کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو


 



موقعیت‏های بالقوه،تصویب مقرراتی به‏منظور پویایی لازم و پرکردن خلأهای‏ حمایتی،ضرری به نظر می‏رسد،اهدافی از قبیل ترویج زندگی بدون‏ خشونت؛جرم‏انگاری خشونت‏های خانگی با هدف حمایت از تمام اقشار آسیب‏پذیر ازجمله زنان،کودکان و سالمندان؛جرم‏انگاری همسرآزاری؛ برخورد کیفری با موارد تبعیض جنسی در محل کار و هرگونه سوءاستفاده مبتنی‏ بر جنسیت یا آزارهای روحی در محیط های کاری از سوی کارفرمایان،همکاران‏ و حتی مراجعان مرد نسبت به کارمندان و کارگزاران زن؛و منع هرگونه بهره‏کشی از زنان در کار و فعالیت‏های غیرقانونی.
همچنین،اصلاح مقررات کیفری ازجمله بازبینی مواد قانونی ناظر بر سن‏ مسئولیت کیفری، همسرکشی،فرزندکشی‏و مقررات راجع به قتل،قطع‏ عضو و ضرب و جرح از جهت امور مربوط به دیه و قصاص، نیز از جمله اقدامات‏ ضروری در راستای تدابیر تقنینی خواهند بود.
درنهایت نیز باید به توسعه امکان قانونی استفاده از ضمانت اجراهای مفید علیه مردان مرتکب خشونت‏های مبتنی بر جنسیت اشاره کرد.چنین به نظر می‏رسد که از مهم‏ترین اقدامات در راستای پیش‏گیری از تکرار خشونت علیه‏ زنان،برخورد صحیح و مفید با مرتکبین این نوع خشونت‏هاست،به نحوی که‏ قانون‏گذاران باید در اتخاذ واکنش‏هایی مناسب برای بازداری مردان از تکرار خشونت تلاش کنند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

سودمندترین گزینه،اتخاذ روش‏های اصلاحی،بازدارنده و نفی‏ مجازات‏های انتقام‏جویانه و توسل به واکنش‏های خالی از عنصر عاطفی( ر. ک: تبصره ۱ ماده ۴۹ قانون مجازات اسلامی) ، (ر.ک:ماده ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی)، ( ر.ک:ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی) ، (ر.ک:مواد ۲۰۹،۲۱۰،۲۷۳ و ۳۰۰ قانون مجازات اسلامی). و مملو از آثار مثبت تربیتی است.استفاده از تدابیری مثل انجام خدمات عام‏المنفعه، جزای نقدی روزانه،تقویت و گسترش احساس مسئولیت،الزام به یادگیری‏ رفتارهای جنسی مناسب در مورد مرتکبین خشونت‏های جنسی،الزام به منع‏ ملاقات مرتکب با زن و فرزندان،تحت نظارت مستمر قرار دادن مرتکب‏ خشونت در طی دوران تحمل مجازات‏های محدودکننده حقوق اجتماعی و… در زمره مهم‏ترین پیشنهادها در راستای اصلاح مجازات‏های مرتکبین‏ خشونت‏های مبتنی بر جنسیت به شمار می‏روند( عظیم زاده، ۱۳۸۳: ۱۰۱)

۳-۲-۳- لزوم عملکرد پویای نهادهای اجرائی(سیاست جنایی اجرایی)

در مرحله پیش از وقوع خشونت علیه زنان،به‏رغم نقش ارزنده قانون‏گذار،باید به سهم عمده نهادهای اجرائی جامعه در بازدارندگی از وقوع خشونت اشاره‏ کرد.در اینجا ،هدف از کاربرد اصطلاح«نهادهای اجرائی در مرحله پیش از خشونت»بیشتر پلیس و نیروهای انتظامی جامعه است که به‏عنوان بازوان‏ اجرائی دولت در اجرای سیاست پیش‏گیرانهء کیفری به ایفای نقش می‏پردازند.(مهرآ،‌۱۳۸۳: ۲۵)
در مسیر خارج ساختن زن از چرخه خشونت باید به پویاسازی کارکردهای‏ پلیس،اعم‏از پلیس قضائی و پلیس اداری،پرداخت به‏ویژه پلیس اداری که در مقام پیش‏گیری از وقوع جرم فعال است.«پلیس اداری یا تأمینی»یا«پلیس‏ نظم»موظف به جلوگیری از وقوع جرم و حفظ نظم و امنیت است.«پلیس‏ قضائی»وظیفه کشف جرم و مساعدت به دادسرا در تحقیقات مربوط به جرم را برعهده دارد.بنابراین به نظر می‏رسد که اگر خشونت و آزارهای مبتنی‏ بر جنسیت را امری مستلزم حمایت پلیس از بزه‏دیده فرض کنیم،در عین‏ حال باید پلیس را اولین نهادی تصور کنیم که زن خود را در جامعه به آن‏ محق می‏داند.
زنان در معرض خشونت که همواره در پی حمایت یک نهاد اجتماعی‏اند،اگر خود را صرفا به جهت جنسیت محروم از این حمایت احساس کنند ناگزیر در مسیر خشونت باقی‏مانده و خشونت مضاعفی ناشی از بی‏تفاوتی جامه را نیز محتمل خواهند شد.
ساختار پلیس در جامعه ایرانی در وهله نخست،فاقد تقسیم‏بندی مذکور به«پلیس اداری پیش‏گیرنده»و«پلیس قضائی مساعدت‏کننده»است.از سوی دیگر،در همین ساختار واحد نیز به‏رغم وجود شاخه‏های تخصصی کشف‏ جرم،شاخه‏ای تعلیم‏دیده در رویارویی با خشونت علیه زنان وجود ندارد؛ شاخه‏ای که قادر باشد زنان در معرض تهدید به خشونت را نه‏تنها فورا از چرخه‏ خشونت خارج سازد بلکه آنان را به نحو صحیح و با هدف استمداد از مراجع‏ قضائی به سمت ساختار قضائی سوق دهد.
کمبود نیروهای پلیسی آموزش‏دیده در شناسایی قربانیان بالقوهء خشونت‏های جنسیت مأبانه،فقدان یا کمبود نیروهای پلیس زن در مفهوم‏ حرفه‏ای و تخصصی،نبود شاخه‏های مجرب پلیسی برای حمایت فوری از زنان‏ پناه‏جو،عدم‏تعقیب بهنگام مردان خشونت‏گرا بلافاصله پس از اولین گزارش و ضعف اقدامات تأمینی نسبت به عاملین تهدیدکننده خشونت‏های جنسی و خانوادگی علیه زنان،از مهم‏ترین نواقص موجود در ساختار پلیسی کنونی است. .(مهرآ ،‌۱۳۸۳: ۳۵)
تشکیل پلیس اداری و تفکیک آن از پلیس قضائی،تقویت و افزایش امکانات‏ و اختیارات ایشان،ایجاد گشت‏های پلیسی در خیابان‏ها،اقدامات بازدارنده در قالب توجه به مساعدت‏طلبی زن در معرض خشونت،عملکرد حتمی،قطعی‏ و فوری پلیس،نه‏تنها حس اعتماد و اطمینان بزه‏دیدگان به نیروهای انتظامی را افزایش می‏دهد بلکه به عاملین خشونت نیز هشدار خواهد داد که به محض‏ هرگونه رفتار خطرناک و تهدیدآمیز علیه زنان،با اولین تماس بزه‏دیدهء بالقوه با مرکز فوریت‏های پلیسی،مرتکب بالقوه با برخورد مناسب قانونی روبه‏رو و متوقف می‏گردد.(ابرندآبادی، ۱۳۷۳: ۱۱۲)
راهکارهای زیر در زمره تدابیر مفید برای فعال ساختن ساختار پلیسی یک‏ جامعه محسوب می‏شوند که به کار بستن آنها در جامعه ایرانی،اقدامی‏ امیدوارکننده در پرکردن خلأهای حمایتی از زنان در مرحله قبل از وقوع خشونت‏ خواهد بود.

۳-۲-۳-۱- پرورش نیروهای متخصص با وظیفه بازدارندگی

افزایش حساسیت پلیس نسبت به اقشار آسیب‏پذیر،ایجاد حس مسئولیت‏ در ایشان نسبت به پناه‏جویی زنان خشونت‏دیده،تخصصی کردن اقدامات‏ پلیس اداری از لحاظ پیش‏گیرندگی و پلیس قضائی از لحاظ کشف بموقع جرم‏ با تعقیب فوری و متوقف ساختن فرایند خشونت و همکاری تنگاتنگ این دو شاخه پلیسی از اولین اقدامات،در راستای پرورش نیروهای آموزش‏دیده در حمایت از بزه‏دیدگان بالقوهء خشونت‏های جنسیت‏مأبانه است.همچنان‏که‏ گفته شد در ایران،پلیس اداری و قضائی به مفهوم اخص کلمه پدیده نیامده‏ و تنها اخیرا تلاش‏هایی در جهت ایجاد ساختار پلیس قضائی صورت گرفته‏ که‏ آن نیز مخالفت‏هایی را در پی داشته است اما نباید فراموش کرد که توجه‏ بیشتر کارشناسان امر به این دو نهاد،که به موازات هم قدم برمی‏دارند اثری مثبت‏ در مبارزه با جرائم و خشونت‏ها،به‏خصوص در مرحله قبل از وقوع جرم خواهد داشت.
فراهم کردن شرایط لازم برای آموزش نیروهای انتظامی تحت ساختار قضائی و حقوق جامعه که طرز صحیح و نحوه برخورد مؤثر با بزه‏دیدهء بالقوه و عامل خشونت را آموخته‏اند،از نتایج سیاست جنائی‏ای می‏باشد که تلاشش را معطوف به بازدارندگی و یافتن راه‏حل مسئله قبل از وقوع کرده است.حضور بموقع و سریع در محل خشونت پس از اولین درخواست کمک از سوی زن در معرض خطر یا حتی زن خشونت‏دیده،وجود پایگاه‏های پلیسی در فواصل‏ مناسب منطقه‏ای جهت دسترسی آسان و بموقع زنان به نزدیک‏ترین مرکز انتظامی،تجهیز امکانات پلیس به تلفن‏های تماس سریع در یک شبکه ارتباطی‏ مناسب،تربیت شاخه‏های حرفه‏ای و مجزای نیروی انتظامی در برخورد با مرتکبین خشونت علیه زنان با ارائه آموزه‏های کیفرشناسانه،جامعه‏شناسانه، روان‏شناختی و جرم‏شناختی،پیرامون درک شرایط آسیب‏پذیر بزه‏دیدگان در دانشکده‏های پلیس و تأکید بر داشتن رفتاری توأم با همدردی و عاری از هرگونه‏ پیش‏داوری‏های مغرضانه نسبت به زنان بزه‏دیده،و تجهیز این شاخهء مستقل‏ به امکاناتی برای خارج کردن سریع بزه‏دیده از چرخه خشونت،ایجاد امنیت از طریق همکاری تنگاتنگ با نهادهای قضائی و دولتی و شناسایی بموقع عاملین‏ بالقوه خشونت از سوی افسران پلیس قضائی،از مهم‏ترین تدابیری هستند که‏ در جهت تقویب و تربیت نیروهای آموزش‏دیدهء ویژه،در حمایتاز زنان در معرض خشونت ضروری می‏نماید. (ابرندآبادی، ۱۳۷۳: ۱۱۴)

۳-۲-۳-۲- به کارگیری پلیس زن

وجود نیروی انتظامی آموزش‏دیده از ضرورت‏های ساختار پلیسی جامعه‏ای‏ است که به حمایت از زنان بها می‏دهد.بی‏شک حاکمیت افکار مردسالارانه که‏ امروزه در اکثر جوامع به چشم می‏خورد،می‏تواند موانعی را بر سر حمایت‏های‏ پیش‏گیرانه از زنان فراهم سازد.در این فضای مردسالارانه،کمبود نیروهای آموزش‏دیده زن نسبت به مردان،مزید بر علت شده و این موانع را بیشتر می‏کند، هرچند در جامعه ایرانی امکان حضور زنان در نیروهای پلیس وجود دارد و طرح‏ استخدام زنان در نیروهای انتظامی در راستای ماده ۲۰ مقررات استخدامی نیروی‏ انتظامی جنبه رسمی و قانونی یافته است،هنوز جای‏ شاخه‏های آموزش‏دیده پلیس زن که به‏طور مستقل برای مبارزه با خشونت‏گرایی جنسیت‏مأبانه و حمایت از زنان بزه‏دیدهء خشونت آموزش دیده‏ باشند خالی است.چنین نیروهایی از زنان در ساختار پلیس و انتظامی قادر خواهند بود جوّی توأم با اعتماد و تأمین آرامش و امنیت را برای بزه‏دیدگان ایجاد کرده و به شکلی حرفه‏ای و با آمادگی‏های لازم با موضوع برخورد کنند.(مهرپور، ۱۳۷۹: ۶۵)
به کارگیری نیروهای زن در تشکیلات پلیس برای تقویت حس‏ همدردی با همجنسان بزه‏دیده‏شان و آشناسازی ایشان با معضلات خاص‏ زنان بی‏تردید به نحوی مساعدتر اعتماد لازم میان بزه‏دیدگان خشونت علیه‏ زنان و دستگاه پلیسی را ایجاد می‏کند.زیرا از نگاه زن در معرض خشونت یا خشونت‏دیده،یک نهاد پلیسی مردمحور،تداعی‏کنندهء مجموعه‏ای‏ مردسالار برای اوست که گویی زن و حمایت از او در آن جایگاهی ندارد.در این صورت ایجاد ارتباط متقابل صمیمانه در حمایت از زن ستم‏دیده و جلب‏ اعتماد او دشوارتر خواهد شد و دلیل عمده‏ای در عدم تمایل زنان برای‏ استمداد از نیروهای پلیس به محض وقوع خشونت یا تهدید به وقوع‏ خشون به شمار می‏آید.
بنابراین با حذف موانع و مشکلات مربوط به دسترسی زنان به مشاغل پلیس‏ باید مشارکت زنان در عدالت کیفری را تقویت کرد. (مهرپور، ۱۳۷۹: ۶۶)
باوجود برخی موانع فرهنگی ناشی از فرهنگ مردسالارانه،عده‏ای بر این‏ باورند که برخی از وظایف پلیس برای افسران زن مناسب نیست یا دیدگاه‏ دیگری از تأثیر حضور زنان بر تضعیف انسجام و یکپارچگی مردانه حاکم بر سازمان پلیس سخن می‏گوید و بر این باور است که مشارکت زنان در این حوزه‏ امنیت مردان پلیس را در معرض تهدید قرار خواهد داد .اما تحقیقات‏ گسترده نشان داده است که پلیس‏های زن گذشته از تفاوت‏هایی که در ساختار زیستی و روش‏های سازگاری با اجتماع و حرفه پلیس با مردان دارند،می‏توانند همانند مردان همکار خود،به‏خوبی از عهده انجام مأموریت‏های پلیسی در زمینه مبارزه با جرم،برقراری نظم و امنیت و ارائه خدمات امنیتی و انتظامی مورد نیاز اجتماع برآیند
در راستای فراهم کردن امکان مشارکت زنان در حوزه پلیس به‏عنوان حرکتی‏ حمایت‏گرایانه پیشنهادهای زیر مورد توجه‏اند:
۱- توسعهء مشارکت زنان پلیس در پاسگاه‏ها و کلانتری‏ها در سایه تحولات‏ نویت عدالت کیفری به منظور گسترش تدابیر پیش‏گیرانه و اصلاحی و تربیتی.
۲- الزامی کردن حضور افسران زن در تحقیقات پلیسی از زنان و دختران و در فرایند میانجیگری کیفری به‏خصوص در خشونت‏های خانگی.
۳- ایجاد یک میان‏کنش منطقی میان کارکنان زن و مرد در سازمان پلیس با هدف ارتقای جایگاه پلیس زن(عظیم زاده ،‌۱۳۸۳: ۳۹)

۳-۲-۳-۳- ضرورت اقدام فوری نسبت به مرتکب بالقوه خشونت

اقدام سریع و فوری پلیس و نیروهای انتظامی برای خارج کردن زن از قلمرو خشونتی که او را بالقوه تهدید می‏کند،راهکاری است که در صورت فقدان منابع قانونی نمی‏توان به آن متوسل شد.زیرا اصولا پلیس و نیروی انتظامی زمانی‏ باید وارد عمل شوند که جرمی واقع شده و به مرحله اعلام جرم رسیده باشد.اما اگر هدف کاهش مواردخشونت و حمایت از اقشار آسیب‏پذیر جامعه،ازجمله‏ زنانی باشد که به‏طور بالقوه همواره در معرض خشونت‏اند،می‏توان به کاهش‏ خشونت علیه زنان و پیش‏گیری از بزه‏دیدگی‏های مکرر آنان امیدوار بود.این‏ در صورتی است که قانون‏گذار ضمن توجه به این مهم،این وظیفه را با اختیارات‏ لازم به نیروهای انتظامی محول سازد تا بیشترین تلاش خود را در جهت اقدام‏ بموقع برای رهایی بزه‏دیدهء در معرض خشونت به کار ببندند.
اقدام فوری به محض اولین تماس تلفنی یا حضوری بزه‏دیده با مراکز انتظامی و پلیسی،پذیرش سریع شکایت زن تهدیدشده به خشونت،منوط نکردن این اقدام به طی مراحل اداری دست‏وپاگیر،گامی مهم در توقف هرچه‏ سریع‏تر چرخه خشونت می‏باشد،به‏خصوص اگر بین نهادهای دولتی کمک به‏ زنان در معرض خشونت با مراکز انتظامی و پلیسی ازاین حیث همکاری‏های‏ تنگاتنگ وجود داشته باشد.زیرا مراجعه زنان به این مراکزامن و پناه‏جویی‏ آنان به نهادهای کمک‏رسانی،حمایت قطعی و فوری‏تری را از زن،به دلیل‏ حضور ارکان کلیدی این مراکز در نیروهای پلیس که فعالانه در شاخه‏های‏ تخصصی حمایت از بزه‏دیدگان خشونت شرکت می‏ نمایند،محقق خواهد ساخت.درصورتی‏که بین مراکز انتظامی و افسران پلیس شاغل در گروه‏های‏ حمایتی از زنان که در امر مهار خشونت فعال‏اند ارتباط برقرار شود و به مبادله‏ اطلاعات با یکدیگر بپردازند،بزه‏دیده بهتر حمایت می‏شود.زیرا مراکز پلیس‏ معمولا گرفتار تراکم مراجعان‏اند و زنان خشونت‏دیده باید در نوبت بمانند، ولی یکی از ثمرات همکاری گروه‏های زنان با نیروهای انتظامی این است‏ که بزه‏دیدگان خشونت در مواقع ضروری با معرفی گروه زنان فعال شهر یا به همراهی یکی از آنان خارج از نوبت،از خدمات پلیس بهره‏مند می‏شوند. (عظیم زاده ،‌۱۳۸۳: ۴۱)

مبحث سوم : راهکارهای نهادهای کیفری در پیشگیری از بزه دیدگی زنان

لزوم مشارکت جامعه مدنی در استراتژی مبارزه با بزهکاری اعم از پیشگیری یا سرکوب ،‌از دستاوردهای ناشی از سیاست جنایی محسوب می شود. سیاست جنایی که می تواند در قلمرو سیاست اجتماعی نیز قرار بگیرد. برای کنترل و مهار جرم ، از ابزارهای حقوق جزا در قالب سیاست جنایی ، تقنینی قضایی و اجرائی استفاده کرده و از نیروهای مردمی نیز در قالب (سیاست جنایی مشارکتی ) بهره می برند یعنی برداشت مردم از پیام قانونگذار، مجازات ها ، جرم ، یا طرز تلقی و برداشت مردم از سیاست جنایی و شرکت آنان در مبارزه علیه جرم از طریق خودجوش یا سازمان یافته که در مورد اخیر نوعی مردمی کردن دستگاه عدالت کیفری مشاهده می گردد.
احیای تشکیلات مردمی برای کنترل بزهکاری می تواند به صور مختلفی چون پیشگیری میانجگیری و حتی در هنگام اجرای کیفر یا واکنش های اجتماعی علیه بزهکاری تحقق یابد.
در کنار نهادهای مردمی ،‌نهادهای دولتی ای که لزوما به امور کیفری نمی پردازند نیز می تواند از جمله نهادهای غیر کیفری محسوب شوند که با همکاری تنگاتنگ جامعه مدنی و دستگاه های قضایی در پیشبرد اهداف حمایت از زمان بزه دیده قادر به انجام تدابیر موثر باشند.
ارکان فعال دولتی و غیر دولتی مذکور جهت پیشگیری های ناظر بر مرحله قبل از وقوع جرم سعی خود را باید بر کنترل خشونت های جنسیت مآبانه با ارتقای سطح اندیشه غالب در جامعه و فرهنگ سازی مرتبط با آرمان های ضد خشونت معطوف سازند.
تحقیقات بشر در مورد دلایل ، پیامدها و اتخاذ راه حل برای مبارزه با خشونت علیه زنان از جمله مهمترین اقدمات پیش گیرنده محسوب می شوند. هر چند این تحقیقات توسط مقامات دولتی به دلیل قرار گرفتن زن در قلمرو خصوصی خانواده با دشواری روبرو شده این موانع فرهنگی و اجتماعی برداشته شوند تا مطالعات نهادهای دولتی بر نیازهای زنان و استفاده از روش های پیش گیری از تکرار خشونت ممکن گردد.
وظیفه دولت از لحاظ ایجاد فرصت های برابر ، تضمین حقوق زنان و بسیج سرمایه های مالی و غیر مالی در فراهم ساختن زمینه های حمایتی از زنان در مراحل قبل و بعد از خشونت از رویکردهای مثبت و قدرتمند دولتی برای تقلیل خشونت های مبتنی برجنسیت است که در این مهم دولت باید زمینه فعالیت سازمان های غیر دولتی را فراهم سازد زیرا نهادهای مردمی مذکور که با تاکید بر فعالیت جمعی و اشتراک مساعی و مساعدت های مالی مردم در راه رفع معضلات اجتماعی گام بر می دارند به شکل خود گردان سازمان یافته و مستقل از سازوکارهای دولتی و سیاست گذاری های حکومتی بوده و به جهت غیر انتفاعی بودن و علاقه مندی به فعالیتهای مربوط به دغدغه های می بهتر می توانند به جلب توجه مراجع حکومتی جهت رفع مشکلات خاص اقشار آسیب پذیر از جمله زنان پرداخته و با حداقل دستگاه های دولتی را در اتخاذ راهبردهای مفید مساعدت کنند.
بر این اساس مواد زیر را می توان از جمله مهم ترین تدابیر پیش گیرانه ای تصور کرد که با همکاری های دو جانبه نهادهای دولتی و نهادهای مردمی قابل اعمال می باشند.

۳-۳-۱- تقویت اطلاعات آماری و ارتقای افکار عمومی

آماری کیفری یکی از وسایل ضروری در تحقیقات جرم شناسی اند که امکان بررسی تحولات عمومی بزهکاری ، تغییرات و ترکیبات آن را با شرایط فردی که جغرافیایی اجتماعی اقتصادی و سیاسی فراهم می سازند. این آمارها به اقساطی تقسیم می شوند از قبیل آمار کیفری کلی و آمار کیفری در موضوعات خاصی که نوع دوم از طریق مراکز مختلف مثل وزارت کشور ،‌وزارت دادگستری ، زندان ها و سازمان های خاص حمایتی و از طریق پژوهشگران و مؤسسات تحقیقی تهیه می گردد.
تقویت و توانمندسازی نهادهای دولتی در دستیابی به اطلاعات آماری دقیق پیرامون خشونت علیه زنان ، سایر نهادهای تقنینی و قضایی را نیز در شناخت عمیق و شدت چنین فاجعه ای مساعدت خواهد کرد. فقر آماری مربوط به میزان دقیق بزه دیدگان به خصوص در رابطه با خشونت های جنسی تا جایی در ایران مشهود است که تاکنون قوه قضائیه یا مراکز آماری رسمی کشور قادر به ارائه آماری دقیق و رسمی از زنان بزه دیده نبوده اند هر چند در این اواخراخبار برخی تلاش ها جهت کسب اطلاعات اماری و در این باب از گوشه و کنار به گوش می رسد.
در کنار تلاش برای ارتقاء آمارهای رسمی پیرامون بزه دیدگی و شدت آن در میان زنان که خود از ابزارهای مستقلی می باشند که سطح دانش افکار عمومی را نسبت به عمق خشونت علیه زنان تعالی می بخشد باید تلاش هایی همسو با تدابیر فوق برای ارتقای سطح آگاهی عمومی با کمک نهادهای دولتی و غیر دولتی واقع گردد.
آگاه سازی جامعه از طریق دولت و وظیفه تفهیم حقوق شهروندی زنان و تغییر این باور غلط که زنان شهروند درجه دوم نیستند. راهکارهای ضروری و تکمیلی می باشند و در عین حال روشی مناسب و موثر در تغییرات ساختار ذهنی مردان است. دولت با در اختیار داشتن وسایل لازم در اطلاع رسانی رسانه ها و سازمان های موثر در ترویج اندیشه ها و هنجارها که مجموعه های تحت نظارت دولت اند می تواند قدمی مثبت در افزایش اطلاعات جامعه در زمینه خشونت علیه زنان و حقوق انسانی ایشان بردارد. سازمان های غیر دولتی نیز به موازات دولت به همان اندازه در مسیر فرهنگ سازی صحیح جنسی قادر خواهند بود که با تمرکز تلاش های خویش جامعه را از حجم گسترده این معضل اجتماعی مطلع سازند. این نهادهای مردمی در حیطه حقوق زنان و انتشار نشریات فرهنگی و آموزشی و با ایجاد کارگاههای آموزشی در سطح خرد و کلان خواهند توانست که نهادهای دولتی را در اطلاع رسانی ، تغییر الگوهای تعصب گرایانه سنتی و ایجاد تصویری مثبت از حضور زن در اجتماع یاری رسانند و حتی می توان امیدوار بود که فعالان حقوق زن بتوانند در گذر زمان با ایجاد گروه های رسمی و غیر رسمی تبدیل به نیرویی جهت اعمال فشار به نهادهای قانونگذاری شور شده و ضمن ایجاد همایش های حقوقی و انتشار وسیع نقدهایی که قانون این نهادها را در جریان موانع قانونی که در برابر تعدیل خشونت زنان وجود دارد بگذارند.

۳-۳-۲- ایجاد مراکز مشاوره و خطوط بحران

تخصیص بودجه و استفاده از امکانات تخصصی و بهره مندی از کارشناسان برای تشکیل وتوسعه مراکز دولتی و غیر دولتی مشاوره ای در زمره تدابیر بازدارنده قبل از وقوع خشونت بر زنان می باشد. بنابراین هدف وجود مراکزی است که بطور رایگان و یا با کمترین هزینه به ارائه اطلاعات مشاوره ای در زمینه مسائل خانوادگی حل اختلاف زوجین مشاوره های روانی ، پزشکی و بهداشتی به خصوص در زمینه روابط سالم جنسی بپردازند. و یا با همکاری نهادهای حقوقی و قضایی اطلاعات زنان را در زمینه قوانین حمایتی و امکان عملی برخورد قضایی و کیفری با مرتکبین خشونت بالا ببرند و مسیر صحیح اقدام قانونی علیه فاعلین چنین خشونت هایی را توام با چگونگی نحوه مطالبه خسارت به بزه دیده نشان دهند.
همچنین این مراکز می توانند خانواده های که در معرض خشونت را با کمک شاخه های محلی خود شناسایی کرده و با کنکاش در عمق روابط زن و مرد به ریشه های معضل آنان پرداخته و سعی خود را در ایجاد ارتباط صمیمانه با ایشان و

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1401-04-05] [ 09:19:00 ب.ظ ]




تحقیقات کاربردی که عبارتست از ……….
تحقیقات عملی که عبارتست از ………………
این تحقیق به لحاظ نوع هدف، از انجایی­که در خصوص موقعیت­ها و مسایل ملموس جامعه می­باشد، از نوع کاربردی است.
همچنین تحقیقات از نوع ماهیت سوال به سه دسته تقسیم می­شوند:
تحقیقات تاریخی که عبارتست از ……….
تحقیقات توصیفی که عبارتست از ……….
تحقیقات تجربی که عبارتست از ………………
این تحقیق به لحاظ نوع سوال تحقیق، توصیفی می­باشد.
ضمنا تحقیقات توصیفی، به چند دسته تقسیم می­شوند، که عبارتند از:
تحقیق ارزشیابی، پی­گیری، موردی، پیمایشی، ارتباطی یا همبستگی، علی و ……..
این تحقیق به این لحاظ، از نوع موردی یا موردکاوی می­باشد.
۳-۲- جامعه آماری
کلیه تصادفات برون­شهری که در استان مازندران در سال ۱۳۹۲ اتفاق افتاد است..
۳-۳- چگونگی روش گزینش گروه­ ها (نمونه­ها)
با توجه به اینکه از آمارهای اداره کل حمل و نقل و پایانه ­های مازندران و اداتره کل پزشکی قانونی استان مازندران استفاده شده بنابراین نمونه گیری نداشتم.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۳-۴- ابزار اندازه گیری و جمع آوری اطلاعات
اسناد و مدارک و مطالعات کتابخانه­ای
۱) اسناد موجود در اداره کل حمل و نقل و پایانه ­های استان مازندران.
۲) اسناد موجود در اداره کل پزشکی قانونی استان مازندران.
۳-۵- پایایی و روایی ابزار
از آنجایی­که ابزار جمع­آوری آمار و اطلاعات مبتنی بر مستندات تایید شده موجود در اداره کل حمل و نقل و پایانه ­های مازندران و اداره کل پزشکی قانونی می­باشد که نیاز به سنجش پایایی و روایی ابزار نبوده است.
۳-۶- روش­های آماری مورد استفاده
از شاخص­ های آماری استفاده شده است.
میانگین، میانه، نما، انحراف از معیار
استفاده از نمودارهای دایره­ای، ستونی، پراکنش
فصل چهارم
تجزیه و تحلیل آماری
۴-۱- مقدمه:
برای واکاوی تلفات ناشی از تصادفات جاده­ای استان مازندران، نیاز به بررسی تلفات سوانح رانندگی و تصادفات کشور است. از همین روی نخست به بررسی تلفات سوانح رانندگی و تصادفات کشور پرداخته و پس از آن تلفات تصادفات جاده­ای (برون­شهری و روستایی) کشور و سپس سهم راه­های برون­شهری و روستایی در تلفات ناشی از تصادفات جاده­ای مورد بررسی قرار گرفته است.
۴-۱-۱- تلفات سوانح رانندگی و تصادفات کشور
روند رو به رشد سوانح رانندگی و تلفات تصادفات کشور که از اوایل دهه‌ ۱۳۷۰ آغاز شد، ادامه یافت ‌تا اینکه در اواخر سال ۱۳۸۲ میزان تلفات تصادفات رانندگی کشور به ۲۸ هزار در سال رسید. مقایسه‏ تصادف‏ات رانندگی ایران و سایر کشورها نشان می‏‌دهد که در سال‌های ۱۳۷۵-۱۳۷۳بر عکس بسیاری از کشورها، تصادفات رانندگی ایران ۵۵ درصد رشد داشته است، همچنین شاخص مربوط به تعداد قربانیان تصادفات ایران چند برابر شاخص‏ مشابه در کشورهای دیگر است.
با توجه به آمار سازمان راهداری و حمل و نقل جاده­ای کشور از سال ۱۳۷۳ تا سال ۱۳۸۴ آمار تلفات سوانح رانندگی رشد متوسط سالیانه ۹.۳ درصد داشته است در حالی که این آمار از سال ۱۳۸۳ تا پایان سال ۱۳۹۲ کاهش متوسط سالیانه ۵ درصد داشته است. بنابراین روند تلفات جاده‌‌ای در کشور رو به کاهش است .
نمودار۴-۱- روند ایمنی در چند سال گذشته کشور
نمودار۴-۲- روند شاخص تلفات رانندگی به ۱۰ هزار وسیله نقلیه
نمودار۴-۳- روند شاخص تلفات رانندگی به ۱۰۰ هزار نفر جمعیت کشور
نمودار۴-۴- روند درصد تغییرات تلفات حوادث رانندگی در چند سال گذشته کشور
۴-۱-۲- تلفات تصادفات جاده­ای (برون شهری و روستایی) کشور
بر اساس آمار سازمان راهداری و حمل و نقل جاده­ای کشور از سال ۱۳۷۳ تا سال ۱۳۸۴ آمار تلفات ناشی از تصادفات جاده­ای (سوانح رانندگی برون شهری و روستایی) کشور رشد متوسط سالیانه ۹.۱ درصد داشته است در حالی که این آمار از سال ۱۳۸۳ تا پایان سال ۱۳۹۲ کاهش متوسط سالیانه ۴.۲ درصد داشته است. همچنین چنانچه همان روند پیشین ادامه می­یافت می­باست در پایان سال ۱۳۹۳ تعداد ۳۷۴۳۱ کشته داشته باشیم در حالی­که با واپایش روند طی ۸ سال (۱۳۸۵ تا ۱۳۹۲) تلفات ناشی از تصادفات جاده­ای (سوانح رانندگی برون شهری و روستایی) با کاهش میانگین سالیانه ۴.۲ درصد به ۱۲۸۶۴ رسیده است.
نمودار۴-۵- روند کاهشی در تلفات تصادفات جاده­ای (برون شهری و روستایی) کشور
نمودار۴-۶- روند تغییرات تلفات تصادفات جاده­ای (برون‌شهری و روستایی) کشور در ۱۰ سال گذشته
۴-۱-۳- سهم راه­های برون­شهری و روستایی در تلفات ناشی از تصادفات جاده­ای
بررسی­ها نشان می­دهد سهم تلفات ناشی از تصادفات برون­شهری (از کل تلفات ناشی از تصادفات جاده­ای) از ۵۹ درصد سال ۱۳۸۸ به ۶۴.۲ درصد در سال ۱۳۹۲ رسیده است. در حالی­که سهم تلفات ناشی از تصادفات روستایی (از کل تلفات ناشی از تصادفات جاده­ای) از ۹.۵ درصد سال ۱۳۸۸ به ۷.۲ درصد سال ۱۳۹۲ رسیده است. سهم راه­های برون­شهری در تلفات ناشی از تصادفات جاده­ای (تصادفات برون­شهری و روستایی) از سال ۱۳۸۸ تا سال ۱۳۹۲روند افزایشی داشته است. روند ۵ ساله آمار تلفات ناشی از تصادفات جاده­ای نشانگر این است که علیرغم کاهش تلفات در مجموع راه­های برون­شهری و روستایی، کاهش تلفات در راه­های برون­شهری شتاب کمتری به خود گرفته است.
بررسی تلفات ناشی از تصادفات جاده­ای (تصادفات برون­شهری و روستایی) نشان می­دهد شمار کشته­ها از ۱۳۵۷۵ نفر با ۵.۲ درصد کاهش به ۱۲۸۶۴ نفر در سال ۱۳۹۲ رسیده است. همچنین تلفات ناشی از تصادفات برون­شهری از ۱۱۸۱۱ نفر با ۲.۱ درصد کاهش به ۱۱۵۶۸ کشته در سال ۱۳۹۲ رسیده و تلفات ناشی از تصادفات روستایی از ۱۷۶۴ نفر با ۲۶.۵ درصد کاهش به ۱۲۹۶ کشته در سال ۱۳۹۲ رسیده است. در واقع مجموع تلفات ناشی از تصادفات جاده­ای (تصادفات برون­شهری و روستایی) سال ۱۳۹۲ نسبت به سال ۱۳۹۱، ۷۱۱ نفر کمتر بوده است. همچنین تلفات ناشی از تصادفات برون­شهری سال ۱۳۹۲ نسبت به سال ۱۳۹۱، ۲۴۳ نفر کمتر بوده و تلفات ناشی از تصادفات روستایی سال ۱۳۹۲ نسبت به سال ۱۳۹۱، ۴۶۸ نفر کمتر بوده است.
نمودار۴-۷- سهم راه های برون شهری و روستایی در تلفات تصادفات جاده­ای
جدول۴-۱- سهم راه­های برون شهری و روستایی در تلفات تصادفات جاده­ای کشور

سال
کل تلفات
حوادث رانندگی تلفات تصادفات جاده ای تلفات تصادفات
برون­شهری
سهم از کل

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:19:00 ب.ظ ]




در سنت اسلامی اکثر فلاسفهی مسلمان به سبب اعتقاد به وجود نفس و اثبات تجرد آن، ملاک این‌همانیِ شخص اخروی و شخص دنیوی را نفس میدانند و این در حالی است که بدن با مرگ نابود شده و از بین رفته است و تنها نفس است که به سبب تجردش، با مرگ و نابودی بدن از بین نمیرود و به عنوان ملاک تشخیص هویت شخص در آخرت باقی میماند. این دسته از فلاسفه با اینکه انسان را موجودی دو ساحتی میدانند اما معتقدند نفس هنگام مرگ، بدن خود را کاملاً رها میکند و مستقل از آن به زندگی و حیات پس از مرگ ادامه میدهد و بنابراین فقط نفس ملاک اینهمانی شخص خواهد بود و بدن هیچ نقشی در آن نخواهد داشت.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

البته لازم به ذکر است که برخی دیگر از فلاسفهی مسلمان از جمله متکلمان، نهتنها انسان را در دنیا موجودی مرکب از جسم و روح میدانند بلکه معتقدند حقیقت انسان مجموع دو ساحت جسم و روح در تمام عوالم است و به همین سبب حضور بدن در آخرت نیز ضروری خواهد بود. بنابراین این دسته از متکلمان و فلاسفه که حقیقت انسان را در پرتو نفس و بدن میدانند و معتقد به معاد جسمانی ـ روحانی هستند، با ارائه دیدگاه های مختلف به نحوی سعی در ارائه تبیین قابل قبولی از مسألهی بدن اخروی داشتهاند. زیرا از نظر آنها اگرچه نفس، ملاک تشخص انسان در آخرت است اما اینهمانی شخص اخروی بهطور کامل، تنها با تحقق مجدد بدن صورت میگیرد که در این صورت ملاک اینهمانی باید در پرتو نفس و بدن، هر دو مطرح شود.
بنابراین میتوان گفت قائلین به ملاک نفس دو دستهاند؛ دستهای که فقط نفس را ملاک اینهمانی میدانند و دستهای که علاوه بر نفس، بدن را نیز ملاک قرار میدهند. به همین سبب در گروه دوم برخلاف قائلین به ملاک نفس، بدن و کیفیت آن اهمیت خواهد داشت و اثبات اینهمانی بدن اخروی و بدن دنیوی لازم خواهد بود.
۲-۳-۲-۱) اشکالات ملاک نفس
اشکال اول: نخستین و مهم‌ترین اشکال را جان پری[۸] مطرح کرده است. او می‌گوید نفسی که آن را ملاک قرار می‌دهیم غیر‌قابل مشاهده است. پس وقتی چیزی قابل دیدن نباشد قابل شناخت هم نیست. بنابراین ما نمی‌دانیم دیگران دارای چه نفسی هستند، چند نفس دارند و این‌که آیا نفس آنها در زمانt2 همان نفس در زمانt1 است. بنابر‌این وقتی ملاک این‌همانی قابل شناخت نباشد، شخص هم قابل شناسایی نخواهد بود و نمی‌توان این‌همانی او را در طول زمان ثابت کرد. پس نفس ملاک این‌همانی نیست. دو پاسخ به این اشکال داده شده که پری به آن‌ها جواب می‌دهد.
پاسخ اول: از آنجا که بدن‌‌ها در طول زمان یکی است، به تبع آن می‌توان به یکی بودن نفس‌ها نیز حکم کرد. اگرچه نفس افراد دیده نمی‌شود تا حکم بر این‌همانی شود، ولی از آنجا که بدن همان بدن است، می‌توان نفس را ملاک این‌همانی دانست. جان پری در پاسخ می‌گوید: «این سخن بدان معناست که ملاک اصلی در باب این‌همانی شخصی ملاک بدن است نه ملاک نفس، در واقع این سخن تأییدی بر نظریه‌ی ملاک نفس نیست.» پاسخ دیگر این است که ما از طریق ویژگی‌های روحی و نحوه‌ی رفتار فرد، می‌توانیم حکم کنیم که نفس فرد در طول زمان یک نفس بوده است. پس دیده نشدن نفس مشکلی ایجاد نمی‌کند و می‌توان از طریق ویژگی‌های روحی به این‌همانی شخص حکم کرد. جان‌ پری این سخن را نیز حرکتی به جلو برای طرفداران نفس تلقی نمی‌کند. او می‌گوید: «ویژگی‌های روحی، صفات پدیدار‌شناختی‌ای هستند که می‌توانند از نفس‌های متفاوت به صورت واحد صادر شوند.» (به نقل از اکبری، ۱۳۸۲، صص۶۷-۶۶)
لازم به ذکر است که اشکال پری به ملاک نفس ناظر به ساحت معرفت شناختی در بحث اینهمانی شخصی است نه ساحت وجود شناختی که مورد نظر ما است. به همین دلیل این اشکال در ساحت وجود شناختی به نفس وارد نیست.
اشکال دوم: این اشکال را لیندا بدهام[۹] با اولویت دادن به بدن، به ملاک نفس وارد می‌کند. بدهام معتقد است، انسان تحت تأثیر عوامل ژنتیکی و همچنین مواد شیمیایی‌ای است که در بدن ترشح می‌شود. بنابراین هر تغییری که در مواد ترشح شده در بدن صورت گیرد، بر شخصیت انسان تأثیر خواهد گذاشت. بنابراین از آنجا که بدن در شکل‌دهی شخصیت اهمیت به‌سزایی دارد، نمی‌توان شخصیت انسان را تنها بر‌اساس روح تبیین کرد. «حتی اگر وجود موجودی مجرد به نام روح را بپذیریم و آن را جایگاه شعور بدانیم، لازم نمی‌آید که تمام شخصیت خود را به چنین موجود مجردی محدود کنیم. زیرا بسیاری از کارهای انسان، به‌گونه‌ای است که در موقع انجام آن‌ها هیچ‌گونه توجهی به نحوه‌ی انجام آن‌ها نداریم و در عین حال، آن کارها به خوبی و درستی انجام می‌شود.» بنابراین در بسیاری از فعالیت‌ها نقشی بر عهده‌ی روح نخواهد بود و تنها با بدن است که فعالیت صورت می‌گیرد. درنتیجه لحاظ کردن ملاک نفس به معنای نادیده گرفتن بخشی از شخصیت انسان است که صرفاً بر فعالیت‌های بدن استوار است. (همان، ص۱۷۴)
بدهام با بیان این اشکال در واقع نادیده گرفتن بدن به عنوان بخشی از شخصیت انسان را رد میکند، و نه ملاک بودن نفس را که این مسأله نیز در صورت اعتقاد به نفس و بدن به عنوان ملاک اینهمانی مطرح نخواهد بود.
۲-۳-۳) ملاک حافظه
ملاک حافظه را اولین بار جان لاک[۱۰] مطرح کرده است. لاک پس از بیان معنای شخص، ملاک این‌همانی و هویت شخصی را بیان می‌کند. همان‌طور که قبلاً بیان شد، به نظر او شخص، موجود عاقلِ متفکر است که منطق و فکر دارد و به نفس خود، آگاه است و به سبب این آگاهی، خود را در زمان‌ها و مکان‌های مختلف همان نفس واحد می‌داند. بنابراین آنچه هویت یک شخص را می‌سازد و سبب می‌شود شخص خود را از دیگران تشخیص دهد، آگاهی به نفس است. وقتی شخص به نفس خود آگاه باشد از وحدت نفس خود نیز آگاه است؛ یعنی انسان در‌‌می‌یابد که خودش خودش است. البته شخص تا وقتی شخص واحدی است و آگاهی به وحدت نفس او حفظ می‌شود که با همان آگاهی به نفس، اعمال گذشته را به یاد آورد. به عبارت دیگر شخص در صورتی بهره‌مند از وحدت نفس خواهد بود که با همان وجدان، به گذشته متصل شود. البته این وحدت در طول زمان و در صورت تغییر جوهر، همان‌طور که تغییر لباس به وحدت انسان لطمه‌ای نمی‌زند، از بین نخواهد رفت. سخن لاک در این رابطه چنین است:
وجدان به نفس است که آدمی را شاعر به وحدت نفس می‌کند که خودش خودش است یعنی هویت شخصی مستند به همان وجدان است، اعم از این‌که آن به یک جوهر متفرد حمل شود یا به جواهر متعدد و متعاقب. تا وقتی که یک موجود عاقل بتواند عملی از گذشته را با همان وجدان به نفس که در ابتدا داشته و در حال حاضر دارد به یاد آورد، عین همان نفس واحد است. (لاک، ۱۳۸۰، ص۲۴۴)
از نظر لاک بدن نمی‌تواند ملاک صحیحی برای این‌همانی باشد. زیرا بدن انسان با همه‌ی اجزایش بواسطه‌ی اتحاد با نفس متفکر دارای وجدان، قسمتی از خود انسان است و‌گرنه به تنهایی و صرف‌نظر از این امر، جزئی از انسان نخواهد بود. برای مثال وقتی دست انسان قطع می‌شود، دیگر قادر به درک حرارت و سرما و سایر تأثیرات حسی نخواهد بود و بنابراین نمی‌توان آن را قسمتی از خود شخص دانست. در این صورت نسبت این دست قطع شده با نفس، تفاوتی با نسبت اشیای مادی دیگر با آن نخواهد داشت. این مطلب را از این گفته‌ی لاک می‌توان برداشت کرد که «هر جزئی از بدن ما که اتحاد حیاتی با آن وجدان [وجدان به نفس] در نهان ما داشته باشد قسمتی از ما را تشکیل می‌دهد، ولی همین که از آن اتحاد حیاتی جدا شد همان‌طور که نفس شخصی دیگر را تشکیل نمی‌دهد نفس ما را هم تشکیل نمی‌دهد.» (همان، ص۲۵۳) همچنین از نظر لاک روح نیز به تنهایی ملاک کافی برای این‌همانی نخواهد بود. زیرا «پیداست که وجدان یا (شعور به نفس) است که آنچه بتوان آن را به گذشته‌های بعید بسط داد، وجودها و افعال گذشته و حال را در شخص واحد پیوسته می‌سازد، به‌طوری که آنچه شاعر افعال گذشته و حال است همان شخص واحد است.» (همان، ص۲۴۸) به بیان روشن‌تر روح نمی‌تواند به تنهایی همان شخص سابق را به وجود آورد و هویت شخصی او را تحقق بخشد، چرا که روح به همراه وجدان اعمال گذشته یا به عبارتی یادآوری خاطرات گذشته، تعیین کننده‌ی هویت شخص خواهد بود. وجدان است که اعمال گذشته و حال را در شخص چنان به هم پیوند می‌دهد که شخص آگاه به گذشته و حال، شخص واحد به حساب آید.
بنابراین بر‌اساس دیدگاه لاک این‌همانی شخصی در طول زمان وابسته به وجدان یا آگاهی به نفس است، البته وجدانی که در طول زمان استمرار می‌یابد و باعث پیوند گذشته و حال می‌شود. به عبارت دیگر آنچه هویت شخص را می‌سازد و این‌همانی عددی را تحقق می‌بخشد، استمرار آگاهی شخص است نه بدن و یا روح. زیرا بدن و روح نیز با استناد به وجدان یا آگاهی به نفس است که از آن شخص خواهند بود. بنابراین سؤالی که در اینجا پیش می‌آید این است که چه چیزی این استمرار آگاهی را شکل می‌دهد؟ در واقع چه چیزی باعث پیوند آگاهی شخص در گذشته و حال می‌شود؟
جفری اولن ملاک قطعی این‌همانی شخص از نظر لاک را، حافظه بیان می‌کند. او براساس دیدگاه لاک می‌گوید: «حافظه‌ی من از رویدادهای زندگی جفری اولن، به همان صورتی که برای من رخ داده است، از من همان شخصی را می‌سازد که این رویدادها برای او اتفاق افتاده است.» (Olen. 1994. p382)
۲-۳-۳-۱) اشکالات ملاک حافظه
اشکال اول: براساس ملاک لاک وقتی شخص در زمان t2 همان شخص در زمان t1 خواهد بود که دارای همان حافظه و خاطراتی باشد که در زمان t1 دارا بوده است. اما انسان بسیاری از خاطرات و فعالیت‌های خود را فراموش می‌کند و قادر نخواهد بود تمام گذشته خود را با اعمالی که انجام داده و افکاری که از سرگذرانده است به یاد آورد. پس اگر ملاک حافظه صحیح باشد باید بگوییم با از دست رفتن حافظه این‌همانی هم باید از بین برود.
این اشکالی است که خود لاک نیز به آن توجه کرده و آن را می‌پذیرد. او در پاسخ آن می‌گوید: «اگر فرض کنیم یک شخص در زمان‌های مختلف، وجدان‌های مختلفی بدون اندک ارتباطی با هم داشته باشد، بدون شک همان شخص در هر زمان، یک شخص جداگانه خواهد بود.» او برای تأیید مدعای خود فرد عاقلی را مثال می‌زند که در گذشته دچار جنون بوده است. به نظر لاک از آنجا که قانون این فرد را نسبت به اعمال گذشته‌اش مسئول نمی‌داند، نتیجه می‌گیریم این شخص دارای دو شخصیت جداگانه است. (لاک، ۱۳۸۰، ص۲۵۰)
در پاسخ به این اشکال میتوان سخن درک پارفیت[۱۱] را بیان کرد. از نظر او ملاک بودن حافظه و یادآوری خاطرات برای تحقق این‌همانی، بدین معناست که میان خاطرات پیوستگی مستقیم وجود داشته باشد و در صورتی که پیوستگی مستقیم وجود نداشته باشد، به شرط وجود زنجیره‌ای هم‌پوشان از خاطرات، این‌همانی برقرار خواهد بود. برای مثال یک شخص فقط عملی را که روز قبل انجام داده به یاد می‌آورد، اما عملی که دو‌ روز یا سه روز قبل انجام داده را به خاطر نمی‌آورد و این در حالی است که او روز قبل، می‌توانست عملی را که امروز آن را مربوط به دو روز پیش می‌دانیم به یاد آورد و فقط عملی که مربوط به سه روز پیش بود را به یاد نمی‌آورد و همین‌طور الی آخر. بنابراین حتی اگر در همه‌ی موارد میان خاطرات پیوستگی مستقیم وجود نداشته باشد، زنجیره‌ی هم‌پوشان خاطرات، استمرار را تأمین می‌کند. براین اساس پیوستگی مستقیم بین خاطرات شرط تحقق این‌همانی نخواهد بود تا فراموش کردن بخشی از خاطرات و اعمال گذشته مانع تحقق آن شود. (مسلین، ۱۳۹۰، ص۱۴۹ـ۱۴۸)
اشکال دوم: این است که حافظه همیشه به‌طور صحیح عمل نمی‌کند و امکان خطا در مدعیات مبتنی بر حافظه وجود دارد. ممکن است ما مدعی به خاطر آوردن اموری شویم که اصلاً رخ نداده‌اند و یا ما اصلاً آنها را انجام نداده‌ایم. بنابراین باید میان مدعیات مبتنی بر حافظه و مدعیات صادق مبتنی بر حافظه تمایز قائل شویم. از‌ این‌رو حافظه به دو بخش حافظه واقعی و حافظه ظاهری تقسیم می‌شود و درنتیجه حافظه نمی‌تواند این‌همانی شخص را تحقق بخشد و ملاک صحیحی به حساب آید. (Olen. 1994. p382)
یک پاسخ به این اشکال این است که آنچه باعث می‌شود مدعیات مبتنی بر حافظه را صادق بدانیم دو چیز است. یکی این که مدعیات باید گزارش دقیق آنچه اتفاق افتاده است باشند و دیگری این که باید مدعایی مبتنی بر حافظه‌ی شخص باشند. اما اگر فقط خاطرات صادق ملاک وحدت هویت شخصی باشند و اگر خاطرات صادق شخص، همان خاطراتی است که از آن شخص است، پس در این صورت این اعتقاد که مدعیات مبتنی بر حافظه، مقوم هویت شخصی‌اند، مبتنی بر دور خواهد بود. (پترسون و سایرین، ۱۳۷۶، ص۳۲۷)
فلو نیز این مطلب را به صورت دیگری بیان می‌کند و آن این‌که اگر معتقد باشیم حافظه‌ی واقعی ملاک وحدت هویت شخصی است، ملاک این‌همانی را از قبل مفروض گرفته‌ایم. زیرا اگر شخص واقعاً به یاد آورد که کاری را انجام داده و این یادآوری نیز مربوط به حافظه‌ی واقعی او باشد، براین اساس لزوماً او باید همان شخصی باشد که آن کار را انجام داده و این به معنای مفروض گرفتن این‌همانی خواهد بود. (Flew. 1994. p377) پاسخ دیگر پاسخی است که جفری اولن مطرح می‌کند. وی با اولویت دادن به ملاک بدن راه حلی را برای پی‌بردن به مدعیات واقعی مبتنی بر حافظه بیان می‌کند. از نظر اولن اگر شخص بتواند مشخص کند که در همان مکان یا زمانی که مدعی است عملی را انجام داده یا تجربه‌ای داشته است بوده یا خیر، صادق بودن آن ادعا اثبات می‌شود. البته این امر تحقق نمی‌پذیرد مگر با در نظر گرفتن بدن. اگر بدن شخص در آن مکان و زمان بوده، پس خود شخص هم آن جا بوده و اگر بدن شخص در آن زمان و مکان نبوده، پس خود شخص هم نبوده. البته این به معنای مبتنی بودن ملاک حافظه بر ملاک بدن است. (Olen. 1994. P383)
۲-۳-۳-۲) ملاک حافظه و کارکردگرایی
همان‌طور که در توضیح دیدگاه لاک در باب ملاک این‌همانی شخصی بیان شد؛ لاک وجدان یا آگاهی به نفس را ملاک تحقق هویت شخصی لحاظ می‌کند. از نظر وی «وجدان است که آدمی را شاعر به وحدت نفس می‌کند که خودش خودش است. یعنی هویت شخصی مستند به همان وجدان است، اعم از این‌که آن به یک جوهر منفرد حمل شود یا به جواهر متعدد و متعاقب» (لاک، ۱۳۸۰، ص۲۴۴) براین اساس تغییر جوهر و یا وجود جواهر متعدد هیچ تأثیری در این‌همانی شخص نخواهد داشت. زیرا استمرار وجدان یا آگاهی به نفس حتی با انتقال از جوهری به جوهر دیگر هویت شخصی را حفظ می‌کند.
اگر عین وجدان سابق از یک جوهر متفکر به جوهری دیگر قابل انتقال باشد، در این صورت مانعی نخواهد داشت که دو جوهر متفکر، یک شخص را تشکیل دهند. زیرا اگر عین وجدان سابق باقی بماند اعم از این‌که همان جوهر باشد یا غیر آن، هویت شخصی محفوظ خواهد ماند. (لاک، ۱۳۸۰، ص۲۴۶)
این دیدگاه یادآور کارکرد‌گرایی است. زیرا مطابق با نظر لاک کارکرد جوهرها اهمیت دارد نه خود جوهرها. درنتیجه تغییر یا تعدد جوهرهایی که کارکرد در آن‌ها تحقق می‌یابد ربطی به این‌همانی شخصی نخواهد داشت.
درک پارفیت نیز تحت تأثیر دیدگاه لاک با بیان داستانی فرضی به تقویت این دیدگاه می‌پردازد. مطابق داستان پارفیت دستگاهی را فرض می‌کنیم که قادر است همه‌ی ملکول‌های بدن انسان را اسکن کند. با این عمل بدن بخار می‌شود و همه‌ی اطلاعات ثبت شده در دستگاه به سیاره‌ای دور منتقل می‌شود. در آن جا بدنی جدید از ملکول‌های سطح آن سیاره، بر‌اساس اطلاعات ثبت شده ساخته می‌شود. شخصی که به وجود می‌آید شبیه شخص قبلی است. مانند او رفتار می‌کند و خاطرات او را یاد‌آوری می‌کند. این شخص اگرچه دارای همان بدن و مغزی که در روی زمین داشته است نیست، اما با شخص روی زمین این‌همانی دارد. زیرا آنچه اهمیت دارد حالت روانی و خاطرات شخص است که باقی است نه بدن و یا مغز. (مسلین، ۱۳۹۰، ص ۱۵۳)
بخش اول
دیدگاه ملاصدرا در باب بدن اخروی
فصل اول؛ دیدگاه ملاصدرا در باب زندگی پس از مرگ
۱-۱) اصول و مبانی دیدگاه
۱-۱-۱) مباحث مربوط به نفس
۱-۱-۱-۱) ماهیت نفس
ملاصدرا در اسفار در بیان ماهیت نفس، آن را نیرویی می‌داند که خداوند برای به فعلیت رساندن قوه و استعداد نهفته در نهاد هیولی که آخرین مرتبه‌ی وجودی در قوس نزول است، آفریده است. نفس نیرویی است که ابتدا اثر حیات و نشو و نما، سپس اثر حس و حرکت و بعد از آن اثر علم و ادراک در ماده‌ی اجسام پدیدار می‌آورد و ماده جسمانی به کمک آن آنچه در نهاد دارد به فعلیت می‌رساند. نفسی که اثر حیات و نشو و نما به ماده می‌بخشد نفس نباتی نام دارد، نفسی که اثر حس و حرکت در ماده ایجاد می‌کند نفس حیوانی است و نفسی که اثر علم و ادراک به ماده می‌بخشد نفس انسانی یا نفس ناطقه است. نفس انسانی کامل‌ترین نفس و اشرف از نفس حیوانی است، همین‌طور نفس حیوانی هم کامل‌تر و اشرف از نفس نباتی که نازل‌ترین مرتبه‌ی نفس است می‌باشد. البته این سه نفس معنای مشترک و تعریف جامعی دارند که همان معنای نفس است. (صدرالمتألهین، ۱۹۹۰، ج۸، ص۵)
ملاصدرا بعد از این توضیح، برای نفس دو جهت و دو حیثیت قائل می‌شود. او معتقد است که نفس از یک جهت قابل شناخت و تعریف و از جهتی دیگر غیرقابل شناخت است. نفس از جهت بساطت، غیرقابل تعریف به حد و اقامه‌ی برهان و اما از جهت فعل و انفعالات، منشأ آثار بودن و تعلق به بدن، قابل تعریف و اقامه‌ی برهان است. بنابراین ملاصدرا برای ارائه‌ برهان بر وجود نفس حیث منشأ آثار بودن را پایه و اساس قرار می‌دهد. براساس برهان او، از برخی اجسام، برخلاف اجسامی که تنها یک اثر از آن‌ها صادر می‌شود آثار گوناگونی مانند حیات، تغذیه، رشد و نمو، حس و حرکت صادر می‌شود که منشأ این آثار ماده‌‌ی اولی و صورت جسمیه نمی‌تواند باشد. ماده‌ی اولی به سبب این‌که قابلیت محض است و جهت فعلیت و تأثیرگذاری ندارد، نمی‌تواند منشأ آثار باشد. همچنین صورت جسمیه که مشترک بین همه‌ی اجسام است، به سبب این‌که اجسامی وجود دارند که با این اجسام در تعارض‌اند و فاقد آثاری هستند که این اجسام دارا می‌باشند، منشأ آثار نخواهد بود. بنابراین این اجسام دارای مبادی‌ای غیر از جسمیت هستند که باید آن را همان قوه‌ی فاعلی‌ای دانست که به این اجسام تعلق می‌گیرد و منشأ آثار می‌شود. پس در این اجسام نیرویی خارج از جسمانیت آن‌ها منشأ آثاری چون تغذیه و رشد و نمو و حس و حرکت می‌شود که همان نفس است که به جسم نباتی، حیوانی و انسانی تعلق می‌گیرد. پس تعلق نام نفس به این اجسام، از جهت همین فاعلیت و منشأ آثار بودن است، نه از جهت بسیط بودن که غیرقابل تعریف است و به همین دلیل بحثِ نفس از علوم طبیعی محسوب می‌شود. (همان، ص۷-۶)
ملاصدرا بیانات حکماء و فیلسوفانی که نفس را به قوه و یا صورت و یا کمال تعریف می‌کنند توضیح می‌دهد و بهترین تعریف برای نفس را تعریف آن به کمال می‌داند. وی دلایلی را برای برتری دادن تعریف نفس به کمال نسبت به تعریف آن به صورت و قوه بیان می‌کند. (همان، ۸-۷) و به این نکته اشاره می‌کند که این تعاریف نفس را از نظر ذات و حقیقت معرفی نمی‌کنند، بلکه این‌ها فقط معرف صفت نفس و وجه تدبیر و تصرف آن در بدن می‌باشند. براساس این تعاریف، در حقیقت نفس از نظر مفهوم و معنی نفسیت و تعلق و تصرف و تدبیری که به بدن دارد مورد بررسی قرار می‌گیرد و به سبب همین اضافه و ارتباط به شیئ دیگر است که نفسیت نفس معلوم می‌گردد. بنابراین در این تعاریف میان ذات نفس و مفهوم اضافی نفس تفاوتی وجود دارد همانند تفاوت بین انسان مطلق و انسان بنّا. در تعریف حقیقت انسان یعنی همان انسان مطلق نیازی به ذکر بنّا نیست ولی در تعریف بنّا یعنی شخصی که عمارت می‌سازد باید لفظ بنّا که مبیّن شغل بنّایی اوست ذکر شود. الفاظ و عباراتی مانند بنّا سمت و شغل انسان را نشان می‌دهند نه ذات و حقیقت انسانیت او را، همین‌طور در تعریف نفس به الفاظی که بیان شد فقط صفت نفسیت نفس و وجه اضافی و تعلق آن بیان می‌شود نه ذات و حقیقت نفس. به همین سبب پرداختن به بحث نفس از جهت تعلق و اضافه‌ی آن به بدن، در علم طبیعیات که مربوط به ماده و احوال ماده است قابل طرح است، ولی پرداختن به آن از جهت حقیقت و ذاتش صرف‌نظر از تعلق آن به بدن، قابل طرح در علمی دیگر غیر از طبیعیات خواهد بود. (همان، ۱۹۹۰، ج۸، ص۱۰؛ ۱۳۵۱، ص۶)
در واقع ملاصدرا با بیان این توضیحات به این مسأله اشاره می‌کند که حکماء بین تعریف ذات نفس و تعلق آن به بدن تمایز قائل شده‌اند و نفس را دارای دو حیث و دو جهت می‌دانند و به همین سبب بررسی نفس از حیث تعلق آن به بدن را در علم طبیعیات مطرح کرده‌اند. البته این چیزی است که ملاصدرا نیز در بیان نظرش در مورد نفس به آن اشاره می‌کند و می‌گوید نفس از جهت بساطت قابل تعریف نیست و تنها از جهت فاعلیت، منشأ اثر بودن و تعلق به بدن قابل تعریف و اقامه‌ی برهان است. بنابراین از این جهت نظر ملاصدرا هیچ تفاوتی با دیدگاه حکما در قائل شدن به تمایز بین دو جنبه‌ی نفس ندارد. اما ملاصدرا با توضیح نوع تعلقی که نفس به بدن دارد و متفاوت دانستن آن با انواع تعلقات دیگر، و بیان مقصودش از نحوه‌ی تعلق نفس به بدن که آن را جزء ذات و حقیقت نفس می‌داند و همچنین با اشاره به این مطلب که در نظر گرفتن نفس از جهت تعلق و اضافه آن به بدن مربوط به مرحله‌ی ابتدایی پیدایش نفس و قبل از رسیدن آن به مرتبه‌ی کمال روحانی است، نظر متفاوت و خاص خود را در مورد ماهیت نفس بیان کرده و برخلاف حکمای پیشین این بحث را در علم الهیات مطرح می‌کند.
ملاصدرا در اسفار تحت عنوان «حکمه المشرقیه» نظرش را این‌گونه بیان می‌کند: نفسیت نفس با بنّا بودن بنّا و پدر بودن پدر و کاتب بودن کاتب متفاوت است. در مورد بنّا و کاتب و پدر، دو ماهیت وجود دارد که یکی به ذات بنّا و پدر و کاتب که امری جوهری است مربوط است و دیگری به ماهیت بنّا بودن، پدر بودن و کاتب بودن که اموری عرضی هستند، مربوط می‌باشد. پس وقتی بنّا و پدر و کاتب را تعریف می‌کنیم به ذات آن‌ها توجه نکرده‌ایم بلکه به مفاهیم عرضی توجه کرده‌ایم، اما در مورد نفس این‌گونه نیست. نفس یک وجود و یک ماهیت است. نفس بودن عین ذات نفس است و حقیقت نفس چیزی جدا از تدبیر و تصرف بدن نیست. به همین دلیل از نفس بدون جنبه‌ی تعلق آن به بدن چیزی باقی نمی‌ماند. در حالی که حقیقت انسان بدون لحاظ کردن بنّا بودن، همان خواهد بود. به همین دلیل نفس از ابتدای پیدایش تا تکامل یافتن به مرتبه‌ی عقل فعال، به بدن تعلق دارد. و همراهی نفس با بدن امری است ذاتی نفس و مقوم آن که با درجه و مراتب وجودی نفس تناسب دارد. (همان، ص۱۲-۱۱) براین اساس ملاصدرا در مورد نفس همان تعریف فلاسفه‌ی پیشین را به کار می‌برد و آن را این‌طور تعریف می‌کند: «نفس کمال اول برای جسم طبیعی آلی که دارای حیات بالقوه است، می‌باشد[۱۲].» اما برخلاف گذشتگان این تعریف را که بیانگر نفسیت نفس و جهت تعلق آن به بدن است، تعریف ذات و حقیقت نفس می‌داند.
ملاصدرا هر یک از قیود این تعریف را مورد بررسی قرار داده و توضیحی پیرامون آن‌ها ارائه می‌دهد که اشاره‌ای کوتاه به آن‌ها خواهیم داشت. (همان، ص۲۳-۱۷)
کمال اول: این لفظ که در مقابل کمال ثانی به کار می‌رود به معنای جزء مکملی است که به ماده اضافه می‌گردد و ماده را به صورت یک نوع کاملی در عالم نشان می‌دهد و اما کمال ثانی عبارت است از آثاری که بعد از حصول کمال اول از نوع پدید می‌آید. پس کمال اول بودن نفس برای ماده به این معناست که پس از تعلق به ماده، ماده را به صورت نوع کامل در می‌آورد، به‌گونه‌ای که فعلیت و تحقق خارجی ماده منوط به تحقق نفس است، هرچند آثار و کمالات ثانیه از وی بروز نکند.
جسم طبیعی: نفس کمال برای هر جسمی اعم از جسم طبیعی و صناعی نیست بلکه کمال اول برای جسم طبیعی مانند جسم نبات، حیوان و انسان است.
آلی: یعنی جسم طبیعی باید جسمی باشد که دارای قوا و آلاتی باشد که نفس به‌ وسیله‌ی آن‌ها اعمال و افعال خویش را انجام دهد. البته مراد از آلات، قوای موجود در جسم است نه اعضا و اجزاء بدن مانند قلب و کبد و…
ذی حیات بالقوه: با بیان این لفظ، نفوس فلکی از دایره نفوس خارج می‌شوند.
مطابق دیدگاه ملاصدرا این تعریف از نفس مربوط به مرحله‌ی ابتدایی نفس یعنی از بدو پیدایش آن تا مرحله‌ی رسیدن به تکامل عقلی است. نفس در مرحله‌ی ابتدایی، جوهری مادی است که از طریق ماده و جسم به وجود می‌آید و در واقع در نهاد ماده تکوین می‌شود و به تدریج با طی مراحل مختلف، سیر تکامل را همراه ماده و به موازات آن طی می‌کند. نفس در اولین مرحله به عنوان نفس نباتی به ماده تعلق می‌گیرد و عاملی برای رشد و تکامل جسم می‌گردد و بعد از آن‌که جسم نباتی به فاعلیت نفس تا حدی تکامل یافت و آثار جدیدی در آن نمایان شد، نفس نباتی از درجه نفس نباتی به حیوانی ارتقا می‌یابد و علاوه بر عمل نفس نباتی به انجام اعمال و افعال نفس حیوانی می‌پردازد و سپس زمانی که ماده شایستگی افاضه‌ی نفس کامل‌تری را پیدا کرد، نفس حیوانی به مرتبه‌ی نفس انسانی ارتقا می‌یابد و اعمال و افعال مخصوص نفس انسانی را به اضافه‌ی اعمال و افعال نفس نباتی و نفس حیوانی انجام می‌دهد. پس نفس تا قبل از رسیدن به مرحله‌ی کمال عقلی، جوهری جسمانی است که همراه با ماده راه کمال و مراتب وجودی را طی می‌کند و تعلق به ماده را که جزء ماهیت و حقیقتش است، تا رسیدن به مرحله‌ی نهایی روحانیت رها نمی‌کند و عنوان نفسیت تا آن زمان برای او باقی خواهد بود. به همین دلیل باید تعریف نفس به کمال اول را تعریف ذات و حقیقت نفس تا قبل از رسیدن به مرتبه‌ی کمال و روحانیت دانست. (همان، ۱۳۵۱، ص۸-۷)
۱-۱-۱-۲) انواع نفس

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:19:00 ب.ظ ]




بسیاری از ابعاد کاربردپذیری به خوبی توسط پرسشنامه‌ای که در اختیار کاربران سیستم قرار می‌گیرد، قابل کشف است.‌این روش به خصوص هنگام مطالعه درباره رضایت کاربر و یا سهولت کار با سیستم (که هر دو به سختی قابل اندازه‌گیری هستند.) پرسشنامه روشی غیر مستقیم است. [۱۸]این روش به بررسی مستقیم واسط کاربری نمی‌پردازد و تنها به جمع آوری نظرات کاربران درباره واسط کاربری بسنده می‌کند. پرسشنامه روشی مفید برای مطالعه‌اینکه کاربر نهایی چگونه از سیستم و امکانات موجود در آن استفاده می‌کند، می‌باشد. تست کاربردپذیری غیر مستقیم می‌تواند با متدهایی که به طور مستقیم با کاربردپذیری ارتباط دارند انجام شود- همانند بلند فکر کردن.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

رضایت کاربر،ترجیحات کاربر و سختی‌های ممکن در استفاده از سیستم می‌تاند به راحتی با روش استفاده از پرسشنامه قابل تشخیص است. عیب روش‌های غیر مستقیم، میزان کم اعتبار نتایج به دست آمده است. برای افزایش اعتبار‌این روش، می‌بایستی تعداد افرادی که در پر کردن پرسشنامه مشارکت می‌کنند کافی باشد. (۳۰ نفر حداقل تعداد شرکت کنندگان است.) و با بهره گرفتن از‌این روش احتمالاَ تعداد کمتری از مشکلات نسبت به سایر روش‌ها مشخص می‌شوند. [۱۹]
پرسشنامه می‌تواند به شکل سوال و یا چک لیست در اختیار کاربران شبکه‌های اجتماعی قرار گیرد. روش‌های غیر مستقیم ارزیابی کاربردپذیری شبکه‌های اجتماعی همانند پرسشنامه و یا مصاحبه بهتر است در کنار روش‌های مستقیم همچون مشاهده میدانی و بلند فکر کردن قرار گیرد تا نتیجه بهتری حاصل گردد.[۱۲]

انتخاب شرکت کنندگان:

شرکت کنندگان در‌این تحقیق در بازه سنی ۲۱ تا ۴۰ سال قرار دارند و در برگیرنده دو دسته کاربران حرفه‌ای و مبتدی می‌باشد. برای افرادی که در‌این تحقیق شرکت می‌کنند‌ایمیلی همراه با توضیحات کامل مراحل انجام کار فرستاده می‌شود . افرادی که برای انجام‌این کار اعلام آمادگی می‌کنند برای تست کاربر در زمان مشخص دسته بندی می‌شوند.

مراحل انجام تحقیق:

انجام ارزیابی مکاشفه ای:

به طور کلی‌این روش برای افراد به طور انفرادی کار دشواری است و معمولاً یک نفر نمی‌تواند تمامی‌مشکلات مربوط به واسط کاربری را مشخص کند. تجربه نشان داده است که معمولا افراد مختلفی که از‌این روش برای شناخت مشکلات واسط کاربری استفاده می‌کنند به نتایج متفاوتی دستیابی پیدا می‌کنند، به همین دلیل با بهره گرفتن از افراد مختلف در فاز ارزیابی، می‌توان ارزیابی بهینه‌ای از واسط کاربری مورد نظر انجام داد و به مجموعه مشکلات موثرتری در طراحی واسط کاربری پی برد.
ارزیابی مکاشفه ای توسط هر فرد مستقلاً انجام می‌شود و زمانی که همه افراد ارزیابی خود را به پایان رساندند می‌توانند نتایج به دست آمده را جمع و مشکلات موجود را ارزیابی کنند. نتایج به دست آمده توسط هر ارزیاب را هم می‌توان به صورت گزارشات نوشته شده و هم به طور شفاهی جمع آوری کرد. مزیت گزارشات کتبی، توانایی جمع آوری و نگهداری آنها است ولی باعث‌ایجاد بار کاری اضافی برای بررسی مجدد و ارزیابی توسط مدیر ارزیابی و یا کسی که تست را اجرا می‌کند، می‌شود.
در انجام‌این تست می‌توان از ناظرانی کمک گرفت که در هنگام انجام تست توسط افراد، بر نحوه پاسخ گویی و نیز انجام تست نظارت کنند ولی‌این کار زمانبر است و باعث‌ایجاد سربار مالی و زمانی در هنگام انجام پروژه می‌گردد. البته پروسه مشخص و تدوین شده‌ای برای انجام‌این نوع ارزیابی وجود ندارد . روش پیشنهادی نیلسون برای ارزیابی مکاشفه‌ای شامل ۴ گام است. گام اول، مرحله جلسه هماهنگی پیش ارزیابی[۳۱] است.‌این جلسه همانند جلسه آموزش مراحل ارزیابی است. قبل از‌اینکه ارزیابان وب سایت مورد نظر را مورد بررسی قرار دهند می‌بایستی زمان کوتاهی را به گشتن در وب سایت مربوطه بپزدارند تا با سایت و نحوه کارکرد آن آشنا شوند. همچنین کاربران می‌توانند در مورد قسمت‌هایی که با آنها به حد کافی آشنایی ندارند و یا برایشان مبهم است، یادداشت برداشته و از ارزیابان در موردشان سوال بپرسند.
همچنین پیشنهاد می‌گردد که در جلسه آموزش، ارزیابان یک سایت را به عنوان نمونه ارزیابی کنند تا کاربران به طور کامل با مفهوم ارزیابی آشنا گردند. [۲۰]
در گام بعدی، ارزیابی واقعی است که در آن هر ارزیاب، شروع به انجام ارزیابی می‌کند و مشکلات طراحی را یک به یک تشخیص داده و توصیف می کند.
در گام سوم، جلسه گزارش گیری آغاز می‌گردد و تمرکز بر روی جمع آوری و دسته بندی مشکلات گزارش شده توسط کاربران خواهد بود. معمولاَ اگر تعداد اجرا کنندگان متد ارزیابی بیش از یک نفر بود بهتر است‌این جلسه به صورت به اشتراک گذاری عقاید برگزار گردد.‌این جلسه همچنین برای بحث بر سر نمود‌های مناسب طراحی مناسب است.
در گام آخر، نتیجه ارزیابی‌ها جمع آوری شده و وارد جدول ارزیابی می‌گردد، و ژس از حذف مشکلات مشخص شده تکراری در یک جدول مشخص وارد می‌شوند. [۲۱]
خروجی حاصل از ارزیابی مکاشفه‌ای لیستی از مشکلات کاربردپذیری است. [۲۱] ‌این مشکلات در دسته‌ه ای مختلفی دسته بندی و امتیازدهی می‌شوند. امتیازها بین ۰ تا ۴ متغیر است. ۰ به معنای ”عدم وجود مشکل کاربردپذیری” است. ۱ به معنای ”وجود مشکل زیبایی- در صورت وجود زمان بهتر است برطرف گردد” می‌باشد. ۲ به معنای ”مشکل جزئی با اولویت پایین” است. ۳ نشان دهنده ”مشکل اساسی با اولویت بالا” است. و بالاخره ۴ نمایانگر ”وجود مشکل اساسی و نیاز به برطرف کردن سریع مشکل” است.‌این دسته بندی در مقدمه تست به ارزیابان توضیح داده خواهد شد.
پس از تهیه چک لیستی که برای بررسی شبکه اجتماعی طراحی شده است، ازسال می‌گزدد و هر یک از شرکت کنندگان بر اساس آنچه در توضیحات نوشته شده است به امتیازدهی چک لیست می‌پردازند. امتیازها بین ۰ تا ۴ بر اساس روش امتیازدهی توضیح داده شده خواهد شد.
در این تحقیق از یک چک لیست که بر اساس ارزیابی مکاشفه ای نیلسون طراحی شده است استفاده شده است. این چک لیست بر روی گوگل درایو بارگذاری شده و لینک فرم به همراه ایمیلی حاوی توضیحات لازم برای کاربران، برای کاربران ارسال می گردد. برای هر کاربر فقط یک بار امکان شرکت در این مطالعه وجود دارد.
چک لیست مورد استفاده در این مطالعه برای ۶۰ نفر ارسال گردید. نیمی از این افراد زن و نیمه دیگر مرد بودند. از مجموع ۳۰ نفر مرد، ۲۱ نفر پاسخ دادند و درصد مشارکت مردان در این تحقیق ۷۰% بوده است. همچنین از مجموع ۳۰ نفر زن، ۱۷ نفر به چک لیست پاسخ داده اند که بر این اساس درصد مشارکت زنان ۵۶% است. شرح جزئیات شرکت کنندگان بر اساس گروه سنی و جنسیت در جدول ۲ آمده است:

جنسیت
محدوده سنی
۱۶ -۲۰
۲۱ -۲۵
۲۶ – ۳۰
۳۱ -۳۵
۳۶ -۴۰
زن

۰

۵

۷

۲

۳

مرد

۱

۴

۶

۸

۲

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:18:00 ب.ظ ]




    1. جرایم جنسی یا خشونت آمیز درجه؛
    1. حبس ابد اتوماتیک(مهرداد، ۱۳۸۶، ۴۵).

مجازات حبس ابد که شدیدترین مجازات در نظام کیفری انگلستان محسوب می‌شود در خصوص جرایمی مثل قتل عمد، قتل غیر عمد، تجاوز به عنف، ایراد عمدی صدمات شدید جسمی، سرقت مقرون به آزار و اذیت اعمال می شود. این مجازات بر دو گونه است: حبس ابد اجباری، و حبس ابد اختیاری. حبس ابد اجباری مواردی را شامل می‌شود که قانون به طور معین مجازات را حبس ابد قرار داده است؛ مثل قتل عمد و حبس ابد اختیاری به اراده و اختیار قاضی رسیدگی کننده گذاشته شد(همتیار:۱۳۹۰، ۵۷).
مجازات ها یکی از متداول ترین ابزارها و نمودهایِ واکنش اجتماعی در قبال ارتکاب فعل مجرمانه بزهکار هستند. در حقوق جزای کلاسیک مجازات ها توسط قانونگذاران جهت تأمین اهداف نظام عدالت کیفری انتخاب می شوند. همچنین قضات نیز با تعیین مجازاتها به دنبال محقق کردن اهداف آنها هستند. باید به این نکته توجه کرد که اهداف مجازاتها در راستای اهداف نظام عدالت کیفری است. وجود تنوع در مجازاتها یکی از پیش نیازهای تحقق این اهداف است. قاضی اگر در تعیین نوع و میزان کیفر از محدوده انتخاب متنوع و قابل قبولی برخوردار باشد، قطعاً می‌تواند تحقق اهداف گوناگون مجازاتها را با دقت بیشتری مدنظر قرار دهد. در سالهای اخیر در نظام حقوقی انگلستان و ولز به دلیل تغییرات اساسی ای که در قوانین مهم کیفری شان ایجاد شده، مجازاتهای متنوّعی جهت بهبود در کارکرد مجازات ها ایجاد شده است(اردبیلی:۱۳۹۳، ج۳، ۳۶).
ضرورت و اهمیت این موضوع صرفاً به دلیل تغییرات عمده ای که در نظام حقوقی ایران رخ داده می باشد و مضافاً اینکه در موضوعات تطبیقی شاید ابهام و مسئله چندانی در موضوع رخ نداده و صرفاً جهت مقایسه دو یا چند نظام حقوقی دنیا صورت می گیرد که به طور کلی می توان گفت با انجام این کار به طور دقیق این دو نظام حقوق را می توان شناخت و تنها مزیتی که این پژوهش داشته اشرفیت به نظام حقوقی کشور های مورد نظر می باشد. لذا محقق در این پژوهش در نظر داشته تا با بررسی جایگاه حبس ابد در تقسیم بندی مجازات‌ها در حقوق کیفری ایران و تطبیق آن با حقوق انگلستان موضوع را مورد واکاوی و ارزیابی قرار دهد.

۱-۱-۳-پیشینه

در خصوص موضوع فوق با این عنوان در سایت های حقوقی معتبر مانند سایت Iran doc، سیکا سایت(SID)، سایت نورمگز، سایت جاد دانشگاهی و کتابخانه ملی جستجویی گسترده‌ای انجام شده که در خصوص موضوع فوق با این عنوان هیچ گونه تحقیقی تاکنون ثبت نگردیده است ولی در خصوص موضوعات مشابه با این عنوان چندین تحقیقات صورت گرفته که به مختصر برخی از این موارد را بیان خواهیم کرد:

    1. در سال ۱۳۹۰ مقاله با عنوان بررسی تطبیقی مجازاتها در نظام حقوقی ایران و انگلستان توسط عبدالحمید همتیار نگارش یافته است. وی در این مقاله به طبقه بندی مجازات ها در دو نظام حقوقی ایران و انگلستان و تطبیق آنها پرداخته است.
    1. مقاله در سال ۱۳۹۱ با عنوان چالشهای حکم کیفر حبس ابد از منظر حقوق بین الملل کیفری توسط قاسم زمانی اراده گردید. وی در این مقاله به بررسی اصول حقوق کیفری و تاثیر انها در حبس ابد پرداخت.
    1. مقاله ای با عنوان جایگاه جایگزین های حبس در نظام عدالت کیفری ایران توسط حسن حاجی تبار نگارش یافت. وی در این مقاله ابتدا به بررسی مجازات حبس پرداخت سپس به جایگزین های این مجازات پرداخت.
    1. مقاله با عنوان حقوق جزائی: حبس توسط ملک اسماعیلی در پایگاه تخصصی نور اراده گردید. در این مقاله ابتدا به تعریف مجازات حبس پرداخته شد و بعد از آن انواع حبس در حقوق ایران را مطرح نمود.
    1. پایان نامه کارشناسی ارشد با عنوان بررسی ملاک حبس در فقه امامیه و حقوق ایران در سال ۱۳۹۰ توسط ناهید مطبوع نگارش یافته که به شرح ذیل است: جرم و جنایت از ابتدای خلقت و در تمامی اعصار وجود داشته است، از همین‌رو بشر در صدد مجازات به فرد مجرم و گرفتن انتقام از جانی برآمد. با توجه به سیر تکاملی بشر و گسترش جوامع، اشکال مقابله با جرم و شیوه‌های سزادهی نیز بتدریج تکامل یافت. حبس یا زندان نیز یکی از شیوه‌های برخورد با مجرم و استیفای حقوق فرد و جامعه است که می‌توان گفت در میان تمام ادیان و تمام فرهنگ‌ها، جایگاه خود را داشته است. این نوع مجازات در دین مبین اسلام و فقه آن، مشروعیت داشته و در موارد محدودی به‌کار برده می‌شود. مجازات حبس نیز از ابتدا تا کنون تغییراتی را به خود دیده است و با توجه به روند تغییرات جوامع، جای خود را در میان سایر مجازات‌ها تا جائی باز کرد که امروزه به یکی از شیوه‌های مجازاتی شایع تبدیل شده است و قوانین کشور ما نیز که بر اساس دستورات اسلام و بر پایه فقه اسلامی پی ریزی شده از این قاعده مستثنی نیست. فراوانی کاربرد این مجازات و آثار زیانبار آن، چنان نمودی در جوامع پیدا کرده که حقوقدانان معاصر بر خلاف دو سده‌ی پیش، در صدد راهی برای حذف این مجازات از چرخه‌ی مجازات‌ها شده‌اند. در این تحقیق سعی شده است با توجه به مبانی فقهی امامیه و بررسی موارد حبس در فقه و حقوق ایران، و نظریه‌های جرم شناسی در قلمرو کیفر سالب آزادی، ملاک حبس و نظریه‌های راهبردی در زمینه حبس زدایی، با تکیه بر مبانی فقهی و حقوقی اسلامی، مورد بحث و بررسی قرار گرفته و در جهت اصلاح قوانین، پیشنهاداتی مطرح شده است.
    1. پایان نامه ای با عنوان مطالعه تطبیقی سیاست جنایی ایران، انگلستان و ولز در قبال قاچاق مواد مخدر در سال ۱۳۸۲ توسط منصور رحمدل نگارش یافته است. سیاست جنایی ایران برخلاف سیاست جنایی انگلستان در قبال قاچاق مواد مخدر سیاستی خیلی شدید و عمدتا سرکوبگرانه است. آثار و نشانه های این سیاست جنایی سرکوبگرانه را می توان در تعیین مجازات اعدام برای بسیاری از جرایم مواد مخدر ، تعیین حبس ابد و حبسهای طویل المدت ، مجازات بدنی شلاق و جزای نقدی در مقیاس وسیع تر مشاهده نمود.از جهت آئین دادرسی کیفری نیز حقوق ایران در قبال جرائم قاچاق مواد مخدر یک سیاست جنایی افتراقی (متفاوت از سیاست جنایی اتخاذ شده در مورد سایر جرائم) است. آثار و نشانه های این نوع سیاست را می توان در لزوم رسیدگی به این جرائم در دادگاه انقلاب ، عدم پذیرش حق تجدیدنظر خواهی برای متهم و الزامی بودن صدور قرار بازداشت موقت در مورد بسیاری از جرائم مواد مخدر مشاهده نمود.در حالی که در حقوق انگلستان تنها در موارد استثنائی مجازات حبس ابد اعمال می شود و مجازات بدنی نیز در حقوق مواد مخدر این کشور وجود ندارد. در زمینه آئین دادرسی کیفری نیز سیاست جنایی افتراقی اعمال نمی شود.با توجه به اینکه مشکل مواد مخدر دو جنبه (عرضه و تقاضا) دارد، به نظر می رسد در حقوق ایران تاکید بر جنبه مقابله با عرضه کارساز نبوده و لازم است به جنبه مبارزه با تقاضا نیز بهای بیشتری داده شود. همچنین لازم است به علل گرایش افراد به جرائم قاچاق مواد مخدر توجه شود والا صرف مبارزه با معلول فائده ای نخواهد داشت.

۱-۱-۴-سوالات

۱-۱-۴-۱-سوال اصلی

مجازات حبس ابد در تقسیم بندی‌های موجود در حقوق کیفری ایران و انگلستان چگونه تبیین می شود؟ و از چه جایگاهی برخوردار است؟

۱-۱-۴-۲-سوالات فرعی

    1. شباهت ها و تفاوت های جایگاه حبس ابد در حقوق کیفری ایران و انگلستان کدامند؟
    1. شباهت ها و تفاوت های موجود در این باره در حقوق کیفری ایران و انگلستان چه پیامد‌هایی را در نظام عدالت کیفری هر کشور داشته است؟

۱-۱-۵-فرضیات

۱-۱-۵-۱-فرضیه اصلی

مجازات حبس ابد در تقسیم بندی‌های موجود در حقوق کیفری ایران تغییرات زیادی کرده در حالی که در حقوق انگلستان این موضوع برای جرایم جنسی و خشن پیش بینی گردید. و در قوانین کیفری جدید که مجازاتها به ۸ درجه تقسیم گردید حبس ابد در آنها وجود ندارد.

۱-۱-۵-۲-فرضیات فرعی

    1. در حقوق کیفری ایران حبس ابد در قانون مجازات عمومی و قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ پیش بینی شد و آنهم برای جرایم سیاسی و قتل عمد و سرقت بوده ولی در قوانین کیفری انگلستان مجازات حبس ابد برای جرایم خش و جرایم جنسی در نظر گرفته شد.
    1. در حقوق کیفری انگلستان به موجب قانون ۱۹۹۱ راجع به عدالت کیفری تنها زمانی حبس ابد برای شخص در نظر گفته می‌شود که جرم وی درجه شدت وخامت کافی را داشته باشد و این در حالی است که در کشور ایران این طور نیست و برای برخی جرایم مثل حد سرقت در مرتبه سوم این مجازات در نظر گرفته شده است و قانونگذار شرایط خاصی را در این نظام های حقوقی قرار داده است.

۱-۱-۶-اهداف

    1. بررسی ابعاد مختلف تقسیم بندی مجازات ها در نظام حقوقی ایران؛
    1. بررسی و تحلیل مجازات های جایگزین حبس در نظام کیفری ایران؛
    1. بررسی جایگاه حبس ابد در تقسیم بندی مجازات های نظام کیفری ایران و تبیین انواع مجازات های جایگزین حبس و تشریح آنها؛
    1. بررسی تطبیقی موضوع در حقوق کشور انگلستان.

۱-۱-۷- ضرورت و اهمیت تحقیق

در توجیه تطبیقی بودن تحقیق باید گفت که تنها با مقایسه سیستم های اعمالی در کشورها می‌توان مسیر درست را پیدا کرد. چرا که وجود نقاط ضعف و قوت در سیاست های کشورها می‌تواند راهگشای بسیاری از مشکلات در دنیای کنونی باشد. پژوهش های تطبیقی به مانند پژوهش حاضر، می تواند در سیاست های جنایی اعمالی در آینده بسیار موثر باشد. چرا که یک نظام حقوقی در صورتی پویا و کار آمد خواهد بود که به روز بوده و متناسب با تحولات جامعه تغییر نماید.

۱-۱-۸-روش تحقیق

روش تحقیق این پژوهش کتابخانه ای و به روش توصیفی تحلیلی می باشد و مشتمل بر مراحل زیر است:
مرحله نخست: گرد آوری مطالب و اطلاعات پایه؛ در یک مطالعه کتابخانه ای و اسنادی، پژوهش ها و منابع موجود داخلی و مرتبط با موضوع جمع آوری و طبقه بندی خواهد شد. در ابتدا اطلاعات خام و متغیرهای مورد نیاز شناسایی و اطلاعات پایه و مستندات موجود از طریق مطالعات کتابخانه‌ای و مستندات قبلی و مراجعات سازمانی جمع آوری می گردد.
مرحله دوم: بررسی، تجزیه و تحلیل، تعیین کیفیت و طبقه بندی اطلاعات کسب شده؛ در این مرحله به بررسی کیفیت اطلاعات، بررسی صحت اطلاعات و تفکیک و دسته بندی اطلاعات پرداخته می‌شود.
مرحله سوم: تحلیل؛ اطلاعات مورد نیاز در این رابطه به وسیله مراجعه به کتابها، پایان نامه‌ها و مقالات ذیربط با روش تحلیلی و توصیفی انجام می گییرد.
مرحله چهارم: نتیجه گیری و ارائه نتایج برتر؛ در انتهای پژوهش پس از فیش برداری از منابع موجود و جمع آوری شده به تجزیه و تحلیل مواد قانونی مرتبط پرداخته می شود. که نتایج حاصل از آن در قالب پیشنهاداتی مطرح، تا مورد استفاده نهادها و دستگاه های مرتبط قرار گیرد.
مرحله پنجم: تهیه و تدوین گزارش نهایی پایان نامه.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:18:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم