مزایای مدیریت دانش
دانشمندان مدیریت دانش، مزایای بکارگیری مدیریت دانش را در چهار قلمرو ذکر می کنند:
فرایندها با کارآمدی بیشتر انجام می گیرند و نیاز به بازآفرینی راه های انجام کار از بین می رود.
فرصت های جدید و بازارها مشخص می شوند.
سازمان قادر خواهد بود تغییرات را شناسایی و با واکنش به موقع، خود را با شرایط جدید وفق دهد.
سازمان بهره برداری کارا تری از منابع انسانی خود به عمل می آورد.
همچنین دنهام گری[۹۶] هشت مزیت مدیریت دانش را به قرار زیر می داند:
جلوگیری از افت دانش
بهبود تصمیم گیری
انعطاف پذیری و انطباق پذیری
مزیت رقابتی
توسعه دارایی
افزایش محصول
مدیریت مشتری
بکارگیری سرمایه گذاری ها در بخش سرمایه انسانی (داونپورت و گروور[۹۷]،۲۰۰۱)

مدل های مدیریت دانش
برخی از معروف ترین مدل های مدیرت دانش بشرح ذیل معرفی می گردند:

مدل هیکس [۹۸]
مدل “هیکس” (۲۰۰۰) از چهار فرایند زیر تشکیل شده است:
خلق: این امر به توانایی یادگیری و ارتباط بر می گردد. توسعه این قابلیت، تجربه تسهیم دانش، ایجاد ارتباط بین ایده ها و ارتباط با دیگر موضوعات، از اهمیت کلیدی برخوردار است.
ذخیره : به عنوان دومین عنصر مورد نیاز مدیریت دانش است که از طریق آن، قابلیت ذخیره سازمان یافته ی امکان جستجوی سریع اطلاعات، دسترسی به اطلاعات برای کارمندان دیگر و تسهیم موثر دانش را فراهم می آورد، در ایت سامانه باید دانش های لازم به آسانی برای استفاده همگان ذخیره شود.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

نشر: این فرایند به توسعه یک روح جمعی که در آن افراد به عنوان همکاران در جهت دنبال کردن اهداف مشترک احساس پیوستگی به هم داشته و در فعالیت هایشان به یکدیگر وابسته اند، کمک می- کند.
بکارگیری چهارمین فرایند، از این ایده آغاز می شود که ایجاد دانش، بیشتر توسط کاربرد عینی دانش جدید میسر است؛ این عنصر، دایره فرایند مرکزی مدیریت دانش متحد را تکمیل می کند (افرازه،۱۳۸۴).

مدل هفت سی
این مدل بر مبنای هفت واژه که حرف اول آنها “C” است، بنا شده و از این رو مدل هفت سی لقب گرفته است. اجزای این مدل به همراه شرح هر یک در شکل ۲-۵ (خوانساری،۱۳۸۴) نمایش داده شده است:
شکل (۲-۵) – مدل هفت سی (خوانساری،۱۳۸۴)

مدل نوناکا و تاکوچی
محققان مدیریت دانش ژاپنی “نوناکا” و “تاکوچی”[۹۹] تاثیر بسیاری بر مباحث مدیریت دانش داشته اند.
مفهوم « دانش پنهان » و « دانش آشکار» توسط نوناکا برای طرح ریزی نظریه یادگیری سازمانی طبقه بندی شده است. در این تقسیم بندی، با توجه به همگرایی بین شکل های پنهان وآشکار دانش، آنان مدلی را پایه گذاری کرده اند که به نام خودشان معروف شده است.
شکل(۲-۶) : مدل حلزونی دانش نوناکا و تاکوچی(افرازه،۱۳۸۴)
این مدل بر خلاف مدل های پیشین، تمرکز خود را بر دو نوع دانش «آشکار » و « پنهان» مبذول داشته، به نحوه تبدیل آنها به یکدیگر و نیز چگونگی ایجاد آن در تمامی سطوح سازمانی (سطح فردی، گروهی و سازمانی) توجه دارد. در این مدل، نحوه استفاده و تبدیل این دو دانش و چگونگی مدیریت دانش در این زمینه، به صورت حرکت مارپیچی (حلزونی) – مطابق شکل ۲-۶ – فرآیندی مستمر، فرض شده است. همچنین در تفکر مذکور، فرض بر این است که تنها افراد، بوجود آورنده دانش هستند. بنابراین فرایند تولید دانش سازمانی، می بایست به عنوان فرایند مستمری باشد که در آن دانش ایجاد شده توسط افراد، به طور سازماندهی شده ای تقویت و هدایت شود.
بر پایه مدل «نوناکا» و «تاکوچی» مراحل زیر باید برای انتقال (تبدیل) این دو نوع از دانش، در سطوح گوناگون سازمان انجام شوند.
اجتماعی نمودن[۱۰۰](ضمنی به ضمنی) : انتقال دانش نا مشهود یک فرد به فرد دیگر (نحوه رفع مشکل برنامه – طراحی به صورت غیر معمول). برای انجام موثر این فرایند ، باید میان افراد، فرهنگ مشترک و توانایی کار گروهی ایجاد شود که با بهره گرفتن از نظریه های اجتماعی و همکاری میسر می شود. نشست گروهی که تجربیات را توضیح داده، درباره ی آن بحث می کند و فعالیتی است عادی که در آن اشتراک دانش پنهان می تواند رخ دهد.
خارجی کردن[۱۰۱]( بیرونی سازی )(ضمنی آشکار): تبدیل دانش
نامشهود به دانش مشهود: در این حالت، فرد می تواند دانش خود را در قالب مطالب منظم (سمینار- کارگاه آموزشی) به دیگران ارائه دهد. گفتگوهای میان اعضای یک گروه در پاسخ به پرسشها با برداشت ها از رخدادها، از جمله فعالیت های معمولی هستند که این نوع از تبدیل در آنها رخ می دهد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...