کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو


 



لباس به عنوان یک پدیده فرهنگی قدمتی به اندازه زندگی بشر داشته و در سراسر زندگی انسان و تا هنگام مرگ همراه اوست. پوشاک به مثابه همراه همیشگی انسان دارای اهمیت فراوانی است که تأثیرات و کارکردهای مختلفی چون فرهنگی، مذهبی-آیینی، سیاسی، اقتصادی، نشانه‌شناسی و ارتباطی، زیبایی‌شناسی، مردم‌شناسی، روانی، اقلیمی و…. دارد و می‌توان آن را از دیدگاه‌های مختلفی از قبیل روان‌شناسی، اخلاق، اقتصاد، جامعه‌شناسی، مذهب، قانون، تاریخ و جغرافیا بررسی کرد.
کارکردهای گوناگون لباس سبب ظهور مسائل مختلف در حوزه اجتماع مانند مسائل اخلاقی-اجتماعی(عفاف و حجاب، فساد اخلاقی و ناهنجاری های اجتماعی و طرح مسئله امنیت اخلاقی-اجتماعی)، فرهنگی(مد و مدگرایی، تهاجم فرهنگی و غرب‌گرایی و غرب‌زدگی در پوشش، هویت ملی و طرح مسئله لباس ملی) و اقتصادی(سلطه اقتصادی و تبدیل شدن کشورها و جوامع به بازار مصرف تولیدات کشورهای بیگانه و آسیب به تولیدات داخلی) شده است. بر این اساس پوشش یکی از نمادهای فرهنگی و از ارزش‌های خاص هر جامعه و فرهنگ و به خصوص فرهنگ اسلامی-ایرانی ما به شمار می‌رود که در طی چند دهه عمر انقلاب همواره با مسائل فرهنگی و اجتماعی دیگری گره خورده و مورد سؤال واقع شده است.
از سوی دیگر توجه به نقش حکومت در زمینه فرهنگ سازی در این زمینه انکارناپذیر بوده و در نگاهی عمیق‌تر، ضروری و اساسی است. در سده‌ی اخیر موضوع پوشش همواره مورد توجه جوامع اسلامی، اندیشمندان و رهبران فرهنگی و دولت‌ها بوده است. در جمهوری اسلامی ایران نیز حجاب و عفاف در طول چند دهه اخیر همواره یکی از معضل‌های مهم فرهنگی و اجتماعی جامعه بوده و مورد توجه صاحبنظران، کارشناسان و مسئولان دستگاه‌های فرهنگی جامعه قرار گرفته است. در سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی طرح‌ها و برنامه‌های مختلفی از سوی نهادها و سازمان‌های مختلف در جهت گسترش و نهادینه سازی فرهنگ عفاف و حجاب در جامعه، تدوین و تصویب شده است.
حال با توجه به اهمیت و ضرورت پوشش به عنوان یکی از مهم‌ترین مسائل فرهنگی جوامع و به خصوص جامعه ایران از یک سو و نقش بی‌بدیل و غیرقابل انکار حکومت‌ها در این زمینه، بجاست که سیاست‌های دولت در این زمینه را مورد سؤال قرار دهیم و بپرسیم حکومت در قبال این مسئله مهم فرهنگی چه اقداماتی انجام داده و سیر تحول سیاستگذاری و مداخله دولت در حوزه پوشش افراد جامعه پس از انقلاب اسلامی ایران تا کنون به چه صورت بوده است.
۱-۲- ضرورت و اهمیت تحقیق
پدیده لباس و پوشش از مقوله‌های پر فراز و نشیب در دوره‌های معاصر بوده است که به رغم گذشت حدود سه دهه از عمر انقلاب اسلامی ایران و تأکید بر این هنجار از ابتدای انقلاب اسلامی هنوز شاهد ثبات کامل در این زمینه نیستیم. این تحقیق به منظور فراهم ساختن پاسخی نظری به این سؤال است که در این مدت چه اقدامات و تدابیری در جهت رسیدن به نقطه‌ای که مسئله حجاب و لباس افراد در جامعه مطابق با موازین فرهنگی- دینی یک جامعه اسلامی باشد صورت پذیرفته است. پاسخ به این سؤال و اطلاع از اقدامات گذشته می‌تواند در جهت تصمیم‌گیری‌ها و اقدامات فرا روی سیاستگذاران در این حوزه مؤثر باشد.
۱-۳- سابقه تحقیق
حوزه تحقیقات حول مسئله پوشش گسترده و متنوع است. تعداد قابل توجهی از منابع اطلاعاتی در حوزه پوشش مربوط به بررسی فقهی پوشش یا مقایسه پوشش اسلامی با پوشش در دیگر ادیان است. تعدادی نیز به بررسی‌های جامعه‌‌شناختی، تاریخی، زمینه‌های اثرپذیری و مانند آن پرداخته‌اند. یکی از مسائل و حوزه‌های مطالعاتی و تحقیقاتی مرتبط با بحث رابطه حکومت و پوشش است. در این حوزه نیز منابع اطلاعاتی از منظرهای گوناگون به مسئله پوشش نگریسته‌اند.
برخی از منابع در این حوزه از منظر حقوقی و کیفری به بررسی رابطه حکومت و پوشش پرداخته‌اند که از جمله آنها می‌توان به پایان‌نامه‌ای با عنوان «مداخله کیفری جمهوری اسلامی در زمینه پوشش نامناسب» اشاره کرد. مقالات متعددی نیز از منظر حقوقی و کیفری این بحث را دنبال کرده‌اند که از جمله آنها «بررسی قوانین کیفری ایران در زمینه پوشش مردم»، «نقد سیاست جنایی جمهوری اسلامی ایران در برخورد با بدحجابی»، «نگرش جرم‌شناختی به پدیده بی‌حجابی» و …. را می‌توان نام برد.
از سوی دیگر برخی مقالات در این حوزه به رشته تحریر درآمده‌اند. این مقالات نیز به مسائلی مانند مبانی مسئولیت و اختیارات و یا وظایف حکومت اسلامی در زمینه پوشش از منظر فقهی پرداخته‌اند. منابع دیگری نیز از منظر فرهنگی- اجتماعی به رابطه حکومت و پوشش پرداخته‌اند. در این دسته از منابع نیز مطالعاتی در زمینه جامعه‌شناسی پوشش، رابطه پوشش با هویت و تکامل اجتماعی، آسیب‌شناسی نهادها، سیاست‌ها و نظام اجرایی، تحلیل زمینه‌ها و عوامل فرهنگی- اجتماعی مؤثر، راهکارهای و مؤلفه‌ها مداخله در زمینه پوشش و مانند آن مورد بحث قرار گرفته است. آقای شفیعی سروستانی در کتابی با عنوان «حجاب: مسئولیت‌ها و اختیارات دولت اسلامی» به رویکرد یاد شده تعداد قابل توجهی از مقالات این حوزه را که عناوین برخی از آنها در سطور پیشین ذکر شد، جمع‌ آوری کرده‌اند.
تحقیق پیش رو سعی کرده است تا سیاستگذاری فرهنگی پوشش در جمهوری اسلامی ایران را مورد بررسی قرار دهد. از این منظر با بررسی رابطه پوشش و فرهنگ، مبانی مداخله حکومت در حوزه فرهنگ را مورد بحث قرار داده و بر این اساس مبانی دخالت حکومت در پوشش و نیز مهم‌ترین بحث در این زمینه یعنی نحوه و چگونگی مداخله حکومت در زمینه پوشش را بررسی کرده است تا در خاتمه و بر اساس مباحث پیشین سیر تحول سیاست‌ها و مداخلات نظام جمهوری اسلامی ایران را در طول سه دهه انقلاب اسلامی از نظر بگذراند.
۱-۴- سؤالات تحقیق
بر اساس آنچه گفته شد سؤال اصلی این تحقیق اینگونه خواهد بود که:
– سیاستگذاری‌ها و اقدامات فرهنگی حاکمیت در زمینه‌ی فرهنگ پوشش در طول سال‌های ۱۳۶۸ تا ۱۳۸۸ چه سیر تحولی را طی نموده است؟
این تحقیق سعی خواهد کرد به عنوان مقدمه پاسخ به سؤال اصلی به چند سؤال فرعی نیز پاسخ دهد:
– کدام سازمان‌ها عهده‌دار سیاستگذاری و اجرا در زمینه فرهنگ پوشش هستند؟
– وظایف و کارکردهای این سازمان‌ها چیست؟
– تا کنون چه سیاست‌ها و عملکردهایی در این حوزه اتخاذ و اجرا شده است؟
۱-۵- روش تحقیق
این تحقیق سعی می‌کند تا با بهره گرفتن از روش توصیفی- تحلیلی و از طریق مطالعات کتابخانه‌ای به سؤالات مورد نظر پاسخ گوید. در این راستا از منابع و متون با ادبیات فقهی، فرهنگی و سیاستگذاری استفاده شده و اسناد سیاستی و قانونی نیز مورد بررسی قرار گرفته است.
۱-۶- اهداف تحقیق
– تبیین مبانی مداخله حاکمیت در حوزه فرهنگ
– تبیین مبانی مداخله حاکمیت در حوزه پوشش
– تبیین نحوه مداخله حکومت در حوزه پوشش افراد جامعه
– بررسی سیر تحول مداخلات حاکمیت در زمینه پوشش و حجاب
۱-۷- سازمان تحقیق
این تحقیق سعی کرده است بر اساس سؤالات طرح شده مباحث مورد نظر را در پنج فصل ارائه دهد:
فصل اول: کلیات تحقیق
فصل دوم: در این فصل در پی تبیین و پاسخگویی به رابطه میان فرهنگ و پوشش هستیم و در ادامه و بخش دوم این فصل به تعریف و تبیین پوشش از منظر فرهنگ اسلامی خواهیم پرداخت.
فصل سوم: فصل سوم این تحقیق نیز در دو بخش پیگیری خواهد شد. در بخش اول درباره مبانی دخالت حکومت در فرهنگ به بحث و بررسی خواهیم پرداخت. بخش دوم این فصل نیز مبانی دخالت حکومت در زمینه لباس و نیز نحوه و چگونگی این مداخله را مورد مطالعه قرار می‌دهد.
فصل چهارم: در این فصل به بررسی سیر تحول مداخلات حکومت در زمینه حجاب و پوشش افراد جامعه می‌پردازیم. به نظر می‌رسد مروری بر بستر تاریخی مداخله حکومت در زمینه پوشش به روشن‌تر شدن فضای بحث کمک بیشتری نماید. بر این اساس مداخله رژیم پهلوی را در دو مقطع از نظر گذرانده و سپس سه دهه پس از انقلاب را مطالعه می‌کنیم.
فصل پنجم نیز در برگیرنده نتایج برگرفته شده از این تحقیق است.
۱-۸- مشکلات و موانع تحقیق
– مبهم بودن حیطه تحقیق به جهت ابهام در ارتباط میان مباحث سیاستگذاری عمومی- دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران- و سیاستگذاری و خط‌مشی‌گذاری در رشته معارف اسلامی و مدیریت و رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق (ع) و تلاش در جهت مشخص کردن حیطه تحقیق (مطالعه و پرسش و مشاوره با اساتید حوزه سیاستگذاری عمومی- دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران- و نیز اساتید مدیریت)
– تشتت و پراکندگی سازمانی در مسئله پوشش
– عدم همکاری دفتر فرهنگی اجتماعی وزارت کشور به عنوان سازمان نظارتی بر مسئله پوشش و حجاب در جامعه
– حساسیت برخی از تحقیقات انجام شده در این حوزه و عدم امکان دسترسی به آنها
– رویکرد فقهی و حقوقی در منابع موجود و نیز بررسی عملکرد رژیم پهلوی در مطالعات صورت گرفته در حوزه پوشش
– کمبود منابع با رویکرد تحقیق پیش رو
– سهل و ممتنع بودن موضوع تحقیق: ممکن است مطالعه و تحقیق در حوزه پوشش افراد جامعه در نگاه اول سهل و آسان به نظر برسد اما در واقع حیطه پوشش و مطالعه و پژوهش در آن بسیار مشکل است. این مسئله از آنجا ناشی می‌شود که این موضوع از عوامل متعددی متأثر است و علاوه بر آن پیشرفت‌های کنونی جامعه بشری بر تعدد عوامل مؤثر بر آن دامن زده است. از سوی دیگر تنوع قومی و خرده فرهنگ‌های جامعه ایرانی و نیز پیچیدگی‌های فرهنگی آن بررسی این موضوع را پیچیده‌تر و مشکل‌تر می‌کند.
فصل دوم: پوشش و فرهنگ
مقدمه
این فصل با عنوان فرهنگ و پوشش شامل دو بخش است در بخش اول به رابطه فرهنگ و پوشش خواهیم پرداخت. لباس یکی از مؤلفه‌های مهم فرهنگی هر جامعه است که به نوعی با ارزش‌های حاکم بر آن نیز گره خورده است و به عنوان یک ابزار مهم برای شناخت فرهنگ‌ها و نیز تمایز میان ملل مختلف و حتی نفوذ در ساختار فرهنگی و ارزشی جوامع بکار گرفته می‌شود.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

پوشش و لباس از سویی تابعی از فرهنگ است و از سوی دیگر خود به عنوان نماد فرهنگ و ارزش‌های خاص هر جامعه و فرهنگ به شمار می‌رود. پوشش یکی از زیربخش‌های نظام فرهنگی است که هر چند با نظام‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی پیوند خورده است اما پیش از هر چیز و از اولین و برجسته‌ترین نقش‌های آن نقش و زمینه فرهنگی آن است. به عبارتی هر چند پوشش در آغاز شکل‌گیری اجتماعات بشری نقش حفاظتی داشته، اما با توسعه فعالیت‌های اجتماعی و فرهنگی زمینه و نقش فرهنگی آن برجسته و نمادین شده است.
در بخش دوم این فصل نیز پوشش را از منظر فرهنگ اسلامی مورد مطالعه قرار خواهیم داد. چنان‌که گفتیم لباس یکی از مؤلفه‌های فرهنگی جامعه است که با ارزش‌های حاکم بر آن گره خورده است. بر این اساس و از آنجا که لباس و پوشش در جامعه ما بیشتر متأثر از نظام ارزش‌های دینی است، می‌کوشیم پوشش را از منظر ارزش‌های اسلامی مورد بحث قرار دهیم.
۲-۱- فرهنگ
۱-۱-۲- ضرورت تعریف فرهنگ
بحث در مورد تعریف فرهنگ از دو جهت حائز اهمیت است. اول اینکه پوشش و لباس در هر جامعه با فرهنگ پیوندی ناگسستنی دارد و چنانکه خواهیم گفت رابطه پوشش جامعه و فرهنگ آن رابطه‌ای دو سویه است و بدون تعریف فرهنگ و شناخت سطوح و اجزای آن نمی‌توان رابطه پوشش و فرهنگ را به خوبی درک نمود. علاوه بر آن عامل دیگری که تعریف فرهنگ را ضروری می‌سازد تأثیر تعریف فرهنگ بر حوزه سیاستگذاری و خط‌مشی‌گذاری است. در واقع با توجه به تنوع و تکثر دیدگاه‌ها در حوزه بنیادین فرهنگ، نوع تعریف از فرهنگ است که تا حدود زیادی چارچوب سیاستگذاری فرهنگی را مشخص می‌کند. امروزه کشورهای مختلف در تلاشند تا با ارائه تعاریف ملی از فرهنگ نوع نگاه خود به حوزه فرهنگ را سامان داده و چارچوب متمایزی برای خط‌مشی‌گذاری فرهنگی برای خود فراهم آورند. این تعاریف خود ملهم و منتج از نظام‌های فکری و ارزشی کلان جامعه می‌باشد. تعاریف ملی از فرهنگ به دنبال آن است تا نظام ارزشی جامعه در حوزه خط‌مشی‌گذاری فرهنگی نیز امتداد یابد.
فیاض (۱۳۷۳) با تأکید بر ضرورت توجه به موضوع تعریف فرهنگ، نشان می‌دهد که چگونگی تعریف فرهنگ کاملاً بر حوزه خط‌مشی‌گذاری حاکم بوده و بر آن تأثیرگذار است. وی در ادامه با اتخاذ رویکرد مردم‌شناختی پنج دسته کلان از تعاریف فرهنگ (که هر کدام نتایج سیاستگذارانه متفاوتی دارند) ارائه می‌دهد که عبارتند از: ۱- دیدگاه مارکسیستی یا تضادگرایانه، ۲- دیدگاه تکامل‌گرایانه، ۳- دیدگاه ساختی، ۴- دیدگاه کارکردگرایی و ۵- دیدگاه عوام‌گرایی فرهنگی. در این راستا به عنوان مثال در دیدگاه اول فرهنگ روبنایی است که روابط اقتصادی آن را تعیین می‌کند، خط‌مشی‌گذاری فرهنگی مبتنی بر برنامه‌ریزی اقتصادی بوده و رویکردی مکانیکی به فرهنگ به دنبال دارد.
۲-۱-۲- درآمدی بر مفهوم فرهنگ
واژه فرهنگ به معنایی که امروزه به کار می‌رود حاصل یک تحول تاریخی است و فرهنگ در هر زبان تحولی خاص را پیموده است که تنها با توجه به سرنوشت این واژه در هر مورد قابل درک است. «تاریخ مفهوم فرهنگ چنانکه امروز در علم بکار می‌رود داستان پدید آمدن یک مفهوم تازه است از میان فحواهای گوناگون یک واژه موجود که اندک اندک از آن بیرون کشیده شده است»(آشوری، ۱۳۵۹: ۱۵) واژه فرهنگ در فارسی مرکب از دو جزء «فر» و «هنگ» است. «فر» پیشوند و به معنای جلو، بالا، بر، پیش و «هنگ» از ریشه باستانی و به معنی کشیدن و سنگین وزن می‌باشد. این واژه مرکب در ادبیات فارسی برای معانی گوناگونی چون علم و دانش، فنون و حرفه‌ها، هنر و مانند آن بکار رفته است که با معانی برخاسته از ریشه کلمه متفاوت است.
واژه فرهنگ نخستین بار در زبان‌های اروپایی به کار رفت. واژه culture نخستین بار پس از سال ۱۷۵۰ میلادی و در زبان آلمانی بکار رفته است. فرهنگ در زبان‌های اروپایی نخست به معنای پروراندن و کشت و کار و تولید در عرصه کشاورزی و باغداری و مانند آن به کار رفته است. بعدها و در اوایل قرن ۱۶ میلادی، همراه با تحولاتی که در اروپای بعد از رنسانس و انقلاب صنعتی حاصل شد تغییراتی پیدا کرد و مفاهیمی مانند بهسازی و پیشرفت و رشد و ترقی و تکامل و خردگرایی و روشنگری جایگزین آن شد. «در زبان‌های رومانسی و انگلیسی در ابتدا واژه civilization به جای culture استفاده کرده و از آن معانی پرورش، بهسازی، تهذیب یا پیشرفت اجتماعی را اراده می‌کردند.» (آشوری، ۱۳۵۹: ۱۶)
مقوله و مفهوم فرهنگ یکی از پرکاربردترین واژه‌ها در زندگی اجتماعی انسان‌هاست و نمی‌توان حد و حدود مشخصی برای کاربرد این مفهوم قائل شد. چنان که امروزه تعاریف و ویژگی‌های مختلفی از این مفهوم ارائه شده است که با توجه به جهان‌بینی‌ها، ارزش‌ها، ایدئولوژی‌ها و نوع استفاده و کاربرد مورد نظر، این مفهوم را تعریف و طبقه‌بندی می‌کنند و عمدتاً ابعاد جامعه‌شناسانه، مردم‌شناسانه و روانشناسانه آن در نظر گرفته می‌شود.
در سده‌های اخیر فرهنگ در جامعه ما نیز نوسانات زیادی داشته است انتخاب فرهنگ به جای واژه معارف، سپس انتخاب واژه آموزش و پرورش به جای آن و همراهی و معیت آن با هنر، علوم، آموزش عالی، ارشاد و امثال آن مؤید این امر است. از سوی دیگر استعمال واژه فرهنگ در متون قدیمی زبان و ادبیات و همچنین متون روایی و اسلامی نشانگر وجه دینی و معنوی و الهی و اخلاق و تربیت مبتنی بر آن بوده است. این نقطه تفاوت معنی فرهنگ در ادبیات جامعه ایران با معنی فرهنگ در تلقی شایع آن پس از رنسانس است. (رفیع، ۱۳۷۴: ۲۶۳ و ۲۷۹)
۳-۱-۲- تعریف فرهنگ
فرهنگ واژه گسترده‌ای است که بحث‌های بسیار زیادی پیرامون تعریف آن میان صاحب‌نظران و پژوهشگران حیطه مطالعات فرهنگی وجود دارد. «پهلوان»، در کتاب «فرهنگ و تمدن» فراهم آوردن تعریفی واحد از فرهنگ را نه تنها کاری دشوار که غیرممکن می‌شمارد و اظهار می‌کند که «کلاکون»[۱] و «کروبر»[۲] در تلاشی برای جمع آوری تعاریف فرهنگ تا نیمه قرن بیستم حدود ۱۶۴ تعریف از این مفهوم ارائه داده‌اند(پهلوان، ۱۳۸۸: ۶۸). این تعاریف پس از گذشت ۵۰ سال به حدود سه برابر افزایش پیدا کرده است که خود نشانگر افزایش استفاده از فرهنگ در دوره جدید است.
تعریف «ادوارد تایلور»[۳] از جمله اولین تعاریف از فرهنگ است. او در تعریف خود از فرهنگ می‌نویسد: «فرهنگ به مفهوم عام خود مجموعه پیچیده‌ای است مشتمل بر اعتقادها، اخلاق، رسوم، حقوق، معارف و همه عاداتی که بشر به عنوان عنصری از اجتماع کسب نموده است.» (پهلوان، ۱۳۸۸: ۷۰)
«آنتونی گیدنز» در کتاب «جامعه‌شناسی» در تعریف فرهنگ می‌نویسد: «فرهنگ عبارت است از ارزش‌هایی که اعضای یک گروه معین دارند، هنجارهایی که از آن پیروی می‌کنند و کالاهای مادی که تولید می‌کنند. ارزش‌ها، آرمان‌های انتزاعی هستند، حال آن که هنجارها، اصول و قواعد معینی هستند که از مردم انتظار می‌رود آنها را رعایت کنند.» (گیدنز، ۱۳۷۳: ۳۶) در جای دیگر می‌نویسد: «فرهنگ به مجموعه شیوه زندگی اعضای یک جامعه اطلاق می‌شود و چگونگی لباس پوشیدن آنها، رسوم ازدواج و زندگی خانوادگی، الگوهای شغلی، مراسم مذهبی و سرگرمی‌ها و اوقات فراغت همه را در برمی‌گیرد و همچنین شامل کالاهایی می‌شود که تولید می‌کنند و برای آنها مهم است مانند تیروکمان، خیش، کارخانه، ماشین، کتاب و مسکن.» (گیدنز، ۱۳۷۳: ۳۶)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1401-04-06] [ 01:09:00 ق.ظ ]




اما الگوریتم شامل ۵ مدل اساسی است :
در مدل اول(شکل ۳-۱۷)، وظایف تناوبی به m زیرمجموعه، جزءبندی می­شوند. در ابتدا قبل از عمل جزءبندی، وظایف تناوبی براساس بهره­وری­اشان بصورت صعودی مرتب می­شوند. هر زیرمجموعه از وظایف، متناظر با یک هسته می­باشد. وظایف غیرتناوبی نیز در زمان ورودشان در صف غیرتناوبی سراسری وارد و سپس به یک هسته پردازشی تخصیص داده می­شوند. هر هسته شامل صف مجزایی است که برای نگهداری وظایف تناوبی و غیرتناوبی در هر لحظه استفاده می­ شود.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

Partition(T,PQ,P) {
Populate periodic task set T in PQ;
Sort PQ in ascending order by UT;
Partition_WFD(PQ);
}
شکل ۳-۱۷ شبه‌کد الگوریتم جزبندی با WFD ]37[
شکل ۲۰شکل ۳-۱۷ شبه‌کد الگوریتم جزبندی با WFD [37]
مدل زمانبند دوم(شکل ۳-۱۸)، وظایف تناوبی و همینطور وظایف غیرتناوبی را با بهره گرفتن از سیاست EDF زمانبندی می­ کند. وظایف غیرتناوبی بصورت سراسری در زمان ورودشان و یا در زمان مهاجرتشان، به هسته­های مختلف تخصیص داده می­شوند. مدل ۵ (شکل ۳-۲۱)(Select-Processor())، هسته متناظر برای اجرای وظیفه غیرتناوبی را پیدا می­ کند. سپس سررسید مجازی روی هر هسته محاسبه می­ شود و هسته­ای که نزدیکترین سررسید مجازی را دارا باشد برای اجرای وظیفه غیرتناوبی مورد نظر، بکار برده می­ شود. این به این معنی است که هسته‌ای که اگر وظیفه غیرتناوبی در آن قرار بگیرد سریع‌تر اجرا شود، انتخاب می‌شود. همان طور که شبه‌کد شکل ۳-۱۸ مشاهده می‌کنید، در ابتدا همه وظایف تناوبی را وارد صف‌های مربوط به هر هسته که با توجه به الگوریتم تخصیص داده شده بودند، می‌کند و هر وظیفه غیرتناوبی که در هر لحظه ممکن است برسد را نیز وارد صف کلی وظایف غیرتناوبی می‌کند، سپس اگر صف وظایف غیرتناوبی خالی بود، برای وظایف تناوبی در هر صف هسته‌ها الگوریتم EDF اجرا می شود.
Scheduler (T, A, PQ, P, JQueue) {
Join all pending periodic jobs till time t to a queue in JQueue;
Join aperiodic jobs to AQ qrrived at time t;
If (!is_Empty(AQ)) then
p_id = select_processor(AJobhead);
insert AJobhead­ in JQp_id;
For all Pb ۱≤i≤m
If (! Finished(Jobhead[i]) or ! preempted(Jobhead[i]) ) then
Execute_edf(Jobhead[i], JQi ,Pi);
Else
Sched_edf(Jobhead[i], JQi ,Pi);
}
شکل ۳-۱۸ شبه کد زمانبند پیشنهادی در ]۳۷[
شکل ۲۱شکل ۳-۱۸ شبه کد زمانبند پیشنهادی در [۳۷]
مدل سوم(شکل ۳-۱۹) (execute-edf())، رخدادهایی مثل ورود وظایف با اولویت بالاتر / پایین­تر را کنترل می­ کند. درصورتیکه در حین اجرا، وظیفه با اولویت بالاتری وارد سیستم شود، این مدل وظیفه در حال اجرا را قبضه کرده و وظیفه تازه­وارد را اجرا می­ کند در غیراینصورت اجرای وظیفه جاری ادامه می­یابد.
Execute_edf(Jobhead[P­_id] , JQ­p_id , P_id) {
Execute Jobhead[P­_id];
If ((isHigherPriority(Jobarrived[P­_id])) and (!isFinished(Jobhead[P­_id])) then
Insert Jobarrived[P­_id] in JQ­p_id ;
Preempt Jobarrived[P­_id];
Else
Insert Jobarrived[P­_id] in JQ­p_id ;
Execute Jobhead[P­_id];
}شکل ۲۲شکل ۳-۱۹ شبه‌کد سیاست اجرای EDF [37]
شکل ۳-۱۹ شبه‌کد سیاست اجرای EDF ]37[
مدل چهارم (شکل ۳-۲۰ )(sched-edf())، در هر نقطه زمانبندی فراخوانی می­ شود. این مدل وظیفه بعدی را براساس EDF، زمانبندی کرده همچنین مسئول مهاجرت وظایف غیرتناوبی نیز می­باشد.
Sched_edf(Jobhead[P­_id] , , JQ­p_id , P_id) {
If (isFinished(Jobhead[P­_id])) then
If (! IsEmpty(JQ­p_id)) then
execute_edf(Jobhead[P­_id] , , JQ­p_id , P_id);
Else
CPU remains idle;
If (ispreempted(Jobhead[P­_id])) then
If (Jobhead[P­_id] is peridic) then
execute_edf(Jobhead[P­_id] , , JQ­p_id , P_id);
If (Jobhead[P­_id] is aperidic) then
Selected_pid = select­processor(Jobhead[P­_id]);
Migrate Jobhead[P­_id] in JQ of Selected_pid;

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:09:00 ق.ظ ]




طرح تشکیل انجمن آثار ملی را هرتسفلد[۱۴] پیشنهاد کرد. این انجمن توسط محمدعلی فروغی در آذرماه سال ۱۳۰۴ در تهران بنیاد نهاده شد. تأسیس و گسترش مراکز تعلیم و تربیت جدید و گنجاندن دروسی با دورنمایه ایدئولوژی رسمی باستانگرایی در عداد همین تلاش قرار دارد. سمیح فارسون و مهرداد مشایخی در یک تحقیق مقایسه‌ای درباره پیام‌های عقیدتی ـ سیاسی کتاب‌های مدارس دوره پهلوی و جمهوری اسلامی، به نتایج قابل توجهی رسیده‌اند. موضوع پیام‌ها در دوره پهلوی، شامل سنت و اسطوره‌های ایران باستان، ایران قبل از اسلام، تمجید از شاه، تبلیغات مربوط به برنامه‌نوسازی در دوران شاه، وطن‌پرستی، ارزیابی نکات مثبت حکومت و پیام‌های ملی‌گرایانه می‌باشد (اتحاد، ۱۳۷۸، ص۷۴). تأسیس فرهنگستان انعکاس عمل سیاست ایران‌گرایی این دوره است. ضرورت ایجاد وحدت ملی و مقابله یا تشتت اجتماعی زمینه‌ ظهور چنین سازمانی را فراهم آورد.
در نزد متجددان وجود زبان‌ها و لهجه‌ها، اقوام مختلف مانع جدی نظام متمرکز و واحد ملی در ایران بود که امحای این زبان‌ها و لهجه‌ها در کنار ادغام بیولوژیک اقوام به زعم آنها خود سبب‌ساز وحدت ملی می‌شد. از سوی دیگر، از نظر آنان زبان قدیم مانع جدی تجدد مطلوب بود. مسئولیت یکپارچگی زبانی به عهده فرهنگستان بود و وجود زبان‌های قومی مطابق با سنت‌های دیرینه اقوام ایرانی در خور ضدیت با روح تجددخواهی قلمداد شد. به گونه‌ای که تجددخواهی این دوره چنین توجهات گذشته‌گرا را برنمی‌تافت. لذا سازمانی برای از بین بردن این خصلت‌های کهنه لازم بود. مجمع دیگری با عنوان «انجمن وضع لغات و اصطلاحات علمی» توسط عیسی صدیق اعلم و به شیوه دانشگاه‌های آمریکایی در سال ۱۳۱۱ ش تأسیس شد که تا سال ۱۳۱۹ ش (پنج سال بعد از تأسیس فرهنگستان) به امر وضع لغات فارسی اشتغال داشت که برخی از آن لغات به تصویب فرهنگستان رسید (ذاکر، ۱۳۸۶، ص۱۵۵). علی‌اصغر حکمت می‌گوید: فروغی در این زمینه از من خواست از روی اساسنامه آکادمی‌های اروپا اساسنامه‌ای برای تأسیس چیزی نظیر آن در ایران تهیه کنم (اتحاد، ۱۳۷۸، ص۷۰). عیسی صدیق نیز به تهیه اساسنامه‌ای ابتدایی به این منظور برای فروغی اشاره دارد و در پایان می‌افزاید که کمیسیونی به دستور فروغی با ریاست وزیر معارف و چند تن از استادان دانشگاه تشکیل شد اساسنامه مورد نظر فراهم آمد. این اساسنامه در ۲۶ اردیبهشت ۱۳۱۴ ش به تصویب هیأت دولت رسید و در پنجم خرداد همان سال برای اجرا به وزارت معارف ابلاغ شد (صدیق، ۱۳۵۵، ص۲۳۹). غلامعلی رعدی آذرخشی می‌گوید مواد اول و دوم این اساسنامه را که راهنما و الهام‌بخش فرهنگستان است خود فروغی نوشته است، دو ماده‌ای که اصول عقاید فروغی را درباره زبان‌ فارسی در بر دارد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

ماده اول ـ برای حفظ و توسعه و ترقی زبان فارسی انجمنی به نام «فرهنگستان ایران» تشکیل می‌شود.
ماده دوم ـ وظایف فرهنگستان به قرار ذیل است:
۱ـ ترتیب فرهنگ به قصد رد و قبول اصطلاحات در زبان فارسی.
۲ـ اختیار الفاظ و اصطلاحات هر رشته از رشته‌های زندگانی با سعی در اینکه حتی‌الامکان فارسی باشد.
۳ـ پیراستن زبان فارسی از الفاظ نامتناسب خارجی.
۴ـ تهیه دستور زبان و استخراج و تعیین قواعد برای وضع لغات فارسی و اخذ یا رد لغات خارجی.
۵ـ جمع‌ آوری الفاظ و اصطلاحات پیشه‌وران و صنعتگران.
۶ـ جمع‌ آوری لغات و اصطلاحات از کتب قدیم.
۷ـ جمع‌ آوری لغات و اصطلاحات و اشعار و امثال و قصص و نوادر و ترانه‌ها و آهنگ‌های ولایتی.
۸ـ جستجو و شناساندن کتب قدیم و تشویق به طبع و نشر آنها.
۹ـ هدایت افکار به حقیقت ادبیات و چگونگی نظم و نثر و اختیار آنچه از ادبیات گذشته پسندیده است و رد آنچه منحرف می‌باشد و راهنمایی برای آینده.
۱۰ـ تشویق شعرا و نویسندگان درایجاد شاهکارهای ادبی.
۱۱ـ تشویق دانشمندان به تألیف و ترجمه کتب سودمند به فارسی فصیح و مأنوس.
۱۲ـ مطالعه در اصطلاح خط فارسی (صافی، ۱۳۵۷، ص۱۲).
عیسی صدیق می‌نویسد: فرهنگستان در پیراستن زبان فارسی و جلوگیری از تعصبات افراطی و تسجیل اصطلاحات علمی و تعیین قواعد برای اخذ یا رد لغات خارجی و تهیه مقدمات تألیف فرهنگ و دستور زبان فارسی اقدامات مفیدی کرد و خدمات ارزنده‌ای انجام داد (صدیق، ۱۳۵۵، ص۳۵۴). اما احسان طبری معتقد است که فرهنگستان به جای پرداختن به کار پژوهش درست در علوم طبیعی و انسانی و تعیین معادل‌های مناسب برای مصطلحات علوم طبیعی و اجتماعی، به اموری پرداخت که فارسی به آن نیاز نداشت. یعنی مبارزه با واژه عربی و تیز کردن احساسات ضد عرب (طبری، ۱۳۵۶، ص۱۰۳). سازمان پرورش افکار نیز یکی از نهادهای ایجاد شده جهت هدایت و تربیت تجددخواهانه پهلوی اول بود.
در سال ۱۳۱۷ علاوه بر تأسیس هنرستان هنرپیشگی، تأسیس سازمان پیشاهنگی، شیر و خورشید سرخ ایران و کانون بانوان ایران، نسبت به ایجاد سازمان پرورش افکار نیز اهتمام ورزیده شد. این سازمان از نهادهای تأثیرگذار اجتماعی این دوره و دنباله نهاد فرهنگستان و در تکمیل آن و سایر نهادهای فرهنگی بود. الگوی عملی این تشکیلات سازمان‌های تبلیغاتی نازی‌های آلمان بود که تقریباً از یک دهه قبل جهت تبیین ایدئولوژی نازیسم و تقویت و اشاعه آن در سطح جامعه شکل گرفته بود. مأموریت ویژه سازمان پرورش افکار نیز تبلیغ آرمان‌های سیاسی رژیم پهلوی و در تعقیب آن شاه دوستی و حمایت‌های همه‌جانبه توده‌ای از دولت بود. قبلاً در سطح نازل‌تر «سازمان تنویر افکار عامه» در سال ۱۳۱۰ ش در آموزش و پرورش تأسیس یافت و همین مقاصد را در سطح مدارس و بین‌ جوانان دنبال نمود. حال بنا بود این امر در سطحی گسترده‌تر در میان سایر طبقات اجتماعی نیز راه یابد. یکی از سازمان‌هایی که از نظر راهنمایی افکار تا حدی با مفهوم ماده نهم اساسنامه فرهنگستان نزدیکی داشت، سازمان پرورش افکار بود، با این تفاوت که ماده نهم اساسنامه فرهنگستان هدایت افکار را به شناخت ارزش ادبیات ایران و تحولات وسیع آن می‌دانست و سازمان پرورش افکار می‌خواست افکار را به شناخت مسائل اجتماعی و سیاسی رهنمون شود (فصلنامه تحقیقاتی، ۱۳۷۵، ص۷۰). عیسی صدیق در اولین سخنرانی خود در سازمان پرورش افکار می‌گوید: اراده اعلیحضرت همایون شاهنشاه، مردم را وادار کرد کاری که در اروپا از قرن شانزدهم تا قرن بیستم در طی ۴۰۰ سال انجام شده در ظرف هیجده سال انجام دهد (صدیق، ۱۳۵۵، ص۳۰۶). نیروهای گرداننده سازمان پرورش افکار معمولاً از مدارس، دانشگاه‌ها، دانشسراها و مطبوعات بودند که به اهداف این سازمان باور مشترک داشتند. متین دفتری از حامیان جدی این سازمان در سخنرانی ۱۲ بهمن ۱۳۱۷ در این‌باره می‌گوید: دولت‌های امروز یعنی یک دولت بیدار و هوشیار نمی‌تواند نسبت به فرهنگ عمومی جامعه خویش بی‌علاقه و بی‌نظر باشد. در فرهنگ و افکار یک جامعه یک قوای مضر و یک قوای سودمند هست. دولت مکلف است که بر علیه آن قوای مضر مبارزه کند و قوای سودمند را تقویت کند تا در نتیجه‌ این مراقبت یک وجدان ملی و یک اراده قوی ملی و یک پرورش معنوی در جامعه به وجود بیاورد. خلاصه دولت‌ها مکلف هستند امروز در دنیا مراقب باشند تا تمام عواملی که موجب اختلال می شوند در یک جامعه، آن عوامل را براندازد و تمام عواملی که موجب وحدت فکری است تشویق کنند و تقویت کنند. در یک جامعه کافی نیست که فقط اصلاحات اجرا شود. از نظر وظیفه دولت، اجرای اصلاحات تنها کافی نیست بلکه بایستی بر مردم، به جامعه، یک تعلیماتی، یک افکاری داده شود که معنی اصلاحات را بفهمند. با اصلاحات آشنا شوند…وظیفه دولت‌ها در فرهنگ عمومی این است که سعی کنند قوای معنوی ملت، قوایی که در یک ملت هستند به هم کمک کنند… روی این افکار بوده… که این سازمان پرورش افکار به وجود بیاید. رل مهم سازمان پرورش افکار این است: مبارز معنوی برای تقویت روح ملت (فصلنامه تحقیقاتی، ۱۳۷۵، ص۷۲). دو نکته اساسی در سخنان دفتری برجسته است. اول اینکه بن مایه‌های ملی گرایانه وی در قالب ادبیاتی همچون «وجدان ملی»، «اراده قوی»، حکایت از آن دارد که این سازمان به دنبال ناسیونالیست شاه‌پرستانه و تقویت ملی‌گرایی است. دوم اینکه این سازمان باید تجدد را به مردم بفهماند. یعنی «مردم معنی اصلاحات را بفهمند با اصلاحات آشنا شوند» بنابراین هدف این سازمان را باید نهادینه کردن ناسیونالیسم و تجددخواهی دانست. چرا که روح حاکم بر دوران حاکمیت پهلوی اول نیز با این دو مسئله معنی و مفهوم می‌یابد. این سازمان مسئولیت رادیو، کتب درسی، نمایش، موسیقی و مطبوعات را برعهده داشته است. بر مبنای اساسنامه، سازمان مذکور مرکب از شش کمیسیون بود که به موازات هم و در ارتباط با رأس هرم سازمان به فعالیت‌های فرهنگی مبادرت می‌کردند. این کمیسیون‌ها عبارت بودند از: کمیسیون سخنرانی، کمیسیون رادیو، کمیسیون تدوین کتب درسی (کمیسیون کتب کلاسیک)، کمیسیون هنرپیشگی (کمیسیون نمایش)، کمیسیون موسیقی و کمیسیون مطبوعات. آنچه در تمام برنامه‌های کمیسیون‌ها به عنوان وظیفه کارکردی مطرح است، ایجاد روح ملی، تقویت افکار میهن‌پرستی و شاه‌دوستی و رویکرد غرب ستایانه نظام سیاسی، توجه به امور زنان و مشارکت اجتماعی آنهاست. حتی این وظیفه در اساسنامه کمیسیون موسیقی به چشم می‌خورد. همچنین برخی از عناوین درس آموزشگاه پرورش افکار (از مؤسسات اقماری سازمان پرورش افکار که وظیفه‌اش آموزش و تربیت نیروی مورد نیاز سازمان بود) به جز دروس عمومی از قبیل آئین سخنوری عبارت بودند از: پرورش افکار به وسیله تاریخ، شرح بزرگ‌ترین آثار ملی، مبارزه با خرافات و عقاید سخیف، خدمات ایران به عالم تمدن، اوضاع ایران مقارن با سوم اسفند ۱۲۹۹ ش، پیشرفت ایران در عصر پهلوی، ملیت و وحدت ملی، وظیفه و آرزوی ملی (ذاکر، ۱۳۸۶، ص۱۶۲ و ۱۶۳).
۲ـ۶ـ۳ـ تأسیس کانون بانوان
کانون بانوان از دیگر نهادهایی است که ناسیونالیست‌های تجددخواه و باستانگرا برای ایجاد تحول در حوزه زنان نسبت به تشکیل و پشتیبانی از آن اهتمام ویژه‌ای داشته‌اند. البته تحول در نگاه به زن از سال‌های منتهی به مشروطه در بین روشنفکران شروع شده بود. اما از بین همه نقدهایی که به حوزه زنان داشتند، مسئله حجاب را عامل هژمون بر ابعاد دیگر زن ایرانی و عامل بدبختی وی معرفی می‌کردند. میرزاآقاخان کرمانی، زنان ایرانی را «مردگان زنده» می‌نامید و میرزا فتحعلی آخوندزاده آنان را «خفیف و بی‌وقار» معرفی می‌کرد. اگر در زمان مشروطه بر آزادی زن در عرصه نشریات و نظر تأکید می‌شد، در عصر پهلوی اول قرائت خاص و اجباری از زن ایرانی ارائه می‌شد و حاکمیت، تصویر مدنظر از زن ایرانی را با قوه قهریه به نمایش عمومی می‌کشاند. در دوره پهلوی اول فقط با هویت زن مسلمان مخالفت نمی‌شد بلکه زنان دیگری نیز بودند که نه گرایشات دینی داشتند و نه گرایشات ناسیونالیستی، بنابراین فقط بی‌حجابی زنان هدف حاکمیت نبود بلکه باید قرائت پهلویسم از زن ایرانی عیناً اجرا می‌شد به همین دلیل انجمن‌های زنان تعطیل اعلام شد و بسیاری از مخالفان مستقل زنان تبعید شده یا به زندان افتادند. نشریه‌هایی چون «انجمن نسوان وطن‌خواه»، «پیام سعادت زنان در رشت»، «بیداری زنان»، «زنان ایران»، «عالم نسوان» و سایر نشریات مستقل تعطیل شدند و گردانندگان آن تبعید و به زندان افتادند (پایدار، ۱۹۹۶، ص۱۰۲). در یکی از آخرین اقداماتی که به همت زنان مستقل صورت گرفت، کنگره‌ای با عنوان کنگره زنان مشرقی در تهران در سال ۱۳۱۱ برای تحلیل از محترم اسکندری بنیانگذار انجمن نسوان وطن‌خواه ترتیب داده شد. در این کنفرانس، ایران ارانی سوسیالیست، در نطقی نه فقط به نقد سیاست‌های سرکوبگرانه رژیم بلکه به انتقاد از سیاست احزاب سوسیالیست و کمونیست پرداخت. او اظهار داشت که «آزادی زنان فقط با همت خود زنان» به دست می‌آید و این فقط زمانی ممکن است که زنان استقلال اقتصادی را از طریق مشارکت در تولید حاصل کنند. ارانی در قسمتی از نطق خود از ایدئولوژی خانه‌نشینی ناسیونالیسم انتقادکرد، «برخی می‌گویند کار زن در خانه بودن است، این درست است اما خانه‌ دیگر چهاردیواری محل سکونت خانواده نیست، امروز جهان، خانه زنان است و نقش او شرکت در امور جهانی است» (صادقی، ۱۳۸۴، ص۵۷). لذا مشخص می‌شود که غیرمذهبی‌ها هم سیاست ناسیونالیست‌ها در حوزه زنان را بر نمی‌تابند، چرا که حکومت زنان را در حوزه قدرت و مسئولیت‌های اجتماعی ـ حاکمیتی وارد نمی‌کند، فقط تمایل دارد زن به شکل و تمایل زن غربی ظاهر شود تا نماد تجدد در ایران دیده شود. به نظر می‌رسید که مسئله تجددخواهی در بین زنان و مردان معتقد به گفتمان پهلوی اول مشترک بود، اما زنان کمتر به باستان و اسطوره‌های آن اقبال نشان می‌دادند. آنان مبتنی بر خصایص زنانه، همان زرق و برق فرهنگ غرب که در هیبت تجدد ظاهر می‌شد را می‌پسندند و برایشان مهم نبود که جاماسب کیست و رستم چه کرده است. شاید دلیل اینکه پهلوی اول زنان مستقل و سکولار را هم تحمل نمی‌کرد، بی‌علاقگی آنان به ناسیونالیسم باستان‌گرا بوده است.
بنابراین زنانی آزادی عمل و میدان فعالیت بیشتری داشتند که با اهداف فرهنگی طراحی شده توسط حکومت پهلوی همساز و هماهنگ باشند. برای این دسته از زنان حتی زمینه ارتقای علمی و تحصیلی نیز فراهم شد که صدیقه دولت‌آبادی نمونه بارز آن است. در مقابل، در سال ۱۳۱۰ ش فعالیت برخی سازمان‌های زنان ممنوع اعلام شد، شهناز آزاد که در نشریه «جهان زنان» دولت را مورد انتقاد قرار داده بود به زندان افتاد و جمیله صادق، مؤسس «نوید زنان» نیز چندین‌ سال زندانی شد. بعد از ۱۰ سال از حکومت پهلوی و استحکام و تثبیت پایه‌های سیاسی ـ اجتماعی حکومت، زمینه عملی ساختن اهداف فرهنگی ـ اجتماعی حکومت در خصوص زنان فراهم آمد. تحقق نهایی این امر مستلزم تشکیلاتی بود که به بهترین نحوه تفکر حجاب‌ستیزی را به منصه ظهور برساند. از همین‌رو، تشکیلات مورد نظر در قالب «کانون بانوان» به امر و دستور مستقیم حکومت پهلوی تشکیل شد. بدرالملوک بامداد در این خصوص می‌نویسد: در ۲۲ اردیبهشت ۱۳۱۴ ش به اشاره اعلی‌حضرت رضا شاه کبیر و با دعوت وزیر معارف وقت ـ آقای علی‌اصغر حکمت ـ عده‌ای از زنان فرهنگی، انتخاب و به محل دارالمعارف و کوچه ظهیر الاسلام، خیابان شاه‌آباد دعوت شدند. به آنها گفته شد که مأموریت دارند تا جمعیتی تشکیل دهند و اساسنامه آن را به نظر وزیر معارف برسانند و با حمایت دولت، پیشقدم نهضت آزادی زنان ایران‌ باشند. این جمعیت در جلسات بعد نام کانون بانوان را برای خود اختیار کرد (بامداد، ۱۳۴۷، ج۱، ص۸۹). اساسنامه کانون بانوان در تاریخ ۲۲/۲/۱۳۱۴ بدین صورت تنظیم شد: کانون بانوان ایران به ریاست عالیه والا حضرت شاهدخت شمس پهلوی و معاضدت و مراقبت وزارت معارف برای اجرای مقاصد ذیل تأسیس می شود:
۱ـ تربیت فکری و اخلاقی بانوان و تعلیم خانه‌داری و پرورش طفل مطابق قواعد علمی به وسیله خطابه‌ها و نشریات و کلاس‌های اکابر و غیره.
۲ـ تشویق به ورزش متناسب برای تربیت جسمانی با رعایت اصول صحیح.
۳ـ ایجاد مؤسسات خیریه برای امداد به مادران بی‌بضاعت و اطفال بی‌سرپرست.
۴ـ ترغیب به سادگی در زندگی و استعمال امتعه وطنی.
۵ـ این کانون بر طبق ماده ۵۸۷ قانون تجارت مصوب ۱۳۱۱ ش شخصیت حقوقی دارد و رئیس آن نماینده کانون خواهد بود (خدایار، ۱۳۲۵، ص۹۴).
اما حقیقت این بود که مقصود اساسی جمعیت کانون بانوان از آغاز تأسیس، رفع حجاب بود و اعضای آن که غالباً مدیران مدارس و مأمورین وزارت معارف بودند در این باب جدیت زیاد داشتند و در مدارس دختران، رفع حجاب را ترویج نمودند (اسناد ملی، ۱۳۵۹، ص۴). بدرالملوک بامداد نیز بر این هدف صحه می‌گذارد و آن را تایید می کند: ضمن سایر اقدامات ‍[مواردی که در اساسنامه به آنها اشاره شده است] منظور اصلی، یعنی ترک چادر
سیاه، متدرجاً پیشرفت می‌کرد. به این طریق که زنان عضو جمعیت، با راضی کردن خانواده‌های خود، یکی، یکی به برداشتن چادر مبادرت می‌نمودند و در مجالس سخنرانی، سایر بانوان را تشویق به ترک کفن سیاه می‌کردند. طوری که در هر نوبت از مجالس و اجتماعات کانون، عده‌ تازه‌ای از بانوان بدون چادر حضور می‌یافتند. در [حالی‌که] زنان فرنگی در صف مقدم آنها بودند (بامداد، ۱۳۴۷، ص۹۲). اقدامات اولویت‌دار کانون کاملاً در خدمت اجرای کشف حجاب بود. بدین منظور در پی تشکیل جلسه هیأت وزیران در تیرماه ۱۳۱۴ ش علی‌اصغر حکمت وزیر معارف، به دستور مستقیم رضاشاه و به طور جدی برای رسمیت یافتن کشف حجاب مأمور شد (طلوعی، ۱۳۷۲، ص۳۲۱). وی گروهی از رؤسای فرهنگی و رؤسای مدارس دخترانه را دعوت کرد و به دنبال آن تصمیمات زیر گرفته شد که گویی اساسنامه کانون صرفاً صوری و برای ثبت تاریخی بوده است.
۱ـ مجالس سخنرانی و سرود خوانی با حضور نمایندگان مجلس و مقامات عالی رتبه دولتی با شرکت دختران در مدارس دخترانه تشکیل شود.
۲ـ مانند این مجالس در شهرستان‌ها نیز ترتیب داده شود و از رأسا ادارات دولتی دعوت شود که همراه بانوانشان در جشن حضور یابند.
۳ـ کانون بانوان به سهم خود، برنامه‌های گسترده‌ای برای نشان دادن نقش مقام زن در اجتماع ترتیب دهند.
۴ـ مدارس مختلط تا سال چهارم ابتدایی تأسیس شود و پسران و دختران در مدارس روی یک نیمکت بنشینند.
۵ـ پیشاهنگی دختران در مدارس دخترانه گسترش یابد.
۶ـ روزنامه‌ها و مجله‌ها برای آماده کردن افکار عمومی به نشر مطالب و مقالات سودمند بپردازند (صفا، ۱۳۵۶، ص۱۰۹).
جهت اجرای رسمی مراسم کشف حجاب، رضاشاه ساعت سه بعدازظهر روز پنج شنبه هفدهم دی ماه ۱۳۱۴ ش را برای اجرای کشف حجاب و انجام تشریفات موردنظر و اعلام آزادی زنان تعیین کرد. از ساعت یک بعدازظهر دختران پیشاهنگ در خیابان امجدیه جلوی دانشسرا صف کشیدند. وزیران، فرهنگیان و دیگر مقاماتی که از طرف وزارت فرهنگ دعوت شده‌بودند، همراه با همسرانشان در دانشسرا حضور یافتند. زنان عضو کانون بانوان و زنان معلم نیز در دو صف جداگانه ایستادند. در ساعت سه بعدازظهر اتومبیل شاه و ملکه و شاهدخت‌ها که پالتو پوشیده و کلاه بر سر داشتند وارد دانشسرا شدند (صفائی، ۱۳۵۶، ص۱۰۴). رسمیت بخشیدن به کشف حجاب در دانشسرا در حین اعطای دانشنامه فارغ‌التحصیلان، نشانگر توجه رضاخان به مراکز آموزشی به عنوان یکی از ارکان اصلی سیاست حجاب‌ستیزی بود. کمااینکه پیش از آن نیز برداشتن حجاب به تدریج در بین آموزگاران و دانش‌آموزان دختر مدارس آغاز شده بود (قدر ولایت، ۱۳۷۳، ص۲۲). از فردای همان‌روز، جراید و روزنامه‌های رسمی کشور، طی مقالاتی اقدام رضا شاه را مرحله‌ای جدید برای ورود زنان به جامعه تلقی کرده و هزاران منافع و محسنات علمی، ادبی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را در جهت ترقی جامعه ایران پیش‌بینی کردند. روزنامه تجدد ایران در تاریخ هجدهم دی‌ماه ۱۳۱۴ زیر عنوان «در دانشسرای مقدماتی» نوشت: دیروز یک صفحه دیگر بر افتخارات تاریخی این مملکت افزوده شد. در شماره ۲۲ دی ماه، همین روزنامه زیر عنوان «نهضت ترقی خواهانه‌ بانوان اصفهان» اخباری از افتتاح جلسه کانون بانوان اصفهان با شرکت حکمران اصفهان و مسئولین محلی همراه با همسرانشان درج شد (مجله تماشا، دی‌ماه ۱۳۵۶، ص۱۰). روزنامه پتی مارسه چاپ پاریس نیز که ایران را در آستانه تسلیم داوطلبانه در مقابل فرهنگ غربی می‌دید نوشت: آخرین زندان جهالت و تعصب را اصلاحات رضاشاه پهلوی پادشاه متجدد و مصلح ایران از بین برد… حالا زن‌ها آزاد شده‌اند، نه تنها می‌توانند لباسی به آخرین مد اروپایی بپوشند و خود را نشان بدهند بلکه می‌توانند در زندگی اجتماعی مملکت شرکت نمایند. تمایل فعلی ایرانی‌ها بر این است که زن‌ها همان رُل اروپایی را در جامعه بازی کنند ( اسناد وزارت خارجه، ۱۳۱۴، ردیف ۱۵۱). روزنامه اطلاعات نیز که از چند روز قبل از ۱۷/۱۰/۱۳۱۴ برای این کار زمینه‌سازی می‌کرد، نوشت: چندین‌هزار از خانم‌ها با پیراهن سفید و دامن سیاه در حال ورزش و در بالای آن عکس بزرگی از زنان چکسلواکی در حال ورزش به چاپ رساند. در روز‌های بعد فعالیت‌های مشابهی از زنان در شهرهای ارومیه، کاشان و ملایر را به چاپ رساند. از دی‌ماه ۱۳۱۴ به بعد تمامی دستگاه‌های حکومتی، از وزارت معارف گرفته تا شهربانی، به وظیفه تقویت کشف حجاب معطوف بود که کانون بانوان به جهت نقش اساسی خود، بیشترین سهم را در این زمینه با ترتیب مجالس سخنرانی و جشن‌های متعدد در تهران و شهرستان‌های مختلف بر عهده داشت. به همین مناسبت در دی‌ماه ۱۳۱۴ وثوق‌الدوله، نخست‌وزیر سابق و عاقد قرارداد ۱۹۱۹ خطابه‌ای در محل کانون بانوان ایراد کرد که محورهای بحث او جهت‌گیری‌های خاصی داشت. وی در سخنان خود ضمن تقبیح حجاب به مقایسه زندگی زنان اروپایی با زنان ایرانی پرداخته، ضمن نقایصی که از حجاب بر زنان ایران برشمرد، اقدام رضا شاه را در کشف حجاب ، سعادت و خوشبختی برای آنان تلقی کرد. او کشف ححاب را مقدمه‌ای برای انجام امور مفید از سوی زنان فارغ از حجاب دانست. مرحله دوم از فعالیت‌های کانون بانوان از ابتدای ریاست صدیقه دولت‌آبادی (اولین زن فارغ‌التحصیل خارج کشور) بعد از گذشت یک سال از تأسیس آن آغاز می‌شود. در این دوره به منظور تحقق اهداف کانون بانوان، وزارت فرهنگ رسماً آن را به صورت اداره تربیتی در آورد، اعضای سابق را مستعفی نمود و با تشکیلات جدید به صدیقه دولت‌آبادی سپرد. بنابراین تشکیلات کانون به دو قسمت تقسیم شد: ۱ـ اجتماعی ۲ـ تربیتی در قسمت اول کانون، مؤسسه‌ای اجتماعی متشکل از عده‌ای از بانوان عضو بود که هیأت مدیره آن به تعداد ۱۲ نفر از میان این عده انتخاب می‌شد. در قسمت دوم، کانون بانوان مؤسسه‌ای تربیتی با فعالیت‌های زیر بود:
۱ـ دبستان شش‌کلاسه‌ای برای دوشیزگان و بانوانی که به دلیل سن بالا نمی‌توانستند در مدارس دولتی وزارت فرهنگ درس بخوانند، تأسیس شد که از سال ۱۳۱۸ ش داوطلب امتحانات نهایی داشت. سن دانش‌آموزان این دبستان از ۱۸ تا ۲۴ بود. از سال ۱۳۲۳ کلاس مخصوصی برای دوشیزگان که سن آنها از ۹ سال بیشتر بود دایر شد.
۲ـ در سال ۱۳۱۷ کانون بانوان از یک هنرستان برای برش و خیاطی و کارهای دستی برخوردار شد. این هنرستان سه دوره‌ مقدماتی، متوسطه و عالی خیاطی را ارائه می‌کرد و تا پایان سال تحصیلی ۱۳۲۴ مجموعاً ۹۵ نفر از این دوره فارغ‌التحصیل شده و گواهی‌نامه دریافت کردند.
۳ـ از دیگر مؤسسات کانون بانوان، کلاس موسیقی بوده که معمولاً، فارغ‌التحصیلان آن در جشن‌های هفده‌ دی به هنرنمایی می‌‌پرداختند.
۴ـ انجمن‌های کانون شامل انجمن تشویق به سادگی، انجمن ورزش و انجمن خیریه بودند.
۵ـ کانون بانوان در سال تحصیلی ۲۴ ـ ۱۳۲۳ مؤسسه دیگری به نام تربیت مادر (قدر ولایت، پیشین، ص۲۳) بر تشکیلات خود افزود که با دوره یک ساله، فارغ‌التحصیلی در آن انجام می‌شد. از لحاظ محتوایی، برنامه‌‌هایی که در مؤسسات کانون پیاده می‌شد، می‌توان گفت که در همه‌ی آنها در جهت تسریع روند وابستگی فرهنگی و اقتصادی بود. چرا که الگوهایی که در ابعاد مختلف برای زن‌ ایرانی مطرح می‌شد، الگوهای برآمده از درون جامعه ایران نبود و اگر مؤسسه‌ای به عنوان تربیت مادر تأسیس شد، مادری در آن مطرح می‌شد که با معیارهای خارجی منطبق باشد. حتی در تدریس اصلی‌ترین دروس این آموزش گاه نظیر روابط خانوادگی از زنان خارجی استفاده می‌شد. بنابر گزارش صدیقه دولت‌آبادی در هنرستان خیاطی، هیچ الگوی داخلی برای پوشش زنان پیشنهاد نشد (روزنامه‌ندای زنان، ۱۳۲۷، شماره۲۹، ص۴).
۷ـ۳ـ رمان ‌و نمایشنامه‌نویسی
روی‌آوردن روشنفکران ناسیونالیست به رمان نویسی، داستان‌سرایی و نمایشنامه‌نویسی را باید متأثر از احساس ناامنی آنان ارزیابی نمود. نداشتن امنیت و پشتوانه‌ برای مقابله با عوارضی که از سخنان آنان به وجود می‌آمد، آنان را وا می‌داشت که در قالب‌های غیرمستقیم دیدگاه‌های خود را طرح کنند تا از پرداخت هزینه‌های احتمالی آن معاف گردند. البته نمایشنامه‌‌ها صرفاً علیه دین یا دینداری یا متولیان مسائل دینی نبود بلکه علیه حاکمیت نیز بوده است. بنابراین از اندکی قبل از انقلاب مشروطیت تا پایان پهلوی اول این روش بسیار پررنگ است. میرزا فتحعلی آخوند‌زاده، میرزا ملکم خان، صادق هدایت، بزرگ علوی، مجتبی مینوی و جمال‌زاده را می‌توان از سردمداران این سبک به حساب آورد. آخوندزاده نخستین نمایشنامه‌نویس ایران و آسیا است. البته سنت نمایشنامه‌نویسی آخوندزاده چونان مبانی فکری او از فرهنگ روس مآب غرب اخذ شده بود. از این لحاظ او کسی جز مقلد نمایشنامه‌های فرنگ با سستی و ضعف‌هایی که احیاناً‌ در برخی نمایشنامه‌های او از طریق این نمایشنامه‌ها بیان می‌شد، نبود مخاطبانش هم عملاً قفقاز‌ی‌ها بودند. مقصد اقصای آخوندزاده در این آثار چنانکه حامد الگار اشاره دارد «به طور کلی در جهت یکسان‌نمودن فرهنگ محلی مردم قزاقستان با فرهنگ روسی و از بین بردن عقاید سنتی در جهان اسلام به خصوص ایران بود… او امیدوار بود با نشان دادن افراد فاسد، جاهل و خرافی بر روی صحنه، تماشاگران در مورد مسائل آشکار موفق به نتیجه‌گیری شوند و به تدریج آنچه را که او بینش روشنفکرانه و مترقی می‌دانست کسب کنند.» (مددپور، ۱۳۸۶، ص۴۵). آخوندزاده سرّ این کار را در حکمای اروپا می‌داند و به تأثیر‌پذیری خود اعتراف می‌کند و در عین حال تأثیر اقدامات خود در نمایشنامه‌نویسی را با کتب وعظ مقایسه و کتب دینی را بی‌خاصیت و بی‌اقبال معرفی می کند. چنانچه قبلاً اشاره رفت آخوندزاده همواره براهین قطعیه را در قول حکمای یوروپا می‌بیند تا ثابت کند که «وعظ و نصیحت به منهاج ملامحمد رفیع واعظ قزوینی (ملا رفیع قزوینی) در کتاب بی‌شور و بی‌نمک و بی‌لذت و کسالت‌بار «ابواب‌الجنان» بی‌فایده است و آدمی از آن متنفر می‌شود و تأثیری نیز در نفوس نخواهد داشت.» در حالی که کرتیکای کتاب‌هایی چون مکتوبات کماالدوله عطشی فراوان را برای مطالعه کتاب موجب می‌شود. حرص به خواندن کرتیکا از رهگذر رسمیت استهزا و تمسخر و سرزنش است. این سرّی است خفی که حکمای یوروپا آن را دریافتند (الفبای جدید، ۱۳۵۷، ص۲۰۷). نمایشنامه‌های آخوندزاده برخی سیاسی ـ اجتماعی‌اند که به طرح مسائل سیاسی و اجتماعی می‌پردازند. این نوع نمایشنامه‌ها نیمی از تمثیلات را در بر می‌گیرد. نمایشنامه وزیر خان لنکران اصول سیاسی حکمرانان شرقی و دغل بازی آنان را به باد انتقاد می‌گیرد. خان لنکران فرمانروای ستم پیشه ابلهی است که در قلمرو او از عقل و عدالت خبری نیست و بدتر وزیر اوست که نادانی و بی‌خبری، دزدی و چاپلوسی را در خود جمع کرده است. او به زیردستان تفرعن می‌فروشد حقوق زن در این نمایشنامه مورد توجه است. نمایشنامه «مرد خسیس» اوضاع و عادات اجتماعی فاسد جامعه مسلمانان قفقاز را به نقد می‌کشد. در این نمایشنامه و نمایشنامه‌ «خرس قولدور باسان» نمایندگان روس در قفقاز انسان‌هایی خوب و با چهره‌ای مثبت و مجری عدالت معرفی شده‌اند. نمایشنامه «موسی ژوردان» ضد خرافی است. در اینجا آخوندزاده نماینده علم و روشنفکری اروپایی را در مقابل نماینده‌ جادو و خرافه‌ ایرانی و‌ آسیایی قرار می‌دهد. در «نمایشنامه وکلای مرافعه تبریز» وکلای دعاوی در چهره‌‌های منفی و رشوه‌خوار و دروغگویی ظاهر می‌شوند. حاکم شرع هم آدم ساده‌لوح خوش باوری است که گول اطرافیان را می‌خورد (آن موقع حاکم شرع از روحانیت بوده است) در این نمایشنامه نیز زن مقام ارجمندی دارد و در پی آزادی خود است در گونه‌ای از نمایشنامه‌ها‌ی آخوندزاده که خرافه و موهومات مورد قبول مردم قفقاز سخت مورد تعرض اویند، ماهیت «اصلاح دینی» و به واقع «دین‌زدایی» بیشتری دارند. او در این آثار چنان پیش می‌رود که نمایشنامه‌هایش استهزا آمیز و حاکی از بی‌تعصبی و عدم حب به اسلام و توهین به مسلمین است و بدین جهت ممنوع نمایش می‌شود (الفبای جدید، ۱۳۵۷، ص۶۰). آخوندزاده که این مطلب را دریافته‌بود در دفاع از خود چنین می‌نویسد: این نوع تصنیف را در ممالک من بانی شدم، نباید اینگونه اعتراضات استهزا‌آمیز را به پاره‌ای اطوار و اخلاق نکوهیده‌ مسلمانان حمل بر عدم تعصب و عدم حب ملت بکنند زیرا که از این اعترافات غرض تنبیه است بر دیگران که اخلاق ذمیمه احتراز نمایند (الفبای جدید، ۱۳۵۷، ص۷۴). اولین نمایشنامه آخوندزاده «ابراهیم خلیل کیمیاگر» نه تنها کیمیاگری که جهل و ساده‌لوحی افرادی را که مورد سوء استفاده کیمیا‌گر واقع می‌‌شوند، به مسخره می‌گیرند، بلکه روحانیت و تصوف نیز هدف طنز او قرار می‌گیرند. آخوندزاده در این نمایش به وضوح نشان می‌دهد که در نظر او «دین» عین «خرافات» است (مددپور، ۱۳۸۶، ص۶۳). ایرج پارسی‌نژاد در خصوص روی آوری هدایت به ایران پیش از اسلام در نمایشنامه‌ها و رمان‌ها، می‌گوید: صادق هدایت با حساسیتی که از عقب‌ماندگی ایران داشت، برای گریز از احساس خشم و شرم خود، به ایران پیش از اسلام پناه برده بود و آثاری چون نمایشنامه‌های «پروین دختر ساسان و مازیار» را نوشت که در آنها حمله عرب‌ها به ایران و شکست ساسانیان و چیرگی دین و آیین و زبان و کلام عرب بر ایرانیان بیان شده بود (اتحاد، ۱۳۷۸، جلد۶، ص۲۵۹). هدایت در داستان «میهن پرست» کسانی که موجب غفلت و بی‌توجهی به آثار فرهنگی و تمدنی شدند را مورد نقد قرار می‌دهد. وی در سال ۱۳۰۹ ش پروین دختر ساسان را در همین راستا می نویسد: نمایشنامه‌ای که در آن دختری را ترسیم می کند که پس از تسخیر شهر «راغا» (ری‌کنونی) در سال ۲۲ هجری به دست مسلمانان اسیر می‌شود. سربازان او را در ازای سکه به فرمانده عرب می‌دهند، چون زیبا بوده فرمانده می‌خواهد او را مسلمان و سپس به عقد خود درآورد. او زیر بار اسلام نمی‌رود.
بزرگ علوی دیو را درباره هجوم اعراب به ایران نوشت. هدایت‌ »سایه مغول» را نوشت و شین پرتو (شیرازپور پرتو) نیز در مورد بحران دیگر ایرانی، داستان حمله اسکندر به ایران را با عنوان شب بد مستی نگاشت. همچنین بزرگ علوی کتاب بادسام را منتشر و در آن کتاب به ستایش ایران باستان پرداخت. مجتبی مینوی نیز در سال ۱۳۱۱ ش تنسر را منتشر کرد و نوروزنامه را انتشار داد و به نشر اسناد شهر پارس‌ها پرداخت. حس نوجوی این جریان در پی تلفیقی از فرهنگ و ادب کهن ایرانی با مضامین اروپایی بود (ذاکر، ۱۳۸۶، ص۱۹۷). هدایت در داستان «آتش‌پرست» از شکوه دین زرتشت می‌گوید: داستان تخت ابونصر نیز در همین زمینه است. او احساسات ناسیونالیستی خود را در قالب نمایشنامه بروز داد و سپس به تحقیق در زمینه‌ متون کهن ایرانی پرداخت. آخرین نمایشنامه او، مازیار در سال ۱۳۱۲ ش منتشر شد، که در آن شجاعت ایرانی و جانفشانی او را در قبال یورش بیگانه می‌ستاید و در مقابل، با کلمات مستهجن از زبان مازیار، بر اعراب می‌تازد و آنها را موشخوار و خشن و پست می‌شمرد، اصفهان نصف جهان، تاریکخانه، سایه مغول و گجسته دژ نیز در همین راستا قرار می‌گیرد. اما از همه مهم‌تر ترجمه متون پهلوی توسط او به فارسی است. زند و هومن یسن، اردشیر پایگان، گزارش کمان‌شکن، گجسته ابالیش، یادگار جاماسب، در آمدن شاه بهرام و رجاوند نمونه‌هایی از این تلاش است (ذاکر، ۱۳۸۶، ص۱۹۹). با مروری بر نمایشنامه‌ها و داستان‌های هدایت و مجموعه همراه او از قبیل شین پرتو و بزرگ علوی و مجتبی مینوی، مؤلفه‌های زیر را در ناسیونالیسم رمانتیک این دوره مشاهده می‌کنیم.
ـ تعصب شدید ضداسلامی و به تعبیر نویسندگان، ضد سامی یا ضد عربی.
ـ ترکیب شخصیت‌های داستانی حقیقی و تخیلی.
ـ بیان تاریخی که عمدتاً مجهول و غیر مستند است.
ـ تشدید فضای دو قطبی در جامعه و تقابل و رودررویی اسلام و ایران.
ـ مظلوم‌نمایی در مقابل ظلم عرب [اسلام] با بهره گرفتن از ابزار زن. به زنان در این داستان‌ها بیشتر در مقابل چشم نامزدشان تجاوز می‌شود و در پایان هلاک می‌شوند و بیشتر دست به خودکشی می‌زنند.
ـ تحمیل الترناتیو زرتشتی در تعقیب و تقبیح اسلام.
ـ هدف نمایشنامه‌نویسان کمتر پرداختن به جنبه‌های هنری و ذوقی است و بیشتر وسیله‌ای برای بیان احساسات ناسیونالیستی است.
ـ برتری نژاد آریایی. (برداشت‌های شوونیستی)
ـ وجه فرهنگی ناسیونالیسم دستمایه ناسیونالیسم سیاسی و در خدمت ناسیونالیسم دولتی است.
ـ این جریان به نوعی اسطوره‌گرایی توجه دارد. به تعبیری، جهت‌گیری ارتجاعی و رویکردی کهنه‌گرا دارد.
ـ ناسیونالیسم این دوره نه جوشیده از متن جامعه بلکه ریشه در فرهنگ امپریالیستی و تحمیل خارجی دارد (ذاکر، ۱۳۸۶، ص۲۰۰).
دیگر نمایشنامه‌نویسان نیز معمولاً مسئله ایران‌گرایی و باستان‌گرایی را در اکثر آثار خود در اولویت داشتند. نمایشنامه جعفرخان از فرنگ برگشته‌ حسن مقدم در کنار نمایشنامه‌های ماهپاره علی‌اکبر سیاسی قابل ذکر است. دختر قرن بیستم نفیسی شب هفدهم فروردین ۱۳۰۱ ش در سالن گراند هتل تهران به روی صحنه رفت (خلج، ۱۳۸۱، ص۱۷). نمایشنامه جعفرخان از فرنگ برگشت اساساً جنگ بین کهنه و نو نیست بلکه محکوم کردن بی‌فرهنگی و سطحی بودن است. این بی‌فرهنگی هم در جعفرخان از فرنگ برگشت و هم در خانواده‌ سنتی او مورد حمله قرار می‌گیرد (خلج، ۱۳۸۱، ص۷۹). ذبیح بهروز نیز در بین سال‌های ۱۳۰۱ تا ۱۳۳۶ نمایشنامه‌های خود را انتشار داد «نمایشنامه شاه ایران و بانوی ارمن» از جمله نوشته‌های تاریخی در چارچوب ملی‌گرایی ایرانی است. او در نمایشنامه «جیجک علیشاه» سیاست‌های مستبدانه پادشان قاجار را به نقد می‌کشد. جهت تکریم فردوسی، شب فردوسی را نوشت. فعالیت‌های تحقیقی درباره اصلاح‌ زبان فارسی از جمله فعالیت‌های جدی او در دوره بعد می‌باشد که درچارچوب گفتمان ناسیونالیستی وقت صورت گرفت. لذا غلامعلی خان فکری ملقب به معزالدیوان، نمایش رستم و سهراب را در سال ۱۳۱۳ در جریان جشن هزار فردوسی اجرا نمود. شخصیت‌ هنری عبدالحسین نوشین، به ویژه در دوران برگزاری هزاره فردوسی شکوفا گردید. در این ایام که خاورشناسان از سراسر جهان به تهران آمده‌بودند، نوشین سه نمایشنامه «رستم و تهمینه»، «زال و رودابه» و «رستم و کیقباد» را با آهنگ‌سازی مین باستیان روی صحنه برد. همکاری او با بانو لرتا از همین ایام شروع شد و سرانجام به زندگی مشترک انجامید. اجراهای نوشین در هزاره فردوسی یک کامیابی چشمگیر بود (خلج، ۱۳۸۱، ص۱۳۰).
همانگونه که قبلاً اشاره شد یکی از بن‌مایه‌های باستان‌گرایی در ایران پارسیان هند بودند که نقش بسزایی در تولید ناسیونالیسم باستان‌گرا بازی می‌کردند، نکته جالب اینکه، نمایشنامه‌‌نویس‌هایی که در دوران پهلوی اول فعال بودند و از موقعیت ناسیونالیستی برای ترویج نمایشنامه خود بهره می‌بردند، به نوعی با پارسیان هند و زرتشتیان آن دیار در ارتباط بودند به طوری که هدایت را شناسایی و به آنجا دعوت می‌کردند. افرادی دیگر نظیر پورداوود نیز به دعوت دینشاه (رئیس انجمن زرتشتیان ایران در بمبئی) به هند مسافرت کردند، ذبیح‌ بهروز، محمد مقدم هم در بمبئی بودند که هدایت به آنها ملحق شد. در شعرهای عارف قزوینی شاعر ناسیونالیست و موسیقی‌دان مدرنیست نیز ردپای زرتشتی‌گری به خوبی دیده می‌شود (ذاکر، ۱۳۸۶، ص۲۰۶).
۴ـ تأثیر الگو غلبه ناسیونالیسم بر اسلام بر منافع ملی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:09:00 ق.ظ ]




البته او متذکر میشود که نوعی دیگر نیز در هر دو زبان وجود دارد که بسیار به ندرت به آن بر میخوریم؛ یعنی رابطه میان آغازگر جمله قبلی با پایانبخش جمله بعدی:

The play was interesting.

T1-R1

I do not enjoy it.

T1-RT2

او در ادامه به بررسی آماری انواع الگوهای ذکر شده میپردازد و در پیکره خود تعداد وقوع هر یک را بررسی میکند. نهایتاً به جدولی میرسد که طبق آن میزان وقوع هر یک از انواع ذکر شده به درصد برای انگلیسی و فارسی ارائه شده است. (ص ۹۱)
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

کاووسینژاد (۱۳۸۱) نیز رساله خود را به بررسی آغازگر- پایان‌بخش اختصاص داده‌است و تاثیر آن در انسجام متن را بررسی میکند. او در کار خود چند تعریف از آغازگر را ذکر کرده و بر پایه تعاریف و مفاهیم مطرح در آثار هلیدی انواع آغازگر در زبان فارسی را بررسی میکند. او تمرکز خود را بر انواع زیر قرار میدهد: آغازگر ساده و مرکب، آغازگر تجربی، بینافردی و متنی. او با بررسی آماری پیکره خود بسامد هر یک از این انواع آغازگر را در کل و نیز هر سبک (از جمله آموزشی، مقالات، داستانی، روزنامهای و غیره ) بررسی آماری میکند.
دبیرمقدم (۱۳۸۴، صص ۱۱۹-۱۲۰) پس از ارائه مقدمهای درباره موضع تعاملی خویش که جمله را به مثابه امری نحوی-کلامی مد نظر دارد، مفاهیم مبتدای اولیه و ثانویه و خبر را از هم متمایز میکند و توضیح میدهد دو نوع ارتباط بین ارکان اصلی حوزه نحو [یعنی فاعل، مفعول صریح و فعل] و ارکان اصلی حوزه کلام [یعنی مبتدای اولیه، مبتدای ثانویه و خبر] در جملات دارای فعل متعددی در فارسی می‌توان قائل شد. او این دو رابطه را به صورت دو نمودار زیر ترسیم میکند:
نمودار اول (در متن اصلی شماره ۶۸):
مبتدای اولیه (Primary topic/theme) مبتدای ثانویه (Secondary topic/theme) خبر (comment/rheme)
فاعل مفعول صریح فعل
نمودار دوم (در متن اصلی شماره ۶۹):
مبتدای اولیه خبر
فاعل مفعول صریح فعل
او متذکر میشود دو جمله زیر به‌ترتیب نمایانگر دو نوع ارتباطی هستند که در نمودارهای فوق نشان داده شدهاند:

  • من کتاب را خریدم.
  • من کتابی خریدم.

به عبارتی در جمله (۱) در حالت بینشان یا بنیادین، دو مبتدا وجود دارد. یعنی “من” به عنوان مبتدای اولیه و “کتاب را” به عنوان مبتدای ثانویه. اما در جمله (۲) “کتاب” به همراه فعل خریدن جزئی از خبر محسوب شده و جمله تنها دارای یک مبتدا است. او در ادامه (همان، ص ۱۲۱) مطرح میکند تقطیع یک جمله به مبتدا و خبر، که از دید گوینده صورت میگیرد، و تقطیع دیگری که در سطح جمله مطرح است و به توزیع اطلاعات کهنه و نو در جمله مربوط است لزوماً با هم انطباق ندارند.
فصل سوم:
چارچوب نظری
۳-۱- درآمد
همانطور که روبینز (۱۳۸۵: ص ۲۲) اشاره میکند علاقه به زبان و درگیری با مسایل عملی در زمینه آن باعث شده تا بررسی و پژوهش در حوزه زبان در مراکز تمدنی متعددی پا بگیرد. بررسیهای پانینی، مباحث فلسفی افلاطون و منطق و ریشهشناسیهای ارسطو همگی از نخستین کوششهای انسان برای شناخت و آگهی بیشتر از امر پیچیده زبان هستند. سنتهای گوناگون زبانپژوهی در غرب و شرق در طی قرون متمادی شکل گرفته و ادامه یافتهاند؛ اما بیشک آغاز سده اخیر بود که شاهد پیدایش زبانشناسی به عنوان یک علم در کنار دیگر علوم بود. در حال حاضر سه نگرش قالب در این رشته وجود دارد: زبانشناسی صورتگرا[۴۴]، زبانشناسی نقشگرا[۴۵]، زبانشناسی شناختی[۴۶].
دبیرمقدم (۱۳۸۳: صص ۱۸-۲۳) عمده خصایص زبانشناسی صورتگرا را که مهمترین نماینده آن دستور زایشی است، عبارت میداند از: پایبندی به تفکر عقلگرا، تمایز قائل شدن بین دانش زبانی و تبلور و بالفعل شدن آن، صورتگرایی، جدا دانستن بخشهای تشکیلدهنده زبان ( یعنی رویکرد حوزهای[۴۷])، استقلال قوه نطق از دیگر قوای ذهنی، منحصر کردن زبانشناسی به مطالعه محض حوزه زبان، توجه بیشتر به حوزه نحو، بررسی داده ها فارغ از بافت و قضاوت بر اساس شم زبانی، قائل نبودن به تکامل در زبان، آرمانگرائی[۴۸] و استناد به جامعه زبانی همگن[۴۹].
در مورد رویکرد نقشگرا اما، هلیدی (۱۹۹۴؛ xxviii) خود میگوید که این رویکرد به تفاوت زبانها تأکید دارد و نظام معنایی را، که حول محور متن یا گفتمان شکل گرفته، بنیان زبان میداند. یکی از مهمترین و فراگیرترین نظریههای مطرح در این رویکرد، دستور نظاممند نقشگرای[۵۰] هلیدی است. هلیدی (همان، xxvi-xxvii) توضیح میدهد که این نظریه دنبالروی سنت نقشگرای اروپایی بوده و او آن را اساساً بر مبنای نظریات فرث[۵۱] بنا کرده است. او همچنین تأکید میکند که در این نظریه خویش اصول انتزاعیتری را از یلمزلف[۵۲] وامگرفته و نیز مفاهیم متعددی را از مکتب پراگ[۵۳] به آن وارد کرده است.
مفهوم اساسی در این نظریه «دستگاه» است. دستگاه های متعدد در زبان به صورت شبکهای درهم به آفرینش معنا میپردازند. دستگاه در این نظریه نماینده انتخاب است: انتخابهایی که ناشی از وجود مجموعههایی از امکانات همچون خبری در مقابل سؤالی، مفرد در مقابل جمع و غیره است. هر انتخاب خود موجب انتخابی دیگر می‌شود و بدین سان شبکهای از انتخابها شکل میگیرد. این انتخابها در سطوح مختلف معنایی، واژی و واجی وجود دارند. به تعبیری سوسوری باید گفت این دستور نقشگرا نه فقط به محور همنشینی، بلکه به محور جانشینی نیز توجه دارد و اساس کار خود را بر آن قرار میدهد.
در این رویکرد آنچه مورد توجه است معنای زبان و نحوه انتقال معنا است. بنابراین تحلیل نحوی نیز به شکل ابزاری در میآید در دست زبانشناس برای بررسی معنا. تامسون (۲۰۰۴، ص ۷) این موضوع را مطرح میکند که میتوان بحث را از معنی شروع کرد و به دیگر عناصر زبان رسید. او در ادامه به مشکل اساسی در این مسیر اشاره میکند: معنیها یا استفادهها از زبان بسیار مبهم و ناواضح هستند. در واقع رویکرد نظاممند نقش‌گرا را میتوان تلاشی دانست برای به چارچوب در آوردن همین امر مبهم و ناواضح که معنی نام دارد. تامسون (همان، ص ۸) تذکر میدهد که به هنگام سخن گفتن از کارکرد و معنای یک تکه زبانی نمیتوان از مفهوم «انتخاب»[۵۴] اجتناب کرد. و برای شناسایی این انتخابهای ممکن معنایی باید به بافت غیرزبانی همچون جامعهمان نگاه کنیم. بدین سان او (همان، ص ۹) به این نتیجه میرسد که از منظر نقشگرا، بافت غیرزبانی و زبان در تعامل متقابل قرار دارند.
در این حالت باید گفت هر انتخاب نشانگر یک معناست. پس دیگر معنا را نباید به معنای گزارهای محدود کرد، چراکه عواملی همچون ترتیب و توالی اجزای جمله نیز در تعیین معنا دخیل‌اند. بنابراین معنا مجموعهای است از آن چیزهایی که گوینده میخواهد به شنونده منتقل کند. معنای یک جمله معادل است با کارکرد و نقش آن جمله. میتوان از این گفته چنین نتیجه گرفت که برای یافتن انواع معنا باید انواع نقشها را بررسی کرد. (هلیدی، ۱۹۷۰، صص ۱۴۱-۱۴۳)
در مجموع هلیدی (۱۹۹۴، ص xxvii) خود معتقد است دیدگاهش کاربردی است و نه محض، واقعی است و نه آرمانی، نقشی است و نه صوری، متنبنیاد است و نه جملهبنیاد.
۳-۲- دستور نظاممند نقشی هلیدی
هلیدی (۱۹۷۰، ص ۱۴۱) مقاله خود باعنوان «ساختار زبان و کارکرد زبان» را با این سؤال آغاز میکند که «چرا زبان این چنین است که هست؟» سپس سریعاً به آن چنین پاسخ میدهد: ماهیت زبان بسیار به نیازی که بر مبنای آن ساخته شده، یعنی کارکردهایی که باید بدانها بپردازد، وابسته است. میتوان همین سؤال ساده هلیدی و پاسخ او بدان را اساس و مبنای کار رویکرد او دانست. او به دنبال شناخت کارکردهای مختلف زبان است. اما کارکردهای زبانی از آنجایی برای او اهمیت مییابند که هر یک پاسخی هستند به نیازی برای ارتباط. به همین سبب است که او اصرار دارد (همانجا) باید زبان را در چارچوب استفادههای از آن در نظر گرفت.
هلیدی (۱۹۹۴، ص ۳۳) معتقد است زبان به نحوی ساخته میشود که سه نوع معنای اصلی را به طور همزمان ایجاد کند. او این سه نوع معنا را معناهای تجربی، بینافردی و متنی مینامد که با هم در واحدهای زبانی ادغام شدهاند:

  • از زبان برای سخن گفتن از تجربیات جهان استفاده میشود. یعنی در زبان همواره در باره چیزی یا کسی صحبت میشود که عملی انجام میدهد. به این معنا، معنای تجربی میگویند.
  • از زبان برای برقراری ارتباط با دیگر افراد و نیز بیان دیدگاه‌ها خود استفاده میشود. این معنای بینافردی است.
  • استفاده از زبان به منظور شکل دادن پیام به تناسب بافت. این معنا را معنای متنی مینامند. در واقع معنای متنی چگونگی ارتباط آنچه را گفته شده با آن چیزهایی که قبلاً گفته شده و بافت پیرامون نشان میدهد.

هلیدی در ادامه مدعی است به علت پیچیدگی این سه نوع معنی در متن، زبان به مثابه یک نظام نشانهشناختی یعنی نظامی که به طور قراردادی رمزگردانی میکند و به صورت مجموعههایی از انتخابهاست وجود داشته و عمل میکند.
ویژگی اصلی نظامهای نشانهشناختی مانعهالجمع بودن انتخابهاست؛ یعنی هر انتخاب بالفعل در نظام زبان، معناهای خود را از مجموعه انتخاب های ممکن بالقوه به دست میآورد.
هلیدی و متیسون (۲۰۰۴، ص ۵۵) در لزوم قائل شدن به سه نوع معنا یا فرانقش در هر بند میگویند که یکی از مفاهیم مطرح شده در تحلیلهای دستوری، “فاعل” است که به سه صورت تعریف میشود:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:09:00 ق.ظ ]




۱۴/۰-

۲۲/۲-

۰۲/۰

جدول ضرایب معادله رگرسیونی فوق سهم هر کدام از متغیرهای پیش بین سبک­های دلبستگی و عملکرد خانواده را به تفکیک در دو گروه دختران و پسران در پیش بینی متغیر ملاک (سازگاری دانش آموزان) نشان می‎دهد. در گروه دختران خرده مقیاس­های عملکرد (ارتباط، آمیزش عاطفی، ایفای نقش، عملکرد کلی، همراهی عاطفی و کنترل رفتار) می‎توانند به صورت معناداری متغیر ملاک سازگاری دانش­اموزان را پیش‎بینی کنند. خرده مقیاس ارتباط با مقدار بتای ۴۴/۰ در سطح آلفای ۰۱/۰ پیش بینی کننده معنی داری برای متغیر سازگاری دانش ­آموزان دختر به حساب می‎آید. به عبارت دیگر به ازای یک واحد تغییر در انحراف معیار خرده مقیاس ارتباط ۴۴/۰ در انحراف معیار متغیر سازگاری تغییر ایجاد می‎شود. هم‎چنین خرده مقیاس آمیزش عاطفی با مقدار بتای ۳۳/۰- و در سطح آلفای ۰۱/۰ پیش بینی کننده معنی داری برای متغیر سازگاری دانش ­آموزان دختر به حساب می‎آید. به عبارت دیگر به ازای یک واحد تغییر در انحراف معیار خرده مقیاس آمیزش عاطفی ۳۳/۰- در انحراف معیار متغیر سازگاری تغییر ایجاد می‎شود. خرده مقیاس ایفای نقش با مقدار بتای ۳۸/۰- در سطح آلفای ۰۱/۰ پیش بینی معنی‎داری برای متغیر ملاک سازگاری دانش ­آموزان دختر محسوب می‎شود. به عبارت دیگر به ازای یک واحد تغییر در انحراف خرده مقیاس ایفای نقش، ۳۸/۰- در انحراف معیار متغیر سازگاری تغییر ایجاد می‎شود. خرده مقیاس عملکرد کلی با مقدار بتای ۳۱/۰در سطح آلفای ۰۱/۰ پیش بینی معنی‎داری برای متغیر ملاک سازگاری دانش ­آموزان دختر محسوب می‎شود. به عبارت دیگر به ازای یک واحد تغییر در انحراف خرده مقیاس عملکرد کلی، ۳۱/۰در انحراف معیار متغیر سازگاری تغییر ایجاد می‎شود. خرده مقیاس حل مشکل با مقدار بتای ۱۳/۰در سطح آلفای ۲۵/۰ پیش بینی معنی‎داری برای متغیر ملاک سازگاری دانش ­آموزان دختر نیست. خرده مقیاس همراهی عاطفی با مقدار بتای ۱۸/۰در سطح آلفای ۰۱/۰ پیش بینی معنی‎داری برای متغیر ملاک سازگاری دانش ­آموزان دختر محسوب می‎شود. به عبارت دیگر به ازای یک واحد تغییر در انحراف خرده مقیاس همراهی عاطفی، ۱۸/۰در انحراف معیار متغیر سازگاری تغییر ایجاد می‎شود. خرده مقیاس کنترل رفتار با مقدار بتای ۲۶/۰در سطح آلفای ۰۱/۰ پیش بینی معنی‎داری برای متغیر ملاک سازگاری دانش ­آموزان دختر محسوب می‎شود. به عبارت دیگر به ازای یک واحد تغییر در انحراف خرده مقیاس کنترل رفتار، ۲۶/۰در انحراف معیار متغیر سازگاری تغییر ایجاد می‎شود.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

هم چنین در گروه دختران دو خرده مقیاس­ از سبک­های دلبستگی(ایمن و دوسوگرا) می‎توانند به صورت معناداری متغیر ملاک سازگاری دانش ­آموزان را پیش‎بینی کنند. خرده مقیاس ایمن با مقدار بتای ۱۴/۰ در سطح آلفای ۰۱/۰ پیش بینی کننده معنی داری برای متغیر سازگاری دانش ­آموزان دختر به حساب می‎آید. به عبارت دیگر به ازای یک واحد تغییر در انحراف معیار خرده مقیاس ایمن ۱۴/۰ در انحراف معیار متغیر سازگاری دانش ­آموزان تغییر ایجاد می‎شود. هم‎چنین خرده مقیاس دوسوگرا با مقدار بتای ۱۸/۰- و در سطح آلفای ۰۱/۰ پیش بینی کننده معنی داری برای متغیر سازگاری دانش ­آموزان دختر به حساب می‎آید. به عبارت دیگر به ازای یک واحد تغییر در انحراف معیار خرده مقیاس دوسوگرا ۱۸/۰- در انحراف معیار متغیر سازگاری دانش ­آموزان تغییر ایجاد می‎شود. خرده مقیاس ناایمن با مقدار بتای ۱۰/۰- و در سطح آلفای ۱۰/۰ پیش بینی کننده معنی داری برای متغیر سازگاری دانش ­آموزان دختر محسوب نمی شود.
در گروه پسران خرده مقیاس­های عملکرد خانواده (عملکرد کلی، حل مشکل، همراهی عاطفی و کنترل رفتار) می‎توانند به صورت معناداری متغیر ملاک سازگاری دانش ­آموزان را پیش‎بینی کنند. خرده مقیاس ارتباط با مقدار بتای ۰۰۹/۰ در سطح آلفای ۹۲/۰ پیش بینی کننده معنی داری برای متغیر سازگاری دانش ­آموزان پسر محسوب نمی­ شود. خرده مقیاس آمیزش عاطفی با مقدار بتای ۱۳/۰- و در سطح آلفای ۰۸/۰ پیش بینی کننده معنی داری برای متغیر سازگاری دانش ­آموزان پسر محسوب نمی شود. خرده مقیاس ایفای نقش با مقدار بتای ۱۵/۰- در سطح آلفای ۰۷/۰ پیش بینی معنی‎داری برای متغیر ملاک سازگاری دانش ­آموزان پسر محسوب نمی‎شود. خرده مقیاس عملکرد کلی با مقدار بتای ۱۴/۰در سطح آلفای ۰۵/۰ پیش بینی معنی‎داری برای متغیر ملاک سازگاری دانش ­آموزان پسر محسوب می‎شود. به عبارت دیگر به ازای یک واحد تغییر در انحراف خرده مقیاس عملکرد کلی، ۱۴/۰در انحراف معیار متغیر سازگاری تغییر ایجاد می‎شود. خرده مقیاس حل مشکل با مقدار بتای ۲۰/۰در سطح آلفای ۰۱/۰ پیش بینی معنی‎داری برای متغیر ملاک سازگاری دانش ­آموزان پسر محسوب می شود. به عبارت دیگر به ازای یک واحد تغییر در انحراف خرده مقیاس عملکرد کلی، ۲۰/۰در انحراف معیار متغیر سازگاری تغییر ایجاد می‎شود. خرده مقیاس همراهی عاطفی با مقدار بتای ۲۱/۰در سطح آلفای ۰۱/۰ پیش بینی معنی‎داری برای متغیر ملاک سازگاری دانش ­آموزان پسر محسوب می‎شود. به عبارت دیگر به ازای یک واحد تغییر در انحراف خرده مقیاس همراهی عاطفی، ۲۱/۰در انحراف معیار متغیر سازگاری تغییر ایجاد می‎شود. خرده مقیاس کنترل رفتار با مقدار بتای ۲۳/۰در سطح آلفای ۰۱/۰ پیش بینی معنی‎داری برای متغیر ملاک سازگاری دانش ­آموزان پسر محسوب می‎شود. به عبارت دیگر به ازای یک واحد تغییر در انحراف خرده مقیاس کنترل رفتار، ۲۳/۰در انحراف معیار متغیر سازگاری تغییر ایجاد می‎شود.
در گروه پسران از سه خرده مقیاس سبک های دلبستگی تنها یک خرده مقیاس ناایمن می تواند سازگاری دانش آموزان پسر را پیش بینی کند. خرده مقیاس ایمن با مقدار بتای ۰۸/۰ در سطح آلفای ۲۶/۰ پیش بینی کننده معنی داری برای متغیر سازگاری دانش ­آموزان پسر محسوب نمی شود. هم‎چنین خرده مقیاس دوسوگرا با مقدار بتای ۱۲/۰- و در سطح آلفای ۰۸/۰ پیش بینی کننده معنی داری برای متغیر سازگاری دانش ­آموزان پسر محسوب نمی شود‎. خرده مقیاس ناایمن با مقدار بتای ۱۴/۰- و در سطح آلفای ۰۲/۰ پیش بینی کننده معنی داری برای متغیر سازگاری دانش ­آموزان پسر محسوب می شود. به عبارت دیگر به ازای یک واحد تغییر در خرده مقیاس ناایمن، ۱۴/۰- در انحراف معیار سازگاری دانش آموزان پسر تغییر ایجاد می شود.
در یک جمع بندی کلی از فرضیه ششم پژوهش می توان گفت که در گروه دختران، شش خرده مقیاس عملکرد خانواده (ارتباط، آمیزش عاطفی، ایفای نقش، عملکرد کلی، همراهی عاطفی و کنترل رفتار) رابطه معنی داری با سازگاری دانش آموزان داشتند اما خرده مقیاس حل مشکل رابطه معنی داری با سازگاری دانش آموزان نداشت. در گروه پسران، چهار خرده مقیاس عملکرد خانواده (عملکرد کلی، حل مشکل، همراهی عاطفی و کنترل رفتار) رابطه معنی داری با سازگاری دانش آموزان داشت. اما خرده مقیاس­های ارتباط، آمیزش عاطفی و ایفای نقش رابطه معنی داری با سازگاری دانش آموزان پسر نداشتند. در مورد سبک های دلبستگی در گروه دختران دو سبک ایمن و دوسوگرا رابطه معنی داری با سازگاری دانش آموزان داشتند. اما سبک دلبستگی ناایمن رابطه معنی داری با سازگاری دانش آموزان دختر نداشت. در گروه پسران تنها سبک ناایمن رابطه معنی داری با سازگاری دانش آموزان پسر داشت. اما دو سبک ایمن و دوسوگرا رابطه معنی داری با سازگاری دانش آموزان پسر نداشتند.
فصل پنجم
بحث و نتیجه گیری
۵-۱- مقدمه
این پژوهش با هدف بررسی رابطه عملکرد خانواده و سبک‌های دلبستگی با سازگاری اجتماعی دانش‌آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه بندرعباس در سال تحصیلی ۱۳۹۲-۱۳۹۱ انجام گردید. در فصل اول پژوهش ابتدا به بیان مسأله، اهمیت و ضرورت تحقیق، اهداف تحقیق، سؤالات، فرضیه ها و تعاریف نظری و عملیاتی پرداخته شد. در فصل دوم پژوهش پس از مقدمه ای کوتاه به بررسی پیشینه نظری موضوعات سبک های دلبستگی، عملکرد خانواده و سازگاری اجتماعی دانش آموزان پرداخته شد. سپس در قسمت پیشینه پژوهشی به بررسی و بیان نتایج مطالعات داخلی و خارجی انجام شده در این زمینه پرداخته شد. در فصل سوم تحقیق نیز به بیان روش تحقیق، جامعه آماری، نمونه و روش نمونه گیری، ابزار پژوهش و پرسشنامه ها و روش تجزیه و تحلیل داده ها پرداخته شد. در فصل چهارم تحقیق نیز در دو قسمت آمار توصیفی و استنباطی به تجزیه و تحلیل داده‌ها پرداخته شد که نتایج و تبیین آن ها در این فصل پس از بحثی کوتاه آورده خواهد شد. در پایان نیز محدودیت های تحقیق بیان و پیشنهاداتی ارائه خواهد گردید.
۵-۲- بحث
انسان محصول اجتماع است و در نتیجه تحت تأثیر نظام ها و فرهنگ های جامعه خود قرار می گیرد. در چنین شرایطی است که باید نیازهای خود را برآورده سازد و آرامش و تعادل خود را حفظ کند، بنابراین انسان باید با اجتماع سازگار شود. عوامل زیادی می توانند در سازگاری فرد با اجتماع نقش داشته باشند. به نظر می‌رسد خانواده و عوامل خانوادگی یکی از مهم ترین نقش ها را در سازگاری فرد با اجتماع داشته باشد. عوامل ﺧﺎﻧﻮاده ﭼﻴﺰی ﺑﻴﺶ از ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ اﻓﺮادی اﺳﺖ ﻛﻪ در ﻳﻚ ﻓﻀﺎی ﻣﺎدی و رواﻧﻲ ﺧﺎص ﺑﻪ ﺳﺮ ﻣﻲﺑﺮﻧﺪ. ﺧﺎﻧﻮاده ﻳﻚ ﻧﻈﺎم اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و ﻃﺒﻴﻌﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ وﻳﮋﮔﻲﻫﺎی ﺧﺎص ﺧﻮد را دارد. اﻳﻦ ﻧﻈﺎم اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، ﻣﺠﻤﻮﻋﻪای از ﻗﻮاﻋﺪ و اﺻﻮل را اﺑﺪاع و ﺑﺮای اﻋﻀﺎی ﺧﻮد ﻧﻘﺶﻫﺎی ﻣﺘﻨﻮﻋﻲ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻣﻲﻛﻨﺪ. ﻋﻼوه ﺑﺮ اﻳﻦ، عملکرد ﺧﺎﻧﻮاده از ﻳﻚ ﺳﺎﺧﺖ ﻧﻈﺎم‌دار ﻗﺪرت ﺑﺮﺧﻮردار اﺳﺖ. ﺻﻮرتﻫﺎی ﭘﻴﭽﻴﺪه‌ای از ﭘﻴﺎم رﺳﺎﻧﻲﻫﺎی آﺷﻜﺎر و ﻧﻬﺎن را ﺑﻪ وﺟﻮد ﻣﻲآورد و روشﻫﺎی ﻣﺬاﻛﺮه و ﻣﺴﺌﻠﻪﮔﺸﺎﻳﻲ ﻣﻔﺼﻠﻲ در اﺧﺘﻴﺎر دارد ﻛﻪ ﺑﻪ آن اﺟﺎزه ﻣﻲدﻫﺪ ﺗﺎ ﺗﻜﺎﻟﻴﻒ ﻣﺨﺘﻠﻔﻲ را ﺑﺎ ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ ﺑﻪ اﻧﺠﺎم ﺑﺮﺳﺎﻧﺪ. در ﭼﻨﻴﻦ ﻧﻈﺎﻣﻲ اﻓﺮاد ﺑﻪ وﺳﻴﻠﻪ ﻋﻼﻳﻖ و دﻟﺒﺴﺘﮕﻲﻫﺎی ﻋﺎﻃﻔﻲ ﻧﻴﺮوﻣﻨﺪ، دﻳﺮﭘﺎ و ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ ﺑﻪ یکدیگر ﻣﺘﺼﻞ ﺷﺪه‌اﻧﺪ. ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ از ﺷﺪت وﺣﺪت اﻳﻦ ﻋﻼﻳﻖ و دﻟﺒﺴﺘﮕﻲﻫﺎ در ﻃﻲ زﻣﺎن ﻛﺎﺳﺘﻪ ﺷﻮد، ﻟﻴﻜﻦ ﺑﺎز ﻫﻢ ﻋﻼﻳﻖ ﻣﺰﺑﻮر در ﺳﺮاﺳﺮ زﻧﺪﮔﻲ ﺑﻪ ﺑﻘﺎی ﺧﻮد اداﻣﻪ ﺧﻮاﻫﻨﺪ داد. ﺑﻪ ﻃﻮر ﻛﻠﻲ، ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﻗﺒﻠﻲ ﺗﺄﻛﻴﺪ داﺷﺘﻪاﻧﺪ ﻛﻪ از ﻳﻚﺳﻮ، ﺧﺎﻧﻮاده ﻧﺎﻛﺎرآﻣﺪ، ﻣﺮﻛﺰی اﺳﺖ ﻛﻪ در آن ﺑﺰﻫﻜﺎری رﺷﺪ ﻣﻲﻛﻨﺪ و از ﺳﻮی دﻳﮕﺮ، ﻳﻚ ﺧﺎﻧﻮاده ﻛﺎرآﻣﺪ ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﻓﺮزﻧﺪان را ﺗﻐﺬﻳﻪ ﻛﺮده و از آن ﻫﺎ ﺣﻤﺎﻳﺖ ﻛﻨﺪ. اﻛﺜﺮ ﻣﺸﻜﻼت و ﻧﺎﺳﺎزﮔﺎریﻫﺎی رﻓﺘﺎری ﻛﻪ رﻳﺸﻪ در ﺧﺎﻧﻮاده دارﻧﺪ، ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻪ از ﺗﻌﺎﻣﻼت درون ﺧﺎﻧﻮاده‌ای ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﻓﺮزﻧﺪان، اﻳﻦ ﺗﻌﺎﻣﻼت را ﻏﻴﺮﻗﺎﺑﻞ ﺗﺤﻤﻞ ﻳﺎ ﺣﺪاﻗﻞ، ﺗﻨﺪ و ﺧﺸﻦ، درک ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ. بیشترین افراد ناسازگار و مسأله دار، وابسته به خانواده های آسیب دیده هستند و فرزندانی که مربوط به خانواده های پر کشمکش می باشند به سبب عدم برخورداری از آرامش روانی و عدم تمرکز و آشفتگی بیشتر در معرض رفتارهای ناسازگارانه قرر دارند. لذا به نظر می رسد که عواملی نظیر عملکرد خانواده و سبک دلبستگی والدین می توانند در سازگاری اجتماعی فرزندان نقش داشته باشند. لذا این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین عملکرد خانواده، سبک دلبستگی والدین با سازگاری اجتماعی دانش‌آموزان دختر و پسر انجام گردید که فرضیه ها، نتایج و تبیین آن ها بشرح ذیل می باشد:
۵-۳- نتیجه گیری
فرضیه اول: بین مؤلفه­ های عملکرد خانواده با سازگاری دانش ­آموزان رابطه چندگانه معنی­داری وجود دارد.
برای تجزیه و تحلیل فرضیه اول پژوهش از آزمون رگرسیون چند متغیری به روش هم‎زمان استفاده شد. نتیجه آزمون نشان داد که ضریب همبستگی چندگانه بین خرده مقیاس­های عملکرد خانواده (ارتباط، آمیزش عاطفی، ایفای نقش، عملکرد کلی، حل مشکل، همراهی عاطفی و کنترل رفتار) با متغیر سازگاری دانش ­آموزان برابر با ۴۸/۰ می‎باشد و ضریب تعیین آن برابر با ۲۳/۰ می‎باشد. به عبارت دیگر ۲۳ درصد از تغییرات واریانس متغیر سازگاری دانش ­آموزان به وسیله خرده مقیاس­های عملکرد خانواده تبیین می‎شود.
هم‌چنین جدول خلاصه نتایج تحلیل واریانس یک‎ راهه برای پیش بینی متغیر سازگاری براساس خرده مقیاس‌های عملکرد خانواده نشان داد که اثر رگرسیونی خرده مقیاس­های عملکرد خانواده بر متغیر سازگاری دانش آموزان معنادار بوده است. این اثر رگرسیونی با مقدار ۱۹/۳۹۶= F، در سطح آلفای ۰۱/۰، معنادار به دست آمد. به عبارت دیگر مجموع مجذورات باقی مانده به آن میزان نبود که اثر رگرسیونی را خنثی نماید، و موجب عدم تفاوت معنادار گردد و به این معنی است که مدل نشان داده شده برای تحلیل رابطه خطی مناسب است.
از سوی دیگر جدول ضرایب معادله رگرسیونی همزمان برای پیش بینی متغیر سازگاری براساس خرده مقیاس‌های عملکرد خانواده نشان داد که خرده مقیاس­های عملکرد (ارتباط، آمیزش عاطفی، ایفای نقش، عملکرد کلی، حل مشکل، همراهی عاطفی و کنترل رفتار) می‎توانند به صورت معناداری متغیر ملاک سازگاری دانش آموزان را پیش‎بینی کنند. لذا خرده مقیاس ارتباط با مقدار بتای ۲۱/۰ در سطح آلفای ۰۱/۰ پیش بینی کننده معنی داری برای متغیر سازگاری دانش ­آموزان به حساب می‎آید. به عبارت دیگر به ازای یک واحد تغییر در انحراف معیار خرده مقیاس ارتباط ۲۱/۰ در انحراف معیار متغیر سازگاری دانش ­آموزان تغییر ایجاد می‎شود. هم‎چنین خرده مقیاس آمیزش عاطفی با مقدار بتای ۳۰/۰- و در سطح آلفای ۰۱/۰ پیش بینی کننده معنی داری برای متغیر سازگاری دانش ­آموزان به حساب می‎آید. به عبارت دیگر به ازای یک واحد تغییر در انحراف معیار خده مقیاس آمیزش عاطفی ۳۰/۰- در انحراف معیار متغیر سازگاری دانش ­آموزان تغییر ایجاد می‎شود. خرده مقیاس ایفای نقش با مقدار بتای ۲۵/۰- در سطح آلفای ۰۱/۰ پیش بینی معنی‎داری برای متغیر ملاک سازگاری دانش ­آموزان محسوب می‎شود. به عبارت دیگر به ازای یک واحد تغییر در انحراف خرده مقیاس ایفای نقش، ۲۵/۰- در انحراف معیار متغیر سازگاری دانش ­آموزان تغییر ایجاد می‎شود. خرده مقیاس عملکرد کلی با مقدار بتای ۲۰/۰در سطح آلفای ۰۱/۰ پیش بینی معنی‎داری برای متغیر ملاک سازگاری دانش ­آموزان محسوب می‎شود. به عبارت دیگر به ازای یک واحد تغییر در انحراف خرده مقیاس عملکرد کلی، ۲۰/۰در انحراف معیار متغیر سازگاری دانش ­آموزان تغییر ایجاد می‎شود. خرده مقیاس حل مشکل با مقدار بتای ۱۷/۰ در سطح آلفای ۰۱/۰ پیش بینی معنی‎داری برای متغیر ملاک سازگاری دانش ­آموزان محسوب می‎شود. به عبارت دیگر به ازای یک واحد تغییر در انحراف خرده مقیاس حل مشکل، ۱۷/۰ در انحراف معیار متغیر سازگاری دانش ­آموزان تغییر ایجاد می‎شود. خرده مقیاس همراهی عاطفی با مقدار بتای ۱۵/۰ در سطح آلفای ۰۱/۰ پیش بینی معنی‎داری برای متغیر ملاک سازگاری دانش ­آموزان محسوب می‎شود. به عبارت دیگر به ازای یک واحد تغییر در انحراف خرده مقیاس همراهی عاطفی، ۱۵/ ۰در انحراف معیار متغیر سازگاری دانش ­آموزان تغییر ایجاد می‎شود. خرده مقیاس کنترل رفتار با مقدار بتای ۲۳/۰ در سطح آلفای ۰۱/۰ پیش بینی معنی‎داری برای متغیر ملاک سازگاری دانش‌آموزان محسوب می‎شود. به عبارت دیگر به ازای یک واحد تغییر در انحراف خرده مقیاس کنترل رفتار، ۲۳/۰ در انحراف معیار متغیر سازگاری دانش ­آموزان تغییر ایجاد می‎شود.
در تبیین یافته تحقیق با توجه به پیشنه‌ی تحقیق، در دیدگاه روان شناسی شناختی، انسان سازگار به کسی گفته می‏شود که توانایی و قدرت پردازش صحیح اطلاعات را داراست و چون قادر به چنین کاری است لذا یک نظام ارزشی واقع بینانه برای خود تنظیم می‏نماید تا تحت تأثیر نوسانات روانی دردناک و اختلاف با دیگران دچار آسیب نشود. این روند به او کمک می‏کند تا به احساس بهتری دست یابد. همچنین بر طبق نظر مزلو افرادی که بیشترین سازگاری را دارند آنهایی هستند که در سراسر مراحل زندگی خود به طور موفقیت‌آمیزی رشد کرده‏اند و به بالاترین مرحله کمال یعنی خود شکوفایی رسیده‏اند. انسانی که به مرحله خود شکوفایی ارتقاء پیدا کرده، نیروهای بالقوه اساسی خویش را به کامل‏ترین صورت تحقق بخشیده است. شخص ممکن است تکانه‏های درونی را بازداری یا تعدیل کند و یا بکوشد تا خواست محیطی را به طریقی تغییر دهد تا تعارض را دفع نماید (رستمی، ۱۳۸۰). کودکان در خانواده به دنیا می آیند و در آن رشد و پرورش می یابند. رفتار و ﻋﻤﻠﻜﺮد خانواده، نقش مهمی در ویژگی های شخصیتی و رفتاری کودکان و نوجوانان دارد. طبق تعریف ذکر شده در ادبیات تحقیق ﻋﻤﻠﻜﺮد ﺧﺎﻧﻮاده ﻳﻌﻨﻲ ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲ ﺧﺎﻧﻮاده در ﻫﻤﺎﻫﻨﮕﻲ ﻳﺎ اﻧﻄﺒﺎق ﺑﺎ ﺗﻐﻴﻴﺮات اﻳﺠﺎد ﺷﺪه در ﻃﻮل ﺣﻴﺎت، ﺣﻞ ﻛﺮدن ﺗﻌﺎرضﻫﺎ، ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﻲ ﻣﻴﺎن اﻋﻀﺎ و ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ در اﻟﮕﻮﻫﺎی اﻧﻀﺒﺎﻃﻲ، رﻋﺎﻳﺖ ﺣﺪ و ﻣﺮز ﻣﻴﺎن اﻓﺮاد و اﺟﺮای ﻣﻘﺮرات و اﺻﻮل ﺣﺎﻛﻢ ﺑﺮ اﻳﻦ ﻧﻬﺎد ﺑﺎ ﻫﺪف ﺣﻔﺎﻇﺖ از ﻛﻞ ﻧﻈﺎم ﺧﺎﻧﻮاده است (ﭘﻮرﺗﺲ و ﻫﺎول[۱۱۷]، ۱۹۹۲؛ ﺑﻪ ﻧﻘﻞ از ﻛﺮاﻣﺘﻲ، ﻣﺮادی و ﻛﺎوه، ۱۳۸۴). عملکرد خانواده، در صورت ارائه الگوهای انضباطی مناسب و سازگار می تواند در حل تعارض و سازگاری فرد با محیط، مدرسه و جامعه نقش مؤثری داشته باشد و در صورت عملکرد ضعیف و یا بد خانواده سازگاری فرزندان پایین خواهد آمد و نتیجه آن تعارضات بالا و ناسازگاری فرد می شود. این یافته پژوهش با یافته های مطالعات پیشین همخوان می باشد که در قسمت ذیل به تعدادی از آن ها اشاره می شود:
گلچین، نصیری، نجمی و بشردوست (۱۳۸۰)، در پژوهشی با عنوان ارتباط عملکرد خانواده با برخی ویژگی‌های روانی نوجوانان دختر و پسر نشان دادند که بین عملکرد خانواده و ویژگی های روانی نوجوانان رابطه مثبتی وجود دارد. ثنایی و امینی (۱۳۷۹)، در پژوهشی با عنوان مقایسه عملکرد خانواده در دو گروه دانش آموزان دختر مستقل و وابسته به دیگران نشان دادند که دانش آموزان وابسته در ابعاد ارتباط، مشارکت عاطفی، کارایی عمومی و همچنین کل مقیاس، عملکرد خانوادگی ضعیف تری نسبت به دانش آموزان مستقل دارند. پژوهش رایس و میرزاده[۱۱۸] (۲۰۰۷)، از رابطه سبک های دلبستگی با عملکرد خانواده و رفتار سازگارانه در مدرسه حاکی بوده است. ﺍﺷﻨﺎﻳﺪﺭ ﻭ ﻫﻤﮑﺎﺭﺍﻥ (۲۰۰۵)، ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﻧﺎﺳﺎﻟﻢ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﺑﺎ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺳﺎﻟﻢ ﺩﺭ ﺷﺮﺍﻳﻂ ﻧﺎﻣﻄﻠﻮﺏ ﺁﻣﻮﺯﺷﯽ ﻭ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ. مطالعات براونفیلد و تامپسون (۲۰۰۳)، رابطه ابعاد سازگاری اجتماعی را بررسی نموده و نتایج نشان دهنده وجود رابطه مثبت بین سبک های دلبستگی و عملکرد بین مادر- کودک و سازگاری اجتماعی بود. همچنین آن‌ ها در مطالعه خود، ارتباط میان دلبستگی ناایمن با گروه همسال و رفتار بزهکارانه ناسازگارهای اجتماعی را گزارش داده اند. این یافته پژوهش و نتایج مطالعات پیشین نشان می دهند که بین مؤلفه­ های عملکرد خانواده با سازگاری دانش‌آموزان رابطه چندگانه معنی­داری وجود دارد.
فرضیه دوم: بین سبک های دلبستگی با سازگاری دانش ­آموزان رابطه چندگانه معنی­داری وجود دارد.
برای تجزیه و تحلیل فرضیه دوم پژوهش از آزمون رگرسیون چند متغیری به روش هم‎زمان استفاده شد. نتایج آزمون نشان داد که، ضریب همبستگی چندگانه بین خرده مقیاس­های سبک­های دلبستگی با متغیر سازگاری دانش ­آموزان برابر با ۳۶/۰ می‎باشد و ضریب تعیین آن برابر با ۱۳/۰ می‎باشد. به عبارت دیگر ۱۳ درصد از تغییرات واریانس متغیر سازگاری دانش ­آموزان به وسیله خرده مقیاس­های عملکرد خانواده تبیین می‎شود. همچنین جدول خلاصه نتایج تحلیل واریانس یک‎ راهه برای پیش بینی متغیر سازگاری دانش آموزان براساس سبک‌های دلبستگی نشان داد که اثر رگرسیونی خرده مقیاس­های سبک­های دلبستگی بر متغیر سازگاری دانش‌آموزان معنادار بوده است. این اثر رگرسیونی با مقدار ۴۹/۵۱۵= F، در سطح آلفای ۰۱/۰، معنادار به دست آمد. به عبارت دیگر مجموع مجذورات باقی مانده به آن میزان نبود که اثر رگرسیونی را خنثی نماید و موجب عدم تفاوت معنادار گردد و به این معنی است که مدل نشان داده شده برای تحلیل رابطه خطی مناسب است. از سوی دیگر جدول ضرایب معادله رگرسیونی همزمان برای پیش بینی متغیر سازگاری دانش آموزان براساس سبک های دلبستگی سهم هر کدام از متغیرهای پیش بین را در پیش بینی متغیر ملاک نشان می‎دهد. جدول مذکور نشان داد که خرده مقیاس­های سبک­های دلبستگی(ایمن، دوسوگرا و ناایمن) می‎توانند به صورت معناداری متغیر ملاک سازگاری دانش­اموزان را پیش‎بینی کنند. خرده مقیاس ایمن با مقدار بتای ۱۹/۰ در سطح آلفای ۰۱/۰ پیش بینی کننده معنی داری برای متغیر سازگاری دانش ­آموزان به حساب می‎آید. به عبارت دیگر به ازای یک واحد تغییر در انحراف معیار خرده مقیاس ایمن ۱۹/۰ در انحراف معیار متغیر سازگاری دانش ­آموزان تغییر ایجاد می‎شود. هم‎چنین خرده مقیاس دوسوگرا با مقدار بتای ۱۵/۰- و در سطح آلفای ۰۱/۰ پیش بینی‌کننده معنی داری برای متغیر سازگاری دانش ­آموزان به حساب می‎آید. به عبارت دیگر به ازای یک واحد تغییر در انحراف معیار خده مقیاس دوسوگرا ۱۵/۰- در انحراف معیار متغیر سازگاری دانش ­آموزان تغییر ایجاد می‎شود. خرده مقیاس ناایمن با مقدار بتای ۲۱/۰- و در سطح آلفای ۰۱/۰ پیش بینی کننده معنی داری برای متغیر سازگاری دانش ­آموزان به حساب می‎آید. به عبارت دیگر به ازای یک واحد تغییر در انحراف معیار خده مقیاس ناایمن ۲۱/۰- در انحراف معیار متغیر سازگاری دانش ­آموزان تغییر ایجاد می‎شود.
طبق ادبیات پژوهش، جان باولبی پژوهش‌های گسترده‌ای درباره مفهوم دلبستگی به عمل آورد. او دلبستگی را چنین توصیف کرده است: «ارتباط و پیوند روانی پایدار بین دو انسان» (باولبی، ۱۹۶۹). باولبی با این دیدگاه روان کاوانه موافق بود که تجربیات اولیه کودکی، تاثیر مهمی بر رشد و رفتارهای بعدی در زندگی دارد. به عقیده او، سبک های دلبستگی اولیه ما در دوران کودکی و از طریق رابطه کودک / پرستار شکل می‌گیرد. باولبی هم چنین عقیده داشت که دلبستگی دارای مولفه‌ای تکامل یابنده است و به بقای انسان کمک می کند. «گرایش به ایجاد پیوندهای عاطفی قوی به افراد به خصوص، یک مولفه اصلی طبیعت انسان است» (باولبی، ۱۹۸۸). از سوی دیگر برخلاف باولبی که ریشه رفتارهای دلبستگی را به مکانیسم های ذاتی نسبت می دهد، نظریه پردازان یادگیری، دلبستگی را محصول فرایند اجتماعی شدن می دانند. لذا طبق این نظریه می توان گفت که دلبستگی بی رابطه با اجتماعی با اجتماعی شدن انسان نمی باشد. از طرف دیگر به نظر پرلز انسان سه مرحله‌ی اجتماعی، روانی، جسمانی دارد و در مرحله‌ی اجتماعی که چندی پس از تولد آغاز می شود به وسیله‌ی آگاهی و توجه به دیگران به خصوص والدین مشخص می شود و انسان باید این۳ مرحله را پشت سر بگذارد و به بودن برسد. در این فرایند فرد درباره‌ی تفاوت‌ها، ارتباط‌ها، تماس‌ها و وجوه تمایزش چیزهایی فرا می گیرد، این فرایند تعامل و یادگیری، سازگاری نامیده می شود (شفیع آبادی و ناصری، ۱۳۷۷). سازگاری عبارت است از پیشرفت در ادراک خودمان و دیگران، رفتارها، افکار و احساساتی که برای رشد مناسب لازم است و موجب می‌شود روش‌های سازگاری مورد نیاز برای تغییرات محیطی بروز کند (پمپ، ۱۹۹۰؛ شهسواری، ۱۳۸۲). سازگاری و هماهنگ شدن با خود و با محیط پیرامون خود برای هر موجود زنده یک ضرورت حیاتی است. تلاش روزمره همه آدمیان نیز عموماً بر محور همین سازگاری دور می‏زند (والی‌پور، ۱۳۶۰). علی الخصوص سازگاری اجتماعی بر این ضرورت متکی است که نیازها و خواسته‏های فرد با منافع و خواسته‏های گروهی که در آن زندگی می‏کند، هماهنگ و متعادل شود و حتی الامکان از برخورد مستقیم و شدید با منافع و ضوابط گروهی جلوگیری به عمل آید. ضرورت حفظ مبانی زندگی اجتماعی طبعاً محدودیت‏هایی را در راه ارضای نیازهای فردی انسان موجب می‏شود که چاره‏ای جز سازگاری با آن نیست یعنی انسان قبول می‏کند که این محدودیت‏ها اجتناب ناپذیر هستند و می‏کوشد تا خود را با آن تطبیق دهد (والی‌پور، ۱۳۶۰). لذا می توان گفت که پیشینه ‌نظری تحقیق تأیید کننده فرضیه فوق می باشد. علاوه بر پیشینه نظری تحقیق، پیشینه پژوهشی (نتایج مطالعات دخلی و خارجی) نیز با این یافته پژوهش همخوان می باشد که در قسمت ذیل به تعدادی از آن ها اشاره می شود:
نتایج تحقیقات آقا محمدیان (۱۳۷۳)، نشان دهنده مثبت بودن روابط دلبستگی والد- کودک با سازگاری اجتماعی میان کودکان و نوجوانان است. تحقیق مک ویلیامز و بایلی[۱۱۹] (۲۰۱۰)، نشان می دهد که سبک دلبستگی اجتنابی و سبک دلبستگی اضطرابی دوسوگرا رابطه‌ای قوی با سلامتی پایین و سازگاری اجتماعی دارد. کرایتون[۱۲۰] (۲۰۱۰)، در پژوهشی با عنوان سبک دلبستگی در دانشجویان کالج، همبستگی عوامل خانوادگی و سازگاری اجتماعی به طبقه بندی سبک های دلبستگی و رفتارهای دلبستگی پرداخت وی همچنین عوامل خانوادگی موثر بر سبک دلبستگی و همبستگی سازگاری اجتماعی با سبک دلبستگی فردی افراد را مورد بررسی قرار داد. در نتایج پژوهش وی سه نوع دلبستگی، بروندادهای سازگاری فردی متفاوتی را نشان دادند. همچنین نشان داده است با وجود این که سبک های دلبستگی با سازگاری اجتماعی و میزان رضایت از زندگی در سال‌های بعد همبستگی دارد، عواملی از متغیرهای دیگری نیز وجود دارد که با سازگاری اجتماعی و سبک های دلبستگی رابطه دارد، از جمله این عوامل، متغیرهای خانوادگی می باشند. بشارت (۱۳۸۰)، در پژوهشی که با عنوان بررسی رابطه سبک های دلبستگی با مشکلات زناشویی در زوجین نابارور بر روی ۳۰ زوج نابارور انجام داد نشان داد که میزان مشکلات زناشویی علاوه بر سبک دلبستگی شخص نابارور با سبک دلبستگی همسر وی نیز همبستگی دارد. پژوهش رایس و میرزاده[۱۲۱] (۲۰۰۷)، از رابطه سبک های دلبستگی با عملکرد خانواده و رفتار سازگارانه در مدرسه حاکی بوده است. نتایج پژوهش روزن اشتاین و هروویتز[۱۲۲] (۲۰۰۶)، نشان دهنده رابطه میان سبک های دلبستگی نوجوانی و آسیب‌های روانشناختی مانند افسردگی، اضطراب، اختلال شخصیت ضداجتماعی و اختلال سازگاری اجتماعی بوده است. مطالعات براونفیلد و تامپسون (۲۰۰۳)، رابطه ابعاد سازگاری اجتماعی را بررسی نموده و نتایج نشان دهنده وجود رابطه مثبت بین سبک های دلبستگی و عملکرد بین مادر- کودک و سازگاری اجتماعی بود. همچنین آن‌ ها در مطالعه خود، ارتباط میان دلبستگی ناایمن با گروه همسال و رفتار بزهکارانه ناسازگارهای اجتماعی را گزارش داده اند. نوم[۱۲۳]، دکویک[۱۲۴]، مییوس[۱۲۵] (۲۰۰۰)، دلبستگی و رفتار ضد اجتماعی را در یک نمونه ۴۰۰ نفری از نوجوانان کشور هلند بررسی کردند و دریافتند که دلبستگی مادرانه به طور معنی داری با رفتار ضد اجتماعی خود گزارش شده نوجوانان رابطه منفی دارد (به نقل از بشارت و همکاران، ۱۳۸۲). لذا با توجه به این یافته تحقیق و پیشینه نظری و پژوهشی تحقیق می توان گفت که بین سبک‌های دلبستگی با سازگاری دانش ­آموزان به تفکیک جنسیت رابطه چندگانه معنی­داری وجود دارد.
فرضیه سوم: بین سبک­های دلبستگی و عملکرد خانواده با سازگاری دانش ­آموزان رابطه چندگانه معنی­داری وجود دارد.
برای تجزیه و تحلیل فرضیه سوم پژوهش خرده مقیاس­های سبک­های دلبستگی و خرده مقیاس­عملکرد خانواده یکجا وارد معادله رگرسیونی شدند که نتایج آن به طور خلاصه در قسمت زیر ارائه شده است. ابتدا برای تجزیه و تحلیل فرضیه سوم پژوهش از آزمون رگرسیون چند متغیری به روش هم‎زمان استفاده شد که نشان داد، ضریب همبستگی چندگانه بین خرده مقیاس­های سبک­های دلبستگی (ایمن، دوسوگرا و ناایمن) و خرده مقیاس­های عملکرد خانواده (ارتباط، آمیزش عاطفی، ایفای نقش، عملکرد کلی، حل مشکل، همراهی عاطفی و کنترل رفتار) با متغیر سازگاری دانش ­آموزان برابر با ۵۳/۰ می‎باشد و ضریب تعیین آن برابر با ۲۹/۰ می‎باشد. به عبارت دیگر ۲۹ درصد از تغییرات واریانس متغیر سازگاری دانش ­آموزان به وسیله خرده مقیاس­های سبک­های دلبستگی و خرده مقیاس­های عملکرد خانواده تبیین می‎شود. همچنین نتایج جدول تحلیل واریانس یک‎ راهه برای پیش بینی متغیر سازگاری دانش آموزان براساس عملکرد خانواده و سبک های دلبستگی نشان داد که اثر رگرسیونی خرده مقیاس­های سبک­های دلبستگی و خرده مقیاس­های عملکرد خانواده بر متغیر سازگاری دانش آموزان معنادار بوده است. این اثر رگرسیونی با مقدار ۲۲/۳۴۷= F، در سطح آلفای ۰۱/۰، معنادار به دست آمد. به عبارت دیگر مجموع مجذورات باقی مانده به آن میزان نبود که اثر رگرسیونی را خنثی نماید، و موجب عدم تفاوت معنادار گردد و به این معنی است که مدل نشان داده شده برای تحلیل رابطه خطی مناسب است.
از سوی دیگر جدول ضرایب معادله رگرسیونی ذکر شده در فصل چهارم سهم هر کدام از متغیرهای پیش بین را در پیش بینی متغیر ملاک نشان می‎دهد. همان‎طور که نشان داده شد خرده مقیاس­های عملکرد (ارتباط، آمیزش عاطفی، ایفای نقش، عملکرد کلی، حل مشکل، همراهی عاطفی و کنترل رفتار) می‎توانند به صورت معناداری متغیر ملاک سازگاری دانش­اموزان را پیش‎بینی کنند. خرده مقیاس ارتباط با مقدار بتای ۱۰/۰ در سطح آلفای ۰۱/۰ پیش بینی کننده معنی داری برای متغیر سازگاری دانش ­آموزان به حساب می‎آید. به عبارت دیگر به ازای یک واحد تغییر در انحراف معیار خرده مقیاس ارتباط ۱۰/۰ در انحراف معیار متغیر سازگاری دانش ­آموزان تغییر ایجاد می‎شود. هم‎چنین خرده مقیاس آمیزش عاطفی با مقدار بتای ۱۵/۰- و در سطح آلفای ۰۱/۰ پیش‌بینی‌کننده معنی داری برای متغیر سازگاری دانش ­آموزان به حساب می‎آید. به عبارت دیگر به ازای یک واحد تغییر در انحراف معیار خده مقیاس آمیزش عاطفی ۱۵/۰- در انحراف معیار متغیر سازگاری دانش ­آموزان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:09:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم