«در این روزها همه افراد اقدام به برنامه‌ریزی راهبردی می‌نمایند، بهتر است ما نیز این کار را انجام دهیم».
«موضوعات بحث‌انگیز در برابر ما وجود دارد و ما برای رفع و رجوع آن به روشی نیازمندیم که کمک حال ما باشد، در غیر این صورت به شدت آسیب خواهیم دید» (کاپلان و نورتون[۱۳]، ۱۳۸۳).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

به هر حال بدون توجه به اینکه چرا سازمان‌های دولتی و یا غیرانتفاعی اقدام به برنامه‌ریزی راهبردی می‌کنند، حاصل کار دارای مزایای یکسان خواهد بود. برخی نویسندگان معتقدند که برنامه‌ریزی راهبردی می‌تواند به سازمان کمک کند تا:
به روش راهبردی بیندیشد و راهبردهای موثری تدوین کند،
جهت‌گیری آینده را مشخص نماید،
اولویت‌ها را مشخص سازد،
تصمیم‌های امروز را در پرتو پیامدهای آینده آن‌ها اتخاذ کند،
پایه‌ای دارای همسازی منطقی و قابل دفاع برای تصمیم‌گیری برقرار سازد،
در زمینه‌های تحت کنترل سازمان حداکثر بصیرت را اعمال کند،
با توجه به تمامی سطوح و کنش‌های تصمیم‌گیری کند،
مسائل سازمانی عمده را حل کند،
عملکرد سازمانی را بهبود بخشد،
با اوضاع و احوال به سرعت دستخوش تغییر، به روش کار ساز برخورد کند و
کار تیمی و تخصصی کارشناسی ایجاد کند.
گرچه برنامه‌ریزی راهبردی صرفاً مجموعه‌ای از مفاهیم، رویه‌ها و ابزارهاست، لازم است که برنامه‌ریزان در خصوص نحوه پرداختن به برنامه‌ریزی راهبردی بسیار مراقب باشند، زیرا تمامی رویکردهای موجود در این زمینه سودمندی یکسان ندارند و برای کاربرد موفقیت‌آمیز هر رویکردی شرایط خاص حاکم است (برایسون، ۱۳۸۱).
۲-۲-۶ اصول برنامه‌ریزی استراتژیک
برنامه‌ریزی استراتژیک از اصول و قواعد خاص خود برخوردار است. از نظر فقهی فرهمند (۱۳۸۴) این اصول و قواعد عبارتند از:
توجه به اولویت‌ها و آینده‌نگری،
ایجاد توازن بین واحدهای سازمان و تشکیل گروه های برنامه‌ریزی،
پیوستگی و ارتباط بین واحدهای سازمان،
توجه به نیروی انسانی برنامه‌ریز و مشخص کردن مسئول اجرای برنامه،
در نظر گرفتن برنامه هر واحد سازمانی به عنوان جزئی از کل برنامه،
توجه به جنبه‌های کیفی و هماهنگی بین رشد کمّی و کیفی،
ارتباط برنامه سازمان با برنامه توسعه ملّی،
تداوم، انعطاف و واقع بینی،
توجه به آمار و اطلاعات و توسعه سیستم اطلاعات برای بهبود تصمیم‌گیری،
توجه به مشارکت و همکاری،
هدایت کارکنان به سوی هدف مشترک،
مشارکت افراد در تصمیم‌گیری و اجرا،
استفاده از یافته‌های پژوهشی،
استمرار و پایداری و توجه به تغییر و تحولات حال و آینده،
توجه به عوامل اجرایی و حمایت‌های قانونی،
حداکثر استفاده از منابع موجود،
استفاده از مدل‌های معتبر و علمی در برآوردها و تلفیق عوامل پیش‌بینی کننده و تشریح کننده،
پیش‌بینی ابزارها و مکانیزم‌های لازم جهت کنترل و ارزیابی،
توجه به مکانیزم‌های تشویقی،
استفاده از تجارب علمی و عملی متخصصان و مجریان قبلی برنامه‌ها و بیان اهداف به صورت عینی و قابل سنجش،
تحلیل هزینه و فایده و ارزیابی قابلیت‌ها و ظرفیت‌های سازمان،
توجه به اهداف اصلی برنامه و سعی در کاهش فاصله بین وضع موجود و وضع مطلوب،
توجه به اصل سرعت، دقت در انجام امور،
نوآوری و تغییر در سازمان،
احساس مسؤلیت و
اعمال صحیح مدیریت استراتژیک.
این موضوعات حاکی از گستردگی و وسعت برنامه‌ریزی استراتژیک است؛ بطوریکه یک سازمان در تدوین این نوع برنامه‌ریزی باید موارد و اصول زیادی را بویژه با بهره گرفتن از فعالیت‌های تحقیقاتی و پژوهشی در نظر بگیرد تا بتوانند برنامه مناسبی را تدوین نماید.
۲-۲-۷ محدودیت‌های برنامه‌ریزی استراتژیک
برنامه‌ریزی استراتژیک جزو فعالیت‌های دشواری است که سازمان‌ها با آن سروکار دارند. برای تدوین یک برنامه استراژیک موفق باید بر مسائل زیادی غلبه کرد. محدودیت‌های برنامه‌ریزی استراتژیک عبارتند از: هزینه‌های نسبتاً بالایی که برای برنامه‌ریزی استراتژیک نیاز است، اغلب باعث می‌شود که سازمان‌های کوچک امکان استفاده از آن را نداشته باشند.
از نظر زمانی نیز این نوع برنامه‌ریزی احتیاج به زمانی طولانی دارد. که طولانی بودن فرایند برنامه‌ریزی استراتژیک از نظر بعضی از سازمان‌ها محدودیت‌هایی را ایجاب می‌کند.
از نظر تخصصی نیزبرنامه‌ریزی استراتژیک نیاز به نیروی انسانی متخصص و حائز شرایط دارد که در دسترس همه سازمان‌ها نیست.
عدم انعطاف و نداشتن ثبات در این نوع برنامه‌ریزی وجود دارد.
رعایت خطوط کلی و مسیرهای تعیین شده به وسیله برنامه‌ریزی استراتژیک به قدرت خلاقیت و نواوری فرد آسیب زده و روح آزاد انسان را کدر می‌سازد (مقدسی، ۱۳۸۹).
رضائیان (۱۳۸۲) به نارسائی‌های جوهری که ناشی از فقدان توجه کافی به عوامل عمده برنامه‌ریزی استراتژیک است (مانند تحلیل رسالت و ارزش‌ها، قوّت‌ها و ضعف‌ها، و فرصت‌ها و تهدیدها)، و نارسائی‌های فراگردی که ناشی از مدیریت ضعیف مراحل گوناگون برنامه‌ریزی استراتژیک است (مانند فقدان تعهد افراد متنفذ برای اجرای اقدامات برنامه‌ریزی شده، تمرکز بیش از حد برنامه‌ریزی در سطح مدیریت عالی سازمان، تفویض بیش از حد فعالیت‌های برنامه‌ریزی به نیروهای ستادی و واحدهای تخصصی، و تأکید بیش از حد بر جزئیات تفصیلی برنامه‌ها) اشاره کرده است.
از نظر حمیدی‌زاده (۱۳۸۲) موضوعاتی همچون مشارکت دادن گروه های خارج از سازمان، بودجه‌بندی سالیانه، محدودیت برنامه‌ها، اتلاف وقت، علنی شدن مشکلات تخصیص منابع، و دشواری تعیین عوامل استراتژیک می‌توانند زمینه‌های تعارض را در برنامه‌ریزی استراتژیک بوجود آورند.
الوانی (۱۳۸۴) نیز معتقد است عواملی مانند نیاز به هزینه زیاد، نیاز به زمان طولانی، نیاز به نیروی انسانی متخصص، عدم انعطاف و ثبات لازم و آسیب به خلاقیت و نوآوری افراد نیز جزو محدودیت‌های برنامه‌ریزی استراتژیک هستند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...