فایل شماره 6109 |
– تصویربدنی ضعیف اغلب سبب عزت نفس پایین میشود، عزت نفس ضعیف به معنی احساس عدم کارآمدی بعنوان یک انسان است، چنین افرادی از احساس ارزشمندی پایینی برخوردارند. مطالعات نشان میدهد عزت نفس افراد به مثبت یا منفی بودن تصویر بدنیشان مربوط است، اگر شما بدنتان رادوست نداشته باشید مشکل میتوانید، فردی را که درآن زندگی میکند دوست داشته باشید.
– تصویربدنی از هویت جنسی شما یعنی احساس شمادرمورد مردانگی یازنانگیتان جداییناپذیر است، بعضی براین باورند که فاقد ویژگیهای ظاهری برای تجربه خود بعنوان زن یامرد هستند چنین باوری احساس آنهارا از خوشایند بودن بعنوان یک فرد، کاهش میدهد.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
– تصویر بدنی منفی میتواند سبب اضطراب بین فردی شود اگرنتوانید ظاهرتان را بپزیرید بیشتر احتمال دارد فرض کنید دیگران هم ظاهر شما را دوست ندارندواین باعث میشود در تعاملات اجتماعی دچار مشکل شوید.
– اگراحساس خجالت وسرافکندگی ازوضعیت جسمانی به حریم روابط جنسی وخصوصی راه یابد رضایت جنسی فرد به مخاطره خواهد افتاد. وروابط صمیمانه متقابل را از بین میبرد.
– افسردگی وتصویر بدنی منفی اغلب با هم همراه است، افسردگی میتوان فرد را به سمت بیزاری از ظاهرش سوق دهد، همینطور خودپست انگاری وافکارهای حاوی یأس ودرماندگی از ظاهر، افسرده کننده است.
– تصویربدنی منفی میتواند اختلالات خوردن مانند بی اشتهایی ویا پراشتهایی روانی بوجود آورد. این مشکلات بتدریج ودر طول زمان بوجود میآیند.
۲-۲-۷-۶- زنان وتن انگاره
۲-۲-۷-۶-۱- نظریات در مورد تن انگاره زنان
یکی از جنبههای مهم سلامت روانی، طبیعی بودن تصویرذهنی فردازجسم خویش است، تصویر ذهنی طریقهای است که شخص خودش رامشاهده میکندودریافتی است از چگونگی دیده شدن توسط دیگران دارد، تصویرذهنی بطور مرتب درحالات سلامتی، بیماری ویا صدمات تغییر میکند. جای تردید نیست که در اکثر جوامع زنان در مقایسه بامردان نسبت به وضعیت زیبایی وظاهر خودوآنچه به چشم میآید دقت نظربیشتری دارند وحساسیت وتوجه بیشتری نشان میدهندواین توجه وافر، ایشان راوامیدارد تا رفتارهایی گاه افراطی رابه منظورمطابقت دادن ویژگیهای بدن خودبا الگوهای فرهنگی زیبایی چهره واندام که در رسانهها وعوامل تبلیغاتی تبلیغ میشود، اتخاذ کنند، که بعضاً تبعات سویی به بار میآورد (احمدنیا۱۳۸۴).
گلیزر[۴۷] (۱۹۹۲)، معتقد است زنان نیاز روان شناختی قوی برای حفظ وپیگیری زیبایی وارتقای جذابیت خود دارند وزنان نسبت به مردان به تصویر بدنی خود حساسترند که البته این وضعیت بستگی به شرایط فرهنگی ونژادی وایدالهای در طول زمان تغییر میکند.
کاتزمن و لی[۴۸] (۱۹۷۷)، مدعیاند جهانی شدن، فشارهای زیادی بر همنوایی زنان با ایدهها وتصویرهای جدید زنانگی وارد میکند.
توماس کش، معتقد است مردان نیز در مقابل تصویر بدنی منفی چندان ایمن نیستند اما چون جامعه آن را مغایر با داشتن احساس مردانگی میداند مردان بصورت آرام وخاموش از این مسأله رنج میبرند، با این حال زنان برای داشتن تصویر بدنی منفی بیشتر مستعداندونارضامندتر از مردانند، علت آن هم این است که زنان از نظر روان شناختی بر روی ظاهرجسمانی خود بیشتر سرمایه گذاری میکنندودر تعیین احساس زنان پیرامون اینکه چه کس هستند، ظاهر جسمانی نقش مهمی ایفا میکند، ازطرفی در جامعه داشتن جذابیت جسمانی برای زنان ودختران ارزش محسوب میشود (کش۱۳۸۸).
دبراگیملین[۴۹] (۲۰۰۰) با تأکید بر اینکه موضوع تصویر بدن را بایداز دیدگاه زنان نگریست، به مصاحبه با ۲۰زن ساکن جزیه لانک آیلند نیویورک اقدام کرده وجراحی زیبای را بعنوان نماد نهایی هجوم به بدن انسان به خاطر زیبایی واینک تفسیری جزانقیاد وسلطه را مطرح نمیکند به چالش کشیده است، او این اعمال رافرصتی برای معرفی میداند، این زنان معتقد بودندبدنها را برای خودونه برای افراد پیرامون خود نظیر همسر، دوستان یا فرددیگری تغییر میدهندوهیچ کدام به اجبار این اقدام را انجام ندادهاند واز خطرات آن آگاه بودهاندو تهیه هزینه آن برای آنان مشکل بوده، او نتیجه میگیرد تصویر ظاهری زنان بر اساس نوعی انگیزههای فرهنگی شکل گرفته بودکه از طریق نیروهای فرهنگی فراتر از حد ادراک تقویت میشد (گیملین۲۰۰۰).
سارا گروگن[۵۰] (۲۰۰۰) تصویر از بدن رابه ادراک، احساسات وافکارزنان نسبت به بدن خود مربوط میداند وآن را شامل برآورد اندازه بدن، ارزیابی از میزان جذابیت بدن وعواطف مرتبط با شکل وحجم آن میداند (گروگن۲۰۰۰).
مطالعات علمی نشان میدهدافرادی که بر روی ظاهرشان بیشترسرمایه گذاری کردهاند برای برخورداری از یک تصویر بدنی منفی ونگرانی مستمر در مورد آن بیشتر مستعد هستند.
نتایج مطالعه سوامی وهمکاران (۲۰۰۹)، نشان داد افرادی که جذابیت جسمانی خود را پایین تر ارزیابی میکنند به احتمال بیشتری به جراحی زیبایی رو میآورند که این میتواند خطرات زیادی برای آنها به همراه داشته باشد (سوامی و همکاران[۵۱] ۲۰۰۹).
موریراوکانوارو[۵۲] (۲۰۱۰)، در پژوهشهای خود به این نتیجه رسیدند که مشکلات تن انگاره با افسردگی، استرس، کناره گیری ازروابط اجتماعی واضطراب از عدم پذیرش بوسیله همسر همراه است. نگرانی عمده زنان دچار مشکلات تن انگاره که موجب افسردگی، اضطراب، استرس در آنهامیشود ترس از عدم مقبولیت وجذاببیت از دید همسروافراد مهم زندگی شان است، آنها خود را با پیش ازابتلاء به بیماری ودرمانهای آن مقایسه میکنند ونگران این هستند که مانند گذشته مقبول وجذاب نباشند.
از دید فمنیسمهازنان به بدنهای خود رسیدگی بیشتری میکنند، تا دیگری مهم ایشان، که احتمالاً همسران آنهاست، خشنودی بیشتری داشته باشند (توسلی ومدیری۱۳۹۱). شواهد بسیاری نشان میدهد که تصوراز بدن در اکثر زنان بصورت منفی تجربه میشودکه تحت تأثیر عوامل مختلفی میباشد. نتایج مطالعات نشان میدهد عوامل مانند جهانی شدن، شیوهی زندگی، گفتگودر خانواده، سرمایه فرهنگی، وضعیت تأهل، سن، همسالان، عاملهای روان شناختی فردی، رخدادهای مهم زندگی، عوامل پزشکی ودرمانی تغییرات تصویراز بدن زنان راتبیین میکند.
این تصوراز بدن براحساس رضایت وخشنودی آنها درزندگی تأثیر میگذاردوبیشتر احتمال دارد به رفتارهای افراطی به منظور تطابق بدن با الگوهای ایدال اقدام کنند. بنابر مطالعات سالیانه ۵۲ زن بر اثرعمل جراحی، لیپوساکشن (برداشتن چربی) جان خود راازدست میدهند (نیک نژاد۱۳۸۳). گاهی عدم رضایت از بدن ونگرانی نسبت به آن منجر به اختلال روانی واختلال عملکرد میشود.
۲-۲-۷-۶-۲- بارداری وزایمان ونقش آن در تصویربدن زنان
ازجمله رخدادهای مهم در زندگی زنان بارداری وزایمان است که تغییرات جسمی وروانی زیادی برای مادر به همراه دارد، این تغییرات میتواند زندگی خانوادگی واجتماعی او را تحت تأثیر قرار دهد. بارداری دوران خاصی است که طی آن بدن دچارتغییرات زیادی میشود.
در طول حاملگی تغییرات اساسی درشکل ووزن بدن ایجاد میشود (باسکاگلیاواسکات ریس[۵۳]۲۰۰۳). بررسیها نشان میدهد زنان در این دوره نگرش منفی نسبت به بدن خود پیدا میکنندواین نگرش منفی محدود به دوران بارداری نبوده واین زنان در آینده در معرض خطراتی چون چاقی، کاهش اعتماد به نفس، افسردگی و…قرار دارند.
نگرانی در مورد پایدار ماندن تغییرات ظاهری نامطلوب در دوران بعداز زایمان شامل نگرانی درباره بزرگ ماندن شکم، باقی ماندن لکه هاوتیرگی پوست و کاهش زیبایی شکم ازمهمترین نگرانیهای زنان است (گروسی، نعمت الهی ورفسنجانی۱۳۹۲).
مطالعه نوروزی وهمکاران نشان دادزنان باردار نگرشهایی مبنی برپایدارماندن تغییرات بدن در دوره بعداز زایمان تجربه میکنند وبرای بازگشت به فرم بدنی قبل از بارداری تصمیم به تغییر در زندگی ورفتار خودمیگیرند، بخصوص برای کسب رضایت همسر. آنها از جمله نگرانیها را نگرانی درباره بزرگ ماندن شکم وکاهش زیبایی شکم ذکر کردندوازجمله تغییرات رفتاری، جهت کاهش تنش ناشی ازتغییرات بدن تصمیم برای رژیم گرفتن در دوران شیردهی، انجام ورزش، پوشیدن لباسهای تنگ، استفاده از لوازم آرایش، مراجعه به پزشک جهت درمان ذکر کردند (نوروزی۱۳۸۵).
در دوره بعد از زایمان بیشتر زنان مشکل اضافه وزن پیدا میکنند، همچنین ضعف بدنی وعضلانی بویژه در شکم ولگن خاصره از مشکلات شایع این دوره بشمار میرود (کائینی، نوروزی ووطنی۱۳۸۶).
عدم رضایت ازوزن وابعاد بدنی، احتمال رفتارهای مخاطره آمیزاز نظر سلامتی مانندرژیمهای غذایی نادرست ودر نتیجه دریافت ناکافی مواد مغذی را افزایش میدهد، یافتهها نشان میدهد بین تصویر ذهنی بدنی ودریافت مواد غذایی رابطه وجود دارد بطوری که میانگین مصرف همه گروههای غذایی در گروه با تصویر بدنی نامطلوب، کمترازگروه دیگراست (امیدواروهمکاران۱۳۸۱).
حاملگی ودوران بعداز زایمان زمانی است که تغییرات قابل ملاحظهای در وزن، رضایت ازشکل بدن وعادات خوردن دربسیاری از زنان رخ میدهد (نوروزی۱۳۸۵).
این تغییرات میتواند ناشی ازعوامل متعدد باشد، نوع زایمان ممکن است از طریق تأثیر بر تصویر بدن یکی از عوامل زمینهای یاتشدید کننده این تغییرات ورفتارهای زنان در دوران بعداززایمان باشد.
دلمشغولی ودغدغه ذهنی وروحی، تصویرنامطلوب ذهنی از بدن وعدم رضایت از وضعیت جسمانی، زنان را درگیرمشکلاتی میسازد تا تمام انرژی ووقتشان را به خود معطوف نموده از دستیابی وحتی توجه به مسا ئل وموضوعات حیاتیتر زندگی بازداشته شوند، همچنین این موضوع میتواند برمیزان اعتمادبه نفس زنان وسلامت روانی واجتماعی آنان بسیار مؤثر باشد (کیوان آرا، حقیقیان وکاوه زاده۱۳۹۱). لذا شناسایی عوامل مؤثر بر تن انگاره منفی زنان دراین دوره وگسترش عوامل ورفتارهایی که همراه با تصویر ذهنی مثبت در خلال حاملگی و بعداز زایمان برای محققان و عاملان بهداشتی حائزاهمیت است.
۲-۳- پیشینه مطالعات
مطالعات درمورد کیفیت زندگی وتن انگاره بدلیل جدید بودن مفاهیم مزبور محدود است، بخصوص در ایران درحوزه کیفیت زندگی زنان وعوامل مؤثر برآن مطالعات زیاد نیست، در مورد تأثیر نوع زایمان برکیفیت زندگی زنان مطالعات بسیارمحدود است وتنها چند مطالعه درمورد کیفیت زندگی بعداز زایمان، استرس واضطراب بعداز زایمان ومسائل جنسی بعداز زایمان صورت کرفته است، همچنین مطالعات در مورد تن انگاره چه در سطح جهانی وچه در ایران بیشتر حول عوامل اجتماعی مؤثر برتصویر بدن واعمال جراحی زیبایمتمرکز است ومطالعات خارجی بدلیل تفاوتهای فرهنگی وتفاوت در امکانات وابزار پزشکی قابل تعمیم در کشورما نیست. در ایران تنها چند مطالعه در مورد تن انگاره در دوران بارداری، ارتباط تن انگاره با درماندگی روانشناختی، ارتباط تن انگاره باعزت نفس، ارتباط تن انگاره با رضایت جنسی، انجام شده است، اما در موردتأثیر نوع زایمان بر تن انگاره زنان دردوران بعداز زایمان مطالعهای یافت نشد وبرای اولین بار است که این موضوع در استان ایلام بررسی میشود. با توجه به مطالب بالا در ذیل به برخی مطالعات داخلی وخارجی در این زمینه ونتایج آنها اشاره میشود.
۲-۳-۱- مطالعات داخلی
ترکان وهمکاران (۲۰۰۹) در مطالعهای تحلیلی از نوع آینده نگرو بصورت همگروهی (۵۰ نفرزایمان سزارین و۵۰ نفرزایمان طبیعی)با بهره گرفتن از پرسشنامهSF-36، به بررسی مقایسهای کیفیت زندگی در مادران در دو روش زایمان طبیعی وسزارین پرداختند، نتایج نشان داد که نمره گروه زایمان طبیعی ۸-۶ هفته پس از زایمان، در همه ابعاد به جزسلامت عمومی، بالاتر از گروه سزارین بود.
عابدیان وهمکاران (۲۰۱۰) در مطالعهای کیفیت زندگی را در ۱۵۵ نفر با زایمان طبیعی و۱۴۵ نفر با زایمان سزارین مقایسه نمودند، در این پژوهش از پرسشنامه عمومی کیفیت زندگی طراحی شده توسط سازمان بهداشت جهانی استفاده شد ونتایج نشان داد که گروه زایمان طبیعی در ۸-۲ هفته پس از زایمان در حیطههای جسمی وروانی به طور معنی دار، نمره بیشتری دریافت کرداما در ابعاد اجتماعی وکلی دو گروه با هم تفاوتی نداشتند.
کرمی وهمکاران (۱۳۹۱) دربررسی مقایسه کیفیت زندگی وسلامت عمومی بعداز زایمان سزارین وطبیعی در زنان مراجعه کننده به مراکزبهداشتی ودرمانی خرم آباددر سال ۹۰-۱۳۸۸ پرداختند دادهها با فرم اطلاعات دموگرافی وپرسشنامه سلامت عمومیو باپرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت گرد آوری وبا آمارتوصیفی وتحلیلی آنالیز شد. یافتهها نشان داد میانگین نمراتحیطه جسمی وروانی کیفیت زندگی تفاوت معنیداری دارد. شانس ایجاد علائم مرضی در زنان با زایمان سزارین سه برابر بیشتر از زنان با زایمان طبیعی بودو شانس ایجاد علائم مرضی در مقیاس شکایت جسمانی در زنان بازایمان سزارین، بیشتراز زنان طبیعی زا بود، در مجموع کیفیت زندگی در ابعاد مختلف آن وهمچنین سلامت عمومی مادران بازایمان طبیعی نمرات بهتر ومطلوبتری را نشان میدهد.
رحمانی وهمکاران (۱۳۹۰)در بررسی عوامل مستعد کننده افسردگی پس از زایمان، به مطالعه ۵۶۰ زن مراجعه کننده به مراکز بهداشتی- درمانی تبریز در دو ماه بعد از زایمان پرداختند. نتایج آزمون کای دو، نوع زایمان وتعداد زایمان را بعنوان یکی از عواملی که ارتباط معنی داری با افسردگی بعداز زایمان دارد، نشان داد.
بیات وبیات (۱۳۸۹) درمطالعهای به بررسی کیفیت زندگی مبتنی بر سلامت زنان در مناطق چهارگانه شهر مشهد پرداختند، در این مطالعه توصیفی –تحلیلی، دادهها به کمک پرسشنامه کیفیت زندگی توسط ۳۲۰ زن ساکن در مناطق جهارگانه مشهد که بصورت تصادفی انتخاب شده بودند گردآوری شد. یافتهها نشان داد کیفیت زندگی زنان در بعد عملکرد جسمی بالاتر از بعد روانی بود، همچنین اختلاف معناداری بین حیطه عملکرد جسمی، مشکلات جسمی وسلامت عمومی وجود داشت.
مطالعه بهدانی وهمکاران (۱۳۸۴) در بررسی تأثیرعوامل مامایی وروانشناختی مؤثر بر سلامت روانی زنان پس از زایمان، به این نتیجه رسیدند که مجموعه عوامل روانشناختی، اجتماعی ومامایی برسلامت روانی مادران بعداز زایمان مؤثرمیباشد که با کنترل عوامل وتشخیص زودرس گروه در معرض خطرواقدام درمانی مناسب میتوان از عوارض اختلالات روانپزشکی روی کودک ومادر جلوگیری کرده ویاآن را به حداقل رساند.
مقیمی وهمکاران (۱۳۹۱) در مطالعهای به بررسی عملکرد جنسی زنان پس از زایمان طبیعی وسزارین پرداختند، این پژوهش که مطالعه ای هم گروهی بود برروی ۱۰۰زن که به روش سزارین و۱۰۰ زن که به روش طبیعی زایمان کرده بودن در مراکز بهداشتی کرج انجام شد، ابزار گردآوری دادهها پرسشنامههایی در زمینه حصوصیات فردی- باروری واستانداردهای شاخص عملکرد جنسی بود، تحلیل دادهها نشان داد میانگیننمرات عملکرد، رضایت واختلالات جنسی (در تمام ابعاد) در زنان با زایمان طبیعی بهتر از روش سزارین بود وتفاوت معنی داری بین نمرات این دو گروه بر اساس زایمان وجود داشت.
در مطالعهای، خواجه ای وهمکاران (۲۰۱۴) به بررسی عملکرد جنسی پس از زایمان طبیعی وسزارین پرداختند، این مطالعه مقطعی ودر بیمارستان انجام شد، ۴۰زن نخست زاکه ۶ تا ۱۲ ماه از زایمان آنها گذشته بود به پرسشنامه پاسخ دادن، نتایج نشان دادزمان به راه اندازی رابطه جنسی در زایمان طبیعی ۴۰ روز ودر سزارین ۱۰ روز بعداز زایمان بود.شایعترین مشکالات جنسی در زایمان طبیعی کاهش میل جنسی، عدم رضایت جنسی، ولقی واژنودر گروه زایمان سزاین، شایعترین مشکلات جنسی خشکی واژن، عدم رضایت جنسی و کاهش میل جنسی بود، اما این اختلاف از نظر آماری معنی دار نبود. نتیجه اینکه مشکلات جنسی در هر دو گروه معمول بود و وفور این مشکلات پس از زایمان بیانگر ضرورتتوجه بیشترو سعی در بهبود کیفیت زندگی بعداز زایمان است.
در مطالعه سادات وهمکاران (۲۰۱۴)، در بررسی تأثیر افسردگی پس از زایمان، برکیفیت زندگی زنان پس از تولد بچه، به این نتیجه رسیدند که تفاوت معنی داری، بین زنان افسرده وغیر افسرده، در ماه دوم وماه چهارم پس از زایمان، وجود دارد، هفتاددرصد مادران حداقل یک مشکل جسمی رابخاطر وضع حمل متحمل میشوند، این مشکلات مربوط به محدودیتهای عملکردی میباشند، کیفیت زندگی بعداز زایمان تحت تأثیر، خصوصیات مادی، اجتماعی ودموگرافیک، عوامل تولد، نوع وضع حمل وحمایت اجتماعی میباشدوافسردگی پس از زایمان منجر به کیفیت زندگی پایینتر، در ماه دوم وماه چهارم پس از زایمان میشود.
بهرامی و بهرامی (۱۳۹۰)، درمطالعه بررسی کیفیت زندگی مادران اول زا پس از زایمان، نتایج حاصل از مطالعه نشان داد، میانگین نمره افسردگی زنان در ۸-۶ هفته پس از زایمان، بطور معناداری بیشتراز میانگین آن در ۱۴-۱۲ هفته پس از زایمان بود، میانگین بعد جسمانی وبعدشادابی ونشاط به ترتیب بیشترین وکمترین امتیاز را بدست آوردکه نشان دهنده کیفیت زندگی بسیارخوب وضعیف در این ابعاد است. امتیازات ابعاد مختلف پرسشنامه کیفیت زندگی در۸-۶ هفته و۱۴-۱۲ هفته پس از زایمان در حد کیفیت متوسط بود.پس بدلیل ایجاد تغییرات فیزیولوژیکی، روحی واجتماعی در این دوره نیاز به اقدامات حمایتی مادر در طول بارداری ودروان پس از زایمان توسط همسر، خانواده ومراقبین مادر به منظوربهبود سلامت وکیفیت زندگی او ضروری است.
موسوی وهمکاران (۱۳۹۲) در بررسی مقایسه کیفیت زندگی و وضعیت روانشناختی زنان اول زا وچندزا در دوره بارداری وپس از زایمان. نتایج نشان داد میانگین نمره کیفت زندگی زنان نخست زا در دوره بارداری وپس از زایمان، بیشتر از گروه دیگر بود.
هادی زاده طلاساز وهمکاران (۱۳۸۳) در بررسی مقایسهای میزان افسردگی پس از زایمان طبیعی وسزارین در خانمهای نخست زا، شهرستان گناباد، که۴۵ روز از زایمان آنها گذشته بود، نتایج نشان داد میانگین نمره افسردگی پس از زایمان در گروه سزارین نسبت به زایمان طبیعی افزایش داشتودو گروه از این نظر اختلاف معنا داری داشتند. همچنین خانمهای با زایمان سزارین بعلت استرس جراحی دارای نمره افسردگی بیشتری بودندوبدلیل مستعد بودن، احتمال ابتلای آنها به افسردگی اشکارتر در آینده بیشتر بود.
درمطالعه ناصح وهمکاران (۱۳۸۹) دربررسی شیوع سزارین وعلل وعوارض آن، مقایسه عوارض مادری با نوع زایمان معنی دار بودولی مقایسه عوارض نوزادی با نوع زایمان معنی دار نبود.
گروسی وهمکاران (۱۳۹۲) در مطالعهای به بررسی رابطه افسردگی وعزت نفس با تصور از بدن در زنان باردارمراجعه کننده به مراکز درمانی وابسته به دانشگاه کرمان پرداختند، در این بررسی مقطعی تعداد ۲۲۵ زن بارداربا استفاده از پرسشنامههای استاندارد رضایت از بدن، افسردگی بک و عزت نفس روزنبرگ، بررسی شدند، نتایج نشان داد رابطه بین افسردگی وتصورخوب از بدن، رابطهای معنی دارومنفی ورابطه بین عزت نفس ورضایت ازبدن مثبت ومعنیداربود، لذا با توجه به تأثیر عوامل اجتماعی وروانی بر تصور از بدن، توصیه شده در برنامهریزیهای بهداشتی بمنظورارتقای سلامت زنان به این مسأله توجه شود.
نوروزی وهمکاران (۱۳۸۵) در مطالعه ای با عنوان تصویرذهنی زنان از بدنشان در دوران بارداری انجام دادند، نوع پژوهش کیفی وروش آن پدیدارشناختی بوده، جامعه آماری آن کلیه زنان باردار تشکیل دادند که در مدت انجام پژوهش به مراکزبهداشتی درمانی امیرحمزه شهراصفهان مراجعه کرده اند، نمونه گیری بصورت مبتنی بر هدف وتعداد شرکت کنندگان ۱۲ نفربودواطلاعات از طریق مصاحبه عمیق جمع آوری گردید. از ۱۲نفر ۷ نفربارداری اول را تجربه میکردند، ۴ نفربارداری دوم، یک نفر بارداری سوم، یافتههای حاصل از مصاحبهها در دو دسته اصلی تغییرات همراه با عدم رضایت وتغییرات همراه با رضایت، قرارگرفت. دسته تغییرات همراه با عدم رضایت دارای سه زیردسته بود، زیر دسته اول تغییرات ظاهری نامطلوب، زیردسته دوم باورها، اعتقادات وتفکرات درباره پایدارماندن تغییرات در دوره بعداز زایمان و زیر دسته سوم تغییرات در رفتاروظاهر بدن جهت کاهش تنش حاصل از تغییرات بارداری بود. نتایج نشان داد، زنان بخصوص زنان اول زا تغییرات گسترده در بدن خود تجربه میکنند ونگرانی بیشتری را نسبت به زنان دیگران احساس میکنند.
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1401-04-05] [ 10:44:00 ب.ظ ]
|