«پرستش الهه- مادر یکی از ریشه دارترین اعتقادات مذهبی در طول حیات بشر میباشد که قدیمی تر از ظهور خدایان متعدد و قبل از تجسم خدایی در مظاهر مذکور و پدر خدایی بوده و در نخستین مراحل تمدن بشر یعنی دوران کهن سنگی گسترش یافته است.[۳۲]»
«زن در نظر مردم ایران قدیم، مظهر حیات و آفرینش بوده و بدین مناسبت مجسمه های زیادی از این مظهر آفرینش و بقا که در طول این دوران مظهر فراوانی و باروری و گاهی قهر و غضب نیز بوده، در نقاط مختلف از تپههای ما قبل تاریخ به دست آمده است[۳۳].» «هر نوع تقدس و الوهیت، منهای عنصر زنانه، قادر نیست انسان را به سرچشمه زلال رضایت و خرسندی برساند[۳۴]
۲-۴-۱- اسطورههای اهورایی
در ایران باستان سه الهه به صورت ممتاز مورد پرستش قرار میگرفت: ۱٫ الهه مادر که «دئنا» نامیده میشد. ۲٫ الهه همسر که «آرمیتی» نامیده میشد. ۳٫ الهه دختر که معروف به «آناهیتا» بود[۳۵].
«دئنا» یکی از بانو خدایان زرتشتی، همسان ساخته «چیستی» بانو خدای دانایی و آگاهی آیین میثره است.[۳۶]»
«سپند آرمئتی، بانو خدای طبقه شبانان است. زمین با چراگاههای فراوان و آن چه از زمین به دست میآید در حیطه نگهبانی اوست او مظهر فرمانبرداری مؤمنان است.[۳۷]»
«آناهیتا» یا «ناهید» فرشتهی نگاهبان عنصر آب است اسم کامل او «اردوی سور آناهیتا» به معنی رود قوی پاک، آب توانای بی آلایش است[۳۸]. «در ایران باستان مقام الوهیت آناهیتا از سایر خدایان دیگر بالاتر بوده و در حقیقت او هم شان اهورا مزدا، بزرگترین خدا بوده و برایش در سراسر ایران و کشورهای هم جوار عظیم ترین پرستشگاه برپا شده است. و جشن مهرگان برای آناهیتا برپا میداشتهاند»[۳۹].

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

«میترا» یا «مهر» فرشتهی عهد و میثاق و فروغ و فرشتهی مهر و دوستی و روشنایی داشتهاند. مهر را نمایندهی جنگاوری و دلیری برای حمایت از صلح و صفا و دوستی و پیمان بود[۴۰]
۲-۴-۲- اسطورههای اهریمنی
از اسطورههای اهریمنی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
«اودگ» نام ماده دیوی است که «مردم را به گفتن سخنان بیهوده و نابجا وا میدارد»[۴۱]. «پریان» «ماده دیوی است که در راستای خواستهای اهریمن کار میکند»[۴۲] از مشهورترین زن دیوان اساطیری «جهی» و «خنه ئیتی» است. «جهی» ماده دیو اهریمنی، جادوگر شهوت انگیز، حامی گناه کاران و از یاران نزدیک اهریمن است[۴۳].
در پهلوی به معنی روسپی است «چه اهریمن را بر آن داشت که در بدن کیومرث زهر پدید آرد و بار احتیاج و گرسنگی و رنج و جز آن را گریبانگیر کیومرث کند.[۴۴]». «جهی یا جهیکا بسیار بد پندار و بسیار بدگفتار و بسیار بد کردار و بد آموخته در دوزخ است.[۴۵]»
«از موجودات زیانکار در فرهنگ عامه نیز باید به «پریزاد» که دختری زیباروی با موهای بلند است و به کسی آزار نمیرساند مگر او را آزار دهند[۴۶].» «و «ملمداس» که همتای جهی و زنی زیبا است که به قصد فریب جوانان پدیدار میشود[۴۷]
تردیدی نیست که در نظام دولتی ایران باستان جای زیادی برای زنان نبوده و آنان نمیتوانستهاند آزادانه به مقامات عالی برسند و این حقیقت در شاهنامه نیز انعکاس یافته و مقامات دولتی عمده در دست مردان است. اما هر بار که فرصت آن بوده است که زنی برای دفاع از عدالت وارد میدان شود، فردوسی از آن استقبال کرده است.
با توجه به داستانهای شاهنامه یکی از برجسته ترین خصوصیات زنان، پاکدامنی و آزادگی و فداکاری آنان است اینکه زنان در عشق پیشقدم میشوند و به همراه مرد محبوب خود فرار میکنند و به او وفادار میمانند نکته قابل توجه و مهم به حساب میآید.
بخش دوم:
جایگاه زن در اسلام
۲-۲-۱- جایگاه زن در اسلام
از دیدگاه اسلام، زن و مرد هر دو انسانند، هر دو را خدا آفریده است، هر دو برای دست یابی به کمال و معنویت انسانی، در تعبد الهی و رسیدن به کرامت انسانی برابرند. زن و مرد هر دو در بنیاد خانواده و بقای نسل به یک اندازه سهم دارند.
زن نشانهی عاطفه و مهر الهی است و بی تردید مورد لطف و توجه خداوندی است. تا قبل از ظهور اسلام زن موقعیتهای متفاوتی را، از خدایی تا بندگی، تجربه کرده بود.
قرآن کریم حقیقت هر انسانی را روح او دانسته و بدن را ابزار وی میداند و بدن را که فرع است به طبیعت خاک و گِل، نسبت میدهد و روح را که اصل است به خداوند نسبت میدهد و میفرماید: «قل الروح من امر ربی»[۴۸] قهراً روح انسان منزه از ذکورت و اُنوثت میباشد.
به زن قبل از اسلام هیچ بهایی داده نمیشد و همیشه با چشم حقارت نگریسته میشد.
در جامعه عرب جاهلیت قبل از ظهور اسلام زن هیچ استقلالی نداشت، «حرمت و شرافتی جز حرمت و شرافت خانواده برای او نمیشناختند، به زنان ارث نمیدادند و تعدد زوجات را مانند یهود بدون هیچ تحدیدی جایز میدانستند و همچنین طلاق را بدون هیچ قید و شرطی تجویز میکردند و دختران را زنده به گور میکردند.[۴۹]». همچنین کلمات زن و ناتوانی خواری با هم مترادف شده بود[۵۰].
زنده به گور کردن دختران در میان گروهی از اعراب رواج داشت. آنها، به خاطر حماقت و جهل، دخترانشان را زنده به گور میکردند، قرآن کریم دلیل اصلی کشتن فرزندان را فقر و نداری و تنگدستی میداند. «وَ لاَ تَقْتُلُواْ أَوْلادَکُمْ خَشْیَهَ إِمْلاقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِیَّاکُم (اسراء/۳۱)» فرزندانتان را از بیم تنگدستی مکشید. ما به آنان و به شما روزی میرسانیم.
قرآن کریم درباره وضع زن و جاهلیت و عکس العمل مرد نسبت به او چنین میفرماید: «وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالأُنثَى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ کَظِیمٌ (نحل ۵۸)» وقتی به مردی خبر داده میشد که دختری پیدا کرده، رنگش از خشم تیره میشد و از روی شرمندگی از انظار مردم پنهان میگشت. سپس با نهایت بی علاقگی از دختر نوزاد نگهداری میکرد و یا کودک بی گناه را زیر خاک پنهان مینمود.
یکی از شبهاتی که پیرامون موضوع زن همواره مطرح میشود. مضمون روایتی در نهج البلاغه است که در آن از زنها به بدی یاد کرده و فرموده است: «زن ایمانش ناقص است، عقلش کم است. زیرا شهادت دو زن معادل یک مرد است، و حظّ مالی او نیز نصف سهمیه مرد است مشابه این مضمون از رسول خدا (ص) نیز رسیده است. «نمیتوان حکم کلی داد که مردان دو برابر زنان ارث میبرند بلکه در بعضی موارد زنان ارث بیشتر میبرند (مادر)، در بعضی موارد مساویاند (خواهر و برادر ناتنی از یک مادر، از هم) و در بعضی موارد مرد از زن بیشتر ارث میبرد (رابطه فرزندی)[۵۱]
در مورد شهادت دو زن در حکم شهادت یک مرد است نه برای آن است که زن عقل و درکی ناقص دارد و در تشخیص اشتباه میکند بلکه، اگر یکی از این دو فراموش نمود دیگری او را تذکر دهد.
زیرا زن مشغول کارهای خانه و مشکلات مادری بوده و ممکن است صحنهای را که دیده فراموش کند.
آنچه در قرآن کریم راجع به تفاوت موجودات بیان شده این است که:
اولاً باید زندگی به احسن وجه اداره شود و ثانیاً تا تسخیر متقابل بین موجودات محقق نشود و هماهنگی بین طبقات متفاوت ایجاد نگردد نظام به احسن وجه اداره نمیشود.
اگر زن در مقابل مرد و مرد در مقابل زن به عنوان دو صنف مطرح است هرگز مرد قوام و قیّم زن نیست. و زن هم در تحت قیمومیت مرد نیست.
حضور زن در صحنه هر روز و همیشگی است و همین حیات اجتماعی زن است که میتواند در مسأله جهاد و دفاع سهم موثری را ایفا کند.
۲-۲-۲- زن در قرآن
اسلام ملاک فضیلت و برتری انسان را (چه مرد و چه زن) تقوا و پرهیزگاری میداند:
«یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَ أنثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ» (حجرات/ ۱۳)
ای گروه مردم! ما شما را به صورت مرد و زن آفریدیم و شما را قبیلهها و ملتها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید. به راستی، نزد خدای، گرامی ترین شما کسی است که پرهیزگارتر است.
خداوند متعال در این آیه شریفه فقط تقوا و پرهیزگاری را ملاک برتری انسان قرار داده است و از مفهوم آیه چنین استفاده میشود که زن و مرد از هر لحاظ برابر و مساویاند.
«مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أنثَى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاهً طَیِّبَهً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ» (نحل/ ۹۷)
هر مرد و زن با ایمان که کردار شایسته و نیک داشته باشد، هر آینه، او را به زندگی پاکیزه، زنده میداریم و به بهتر از آنچه که در دنیا انجام میدادند پاداششان میدهیم.
در این آیه شریفه، زن مانند مرد به حساب آمده است و در انجام دادن وظایف دینی با مردان، برابر و شریک است و اگر با ایمان بمیرد، در آخرت از نعمت بهشت و زندگی پاکیزه برخوردار میشود.
پس نوع دستورهایی که اسلام به زن و مرد میدهد در عین حال که یک راه مشترکی برای هر دو قائل است ولی راه مخصوص را هم از نظر دور نمیدارد. وقتی احترام به پدر و مادر را بازگو میکند برای گرامی داشت مقام زن، نام مادر را جداگانه و مستقل طرح میکند.
پس اگر انسانی وارسته شد الگوی دیگر انسانها است اگر مرد است الگوی مردم است نه مردان و اگر زن باشد باز الگوی مردم است نه زنان.
قرآن برای نمونه دو زن بد زن لوط و زن نوح را معرفی میکند و نمونه خوب از زنان زن فرعون است و مقام ویژه در قرآن برای حضرت مریم است.
در داستان حضرت ابراهیم همان گونه که خلیل الله با فرشتهها سخن میگوید و بشارت فرشتگان را دریافت میدارد همسر او نیز مژده ملائکه را دریافت میکند.
زنان در راه ذکر و مناجات که راه دل است و راه عاطفه و علاقه و محبت است اگر موفق تر از مردها نباشند یقیناً همتای مردها هستند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...