کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو


 



ب تصمیمات و اقدامات مأموران واحدهای مذکور در بند )الف( در امور راجع به وظایف آنها.

    1. رسیدگی به اعتراضات و شکایات از آراء و تصمیمات قطعی دادگاههای اداری، هیأتهای بازرسی و کمیسیونهایی مانند کمیسیونهای مالیاتی، شورای کارگاه، هیأت حل اختلاف کارگر و کارفرما، کمیسیون موضوع ماده(۱۰۰).قانون شهرداریها، کمیسیون موضوع ماده(۵۶). قانون حفاظت و بهره برداری از جنگلها و منابع طبیعی و اصلاحات بعدی آن منحصراً از حیث نقض قوانین و مقررات یا مخالفت با آنها.
    1. رسیدگی به شکایات قضات و مشمولین قانون استخدام کشوری و سایر مستخدمان واحدها و مؤسسات مذکور در بند(۱). و مستخدمان مؤسساتی که شمول این قانون نسبت به آنها محتاج ذکر نام است اعم از لشکری و کشوری از حیث تضییع حقوق استخدامی.

تبصره ۱ – تعیین میزان خسارات وارده از ناحیه مؤسسات و اشخاص مذکور در بندهای ۱و۲ این ماده پس از تصدیق دیوان به عهده دادگاه عمومی است.
تبصره ۲ – تصمیمات و آراء دادگاهها و سایر مراجع قضائی دادگستری و نظامی و دادگاههای انتظامی قضات دادگستری و نیروهای مسلح قابل شکایت در دیوان عدالت اداری نمی باشد علی رغم اینکه عنوان کلی صدر ماده مزبور صلاحیت ها و حدود اختیارات دیوان را به شرح فوق مقرر می دارد؛ لازم به ذکر است صلاحیت های مذکور در این ماده، مختص شعب دیوان عدالت اداری بوده و علاوه بر موارد مورد اشاره، بر اساس ماده۱۹ قانون دیوان عدالت اداری:
رسیدگی به شکایات اشخاص حقیقی و حقوقی از آیین نامه ها و مقررات دولتی وشهرداری ها از حیث مخالفت مدلول آنها با قانون و احقاق حقوق اشخاص در مواردی که تصمیمات یا اقدامات یا مقررات مذکور به علت برخلاف قانون بودن آن و یا عدم صلاحیت مرجع یا تجاوز و سوء استفاده از اختیارات، تخلف در اجرای قوانین و یا خودداری از انجام وظایفی که موجب تضییع حقوق اشخاص می شود نیز، از صلاحیت های هیات عمومی دیوان بوده و صدور رای وحدت رویه از دیگر صلاحیت های دیوان عدالت اداری است که در شرح وظایف هیأت عمومی دیوان ذکر گردیده است.
صلاحیت رسیدگی استینافی
دیوان در مورد اعتراضات و شکایات از‌ آراء‌ و تـصمیمات قـطعی دادگـاههای‌ اداری،هیأتهای بازرسی و کمیسیونهائی‌ مانند‌ کمیسیونهای مالیاتی و شورای کارگاه،هیأت حل اختلاف کارگر و کـارفرما،کمیسیون مـاده ۰۰۱ قانون شهرداریها،کمیسیون موضوع ماده ۶۵ قانون حفاظت و بهره‌برداری‌ از جنگلها و منابع‌ طبیعی‌ منحصرا از حیث نقض قوانین و مقررات یـا‌ مـخالفت‌ با‌ آنـها حق رسیدگی استینافی دارد.
در حقوق اداری کشور فرانسه و رویهء قضائی شورای دولتی در آن‌ کشور،ضابطه و مـلاک تـشخیص‌ در‌ خـصوص‌ اینکه تصمیم یا اقدام یا رای‌ یا آئیننامه و تصویبنامه و بخشنامهء مقامات اجرائی و اداری قابل الغاء است یـا خـیر؟معیارهای زیـر است:مسأله صلاحیت،موضوع نقض یا مخالفت با قانون،رعایت نکردن تشریفات‌ مقرر‌ در‌ قانون و سوء استفاده از اختیارات.
در قانون دیـوان عـدالت اداری میتوانیم ضابطه‌ها‌ و ملاکهای زیر را در بند پ ماده ۱۱ احصاء نمائیم.بند پ ماده ۱۱ قانون دیوان عدالت‌ اداری مـقرر‌ میدارد:
آئیننامه‌ها و سـایر نـظامات اداری و مقررات دولتی و شهرداریها از حیث‌ مخالفت مدلول آنها‌ با‌ قانون‌ و احقاق حقوق اشخاص در مواری که‌ تصمیمات یـا اقـدامات یا مقررات مذکور بعلت:۱-برخلاف قانون‌ بودن‌ آن‌ ۲-عدم‌ صلاحیت مرجع مربوطه‌۳-یا تجاوز یا سـوء اسـتفاده از اختیارات‌ -یا تـخلف در اجرای قوانین و مقررات‌۵-یا‌ خودداری از انجام وظایفی‌ که موجب تضییع حقوق اشخاص میشود.مورد رسیدگی دیوان قرار مـیگیرد. در‌ قـانون‌ شورای‌ دولتی مصوب ۹۳۳۱ نیز ضمن ماده ۲ ضابطه قابلیت الغاء تصمیمات و اقدامات اداری و مراجع‌ و مـؤسسات دولتـی و شـهرداری‌ و تشکیلات وابسته به آنها همین پنج مورد مندرج‌ در‌ بند‌ پ ماده ۱۱ قانون دیوان عدالت اداری بود.
بطوریکه مشاهده مـی‌کنیم در قـانون ایـران مورد جدیدی بعنوان‌ امتناع‌ از‌ انجام وظایفی که موجب تضییع حقوق اشخاص مـیشود بـه ضوابط و ملاکهای یاد‌ شده‌ در‌ بالا اضافه شده است که منطقا و عقلا نکته و مورد تازه و مهمی است.
بند الف‌ مـاده‌ ۲ از قـانون شورای دولتی منسوخه مقرر میداشت که: «در کلیه موارد مذکور در‌ این‌ قسمت چـناچه شـورا شکایت را صحیح‌ تشخیص داد رای بر لغو تصمیم مورد شـکایت یـا رای بـر‌ اقدام‌ ثانوی‌ که باید بعمل آید صادر خـواهد نـمود.»در قانون دیوان عدالت اداری‌ مصوب سال‌ ۰۶‌ تصریحی در خصوص اینکه جز صدور رای‌ بر‌ لغـو‌ تـصمیم‌ مورد شکایت تکلیفی ندارد و قانونا شـعبه‌ دیـوان‌ جز صـدور رای بـر لغـو تصمیم‌ الغاء رأی مورد شکایت باید اتخاذ شـود نـمیگردد‌ و علی القاعده این امر به عهده‌ سازمان‌ یا مؤسسه‌ یا‌ وزارتخانه‌ است کـه بـاید نظرش را با‌ رأی‌ صادره‌ از طرف دیـوان تطبیق نماید.
در زمینه دادخواستهای ورود و مـطالبه خـسارت که‌ اصطلاحا‌ میتوان‌ به آنها دعـاوی اسـتیفاء حق اطلاق‌ نمود اقدام دیوان به‌ صراحت‌ تبصره یک‌ ماده ۱۱ اقدام تصدیقی‌ است.دیوان‌ گـواهی مـینماید که بر اثر تقصیر و مـسامحه و بـی‌مبالاتی سـازمان یا وزارتخانه‌ها یـا‌ عـامل‌ دولتی در امور راجع‌ به انجام‌ وظـیفه‌ خـساراتی‌ به دادخواه وارد‌ گردیده‌ است تعیین میزان‌ و اندازه‌ خسارت‌ پس از تصدیق دیوان با دادگ
اههای عمومی خـواهد بود)زرین قلم:۶۱-۶۴).
ضمانت اجرای آراء صادره از دیوان عدالت اداری .
دیوان عدالت اداری،عالی‌ترین مرجع قضایی صلاحیتدار جهت رسیدگی به شکایت شهروندان از اقدامات،تصمیمات و مصوبات خلاف قانون و شرع واحـدها و مـأموران دولتی است این‌ مرجع‌ که‌ بر اساس الگوی فرانسوی شورای دولتی،شکل‌ گرفته‌ در‌ نوع خود،خدمات فراوانی را به شهروندان‌ جامعه در برابر قدرت حاکمیت ارائه کرده است.بنابراین تقویت روزافزون جایگاه و شأن این مرجع با اهمیت‌ قـضایی-اداری‌ و نـظریه‌پردازی در خصوص مبانی،صلاحیت‌ها و سازوکارهای آن می‌تواند‌ ما را‌ در دستیابی به آرمان دفاع از حقوق خصوصی و عمومی شهروندان،یاری کند. در علم حقوق،بحث(ضمانت اجرا)همواره یکی از تفاوت‌های هنجاری‌ اخلاقی‌ و قواعد حقوق‌ است (کاتوزیان.۱۳۸۱:۵۴). اهمیت این امر در مطالعه صلاحیتهای دیوان عدالت اداریـ،آن‌ اسـت کـه در صورت فقدان و یا ضعف ضمانت اجـرای آرای مـربوطه،فلسفه وجـودی و اهداف مترتب بر دیوان،زیر سوال‌ رفته،تصمیم‌ های‌ آن‌ ماهیت تشریفاتی به خود گرفته،زمینه تمرد ماموران دولتی از اجرای وظایف‌ قانونی‌ خود، بیشتر فراهم شـده و در نـتیجه حـقوق و آزادیهای شهروندان،مورد تهدید و تعرض قرار می‌گیرد.از این‌ رو بررسی چگونگی ضمانت اجرای آرای مذکور و چالشهای آن لازم است.به‌طور کلی،ضمانت‌ اجرای‌ آرایـ‌ صـادره‌ از دیـوان،صدرو حکم به انفصال است که از سوی دیوان صادر شده و بـه‌ واسطه‌ آن،مقامات‌ و ماموران متمرد از تصمیم دیوان از خدمات دولتی بر کنار می‌شوند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

مبحث اول:موارد صدور رای بـه انفصال.
به‌طور کـلی،حکم بـه انفصال از خدمات دولتی‌ در‌ دو مورد صادر می‌شود:
الف-در ضمن دادرسی‌ها:چنانچه در اثنای رسیدگی‌ها،دیوان،مدارک و اسناد خـاصی را‌ از واحـدهای‌ دولتی‌ مطالبه کند و آن واحدها از اجرای این دستور،استنکاف کنند به انفصال محکوم‌ می‌شوند؛ماده ۱۶ قانون‌ دیوان،مقرر‌ می‌دارد(…دیوان می‌تواند در صـورت لزومـ،سوابق و اسـنادی را که‌ در واحدهای دولتی و موسسات‌ وابسته‌ و شهرداری‌ها است،مطالبه نموده و ملاحظه و مطالعه نماید. واحدی کـه پرونـده یـا سند نزد اوست،مکلف‌ است‌ در‌ مهلتی که دیوان تعیین کرده،سوابق یا سند مورد مطالبه را ارسال نـماید و اگـر‌ بـه عللی انجام آن مقدور نباشد،جهات آن را به دیوان اعلام کند در غیر این‌ صورت،متخلف به‌ انفصال‌ موقت تـا یـکسال محکوم خواهد شد.)همین مجازات،مقرر است در موردی‌ که دیوان،احتیاج به‌ اخذ‌ توضیح از نماینده واحدهای مـذکور در بـند‌ الفـ‌ ماده‌ ۱۱ دارد و مسئول مربوطه‌ از تعیین نماینده،خودداری‌ کند‌ یا نماینده تعیین شده از حضور در دیوان،استنکاف کند.پس در حـین‌ دادرسی،استنکاف واحـد دولتی‌ مربوطه‌ از تعیین نماینده و یا‌ خودداری‌ از ارائه‌ اسناد‌ و مدارک مربوطه، از مبانی صدور حـکم انـفصال‌ می‌باشد(مادهء ۲۳‌ آیین دادرسی دیوان عدالت اداری مصوب ۱۳۷۹٫در ماه ۳۳ لایحه در دست تصویب،به درخـواست‌ ریـیس‌ دیوان‌ یا هریک از شعب دیوان،کلیه واحدهای‌ دولتی،شهرداریها‌ و سایر‌ مؤسسات‌ عمومی‌ و مأموران آن‌ها،ظرف یکماه‌ از تاریخ‌ ابلاغ،مکلف به ارسال اسـناد و پرونـده‌های مورد مطالبه شده‌اند،در غیر اینصورت با مجازات انفصال‌ روبرو‌ می‌شوند.از نوآوریهای این مـاده،«محکومیت مـتخلف به کسر‌ یک‌ سوم‌ حقوق‌ و مزایا بـه مـدت‌ سـه‌ ماه تا یکسال»در صورت عدم‌ محکومیت وی به مـجازات انـفصال است.).
ب-بعد از صدور رای:مهمترین وجه ضمانت اجرا‌ در‌ خصوص‌ نحوه اجرای آرای دیوان مربوط به مرحلهء اجرای‌ آنـ‌ها‌ اسـت.ماده‌ ۲۱‌ اصلاحی‌ قانون‌ دیوان عدالت اداری مـقرر مـی‌دارد:(واحدهای‌ دولتی اعم از وزارتـخانه‌ها و سـازمان‌ها و مـؤسسات و شرکت‌های دولتی و شهرداری‌ها و تشکیلات و مؤسسات وابـسته بـه آنها و نهادهای انقلابی،مکلفند احکام‌ دیوان را در آن قسمت که مربوط به‌ واحدهای مذکور است،اجراء نـمایند و در صـورت استنکاف با حکم رییس کل دیـوان به انفصال از خدمات دولتـی بـه مدت یک تا پنج سـال‌ مـحکوم‌ می‌شوند)
مبحث دوم:ماهیت رای صادره.
قبلا دیدیم که(حکم به انفصال)در دو مورد یکی در اثنای دادرسی‌ها و دیگری پس از ختم‌ رسیدگی‌ها و صدور رایـ،به عـنوان ضمانت اجرای تصمیمات دیوان مـورد اسـتفاده‌ اسـت.حال‌ باید دید این رأیـ،یک رأی کـیفری یا حقوقی بوده یـا بـه‌طور کلی خارج از این تقسیم‌بندیها است؛به شرح زیر استدلالهای مربوط به دیدگاه‌های مزبور را‌ برشمردیم:
الف-ماهیت کیفری انفصال
از آنجا کـه فـلسفه‌ صدور‌ حکم انفصال،جلوگیری از تمرد واحدهای دولتـی در مـقابل تصمیم‌های‌ دیوان بـوده و نـفس انـفصال از خدمات دولتی،نوعی محرومیت از حـقوق اجتماعی و قانونی می‌باشد، این حکم‌ به‌ نوعی مجازاتی است که‌ قانونگذار‌ برای عدم اجرای تصمیمات دیـوان در نـظر گرفته است.
در نتیجه،حکم به انفصال،ماهیت کیفری داشـته و دیـوان در صـدور ایـن رأی بـه مثابه یک دادگـاه‌ کیفری،مأمور مـتخلف را به مجازات یاد شده‌ محکوم‌ می‌کند.این مجازات،دارای وجهه بازدارنده بوده‌ و در قالب محرومیت از یکی از حقوق اجتماعی(تصدی خـدمات دولتـی)محقق می‌شود(مادهء ۱۷ قانون مجازات اسلامی‌ مصوب ۱۳۷۰).
علاوه بر آن،تصریح‌ آیین‌ دادرسی دیوان به ضرورت احضار مأمور مستنکف و د
فاع وی از خود، دلیلی بر حضوری و کیفری بودن حکم به انفصال است زیرا در سـایر موارد احضار اصحاب دعوی، جزو تکالیف اختیاری دیوان بوده‌ و عموما آرا به صورت غیابی،صادر می‌شوند.
(مادهء ۱۹ آیین‌ دادرسی‌ دیوان.در لایحه در دست تصویب،هیچ اشاره‌ای به محتوای ماده ۱۹ قانون آیـین دادرسی فعلی دیوان‌ نشده و موضوع،مسکوت‌ مانده‌ است.از طرف دیگر به استناد ماده ۵۰ لایحه یـاد شده که قایل‌ بـه‌ مـلغی‌ شدن قانون دیوان‌ عدالت اداری مصوب ۱۳۶۰ و اصلاحات بعدی آن،می‌باشد،عملا مجالی برای دفاع شخص‌ مستنکف‌ از‌ خود،قبل از صدور رأی به انفصال،باقی نمی‌ماند.).
ب-ماهیت حقوقی انفصال.
از آنجا که صلاحیت ذاتی محوله به دیوان عدالت اداری ناظر بـه تـشخیص تخلف مأمور یا واحد دولتی از قـانون،شرع و یـا حدود اختیارات‌ قوه‌ مجریه است در نتیجه،اصولا دیوان یک مرجع حقوقی‌ است نه کیفری و رسیدگی به دعاوی مربوط به فعل و یا ترک فعل دارای وصف مجرمانه،در صـلاحیت‌ ذاتی دادگـاه‌های کیفری بوده که حـسب‌ آیـین‌ دادرسی کیفری مربوط به وظایف قانونی خود می‌پردازند درحالی‌که صلاحیت‌های دیوان مربوط به بخش خاصی از دعاوی حقوقی مطروحه از سوی‌ شهروندان به طرفیت دولت و ماموران دولتی است که به‌ استناد‌ آیین دادرسی ویژه دیـوان،اقامه‌ می‌شوند.از سـوی دیگر،حکم به یک امر جزایی و محکومیت متهم به تحمل کیفر(و از جمله تنبیه‌ انفصال)منوط به جری تحقیقات کیفری،بازجویی‌ها و اخذ آخرین دفاع از متهم‌ از‌ سوی‌ مراجع کیفری‌ شناخته شده است درحالی‌که‌ به‌ دلیل‌ آیین دادرسـی خـاص حاکم بـر دیوان،رسیدگی‌ها عموما غیابی و متمرکز بر تشخیص تخلف ماموران و یا واحدهای دولتی از قوانین و مقررات‌ جاری‌ در‌ کشور است. بنابراین،ماهیت تـمام آرای صادره از دیوان را‌ باید‌ حقوقی دانست.
ج-ماهیت اداری انفصال.
فارغ از تقسیم‌بندیهای یاد شده،شاید بتوان حکم به نـوعی انـفصال را نـوعی مجازات اداری در زمره‌ مجازات‌های‌ موضوع‌ قانون‌ تخلفات اداری دانست.قانونی که به استناد آن،اخراج،انفصال،کسر حقوق‌ و…جزو مجازات‌های اداری‌ تلقی شده و در یک مـرجع ‌ ‌غـیر جزایی صادر می‌شوند.بنابراین حکم به‌ انفصال،مجازاتی اداری است که رأسا از سوی‌ رییس‌ کل‌ و یا شـعب دیـوان،به عـمل می‌آید و به خاطر غیر جزایی بودن،از نظر تقسیم‌بندی کلی،ماهیت حقوقی دارد‌ لیکن‌ ماهیتا‌ در زمره آرایی که محاکم‌ حقوقی‌[مدنی‌]به صدور آنـها مـبادرت می‌ورزند نیز نمی‌باشند.تصریح قانون دیوان به(ابلاغ آرای‌ دیوان‌ با‌ ضوابط قانون آیین دادرسی مدنی)( ماده ۱۷ قانون دیوان و ماده‌ ۳۳۰‌ آیـین رسـیدگی‌ آن) قرینه‌ای بر حقوقی بودن تمام آرای صادره از‌ دیوان-حتی‌ حکم‌ به‌ انفصال-است.
به اعتقاد ما دیدگاه اخیر،ارجحیت داشته و به دلیل اشراف دیوان عـدالت اداری بـر فرایندها‌ و مراجع‌ اداری‌ کشور،صلاحیت این مرجع در برخورد مستقیم با مأموران و مدیران مستنکف از‌ اجرای‌ تصمیمهای‌ خود،جزو لوازم صلاحیتهای محوله به آن می‌باشد(ماده ۹ قانون‌ رسیدگی به تخلفات اداری مصوب ۷/۹/۱۳۷۲).
مبحث سوم:مرجع صدور حکم به انفصال.
باید دید دقیقا چه شخصی‌ و یا چه مرجعی بـه صـدور حکم انفصال،مبادرت می‌ورزد؟با مراجعه به‌ آیین دادرسی دیوان‌ درمی‌یابیم‌ که حکم به انفصال در اثنای دادرسی،صرفا‌ از‌ سوی‌ شعبه مربوط دیوان‌ که پرونده در تحت نظر‌ اوست،صادر‌ می‌شود(مادهء ۲۳‌ آیـین دادرسی دیوان). ولی قانون دیوان(مادهء ۱۶‌ قانون دیوان).
بطور دقیق مرجع صدور حـکم‌ انفصال را مـشخص نـکرده است.اما در مورد‌ حکم‌ انفصال بـعد از
صـدور رایـ،قانون‌ دیوان‌(مادهء ۲۱ همان،اصلاحی ۱۳۷۸) و‌ آیین‌ دادرسی مربوطه‌(مادهء ۴۹ قانون دیوان) ،رییس‌ کل‌ دیوان‌ را مرجع صدور حکم یاد شده‌ می‌دانند.تفاوتی‌ که میان احکام‌ انفصال،صرفنظر از مرجع صدور آن‌ها،وجود دارد،مدت آن‌هاست؛حکم صادره از شـعبه‌ مـربوطه، انفصال‌ مـوقت تا یک سال است و حکم صادره از رییس‌ کـل‌ دیـوان به مدت یک تا‌ پنج‌ سال می‌باشد. به نظر می‌رسد با توجه به شأن قضایی ممتاز رییس کل دیوان،سقف‌ اخـتیارات‌ او در صـدور حـکم به‌ انفصال،افزایش‌ یافته‌ و ضمانت اجرای مذکور،صرفا‌ در‌ مورد استنکاف از اجرای‌ رای‌ قـطعی دیوان(نه‌ مقدمات رسیدگی‌ها)به وی تفویض شده است.با توجه به اطلاق این اختیار رییس کل،باید‌ قایل‌ به‌ این امر بود که نامبرده هم در صورت‌ اسـتنکاف‌ از اجـرای آرای قطعی شعب(اعم از‌ بدوی‌ و تجدیدنظر)و‌ نیز‌ خودداری‌ از اجرای آرای‌ هیأت‌ عمومی دیوان،اقدام به صدور حکم انفصال می‌کند(مطابق لایـحه در دست تصویب،شعبه صادرکننده رأی در مورد استنکاف‌ از اجرای دستور موقت(ماده ۲۷)،استنکاف از ارسال پرونده‌ها و اسناد مـربوطه(ماده ۳۳)،اسـتنکاف‌ از‌ اجرای‌ رأی شعبه(ماده ۳۸)و نیز در مورد اسـتنکاف از اجـرای رأی‌ هیأت عـمومی دیـوان(ماده ۴۶)صـلاحیت صدور حکم به انفصال ‌‌را‌ دارند.)
مبحث چـهارم:قطعیت و یـا قـابل شکایت بودن حکم به انفصال.
در عرف‌ دادرسی،اصل‌ بر این است که تصمیم‌های قـضایی،قابل شـکایت‌ هـستند‌ و موارد‌ قطعی‌ بودن‌ را‌ قانون،معین می‌کند(اگرچه نظام دادرسی ما اصل را بر قطعیت آرای صادره نهاده و تجدیدنظر خواهی را اسـتثنایی بـر اصـل یاد شده،دانسته است)( مادهء ۳۳۰ آیین دادرسـی دادگـ
اههای عمومی و انقلاب در امور مدنی و مادهء‌ ۲۳۲‌ همان‌ در امور کیفری)در مورد حکم به انفصال نیز باید‌ گفت:هیچ‌ قرینه‌ای دال بر قابل شکایت بـودن تـصمیم شعبه مربوطه و یا رییس کل دیوان،وجود ندارد،تنها در یک‌ مورد،به‌طور مطلق،آرای شعب بدوی دیوان بـه درخـواست یـکی از طرفین و یا قایم مقام،وکیل‌ یا نماینده‌ قانونی آنان،در شعب تجدیدنظر قابل شکایت دانسته شده اسـت.( مادهء ۳۹ آیین دادرسی دیوان و مادهء ۱۸ اصـلاحی ۱۳۸۱ قـانون دیوان). شاید بـتوان تصمیم صادره از شعب بدوی در مورد انفصال مأمور مستنکف از اجرای رأی صادره را نیز مشمول قـاعده(قابل شـکایت‌ بودن تـصمیمهای‌ صادره‌ از شعب بدوی)دانست ولی به اعتقاد ما این احتمال ضعیف و متزلزل است، زیرا:
اولا:براساس اصول دادرسی،صرفا آرای قطعی صادره از مـراجع قـضایی(از جمله دیوان‌ عدالت‌ اداری)برای‌ مجریان امور لازم الاجرا بوده‌ و ایجاد التزام می‌کنند و در نتیجه آرای غـیر قـطعی صـادره از شعب،مادامی که قطعیت نیابند و یا نفیا و یا اثباتا از مرجع قانونی تجدیدنظر‌ صادر‌ نشوند،ایجاد التزام‌ نمی‌کنند.بنابراین تـا زمـانی‌ کـه‌ امکان تجدیدنظر از رای صادره در دیوان،وجود دارد،اثر منفی حکم به‌ انفصال بر حقوق استخدامی مـامور مـستنکف،عینیت نمی‌یابد.
ثانیا:نظام تجدیدنظر خواهی در آرای صادره از شعب بدوی دیوان،مربوط به درخواست یکی از طرفین‌ دعوی‌ یا نماینده آن‌هاست که حـسب مـستفاد از این قید،مقصود از آرای شعب بدوی،صرفا آرای مربوط به امور ماهوی دعوای مطروحه بوده و مـنصرف از تـصمیم شعبه بدوی به انفصال ماموران‌ مستنکف می‌باشد.بنابراین‌ تـصمیم‌ شـعبه بـدوی‌ به انفصال،کماکان قطعی و غیر قابل شکایت اسـت.به‌ طریق اولی،حکم‌ صادره از رییس کل دیوان عـدالت اداری،نیز قطعی بوده و در هـیچ مـرجع‌ دیگری‌ قابل شکایت نیست.علاوه بر‌ آنـ،چون‌ حـکم به انفصال،تصمیمی قضایی است و به واسطه مراجع‌ قضایی(شعب بدوی یا رییس کل دیوان)صادر مـی‌شود،مشمول قـاعده(منع شکایت از آرای و تصمیمات قضایی است(تبصرهء ۲ مادهء‌ ۱۱‌ قانون‌ دیوان).
قاعده‌ای کـه آرای صـادره از دادگـاه‌ها و سایر مراجع قـضایی‌ دادگـستری و نظامی،دادگاه‌های انتظامی قضات دادگـستری و ارتـش را غیر قابل شکایت در دیوان می‌داند.تنها آرای‌ قضایی قابل شکایت در دیوان،آرای غیر قطعی شعب بدوی دیـوان(آن هـم در ماهیت دعاوی داخل در صلاحیت آن‌ مرجع)می‌باشند.
بنا بـه مـراتب یاد شـده،حکم انـفصال مـأموران مستنکف از اجرای آرای دیوان،اولا:مقید بـه وصف‌ قطعی بودن آرای صادره و ابلاغ دادنامه‌های مربوطه‌اند(مادهء ۴۹ آیین دادرسی دیوان). و ثانیا:قطعی و غیر قابل تجدیدنظر می‌باشند به نحوی که هیچ مـرجع‌ و مـقامی برای بررسی مجدد موضوع انفصال،صلاحیت رسـیدگی ندارد .
هرچند حـکم بـه انـفصال،ضمانت اجـرای قوی و کارآمدی جـهت عـملی کردن آرای قطعی صادره از دیوان می‌باشد لیکن قطعی و غیر قابل شکایت‌ بودن‌ این تصمیم و احتمال اشتباه در انـشا و ابـلاغ‌ دادنامه‌ها،می‌تواند مـبنایی برای ورود ضرر به ذینفع باشد.ازاین‌رو ضروری اسـت کـه صـدور رأی بـه‌ انفصال،مسبوق بـه تـحقیق کامل از مامور مجری و احراز‌ مسئولیت‌ مستقیم وی در عدم اجرای‌ رای‌ دیوان،نبود‌ موانع‌ اجرایی و یا اجمال در رای صادره و غیره باشد.در عمل،قانون دیوان عدالت اداری و آیین دادرسی آن،تخلف ماموران دولتی در اجرای‌ آرای‌ صـادره‌ را به مثابه یک جرم مطلق و غیر‌ مقید‌ به‌ داشتن سوء نیت،اشتباه و یا اجمال دانسته و مامور مستنکف را در هر صورت،مستحقق دریافت حکم‌ انفصال می‌داند.
قانونگذار باید موارد‌ مسئولیت‌ ماموران‌ دولتی در خصوص آرای صادره از دیوان را به‌طور دقیق‌ احصا‌ کـند،برای مـثال،باید روشن شود که آیا تأخیر در اجرای آرا و دستورات دیوان،اجرای ناقص و یا اشتباه و یا تکرار عـمل بـه رویه یا مقرره ابـطال شـده از سوی دیوان نیز به‌ مجازات‌ انفصال می‌ انجامد یا خیر؟
مبحث پنجم:چگونگی اجرای حکم انفصال.
ابلاغ اوراق و احکام و تصمیمات دیوان،از‌ طریق‌ ماموران‌ ابلاغ و مطابق ضوابط آیین دادرسی‌ مدنی به عمل می‌آید(مواد ۱۷ قانون دیوان و ۳۳۰ آیین دادرسی آن.) اگرچه قبلا ماهیت اداری داشتن رأی به‌ انفصال‌ مورد تـأیید قـرار گرفت،لیکن به‌ نظر ما با توجه به ضرورت بررسی علل‌ و انگیزه‌های‌ عدم اجرای آرای دیوان و تعیین دقیق نقش مأمور مستنکف در این خصوص لازم است قوانین‌ و مقررات‌ کیفری متناسب با این شان دیوان در محدوده‌ صدور حـکم بـه انفصال تـصویب‌ شده‌ و یا آیین دادرسی کیفری اجرا شده در دادگاه‌های کیفری عمومی‌ به آن تسری یابد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1401-04-05] [ 08:33:00 ب.ظ ]




    1. ۲٫ ۱ به آسمان و وجهان ماورایی رفتن در اساطیر و فرهنگ ایران زرتشتی

بنا بر باورهای زرتشتیان بهشت در آسمان و دوزخ در شمال زمین در مغاکی قرار دارد. روان درگذشتگان در سپیده‌دم روز چهارم پس از مرگ سفر خود را به سوی داوری انجامین و سرانجام بهشت با دوزخ آغاز می‌کند. داوری انجامین بر فراز البرز کوه در حضور سه ایزد مهر، سروش و رشن انجام گرفته و پس از آن روان می‌بایست از پلی که از قلّه‌ی البرز تا ستاره‌ی پایه، پایین‌ترین درجه‌ی بهشت، کشیده شده عبور کند. زیر این پل دوزخ قرار دارد که مغاکی‌ست در شمال زمین که پس از حمله‌ی اهریمن و دیوان به جهان اهورایی خانه‌ی ایشان گردیده است و ایشان به دلیل خاصیت وارونه‌کاری روان درگذشتگان بدکار را در آن‌جا نزد خود برده و تا روز رستاخیز عذاب می‌دهند. پس اگر فردی بدکار بود؛ پهنای پل چینود به‌ اندازه‌ی ضخامت تیغ استره‌ای گردیده و پس از ملاقات با عجوزی زشت و گند که تجسّم کردار بد اوست؛ از بالا به دوزخ پرتاب می‌شود و اگر نیکوکار بود؛ دوشیزه‌ای زیبا و خوش بو که تجسّم کردارهای نیک اوست به استقبالش آمده و وارد بهشت می‌شود. بهشت زرتشتی از چهار طبقه تشکیل شده است. ستاره‌ی پایه پایین‌ترین درجه‌ی آن و جایگاه کسانی‌ست که کردار نیکشان هرچند اندک بر کردار بدشان فزونی دارد. ماه پایه جایگاه کسانی‌ست که کردار نیکشان فزونی قابل توجهی نسبت به کردار بدشان دارد و خورشید پایه جایگاه افراد بسیار نیکوکار است. بر فراز همه‌ی این‌ها «گروتمان/گرزمان» به معنای خانه‌ی سرودها قرار دارد که جایگاه اختصاصی اورمزد و امشاسپندان و شاید انسان‌های انگشت شماری در سطح زرتشت است.

    1. ۲٫ ۱٫ ۱ جمشید

بنا بر اساطیر هندی جمشید «یَمَ» نخستین انسان و نخستین میرا و پادشاه قلمرو مردگان است. ولی بر اساس اساطیر ایرانی او نخستین شاه است و بنا بر فرگرد دوم وندیداد نخستین کسی است که اهورا مزدا با وی هم‌پرسگی می‌کند و از وی می‌خواهد که دین اهورایی را در جهان گسترش دهد. پاسخ جمشید به اورمزد منفی‌ست و جمشید دلیل می‌آورد که برای این کار آفریده و تربیت نشده است امّا می‌پذیرد تا جهان اهورایی را گسترش داده و به آبادی آن بکوشد. درباره‌ی کرامات جمشید و عصر طلایی شاهنشاهی وی سخنان بسیاری در روایات آمده از جمله گفته شده که در نه‌صد سال از هزار سال پادشاهی وی نه سرما بوده نه گرما، نه مرگ و نه رشک دیو آفریده. بدین ترتیب انسان و گوسفند بی‌مرگ بوده‌اند تا جایی که پدر و پسر پانزده ساله به نظر می‌رسیده‌اند و آب و گیاه خشک ناشدنی و خوراکی‌ها فسادناپذیز… (هوم یشت بندهای ) از جمله کراماتی که درباره‌ی جمشید گفته شده به آسمان رفتن اوست در رساله‌ی کوچک ماه فروردین روز خرداد آمده: «در ماه فروردین روز خرداد جم پیمانه از دوزخ بیاورد و اندر جهان به پیدایی آمد». (عریان،۱۴۱)

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در شاهنامه آمده است:

۴۸ به فرّ کیانی یکی تخت ساخت

چه مایه بدو گوهر اندر نشاخت

که چون خواستی دیو برداشتی

ز‌هامون به گردون برافراشتی

چو خورشید تابان میان هوا

نشسته بدو شاه فرمان‌روا

جهان انجمن شد بر آن تخت او

شگفتی فرومانده از بخت او

به جمشید بر گوهر افشاندند

مر آن روز را روز نو خواندند

(شاهنامه ج ۱ ص ۴۲-۴۳)
در شاهنامه‌ی البنداری که ترجمه‌ی عربی شاهنامه است و گاه‌ اندک تفاوت‌هایی با شاهنامه‌های موجود دارد نیز این مضمون تکرار شده است: «… و تختی ساخت مرصّع به انواع گوهرها که دیوان برمی‌داشتند. جمشید بر آن تخت می‌نشست و دیوانش به هوا می‌بردند و به هر جا که می‌خواست می‌رفت و این در نخستین روز از حلول خورشید به برج حمل بود و این روز را نوروز خواند.» (البنداری،۹)
درست است که در نقل قول اخیر ذکری از دیدار او از آسمان به معنی جایگاه اورمزد و امشاسپندان نشده، امّا پیوند جشن نوروز با فروهر درگذشتگان در دین زرتشت از یک‌سو و پرواز جمشید به آسمان از سوی دیگر، نشان از دیدار جمشید از دست‌کم، فروهر درگذشتگان دارد. و نیز نباید فراموش کرد که در اساطیر زرتشتی واژه‌ی آسمان به نوعی تداعی‌گر بهشت است. به گونه‌ای که از قلّه‌ی البرز تا ستاره‌ی پایه که پایین‌ترین درجه‌ی بهشت است تنها پل چینود فاصله است.

    1. ۲٫ ۱٫ ۲ کاووس

کاووس در اوستا سومین «کَوی» از میان هشت کوی نخستین است که از آن‌ها یاد شده و بنا بر شاهنامه دومین شاه کیانی‌ست که بر تخت سلطنت ایران تکیه می‌زند. کرامات و بزرگی‌های بسیاری بدو نسبت داده شده است. از جمله فرمان‌روایی بر هفت کشور و بر همه‌ی دیوان و جادوان و پریان، زدن دیوان «مَزَن»، ساختن کاخ‌هایی بر البرزکوه که نیروی جوانی را به پیران باز می‌گرداند و رفتن به آسمان. از تمامی اعمال مذکور جز به آسمان رفتن وی به نیکی و بزرگی یاد شده است. با کمال تعجّب برخلاف دیگر شخصیّت‌های اساطیری و مذهبی ایران باستان که به آسمان رفتن آن‌ها با عنایت خداوند و با حمایت ایزدان انجام شده؛ به آسمان رفتن او گناهی بزرگ و به فریب دیوان، برای ستیز با اورمزد و امشاسپندان و موجب از دست رفتن فرّه و جاودانگی او قلم‌داد گردیده است!
در یکی از متون پراکنده اوستایی با عنوان «اوگمدیچا»، بند‌های شصت تا شصت‌وپنج گفته شده که هرچند کاووس و افراسیاب یکی به آسمان رفت و دیگری در زمین کاخی ساخت، (هنگ افراسیاب) امّا هیچ‌یک نتوانستند از چنگ «استویهات» دیو مرگ بگریزند و فناپذیر شدند.
«نه آن‌هایی که به بالا پریدند (پرواز کردند)، نه آن‌هایی که فرو رفتند (در زمین)، نه آن‌هایی که به بالا پریدند چون کاووس با همه‌ی قدرت و شکوه شاهی‌اش نتوانست از «استویهات» بگریزد.»
بنا بر دینکرد هنگام نقل از سوتکر نسک دیوان برای این‌که مرگ بر او مستولی کنند مشورت کردند و سرانجام آرزوی رفتن به آسمان و دیدن جای امشاسپندان در دل او راه یافت تا به همراه مردم بدکار و دیوان به مرز تاریکی رفت و آن‌جا فرّه از او جدا شد و خود او از سپاه دور افتاده، سرانجام در دریای فراخکرت فرود آمد و بدین طریق میرنده شد. در دینکرد آمده که به گناه به آسمان رفتن نریوسنگ می‌خواست کاووس را بکشد امّا فروهر کیخسرو نگذاشت زیرا که سیاوش از او زاده نشده بود و اگر این کار را می‌کرد انتقام از توران غیرممکن می‌گشت.
در بن دهشن نیز به گناه‌کار شدن کاووس و از بین رفتن فرّه‌ی او به فریب دیوان اشاره شده است: «و <دیوان> اندیشه‌ی (کاووس) را گم‌راه کردند تا به کارزار آسمان شد و سرنگون فرو افتاد، فرّه از او گرفته شد.» (بن دهشن ۱۳۹)
همچنین در متن‌های پهلوی دیگری چون مینوی خرد (مینوی خرد ۳۲) و روایات پهلوی به گناهکار شدن کاووس و از دست رفتن فرّه‌اش سخن رفته و با وجود این‌که گناهان دیگری چون کشتن اوشنر دانا و گاو اساطیری هدیوش و جفا در حق سیاوش از او سر زده است. همه‌ی دانشمندان هم‌عقیده‌اند که تنها گناه کاووس که موجب از دست رفتن فرّه‌اش گردید؛ رفتن بی‌اجازه‌ی او به آسمان به تحریک دیوان بوده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:33:00 ب.ظ ]




ایرانی نیز به این نهضت پیوسته بودند.به طوری که بعضی از مورخان ساختار نهضت جنگل را متشکل از جنگل نشینان گیلانی، کردها و ترک‎های قفقازی که از قتل و عام سال 1918 در باکو گریخته بودند، می­دانند.

نهضت جنگل در توضیح مفهوم استقلال معتقد بودند که، استقلال باید به معنی تمام کلمه، یعنی بدون اندک دخالتی از جانب هیج دولت اجنبی باشد. هرچند که سرانجام با حمایت‎های روسیه و انگلستان از حکومت مرکزی و برخی توطئه‎های داخلی سبب شکست قیام جنگل شد، اما جنبش جنگل به عنوان یک قیام استقلال طلبی و مبارزه با سلطه بیگانه در تاریخ ایران دارای ارزش و اعتبار زیادی بوده و به عنوان یکی از افتخارات ایرانیان در تلاش برای حفظ هویت ملی در برابرنفوذ و سلطه بیگانگان قلمداد می­گردد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

فصل اول:

کلیات تحقيق

1-1-مقدمه

دراین فصل پیرامون چارچوب تحقیق ابتدا بیان مساله تحقیق پرداخته و سپس سؤالات تحقیق، فرضیه‎های تحقیق، ضرورت تحقیق،انگیزه تحقیق،اهداف تحقیق،اهمیت موضوع تحقیق، محدوده مورد مطالعه،سوابق تحقیق، روش تحقیق و مراحل آن،با تشریح ابعاد هریک بیان می‎شود.

1-2-بیان مسئله

امروزه مبحث ژئوپلیتیک مقاومت از جمله مباحث مهم در پژوهش‌ها و نوشته‌های مربوط به ژئوپلیتیک انتقادی است. این رویکرد توجهش را صرفاً به رویه سلطه ژئوپلیتیک معطوف نداشته بلکه به رویه دیگر ژئوپلیتیک که همان مقاومت است بیشتر توجه می‌کند. مقاومت‎های مردمی‎و نهضت ها در برابر رفتارهای ژئوپلیتیک گرایانه؛ یکی از مولفه‎هایی است که در ارزیابی میزان قدرت مورد توجه ژئوپلیتیسین ها واقع وکارکردآن درتنازعات موردتوجه قرارمی­گیرد.تاريخ جنگهاودرگیريها،بیانگرشواهدبسیاری ازسیرتکاملی مفا­هیمی‎است که پیش ازاين،تنهاازيک بعدموردتوجه قرارگرفته،واينک،به لطف توسعه وپیشرفت علوم مختلف وهم پوشانی زمینه‎های گوناگون علمی،ازابعادبیشتری میتوان آنهاراموردبررسی قرارداد. مقاومت در برابر سلطه بیرونی و سلطه حاکمان جور و ناصالح تاریخی طولانی به درازای رقابت قدرت‌ها و نیروها دارد اما کمتر موردی از این مقاوت‌ها بوده است که ماندگار گشته باشد. در این میان در تاریخ جنبش ها و نهضت‎های آزادی طلبانه ملت ایران، نهضت جنگل یکی از درخشان ترین جنبش بوده است. نهضت جنگل از سال 1293 شمسی تا سال 1300 شمسی به مدت هفت سال در حوزه جغرافیایی گیلان به حیات خود ادامه داد. از سویی موقعیت جغرافیایی و ژئوپولیتیک گیلان در ظهور جنبش ها و نهضت‎های مردمی‎ازجمله نهضت جنگل بی تاثیر نبوده است. گیلان از سرزمین‎هایی است که عوامل تاثیر گذار جغرافیایی و ژئوپلیتیکی نقش تعیین کننده و بسزایی در تحولات آن داشته است. از منظر جغرافیایی از چهارسو با موانع بزرگ طبیعی روبرو بوده است، در شمال با دریاچه بزرگ و بسته خزر و در غرب، جنوب و شرق با دیواره‎های بلند کوهستانی و جنگل‎های انبوه خزری احاطه شده است. در گذشته در داخل منطقه نیز زمین‎های باتلاقی، بیشه زارهای انبوه، رودخانه‎های متعدد و پر آب و اقلیمی‎بسیار مرطوب و ناسازگار آن، برای هر مهاجمی‎به منزله ی یک خطر استراتژیک تلقی می‎شد. از این رو این منطقه به برکت خصیصه‎های جغرافیایی و ژئوپلیتیکی فوق سال ها با استقلال کامل و نسبی از حکومت‎های پیرامون خود زیسته است. هدف این تحقیق، واکاوی و بررسی رابطه اراده ی نظام سلطه مدار و مقاومت ها و جنبش مردمی‎است به بیان دیگر توضیح و تبیین زمینه‎های شکل گیری نهضت جنگل، علت تداوم و استمرار آن به مدت هفت سال نسبت به نهضت‎های معاصر خود از نظر حوزه ی عملکرد و تداوم و همچنین نقش این نهضت در حفظ و تداوم هویت ملی ایران از اهداف مهم این تحقیق می‎باشد.

1-3- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق

در عصر جهاني شدن و ارتباطات و در شرايطي كه تحولات جهاني و منطقه‌اي در عرصه‌هاي سياست و اقتصاد و فرهنگ پرشتاب است، تأكيد بر هويت ملي و توجه خاص به برخی از تحولات و جنبش‎های تاریخی می‎توانند زمینه‎های حفظ همکاری و انسجام ملی (هویت ملی)و نیز امنیت ملی کشورها مهیا سازد.با توجه به این که تحقیقات بی شماری در زمینه نهضت جنگل صورت گرفته اما کمتر محققی به تحقیق و کنکاش مسائل ژئوپلیتیکی و مقاومتی نهضت جنگل اشاره و تاثیر آن را بر هویت ملی کشور ایران ارزیابی نموده است که از این حیث، تحقیق حاضر در نوع خود بی نظیر و پرداختن به آن دارای اهمیت ویژه ای است. از طرفی عوامل مختلف ژئوپلیتیکی در روند ایجاد و تداوم جنبش‎های اجتماعی تاثیرگذار هستند. به طورمثال جنبش‎های ضد حکومتی در دوران خلافت عباسی بیشتر در سیستان و خراسان شکل می‎گرفت که دسترسی به آن به دلیل شرایط جغرافیایی بسیار دشوار بود. در شکل گیری قیام میرزا کوچک خان نیز شرایط و عوامل ژئوپلیتیکی گیلان نقش آفرین بودند.

1-4- انگیزه تحقیق

انگیزه محقق از انتخاب موضوع پایان نامه موردنظر، بررسی و شناخت جایگاه نهضت جنگل در تقویت هویت ملی ایران می‎باشد.با توجه به اینکه نهضت جنگل در استان گیلان به وقوع پیوست و این جانب با توجه به علاقه مندی که به استان خودم دارم و این ناشی از وجود علاقه به مکان است، پرداختن به موضوع جنگل را لازم دیدم. از طرفی علاقه به شخصیت میرزا کوچک خان به عنوان یک انقلابی و مبارز علیه استبداد و استعمار نیز تا حدودی مشوق انتخاب موضوع فوق گردید. چرا که شخصیت میرزا کوچک در نزد مردم گیلان بسیار مهم و مورد توجه است. به طوری که در ادبیات گیلگی و تاریخ محلی نهضت میرزا بازتاب گسترده ای یافته است. بنابراین اقناع حس کنجکاوی از یک طرف و علاقه به میرزا به عنوان یک مبارز آزادیخواه گیلانی از طرف دیگر زمینه ، توجه اینجانب را به موضوع فوق فراهم آورد.

1-5- اهداف تحقیق

  1. بررسی عوامل ژئوپلیتیک در شکل گیری، تداوم و استمرار نهضت جنگل.
  2. بررسی تاثیر نهضت جنگل برحفظ و ماندگاری هویت ملی ایران.

1-6-سؤال تحقیق

بدون تردید هر تحقیقی در راستای شکل گرفتن سئوال یا سئوالاتی در ذهن محقق انجام می‌گیرد و شخص پژوهشگر همواره تلاش می‌کند تا در طول تحقیق به شیوه‌ای علمی‎و دقیق به پاسخ‌های مناسب و قانع کننده‌ای برای سئوالات خود دست یابد. ضمن اینکه برای انجام یک تحقیق خوب پرسش‌ها خیلی اساسی‌اند و این پرسش‌ها ما را به دانش جدید یا در حل مسئله‌ای ویژه‌ هدایت می‌کنند (پارسونس و نایت، 1386: 63). با توجه به موضوع تحقیق که به(تحلیل پیامد­های ژئوپولیتیک مقاومت نهضت جنگل در هویت ملی ایران) می ­پردازد، نگارنده سؤالی به شرح زیر تدوین نموده است.

از این رو مهم ترین پرسش ها ی تحقیق عبارتند از:

الف) تأثیر نهضت ها و بحران‎های داخلی و خارجی در شکل گیری نهضت جنگل چگونه بود؟

ب) تأثیر نهضت جنگل در حفظ هویت ملی ایران چگونه بوده است؟

1-7- فرضیه‎های تحقیق

در یک بررسی علمی‎لازم است محقق برای تعیین دقیق و تبیین منطقی اهداف تحقیق فرضیه ها را مطرح سازد، زیرا به عنوان استخوان بندی طرح مطالعاتی مطرح می‌باشند. فرضیه، توجیه و تبیین‎های حدسی معینی را درباره ی واقعیات عرضه می‎کند و پژوهشگران را در بررسی این واقعیات و تجارب کمک و هدایت می‌کند. فرضیه یک پیشنهاد توجیهی و به زبان دیگر راه حل مسئله است که هم به یافتن نظم و ترتیب در بین واقعیات کمک می‌کند و هم باعث استنتاج می‎شود (حافظ نیا، 1386: 111).

با توجه به سؤال تحقیق که دستیابی اهداف گوناگونی را دنبال می‌کند برای جهت دهی سؤال تحقیق و هدایت آن در راستای چارچوبی منسجم، دو فرضیه زیر مطرح گردید:

  • به نظر می‎رسد، نهضت ها و بحران‎های داخلی و خارجی در شکل­ گیری نهضت جنگل تأثیرگذار بوده است.
  • به نظر می‎رسد، نهضت جنگل در راه تحقق استقلال کشور و تقویت هویت ملی ایران تلاش می‎کرد.

1-8- محدوده مورد مطالعه

محدوده مورد مطالعه این تحقیق، به طور کلی کشور ایران و به طور اختصاصی استان گیلان را شامل می‎شود. پژوهش حاضر سعی دارد تا ضمن بررسی موقعیت جغرافیایی محدوده مورد مطالعه،به تحلیل نقش آفرینی نهضت جنگل در تقویت هویت ملی جمهوری اسلامی‎ایران بپردازد.

1-9- تعریف مفاهیم و واژه ها

1-9-1-هویت

هویت به معنی «چه کسی بودن» است؛ اینکه یک فرد یا یک گروه انسانی خود را چگونه می‎شناسد و می‎خواهد چگونه بشناساند یا چگونه شناخته شود. هویت پاسخی به نیاز طبیعی در انسان برای شناساندن خود به یک سلسله عناصر و پدیده‎های فرهنگی، تاریخی و جغرافیای است. پدیده‎هایی چون سرزمین سیاسی مشترک، دین مشترک، زبان مشترک، خاطرات سیاسی مشترک، دیدگاه ها و آداب و رسوم، ادبیات و هنرهای مشترک را تشکیل می‎دهد و هویت در درجه نخست زاییده محیط جغرافیایی است (مجتهدزاده، ۶۶:۱۳۸۶). هویت ها معناهایی کلیدی هستند که ذهنیت افراد را شکل می‎دهند و مردم به واسطه آن ها نسبت به رویدادها و تحولات محیط زندگی خود حساس می‎شوند. مردم به دیگران می‎گویند که چه کسی هستند و مهمتر اینکه به خودشان نیز می‎گویند که چه کسی هستند و سپس می‎کوشند به گونه ای رفتار کنند که از آن کسی که تصور می‎کنند هستند، چه انتظار می‎رود (تاجیک،۱۳:۱۳۸۴).

1-9-2- ژئوپلیتیک[1]

ژئوپلیتیک: عبارت از مطالعه اثرگذاری عوامل جغرافیایی در تصمیم گیری­های سیاسی صاحبان قدرت است.(مجتهدزاده،20:1381)

کیلن، که اصطلاح ژئوپلیتیک را در سال 1899 وضع کرد، آن را به عنوان «تئوری دولت به عنوان یک ارگانیسم جغرافیایی یا پدیده‌ای در فضا» توصیف می‌کند. از دید کارل هاوس هوفر پدر ژئوپلیتیک آلمان ژئوپلیتیک علم تازه‌ای از دولت می‌باشد، دکترینی بر جبر فضایی تمامی‎فرآیندهای سیاسی که بر بنیان‌های گسترده‌ای از جغرافیا، به ویژه جغرافیای سیاسی قرار دارد. ریچارد هارتشورن آن را به عنوان جغرافیای مورد استفاده برای اهدافی خاص که فراتر از تعقیب دانش قرار می‌گیرد، تعریف می‌کند. ادموند ولش، ژئوپلیتیک را مطالعه‌ای مرکب از جغرافیای انسانی و علم سیاسی کاربردی می‎داند که تاریخ آن به دوران ارسطو، مونتسکیو و کانت باز می‌گردد (کوهن، 1387: 42).

1-9-3- ژئوپلیتیک مقاومت

مباحث ژئوپلیتیک مقاومت و آنتی ژئوپلیتیک از جمله مباحث مهم در پژوهش ها و نوشته‎های مربوط به ژئو پلیتیک انتقادی می‎باشد. این رویکرد توجهش را صرفاً به رویه سلطه ژئوپلیتیک معطوف نداشته بلکه به رویه دیگر ژئوپلیتیک که مقاومت می­باشد بیشتر توجه می­ کند.(راستی و خراسانی،۲۷۷:۱۳۹۱).

اکنون با تغییر شیوه‌های مستقیم استثمار و استعمار، وجود خلاء ناشی از قدرت در یک منطقه ژئوپلیتیکی می‌تواند زمینه‌ساز ایجاد ژئوپلیتیک مبتنی بر سلطه باشد. رقابت شدید و آشکار قدرت‎های جهانی و منطقه‌ای جهت نفوذ به این مناطق و ایجاد روابط ژئوپلیتیکی مبتنی بر سلطه و یا نفوذ از سوی قدرت‎های بزرگ و نابرابر با کشورهای منطقه نیز از دیگر مؤلفه‎های ژئوپلیتیک سلطه در عصر حاضر است. با این وجود، اگر قرن بیستم قرن ژئوپلیتیک بود، قرن بیست و یکم می‌رود تا تجربه‌ای جدید و متفاوت را در این زمینه آغاز نماید. در واقع، دانش ژئوپلیتیکی در نظر دارد تا بر پایه مواضع و موقعیت‎های قدرت و مزیت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بنا گردد. اما همان‎گونه که پروفسور فرانسوی، میشل، فوکونیز بیان می‎دارد، روابط قدرت بدون مقاومت وجود ندارد و مقاومت نیز مانند قدرت از تنوع برخوردار بوده و می‎تواند در قالب راهبردهای منطقه‌ای و جهانی تکمیل شود. بنابراین در مقابل روابط مبتنی بر قدرت، می‌توان هزاران داستان جایگزین را برشمرد که تاریخ را از دیدگاه کسانی که درگیر مقاومت در برابر دولت و کارکرد ژئوپلیتیکی بوده‎اند، قالب‎گیری کرده‏اند. این‌گونه مقاومت‌ها را می‎توان به عنوان ژئوپلیتیک از پایین که از مادون (تحت سلطه) تبعیت می‎کند، توصیف کرد. وضعیتی که طی آن روابط استعماری، سلطه ارتش، سیاست و فرهنگ دولت و طبقات نخبه آن به چالش کشیده می‎شود. نگرشی که زبان حال طبقات تحت سلطه را منعکس می کند و مملو از مبارزات ضد سلطه‌گری و مقاومت در برابر نیروی جبار دولت‎ها در سیاست‎های داخلی و خارجی آنهاست.اینها همان تعابیری هستند که بر اساس آنها جغرافی‎دانانی همچون سیمون دالبی، ژئاروید اتوتایل و پاول روتلج، تحت تأثیر مباحث فوکو، رویکرد ژئوپلیتیک مقاومت را و یا در یک معنای گسترده‎تر، ژئوپلیتیک انتقادی را مطرح کرده‏اند. بر اساس چنین نگرشی، ژئوپلیتیک کلاسیک به فراهم آوردن شرایط سوءِ استفاده قدرت‎های استعماری و سلطه‌گر از اندیشه‎های جغرافیایی متهم می‌گردد (مجتهدزاده، 1381: 291).

دانش انتقادی می‏خواهد به مردم نشان دهد جامعه آنها چگونه عمل می‎کند و به آنها امکان می‌دهد تا در تحولات و تغییرات جامعه خود بدانسان که خود می‎خواهند عمل کنند تا دنیای آینده خود را بهتر بشناسند (شکویی، 1378: 124).

اندیشمندان در قالب این رویکرد، نسبت به یک چارچوب عمومی، یعنی تحلیل سیستم‎های جهانیِ مورد استفاده برای انتظام بخشیدن به علوم، مظنون بوده و به دیده تردید می‎نگرند. آنها به تحقیقات خود به مثابه پیدایش یک مکتب و نظام ژئوپلیتیکی نمی‌نگرند، بلکه این دیدگاه مبین رهایی از مجموعه‎ای از ایده‎های نامناسب در تحلیل مباحث ژئوپلیتیکی است. به‌طور کلی رویکرد انتقادی به ژئوپلیتیک و نیز ژئوپلیتیک مقاومت، گروه‎های چریکی چپ‌گرا، نهضت‎ها و نیروهای اجتماعی، رسانه‌های غیر دولتی، گروه‎های حقوق بشر، اقلیت‌ها و قومیت‎ها، احزاب و سازمان‎های اجتماعی و جنبش‌های مردم بومی‎را دربر می‎گیرد که گاهی به‌صورت شبکه‎های ملی و بین‎المللی در برابر موافقت‎نامه‎ها و مؤسسات فراملی و گفتمان‎های سیاسی مربوط به اقتصاد جهانی مقاومت می‏ نمایند و نوعی جهانی سازی از پایین را که متضمن شبکه‌ای بین‎المللی از گروه‎ها، سازمان‎ها و جنبش‎های اجتماعی است، در قالب ژئوپلیتیک مقاومت یا ژئوپلیتیک از پایین تشکیل می‌دهند (حافظ‎نیا، 1385: 74 )

1-9-4-مفهوم امنیت

امنیت در لغت به معنی ایمن شدن، در امان بودن، ایمنی و آرامش و در اصطلاح مفهوم امنیت مصونیت از تعرض و تصرف اجباری بدون رضایت است و در مورد افراد به معنی آن است که مردم هراس و بیمی‎نسبت به حقوق و آزادیهای مشروع خود نداشته و به هیچ وجه حقوق آنان به مخاطره نیفتد و هیچ عاملی حقوق مشروع آنان را تهدید ننماید.(کاظمی،1386:88).

امنیت امری است استنباطی که واقعیت یافتنش در محیط مستلزم اقدامات و برنامه ریزی‎های ویژه ای می‎باشد. این حکم فردی در مورد کشورها و منطقه ها نیز جاری است. امنیت برای یک کشور عبارت است از داشتن یا به دست آوردن اطمینان نسبت به سلامت موجودیت و مایملک، نسبت به اعتبار و موقعیت و نسبت به هر آنچه که زیر چتر منافع ملی قرار می‎گیرد. ناامنی هنگامی‎بروز می‎کند که سلامت موجودیت و مایملک و اعتبار و موقعیت و یا منافع ملی یک کشور از سوی قدرت‎های دیگر تهدید شود. به این ترتیب امنیت و قدرت و کنش ها و واکنش ها میان این دو ، نقش پر اهمیتی در مباحث سیاسی استراتژیک و ژئوپلیتیک دارند در حالیکه مفهوم امنیت ثابت است و محتوای جغرافیایی امنیت تابع شرایط زمان و مکان متغییر است.(مجتهدزاده، 1384 : 45 )

1-9-5-قدرت ملی

قدرت ملی به عنوان مفهومی‎ژئوپلیتیکی در برگیرنده یک مفهوم دو بعدی است؛ فلذا این واژه درحالیکه منعکس کننده ویژگی و صفت جمعی برای افراد یک ملت می‎باشد؛ در یک مفهوم دیگر به عنوان یک صفت فردی در رابطه با یک کشور و یک دولت تجلی می‎یابد. وقتی به قدرت در قالب یک جامعه یا ملت نگریسته می‎شود و قدرت را از آنِ آحاد مردم که در بستر سرزمینی مشخص زیست می‎کنند می‎دانند، آنگاه تعریفی که از واژه قدرت ملی در ذهن متبلور می‎شود عبارت خواهد بود از: “برایند قوای ترکیب شده مجموعه انسان ها، که در قالب یک کشور سازمان سیاسی پیدا کرده اند و تشکیل ملت را می‎دهند؛ قدرت ملی آن کشور با ملت می‎نامند”.(حافظ نیا، 1385: 251)

قدرت ملی یک دولت- ملت ازطریق ارتش قوی وسلاح‎های نظامی‎پیشرفته به دست نمی‎آید، بلکه توسعه همه جانبه ومتوازن درتمامی‎ابعاد اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی ونظامی‎را طلب می‎کند. به عبارت دیگر قدرت عنصرسیاسی نیست بلکه محصول منابع مادی ورفتاری کشورهاست. قدرت با زور مترادف نیست وتوانایی اعمال قدرت صرفا به شرایط قهرآمیز محدود نمی‎شود ودولت ها باتوجه به حجم عظیم مراودات خود به ندرت به زور متوسل می‎شوند (جونز،1373: 3).قدرت ملی حاصل ترکیب و جمع جبری وجوه مثبت و منفی عناصر و بنیانهای قدرت آن کشور می‎باشد که از پویایی برخوردار بوده و نسبت به ملت‎ها و کشورهای دیگر قابل فهم و درک می‎باشد(حافظ نیا، 1385: 251).

1-10- روش تحقیق ومراحل پژوهش

شناخت روشها و مراحل تحقیق از عوامل اساسی در جهت رسیدن به اهداف می‎باشد لذا مراحل و روش های تحقیق به شرح ذیل می‎باشد. این پژوهش از نوع مطالعات توصیفی، تحلیلی می‎باشد و به روش کتابخانه ای انجام می‎پذیرد. اطلاعات اسنادی و کتابخانه ای از طریق مراجعه به کتب، مجلات علمی‎وپژوهشی، مقالات و سایت‎های اینترنتی گردآوری شده است.مطالعات کتابخانه­ای، به عنوان محور اصلی و اساسی در زمینه دسترسی به اطلاعات و منابع مورد نظر قرارگرفته است و سعی گردیده با فیش برداری از منابع مختلف و تاکید بر منابع مهم کتابخانه ای زمینه قوام یابی اطلاعات تحقیق بیشتر گردد. اطلاعات به دست آمده بعد از طبقه بندی، مورد مطالعه و تجزیه و تحلیل قرار گرفته و در این رابطه از جداول و نقشه‎های مربوط به موضوع نیز استفاده گردیده است.

1-11- محدودیت ها وتنگناهای تحقیق

یکی از محدودیت­های پژوهش موردنظر کمبود فرصت و زمان بحث و بررسی به صورت جامع در زمینه موضوع مورد مطالعه می­باشد. کمبود منابع پیرامون موضوع فوق از دیگرموانع پیش روی تحقیق تلقی می­گردد، هزینه­ های مالی را نیز باید همواره به عنوان یکی از محدودیت­های اساسی در فعالیت­های پژوهشی به شمار­آورد.

1-12-سوابق و ادبیات تحقیق

محمد ضیاء نقدی(1391)؛ در مقاله­ای با عنوان«ژئوپلیتیک مقاومت با تاکید بر نهضت میرزا کوچک خان» سعی دارد به این سوال پاسخ دهد که، نهضت جنگل تا چه میزان توانسته بر مقاومت مردم ایران در برابر استعمارگران تاثیرگذار باشد؟ نویسنده معتقد است که میرزا کوچک خان بزرگ­ترین سردار مبارزه در عرصه مبارزه با بیگانگان است که مخالف هر گونه سازش و مسامحه با آنها بود.

میرعلی شفیعی(1391)؛ در مقاله ای با عنوان« نقش دیلمیان در حمایت از علویان و تشکیل حکومت شیعی در ایران» ضمن اشاره به روند اسلام آوردن مردم گیلان، سعی نموده تا با مراجعه به منابع و شواهد تاریخی به عوامل کامیابی علویان در سرزمین دیلم و چگونگی کمک مردم گیلان به آنها اشاره کند.

امیر نعمتی لیمایی،(1389)؛ در کتابی با نام «انقلاب جنگل»، به عنوان خاطره نگار نهضت جنگل، مناطق جغرافیایی محل شکل گیری و دوره فعالیت این نهضت را به خوبی معرفی کرده است خاطرات 5جلدی انقلاب جنگل علاوه بر معرفی اشخاص و سران نهضت جنگل، نقش گروه‎های محلی را در این نهضت به خوبی معرفی کرده است نویسنده، نظر مساعدی نسبت به کسمایی ها در نهضت جنگل ندارد و این دیدگاه چنان واقع بینانه نیست زیرا نهضت جنگل نشان داد که پیوستن حاج احمد خان کسمایی به حکومت مرکزی موجب گردید که هسته ی نهضت جنگل از کسما خارج و به آلیان منتقل شود و این نهضت با تغییر حوزه جغرافیایی از کسما به آلین، به تدریج از اوج عزت به حضیض ذلت افتاد و راه را به سمت فروپاشی نهضت گشود.

ناصر عظیمی‎(1389)؛ در کتابی به عنوان «جغرافیای سیاسی جنبش و انقلاب جنگل»؛ به بررسی مناطق جغرافیایی محل فعالیت نهضت از نظر اهمیت ژئوپولیتیک آن ونقش رهبران محلی پرداخته است.درواقع می‎توان اهمیت ژئوپولیتیک کسما را نسبت به منطقه آلیان و تغییر رویکرد سردار جنگل را از جدایی حاج احمد کسمایی از وی و پیوستن حسن خان آلیانی (معین الرعایا) وپیامد‎های تغییر کانون فعالیت را مورد تحقیق قرار داد.

فریدون شایسته (1385)؛ در کتابی تحت عنوان «نهضت جنگل از آغاز تا فرجام» سعی نموده تا علاوه بر تبیین زمینه‎های پیدایش نهضت جنگل در گیلان، کوشیده است که نقش حوزه ی جغرافیایی کسما را در موفقیت نهضت جنگل مورد بررسی و پژوهش قرار دهد.

مجید رحمانی(1383)؛ در کتابی تحت عنوان«ابعاد بین‌المللی نهضت جنگل» به بررسی مقوله­ هایی مانند: اوضاع داخلی و روابط خارجی ایران در دوران نهضت جنگل، تأثیر کشورهای خارجی در شکل‌گیری و تقویت نهضت جنگل، قراردادهای بین‌المللی مربوط به نهضت جنگل، جایگاه اندیشه جهانی اتحاد اسلام در نهضت جنگل و بررسی استعمارستیزی به عنوان اولویت نهضت جنگل در شکل‌گیری و اقدام‌های این نهضت پرداخته است.

ناصر عظیمی(1381)،در کتابی با عنوان «تاریخ تحولات اجتماعی و سیاسی در گیلان» ضمن بررسی سیمای جغرافیایی گیلان، معتقد است که شرایط جغرافیایی هر منطقه در شکل گیری پدیده‎های اجتماعی نقش مهمی‎ایفا می‎کند. از این منظر پرداختن به سیمای محیطی و جغرافیایی گیلان با اهمیت جلوه می­ کند. نویسنده سعی دارد در این کتاب به معرفی مؤلفه‎های جغرافیایی که در بروز اشکال خاص فضایی مؤثرند، بپردازد.

محمد علی گیلک(1371)؛در کتابی با عنوان تاریخ انقلاب جنگل، به بررسی شرح احوال و گزارش­های جنگلی­ها پرداخته که از سال 1293 تا 1300 هجری شمسی در گیلان برای حفظ استقلال کشور تحت رهبری میرزا کوچک جنگلی قیام کردند.نویسنده در فصول مختلف کتاب به بررسی عواملی چون: چگونگی شکل­ گیری نهضت جنگل، درگیری­های نهضت جنگل با انگلیس، جنگ با دولت پهلوی، اعلام جمهوری و دیگر حوادث مربوط به قیام جنگل می ­پردازد.

و بالاخره در زمینه ی پیشینه ی تحقیق حاضر باید از کتاب‎های تاریخی دوران پهلوی و مقالاتی را از صاحب نظران مختلف پیرامون موضوع فوق در فصلنامه‎های متعدد تاریخی چاپ کرده اند، یاد کرد. اما در زمینه­ تحلیل پیامد‎های ژئوپولیتیک مقاومت نهضت جنگل در هویت ملی ایران،به طور ویژه تحقیقی صورت نگرفته است. لذا نگارنده سعی دارد گامی‎هرچند کوچک در این راه بردارد.

1-13- روش و ابزارگردآوری داده‌ ها

در تدوين پیشینه موضوع و مباحث نظري تحقيق، جمع آوري اطلاعات به صورت كتابخانه‌اي و بررسي اسنادي بوده كه با مطالعه متون، مقالات، كتب، نقشه و پایگاه‌های اینترنتی با بهره گرفتن از روش فيش برداري حول محور موضوع مورد بحث جمع آوري گرديده است.

1-14-سازمان دهی تحقیق

مطالب جمع آوری شده در این پایان نامه در 5 فصل، تقسیم و ساماندهی گردیده است.

فصل اول پایان نامه، کلیات تحقیق را در بر می‎گیرد که خود شامل: دو بخش است. بخش اول کلیات تحقیق، شامل مواردی چون؛ بیان مسأله، سوال تحقیق، فرضیه‎های تحقیق، محدوده مورد مطالعه تحقیق، اهمیت موضوع، اهداف تحقیق، موانع و محدودیت‎های تحقیق، روش تحقیق و مراحل آن، سوابق تحقیق و روش و ابزار گردآوری داده ها است.در بخش دوم این فصل؛ به اصطلاحات، واژه ها و مفاهیم تحقیق پرداخته می‎شود، که شامل مفاهیمی‎چون: ژئوپلیتیک، ژئوپلیتیک مقاومت و هویت می‎باشد.

فصل دوم پایان نامه، مبانی تئوری و نظری تحقیق را مورد بررسی و ارزیابی قرار می‎دهد، که در این فصل موضوعاتی نظیر؛تعریف ژئوپلیتیک، ظهور ژئوپلیتیک، دوره افول، دوره احیاء، رویکردهای جدید ژئوپلیتیک، رویکرد نظم نوین جهانی، رویکرد ژئواکونومی، رویکرد ژئوکالچر، رویکرد ژئوپلیتیک زیست محیطی، رویکرد ژئوپلیتیک انتقادی، اندیشه ملی گرایی، میهن خواهی، ملت، مفهوم هویت، عوامل و زمینه‎های پیدایش هویّت، قدرت، قدرت ملی، منشأ و مبادی قدرت ملی،اقتدار ملی، منافع ملی، رابطه منافع ملی با قدرت، امنیت، امنیت ملی، ويژگي هاي امنيت ملي، ابعاد امنيت ملي مورد بررسی قرار گرفته است.

فصل سوم پایان نامه، عرصه جغرافیایی پژوهش را تشکیل می‎دهد که در واقع، در این بخش به ویژگی‎های جغرافیایی منطقه مورد مطالعه پرداخته شده که کشور ایران و استان گیلان را شامل می‎شود.

فصل چهارم پایان نامه، شامل یافته‎های تحقیق می‎باشد.

فصل پنجم پایان نامه شامل؛ آزمون فرضیه ها، نتیجه گیری و ارائه پیشنهاد است.

فصل دوم:

مبانی نظری

تحقيق

2-1-تعریف ژئوپلیتیک

این واژه، ابتدا در سال 1899.م توسط دانشمند علوم سیاسی سوئد به نام رودولف کیلن وضع شد و به بخشی از معلومات حاصله ناشی از ارتباطبین جغرافیا و سیاست اطلاق شد. تعریفی که در این برهه اززمان می­توانیم ازژئوپلیتیک ارائه دهیم این است که:ژئوپلیتیک عبارت است از: درک واقعیت‎های محیط جغرافیایی به منظوردستیابی به قدرت، به نحوی که بتوان در بالاترین سطح وارد بازی جهانی شد و منافع ملی و حیاط ملی را حفظ کرد، به عبارت دیگر ژئوپلیتیک عبارت است ازعلم کشف روابط محیط جغرافیایی و تأثیر آن بر سرنوشت سیاسی ملل(عزتی،70:1382).

سائل بی کوهن، جغرافیدان و ژئوپلیتیسین معاصر آمریکایی، تعریف زیر را ارائه می­دهد: « ژئوپلیتیک به عنوان تحلیل تعامل میان زمینه ­های جغرافیایی و دیدگاه­ های مرتبط با آن و فرآیندهای­سیاسی تعریف
می­ شود». زمینه‎های جغرافیایی و فرآیندهای سیاسی هر دو پویا بوده و بر یکدیگر تأثیر گذاشته و تأثیر
می‎پذیرند و ژئوپلیتیک پیامدهای این تعامل را مورد توجه و بررسی قرار می‎دهد( کوهن، 1387: 43).

ژیروید اتوتایل معتقد است، ژئوپلیتیک در قرن بیستم از تاریخ پر فراز و نشیبی بر خوردار بوده و توانسته است. دررساندن معنی ارتباط کلی بین جغرافیا و سیاست موثر باشد ولی معنی کردن ژئوپلیتیک کاری بس مشکل است.زیرامعنی مفاهیمی‎چون ژئوپلیتیک تمایل به متغیر و تحول دارند و متأثراز
دوره‎های تاریخی و ساختارهای نظم جهانی­اند که آنها خود تحول پیدا می­کننداو معتقد است کیلن و سایر متفکرین امپریالیستی،ژئوپلیتیک را به عنوان بخشی از دانش استعماری غربی فهمیده اندکه ازروابط بین سیاست عناصر طبیعی زمین بحث می‎کند(عزتی،74:1382).

لورو و توال ژئوپلیتیک را دو روش ویژه ای می‎دانند که پدیده بحرانی را کشف وتحلیل می­ کند وراهبردهای تهاجمی‎یا دفاعی را برسر یک محدوده ارضی از نقطه نظر محیط جغرافیایی انسانی و طبیعی تعریف می­ کند. دیدگاهی هم وجود دارد که ژئو پلیتیک را معادل “راهبرد ” (استراتژی ) می­داند وبرای نمونه به ژئوپلیتیک ریگان یا ژئوپلیتیک گور باچف اشاره می‎کند(لورو و توال،34:1381).

ژئوپلیتیک مطالعه روابط بین المللی ومنازعات از لحاظ جغرافیایی است به عبارتی تأثیر عوامل جغرافیایی نظیر: موقعیت، فاصله و توزیع منابع طبیعی و انسانی بر روابط بین المللی را موضوع ژئوپلیتیک تشکیل
می­دهد. دکتر میر حیدر نیز تعریف ژئوپلیتیک را با همین دیدگاه بدین صورت ارائه می­دهد.«شیوه ­های قرائت و­نگارش­سیاست­بین­الملل­توسط­صاحبان­قدرت­واندیشه­و­تأثیر­آنها­برتصمیم­گیری­های سیاسی در سطح ملی و منطقه­ای»(میر حیدر،22:1377)

مفهوم ژئوپلیتیک در طول زمان تحول یافته و برداشت‎های گوناگونی از آن به دست آمده است. اجمالاً می‎توان تأثیر عوامل جغرافیایی را در 30 تعریف ارائه شده بر یک مسئله محوری شناخت و نسبت به آن موضع گرفت. این متغیرهای اصلی به شرح جدول زیر عبارتند از:

جدول 2-1: مفهوم ژئوپلیتیک

منبع: (کلاه مال همدانی،647:1391)

2-1-1-ظهور ژئوپلیتیک

علم جغرافیا قدمت ۲۵۰۰ ساله دارد که مورد علاقه شاهان و فرماندهان و تجار بوده است ولی به مردم عادی آموزش نمی‎دادند. اما از اوایل قرن بیستم اوضاع فرق کرد، بعد از کنگره وین در سال1815، پروس سرزمینهای اطراف خاک خود را که از قلب تاریخی خود جدا شده بودند به دست آورد و برای اینکه این سرزمینها را یکپارچه و پیوسته کند کلمه آلمان را ایجاد نموده و بر روی آن نهاد.لذا در سال 1820 دولت پروس تصمیم گرفت درس جغرافیا را در برنامه درسی نظام آموزشی خود بگنجاند. در این دوره آموزش جغرافیا به مسائل طبیعی مثل اقلیم، زمین شناسی و ناهمواری که باعث شکل گیری عینی یک آلمان واحد در ذهن بود مربوط می‎شد و وحدت سرزمین‎های آلمانی را با تکیه بر عامل زبان پیگیری کرد.در چنین زمانی جغرافیای مردمی‎در برابر جغرافیای سلطنتی زاده می‎شود و فردریک راتزل قوانین جغرافیای سیاسی را تدوین می‎کند.اندیشه او در اطراف آینده آلمان، هویت و نیز جایگاهی که در این کشور باید در جهان از آن برخوردار باشد دور می­زند (لورووتوآل،۱۳۸۱:۱).

ژئوپلیتیک به عنوان شکلی از دانایی و قدرت در دوره امپریالیستی در بین سالهای (1945-1870) زمانی متولد شد که امپراتوریهای رقیب در طول جنگ‎های متعددی که با یکدیگر داشتند خطوط قدرت را مرتب کرده و آنرا تغییر داده و در آن تجدید نظر کردند. خطوط قدرت مورد نظر تشکیل دهنده مرزها و نقشه سیاسی جهان بودند (احمدی پور و بدیعی،۲:۱۳۸۱).

در بین دو جنگ جهانی اول و دوم، ژئوپلیتیک بسیار پر فروغ شد. برای همین تصور می‎شد که عامل اصلی جنگ جهانی دوم ژئوپلیتیک بوده است. در ابتدا تمام کشورهای جهان بدنبال گسترش سرزمینی جهت قدرتمندشدن بودند. از مطرح شدن ژئوپلیتیک در اواخر قرن نوزدهم تا پایان جنگ جهانی دوم را اصطلاحاً ژئوپلتیک سنتی (کلاسیک) می‎گویند که تمام نظریه‎های ژئوپلتیکی بر اساس نظامی‎گری و گسترش تصاحب سرزمینی شکل گرفته است (زین العابدین،۱۳۸۹: ۱۱).

۲-۱-2- دوره افول

بعد از جنگ جهانی دوم به مدت تقریباً۴۰ سال ژئوپلتیک به عنوان یک مفهوم و یا روش تحلیل، به علت ارتباط آن با جنگ‎های نیمه اول قرن بیستم منسوخ گردید، هر چند ژئوپلیتیک در این دوره از دستور کار دولت ها در مفهوم قبلی خود خارج شد، اما همچنان در دانشگاهها تدریس می­شد. برای تبدیل شدن نقش فعال جغرافیا در تعریف ژئوپلیتیک به نقش انفعالی سه دلیل عمده قابل ذکر است:

اول اینکه جغرافیدانان بعد از شکست آلمان در جنگ، ژئوپلیتیک خاص آلمان را مقصر اصلی عنوان کردند و سیاست‎های آلمان نازی را متأثر از این مکتب می‎دیدند. خود را از مطالعات در مقیاس جهانی کنار کشیده، توجه خود را به دولت ها و درون مرزهای سیاسی بین المللی معطوف داشتند و واژه ژئوپلیتیک بر چسب غیر علمی‎به خود گرفت و از محافل علمی‎و دانشگاهی طرد شد.دلیل دیگری که موجب افول نقش جغرافیا در جنگ سرد شد ظهور استراتژی باز دارندگی هسته ای بود. توانایی پرتاب سلاح‎های هسته ای بوسیله هواپیما و موشک به فاصله‎های دور،باعث شد که دیگر نه فاصله و نه عوامل جغرافیایی مثل ناهمواری ها و اقلیم چندان مهم تلقی نمی‎شدند. دلیل سوم، ظهور ایدئولوژی به عنوان عامل تعیین کننده ی جهت گیری سیاست ها بود. ژئوپلیتیک جنگ سرد و ژئوپلیتیک عصر هسته ای از مشخصات دوره افول ژئوپلتیک هستند (زین العابدین، ۱۳۸۹ : 13).

۲-۱-۳- دوره احیا

بعد از پایان جنگ جهانی دوم جغرافیدانان شرمنده شدند و از آن پس تلاش نمودند جغرافیدانانی که ژئوپلیتیک را در اختیار آلمان نازی (هیتلر) گذاشته اند،کنار گذارند، و نتیجه اینکه حدود ۴۰ سال ژئوپلیتیک طرد شد. تا اینکه در دهه 1980 در جنگ ویتنام[2] و کامبوج[3] بر سر تصاحب منطقه ی مکنگ[4]، گر چه هر دو کشور از بلوک شرق بودند، ایدئولوژی نتوانست جنگ را از بین ببرد. بنابراین، در گزارش این مناقشه و روابط دو کشور، مجدداً از مفهوم ژئوپلتیک استفاده شد و سپس کسینجر[5] بصورت تفننی از واژه ی ژئوپلیتیک در مسائل جهان استفاده نمود. علاوه بر آن در جنگ ایران و عراق (1988-1980) و اشغال کویت توسط عراق (1991-1990 ) و به ویژه سقوط پرده آهنین در اروپا از سال 1989 موجب پر رنگ تر شدن این مفهوم شد و به خصوص فروپاشی شوروی (سابق) و برجسته شدن ملیت ها این مفهوم را به صورت یک مفهوم کلیدی در عرصه بین المللی قرار داد (زین العابدین،۱۳۸۹ :۲۸).

در حالیکه نامداران جغرافیای سیاسی چون ریچارد هارتشورن و استیفن جونز سخت در تلاش شکوفا ساختن جغرافیای سیاسی در جهان دوران میانه ی قرن بیستم شدند و سیاستمدارانی چون هنری کیسینجر واژه ژئوپلیتیک را دوباره به زبان روزمره سیاسی نیمه دوم قرن بیستم باز گرداند، جهانی اندیشانی چون ژان گاتمن و سوئل کوهن پیروزمندانه جهانی اندیشی جغرافیایی(ژئوپلتیک) را به بستر اصلی مباحث دانشگاهی باز گرداندند.در این زمینه ژان گاتمن[6] با طرح تئوری «آیکنوگرافی[7]– سیروکولاسیون[8]» «حرکت» را در مباحث ژئوپلیتیک در معرض توجه ویژه قرار داد و عوامل روحانی یا عامل «معنوی» را در جهانی اندیشی «اصل» یا «مرکز» دانست و «ماده» یا «فیزیک» را تأثیر گیرنده قلمداد کرد (مجتهد زاده،۱۳۸۶:۹۶).

سائول بی کوهن می‎گوید: موضوعات ژئوپلیتیکی مهمتر از آن بودند که جغرافیدانان آنها را کنار بگذارند و اکنون خیلی از جغرافیدانان با یک تأخیر به او ملحق شده اند و از باز گشت و تجدید حیات ژئوپلتیک به اندازه او استقبال کرده اند.

2-2-رویکردهای جدید ژئوپلیتیک

همه نظریه‎های ژئوپلیتیکی جنبه ژئواستراتژیکی داشته و برای کسب قدرت بر فضای جغرافیایی تأکید داشتند. اما پس از پایان جنگ سرد و با مطرح شدن نظام نوین جهانی بسیاری از دیدگاه های ژئوپلیتیکی جنبه ی کمی‎پیدا کرد و حتی بعضی از این دیدگاه ها در عالم سایبر اسپیس مطرح شدند. در نظام نوین جهانی عده ای در تحلیل ژئوپلیتیکی خود، رویکرد انرژی را مد نظر قرار دادند،عده ای به مسائل زیست محیطی معتقد بودند، بعضی فرهنگ را عامل اصلی ژئوپلیتیک دانستند و بالاخره، عده ای مسائل ژئواکونومی‎را در تحلیل ژئوپلیتیکی خود مورد توجه قرار دادند. می‎توان گفت که معیار‎های قدرت که نظامی‎گری بود، به طور کلی جای خود را با معیار‎های مذکور تغییر داد. یعنی، قبل از پایان جنگ سرد، معیار اصلی قدرت نظامی‎گری بوده و تمام عوامل اقتصادی، اجتماعی به صورت ابزار مورد توجه بوده است.به علاوه مشخصه ی اصلی ژئوپلیتیک دوره جنگ سرد جهان دو قطبی، جهان سوم و کشورهای عدم تعهد بودند، اما در نظریه ی جدید ژئوپلیتیکی، جهان چهارم مطرح است (زین العابدین، ۱۷۱:۱۳۸۹).

۲-2-۱-رویکرد نظم نوین جهانی

اولین بارجورج بوش پدر[9] رئیس جمهور اسبق آمریکا در جریان جنگ خلیج فارس در1990م نظام نوین جهانی[10] را مطرح نمود. و در سال 1991 پس از مذاکرات خود در هلسینکی[11] با گورباچف[12] و مارگارت تاچر[13]، رهبران اروپا، سازمان ملل متحد،کشورهای عربی به ویژه خلیج فارس و سایر هم پیمانان خود، نظریه نظام نوین جهانی خود را اعلام نمود (حافظ نیا،۵۳:۱۳۸۵).

این نظام دیدگاه‎های جدید آمریکا را بیان می‎کند. با فروپاشی نظام سیاسی اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق و از بین رفتن رقابت قدرت ها، جهان از این پس صاحب نظام نوینی شود که بر قدرت همه جانبه آمریکا استوار است. قدرت و سلطه آمریکا بر جهان بدون تسلط بر خلیج فارس ممکن نبود. نظام نوین جهانی طرحی جدید برای سلطه بر مناطق مهم جهان توسط آمریکا بود. این نظام به رغم عنوان گول زننده آن، شکل جدیدی از استعمار نو است که جهان را به سوی مخاصمه و تلاطم سوق می‎دهد. جورج بوش پدر نظم نوین جهانی را این چنین تعریف می‎کند: «نظم نوین جهانی می‎گوید که بسیاری از کشورها با سوابق متجانس و همراه با اختلافات، می‎توانند دور هم جمع شوند تا از اصل مشترکی پشتیبانی کنند و آن اصل این است که شما با زور کشور دیگری را اشغال نکنید…» اما آمریکائیها از زمان پی ریزی چنین نظریاتی، کمترین توجهی به آنچه خود معتقدند نداشته اند و تعبیر «نوام چامسکی» نظم نوین جهانی تعبیر تازه ای از توسل به زور و انقیاد مضاعف ملت ها است.تمام ابعاد نظم نوین جهانی بر پایه منافع و توسعه طلبی آمریکا استوار است در عصر نظم نوین جهانی، ثبات و امنیت تقریباً به طور کامل برای هیچ کشوری- حتی آمریکا- وجود ندارد.

2-2-2-رویکرد ژئواکونومی

پایه و اساس ژئواکونومی‎استدلالی است که از طرف ادوارد لوتویک[14] ارائه شده است. او خبر از آمدن نظم جدیدبین المللی در دهه نود می‎داد که در آن ابزار اقتصادی جایگزین اهداف نظامی‎می‎شوند. به عنوان وسیله اصلی که دولت ها برای تثبیت قدرت و شخصیت وجودی شان در صحنه بین المللی به آن تأکید می‎کنند و این ماهیت ژئواکونومی‎است (عزتی،۱۰۷:۱۳۸۸)

ژئواکونومی‎عبارت ازتحلیل استراتژی­ های اقتصادی بدون درنظر گرفتن سودتجاری،که ازسوی دولتها اعمال می­ شود،به منظورحفظ اقتصادملی یا بخشهای حیاتی آن وبه دست آوردن کلیدهای کنترل آن ازطریق ساختارسیاسی وخط مشیهای مربوط به آن پرداخت. (عزتی،1387: 110)

ژئواکونومی‎رابطه بین قدرت و فضا را مدّ نظر دارد و هدف اصلی آن کنترل سرزمین و دستیابی به قدرت فیزیکی نیست بلکه دست یافتن به استیلای اقتصادی فناوری و بازرگانی است بدین ترتیب به نظر می‎رسد مفاهیم ژئواکونومی‎در رویارویی با مسائل قرن 21 از کارآیی مناسبی در مقیاس جهانی برخوردار خواهد بود (واعظی،1388 :32)

ژئواکونومی‎رابطه بین قدرت وفضا را بررسی می‎کند. فضای بالقوه ودرحال سیلان همواره حدود ومرزهایش درحال تغییروتحول است،ازاین رو آزادازمرزهای سرزمین وویژگیهای فیزیکی ژئوپلیتیک است.درنتیجه تفکر ژئواکونومی‎شامل ابزارآلات لازم وضروری است که دولت می‎تواندازطریق آنها به کلیه اهدافش برسد.(عزتی،1387: 110)

ژئواکونومی‎و ژئوپلیتیک دارای تفاوتهای اساسی با هم می‎باشند،اول اینکه ژئواکونومی‎محصول دولت ها وشرکتهای بزرگ تجاری با استراتژیهای جهانی است درحالی که این خصیصه در ژئوپلیتیک نیست. نه دولت ونه شرکتهای تجاری هیچ نقشی درژئوپلیتیک ندارندبلکه یکپارچگی اتحادیه ها،منافع گروهی وغیره برپایه نمونه‎ های تاریخی با عملکردی نامرئی دراستراتژیهای ژئوپلیتیکی پایه واساسی برای همه صحنه‎های ژئوپلیتیکی هستند.

دوم اینکه هدف اصلی ژئواکونومی‎کنترل سرزمین ودستیابی به قدرت فیزیکی نیست بلکه دست یافتن به استیلای تکنولوژی وبازرگانی است. ازلحاظ کاربردی بایدگفت که مفهوم وعلم ژئوپلیتیک می‎تواند درنشان دادن راه وروش‎هایی برای پایان دادن به نزاعها ودرگیری ها ودرمجموع اختلافات نقش اساسی داشته باشددرحالی که ژئواکونومی‎ازچنین ویژگی برخوردارنیست(عزتی،1387: 112)

2-2-3- رویکرد ژئوکالچر

ژئوکالچر یا ژئوپلیتیک فرهنگی فرایند

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:33:00 ب.ظ ]




تهاتر که ریشه آن تهر است در لغت به معنای دعوی باطل کردن به یکدیگر است. [۱] که معنای اصطلاحی تهاتر با معنای لغوی آن مناسبت دارد.
به معنای مبادله کالا با کالا یا مبادله پایاپای کالا بین دو کشور نیز آمده است. [۲]
در منابع فقهی، گاه واژه تقاص به جای تهاتر به کار رفته، ولی معنای حقیقیِ آن با تهاتر متفاوت است، زیرا اولاً موضوع تقاص ممکن است دین کلّی یا عین معیّن باشد در حالی که تهاتر فقط برای دو دین جاری می شود. ثانیاً شرط اساسی تهاتر، یکسان بودن دو دین است اما این امر در تقاص شرط نیست و شرط اصلی آن انکار و خودداری مدیون از پرداخت دین خویش است. ثالثاً تهاتر معمولاً به طور قهری صورت می گیرد ولی در تقاص، طلبکار حق خود را از اموال مدیون که در دسترس اوست، استیفا می کند. [۳]
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۲-۲-۲ معنای لغوی انگلیسی
تهاتر را یک اختلاف مالی که که بر علیه ادعای اولیه طلب کار به منظور بی اثر کردن آن ادعا به وسیله تقلیل ثمن یا مجزا کردن آن دانسته اند که این معنای لغوی set off است. [۴]
تهاتر را در انگلیس در معنای bartering یا difalk نیز معنی کرده اند که البته bartering بیشتر به معنای عقد متقابل است. [۵]
۲-۲-۳ معنای حقوقی
قانون ایران تهاتر را تعریف نکرده است. بلکه صرفا شرایط و احکام آنرا بیان کرده است و ماده ۲۹۴ قانون مدنی نیز چنین مقرر میدارد( وقتی دو نفر در مقابل یکدیگر مدیون باشند بین دیون آنها به یک دیگر به طریقی که در مواد ذیل مقرر است تهاتر حاصل می شود) که این تعریف از تهاتر نیست بلکه صرفا کارکرد تهاتر را بیان می کند. حال که تعریفی از تهاتر در قانون نشده است باید در دکترین حقوقدانان این تعریف را معلوم کرد.
تهاتر را می توان چنین تعریف کرد: تساقط دو دین تا مجموع دیون که دو شخص در برابر یکدیگر به عهده دارند تا کمترین مقدارآن. [۶]
دکتر مصطفی عدل (منصور السلطنه) این چنین تهاتر را تعریف کرده موضوع شدن دو دین از یکدیگر تا اندازه ای که با هم معادله نمایند.
تعریف دکتر لنگرودی: تهاتر عبارت است از سقوط متقابل دو دین از دو شخص در برابر یکدیگر [۷]. این تعریف از دکتر لنگرودی با تهاتر قهری هماهنگی کامل دارد زیرا مفهوم تقابل بین شرایط در تهاتر را در نظر گرفته است و تعریف جامعی از تهاتر را ارائه کرده اند.
تعریف دیگری که ارائه شده است این است که تقابل دو دین در برابر یکدیگر که موجب از بین رفتن اثر هر دو دین می شود. [۸]
در این تعریف از تقابل نام برده شده است هر چند که این از خصایص و شرایط تهاتر است اما تقابل در دیون موجب تهاتر نیست بلکه سایر شرایط هم باید باشد تا تهاتر معنی پیدا کند.
درحقوق انگلیس نیز تهاتر را در حالت کلی کم شدن دو دین از هم تا مقداری که بین انها تعادل به وجود آید تعریف کرده اند. [۹]این تعریف مشابه با تعاریف ارائه شده در حقوق ایران است که این شباهت ناشی از مبنا و زمینه عقلی این نهاد در جهان است و هر جند که در اثار و شرایط متفاوت باشند.
تعریفی دیگر از تهاتر این است که تهاتر را حق بدهکار برای کاهش مبلغ بدهی به هر میزان که بستانکار مدیون بدهکار است یا مبلغ موازنه کننده ای که طلب کار باید دریافت کند.
در یک تعریف دیگری که از تهاتر شده است آن را برقراری تعادل از طریق دادن پول دانسته اند که ناشی از یک اختلاف مالی می باشد که به منظور بی اثر کردن ادعای متقابل یا تقلیل طلب یا مجزا کردن دین در مقابل دیگری به منظور دستیابی به یک بدهی از طرف متقابل است. [۱۰]
در یک تعریف جامع و کلی تهاتر را تصفیه تعهدات دو جانبه به سمت تعهدات با حجم کوچکتر دانسته‌اند.[۱۱]
در این تعریف ها، اعمال تهاتر که معمولا در حقوق انگلیس از طریق مراجعه به دادگاه است و در متقابل ادعای متقابل بیان می شود لحاظ شده است. [۱۲]در صورتی که طرفین بخواهند تهاتر را به صورت قراردادی و بدون مراجعه به دادگاه اعمال کنند نیاز به یک شرط و قرارداد مقدماتی دارند تا بتوانند در موقع مدیون شدن در برابر هم از این شرط و ظرفیت قانونی استفاده کنند.
۲-۳- ماهیت تهاتر
۲-۳-۱- حقوق ایران
تعاریف ارائه شده در حقوق ایران ماهیت تهاتر را نیز روشن می کند. ماهیت حقوقی تهاتر تساقط است درست است که تهاتر در حکم ایفای دین است اما ماهیت تهاتر را نمی توان ایفای دین دانست.
با تقابل دیونی که دارای طرفین واحد، موضوع کلی و جنس و وصف واحد می باشند و شرایط واحدی نیز دارند باعث واقعیتی می گردد که همان تساقط است. [۱۳]از تعریفی که آقای دکتر کاتوزیان از واقعه حقوقی ارائه داده‌اند، یعنی: «واقعه حقوقی رویدادی است که اثر آن به حکم قانون معین می‌شود و اراده و انشاء مرتکب سبب آن آثار نیست. » می ‌توان نتیجه گرفت که تهاتر نه تنها در زمره اعمال حقوقی (اعم از عقد و ایقاع) نمی‌گنجد چون اعمال حقوقی ناشی اراده و تراضی هستند، بلکه در ردیف وقایع حقوقی قهری است. منبع اصلی تهاتر، حکم قانون است و این منافاتی با تکمیلی بودن قوانین مربوط به تهاتر ندارد چون با نظم عمومی ارتباط ندارد و امکان تراضی خلاف آن است.
در حقوق ایران از آنجا که تساقط واقعه است نه عمل حقوقی بنابراین تحقق آن محتاج به اراده و اهلیت طرفین نمی باشد و به محض تقابل دو دین مختلف این واقعه وقوع یافته است.
۲-۳-۲- ماهیت تهاتر در حقوق انگلیس
در حقوق انگلیس ماهیت حقوقی تهاتر عمل حقوقی است و دلیل آن وجود تقاضای دو جانبه است. [۱۴]زیرا که تهاتر در حالتی که بین طرفین قراردای در این رابطه وجود ندارد از طریق مراجعه به دادگاه و به صورت دفاع متقابل است که در این صورت دادگاه با احراز رضایت طرفین خود راسا تهاتر را اعمال خواهد کرد تا مانع از پیچدگی های مربوط به دریافت دین و یا غرامت شود.
همچنین اینکه برای ایجاد تهاتر بین دیون به صورت قرار دادی، وجود قرارداد مقدم بین طرفین لازم است، که نشان دهنده این می باشد که تهاتر واقعه نیست بلکه عمل حقوقی است که نیازمند اراده طرفین در مورد اعمال آن است. در این صورت دادگاه ابتدا وجود قرارداد (یا شرط) تهاتر را مورد بررسی قرار میدهد و در صورت احراز شرط، طبق آن عمل می کند.
در حقوق انگلیس اهلیت طرفین دیون برای ایجاد تهاتر به طریق اولی لازم است زیرا در صورت مراجعه به دادگاه و ایجاد تهاتر از طریق دفاع متقابل، اهلیت یکی از شرایط اولیه طرح دعوی است و بدون وجود اهلیت اساسا دعوی را نمی تواند مطرح کرد. از طرف دیگر نیز ایجاد تهاتر از طریق قرار داد بین طرفین نیاز به اهلیت دارد تا شرایط اساسی قرارداد وجود داشته باشد و قرارداد صحیح و نافذ باشد. تهاتر در حقوق انگلیس بر خلاف حقوق ایران پرداخت دین است نه سقوط دین که این تفاوت اساسی بین این نهاد در دو سیستم حقوقی ایران و انگلیس است. [۱۵]
۲-۴- فایده تهاترتهاتر متضمن دو فایده است.۱- ایفای دین۲- تضمین
تهاتر از یک سو در حکم ایفای دین است و ازسوی دیگر نوعی تضمین را برای هریک از دو داین جهت حصول طلب تامین می کند در حقوق هر کشور بنابر اینکه کدام جنبه غلبه یافته باشد تهاتر جلوه خاص پیدا می کند. در حقوق ایران بر اساس نصوص قوانین و نظر شارحین قانون، وفای به عهد بودن تهاتر بر حنبه تضمین بودن آن غلبه دارد.
اصولا در قوانین لاتین و حقوق انگلیس جنبه وفای به عهد بودن تهاتر بر جنبه تضمین آن غلبه دارد و حال آنکه در قوانین رومی ژرمنی بر جنبه تضمین بودن تهاتر تکیه شده است و دین را تضمین دین متقابل دانسته‌اند. [۱۶]
این اخنلاف در مبنا موجب اختلاف در آثار نیز شده است. به بررسی این دو فایده می پردازیم.
۲-۴-۱- ایفای دینتهاتر در حکم دو ایقاع است که با تقابل دو دین واجد شرایط، هر دو دین تا میزان کمترین آن دو ساقط می شوند. تساقط دو دین را در این فرض می توان ناشی از ایفای حکمی نه ایفای واقعی دو دین دانست با این تحلیل که این مورد به منزله آن است که هر مدیون دین خود را از محل طلبی که دارد ایفا نماید و در نتیجه طلبکار به طلب خود رسیده و مدیون نیز بری الذمه خواهد شد.علاوه بر این تهاتر موجب تسهیل در ایفای نیز می باشد زیرا بدون اینکه هر یک از مدیون ها مالی را به طرف دیگر ادا کند سقوط هم زمان دو دین فراهم می شود مگر اینکه میزان یکی از دیون بیشتر باشد که در این صورت مدیون آن دین باید مابه تفاوت را پرداخت نماید با این ترتیب تهاتر مانع پرداخت مکرر و صرفه جویی در هزینه و رهایی از خطرات و تبعات نقل وانتقال موضوع دین میگردد.
در معاملات تجاری به ندرت اتفاق می افتد که تاجر طلبکار یا بدهکار باشد بلکه تجار غالبا در اثر معاملات مکرر و متقابل هم طلبکار و هم بدهکار می شود. به همین خاطر تهاتر در معاملات تجاری که دارای سرعت وصرفه جویی در هزینه می باشد نقش عمده ای را ایفا می کند واین نقش در روابط مالی بانک ها با تجار بارزتر میگردد زیرا تجار غالبا از طریق بانک اقدام به دریافت و پرداخت دیون می نمایند.
در تجارت بین الملل [۱۷]نیز مبادلات تهاتری از جمله راه های بوده است که خصوصا کشور های در حال توسعه در مقابله با نظام یک طرفه اقتصاد جهانی بدان متوصل شده اند. معامله تهاتری عبارت است از روش تعلیق واردات کالا به صدور کالاهای دیگر به کشور فرستنده و مبادله کالا به کالا به جای فروش در مقابل ارز خارجی و یا مبادله کالا به کالا با بهره گرفتن از روش بانکی تهاتر دفتری که مستلزم پرداخت وجه نیست.
در واقع در این گونه معاملات ارزش اقتصادی اجناس مبادله شده را ارزیابی می کنند که در این صورت تبدیل به دین می شود و سپس دیون موجود را برای عدم تبادل ارز تهاتر می کنند. خریداران کالا یا خدمات ویا تکنولوژی کشورهای پیشرفته، به وسیله این شیوه مبادلات می توانند در مصرف ارز صرفه جویی نمایند.
این نوع تجارت ( تهاتری) همچنین در زمان ناتوانی سیستم پولی و یا تحت فشارهای از قبیل جنگ، تورم بسیار بالا وسایر شرایط که تجارت را غیر معمولی و ناممکن می سازد برای انجام امور بازرگانی بین المللی مورد استفاده قرار می گیرد. یکی از مشکلات معاملات غیر نقدی (تهاتری) تصمیم گیری و توافق بر ارزش کالا های متبادله است. نحوی انعقاد و اجرای این مبادلات اینگونه است که ابتدا به طور تقریبی میزان صادرات هر کشور به کشور دیگر ونوع کالای صادراتی را بررسی کرده و مثلا به این نتیجه میرسند که میزان مبادلات سالیانه بین دو طرف ۳۰ میلیون یورو است سپس هردولت به نفع دولت دیگر اعتبار صوری معادل این مبلغ را در نظر می گیرند و یک بانک دولتی در هر کشور اداره قرار داد تهاتری را بر عهده می گیرد و با صدور کالا بانک هر طرف حساب بانک طرف مقابل را به میزا ن کالای صادر شده بدهکار می کند و در زمان اجرای قرار داد تهاتری بانک ها حق مطالبه طلب خود را از دیگری ندارند بلکه برا ی تصفیه حساب باید منتظر انجام معامله متقابل باشد و در پایان هر سال بانک های طرف معامله حساب خود را با یکدیگر تصفیه می کند و در صورت عدم توازن میزان مبادله، بانک بدهکار مکلف به پرداخت نقدی مابه تفاوت خواهد بود مگر این که طوری دیگر مقرر شده باشد. [۱۸]
۲-۴-۲- تضمین
تهاتر به این دلیل که تامینی را برای طلبکار فراهم می نماید نوعی تضمین جهت ایفای دین می باشد اگر بنا بود که هریک از دو مدیون به تنهایی دین خود را تادیه کند و سپس در مقام استیفای طلب بر آیند چه بسا در این فاصله با اعسار و ور شکستگی روبه رو می شد با وقوع تهاتر وصول طلب از جانب هر یک از مدیونین تضمین می شود و به نوعی هردو طلب کار مقدم بر سایرین به طلب خود دست می یابند به عبارت دیگر طلبکار حقش را از محل طلبی که مدیون بر ذمه او دارد استیفا می کند گرچه یک طلبکار عادی است ولی در حکم طلبکار مرتهن یا دارای حق امتیاز است و طلب مدیون در حکم مال مرهونی است که مختص به استیفای حق او می باشد. [۱۹] بدیهی است چنین تعبیری تضمین بدین معنی نیست که حقیقتا حق امتیازی برای طلبکار جعل شده است تفاوت میان منظور ما از تضمین و تضمین واقعی نیاز به توضیح ندارد.
برای مثال در صورت ور شکستگی مدیون طلبکار در ردیف غرماء قرار می گیرد و دارای حق تقدم نیست بر همین اساس مطابق با ماده ۲۹۹ قانون مدنی که مقرر می دارد ” در مقابل حقوق ثابت اشخاص تهاتر موثر نخواهد بود و بنابراین اگر موضوع دین به نفع شخص ثالثی در نزد مدیون مطابق قانون توقیف شده باشد و مدیون بعد از این توقیف از داین خود طلبکار گردد دیگر نمی تواند به استناد تهاتر از تادیه مال توقیف شده امتنا کند ” در فرض ورشکستگی یکی از افراد امکان تهاتر وجود ندارد.
اما در قوانین رومی ژرمنی جنبه تضمین تهاتر نمود بیشتری و واقعی تر به خود گرفته است و این امر به نحوه بارزی شرایط و احکام تهاتر را در این قوانین از قانون لاتینی متمایز ساخته است. [۲۰]
به هر حال می توان گفت تهاتر یک تضمین به معنای دقیق کلمه نیست تضمین هنگامی مطرح می شود که پرداخت صورت نگیرد در حالی که تهاتر خودش در حکم پرداخت است.
در حقوق انگلیس نیز در بیان تفاوت این دو گفته شده است تهاتر طریقی است که به موجب آن مدیون دینش را از طریق طلبش کاهش می دهد و یا ساقط می کند اما تضمین طریقی است که به موجب ان طلبکار دین مورد تضمین را از طریق مالی که خود به عنوان مرتهن منفعت محدودی نسبت به آن دارد کاهش می دهد و یا ساقط می کند [۲۱]. جنبه تضمینی دین در حقوق انگلیس در زمان ورشکستگی یکی از دو مدیون بیشتر معلوم میشود که حتی در صورت ورشکستگی یک طرف تهاتر ساده تر انجام می شود. زیرا در حقوق انگلیس در زمان ورشکستگی یکی از طرفین تهاتر با سهولت بیشتری صورت می گیرد به نحوی که قرارداد خصوصی مخالف با این امر نیز معتبر تلقی نمی شود.
۲-۵- انواع تهاتر
برای تهاتر در دو حقوق ایران و انگلیس انواعی ذکر کرده اند که هر کدام را توضیح خواهیم داد.
۲-۵-۱- حقوق ایراندر حقوق ایران منظور از تهاتر قهری تهاتری است که به حکم قانون وبه نحو قهری تحقق میابد بدون اینکه اراده طرفین در آن دخالت داشته باشد به صورتی که علم و اطلاع طرفین در آن جایگاهی ندارد. برای وقوع تهاتر قهری شرایطی لازم است که در فصول آتی به بیان آنها می پردازیم با اجتماع این شرایط تهاتر قهرا حاصل است و با فقدان یکی از این شرایط تهاتر قهری ممکن نیست در صورت اجتماع شرایط دو دین از آن زمان ساقط می شوند.تهاتر ارادی زمانی مطرح می شود که مانعی برای وقوع تهاتر به وجود آید یعنی یکی از شرایط تهاتر قهری در هر یک از دیون موجود نباشد در این صورت با اعمال اراده از سوی طرفین دین یا به اراده یک طرف که حسب مورد باعث رفع مانع است زمینه برای وقوع تهاتر به وجود می آید. اساسا تشریع تهاتر قهری در جهت رعایت مصالحی است که مربوط به نظم اجتماعی نمی باشد که اصطلاحا به این نوع قوانین، قوانین تکمیلی گفته می شود.
شرایطی که برای تهاتر قهری ذکر شده است در جهت رعایت حقوق و مصلحت یکی از طرفین یا هردو یا شخص ثالث می باشد بنابراین با عدول شخص ذی الحق که به لحاظ رعایت حال او تهاتر قهری ممکن نبوده تهاتر می تواند واقع شود.
بر این اساس هرگاه معلوم شود که شرطی تنها مبتنی بر رعایت حقوق یکی از طرفین بوده، با چشم پوشی چنین شخصی از حق خود اراده او به تنهایی برای تحقق تهاتر قهری کافی است و در صورتی که شرط مبتنی بر رعایت حقوق هر دو باشد رضایت یکی ازآن دو کافی نیست بلکه برای وقوع تهاتر قهری توافق طرفین لازم است و چنین تهاتری که با دخالت اراده یکی از طرفین یا هر دو یا شخص ثالث واقع شود تهاتر ارادی است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:33:00 ب.ظ ]




۸.واژه های خارجی البته خیلی کم: کمیته ، سیلا خور
۹.واژه های محلی: شکوبه =شکاف و ساینا =سایه
۱۰.مصطلحات عامیانه و محاورهایی: پکر ، سر جایش کاشتن و…
۱۱.جمع با (ان ) و(ها : کوهان =کوهها )
۱۲. ساختار صرفی نامتعارف: دگر تر الحاق پسوند تر به غیر صفت
۱۳.بهره گیری از ضمیر ناخوداگاه من: من لبخن = اضافه شدن ضمیر برخلاف هنجار وقاعده
۱۴.کابرد یک معادل حرف تعریف در زبانهای لاتین: یک نگارستانم آمد در نظر
۱۵*اشباع حرکت: کیستی ؟ چه نام داری ؟ گفت عشق
۱۶.کوتاه شدن هجاهای بلند: جادو گرها =جادگرها
۱۷.تشدید کلمات مخفف: حدقه =در تک تاریک گور حدقه چشماتان
۱۸.تغییر مکان تشدید: عشقه : تشدید به جای قاف روی شین
۱۹.حذف واج از اول ووسط و آخر: ستبداد=استبداد
۲۰.صورتهای درست ولی نامتعارف کلمات: ندانی =نادانی
۲۱.چند واژه دلخواه شاعر: هوشربا ، مرغ ، ساحل ، سمج ، دریا ، به پاس و… (احمد بیرانوند،۱۳۸۹:۱۲۶)
۲-۱-۴پاره ای ایرادها
۱. حشو زاید: کانجا چه نهفته بود نهانی (۳۵:ای شب ) که پیداست یا نهفته زاید است یا نهانی
۲.کابرد های نادرست : مثل : فقارت =فقر
۳.خطای دستوری : مثل : تومرا سر به سر می گذاری : بجای سر به سرم میگذاری
۴.ضعف تالیف : مراد علم معانی است یعنی اینکه چگونگی و ترتیب اجرای کلام فهم آن را دشوار می کند .مثل دست از بدی ندارد و از پند ( ۳۴۴ (ناقوس )( سعید حمیدیان ،۱۳۸۱: ۳۱۷)
۲-۱-۵صنعت های بکار گرفته شده در اشعار نیما
الف )آرایه های لفظی :۱. قلب ۲. واج آرایی ۳. جناس تام ومطرف ۴. جناس زاید وجناس مذیل ۵. جناس اشتقاق ۶. جناس وسط ۷. سجع متوازی ۸. موازنه ۹. ذو قافیتین
ب)آرایه های معنویی :۱. تضاد ۲. ایهام ۳. سوال وجواب ۴ رد المطلع۵. ارسال مثل ۶. تسنیق صفات(سعید حمیدیان ،۳۳۴:۱۳۸۱)
۲-۱-۶سبک نیمایی
وقتی که میخواهیم از سبک و ویژگی های سبکی در شعر نیما سخن بگوییم ، قاعدتا آن تصویری نیست که از سبک هندی یا خراسانی و یا … داریم منظور آن ویژگی هاست که به بسط ابعاد شعر در مقابل اجتماع انسانی و محیط پیرامون خود شاعر منجر میشود . برقراری ارتباط دگرگونه ونفوذ من شاعر در دیگر ابعاد ، خود موجب پررنگ شدن این شاخصه می شود . در این رابطه اشیا در کنار هم در شعر معنا پیدا می کنند . او می خواهد اشیا را آنطور که هستند ببیند ، ولی بجای پیش زمینه شعری ، احساسات را در نگرش به شی دخیل کند . حضور اشیا قابل لمس است .نیما از جز به کل می رسد . عوامل سازنده ی شعر نیما را می توان به دودسته تقسیم کرد :
۱.اجزاو اشکال روابط طبیعت ، که هم در تبیین طبیعت بکار آمده اند و هم جنبه نمادین یافته اند این گونه اجزا و اشیا در در روابط در مجموع بخش ذهنی تری از شعر نیما را ارائه می کنند ، که طبع نموداری از بینش و گرایش کلی اوست ..
۲. اجزا و اشکال روابط اجتماعی که هم بازتاب محیط اند و هم حاوی صراحت های بیان ، نظری و مفهومی در شعرند . در نتیجه گرایش شاعر به دو گونه های جز به جز و در تکمیل هم ترسیم می کنند .نیما اگر راهش از بقیه جدا میشود ، مدیون همین طرز دیدن است . که به رابطه او با اشیا و اجتماع و برایند آن ها در شعر هویت می دهد . این روابط بخاطر این متفاوتند که بیننده از زاویه ی جایگاه خود اشیا را می بیند نه از جایگاهی که در عرف جامعه و حتی شعر وجود دارد و متداول است . ما این مسئله را در دست کاری های نیما در عناصر طبیعی و طبیعت بوضوح می بینیم .شاعر با صفت ها ، دست به دخل و تصرف در واقعیت می زند و به عبارتی نمی بیند ، بلکه می بافد . البته در باب صفت ها باید دقت بیشتری کرد ؛ چرا که صفت ها را باید گامی در نزدیک شدن به ابژه دانست نه فاصله ای تا رسیدن به ابژه با این تفاوت که صفت برای شی مصداق می سازد نه در ظاهر بلکه در معنا ومحتوا . تشبیه قد یار به سرو در شعر کلاسیک که نیما آن را نمی پسندد و نوعی تنبلی در شعر می پندارد خود نوعی حرکت بسوی ابژه است در ایده آل که شاعر برای درک آن سند محتوایی می آورد .ما بدون شک با شنیدن شباهت یار به سرو معشوقه ای شبیه به سرو در ذهنمان تداعی نمی شود ، ولی برای بلندی و ظرافت معشوقه به تصویر سازی قدی رعنا می پردازیم . تنها شاخصه ای که نیما را برآن می دارد که آنطور که هست ببیند نه آنطور که می خواهد همان وجه عینیت در ایده آل است . که شاعر کلاسیک به آن مبتلا و نیما از آن پرهیز می کند .( احمد بیرانوند ،۹۵:۱۳۸۸)

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۲-۱-۷آثار بجا مانده ارزشمند نیما
می توان به شعر( آب در خوابگه مورچگان ، افسانه ، افسانه ورباعیات ،حکایات وخانواده سرباز ، شعر من ، شهر شب و شهر صبح ، فریادها ، فریادها دیگر و عنکبوت رنگ ، قصه رنگ پریده ، خون سرد ، قلم انداز ، ماخ اولا ، مانلی ، مانلی و خانه سریویلی ، ناقوس ، مجموعه آثار نیما یوشیج ، مجموعه کامل اشعار نیما یوشیج ، نیما یوشیج ، مجموعه شعرهای نو ، غزل ، قصیده ، قطعه ، ۲. در باره شعر : ۱. ارزش و احساسات . ۵مقاله در شعر ونمایش ۲. حرفهای همسایه ۳. در باره شعر وشاعری ۴. یادداشت ها و مجموعه اندیشه ۳. نامه ها : ۱. دو نامه ۲. دنیا خانه من است ۳. ستارهای در زمین ۴. نامه ها ۵. نامه های نیما ۶. نامه های نیما به همسرش عالیه که تمامی به کوشش سیروس طا هباز نوشته شده است .۴. داستان ها ۱. آهو وپرنده ها ۲. توکایی در قفس ۳. غول ونقاش ۴. کندوی شکسته ۵. مرقد آقا )( ۵. نمایش نامه : ۱. کفش حضرت غلمان ۶. نقد : ۱. جعفر خان از فرنگ برگشته ۲. نقد داستان صادق هدایت ۳. نقد رمان صنعتی زاده ۴. نقد شعر های شین پرتو ۵. نقد نوشته ی احسان طبری برشعر امید پلید ۶.( یادداشتهای روزانه : ۱. از دفتر روزانه ۲. سفر نامه ی با فروش ، اثری نویافته از نیما نیما یوشیج ۳. دو سفرنامه از نیما یوشیج )( مقالات تحقیقی ۱. ارزش احساسات ۲.ارزش احساسات وپنج مقاله در شعر و نمایش )( ترجمه : ۱. اتللو
سرانجام نیما یوشیج در ۱۳دی ماه ۱۳۳۸ در بازگشت از سفر ی از یوش در سن ۶۴ سالگی در گذشت . سالها بعد در ۱۳۷۲ کالبد او را به زادگاهش یوش منتقل کردند و در آنجا در حیاط خانه اش ، بخاک سپردند . مجموعه آثار نیما را سیروس طاهباز پس از در گذشت او ،طی سی سال در دفتر های گوناگون منتشر کرد.
۲-۲زندگی نامه وآثارمهدی اخوان ثالث
مهدی اخوان ثالث بنا به قولی در سال ۱۳۰۷ ه.ش در توس (مشهد ) بدنیا آمد .اخوان در خانواده مذهبی چشم به جهان گشودو وقتی آن چشم دیگر او باز نشده بود مادرش با نذر ونیازهای خود کوشید تا فرزندش شفا یابد این گونه روحیه مذهبی در زندگی اخوان تا پایان عمر باقی ماند . هر یک از گوشه های زندگی اخوان ثالث می تواند پاسخگوی پرسش های مهمی باشد که در چگونگی و چرایی شخصیت او وجود دارد . مثلا از دید زیبا شناسی شعر بخواهیم پیوند موسیقی و زبان ادبی او را نشان دهیم با آشنایی جامعه شناسی شخصیت او راحت تر این مهم صورت می گیرد زیرا وقتی به زندگی واقعی او نظری می افکنیم در می یابیم که اخوان پیوندی نزدیک با موسیقی سنتی ما داشته است . اینکه جان مایه شعر اخوان آنچنان با عروض شعر فارسی آمیخته است که کمتر می توان آنها را از هم جدا کند . ریشه در یک واقعیت مهم دارد و آن آشنایی با موسیقی سنتی ایرانی است. از این رو وقتی بعدها بعنوان شاعر ، شعر هایش را می سراید موسیقی در شعر خود را بخوبی نشان می دهد . (محمد رضا محمدی آملی ، ۱۳۸۰ :۲۳)
لحظات اوج ومستی که از سال۱۳۲۵تا ۱۳۶۹ از آغاز تا پایان زندگی شاعریش همواره گهواره بی تابی او بوده است . بی تابی نوشتن شعرهای نماز ، سبز ، حالت ، غزل ۳ و ناگه غروب کدامین ستاره و بی تابی در لحظات نوشتن شعرهای ((قصه شهر سنگستان )) مرد و مرکب ، آنگاه پس از تندر ، کتیبه ، آخر شاهنامه ، دو گونه کار ، محصول بی تابی از نوع اول ، که همه شعرند و حال ، با زبان غزلی و نرم بی هیچ اندیشه پیشین . ومحصول بی تابی از نوع دوم ، که همه منظمند و داستان ، با زبان قصیده ایی و خشن ، و به نحو شکل پذیری و ((ساخت )) گیری آنها از قبل اندیشیده شده است . و هر دو با یک وجه مشترک ، و آن اینکه در هر دو گروه شعر ، جوهر روشن ((اندوه )) ((گریه )) ((نومیدی )) ((برباد رفتگی )) و شکست موج می زند . شعری که جز حامل یک اندیشه و فکر و شاعری که جز سالک یک خط وراه نیست . ولاجرم در شعر او هیچ نشانی از تنوع نمی توان یافت . تنوع از نظر فکر واندیشه و نه فضا وساخت ، که از این نظر ، هر دوره از کارهای او جلوه و جلا و حال و هوای خود را داراست .دوره زمستان دوره آخر شاهنامه و دوره ای از این اوستا . کتابهایی که هر کدام نماینده دوره ایی از کار شاعری میباشد . (حقوقی ،۱۰:۱۳۸۷)
۲-۲-۱ سیر اندیشه اخوان
مهدی اخوان ثالث ((چاووشی خوان قوافل حسرت و خشم ونفرین . نفرت ، وراوی قصه های از یادرفته و آرزوهای بربادرفته ))شاعری که دشمن فریب ووقاحت و تاریکی .دروغ و بدی ، و انسانی که دوست نجیب و نجابت و روشنی وراستی و نیکی ست . دو اصل متقابل و متضاد که همچون سکه ای سبک بر امواج جوهر روشن (گریه ، اندوه ، نومیدی برباد رفتگی و شکست ، در شعر او مدام پیدا وپنهان می شود و برق می زند .(( امید )) از همان ابتدای زندگی شاعری خود بی توجهی آنچنانی به مردم ، با ذهنیتی یاس آلود و نومید وار در گیر بود . واین را به راحت وسهولت در آثار ارغنونی او می توان دید . و این نشانه فردیت اوست . اصلی که پیشینه آن در سده های گذشته شعر ایران نیز می توان یافت . مهدی اخوان ثالث نیز ، یکی از همین شاعران منفرد تاریخ شعر ماست با فردیتی نومیداوار . (( بدبین )) به معنای فلسفی کلمه نیز نیست . او حتی از لحظات خالی و مرگ اندود بیزار است و همواره مترصد شکار لحظه ای است که به مرز بی تابی اش برساند .و از همین سده و در بحران جوش مبارزات مردمی و امید به فردا و فرداهاست ،که تدریجا آثار یاس و نومیدی و طنز وگریه و شکست و بربادرفتگی در شعر او پیدا می شود . با نیمرخی از خیام و حافظ . رندی اندوهگین با شعری اندوهناک که صید لحظه هاست که از دام ایام پوچی و بیهودگی و از جان هشیاری و دروغ کنده می شود و در آغوش های پاکی و آزادی به دنیای مستی و راستی خود راه می یابد . از همان آغاز سالهای شاعری اش هم . از سال ۱۳۲۴ تا ۱۳۳۴ ، سال سرایش ((زمستان )) شعری که در همین سال های مستی و سر مستی آفریده میشوند و از آن به بعد است که دیگر ( جز شعرهای کلاسیک که همچنان تا آخر عمر عرصه تفنن اودر کار شعر وشاعری است .)آبشخور همه شعرهای زنده او همین جوهر تلخوش سیال است که خون جاری برخی از بهترین آفریدگان او امثال(( نماز )) ((ناگه غروب کدامین ستاره ))، ((مرداب ))و (صبوحی )) است . باده در شعر اخوان چون باده در شعر دیگران نیست. خون وحال شعر او معنا بخش زندگی اوست . او به این ((تاکزاد پاک آتشناک )) نیاز دارد . زیرا زنده اش می کند و به دنیای پاکی و راستی اش راه می برد . مایه همان جوهر اندوه ، گریه ، نومیدی ، وشکست شعر اوست . همان که از آغاز تا پایان از جریان باز نایستاد ( همان : ۱۴).
۲-۲-۲زبان و بیان
آن جوهر محتوایی که گذشت از سال های ۲۰در شعرهای ارغنونی اخوان جریان می یابد ودر هردوره ازشعرش ، با نمایشی دیگر و توفیقی دیگر همراه میشود و خاصه در یکی دوشعر مجموعه ((زمستان )) و چند شعر (آخر شاهنامه )) و اغلب شعرهای ((ازاین اوستا )) بهترین شکل نمایشی خود را ( از نظر تسلط به کلمه و کلام ، واژگان ویژه ، ترکیب ها ی خاص و تصویرهای مخصوص او) پیدا می کند . با زبانی ناسخ زبان ارغنونی شاعر که به گفته همو ، واز طریق راه میان بریوش در سفر از مشهد به تهران به حاصل آورده است .زبانی در مثل همچون دایره محاط در مثلثی که سه ضلع خراسانی (کلاسیک و ادبی ) زبان رایج ( متداول و غیر ادبی ) زبان نیماست . پر از خطوط متحول و متکامل شیوه بیانی خاص او که در عرصه این زبان به تدریج نیرو وشکل می گیرد. زبانی در دنیای شعری نیما به او نشان داد . واگر نه چگونه بخت آن می گفت که بعنوان شاعر نو پردازی صاحب سبک ، که معدود بهره های درخشان شعر امروز ماست ، معروف و مشهور شود.
ارغنون تجربه اول اخوان در شاعری است . ارغنونی که اکنون در دسترس است مجموعا ۱۵۴ قطعه شعر است ، یعنی ۸۵غزل ، ۱۳قصیده ، ۴۲قطعه ، ۷رباعی ، ۵مثنویی ، ۲ترکیب بند میباشد .( محمدی آملی ، ۱۳۸۹: ۱۰۰)
۲-۲-۳اضلاع زبانی شعر اخوان
اما اخوان با انصراف از قوالب شعر کلاسیک و اقبال به شعر نیما با تسلط تدریجی به کلمه و کلام و آشنایی با زبان و فضای شعر نیما ، و توجه روز افزون به زبان پاک پارسی، در نیمه زمستان )) زبان و شعر ارغنونی را فرو می نهد و زبان جدید خود را در مرکز مثلثی که سه ضلع آن زبان خراسانی یا کلاسیک و زبان رایج یا امروز و زبان امروز نیماست ، به نمایش می گذارد .
الف )ضلع اول زبان خراسانی ، که گاه در حد اعلای رعایت مختصات این شیوه مثلا سطر هاست :
مانده از او نوز باقی خسته اندی پاس
یکی بنگر درختان با پریزادان مست خفته می مانند
من امشب کشتی های خشم با دبان از خون
نماند ستم نپیموده به دستی هیچ سویی را …
ب)ضلع دوم زبان معمول ، که گاه عینا زبان متداول امروز ماست :
در آن لحظه که من از پنجره ، بیرون نگاه کردم
گپ زدن از آبیاری ها و از پیوندها کافی ست
هوله حاضر کن نچاید آدمک کلی عرق کرده است
چه خوب آمد به یادم ، گریه هم کاری است …
د)ضلع سوم زبان نیما ، که با توجه به اصل کوتاه و بلندی مصراع ها ، دلبستگی خود را به آن نشان داد و تا پیدایی زبان خود از آن تقلید کرد .
اینک واینک مرد خواب از سرپریده چشم و دل هشیار

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:33:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم