کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو


 



اکستازی از داروهایی است که از بین روان گردان های دیگر بسیار مورد استقبال قرار گرفته است ؛ دارویی است با درجه ریسک بالا که بستگی به نحوه عمل افراد دارد. توجه به این نکته ضروری است که حتی مصرف یک نوبت اکستازی می تواند به مرگ ناگهانی فرد منجر شود.
– مطالعات انجام شده در بسیاری از نقاط جهان حکایت از آن دارد که مصرف روان گردان و مخدر در رانندگی منجر به بروز تصادف مرگبار بسیاری شده است. زیرا توهم حاصله در نتیجه مصرف اکستازی به حدی است که سبب ایجاد اعتماد بنفس کاذب در راننده می شود تا اندازه ای که فرد تصور می کند از تسلط بیش از حد و کامل بر اتومبیل برخوردار است. بنابراین شروع به کارهای جنون آمیز و خطرناکی مثل سبقت­های غیر مجاز، سرعت های وحشتناک و حرکت در مسیرهای ممنوع می­ کند. مصرف مقادیر اکستازی منجر به بروز توهم خصوصاً توهم بینایی در فرد می­ شود. چنین توهمی گاهی به قدری است که فرد متوجه حرکت اتومبیل نیست و به هوای اینکه توقف کرده در اتومبیل را باز می­ کند تا پیاده شود. بسیار دیده می­ شود برخی از جوانان جان خود را در نتیجه این موارد از دست داده­اند و علاوه بر اتومبیل خود منجر به انحراف سایر خودروهای عبوری و برخورد با آنها شده ­اند. در اثر توهمات شنوایی و بینایی و دیگر حواس ناشی از مصرف اکستازی مصرف کنندگان در حین رانندگی بدون اینکه متوجه خطرات بشوند دست به کارهایی می­زنند، مثلاً پنجره را باز کرده و به پایین می­پرند یا اینکه خود را از ماشینی که به سرعت در حال حرکت است به پایین پرت می­ کنند. این افراد چیزهایی که واقعیت ندارد، می­بینند و می­شنوند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

افراد بعد از ترک این مواد دچار بازگشت خطرات توهمی و ناراحت کننده می­شوند و در صورت استفاده مکرر از این قرص ها، پس از مدت کوتاهی به طرز دردناکی جان می­سپارند. همچنین استفاده از این قرص ها با ایجاد اعتماد به نفس کاذب و توهم، فرد را وادار به انجام کارهای خطرناک از قبیل پرتاب کردن از ارتفاع یا رفتارهای دیوانه وار در حین رانندگی می کند. با یک جمع بندی کلی دربارۀ رفتارهای رانندگی پس از مصرف اکستازی، می توان اذعان داشت که مصرف کنندگان بعد از استفاده از هوشیاری کامل برخوردار نیستند در حالی که رانندگی از جمله اعمالی است که به هوشیاری کامل نیازمند بوده و راننده باید توجه و تمرکز کامل نسبت به رویدادهای اطراف خود داشته باشد ( بریری، ۱۳۸۷، ص ۱۲۸ ).

۲-۶- مستی و مسمومیت ناشی از استعمال مواد مخدر

امروزه مشروبات الکلی و مواد مخدر، در زمره­ی بلایای شخصی و اجتماعی شناخته می­شوند؛ به گونه ­ای که استعمال آن­ها، زیان­ بار ترین نتایج و ضررهای ممکن را از حیث سلامت شخصی و آسیب­های اجتماعی را به دنبال دارد و در موارد بسیاری، زمینه ساز وقوع جرائم هولناک است. به همین دلیل، دولت­ها در چارچوب کیفری داخلی و نیز پیمان­ها و مقررات بین المللی، در جهت مبارزه با این معضل تلاش می­ کنند.
همچنانکه استعمال مواد تخمیری، تقطیری (الکی) در عنای علمی و کنونی ریشه در گذشت­های بسیار دور بشر دارد، استفاده از مواد تخدیری (مخدر) نیز- به عنوان جانشین­های شیمیایی مؤثر بر عملکرد جسمی و روانی انسان – به عصر حجر در گذشته­­های دور باز می­گردد.
آثار به جای مانده از مصریان قدیم (۳۵۰۰سال پیش از میلاد مسیح)، موضوع استفاده از تریاک در مراسم مذهبی را به اثبات می­رساند. در قرن شانزدهم پیش از میلاد مسیح، برخی کتب مرجع مصریان، تریاک را در زمره­ی داروهای دردکش یا مسکن درد برشمرده­اند. قبایل بومی آمریکای جنوبی، نسبت به استعمال کوکائین از حداقل پنج هزار سال قبل نامبردار شده ­اند.
از گذشته­­های دور، مردم گیاهان خاصی را به منظور تخمیر یا تخدیر و به تعبیری تحصیل حالت مستی یا نشئگی، در کنار مقاصد مذهبی، دارویی و نیز اقتصادی کشت و پرورش می­داده­اند. تا قرن نوزدهم میلادی، اصولاً دو نوع از مواد ترکیبی تریاک که از شیره­ی خشخاش به دست می­آیند، مورد توجه بوده است و نام مورفین و کودئین به خود گرفتند. صرفنظر از خواص اعتیاد آور این مواد، پزشکان آن­ها را برای درمان تنوع عظیمی از بیماری­های انسانی به کار می­برند.
بعدها مواد و مشتقات دیگری از تریاک وارد بازار گردید که آثار آن­ها به اعتیاد ایجاد حالت اعتیاد آور، به مراتب شدیدتر بوده است. در سال ۱۸۹۸، کمپانی بایر در آلمان، داروی افیونی و آرامش بخشی با فرض جانشین غیر اعتیاد آور برای مورفین و کودئین معرفی نمود ؛ این ماده با نام تجاری هروئین وارد بازار گردید. امروزه ثابت شده است که این ماده از حیث اثر به مراتب از مورفین اعتیاد آورتر است.
با گذشت زمان و در نتیجه­ گسترش مصرف محصولات مواد مخدر، دولت­ها قوانین متعددی را در جهت محدودیت خرید، فروش و هر گونه انتقال و قاچاق تریاک و مشتقات آن مقرر کردند و حتی پیمان­هایی در سطح بین المللی و در جهت مبارزه با این پدیده­ شوم منعقد شد. اگر چه، این واقعیت غیر قابل کتمان است که ایجاد محدودیت­های قانونی در این ارتباط، انگیزه­ های مادی سوداگران مرگ را در این زمینه- با توجه به گسترش زمینه­ استقبال از این مواد از سوی برخی افراد-افزایش داد.
استفاده­ی گسترده از کوکائین تا اواخر دهه­ هشتاد میلادی بوده است. به تدریج ماده­ای همچون کراک- که از پودر کوکائین ارزانتر است – با توجه به سرعت و میزان تأثیر گذاری زیاد، وارد بازار گردید. بدیهی است معتادان همواره در پی جستجوی راه های نوینی برای حصول حالت اعتیادند؛ لذا در سال ۱۹۸۹م. وقتی که ترکیبی از کراک و هروئین – که کرانک نامیده می­ شود- وارد بازار شد مورد استقبال شدید واقع گردید.
امروزه، داروهای توهم­زا و اعتیاد آور دیگری نیز ساخته شده ­اند که یک تزریق از آن­ها، افراد عاقل را مجنون می­ کند و باعث چنان خیالات موهومی شده که فرد، حتی هویت خود را فراموش کرده و از جهان حقیقی خارج می­شودو واقعیت را به خود رؤیایی و آن هم، رؤیای دلخواه می­بیند. این داروها را مولد روان پریشی نیز می­گویند؛ چون علاوه بر ایجاد توهمات، موجب قطع تماس با واقعیات نیز می­شوند. بیش از صد نوع توهم زای طبیعی کلاسیک، عبارتند از سیلوسبین که از نوعی قارچ به دست می ­آید و مسکالین که از کاکتوس پیوت استخراج می­ شود. توهم زای کلاسیک مصنوعی که شناخته شده ترین آن ال. اس.دی است، اثرات سوئی بر افراد می­ گذارد و تأثیرآن به حدی شدید است که با یک بار استعمال، ممکن است تا ماه ها خیالات موهوم در انسان به وجود آورد. این داروها، اثرات قابل ملاحظه­ی بالینی مثل اضطراب یا افسردگی شدید، ترس از دیوانه شدن، اختلال در قضاوت و در عملکرد­های شغلی و اجتماعی و اندیشه پردازی پارانوئید را در جریان مصرف یا کمی مصرف پس از آن به همراه دارد. از جمله علائم دیگر مصرف، ایجاد حالت تحریکی یا تهاجمی شدید است که می ­تواند باعث دیگرکشی یا خودکشی گردد (گودرزی و کیانی، ۱۳۸۹، ص ۱۲۶).

۲-۷- نگاهی اجمالی به دلالت حرمت استعمال مواد مخدر

مواد مخدر در زمان صدر اسلام شناخته شده نبودند و در نتیجه در مورد آن سئوالی از ائمه معصومین ( ع ) نشده است تا حکم خاص آن بیان شود. زیرا غالب روایات منقول از ائمه اطهار (ع) در پاسخ به سئوالاتی ارائه شده اند که در عصر آنان مطرح بوده است.
فقهای معاصر در ابواب اطعمه و اشربه و مکاسب محرّمه اشاره به حکم فقهی مواد مخدر و دلایل و مستندات آن نموده ­اند. قواعد عمومی فقه و عمومات و اطلاقات کتاب و سنت بیانگر این مطلب هستند که اولاً استعمال مواد مخدری که ضرر فاحش دارند حرام است، مگر آنکه ضرورت و اضطرار پزشکی آن را اقتضا کند. ثانیاً خرید و فروش آنها هم باطل است مگر آنکه به قصد بکارگیری آن مواد در امور منافع عقلایی حلال باشد که آنهم تحت نظارت مسئولان دولتی صورت بگیرد.
قائلین به این نظریه برای اثبات نظر خود به چند دلیل عمده تمسک کرده اند :
دلیل اول : تنقیح مناط قطعی حرمت مسکرات :
از ادلۀ حرمت مسکرات بدست می آید که مسکرات تنها به عنوان مسکر حرام نیستند، بلکه علت حرمت آنها آثار و نتایج سوئی است که بر فرد و جامعه از نظر جسمی و روحی می­گذارند. مرحوم آیت الله بروجردی ( رحمه الله علیه ) در ملاقات با رئیس سازمان جهانی مبارزه با الکل فرموده­اند: «علت حرام بودن شرب خمر، مسکر بودن و زوال عقل است و وقتی زایل شد، تکلیف هم ساقط می­ شود و انسان به مرحله حیوانی سقوط می­ کند»
در این آثار بعینه و بلکه شدیدتر در مواد مخدر هم وجود دارد. از این استعمال آنها نیز مانند استعمال مسکرات حرام است. مرحوم شهید مطهری در این باره می فرماید :
«در زمان شارع تریاک و اعتیاد به آن وجود نداشته است و ما در داله نقلیه دلیل خاصی درباره تریاک نداریم اما به دلایل حسی و تجربی زیان ها و مفاسد اعتیاد به تریاک محرز شده است. پس در اینجا با عقل و علم خود به یک ملاک یعنی یک مفسده لازم الاحتراز در زمینه تریاک دست یافته­ایم. و ما به حکم این که می­دانیم که چیزی که برای بشر مضر باشد و مفسده داشته باشد از نظر شرعی حرام است. حکم می­کنیم که اعتیاد به تریاک حرام است و اگر ثابت شود که سیگار سرطان زا است یک مجتهد به حکم عقل حکم می کند که سیگار شرعاً حرام است ( مطهری، ۱۳۶۹، ص ۵۲ ).
با توجه به این اثرات سوء، به نظر می­رسد که مواد مخدر ومکسرات در آثار زیانبار، مشترک بوده و دارای یک حکم معینی حرمت و وجوب اجتناب از استعمال باشند. احکام شرعی تابع وضعیت از یک سلسله مصالح ومفاسد واقعی است و همه اوامر شرعی ناشی از مصالح لازم الاستیفائی هستند و همه نواهی شرعی ازیک مفسده واجب الاحترازی نشأت گرفته­اند و حکمتها ومصلحتها ومفسده های احکام به گونه ­ای است که اگر عقل انسانی از آنها آگاهی یابد همان حکمی را می­ کند که شرع مقدس کرده است (اسعدی،۱۳۷۹،ص ۸۴).
در کتب روایی از مسکرات و آثار سوء آن زیاد آورده شده است و می توان برای اثبات حرمت مواد مخدر به آنها تمسک کرده بعضی از روایات عبارتند از :
” ماروا علی بن یقطین عن ابن الحسن الماضی (ع) قال : ان ّ الله عزّ وجل ّ لَم یُحَرّم ِ الخمر لاسمها ولکن حَرَّمها لعاقبتها فما کان عاقبته عاقبه الخمّر فهو حَمر “
خداوند خمر را به خاطر نام آن حرام نکرده بلکه آن را به علت آثار و نتایجی که دارد حرام نموده، ودر نتیجه هر چیزی که دارای آثار خمر باشد حکم خمر را دارد وحرام است(عاملی،۱۴۱۳، ص۲۷۳ ).
امروزه از طریق علم و تجربه ثابت شده که آثار سوء و ویرانگر مواد مخدّر بر فرد و جامعه بسیار شدیدتر و زیانبار تر از مشروبات الکلی است به همین سبب دارای یک حکم هستند.
“ماورا محمدبن عبدالله عن بعض اصحابنا قال : قلت لا بی عبدالله (ع) لم حَرَّم الله الخمر ؟ قال : حَرَّمها لفعلها وفَسادها “
از امام صادق (ع) سئوال کردم که چرا خداوند خمر را حرام کرده است ؟ حضرت فرمودند : خداوند خمر را به علت آثار سوء و فسادی که دارد حرام نموده است.
” ماروا علی بن یقطین عن ابی ابراهیم (ع) : قال : ان الله عزّوجلّ لم یُحرَّم الخمر لاسمها ولکن حرَّمها لعاقبتها فما فَعّل فعل الخمر فهوخمر “
خداوند خمر را به خاطر نام آن حرام نکرده بلکه آن را به علت آثار و نتایج سوئی که دارد حرام نموداز این رو هر چیزی که دارای آثار خمر باشد، خمر است و کلمه آن را دارد (همان، ص ۲۷۴).
اشکال ونقدی که بر این مسأله است که ممکن است مقتضای قاعده حلیّت اشیا اقتصار به عنوان مسکرات وعدم تعدی از آن به مواد مخدر است ؛ زیرا مواد مخدر مسکر نیستند در نتیجه حکم آنها را هم ندارند و از طرفی دلایلی وجود دارد دال براین که مسکر به عنوان مسکر حرام است وعلت حرمت خمر مسکریت و مست کننده بودن آن است، در نتیجه عنوان مسکریت دخیل در حکم است وتعّدی از آن به مواد مخدر نیازمند دلیل است وچنین دلیلی وجود ندارد. از این رو نمی­ توان تنقیح مناط قطعی انجام داد و تنقیح مناط طنّی هم از نظر فقهی باطل است و نمی تواند مستند حکم شرعی قرار بگیرد (صدر،۱۴۱۷، ص۲۱۶-۲۲۰).
پاسخ این نقد واشکال این است که مواد مخدر هم دارای مراتبی از مسکر ومسکرّیت هستند و به همین دلیل می توان آنها را از مسکرات محسوب نموده ؛ زیرا این موارد همانند مسکرات دیگر موجب نوعی مسکر و اختلال حواس و عدم قدرت بر حفظ تعادل و پیرایش نشاط کاذب می­شوند، و امروزه از نظر علمی ثابت شده که همه اقسام مواد مخدر بر سلسله اعصاب مرکزی اثر گذاشته و حالت غیر طبیعی و احساسهای کاذب ولی ادراکی برای انسان به وجود می آورند، از نظر سازمان بهداشت جهانی مواد مخدر علاوه بر معنای خاص، معنای عامی نیز دارد و شامل تمامی مخدرّها، محرکها،توهم زاها، آرام بخش­ها ومسکنها می­ شود والکل در پایین ترین طبقه و در ردیف کافئین (قهوه ) و نیکوتین قرار دارد و این بیانگر این نکته است که مواد مخدر به معنای خاص آن مسکر آورتر و زیانبارتر است و باید به طریق اولی حرام و این بیانگر نکته است که مواد مخدر به معنای خاص آن مسکر آورتر و زیانبار است و باید به طریق اولی حرام باشد. درست است که مواد مخدر داخل درعنوان خمر نیستند؛ زیرا متبادر از خمر چیزی است که مایع بالاصاله باشد نه جامد، ولی حکم حرمت استعمال و خرید و فروش شامل همه مسکرات می شود چه مایع باشند و چه جامد و مواد مخدر خم مسکر هستند واز پیامبر اکرم (ص) روایتی نقل شده دال بر این که هر مسکری حرام است (کل مسکر حرام ) و این عبارت اطلاق دارد و شامل مسکرات جامد هم می­ شود (اسعدی، ۱۳۷۹، ص۹۰).
دلیل دوم : سیره وبنای عقلا :
دلیل دوم به قائلین به حرمت استعمال مواد مخدر سیره عقلا ست که سیره عقلا در طول تاریخ بر اجتناب و پرهیز از مواد مخدر است و این سیره از طرف شارع مقدس رد نشده و در نتیجه باید بر اساس آن از مواد مخدر اجتناب کرد. هر چند در وجود این سیره و بنای عقلا تردیدی نیست. ولی سیره عقلا زمانی حجیت دارد که به نحوی قطعی ویقینی کاشف از موافقت معصوم (ع) باشد ودر واقع امضاء و تقریر صادره از معصوم (ع) حجت است نه خود سیره و بنای عقلا از این رو سیره باید در زمان معصوم وجود داشته ومورد نهی شارع هم قرار نگرفته باشد، تا بتوان به آن استناد نمود. ولی به نظر می رسد که این سیره چنین کاشفینی ندارد؛ زیرا مواد مخدر در زمان ائمه معصومین (ع) وجود نداشته تا مورد نهی آنان قرار بگیرد به همین دلیل نمی توان برای اثبات حرمت مواد مخدر به این سیره استناد کرد (صدر،۱۴۱۷، ص۲۱۹ ).
دلیل سوم : قاعده لاضرر و لاضرارفی الاسلام
این قاعده یکی از مهمترین وبنیادی­ترین قواعد فقهی است که در بیشتر ابواب فقهی مورد استناد قرار می گیرد وحتی مستند بسیاری از احکام فقط همین قاعده است( محقق داماد، ۱۳۸۹، ص۲۸ ).
بسیاری از مراجع تقلید و فقهای عظیم الشأن با استناد به همین دلیل به حرمت استعمال مواد مخدر حکم نموده و بر اساس این قاعده هر چیزی که ضرر فاحش دارد حرام می­باشد ومشمول آیه شریفه “ولا تقلوبایدیکم الی التهلکه ” (بقره /۱۹۵ ) است (مکارم، ۱۳۷۴، ۲۱۷).
امام جعفر صادق (ع) می فرماید :
“کل شیءٍ فیه المضره علی بدن الانسان من الحبوب والثمار حرام اکله الاّ فی حال الضروره.”
هر چیزی که به بدن انسان ضرر برساند، خوردنش حرام است مگر در حال ضرورت (عاملی،۱۴۱۳، ص۲۷۵ ).
به نظر می­رسد که مهمترین دلیل حرمت مواد مخدر همین قاعده “لاضرر ولاضرار فی الاسلام می باشد، بخصوص که ضرر وزیان این مواد اولا ًفاحش وشدید است. ثانیاً آثار آن به خود فرد مصرف کننده آن مواد منحصر نمی­ شود بلکه خانواده واطرافیان فرد معتاد وکل جامعه بشری از این بابت متحمل خیارات وزیانهای شدید وغیر قابل جبرانی می­شوند و خود فرد معتاد هم قدرت تعقّل و ادراک و تفکرش را از دست می­دهد وتبدیل به موجودی بی روح و احساسی می­ شود که نسبت به همه امور بی تفاوت است. استعمال مواد مخدر از مصادیق بارز هلاکت ونابودی تدریجی است. مواد مخدر در حکم سم خطرناکی هستند که به تدریج وارد بدن انسان شده و در نهایت به هلاکت و نابودی او و یا ضرر و زیان شدید منجر می­شوند (صالحی، ۱۳۸۱،ص۴۹ ).
تعبیر مرحوم علامه طباطبایی (رحمه الله ) از آیه شریفه “لا تلقوا باید یکم الی التلکه ” اطلاق براین دارد که مقصود نهی از ارتکاب هر عملی است که موجب هلاکت و نابودی انسان شود (طباطبایی،۱۳۸۳، ص۱۹۰ ).
دلیل چهارم قائلین به حرمت استعمال مواد مخدر: آیه مربوط به حلیت طیبات و حرمت خبائث “الذین یتعمون الرسول النبی الا می الذی یجدونه مکتوباً عندهم فی التورته و الانخبیل یأمرهم بالمعروف وینهم عن المنکر ویحّل لهم الطیبات ویحرم علیهم الجنائث ویضع عنهم اصرهم والاغلال التی کانت علیهم الجنائث ویضع عنهم اصرهم والاغلال التی کانت علیهم فالذین امنوا به وغرروه ونصروه واتبعو النور الذی انزل معه اولئک هم المفلحون”. (اعراف /۱۵۷ )
پاکیزه ها بر آنان جلال و پلیدها را بر آنان حرام می دارد.
شارع مقدس هر خیری را که خبیث است و ضرر فاحش دارد حرام کرده است، و مواد مخدر با توجه به مضرّرات و آثار سوئی که بر فرد وجامعه و همه انسانیت از نظر روحی و جسمی دارند جزء خبیث­ترین اشیا هستند. شاید مهمترین ضرر مواد مخدر آسیب رساندن به عقل و قدرت ادراک وتفکر است، و محافظت از عقل از نظر شرعی از بزرگترین واجبات انسانی است و به تعبیر مرحوم علامه طباطبایی (رحمه الله ) اساس احکام دین اسلام حفظ عقل سلیم است. از این رو اسلام از هر عملی که به عقل سلیم آسیب برساند نهی کرده است (همان،ص۱۹۳).
ایشان علت نهی شرابخواری و حرام بودن آن در اسلام همین نکته است؛ زیرا مصرف مشروبات الکلی باعث مستی و زایل شدن عقل و در نهایت تهدید سعادت بشری می­گردد و درست به همین دلیل و مناط، مواد مخدر هم از خبائث محسوب شده و استعمال آنها حرام است.
و در آخر این مبحث را با سخنی از آیت الله العظمی گلپایگانی به پایان می بریم :”ضرر این سموم مهلک وخطرات خانمان سوز آن برای دین وایمان و شرف و استقلال و سلامت روح وجسم و همه شئوون جامعه از واضحات است. هر عمل و معامله و حمل و نقلی که موجب سلب مصونیت جامعه اسلامی از خطر ابتلای افراد به اعتیاد به این سموم گردد موکّداً حرام است، و نهی از منکر و جلوگیری از آن علاوه بر این که از وظایف مستقیم حکومت است بر همگان نیز طبق ضوابط شرعی واجب است و همه باید هم آهنگ از این منکر وسایر منکرات که موجب فساد و تباهی اخلاق اسلامی جامعه است جلوگیری نمایند ” (گلپایگانی، ج۲، ص۱۸۷).

فصل سوم: وضعیت فقهی ارتکاب جرم در حال مستی

۳-۱- مسئولیت

۳-۱-۱- برهان مسئولیت

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1401-04-06] [ 12:58:00 ق.ظ ]




(۲-۳۳) .
از آنجا که با صرف انرژی متناهی یک نوکلئون را از هسته می­توان خارج کرد، بنابراین پتانسیل چاه مربعی باید دارای عمق متناهی باشد که در رابطه بالا نشان­دهنده عمق چاه می­باشد که در مراجع مختلف روابط مختلفی برای آن ارائه شده است و رابطه­ای که در این مطالعه از آن استفاده شده بصورت زیر تعریف می­ شود

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

(۲-۳۴)
که درآن علامت مثبت مربوط به پروتون و علامت منفی مربوط به نوترون است.
با جایگذاری پتانسیل رابطه (۲-۳۳) و (۲-۳۴) در رابطه (۲-۳۲) چگالی تراز تک ذره­ای مربوط به چاه مربعی متناهی بصورت زیر بدست می ­آید
(۲-۳۵)
در شکل (۲-۱) برای هسته ۵۶Fe چگالی تراز تک ذره­ای مربوط به روش نیمه کلاسیکی (روش توماس فرمی) برای چاه پتانسیل متناهی در بازه انرژی رسم شده است
شکل (۲-۱) نمودار چگالی تراز تک ذره­ای نوترونی با بهره گرفتن از روش نیمه کلاسیکی برای چاه پتانسل مربعی برحسب انرژی [۱۶]
همانطور که از شکل (۲-۱) مشخص است در نواحی انرژی مقید با افزایش انرژی چگالی تراز تک­ذره­ای نیز افزایش می­یابد در حالی که در نواحی پیوسته با افزایش انرژی چگالی تراز تک ذره­ای کاهش می­یابد و اثرات پیوستگی روی چگالی تراز تک ذره­ای به خوبی در مدل نیمه کلاسیکی نمایش داده شده است.
اشکال عمده چاه مربعی در این است که دارای لبه تیز است در حالی که پتانسیل هسته­ای فاقد لبه تیز بوده و به تدریج صفر می­ شود. پتانسیل نوسانگر هماهنگ نیز بصورت زیر تعریف می­ شود
(۲-۳۶)
که در این رابطه عمق چاه و فرکانس نوسان است. و شکل این پتانسیل بصورت (۲-۲) می­باشد.
شکل (۲-۲) نمودار پتانسیل نوسانگر هماهنگ[۲۴]
با جایگذاری رابطه (۲-۳۶) در معادله (۲-۳۲) چگالی تراز تک ذره­ای مربوط به پتانسیل نوسانگر هماهنگ بصورت زیر بدست می ­آید
(۲-۳۷)
این درحالی است که پتانسیل نوسانگر هماهنگ نسبت به چاه مربعی به آرامی تغییر می­ کند و دارای لبه کاملاً تیز نمی ­باشد بطوریکه انرژی جداسازی در آن بی­نهایت می­ شود. از سوی دیگر در یک هسته فاصله بین ترازها یکسان نیست درحالی که در نوسانگر هماهنگ فاصله بین ترازها یکسان است ولی در چاه مربعی این طور نیست.
باتوجه به نکات ذکر شده پتانسیل ابتدایی دیگری بصورت شکل(۲-۳) برای هسته معرفی شده است که یک چاه پتانسیل مربعی بالبه گرد شده است و به آن پتانسیل وودز-ساکسون گفته می­ شود، که به پتانسیل بینابینی نیز معروف است این پتانسیل براساس شکل چگالی ماده هسته­ای برحسب فاصله از مرکز هسته ارائه شده و با رابطه زیر معرفی می­ شود
(۲-۳۸)
که در آن شعاع هسته و پارامتر ضخامت سطح می­باشند و عمق چاه است که بصورت زیر تعریف می شود
(۲-۳۹)
که درآن علامت مثبت مربوط به پروتون و علامت منفی مربوط به نوترون است. پتانسیل وودز-ساکسون در شکل (۲-۳) رسم شده است.
شکل (۲-۳) نمودار پتانسیل وودز-ساکسون بصورت تابعی از فاصله از مرکز هسته[۲۴]
در محاسبه چگالی تراز تک ذره­ای با روش نیمه کلاسیکی برای پتانسیل وودز-ساکسون جمله مربوط به برهمکنش اسپین مدار درنظر گرفته نشده است و همانطور که از معادله (۲-۳۲) مشخص است در روش نیمه کلاسیکی با بهره گرفتن از پتانسیل­های میدان متوسط هسته، چگالی تراز تک ذره­ای بصورت تابعی از انرژی تک نوکلئون­ها تعیین می­ شود.
برای هسته ۵۶Fe نمودار چگالی تراز برحسب انرژی با اعمال پتانسیل وودز-ساکسون در روش­های نیمه کلاسیکی و روش هموار در شکل (۲-۴) رسم شده است.
شکل (۲- ۴) نمودار چگالی تراز تک ذره­ای نوترونی برحسب انرژی برای پتانسیل وودز-ساکسون خطوط نقطه چین مربوط به روش نیمه کلاسیکی و دیگری روش هموار [۱۶]
همانطور که از شکل (۲-۴) نیز مشخص است برای هر دو مدل روند تغییرات بر حسب انرژی مشابه یکدیگر است یعنی در نواحی انرژی مقید با افزایش انرژی، چگالی تراز تک ذره­ای نیز افزایش می­یابد، در حالی که در نواحی پیوسته با افزایش انرژی، چگالی تراز تک ذره­ای کاهش می­یابد.
چاه پتانسیل برای پروتون­ها و نوترون­ها متفاوت است، البته ترتیب ترازهای انرژی مربوط به آنها تا تراز نوکلئونی ۵۰ یکسان است بعد از این تراز است که تفاوت آشکار می­ شود. چون برای این اعداد نوکلئونی نیروی دافعه کولنی بین پروتون­ها زیاد شده و با نیروی هسته­ای مقابله می­ کند.
بنابراین برای برانگیختگی پروتون­ها علاوه بر پتانسیل­های هسته­ای پتانسیل کولنی نیز بایستی اعمال شود که بصورت زیر تعریف می­ شود
(۲-۴۰) .
با توجه به اینکه پتانسیل کولنی بر خلاف پتانسیل­های هسته­ای دارای مقادیر مثبت می­باشد در نتیجه با اعمال این پتانسیل در محاسبات مقادیر چگالی تراز تک ذره­ای کاهش می­یابد.
از چگالی تراز تک ذره­ای در محاسبه یکی از کمیت­های مهم تعداد حالت­های با انرژی کمتر از استفاده می شود که رابطه بین آنها نیز بصورت زیر است
(۲-۴۱) .
شکل (۲-۵) توصیف خوبی برای مر بوط به هسته ۲۶Al ارائه می­دهد. در این شکل خطوط پر رنگ به محاسبات تئوری انجام شده مربوط می­ شود و خطوط نازک مربوط به مقادیر تجربی است که از آزمایشات بدست آمده است.
شکل (۲-۵) نمودار تعداد حالتهای با انرژی کمتر از E بر حسب انرژی[۲۵]
چگالی تراز هسته­ای نیز با بهره گرفتن از چگالی تراز تک ذره­ای قابل محاسبه است که در فصل بعد به آن خواهیم پرداخت. در این پژوهش در فصل چهارم به بررسی چگالی تراز تک ذره­ای با بهره گرفتن از مدل نیمه کلاسیکی و با اعمال پتانسیل­های نوسانگر هماهنگ و پتانسیل وودز-ساکسون می­پردازیم. همچنین مقایسه­ ای بین نتایج حاصل ارائه خواهد شد.
فصل سوم
چگالی تراز هسته­ای

۳-۱ چگالی تراز هسته­ای و پارامترهای وابسته به آن

با افزایش انرژی برانگیختگی فاصله بین ترازها کاهش می­یابد و ماهیت برانگیختگی­ها بسیار پیچیده­تر می­ شود. بطور کلی چگالی تراز هسته­ای بصورت تعداد ترازهای هسته در واحد انرژی برانگیختگی مؤثر بصورت زیرتعریف می­ شود[۲۶]
(۳-۱)
که در آن تعداد کل ترازها با انرژی کمتراز انرژی برانگیختگی در یک هسته می­باشد. بطور کلی چگالی ترازهسته وابسته به انرژی برانگیختگی ، اسپین و پاریته بصورت زیر است
(۳-۲)
که در آن تابع وابستگی چگالی تراز به پاریته، اسپین و انرژی برانگیختگی را نشان می­دهد که با در نظرگرفتن توزیع یکسان برای پاریته مثبت و منفی بجای آن از مقدار استفاده می­ شود. سهم توزیع اسپینی گاز فرمی است که با رابطه زیر تعریف شده است
(۳-۳)
و موجود در این رابطه پارامتر قطع اسپین است که پهنای توزیع اندازه حرکت زاویه­ای گوسی را بیان می­ کند که در بخش­های بعدی بطور کاملتری توصیف خواهد شد.
در مطالعات اولیه روی چگالی تراز هسته­ای، پارامتر چگالی تراز بصورت مستقل از انرژی در نظر گرفته می­شد. سپس یک فرمول وابسته به انرژی با بهره گرفتن از جمله تصحیح میکروسکوپی فرمول جرم بصورت رابطه زیر تعریف شد
(۳-۴)
که در آن پارامتر میرایی است که نشان می­دهد پارامتر چگال تراز چگونه به مقدار حدی خود می­رسد و بصورت رابطه وابسته به عدد جرمی معرفی شده است
(۳-۵)
با بهره گرفتن از روابط (۳-۴) و (۳-۵) پارامتر چگالی تراز بصورت رابطه وابسته به انرژی زیر بدست می آید
(۳-۶)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:58:00 ق.ظ ]




البته به فرض اینکه ما نتوانیم به این اشکال پاسخ دهیم، باز می­توانیم بگوییم راه حل ایشان مقبول نیست ؛ چرا که می­گوییم در مسئله مورد بحث ما دو شهود داریم: یکی شهود ما به نقش داشتن این حالات در توجیه و دیگری شهود ما به وحدت مفهوم توجیه معرفتی. از منظر هاک با توجه به این اشکال نمی­ توان این دو شهود را جمع کرد. راه حل هاک این است که با تعدیل در یکی از شهودها وجه جمع برای این دو شهود فراهم کنیم. اما این سخن ایشان مقبول نگارنده نیست؛ چرا که:

اولاً به نظر شهودها در فلسفه تا زمانی حجیت دارند که دلیلی بر خلاف آنها نباشد، اما اینجا به نظر خود هاک و مستشکل، دلیل برخلاف شهود شناسا در بکارگیری این تجارب در توجیه وجود دارد، پس باید این شهود را کنار بگذارند و نوبت به تعدیل شهودها نمی­رسد.
ثانیاً به فرض عدم دلیل بر خلاف یکی از شهودها، در اینجا دو شهود متعارضی داریم که دلیلی بر ترجیح هیچ کدام از این شهودها بر دیگری نیست. چرا هاک شهودش مبنی بر بکارگیری این تجارب در توجیه را بر شهود دیگر مبنی بر وحدت مفهوم توجیه معرفتی ترجیح داد؟ ایشان دلیلی برای این ترجیح ندارد. شاید کسی به نگارنده اشکال کند که در اینجا ایشان مرجِّح دارد و آن این است که با این کار می ­تواند هر دو شهود را با هم جمع کند. در پاسخ به این سخن می­گوییم اولاً وی هر دو شهود را جمع نکرد، بلکه در یکی تعدیل کرد ثانیاً انسجام گرا می ­تواند بگوید که وی در کار خویش مرجِّح بهتری دارد؛ [۳۱۷]چرا که از یک طرف ادعا می­ کند که تجارب را در توجیه غیر مستقیم بکار می­گیرد[۳۱۸] و از طرف دیگر می­گوید که شهود ما مبنی بر وحدت مفهوم توجیه معرفتی را حفظ می­ کند. پس باز عمل هاک بدون دلیل باقی می­ماند.
۷-۱-۴-۴-۵٫ پاسخ مبناگرایان به استدلال دوم
مبناگرایان به این استدلال پاسخی ارائه نموده ­اند که مقبول نگارنده نیز هست. ایشان مقدمه­ی دوم این استدلال را قبول ندارند. علت آن هم این است که از منظر ایشان این سخنی که دیویدسن و دیگران زده­اند، ناشی از خلطی است که ایشان میان موجه سازی یک باور و موجه بودن باور از لحاظ معرفتی برای شناسا کرده ­اند. موجه نمودن باور یک فعالیتی است که شناسا آن را در موقعیت خاصی نظیر زمانی که باور وی به چالش کشیده شده است، انجام می­دهد. نوعاً موجه نمودن گزاره، کوشش شخص برای ایراد دلایلی به نفع گزاره است. اما در مقابل، موجه بودن باور برای شناسا، حالتی است که فرد در هنگام باور به یک گزاره دارا است. موجه بودن ویژگی باور، به خاطر برخورداری از برخی ویژگی­های هنجاری است به گونه ­ای که فرد ممکن است در باور به یک گزاره موجه باشد اما تا آخر عمر نیز سعی برای موجه سازی آن نکند.
مبناگرایان مقدمه دوم استدلال مذکور را غلط می­پندارند. ایشان می­گویند حتی اگر آنچنانکه مستدل می­گوید، تنها راه موجه نمودن باور متوسل شدن به سایر باورها باشد، از این سخن بر نمی­آید که باورها تنها منبع توجیه هستند یا تنها اموری هستند که باورها را موجه می­ کنند؛ چرا که ما به روابط منطقی برای موجه سازی باورهایمان نیاز داریم نه برای موجه بودن. وقتی که می­خواهیم برای باورهایمان دلیل ارائه کنیم مجبوریم از روابط منطقی در پرتوی باورها استفاده کنیم، اما برای موجه بودن که یک ویژگی برای باور است به آن نیاز نداریم و کبرای کلی این است که برای موجه بودن در باب باور به موجه سازی آن نیازی نداریم.
تشبیه­ای در توجیه باورهای اخلاقی این نکته را آشکار می­سازد. فرض کنید که من برای توجیه اخلاقی برخی از افعال خویش به برخی از باورهایم توسل می جویم و به یاری آنان فعلم را موجه می­کنم اما هرچند من به وسیله­ باورهای دیگرم، فعلم را موجه می­کنم، لیکن از این سخن در نمی­آید که فعل من به لحاظ اخلاقی ، به خاطر باورهایی که من در باره آن دارم، موجه هست، بلکه شاید به دلیل اینکه منجر به سعادت نهایی من می­گردد، فعل اخلاقی محسوب می­گردد. ( Lemos, 2007, pp 74-75)
۸-۱-۴-۴-۵٫ استدلال سوم
این استدلال را نیز بونجور بر رد باورهای تجربی پایه ایراد کرده است. ایشان در این استدلال به مبناگرا می­گوید که شما نمی­توانید باور تجربی پایه داشته باشید و از این رو برای توجیه این باورها به باورهای دیگری نیازمند هستید.
ایشان می­گوید بنا بر آنچه ما در توجیه معرفتی قائل هستیم. شناسا برای موجه بودن خویش در یک باور خاص نیاز به دلیلی برای باورش دارد و از آنجا که توجیه معرفتی هدف آن صدق است، باید شناسا برای موجه بودن باور خویش دلیلی بر اینکه این باور احتمال زیادی بر صدق آن وجود دارد، داشته باشد. اگر وی چنین دلیلی وی نداشته باشد، مسئولیت معرفتی خویش در قبال باورهایش را محقق نکرده است و لذا باید حتماً چنین باوری داشته باشد. حالا ایشان می­گوید که تنها راهی که شناسا برای داشتن چنین دلیلی دارد این است که بداند باورهایی از سنخ این باور جزئی احتمالاً صادق هستند. ایشان بر این اساس می­گوید که شناسا برای توجیه باور جزئی خویش باید چنین دلیلی داشته باشد:
« ۱٫ B ویژگی Ф را دارد.

    1. باورهایی که ویژگی Ф را دارند، بسیار احتمال صدق دارند.

بنابراین، B بسیار احتمال دارد که صادق باشد.» (BonJour, 1985, p 31 )
فرض کنیم مراد از باور B باور من به اینکه گل زردی می­بینم، هست. و اینجا مراد از Ф باور ادراکی خودانگیخته شناختی است که احتمالاً باورهایی از این سنخ صادق هستند. بونجور می­گوید برای اینکه باور شناسا به B موجه باشد، باید وی باور به این مقدمات داشته باشد و این مقدمات برای وی موجه باشند. حال وی می­گوید پس با توجه به این امر باور شناسا به B باور پایه نشد؛ چرا که توجیه این باور دست کم مبتنی بر مقدمه دوم یعنی این فراباور[۳۱۹] درباره باور B که خود باوری تجربی[۳۲۰] است، گردید. (BonJour, 1985, p 31 & 2008, p 113 )
۹-۱-۴-۴-۵٫ پاسخ نگارنده به استدلال سوم
آنچنانکه در ذیل خواهیم نشان داد، مبناگرایان اینکه چنین دلیلی برای توجیه باورهای تجربی نیاز است، را رد می­ کنند. اما به نظر حتی اگر چنین باشد و فرض بونجور درست باشد، مقصودی را که انسجام گرا در پیش دارد، با این استدلال به سرانجام نمی­رسد؛ چرا که به ایشان می­گوییم تنها چیزی که این استدلال و سخن بونجور دال بر آن است، این است که این تجارب شرط کافی توجیه باورهای مبتنی بر خویش نیستند، اما از کجای این استدلال در می ­آید که این تجارب شرط لازم توجیه این باورها نیز نمی ­توانند باشند؛ به عبارت دیگر ایشان برای اینکه نشان دهند از تجارب نمی­ توان در توجیه استفاده کرد، باید استدلالی بیاورند که امکان استفاده از این تجارب در توجیه گرفته شود؛ نظیر همان استدلال اول که خود ایشان اقامه کرد. اما می­توان به ایشان اشکال کرد که ما سخن شما را قبول می­کنیم اما با این وجود از نقش این تجارب برای توجیه این باورها دست نمی­کشیم و نظریه شما به خاطر دست برداشتن از این تجارب در توجیه ناقص است. می­توان بر ضد این استدلال گفت که فرض کنید شناسا باور دارد به اینکه سردرد دارد و این باور همه آن شروطی که انسجام گرا برای توجیه آن، شرط می­ کند را برآورده کرده است و لذا این باور موجه است. فرض کنید که در این حال خود شناسا تجربه­ این درد کشیدن را هم پیدا می­ کند، آیا این تجربه به درجه­ توجیه شناسا نمی افزاید؟ شهوداً می افزاید ، پس استدلال شما ناتوان در دفاع از انسجام گرایی است. پس این استدلال ایشان به فرض صحتش، اخص از مدعا است.
۱۰-۱-۴-۴-۵٫ پاسخ مبناگرایان به استدلال سوم
مبناگرایان به این اشکال بونجور به طرق متفاوتی پاسخ گفته­اند که در ذیل به آنها اشاره خواهیم کرد. این پاسخ ها مقبول نگارنده نیز است. اولاً ایشان می­گویند که لازمه­ی سخن ایشان مبنی بر اینکه هر باور تجربی باید توسط فرا باوری موجه حمایت شود، منجر به تسلسل و شکاکیت در توجیه باورهای تجربی می­گردد. البته اگر فرض کنیم که مراد ایشان، این است که همه باورهای تجربی نیاز به چنین حمایتی دارند. برای متوجه شدن این اشکال فرض کنید که ما باور به B داریم، برای اینکه B موجه برای من باشد، از منظر بونجور، من باید در دو گزاره­ی دیگر نیز موجه باشم:

    1. B یک باور ادراکی خود انگیخته شناختی است.
    1. باورهای ادراکی خود انگیخته شناختی، به احتمال زیاد صادق اند.

اگر هر باوری نیاز به چنین فرا باور موجه­ای داشته باشد، باید برای اینکه من در باور به «۱» و « ۲» موجه باشم، نیاز به باور موجه دیگری برای باور «۱» دارم . شاید آن فرا باور این چنین باشد:

    1. باور من به اینکه B یک باور ادراکی خود انگیخته شناختی است، یک باور درون گرایانه خود انگیخته شناختی است.
    1. باورهای درون گرایانه خود انگیخته شناختی، به احتمال زیاد صادق اند.

و از آنجا که خود « ۳» و « ۴» هر دو باور تجربی هستند، نیاز به باورهای تجربی دیگری برای هرکدام از آنها داریم، در مورد این دو شاید باور باید کنیم به :

    1. باور من به اینکه « باور من به اینکه B یک باور ادراکی خود انگیخته شناختی است یک باور درون گرایانه خود انگیخته شناختی است»، یک باور درون گرایانه خود انگیخته شناختی است.

خود این مورد « ۵» هم یک باور تجربی است، پس بنابر نظر بونجور، باید توسط باورهای تجربی موجه دیگر حمایت شود و این سیر به تسلسل می­انجامد. روشن است که ما نیاز به چنین فراباورهای موجه­ای نداریم و اگر بخواهیم داشته باشیم به تسلسل در این فرا باورها دچار می­گردیم و هیچ گاه این شرطی که بونجور گذاشته است، محقق نخواهد شد. پس اگر این پیش فرض بونجور درست بود، ما دیگر هیچ باور تجربی موجه­ای نداشتیم؛ چرا که به تسلسل دچار می­شدیم و این لازمه را حتی خود ایشان هم قبول ندارد. پس قیاس استثنایی شد، تالی باطل است، پس مقدم نیز باطل است.
پاسخ دیگری که مبناگرایان به این اشکال می­ دهند، این است که اصلاً دلیل معقولی نیست برای اینکه چنین فرا باوی برای توجیه باورهای تجربی نیاز است. برای این مدعا ایشان نوعاً سه شاهد می­آورند.
شاهد اول: ایشان به مواردی مثال می­زنند که فرد موجه در چنین باورهایی است، اما فرض چنین فرا باوری در مورد چنین باورهایی برای وی نامعقول است. فرض کنید فردی دستش می­سوزد و او همان لحظه باور به اینکه دچار درد است می­ کند، بسیار بعید است که وی درآن حال چنین فرا باوری بسازد، در حالی که ما شهوداً وی را در این باورش در این حال موجه می­دانیم. شاید اشکال شود که هرچند شناسا در آن حال چنین فراباوری را تشکیل نمی­دهد، اما با تأمل می ­تواند آن را تشکیل بدهد، در پاسخ می­گوییم بحث بر سر این است که آیا در زمانی که اصلاً چنین فرا باوری ندارد باورش موجه است یا نیست؟ شما می­گویید هست، پس پیش فرض شما باطل است؛ چرا که مثال نقض دارد.
دوم: ایشان می­گویند که کودکان و برخی حیوانات باور موجه و معرفت دارند. آنها باورهای ادراکی زیادی براساس حافظه و ادراک حسی دارند، اما به نظر ایشان آن چنان به ورزیدگی عقلانی نرسیده­اند که چنین فرا باورهایی تشکیل بدهند. با توجه به باورهای موجه شهودی ایشان، می­فهمیم که وجود چنین فرا باورهایی شرط لازم توجیه باورهای تجربی نیست.[۳۲۱]
شاهد سوم: ایشان می­گویند که خود بونجور چنین فرا باورهایی را برای توجیه باورهایی پیشینی شرط نمی­داند، مثلاً برای موجه بودن شناسا برای باور به اینکه هیچ مربعی مستطیل نیست، ایشان شرط نمی­کند شناسا باور موجه­ای مبتنی بر این داشته باشد که این باورش یک شهود عقلانی خود انگیخته شناختی است که به احتمال زیاد صادق است. مبناگرایان می­گویند دلیل ایشان برای اینکه چنین فرا باورهایی را در مورد باورهای تجربی شرط می­ کند، چیست؟ ایشان می­گویند، انسجام گرایان دلیل معقولی برای فرق گذاری میان این دو گونه باور ندارند، پس به همان دلیلی که این فرا باورها در توجیه باورهای پیشینی نیاز نیست، در باورهای تجربی نیز نباید نیاز باشد. (lemos, 2007, 76- 79)[322]
۱۱-۱-۴-۴-۵٫ استدلال چهارم
این اشکال بسیار دقیق توسط سوسا پایه ریزی شده است. در ادبیات معرفت شناسی این اشکال به « مشکل تفرّق[۳۲۳]» معروف است. این اشکال را با توجه به تقریری که لموس از آن نموده است، بیان می­کنیم.[۳۲۴]
هدف این اشکال این است که نشان دهد که این حالات غیر شناختی نمی ­توانند منبع توجیه قرار گیرند و باورها از ناحیه آنها موجه شوند.[۳۲۵] برای فهم این اشکال مقدمتاً فرض کنید که انواع مختلف تجارب را ما منبع توجیه می­دانیم و می­گوییم:

    1. اگر شناسا تجربه بصری از یک مثلث در پیشاروی خویش داشت، آنگاه وی در بادی امر موجه به باور به اینکه مثلثی پیشاروی وی قرار دارد، هست.
    1. اگر شناسا تجربه بصری از چیز قرمز رنگی پیشاروی خویش داشت، آنگاه وی در بادی امر موجه در باور به اینکه چیزی قرمز پیشا روی وی قرار دارد، هست.

حال مستشکل می­گوید، چرا این تجارب سبب توجیه باورهای مربوط به خود هستند؟ این تجارب از چه ویژگی برخوردار هستند که سبب شده است، منبع توجیه تلقی شوند؟ این دو پرسش را شاید با توسل با اصل کلی­تری حل کنید و بگویید:
اگر شناسا تجربه­ X را پیشا روی خویش داشت، آنگاه وی در بادی امر موجه به باور به اینکه X پیشا روی وی قرار دارد، هست.
اما مستشکل می­گوید این اصل غلط است؛ چرا که می­توان فرض کرد که شناسا تجربه بصری یک یک شکل هزار ضلعی را پیشا روی خویش دارد، اما این تجربه شهوداً دلیلی برای باور به اینکه یک شکل هزار ضلعی پیشا روی وی قرار دارد نیست. چنین تجربه­ای باور من به اینکه چنین شکلی پیشا روی من است را موجه نمی­کند. مستشکل می­گوید؛ چرا اینگونه است؟ تفاوت این دو در چیست؟
با توجه به مقدمات فوق، مستشکل می­گوید که چرا برخی از تجارب موجه و دلیل برای برخی از باورها هستند، اما برخی تجارب دیگر این طور نیستند؟ بدون چنین تبیینی که چرا این گونه است، نمی­ توان تجارب را منبع توجیه قرار داد.
ممکن است این اشکال را چنین پاسخ دهند که تجربه بصری شکل هزار ضلعی از سنخ تجربی بصری مثلث نیست، لذا نمی­تواند منبع توجیه شمرده شود؛ چرا که تجربه بصری مثلث در حیطه­ی تجارب شناسا می ­تواند باشد، پس باور حاصل از آن موجه است اما دیگری نمی­تواند باشد، پس موجه نیست. اما به نظر این پاسخ غلط است؛ چرا که این تجربه نیز می ­تواند دلیل چنین باوری باشد، می­توان موجودی فضایی یا انسانی با قدرت تشخیص بسیار بالا فرض کرد که قدرت تمیز شکل هزار ضلعی را داشته باشد، آن وقت اگر آن موجود تجربه چنین شکلی را کرد، ما شهوداً تجربه اش را دلیل بر باور به اینکه چنین شکلی فرا روی وی قرار دارد می­دانیم. حتی ممکن است که این موجودات تجاربی مخصوص به خود مانند احساس میدان مغناطیسی یا اَشکالی از اشعه داشته باشند که سبب توجیه باورهای مربوط به این احساس­های خاص ایشان شود و نقش حیاتی در حیات معرفتی ایشان نیز داشته باشد. مشکل مبناگرا اینجا است که می­پرسیم که وجه اشتراک این تجارب مختلف چیست که سبب شده است، موجه باورهای مربوط به خود و منبع توجیه باشند.[۳۲۶] گونه ­ای دیگر اشکال این گونه است که می­پرسیم چرا برخی از این تجارب موجه کننده باورها هستند و برخی دیگر نیستند؟ ( Lemos, 2007, pp 64-65)
می­توان این استدلال فوق را به نحو ذیل تقریر کرد:[۳۲۷]

  1. بنابر مبناگرایی، گونه ­ای از تجارب موجِه باورهای مربوط به خویش هستند.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:58:00 ق.ظ ]




۵/۵۶ میلی لیتر/کیلوگرم(دقیقه)

۴۰۰ متر

شکل ۳-۹ : آزمون بالک ۳-۱۰ : اجرای آزمون بالک (دقیقه ۱۰ آزمون)
۳-۸-۲- مرحله انتخاب آزمودنی ها
پس از مطالعه فرم های تکمیل شده توسط داوطلبین و با در نظر گرفتن معیارهای ورود به طرح و همچنین مشخصات جمع‌ آوری شده از جمله قد، وزن وحداکثر اکسیژن مصرفی وbmi (شاخص توده بدنی) ۲۱نفر از افراد واجد شرایط، انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه مکمل و پلاسبو جایگزین شده و کد‌گذاری شدند. آزمون گر و آزمودنی‌ها از این که در کدام گروه قرار گرفته بودند هیچ اطلاعی نداشتند و در‌واقع تحقیق به صورت دوسویه کور انجام شد. از افراد انتخاب شده درخواست شد که در طول مدت زمانی که از مکمل استفاده می‌کنند و قبل از اجرای آزمون اصلی از انجام هرگونه فعالیت بدنی خودداری کرده و دستورالعمل‌های خواسته شده در رابطه با تغذیه را اجرا نمایند. همچنین از آن‌ها خواسته شد شب قبل از اجرای پروتکل اصلی استراحت کافی داشته باشند.
۳-۸-۳- مرحله ارزیابی نهایی
پروتکل اصلی در مدت ۱۵ روز اجرا شد، بدین ترتیب که در طول مدت ۱۵ روز در زمان مشخصی هر دو گروه مکمل و پلاسبو به آزمایشگاه فیزیولوژی ورزشی دانشگاه آزاد مراجعه می کردند ( برای دریافت قرصهایی که به شکل کپسول و حاوی ۲ گرم ال-کارنیتین و۲ گرم نشاسته بودند و از نظر ظاهر تفاوتی با هم نداشتند) و در روز پانزدهم تست هوازی اصلی اجرا شد که مراحل مختلف خون گیری و تهیه سرم و پلاسما به شرح زیر است:

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

مرحله اول :
ابتدا آزمودنی ها قبل از شروع مکمل دهی و اجرای فعالیت هوازی با هماهنگی قبلی برای اولین خون گیری در آزمایشگاه حاضرشدند. آزمودنی ها به صورت ناشتا و به منظور طبیعی شدن تغییرات وضعیتی حجم خون به مدت ۱۵ دقیقه سر پا ایستادند و سپس در حالت نشسته و پس از بستن تورنیکه ۷ سی سی نمونه خونی از ورید جلوی آرنج[۳۵] گرفته شد (خون گیری باراول).

شکل ۳-۱۲: آماده نمودن خون دریافتی برای سانتریفوژ
شکل ۳-۱۱: نحوه خون گیری از ورید
آنتیکوبیتال
مرحله دوم :
پس از خون گیری بار اول، آزمودنی ها به مدت ۱۴ روز۲ گرم ال-کارنیتین (در گروه مکمل) و ۲ گرم نشاسته (در گروه دارونما) که هیچ گونه تفاوتی از نظر رنگ و بو با هم نداشتند و به صورت کپسول تهیه شده بود مصرف کردند و سپس در روز پانزدهم قبل از اجرای تست استقامتی (دویدن مسافت ۱۴ کیلومتر) خون گیری به صورت ناشتا با همان ترتیب ذکر شده (۷ سی سی) توسط همکار طرح انجام شد، سپس آزمودنیها صبحانه یکسان مصرف کرده و بعد از دو و نیم ساعت تست هوازی اصلی را انجام دادند. لازم به ذکر است که در این زمان دمای هوا ۱۵ درجه سانتی گراد و رطوبت محیط ۹۶-۴۴% بود.
مرحله سوم :
در این مرحله آزمودنی ها بعد از حرکات کششی به مدت ۵ دقیقه، جهت اجرای پروتکل اصلی یک مسافت ۷ کیلومتری را با حداکثر ضربان قلب خود ۲ دوردویدند (۱۴ کیلومتر). و بلافاصله پس از اجرای تست استقامتی در همان محل، خون گیری برای بار سوم انجام گرفت.

شکل ۳-۱۳: مراحل اجرای پروتکل اصلی
(دویدن مسافت ۱۴ کیلومتر)
شکل ۳-۱۴: اتمام دور اول پروتکل اصلی
شکل ۳-۱۵: خون گیری بلافاصله بعد از دویدن ۱۴ کیلومتر
مرحله چهارم :
پس از گذشت ۲ ساعت از اجرای پروتکل اصلی (تست هوازی) خون گیری بار چهارم نیز به میزان ۷ سی سی و مراحل مختلف جداسازی سرم و پلاسمای خون به همان ترتیب ذکر شده، درمحل آزمایشگاه فیزیولوژی ورزشی دانشگاه آزاد، از آزمودنی ها به عمل آمد.
مرحله پنجم :
این مرحله از خون گیری پس از گذشت ۲۴ ساعت از اجرای پروتکل اصلی در محل آزمایشگاه فیزیولوژی ورزشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل، از آزمودنی ها به عمل آمد. پس از انجام خون گیری، نمونه های سرم و پلاسمای هر آزمودنی در یخچال ۷۰- درجه سانتی گراد قرار گرفتند تا در زمان لازم جهت اندازه گیری ظرفیت آنتی اکسیدانی توتال و کراتین کیناز مورد استفاده واقع شود.
شکل ۳-۱۷: کدگذاری خونهای دریافتی
شکل ۳-۱۶: سانتریفوژ کردن خون های تهیه شده
روش تهیه سرم و پلاسما
از مجموع ۷ سی سی نمونه خونی دریافت شده از ورید آرنج آزمودنی ها، دوسی سی درون لوله آزمایش حاوی ماده ضد انعقاد هپارین به منظور جداسازی پلاسما، ریخته شد و پس از حرکت دادن آن به صورت دورانی جهت مخلوط شدن، بلافاصله درون سانتریفوژ قرار گرفت و به مدت ۱۰دقیقه با دور ۴۰۰۰ سانتریفوژ گردید. پلاسمای جدا شده در مقادیر مورد نیاز درون میکروتیوب هایی که از قبل کدگذاری شده بودند با استفاده ازسمپلر ریخته شده و بلافاصله درداخل یخچال با دمای ۲۰- درجه سانتی گراد نگهداری شد. از این پلاسما جهت اندازه گیری ظرفیت آنتی اکسیدانی توتال استفاده گردید. پنج سی سی باقی مانده از خون، در لوله آزمایش معمولی (بدون ماده ضد انعقاد خون) ریخته شد تا بتوان از آن سرم جدا نمود. نمونه های خونی موجود در لوله آزمایش معمولی ابتدا درون دستگاه انکباتور قرار گرفتند تا در دمای نزدیک به دمای بدن (۳۷ درجه سانتی گراد) نگه داشته شوند. سپس به مدت ۵ دقیقه و با دور ۴۰۰۰ سانتریفوژ گردیدند تا سرم موجود در آن از سایر اجزا جدا گردد. این مقدار سرم جدا شده نیز در اندازه های مورد نیاز درون میکروتیوب های کدگذاری شده، ریخته شد و بلافاصله درجایخی فریزر با دمای ۲۰- درجه
سانتی گراد قرار داده شد تا برای اندازه گیری میزان کراتین کیناز، مالون دی آلدئید و بیلی روبین از آن استفاده گردد.
ثبت مواد غذایی :
همه آزمودنی ها دستور العمل های کتبی و توصیف شفاهی در مورد چگونگی ثبت مواد غذایی را دریافت کردند. از آن‌ها خواسته شد که رژیم غذایی عادی خود را دنبال کنند و در عین حال مقدار و نوع غذای مصرفی خود را روزانه به مدت دو هفته در فرم های مخصوصی ثبت کنند. این فرم ها در روز آخر از آزمودنی ها اخذ شد و سپس میزان کالری کل، پروتئین، کربوهیدرات، چربی، ویتامین C، ویتامین A و ویتامین E مواد غذایی مصرفی آزمودنی‌ها با بهره گرفتن از نرم افزار تحلیلی(Spss16) آنالیز گردید.
۳-۸-۴- روش اندازه گیری مالون دی آلدئید خون
برای اندازه گیری مالون دی آلدئید از روش تیوباربیتوریک اسید (TBARS) به صورت دستی و دستگاه اسپکتروفتومتری با طول موج ۵۳۲ نانومتر جهت جذب آن استفاده شد (در پیوست چهارمفصلاً توضیح داده شده است). نمونه مورد نظر برای اندازه گیری این متغیر سرم می باشد(۱۱۱).
۳-۸-۵- روش اندازه گیری کراتین کیناز
برای اندازه گیری کراتین کیناز از دستگاه اسپکترفتومتری با روش فتومتریک و طول موج ۳۴۰ استفاده گردید. نمونه مورد نظر برای اندازه گیری این متغیر سرم بدون همولیز یا پلاسمای هپارینه بود که روش تهیه و طرز محاسبه آن با بهره گرفتن از کیت تجاری تشخیص کمّی ساخت شرکت درمان کاو انجام شد.
۳-۸-۶ – روش اندازه گیری ظرفیت آنتی اکسیدانی توتال
ظرفیت آنتی اکسیدانی توتال در این تحقیق، با روش FRAP[36] به صورت دستی اندازه گیری شد (۱۳۱). این روش بر اساس احیای کمپلکس فریک تری پیریدیل تریازین [۳۷]( (Fe ۳-TPTZبه فروس تری پیریدیل تریازین[۳۸](Fe 2-TPTZ) می باشد (۶۵). طول موج اسپکتروفتومتر۵۹۳ و با بهره گرفتن از بلانک حاوی آب مقطر، دستگاه بر روی صفرتنظیم گردید. نمونه مورد نظر برای اندازه گیری این متغیر پلاسما بود که جهت محاسبه آن تفاوت بین دو جذب نوری را به دست آورده و با بهره گرفتن از فرمول مربوط به منحنی کالیبراسیون میزان TAC به دست آمد.
۳-۸-۷- روش اندازه گیری بیلی روبین
برای اندازه‌گیری بیلی روبین نیز از دستگاه اسپکتروفتومتری با طول موج ۵۷۸ نانومتر(بیلی روبین توتال) استفاده شد. نمونه انتخاب شده سرم بود که می بایستی از نور مستقیم به دور نگه داری می شد. طرز تهیه و روش محاسبه آن با بهره گرفتن از کیت تجاری ساخت شرکت درمان کاو انجام شد.
۳-۸-۸- روش تجزیه و تحلیل آماری
ویژگی‌های فردی آزمودنی‌ها با بهره گرفتن از روش های آمار توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سپس با بهره گرفتن از آزمون کلموگروف- اسمیرنف از طبیعی بودن جامعه اطمینان حاصل شد. برای ارزیابی ایجاد شده در متغیرهای وابسته از روش تحلیل واریانس دو طرفه با اندازه‌گیری مکرر (۵×۲) استفاده شد. منظور از عدد دو تعداد گروه ها و عدد پنج تعداد سری‌های زمانی اندازه‌گیری می‌باشد. جهت تعیین تغییرات زمانی در هر گروه روش اندازه‌گیری مکرر با تصحیح بونفرونی مورد استفاده قرار گرفت و سطح معنی‌داری ۰۵/۰>P در نظر گرفته شد.
فصل چهارم
تجزیه و تحلیل یافته ها
فصل چهارم

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:58:00 ق.ظ ]




پلیس ایران به­منظور حرکت در مسیر تعالی و افزایش کیفیت در کلانتری­ها ، از اواخر سال ۱۳۸۹پس از مطالعات تطبیقی، مدلی بومی­شده مدیریت کیفیت، استخراج و تحت عنوان مدیریت کیفیت نیروی انتظامی (مکنا) در سال ۱۳۹۱، رسماً برای اجرا در کلانتری­ها ابلاغ کرد. در ساختار طرح مذکور مدلی مختص کیفیت خدمات راهور ارائه نشد.

به استناد شیوه­نامه استقرار مدیریت کیفیت خدمات در کلانتری­ها (دفتر تحقیقات معاونت طرح و برنامه و بودجه ناجا، ۱۳۹۱)، مدیریت کیفیت خدمات ناجا در بخش کلانتری­ها با بهره­ گیری از مدل EFQM ساختار آن به­شرح ذیل می­باشد:
۱- ساختار مکنا
ساختار (شکل ۲۵-۲) طراحی­شده برای طـرح مکنا بدین صورت است که در بخش­هایی از آن سیاست­گذاری­های کلی مکنا انجام می­ شود. در بخش­های دیگر، طراحی سیستم مدیریت کیفیت و تدوین مستندات لازم انجام­شده و نهایتاً بخش آخر در برگیرنده قسمت­ های عملیاتی می­باشد (معاونت طرح و برنامه و بودجه ناجا، ۱۳۹۰).
شورای راهبردی مکنا
شورای اجرایی
دبیرخانه اجرایی مکنا
شورای مکنا استان­ها
کمیته­ های تخصصی
اداره
آماد و پشتیبانی
اداره
نیروی انسانی
شورای مکنای شهرستان­ها
کمیته مکنای پلیس اطلاعات و امنیت عمومی
کمیته مکنای پلیس پیشگیبری
کمیته مکنای پلیس آگاهی
کمیته مکنای سایر رده ها
تیم مکنای واحد متقاضی
شکل ۲۵-۲: ساختار مکنا (مآخذ: معاونت طرح و برنامه و بودجه ناجا، ۱۳۹۰)
۲- شورای اجرایی مکنا
شورای اجرایی مکنا با هدف طراحی و استقرار سیستم مدیریت کیفیت ناجا طراحی شده است. ساختار این شورا و همچنین شرح وظایف و اختیارات هر یک از رده­ها به­شرح زیر می­باشد:
اعضا:
معاون هماهنگ­کننده ناجا عضو و رئیس شورا
رئیس پلیس پیشگیری ناجا عضو شورا
رئیس بازرسی کل ناجا عضو شورا
معاون طرح و برنامه و بودجه ناجا عضو و دبیر شورا
معاون عملیات ناجا عضو شورا
معاونت نیروی انسانی عضو شورا
معاون آماد و پش ناجا عضو شورا
معاونت فاوا عضو شورا
معاون اجتماعی ناجا عضو شورا
معاون مهندسی ناجا عضو شورا
رئیس پلیس آگاهی ناجا عضو شورا
رئیس پلیس اطلاعات و امنیت عمومی ناجا عضو شورا
وظایف و اختیارات شورا:
بررسی پیشنهادهای ارائه ­شده و تعیین تکلیف در خصوص آنها؛
پیگیری اجرای دستورالعمل طرح مکنا ابلاغی توسط فرمانده محترم ناجا؛
تعیین کمیته­ های تخصصی مرتبط با موضوع و ارجاع امور اجرایی به آنها؛
زمان­بندی امور اجرایی کمیته­ های تخصصی؛
بررسی خروجی کمیته­ های تخصصی و تصویب و ابلاغ جهت اجرا؛
زمان­بندی اجرای مصوبات شورا؛
نظارت بر حسن اجرای وظایف کمیته­ها و مصوبات شورا؛
کمیته مرکزی مکنا؛
طراحی مدل جامع مکنا (استانداردسازی، تعالی و رقابت)؛
طراحی نظام­نامه مدیریت کیفیت؛
طراحی نظام­نامه تعالی؛
طراحی سطوح جوایز و نشان­ها مکنا؛
طراحی نظام جامع ارزیابی پنجگانه؛

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:58:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم