فایل شماره 7064 |
نتیجه
آگاهی ازآینده، ازبزرگترین آرزوهای بشری بوده است. انسان با نگاهی ژرف به آسمان و با این اندیشه که ستارگان و اجرام آسمانی دارای روح و خردند، و درتعیین نوع سرنوشت او نقش دارند. دست به پیشگویی، زده است. سیر پیشگویی، در عهد باستان ،عتیق و نوین تداوم داشته و مورد توجه سایر ادیان نیز بوده است. و در دین اسلام، مسلمانان برای انجام امور نیک ازاستخاره بهره می بردند، و از تَطَیُّر دوری میکردند. چنانکه از رسول خدا نقل است: « ماخاب مَن اِستخارَ و لا نَدِمَ.» هرکه از خدا خیر جوید نومید نشود و هرکه مشورت کند نادم نگردد، با رواج این تفکردر بین مردم عام و خاص، بسیاری از این پیشگوییها، توجه بشر را به خود جلب نموده است. همچنانکه،این تفکراجتماعی، درآثار بسیاری از بزرگان پیشین ازجمله، شاعران تاثیر گذاشته و در شعر که به مثابۀ زبان گویای جامعه است؛ منعکس شده است. دراین پژوهش، دیوان نوزده شاعر مورد بررسی قرار گرفت. نگارنده، با تحلیل آثار شاعرانی چون: ناصر خسرو وسنایی غزنوی به این نتیجه رسید، که این شاعران نسبت به فال و پیشگویی نظری دوسویه دارند. درمقابل برخی دیگر، بصورت کلامی یا مفهومی، براین باورند، که هرگونه پیروزی و کامیابی یا برعکس شکست و نافرجامی از سوی افلاک رخ میدهد. زیرا، بازتاب رویکردِ فکری طالع و عاقبتبینی در اشعارشان مشهود است؛ شاعرانی چون : رودکی، فردوسی، خاقانی ، نظامی، مولانا، سعدی، نَزاری قُهستانی، حافظ، جامی، محتشم کاشانی، وحشی بافقی، بیدل دهلوی، قآآنی، ملک الشعرای بهار، شهریار، فریدون مشیری و نادرنادرپور، از جملۀ این شاعران هستند .
از اخــتر چـــنان دید خـــــرّم نــــهان کــــه او شــــهریـــاری بود در جــــهان
( فردوسی، ۱۳۷۸،ج ۹: ۴۱۷)
دی منجّم گفت دیدم طالعی داری تو سعد گفتمش آری و لیک از ماه روز افزون خویش ( مولانا، ۱۳۶۶ : ۵۱۲)
مـرا در زیـــر دنــدان هــــای مــریـــخ
به نـرمی خـردکــن ،کـم کـم فـروریــــز
(نادرپور، ۱۳۴۸: ۱۰۵)
درخصوص منشأ اصلی« فال» اتفاق نظری وجود ندارد. علم ستارهشناسی در میان تمدنهای باستانی (آکد، سومر، بابل و آشور ) و ایران و سایر تمدنهای غرب آسیا که به تمدن بین النهرین معروف است، رواج داشته است. پیشگویی، ازطریق اخترشناسی بعداز اسلام، پیشرفت چشمگیری کرد. درایران مردم به هرچیز، دراطراف خود فال میزدند. که به فال خوش مُروا و فال بد مُرغوا میگفتند. چنان که در قرن سوم دربین اشعار رودکی تنها واژۀ « مُروا » نمایان است. مانند:
روزه به پـــایـــان رسیــد و آمـد نوعید هــــرروز بـــــرآسمانــت بــادا مُــروا
(رودکی، ۱۳۷۸ :۵۳)
سپس، واژۀ عربی« فال» که به معنی خوش بینی و تفأل به نیکی زدن، ضد طَیَره (شوم)است، درایران جایگزین مُروا شد. درعصر فردوسی، در شاهنامه تنها از واژۀ «فال» استفاده شده، این رویکرد فکری ازنظر برخی از بزرگان به «علم فال»شناخته شدهاست. از بین انواع فالها،«فالمُصحف یا استخاره» یکی از فالهای پُرکاربرد، در ایران است. که از قرن پنجم دراشعار ناصرخسرو، سنایی، خاقانی، مولانا، نَزاری قُهستانی، حافظ، وحشی بافقی، بیدل دهلوی، قآآنی و… پُررنگ است.
داوری را از زبـــان عشـق فــالی برزدم ربـنـا افتح بیننا فــــال من آمد درکـتـاب
( قآآنی، ۱۳۸۰: ۸۷ )
قدمتِ« فالچهره یا صورت» بسیطولانیتراست، چنانکه ابوریحان بیرونی گفته است: ایرانیان به اعضای صورت فال میزدند؛ سربزرگ را نشانۀ عقل وکیاست، پیشانی بلند را علامت دولت و پیشانی کوتاه را، علامت تنگ دستی میدانستند. «فالچهره»، دربین اشعار بیشتر شاعرانِ قدیم و حتّی جدید پُرکاربرد بوده است.
بــر قـــرعــــۀچــار حــد کــویــــت فـــالـــی زنـــــم از بــــرای رویـــــــت
( خاقانی ، ۱۳۷۸ : ۵۵۰ )
فــالـم همه نیــکو بود ازدیــدن رویــت از دیـدن روی تـــونــکوتـــر نبود فـــال
(بهار، ۱۳۸۰ : ۱۶۰)
همچنین ،در کنار سایر فالهای رایج زمان« فال حافظ» ازقرن هشتم، بعد از مرگ حافظ، درایران، رواج یافته و روزانه در بسیاری از مجالس ادبی و اجتماعی…و حتی از طریق اینترنت و جراید طرفداران به این فال بسیار شده است. مقام ارجمند حافظ، بدون ذرّهای نقصان، نه تنها بین هم زبانانش حفظ شده است. بلکه درباور عام ، حافظ از نیّات و نیاز همگان با خبر است. فال گرفتن با دیوان حافظ، در بسیاری مواردآرام بخش تألمات و دلواپسی ها ست. بازتاب قَداست این اندیشه با تعلقِ خاطر شاعران معاصرنسبت به« فال حافظ »تداوم داشته است. مانند:
حـالِ دلـم حوالـه به دیـوان ِخـواجـه بــاد یـــار آن زمــان که خـواسته فالِ مراد از او
( شهریار، ۱۳۸۴ : ۱۹۱-۱۹۲)
منابع
– قرآنمجید. مترجم:الهی قمشهای
– ابن شهرآشوب مازندرانى، محمد بن على (۱۲۷۹). مناقب آل أبی طالب(ع)، ج۱، قم:علامه، چاپ اول؛
– الهی قمشهای، مهدی (۱۳۸۲). راهنمای استخاره با قرآن، مترجم غلامرضا نوعی، تهران: ویدا، چاپ چهارم؛
– امامی، نصرالله (۱۳۷۸). استاد شاعران رودکی، تهران : جامی ،چاپ چهارم؛
– انوری، اوحدین ( ۱۳۷۶). دیوان انوری، با مقدمۀ سعید نفیسی، تهران : انتشارات نگاه ، چاپ اول؛
– اهور، پرویز (۱۳۷۲). کلک خیال انگیز، تهران: اساطیر، چاپ سوم؛
-آذر نوش، آذرتاش (۱۳۱۶). فرهنگ معاصر عربی به فارسی ، تهران: نشر نی، چاپ دوم؛
– بام، لوریا ( ۱۳۷۸). اسرارپیشگویی و ستاره شناسی سال ۲۰۰۰، مترجم،گیسو ناصری، تهران : انتشارات قصّه گو، چاپ اول؛
– براون، ادوارد (۱۳۳۹ ).«از سعدی تاجامی» ،ترجمه علی اصغر حکمت، تهران :ابن سینا،چاپ دوم ؛
– بهار،محمد تقی ( ملک الشعرا ) ( ۱۳۸۰ ). دیوان اشعار، تهران: انتشارات توس، چاپ دوم؛
– بهار، مهرداد (۱۳۶۲). پزوهشی در اساطیر ایران، تهران : توس ،چاپ اول؛
– ________( ۱۳۷۶). پژوهشی در اساطیر،تهران : آگاه، چاپ دوم؛
-________ ( ۱۳۶۹). بُندهِشن ایرانی، تهران : توس؛
– بویس، مری (۱۳۷۶). تاریخ کیش زرتشت،ج اول، ترجمه همایون صنعتی زاده، تهران :توس ،چاپ دوم؛
– بیدل دهلوی، ابوالمعالی (۱۳۷۱). دیوان بیدل دهلوی، مصحح : خال محمد خسته – استاد خلیلی، با به اهتمام حسین آهی تهران: فروغی، چاپ سوم؛
– بیرونی، ابوریحان (۱۳۱۶). التفهیم لاوائل الصناعه التنجیم ، تصحیح جلال همایی ، تهران : مجلس؛
– تنوخی، قاضی ابوعلی محسن (۱۳۵۴ ). فَرَجِ بعد از شدّت، ج۱، مترجم حسین بن اسعد دهستانی، با مقابله و تصحیح دکتر اسماعیل حاکمی، تهران : نیلوفر، چاپ دوم؛
– حافظ، خواجه شمس الدّین محمد .(۱۳۷۹). دیوان حافظ شیرازی، با مقدمۀ علی دشتی، تهران: جاویدان، چاپ پنجم ؛
– ____________ (۱۳۸۴). دیوان حافظ، ازروی نسخۀمحمدقزوینی و قاسم غنی،تهران : سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد،چاپ سوم ؛
– حقوقی، محمد (۱۳۷۷). شعر نو از آغازتا امروز ( ۱۳۷۰- ۱۳۰۱)، تهران: نشر ثالث؛
– حلبی، علی اصغر ( ۱۳۷۸). سی قصیده از ناصر خسرو، تهران : پیام نور؛
– خاقانی شروانی، افضل الدّین (۱۳۷۴). دیوانخاقانی شروانی، به کوشش ضیاءالدین سجادی ، تهران: انتشارات زوّار، چاپ پنجم؛
– خرمشاهی، بهاء الدین (۱۳۶۸).حافظ نامه ، ج۱،تهران : انتشارات علمی وفرهنگی، چاپ اول؛
– دلسول، پائولا(بیتا). طالع بینی چینی، ترجمۀ شهرین، تهران : نشر خاتون، چاپ اول؛
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1401-04-06] [ 12:43:00 ق.ظ ]
|