باور به لزوم کنترل زن بر جسم خود بعنوان یک حق از باور به شان انسانی مستقل زن مانند مرد بر گرفته شده است. دیدگاه فریدان بر این اساس است که مادری تنها وقتی به یک عمل انسانی لذت آفرین و مسئولانه تبدیل می شود که زنان بتوانند با آگاهی و مسئولیت انسانی کامل تصمیم بگیرند مادر باشند. به نظر او این حق زن است و فقط اوست که بخواهد یا نخواهد بچه دار شود. به این ترتیب حق کنترل باروری به عنوان یک حق مدنی تلقی می شود که هیچ مرجعی نمی تواند جز خود زن در مورد آن تصمیم بگیرد بر همین اساس حق سقط جنین بعنوان یکی از حقوق مورد توجه فمینیست‏های لیبرال و به بیان خود فریدان حق جوهری غایی زنان مطرح می گردد.
متوقف کردن بارداری(سقط جنین ارادی) یکی از مطالبات چهارگانه نخستین کنفرانس آزادی زنان بریتانیا (۱۹۷۰) بر پایه این دیدگاه قرار داشت که زن حق تفویض ناپذیری بر تن خود دارد.
مساله سقط جنین به دلایل مختلف در نظریه و سیاست فمینیستی جایگاه محوری دارد. از نظر آنها جلوگیری از سقط جنین و نظارت بر آن بخشی از ایدئولوژی جنسی در نظام مرد سالاری سرمایه دارانه است که معنای خانواده و مادری به آن وابسته است. سقط جنین را نمی توان جدا از قدرت اقتصادی، قدرت دولتی و بی قدرتی زنان در نظر گرفت. نظریه های فمینیستی درباره سقط جنین متعدد و تا حدودی پیچیده اند. بحث اخلاقی-فمینیستی درباره سقط جنین شامل استدلالهایی است در دفاع از اختیار یافتن بر تن خود و فاعل مختار شمردن زنان، اما در عین حال بسیاری از فمینیست ها، مانند سایر زنان مشتاق بارداری اند و بارداری مساله مربوط به حقوق جنین و شخصی بودن آنرا در پی دارد(هام و گمبل، ۱۳۸۲،ص۲۲).
نظریه سقط جنین در فمینیسم سوسیالیتی بر پایه این دو اصل قرار دارد: «اختیار تن خود را داشتن و تصمیم گیرنده بودن»، چرا که تولید مثل بیشترین تاثیر را بر زنان می گذارد. این نظریه نیازهای مشخص فردی و اجتماعی را لحاظ می کند. فمینیست های فرهنگی استدلال می کنند که منع سقط جنین بخشی از نهادینه کردن مادری است. حق زنان برای انتخاب از حیث سیاسی و نیز فردی مهم وحاوی معنا و چیزی بیش از نبرد بر سر حقوق است. در واقع بحث فمینیست ها این است که حقوق رایج دقیقا به این دلیل که هر گونه منطق بر خواسته از نیاز را نادیده می گیرد حافظ قدرت مردسالاری است. تمامی فمینیست ها معتقدند که سقط جنین بخشی از یک مبارزه تاریخی به مراتب گسترده تر و متضمن معنی خانواده، مادری و احساس جنسی است.

استلابراون، فمینیست انگلیسی در دهه ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ درمورد سقط جنین وکنترل بر زادو ولد نوشت و در این راه مبارزه کرد. نقد او درباره حقوق تولید مثل زنان بر فمینیست سوسیالیستی معاصر تاثیر گذاشت. جولیت میچل در جایگاه طبقاتی زن(۱۹۷۱) می گوید: جلوگیری از آبستنی یک نوآوری است که اهمیت تاریخی و جهانی دارد.
نظریه پردازان فمینیست مدعی اند در علوم، جلوگیری از آبستنی به دلایل انسانی مطرح نبوده و بیشتر بر استفاده از روش های پیشگیری از سوی زنان متمرکز شده است. این امر به دلیل سلطه مردان بر علوم است که باعث می شود دانشمندان به مشکلاتی بپردازند که با پیشداوری مردانه انتخاب و تعریف شده اند. از نظر آنها« قوانین مربوط به جلوگیری از آبستنی و سقط جنین یکی از رشته های پیوند با نهاد مادری است یعنی اعمال فشار بر زنان با ابزار قانونی و فرا قانونی و در قرن بیستم جلوگیری از آبستنی بیش از آنکه بصورت ابزاری برای آزاد سازی زنان مطرح شود به منظور کنترل رشد جمعیت مورد تاکید قرار گرفت. با اینحال همواره مسئولیت پیشگیری بر عهده زنان بود»(مشیرزاده،۱۳۸۲،ص۷۵).
در میان نظریه های فوق از نظریه آزادی اراده و نظریه های فمینیستی مبتنی بر کنترل بربدن برای تبیین یافته های تحقیق که طی مصاحبه های عمیق بدست می آید استفاده می شود تا به شناخت جدیدی از پدیده سقط جنین های ارادی زنان نائل شویم .
۱-۳- روش شناسی
در این پایان نامه از روش کیفی برای توصیف تجربه سقط جنین های ارادی زنان استفاده شده است. با توجه به آنکه اطلاعات بسیار کمی از داده های کمی مانند داده هایDHS ( سیمای سلامت خانواده و جمعیت) در توصیف سقط جنین های ارادی بدست می آید به کمک یکی از روش های تحقیق کیفی یعنی پژوهش پدیدار شناسانه، محقق سعی می کند به توصیف سقط جنین های ارادی با بهره گرفتن از ابزار مصاحبه با کسانی که تجربه این مساله را دارند بپردازد. در مصاحبه عمیق سعی در مطالعه ای ژرفانگر و توصیفی از سقط جنین های ارادی زنان می شود.
درروش تحقیق کیفی مانند سایر روش های تحقیق، بر ماهیت فعال انسان تاکید می شود. وقتی محقق انسان را کنشگری فعال و هوشیار بداند که قادر است بر ساخت های اجتماعی بیرونی و نیز حالات ذهنی و درونی خود مسلط شود و اعتقاد داشته باشد دنیای اجتماعی و همچنین ساختارهای اجتماعی از طریق کنش انسانی شکل می گیرد، در نتیجه به فرایندهای ذهنی-اجتماعی بعنوان یک مفهوم محوری می نگرد. چنین دیدگاهی برای نگرش افرادی که مورد تحقیق قرار می گیرند ارزش خاصی قائل می شود. به همین دلیل محقق می کوشد تا با ایجاد رابطه ای متقابل و با حوصله تمام، لایه های سطحی و تصنعی را از روی رفتارهای گفتاری و غیر گفتاری آنها کنار بزند و دریابد که واقعا چگونه می اندیشند و به این ترتیب ابزار جمع آوری اطلاعات نیز در همین راستا معین میگردد (ذکایی،۱۳۸۱،ص ۴۳).
۲-۳- فنون جمع آوری داده
داده های کیفی از نظر مییریام (۲۰۰۱)، چیزی بیش از بسته های منظم و قطعات اطلاعات دریافت شده از محیط نیست. داده های کیفی شامل جملات مستقیم از مردم درباره تجربه ها، دیدگاه ها، احساسات و مشاهده و اسناد جمع آوری می شود. مهمترین فنونی که نویسندگان مختلف به آنها اشاره کرده اند، عبارتند از : مصاحبه های عمیق ساختار یافته، نیمه ساختار یافته و غیر ساختار یافته و مشاهده .در زیر فنونی که در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفته است تشریح می شود:
۱-۲-۳-مصاحبه عمیق(جامع)
در میان فنون جمع آوری داده ها در تحقیقات کیفی مصاحبه عمومی ترین شکل جمع آوری داده‏ها در تحقیقات کیفی است که اغلب منبع اصلی مورد نیاز در داده های کیفی برای فهم پدیده های مورد مطالعه است. در تحقیق حاضر برای جمع آوری اطلاعات از ابزار مصاحبه عمیق استفاده شده است.
در مصاحبه جامع پژوهشگر برای کشف مقصود مورد پژوهش در پی چند موضوع اصلی بر می آید، ضمن آنکه به چارچوب و ساختار عقاید پاسخ دهنده احترام می گذارد. در واقع این پایه و اساس روش تحقیق کیفی را تعیین می کند، یعنی دیدگاهی که افراد یا جامعه مورد تحقیق درباره پدیده مورد نظر دارند باید نشان دهنده دیدگاه آنان باشد نه دیدگاه پژوهشگر. مهمترین جنبه مصاحبه مبتنی بر نگرش پذیرش است یعنی اطلاعاتی که فرد یا جامعه مورد تحقیق به پژوهشگر می دهد ارزشمند ومفید تلقی می شود(مارشال،راس من،۱۹۹۸،ص۱۱۲).
در مصاحبه عمیق دیدگاه های شخصی عنصری معتبر و شاید حتی عنصر اساسی هر نوع تلاش منظم برای شناخت جهان است. هدف این تحقیق به میدان آوردن زنان است. پی بردن به اینکه چه چیزی نادیده گرفته شده است و آشکار کردن اختلاف زندگی واقعی زنان و مکانیسم هایی که بسیاری از این زندگی ها را نامرئی ساخته است. یکی از روش های کلیدی این کار شامل کار روی اظهارات زنان بوسیله روشی چون مصاحبه عمیق است. هدف تعهد به درک زنان و مسائل مورد توجه آنهاست(دی والت،۱۹۹۵،ص۳۶).
۲-۲-۳- استراتژیهایی برای مصاحبه و تحلیل گفت و شنود از دید زنان
در دیدگاه اسمیت[۱۳] درک از معنای گفت و شنود بعنوان زن مبتنی بر مفهوم دیدگاه زنان است، این رویکرد متضمن آن نیست که همه زنان دیدگاه یا موضع واحد مشترکی دارند بلکه تاکید بر اهمیت دنبال کردن استلزامات موقعیت های متفاوت زنان و دیگران در فعالیت هایی است که بطور اجتماعی نظم یافته اند(دی والت،۱۹۹۵ص ۷۲).
از دید اسمیت به جای تکیه بر مفهوم از پیش تعیین شده ما به توصیفی که زنان از یک پدیده ارائه می دهند، تکیه می کنیم. داروتی اسمیت معتقد است وقتی مصاحبه بدین صورت باشد، در می یابیم که در گفتگو پای سازمان اجتماعی در میان است و می توانیم گفت و گو را برای سرنخ های روابط اجتماعی بکاویم(همان،ص۸۰). اسپندر درباره ویژگیهای گفت وگوی زنان بر اهمیت گوش کردن تاکید دارد و زنان برای درک همدیگر با هم بهتر کنار می آیند و این نقطه نظرات برای مصاحبه زن با زن مناسبت دارد، وقتی که زن با زن مصاحبه می کند هم پژوهشگر و هم مصاحبه شونده بر اساس درکشان از مصاحبه عمل می کند و هر دو از قواعد قرین با نقش های مربوط به خود تبعیت می کند و برای استفاده از مصاحبه بعنوان شیوه پژوهش آمادگی بهتری دارند و در پروژه معناسازی با همدیگر همکاری می کنند. زبان با وجود آنکه مانعی بر سر راه بیان زنان است منبعی است که باید بکار گرفت. برای اکثر زنان کاملا سخت تر از مردان است که در معرض گفت و گو قرار گیرند و این امر هم در مورد زنانی که موضوع پژوهش ما هستند صدق می کند و هم در مورد خود ما پژوهشگران در جائی که درباره کارمان می نویسیم و صحبت می کنیم(همان،ص۷۵).
از آنجا که روش مورد استفاده دراین تحقیق، روش پدیدارشناسانه است و گستره جمع آوری اطلاعات در آن استفاده از مصاحبه می باشد، بنابراین لازم است که به توضیح روش پدیدار شناسی بپردازیم.
۳-۳-مطالعه پدیدارشناسانه
یکی از طبقات پارادایم تفسیری، پدیدار شناسی است که توجه اصلی آن شناخت تجربه ذهنی افراد است. تاکید این پارادایم بر این است که جهان اجتماعی چیزی بیش از ساخته ذهنی یکایک انسانها نیست که از طریق ایجاد و بکارگیری زبان مشترک و تعاملات زندگی روزمره ممکن است یک جهان اجتماعی را با معنای مشترک میان ذهنی ایجاد کنند و تداوم بخشد (بوریل و مورگان، ۱۳۸۳، ص ۳۵۱).
پژوهش پدیدارشناسانه تجربه درونی و کیفی است که مکمل روش سنتی و کمّی نگر است. پدیدار شناسی ریشه در نهضت فلسفی دارد که ادموند هوسرل آن را آغاز کرد. او بر این باور بود که نقطه شروع دانش تجربه درونی فرد از پدیده هاست که عبارت از: احساسها، ادراکها و تصورهایی که به هنگام متمرکز کردن توجه بر یک شی در آگاهی[۱۴] آشکار می شود (گال و بورگ و گال، ۱۳۸۳،صص ۱۰۴۸-۱۰۴۷).
پژوهش پدیدارشناختی معنای تجربیات زیسته[۱۵] چندین نفر از یک مفهوم یا پدیدار را شرح می دهد. پدیدارشناس ساختارهای آگاهی در تجربیات آدمی را شرح می دهد ( کرسول،۱۹۹۸،ص۲۹).
خلاصه ای از مهمترین مسائل اجرائی که در پدیدار شناسی با آنها مواجهیم، عبارتند از:
– اپوخه: مفهومی محوری که طی آن محقق برای فهم پدیده مورد بررسی خود بر اساس گفته های منابع اطلاعاتی اش،آراء از پیش پذیرفته خود را در پرانتز می گذارد.
– محقق سوالات تحقیقی خود را تدوین می کند که معنای آن تجربه برای افراد مورد بررسی را می کاود و از آنها می خواهد که تجربه های زیسته روزمره شان را شرح دهند.
– سپس محقق اقدام به جمع آوری داده ها از افرادی که پدیده مورد بررسی را تجربه کرده اند، می کند. این اطلاعات نوعا از طریق مصاحبه با افراد بدست می آید. به هنگام مطالعه گزارش تحقیق باید این احساس به خواننده دست بدهد که حالا بهتر می فهمم که داشتن چنین تجربه ای یعنی چه؟(همان،ص۳۲-۳۳).
از نظر موستاکاس(۱۹۹۴)، تعیین حقیقت پدیده ها با ادراک و فهم پدیده ها آغاز می شود. ابتدا محقق باید به معنایی که تجربه مورد نظر برای خود او دارد بیاندیشد، سپس باید به سراغ دیگران برود،کسانی که مورد مصاحبه قرار گرفته اند و اعتبار میان ذهنی را تعیین کند، آزمون این فهم با فهم دیگران از طریق یک تعامل اجتماعی رفت و برگشتی ممکن است(همان،ص۱۱۹).
بر اساس مطالعات داکوسنه[۱۶] تعیین اینکه یک تجربه چه معنایی برای فردی که آن را تجربه کرده و قادر به توصیف کامل آن است، از توصیفات منفرد، معانی عام یا کلی یا به عبارت دیگر جوهر ساختار آن تجربه،ساخته می شود(کرسول،۱۹۹۸ ص ۳۱).
تمامی مطالعات کیفی متاثر از پیش فرض فلسفی اند. علاوه بر این پیش فرض ها ممکن است که محقق از دیدگاههایی ایدئولوژیکی برای نشان دادن ضرورت توجه به نیازهای مردم و عمل اجتماعی استفاده کند . مثلا برای زنان که با مسائل جنسیتی روبرو هستند رویکرد فمینیستی اتخاذ کند. این دغدغه ها ممکن است بازتابی باشد از احساس نیازی صادقانه به ترویج عمل اجتماعی،به گوش رساندن صدای انسانهای ستم دیده و به حاشیه رانده شده، کندوکاو در مسائل جنسیتی که به سلطه ستم بر زنان منجر شده است یا ایجاد تغییر کلی در جامعه، استفاده از این دیدگاه ها می تواند برای مطالعه گروه های خاص چون اقلیت های به حاشیه رانده شده،گروه های تحت ستم و یا مردم کوچه و خیابان که صدایشان به جایی نمی رسد، ایده ال باشد(کرسول،۱۹۹۸،ص۵۳).
به عقیده استوارت(۱۹۹۴) ضروری است که محققان بدنبال چیزهایی باشند که در نوشته ها نادیده گرفته شده و به مطالعه زندگی و مسائل زنان بپردازند. مسائلی چون،هویت فردی، نقش های جنسی، فعالیت به نفع سقط جنین و شیوه مبارزه زنان با کاهش ارزش اجتماعی شان و بی قدرتی در خانواده است و اهمیت مطالعه رابطه قدرت و موقعیت اجتماعی فرد و چگونگی تاثیرگذاری آنها بر زنان را مورد تاکید قرار می دهد(همان،صص ۵۹-۵۸).
موضوع غالب در نوشته های فمینیستی سلطه است البته نه واسطه ای، بلکه سلطه جنسیتی در جامعه پدر سالار. محققان فمینیست جنسیت را بنیادی ترین اصل سازمان بخش و تعیین کننده شرایط زندگی شان می دانند. فمینیست ها سولاتی را مطرح می کنند که به محوریت جنسیت در شکل گرفتن آگاهی‏ها[۱۷]مربوط می شود. هدف تحقیق ایدئولوژیک اصلاح رویت ناپذیری تجربه زنانه به نحوی است که به نابرابری زنان خاتمه دهد. پدیدارشناسی پیش از هر تفسیر و نظریه مبنی بر این فرض است که تجربیات بشری برای صاحبانش معنایی دارند و فهم عینیت[۱۸] به واسطه تجربه ذهنی میسر می شود. ضمن آنکه خصایص ویژگیهای یک تجربه ساختاری و ذاتی آنند و ساخته و پرداخته یک ناظر بیرونی نیست. در این تحقیق محقق در جستجوی آنست که اعتقاد آدمی را به وجود جهان واقعی از دیدگاه خودش یعنی از دیدگاه تامل پدیده شناسی برای درک معنای آن بررسی و تحلیل کند. برای آگاهی از یک تجربه مثلا تجربه سقط جنین زنان، ادراک آن در درون یک میدان ادراکی، رابطه آگاهی با مدرکانش برای کلیه صور آگاهی، یعنی یادآوریها و تخیل ها و خاطرات و …نیز صادق است. در مورد موضوعات فقط یک نحوه برگشتن به سوی آنها وجود دارد که همان ادراک آنهاست یعنی بازگشت به آنها که فی نفسه همان مشاهده و ادراک آنهاست. در این میان محقق داوری در مورد اینکه چه چیزی واقعی است( نگرش طبیعی)، تا زمانی که بر شالودهای مطمئن تری استوار نشده به حالت تعلیق در می آورد. درک رفتارهای دیگران توسط بدن و رفتارهای ارگانیسم او که در جهان خارجی صورت می‏گیرد با روش پدیدارشناسی ممکن است. در دیدگاه فمینیستی کنترل بر بدن، زنان به عنوان مالک خصوصی بدن خود نگریسته می شوند که تصمیمات باروری و غیره، بر بدن خود را بعهده دارند و در دیدگاه پدیدار شناسی به تقویم بدن اشاره می شود: اینکه در میان اجسام طبیعت آنچه اختصاصا متعلق به فرد است و با دسته ای از ادراکات برخورد می کند که آشکارا تحت کنترل بی واسطه من قرار می گیرد نه فقط جسم که انداموار یا بدن است و معنی پدیده شناسی آن اینست که یگانه جسمی است که بی واسطه بر آن و اندام هایش تسلط دارد و بدن از همه چیز به فرد برای احساس و ادراک نزدیک تر است. در نتیجه درک رفتارهای دیگران توسط بدن و رفتارهای ارگانیسم او که در جهان خارجی صورت می گیرد ممکن می شود و واقعیت یک عین به شکل تفکیک ناپذیری به آگاهی فرد نسبت به آن مربوط می شود. در تحقیق حاضر با شناخت واقعیات تجربه زنان از سقط جنین دیدگاه زنان در تصمیم گیری هایشان راجع به بدنشان در رابطه با سقط جنین مشخص می شود و ابعاد پنهان و به حاشیه رانده شده سقط جنین زنان آشکار می شود.
۴-۳- جامعه آماری و نمونه مورد بررسی
در این تحقیق جامعه آماری مورد نظر را بصورت هدفمند از میان زنان شوهرداری که تجربه سقط جنین ارادی داشته اند و در تهران ساکن بوده اند، انتخاب کردیم و براساس میزان سن، تحصیلات و نوع طبقه درآمدی ، نمونه ما از تیپ های متفاوت برخوردارمی باشد. متغیرها به تفکیک گروه های درآمدی ارائه شده اند تا تفاوت زنان در طبقات درآمدی مختلف مشخص شود چرا که سقط جنین های ناایمن معضلی طبقاتی محسوب می شود. نمونه تحقیق نیز ۲۶ نفر از زنانی می باشند که ۲۰ نفر از آنان بطور تصادفی و ۶ نفر نیز با روش گلوله برفی[۱۹] انتخاب شده اند. نمونه تصادفی شامل زنانی است که به یک مطب مامایی و مرکز بهداشت امیرالمومنین شهرستان رباط کریم از توابع استان تهران وبیمارستانهای شریعتی و امام خمینی و هدایت تهران در زمان مصاحبه( طی ماه های مهر، آبان و آذر ۱۳۸۵)، مورد مصاحبه قرار گرفته و طی تحقیق و پرسش از آنها مشخص شده که سابقه سقط ارادی داشته اند. نمونه هایی که با روش گلوله برفی انتخاب شده اند شامل تعدادی از زنان ساکن تهران می باشد که سابقه سقط ارادی داشته اند و محقق طی تحقیق و پرس و جو ، موفق به مصاحبه با آنان شده است.
۵-۳- متغیر های مورد بررسی
در تحقیق حاضر به دنبال پاسخگویی به سوالات زیر می باشیم:
۱- سوالات زمینه ای
– سن
– محل تولد
– محل سکونت
– سطح تحصیلات
– مذهب: مذهبی بودن( رعایت حجاب اسلامی، خواندن نماز روزانه، گرفتن روزه ماه رمضان)، مذهبی نبودن.
– تعداد فرزند و جنسیت شان
– وضعیت اشتغال
– در صورت شاغل بودن نوع شغل
– درآود ماهیانه زن
– درآمد ماهیانه شوهر
– نوع واحد مسکونی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...