فایل شماره 5850 |
۴-۴-۵٫ بحران اضطراب و ناامنی
از مهمترین مشکلات آدم امروز که روان شناسا اون رو مهمترین مشکل روحی این دوران میدانند، اضطراب و ناآرامیه. آدم که پیوندی با جهان وطبیعت و ذات هستی نداره بی قرار و نگران شده خود رو با رفع نیازای سطحی سرگرم میکنه تا به آرامش و اطمینان برسه اما اضطراب وجودی اش برطرف نمیشه از مهم ترینکارکردهای تفکر صدرایی پیدا کردن آرامش و اطمینانیهکه براساس ایمان به ذات هستی واسه آدم حاصل میشه جست وجوی جایگاه و کرامت وجودیه با این وجود کرامت ومنزلت ازمسئلههای مهم آدم معاصراست که جستجو و تفسیرآن از نظر منابع دینی و فلسفی وسپس دست پیدا کردن بر راهکارهای تحقق اون در زندگی آدم امروزی، بس لازمه.
قرآن کریم آدم رو دارای روحی الهی می دونه.« نَفَختُ فیهِ مِن رُوحی فَقَعُو الَهُ ساجِدینَ. (حجر/ ۲۹) و بر کرامت فرزندان آدم و برتری اونا از خیلی از موجودات جهان تأکید می ورزد: « ولقدکَرّمنا بنی آدم»( اسراء/۷۰) این جایگاه خاص در نظام آفرینش میشه « کرامت ساختگی» نامید. هم اینکه در قرآن ایمان و عمل صالح به تعبیر دیگه، تقوا هستش که دلیل پیدایش«کرامت اکتسابی» است و هر که بهرهی بیشتری از اون داشته باشه، پیش خدا گرامی تره. «اِنَّ اللهَ یَعلَمُ غیَبَ السَّمواتِ والاَرضِ وَاللهُ بَصیرٌبِماتَعمَلُون»اینجور کرامتی آدم رو در راه قرب الهی به اونجا میرساندکه فرشتگان مقرب هم راه بدون ندارن. «ثُمَّ دَنافَتَدَلی،فَکان قابَ قَوسَینِ اَواَدنی»(نجم/۸/۹) بعد نزدیک اومد و نزدیک شد؛ تا فاصله اش به قدر و کمال یا نزدیکتر شد ( مصباح، ۱۳۹۲: ۱۹۸-۱۹۹).
باتوجه به چیزی که درفصل دوم گفته شد. در فلسفه ملاصدرا، (اصل موجودیت هرچیزی وجوداست.) و از اونجا که خدا وجود صرفه و هر چیزی که از اون صادر شه هم چیزی وجودیه و از طرف دیگه، براساس آیات قرآن چیزی که از خدا صادر می شه خیره. خدا در آیه ۷۰ سوره اسراء می فرماید: «ولقدکَرّمنا بنی آدم» براساس این آیه، کرامت جعل الهیه. بر مبنای حکمت صدرایی، یه حقیقت وجودیه. و هم اینکه وجود هم چیزی خیر و کمال وسعادت و کرامته و وقتی اصل وجود کرامته، درک وجود هم موجب خوشبختی و کرامت می شه؛ اونقدرکه ملاصدرا در بیان حقیقت و خوشبختی می نویسه: «وجود، خیر و سعادته و درک وجود هم خیر و سعادته» ( ملاصدرا، ۱۳۸۳: ۹/ ۱۲۳-۱۲۴)
بر مبنای حکمت متعالیه، واسه آدم دونوع کرامت متصوراست:کرامت ذاتی یا ساختگی وکرامت اکتسابی. وقتی وجود، ذومراتبه هر وصف وجودی دیگری هم ذومراتبه. پس، کرامت هم وجودی ذو مراتبه تماشاگر بر این مدعا آیه قرآن که می فرماید: «اِنّ اَکرَمَکُم عِندَاللهِ اَتقاکُم اِن َّالله عَلیمٌ خَبیر»(حجرات/۱۳) درخصوص اقسام کرامت، قسم کرامت اکتسابی ازاهمیت زیادی برخوردار است چون آدم به اون مرتبه از رشد عقلانی رسیده که به استکمال علمی وعملی اعمال خود و هم اینکه معرفت ربوبی برسه. یکی از نشونه های کرامت اکتسابی آدم، ایمانه فردی که به نور ایمان وصل باشه و مکرمهاوناونقدرکه درفصل اول به ویژگی آدم مومن گفته شد.ایشون در رساله سه اصل می نویسه:
مومن حقیقی اون کسیه که عارف به خدا وملائکه خدا وکتابای خدا و رسولان خدا و روزآخرت باشدکه وَالمومنونَ کُلٌ آمَنَ بِاللهِ وِمَلائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَمَنَکفُربِاللهِ ومَلائِکَتِهِ وَکُتُبِه وَرُسُلِهِ وَالیَوم ِالاخِرِفَقَدضَلّ ضَلالاًبَعِیداً. و این ایمان عطائی نوریه که خدای تعالی ازخودبردل مومن می افکندکه بدون نورهریک ازاین نورهای عالم غیب رو درک میکنه (ملاصدرا، ۱۳۷۶ :۲۷).
از موارد دیگه کرامت اکتسابی، علم و معرفته اونقدرکه که قرآن برآن تأکید شده:«هَلَستَایشون الذَّینَ یَعلمونَ وَ الذَّینَ لایَعلمونَ»(زمر/۹) پس در هر فردی معرفت و ارزش علمی اون بیشتر باشه مکرمه. نکته ای که ملاصدرا در اینجا به اون اشاره میکنه اینه که اون عقیده داره ازنشانه های عالمان و زاهدان علم و تقوا هستش اما اگربر خلاف این عمل کنن وصف اونا این اینطوریه:
همچنینه حال اونهاکه خود رو از علما میشمارند و روی از طرف قدس وطلب یقین گردانیده متوجه محراب ابواب سلاطین شدهان و ترک اخلاص وتوکل کرده طلب روزی وتوقع اون ازدیگران می کنن. (ملاصدرا، ۱۳۷۶: ۱۰) (۵۷)
به تعبیردیگر،کرامت انسانی که مربوط به ویژگیها وخصوصیات ذاتی آدمیه، جلوههایی جورواجور داردکه قرآن کریم درجاهای مختلفی به اونها اشاره کرده. قرآن کریم هرچه رو ازحوزه روح آدمی بیرونه مایهی زیبایی آدم نمی دونه، بلکه اگرآن چیز زمینیه،اون رو زیور زمین می دونه و راز این تزیین رو آزمون جامعه بشری می شمرد. «وَاِنّالَجاعِلُونَ ماعَلَیهاصَعیدًاجُرُزاً»(کهف/۷) ولی اگرکمالی درجان آدم جا گیرد،اون رو زیور روح ملکوتی بشر می دونه: «…الایمانَ وَزَیَنّهُ فی قُلُوبِکُم»(حجرات/۷) پس در فرهنگ قرآن کریم،تنها ایمان به خدا، وحی، نبوت، معاد وسایردستورهای دینی، پایهی زیور و مایهی زینته، در نتیجه دلیل کرامت انسانه. از جمله جلوه های جورواجور کرامت آدم، علم به اسمای الهیه؛ آدم تنها موجود شایستهی شناخت اسمای حسنای الهیه و به جهت بر خورداری از همین ظرفیت علمی وسیع، معلم فرشتگان هم هست، و دیگری خلافت آدم، که کرامت آدم، مرهون خلافت اونه، چون جانشین موجود کریم کرامت داره و اینجور کرامتی که از ناحیهی خلافت الهی باشه، بهرهی غیر آدم نیس، و هم اینکه تصرف آسمون و زمین واسه اون، بصیرت خود شناسی هم از جلوه های کرامت انسانه ( جوادی آملی، ۱۳۹۲: ۲۱۷-۲۲۰).
پس، آدم از اون جهت که انسانه، دارای کرامته و آدم از اون جهت که عالم و مومن و با تقوا و مزین به حکمت نظری و عملیه می تونه در راه وصول به حق تعالی قدم بر داره. ملاصدرا در همین زمینه، بعد از ذکر مراتب رشد انسانی از نفس نباتی تا نفس ناطقه می نویسه:
اگه آدم بعد از این مرتبه، شروع به اکتساب فضایل انسانی کرد و معارف عقلی رو با تلاش کسب کرد، تعالی پیدا میکنه تا به افق ملکوتیان و ملائکه مقربین می رسه واین اعلی مرتبهی آدم به ماهوانسانه ( ملاصدرا، ۱۳۸۳: ۵/ ۳۴۷-۳۵۸).
ایشون در جای دیگه ادامه میدهد:
وقتی این کمال واسه آدم بدست اومد و به آخر افق انسانی رسید، نور افق اعلای الهی براو تابیدن شروع میکنه.اونگاه یا حکیمی الهی می شه که الهامات ربانی به اون می رسه یا نبی الهی می شودکه وحی الهی رادریافت میکنه و واسطه بین ملکوتیان وزمینیان می شه ( ملاصدرا، ۱۳۸۳: ۵/ ۳۴۷-۳۵۸).
نتیجهای که از مباحث مطرح شده میشه گرفت، آدم به ما هو آدم به وسیله خدا از همون اول خلقت با داراشدن قوه نطق، بر دیگرموجودات برتری یافت و موردتکریم واقع شد، از عامل های کرامت آدم،که در وجود آدم سالک صدرایی هم به روشنی پیداست میشه به علم،ایمان، عقل،اختیار، اراده، خلیفه الهی و هم اینکه ذات اون اشاره کرد.آدم معاصر با داشتن این ویژگیها میتونه مورد تکریم قرارمیگیرد. چون یکی از مهمترینکارکردهای آدم دارایکرامت اینه که در محیط اجتماعی واسه حقوق بقیه احترام قائل می شه ودیگران رو مورد تکریم قرار میدهد. هم اینکه بی قراری و نگرانی آدم برطرف نمیشه مگه براساس ایمان به ذات هستی وداشتن پناه وتکیه گاه و مبدأ واسه آدم که حاصل میشه.« الا بذکر الله تطمئن القلوب»
۴-۴-۶٫ بحران سود طلبی
بشر امروز جز واسه خود ومنافع مادی خود واسه هیچی ارزش قائل نیس و واسه بعد اجتماعی بودن آدم راه حلی نداره. باید دونست، قانونهای عادی جوامع مدرن در مصرف افراطی و غیر اصولی و ایجاد جاذبههای کاذب واسه رسیدن به منتهای منافع فردیه. هر فردی می کوشد در به دست آوردن امکانات بیشتر واسه خود، حتی سلامت جسمی و روحی خود رو به خطر اندازد تا به لذت و منافع بیشتری برسه. طوری که آدم به « به مصرف زیان بار رسیده.» ( فروم، ۱۳۸۰: ۲۱۳) وقوع همچین چیزی منتهی به خود اساسی آدم و غفلت از تعامل اجتماعی ایشونکه ریشه در ذات ایشون داره میشه.
مطمئنا آدم، موجودی اجتماعی و واسه جامعه س. هر انسانی در نظام اجتماعی،تبلور و رشد پیدا میکنه استعدادهای آدم، فقط درتعامل با بقیه و محیط اجتماعی، بالفعل و متکامل می شن. جامعه، حاصل استعدادهای انسانیهکه گرد هم اومده ان؛ از دیدگاه اندیشه وران معاصرهمچون علامه طباطبایی، خوشبختی وکمال آدم و به تکامل رسیدن بعضی قوای انسانی در زندگی اجتماعی نمایان می شه. ایشون، عقیده داره: در اسلام، تربیت واقعی نوع آدم و هدایت اون به طرف خوشبختی حقیقی، به شرط درک رابطهی واقعی فرد و اجتماعه و چارهای هم جز این نیس (طباطبایی، ۱۳۸۹: ۵۰).
ازاین روی، در نظر ملاصدرا، بعد از شناخت خدا و عمل در راه اون و وصول به کمال و محو در حق تعالی، آدم میتونه در ساحت زندگی اجتماعی و سیاسی وارد شه و به اصلاح امور بپردازه، چون آدم برگشته از این سفر، لیاقت عنوان خلیفه الهی و رهبری جامعه راپیداکردهه. اواصلاح جامعه رو تنها درصورتی امکانپذیرمی داندکه آدم خود رو اصلاح کرده باشه و این کاریه که بشرجدید نسبت به اون،کوچیکترین علاقه ای نداره. امروزه آدم میخواهد همه چیزرا اصلاح کنه، حتی نوامیس الهی راکه خدا واسه اصلاح بشر فرستاده س، اما علاقهمند نیس خود رو اصلاح کنه ( اکبریان، ۱۳۸۶: ۲۸۶). ملاصدرا راه اصلاح خود و جامعه رو فقط به شرط عقل آدم نمی دونه. اون نه فقط حکمت عملی رو واسه این لازم میدونه. بلکه براین نکته تأکید میکندکه آدم به دین نیازمنداست. اون همیشه بر این نکته تأکید می ورزدکه انبیاء و ائمه روسای قافلهای نفوس انسانیت و آدم باید خود و جامعه خود رو به وسیلهی دین که مبدأ کمال سرچشمه میگیرد،کامل سازه و اصلاح کنه. ملاصدرا در الشواهدالربوبیه تصریح میداره:
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
دنیا منزلی از منزل هاییکه روندگان به طرف خدا باید از اونها بگذرن و نفس انسانی مسافر به طرف خدای تعالیه و واسه این نفس منزلها و مراحلی….(مشخص شده که باید از اونها بگذرن.) و ناچار سالک الی الله باید جمیع مراتب رو طی کنه تا به مقصود و مطلوب حقیقی نایل شه و هم اینکه قافله های سیر وسلوک الی الله بعداً در راه سیر وسلوک ان ولی در عین حال بعضی نزدیک به مقصدند و بعضی دور و انبیاء، روسای قوافل و امرای مسافرین الی الله ان و ابدان مسافران مرکبهای ایشانند و ناچار باید اون مرکبها رو تربیت و تأدیب و تهذیب کرده تا سفر الی الله به اتمام رسد. (ملاصدرا، ۱۳۶۰: ۳۶۱-۳۶۲)(۵۴)
پس، حکمت عملی ملاصدرا برابر و هم جهت با طبع وسرشت اجتماعی انسانه و در سفر ابتدایی از خلق به طرف حق واسه جفت و جوری زاد سفر روحانی نیاز به اصلاح خود، معاش و سیاست و تدبیر در میدونی زندگی خانوادگی و اجتماعی داره، چون معیشت آدم منتظم نمیشه مگه با تمدن، تعاون، اجتماع.( اکبریان، ۱۳۸۶: ۲۸۹) دلیل براین مدعا عبارت ملاصدرا در کتاب المبدأوالمعاد است:
آدم مدنی الطبعه؛ یعنی حیاتش منتظم نمیشه مگه به تمدن و تعاون و اجتماع، چون که نوعش منحصر در فرد نیس و وجودش به انفراد ممکن نیس، پس اعداد متفرقه و احزاب مختلفه و بستن بلاد درمعاش ایشون لازمه. و در معاملات و مناکحات و جنایات به قانونی محتاج می باشندکه عامهی خلق به اون مراجعه کنن، و طبق اون قانون به عدل حکم کنن، و این قانون شرعه…(ملاصدرا،۱۳۸۱: ۲/ ۸۱۵ -۸۱۶)(۵۵)
هم اینکه ایشون در جای دیگه اینکتاب به بیان دیگه به این مطلب اشاره میکنه، و میگوید:
آدم مدنی الطبعه، پس هیچ شک وتردید دراین نیس که واسه آدم، امکان وصول به کمالاتی که به خاطرآن آفریده شده نیس مگردرشکل جامعه وتشکیل اجتماعات جورواجور و متکثرکه هر کدوم از افرادآن، دیگری رو کمک کنه و در اموری که به اون محتاج و نیازمند هستن، به همدیگه کمک رسونن تا در اثر تشکیل اجتماعات و ارتباطات، تموم چیزی که در رسوندن آدم به کمال و قوامش نقش داره، محقق شه.( ملاصدرا، ۱۳۸۱: ۲-۸۱۹)(۵۶)
هم اینکه اهمیتی که ملاصدرا واسه بعد اجتماعی و سلامت روان رئیس اول جامعه قائله در کتاب الشواهد الربوبیه به اون اشاره میکنه:
رئیس اول باید عزت نفس داشته و دوستدارکرامت باشه، نفسش رو از هر زشتی و پست، عالی نگه داره، و با طبع نفس خود رو به بالاتر ازآنها معطوف داره، از هر چیزی مناسب ترش رو انتخاب کنه و از اموری که خیره سری وسبکی میارن به دور باشه امور کوچیک و بی ارزش رو بیریخت بدارد، مگه اینکه توجه اون به امور پست ما به دلیل ریاضت نفس و قناعت به کمترین وپایینترین چیز این دنیا باشه( ملاصدرا، ۱۳۶۰: ۳۶۷).
حاصلاینجور می کنه که، آدم همیشه می خواد واسه رسیدن به مقام خود دیگه موجودات رو مثل حیوان و نبات و جماد و حتی آدمهای دیگه رو در سر راه اون قرار دارن، مسخر گردونه و از اون به رهروی کنه و یدونه یدونه افراد بشر این حالت رو دارن، ولی از اونجاکه این نحوتسخیر واسه هرفرد ممکن نیس از روی زور و اینکه دیگه چاره ای نیس زندگی دسته جمعی رو براساس رعایت قوانین مدنی اجتماعی ومراعات حقوق همدیگه و احترام دوطرفه قبول می کنن. دلیل براینکه به زیر بار قانون رفتن آدم به ناچاراست نه به میل و تمایل باطنی و قلبی، اینه که هروقت آدم، قدرت و سلطه و ریاستی پیدا کنه. و یا وقتیکه کسی از حالش با خبر نیس، زیر بار قانون نمی ره و از اون شونِه خالی و تخلف میکنه. از این رو آدمها در بعد اجتماعی به همدیگه محتاج هستن. ( طباطبایی، ۱۳۸۶: ۲/ ۱۱۷) پس، آدم درصورتی به مراتبکمال وکمالاتی که واسه اون خلق شده میرسندکه با معاونت و همکاری جمع کثیری ازدیگران و کل افراد باعث میشه همه اون چیزی که در آدم باید به کمال رسد، جمع شه.
۴-۴-۵٫ جمع بندی و مرور
ازجمله نگرانی های آدم معاصر ایرونی پیدا کردن معنا واسه زندگیه و اون نیازمند تدوین الگوی واسه معنا بخشیدن به زندگی خوده تا از اون هیاهوی پوچ گرایی و نیسانگاری فاصله بگیره و به نظارهی مبدأ و غایت کمال خود بشینه. دراین بین متفکران اسلامی مهمترین اصل واسه معنا دار بودن زندگی، اصل معنویتهکه ازدین وشریعت گرفته شده باشه. این وسط، ملاصدرا و فلسفهی متعالیه اون بیشترین نقش رو اجرا میکنه.
آدم صدرایی با داشتن ویژگیهای خاص خود واسه بشرامروزی به دنبال ترسیم یه الگویی کامل انسانیهکه به واسطه اون بتونه راه و هدفی راکه واسه اون خلق شده پیدا کنه و با قدم گذاشتن درآن راه،به نحوپیوسته وتدریجی مدارج کمال انسانی رو به دست آورد.
آدم معاصر شایسته س در وادی اونّل، شناخت خالق، ایمان به اون و توجه و تأمل در صفات و افعال اون و بعد شناخت خود، به کمک تقویت ویژگی انسانیتش که تا حد خیلی بالایی بر عقلانیت استواره، به ساحت وجودی خود تعالی بخشه و باکرامت جویی و هم اینکه با رعایت یکی از مهمترین ویژگیای انسانی، یعنی اجتماعی بودن که دارای قوانین و الگوی مناسب واسه آدم مدنیه، به زندگی خود معنا و هدف دهد. از این جهته که واسه ملاصدرا در ارائه اینجور الگویی سهم زیادی رو در معنا بخشی زندگی واسه آدم معاصر ایرونی می باید دید کرد. چون فلسفه اون، از منابع جور واجور معرفتی، یعنی وحی، عقل، و شهود بهره میگیرد.که واسه تکامل و تعالی آدم الهام بخشه.
خیلی از محققان و فیلسوفان غربی و هم اینکه متفکران ایرونی تا حالا واسه مقابله با بحرانای جهان معاصر، کتابها و مقالات بسیاری نوشتن. به نظر می رسه چیزی که در میراث علمی و دینی ایرونی-اسلامی درخشش پیدا کرده که فلسفه صدرایی رو از اون جمله باید دونست و حالا به شکل سنت واسه همه قابل طرح و تحلیله، میتونه مورد بازخوانی و استفاده بهتر واسه برون رفت احتمالی آدم امروز از بعضی از بحرانها قرار گیرد.
وضعیت آدم معاصر
سود طلبی
خود اساسی
علم زدگی
اضطراب و نارآمی
بی غایتی
از خود غریبگی
احساس رهاشدگی
نمودار شماره (۱)
آدم سالک صدرایی مثل ایده نظری
کرامتجویی؛کسب کرامت از راه علم و ایمان
تعامل اجتماعی؛ تعامل با بقیه و ایجاد رابطه مؤثر واسه رشد خود و اجتماع
عقلانیت؛ بهرهمندی درست از عقلانیت به خاطر تعالی علمی و الهی
کمال یابی؛ کمال طلبی و داشتن انگیزه واسه رسیدن به درجات اعلای انسانی
غایتمندی؛ ایجاد هدف و معنا داری واسه آدمِ خواهان کمال روحانی
خود شناسی؛ راهی واسه شناخت مبدأ خلقت و سیر کمال انسانی
خداشناسی؛توجه و باور به وجودی برتر واسه خودشناسی و تعالی آدم
نمودار شماره (۲)
نتیجهگیری پایانی
- معنی «سالک» در اندیشهی صدرایی، علاوهبر اینکه بنیادی فلسفی و متافیزیکی پیدا میکنه با معنیِ سالک عرفانی و قرآنی هم در وجوهی شباهت پیدا میکنه.در فلسفه به اعتبار اینکهفکر، یه جور سلوکه زمینه و وجهی عقلانی هم داره. ویژگیهای آدم سالک به طور روشن و دقیق در آثار ملاصدرا یافت نمیشه اما با جستجو در آثار ایشون و هم اینکه با نگاهی استقرایی می تونه به پنج ویژگیخاص آدم توجه کرد کهمیشه از اون به ویژگیای وجودی یاد کرد. وجه مشترک اونها وجوده و دارای مراتبی تشکیکی هستن.علم، ایمان، اراده، اختیار وعشق ازجملهی این ویژگیها هستش.
- مبانیمتافیزیکی ملاصدرا که خاص فلسفه اونه در ترسیم تصویری متفاوت و کامل از آدم سالک صدرایی بسیاری اهمیت داره، از جمله مهمترین مبانی اصالت وجود، امکان فقری، تشکیک و عوالم وجودی ، وجود رابط و وجود سیّاله.
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1401-04-05] [ 09:16:00 ب.ظ ]
|