«مهم­ترین مشکل زندگی من تنهایی است. مثلاً وقتی مریض می‌شوم یک نفر نیست آب دستم بدهد. اقوامم خیلی بی­خیال و خونسرد هستند. در تمام مسائل و مشکلاتی در زندگیم پیش میاید حتی یک راه درست هم نشانم نمی­دهند. به خانه‌شان می‌روم، همه ساعت را نگاه می­ کنند. ترجیح می­دهم در خانه‌ام بمیرم و دیگر خانه‌ی هیچ کدامشان نروم» (زن ۳۹ ساله، علت سرپرستی: فوت همسر).
«تمام کسانی که می­ شود اسم آن­ها را دوست گذاشت فقط به درد روزهای خوشم می­خورند همین که مشکلی داشته باشم حتی جواب تلفن­شان را هم نمی­دهند. وقتی از آن­ها کمکی می­خواهم نه تنها کمک نمی­کنند بلکه با راهنمایی­های­شان وضعیت را برایم بدتر می­ کنند. چه کسی با زن مشکلداری مثل من دوست می­ شود؟! همه ازم دوری می­ کنند. احساس تنهایی می­کنم حتی یک دوست خیلی خوب هم ندارم »(زن ۴۱ ساله، علت سرپرستی: طلاق)

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

«همسایگانمان یک طوری هستند که نمی­ شود با آن­ها درد دل کرد. هیچ دل و رحم ندارند. بمیرم یه سر به خانه­ام نمی­کشند. یه جوری رفتار می­ کنند که دیگر خوشت نیاد بهشان نزدیک شوی. بارها ازشان کمک خواسته­ام اما با یک بهانه من را رد کرده ­اند. کسی که همسایه­اش این­طوری چطور انتظار دارید شاد باشد. واقعا احساس تنهایی و بی­کسی می­کنم» (۶۳ ساله، علت سرپرستی: فوت همسر).
بیش از۴۰ درصد این گروه مهم­ترین مشکل خود را نگرش­های منفی اطرفیانشان ذکر کردند و معتقد بودند برای اموری مثل اجاره مسکن و حتی شرکت در مراسم­ها مختلف با مشکل مواجه هستند.
«برای اجاره کردن سر پناه برای بچه­هایم با هزار دردسر مواجه می­شوم. اگر بفهمند بیوه هستم، هیچ‌کس به من خانه نمی­دهد» (زن ۵۰ ساله، علت سرپرستی: فوت همسر).
«سعی می­کنم کسی نفهمد از همسرم جدا شده­ام، همه دیدشان نسبت به طلاق گرفته­ها منفی است. حتی یه عروسی میروی یا آنقدر نگاهت می­ کنند و برات حرف در میاورند و یا آنقدر بی­محلت می­ کنند که دیگر دوست نداری در هیچ مراسمی شرکت کنی!»( زن۳۹ ساله، علت سرپرستی: طلاق).
حدود ۶۷ درصد آن‌ها هم به مشکلاتی مثل تحویل نگرفتن، بی‌توجهی و تحقیر هنگام مراجعه به سازمان‌های مختلف اشاره کرده ­اند.
«تمام زندگی یک زن سرپرست خانوار مشکل است هیچ آشنایی هم ندارم دستم را به جایی بند کند. الان چند وقت پیش برای دو میلیون وام به جایی مراجعه کردم. به‌محض اینکه وضعیت مرا فهمید، رفتارش جور دیگری شد. انگار ما انسان نیستیم. با یک لحن بد به من گفت از اینجا برو بیرون! یعنی چه هر روز می‌آیی اینجا؟! من مطمئنم با دیگران این‌طور رفتار نمی‌کنند، خیلی موردهای این­جوری برایم پیش آمده.» (زن ۵۵ ساله، علت سرپرستی: متواری شدن همسر).
همچنین۴۰ درصد از آن‌ها هم طعنه زدن و متلک­های دیگران را مشکل اساسی خود دانسته و از اینکه مدام از سوی دیگران مورد سرزنش قرار می­گیرند سخت ناراحت بودند.
« تمام زندگی من مشکل است، اصلاً تا حالا روی شادی را ندیده‌ام، نمی توانی به خانه‌ کسی بروی. خیلی بد رفتار می­ کنند. خویشاوندانم پشت سرم حرف­های بدی می­زنند و می­گویند لیاقتت همین است. به‌حدی سرزنشم می‌کنن که دیگر برای دیدنشان نروم بهتر است» (زن ۵۳ ساله، علت سرپرستی: طلاق).
حدود۲۷ درصد این زنان انواع سوء‌نیت‌ها و آزارهای دیگران را یکی از مهم­ترین مشکلات زندگی خود بیان کردند.
«با وجود وضعیت بد مالی‌ام نگاه بد بعضی­ها آزارم می­دهد. مثلا چند وقت پیش مغازه­دار سر کوچه‌ طور بدی نگاهم می­کرد. بعد هم تا در خانه دنبالم آمد. این برخوردها و آزارها سخت‌ترین چیز برای زنی است که تا حالا زندگی سالم و آبرومندانه‌ای داشته» (زن ۳۴ ساله، علت سرپرستی: طلاق).
در نهایت۲۰ درصد از این زنان به خاطر ترس از بی­آبروشدن در مقابل دید منفی اطرافیان با محدودکردن خود، رفت و آمدشان را با دیگران قطع کرده بودند و سعی می­کردند طوری در ملأ عام ظاهر شوند که دیگران می­خواهند. در واقع نداشتن مردی تحت عنوان سرپرست، این زنان را تهدید می­ کند و این چیزی است که غیر از خود زن سرپرست خانوار، زنان دیگر هم از آن مطلع می‌شوند. به طوری که زنان دیگر سعی می­ کنند تا حد امکان بین همسر خود و زنان سرپرست خانوار فاصله ایجاد کنند. حتی اگر این زنان قبل از زمان تنهایی‌شان با آنان رابطه ای داشتند، با بیوه شدن او دوری می­گزینند تا مبادا مردان‌شان درصدد سوءاستفاده از آن‌ها برآیند. زنان سرپرست خانوار از نگاه دیگر زنان به چشم یک تهدید نگریسته می­ شود. تهدیدی که باید از او فاصله گرفت و روابط اجتماعی با وی را قطع کرد. به نحوی که چنین زنانی درجامعه ما حق داشتن هیچ‌گونه رابطه‌ای با مردان ندارند و در صورتی که اگر کوچک­ترین رابطه اجتماعی با مردی برقرار کنند، برچسب فاحشه و بدکاره می­خورند.
«هیچ کدام از دوستان و فامیل‌هایم بعد جدایی من از همسرم با من رابطه ندارند، این دید و نگاه بد در رفت و آمدم تأثیرگذاشته، مثلاً من بارها دوست داشتم به خانه­ی عمویم بروم؛ ولی زن پسرعمویم بداخلاقی می­کرد. فکر می­کرد چون من بیوه­ام به پسرعمویم نظر دارم. در و همسایه هم همین­طور، من هم رفت و آمدم را کم کردم. این نگاه دیگران برایم عذاب‌آور بود. جرأت ندارم به سر و وضع خودم برسم. بارها سر لباس پوشیدن و آرایش کردن با بچه­هایم درگیر شده‌ام. آن‌ها مادرهای دیگر را می­بینند که خوشگل هستند و به خودشان می‌رسند و دوست دارند من هم آن‌طور باشم؛ ولی من به خاطر حرف مردم همه‌ی اینها را از خودم دور می­کنم. از همه می­ترسم؛ می­ترسم پشت سرم حرف در بیاورند. من خودم را در محدودگاه قرار داده‌ام» (زن ۳۸ ساله، علت سرپرستی: طلاق).
جدول شماره(۴-۷): توزیع فراوانی مهم­ترین مشکلات زنان سرپرست خانوار

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...