ســــر چـــو آه عاشــــقان بــــرکـــرد صبـــــح
عطـــر آتـــش‌زای از آن بــــرکـــرد صبــــح
وزن ترکیب بند: فاعلاتن فاعلاتن فاعلات در بحر رمل مسدس مقصور.
تعداد ابیات: ۱۲۹ بیت
تعداد بندها: ۱۰ بند
در باره‌ی این ترکیب بند:
شاعر صبحدم این ترکیب بند را با توصیف صبح آغاز کرده است و از ابتدا تا پایان بند ششم، یعنی بیت هفتاد و هشتم به وصف صبح زمستانی می‌پردازد و نبرد خورشید با سپاه سرما را وصف می‌کند و از شراب صبحگاهی سخن می‌گوید و گاه آتش موجود در آتشدان را وصف می کند و در پایان هر بند به مدح ممدوح گریز می‌زند تا در آغاز بند هفتم که مدح را به صورت یکپارچه آغاز کرده و تا پایان ترکیب بند ادامه می‌دهد و باز هم همان وصف‌های همراه با اغراق بسیار زیاد را بیان می‌کند. مضمون‌های ستایش در این شش ترکیب بند تقریباً یکسان بوده است و فقط شاعر با زبان سحرآمیز خود توصیف‌ها را عوض کرده است. بند پایانی این ترکیب بند نیز یکسره دعای فتح و پیروزی برای ممدوح می‌باشد.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

نوروزیه در مدح جلال الدّین ابوالمظفر شروان شاه
بند نخست:
کلمات قافیه: عاشقان، جان، فشان و …
حروف اصلی قافیه: ان
حرف روی: ن
حروف الحاقی: ندارد
ردیف: برکرد صبح
۱- ســر چــو آه عاشـقان بــرکــرد صبـــح
عطــر آتــش‌زای، از آن بــرکــرد صبـــح
معنی و مفهوم: صبحدم همچون آه عاشقان بالا آمد و پرتوهای معطّر و آتشین خورشید را آشکارکرد.
آرایه‌های ادبی: آشکار شدن و بالا آمدن صبح، به آه عاشقان مانند شده است. عطر آتش‌زای استعاره از پرتوهای اوّلیه‌ی خورشید است. سر بر کردن صبح آرایه‌ی تشخیص دارد.
۲ – از شـــــرار آه مشـــــتاقـــــــان دل
آتــشِ عنبـــر فشـان بــرکــرد صبـــح
واژگان: شرار: آتش پاره، جرقه‌ی آتش. (ناظم) عنبر: مادّه‌ای چرب و خوشبو و کدر و خاکستری رنگ و رگه‌دار که از روده یا معده‌ی ماهی عنبر گرفته می‌شود. (معین)
معنی و مفهوم: صبحدم، گویی از شراره‌های دل عاشقان، آتشی معطر برافروخته است که همه جا بوی خوش عنبر را پراکنده می‌کند.
آرایه‌های ادبی: شراره‌ی آه اضافه‌ی تشبیهی است. بیت در حرف «ش» واج آرایی دارد.
۳ – بــر قـواره‌ی مــاه، سِــحری کــرد چـرخ
تــا ســر از خــواب گــران بـرکـرد صـبح
واژگان: قواره: آن‌چه از اطراف چیزی بریده باشند. (دهخدا)توضیحات.
معنی و مفهوم: گویی ماه قواره‌ی لباس صبحدم بود و آسمان بر روی آن سحر و جادو خواند، تا این که صبحدم از خواب سنگین خود بیدار شد.
آرایه‌های ادبی: قواره‌ی ماه اضافه‌ی تشبیهی است. صبحدم به شخص خفته‌ای مانند شده است که آسمان بر ماه که قواره‌ی آن است، سحر می‌خواند تا او را بیدار کند. ماه در گردی به قواره مانند شده است. آسمان به جادوگری تشبیه شده است که برای بیدار کردن صبح، بر قواره‌ی ماه سحر می‌خواند.
قواره: توضیحات (۳/۸۴)
۴ – تـــا کنــد سیــمین قـــواره در زمیــن
سـر ز جیــب آسـمان بــرکــرد صبــــح
معنی و مفهوم: آسمان بر قواره‌ی ماه سحر و جادو نوشت تا آن را در زمین دفن کند و در همین هنگام، صبحدم از آسمان نمایان شد.
آرایه‌های ادبی:سیمین قواره استعاره از ماه است. جیب آسمان اضافه‌ی استعاری است. جیب و قواره با هم تناسب دارند.
۵ – خـوابِ چشـم عــاشـقان بســت آشــکار
دود رنگــین کــز نــهان بــرکــرد صبــح
معنی و مفهوم: صبحدم، با آشکار کردن سرخی هنگام طلوع که به دود رنگین ساحران می‌ماند، عاشقان را از خواب بیدار کرد.
آرایه‌های ادبی: خواب بستن کنایه از بیدار و بی‌خواب کردن است. آشکار و نهان با هم تضّاد دارند. دود رنگین استعاره از سرخی هنگام طلوع است.
۶ – ز آتشــی کــافتــاد در حـــرّاق چـــرخ
شـمع در صحـرای جـان بــرکــرد صبـــح
واژگان: حرّاق: سوخته‌ای از سنگ چخماق که بر آن آتش گیرند. (معین)
معنی و مفهوم: صبحدم، به وسیله‌ی آتشی که در آسمان افتاد، خورشید را همانند شمعی در آسمان‌ها برافروخت.
آرایه‌های ادبی: حرّاق چرخ اضافه‌ی تشبیهی است. شمع استعاره از خورشید است و صحرای جان اضافه استعاری و استعاره از آسمان‌هاست که در قدیم آسمان‌ها را جای جان‌ها می‌دانسته‌اند.
۷ – چــون قــراسُـنقُر گـریـزان شـد بــه راه
آق سُــنقُر دیـــدبــان بــرکــرد صبـــح
واژگان: قراسنقر و آق سنقرتوضیحات (۶/۱۰۴)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...