فایل شماره 6211 |
در فرهنگ لغت انگلیسی چند واژه مختلف معادل تساهل و تسامح و مدارا بیان شده است که معروف ترین آنها در فرهنگ غربی کلمه Tolerance به معنای بردباری، تحمل، اغماض، سعه صدر و مداراست.
تساهل و تسامح در مکتب شیعه از جایگاه معرفتی وحدت آفرینی برخوردار است. بر اساس آموزه های دین اسلام، اصل و اساس پدیزش دین نیز اکراه بردار نیست، لااکراه فی الدین.
به بیان دیگر، احکام دینی ناظر بر زیست اجتماعی انسانها واجد دایره وسیعی از انعطاف می باشد که سبب اشتیاق انسان های آزاد برای پذیرش آن می گردد.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
روحیه آزادمنشی، جوانمردی و آسان گیری در اقوام و نژاد ایرانی موجب گردیده بود مکتب شیعه التفات معرفتی برای تنظیم و تقویم این شاخصِ دارای ارزش عقیدتی جامعه ایرانی در دوره بویهیان را داشته باشد و نظام سهل گیری مبتنی بر فرهنگ عامه یک ملت را با آموزه های عمیق آسمانی به
نظام الهی مبدل نماید.
نکته حائز اهمیت دیگر، درایت سیاسی حاکمان عصر آل بویه است که برای ایفای نقش تنظیمی و تقویمی فرهنگ شیعی بر فرهنگ ایرانی ازحیث تساهل و تسامح نقش بسزایی داشته اند، بطوریکه شواهد تاریخی نشان میدهند، رفتارهای حاکمان و کارگزاران بویهی در طول حاکمیت صبغه مدارا گونه داشته است که زمینه لازم را برای تعالی سازی اصل تساهل و تسامح در فرهنگ ایرانی بر اساس آموزه های دین اسلام فراهم نموده بود.
بین تسامح و تساهل گری و برپایی مناظره ها و مجادله های علمی ، رابطه تأثیر متقابل وجود دارد؛ یعنی همان گونه که روحیه تساهل گری، تحمل برپایی مجالس مناظره و مذاکره را موجب می شود، متقابلاً شرکت در آن مجالس و آشنایی با نحله های فکری مختلف و شنیدن استدلال ها واحتجاجات ایشان، موجب ایجاد یا تقویت روحیه تسامح و تساهل گری در فرد می شود. گروه اخوان الصفا نمونه بارز رشد روحیه تسامح و تساهل گری در این قرن می باشد. اخوان سفارش می کردند که برادران باید با هیچ دانشی ستیزه نکنند، کتابی را کنار ننهند و به هیچ مذهبی تعصب نورزند، چون همه از سرچشمه ای یگانه و علتی یگانه و جهانی یگانه برخاسته اند. چه بسا زمینه های رویکرد دولت ها یی چون دولت آل بویه به تساهل گری را نیز ـ علاوه بر ملاحظات سیاسی و صفات و خصوصیات خانوادگی ـ تأثیر تشکیل مجالس و محافل کلامی در درون کاخ ها و منازل امیران و وزیران فراهم نموده باشد.
۱۷- نتایج منفی مجالس
به رغم نتایج و دستاوردهای سودمندی که به مواردی از آنها اشاره شد، متفکران اسلامی در همان دوره بحث یا مدتی پس از آن به عیب جویی از این مجالس پرداخته و به نکته های منفی قابل توجه و نتایج زیان آور آن اشاره کرده اند. غزالی از آن دسته متفکرانی است که از دستاوردهای منفی و اهریمنی این مناظره ها غافل نبود و سعی می کرد از بهره گیری نادرست از مناظره ها جلوگیری کند. وی المنقول فی علم جدل را در این زمینه نوشت و هم چنین فصلی از کتاب احیای علوم دین را به این مهم اختصاص داد. غزالی نتایج منفی مناظره ها را در موارد زیر دسته بندی می کند: رشک و حسد رقیبان و هم عصران، رنجاندن حریف و ایجاد احساس نفرت وکینه دوزی، ناسزاگویی و دشنام به یکدیگر، خودستایی و دروغ پردازی، استفاده از ناتوانی ها و سستی های حریف برای خرد کردن وی، سالوس و دورنگی، عشق به تحسین و ستوده شدن و در نهایت، لجاجت در نپذیرفتن حقیقت.
به گفته غزالی این عیب ها و چند عیب دیگر، آفریده نهاد مناظره می باشد. البته او به طور کامل با مناظره سر ستیز نداشت، بلکه از دیدگاه او مناظره واجبی کفایی بود و همچنین معتقد بود نباید بر سر موضوعاتی که پیش نمی آید، مناظره کرد.
همان گونه که ملاحظه می شود، غالب معایب ذکر شده در باب دستاورد ها منفی مجالس مناظره جنبه فردی و اخلاقی دارند. و غزالی بار منفی اجتماعی و تمدنی برای این نهاد نشمرده است.
۱۸- نظام بخشیِ تشیع به اصل اخلاقیِ تحمل عقاید مخالف ایرانیان
یکی از اصول پذیرفته شده در اسلام شیعی که دارای مبنای قرآنی(بقره، ۱۰۹/آل عمران، ۶۴، نساء، ۹۰) و روایی(کلینی، ۱۳۸۲ش، ج ۲، صص ۱۲۲-۱۱۷ ) نیز می باشد، تحمل عقاید مخالفین است. شواهد تاریخی-روایی فروانی در متون دین اسلام وجود دارد که تحمل عقاید و باورهای مخالفین را یکی از اصول متعالی و ارزشمند مکتب تشیع به شمار آورده است. تقریب این اصل فرهنگ ساز در مکتب شیعه با تعاملات فکری-ملی در ایران عصر آل بویه، مدخلیتی برای نظام بخشی به خصیصه والای تحمل عقاید مخالف در فرهنگ ایرانی از سوی فرهنگ تشیع گردیده است.
دوراندیشی سیاسی حاکمان آل بویه برای تنظیم نظام حکومتی با ابتنای به محبوبیت ملی یکی از عوامل سبب ساز استقرار شیعه علوی برای نظام بخشی به مبنای حکومتی آنان گردیده است.
۱۹- قوام بخشی در اقدامات فرهنگی آل بویه
بذل و بخشش های شاهانه، و نوازش شاعران اهل ادب و ساختن بناهای ماندگار، گروهی از بزرگترین دانشمندان و ادیبان قرن چهارم، نظیر ابوالطیب متنی، ابو علی فارسی، عبدالرحمن صوفی، علی بن عباس اهوازی از مقربین دستگاه آل بویه بودند. عضدالدوله همواره به شاگردی آنان افتخار می کرد(اقبال آشتیانی، ۱۳۷۰ش، ص ۱۶۷).
بناهای بزرگ از جمله ساختن گنبد و بارگاه بر قبور ائمه خاصه حضرت علی(ع) و امام حسین(ع)، بنای بیمارستان عضدی، سد امیر بر رود کر، آب انبارها و کاروانسراها و راه های فروان از جمله آن است.
عضد الدوله در ضمن اینکه علاقه و توجه خاصی به دانشمندان داشت خود در کسب معارف آن روزگار از ادب و شعر گرفته تا هندسه و نجوم با دقت و علاقه می کوشید؛ تا جایی که نحو را از ابو علی فارسی، نجوم را از ابو الحسین عبدالرحمن صوفی و سیاست و کشور داری را از ابو الفضل بن عمید آموخت. و حتی گاه بر سر موضوعاتی مباحثه هم می کرد(ابن مسکویه، ۱۳۳۳ق، ج ۶، ص ۲۸۲). حتی بر آنها مقرری معین می کرد و گاهی آنها را به تحقیق وا می داشت.بیمارستان بغداد را تعمیر کرد و مرکزی مشابه بیت الحمه مأمون تأسیس کرد(همان، ص۴۰۸).
از وزیران دوران آل بویه ابوالفضل بن عمید است که علاوه بر تبحر بی مانند در کتابت و انشاء و امور سیاسی و نظامی، در علوم اسلامی خاصه کلام و فلسفه و هنر مهارت و شهرتی تمام داشت، چنانکه شاگردان بسیاری از جمله خود عضدالدوله از محضر او درس بیاموخت و ابن عمید
کتابخانه ای معادل یکصد بار شتر کتاب در انواع علوم داشت آن را به حکیم و مورخ شهیر ابو علی مسکویه رازی سپرده بود(متز، ۱۳۶۲ش، ج ۱، ص ۱۳۰).
دربارهای حکام محلی و وزیران به صورت کانون های فعالیت روشن اندیشی درآمد. قرن چهارم- دهم، همدان، اصفهان، ری، شیراز که پیش از آن تحت الشعاع بغداد بودند، کانونهای جدب فرهنگی شدند. امیرا و وزیران آل بویه ولی نعمتان سخاوتمند دانش و به استفاضه از فضل ملازمان فاضل خویش مشتاق بودند. آنها از برای کسب اعتبار و مشروعیت، فرهنگ و علم را به منزله زینت و جلوه قدرت ارج می نهادند و متفکران پر فروغ را همچون گوهرهایی بر تارک تاج خویش می نشاندند. معزالدوله از ادب و فرهنگ بهره ای نبرده بود اما پسرانش در حیات فرهنگی این عصر کوشا و موثر بودند. حبشی(سندالدوله) والی بصره در آن شهر کتابخانه ای بناکرد که پانزده هزار جلد کتاب داشت. بختیار(عز الدوله) شاعر برجسته آل بویه و از ولی نعمتان مخلص شعرا بود. عضدالدوله بزرگترین حامی دانش در آل بویه بود(کرمر، ۱۳۵۷ش، ص ۹۵).
وزیر معز الدوله، ابو علی مهلبی: خردمند و با فرهنگ بود. شاعری زبر دست، دفتر نویس در زبانهای عربی و فارسی بود. وی دانشوران و شاعران برجسته ای را در کنار خویش گردآورد. مجالس
وی دوبار در هفته برای شب نشینی در کاخ ها و باغ های او گرد هم می آمدند. اعضای مجلس عبارت بودند از:ابو القاسم تنوخی، ابو اسحاق صابی، احمد طویل، ابو احمد بن هیثم، ابن حفص صاحب الدیوان،و… و گروه بیشماری از بازرگانان بودند(همدانی، ۱۹۵۸م، ص ۱۸۶).
۲۰- برخی از دلایل فرهنگی افول آل بویه
با گذری کوتاه بر تاریخ آل بویه می توان چند عامل را در افول سیاسی آنان تأثیرگذار دانست که فاصله گیری بنی بویه از آموزه های ایرانی- شیعی از دلایل عمده آن به شمار می رود.
۱-۲۰ فرهنگ سازنده اتحاد اسلامی و عدم التزام خاندان بنی بویه به آن
از بین رفتن روح اطاعت از فرهنگ ایرانی – اسلامی در امر سیاست و سیاست ورزی و پاره شدن زنجیر های اتحاد میان سران و زمامداران و نابود شدن وحدت خانوادگی میان دولتمردان مهمترین عامل در زوال آل بویه بود. در سال های پایانی دولت عضد الدوله جرقه هایی از این گونه مسایل در میان زمامداران بویه ای زده شد؛ ولی عضد الدوله با کیاست و آینده نگری آنها را برطرف کرد.
پس از فوت عضد الدوله برخی از حاکمان و فرمانروایان مناطق مختلف ایران و عراق که ارتباط خانوادگی و نسبت فامیلی، با یکدیگر داشتند، بر خلاف آموزه های فرهنگ ایرانی -اسلامی، راه خود مختاری و دست اندازی به مناطق تحت نفوذ دیگران را پیش گرفتند، این گونه توسعه طلبی ها موجب شد تا درگیری های کوچک و بزرگ و قتل و غارت هایی رخ دهد، به تدریخ جنگ های داخلی به اوج خود رسید. دشمنانی که در آن سوی مرزها انتظار چنین روزی را می کشیدند موقعیت را مناسب دیده و فعالیت های بنیان کن خود را آغاز کردند(نحوی، ۱۳۸۱ش، ص ۱۵۲).
۲-۲۰ فرهنگ سازنده اتحاد اسلامی و اختلافات مذهبی عباسیان و بویهیان
یکی از بحران های ریشه دار و پر دامنه در بغداد، اختلافات مذهبی میان شیعیان و مخالفان آنان بود. بغداد از یک سو مرکز و پایتخت خلافت عباسیان قلمداد می شد و از سوی دیگر مرکز مذهبی. در بسیاری از مواقع وزرا و دولت مردان عباسی خود موجب شعله ور شدن آتش اختلافات مذهبی بودند. البته نباید از نظر دور داشت که سیاست های نابخردانه برخی حاکمان آل بویه در ایجاد یا گسترش بحران بی تأثیر نبود( نحوی، ۱۳۸۱ش، ص ۱۵۶).
بخش دوم: بویهیان احیاگر سنت های ایرانی در سایه فرهنگ اسلامی
۱- مقدمه
در دوره فرمانروایی امیران آل بویه شرایطی فراهم شد تا بسیاری از سنن درباری و جشن های ایرانی بار دیگر احیا شود. در این میان موقعیت جغرافیایی سرزمین دیلم(خاستگاه آل بویه) را که از نفوذ مستقیم فاتحان عرب برکنار و هنوز شاهد سرزندگی فرهنگ کهن ایرانی در آن سرزمین بود در برانگیختن امیران آل بویه به احیاء فرهنگ ایرانی می توان موثر دانست. با وجود این، به نظر می رسد مواجهه مولفه های فرهنگ ایرانی در مصاف با آموزه های شیعی، تقابلی بازدارنده برای فرهنگ ایرانی حاصل نگردید و همین امر از عوامل قوام یافتن مولفه های فرهنگ ایرانی در میان امیران دربار که اراده ای جدی برای ترویج فرهنگ بومی ایران داشتند، گردید.
۲- تقویم کتاب و کتابخانه در رفتار فرهنگی بنی بویه
عصر آل بویه، از لحاظ کتاب و کتابخانه، نسبتبه عصرهاى دیگر، امتیاز داشت در آن زمان در هر رشته از علم و ادب بهترین و نفیسترین کتابها نوشته شد و باشکوه ترین و مهمترین کتابخانهها و گنجینههاى علوم به وجود آمد در شهرهاى مختلف ایران کتابخانههائى وجود داشت که در هیچ زمانى نظیرى بر آنها پیدا نشد.
کتابخانه عضدالدوله دیلمى در شیراز چنان عظیم بود که مقدسى مىپنداشت هیچ کتابى در انواع علوم تالیف نشده است مگر این که نسخهاى از آن در آنجا هست. کتب این کتابخانه بر حسب انواع علوم در حجرههاى جداگانه قرار داشت. مقدسى از کسانى است که این کتابخانه را در شیراز از نزدیک دیده و از کتابها و صورتها (نقشها) و نفایس دیگر آن بهره گرفته است وى در توصیف کتابخانه مزبور چنین گوید:
«در ساختمان بزرگ عضدالدوله در شیراز محلى به کتابخانه اختصاص دارد و چند تن از افراد مورد اعتماد شیراز به عنوان وکیل و خازن، در آن به خدمت مشغولند. هر کتابى که تا زمان عضدالدوله درباره هر علم یا هر چیز نوشته شده، در آن کتابخانه موجود است محل کتابخانه بنایى طولانى است که در هر طرف آن مخزنهایى قرار دارد. کتابهاى مربوط به هر علم و فن در حجره جداگانه نهاده شده است فهرستهائى ترتیب داده اند که نام کتابها در آن فهرستها ثبت گردیده است..».(المقدسی، ۱۴۱۱ق، ص۴۴۹)
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1401-04-05] [ 10:52:00 ب.ظ ]
|