سؤالهای فرعی بخش کیفی
-
- بعد برجسته توسعه در سرمقاله های روزنامه های دوره اصلاحات چگونه بوده است؟
-
- بعد برجسته توسعه در سرمقاله های روزنامه های دوره اصولگرایی چگونه بوده است؟
-
- رویکرد نسبت به توسعه در سرمقاله های روزنامه های دوره اصلاحات چگونه بوده است؟
-
- رویکرد نسبت به توسعه در سرمقاله های روزنامه های دوره اصولگرایی چگونه بوده است؟
-
- مسئله اصلی مورد بحث در سرمقاله های روزنامه های دوره اصلاحات چگونه بوده است؟
-
- مسئله اصلی مورد بحث در سرمقاله های روزنامه های دوره اصولگرایی چگونه بوده است؟
-
- سبک نگارش سرمقاله های هر دوره مورد بررسی چگونه بوده است؟
-
- نوع نگاه مطلب نسبت به برنامه های توسعه و عملکرد دولت قبل در هر دوره مورد بررسی چگونه بوده است؟
-
- نوع نگاه مطلب نسبت به برنامه های توسعه و عملکرد دولت وقت در هر دوره مورد بررسی چگونه بوده است؟
روش پژوهش
مقدمه
همان طور که در فصل اول نیز اشاره شد هدف اصلی این تحقیق «شناخت سیر تحول مفهوم توسعه در مطبوعات دوره اصلاحات و اصولگرایی» است. بر همین اساس پژوهش حاضر بر آن است تا با تحلیل محتوای سرمقاله های روزنامه های دوره اصلاحات و اصولگرایی به سؤالهای پژوهش که پیش از این به آن اشاره شد، بپردازد.
از آنجا که مسائل اجتماعی دامنه گسترده ای دارند و حل آنها به شناخت ریشه های ظریف و عمیق و ارتباط ظریفتر و به ظاهر نامرئی آنها با یکدیگر وابسته است و شناخت این ریشه های ظریف به نوبه خود مستلزم دانستن و تسلط به روشهای شناخت آن مسائل خاص میباشد (رفیع پور،۱۳۸۲: ۱۰۷)؛ به همین منظور، در این فصل ابتدا به طور خلاصه روش تحلیل محتوا و انواع آن را توضیح خواهیم داد. سپس به مباحثی چون جامعه آماری، روش نمونه گیری، نحوه جمع آوری اطلاعات، تعاریف نظری و عملیاتی و دیگر مباحث مربوط به روش این پژوهش خواهیم پرداخت.
روش تحقیق
تحلیل محتوا روشی است که این تحقیق قصد دارد با بهره گرفتن از آن به بررسی موضوع مورد نظر خود بپردازد. این روش به طور بالقوه یکی از مهمترین تکنیکهای پژوهشی در علوم اجتماعی است که در پی شناخت دادهها نه به منزله مجموعه ای از رویدادهای مادی، بل به منزله پدیده های نمادین و بدون ایجاد تغییر در واقعیت اجتماعی است (کریپندورف،۱۳۷۸: ۷).
از تحلیل محتوا تعاریف متعددی شده است، به عنوان مثال «برلسون»[۳۵] تحلیل محتوا را روشی میداند که برای توصیف عینی، کمی و قاعدهمند محتوای آشکار ارتباطات به کار میرود. بر اساس این تعریف ویژگیهای مهم تحلیل محتوا عبارت اند از عینی و قاعدهمند بودن و تمرکز بر محتوای آشکار در مقابل محتوای پنهان و معانی تلویحی و خواندن بین سطور (رایف و لیسی، ۱۳۸۱: ۲۴). کریپندورف نیز تحلیل محتوا را تکنیکی پژوهشی معرفی میکند که به منظور استنباط تکرارپذیر و معتبر از دادهها در مورد متن آنها بکار میرود. او هدف این تحلیل را همانند سایر تکنیکهای پژوهشی فراهم آوردن شناخت، بینشی نو، تصویر واقعیت و راهنمای عمل میداند (کریپندروف، ۱۳۷۸: ۲۵).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
یکی از کاملترین تعاریف تحلیل محتوا، تعریفی است که «مرتون»[۳۶] از آن ارائه میدهد به عقیده وی تحلیل محتوا روشی ست برای جمع آوری اطلاعات در مورد واقعیتهای اجتماعی که در آن از مشخصه های یک متن ثبت شده (باز) در مورد مشخصه های یک مضمون ثبت نشده نتیجه گیری میشود. با این نگاه تحلیل محتوا یک روش جمع آوری اطلاعات در ارتباطات یا علوم اجتماعی ست و مضمون آن باید این عبارت را دارا باشد که در تحلیل محتوا، امکان استنباط مشخصه های خارجی از مشخصه های داخلی وجود دارد. به عبارت دیگر تحلیل محتوا روشی ست که طی آن برای کسب اطلاعات به منظور کشف موضوعات مختلف از طریق تحلیل محتوای یک پیام مفروض به اظهار نظرهایی در خصوص یک وضعیت بیرونی میپردازیم. مبتنی بر تعریف مرتون سه شکل تحلیل محتوا قابل تفکیک است :۱- تحلیل محتوای توصیفی ۲- تحلیل محتوای استنباطی ۳- تحلیل محتوای ارتباطی (نقیب السادات: ۱۳۸۴، ۹).
انواع تحلیل محتوا
با تعاریفی که از تحلیل محتوا شد میتوان به دو رهیافت متفاوت برای تحلیل محتوای رسانه های پی برد، نخستین رهیافت، رهیافت کمی و مقداری ست که معمولاً با تحلیل جنبه های خاص حجم زیادی از متون رسانه ای سروکار دارد. از تحلیل محتوای کمی به میزان زیاد برای تحلیل متن رسانه های پخش (رادیو و تلویزیون) و رسانه های چاپی استفاده میشود. دومین رهیافت تحلیل محتوا، کاملاً جنبه تفسیری دارد. در تحلیل محتوای کیفی، متون رسانه ای گزینش شده، بر حسب معانی پنهان و آشکارشان تحلیل میشوند. از تحلیل محتوای کیفی در مقایسه با تحلیل محتوای کمی برای بررسی طیف گسترده تری از رسانهها و همچنین در تلفیق با تحلیلهای دریافت مخاطب و گزارشهای مردم نگارانه از تولید رسانه ای استفاده میشود. به طور کلی تحلیل محتوا به بهترین نحو ممکن به عنوان یک روش پژوهشی، در ترکیب با سایر روشهای متمرکز بر تولیدکنندگان رسانه ای-که محتوا را تولید میکنند- و یا مخاطبین رسانه ای – که متون رسانه ای را در یافت میکنند به کار گرفته میشود. تعداد اندکی از محققان، رویکردهای تحلیل محتوای کمی و کیفی را با تأثیر مطلوب ترکیب کردهاند (دِوِروکس، ۱۳۷۸: ۱۳۲).
بهطور اساسی تقلیل متن به اعداد در تکنیک کمی، به دلیل از دست دادن اطلاعات ترکیبی و معنا، اغلب مورد انتقاد قرار گرفته است. بنابراین تحلیل محتوای کیفی در جایی که تحلیل کمی به محدودیتهایی میرسد، نمود مییابد (دِوِروکس، ۱۳۷۸: ۱۲۷). بر همین اساس از آنجا که این پژوهش از هر دو نوع تحلیل محتوای کمی و کیفی بهره خواهد جست، به توضیح مختصری از این دو روش خواهیم پرداخت.
تحلیل محتوای کمی
«رایف»[۳۷] و «لیسی»[۳۸] تحلیل محتوای کمی[۳۹] را آزمون نظاممند (سیستماتیک) و تکرار پذیر نمادهای ارتباطی تعریف میکنند که طی آن، ارزشهای عددی بر اساس قوانین معتبر اندازه گیری، به متن نسبت داده میشود و سپس با بهره گرفتن از روشهای آماری، روابط بین آن ارزش تحلیل میشود. این عمل به منظور توصیف محتوای ارتباطات، استخراج نتیجه درباره معنی آن یا پی بردن به بافت و زمینه ارتباط، هم در مرحله تولید و هم در مرحله مصرف صورت میگیرد (رایف و لیسی، ۱۳۸۱ : ۲۵).
از تحلیل محتوای کمی در صورتی که به درستی طراحی شود میتوان به عنوان ابزار مفید تحقیقاتی استفاده کرد. این نوع تحلیل ما را قادر میسازد که جنبه های انتخاب شدۀ میزان زیادی از محتوای رسانه ای را در طول زمان یا بین سازمانهای رسانه ای مقایسه کنیم (دِوِروکس،۱۳۷۸: ۱۳۲).
تحلیل محتوای کمی دارای نقاط قوتی است که رایف و لیسی آنها را اینگونه بیان میکنند: اول این که این تکنیک «ناخودآگاه»، «غیر کنش پذیر» و اندازه گرفتنی است، پیامها از ارتباط گران و دریافت کنندگان جدا هستند، محقق میتواند با مجهز شدن به ساختار نظری قوی، از مشاهده محتوا به نتایجی دست یابد بدون اینکه نیاز به تماس با ارتباط گرانی باشد که قادر یا مایل نیستند به طور مستقیم مورد آزمون قرار بگیرند. بر اساس مشاهدات «کرلینجر» محققی که از روش تحلیل محتوا استفاده میکند درباره ارتباطات سؤال میکند. دوم، از آنجا که محتوا پس از تولید و مصرف هم به حیات خود ادامه میدهد، با بهره گرفتن از مواد آرشیوی که عمر آنها بیشتر از عمر ارتباط گران، مخاطبان یا حتی رویدادهای توصیف شده است، امکان انجام مطالعات طولی میسر میشود. سومین مزیت تحلیل محتوای کمی این است که کدگذاران با کمی کردن محتوا، اطلاعات زیاد را که تحلیل آنها از لحاظ منطقی برای تحلیل محتوای کیفی دقیق غیر ممکن است، به داده های قابل کنترل کاهش میدهند؛ و بالاخره، این روش به خاطر مرکزیت محتوا در امور انسانی کاربردی نامحدود در پاسخگویی به انواع سؤالات در زمینهها و رشته های مختلف دارد (رایف و لیسی، ۱۳۸۱: ۳۶).
تحلیل محتوای کیفی
تحلیل محتوای کیفی[۴۰] در شکل کنونی خود سال ۱۹۸۳ توسط فیلیپ «میرینگ»[۴۱] پیشنهاد شد. این روش مجموعه ای از تکنیکها است که برای تحلیل سیستماتیک متن به کار میرود. ایدۀ اصلی تحلیل محتوای کیفی، حفظ مزایای تحلیل محتوای کمی و انتقال آنها به تحلیل کیفی-تفسیری است. تحلیل محتوای کیفی میکوشد ضمن حفظ مزایای تحلیل محتوای کمی به زمینه یا بافت ارتباط نیز توجه کند و از آن اطلاعاتی به دست آورد (کوثری، ۱۳۸۷: ۱۹۷).
روش کیفی تحلیل محتوا که گاهی استنباط نتایج بر اساس بودن یا نبودن ویژگیهایی است که در پیام تعریف شده است و غالباً برای اجرای بهتر مسایل در علوم اجتماعی- کاربردی مورد توجه قرار گرفته است. حامیان فنون کیفی این فرض را مورد تردید قرار دادهاند که برای نتیجه گیری، فراوانی شاخصها لزوماً نشانه اهمیت آنهاست. از نظر این گروه، ممکن است وجود یا حذف صفتی واحد در اسناد، از فراوانی نسبی خصوصیات دیگر اهمیت بیشتری داشته باشد. (هولستی، ۱۳۷۳، ۲۲).
به این ترتیب، رویکرد تحلیل محتوای کیفی بر مفهوم گفتمان تاکید میکند. این رویکرد به نوبه خود تحت تأثیر تحولات و پیشرفتها در عرصه گفتمان، نشانه شناسی، تحلیل روایت و چارچوب گذاری قرار گرفته است. در تحلیل محتوای کیفی خوانش متون رسانهها به عنوان یک کل، بررسی عناصر و مؤلفه های آشکار و پنهان محتوا و نیز گفتمانهای خاص رسانه ای مرتبط با سایر گفتمانها، در عرصۀ پژوهشهای رسانه ای بیشتر به یک هنجار یا نرم تبدیل شده است. تحلیل محتوای کیفی که بر ابعاد نمادین، گفتمانی، چارچوب گذاری یا روایتی متون رسانه ای تأکید میکند پا به پای الگوی تحلیل دریافت در پژوهش مخاطب پیش رفته است (دِوِروکس،۱۳۷۸: ۱۳۲). در اینگونه بررسیهای کیفی هدف آن است که تأثیر متنهای مورد نظر بر روی گیرنده پیام (خواننده، شنونده، بیننده) سنجیده شود و این از آن طریق انجام میگیرد که محقق بار ارزشی مفاهیم و عبارتهای به کار برده شده را بررسی و شمارش میکند. (رفیع پور،۱۳۹۰: ۷۶ ).
هدف از تحلیل محتوای کیفی بررسی منظم اطلاعات ارتباطی است. اطلاعاتی که تحلیل میشود در زمینه ارتباط، درک میشود. در واقع اجزای ارتباط میتواند شامل این موارد شود : اینکه نویسنده کیست؟ موضوع و پس زمینه اجتماعی و فرهنگی آن چیست؟ خصوصیات متنی چیست؟ دریافت کننده چه کسی است؟ (مایرینگ:۲۰۰۴،۲۶۶).
مراحل تحلیل محتوای کیفی را میتوان اینگونه دسته بندی کرد: ﻛﺎﺭ ﻛﺮﺩﻥ ﺑﺎ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ، ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺩﻫﻲ ﺁﻥ، ﺗﺠﺰﻳﻪ ﺁﻥ ﺑﻪ ﻭﺍﺣﺪ ﻫﺎﻱ ﻗﺎﺑﻞ ﺍﺩﺍﺭﻩ، ﺟﺴﺘﺠﻮﻱ ﺍﻟﮕﻮ، ﻛﺸﻒ ﺁﻥ ﭼﻪ ﻛﻪ ﻣﻬﻢ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻳﺪ ﻭ ﻧﻬﺎﻳﺘﺎً ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﻴﺮﻱ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﭼﻪ ﭼﻴﺰﻱ ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺧﻮﺍﻫﻴﺪﮔﻔﺖ (Bogdon R.C, Biklen S.K.1994: 143-140).
رهیافتهای موجود در زمینه تحلیل محتوای کیفی را میتوان به سه دسته تقسیم کرد که عبارتند از: ۱. تحلیل محتوای عرفی و قراردادی، ۲- تحلیل محتوای جهتدار؛۳- تحلیل محتوای تلخیصی یا تجمعی (Hsiu- Fang Hsieh & Sara E. Shanon). در این تحقیق از تحلیل محتوای عرفی استفاده شده است. این روش معمولاً در طرحی مطالعاتی بهکار میرود که هدف آن شرح یک پدیده است. این نوع طرح، اغلب هنگامی مناسب است که نظریههای موجود یا ادبیات تحقیق درباره پدیده مورد مطالعه محدود باشد. در این حالت پژوهشگران از بهکار گرفتن مقولههای پیش پنداشته میپرهیزند و در عوض ترتیبی میدهند که مقولهها از دادهها ناشی شوند. در این حالت، محققان خودشان را بر امواج دادهها شناور میکنند تا شناختی بدیع برایشان حاصل شود. بنابراین از طریق استقرا، مقولهها از دادهها ظهور مییابند. این حالت را مایرینگ مقوله استقرایی نامیده است. البته این پژوهش در جایی که نیاز بود از نظریه های موجود در کنار استقرا های انجام شده بهره جست.
تکنیک تحقیق
در پژوهش حاضر تکنیک مورد استفاده، مقوله ای و ارزیابی خواهد بود.
تکنیک مقوله ای : این تکنیک مبتنی بر مقوله های ساخته شده از محتوا صورت میگیرد و تحلیل انجام شده پیام، شرحی از محتوا بر اساس مقولههاست. مقولهها، واحدهای بررسی هستند که با توجه به هدف تحقیق برگزیده میشوند. مقولهها را میتوان بر اساس دیدگاهها و آرای مختلف به وجود آورد. مقولهها در تحلیل محتوای توصیفی، مفاهیمی به منظور دسته بندی هستند. پس از مشخص شدن مقولهها معمولاً واحد تحلیل تعیین میشود و مبتنی بر آن، نمونهها نیز مشخص خواهند شد. تحلیل محتوای توصیفی، با تکنیک مقوله ای صورت میگیرد (نقیب السادات،۱۳۸۴: ۳۴).
تکنیک ارزیابی: این تکنیک برقراری ارتباط بین ساختار توصیف شده از محتوا (مبتنی بر تکنیک مقوله ای) با مشخصه های بیرونی و یا در خصوص یک وضعیت اجتماعی است. به عبارت دیگر پژوهشگر پیوندهای پیام توصیف شده از طریق تکنیک مقوله ای را با مشخصه های آشکار از پدیده های اجتماعی برقرار میکند و به نتیجه گیری از پیام تولید در مورد ابعاد واقعیت اجتماعی میپردازد. در اینجا پژوهشگر میتواند همبستگی بین پیام یا محتوا را با واقعیت اجتماعی بررسی کند (نقیب السادات،۱۳۸۴: ۳۵).
واحد تحلیل
یکی از اقدامات مهم برای تحلیل محتوا، تفکیک مواد آماده شده به عناصر و اجزای مختلف است. در تحلیل محتوا مجموعۀ مورد نظر به واحدهای بیش از پیش کوچک تقسیم میشود. هرچه واحد مورد نظر کوچکتر باشد تجزیه و تحلیل دقیقتر خواهد بود و نکته اساسی اینکه اندازه و نوع واحدهای تحلیل، تابعی از اهداف ویژه پژوهش نیز خواهد بود (نقیب السادات،۱۳۸۴: ۴۳). بر همین اساس در پژوهش حاضر واحد تحلیل در بخش کمی و کیفی کل یک سرمقاله است.
جامعه آماری
جامعه آماری عبارت است از کلیه عناصر و افرادی که در یک مقیاس جغرافیایی مشخص دارای یک یا چند صفت مشترک باشند. از همین رو در تحقیق حاضر کلیه روزنامه های منتشر شده بین سالهای ریاست جمهوری ۱۳۷۶ تا ۱۳۹۲ به عنوان جامعه آماری در نظر گرفته شده است .
روش نمونه گیری و حجم نمونه
نمونه گیری فرایند انتخاب مشاهدهها ست. در واقع به گروهی از عناصر و اجزای مشخص اطلاق میشود که پژوهشگر آنها را از میان همه عناصر و اجزای ممکن موجود در مقوله یا زمینه مورد نظر در یک طرح پژوهشی خاص با یکی از روشها و شیوه های موجود در هر روش انتخاب کند. نمونه باید مشتی از خروار باشد. به این فرایند انتخاب نمونه از جامعه آماری نمونه گیری گفته میشود (نقیب السادات،۱۳۸۴: ۳۶).
در این تحقیق از روش نمونه گیری غیر احتمالی با تکنیک هدفمند استفاده شده است. استفاده از نمونه گیری احتمالی به دلیل اینکه نمونه را از لحاظ تعداد سرمقالههایی که به توسعه پرداختهاند با مشکل مواجه میساخت، کنار گذاشته شد. این روش پایه بر انتخاب موارد نمونه توسط آمارگیر با توجه به قضاوت شخصی و هدفهای مطالعه و ماهیت تحقیق استوار است. نام دیگر این روش نمونه گیری تعمدی است غالباً از این روش در نظر سنجیهای سیاسی استفاده میشود . مثلاً چنانچه هدف تحقیق بررسی رهبری یک جنبش اعتراض دانشجویی باشد بسیاری از رهبران جنبش دانشجویی به راحتی قابل رویت اند اما تعیین کردن و نمونه گیری از همه رهبران غیر ممکن است بنابراین با مطالعه برخی از رهبران مشهور محقق میتواند برای هدفهای خود داده های کافی جمع آوری نماید (به بی، ۱۳۸۸: ۴۰۵). به دین گونه تمام سرمقاله های یک سال روزنامه مطالعه شد و بر مبنای هر ده روز یک روزنامه، نمونه گیری صورت گرفت. البته این روش نیز با مشکلاتی مواجه بود برای مثال روزنامه کیهان در آذر ۸۸ هیچ سرمقاله ای که در مورد توسعه باشد نداشت بنابراین تعداد سرمقاله های انتخاب شده بین ۳۰ تا ۴۰ عدد متغییر است و در مجموع ۴۴۰ سرمقاله بررسی شده است. همچنین لازم به ذکر است که پیش انجام کار یک Pretest انجام شد که عمل محقق را هم در تعیین روش نمونه گیری و هم در تعیین شاخصها راهنمایی کرد.
بر همین اساس نمونه در تحقیق حاضر عبارت است از : بررسی یک روزنامه دولتی، یک روزنامه موافق دولت و یک روزنامه برآمده از گفتمان در سال اول هر دوره ریاست جمهوری یعنی سالهای ۱۳۷۶، ۱۳۸۰، ۱۳۸۴ و ۱۳۸۸، به دلیل اینکه مرزهای تمایز هر دولت در سال اول آن مشخص میشود، انتخاب شده است. در جدول زیر روزنامه های بررسی شده در دوره های منتخب به صورت تفکیک شده آمده است.
جدول ۳-۱ روزنامه های مورد بررسی
وابسته به دولت
[یکشنبه 1401-04-05] [ 11:42:00 ب.ظ ]
|