تشکیل اتحادهای استراتژیک هوشمندانه
داشتن مسیر و زمان مشخص برای استراتژی فروش

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

تنوع بخشی به منابع درآمدی
تضمین سرمایه گذاری به میزان کافی
در تحقیق انجام شده توسط بحرینی و شادنام در ایران نیز چالش های تجاری سازی فناوری در شرکت های فناور بر اساس مدل زنجیرۀ ارزش تحقیق تا بازار بررسی شده است. این زنجیره از ایجاد مفهوم که نتیجۀ تحقیق است آغاز و با توسعه و نوآوری به فروش و خدمات محصول نهایی برای مصرف کننده خاتمه می­ یابد؛ برای ایجاد ثروت، طی کردن تمامی این زنجیره لازم است (بحرینی، ۱۳۹۱).
نمودار۳-۲) زنجیره ارزش تحقیق تا بازار یا زنجیره ثمردهی
۹-۲-۲ فرایند تجاری سازی نانو
ظهور فناوری‌های جدید اغلب فرصت‌های تجاری را هم برای کارآفرینان و هم برای شرکت‌های موجود ایجاد می کند؛ لکن تجاری سازی یک تکنولوژی جدید مسئله ای کم اهمیت نیست. همچنین باید در نظر داشت تجاری سازی محصولاتی که شامل نانوذرات بوده و یا از تکنولوژی های نانو بهره می‌برند، یک فرایند پیوسته است (OECD Report, 2010).
کریهاتا در مقالۀ خود فرایند تجاری سازی نانو را به سه بخش تقسیم نموده است: مرحلۀ تحقیق اولیه، مرحلۀ توسعۀ محصول و مرحلۀ فروش. در مرحلۀ اول تجاری سازی، دانش اولیه توسط حق امتیازها و دیگر مالکیت‌های معنوی تبدیل به فناوری می‌گردد. در مرحلۀ دوم (توسعۀ محصول) فناوری‌های مورد انتظار از تحقیقات اولیه استخراج شده و توسعه داده می شوند و همچنین نمونۀ اولیۀ محصول تولید می‌گردد؛ وی مهم‌ترین چالش‌های پیش روی نانو در مرحلۀ توسعۀ محصول را موارد ذیل برشمرده است: «تأمین بودجه»، «همکاری های خارجی» و «استخراج دیدگاه ها و مفهوم سازی نیازهای بازار». نهایتاً در مرحلۀ آخر، فروشِ محصول تولید شده به منظور خلق یک بازار جدید و پایدار گسترش داده می‌شود(Kirihata, 2008).
نمودار۴-۲) فرایند تجاری سازی نانو (Kirihata,2008)
از دیگر سو باید دانست که تجاری سازی محصولات نانو می تواند بسیار زمان بر و بطئی باشد؛ چرا که این قبیل اختراعات می‌بایست راه خود را در جایگزینی برای محصولات موجود و توسعۀ کاربردهای کاملاً جدید باز نمایند. این قضیه حتی در صنعت پلاستیک نیز صادق است؛ برای مثال پلی اتیلن را می‌توان نام برد که چیزی بالغ بر ۲۰ سال طول کشید تا به تجاری سازی دست یابد؛ به عنوان مثالی دیگر می‌توان دوپونت را نام برد که ۲۰ سال طول کشید تا به طور سودآوری از کِولار[۳] – نام تجاری ثبت شده برای نوعی فیبر مصنوعی که در سال ۱۹۶۵ شرکت دوپونت ساخته شد- بهره برداری نماید.
۱۰-۲-۲ چالش های تجاری سازی در صنایع هایتک و نانو
در تحقیق انجام شده توسط ویتز و همکارانش که به بررسی مراحل زندگی یک شرکت تازه تأسیس نانوتکنولوژی پرداخته شده، اشاره می شود که چالش هایی خاص صنعت نانو وجود دارند که پیش روی این شرکت ها قرارخواهند گرفت؛ این چالش ها دربرگیرندۀ نقش های ایفا شده توسط منابع متعدد ریسک، تکنولوژی، مدیریت و بازار می شوند (Waitz,2009)؛ همچنین علیرغم بالا بودن اهمیت و جایگاه تجاری سازی در دستاوردهای پژوهشی و فناوری در نظام‌های اجتماعی- فنی، یکی از موانع عمدۀ تجاری سازی ضعف و ناکارآمدی متدولوژی و عدم آشنایی پژوهشگران، نوآوران و کارآفرینان با روش علمی مناسب برای تجاری سازی دستاوردهای پژوهشی به عنوان یک مسأله می‌باشد (مهدی،۱۳۸۵).
در اینجا برای روشن شدن بیشتر چالش های پیش روی نانوفناوری به ارائۀ مثال هایی از کشورهای مختلف می پردازیم:
۱-۱۰-۲-۲ موانع موفقیت نانوفناوری در انگلستان
در ماه ژوئن سال ۲۰۰۱، دپارتمان صنعت و تجارت انگلستان (DTI)[4]یک هیأت کارشناسی را عهده دار سیاست گذاری نانوفناوری در انگلستان نمود. در نتیجۀ آن کنسرسیومی مشتمل بر آزمایشگاه ملی فیزیک مؤسسۀ نانوفناوری و مرکز تحقیقات نوآوری و رقابت تشکیل شد تا در طول سه ماه یک سری مطالعات آزمایشی در زمینه‌های مختلف مرتبط با نانوفناوری به انجام رساند؛ یافته‌های کلیدی این تحقیق با عنوان موانع موفقیت نانوفناوری در انگلستان به شرح ذیل بود:
نبود یک راهبرد پایدار، شفاف و هماهنگ در پشتیبانی‌های عمومی از کاربردهای نانوفناوری در صنعت
متمرکز نبودن R&D و ناکافی بودن تعداد آنها در انگلیس و همچنین عدم تطابق میان تحقیقات دانشگاهی و قابلیت‌های صنعتی
عدم وجود زمینۀ لازم برای حمایت دولت از رقابت‌های بین المللی
کمبود دسترسی به فناوری مناسب و مرکز رشد تسهیلات تجاری
عدم دسترسی به نیروی آموزشی ماهر جهت آموزش عموم ( ناصری، ۱۳۸۵)
۲-۱۰-۲-۲ چالش های تجاری سازی در کشور ژاپن
در تحقیق انجام گرفته توسط Kirihata – استاد دانشگاه کیوتوی کشور ژاپن- چالش های برشمرده شده در زمینۀ تجاری سازی در مرحلۀ توسعۀ محصول وجود مشکل در زمینه های ذیل بود که توسط شرکت های فعال نانو اولویت بندی گردیده اند:
استخراج دیدگاه ها و مفهوم سازی نیازهای بازار: ۵۸%
تأمین وجوه نقد: ۷/۴۱ %
منابع انسانی: ۳۵%
همکاری‌های خارجی: ۳/۲۸% (Kirihata, 2008).
۳-۱۰-۲-۲ چالش های تجاری سازی نانو در امریکا
همچنین در مقالۀ نگاشته شده توسط McNeil و همکارانش، ۲۲ عامل از جملۀ مهم‌ترین موانع تجاری سازی نانوتکنولوژی برشمرده شده‌اند که مهمترین آنها در ذیل آورده شده است:
فاصلۀ زمانی میان تحقیق و تجاری سازی در حدود ۳ تا ۱۰ سال می‌باشد که سرمایه گذاران خطرپذیر و دیگر منابع سرمایه گذاری این فاکتور زمانی را یک عنصر تعیین کننده می‌شمارند.
اصطلاح معمول «درۀ مرگ» اغلب فاصلۀ مرگبار میان نتایج علمی محقق و سرمایه گذاری اولیه برای نمونۀ اولیه و تجاری سازی است؛ دانشمند ممکن است نتایج را منتشر ساخته و علاقه ای به تجاری سازی نداشته باشد. همانگونه که اغلب رخ می‌دهد زمانی که علاقه به تجاری سازی وجود دارد، سخن معمول آنست که برای هر دلار سرمایه گذاری شده در تحقیقات پایه که برای مزیت رقابتی امریکا حیاتی است، تقریباً یک میلیون دلار برای تولید یک محصول رقابتی مورد نیاز است. از این رو می‌توان گفت فاصله ای جدی میان تحقیقات و تجاری سازی وجود دارد که می‌بایست توسط آژانس‌های دولتی و سرمایه گذاران خطر پذیر از میان برداشته شود.
کمبود زیرساخت‌های مناسب (آزمایشگاه‌ها، تجهیزات، دستگاه‌های اندازه گیری و …) موجب به تعویق افتادن رشد محققین و کسب و کارهای کوچک می‌گردد؛ از دیگر سو زیرساخت‌های لازم نیز بسیار گران هستند. علاوه بر این، تجهیزات به سرعت با توجه به پیشرفت‌های فناوری کهنه می‌گردند.
نبودِ آزمایشگاه‌ها و تجهیزات دانشگاهی به کسب و کارهای کوچک که قادر به تأمین هزینه‌های این زیرساخت ها نیستند آسیب می‌رساند.
بسیاری از کارمندان و دانشمندان از ملیت‌های خارجی هستند و بدین ترتیب اجازۀ دسترسی به آزمایشگاه‌های دولتی را در اغلب موارد ندارند.
تحقیقات کاربردی می‌بایست به میزان بیشتری در دانشگاه‌ها و آزمایشگاه‌های فدرال تشویق شود.
ادراک عامه مبتنی بر اینکه محصولات نانوتکنولوژی ایمن نیستند می‌بایست مرتفع گردد تا اطمینان حاصل شود که عموم کاملاً به پتانسیل‌های این صنعت واقف‌ هستند.
فقدان استانداردها و مقیاس‌ها پیشرفت نانوتکنولوژی را به تعویق می‌اندازند.
کاهش میزان سرمایه گذاری در بخش تحقیق و توسعه موجب کندشدن روند پیشرفت‌ها گردیده است.
۱۱-۲-۲ اقدامات مؤثر در زمینۀ تجاری سازی فناوری نانو
در یک شرکت نوعیِ هایتک، ۱۰ تا ۲۰ درصد از درآمد سالیه برای توسعه محصول جدید و نیز درصد قابل توجهی از ارزش بازار شرکت بر پایۀ موفقیت تجاری پیش بینی شدۀ فناوری‌های جدید استوار است.
برای تجاری سازی موفق لازم است تا زنجیره ای به نام زنجیرۀ تولید ارزش که شامل تحقیق، توسعه، نوآوری، تولید محصول، بازاریابی و خدمات پس از فروش است از قوت لازم برخوردار باشد. بنابراین در طراحی بهینۀ یک زنجیره باید کوشید تا تمامی حلقه ها توان یکسانی داشته باشند وگرنه زنجیره بدون سود بوده و ثروتی حاصل نخواهد شد (خلیلی، ۱۳۹۰).
از دیگر سو افرادی همچون Oriakhi نیز هستند که معتقدند هیچ قاعده یا راهکار کلی برای تجاری سازی این قبیل تکنولوژی ها وجود ندارد و هر مورد متفاوت و منحصر به فرد است؛ لذا با وجود نیاز به سرمایه گذاری‌های هنگفت در زمان و منابع، این فرایند با ریسک و عدم اطمینان های بزرگی همراه خواهد بود، لکن چنانچه فرایند به صورت صحیح انجام پذیرد و کمی شانس نیز همراهی نماید، تجاری سازی فناوری‌های جدید می‌تواند پاداش‌های عظیمی برای مشارکت کنندگان آن به همراه آورد .(Oriakhi, 2004)از سوی دیگر عوامل مؤثر در موفقیت شرکتهای نانویی از دیدگاه صادق پور – مدیر عامل شرکت توسعۀ مدیریت و سرمایه گذاری کارآمد – عبارتست از:
رصد مداوم بازار
ارتباط نظام مند با مشتریان
شناخت فرصت های بهبود در داخل سازمان
دیدگاه واقع بینانه نسبت به مسائل قانونی و حقوقی در ارتباط با فعالیت شرکت ها
ارتباط با تشکل های تخصصی به منظور ایجاد و ارتقای هم افزایی
ارتباط منظم با ستاد ویژۀ توسعۀ فناوری نانو (ماهنامۀ فناوری نانو، شماره ۱۹۰)
۱-۱۱-۲-۲اقدامات انجام گرفته در راستای تجاری سازی نانوتکنولوژی در ایالات متحده
پیشرفت نانوتکنولوژی در ایالات متحده – و به اعتقاد برخی در جهان – توسط ستاد ملی نانوتکنولوژی (NNI[5]) هدایت گردیده که در سال ۲۰۰۱ و در زمان ریاست جمهوری کلینتون بنیان گذاری گردید .(Maynard, 2006) با نگاهی اجمالی به فعالیت‌های انجام گرفته در کشورهای پیشرو در این صنعت، چیزی که بیش از همه به چشم می‌خورد آنست که اختصاص بودجه‌های کلان بر روی این حوزۀ آتیه دار و کمک به کارآفرینان این حوزه از طریق ارائۀ رهنمودها و مشاوره‌های عمومی، تخصصی و بازاریابی لازم است؛ نمونۀ بارز آن مرکز تجاری سازی کارولینای شمالی است که به سال ۱۹۸۴ تأسیس شده و بودجۀ سالانه ای معادل ۵,۳۰۰,۰۰۰ دلار از دولت دریافت می‌دارد و بدین ترتیب سالانه ده‌ها میلیون دلار برای بخش تحقیق و توسعۀ کاربران خود حمایت مالی جذب می کند؛ همچنین تمامی خدمات ارائه شده در آن نیز به صورت رایگان صورت می‌پذیرد (وب سایت کریدور، ۹۱)؛ موافقت نامۀ تحقیق و توسعۀ مشارکتی (CRADA[6]) یک طرح قانونی موفق دیگر است که در آن آزمایشگاه‌های فدرال و صنعت به منظور انتقال سریع نتایج تحقیقات آزمایشگاه‌ها به بخش تجاری سازی خصوصی مرتبط می گردند. طبق این طرح آزمایشگاه‌های فدرال تجهیزات و پرسنل را فراهم می‌کنند، در حالیکه بخش خصوصی بودجۀ لازم را تأمین می‌کند. در نتیجه همکاری میان دولت و بخش خصوصی منجر به توسعۀ بیشتر نتایج تحقیق و تولید محصولات کارآمد می‌شود که عموم مردم از آن بهره مند می‌شوند و متعاقب آن مصرف محصولات جدید هم موجب رونق اقتصاد خواهد شد ( ماهنامۀ فناوری نانو، شماره ۱۸۹).
۲-۱۱-۲-۲ تجاری سازی نانومواد کربنی در ژاپن

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...