کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو


 



باور به لزوم کنترل زن بر جسم خود بعنوان یک حق از باور به شان انسانی مستقل زن مانند مرد بر گرفته شده است. دیدگاه فریدان بر این اساس است که مادری تنها وقتی به یک عمل انسانی لذت آفرین و مسئولانه تبدیل می شود که زنان بتوانند با آگاهی و مسئولیت انسانی کامل تصمیم بگیرند مادر باشند. به نظر او این حق زن است و فقط اوست که بخواهد یا نخواهد بچه دار شود. به این ترتیب حق کنترل باروری به عنوان یک حق مدنی تلقی می شود که هیچ مرجعی نمی تواند جز خود زن در مورد آن تصمیم بگیرد بر همین اساس حق سقط جنین بعنوان یکی از حقوق مورد توجه فمینیست‏های لیبرال و به بیان خود فریدان حق جوهری غایی زنان مطرح می گردد.
متوقف کردن بارداری(سقط جنین ارادی) یکی از مطالبات چهارگانه نخستین کنفرانس آزادی زنان بریتانیا (۱۹۷۰) بر پایه این دیدگاه قرار داشت که زن حق تفویض ناپذیری بر تن خود دارد.
مساله سقط جنین به دلایل مختلف در نظریه و سیاست فمینیستی جایگاه محوری دارد. از نظر آنها جلوگیری از سقط جنین و نظارت بر آن بخشی از ایدئولوژی جنسی در نظام مرد سالاری سرمایه دارانه است که معنای خانواده و مادری به آن وابسته است. سقط جنین را نمی توان جدا از قدرت اقتصادی، قدرت دولتی و بی قدرتی زنان در نظر گرفت. نظریه های فمینیستی درباره سقط جنین متعدد و تا حدودی پیچیده اند. بحث اخلاقی-فمینیستی درباره سقط جنین شامل استدلالهایی است در دفاع از اختیار یافتن بر تن خود و فاعل مختار شمردن زنان، اما در عین حال بسیاری از فمینیست ها، مانند سایر زنان مشتاق بارداری اند و بارداری مساله مربوط به حقوق جنین و شخصی بودن آنرا در پی دارد(هام و گمبل، ۱۳۸۲،ص۲۲).
نظریه سقط جنین در فمینیسم سوسیالیتی بر پایه این دو اصل قرار دارد: «اختیار تن خود را داشتن و تصمیم گیرنده بودن»، چرا که تولید مثل بیشترین تاثیر را بر زنان می گذارد. این نظریه نیازهای مشخص فردی و اجتماعی را لحاظ می کند. فمینیست های فرهنگی استدلال می کنند که منع سقط جنین بخشی از نهادینه کردن مادری است. حق زنان برای انتخاب از حیث سیاسی و نیز فردی مهم وحاوی معنا و چیزی بیش از نبرد بر سر حقوق است. در واقع بحث فمینیست ها این است که حقوق رایج دقیقا به این دلیل که هر گونه منطق بر خواسته از نیاز را نادیده می گیرد حافظ قدرت مردسالاری است. تمامی فمینیست ها معتقدند که سقط جنین بخشی از یک مبارزه تاریخی به مراتب گسترده تر و متضمن معنی خانواده، مادری و احساس جنسی است.

استلابراون، فمینیست انگلیسی در دهه ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ درمورد سقط جنین وکنترل بر زادو ولد نوشت و در این راه مبارزه کرد. نقد او درباره حقوق تولید مثل زنان بر فمینیست سوسیالیستی معاصر تاثیر گذاشت. جولیت میچل در جایگاه طبقاتی زن(۱۹۷۱) می گوید: جلوگیری از آبستنی یک نوآوری است که اهمیت تاریخی و جهانی دارد.
نظریه پردازان فمینیست مدعی اند در علوم، جلوگیری از آبستنی به دلایل انسانی مطرح نبوده و بیشتر بر استفاده از روش های پیشگیری از سوی زنان متمرکز شده است. این امر به دلیل سلطه مردان بر علوم است که باعث می شود دانشمندان به مشکلاتی بپردازند که با پیشداوری مردانه انتخاب و تعریف شده اند. از نظر آنها« قوانین مربوط به جلوگیری از آبستنی و سقط جنین یکی از رشته های پیوند با نهاد مادری است یعنی اعمال فشار بر زنان با ابزار قانونی و فرا قانونی و در قرن بیستم جلوگیری از آبستنی بیش از آنکه بصورت ابزاری برای آزاد سازی زنان مطرح شود به منظور کنترل رشد جمعیت مورد تاکید قرار گرفت. با اینحال همواره مسئولیت پیشگیری بر عهده زنان بود»(مشیرزاده،۱۳۸۲،ص۷۵).
در میان نظریه های فوق از نظریه آزادی اراده و نظریه های فمینیستی مبتنی بر کنترل بربدن برای تبیین یافته های تحقیق که طی مصاحبه های عمیق بدست می آید استفاده می شود تا به شناخت جدیدی از پدیده سقط جنین های ارادی زنان نائل شویم .
۱-۳- روش شناسی
در این پایان نامه از روش کیفی برای توصیف تجربه سقط جنین های ارادی زنان استفاده شده است. با توجه به آنکه اطلاعات بسیار کمی از داده های کمی مانند داده هایDHS ( سیمای سلامت خانواده و جمعیت) در توصیف سقط جنین های ارادی بدست می آید به کمک یکی از روش های تحقیق کیفی یعنی پژوهش پدیدار شناسانه، محقق سعی می کند به توصیف سقط جنین های ارادی با بهره گرفتن از ابزار مصاحبه با کسانی که تجربه این مساله را دارند بپردازد. در مصاحبه عمیق سعی در مطالعه ای ژرفانگر و توصیفی از سقط جنین های ارادی زنان می شود.
درروش تحقیق کیفی مانند سایر روش های تحقیق، بر ماهیت فعال انسان تاکید می شود. وقتی محقق انسان را کنشگری فعال و هوشیار بداند که قادر است بر ساخت های اجتماعی بیرونی و نیز حالات ذهنی و درونی خود مسلط شود و اعتقاد داشته باشد دنیای اجتماعی و همچنین ساختارهای اجتماعی از طریق کنش انسانی شکل می گیرد، در نتیجه به فرایندهای ذهنی-اجتماعی بعنوان یک مفهوم محوری می نگرد. چنین دیدگاهی برای نگرش افرادی که مورد تحقیق قرار می گیرند ارزش خاصی قائل می شود. به همین دلیل محقق می کوشد تا با ایجاد رابطه ای متقابل و با حوصله تمام، لایه های سطحی و تصنعی را از روی رفتارهای گفتاری و غیر گفتاری آنها کنار بزند و دریابد که واقعا چگونه می اندیشند و به این ترتیب ابزار جمع آوری اطلاعات نیز در همین راستا معین میگردد (ذکایی،۱۳۸۱،ص ۴۳).
۲-۳- فنون جمع آوری داده
داده های کیفی از نظر مییریام (۲۰۰۱)، چیزی بیش از بسته های منظم و قطعات اطلاعات دریافت شده از محیط نیست. داده های کیفی شامل جملات مستقیم از مردم درباره تجربه ها، دیدگاه ها، احساسات و مشاهده و اسناد جمع آوری می شود. مهمترین فنونی که نویسندگان مختلف به آنها اشاره کرده اند، عبارتند از : مصاحبه های عمیق ساختار یافته، نیمه ساختار یافته و غیر ساختار یافته و مشاهده .در زیر فنونی که در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفته است تشریح می شود:
۱-۲-۳-مصاحبه عمیق(جامع)
در میان فنون جمع آوری داده ها در تحقیقات کیفی مصاحبه عمومی ترین شکل جمع آوری داده‏ها در تحقیقات کیفی است که اغلب منبع اصلی مورد نیاز در داده های کیفی برای فهم پدیده های مورد مطالعه است. در تحقیق حاضر برای جمع آوری اطلاعات از ابزار مصاحبه عمیق استفاده شده است.
در مصاحبه جامع پژوهشگر برای کشف مقصود مورد پژوهش در پی چند موضوع اصلی بر می آید، ضمن آنکه به چارچوب و ساختار عقاید پاسخ دهنده احترام می گذارد. در واقع این پایه و اساس روش تحقیق کیفی را تعیین می کند، یعنی دیدگاهی که افراد یا جامعه مورد تحقیق درباره پدیده مورد نظر دارند باید نشان دهنده دیدگاه آنان باشد نه دیدگاه پژوهشگر. مهمترین جنبه مصاحبه مبتنی بر نگرش پذیرش است یعنی اطلاعاتی که فرد یا جامعه مورد تحقیق به پژوهشگر می دهد ارزشمند ومفید تلقی می شود(مارشال،راس من،۱۹۹۸،ص۱۱۲).
در مصاحبه عمیق دیدگاه های شخصی عنصری معتبر و شاید حتی عنصر اساسی هر نوع تلاش منظم برای شناخت جهان است. هدف این تحقیق به میدان آوردن زنان است. پی بردن به اینکه چه چیزی نادیده گرفته شده است و آشکار کردن اختلاف زندگی واقعی زنان و مکانیسم هایی که بسیاری از این زندگی ها را نامرئی ساخته است. یکی از روش های کلیدی این کار شامل کار روی اظهارات زنان بوسیله روشی چون مصاحبه عمیق است. هدف تعهد به درک زنان و مسائل مورد توجه آنهاست(دی والت،۱۹۹۵،ص۳۶).
۲-۲-۳- استراتژیهایی برای مصاحبه و تحلیل گفت و شنود از دید زنان
در دیدگاه اسمیت[۱۳] درک از معنای گفت و شنود بعنوان زن مبتنی بر مفهوم دیدگاه زنان است، این رویکرد متضمن آن نیست که همه زنان دیدگاه یا موضع واحد مشترکی دارند بلکه تاکید بر اهمیت دنبال کردن استلزامات موقعیت های متفاوت زنان و دیگران در فعالیت هایی است که بطور اجتماعی نظم یافته اند(دی والت،۱۹۹۵ص ۷۲).
از دید اسمیت به جای تکیه بر مفهوم از پیش تعیین شده ما به توصیفی که زنان از یک پدیده ارائه می دهند، تکیه می کنیم. داروتی اسمیت معتقد است وقتی مصاحبه بدین صورت باشد، در می یابیم که در گفتگو پای سازمان اجتماعی در میان است و می توانیم گفت و گو را برای سرنخ های روابط اجتماعی بکاویم(همان،ص۸۰). اسپندر درباره ویژگیهای گفت وگوی زنان بر اهمیت گوش کردن تاکید دارد و زنان برای درک همدیگر با هم بهتر کنار می آیند و این نقطه نظرات برای مصاحبه زن با زن مناسبت دارد، وقتی که زن با زن مصاحبه می کند هم پژوهشگر و هم مصاحبه شونده بر اساس درکشان از مصاحبه عمل می کند و هر دو از قواعد قرین با نقش های مربوط به خود تبعیت می کند و برای استفاده از مصاحبه بعنوان شیوه پژوهش آمادگی بهتری دارند و در پروژه معناسازی با همدیگر همکاری می کنند. زبان با وجود آنکه مانعی بر سر راه بیان زنان است منبعی است که باید بکار گرفت. برای اکثر زنان کاملا سخت تر از مردان است که در معرض گفت و گو قرار گیرند و این امر هم در مورد زنانی که موضوع پژوهش ما هستند صدق می کند و هم در مورد خود ما پژوهشگران در جائی که درباره کارمان می نویسیم و صحبت می کنیم(همان،ص۷۵).
از آنجا که روش مورد استفاده دراین تحقیق، روش پدیدارشناسانه است و گستره جمع آوری اطلاعات در آن استفاده از مصاحبه می باشد، بنابراین لازم است که به توضیح روش پدیدار شناسی بپردازیم.
۳-۳-مطالعه پدیدارشناسانه
یکی از طبقات پارادایم تفسیری، پدیدار شناسی است که توجه اصلی آن شناخت تجربه ذهنی افراد است. تاکید این پارادایم بر این است که جهان اجتماعی چیزی بیش از ساخته ذهنی یکایک انسانها نیست که از طریق ایجاد و بکارگیری زبان مشترک و تعاملات زندگی روزمره ممکن است یک جهان اجتماعی را با معنای مشترک میان ذهنی ایجاد کنند و تداوم بخشد (بوریل و مورگان، ۱۳۸۳، ص ۳۵۱).
پژوهش پدیدارشناسانه تجربه درونی و کیفی است که مکمل روش سنتی و کمّی نگر است. پدیدار شناسی ریشه در نهضت فلسفی دارد که ادموند هوسرل آن را آغاز کرد. او بر این باور بود که نقطه شروع دانش تجربه درونی فرد از پدیده هاست که عبارت از: احساسها، ادراکها و تصورهایی که به هنگام متمرکز کردن توجه بر یک شی در آگاهی[۱۴] آشکار می شود (گال و بورگ و گال، ۱۳۸۳،صص ۱۰۴۸-۱۰۴۷).
پژوهش پدیدارشناختی معنای تجربیات زیسته[۱۵] چندین نفر از یک مفهوم یا پدیدار را شرح می دهد. پدیدارشناس ساختارهای آگاهی در تجربیات آدمی را شرح می دهد ( کرسول،۱۹۹۸،ص۲۹).
خلاصه ای از مهمترین مسائل اجرائی که در پدیدار شناسی با آنها مواجهیم، عبارتند از:
– اپوخه: مفهومی محوری که طی آن محقق برای فهم پدیده مورد بررسی خود بر اساس گفته های منابع اطلاعاتی اش،آراء از پیش پذیرفته خود را در پرانتز می گذارد.
– محقق سوالات تحقیقی خود را تدوین می کند که معنای آن تجربه برای افراد مورد بررسی را می کاود و از آنها می خواهد که تجربه های زیسته روزمره شان را شرح دهند.
– سپس محقق اقدام به جمع آوری داده ها از افرادی که پدیده مورد بررسی را تجربه کرده اند، می کند. این اطلاعات نوعا از طریق مصاحبه با افراد بدست می آید. به هنگام مطالعه گزارش تحقیق باید این احساس به خواننده دست بدهد که حالا بهتر می فهمم که داشتن چنین تجربه ای یعنی چه؟(همان،ص۳۲-۳۳).
از نظر موستاکاس(۱۹۹۴)، تعیین حقیقت پدیده ها با ادراک و فهم پدیده ها آغاز می شود. ابتدا محقق باید به معنایی که تجربه مورد نظر برای خود او دارد بیاندیشد، سپس باید به سراغ دیگران برود،کسانی که مورد مصاحبه قرار گرفته اند و اعتبار میان ذهنی را تعیین کند، آزمون این فهم با فهم دیگران از طریق یک تعامل اجتماعی رفت و برگشتی ممکن است(همان،ص۱۱۹).
بر اساس مطالعات داکوسنه[۱۶] تعیین اینکه یک تجربه چه معنایی برای فردی که آن را تجربه کرده و قادر به توصیف کامل آن است، از توصیفات منفرد، معانی عام یا کلی یا به عبارت دیگر جوهر ساختار آن تجربه،ساخته می شود(کرسول،۱۹۹۸ ص ۳۱).
تمامی مطالعات کیفی متاثر از پیش فرض فلسفی اند. علاوه بر این پیش فرض ها ممکن است که محقق از دیدگاههایی ایدئولوژیکی برای نشان دادن ضرورت توجه به نیازهای مردم و عمل اجتماعی استفاده کند . مثلا برای زنان که با مسائل جنسیتی روبرو هستند رویکرد فمینیستی اتخاذ کند. این دغدغه ها ممکن است بازتابی باشد از احساس نیازی صادقانه به ترویج عمل اجتماعی،به گوش رساندن صدای انسانهای ستم دیده و به حاشیه رانده شده، کندوکاو در مسائل جنسیتی که به سلطه ستم بر زنان منجر شده است یا ایجاد تغییر کلی در جامعه، استفاده از این دیدگاه ها می تواند برای مطالعه گروه های خاص چون اقلیت های به حاشیه رانده شده،گروه های تحت ستم و یا مردم کوچه و خیابان که صدایشان به جایی نمی رسد، ایده ال باشد(کرسول،۱۹۹۸،ص۵۳).
به عقیده استوارت(۱۹۹۴) ضروری است که محققان بدنبال چیزهایی باشند که در نوشته ها نادیده گرفته شده و به مطالعه زندگی و مسائل زنان بپردازند. مسائلی چون،هویت فردی، نقش های جنسی، فعالیت به نفع سقط جنین و شیوه مبارزه زنان با کاهش ارزش اجتماعی شان و بی قدرتی در خانواده است و اهمیت مطالعه رابطه قدرت و موقعیت اجتماعی فرد و چگونگی تاثیرگذاری آنها بر زنان را مورد تاکید قرار می دهد(همان،صص ۵۹-۵۸).
موضوع غالب در نوشته های فمینیستی سلطه است البته نه واسطه ای، بلکه سلطه جنسیتی در جامعه پدر سالار. محققان فمینیست جنسیت را بنیادی ترین اصل سازمان بخش و تعیین کننده شرایط زندگی شان می دانند. فمینیست ها سولاتی را مطرح می کنند که به محوریت جنسیت در شکل گرفتن آگاهی‏ها[۱۷]مربوط می شود. هدف تحقیق ایدئولوژیک اصلاح رویت ناپذیری تجربه زنانه به نحوی است که به نابرابری زنان خاتمه دهد. پدیدارشناسی پیش از هر تفسیر و نظریه مبنی بر این فرض است که تجربیات بشری برای صاحبانش معنایی دارند و فهم عینیت[۱۸] به واسطه تجربه ذهنی میسر می شود. ضمن آنکه خصایص ویژگیهای یک تجربه ساختاری و ذاتی آنند و ساخته و پرداخته یک ناظر بیرونی نیست. در این تحقیق محقق در جستجوی آنست که اعتقاد آدمی را به وجود جهان واقعی از دیدگاه خودش یعنی از دیدگاه تامل پدیده شناسی برای درک معنای آن بررسی و تحلیل کند. برای آگاهی از یک تجربه مثلا تجربه سقط جنین زنان، ادراک آن در درون یک میدان ادراکی، رابطه آگاهی با مدرکانش برای کلیه صور آگاهی، یعنی یادآوریها و تخیل ها و خاطرات و …نیز صادق است. در مورد موضوعات فقط یک نحوه برگشتن به سوی آنها وجود دارد که همان ادراک آنهاست یعنی بازگشت به آنها که فی نفسه همان مشاهده و ادراک آنهاست. در این میان محقق داوری در مورد اینکه چه چیزی واقعی است( نگرش طبیعی)، تا زمانی که بر شالودهای مطمئن تری استوار نشده به حالت تعلیق در می آورد. درک رفتارهای دیگران توسط بدن و رفتارهای ارگانیسم او که در جهان خارجی صورت می‏گیرد با روش پدیدارشناسی ممکن است. در دیدگاه فمینیستی کنترل بر بدن، زنان به عنوان مالک خصوصی بدن خود نگریسته می شوند که تصمیمات باروری و غیره، بر بدن خود را بعهده دارند و در دیدگاه پدیدار شناسی به تقویم بدن اشاره می شود: اینکه در میان اجسام طبیعت آنچه اختصاصا متعلق به فرد است و با دسته ای از ادراکات برخورد می کند که آشکارا تحت کنترل بی واسطه من قرار می گیرد نه فقط جسم که انداموار یا بدن است و معنی پدیده شناسی آن اینست که یگانه جسمی است که بی واسطه بر آن و اندام هایش تسلط دارد و بدن از همه چیز به فرد برای احساس و ادراک نزدیک تر است. در نتیجه درک رفتارهای دیگران توسط بدن و رفتارهای ارگانیسم او که در جهان خارجی صورت می گیرد ممکن می شود و واقعیت یک عین به شکل تفکیک ناپذیری به آگاهی فرد نسبت به آن مربوط می شود. در تحقیق حاضر با شناخت واقعیات تجربه زنان از سقط جنین دیدگاه زنان در تصمیم گیری هایشان راجع به بدنشان در رابطه با سقط جنین مشخص می شود و ابعاد پنهان و به حاشیه رانده شده سقط جنین زنان آشکار می شود.
۴-۳- جامعه آماری و نمونه مورد بررسی
در این تحقیق جامعه آماری مورد نظر را بصورت هدفمند از میان زنان شوهرداری که تجربه سقط جنین ارادی داشته اند و در تهران ساکن بوده اند، انتخاب کردیم و براساس میزان سن، تحصیلات و نوع طبقه درآمدی ، نمونه ما از تیپ های متفاوت برخوردارمی باشد. متغیرها به تفکیک گروه های درآمدی ارائه شده اند تا تفاوت زنان در طبقات درآمدی مختلف مشخص شود چرا که سقط جنین های ناایمن معضلی طبقاتی محسوب می شود. نمونه تحقیق نیز ۲۶ نفر از زنانی می باشند که ۲۰ نفر از آنان بطور تصادفی و ۶ نفر نیز با روش گلوله برفی[۱۹] انتخاب شده اند. نمونه تصادفی شامل زنانی است که به یک مطب مامایی و مرکز بهداشت امیرالمومنین شهرستان رباط کریم از توابع استان تهران وبیمارستانهای شریعتی و امام خمینی و هدایت تهران در زمان مصاحبه( طی ماه های مهر، آبان و آذر ۱۳۸۵)، مورد مصاحبه قرار گرفته و طی تحقیق و پرسش از آنها مشخص شده که سابقه سقط ارادی داشته اند. نمونه هایی که با روش گلوله برفی انتخاب شده اند شامل تعدادی از زنان ساکن تهران می باشد که سابقه سقط ارادی داشته اند و محقق طی تحقیق و پرس و جو ، موفق به مصاحبه با آنان شده است.
۵-۳- متغیر های مورد بررسی
در تحقیق حاضر به دنبال پاسخگویی به سوالات زیر می باشیم:
۱- سوالات زمینه ای
– سن
– محل تولد
– محل سکونت
– سطح تحصیلات
– مذهب: مذهبی بودن( رعایت حجاب اسلامی، خواندن نماز روزانه، گرفتن روزه ماه رمضان)، مذهبی نبودن.
– تعداد فرزند و جنسیت شان
– وضعیت اشتغال
– در صورت شاغل بودن نوع شغل
– درآود ماهیانه زن
– درآمد ماهیانه شوهر
– نوع واحد مسکونی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1401-04-06] [ 12:59:00 ق.ظ ]




جدول ۴-۶. آزمون همگنی واریانس های لوین ۹۷
جدول ۴-۷. آزمون اثر پیلایی مقیاس تکانشگری ۹۷
جدول ۴-۸. نتایج آزمون تحلیل واریانس چند متغیری سه گروه در مقیاس تکانشگری ۹۸
جدول ۴-۹. آزمون همگنی واریانس هاس لوین ۹۹
جدول ۴-۱۰. نتایح تحلیل واریانس سه گروه بی سرپرست .بدسرپرست و عادی در مقیاس اختلال رفتاری ۹۹
جدول ۴-۱۱. آزمون تعقیبی شفه در مقیاس اختلال رفتاری ۱۰۰
فصل اول
مقدمه
۱-۱ کلیات
خانواده به عنوان یک گام مهم، اهمیت ویژه‌ای در دوران مختلف رشد، بویژه دوران نوجوانی جلوه‌گر می کند و در صورتیکه والدین نتوانند به دلایل گوناگون از عهده رفع نیازهای کودکان و نوجوانان برآیند، تأثیرات نامطلوبی را در تداوم زندگی آنان برجای می‌گذارند. کودکان به دلیل تزلزل عاطفی والدین ناشی از استفاده از موادمخدر، مورد کودک‌آزاری جسمانی و روانی واقع می‌شوند و یا به دلیل فقر اقتصادی توأم با آسیب‌های اجتماعی والدین، فروخته و یا اجاره داده می‌شوند. تک سرپرستی ناشی از طلاق و یا ترک خانواده توسط یکی از والدین نیز عامل دیگری است که از مصادیق بدسرپرستی به حساب می‌آید. در واقع بخشی از مشکلات کودکان بی‌سرپرست و بدسرپرست مربوط به تجربه‌های سخت آنان از زندگی و کمبودهایی است که بر اثر برآورده نشدن نیازها به وجود آمده است. اختلال رفتاری،اضطراب و افسردگی بیش از سایر اختلالات رفتاری مطرح در بین نوجوانان محروم از والدین بوده است، همچنین اختلالات رفتاری دربین نوجوانان ۱۳ ساله ،نسبت به سایر گروه های سنی (۱۵، ۱۶، ۱۷)، شیوع بیشتری دارد .محرومیت از والدین برای کودکانی که در سنین پایین تری قرار دارندنسبت به کودکان بزرگ تر آسیب زاتر بوده است. لذا علی رغم کوچک سازی و تاکید بر مراکز شبه خانواده هنوز هم ما شاهد طیف های مختلف سنی ، تحصیلی و غیر تحصیلی اعم از شاغل و غیر شاغل و حتی دارای ملیت های مختلف در این مراکز هستیم.و تعاملات بین این طبقات می تواند باعث ناسازگاری و ناآرامی شود (سهرابی، ۱۳۶۹).

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

یکی از عوامل موثر در مشکلات این گروه از نوجوانان وجود شرایط پر استرس و عدم حمایت خانواده است. بر این اساس، برخی از بررسی های انجام شده محدود به بررسی رابطه بین استرس و بیماری بود. عمدتاً ضریب همبسستگی بین استرس و بیماری را بین ۲۰/۰ تا ۷۸/۰ گزارش می کردند، ولی بیشتر این همبستگی ها حدود ۳۰/۰ بود (کوباسا[۱]، ۱۹۷۹). محققان بر این باورند که استرس مستقیما به بیماری منجر نمی شود (لیپا[۲]، ۱۹۹۴). بر این اساس برخی بر این باورند که یک ارتباط عالی بین استرس و بیماری وجود دارد، و ظاهرا تجربه استرس زای مشابه می تواند اثرات مختلفی در افراد متفاوت بوجود آورد. از این رو این باور قوت گرفت که متغیرهایی وجود دارند که بین استرس و بیمار ی ها به عنوان واسطه عمل می کنند. بخش عمده ای از پژوهش های انجام شده در زمینه راهبردهای مقابله ای، صرف بررسی و یافتن تأثیر روابط اجتماعی، و نیز تعیین اثر این عوامل بر سازش افراد با شرایط جدید زندگی و تنیدگی های وابسته به این شرایطند (رایت[۳] و همکاران، ۱۹۸۵). مهارت های مقابله با استرس دارای مفهوم گسترده و مؤلفه های شناختی و رفتاری چندی است (لازاروس و فولکمن[۴]، ۱۹۸۴).
سبک های مقابله[۵] به عنوان یکی از عوامل مهم میانجی بین استرس و سلامت روان در نظر گرفته می شود (وانگ[۶]، ۱۹۹۳؛ کارور[۷] و همکاران، ۱۹۹۳). این مؤلفه در عین حال یکی از مؤلفه هایی است که به طور گسترده ای در زمینه سلامت روان مورد بررسی قرار گرفته است (پاسکار[۸]، ۲۰۰۳). تمرکز پژوهش های انجام گرفته بر روی سبک های مقابله با استرس بر مشخص نمودن اشکال مؤثر و کارامد این سبک ها در برخورد با استرس می باشد (سامر فیلد و مک کار[۹]، ۲۰۰۰). درباره سبک های مقابله با استرس تعاریف بسیار زیادی ارائه شده است (لازاروس، ۱۹۸۴). تأکید همه این محققان، روی این موضوع است که واکنش به استرس در افراد مختلف متفاوت است، و همیشه این واکنش ها به کاهش استرس نمی انجامد. همه آنها برای برخورد با استرس مراحل خاصی را در نظر می گیرند. لازاروس توالی زیر را در ارتباط با مقابله با استرس ارائه می کند: دریافت تهدید ( درک تهدید)، ارزیابی توانایی برخورد با تهدید، به کارگیری شیوه ای برای برخورد با این تهدید (کوشش شناختی و رفتاری). لازاروس (۱۹۹۳) روی دو نوع سبک مقابله با استرس تأکید و تمایز قائل شد: الف- مقابله متمرکز بر مسأله، که در راستای حل مشکل یا انجام عملی است که منبع استرس را تغییر می دهد. ب- مقابله متمرکز بر هیجان، که کاهش دهنده یا اداره کننده آشفتگی عاطفی همراه با موقعیت است.
شیوع اختلالات رفتاری در میان کودکانی که از خانواده محروم مانده اند، کودکانی که بر اثر عوامل و بلایای طبیعی بی سرپرست مانده یا به دلیل جدایی والدین، فقر اقتصادی، اعتیاد یا عدم کارکرد صحیح والدین در محیط های شبانه روزی زندگی می کنند، نسبت به دیگر کودکان بیشتر است (کاپلان، کرافورد و فیشل[۱۰]، ۱۹۹۸). یکی از مشکلات دیگر این کودکان تکانشگری است.
تکانشگری به معنای عمل نمودن با کمترین تفکر نسبت به رفتارهای آینده یا عمل کردن بر پایه ی افکاری که مهمترین گزینه ی فرد یا دیگران نیست در نظر گرفته می شود (سوان و هولاندر[۱۱]،۲۰۰۲). تصمیم گیری مخاطره امیز اهمیت بالایی در زندگی فردی و اجتماعی فرد دارد و اختلال در این نوع تصمیم گیری هسته ی اصلی پدیده و رفتارهای تکانشی را تشکیل می دهد. رفتارهای تکانشی که در برخی از رویکردها،رفتارهای مخاطره آمیز خوانده می شود. به عملکردهایی گفته می شود که اگر چه تا اندازه ای با آسیب یا زیان های احتمالی همراهند اما امکان دستیابی به گونه ای پاداش را نیز فراهم می کنند . این رفتارها باید دارای ۳ عامل زیر باشند: برگزیدن یک گزینه از میان دو یا چند گزینه ی احتمالی، همراهی یکی از گزینه ها با پیامدهای ناگوار، روشن نبودن احتمال پیامد ناگوار در زمان رخداد رفتار(حکمی،۱۳۹۰)
بنابراین در اینجا بررسی می شود که آیا کودکان بی سرپرست و بد سرپرست با دارا بودن مهارت های مقابله ای نامناسب از سطح تکانشگری و اختلالات بالایی رنج می برند یا خیر.
۱-۲ بیان مساله
دختران و پسرانی که در مراکز شبانه‌روزی بهزیستی نگهداری می‌شود، معمولاً به دو دلیل «بی‌سرپرستی» و «بدسرپرستی» در این مراکز هستند. فرزندان بی‌سرپرست بهزیستی کسانی هستند که پدر یا مادر، آنان را رها کرده و یا فوت نموده‌اند که اکثریت این فرزندان منسوب به خانواده‌های خاصی نیستند. این کودکان معمولاً از دوران شیرخوارگی یا در یک مقطع زمانی به دلیل فوت والدین و یا رها شدن از سوی آنان به سازمان بهزیستی سپرده شده‌اند. والدین فرزندان بدسرپرستی هم که در بهزیستی نگهداری می‌شوند، معمولاً به دلیل فقر شدید اقتصادی والدین، آسیب‌های روانی و اجتماعی مانند اعتیاد، زندانی بودن والدین، بیماری‌های جسمانی و یا روانی حاد، صلاحیت نگهداری فرزندانشان را ندارند. این کودکان و نوجوانان در رده افراد در معرض خطر هستند و والدین آنان غالباً در زمانی که فرزندانشان با آنان زندگی می‌کنند، مشکلات حاد و گاه جبران‌ناپذیری را برای آنان به وجود می‌آورند. فوت سرپرست، عدم صلاحیت سرپرست، طلاق و جدایی والدین یا عدم توانایی نگهداری آنها از جمله دلایلی است که کودکان را به عنوان کودکان بی‌سرپرست یا بدسرپرست معرفی می‌کند. این کودکان فی‌نفسه مشکلات رفتاری و اجتماعی خاص ندارند و معلول شرایط خانوادگی و اجتماعی هستند.
هدف اصلی مراکز شبه خانواده تامین کارکردهای اصلی خانواده برای کودکان ونوجوانان بی سرپرست و بد سرپرست می باشد اما صرف انتقال این کودکان از محیط آسیب رسان خانواده به محیطی با آسیب­های کمتر کافی به نظر نمی رسد و سوگ ناشی از فقدان خانواده این کودکان را در معرض آسیب­های روان شناختی، مشکلات رفتاری، مشکلات تحصیلی قرار می دهد. آخرین بررسی‌های انجام شده در کشور نشان می‌دهد که اعتیاد والدین، اولین و اصلی‌‌ترین دلیل بدسرپرستی و بی‌سرپرستی کودکان محسوب می‌شود. در سال‌های اولیه تنها روابط موجود برای کودک، روابط او با والدینش است. کنش متقابل و رابطه عاطفی بین نوزاد و والدین به انتظارها و واکنش‌های کودک در روابط اجتماعی آینده شکل می‌دهد. اعتقادات، ارزش‌ها و نگرش‌های فرهنگی توسط والدین پالایش و به صورتی منسجم به کودک منتقل می‌شوند. شخصیت، نگرش‌ها، طبقه اجتماعی- اقتصادی، عقاید مذهبی، تحصیلات و شغل پدر و مادر، در ارائه ارزش‌های فرهنگی و معیارهای آن بر فرزند تأثیر می‌گذارند. خانواده، کودک را برای قبول مسئولیت آگاه می‌سازد، به افکار، عواطف، اراده و فعالیت وی شکل‌ خاصی می‌بخشد و او را اجتماعی می‌سازد، بدین معنی که از طریق الگوگیری و تمرین به او می‌آموزد که چگونه خود را با هنجارهای اجتماعی منطبق سازد (ژانگ[۱۲]، ۲۰۰۷) .
کودکانی که در خانواده های بد سرپرست پرورش می یابند دچار مشکلات عدیده ای هستند. تحقیقات پیرامون آسیب های روانی کودکان نشان می دهد که والدینی که از شیوه های تربیتی نامطلوب که منشا ترس، عدم اعتماد، احساس نارضایتی، بدبینی و اضطراب در فرزندانشان می شود استفاده می کنند (علیزاده و اندریز، ۲۰۰۲). از هم پاشیدگی سازمان اصلی خانواده ضربه مهلکی به آینده فرزند در اجتماع می زند. تغییراتی که بر اثر مرگ والدین و یا یکی از آن دو، طلاق و ترک خانواده در زندگی کودکان به وجود می آید نقش موثری در گرایش آن ها به بزهکاری دارد. افراد بزهکار بیش از سایر افراد غیر بزهکار به خانواده های از هم پاشیده تعلق دارند (راس آلن، ترجمه مهریار و یوسفی، ۱۳۷۶). از جمله مشکلات این کودکان اختلالات رفتاری است.
به علت مشکلات ساختاری خانواده و از هم پاشیدن آن و از جهت اینکه فرزندان این مجتمع ها نوعا از طفولیت طعم زندگی را لمس نکرده و همواره در تنش و کشمکش و بی مهری ، در محیط های مملو از ترس و وحشت و بعضا نا خواسته متولد شده و ادامه زندگی داده اند مشکلاتی برای آنها بوجود آمده است بدین ترتیب این فرزندان دچار مشکلاتی از جمله صرع ، اختلالات تبدیلی و زمینه های اضطرابی و واکنش های نوروتیک شده اند. از جمله مشکلات دیگری که در این فرزندان نسبت به نرم جامعه بیشتراست می توان به این موارد اشاره کرد : شب ادراری ، ناخن جویدن ،پرخاشگری ، دروغ گویی ، بی قراری ، انزوا ، کمرویی ، احساس بی ارزشی ، عزت نفس پایین، احساس حقارت ، کاهش قدرت تصمیم گیری ،آشفتگی فکر ،شیشه شکستن ،حالت های سادیستی و مازوخیستی،هراس ، افسردگی مشکلات تحصیلی ،بیش فعالی همراه با کمبود توجه ،تکانه ای بودن، اقدام به خود کشی، رگه هایی ازاختلال شخصیت خود شکن ، رگه هایی ازاختلال شخصیت منفعل مهاجم، و حتی اختلالات سلوک اختلال پارانوئیدی و نیز اختلالات جنسی و اعتیاد به مواد استنشاقی مثل بنزین و حتی آشغال خوری نیزدیده شده است (صدیق، ۱۳۸۴).
یکی از بارزترین موارد اختلال رفتاری تکانشگری این کودکان است. تکانشگری هسته ی اصلی بسیاری از آسیب های اجتماعی مانند سوء مصرف مواد ، قماربازی بیمارگونه ،اختلالهای شخصیت و دست زدن به اقدامات پرخاش جویانه است. فرایند تصمیم گیری یا انتخاب از میان گزینه ها ،پس از تحلیل آنها ، یکی از عالی ترین پردازش های شناختی به شمار می آید. گونه ای از این فرایند که تصمیم گیری مخاطره آمیز[۱۳] نامیده شده است . در شرایطی پردازش می شود که شخص با گزینه هایی روبرو می شود که انتخاب آنها باری از سود یا زیان هایی در حال یا آینده را به دنبال دارد و در عین حال میزان این سود یا زیان با درجاتی از احتمال یا عدم قطعیت همراه است (اختیاری و همکاران،۱۳۸۰).
پژوهش های انجام شده پیرامون تکانشگری و عملکرد شناختی ،گویای این است که پیامدهای تکانشگری همواره منفی است. آنچه بسیار مهم است ارتباط میان تکانشگری با شماری از آسیب های روانی در اجتماع است که از جمله ی آنها خشونت، رفتارهای ضداجتماعی، بزه وجنایت و بسیاری از موارد دیگر است. همچنین بررسی ها نشان داده است که تکانشگری یکی از مهم ترین عوامل خطر شخصیتی گرایش به مصرف موادمخدر به شمار می رود (ریب[۱۴] و همکاران،۲۰۰۶). همچنین روش های کنارآمدن و مهارت های مقابله ای این کودکان با مشکلات حائز اهمیت است.
مهارت های مقابله با استرس دارای مفهوم گسترده و مؤلفه های شناختی و رفتاری چندی است. به طور کلی مقابله به عنوان کوششی برای افزایش سازگاری فرد با محیط یا تلاش به منظور پیشگیری از بروز پیامدهای منفی شرایط فشارزا توصیف شده است (لازاروس و فولکمن، ۱۹۸۴). پژوهشگران دو راه مقابله با استرس راعنوان می کنند. یکی شیوه های سازگاری متمرکز بر مساله که شامل فعالیت های مستقیم، به منظور تغییر یا اصلاح شرایطی است که تهدید آمیز تلقی می شود و همچنین شیوه های سازگاری متمرکز بر هیجان که شامل فعالیت یا افکاری برای کنترل احساسات نامطلوبی است که از شرایط فشارزا بوجود آمده اند.
در این تحقیق مساله اصلی این بود که نوع سرپرست خانوار از لحاظ سبک مقابله ای و تکانشی بودن کودکان چه تاثیری بر رفتار نوجوانان می گذارد؟
۱-۳ ضرورت و اهمیت پژوهش
فرزندپروری یکی از بزرگترین مسئولیت های انسانی است که بسیاری از انسان ها آمادگی انجام این امر خطیر را ندارند. مشکلات اقتصادی، فقر فرهنگی، وجود بیماری های روانی و اعتیاد والدین، طلاق، مرگ یک یا هر دو والد و بسیاری عوامل دیگر، در کنار هم باعث می شوندکودکان بدون سرپرست مناسب باشند. تنها بخش کوچکی از این کودکان که مشکلات حاد و طولانی مدت داشته، برای آنها پیگیری های قانونی صورت گیرد، به سازمان بهزیستی تحویل و در مراکز شبانه روزی نگهداری می شوند. بنا به گزارش سازمان بهزیستی حدود ۱۱۰۰۰ نفر تحت مراقبت مراکز شبانه روزی کودکان با نیازهای خاص و یک هزار نفر، اعم از کودکان معلول وغیر معلول بی سرپرست، در حوزه سازمان بهزیستی به سر می برند. دو هزار کودک در خانواده خود و بستگان به صورت داوطلبانه نگهداری می شوند. همچنین ۱۴۰۰ نفر از کودکان در مراکز غیر دولتی و با مدیریت هیات امنا نگهداری می شوند. با توجه به مشکلاتی که این کودکان و سایر کودکان بد سرپرست و کودکان خیابانی برای جامعه ایجاد می کنند، که در نهایت منجر به افزایش آسیب های اجتماعی و کاهش بهداشت روانی- اجتماعی می شود، لازم است در زمینه پیشگیری قدم هایی جدی برداشته شود (ملازاده، ۱۳۸۲).
شایان ذکر است که اختلالات رفتاری و تکانشگری در دوره نوجوانی بیش از سایر دوران زندگی اهمیت دارد. گزارش ها میزان بروز اختلالات کم توجهی/ بیش فعالی را در ایالت متحده از ۲ تا ۲۰ درصد کودکان مدرسه ابتدایی بیان می کنند و در پسر ها به نسبت ۱ به ۲ تا ۱ به ۹ متغیر است. همچنین مطالعات همه گیر شناسی صفات منفی کاری را در جمعیت غیر بالینی ۱۶ تا ۲۲ درصد گزارش کردند. میزان گزارش افسردگی در نوجوانی اولیه ۱ تا ۶ درصد و در نوجوانان بزرگتر بین ۱۴ تا ۲۵ درصد برآورد شد (سادوک، سادوک[۱۵]؛ ۲۰۰۷). محمدخانی و اسکندری (۱۳۸۴)، در مطالعه بر روی همه گیر شناسی مشکلات رفتاری دانش آموز ۷-۱۸ ساله نشان دادند که ۷/۳۲ درصد دانش آموزان ابتدایی و راهنمایی دچار مشکلات رفتاری می باشند. مشکلات ایذایی با ۵/۱۷ درصد شایع ترین مشکلات در بین دانش آموزان هستند و مشکلات هیجانی با ۵/۱۵ درصد در رتبه دوم قرار دارند.
شجاعی، همتی علمدارلو، مرادی و دهشیری (۱۳۸۷)، در مطالع بر روی شیوع اختلالات رفتاری در دانش آموزان دوره ابتدایی استان فارس نشان دادند که ۴/۲۲ درصد دانش آموزان مبتلا به اختلالات رفتاری هستند. و پسران بیش از دختران مبتلا به اختلال رفتاری هستند.
نوجوانی یکی از مراحل مهم و برجسته رشد و تکامل اجتماعی و روانی فرد به شمار می رود. آسیب پذیری های جدایی ناپذیری در این دوره تحولی وجود دارد که ممکن است به مشکلات رفتاری همچون بزهکاری یا اختلالهای روانی منتهی شود (لونا و سوینی[۱۶]، ۲۰۰۴ ؛ سوینی، تاکارا[۱۷]، مک میلان[۱۸]، لونا و مین شو[۱۹]،۲۰۰۴)، و از طرفی محیط مراکز شبانه روزی از نظر عاطفی، هیجانی واجتماعی دارای مشکلات اساسی است و اکثر کودکان ساکن در این مراکز از نظر تحول روانی، اجتماعی و شناختی از کودکان همسان خود که با خانواده زندگی می کنند عقب تر هستند (ولف، ۲۰۰۵)، بنابراین از آنجا که نوجوان بی سرپرست و بدسرپرست دارای طیف وسیعی از اختلالات و مشکلات رفتاری می باشند، و از آنجا که پیشگیری و درمان بسیاری از مشکلات این نوجوانان عامل مؤثری در جلوگیری از پیشرفت اختلال و کاهش ناسازگاری اجتماعی در آ نها می شود، پژوهشگران در صدد بررسی رابطه این اختلالات با عوامل ایجاد کننده و پیشگیرنده آن هستند.همچنین در مورد نوجوانان این گروه کمتر بررسی شده و مطالعات چندانی صورت نگرفته است نتایج این مطالعه می تواند به مراکز نگهداری این کودکان کمک کرده تا بتوانند مشکلات موجود در این نوجوانان را تشخیص داده و از طریق آموزش و پیشگیری گامی در جهت رفع آن بردارند.
۱-۴ اهداف پژوهش
۱-۴-۱ هدف اصلی
مقایسه اختلالات رفتاری، سبک مقابله و تکانشگری نوجوانان سه گروه بد سرپرست، بی سرپرست و عادی
۱-۴-۲ اهداف فرعی
۱- مقایسه اختلالات رفتاری نوجوانان سه گروه بد سرپرست، بی سرپرست و عادی
۲- مقایسه سبک مقابله ای نوجوانان سه گروه بد سرپرست، بی سرپرست و عادی
۳- مقایسه تکانشگری نوجوانان سه گروه بد سرپرست، بی سرپرست و عادی
۱-۶تعریف مفهومی متغیرها
۱-۶-۱ سبک های مقابله ای
به طور کلی مقابله به عنوان کوششی برای افزایش سازگاری فرد با محیط یا تلاش به منظور پیشگیری از بروز پیامدهای منفی شرایط فشارزا توصیف شده است (لازاروس و فولکمن، ۱۹۸۴).
۱-۶-۲ اختلالات رفتاری
اختلات شایع و ناتوان کننده ای هستند که برای معلمان، خانواده و خود کودکان مشکلات بسیاری را ایجاد می کنند و با میزان قابل توجهی از مشکلات اجتماعی همراهند (خوشابی، مرادی، شجاعی، ۱۳۸۶ ).
۱-۶-۳تکانشگری
در یکی از رایج ترین تعاریف، تکانشگری به صورت آمادگی قبلی برای واکنش های سریع و بدون برنامه به محرک های درونی یا بیرونی بدون در نظر گرفتن نتایج منفی آن واکنش ها برای خود فرد یا دیگران، تعریف می شود(استنفورد [۲۰]و همکاران، ۲۰۰۹).
۱-۷ تعریف عملیاتی متغیرها
۱-۷-۱ تکانشگری
نمره ای که آزمودنی ها از مقیاس تکانش گری بارت[۲۱](۱۹۵۹) کسب می کنند. این مقیاس سه عامل تکانشگری شناختی[۲۲]، تکانشگری حرکتی[۲۳] و بی برنامه گی[۲۴] را ارزیابی می کند(استنفورد و همکاران،۲۰۰۹).
۱-۷-۲ سبک های مقابله ای
نمر ه ای است که آزمودنی از مقیاس لازاروس و فولکمن (۱۹۸۵) به دست می آورد(لازاروس و فولکمن،۱۹۸۵).
۱-۷-۳اختلالات رفتاری

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:59:00 ق.ظ ]




طبق همان جهان بینی دوگانه انگارانه، شرایط رفتاری هم روشن و ویژه است. قواعد در مورد شکل لباس پوشیدن، طرز صحبت کردن، رفتار جنسی، خوردن و نوشیدن مناسب، شکل خانواده، تعداد فرزندان، سرگرمی و رفتارهای دیگر کاملاً روشن و از قبل تعیین شده است.
یکی دیگر از مشخصات بنیادگرایان مجزا کردن فضا و یا تامین مکانی مجزا برای افراد خود با الزام های رفتاری است که همه افراد موظف به انجام آن اند. در چارچوب­های بسته­ی حاکم در جنبش­های بنیادگرا، وجود شعارهایی مانند تسلیم محض، قربانی دادن، زکات دادن، رعایت اصولی در مورد رفتارهای جنسی و جلوگیری از انحرافات، لزوماً به جنگ مقدسی که آنها می­خواهند درگیرش شوند مربوط نمی­ شود. این رفتارهایی است که افراد باید رعایت کنند. حتی نوع استفاده از زبان و لغات در گروه ­های بنیادگرا با فضاهای دیگر متمایز است. نمونه­­ آن استفاده­های مداومی است که از قرآن و حدیث مثلاً میان مسلمانان می شود. نوع زبان بدن و شکل ظاهری که بنیادگرایان برای متمایز کردن خویش با دیگران استفاده می کنند نیز متفاوت است، مثل خمیده راه رفتن در هاردیم و گوش آمونیم، یا ریش­های بلند مردان در هاردیم و سرهای تراشیده در میان اسلام­گرایان، یا لباس­های سفید و سیاه با آستین­های بلند برای هاردیمی­ها (آلموند،۲۰۰۳: ۹۹و۴۷). در واقع کاری که بنیادگرایان انجام می­ دهند آن است که با مقدس نشان دادن خویش و تظاهر به این که درگیر جنگ مقدسی هستند و وظیفه آسمانی بر گردن دارند خود را متمایز جلوه دهند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

همه جنبش­های بنیادگرا به نحوی شاهد نوعی قوانین یکسان ساز در بین اعضای خویش اند که عموم این قوانین به نحوی آنها را آماده­ی جنگ با بخشی از جامعه می­ کند، بخشی که با مدرنیته سازش دارند. معمولاً مواجهه با این امور مدرن با تأکید بر بدعت بودن و نوظهور بودن پدیده ­های مدرن است. نمونه­ این مخالفت با بدعت­ها را در فرهنگ هالاخایی می­توان مشاهده کرد. اما گاهی در تمام جنبش­های بنیادگرا انشعاباتی به وجود می ­آید که مواجهه با بدعت­های مورد نظرشان به شیوه­ صلح­آمیز را نمی­پذیرند، از جنبش اصلی جدا می­شوند و دست به فعالیت­های خشونت­آمیز می­زنند. نمونه­ آن گروه ­های جهادی التکفیر والهجره است (مارتی،۱۹۹۳b: 14)
شاید در پروتستانتیسم به اندازه اسلام و یهودیت نظارت بر رفتار اعضای گروه وجود نداشته باشد، اما در دین پروتستان نیز فقه به نحوی وجود دارد و به شکل رسمی بر رفتارهای افراد نظارت می­ کند، مثلاً این که رفتار جنسی افراد را محدود می­ کند، به والدین و حقوق آنها توجه کرده و بر آموزش ادای فرایض دینی به کودکان تأکید می­ کند. (آلموند،۲۰۰۳: ۵۱) این حد از نظارت بر رفتار اعضا و اصرار بر انجام مناسک خاص مثل روزه گرفتن های طولانی و… در سنت های دینی وجود دارد و تشویق شده است، اما نه به شکل رادیکال آن.
در آخر، می­توان گفت آلموند و اپل بی، با وجود ویژگی­هایی که برای جنبش­های بنیادگرا قائل اند، معتقد اند بستر دنیوی­شدن و دموکراتیک شدن و همچنین جهانی شدن دو نوع گرایش متضاد و خنثی را در مورد بنیادگرایی ایجاد می­ کند: از یک طرف قدرت بنیادگرایی را در کشورهای آسیایی و آفریقایی و خاورمیانه افزایش می­دهد و از طرف دیگر در اروپا و آمریکا بستر تکثر گرایی فرهنگی و دینی مانع از قدرت پیدا کردن این جریان می­ شود (همان،۲۴۲).
شاید نکته­ی قابل توجه آن باشد که بنیادگرایی ذاتاً گرایشی خاص­گرایانه دارد و حتی اگر به شکل قابل توجهی رشد پیدا کند نمی­تواند جایگزین مناسبی با توجه به فضای چندگانه و متکثر جهان معاصر ارائه دهد. نیز، به شکل همزمان، بنیادگرایی برای رسیدن به اهداف خودش نیازمند تقسیم قدرت و اجتناب از ائتلاف و توافق است امّا، از طرف دیگر، اگر به این امور تن ندهد از اهدافش دور می­ شود.
به نظر می­رسد با توجه به رویکرد چند سطحی آلموند و اپل بی برای تحلیل جنبش­های بنیادگرا و محدود شدن به بررسی نسبت این جنبش­ها با این جهان باوری، و همچنین نگاهی دقیق به جزییات بنیادگرایی دینی، این نظریه می ­تواند مناسب­ترین چارچوب مفهومی برای هدایت پژوهش ما باشد.
بخش چهارم
روش شناسی
۴ـ۱ـ روش­شناسی:
در یک معنای وسیع، در همه پژوهش­های اجتماعی عمل مقایسه کردن وجود دارد. برای نمونه، در پژوهش­های کمّی با هدف ارزیابی هم­تغییری، ارزش متغیرهای هر مورد با ارزش میانگین مربوط مقایسه می­ شود، اما باید گفت روش تحلیل تطبیقی بر نوع خاصی از مقایسه، یعنی مقایسه­ واحدهای کلان اجتماعی دلالت دارد (ریگین،۱۳۸۸: ۱). در واقع، روش تطبیقی به طور سنتی روش اصلی علوم اجتماعی تطبیقی (شاخه ای از علوم اجتماعی که به تفاوت و شباهت­های بین جوامع علاقه­مند است) تلقی شده است (استوپ[۱۰۹]،۱۹۷۴: ۲). چندین تن از پژوهشگران تطبیقی ایده­ وجود برخی تمایزهای مهم میان علوم اجتماعی تطبیقی و بقیه­ی علوم اجتماعی را نقد کرده ­اند. مثلاً اسملسر مدعی است که پژوهش اجتماعی تطبیقی « نوعی پژوهش مستقل از بقیه­ی پژوهش های اجتماعی نیست» و به علاوه « تحلیل پدیده ­ها در واحدهای آشکارا متفاوت (خصوصاً در جوامع و فرهنگ­های متفاوت) هیچ مشکل روش­شناختی منحصر به فردی ندارد». به­نظر اسملسر، پیوستگی میان پژوهش تطبیقی و غیرتطبیقی از آن جهت است که هر دو هدف یکسانی دارند: تبیین پدیده­ اجتماعی یا کنترل کردن شرایط و علل تغییرات(اسملسر،۱۹۷۶: ۵-۲). بر اساس این استدلال، هر تکنیکی که سبب رسیدن به تبیین تغیرات می­ شود روشی تطبیقی است. به عبارتی، روش تطبیقی همه روش­های تحلیلی را که عالمان اجتماعی به کار می­گیرند شامل می­ شود.
این موضوع که علوم اجتماعی تطبیقی هیچ وجه تمایزی ندارد و همه روش­های علوم اجتماعی تطبیقی اند درست است و از آن جهت که بر وحدت روش­شناختی همۀ زیرشاخه­های علوم اجتماعی دلالت می­ کند، جذاب. اما این موضع از یاد می­برد که تفاوت­های مهمی میان جهت­گیری­های غالب محققان تطبیقی و غیرتطبیقی وجود داشته و این تفاوت­ها پی­آمدهای روش­شناختی بسیاری به همراه دارد(ریگین، ۱۳۸۸: ۳۲). درست است که منطق علوم اجتماعی در همه شاخه­ها یکسان است، ولی خصایص ویژه­ی علوم اجتماعی تطبیقی آن را به بستر مناسبی برای آزمودن مقولات اساسی روش­شناسی بدل می­سازد.
در ادامه­ بحث، الزامات معرفت­ شناسی، هستی­­شناسی و روش­شناسی تحلیل تطبیقی ـ تاریخی را مورد بررسی قرار می­دهیم. از نظر معرفت­شناسیِ دو ارزشی، رویکرد تاریخی مبتنی بر گزاره­های معرفتی تاریخ­مند است و گزاره­های معرفتی فراتاریخی غیرعضو محسوب می­شوند. اگر گزاره­های معرفتی را برخوردار از ماهیت تاریخی بدانیم، از گزاره­ها روایتی تاریخ­گرایانه ارائه کرده­ایم. حال اگر روایت ما در مورد گزاره­های معرفتی بر رویکرد معرفت­شناسی ترکیب­گرایانه استوار باشد، گزاره­های معرفتی تاریخی و فراتاریخی حضور هم­زمان پیدا می­ کنند(سردهارن[۱۱۰]،۲۰۰۷: ۲۸). پیامدهای این نوع روایت معرفت شناسانه را در بحث مربوط به هستی­شناسی و روش­شناسی روشن خواهیم کرد.
در مورد هستی­شناسی باید گفت این مفهوم ناظر بر باورهای مربوط به واقعیت است، واقعیتی که می ­تواند دو ویژگی پیچیدگی یا عمومیت را داشته باشد. بعد پیچیدگی واقعیت بر ویژگی منحصربه­فرد تاریخی هر حادثه دلالت دارد و بعد عمومیت بر این نکته دلالت دارد که هستی­های اجتماعی و حوادث نمونه ­ای از الگوهای عام اند. اگر پایه­ هستی­شناسی روش تحلیل تطبیقی ـ تاریخی را بر این پیش­فرض استوار سازیم که هر واقعه­ی اجتماعی به مثابه یک مسأله­ پژوهش تاریخی از دو بعد پیچیدگی و عمومیت ترکیب یافته است، در این صورت، واقعیت به مثابه­ یک کل ترکیب­بندی شده قابل درک است که ما به آن هستی­شناسی ترکیب­گرایانه اطلاق می­کنیم. کل ترکیب­بندی شده سازه­ای است که از طریق ترکیب دو بعد واقعیت، منحصربه­فرد بودن و عمومیت، ساخته می­ شود. در واقع، پایه­ هستی­شناسی تحلیل تطبیقی ـ تاریخی مبتنی بر فهم موردها به مثابه یک کل ترکیب­یافته از ویژگی پیچیدگی و عمومیت است. بنابراین، تحلیل تطبیقی ـ تاریخی به عنوان نمونه ­ای از تحلیل تطبیقی ـ کیفی بر ماهیت کل­گرایانه­ی موردها تاکید دارد(ساعی،۱۳۹۲: ۶۱).
از حیث هستی­شناسی، مفهوم تحلیل تطبیقی با صفت تاریخی دلالت بر نوع خاصی از تحلیل دارد که موضوع آن امر تاریخی است. امر تاریخی از طریق دو ویژگی برجسته می­ شود: ۱ـ تاکید بر فهم واقعه به مثابه یک امر فرایندی در حال شدن در طول زمان و در زمان واقعه ۲ـ تأکید بر فهم واقعه به مثابه یک امر خاص مشروط به زمینه. در تحلیل تطبیقی ـ تاریخی، علاوه بر این دو ویژگی، هر واقعه­ی اجتماعی به مثابه یک امر عام نیز فهم می­ شود. ویژگی اول و دوم بعد منحصر به فرد بودن و ویژگی آخر بعد عمومیت واقعیت را بازنمایی می­ کنند که البته ویژگی متمایز کننده ­ای نیست. بدین ترتیب، در تحلیل تطبیقی ـ تاریخی یکی از پیش­فرض­های مهم آن است که چیستی نهادها، ساختارها، کنش­ها و هستی­های اجتماعی در تاریخ آنها نهفته است و برای فهم باید تکوین و تحول تاریخی آنها را درک کرد(اسکاچپول[۱۱۱]،۱۳۸۸: ۵۱۹-۵۱۰).
پایه­ روش­شناسی تحلیل تطبیقی ـ تاریخی بر این قاعده استوار است که شرایط صدق یک حکم روش­شناختی تابعی از الزامات معرفتی معینی است. الزامات معرفتی، از طریق روایت هستی شناسانه­ی خاص، روایت روش­شناسانه­ی خاصی را تولید می­ کند. بر مبنای این قاعده، می­توان گفت هستی­شناسیِ دوارزشی بر روایت دوارزشی در مورد واقعیت مبتنی است که در آن، واقعیت ویژگی منحصر به فرد یا ویژگی عام دارد. در نتیجه­، این نوع روایت هستی­شناسانه به دو نوع رویکرد روش­شناختی منجر می­ شود: ۱ـ رویکرد تاریخی ۲ـ رویکرد قانون­بنیاد. این دو را می­توان به ترتیب رویکرد تفریدی و تعمیمی نیز نامید. این دو نوع رویکرد، دو نوع رویکرد تحلیلی را بازنمایی می­ کنند: تحلیل تفسیری و تحلیل تبیینی(سردهارن،۲۰۰۷: ۲۱۴).
اگر در تحلیل موردها، هم بر پیچیدگی و هم بر عمومیت واقعیت اجتماعی تاکید شود، در این صورت موردها به مثابه یک کل ترکیب­بندی شده ـ ترکیبی از ویژگی پیچیدگی و عمومیت ـ مطالعه می­ شود. فهم موردها به مثابه یک کل ترکیب­بندی شده به روایت روش­شناسی ترکیب­گرایانه منجر می­ شود. در روش­شناسی ترکیب­گرایانه، تفسیر تاریخی و تحلیل تبیینی (فراتاریخی) حضور همزمان دارند. فضای دو ارزشی تحلیل تفسیری یا تبیینی به مثابه زیرمجموعه­ای مجموعۀ روش تحلیل ترکیب­گرایانه تعبیر ­می­ شود. به تحلیل ترکیب­گرایانه (ترکیبی از تفسیر تاریخی و تحلیل تبیینی) می­توان رویکرد تحلیلی کل­گرایانه نیز اطلاق کرد.
در تفسیر تاریخی، مراد نه استفاده از داده ­های مربوط به گذشته، بلکه روایت توالی حوادث و تحلیل زمینه ­مند، زمان­مند و فرایندی حوادث تاریخی است. تحلیل تاریخی جانشین کردن کلمات به جای ارقام نیست، بلکه روایت پدیده ­های اجتماعی به مثابه امری دارای ساختار زمانی، مکانی و فرآیندی خاص است. با این حال، تحلیل شواهد تجربی ناظر بر توالی حوادث درون یک فرایند خاص اجتماعی ـ تاریخی با هدایت تئوری انجام می­ شود(ریگین،۲۰۱۱: ۳۰).
روش تحلیل تطبیقی ـ تاریخی شرایطی را فراهم می­سازد که در آن، موردها به مثابه یک کل ترکیب­بندی شده یا با یکدیگر مقایسه شوند. این روش علت­ها را جدا از هم نمی­بیند بلکه به ترکیب­بندی علی در یک بازه­ی زمانی نظر دارد و تلاش می­ کند تا ترکیب­بندی­های علی را که واقعه­ی مورد تحقیق تولید کرده تعیین کند (ماهونی[۱۱۲]،۲۰۰۳: ۱۱). در تحلیل تطبیقی ـ تاریخی فرض بر آن است که رخدادها و هستی­های اجتماعی پیچیده و چندعلیتی اند و مفهوم پیچیدگی علی یا علیت چندگانه در پرتو تئوری جست­وجو می­ شود. مفهوم پیچیدگی علی دلالت بر آن دارد که یک شرط علی علت یک رویداد اجتماعی خاص نبوده و ترکیب چند شرط علی ممکن است موجب ظهور یک رویداد خاص شود. بدین ترتیب، روش تحلیل تطبیقی ـ تاریخی در معنای خاص بر رویکرد تحلیل کل­گرایانه استوار است.
بنابراین، به نظر می­رسد شکاف عمیق میان کار کمی و کیفی بارزترین جنبه­ علوم اجتماعی تطبیقی است. این شکاف در علوم اجتماعی تطبیقی احتمالاً از هر عرصه­ دیگر علوم اجتماعی بیشتر است. این امر تا اندازه­ای ناشی از تسلط سنت کیفی در این عرصه است، حال آن که در بقیه شاخه­ های علوم اجتماعی سنت کمی غلبه دارد. نکته­ی مهمتر در خصوص این شکاف این واقعیت است که تمایزات دیگری نیز با شکاف کمی/ کیفی علوم اجتماعی تطبیقی هم­سو شده و آن را تقویت کرده ­اند. اگر چه ممکن است محققان موردها را در قالب متغیرها تحلیل کنند (مثلاً، بودن یا نبودن یک نهاد ممکن است متغیری مهم تلقی شود)، باز هم یک شاکله[۱۱۳] (ترکیبی از ویژگی­ها) تلقی می­­شود. بنابراین، مقایسه در سنت کیفی متضمن مقایسه­ شاکله­هاست. این کل­گرایی با رویکرد تحلیلی غالب پژوهش­های کمی در تعارض است.
با وجود اهمیتی که مقایسه به لحاظ روشی در علوم اجتماعی دارد، جای تعجب است که در این فضا روش­شناسی تطبیقی دقیقی بروز نکرده است. دلیل فقدان چنین روش­شناسی­ای دشواری­های بسیاری است که یک روش­شناسی تطبیقی دقیق به دنبال خواهد داشت (پورتر[۱۱۴]،۱۹۷۰: ۱۴۴). افرادی مانند اسملسر معتقدند که عنوان «روش­شناسی دقیق» فی­نفسه عبارتی متناقض است، زیرا روش تطبیقی برای بررسی تنها چند مورد معدود به­کار می­رود و همین امر سبب می­ شود محقق نتواند منابع و شرایط مولد واریانس در پدیده­ اجتماعی مد نظر را کنترل کند. اگر چه تعداد موارد مناسب برای تحلیل محدودیت­هایی برای دقت تحقیق ایجاد می­ کند، اغلب ماهیت ترکیبی تبیین­های علوم اجتماعی تطبیقی و ویژگی کل­گرای روش تطبیقی است که مانعی در برابر این نوع دقت پدید می ­آورد.
غالب محققان تطبیقی، که عموماً گرایش کیفی دارند، به توالی­ها و رخدادهای تاریخی خاص و علل آنها در میان مجموعه ­ای از موارد مشابه علاقه دارند. رخدادهای تاریخی غالباً به تبیین­های پیچیده و ترکیبی نیاز دارند و بسیار دشوار بتوان چنین تبیین­هایی را بر اساس قواعد جریان غالب علوم اجتماعی کمی­گرا تأیید کرد. روش تطبیقی به ترکیب و پیکربندی علل توجه دارد و برای معین کردن ترکیب­های متفاوتی از علل که منجر به بروز رخدادها یا فرایندها می­شوند به کار می ­آید. به­علاوه، روش تطبیقی مبتنی بر روش­های منطقی است. روش تطبیقی از دو روش تحقیق استقرایی میل: روش توافق و روش اختلاف غیر مستقیم استفاده می­ کند (اسکاچپول و سامرز[۱۱۵]، ۱۹۷۹:۳۹). این روش­ها کلیه­ داده ­های در دسترس و مرتبط با پیش شرط­های بروز یک رخداد را به کار می­گیرند، و با آزمودن شباهت­ها و تفاوت­ها میان نمونه­های مناسب، علل رخداد را تبیین می­ کنند.
روش تطبیقی با نمونه­ها یا جمعیت آماری کار نمی­کند، بلکه همه مصداق­های مناسب پدیده­ تحت بررسی را در نظر می­گیرد و از آن­جا که کلیه­ مصادیق یک پدیده بررسی می­شوند، پذیرش نتایج حاصل از به کار بستن روش تطبیقی بر مبنای معیارهای احتمالاتی نخواهد بود. در نتیجه، روش تطبیقی به فراوانی نسبی انواع موارد حساسیت ندارد.
روش تطبیقی از چند جهت نسبت به روش آماری برتری دارد: اول، روش آماری ترکیبی نیست. هر علت مرتبط به صورت مجزا بررسی می­ شود. در واقع، روش­های آماری توانایی پاسخگویی به سوالاتی را که راجع به پی­آمدهای ترکیب­های مختلف علل باشد (به عبارتی بررسی هر وضعیت به صورت کلی) ندارد. دوم، به کار بستن روش تطبیقی به صورت­بندی تبیین­هایی می­ا­نجامد که قادر اند هر مصداقی از یک پدیده­ خاص را توضیح دهند. همین ویژگی است که روش تطبیقی را برای تفسیر موارد خاص و توضیح خاص بودن تاریخی مناسب می­سازد. بالاخص، همین ویژگی است که روش تطبیقی را برای ساختن نظریه­ های جدید و ترکیب کردن نظریه­ های موجود موجه جلوه می­دهد. سوم، روش تطبیقی محقق را مجبور نمی­کند نشان دهد نمونه ­ای از جوامع را از میان جمعیتی آماری به گونه ­ای برگزیده است که آزمون معناداری آماری در خصوص آن کاربرد پیدا کند. در واقع، مرزهای آزمون تطبیقی را خود محقق تعیین می­ کنند. در آخر این که روش تطبیقی محقق را وامی دارد تا با مواردی که تحلیل می­ کند آشنا شود. برای مقایسه­ کلیت هر مورد با بقیه­ی موارد، محقق باید هر مورد را دقیقاً بررسی کرده و آن را با بقیه­ی موارد مناسب مقایسه کند(لنگ[۱۱۶]، ۲۰۱۳: ۱۱۹-۱۱۸).
به نظر می­رسد روش تطبیقی راهبردی موردمحور است مستلزم تمرکز بر موردها به مثابه ترکیبی از ویژگی­ها.­ به همین دلیل، سنت پژوهش کیفی در علوم اجتماعی تطبیقی قوی­تر است. حتی در تحقیقات تطبیقی که با رویکرد ترکیبی انجام می­ شود، وزن کیفی این روش­ها بیش از وزن کمی آنهاست.
در فرایند پژوهش تطبیقی می­توان تئوری آزمایی کرد، موردها را در پرتو تئوری تفسیر کرد و گزاره­های تاریخی را به گزاره­های عام سازگار با گزاره­های تعمیمی تبدیل کرد. البته این تبدیل باید با استدلال عقلانی همراه باشد. این پژوهش گفت و شنود بین تئوری و شواهد را امکان­ پذیر می­سازد. پژوهش­گر می ­تواند مفاهیم جدید را فرموله و در پرتو شواهد تجربی، انتظارات تئوریک از پیش موجود را پالایش کند (ماهونی،۲۰۰۳: ۱۳۷).
افزایش عمومیت تئوری مورد بررسی می ­تواند پیامد دیگر تحلیل تطبیقی باشد. عمومیت یک تئوری به دامنه­ای از پدیده ­های اجتماعی اشاره دارد که آن تئوری قابل اطلاق به آن­هاست. هر چه عمومیت تئوری بیشتر باشد، دامنه­ پدیده ­های اجتماعی­ای که می ­تواند تبیین کند بیشتر است (پرزوسکی[۱۱۷]،۱۹۷۰: ۹۶). تحلیل تطبیقی تاریخی می ­تواند در مسیر تأیید/ اصلاح، به افزایش عمومیت تئوری منجر شود. در فرایند تأیید/اصلاح، تئوری از نو فرموله می­ شود. فرموله کردن مجدد تئوری محصول تعامل برساختن و اصلاح کردن است. در واقع، نسبت تجربه با تئوری را در پژوهش تطبیقی ـ تاریخی به این صورت می­توان بیان کرد که تجربه هم ناظر بر ابطال، تأیید و اصلاح تئوری است که برآیند آن می ­تواند به توسعه علم و انباشت دانش علمی منجر شود.
۴ـ۱ـ ۲ـ روش تحقیق:
با توجه به توضیحاتی که در بخش روش­شناسی ارائه شد، روش تطبیقی ـ تاریخی روشی کیفی یا مورد محور به حساب می ­آید. محققانی که این راهبرد را به کار می­برند با موارد محدودی که بر مبنای نظریه مشخص شده ­اند کار کرده و این موارد را به مثابه کل با هم مقایسه می­ کنند تا به تعمیم­های میان­برد درباره ریشه ­های تاریخی و رخدادهایی که به گروه نسبتاً محدودی از پدیده ­های اجتماعی مربوط می­ شود دست یابند.
برخی بر این باورند که این سنت دنباله­رو وبر و به طور کلی سنت تاریخ­نگاری آلمانی و در درجۀ اول سنت تفسیری است. اما این راهبرد همواره تفسیری نبوده و گاه علی ـ تحلیلی است. راهبرد موردمحور می­ کوشد تا از طریق شناسایی نمونه­های قابل مقایسه پدیده­ مورد نظر و سپس تحلیل شباهت­ها و تفاوت­هایی که به لحاظ نظری اهمیت دارد به تعمیم­های تجربی میان­برد برسد. البته به ندرت تنوع کافی موارد برای اثبات یا رد استدلال­های علی وجود دارد. معمولاً در یک مجموعه از موارد می­توان از چندین استدلال علّی پشتیبانی کرد. به خاطر تنوع اندک موارد، محقق مجبور است به کمک ذکر مطالبی دیگر و به طور کلی از طریق تفسیر کردن موارد از استدلال خود پشتیبانی کند. این توجه کردن به جزئیات هر یک از موارد سبب­ساز تبادل نظر پژوهشی پربار میان محقق و شواهد می­ شود (ریگین و زارت[۱۱۸]، ۱۹۸۳: ۷۴۹-۷۴۳).
غالب مباحث درباره روش­های مورد محور با اشاره به بحث جان استوارت میل[۱۱۹] در کتاب نظام منطق: قیاسی و استقرایی آغاز می­ شود. میل چندین راهبرد پژوهشی برای دستیابی به تعمیم­های تجربی ارائه کرد و قصد داشت بنیادی منطقی برای پژوهش علمی استقرایی فراهم آورد. دو مورد از روش­های میل که با پژوهش­های موردمحور تناسب خاصی دارند روش توافق و روش تفاوت غیرمستقیم است(میل،۱۹۶۷: ۴۵).
استدلال روش توافق این است که هر گاه دو یا چند نمونه از یک پدیده تحت بررسی تنها در یک عامل علّی از میان چندین عامل علی ممکن، مشترک باشند، آن­گاه آن عامل علی که همه نمونه­ها در آن مشترک­اند، علت پدیده­ تحت بررسی به شمار می ­آید. کاربرد این روش به این شکل است که اگر محققی می­خواهد علت پدیده­ خاصی را بداند، باید نمونه­هایی از آن پدیده را انتخاب کرده و عامل علّی که این شرط را برآورده می­سازد، علت پدیده بشمارد. اگرچه میل به محققان توصیه می­ کنند به دنبال علتی باشند که در همه موارد مشترک است، احتمالاً علت پنداشتن عاملی را که ترکیبی از چندین شرط باشد نیز مجاز می­داند(لنگ، ۲۰۱۳: ۸۷).
روش تفاوت غیرمستقیم میل کاربست مضاعف روش توافق است. فرض کنید محققی می­پندار تجاری شدن شتابان کشاورزی مسبب شورش دهقانی است. محقق ابتدا نمونه­هایی از شورش دهقانی را شناسایی کرده تا ببیند آیا تجاری شدن شتابان کشاورزی در آنها وجود دارد یا نه. اگر چنین بود، آن­گاه وی نمونه­هایی از فقدان شورش­های دهقانی را بررسی می­ کند تا فقدان تجاری شدن شتابان کشاورزی را در آن­ها مطالعه کند. در واقع، حضور غیاب متقاطع بررسی می­ شود. اگر همه موارد بررسی شده در خانه­های حضور/حضور یا غیاب/غیاب یک جدول دو در دو قرار گیرد، آن­گاه موید این استدلال است که تجاری شدن شتابان کشاورزی علت شورش دهقانی است.
روش توافق و روش تفاوت غیرمستقیم هسته­ی مرکزی راهبرد موردمحور را تشکیل می­ دهند در حالی که هر دو روش سودمندند اما در مواجهه با علیت چندگانه و ترکیبی ناتوان اند (ماهونی،۲۰۰۳: ۱۴۶).
روش­های موردمحور در درجه­ اول برای شناسایی روابط غیرمتغیر[۱۲۰] به کار برده می­شوند. این روش­ها را برای نشان دادن الگوهای ثابت هم­تغییری و نه تبیین کردن تغییرات به کار می­گیرند. با این حال، به دلیل پیچیدگی علّی، شناسایی روابط غیرمتغیری که دوری و ساده نیستند دشوار است. عموماً هنگامی که روش توافق یا روش تفاوت غیرمستقیم به نحوی مکانیکی به کار گرفته می­شوند، استدلال اولیه­ محقق رد می­ شود. معمولاً دیالوگی میان ایده­های محقق و شواهد موجود به وجود می ­آید و مردود شدن استدلال­های اولیه تنها اولین مرحله­ دیالوگ است. غالباً مردود شدن ایده­ اولیه خود همان موضوع نامعلوم است که باید تبیین شود و به کانون اصلی تحقیق تبدیل می­ شود.
بعد از رد شدن ایده­های اولیه، یکی از گزینه­ های که پیش روی محقق آن است که ایده­های خود را پالایش کرده و بکوشد تا هم­خوانی بیشتری با شواهد ایجاد کند. برای مثال، فرض کنید استدلال اولیه این است که رخدادی خاص محصول تلفیق سه پیش شرط است و محقق درمی­یابد که همه موارد وقوع این رخداد توأم با حضور هر سه پیش­شرط است. با این حال، مواردی نیز وجود دارد که در آنها، علی­رغم حضور هر سه پیش­شرط، رخداد مذکور مشاهده نشده است. محقق در این حالت به جای کنار گذاشتن صورت­بندی اولیه­ فرضیه ممکن است بکوشد تا شرایط دیگری را که با رخداد مذکور ارتباط دارند و باید سه پیش­شرط اصلی را همراهی کنند شناسایی نماید. مثلاً اگر همه موارد فقدان رخداد مذکور در وجود سه پیش شرط اصلی مشترک باشند اما پیش­شرط چهارمی را دارا نباشد، آن­گاه محقق می ­تواند استدلال بهتری نسبت به استدلال اولیه ارائه دهد. در این مثال، محقق توانسته است گستره­ی شرایط تجربی منجر به بروز رخدادی خاص را از سه به چهار ارتقا دهد (ریگین،۲۰۱۱: ۸۹-۸۳).
اسکاچپول و سامرز سه راهبرد استفاده از روش تطبیقی را معرفی می­ کنند. به نظر ایشان، روش تطبیقی ـ تاریخی یا همان موردمحور در سه زمینه­ مختلف به کار گرفته می­ شود: ۱ـ بازنمایی نظریه ۲ـ نشان دادن تقابل زمینه­ ها ۳ـ تحلیل علّی کلان. در شیوه­ اول، نشان دادن توان یک نظریه برای سامان دادن شواهد تجربی برگرفته از چند مسیر تاریخی مد نظر است. از همین رو، محقق ابتدا نظام نظری قیاسی ارائه می­ کند، سپس به کمک تطبیق نشان می­دهد که گزاره­های نظری ارائه شده در همه موارد کاربرد دارند. در این شیوه، موارد برای کنترل متغیرها انتخاب نمی­شوند بلکه بررسی تاریخی فقط به تعریف مفاهیم و شکل عملیاتی نظریه کمک می­ کند و بررسی تاریخی در حکم تأیید نظریه است. اگر محقق در شیوه­ بازنمایی نظریه ­بخواهد نشان دهد که ورای همه تفاوت­ها، موارد تحت بررسی را می­توان با نظریه­ واحدی تبیین کرد، در شیوه­ تقابل زمینه­ ها محقق در پی نشان دادن انفراد تاریخی و منحصر به فرد بودن فرایند کلی اجتماعی است و تعارضات و تمایزات موارد نیز بررسی می­ شود. غالباً در این شیوه بهترین نتیجه با انتخاب متفاوت­ترین موارد حاصل می­ شود. راینهارد بندیکس به عنوان چهره­ی شاخص این شیوه، آن را جانشین تحلیل علّی نمی­داند و بیشتر مدعی است این شیوه با شناخت دقیق زمینه­ ها در پی آن است تا از تعمیم­های علّی نادرست جلوگیری کند. اما شیوۀ سوم که اسکاچپول آثار برینگتن مور و خودش را ذیل آن طبقه بندی می­ کند، تحلیل علّی کلان مبتنی بر روش استقرایی است. وی برخلاف ایده­ بندیکس، که تاریخ تطبیقی را مستعد استنتاج علّی نمی­داند، می­اندیشد. در این شیوه، محقق از بررسی موارد صرفاً برای تایید نظریه استفاده نمی­کند، بلکه رفت و برگشتی میان نظریه و داده وجود دارد که همزمان فرضیه­آزمایی و بسط نظریه­ جدید را امکان پذیر می­سازد. در این شیوه، دو راهبرد توافق و تفاوت بر مبنای روش­های میل مبنای استنتاج علّی ست. (اسکاچپول و سامیرز،۱۹۸۰)
از آنجایی که در این تحقیق ما به دنبال تطبیق سه جنبش بنیادگرا طبق نظریه­ آلموند هستیم، به دلیل کم بودن موارد مطالعه و در اولویت نبودن تعمیم و نیز نیاز به بررسی عمیق هر یک از جنبش­های انتخاب شده، روش موردمحور با رویکرد سوم بیشترین تناسب را با اهداف پژوهشی ما خواهد داشت .
سه مرحله در این نوع راهبرد پژوهشی وجود دارد. محقق ابتدا در پی­یافتن شباهت­ها میان اعضای مجموعه ­ای است که یک رخداد مشترک در آنها وجود دارد. در گام دوم، وی می­ کوشد روشن کند که آیا شباهت­های مشاهده شده با رخداد تحت بررسی ارتباط علی دارند. در مرحله­ سوم، می­ کوشد تا برمبنای شباهت­های شناسایی شده تبیینی عام صورت­بندی کند. خلاصه این­که این همان کاربست ساده و سر راست روش توافق میل است. این راهبرد قیاسی است، چرا که مقولات نظری در آزمودن شباهت­ها و تفاوت­هایی که مدخلیت علی دارند سهیم­اند (بدون راهنمایی مقولات نظری، جستجو برای شباهت­ها و تفاوت­ها می ­تواند تا ابد ادامه یابد).
از سویی این راهبرد استقرایی است، زیرا محقق با آزمودن موارد تجربی مشخص می­ کند که کدام یک از شباهت­ها و تفاوت­ها مدخلیت علّی دارند و برای ارتقای نظریه به کار می­آیند. پژوهشگر در این مرحله از تحقیق، تبیینی عام بر مبنای شباهت­های شناسایی شده تدوین می­ کند. به این ترتیب، این شیوه به مفهوم سازی و ارتقای ایده­های نظری اولیه می­انجامد(اسکاچپول،۱۳۸۸: ۵۰۱-۴۹۸) (ریگین،۱۳۸۸: ۸۱).
در این تحقیق نیز این سه مرحله اجرا خواهد شد: ابتدا بر اساس نظریه ۹ گانه آلموند، که در قالب ۹ عنصر ویژگی­های جنبش­های بنیادگرا را دنبال می­ کند، بر روی جنبش­های بنیادگرای هاردیم، اکثریت اخلاقی و طالبان به شکل جداگانه و در قالب سه فصل پیاده خواهیم کرد. سپس شباهت­های این سه جنبش­ را بررسی می­کنیم و در مرحله­ بعد، ارتباط علی بین این عناصر را نشان خواهیم داد و بررسی تطبیقی و تبیین عام از جنبش­های بنیادگرا در ادیان ابراهیمی در این مرحله انجام خواهد شد. در مرحله­ پایانی، با توجه به شباهت­ها و تفاوت­های بدست آمده، تلاش می­کنیم نظریه­ ابتدایی را با توجه به محدوده­ تحقیق ارتقا دهیم.
فصل دوم
تجزیه و تحلیل
بخش اول
هاردیم
۲ـ۱ـ هاردیم: (لرزان یا متوحش از خداوند)
به طور کلی گروه ­های ارتدوکس یهودی زمانی ظهور کردند که یهودیان با جریان روشنگری در اروپا مواجه شدند و تغییرات دوران روشنگری به آنها نیز رسید. یهودیان اشکنازی که به طور کلی در اروپای شرقی مثل لهستان و روسیه زندگی می­کردند، به شکل جدی از اوایل قرن بیستم به عنوان یک گروه اقلیت به شکل­های مختلفی در برابر این جریان متجدد موضع­گیری کردند. این موضع­گیری به سه صورت شکل گرفت: نخست، همانند­سازی یا شبیه­سازی: در این استراتژی آنها خود را با هویت و فرهنگ جامعه­ بزرگتر انطباق دادند. شیوۀ دوم فرهنگ­پذیری بود، شیوه­ تشویق ارتباط فرهنگی با دنیای بیرون و در عین حال، گریز از جذب شدن در آن. بالاخره، سومین شیوه ضدفرهنگ­پذیری، که به دنبال فرار از زندگی معاصر و حفظ شیوه ­های سنتی است. گروهی که همگون شدن را می پذیرفتند دست از یهودی بودن بر می­داشتند، گروهی که فرهنگ پذیری را انتخاب می­کردند به یهودیانی با پسوند تبدیل می شدند (مانند یهودی فرانسوی، یهودی آلمانی و …) که با دنیای بیرون از جامعه یهودی ارتباط پیدا می­کردند و حتی دوستان غیر یهودی و تحصیلات دنیوی داشتند(کرومر[۱۲۱]،۱۳۸۹: ۲۰۹-۲۰۸).
گروهی از فرهنگ­پذیران صهیونیسم را ابداع کردند، ایدئولوژی سیاسی­ای ساخته­شده بر اساس نوعی ناسیونالیسم یا ملی­گرایی یهودی که از تفکرات مدرن مثل لیبرالیسم، سوسیالیسم و حتی دولت ملت الهام می­گیرد. از نظر آنان، دولت یهودی می ­تواند مانند بقیه دولت­ها باشد بدون آنکه یهودی بودن خود را از دست بدهد. اما مبنای ثابت تمام یهودیان ارتباط فرهنگیشان با جهان است به شکلی که برای یهودیان سود داشته باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:58:00 ق.ظ ]




آیکادو در سال ۲۰۰۷ به بررسی فاکتور­های تأثیرگذار روی ثبات قامتی بزرگسالان جوان و سالم پرداخت. هدف از این پژوهش آزمایش ارتباط بین عملکرد تعادل بدن و قابلیت ­های حرکتی در زمان واکنش بود. آزمودنی­ها ۳۳ نفر دانشجو و ۱۱ بازیکن نخبه بسکتبال بودند که به ۴ گروه ورزشکار و غیرورزشکار زن و مرد تقسیم شدند. قد و وزن، شاخص توده بدنی و درصد چربی را محاسبه کردند. آزمودن­های تعادل و حرکتی به صورت ایستا و پویا استفاده شدند. آنالیز رگرسیون داده ­ها ارتباط خطی معنی­داری بین دامنه نوسانات بدن در بازیکنان بسکتبال نشان داد. زمان واکنش نیز همبستگی معناداری با دامنه نوسانات فقط در گروه بسکتبالیست­ها نشان داد. نتایج نشان داد که افزایش در BMI، قدرت عضلات پشت و ظرفیت استقامتی با ثبات قامتی بهتر مرتبط است. تعدادی از قابلیت‌­های حرکتی (انعطاف­پذیری مفصل ران، پرش عمودی) همبستگی معناداری را با تعادل بدن نشان ندادند. در حالی ­که بعضی از عملکرد­های حرکتی (آویزان شدن به حالت ایستا) و اندازه زمان واکنش همبستگی خوبی با نوسانات بدن تنها در بازیکنان بسکتبال نخبه نشان دادند (شنیدر و میر، ۲۰۰۵).
الیزاوت و همکاران در سال ۲۰۰۶ تفاوت بین زنان جوان ورزشکار را بر پایه اندازه­ های آنتروپومتریکی، پرش و قدرت عضلات بررسی کردند. هدف تعیین اندازه­ های آنتروپومتریکی، توانایی پرش و قدرت عضلانی در بین پرشکاران دوومیدانی، والیبالیست­ها و دختران بدون فعالیت ورزشی بود. مقایسه تفاوت­های آنالیزی گروه پرشکار با والیبالیست نشان داد که پرشکاران پهنای آرنج، پهنای زانو و محیط فوقانی دست، محیط ران دور از تنه و نزدیک به تنه، تجمع چربی زیرپوستی و عدد مزومورفی کمتری را نشان دادند. پرشکاران، پرش ارتفاع قدرت عضلانی بالاتری نسبت به گروه والیبال داشتند (ورقایی، ۱۳۹۰).
اشنایدر و می­یر در سال ۲۰۰۵ در تحقیقی با عنوان ویژگی­های آنتروپومتری و قدرت عضلات دختران و پسران نه تا سیزده ساله شناگر نابالغ و بالغ به نتایج زیر رسیدند: طی روند بلوغ، قدرت عضلات با تمرینات هفتگی افزایش می­یابد. دختران و پسران بالغ قوی­تر از گروه نابالغ بودند. پسران بالغ سنگین­تر و بلندتر از دختران بالغ با چربی بیشتر بوده و پسران نابالغ چربی زیرپوستی بیشتری نسبت به پسران بالغ داشتند در حالی که پسران بالغ دارای مقادیر دور بازوی بالاترینسبت به پسران نابالغ بودند که این به دلیل تمرینات هفتگی و هایپرتروفی عضلانی آن­هاست (فیلاردو و پیرسنتو، ۲۰۰۱).
ابوت و کولینز سال ۲۰۰۴ طی تحقیقات خود به این نتیجه رسیدند که ورزشکاران ماهر و مستعد دارای یک سری خصوصیات روانشناختی برتر نسبت به دیگر ورزشکاران هستند. از مهم­ترین این پارامتر­ها می­توان به مهارت­ های ادراکی، مثل پیش بینی وقایع، تصمیم گیری، هوش تکنیکی و قوه ابتکار اشاره کرد (شمس آبادی، ۱۳۸۳).
فیلاردو و پیرزتو در سال ۲۰۰۱ به تحلیل متغیر­های ترکیب بدن و آنتروپومتری زنان و مردان ۲۰ تا ۴۰ سال پرداختند. قد، وزن، چربی زیر پوستی، درصد چربی و BMI آزمودنی­ها محاسبه شد. تفاوت­های معناداری در چربی زیر پوستی، چگالی، درصد چربی بین گروه ­های هم سن مرد مشاهده شد. و برای زنان در چربی زیر پوستی ساق و درصد چربی تفاوت­های معناداری مشاهده شد. بین مقادیر واقعی شاخص ­ها تفاوت­های معناداری با گزارش­های منتشر شده و نتایج این مطالعه نشان داده شد. در نهایت مردان تغییرات خیلی بزرگ­تری را در همه متغیر­های آماری نسبت به زنان شرکت کننده نشان دادند (چیونگ، ۲۰۰۸).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۳.۷.۲. جمع بندی تحقیقات
با نگاهی به تحقیقات گذشته و نتایج حاصل از آن­ها پی می­بریم که در بیشتر تحقیقات ارتباط فاکتور­های آنتروپومتریکی با اجزای آمادگی جسمانی یا ناهنجاری­های اسکلتی بررسی شده است و مطالعات کمی به صورت مقایسه­ ای بر روی افراد در رده­های سنی مختلف در این زمینه وجود دارد. تحقیقات نسبتا خوبی در ارتباط با ناهنجاری­های اسکلتی و تعیین سطح آمادگی جسمانی در بین نوجوانان مدارس شهر­های مختلف کشور انجام شده است، اما تحقیقات مربوط به مقایسه شاخص­ های اصلی ویژگی­های آنتروپومتریک، بیومکانیک، فیزیولوژیک، روانی و ناهنجاری­های اسکلتی- عضلانی در بین رده­های سنی مختلف بسیار کم است. اگر چه در برخی از کشور­ها این فاکتور­ها بررسی شده ­اند و نورم مربوط به آن­ها گزارش شده است ولی با توجه به خصوصیات و ویژگی­های خاص هر کشور از نظر ژنتیک و مناطق جغرافیایی لزوم انجام این کار احساس می­ شود.
فصل سوم
(روش پژوهش)
۱.۳. مقدمه
هدف از تحقیق حاضر تعیین مقایسه ویژگی­های آنتروپومتریکی، بیومکانیکی، فیزیولوژیکی، روانی و ناهنجاری­های اسکلتی شایع پسران ۹ تا ۱۲ سال اسلامشهر می­باشد. در این فصل به شرح و توضیح روش شناسی تحقیق، شامل روش پژوهش، جامعه و نمونه آماری مورد مطالعه، روش نمونه گیری و جمع آوری اطلاعات؛ روش تجزیه و تحلیل آماری و آزمون مورد استفاده ارائه شده است.
۲.۳. روش پژوهش
روش تحقیق از نوع نیمه تجربی، کاربردی و طرح تحقیق از نوع علّی- مقایسه­ ای است.
۳.۳. جامعه آماری
پسران دانش آموز ۹ تا ۱۲ سال شهرستان اسلامشهر جامعه آماری را تشکیل دادند.
۴.۳. نمونه آماری
از درون جامعه آماری، ۱۰۰ نفر دانش آموز پسر ۹ تا ۱۲ سال، که در سال تحصیلی ۹۱-۹۰ در شهرستان اسلامشهر در حال تحصیل بودند، به عنوان نمونه آماری به صورت تصادفی در دسترس در این تحقیق شرکت کردند.
۵.۳. ابزار جمع آوری اطلاعات
وسایل مورد نیاز برای اندازه گیری ویژگی­های آنتروپومتریکی
۱- صندلی برای اندازه گیری­های در حالت نشسته شامل: ارتفاع عمودی از seat pan، پهنای لگن، طول زانو- سرینی، پهنای زانو، چربی زیرپوستی ساق پا، طول پا، پهنای قوزک پا.
۲- ترازو (BEARER) ساخت آلمان برای اندازه گیری وزن.
۳- متر نواری منعطف و استاندارد با دقت ۱/۰ سانتی متر برای اندازه گیری ارتفاع زانو تا زمین، طول زانو- سرینی در حالت نشسته، محیط سر، محیط تنه از سطح سینه، محیط تنه از سطح ناف و لگن، محیط بازو در قسمت فوقانی زیر بغل و بیشترین محیط بازو و ساعد، محیط آرنج، محیط مچ دست، محیط ران در قسمت میانی، محیط زانو، بیشترین محیط عضله ساق پا، محیط کمان پا، فاصله دو بال و قد استفاده خواهد شد.
۴– کولیس (VERINER CALIPER) ساخت چین با خطای ۰۲/۰ میلی متر برای اندازه گیری پهنا­های بدن شامل: پهنای لگن در حالت نشسته، پهنا، قطر و طول سر، پهنای تنه از سطح سینه، ناف و لگن، پهنای آرنج، پهنای مچ دست، پهنای زانو و قطر قوزک­ها و نیز طول اندام­ها شامل: طول ساعد، طول دست- مچ تا انتهای سومین انگشت، طول ران، طول ساق و پا.
۵– کالیپر (چربی سنج VOGEL) ساخت آلمان با دقت ۱ میلی متر برای سنجش چربی زیرپوستی سه سر، دوسر، تحت کتفی، سین­های، زیر بغل، شکمی، فوق خاری، ساق پا و ران.
وسایل مورد نیاز برای اندازه گیری ویژگی­های بیومکانیکی
۱- تشک، کرنومتر و برگ ثبت نتایج برای اندازه گیری شنای سوئدی و دراز و نشست
۲– طناب مخصوص و کورنومتر برای ثبت رکورد طناب زنی
۳- ۴ عدد مخروط و کورنومتر برای ثبت نتایج آزمون چابکی
وسایل مورد نیاز برای اندازه گیری ویژگی­های فیزیولوژیک
۱– کورنومتر، دستگاه اندازه گیری فشار خون
وسایل مورد نیاز برای غربالگری و اندازه گیری ناهنجاری­ها
۱- صفحه برای اندازه گیری انحراف جانبی ستون مهره ها
۳- کولیس برای ارزیابی پای پرانتزی و پای ضربدری
۴- پودر تالک و مقوای مشکی برای ارزیابی کف پای صاف و گود
پرسشنامه ­های مورد نیاز برای ارزیابی ویژگی­های روانی
۱- تست IQ
۶.۳. متغیرها
۱- ویژگی­های آنتروپومتریک (طول، محیط، پهنا و چربی زیرپوستی).
۲- ویژگی­های بیومکانیک (استقامت عضلانی، چابکی).
۳- ویژگی­های فیزیولوژیک (ضربان قلب و فشار خون).
۴- ویژگی­های روانی (IQ).
۵- ناهنجاری­ها (انحراف جانبی ستون مهره ­ها، کف پای گود، کف پای صاف، زانوی ضربدری و پرانتزی، مچ پای چرخیده به داخل و خارج).
۷.۳. روش جمع آوری اطلاعات و روش اجرای آن
برای گرد آوری نمونه­های تحقیق از دانش آموزان پسر ۹ تا ۱۲ سال، دعوت به عمل آمد که در صورت تمایل در تحقیق شرکت کنند. در یک جلسه هماهنگی؛ بعد از ارائه اطلاعات لازم به علاقه مندان شرکت در تحقیق و بیان محرمانه بودن اطلاعات جمع آوری شده در طول پروژه، فرم اطلاعات فردی (محقق ساخته) توسط آزمودنی­ها تکمیل شد. سپس در طی جلسات متعددی، ویژگی­های آنتروپومتریکی، بیومکانیکی، فیزیولوژیکی، روانی و ناهنجاری­های اسکلتی، عضلانی که روش اجرای آن­ها ذیلاً به تفصیل بیان شده است، گردآوری شد.
۱.۷.۳. روش اندازه ­گیری­های ویژگی­های آنتروپومتریک
روش­های اندازه گیری پارامتر­های مختلف آنتروپومتریک بر اساس روش اندازه‌گیری این پارامتر­ها در مجموعه پرسشنامه ­های دکتر صادقی می­باشد (در بیشتر پایان نامه­ ها همین اندازه‌گیری­ها با عنوان روش دانشگاه میشیگان قید شده است).
۱.۱.۷.۳. عمومی

برای اندازه گیری قد، آزمودنی­ها صاف، پشت به دیوار و دقیقاً زیر قدسنج دیواری به حالتی
می­ایستد که پشت، کفل­ها و پاشنه­ها در تماس با دیوار باشد. سر در جهت حد تراز فرانکفورت
(حد بالایی حفره گوش و حد پایینی حفره چشمی بر روی یک صفحه هوریزونتال) قرار بگیرد. پیش از اندازه گیری، آزمودنی باید یک نفس عمیق کشیده و در حین اندازه ­گیری آن را نگه دارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:58:00 ق.ظ ]




ب : ریشه کن کردن
ج : به بردگی گرفتن
د : اخراج یا کوچ اجباری یک جمعیت
ه :حبس کردن یا ایجاد محرومیت شدید از آزادی جسمانی که بر خلاف قواعد اساسی حقوق بین الملل انجام شود
و : شکنجه
ز : تجاوز جنسی ، برده گیری جنسی ، فاحشگی اجباری ، حاملگی اجباری ، عقیم کردن اجباری ، یا هر شکل دیگر خشونت جنسی همسنگ با آن ها
ح : تعقیب و آزار مداوم هر گروه یا مجموعه ی مشخصی به علل سیاسی ، نژادی ، ملی ، قومی ، فرهنگی ، مذهبی ، جنسی یا علل دیگر ، در ارتباط با هر یک از اعمال مذکور در این بند یا هر جنایت مشمول صلاحیت دیوان ، که در سراسر جهان به موجب حقوق بین المللی غیر مجاز شناخته شده است
ط : ناپدید کردن اجباری اشخاص
ی : جنایت تبعیض نژادی
ک : اعمال غیر انسانی مشابه دیگری که عامداً به قصد ایجاد رنج عظیم یا صدمه ی شدید به جسم یا به سلامت روحی و جسمی صورت پذیرد .
این اعمال هنگامی جنایت علیه بشریت محسوب می شوند که در چارچوب یک حمله ی گسترده یا سازمان یافته بر ضد یک جمعیت غیر نظامی با علم به آن حمله ارتکاب یافته باشند ، اعم از اینکه در زمان صلح باشد یا جنگ . در نتیجه دیوان زمانی می تواند در مورد این جنایات اعمال صلاحیت کند که شرایط یاد شده موجود باشد ؛ در غیر این صورت فاقد صلاحیت جهت رسیدگی به این جنایات است . به عبارت دیگر در صورت فقدان این شرایط که در صدر ماده ی ۷ پیش بینی شده اند ، یعنی گستردگی و یا سازمان یافتگی جنایات ، ارتکاب آن ها بر ضد یک جمعیت غیر نظامی و علم مرتکب به حمله مورد نظر ، اعمال ارتکابی جنایت علیه بشریت به مفهوم تعیین شده در اساسنامه دیوان محسوب نمی شوند و دیوان نیز صلاحیت رسیدگی به آن ها را ندارد . [۷۳]
موضوع بعدی این است که در اساسنامه به عنوان گزینه چنین آمده که جرایم مذکور در صورتی جرم علیه بشریت محسوب می شوند که بطور «سیستماتیک وعمومی که همه ی افراد را بربگیرد»واقع شوند.به عبارت دیگر قتل یا شکنجه یک فرد یا افراد معینی بدون آن که خصوصیت همه گیر وعمومی داشته باشد جرم علیه بشریت نیست .
نظرهیات نمایندگی ایران درموردنسل کشی وجرایم علیه بشریت چنین اعلام گردید:
درمورد نسل کشی نظر ما براین است که بایددراساسنامه ذکر شود .درمورد جنایت علیه بشریت ضمن قبول این که این جرایم ممکن است درزمان جنگ یا صلح واقع شوند این جرایم باید«سیستماتیـک وعمومی که همه ی افراد را دربربگیرد» باشد[۷۴]

ج: جنایات جنگی (جرایم جنگی )
جنایات جنگی قدیمی ترین گروه از چهار دسته جرایمی است که صلاحیت موضوعی دیوان را تشکیل می دهند.پیش از ظهور حقوق کیفری به شکل امروزی ، در منازعات مسلحانه همواره ارتکاب اعمال و رفتارهای خاصی ممنوع بوده و سرزنش عمومی را در پی داشته است .
در مکتب اسلام دستورات متعددی در مورد رفتار سپاهیان در حین جنگ از سوی پیامبر اکرم ( ص) و ائمه اطهار (ع) و خلفای راشدی ، صادر شده و انضباط و نظم در بین سپاهیان اسلام ، همانند سایر شئون زندگی ، مورد تاکید بوده است . سربازان و فرماندهان هر یک در زمان جنگ تکالیفی دارند . وظیفه فرمانده آن است که مراقبت نماید تا در سپاه او فرائض و واجبات الهی بنحوی به موقع اجرا گذاشته شود که سپاهیان نه عمل خلاف دینی را مرتکب شوند و نه قانون را نقض نمایند . به همین جهت است که پیامبر اسلام (ص) فرموده است : سربازان خود را از گرایش به فساد … و فریبکاری… و زنا بازدارید[۷۵]
بطور کلی بر اساس موازین اسلام تعرض به افراد غیر نظامی و افرادی که در جنگ دخالت مستقیم نداشته اند ،بخصوص زنان ، کودکان ، افراد مریض و سالخوردگان و نیز افرادی که سلاح بر زمین گذاشته اند یا از جنگیدن فرو مانده اند مثل مجروحان ، اسیران و تسلیم شدگان از سپاه دشمن ، ممنوع و موجب سرزنش است .
امروزه تمامی دولت ها مکلفند در حقوق داخلی خود نقض فاحش قواعد و عرف های جنگی را جرم تلقی نموده و مرتکبان آن ها را تحت تعقیب کیفری قرار دهند .
زیرا قواعد کنوانسیون های ژنو ( ۱۲ اوت ۱۹۴۹ )[۷۶] دائر بر الزام دولت ها به تعقیب کیفری مرتکبان نقض فاحش مقررات این کنوانسیون ها ، عرفی شده و دولت ها مکلفند ساز و کار تقنینی و قضایی اجرای این تکلیف را در نظام حقوقی خود فراهم آورند . اما با توجه به اینکه مرتکبین این اعمال معمولاً حاکمان و صاحب منصبان هستند ، بخصوص زمانی که در سطح وسیع و در قالب برنامه های جنگی یک حکومت ارتکاب یابند ، لذا سازو کارهای ملی برای اجرای عدالت کافی نبوده و بر همین اساس نقض این دسته از حقوق بشر دوستانه ی بین المللی در حقوق بین الملل مورد توجه ویژه می باشد .
از دیدگاه حقوق بین المللی ، جنایات جنگی به نقض فاحش قواعد بشردوستانه بین المللی یعنی مقررات و عرف های حاکم بر منازعات مسلحانه اطلاق می شود . البته حقوق بشر دوستانه بین المللی شامل یک سلسله وسیع از قواعد تکنیکی است که نمی توان نقض همه آن ها را جنایت جنگی تلقی کرد . اینکه نقض کدامیک از این قواعد جنایت جنگی محسوب می شود ، یکی از چالش های حقوق بین الملل کیفری است[۷۷]
دیوان نسبت به جرایم جنگی صلاحیت دارد به ویژه هنگامی که این جرایم درقالب یک برنامه یا یک سیاست صورت پذیرفته یا جزیی ازیک زنجیره جرایم مشابه باشد که درسطح گسترده ارتکاب یافته است [۷۸]
د: جنایت تجاوز
تجاوز به عنوان مهم ترین عامل تهدید کننده صلح و امنیت جهانی در منشور سازمان ملل متحد نیز با تعبیر « تهدید علیه صلح » و « نقض صلح » مورد توجه قرار گرفته است . مهمترین مانع تعقیب مرتکبین این جنایت از گذشته تا بحال عدم موفقیت سازمان ها و مجامع بین المللی در ارائه تعریفی مورد قبول از این جنایت است .
جنایت تجاوز درفهرست جرایم داخل درصلاحیت دیوان قراردارد درحالی که بسیاری ازکشورها معتقد بودند اصولی تر آن بودکه جنایت تجاوزخارج ازصلاحیت دیوان بین المللی کیفری قرار می گرفت .
نظرهیات نمایندگی جمهوری اسلامی ایران به طور قاطع براین است که دیوان بین المللی کیفری می بایست به رسیدگی به جرم تجاوز صلاحیت داشته باشد.[۷۹]
به موجب ماده ۵ اساسنامه دیوان ، جنایت تجاوز یکی از جنایات مشمول صلاحیت موضوعی دیوان است . اما اعمال صلاحیت دیوان زمانی مقدور است که مطابق مواد ۱۲۱ و ۱۲۳ ، مقررات مربوط به این جنایت شامل تعریف و تعیین شروطی که دیوان به موجب آن در خصوص جنایت تجاوز اعمال صلاحیت خواهد کرد،تصویب شده باشد.این مقررات باید هماهنگ با مقررات مربوط در منشور ملل متحد باشد[۸۰]
و: جرایم قراردادی
صرف نظر از سرنوشت نهایی اعمال صلاحیت دیوان بین المللی کیفری نسبت به جنایت تجاوز ، احتمال می رود جنایات بین المللی دیگری نیز علاوه بر آنچه در ماده ۵ اساسنامه دیوان احصا ءشده است ، در آینده با انجام اصلاحاتی مطابق ماده ۱۲۱ یا ماده ۱۲۳ اساسنامه ، تحت صلاحیت دیوان قرار گیرند. در این میان ، نامزدهای اصلی عبارتند از : قاچاق بین المللی مواد مخدر و داروهای روان گردان و نیز دهشت افکنی بین المللی (تروریسم) ،اینها همان به اصطلاح ((جرایم ناشی از قرارداد)) هستند که در متون اولیه اساسنامه پیشنهادی کمیسیون حقوق بین الملل برای یک دادگاه کیفری بین المللی ، منظور شده بودند.
ایالات متحده با وضع جرایم جدیدی که تا آن تاریخ ، مورد پذیرش قرار نگرفته بودند، مخالفت ورزید و از کشورهای دیگر خواست تا از ارائه تعریف جرایمی که تا آن موقع ، به وضوح بر اساس حقوق بین المللی جرم شناخته نشده بود ، خودداری نمایند. وحشت از این که مبادا منابع اطلاعاتی دیوان در معرض خطر افشاء قرا گیرد، موجب آن شد که شریک شدن با دیوان در اطلاعات محرمانه مربوط به دهشت افکنان یا قاچاقچیان بین المللی موان مخدر یا روان گردان نامطلوب باشد.
در کنفرانس رم اکثریت دولت ها هم عقیده بودند که شایسته است کنفرانس مزبور، قواعد حقوق بین المللی عرفی را که از قبل موجود بود ، تدوین کند و فقط نسل زدایی ، جنایات جنگی و جنایات بر ضد بشریت چنین موقعیتی در حقوق عرفی کسب کرده بودند. دهشت افکنی و قاچاقاق بین المللی مواد مخدر و روان گردان ، صرفاً ((ناشی از قرارداد )) هستند، به این معنا که فقط در قلمرو دولت های عضوی معاهدات بین المللی مربوط به این موضوعات ، قابل مجازات می باشند و این دولت ها ممکن است لزوما از دول عضو اساسنامه دیوان بین المللی کیفری نباشند. برای رسیدن به یک نوع مصالحه ، قطعنامه پنجم که به صورت بخشی از مصوبات ، توسط کنفرانس رم صادر گردید، توصیه نمود که کنفرانس بازنگری ، از جمله مساله شمول صلاحیت دیوان را نسبت به این دو جنایت ، بررسی کند.[۸۱]
مبحث دوم :
شرایط اعمال ومشکلات عملی
گفتار نخست : شرایط اعمال
اصل صلاحیت جهانی همانند اصل صلاحیت شخصی واصل صلاحیت واقعی بدون قید وشرط نیست واعمال آن منوط به تحقق شرایطی می باشد زیرا همان گونه که در قوانین ومقررات کشورها آمده است اصل بر صلاحیت سرزمینی است وسایر اصول ،استثنای بر این اصل است واصل صلاحیت جهانی زمانی قابل اعمال می باشد که اصل صلاحیت سرزمینی واصل صلاحیت شخصی واصل صلاحیت واقعی قابل اعمال نباشد وتبعاً با توجه به این مطالب اجرای این اصل با تحقق شرایطی خاص همراه می باشد که این شرایط را درزیر مورد بررسی قرار می دهیم
الف : وقوع جرم درخارج از قلمرو حاکمیت کشور
همان طور که گفته شد ، اصل برصلاحیت سرزمینی می باشد واین اصل که یک قاعده ی اصولی درمسایل جزایی به شمار می آید ناشی از استقلال متقابل کشورها می باشد .
با توجه به اینکه اجرای مجازات درهرکشوری تعلق به قدرت آن کشور دارد وحقوق جزا یکی از رشته های حقوق عمومی به شمار می آید بنابراین کشوری که درمقام مجازات جرمی که درخارج از قلمرو آن کشور ارتکاب یافته بر می آید ،در واقع به حاکمیت ملی کشوری که جرم در آنجا واقع شده لطمه می زند به همین دلیل کشور اخیر نمی تواند این تجاوز را تحمل نماید[۸۲]
بنابراین اولین ومهم ترین شرط این است که جرم در خارج ازقلمرو حاکمیت کشور اعمال کننده ی صلاحیت واقع شده باشد واگر جرم درداخل قلمرو حاکمیت آن کشور اتفاق افتاده باشد آن دولت با بهره گرفتن از اصل صلاحیت سرزمینی به آن رسیدگی خواهد کرد ودرواقع هم همین می باشد چون نظم عمومی آن کشور با ارتکاب جرم مختل گردید ه است وهمچنین از نظرآیین دادرسی نیز همه آثار وشو.اهد درمحل ارتکاب جرم می باشد ورسیدگی به جرم نیز قطعاً در آنجا آسا نتر می باشد از طر ف دیگر اگر اجرای اصل صلاحیت سرز مینی به طور مطلق اجرا شود نتیجه آن این خواهد شد که گاهی اشخاصی که مرتکب جرایم سنگین شده اند از مجازات رهایی یابند مثلاً فرض شود تبهکاری که درخاک ترکیه مرتکب جرم شده در ایران مامن گزیند با اینکه حضور او در ایران ایجاد خطر می کند مع ذالک رعایت اصل صلاحیت سرزمینی ،مقامات قضایی ایران را منع می کند که به جرم او رسیدگی نمایند وتسلیم مقصر هم اگر تبعه ایران باشد نمی تواند جامه عمل بپوشد زیرا تسلیم تبعه که در ایران پناهگاه جسته بر خلاف عرف وسنت بین المللی است بنابراین لازم است که اصول صلاحیت دیگر نیز وجود داشته باشد .
ب: حضور مجرم در محل دستگیری
شرط دوم اعمال اصل صلاحیت جهانی رسیدگی فوری و سریع به اعمالی است که از دید جامعه ی جهانی ،به عنوان جرم بین المللی شناخته شده اند . از این روست که برای اجرای سریع عدالت اجازه تعقیب به دولت محل دستگیری داده شده است و لازمه ی چنین اجرای عدالتی وجود مجرم در تحت قدرت و تسلط دولت محل دستگیری است. [۸۳]
حقوق بین المللی محاکمه ی غیابی مجرمین را نمی پذیرد . در مورد مشروعیت اجرای اصل صلاحیت جهانی به صورت مطلق ،یعنی صلاحیتی که مشروط به حضور مرتکب جرم در قلمرو دولت مدعی صلاحیت نیست. میان حقوقدانان اختلاف نظر به چشم می خورد.
برخی معتقدند که حقوق بین الملل عرفی،اعمال اصل صلاحیت جهانی مطلق نسبت به راهزنی ،اعمال آن تحت شرایطی نسبت به سایر جرایم هم ممکن است.[۸۴]
در ایران هم این اختلاف نظرشدید به چشم می خورد برخی از صاحبنظران هنگام اظهار عقیده در مورد اعمال چنین صلاحیتی نسبت به جنایات جنگی با توجه به هدف اصل صلاحیت جهانی که اجرای عدالت و جلوگیری از گریز جنایتکاران است تصریح کرده اند که این صلاحیت را باید در مورد متهمانی هم اعمال نمود که در خاک دولت متبوع نیستند یا از محل آنها اطلاعی در دست نیست[۸۵].اما برخی از نویسندگان وجود ارتباطی ،هرچند اندک ،میان جرم و دولت مدعی صلاحیت را لازم دانسته و بر لزوم مرتکب در قلمرو این دولت تاکید ورزیده اند .از نظر این عده ،هدف از اعطای صلاحیت جهانی به یک دولت،جلوگیری از بی کیفر ماندن مجرمینی است که برای فرار از مجازات به آنجا پناهنده شده اند نه تبدیل آن دولت به دادسرای بین المللی جرایم.[۸۶]
درواقع،طرفداران نظریه اول با حذف شرایط اضافی برای اعمال این صلاحیت ،در صدد منتفی ساختن تعارض منفی صلاحیت هاهستند تا مرتکب جرم حتما محاکمه شده و بی کیفرنمانداما پیروان نظریه دوم،با مقید ساختن اعمال صلاحیت مزبور به حضور مرتکب جرم در کشور محل دستگیری سعی در کاستن از احتمال بروز تعارض مثبت صلاحیت ها و در نتیجه جلوگیری از امکان محاکمه ی متهم در چند کشور برای ارتکاب جرم واحد دارند.
بلژیک که یکی از کشورهای پیشرو در پذیرفتن اصل صلاحیت جهانی و توسعه آن می باشد در قوانین مصوب ۱۹۹۳و ۱۹۹۹خود،حضور متهم در این کشور را برای اعمال صلاحیت جهانی دادگاههای خود لازم ندانسته و شروع رسیدگی آنها را منوط به یافت شدن مرتکب در قلمرو خاک بلژیک نکرده بودند.
در قانون مصوب سال ۱۹۹۳ دادگاه های بلژیک قادر به محاکمه مجرمین،انصراف از معیارهای مربوط به محل ارتکاب جرم،شخصیت مرتکب و مجنی علیه یا تعلق منافع لطمه دیده از جرم به دولت خاص بودند حتی از این فراتر رفته و حضور متهم در این کشور را نیز برای به جریان افتادن و تعقیب کیفری علیه او لازم ندانسته است.
در قانون مصوب سال ۱۹۹۹نیز این موضوع پذیرفته شد ولی همین امر سبب شد تا قربانیان جرایم ادعایی که از دیگر کشورها به بلژیک پناهنده شده و یا صرفا به این کشور سفر کرده بودند با طرح شکایات خود دادگستری بلژیک را به پیگیری این شکایت رادارند،بدون اینکه ملزم باشند که حضور مرتکب در این کشور را ثابت نمایند.
البته این قانون در سال ۲۰۰۳نسخ گردید و به عمر ده ساله ی خود پایان داد و علت آن هم این بود که اگر چه راهی که بلژیک انتخاب کرده بود مناسب برای مبارزه با جرایم سنگین جهانی بود ولی این راه توسط سایر دولت ها مورد حمایت قرار نگرفت و در نتیجه بلژیک با سیل شکایات گوناگون رو به رو شد و نهایتا مجبور به نسخ آن قانون گردید.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:58:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم