فایل شماره 6428 |
۱- ۱- مقدمه و اهداف تحقیق
در حال حاضر پدیده بیابانزایی به صورت یک معضل گریبانگیر بسیاری از کشورهای جهان از جمله کشورهای در حال توسعه است.، نتیجه این پدیده از بین رفتن منابع تجدیدشونده میباشدکه نه تنها در نواحی خشک و نیمهخشک بلکه در بخشهایی از مناطق نیمهمرطوب نیز قابل مشاهده میباشد] ۱[.
بیابانزایی کاهش توان اکولوژیک سرزمین در اثر یک یا ترکیبی از فرایندها چون: فرسایشآبی، فرسایشبادی، تخریب پوششگیاهی، شور و قلیاییشدن خاک و… که به وسیله عوامل محیطی یا انسانی شدت مییابد. ولی از این میان تنها فعالیتهای انسانی است که میتواند قابل کنترل باشد و روند پیشروی بیابان را کم یا متوقف سازد، چرا که به عنوان یک عامل مؤثر عمل نموده و علاوه بر اثر مستقیم بر محیط، روی عوامل طبیعی از جمله تغییرات اقلیم نیز می تواند اثرگذار باشد و بدین ترتیب روند بیابانیشدن و تخریب به صورت فزایندهای گسترش مییابد ]۲۲[. از دخالتهای انسانی می-توان به زراعت غیراصولی در اراضی کشاورزی، تبدیل زمینهای مرتعی به اراضی کم بازده، جنگلزدایی، حذف پوششگیاهی، شخمزدن در جهت شیب و…اشاره کرد ]۲۲[.
پیامدهای ناشی از پیشروی بیابان را میتوان از بینرفتن اراضی مرغوب، مراتع و دشتهای حاصلخیز، تخلیه سفره های آب زیرزمینی، شور شدن اراضی و کاهشکیفیت منابع آب دانست. فهم صحیح و بهتر روند تخریب سرزمین و بیابانزایی و همچنین خطر بالقوه آن در آینده جز از طریق مطالعات مستمر و همهجانبه، بررسیهای دقیق محلی و بهره گیری از روش های ارزیابی و تهیه نقشه بیابانزایی، میسر نمی باشد، به همین دلیل یافتن راهکارها و روشهای مدیریتی مناسب، جهت ارزیابی علل اصلی بیابانزایی در غالب مدلهای پیش بینی روند بیابانزایی، به ویژه در کشوری همچون ایران ضروری به نظر میرسد ]۳۹[.
در زمینه مقابله با پدیده بیابان-زایی میتوان با ارائه راهکارها و روشهای مدیریتی مناسب از شدت این پدیده کاسته و نیز از گسترش و پیشروی آن جلوگیری بعمل آورد، در این راه شناخت فرایندهای بیابانزایی و عوامل ایجادکننده و تشدیدکننده آن و نیز آگاهی از شدت و ضعف این فرایندها و عوامل، امری مهم وضروری میباشد که باید مورد بررسی و ارزیابی قرارگیرند ]۴۲[.
جهت ارائه مدل مناسبی از بیابانزایی در منطقه، مدلهای بیابانزایی که در کشورهای مختلف در جهان، ارائه شده اند، مورد بررسی و ارزیابی قرارگرفتهاند. از جمله این روشها متد مدالوس و متد ایرانی ارزیابی پتانسیل بیابانزایی میباشد. متد مدالوس توسط کمیسون بین المللی اروپا ارائه شده است. کمیسون اروپا در سال ۱۹۸۷با هدف مطالعات بیابانزایی و تخریب اراضی تأسیس شد و پروژه های مختلفی در این رابطه به انجام رسید. از مهمترین این پروژه ها مدل مدالوس بود که به مدت ۹سال و طی ۳ مرحله از سال ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۹ به طول انجامید. پس از نهایی شدن متن کنواکسیون بین المللی مقابله با بیابانزایی در ژوئن ۱۹۹۴ و به عضویت درآمدن ایران در این کنواکسیون طرح ملی تعیین شاخص ها و معیارهای بیابانزایی توسط دفتر تثبیت شن و بیابانزایی سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری درسال ۱۳۸۳ نهایی شد. بر اساس این طرح ۹معیار و۳۶ شاخص بیابانزایی در ایران همراه با متدولوژی ارزیابی کمی وکیفی آنها در قالب مدل ایرانی ارائه گردید ]۴۲[.
ارزیابی بیابانزایی بر اساس تشخیص وتعیین معیارها و شاخص های مناسب مربوط به بخشهای فیزیکی، اقتصادی – اجتماعی، بیولوژیکی و عوامل مؤثر در شناسایی فرایندها و پارامترهای مسبب تخریب اراضی عملی میگردد. با مشخص شدن معیارها و شاخص های مربوط به هر منطقه و نیز پایش آنها در طی دوره های زمانی، امکان تجزیه و تحلیل داده های سری زمانی برای پیبردن به عوامل اصلی بیابانزایی و اثرات ناشی از آن امکان پذیر است. می توان چنین بیان نمود که معیارها، شاخص ها، پایش و ارزیابی به عنوان اجزای جداناپذیر یک سیستم جامع بیابانزایی به حساب میآیند. به بیان دیگر معیارها و شاخص های پایش و ارزیابی تخریب سرزمین جزء لاینفک مدیریت پایدار منابعطبیعی می_باشد ]۱۵[.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
با توجه به آنکه مدل مدالوس با توجه به شرایط محیطی و ساختار اقتصادی – اجتماعی منطقه ایجاد مدل تنظیم شده است، به نظر میرسد که الگوبرداری صحیح و کاملی از آن در کشور ما تقریباً غیر منطقی است. ما با توجه به شرایط منطقه و نظر کارشناسی شاخص های خاصی از مدل انتخاب شد. در مدل ایرانی که مدل بومی کشور است با توجه به شرایط منطقه و نظر کارشناسی معیارها وشاخصهای خاصی انتخاب شدند.
با توجه به مطالب ذکر شده در فوق و نیز با تغییراتی که در روشهای پیشنهادی نسبت به روشهای مدالوس (MEDALUS) و ایرانی (IMDPA) داده شده، به لحاظ سادگی و گام به گام بودنشان، روشهای پیشنهادی میتوانند در مناطق دیگری که شرایطی مشابه با منطقه موردنظر دارند مورد استفاده دستاندرکاران بخش اجرایی قرارگرفته، معیارها و شاخص های آن مورد تجزیه وتحلیل مجدد قرارگیرند و در صورت لزوم اصلاح شوند.
در این تحقیق سعی می شود شدت بیابانزایی با بهره گرفتن از مدلهای IMDPA[1] و MEDALUS[2] ارائه شود. بنابراین فرض ما بر این است که:
-
- با مدلهای ذکر شده میتوان حساسیتپذیری منطقه به بیابانزایی را ارزیابی کرد.
-
- می توان فنآوریهای سنجش از دور و سامانههای اطلاعات جغرافیایی را در تهیه لایه ها و مدلها استفاده کرد.
۱-۲- تعاریف و مفاهیم بیابان و بیابانزایی
در منابع مختلف برای واژه هایی چون بیابان، بیابانزایی، مناطق خشک و تخریبسرزمین تعاریف متعدد و گاهی متضاد ارائه شده است لذا بهتر است در بدو امر، برای نزدیکشدن افکار تعاریف بازنگری و هماهنگسازی شوند.
۱-۲-۱- بیابان[۳]
برای واژه بیابان تعاریف وتدابیر زیادی ارائه شدهاست، هر چند که تاکنون یک تعریف جامع و مورد پذیرش تمامی صاحبنظران، ارائه نشده است. در فرهنگ ایران، واژه بیابان، کلمهای است که به مناطق خشک و کمآب و علف اطلاق می شود. بیابان در فارسی کهن؛ ویاپان، در فرهنگ عرب صحرا و در زبان لاتین معادل Desert است ]۶[.
اختصاصی ومهاجر (۱۳۷۵)، بیابانها را به دو دسته کلی، یعنی بیابانهای طبیعی با منشأ محیطی و بیابانهای جدید با منشأ انسانی تقسیم کرده-اند. دسته اول که عموماً در مناطق خشک و فراخشک جهان دیده می شود، به رغم عدم دخالت جدی انسان، دارای چشماندازهای طبیعی خشن، فاقد پوششگیاهی مانند سطوح کویری، سطوح سنگ فرش بیابان (هامادا) و تپههای ماسهای لخت هستند ]۶[.
محمدی (۱۳۷۷) بیابان را از دیدگاه یونپ چنین تعریف کرده است: «بیابان، به اکوسیستمهای زوال یافتهای اطلاق می شود که استعداد تولیدطبیعی گیاه (بیوماس) در آنها کاهش یافته و یا به کلی از بینرفته است و این فرایند نه تنها به عوامل اقلیمی، بلکه به دیگر عوامل محیطی مانند: ساختارهای زمین شناسی، توپوگرافی، کیفیت منابع آب و خاک و خاصه دخالتهای انسان در محیط بستگی دارد ]۳۰[.
خسروشاهی و همکاران (۱۳۸۵)، از دیدگاه جغرافیایی، قلمرو مناطق بیابانی وغیربیابانی را از جنبه های مختلف اقلیمشناسی، هیدرولوژی، خاکشناسی، زمین شناسی، ژئومورفولوژی و پوششگیاهی تفکیک و نقشه بیابانهای ایران را تهیه کرده اند؛ طبق این نگرش، بیابان اقلیمی به مناطقی اطلاق میگردد که بارندگی کمتر از ۲۰۰ میلیمتر دارند، از دیدگاه زمین شناسی و ژئومورفولوژی به مناطقی اطلاق میگردد که با سازندهای تبخیری(گچ و نمک) همراه باشند ]۱۶[.
بیابانهای ایران را از نظر پراکنش مکانی میتوان به دو دسته تقسیم نمود:
الف- بیابانهایداخلی مساحت نسبتاً وسیعی را در استانهای سمنان، مرکزی، قم، کرمان، یزد، اصفهان، سیستان و بلوچستان، خراسانرضوی و جنوبی میپوشاند. میزان بارش سالیانه کمتر از ۱۵۰ میلیمتر پیشنهاد میگردد. از ویژگیهای بارش در این مناطق میتوان به نامنظم بودن میزان، شدت و پراکنش بارندگی در طول سال اشاره کرد؛ متوسط رطوبت نسبی سالانه بین ۵۰-۱۵ درصد منغیراست، میزان تبخیر بین ۲۰- ۱۵ برابر و در بعضی موارد استثنایی بیشتر از ۲۰ برابر میزان بارش سالیانه در نظر گرفته می شود ]۲[.
ب – بیابان ساحلی که از سواحل دریای عمان در جنوب شرقی تا سواحل خلیجفارس در جنوب غربی ادامه دارد، متوسط بارندگی سالانه حدود ۲۰۰ میلیمتر در نظر گرفته می شود ]۶[.
۱-۲-۲- بیابانزایی[۴]
طبق نظریه گلنتس (۱۹۷۷) برای این واژه تقریباً یکصد تعریف ارائه شدهاست. نقطه مشترک درتمامی تعاریف، تخریب شدید محیطزیست و کاهش تولید بیولوژیک اکوسیستمها بر اثر بیابانزایی است ]۲۴[. هرکدام از تعاریف بیابانزایی نشاندهنده روند تغییرات اکوسیستم از وضعیت مطلوب به وضعیت نامطلوب وکاهش تولید بیولوژیک یا زیستتوده است ]۲۴[. واژه بیابانیشدن اولین بار به صورت غیررسمی توسط لوئیس لاودان، دانشمند فرانسوی در سال ۱۹۲۷ میلادی و در رابطه با تخریب اکوسیستمها و منابع گیاهی عنوان گردید. پس از لاودن، آبراهام آبرویل (۱۹۴۹) جنگلبان فرانسوی اصطلاح بیابانیشدن را با ظهور شرایطی مشابه بیابانهای طبیعی بر اثرعملکرد نادرست انسان و در نتیجه تخریب پوششگیاهی و خاک در اراضی جنگلی مناطق حاره و نیمهحاره آفریقا بکار برد ]۳۹[.
آبرویل معتقد بود که این پدیده اصولاً خاص مناطق حارهای نیمهمرطوب آفریقا است که سبب بوجودآمدن نوعی از بیابان در عرصه هایی که در گذشته پوشیده از جنگل بوده اند می شود و یا در حقیقت سبب ایجاد و گسترش اراضی بیابانی در مناطقی میگردد که میزان بارندگی سالانه در آنها در نرخ ۷۰۰ تا ۱۵۰۰ میلیمتر است. بعد از آبرویل این اصطلاح توسط کارشناسان و پژوهشگران دیگری برای تعیین وضعیت تخریباراضی در سایر مناطق بکار بردهشد و به مرور کاربرد این اصطلاح بیشتر در سرزمینهای خشک توسعه یافت. توسعه و گسترش مفهوم بیابانزایی در مناطق دیگر چون نیمهخشک، خشک نیمهمرطوب و … موجب گشت تا تعاریف و مفاهیم دیگری در این زمینه ارائه شود. به دنبال خشکسالیها و قحطی-های مداوم در دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ میلادی در کشورهای آفریقایی و فراگیرشدن مشکل بیابانزایی در جهان، برنامه محیط زیست سازمان ملل در سال۱۹۷۷ میلادی، اولین کنفرانس جهانی بیابان و بیابانزایی را در نایروبی پایتخت کنیا برگزار کرد. در این کنفرانس پدیده بیابانزایی به شرح زیر تعریف گردید:
“بیابان-زایی فرایندی است که موجب تخریب و انهدام اکوسیستمهای طبیعی شده و سبب کاهش تولید بیولوژیک در حد تخریب خاک (به ویژه فرسایش بادی) می شود” ]۳۸[.
تعاریف دیگری از واژه بیابانزایی در جهان مشابه تعاریف فوق ارائه شده که در زیر به برخی از آنها اشاره میکنیم.
ویشمایر (۱۹۸۰) معتقد است: بیابانزایی تغییرات مضر در اکوسیستم مناطقخشک ونیمهخشک است که به وسیله انسان ایجاد میگردد. در طرح مشترک فائو – یونپ درباره ارزیابی و تهیه نقشه بیابانزایی، اصطلاح بیابان-زایی به عنوان پدیدهای که در برگیرنده تمامی جوانب و فرایندهای اجتماعی، اقتصادی، طبیعی و انسانی باشد، به صورت زیر تعریف شده است: “بیابانزایی، عبارت از به هم خوردن تعادل خاک، پوششگیاهی، هوا و آب در مناطق دارای اقلیمخشک است” . استمرار این شرایط کاهش یا نابودی کامل توان بیولوژیک اراضی، ازبین رفتن شرایط مساعد زندگی و افزایش مناظر ناخوشایند بیابانی را در پیخواهد داشت ]۳۹[.
همایون (۱۳۶۸) آثار بیابانیشدن را چنین برشمرده است: جابجایی و حرکات رسوبات فرسایشیافته بادی، تخریب مراتع و اراضیزراعی، باتلاقیشدن وشورشدن زمینهای آبی، نابودی درختان و بوته، تقلیل کمی و کیفی آبهای سطحی و زیرزمینی ]۳۷[.
در نهایت در کنفرانس محیط زیست و توسعه سازمان ملل متحد در ریودو ژانیرو، در سال ۱۹۹۲ میلادی، مفهوم بیابانزایی به صورت زیر مطرح گردید:
“بیابانزایی عبارت است از: تخریب سرزمین در مناطقخشک، نیمهخشک و خشک نیمهمرطوب، تحت اثر تغییرات اقلیمی و فعالیتهای انسانی”.
این پدیده اثرات بسیاروسیع و گسترده، اکولوژیکی، زیستمحیطی، اقتصادی – اجتماعی به ویژه فقر گسترده و تخریب منابع را به دنبال داشته از جمله:
تهدید تخریب ۷۳ درصد کل مراتع
افت توان تولید خاک در ۴۷ درصد مناطق خشک جهان
غیر قابل استفادهشدن ۵۰ تا ۷۰ هزار کیلومتر مربع اراضی حاصلخیزدر سال
۴۲ میلیارد دلار خسارت سالانه به محصولات کشاورزی جهان ]۱۵[.
در ایران:
حدود صد میلیون هکتار از اراضی در معرض پدیده بیابانزایی است که عبارتند از:
-
- ۷۵ میلیون هکتار در معرض فرسایشآبی
-
- ۲۰ میلیون هکتار در معرض فرسایشبادی
-
- ۵ میلیون هکتار در معرض سایر تخریبهای فیزیکی و شیمیایی که خود شامل: ۲ میلیون هکتار در معرض کاهش حاصلخیزیی، ۲ میلیون هکتار در معرض شوریزایی و ۱ میلیون هکتار در معرض سایر تخریبهاست ]۱۵[.
با توجه به تعاریفی که از بیابانزایی ارائه گردید مشاهدهشد که رسیدن به مفهوم ساده و روشنی از بیابانزایی مستلزم درک دقیق و مشخصی از واژه های تخریب اراضی، مناطق خشک، تغییراتاقلیمی و فعالیتهای انسانی میباشد ]۳۷[.
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1401-04-05] [ 11:09:00 ب.ظ ]
|