لباس به عنوان یک پدیده فرهنگی قدمتی به اندازه زندگی بشر داشته و در سراسر زندگی انسان و تا هنگام مرگ همراه اوست. پوشاک به مثابه همراه همیشگی انسان دارای اهمیت فراوانی است که تأثیرات و کارکردهای مختلفی چون فرهنگی، مذهبی-آیینی، سیاسی، اقتصادی، نشانهشناسی و ارتباطی، زیباییشناسی، مردمشناسی، روانی، اقلیمی و…. دارد و میتوان آن را از دیدگاههای مختلفی از قبیل روانشناسی، اخلاق، اقتصاد، جامعهشناسی، مذهب، قانون، تاریخ و جغرافیا بررسی کرد.
کارکردهای گوناگون لباس سبب ظهور مسائل مختلف در حوزه اجتماع مانند مسائل اخلاقی-اجتماعی(عفاف و حجاب، فساد اخلاقی و ناهنجاری های اجتماعی و طرح مسئله امنیت اخلاقی-اجتماعی)، فرهنگی(مد و مدگرایی، تهاجم فرهنگی و غربگرایی و غربزدگی در پوشش، هویت ملی و طرح مسئله لباس ملی) و اقتصادی(سلطه اقتصادی و تبدیل شدن کشورها و جوامع به بازار مصرف تولیدات کشورهای بیگانه و آسیب به تولیدات داخلی) شده است. بر این اساس پوشش یکی از نمادهای فرهنگی و از ارزشهای خاص هر جامعه و فرهنگ و به خصوص فرهنگ اسلامی-ایرانی ما به شمار میرود که در طی چند دهه عمر انقلاب همواره با مسائل فرهنگی و اجتماعی دیگری گره خورده و مورد سؤال واقع شده است.
از سوی دیگر توجه به نقش حکومت در زمینه فرهنگ سازی در این زمینه انکارناپذیر بوده و در نگاهی عمیقتر، ضروری و اساسی است. در سدهی اخیر موضوع پوشش همواره مورد توجه جوامع اسلامی، اندیشمندان و رهبران فرهنگی و دولتها بوده است. در جمهوری اسلامی ایران نیز حجاب و عفاف در طول چند دهه اخیر همواره یکی از معضلهای مهم فرهنگی و اجتماعی جامعه بوده و مورد توجه صاحبنظران، کارشناسان و مسئولان دستگاههای فرهنگی جامعه قرار گرفته است. در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی طرحها و برنامههای مختلفی از سوی نهادها و سازمانهای مختلف در جهت گسترش و نهادینه سازی فرهنگ عفاف و حجاب در جامعه، تدوین و تصویب شده است.
حال با توجه به اهمیت و ضرورت پوشش به عنوان یکی از مهمترین مسائل فرهنگی جوامع و به خصوص جامعه ایران از یک سو و نقش بیبدیل و غیرقابل انکار حکومتها در این زمینه، بجاست که سیاستهای دولت در این زمینه را مورد سؤال قرار دهیم و بپرسیم حکومت در قبال این مسئله مهم فرهنگی چه اقداماتی انجام داده و سیر تحول سیاستگذاری و مداخله دولت در حوزه پوشش افراد جامعه پس از انقلاب اسلامی ایران تا کنون به چه صورت بوده است.
۱-۲- ضرورت و اهمیت تحقیق
پدیده لباس و پوشش از مقولههای پر فراز و نشیب در دورههای معاصر بوده است که به رغم گذشت حدود سه دهه از عمر انقلاب اسلامی ایران و تأکید بر این هنجار از ابتدای انقلاب اسلامی هنوز شاهد ثبات کامل در این زمینه نیستیم. این تحقیق به منظور فراهم ساختن پاسخی نظری به این سؤال است که در این مدت چه اقدامات و تدابیری در جهت رسیدن به نقطهای که مسئله حجاب و لباس افراد در جامعه مطابق با موازین فرهنگی- دینی یک جامعه اسلامی باشد صورت پذیرفته است. پاسخ به این سؤال و اطلاع از اقدامات گذشته میتواند در جهت تصمیمگیریها و اقدامات فرا روی سیاستگذاران در این حوزه مؤثر باشد.
۱-۳- سابقه تحقیق
حوزه تحقیقات حول مسئله پوشش گسترده و متنوع است. تعداد قابل توجهی از منابع اطلاعاتی در حوزه پوشش مربوط به بررسی فقهی پوشش یا مقایسه پوشش اسلامی با پوشش در دیگر ادیان است. تعدادی نیز به بررسیهای جامعهشناختی، تاریخی، زمینههای اثرپذیری و مانند آن پرداختهاند. یکی از مسائل و حوزههای مطالعاتی و تحقیقاتی مرتبط با بحث رابطه حکومت و پوشش است. در این حوزه نیز منابع اطلاعاتی از منظرهای گوناگون به مسئله پوشش نگریستهاند.
برخی از منابع در این حوزه از منظر حقوقی و کیفری به بررسی رابطه حکومت و پوشش پرداختهاند که از جمله آنها میتوان به پایاننامهای با عنوان «مداخله کیفری جمهوری اسلامی در زمینه پوشش نامناسب» اشاره کرد. مقالات متعددی نیز از منظر حقوقی و کیفری این بحث را دنبال کردهاند که از جمله آنها «بررسی قوانین کیفری ایران در زمینه پوشش مردم»، «نقد سیاست جنایی جمهوری اسلامی ایران در برخورد با بدحجابی»، «نگرش جرمشناختی به پدیده بیحجابی» و …. را میتوان نام برد.
از سوی دیگر برخی مقالات در این حوزه به رشته تحریر درآمدهاند. این مقالات نیز به مسائلی مانند مبانی مسئولیت و اختیارات و یا وظایف حکومت اسلامی در زمینه پوشش از منظر فقهی پرداختهاند. منابع دیگری نیز از منظر فرهنگی- اجتماعی به رابطه حکومت و پوشش پرداختهاند. در این دسته از منابع نیز مطالعاتی در زمینه جامعهشناسی پوشش، رابطه پوشش با هویت و تکامل اجتماعی، آسیبشناسی نهادها، سیاستها و نظام اجرایی، تحلیل زمینهها و عوامل فرهنگی- اجتماعی مؤثر، راهکارهای و مؤلفهها مداخله در زمینه پوشش و مانند آن مورد بحث قرار گرفته است. آقای شفیعی سروستانی در کتابی با عنوان «حجاب: مسئولیتها و اختیارات دولت اسلامی» به رویکرد یاد شده تعداد قابل توجهی از مقالات این حوزه را که عناوین برخی از آنها در سطور پیشین ذکر شد، جمع آوری کردهاند.
تحقیق پیش رو سعی کرده است تا سیاستگذاری فرهنگی پوشش در جمهوری اسلامی ایران را مورد بررسی قرار دهد. از این منظر با بررسی رابطه پوشش و فرهنگ، مبانی مداخله حکومت در حوزه فرهنگ را مورد بحث قرار داده و بر این اساس مبانی دخالت حکومت در پوشش و نیز مهمترین بحث در این زمینه یعنی نحوه و چگونگی مداخله حکومت در زمینه پوشش را بررسی کرده است تا در خاتمه و بر اساس مباحث پیشین سیر تحول سیاستها و مداخلات نظام جمهوری اسلامی ایران را در طول سه دهه انقلاب اسلامی از نظر بگذراند.
۱-۴- سؤالات تحقیق
بر اساس آنچه گفته شد سؤال اصلی این تحقیق اینگونه خواهد بود که:
– سیاستگذاریها و اقدامات فرهنگی حاکمیت در زمینهی فرهنگ پوشش در طول سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۸۸ چه سیر تحولی را طی نموده است؟
این تحقیق سعی خواهد کرد به عنوان مقدمه پاسخ به سؤال اصلی به چند سؤال فرعی نیز پاسخ دهد:
– کدام سازمانها عهدهدار سیاستگذاری و اجرا در زمینه فرهنگ پوشش هستند؟
– وظایف و کارکردهای این سازمانها چیست؟
– تا کنون چه سیاستها و عملکردهایی در این حوزه اتخاذ و اجرا شده است؟
۱-۵- روش تحقیق
این تحقیق سعی میکند تا با بهره گرفتن از روش توصیفی- تحلیلی و از طریق مطالعات کتابخانهای به سؤالات مورد نظر پاسخ گوید. در این راستا از منابع و متون با ادبیات فقهی، فرهنگی و سیاستگذاری استفاده شده و اسناد سیاستی و قانونی نیز مورد بررسی قرار گرفته است.
۱-۶- اهداف تحقیق
– تبیین مبانی مداخله حاکمیت در حوزه فرهنگ
– تبیین مبانی مداخله حاکمیت در حوزه پوشش
– تبیین نحوه مداخله حکومت در حوزه پوشش افراد جامعه
– بررسی سیر تحول مداخلات حاکمیت در زمینه پوشش و حجاب
۱-۷- سازمان تحقیق
این تحقیق سعی کرده است بر اساس سؤالات طرح شده مباحث مورد نظر را در پنج فصل ارائه دهد:
فصل اول: کلیات تحقیق
فصل دوم: در این فصل در پی تبیین و پاسخگویی به رابطه میان فرهنگ و پوشش هستیم و در ادامه و بخش دوم این فصل به تعریف و تبیین پوشش از منظر فرهنگ اسلامی خواهیم پرداخت.
فصل سوم: فصل سوم این تحقیق نیز در دو بخش پیگیری خواهد شد. در بخش اول درباره مبانی دخالت حکومت در فرهنگ به بحث و بررسی خواهیم پرداخت. بخش دوم این فصل نیز مبانی دخالت حکومت در زمینه لباس و نیز نحوه و چگونگی این مداخله را مورد مطالعه قرار میدهد.
فصل چهارم: در این فصل به بررسی سیر تحول مداخلات حکومت در زمینه حجاب و پوشش افراد جامعه میپردازیم. به نظر میرسد مروری بر بستر تاریخی مداخله حکومت در زمینه پوشش به روشنتر شدن فضای بحث کمک بیشتری نماید. بر این اساس مداخله رژیم پهلوی را در دو مقطع از نظر گذرانده و سپس سه دهه پس از انقلاب را مطالعه میکنیم.
فصل پنجم نیز در برگیرنده نتایج برگرفته شده از این تحقیق است.
۱-۸- مشکلات و موانع تحقیق
– مبهم بودن حیطه تحقیق به جهت ابهام در ارتباط میان مباحث سیاستگذاری عمومی- دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران- و سیاستگذاری و خطمشیگذاری در رشته معارف اسلامی و مدیریت و رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق (ع) و تلاش در جهت مشخص کردن حیطه تحقیق (مطالعه و پرسش و مشاوره با اساتید حوزه سیاستگذاری عمومی- دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران- و نیز اساتید مدیریت)
– تشتت و پراکندگی سازمانی در مسئله پوشش
– عدم همکاری دفتر فرهنگی اجتماعی وزارت کشور به عنوان سازمان نظارتی بر مسئله پوشش و حجاب در جامعه
– حساسیت برخی از تحقیقات انجام شده در این حوزه و عدم امکان دسترسی به آنها
– رویکرد فقهی و حقوقی در منابع موجود و نیز بررسی عملکرد رژیم پهلوی در مطالعات صورت گرفته در حوزه پوشش
– کمبود منابع با رویکرد تحقیق پیش رو
– سهل و ممتنع بودن موضوع تحقیق: ممکن است مطالعه و تحقیق در حوزه پوشش افراد جامعه در نگاه اول سهل و آسان به نظر برسد اما در واقع حیطه پوشش و مطالعه و پژوهش در آن بسیار مشکل است. این مسئله از آنجا ناشی میشود که این موضوع از عوامل متعددی متأثر است و علاوه بر آن پیشرفتهای کنونی جامعه بشری بر تعدد عوامل مؤثر بر آن دامن زده است. از سوی دیگر تنوع قومی و خرده فرهنگهای جامعه ایرانی و نیز پیچیدگیهای فرهنگی آن بررسی این موضوع را پیچیدهتر و مشکلتر میکند.
فصل دوم: پوشش و فرهنگ
مقدمه
این فصل با عنوان فرهنگ و پوشش شامل دو بخش است در بخش اول به رابطه فرهنگ و پوشش خواهیم پرداخت. لباس یکی از مؤلفههای مهم فرهنگی هر جامعه است که به نوعی با ارزشهای حاکم بر آن نیز گره خورده است و به عنوان یک ابزار مهم برای شناخت فرهنگها و نیز تمایز میان ملل مختلف و حتی نفوذ در ساختار فرهنگی و ارزشی جوامع بکار گرفته میشود.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
پوشش و لباس از سویی تابعی از فرهنگ است و از سوی دیگر خود به عنوان نماد فرهنگ و ارزشهای خاص هر جامعه و فرهنگ به شمار میرود. پوشش یکی از زیربخشهای نظام فرهنگی است که هر چند با نظامهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی پیوند خورده است اما پیش از هر چیز و از اولین و برجستهترین نقشهای آن نقش و زمینه فرهنگی آن است. به عبارتی هر چند پوشش در آغاز شکلگیری اجتماعات بشری نقش حفاظتی داشته، اما با توسعه فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی زمینه و نقش فرهنگی آن برجسته و نمادین شده است.
در بخش دوم این فصل نیز پوشش را از منظر فرهنگ اسلامی مورد مطالعه قرار خواهیم داد. چنانکه گفتیم لباس یکی از مؤلفههای فرهنگی جامعه است که با ارزشهای حاکم بر آن گره خورده است. بر این اساس و از آنجا که لباس و پوشش در جامعه ما بیشتر متأثر از نظام ارزشهای دینی است، میکوشیم پوشش را از منظر ارزشهای اسلامی مورد بحث قرار دهیم.
۲-۱- فرهنگ
۱-۱-۲- ضرورت تعریف فرهنگ
بحث در مورد تعریف فرهنگ از دو جهت حائز اهمیت است. اول اینکه پوشش و لباس در هر جامعه با فرهنگ پیوندی ناگسستنی دارد و چنانکه خواهیم گفت رابطه پوشش جامعه و فرهنگ آن رابطهای دو سویه است و بدون تعریف فرهنگ و شناخت سطوح و اجزای آن نمیتوان رابطه پوشش و فرهنگ را به خوبی درک نمود. علاوه بر آن عامل دیگری که تعریف فرهنگ را ضروری میسازد تأثیر تعریف فرهنگ بر حوزه سیاستگذاری و خطمشیگذاری است. در واقع با توجه به تنوع و تکثر دیدگاهها در حوزه بنیادین فرهنگ، نوع تعریف از فرهنگ است که تا حدود زیادی چارچوب سیاستگذاری فرهنگی را مشخص میکند. امروزه کشورهای مختلف در تلاشند تا با ارائه تعاریف ملی از فرهنگ نوع نگاه خود به حوزه فرهنگ را سامان داده و چارچوب متمایزی برای خطمشیگذاری فرهنگی برای خود فراهم آورند. این تعاریف خود ملهم و منتج از نظامهای فکری و ارزشی کلان جامعه میباشد. تعاریف ملی از فرهنگ به دنبال آن است تا نظام ارزشی جامعه در حوزه خطمشیگذاری فرهنگی نیز امتداد یابد.
فیاض (۱۳۷۳) با تأکید بر ضرورت توجه به موضوع تعریف فرهنگ، نشان میدهد که چگونگی تعریف فرهنگ کاملاً بر حوزه خطمشیگذاری حاکم بوده و بر آن تأثیرگذار است. وی در ادامه با اتخاذ رویکرد مردمشناختی پنج دسته کلان از تعاریف فرهنگ (که هر کدام نتایج سیاستگذارانه متفاوتی دارند) ارائه میدهد که عبارتند از: ۱- دیدگاه مارکسیستی یا تضادگرایانه، ۲- دیدگاه تکاملگرایانه، ۳- دیدگاه ساختی، ۴- دیدگاه کارکردگرایی و ۵- دیدگاه عوامگرایی فرهنگی. در این راستا به عنوان مثال در دیدگاه اول فرهنگ روبنایی است که روابط اقتصادی آن را تعیین میکند، خطمشیگذاری فرهنگی مبتنی بر برنامهریزی اقتصادی بوده و رویکردی مکانیکی به فرهنگ به دنبال دارد.
۲-۱-۲- درآمدی بر مفهوم فرهنگ
واژه فرهنگ به معنایی که امروزه به کار میرود حاصل یک تحول تاریخی است و فرهنگ در هر زبان تحولی خاص را پیموده است که تنها با توجه به سرنوشت این واژه در هر مورد قابل درک است. «تاریخ مفهوم فرهنگ چنانکه امروز در علم بکار میرود داستان پدید آمدن یک مفهوم تازه است از میان فحواهای گوناگون یک واژه موجود که اندک اندک از آن بیرون کشیده شده است»(آشوری، ۱۳۵۹: ۱۵) واژه فرهنگ در فارسی مرکب از دو جزء «فر» و «هنگ» است. «فر» پیشوند و به معنای جلو، بالا، بر، پیش و «هنگ» از ریشه باستانی و به معنی کشیدن و سنگین وزن میباشد. این واژه مرکب در ادبیات فارسی برای معانی گوناگونی چون علم و دانش، فنون و حرفهها، هنر و مانند آن بکار رفته است که با معانی برخاسته از ریشه کلمه متفاوت است.
واژه فرهنگ نخستین بار در زبانهای اروپایی به کار رفت. واژه culture نخستین بار پس از سال ۱۷۵۰ میلادی و در زبان آلمانی بکار رفته است. فرهنگ در زبانهای اروپایی نخست به معنای پروراندن و کشت و کار و تولید در عرصه کشاورزی و باغداری و مانند آن به کار رفته است. بعدها و در اوایل قرن ۱۶ میلادی، همراه با تحولاتی که در اروپای بعد از رنسانس و انقلاب صنعتی حاصل شد تغییراتی پیدا کرد و مفاهیمی مانند بهسازی و پیشرفت و رشد و ترقی و تکامل و خردگرایی و روشنگری جایگزین آن شد. «در زبانهای رومانسی و انگلیسی در ابتدا واژه civilization به جای culture استفاده کرده و از آن معانی پرورش، بهسازی، تهذیب یا پیشرفت اجتماعی را اراده میکردند.» (آشوری، ۱۳۵۹: ۱۶)
مقوله و مفهوم فرهنگ یکی از پرکاربردترین واژهها در زندگی اجتماعی انسانهاست و نمیتوان حد و حدود مشخصی برای کاربرد این مفهوم قائل شد. چنان که امروزه تعاریف و ویژگیهای مختلفی از این مفهوم ارائه شده است که با توجه به جهانبینیها، ارزشها، ایدئولوژیها و نوع استفاده و کاربرد مورد نظر، این مفهوم را تعریف و طبقهبندی میکنند و عمدتاً ابعاد جامعهشناسانه، مردمشناسانه و روانشناسانه آن در نظر گرفته میشود.
در سدههای اخیر فرهنگ در جامعه ما نیز نوسانات زیادی داشته است انتخاب فرهنگ به جای واژه معارف، سپس انتخاب واژه آموزش و پرورش به جای آن و همراهی و معیت آن با هنر، علوم، آموزش عالی، ارشاد و امثال آن مؤید این امر است. از سوی دیگر استعمال واژه فرهنگ در متون قدیمی زبان و ادبیات و همچنین متون روایی و اسلامی نشانگر وجه دینی و معنوی و الهی و اخلاق و تربیت مبتنی بر آن بوده است. این نقطه تفاوت معنی فرهنگ در ادبیات جامعه ایران با معنی فرهنگ در تلقی شایع آن پس از رنسانس است. (رفیع، ۱۳۷۴: ۲۶۳ و ۲۷۹)
۳-۱-۲- تعریف فرهنگ
فرهنگ واژه گستردهای است که بحثهای بسیار زیادی پیرامون تعریف آن میان صاحبنظران و پژوهشگران حیطه مطالعات فرهنگی وجود دارد. «پهلوان»، در کتاب «فرهنگ و تمدن» فراهم آوردن تعریفی واحد از فرهنگ را نه تنها کاری دشوار که غیرممکن میشمارد و اظهار میکند که «کلاکون»[۱] و «کروبر»[۲] در تلاشی برای جمع آوری تعاریف فرهنگ تا نیمه قرن بیستم حدود ۱۶۴ تعریف از این مفهوم ارائه دادهاند(پهلوان، ۱۳۸۸: ۶۸). این تعاریف پس از گذشت ۵۰ سال به حدود سه برابر افزایش پیدا کرده است که خود نشانگر افزایش استفاده از فرهنگ در دوره جدید است.
تعریف «ادوارد تایلور»[۳] از جمله اولین تعاریف از فرهنگ است. او در تعریف خود از فرهنگ مینویسد: «فرهنگ به مفهوم عام خود مجموعه پیچیدهای است مشتمل بر اعتقادها، اخلاق، رسوم، حقوق، معارف و همه عاداتی که بشر به عنوان عنصری از اجتماع کسب نموده است.» (پهلوان، ۱۳۸۸: ۷۰)
«آنتونی گیدنز» در کتاب «جامعهشناسی» در تعریف فرهنگ مینویسد: «فرهنگ عبارت است از ارزشهایی که اعضای یک گروه معین دارند، هنجارهایی که از آن پیروی میکنند و کالاهای مادی که تولید میکنند. ارزشها، آرمانهای انتزاعی هستند، حال آن که هنجارها، اصول و قواعد معینی هستند که از مردم انتظار میرود آنها را رعایت کنند.» (گیدنز، ۱۳۷۳: ۳۶) در جای دیگر مینویسد: «فرهنگ به مجموعه شیوه زندگی اعضای یک جامعه اطلاق میشود و چگونگی لباس پوشیدن آنها، رسوم ازدواج و زندگی خانوادگی، الگوهای شغلی، مراسم مذهبی و سرگرمیها و اوقات فراغت همه را در برمیگیرد و همچنین شامل کالاهایی میشود که تولید میکنند و برای آنها مهم است مانند تیروکمان، خیش، کارخانه، ماشین، کتاب و مسکن.» (گیدنز، ۱۳۷۳: ۳۶)
[دوشنبه 1401-04-06] [ 01:09:00 ق.ظ ]
|