حضرت امام جعفرصادق(ع) :
اِنَّ النّاسَ یَسْتَغْنوُنَ اِذا عُدِلَ بَیْنَهُمْ (کلینی؛۱۳۹۱: ۳/۵۶۸)
اگر در میان مردمان عدالت رفتار شود همه بی نیاز می‌گردند .
اَلْعَدلُ أحلى مِنَ الْماءِ یُصِیبُهُ الظَّمآنُ؛
عدالت، گواراتر از آبى است که تشنه به آن مى‏رسد.(همان:۲/ ۱۴۶ )
ثَلاثَهُ أشیاءَ یَحتاجُ النّاسُ طُرّا إلَیها : الأمنُ ، والعَدلُ ، والخِصبُ .(ابن شعبه؛۱۳۸۳ش : ۳۲۰ )
ســه چیز اسـت کـه همه مردم به آنها نیاز دارند : امنیّت و عدالت و رفاه .
پیامبر خدا صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم :
مَن صاحَبَ النّاسَ‏بِالَّذی یُحِبُّ أن یُصاحِبوهُ کانَ عَدلاً .(ری شهری ؛۱۳۹۱ : ۳۶۰ )
هرکه با مردم چنان رفتار کند که دوست دارد آنان با او رفتار کنند ، عادل است .
امام على علیه‏السلام :
العَدلُ نِظامُ الإمرَهِ .عدالت ، نظام فرمانروایى است .(آمدی : به نقل از سایت aviny.com؛۲۵ خرداد ۱۳۹۳)
ما عُمِّرَتِ البُلدانُ بِمِثلِ العَدلِ .هیچ چیز مانند عدالت،شهرها را آباد نکرده‏است.(همان)
العَدلُ قِوامُ الرَّعِیَّهِ وجَمالُ‏الوُلاهِ .
عدالت، برپادارنده مردم و زیور حکمرانان است.(همان)
العَدلُ جُنَّهُ الدُّوَلِ .عدالت ، سپر دولتهاست . (همان)
بِالعَدلِ تَصلُحُ الرَّعِیَّهُ .با عدالت است ، که کار مردم اصلاح مى‏شود .(همان)
بِالعَدلِ تَتَضاعَفُ البَرَکاتُ .به سبب عدالت ، برکتها دوچندان مى‏شود .(همان)
سِیاسَهُ العَدلِ ثَلاثٌ : لِینٌ فی حَزمٍ ، وَ استِقصاءٌ فی عَدلٍ ، وَ إفضالٌ فی قَصدٍ ؛
سیاست عادلانه را سه اصل است : نرمى در عین دوراندیشى ، به نهایت رساندن [اجراى تمام عیار ]عدالت ، و بخشش در عین میانه‏روى .(همان)
لَیسَ مِنَ العَدلِ القَضاءُ عَلَى الثِّقَهِ بِالظَّنِّ ؛
داورى کردن درباره فرد امین ، با ظنّ و گمان ، عادلانه نیست .(آمدی : به نقل از سایت: aviny.com 25 خرداد ۱۳۹۳)
این حدیث از امام علی علیه السلام به شیوه دادرسی اشاره دارد زیرا قاضی باید با ادله و سند قضاوت کند نه حدس و گمان .
خَیْرُ الْمُلوکِ مَنْ اَماتَ الْجَوْرَ وَ اَحْیَى الْعَدْلَ (همان)
بهترین فرمانروا کسى است که ظلم را از بین ببرد و عدل را زنده کند.
حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام می فرمایند:
فَرَضَ اللّه‏ُ… العَدْلَ تَسکینا لِلْقُلوبِ.(شیخ صدوق؛۱۳۹۰ :۱/ ۲۴۸ )
خداوند عدالت را براى آرامش دل‏ها، واجب کرد
امام على علیه‏ السلام :
لا عَدْلَ اَفْضَلُ مِنْ رَدِّ الْمَظالِمِ(تمیمی آمدی؛۱۳۹۰ :۶/ ۴۱۵ )
هیچ عدالتى بهتر از بازگرداندن حقوق پایمال شده نیست.
اَحْسَنُ الْعَدْلِ نُصْرَهُ الْمَظْلومِ.(همان:۲/۳۹۴)
بهترین عدالت یارى مظلوم است.
مَن عَمِلَ بِالْعَدلِ حَصَّنَ اللّه‏ُ مُلکَهُ (همان؛۵/۳۴۰)
هر کس به عدالت رفتار کند، خداوند حکومتش را حفظ خواهد کرد.
اِجْعَلِ الدِّینَ کَهْفَکَ وَالْعَدْلَ سَیْفَکَ تَنْجُ مِنْ کُلِّ سوءٍ وَتَظْفَرْ عَلى کُلِّ عَدُوٍّ(همان:۲/۲۲۱)
دین را پناهگاه و عدالت را اسلحه خود قرار ده تا از هر بدى نجات پیدا کنى و بر هر دشمنى پیروز گردى.
ثُباتُ الدُّوَلِ بِإقامَهِ سُنَنِ العَدلِ. (تمیمی آمدی؛۱۳۹۰ :۶/ ۴۱۵ )
پایداری دولتها به برپا داشتن راه و رسم دادگری است.
به هر حال، با بررسی آیات قرآن و سیره و سخنان پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) در می‌‌یابیم که عدالت از مهم‌ترین بنیان‌های یک جامعه است. قرآن نیز هدف برانگیختگی پیامبران و به طور کلی حکومت نبوی را عدالت می‌‌داند: «ما پیامبران خود را با دلایل روشن فرستادیم و به آنها کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم به عدالت قیام کنند.» (حدید/ ۲۵)
جرج جردقان علت اصلی پذیرش خلافت از سوی حضرت علی(ع) را در خطر بودن عدالت اجتماعی می‌نویسد. (جرداق؛۱۳۸۹: ۱۵۵ )
۲-۳ –عدالت ودادرسی در ایران پیش ازاسلام
عدالت ،عموماً درایران باستان جایگاه والایی داشته است وبا توجه به قرائنی که موجود است می توان این نکته را مطرح ساخت که پادشاهان هخامنشی مراقب جریان امور دادخواهی ورسیدگی به جرائم بوده اند .وتوجه خواصی به صداقت قضات داشته اند.
با توجه به اینکه در آیین زرتشتی ، دین و اخلاق با حقوق به معنی قضا یکسان است ، صلاحیت داوری به معنی خاص ، در اختیار روحانیون بود ، در کتب مختلفی « قضات ( داوران ) را در ردیف دستوران و موبدان و هربدان نام برده اند رئیس کل دادوران را قاضی کشور یا شهر دادور یا دادوران می گفتند .(کریستنسن؛۱۳۸۷ ؛۲۱۶)
ودرزمان ساسانیان نیز قاضی مقام خاص داشته وکسانی به این مسند گمارده می شدند که از تجربه وعدالت برخورداربوده اند.درنظام حقوقی عصرساسانی ، قوه ی عالیه قضایی به شاهنشاه اختصاص یافت وروایات متعددی وجود دارد که برعدالت پیشگی شاهان ساسانی دلالت دارد .شاهان نخست ساسانی ، سالی دو بار دراعیاد نوروز ومهرگان ،بارعام می دادند وورود همه کس ازخرد وکلان به مجلس مظالم سلطان ، آزاد بود .حتی چند روز قبل از بار عام درجامعه ، اعلام می شد تا هر کس شکایتی دارد در روز موعود نسبت به طرح آن اقدام نماید . دراین مراسم ماًمورانی امین ومورد وثوق درورودی کاخ شاهان می گماردند تا مانع ورود کسی نشوند .درمجالس مظالم شاهان ساسانی ؛
((نخست به شکایاتی که طرف آن شخص پادشاه بود ، رسیدگی می نمودند .شاه موبدان موبدو{ایران}دبیربد ونگهبان کل آتشکده ها (هیربدان هیربد)رااحضار می فرمود وسپس بر می خواست واز تخت فرود می آمد وپیش موبدان موبد به داوری به دو زانو می نشست ومی گفت هیچ گناهی نزد خدای تعالی بزرگتر از گناه پادشاهان وحق گزاردن پادشاهان ،نعمت حق تعالی بنگه داشتن رعیت است وداد ایشان دادن ودست ستمکاران ازایشان کوتاه کردن))( کریستنسن؛۱۳۸۷ :۲۱۷)
پادشاهان ایران برای مجالس مظالم سوار براسب می شدند وبربلندی می ایستادندتا مأموران ومحافظان ، دادخواهان راازدسترسی به شاه برحذر ندارند .اگر کسی درمحاکم فرودست به حق خود نمی رسید ،می توانست درحضور شاه طرح دعوی کند واحقاق حق نماید.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

شاهان هنگامی که درجایگاه پاسخ گویی به شکایات مردم درحضور موبد موبدان می نشستند جملاتی برزبان جاری می ساختند که ذکرآن مناسب موضوع بحث ماست .((من که بنده ی ناچیزی بیش نیستم دربرابرتوقرارگرفته ام چنانکه تو فردا دربرابرخدا قرارخواهی گرفت اگرتو جانب خدا نگه داری ،خدا نیز جانب تو نگاهدارداما اگر جانب داری از شاه کنی،خداتوراکیفردهد.))(همان)
آرتور کریستنسن درکتاب خود بابهره گیری ازکتاب دینکرد عنوان می کند که شاکی می توانست ازقضاتی که درجریان دادرسی قرض ورزی واعمال نظر نمایند شکایت کند.( همان)
آنچه ازفحوای مطالب مستفاد می شود این است که شاهان دررسیدگی به دادخواهی مردم،ابتدا خود رادر برابرقاضی القضات وقت-(موبدموبدان)درمقام پاسخگو ومتهم قرار می دادند تا بقیه کارگزاران حکومتی طمع چشم پوشی واغماض نسبت به اقداماتشان رانداشته باشند .نکته دیگراینکه درروبروی قاضی دوزانو می نشستند .بعلاوه شاهان ، مبارزه با ستم وستمکار راازوظایف حکومت به شمار می آوردند.
در آیین دادرسی در عصر ساسانیان ، هرگاه که نسبت به تقصیر ، یا بی تقصیری متهم ، دلایل ومستندات محکمه پسند به دست نمی آمد کاررا به امتحان محول می کردندو این عمل ازنظر شدت دارای درجاتی بود.ویا نوشیدن آب گوگرد ماجرا راروشن می ساخت .اصطلاح سوگند خوردن که امروز درزبان فارسی رواج دارد معنی تحت اللفظی همان نوشیدن آب گوگرد است.مجازاتها درحکومت ساسانیان خصوصاًقوانینی که برای کیفر خیانت پیشگان وجود داشته بسیار سخت بوده است.اگرسارقی درحین ارتکاب به جرم دستگیر می شد اورا به محکمه می کشیدند وشیئ دزدیده شده را به گردن او می آویختند وبا زنجیر می بستند وارا محبوس می نمودند.این به معنای اجرای عدالت بود نه برای جلوگیری از فرار آنها.حتی کسی که شیئ سرقت شده راپنهان می کرد ،کیفر او با شخص سارق یکسان بود.مقصران درمحل های غیر مطبوع محبوس می شدند وبرای آزار مجرمان جانوران رادرمحل حبس آنها رها می کردند .دیگر از مجازاتهای آن عصر ،کور کردن مجرمان بودبه گونه ای که میله داغ را درچشم محکوم فرو می بردندیاروغن گداخته درچشم وی می ریختند.
حکم اعدام مجرمان گاهی به وسیله طناب دار بود وگاهی اوقات با شمشیر اجرا می شدوگاهی اوقات سنگسار می شدند.توقیف اموال شخصی وکارکردن درمشاغل سخت ازدیگر مجازاتها بوده است.
اوضاع اجتماعی عهد ساسانیان براساس قوانین مدنی مفصّلی اداره می شد که مبتنی بر احکام زند واوستا بود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...