کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو


 



دامنه تغییرات

۱۱۹

۱۹

۳۱

۹

۲۱

۲۵

۲۱

۲۲

مینیمم

۳۲۱

۵۷

۸۴

۴۰

۸۱

۷۲

۸۱

۷۵

ماکسیمم

بر اساس جدول ۴-۴ و درصد پاسخ های داده شده به سوالات این متغیر، میانگین ارتباطات وفناوری اطلاعات در شرکت ارتباطات سیار ایران ۲۱۵٫۷۹ می باشد.
بر اساس جدول ۴-۴ و درصد پاسخ های داده شده به سوالات متغیرهای فوق میانگین هرکدام داده شده است.
۴-۵ بررسی ارتباط بین مولفه های متغیرهای مستقل و وابسته
برای تعیین میزان ارتباط دو متغیر مورد بررسی پژوهش از معیار همبستگی استفاده میشود. تحلیل همبستگی ابزار آماری است که به وسیله آن میتوان درجه ارتباط خطی دو متغیر را اندازه گیری نمود. همبستگی را به طور معمول با تحلیل رگرسیون به کار میبرند.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

همبستگی معیاری است که برای تعیین میزان ارتباط دو متغیر استفاده میشود. معیار همبستگی شامل دو شاخص ضریب تعیین و ضریب همبستگی است.
ضریب تعیین شاخصی است که نسبت تغییرات بیان شده توسط متغیرهای مستقل به کل تغییرات متغیر وابسته را نشان میدهد.این ضریب از تقسیم مجموع مربعات رگرسیون به مجموع مربعات کل بدست میآید هر چه این نسبت به یک نزدیک باشد نشان میدهد که درصد بیشتری از تغییرات متغیر وابسته توسط متغیر مستقل توضیح داده میشود.
مقدار ضریب تعیین همواره بین صفر و یک است.
اگر باشد نشان میدهد که خط رگرسیون برآورده کنندهای به طور کامل و دقیق است. به عبارت دیگر تغییرات متغیر وابسته را میتوان به تغییرات متغیر مستقل نسبت داد.
اگر باشد نشان میدهد که خط رگرسیون برآورد کننده خطی به طور کامل غیر دقیق است. به عبارت دیگر هیچ مقدار از تغییرات متغیر وابسته را نمیتوان به تغییرات در متغیر مستقل نسبت داد. مقادیر دیگر بین این دو واحد قرار گرفته و درصد تغییرات متغیر وابسته را که از متغیر مستقل ناشی میشود را بیان می کند.
اگر هر دو متغیر در توزیع جامعه یا آماره دارای توزیع نرمال باشند از ضریب همبستگی پیرسون استفاده می شود به دلیل اینکه متغیرها از نوع پیوسته بوده و روش تحقیق از نوع همبستگی می‌باشد از ضریب همبستگی پیرسون که دارای خطای معیار کمتری در مقایسه با سایر روشهاست، استفاده می‌شود که محاسبه آن از رابطه زیر بدست میآید:
ضریب همبستگی پیرسون
انحراف متغیر
انحراف معیار متغیر
مجموع حاصل ضرب تفاضل متغیرها از میانگین آنها می‌باشد.
نحوه داوری میزان عددی ضریب همبستگی بشرح جدول۵-۴ می باشد:
جدول ۵-۴ نحوه داوری میزان عددی ضریب همبستگی:

مقدار

نحوه داوری

۲۵/۰- ۰

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1401-04-05] [ 11:13:00 ب.ظ ]




۲-برنامه ریزی و اجرای امور به وسیله تعامل اعضا
۳-ایجاد الگوهای همکاری و مأنوس شدن به کارهای گروهی و خوگرفتن با دیگران
۴-ایجاد دلبستگی و مالکیت در تمام اعضا شرکت
۵-اعضا و مؤسسه تعاون خود را عضو یک شرکت کوچک نمی دانند بلکه خویشتن را متعلق به نهضتی می دانند که اهداف اجتماعی آن مقدم بر جنبه اقتصادی و سودجویی است. (همان منبع)
و در همین زمینه (سلیمانی چلمانی، ۱۳۷۶) هدف نظام آموزش و ترویج را در موارد زیر می بیند:
-آگاهی هر چه بیشتر جوامع تعاونی به خصوصیات و اهمیت تعاون
-نحوه و چگونگی بکارگیری و استفاده از نیروهای دسته جمعی
-ایجاد الگوهای همکاری و مأنوس شدن به کارهای گروهی و خوگرفتن با جوامع
-دست یابی به موقعیت اجتماعی هر عضو در تعاونی (همان منبع).
تعاونی ها را می توان به عنوان یک سازمان نظام مند مطرح کرد و سازمان تعاون نیز مثل سایر سازمان ها اهدافی را به عنوان اهداف کلی و اهداف خاص مورد توجه دارد:
-تأمین اهداف استراتژیک سازمان
-همسویی با اهداف جامعه ای که سازمان در آن به فعالیت می پردازد
-ارتقا سطح آگاهی اجتماعی کارکنان به منظور مشارکت فعالانه در سازندگی سازمان و اجتماع
-ایجاد تغییرات بنیادی در سازمان(توسعه و بهبود سازمانی)
-تغییرات مفهومی (طرز تلقی و ارزش ها)
۲-۲۳اهداف خاص یا جزئی
۱-انتقال اطلاعات و دانش به افراد سازمان برای به روز کردن آنها

۲-ایجاد، توسعه و تغییر نگرش ها
۳-افزایش و پرورش مهارت ها و جلوگیری از منسوخ شدن آنها
۴-کاهش ضایعات و حوادث در حین کار
۵-افزایش میزان تولید و کارایی و بهبود عملکرد فردی
۶-افزایش حس همکاری و تعاون
۷-بالارفتن سطح رضایت شغلی
۸-کاهش غیبت های افراد
۹-آمادگی برای ورود به سازمان
۱۰-آمادگی برای ارتقا به سطوح بالاتر سازمانی
۱۱-آسانتر شدن امر مدیریت منابع انسانی (طهماسبی؛ صالحی، ۱۳۸۲)
اهداف استراتژیک بخش ترویج تعاون از دیدگاه وزارت تعاون که در اسناد فرادستی و قانونی به آنها اشاره شده است، شامل موارد زیر می باشند:
۱-بهره گیری قابل توجه از بخش خصوصی در انجام فعالیت های ترویجی
۲-ایجاد و تقویت معاونت ترویج و توسعه تعاونیها با وظایف مشخص
۳-تأمین بودجه قابل توجه خاص ترویج تعاون از محل بودجه عمومی کشور
۴-طراحی برنامه های استراتژیک ۵ و۱۰ ساله ویژه ترویج تعاون
۵-تأمین نیروهای انسانی لازم در سطح استان ها و شهرستان ها
۶-ایجاد شورای عالی ترویج و توسعه در سطح بخش تعاون و انجام هماهنگی های لازم
۷-عضویت ترویج در تمامی شوراهای مرتبط با بخش تعاون
۸-الزام دستگاه های اجرایی و نهادها به انجام همکاری و انعقاد تفاهم نامه های همکاری
۹-تشکیل کمیته ها در ترویج به صورت اضطراری یا دائم با وظایف مشخص
۱۰-گسترش محدوده ترویج از سطح یک دفتر به کل بخش و وزارتخانه
۱۱-ایجاد و فراهم نمودن توانمندی و اختیارات لازم در رفع نیازها و مشکلات تعاونی های موجود
۱۲-تعامل فعال با سازمان های بین‌المللی و همکاری با نهادهای غیردولتی برای ارتقا منافع ملی و توسعه بخش تعاون
۱۳-کمک به نهادینه شدن فرهنگ تعاون در سطح جامعه و گروه های اجتماعی
۱۴-تقویت روحیه همکاری و بهره‌گیری از توانمندی های گروه های پیشتاز جامعه و اقشار تحصیلکرده در جهت توسعه بخش تعاون
۱۵-ارتقا بهره‌وری از طریق ترویج فرهنگ تعاون
۱۶-توسعه شیوه‌ها و تکنولوژی های نوین و متنوع ترویجی
۱۷-همکاری با اتاق تعاون با هدف ایفای نقش واقعی آن به عنوان نماینده تعاونی ها

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:13:00 ب.ظ ]




جنگ دوم بلحاظ افزایش ابعاد تکنولوژیکی مشکل بنبست استراتژیک را مرتفع نمود و صحنهی نبرد از نبرد بری و دریایی به پهنهی هوایی نیز کشیده شد؛ که مستلزم نوعی استراتژی ترکیبی از مفاهیم سنتی و مدرن بود. جنگ دوم جهانی، جنگی فراگیر بود؛ بنابراین نیاز به استراتژی فراگیری اعم از عوامل نظامی و غیرنظامی احساس شد. شرایط اواخر جنگ بهگونهای درآمدکه بسیاری از عوامل مثل عوامل سیاسی و مؤلفه های اقتصادی، دیپلماسی و اتحادها، افکارعمومی و رسانه ها دارای اهمیت حیاتی شدند و جنگ به برخورد نظامی دو ملت با تمام منابعش تبدیل شد. استراتژی به معنای استفاده از تمامی منابع یک کشور برای تامین امنیت شهروندان تفسیر شد و دولتها بواسطه تمامی منابع انسانی ، نظامی و تکنیکی سعی در بیشینهسازی قدرتشان نمودند.(ثقفی عامری ، ۱۳۷۰ : ۱۳ )

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

وجه ممیزه مطالعات استراتژیک در دورهی جنگ سرد تمرکز این رشته بر استراتژی نظامی برای رسیدن به اهداف سیاسی نه اهداف حیاتی دولتی است. دامنهی مطالعات استراتژی از حالت منطقهای به ابعاد بین المللی گسترش یافت. مسائلی چون دولتمحوری و توجه بیش از حد به توانمندی نظامی در کنار توجه به قدرت بمب اتمی، آمریکا را در رأس مطالعات استراتژیکی قرار داد. (Trachtenberg , 1985 , 358 – ۳۶۰ ). اما از سال ۱۹۴۹ که انحصار اتمی آمریکا به واسطهی دستیابی شوروی به تکنولوژی اتمی شکستهشد و همچنین احتمال برخورد هستهای میان دو ابرقدرت تشدید گشت، مطالعات استراتژیک به شکوفائی رسید. در واقع، تجربهی بمب اتم حوزهی مطالعاتاستراتژیک را دچار تحول مفهومی نمود. مقولههایی چون جنگمحدود، کنترل تسلیحات، موازنهاستراتژیک و بازدارندگی هستهای مطرح شدند. در این فضا استراتژی بیشتر به معنای عدم استفاده از نیروی برتر نظامی و راههایی که از روبهرو شدن تمام عیار دو ابر قدرت و نهایتاً نبرد اتمی جلوگیری بعمل میآورد؛ معنا شد.(عسگری ۱۳۸۴: ۱۱) در همین راستا استراتژیهای امنیت ملی آمریکا مثل تلافی بزرگ، پاسخ منعطف و جنگ ستارگان مطرح گردید.(ثقفی عامری ،۱۳۷۰ :۱۴ ) مطالعاتاستراتژیک در دورهی جنگ سرد به واسطهی تأکید رئالیستی بر مقولههایش و همچنین عدم پیشبینی فروپاشی شوروی دچار تحول شد. ورود بازیگران غیردولتی در بحثهای امنیتی و یا استفاده ابزاری ازمؤلفههای غیرنظامی برای پیشبرد اهداف (بحران نفتی)، از مهمترین وقایعی بود که مطالعاتاستراتژیک جنگ سرد محور از تبیین آن عاجز ماند.(همان ،۲۰) بنابراین با تغییر فضای سیاسی و فکری، اندیشمندانی چون استفن والت و ادوراد کلودیزیج از تعاریف سنتی و تقلیلیافته به دیدگاه های موسعی از امنیت پرداختند. به این معنی که مسائل امنیتی را از مسائل صرفا مادی – نظامی به مجموعه از مسائل سخت افزاری و نرمافزاری گسترش دادند. (همان)
ج. تکامل فرهنگ استراتژیک در بستر سازهانگاری
در پی افزایش استقبال نظریهپردازان روابط بینالملل از رویکردهای معناگرا به ویژه سازهانگاری برای بررسی پدیده های اجتماعی ، به تدریج زمینه های قویتری برای رشد و تعالی ادبیات مربوط به فرهنگ استراتژیک از دههی ۱۹۸۰ فراهمگردید. در ابتدا ناگفته نماند که مکتب یاد شده به عنوان رویکردی انتقادی ، بر مبنای واکاوی از کاستیهای جریان اصلی به ویژه رویکرد واقعگرا و تفاسیر مادی گرای آن نسبت به الگوی رفتاری دولتها شکلگرفت و به تدریج گسترش یافت. در این ارتباط، به کمبودهایی چون «یکسان انگاری به تمام دولتها و کار کرد آنان تحت تأثیر ماهیت ذاتی یا سرشت نظام بینالملل» (Lantise 2005: 6) و یا «بیش از حد آمریکائی شدن ادبیات روابط بینالملل و بروز نوعی قوممداری در این حوزه» و «کم توجهی به سبکهای استراتژی ملی» (Nye and Lynn ,1998 :14-15) تأکید شدهاست.
سازهانگاری(Constructivism )، (تکوینگرایی، برسازی، برسازندهگرایی، سازهگرایی، سازندهگرایی، ساختگرایی، ساختانگاری) اصطلاحی است که نخستینبار «نیکلاس اونف»(Onuf Nicholas ) آن را در مطالعه روابط بینالملل به کار برد(ونت ،۱۳۸۴: ۱). این مکتب از جمله نظریات دارای هستیشناسی معناگرا است که از درون چارچوب رویکرد انتقادی معتقد است رویکردهای خردگرا به دلیل کم توجهی به عنصر فرهنگ و مجموع انگاره ها در تحلیل مسائل پیرامون دچار نقصان میباشند. از این دیدگاه نظام بینالملل متشکل از توزیع انگارهها است تا توزیع توانمندی های مادی، و اولویت را در مناظره ماده – معنا به انگارهها و اندیشه ها میدهد که تمرکز اصلی بر اعتقادات بین الاذهانی که در سطح گسترده میان مردمان جهانی مشترکند؛ می باشد. بعد هستی شناختی که از جمله گزارههای مهم فرانظری سازهانگاری است، شامل سه گزاره مهم و بنیادین است؛ ساختارهای فکری به اندازه ساختارهای مادی اهمیت دارند، گزاره هویتها هستند که به منافع و کنشها شکل می دهند،کارگزاران و ساختارها متقابلاً به هم شکل میدهند(هادیان، ۱۳۸۲: ۹۱۹).ونت دولتها را بازیگران اصلی نظام بینالملل میداند که از این منظر با واقعگرایی و نوواقعگرایی مشترک است و ساختارهای این نظام را ذهنی میداند که متفاوت با مادیگرایی نوواقعگرایی است و بر آن است که این ساختارهای ذهنی هستند که بخش زیادی از هویت ها و منافع دولت ها را میسازند نه اینکه عواملی بیرون از نظام مانند سرشت بشر یا سیاست داخلی، که این دیدگاه را از رده نظریههای سیستمی -که خردگرا هستند جدا میکند(رنگر، ۱۳۸۲: ۱۶۸). از دیدگاه سازهانگاری، (به عنوان چارچوبی تحلیلی و رویکردی در حوزه فرانظری) کنشگران براساس معانی که چیزها و سایر کنشگران برای آنها تولید میکنند عمل مینمایند و این معانی بین الاذهانی در تعامل است که شکل میگیرند. این روند شکلگیری معانی در یک روند علامت دادن، تفسیر کردن و پاسخ دادن شکل داده میشود به صورتی که به شناخت مشترک میانجامد، «فرد» نشانه ها را براساس تعامل، مباحثه، گفتگو، مناظره و استدلال تفسیر مینماید و براساس برداشت و تفسیر خود به آن نشانه و کنش ها، واکنش و پاسخ میدهد. در این روند هویت به صورت شاخصه «خود» و «دیگری» یا «دوست» و «دشمن» شکل میپذیرد، از این منظر این ساختارهای شناختی مشترک هستند که به عنوان تعریف کننده و بستر ساز منابع مادی عمل می نمایند. بنابراین در برداشت سازه انگارانه، کنش ها همیشه برداشت از «خود» و «دیگری» را تعریف و باز تعریف می کنند.
چگونگی ساخته شدن هویت پایهی بحث دیدگاه سازه گراست و فرایندی که از طریق آنها هویت و منافع شکل میگیرند «جامعه پذیری» خوانده میشود؛ جامعهپذیری یک فرایند شکلگیری هویت و منافع است که عبارتند از فرایند یادگیری و انطباق رفتار با انتظارات اجتماعی(ونت، ۱۳۸۴: ۲۴۸). هویت در بعد سیاسی و بین المللی خود ویژگی کنشگران نیتمند میباشد که در رفتارهای آنها و چگونگی تعریف آنها از منافع تاثیرگذار است. در نتیجه، کسب این هویت ریشه در فهم کنشگران از خود و تعریف دیگران از وی دارد. بدین منوال دو انگارهی «خود» و «دیگری» در قالب ساختارهای درونی و بیرونی، قوام بخش هویت میباشند. هویتها ذاتاً رابطهای و مبنای منافع هستند. هر شخص هویتهای متعدد دارد که با نقشهای نهادی او پیوند مییابد. همین طور احتمال دارد که یک دولت هویتهای چندگانه داشته باشد. اما هر هویت تعریف ذاتاً اجتماعی از کنشگر است و ریشه در نظریههایی دارند که کنشگران به طور جمعی درباره خودشان و یکدیگر درک میکنند. (ونت، ۱۳۸۵ ب: ۳۷-۳۶)
یکی از عوامل مهم جهان بیناذهنی سازهانگاران بررسی فرهنگ به عنوان یک عقیدهی مشترک و تمایز بخش است. در این زمینه کاتزنشتاین به رابطه وثیق میان فرهنگ و امنیت اذعان دارد، با این قید که محیط امنیتی کشورها در وهلهی نخست فرهنگی است تا صرفا مادی .به زعم وی محیط فرهنگی در ۵ مرحله بر امنیت ملی و روابط بین المللی مؤثر است: ابتدا محیط فرهنگی بر منافع و سیاست امنیت ملی تأثیرگذار است؛ در وهلهی دوم محیط فرهنگی بر شکلگیری هویت کشورها نیز مؤثر است. از نظرکاتزنشتاین محیطهای فرهنگی نه تنها برانگیزههای رفتارهای گوناگون کشورها، بلکه بر خصلت اصلی آنها نیز تأثیر میگذارد؛ آنچه که ما هویت مینمامیم. در برههی سوم تغییر در هویتها باعث تغییر در منافع و سیاستهای امنیت ملی میشوند. وی درباره ی تأثیر محیط فرهنگی بر بازیگران با بیان سه نوع اثر، عملاً میان آنان نیز تمایز قائل میشود. بر این پایه، محیط فرهنگی هم میتواند بررفتار بازیگران تأثیرگذارد و هم میتواند بر خواص احتمالی و نه قطعی بازیگران (هویت و علائق) تأثیرگذار باشد و یا اینکه به طور کلی ، وجود بازیگران را تحتتأثیر قراردهند. در گام بعدی به تأثیر هویت کشور بر ساختار هنجاری بین کشوری توجه میشود. وی محیطهای فرهنگی بین المللی را در سه دسته تقسیمبندی مینماید: الف) نهادهای رسمی و یا رژیمهای امنیتی. ب) قواعدی از فرهنگسیاسی جهانی چون حقوق بین الملل، ت) الگوهای بین المللی دوستی و دشمنی (کاتزنشتاین ، ۱۳۹۰ :۳۰) با توجه به توضیحات یاد شده مشخص میشود که از نظر سازهانگاران فرهنگ و محیط فرهنگی مانند یک فراپدیده عمل میکند، محیط فرهنگی یک کلان زمینه است که در آن هویتها ، هنجارها، رفتارها، منافع و بیگانگان تعریف میشود؛ یعنی بحث هویت همیشه دارای بعد دامنهای است که به هویت بیگانگان منتهی میشود. شناسایی هویتهایی غیر از هویت خودی و معنادار کردن آنها با برچسبهایی چون دوست و دشمن ، اساسکار محیط فرهنگی در زمینه امنیتی است. در گام بعدی این زمینهی فرهنگی راه مقابله با هویتهای معارض شناختهشده را نیز تجویز میکند و به این اساس شیوه ها و ابزارهای محدود گزینش شدهی فرهنگی بکار گرفته میشود. این دقیقا کار ویژهای است که فرهنگگرایاناستراتژیک برای این مقوله مطالعاتی در نظر دارند. (lantis,2006: 4)
رویکرد شناسی در فرهنگ استراتژیک:
روند تحول در ادبیات مربوط به فرهنگاستراتژیک را از بعد « رویکرد شناسی» نیز میتوان مورد بررسی قرار داد. در این مورد ۶ رویکرد قابل بررسی است:
اول. فرهنگ استراتژیک به عنوان عامل تعیین کنندهی رفتار استراتژیک :
در ابتدای دههی ۱۹۸۰ با مشاهدهی تفاوتهای بنیادین میان استراتژی هستهای آمریکا و شوروی ،تفکرات کلیگویانهای با هدف تبیین شیوهی جنگ آن دو رونقگرفت. در این ارتباط شوروی بخاطر تاریخ توسعهطلبی خارجی و استبداد داخلیاش، نسبت به استفادهی تهاجمی از زور علاقهمندتر شناخته شد؛ و آمریکا نیز بخاطر ریشه های عمیق اخلاقگرایی و مذهبیاش ، همچنین نگاه مسیحائی به سلاح استراتژیکاش و اعتقاد به جنگ بعنوان یک ناهنجاری در روابط انسانی؛ به عنوان دولتی معرفی شد که مجوز استفاده از زور را برای رسیدن به مقاصدش نمیدهد.(Garry,1981:35) به این ترتیب ، میتوان گفت که در چارچوب رویکرد مورد بحث فرهنگ استراتژیک به شدت تحتتأثیر رقابتهای هستهای دوابرقدرت و در دام عوامل مادی قرار داشت(عبداله خانی ،۱۳۸۶: ۱۳۲ ) توجه تقلیلگرای این محققان به زمینه های فرهنگ استراتژیک و نگاه جزم اندیشانهای آنها از سوی منتقدین به خصوص جانستون به نقد کشیدهشد؛ بگونهای که این نحله در بحبوحهی توازن وحشت به حاشیه راندهشد. مهمترین نقدهای جانستون عبارتند از : اولاً اینکه گسترش فرهنگاستراتژیک بعنوان یک فراپدیده که همه چیز را مانند شخصیتها، تاریخ، اجتماع، سازمان، ساختار بین المللی و … در بردارد؛ که به این صورت چیزی خارج از محدوده فرهنگ استراتژیک موجود نیست؛ ثانیاً عدم توانائی در توضیح تفاوتهای رفتاری یک کشور؛ اقدام به پیشبینی جبرگرایانهی رفتار دولت ، چرا که بر اساس رویکرد مکانیکی مزبور فرهنگاستراتژیک به صورت بسیار جزم اندیشانهای منتهی به یک رفتار خاص میشود؛ در این رویکرد مؤلفه های واقعی و عقلائی چون دستکاری آگاهانه، صلاحدید تصمیمگیران، انتقادگرایی انحرافی، سرکوب اختلاف عقیده و محدودیت دسترسی به فرایندهای محدود ساز تصمیمگیری نادیده گرفتهمیشود که باعث خدشهدار شدن ارتباط فرهنگ استراتژیک با رفتار میشود؛ که موئد آن بودهاند. (Johnston,1995: 38) . ناگفته نماند که در سایهی رویکرد تجدیدنظرطلبانهی کلین گری دوباره فرصت لازم برای بازگشت رویکرد مزبور به جایگاه قبلی در حوزهی مطالعاتی فراهم شد. وی در مقام پاسخگویی در اولین تجدیدنظرطلبی ، نهاد ها و انسانها را حاملان فرهنگ استراتژیک معرفینمود. از این منظر، هر چند انسانها مسئول انتقال این فرهنگ و قضاوت بر اساس آن بودند؛ اما مسئولیت نهادها بر محور انطباق محیطخارجی با مفروضات فرهنگ استراتژیک معنا مییافت؛ تا در نهایت بوسیلهی کاربست مفروضات فرهنگاستراتژیک اقدام به تصمیمگیری استراتژیک نمایند. این امر متضمن صلاحدید تصمیمگیران در فرایند تصمیمگیری بود. گری علت تفاوت رفتاری کشورها را با امکان وجود چند فرهنگ استراتژیک در یک جامعه امنیتی توضیح داد. از نظر وی استراتژی میتواند جوانب زیادی مانند جنبه های فرهنگی داشتهباشد. فرهنگ ایجاد کنندهی اندیشه های مستمر اجتماعی (نه ابدی)، سنتها و روش های اقدام است؛ که کمابیش به یک جامعهی امنیتی با پیشینهی تاریخی منحصربفرد مربوط میشوند. این جامعهی امنیتی در یک منطقهی جغرافیایی مشخص و معین قرار دارد، که ممکن است دارای بیش از یک فرهنگ استراتژیک باشد، بگونهای که در آن فرهنگ نظامی با ماموریتهای خاص با محیطهای جغرافیایی همراه شده باشد. (Garry 1999 :50-52 )گری دربارهی امکان تحول در فرهنگ استراتژیک به تجربیات معاصر توجه میکند. از این زاویه ، فرهنگ استراتژیک در مواجه با اتفاقات معاصر ابتدا آنها را معنادهی کرده وسپس به وسیلهی مفروضاتش قابل تبیین میکند . (عبداله خانی ، ۱۳۸۶ ، ۱۳۵) از نظر گری رابطه فرهنگ استراتژیک و استراتژی در سه گروه قرار دارد: گروه اول، مردم و سیاست که شامل: مردم، جامعه، فرهنگ ، سیاست و اخلاق است. گروه دوم: عبارت از آمادگی برای جنگ (preparation for war)است . این طبقه شامل اقتصاد و امور پشتیبانی، سازماندهی (توان دفاعی، نیروهای نظامی و طراحی نظامی) ، آمادگی نظامی و اداری (جذب نیرو، آموزش و دیگر جوانب متعدد تسلیحات ) ، اطلاعات نظریهی استراتژیک، دکترین و فناوری است. گروه سوم: عبارت از جنگ حقیقی است؛ که شامل عملیات نظامی، فرماندهی (سیاسی و نظامی) ، جغرافیای برخورد (احتمال آن و ابهام درباره ی آن ) ، دشمن و زمان است. (همان) .گری در نهایت محدودهی فرهنگاستراتژیک را مجموعهای از نگرشها، اعتقادات و یا رفتارها در دستگاه نظامی، در ارتباط با هدف سیاسی از جنگ و کارامدترین شیوهی عملیاتی در جهت دستیابی به آن میداند. از نظر وی این مجموعه شامل ایدهها، ایستارها، سنتها، عادات ذهنی و شیوه های ارجح عملیاتی است که کمابیش خاص یک جامعهی امنیتی دارای جغرافیا و تاریخ منحصربفردی میباشد. (Garry ,1981: 35) .
دوم. فرهنگ استراتژیک ابزاری برای تثبیت هژمونی داخلی
در اواسط دههی ۸۰ رویکرد انتقادی از سوی محققینی چون برادلی اس کلین، ادوین هلندر و ژوزف لاپید در زمینهی مطالعهی فرهنگ استراتژیک بروز نمود. آنها در پی تبیین چرائی وجود اختلاف میان مواضع اعلامی و اعلانی رهبران بودند. (Johnston , 1995: 39) از نظر این محققان فرهنگاستراتژیک در واقع ابزاری در خدمت هژمونی سیاسی با هدف همراه نمودن افکار عمومی در جهت استفاده از زور در برابر دشمن است. به این ترتیب، رهبرانسیاسی در قالب سیاست اعلامی برای جذب حمایت افکارعمومی از ابزارهای فرهنگ استراتژیک سود جسته و آنچه که در عمل و در قالب سیاستهای اعمالی اتفاق میافتد، در واقع بازتابی از منافع تصمیمگیرندگان است. از نظر این رویکرد منافع گروه های هژمونیک اجتماعی تعیین کنندهی رفتار هستند تا فرهنگ استراتژیک. از آنجائی که اولین گیرندگان پیام رهبران، مردم میباشند، بدیهیاست که رهبران با مفروضاتی که برای احاد جامعه امنیتی قابل فهم باشد، اقدام به توجیه سیاستهایشان مینمایند. بنابراین سیاستهای اعلانی رهبران کشورهای مختلف، متفاوت است. (Klein, 1988, 36-38) در خصوص نقدهایی که به دیدگاه یاد شده ارائه شده ، برخی مدعیاند که در آن (به عنوان نماد نسل دوم) تناقض غیرقابل انکاری وجود دارد و آن اینکه نخبگان تصمیمگیرنده چگونه میتوانند به فراسوی محدودیتهای فرهنگاستراتژیکی که خودشان تعیینکردهاند، حرکت نمایند؟(Johnston,1955:40-41). دومین ایراد به بازگشت دوباره به اندیشه های یکسانانگار رئالیستی مربوط میشود. با بیان این نکته که عامل اصلی رفتار کشورها اولویتهای نظامیگرایانه است؛ از آنجائی که گفتمانهای استراتژیک دولتها مبتنی بر تفاوتهای « ما – آنها » است؛ این دولتها به سمت دیدگاه های مشابهی درباره تهدیدات جهان خارج و همچنین تصوراتی متناظر به مفاهیم مناقشه با حاصلجمع صفر و دیدگاه های مربوط به سودمندی نیرو سوق مییابند.(.Hollander 1985 : 495 – ۵۳۷)
سوم . فرهنگ استراتژیک به عنوان یک متغیر مستقل مؤثر بر رفتار :
در چارچوب رویکرد سوم نظریهپردازانی چون دیوید کمپل، ربکا بروک و جفری لگرو توضیح چرایی رفتار های نظامی – سیاسی از طریق بررسی فرهنگ و فرهنگ نظامی را در دستور کار قراردادهاند.(Derinova, .2013 . op .cit ) در این رویکرد رفتار و یا تصمیمهای استراتژیک متغیر وابسته و عواملی چون فرهنگ نظامی و یا فرهنگ سازمانی متغیر مستقل قلمداد میشود. در چارچوب این رویکرد در کنار توجه واقعگرایانه نسبت به اهداف ، تأکید میشود که زمانی که منافع ساختاری نتوانند انتخاب استراتژیک را تعیین نمایند، فرهنگ بعنوان یک متغیر مؤثر وارد عمل میشود. بنابراین، این رویکرد از دام توتولوژیک رویکرد قبلی دور مانده است. در این زمینه بیان شده که محققان نسل سوم به جای تاریخگرایی محض به تجربه های معاصر به عنوان «منابع فرهنگ ساز» توجه کردند، که جنبهی عملگرایی نظریه را افزایش میداد. (Johnston . 1995:41-43) . لانگهرست معتقد است که با تحلیل فرهنگاستراتژیک میتوان از تأثیر ارزشها و اعتقادات نهادینهشده در تصمیمات امنیتی آگاه شد؛ چراکه منطق فرهنگاستراتژیک برمبنای این اصل قرار دارد که ایدهها و ارزشهای دستهجمعی در مورد استفاده از زور، عامل مهمی در طراحی و اجرای سیاستهای امنیتی دولتها هستند. (Longhurst, 2000 : 200) براساس این نظریه عناصر اصلی و غیرقابل مشاهدهی فرهنگاستراتژیک عبارتند از اعتقادات ، احساسات ، ترسها ، اهداف و جاهطلبیها ، که فرهنگاستراتژیک را شکلداده و کیفیت میبخشند. افزون بر آن ، به عوامل محدود کنندهی مؤثر بر تصمیمگیری در بعد داخل و خارج از کشور توجه شده و تأکید میشود که گاهی وزن عوامل محدودکننده تا حدیاست که اولویتهای استراتژیکی یک کشور را تحتتأثیر قرارمیدهد. (کاتزنشتاین،۱۳۹۰: ۳۳) بنابراین، بروز تغییر یا گزینش اولویتها از عملی عقلائی یعنی تصمیمگیری از سوی نخبگان ناشی میشود. این امر به معنای رد نگاه جبرانگارانه نسبت به تأثیر فرهنگ استراتژیک در رفتار است. (Johnston , 1995 , 43) همچنین جانستون معتقد است که رویکرد سوم از طریق وارد کردن مفاهیم جدید نظری به ادبیات فرهنگاستراتژیک، توانسته است ، قدرت تبیینکنندگی آنرا افزایش دهد.(همان)
چهارم : فرهنگ استراتژیک عامل محدود کننده رفتار استراتژیک
از نظرجانستون مفروض اصلی در تمام رویکردهای پیشین تأثیر فرهنگاستراتژیک بر رفتاراستراتژیک بوده و در این میان یافتن رابطه میان فرهنگاستراتژیک و رفتار، به حلقه مفقودهای تبدیل شده که هیچیک از رویکردها به آن توجه نداشتند. در ابتدا باید گفت که وی فرهنگاستراتژیک را زیر مجموعهای از فرهنگ سیاسی دانسته و آن (فرهنگ سیاسی) را به عنوان کدها، قوانین و دستورالعملها و پیشفرضهای سیاسی معرفی میکند که توانائی تحلیل مفاهیم را در محیطسیاسی داشته و چارچوبی برای گزینش رفتارسیاسی است. از این منظر فرهنگ سیاسی عبارت از تعدادی عناصر مشترک از پیشفرضها و قوانین قطعی است که بر تعهدات افراد و گروه ها و رابطه آنها با جامعه و سازمان محیطسیاسی اثر میگذارند از نظر وی فرهنگاستراتژیک مجموعهای منظم از مفروضات مشترک و قواعد تصمیمگیری است که ارتباط خود را با محیط خارجی حفظ کرده و بر محیطهای اجتماعی و سیاسی و سازمانی تحمیل میشود. (Lantis,2006:25-15) .
جانستون فرهنگاستراتژیک را انگارهای اجتماعی میداند که نوع رفتار را مشخص میکند. بنابراین این محدودیتها میتوانند منجر به پیشبینیهای خاصی از انتخابهای استراتژیک شوند. وی در ادامه به مدد بحث گیرتز فرهنگاستراتژیک را سیستمی از سمبلها میداند که بدنبال ایجاد اولویتبندی استراتژی بلندمدت و فراگیر هستند. این اولویتبندی از طریق شکلدهی به مفاهیم مربوط به نقش، تأثیر نیروی نظامی در مسائل سیاسی بین دولتی و انطباق این مفاهیم با محیط واقعی مبتنی بر اولویتهای خاص و مؤثر صورت میگیرد(Johnston,1955 : 44)جانستون برای تایید رابطه میان فرهنگ و رفتار یک روش ابطال پذیر را پیشنهاد میکند. یعنی با بررسی تصمیمهایی که با مفروضات واقعگرایی منطبق نیستند، میتوان به عوامل اصلی مؤثر بر تصمیمات استراتژیک نائل آمد. از نظر وی فرهنگ استراتژیک شامل دو بخش است : الف ) مفروضات اساسی در مورد نظم و ترتیب در محیط امنیتی، ماهیت جنگ، ماهیت دشمن و تهدید، اعتقاد به حاصل جمع صفر و یا حاصل جمع متغیر، ب) مفروضاتی دربارهی استفاده از زور در کنترل یا از بین بردن تهدید . )(Ibid:46) از نظر جانستون اثرات محدودکنندهی فرهنگاستراتژیک در بخش دوم که بیشتر شامل مفروضات عملیاتی و عمدتا متناظر با گزینههای مؤثر بر دفع تهدید در محیط است؛ صورت میگیرد. نکتهی نهایی اینکه از آنجا که انتخابهای استراتژیک به وسیله فرهنگاستراتژیک اولویتبندی میشوند، پس جوامعی که دارای فرهنگاستراتژیک خاص و منحصربفردی هستند؛ از اولویتبندیهای منحصربفردی نیز برخوردارند (Ibid49-47)
پنجم: فرهنگ جهانی استراتژیک ابزاری برای موفقیت بازدارندگی:
این رویکرد به عنوان اولین ثمرهی بروز توافق عمومی بر محور مسائل اصلی فرهنگاستراتژیک تلقی شده که در همایشی که در همین مورد در سال ۲۰۰۶ برگزار شد ، آشکار گردید.
از نظر لانتس، توجه جانستون به متغیرهای غیرفرهنگی چون سازمانها، رژیمهای بین المللی به مثابه دروازه ورود فرهنگ استراتژیک به حوزه روابط بین المللی است. از نظر وی مطالعه هنجارهای امنیتی(متناظر با سلاحهای کشتارجمعی و خصوصا سلاحهای هستهای) در فضای بین المللی از قبل اندیشه جانستون سر درآوردهاست. (Lantis . 2006: 12) لانتیس معتقد به شکلگیری یکسری اعتقادات بینالذهانی در جامعه بین المللی است؛که تمام اعضای جامعه جهانی در حال پذیرش آن هستند. در این ارتباط با شکلگیری تابو هستهای ( Nuclear Taboo) در راستای عدم استفاده مجدد از بمبهستهای در زمان جنگسرد، نوعی فرهنگ بین المللی در مورد نکوهش استفاده از بمباتم بوجودآمد. (Schelling, 1980:260 ) چراکه سلاحهای هستهای بخاطر شدت خسارات انسانی ومحیطزیستی در اذهان عمومی بین المللی بسیار نفرتانگیز تلقی میشوند و استفاده از آن یک رسوائی اخلاقی محسوب میشود تا یک پیروزی قطعی. از نظر محققان در این رویکرد، فرهنگاستراتژیک جهانی میتواند درباره اجرای سیاستهای بازدارنده در مورد سایر سلاحهای مخرب مانند بمبهای بیولوژیکی مثمر ثمر باشد. لانتیس وجود ابزارهای شناختی در فرهنگاستراتژیک را برای پیشبینی نتایج بازدارندگی و دیپلماسی اجبار مفید میداند. مضاف اینکه وی یکی از راه های به دست آوردن نتایج از دیپلماسی اجبار را شناخت فرهنگاستراتژیک کشور هدف میداند. برهمین اساس، مطالعهی فرهنگاستراتژیک کشورهایی چون ایران، کرهشمالی ، پاکستان و چین در دستور کار قرار میگیرد. (Lantic, 2006 : 39)
ششم: فرهنگ استراتژیک جهان مجازی:
این رویکرد از طرح پژوهشی دری هالت دراثری به نام «آینده فرهنگ استراتژیک» نشات میگیرد که در سال ۲۰۰۶ ارائه شد و البته هنوز در حد یک طرح پژوهشی باقی مانده است. از نظر هالت با توجه به پدیدهی جهانی شدن، ظهور جوامع فرامرزی در محدودهی جهان مجازی را شاهد هستیم که در عین حال اعضای این جوامع فراملی و فراحاکمیتی دارای مشترکات خاصی بوده و از یک هویت جدید نیز برخوردارند. هویت مزبور دارای بعد و دامنه بوده و گسترهی آن به هویتهای بیگانه که میتوانند معارض هم باشند منتهی میشود. هالت پیشنهاد میدهد: عواملی چون تحول عظیم تکنولوژی ارتباطات، دستیابی تروریستها به رسانه های اجتماعی و سلاحهای کشتارجمعی، استفاده از عوامل فرهنگی در سراسر مرزهای جنگی، ایجاد یک روایت جهانی از امنیت در جهانجهانی شده و عوامل جمعیتی مؤثر بر هویت فرهنگاستراتژیک مجازی که جزء دغدغه های بینالملل گشتهاند؛ را باید در ارتباط با فرهنگاستراتژیک جهانی مورد ارزیابی و سنجش قرار داد . (Howlet, 2006 :6 ) . اما مشکل اساسی رویکرد ششم شاید این باشد که متغیرهایی که هالت برای ارزیابی مدنظر قرار میدهد، بسیار غیرتاریخی، غیرقابل مشاهده و بررسی هستند که البته این امر با توجه به ماهیت جوامع مورد مطالعه قابل پیشبینی است .
تحول در فرهنگ استراتژیک :
در ارتباط با امکان تحول در فرهنگاستراتژیک ما با ۸ دیدگاه مواجه هستیم:
اول: فرهنگ استراتژیک غرق در ریشه های تمدنی و تاریخی کشورهاست و به همین دلیل تحولات تاریخی از توان بسیار کم و ناچیزی برای تغییر این شالودهی ریشهدار برخوردارند. انچنان که ساموئل هانتیگتون می گوید: گورباچف ممکن است بتواند کمونیسم را طرد کند، اما نمیتواند جغرافیا و صورتهای ژئوپولوتیکی را که در طول قرنها، رفتار روسیه و شوروی را شکل دادهاند، از میان برداشته یا تغییر دهد( گری، ۱۳۷۸: ۱۹۸) از نظرگری چون فرهنگاستراتژیک زیر مجموعهی فرهنگسیاسی جامعه امنیتی و به عنوان سنگبنای نظام اجتماعی است ، بنابراین، این فرهنگ باید متصلب و انعطافناپذیر باشد. (عسگری، ۱۳۸۶: ۱۹)
دوم: امکان تغییر فرهنگاستراتژیک وجود دارد. براین مبنا، رفتارهای متناقض دولتی نشاندهندهی وجود نوعی فرهنگ استراتژیک حاشیهای و نهفتهای در درون دولت است، که برخی از موارد آن به مرکز منتقل شدهاند و ضمن تحول در فرهنگاستراتژیک، رفتارهای بیبدیلی را نیز باعث میشوند. اما جانستون بازهم در نقش منتقد بیان میکند که وجود فرهنگاستراتژیک حاشیهای مبین وجود شرایط تاریخی دوگانهای است و یا اینکه برداشتهای گوناگونی از حوادث تاریخی صورتمیپذیرد، که در نهایت باعث میشود یک مجموعه از ترجیحات استراتژیکی در سایه برای دولت بوجود آید. (Bloomfield,2012:442)
سوم : عامل تحول در فرهنگ استراتژیک جناحهای خاص سیاسی – اجتماعی در درون جامعه است.کایر معتقد است که فرهنگاستراتژیک تغییر نمیکند بلکه جایگزین میشود، که علت آن هم به تفوق و غلبه یک جناح خاص فرهنگی – سیاسی در یک بازهی زمانی خاص است. وی در مقالهاش دربارهی فرهنگ سازمان نظامی فرانسه در میان دو جنگ جهانی، بیان کرد که علت تغییرفرهنگ استراتژیک سازمان نظامی فرانسه غلبهی جناح چپ در این کشور است (کایر،۱۳۹۰: ۳۴۲-۳۵۰) . بلومفیلد نیز علت تغییر در فرهنگ ملی استراتژیک ژاپن بعد از جنگ دوم جهانی و دوران جنگ سرد را غلبهی خرده فرهنگهای رقیبی میداند که بتدریج وارد عرصهی سیاسی و تصمیمگیری در ردهی بالای حکومتی شدند، بگونهای که آنها اندیشه قدرت صنعتی را جایگزین قدرت نظامی کردند. (( Bloomfield,2012: 445
چهارم: برخی از محققان عناصر تشکیل دهندهی فرهنگاستراتژیک را به دو دستهی عنصر مانا و عناصر پویا تقسیمبندی میکنند. هالت عناصر مانا را عبارت از تاریخ و جغرافیا و روایتهای دستهجمعی میداند که شکل هویت عمومی بخودگرفته و خطوط اصلی هدفگذاری استراتژیکی را برای هر کشوری تعیین مینمایند. در مورد عوامل پویا وی به شوکهای خارجی که مبتنی بر اقدامات مؤثر بر امنیت کشور از سوی همسایگان و یا رقبای بین المللی است، اشاره دارد (Howlett 2006 : 3-5) در این زمینه فریدمن از مفهوم « معمای فرهنگ استراتژیک» (strategic culture dilemmas) سخن گفته ؛ متغیرهایی که باعث تغییر و تحول در فرهنگ استراتژیک می شوند مانند آزمایش موشکی- هستهای کرهشمالی که پیامدهای استرتژیکی برای ژاپن ببار میآورد. (Freedman, 2006 : 22-23 ) . دافلید به شوکهای داخلی ناشی از انقلابها و کودتاها توجه دارد که با به چالش کشیدن اعتقادات و باورها باعث تغییر در فرهنگاستراتژیک کشورها میشوند. به زعم وی حوادث مزبور باعث غلبهی ناگهانی یک گروه شده و میتواند فرهنگ استراتژیک را بکلی متحول نماید بحث انقلاب ایران و سپس آمریکا ستیزی بعد از آن یکی از مثال های بارز این وضعیت هستند.( Duffield ,op.cit : 26) برخی به سراغ مقولههایی روایتی نیز رفتهاند. از جمله فریدمن معتقد است که روایتnarratives) ) عبارت است از نوعی استراتژی که به طور عمدی به وسیلهی ایده ها و افکار شکلگرفته و میتوانند خوب، بد، برنده و بازنده را تعیین نمایند. (Freedman . 2006 . 22 -23 ) با توجه به کاروِیژه روایتها مشخص است که تغییر در این شالودهی اندیشگانی باعث تغییر در هدفگذاریها، دوست و دشمن و در نهایت تغییر در فرهنگ استراتژیک میشود. در این ارتباط افرادی چون آنا دیرینوا به وجود برخی ابهام اشاره داشته اند ؛ از جمله اینکه اگر انقلابها به عنوان حرکات بنیان برافکن دولتی محسوب میشوند، پس مجوز شروع این اعتراضات از کجا ناشی میشود. مگر نه اینکه براساس فرهنگ استراتژیک اعمالی که بقای دولتی را هدف قرار میدهد ممنوع است، پس چگونه این تحرکات جان میگیرند و باعث سقوط دولت ها میشوند (Deerinova , 2013,op.cit. )
پنجم : به نظر این محققان میان فرهنگ استراتژیک و رهبران یک رابطه دیالیکتیکی برقرار است. بر این اساس همانگونه که رهبران از تاریخ، استعارات، فرایندهای جامعهپذیری و … در مورد رفتارهای استراتژیک تأثیر میپذیرند، به همان میزان به واسطهی عمل و گاه ابتکارات فردی بر این فرهنگ استراتژیک میافزایند که ممکن است درآینده به عنوان یکی از «روایتهای استراتژیک» مورد ارجاع قرار بگیرند. (Holland ,1985: 485-537) همچنین اسکمپریز معتقد است نخبگان به اطلاعات تازه دسترسی دارند و توده ها از چنین امتیازی بیبهرهاند؛ لذا توده ها نمیتوانند تصویری روشن و آگاهانه از صحنهی بین المللی داشته باشند. براین اساس اینان میتوانند به اعمال بیبدیلی بدون آنکه به درگیری در سطح ملی منجر شود، دست یازند. (Skemperis . op.cit. 8-9)
ششم : نگاه انباشتی نسبت به تغییر فرهنگ استراتژیک . از این زاویه تمام مقاطع تاریخی یک کشور دارای ارزش یکسانی برای ارجاع هستند. تجربیات اولیه ،اسطورهها و روایتها بعنوان شالودهبنای فرهنگ استراتژیکاند اما حوادث معاصر نیز بصورت لایه لایه بر این شالوده رسوب کرده و برمفاهیم فرهنگ استراتژیک میافزایند. جانستون اعتقاد داشت که یکسری مفروضات اساسی وجود دارد که بعنوان کانون فرهنگ استراتژیک قلمداد میشود و سایر مفروضات که لزوما معاصر هم نیستند در لایه های بعدی قرار میگیرند.یا آنگونه که هری اکشتاین میگوید تجربه های معاصر بر دروس گذشته رسوب میکند و هر روز یک امر متکاملتری را به ما عرضه مینماید. (Johnston 1995: 56-58 ) هابرماس و والرشتاین اعتقاد دارند که فرهنگ استراتژیک به صورت تدریجی تکامل مییابد.آن ها استدلال میکنند که اگر حافظهی تاریخی و نهادهای چندجانبهی سیاسی به فرهنگ استراتژیک شکل میدهند، پس منطقی است که سیاستهای امنیتی در طول زمان تکامل یابند (Lantise,2006 : 26)
هفتم: بر اساس دیدگاه رواشناختی و جامعه شناسانه به امکان تحول در فرهنگ استراتژیک ، هر گاه میان اصول فرهنگ استراتژیک با نوع نظامسیاسی و یا جهان واقع تعارضی بروز کند، در نهایت این فرهنگ استراتژیک است که متحمل جرح و تعدیل می شود. (Ibid)
هشتم: فرهنگ ستراتژیک را امری موهوم است که البته با اقبال عمومی مواجه شده . در واقع، این فرهنگ ابزاری دردست رهبران برای توجیه اعمالشان است و بنابه صلاحدید نخبگان امکان تحولش وجود دارد. (Deerinova , 2013,op.cit. )
حافظان فرهنگ استراتژیک (Keeper Of Strategic Culture ):
در میان مجموعه مفاهیمی که در ارتباط با فرهنگ استراتژیک بیان شده ، دو مفهوم حاملان یا انتقال دهندگان و حافظان یا حمایت کنندگان این نوع فرهنگ نیز به چشم میخورد. گروه اول از نظر افرادی چون جانستون کسانیاند که فرهنگ از نسل قبل به آنها منتقل شده و آنان نیز در مرحلهی بعد به عنوان منتقل کنندگان این فرهنگ عمل کرده و آن را به نسل بعدی انتقال میدهند. برخلاف طیف یاد شده که مورد توافق اندیشمندان قرار دارند، درمورد گروه دوم و ویژگیهای آنان خاصه از بعد کیفیت انتقال فرهنگ استراتژیک هیچ اجماعی در میان اندیشمندان وجود ندارد. (Mahnken,2006:4) برخی فرهنگ استراتژیک را بعنوان یک دارایی دستهجمعی، زیرمجموعه فرهنگ سیاسی آن جامعه تلقی و حافظان فرهنگ استراتژیک را عموم مردم میدانند.( Duffield, op.cit,: 23) در همین مورد بیان شده که فرهنگ سیاسی یک سیستم هنجاری اجتماعی است، که محصول تأثیرات اجتماعی چون قوانین و همچنین اولویتهای روانشناختی است. اما این محصول نهائی را نمیتوان به افراد تقلیل داد. (Wilson , 2000:12) گروهی دیگر با توجه به اهمیت فرهنگ استراتژیک در فرایند تصمیم سازی، وظیفه حمل و انتقال فرهنگاستراتژیک را به افراد خاص( نخبه) و به خصوص رهبران محول مینمایند؛ که در فرایند تصمیمگیری دارای نقش فعال و تعیینکنندهای هستند. (Strode , 1981:5) و (Ranger , 1981:74)و (Lantis , 2006:25) هالت در وجود رابطه دیالیکتیکی میان رهبران و فرهنگ استراتژیک، بر این باورست که رهبران از توانائی لازم برای تقویت فرهنگ استراتژیک یا جرح و تعدیلش برخوردارند. (Howelet 2006:9-11 , 16). از نظرکوبچان نیز عامهی مردم از درک واقعیات و انطباق آنها با شرایط و یافتن راهحل و … عاجز هستند؛ نخبگان به خاطر قرارگرفتن در معرض اطلاعات، توانائی درک و تجزیه و تحلیل واقعیات را دارا بوده واقعیات را به صورت قابل فهم و با کمک تعابیر مورد نیاز فرهنگ استراتژیک به مردم منتقل میکنند. به همین منوال عامه مردم به آنها اعتماد میکنند. (Legro, op, cit . :20) فریدمن نیز رویکرد نخبهگرای خود را در قالب این عبارت عرضه داشته که : روایت غالب در یک جامعه امنیتی توسط نخبگان به اشتراک گذاشته شده است. (Freedman . 2006 :22 -23 ) گروه سوم کسانیاند که حافظان فرهنگ استراتژیک را نهادهای مدنی و سیاسی میدانند. به اعتقاد آنان نخبگان سیاسی درگیر موازنهی قدرت در فضای بین المللی نمیشوند و مطامع منفعت طلبانهای ندارند و در مواقع بحرانی این نخبگان سیاسی هستند که اقدام به تصمیمسازی راهبردی مینمایند. آراء جک اسنایدر و بری پوزن موید این نظریه است. اما الیزابت کایر معتقد است که نخبگان غیرنظامی نیز به خاطر درگیر شدن در مناسبات داخلی قدرت، در نهایت منفعت شخصی و یا گروهی را دنبال میکنند، که گاه ممکن است در تعارض با فرهنگ استراتژیک ملی باشد. از نظر کایر در نظامهای دموکراتیک بواسطه فرایند تصمیمگیری قابلیت نهادهای سیاسی و مدنی در کاربست مفاهیم فرهنگ استراتژیک بیشتر از سایر نهادها است. (کایر، ۱۳۹۰: ۳۰۶) . جان دافیلد نیز اظهار میکند از آنجائیکه منابع نهادی در ارگانهای دولتی مسئول تدوین سیاستخارجی است؛ پس بیشتر از سایرین از الزمات و محدودیتهای فرهنگ استراتژیک آگاهی داشته و در عین حال، به واسطه آشنائی با خطوط اصلی و نیز ابتکارات فنی و شخصی ، حاملان فرهنگ استراتژیک شناخته میشوند. (Duffield ,op.cit p 29) اما نکتهی مهم در این است که سازمانها و نهادها و احزاب بیشتر از نقش قوامبخش فرهنگ استراتژیک برخوردارند (عبداله خانی، ۱۳۸۶ :۱۱۱) در نهایت باید از آنانی گفت که برای نهادهای نظامی بیشترین ارتباط با فرهنگ استراتژیک را قائلند؛ از آن جهت که در صحنهی عملیات جنگی، مسئول تعریف اهداف جنگی، میزان پیشبرد اهداف و عملیات و تعیین ابزار و روش های حصول اهداف هستند. استرود براساس مطالعهای که درباره فرهنگ استراتژیک اتحاد جماهیر شوروی انجام داد؛ معتقد است سازمان نظامی به خاطر نوع فرهنگ سازمانیاش که تمایل زیادی به انزوا و نظم دارند، کمترین تأثیر را از جامعه مدنی می گیرند و بیشترین تأثیر را بر فرایندهای تصمیمگیری امنیتی میگذارند. (Strode , 1981:16-14)
فرهنگ استراتژیک از منظر دیوید جونز (David Jones)
دیوید جونز از نظریهپردازان فرهنگ استراتژیک است که برای اولین نوبت دیدگاهش را در سال ۱۹۹۰ دربارهی فرهنگ استراتژیک اتحاد جماهیر شوروی به رشته تحریر درآورد. .(Jones ,1990 ) وی در نوشتارش خواستار دو هدف بود: ابتدا روشنساختن علل تصمیمات استراتژیک شوروی در حیطهی سلاحهای هستهای و سپس یافتن قواعدی که دو ابرقدرت را از جنگ هستهای باز میداشت. وی عوامل مؤثر بر فرهنگ استراتژیک شوروی را در سه سطح تحلیل تقسیم کرد؛ سطوحی که به زعم وی بعنوان درون داده ها (ورودیها) در فرهنگ استراتژیک هر دولتی وجود دارد : الف) سطح کلان محیطی که در برگیرندهی جغرافیا ، ویژگیهای قومی – فرهنگی و تاریخی است؛ ب) سطح اجتماع که در بر گیرنده ی ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی یک جامعه است. ت) سطح خرد که در برگیرندهی نهادهای نظامی و ویژگیهای روابط میان شهروندان و نظامیان است.(Jones,1990:35) در ادامه توضیحاتی در رابطه با هر یک از سطوح یاد شده ارائه خواهد شد:
الف) سطح کلان :
– متغیر جغرافیا: درون دادههایی که در این سطح مورد بحث قرار میگیرد، ویژگیهای محیطهای جغرافیایی است؛ که با وجود ابتکارات تکنولوژیک همچنان سبب شکلگیری اندیشه ها و گرایشهای فرهنگ استراتژیک میشوند.(Smith,2012:46) در این سطح تحلیل عوامل مختلفی مورد بررسی قرارگرفته و تأثیر این عوامل مادی – عینی را بر رفتارخارجی کشورها مورد سنجش قرار میگیرد .بر این مبنا، مسائلی که مورد مطالعه قرار می گیرد عبارت است از :
– آیا این کشور محصور در خشکی است یا به دریاهای آزاد راه دارد؟ پاسخ به این سوال به کشورها اجازه داشتن استراتژی خشکی و یا دریایی – خشکی را میدهد.
– آیا کشور در یک سرزمین مسطح و بی هیچ مانع طبیعی واقع است یا محصور در کوهستانها و یا درورای اقیانوسها است؟ توجه داشته باشیم که این عامل بسیار تأثیرگذار است ، چنانچه برخی علت ساخت دیوار چین را ترس از دشمنان خشن و نگرانی از سهل الوصول بودن کشورشان میدانستند.
– کشور از لحاظ سیاسی در چه شرایط جغرافیایی قرار دارد؟ آیا همچون اسرائیل در یک محیط متخاصم (تنش آلود) قراردارد و یا در محیطی با تجانس فرهنگی – قومی با سایر کشورها است ؛مانند کشورهای اتحادیه اروپا ؟
– روابط خارجی تاریخی با همسایگانش چه کیفیتی داشته است؟ آیا مانند هندوستان و پاکستان در یک حالت رقابتی به سر میبرند؟
– همسایگانش از بعد کیفیت قدرت از چه وضعیتی برخوردارند؟ آیا در همسایگی با یک ابرقدرت هستند مانند کانادا و مکزیک در همسایگی ایالاتمتحده و یا اینکه در کنار کشورهایی قرار دارد که به لحاظ رتبهبندی قدرت در یک ردیف قرار میگیرند؟
– کشور در چه منطقهای از جهان واقع است؟ در نقاط مهم سوقالجیشی است یا نه؟ آیا در حوزه های کانونی یا شاهراه سیاست بینالملل قرار دارند یا در منطقهای به نسبت دور از کانون ارتباطات جهانی واقع است ؟
– دارائیهای طبیعی یک کشور در قالب منابع طبیعی نیز از عواملی به

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:13:00 ب.ظ ]




۴/۱ –گواهی :گواهی صادره از سوی مراکزمجاز موضوع ماده (۱۵) قانون مبنی بر اینکه فرد در حال دریافت خدمات درمان و کاهش آسیب می باشد .
۵/۱ – مدت مقرر :دوره زمانی که در اجرای ماده (۱۶) قانون توسط مقام قضایی برای نگهداری معتاد تعیین می شود .

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۶/۱ –مقام قضایی : دادستان یا سایر مقامات قضایی ذیصلاح در حوزه قضایی ذی ربط .
۷/۱ –منظور از مرکز: مراکز دولتی و مجاز (غیر دولتی یا خصوصی و یا سازمان های مردم نهاد ) نگهداری ، درمان و کاهش آسیب معتادان موضوع ماده (۱۶) قانون می باشند .در این مراکز ، خدمات بهداشتی و درمانی مورد نیاز افراد مشمول ماده ۱۶ قانون ، طبق پروتکل مورد اشاره در بند ۱۶/۱ این ماده تامین و ارائه می گردد . این مرکز براساس شرایط مندرج دراین آیین نامه از طریق ضابط دادگستری با دستور مقام قضایی نسبت به پذیرش و نگهداری این افراد اقدام می نماید .
۸/۱ –کمیته کشوری هماهنگی ، درمان و کاهش آسیب معتادان موضوع ماده ۱۶ قانون : به منظور هماهنگی و نظارت بر حسن انجام وظایف دستگاهی در کشور ، کمیته ای با اعضاء زیر تشکیل می گردد :
دبیرخانه ستاد مبارزه با مواد مخدر : معاون کاهش تقاضا و توسعه مشارکت های مردمی
وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی : معاون درمان
سازمان بهزیستی کشور :رئیس مرکز پیشگیری و درمان کشور
فرماندهی نیروی انتظامی : رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر
دادستانی کل کشور : معاون ذی ربط
۹/۱ –کمیته استانی هماهنگی مرکز نگهداری ، درمان و کاهش آسیب معتادان موضوع ماده ۱۶ قانون :به منظور هماهنگی و نظارت بر حسن انجام وظایف دستگاهی در استان با تعضاء کمیته ای زیر تشکیل می گردد :
رئیس دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی ، درمانی
دبیر شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر استان
فرماندهی نیروی انتظامی استان
مدیر کل بهزیستی استان
دادستان مرکز استان
تبصره :رئیس کمیته استانی دانشگاه علوم پزشکی و خدامت بهداشتی ، درمانی و دبیر کمیته ، دبیر شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر استان خواهند بود .
۱۰/۱ –اعتیاد :وابستگی به یک یا چند ماده مخدر یا روانگردان موضوع مواد (۴) یا (۸) قانون.
۱۱/۱ –معتاد :فردی که به یک یا چند ماده مخدر یا روانگردان موضوع مواد (۴) یا (۸) قانون اعتیاد ، داشته و فاقد گواهی موضوع ماده ۱۵ قانون یا متجاهر با اعتیاد باشد .
۱۲/۱- تجاهر به اعتیاد :سوء رفتار ناشی از اعتیاد می باشد که تایید سوء رفتار با مقام قضایی و تشخیص سوء رفتار ناشی از اعتیاد با نظر پزشک است .
۱۳/۱ –دستورالعمل :مجموعه فرآیندها و استانداردهای نحوه تاسیس ، راه اندازی ، بهره برداری و نظارت براین مراکز که با همکاری دستگاه های اجرایی ذی ربط ظرف مدت سه ماه از ابلاغ این آیین نامه ، تدوین و پس از تصویب در کمیته درمان و حمایت اجتماعی ستاد ، از سوی دبیر کل ستاد ابلاغ خواهد شد .
۱۴/۱ –مجوز تاسیس : مجوزی است که برای اشخاص حقیقی و حقوقی واجد صلاحیت حسب این آیین نامه و دستورالعمل های مربوطه به منظور تاسیس مرکز موضوع ماده ۱۶ قانون صادر می گردد .
۱۵/۱ –مجوز بهره برداری :مجوزی است که حسب این آیین نامه و دستورالعمل های مربوطه برای شروع فعالیت مرکز موضوع ماده ۱۶ قانون صادر می گردد .
۱۶/۱ –پروتکل :مجموعه فرآیندها و استانداردهای بهداشتی و درمانی است که با مشارکت دستگاه های اجرایی عضو کمیته درمان و حمایت های اجتماعی ستاد ظرف مدت سه ماه از ابلاغ این آیین نامه ، تهیه و پس از تصویب در کمیته پیش گفته از سوی وزی بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی ابلاغ می شود .
۱۷/۱ –غربالگری :فرایند تشخیص اعتیاد و ارزیابی سریع افراد موضوع این آیین نامه به منظور ارائه پیشنهادهای کارشناسی توسط پزشک به مقام قضایی می باشد .
۱۶/۱ –مدیر مرکز :فردی که براساس ضوابط و مقررات مندرج در دستورالعمل انتخاب شده و فعالیت می کند .
۱۹/۱ –مسئول فنی :پزشکی است که براساس ضوابط و مقررات وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی به عنوان مسئول فنی در امور بهداشتی و درمانی مرکز شناخته می شود . پزشک معالج مرکز همزمان می تواند مسئول فنی شیفت مربوطه نیز باشد .
۲۰/۱ – گروه درمانگر :شامل پزشک ، روانپزشک ، روانشناس ، مددکار اجتماعی و سایر متخصصینی که براساس ضوابط و مقررات مربوطه ، حسب مورد وظیفه اقدامات بهداشتی ، درمانی و کاهش آسیب را برعهده دارند .
۲۱/۱ –کمیته نظارت کشوری / استانی مراکز مجاز درمان و کاهش آسیب :کمیته نظارت کشوری / استانی موضوع آیین نامه تبصره یک ماده ۱۵ قانون مصوب جلسه ۱۲۷ ستاد مبارزه با مواد مخدر می باشد .
۲۲/۱ – مراقبت بعد از خروج :تکلیف یا تکالیفی که بادستور مقام قضایی وفق آیین نامه موضوع تبصره (۱) ماده (۱۶) قانون نسبت به فردی که پس از طی مدت مقرر مرکز را ترک می نماید ، تعیین می شود .
ماده ۲دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی ، درمانی استان موظفاست پس از طی تشریفات قانونی لازم و اخذ تاییدیه رسمی دیگر اعضای کمیته استانی هماهنگی مرکز نهگداری ، درمان و کاهش آسیب موضوع ماده ۱۶ قانون ، نسبت به صدور مجوز پروانه بهره برداری مرکز اقدام نماید .
تبصره :فرایند صدور مجوز تاسیس و مجوز بهره برداری ، بعد از نیاز سنجی و تایید راه اندازی مرکز در کمیته استانی هماهنگی و تصویب در کمیته کشوری هماهنگی صورت می گیرد .
ماده ۳استاندار و رئیس شورای هماهنگی با مبارزه با مواد مخدر استان ،مکلف است با بهره گیری از امکانات دستگاه های اجرایی و نهاد های دولتی و غیر دولتی استان ، نسبت به تعیین مکان ، تجهیز و راه اندازی مرکز نگهداری ، درمان و کاهش آسیب موضوع این آیین نامه در شهرستان مرکز استان و یا در صورت نیاز در شهرستان های تابعه اقدام نماید .
تبصره ۱ : وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی / دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی ، درمانی استان موظف است نسبت به تامین گروه درمانگر (به استثنای مددکار اجتماعی)و تجهیز درمانگاه مرکز ، طبق پروتکل و دستورالعمل های مربوطه برای هر مرکز اقدام نماید .
تبصره۲ : نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران / فرماندهی انتظامی استان موظف است نسب به تامین حفاظت و انتظامات پیرامونی و مبادی ورودی و خروجی مرکز اقدام نماید .
تبصره ۳وزارت تعاون ، کار و رفاه اجتماعی / سازمان بهزیستی کشور موظف است نسبت به اسقرار مددکار / مددکاران اجتماعی در هر مرکز اقدام و پیگیری امور به مدد جویان و خانواده آنها و سایر تکالیف مقرر در مقررات مرتبط را سازماندهی و مورد اقدام قرار دهد . دستورالعمل اقدامات حمایتی ، بازتوانی و مددکاری اجتماعی ظرف مدت سه ماه پس از ابلاغ این آیین نامه از سوی سازمان بهزیستی کشور با همکاری دستگاه های اجرایی ذی ربط پیشنهاد و پس از تایید کمیته درمان و حمایت های اجتماعی ستاد توسط دبیر کل ستاد برای اجرا ابلاغ خواهد شد .
تبصره ۴ :وزارت تعاون ، کار و رفاه اجتماعی / سازمان آموزش فنی و حرفه ای کشور موظف است نسبت به ارائه دوره های آموزش فنی و حرفه ای به مددجویان اقدام نماید .
تبصره ۵ :وزارت تعاون ، کاره وو رفاه اجتماعی مکلف است با همکاری شهرداری ها ، کمیته امداد امام خمینی (ره) و سایر دستگاه های اجرایی حمایتی دولتی ، موسسات و سازمان های مردم نهاد و اشخاص واحد صلاحیت ، شرایطی را فراهم نماید تا افراد ترخیصی از مراکز ، حسب نیاز ، و مطابق دستورالعمل اقدامات حمایتی ، باز توانی و مددکاری اجتماعی از خدمات مربوطه بهره مند شوند .
تبصره ۶ :شهرداری ها و سازمان های وابسته به ان ها در شهرهای دارای ۵۰۰ هزار نفر جمعیت و بالاتر و مراکز استان ها موظفند در چارچوب برنامه ها و اقدامات ابلاغی از سوی دبیرخانه ستاد مبارزه با مواد مخدر و این آیین نامه اقدامات لازم برای حمایت های اجتماعی از معتادان بهبود یافته را انجام دهند .
ماده ۴هر فرد حقیقی و یا حقوقی فاقد سوء پیشینه کیفری موثر ، سابقه تخلف در مراکز درمان اعتیاد و یا جرایم مرتبط با مواد مخدر و روانگردان ، می تواند با رعایت ضوابط و مقررات مربوط پس از اخذ مجوز تاسیس بهره برداری نسبت به ارائه خدمات در مرکز موضوع ماده ۱۶ قانون اقدام نماید .
ماده ۵ ضابطان دادگستری مکلفند پس از دستگیری معتاد فاقد گواهی موضوع ماده ۱۶ قانون و معتادی که تجاهر به اعتیاد داشته است ، نسبت به تهیه مدرک غربالگری (از قبیل : اخذ نظر کتبی پزشک و یا روانپزشک معتمد مبنی بر اعتیاد فرد و در صورت لزوم اخذ نظر آزمایشگاه مجاز از طرف وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی و یا آزمایشگاه های پزشکی قانونی کشور و یا دارای جواز قانونی ) اقدام و با انجام تحقیقات لازم ، پرونده را به مقام قضایی تسلیم تا برای تعییین تکلیف در اجرای ماده (۱۶) قانون تا پایان وقت اداری همان روز اقدام گردد .
تبصره ۱ :وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی موظف است از طریق دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی ، درمانی نسبت به تعیین پزشک و روانپزشک معتمد و اعلام لیست آن ها به مراجع انتظامی و دبیرخانه شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر استان اقدام نماید . پزشک و یا روانپزشک موظف است در نظریه خود ضمن اشاره به تشخیص بالینی ، روش درمانی مورد پیشنهاد و مدت آن را مطابق با پروتکل ها و یا دستورالعمل های مربوطه و وضعیت فرد به طور کتبی اعلام نماید .
تبصره ۲ :شرایط و ضوابط افراد ذیصلاح برای غربالگری و یا شرایط ایجاد غربالگری براساس دستورالعمل مراکز موضوع ماده (۱۶) قانون خواهد بود .
تبصره ۳ : اقدامات قضایی و غربالگری در خصوص معتادانی که حسب شکایت خانواده هایشان یا گزارشات مردمی به مقام قضایی یا ضابط قضایی معرفی می گردند در صورت دارا بودن شرایط بند ۱۱/۱ ماده یک ، مطابق با این ماده صورت خواهد گرفت .
تبصره ۴ :وزارت بهداشت /درمان و آموزش پزشکی / دانشگاه علوم پزشکی خدمات بهداشتی ، درمانی موظف است تمهیدات و تجهیزات لازم از جمله کیت های تست برای انجام آزمایش مصرف مواد مخدر و روانگردان را در اختیار آزمایشگاه های مجاز و یا عنداللزوم ضابطان قرار داده به نحوه ی که از زمان ارجاع حداکثر ظرف ۸ ساعت نتیجه آزمایش اعلام شود .
ماده ۶ فرد معتاد موضوع ماده (۲) ماده (۱۶) قانون ، موظف است ظرف مدت معیین از سوی مقام قضایی که از ۴۸ ساعت بیشتر نخواهد بود ، نسبت به ارائه گواهی به مقام قضایی اقدام نماید . در غیر این صورت فرد مشمول این ماده با دستور مقام قضایی دستگیر و مطابق تبصره (۳) ماده (۱۶) قانون اقدام خواهد شد .
تبصره ۱ :مرکز موضوع ماده (۱۵) قانون که معتاد موضوع تبصره (۲) ماده (۱۶) قانون را پذیرش نمده و نسبت به صدور گواهی اقدام می نماید ، موظف است ماهانه گزارش کتبی و محرمانه روند درمان را به مقام قضایی و یا نماینده وی ارائه نماید .
تبصره ۲ : مقام قضایی می تواند به منظور اخذ گزارش های تبصره (۱) این ماده ، نماینده ای از یکی از دستگاه های اجرایی عضو کمیته استانی هماهنگی مرکز و یا سایر افراد مطلع و آشنا به امور را تعیین نماید .نماینده تعیین شده موظف است به اقدام و ارائه گزارش مکتوب طبق نظر مقام قضایی است .
تبصره ۳ : چنانچه به تشخیص مقام قضایی ، معتاد موضوع ماده در طی دروه تعلیق بدون عذر موجه از اقدامات درمانی تخلف نماید ، برابر تبصره (۳) ماده (۱۶) قانون اقدام خواهد شد .
ماده ۷مدیر کل موظف است معتاد را طی مدت مقرر در دستور مقام قضایی ، نگهداری و تحت برنامه ها و مراقبت های درمانی و کاهش آسیب قرار دهد . خروج معتاد از مرکز بدون اخذ دستور از مقام قضایی ذی ربط ممنوع است به جز در موارد اورژانس که با تشخیص پزشک مرکز ، فرد می بایستی به بیمارستان و یا درمانگاه تخصصی اعزام شود که در این صورت با رعایت ملاحظات مراقبتی توسط مامورین نیروی انتظامی و یا مامورین حفاظتی و مراقبتی مرکز ، خروج وی بلامانع می باشد و در هر حال موضوع به مقام قضایی گزارش گردد .
تبصره ۱ :در صورت تشخیص گروه درمان گر و اعلام پزشک / مسئول فنی مرکز ، مبنی بر امکان ادامه درمان معتاد در مراکز ماده (۱۵) قانون ، با تقیل پرداخت هزینه ادامه درمان در مراکز مذکور معتاد یا بستگان وی ، مدیر موظف است ، مراتب را به صورت کتبی به مقام قضایی گزارش تا مقام مذکور در خصوص خروج یا عدم خروج اظهانظر و دستور لازم را صادر نماید . هر نوع اقدام در این زمینه از اخذ دستور مقام قضایی ممنوع است .
تبصره ۲ :پس از اتمام مدت اولیه مقرر در دستور مقام قضایی ، چنانچه به تشخیص گروه درمانگر و اعلام مسئول فنی مرکز ، تمدید مهلت نگهداری لازم باشد ، مدیر مرکز موظف است درخواست و نظریه های مذکور را برای اخذ دستور به مقام قضایی ذیصلاح تسلیم نماید . در هر حال مدت نگهداری در مرکز حداکثر ۶ ماه می باشد .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:13:00 ب.ظ ]




۱-۸ ویژگیهای مواد تغییر فاز دهنده
مواد تغییر فاز دهنده مورد استفاده در طرح ذخیره حرارتی بایستی دارای خواص شیمیایی، جنبشی و ترموفیزیکی مناسبی باشد که در زیر به آن اشاره می‌شود:
خواص حرارتی:
دمای تغییر فاز مناسب با توجه به نوع کاربرد
گرمای نهان بالا
ضریب انتقال حرارت خوب
خواص فیزیکی:
تعادل فازی مطلوب
چگالی بالا
پایین بودن تغییر حجم
فشار بخار پایین
خواص جنبشی:
عدم فوق تبرید[۷]
نرخ کریستالیزه شدن مناسب
خواص شیمیایی:
پایداری شیمیایی
سازگاری با ساختار مواد
غیر سمی
غیر قابل اشتعال
ویژگی‌های اقتصادی:
در دسترس بودن
هزینه پایین
۱-۹ معرفی مواد تغییر فاز (PCM)
PCM ها حالت خاصی از جامد – مایع ها نامیده می شوند و محلول هایی می باشند که برای کنترل حرارت به کار می روند. این مواد به دلیل اینکه گرمای نهان در حالت انتقال جامد به جامد و یا مایع به مایع خیلی کمتر از گرمای نهان در حالت جامد به مایع (ذوب) می باشند، در سال های اخیر مورد توجه بسیاری از پژوهشگران قرار گرفته اند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۱-۱۰ دسته‌بندی مواد تغییر فاز دهنده
مواد تغییر فاز دهنده به سه دسته آلی[۸]، غیرآلی[۹] و اوتکتیک[۱۰] تقسیم‌بندی می‌شوند (شکل۱-۲).
۱-۱۰-۱ مواد تغییر فاز دهنده آلی
مواد آلی به دو دسته پارافین ها و غیرپارافین ها تقسیم بندی شده‌اند. مواد آلی دارای ذوب متجانس
(همگون)، تشکیل دهنده هسته و همچنین برای موادی که به عنوان پوشش آنها به کار می‌روند خورنده نیستند. مواد تغییر فاز دهنده آلی که برای گرمایش و سرمایش ساختمانها به کار می‌روند دارای نقطه ذوب ۳۲-۲۰ درجه سانتی‌گراد هستند.
مواد تغییر فاز دهنده
ترکیبات پارافین
آلی
ترکیبات غیر پارافین
هیدرات های نمک
غیر آلی
فلزات
آلی -آلی
غیر آلی – غیر آلی
اوتکتیک
آلی – غیر آلی
شکل ۱-۲ دسته­بندی مواد تغییر فاز دهنده
۱-۱۰-۱-۱ پارافین­ها
پارافین شامل ترکیبی از زنجیره مستقیم است. کریستالیزه شدن این زنجیره باعث آزاد شدن مقدار زیادی گرمای نهان می‌شود. با افزایش طول زنجیره، نقطه ذوب و گرمای نهان افزایش می‌یابد. پارافین به دلیل قابل دسترس بودن در محدوده وسیعی از دمای ذوب، یکی از بهترین انتخابها به عنوان مواد تغییر فاز دهنده برای ذخیره انرژی است. به علت ملاحظات اقتصادی، فقط پارافین‌های با خلوص صنعتی، قابلیت استفاده به عنوان مواد تغییر فاز دهنده در سیستمهای ذخیره گرمایی نهان را دارند. پارافین ایمن، قابل اطمینان، قابل پیش‌بینی، غیر خورنده و دارای هزینه کمتری می‌باشد. پارافین در دمای کمتر از۵۰۰ درجه سانتی‌گراد، از نظر شیمیایی خنثی و پایدار است، تغییرات حجم کمی در ذوب و فشار بخار پایینی در حالت ذوب دارد. پارافین‌ها به دلیل خواصی که در بالا گفته شد، معمولاً دارای سیکل انجماد ـ ذوب طولانی هستند. علاوه بر خواص فوق، ذوب متجانس و تشکیل دهنده هسته، دو ویژگی مهم پارافین‌ها می‌باشد. از اشکالات پارافین می‌توان به ضریب رسانش پایین، کمی اشتعال‌پذیر و ناسازگاری با محفظه پلاستیکی اشاره کرد، این اشکالات با کمی تغییر در واکس پارافین و واحد ذخیره برطرف می‌شود. در جدول (۱-۱) لیستی از پارافین های منتخب با نقطه ذوب و گرمای نهان ارائه شده است. پارافین‌ها از نظر پیشنهاد برای طرحها به سه دسته (I) خوب، (II) متوسط، (III) ضعیف دسته­بندی شده‌اند.
جدول ۱-۱ نقطه ذوب و گرمای نهان پارافین‌ها
۱-۱۰-۱-۲ غیر پارافین‌ها
غیرپارافین‌های آلی شامل تعداد بیشماری مواد با خواص متغیر هستند. برخی محققین، تحقیق وسیعی برروی مواد آلی انجام داده‌اند و سرانجام تعدادی از استرها[۱۱]، اسیدهای چرب[۱۲]، الکل[۱۳] و گلیکول[۱۴] را برای ذخیره انرژی مناسب دانستند. برخی خصوصیات این مواد عبارتند از: گرمای نهان بالا، اشتعال‌پذیر، ضریب رسانش پایین، نقطه اشتعال پایین، مقدار سمی بودن مختلف و ناسازگاری در دماهای بالا. جدول (۱-۲) برخی از غیرپارافین‌های آلی را ارائه کرده است.
جدول ۱-۲- نقطه ذوب و گرمای نهان غیر پارافین‌ها
۱-۱۰-۲ مواد تغییر فاز دهنده غیر­آلی
موادمواد غیرآلی به هیدراتهای نمک و فلزات تقسیم بندی می‌شوند. ترکیبات غیرآلی گرمای نهان بالایی در واحد جرم و حجم دارند، از نظر هزینه، ارزان قیمت هستند و در مقایسه با ترکیبات آلی اشتعال ناپذیرند. به هر حال این مواد دارای مشکلات تجزیه و فوق تبرید (که برروی خواص تغییر فاز تأثیر دارند) می‌باشند.
۱-۱۰-۲-۱ هیدراتهای نمک
فرمول عمومی هیدراتهای نمک به صورت می‌باشد. انتقال فاز جامدـ مایع هیدراتهای نمک، در واقع آب زدایی از این ماده است. هیدراتهای نمک گروه بسیار مهمی از مواد تغییر فاز دهنده هستند که دارای خصوصیات زیر می‌باشند: گرمای نهان بالا در واحد حجم، رسانش حرارتی نسبتاً بالا، تغییرات کم حجم در هنگام ذوب، کمی سمی، ذوب متجانس، اختلاف چگالی آب و ماده ترکیبی با آن (که باعث ته‌نشین شدن در انتهای محفظه می‌شود) و تشکیل هسته ضعیف که باعث فوق تبرید می‌شود. جدول (۱-۳) لیستی از هیدراتهای نمک را ارائه می‌کند.
۱-۱۰-۲-۲ فلزات
این دسته از مواد شامل فلزات با ذوب پایین و فلزات اوتکتیک می‌شود. این فلزات به دلیل مشکل وزن، در تکنولوژی مواد تغییر فاز دهنده چندان جدی گرفته نشده‌اند. گرمای نهان بالا در واحد حجم و رسانش حرارتی بالا از خصوصیات این مواد است. در جدول (۱-۴) لیستی از این مواد ارائه شده است.
۱-۱۰-۳ اوتکتیک­ها

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:13:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم