو»در «روکش» درتقابل مکمل با «زیر» قرار دارد و عامل تقابل نیز به شفافیت واژه ها کمک میکند.
۳-در ترکیبات حاصل از اسم + بن فعل در شفافیت و تیرگی معنی ترکیب ارتباطات پنهانی اجزا و ویژگیها و مولفه های معنایی اجزا شرکت کننده در ترکیب دخالت دارند مثل قلم تراش ،قلمرو
۴-ترکیبات حاصل از صفت+بن فعل، وابسته ی صفتی در این ترکیبات نقش عمده ای در شفافیت معنایی ترکیب دارد مثل جوان پسند
۵-در ترکیبات حاصل از صفت + بن فعل،صفت شمارشی باعث شفافیت معنی ترکیب میشود مثل دوزیست
۶-درترکیبات حاصل از صفت + بن فعل، اسامی یا صفاتی که مربوط به یک حوزه ی معنایی هستند به شفافیت معنایی ترکیب کمک می کنند.برای مثال رنگها که همگی متعلق به یک حوزه ی معنایی اند باعث شفافیت ترکیب میشود مثل سفید پوش
۷-بر اساس معیار شاخص، چنان چه هر دو جز شاخص کامل باشد یکی شاخص کامل و دیگری شاخص نباشد و یا هر دو شاخص به حساب نیاید به ترتیب از میزان شفافیت آنها کم میشود و به میزان تیرگی آنها افزوده می شود به عنوان مثال به ترتیب درکلمات ذیل مشاهده می شود« سیگارفروش» «طلا فروش» «خودفروش» «آدم فروش» و «عشوه فروش»
۸-هر چه ترکیب از نمونه اعلا (مفعول مستقیم)فاعل( مفعول غیر مستقیم) فاصله می گیرد از شفافیت معنایی کاسته می شود برای مثال «بادآور» که رابطه نحوی عنصر غیر فعلی «فاعل » است و «دست چین» که «مفعول غیر مستقیم» است به ترتیب نسبت به «سیگار فروش» که رابطه نحوی عنصر غیر فعلی(مفعول مستقیم) است دچار کاهش شفافیت معنایی شده است.
۹-چنان چه هسته و وابسته از لحاظ ۳ معیار ( شاخص، بسامد، معنا)یکسان باشد ولی در معیار رابطه نحوی متفاوت باشد آنکه دارای رابطه نحوی است از شفافیت معنایی بیشتری برخوردار است. برای مثال «سیگار فروش» و «جورچین» هر دو شاخص کامل است ولی «سیگار فروش» دارای رابطه نحوی است اما در «جورچین» هیچ گونه رابطه ای وجود ندارد.
۱۰-چنان چه هسته شاخص کامل باشد و وابسته شاخص جزیی از شفافیت معنایی بیشتری برخوردار است تا زمانی که هسته شاخص جزیی و یا اصلا شاخص نباشد برای مثال «طلا فروش» درمقابل با «خودفروش» و «فخرفروش»

بخش دوم : شعر کودک و نوجوان

بدست دادن تعریف کاملی از شعر دشوار است وقتی قید کودک را هم به آن می افزاییم کار دشوارتر میگردد. از بین تعاریف مختلف که محققان برای شعر کودک ارائه کرده اند به نظر این تعریف کاملترست: «شعر کودک سخنی است آهنگین که با تکیه بر وجوه صوتی و موسیقیایی کلمات و بهره گیری از وزن و قافیه و تکیه بر سادگی و زیبایی مضمون و معطوف به عنصر تخیل به ذوق زیبایی شناسی و موسیقیایی کودک و غریزه بازی او پاسخ میدهد. البته اشاره به آهنگین بودن به این مفهوم نیست که شعر کودک حتما شعری است متکی به وزن و قافیه به مفهوم قدیمی آن و ریتم و آهنگ با بهره گرفتن از شگردهای مختلفی ایجاد می شود که وزن و قافیه یکی از اسباب آن است » (همان:۲۸۷).
دامنه موضوعات شعر کودک بسیار گسترده و متنوع است. هر چیزی از مفاهیم انتزاعی و عاطفی گرفته تا طبیعت و جامعه و مناسبات انسانی و محیط و اشیا پیرامون و طبیعت بیجان و… میتواند موضوع شعر کودک قرار گیرد. علاوه بر اینها شعر کودک به عنوان ابزاری برای تعلیم و تربیت و آموزش بکار میرود. از دیر باز نقش آموزشی و تربیتی برای شعر قائل بودند. این نقش تربیتی شعر بویژه برای کودکان و نوجوانان مورد تاکید بود. هنوز هم بر خلاف نظر کسانی که شعر را تنها هنر زیبا به حساب می آورند و بر خلاف نظر طرفداران مکاتبی چون هنر برای هنر و … نقش تعلیمی شعر کودک محفوظ و مورد تایید است . شعر کودک در کنار کارکردهای دیگرش و شاید مقدم بر سایر کارکردها از قبیل تفریح و سرگرمی و ایجاد لذت ، در پی تحکیم وتایید بنیان های اخلاقی و فرهنگی جامعه است . «طفل باید با تمام وجودش با عقل و قلبش نیکی و انسانیت و وارستگی را درک کند و فضیلت آن را بر خودخواهی و خشونت و نژاد پرستی باز نشناسد. شعر نه فقط باید شادی کودکانه را منعکس سازد بلکه باید رنگ اجتماعی داشته باشد و احساس وظیفه شهروندی طفل را تقویت کند ( علی پور، ۳۷)
با در نظر گرفتن چنین زمینه ای در کودکان بحث دیگری مطرح می شود که چگونه می توان مباحث دینی از قبیل خدا و معاد و … را به او آموخت . چگونگی طرح و بیان مفاهیم انتزاعی یکی از مباحث مهم و در خور توجه تعلیم و تربیت کودکان است . بسیار مهم است که این مفاهیم طوری برای کودک توصیف و معرفی گردد که اولا برای او قابل درک باشد و از طرفی آن مفهوم انتزاعی لطمه نبیند و تحریف نشود.
در هر صورت باید پذیرفت مخاطبان شعر کودک به لحاظ تجربه ها و دانش ذهنی دیرتر از بزرگسالان میتوانند مفاهیم انتزاعی را درک کنند و ضرورت دارد طرح این مفاهیم متناسب با زبان و ذهن آنان باشد. وقتی ما شاخه ای از ادبیات را به نام ادبیات کودک نامگذاری میکنیم پیشاپیش محدودیت پیش آگاهیهای ذهنی و تجربی را در نظر گرفته ایم.
بخش مهمی از شعر کودک سعی دارد خداوند را به کودک بشناساند و برای این شناخت تصویری از او ترسیم میکند تا کودک بر اساس آن ذهنیتی از خداوند بدست آورد . درباره اینکه از چه سنی و چطور باید کودکان را با این مفاهیم آشنا کرد بحثهای زیادی صورت گرفته است. «پیاژه عملیات انتزاعی را بالاترین مرتبه رشد شناختی که از حدود دوازده سالگی آغاز میشود و تا بزرگسالی ادامه می یابد قرار میدهد. در حالی که مطالعات میدانی بسیاری نشان میدهد که کودکان مرحله پیش عملیاتی میتوانند از آموزش نگهداری ذهنی و سایر آموزشهای مربوط به عملیات عینی بهره گیرند. میتوان گفت کودک از سه سالگی توانایی درک مفاهیم انتزاعی را دارد . کودکان پیش دبستانی اگر چه ممکن است از درک زبان انتزاعی ناتوان باشند مفاهیم انتزاعی را در فرایندی چون بازی و تصویر بخوبی درک میکنند. کودک مفاهیم انتزاعی را درک میکند و علت آن وجود دانش نهفته کودک است اگر چه کودکان توانایی توضیح مفاهیم انتزاعی را ندارند دارای دانش نهفته ای درباره این مفاهیم هستند. » (حاجی نصرالله:۲۷)
موضوع خداوند حساسترین و مهمترین مفهومی است که باید به کودک آموزش داد و سوالهای ذهنی او را درباره آن پاسخ گفت. در این مقاله ما اشعاری را که موضوع آنها خدا است و در کتاب «پنجره های آسمان» گرد آوری شده است، بررسی کرده ایم. تنها معیار ما در این بررسی اشتراک موضوع است و ملاک دیگری در نظر نداشته ایم. بنابراین طبیعی است که شواهد به لحاظ کیفیت و جوهر شعری در یک سطح نبوده و فراز و فرود داشته باشد.ابتدا صفاتی که برای خداوند آمده و خطابهایی که شاعران با آن خداوند را مورد خطاب قرار داده اند و تصاویر و تشبیهاتی را که به کمک آنها سعی کرده اند خدا را به مخاطبان خود معرفی کنند استخراج کرده ایم، سپس به تحلیل آنها پرداخته ایم . با این بررسی میخواهیم ببینیم خدا چگونه و با چه صفاتی و در چه هیاتی برای کودکان ترسیم شده است و آیا این تصویر برای کودک قابل درک است؟
۴-۲-۱- ریشه های شعر کودک در ایران :
شعر کودک در ایران بیش از آنکه از دیوان رسمی شاعران، سربرآورد از دل ترانه های عامیانه برخاسته است.
شاعران پیش از مشروطیت کمتر شعری برای کودکان سروده اند زیرا از دیدگاه آنان کودکان چندان ارزشی نداشتند با این حال گاهی در دواوین آنها اندک نمونه هایی به چشم می خورد که درون مایه ای همسان با افسانه ها و مثل های کودکانه دارند.
۴-۲-۲- دوره مشروطه :
در دوره مشروطیت پدیداری شعر کودک، پیامد دگرگونی در شعر فارسی است دگرگونی فرهنگ و تعلیم و تربیت و ادبیات که به هر حال در وقوع خود از غرب مایه گرفته بود موجب شدکه شاعران گاه به یاد کودک نیز بیفتند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...