«من آب بودم، باد گشتم، تا رهانم تشنگان را زین سراب».
و در قضیه‌ی حضرت ابراهیم(ع) عجیب که وسط آن آتش آب است و این موضوع را آن حضرت می‌فهمد و می‌گوید من خودم را می‌اندازم وسط غوغا.
بـانک مـی‌زد کـه ای گیجـان گـول مـن نیـم آتـــش مـنـــم آب قبـــول
آبــی بـر آتش دل مـا هیچکس نـزد هر چند پیش محرم و بیگانه سوختم
یک صراحتی آب چو آتش فرست تا از آن آبــی بــر ایــن آتـش زنـم
۴-۱-۲-۱. بند چهارم: جایگاه آب در حقوق موضوعه و فقه
در دوره جاهلیت قبل از اسلام مقررات خاص و منسجمی در مورد آب وجود نداشت و منابع آب از قبیل قنوات و چاه‌های آب جزو سرمایه اعراب و قبایل بادیه‌نشین بوده و اقوامی که قوی بودند آب را در تحت تسلط و اختیار داشتند. پس از ظهور اسلام آب در مالکیت تمام مسلمانان قرار گرفت و تصرف آن جنبه عمومی پیدا کرد تا هیچ مسلمانی محتاج آب نباشد.
همچنین در شرع اسلام آب مظهر پاکی و طهارت عنوان شده است. در نظر اسلام آب قابل خرید و فروش نمی‌باشد، تنها بعضی از حقوق مربوط به آن از قبیل حق مجری و حق استفاده از آن قابل فروش و نقل و انتقال می‌باشد.
قوانین و مقرراتی که در زمینه‌ی آب در کشورهای اسلامی شکل گرفته، از تیم‌های مذهبی و سیاسی و اجتماعی آنان ناشی شده است. اسلام آب را نعمت الهی و قوام هستی هر موجودی را از آن می‌داند. احکام اسلام آب را ثروت عمومی و حق استفاده از آن را برای کلیه‌ی افراد مسلمان یکسان می‌داند و به همین علت در اکثر ممالک اسلامی منابع آب رودخانه‌ها و نهرها حق عموم مسلمین شمرده شده است. به همین لحاظ کشورهای اسلامی نیز با الهام از نظر شرع انور، قوانین و مقررات را در خصوص استفاده از آب رودخانه‌ها و نهرها وضع نمودند. در رودخانه‌هایی که بر روی آنها سد بسته می‌شود، و بدین‌وسیله آب در پشت سدها جمع می‌گردد، زمین‌های بالاتر از سطح رودخانه نسبت به زمین‌های پایین‌تر از سطح رودخانه حق تقدم و اولویت دارند.[۱۵]

قوانین و مقررات عادی از جمله نظام قانون مدنی در زمینه‌ی تملک آب بر اساس حمایت از خلاقیت‌ها و ابتکارهای شخصی و خصوصی است، چون هر چقدر افراد آب را ملک و مال خودشان بدانند بهتر و بیشتر از آن استفاده می‌نمایند و در مراقبت و حفاظت از آن به همین قدر سعی خواهند نمود. و به همین اندازه هم اشخاص از هدر رفتن آب‌ها جلوگیری می‌نمایند. و با کار و تلاش آب را مهار خواهند کرد، آب‌های رودخانه‌ها و چشمه‌های طبیعی و آب‌های زیرزمینی سرمایه‌ی خدادادی محسوب می‌شوند که به کسی تعلق ندارند و آنکه با سخت‌کوشی و کار مداوم بتواند طبیعت آزاد را رام و مسخر کند، به مالکیت آب دست یافته است.[۱۶]
ماده‌ی ۱۴۸ قانون مدنی مقرر می‌دارد: «هر کسی در زمین مباح نهری بِکَند، و متصل کند به رودخانه، آن نهر را احیاء کرده و مالک آن نهر می‌شود، ولی مادامی که متصل به رودخانه نشده است تحجیر محسوب می‌شود».
همچنین ماده‌ی ۱۴۹ قانون مزبور می‌افزاید: «هر گاه کسی به قصد حیازت میاه مباحه نهر یا مجری احداث کند، آب مباحی که نهر یا مجرای مزبور وارد شود، ملک صاحب مجری است و بدون اذن مالک نمی‌توان از آن نهری جدا کرد یا زمینی را مشروب نمود».
در مورد آب‌های زیرزمینی هم ماده‌ی ۱۶۰ قانون مدنی مقرر می‌دارد: «هر کسی در زمین خود یا اراضی مباحه به قصد تملک، قنات یا چاهی بکند تا به آب برسد، یا چشمه جاری کند، مالک آب آن می‌شود و در اراضی مباحه، مادامی که به آب نرسیده تحجیر محسوب است».
همچنین در تعدادی دیگر از مواد قانون مدنی از جمله مواد ۱۵۰، ۱۵۱، ۱۵۲، ۱۵۳، ۱۵۴، ۱۵۵، ۱۵۶، ۱۵۷، ۱۵۸ و ۱۵۹ مقرراتی در خصوص چگونگی حیازت و تملک آب‌های مباح تصریح شده است. ولی با وجود این و به رغم قوانین و مقررات پیش‌بینی شده، تجربه‌ای که در طول سالیان متمادی به دست آمده و اختلافات و نزاع‌هایی که بر سر استفاده و تملک و تقسیم آب به وجود آمد، نهایتاً دولت را مجبور ساخت تا خودش ابتکار عمل را به دست گرفته و مسئولین و دولت به این فکر افتادند تا با احداث سدهایی که آب‌های مباح و سرگردان پشت آنها جمع می‌شوند، خودش مبادرت به توزیع و تقسیم آب بنماید، و بر همین اساس در مقرراتی که تصویب گردید، مالکیت خصوصی محدود شده و مالکیت عمومی منابع آب به رسمیت شناخته شده است.[۱۷]
و به همین لحاظ اصل ۴۵ ق.ا. مقرر می‌دارد: «انفال و ثروت‌های عمومی از قبیل دریاها، دریاچه‌ها، رودخانه‌ها و سایر آب‌های عمومی … در اختیار حکومت اسلامی است تا بر طبق مصالح عامه نسبت به آنها عمل نماید، تفصیل و ترتیب استفاده از هر یک را قانون معین می‌کند».
قانون توزیع عادلانه آب مصوب ۱۶/۱۲/۶۱ در مقام اجرای اصل ذکر شده در فوق تمام آب‌های سطحی و زیرزمینی را در زمره مشترکات عمومی آورده و مسئولیت حفظ و اجازه و نظارت بر بهره‌برداری از آنها را به دولت واگذار نموده و اداره آب‌های کشور را بر اساس مالکیت عمومی و ملی آب تنظیم کرد و هم اکنون نظام آبیاری کشور مطابق آن عمل می‌شود و بایستی در موارد احتیاج و مبتلا به آن مراجعه و رجوع کرد.
۵-۱-۲-۱. بند پنجم: اصول و جایگاه آب در حقوق تطبیقی
منشاء اصلی قوانین و مقررات فعلی تا حدودی از سیستم‌های حقوقی و قدیمی کشورهای مختلف می‌باشد. مثلاً در چین اصول قانون آب از سایر سیستم‌های حقوقی مستقل می‌باشد. این اصول بر اساس عقیده وجود ارتباط متقابل میان نظام انسانی و نظام طبیعی بنا گردیده، به این طریق که پایه و اساس نظام اجتماعی تنها محض قانون نمی‌باشد، بلکه عوامل دیگری از جمله رسوم، عادات و قوانین است که به انسان اعلام می‌دارد که هماهنگ با نظم و نظام طبیعت عمل نماید.[۱۸]
قوانینی را که حمورابی وضع کرد از قدیمی‌ترین قوانین مدوّن می‌باشد. ایشان که یکی از بزرگترین پادشاهان بابل بود و در حدود دو هزار و یکصد سال قبل از میلاد مسیح زندگی می‌کرده است، قوانین تدوین شده به وسیله‌ی او مباحث مختلفی را در بر می‌گرفت، و در خصوص موضوعاتی مانند زراعت، آبیاری، کشتی‌رانی، خرید و فروش برده، مجازات، ازدواج، حقوق میراث و غیره بود، در قانون مزبور به مقررات آبیاری توجهی خاص شده و به همین لحاظ در نواحی که رودخانه‌ها و کانال‌ها جریان داشته اهمیت فوق‌العاده‌ای داشت. این قوانین بر دیگر قوانین قدیم امتیاز خاص داشته و آن این بوده که قانونگذار آن را به نحوی تنظیم و تدوین کرده که بر خلاف قوانین عبری و مصری که تحت تأثیر جنبه‌های مذهبی تدوین یافته بیشتر به جنبه‌های غیر مذهبی امور پرداخته که این قوانین بعدها در قانونگذاری سایر کشورها تأثیر بسزایی گذاشته است.[۱۹]
اصول قانون آب رومی‌های اولیه هم به سه دسته حقوق تقسیم‌بندی شده که عبارتند از:

    1. حقوق اختصاصی، یعنی مالک زمین مالک همه چیزهایی است که در بالا و زیر آن زمین می‌باشد.
    1. حقوق غیر اختصاصی، که به خاطر ماهیت و طبیعت آن ملاک، نمی‌تواند مالک خاصی داشته باشد و برای استفاده همه آزاد است.
    1. حقوق عمومی هم مختص املاک دولتی بوده و استفاده از آنها منوط به اجازه و نظارت دولت است.

در اصول قانون آب فرانسوی سیستم دوگانه مالکیت آب حاکم است. یعنی آبها در این سیستم یا عمومی است که بهره‌برداری از آنها تحت نظارت و اجازه دولت می‌باشد و یا اینکه اختصاصی بوده و افراد می‌توانند از آنها آزادانه بهره‌برداری نمایند. در اصول قانون عمومی انگلستان نیز هر گونه محدودیت در مورد آبها باید با رأی دادگاه یا از طریق مقررات و دستورات اداری اعلام گردد و قانون مزبور که سرچشمه آن از این کشورها بود دچار محدودیت‌هایی گردیده که بر طبق آن هر گونه استفاده از آب باید تحت نظارت دولت قرار گیرد. در دکترین جدید آمریکایی که بعدها به نام «دکترین آب اختصاصی» به کار رفته طبق این دکترین حق استفاده از آب به اولین متقاضی آن واگذار می‌گردد که این تز بر پایه اصل الالقدم فالاالقدم استوار می‌باشد. قانون مکزیک هم از قانون اسپانیا که خودش هم به جای آن که تحت تأثیر سیستم کشورهایی قرار بگیرد که دارای قانون بودند، تحت تأثیر اصول قانون آب اسلامی قرار گرفته، اتخاذ شده است.[۲۰]
۲-۲-۱. گفتار دوم: انواع منابع آب
در یک تقسیم‌بندی دیگر منابع آب به طور کلی به آبهای سطحی و آب‌های زیرزمینی تقسیم شده‌اند، منابع آب سطحی در مقایسه با منابع آب زیرزمینی از تنوع بیشتری برخوردار است و منابع عمده‌ای از قبیل رودخانه‌ها، انهار، مسیل‌ها، برکه‌ها، مرداب‌ها، دریاچه‌ها، کانال‌ها، زهکش‌ها و دریاچه‌های احداثی پشت سدها را شامل می‌شوند، بر اساس این تقسیم‌بندی منابع آب اصولاً به دو شاخه اصلی تقسیم می‌شوند و هر شاخه نیز به نوبه‌ی خود به منابع آبی دیگر قابل تقسیم و تجزیه می‌باشد.[۲۱]
که هر دو این منابع در این گفتار به ترتیب آب‌های زیرزمینی و آب‌های سطحی به تفصیل مورد مطالعه و بحث قرار می‌گیرد.
۱-۲-۲-۱. بند اول: آب‌های زیرزمینی
قبل از پرداختن به تعریف هر یک از منابع آب زیرزمینی لازم است به اختصار در خصوص آب‌های زیرزمینی و اهمیت آنها مواردی ذکر شود. آب‌های زیرزمینی یا آب‌های تحت‌الارضی همان طور که از نام آن پیداست به آب‌هایی گفته می‌شود که در زیر زمین و لایه‌های آن وجود دارد، آب‌های چاه‌های عمیق و نیمه عمیق و قنوات را آب‌های زیرزمینی نامند.[۲۲] در بعضی از کتب حقوقی آب زیرزمینی به گونه‌ی دیگر تعریف و معنی شده است.[۲۳]

    1. آب‌ موجود در سوراخ‌ها و شکاف‌های پوسته سنگی زمین، که در نتیجه ریزش باران و جریان آب‌های سطحی درون خلل مزبور جمع شده باشد، معمولاً این نوع آب‌ها در اعماق حدود ۵۰ تا ۱۰۰ متری زمینی انباشته شده و در ژرفای زیاد به دلیل فشار زیاد و مسدود شدن خلل و سوراخ مزبور اثری از آنها دیده نمی‌شود، آب‌های مزبور اغلب املاح و مواد معدنی سنگ‌ها را در خود حل کرده و غالباً به صورت آبهای معدنی تبدیل می‌گردند.
    1. آبهایی که در زیر سطح زمین موجود بوده و برای این مفهوم، گاهی واژه‌های آب زیرسطحی، آب زمینی، آب زیر خاکی و آب عمقی نیز به کار می‌رود.[۲۴]

باید اذعان نمود که آبهای زیرزمینی نقش عمده و حیاتی در تأمین آب مورد نیاز بخش‌های مختلف مصرف در جامعه دارند و حدود ۶۰ درصد از میزان آب مورد نیاز را تأمین می‌نمایند به همین علت وزارت نیرو و به تبع آن مسئولین برای حفاظت و بهره‌برداری بهینه و اصولی از این منابع با ارزش تأکید دارند.
همچنین با عنایت به محدودیت ذاتی این منابع آبی ضرورت هماهنگی میان مسئولین ادارات از جمله جهاد کشاورزی و سازمان‌های آب منطقه‌ای و سایر ادارات ذی‌ربط در جهت بهبود یافتن وضعیت آب زیرزمینی و پیشبرد برنامه‌های حفاظتی پیش از پیش احساس می‌شود.
پایین رفتن سطح آب زیرزمینی ممکن است دلایل زیادی داشته باشد که از آن جمله می‌توان موارد ذیل را ذکر کرد:

    1. مصرف آبهای زیرزمینی در مناطق پرجمعیت و شهرها.
    1. مصرف آبهای زیرزمینی در مناطق صنعتی.
    1. مصرف آبهای زیرزمینی در مناطق کشاورزی.
    1. تخلیه آبهای زیرزمینی به منظور جلوگیری از افزایش رقوم سطح آب و در نتیجه کاهش خسارات وارده به ابنیه و تأسیسات سطحی و زیرزمینی، در صورتی که افت سطح آب زیرزمینی زیاد باشد و یا لایه‌های خاک قابلیت فشارپذیری زیاد داشته باشد و یا ضخامت لایه فشارپذیر زیاد باشد، ممکن است نشست‌های عمده‌ای به وجود آید که نشست زمین هم در نتیجه افت سطح آب، اساساً برگشت‌ناپذیر است. البته می‌توان نشست را با توقف افت سطح آب پایه همراه تزریق برای جلوگیری از تحکم باقی مانده لایه متوقف نمود، ولی سطح زمین به حالت اولیه هیچ وقت بر نخواهد گشت.

اینک می‌پردازیم به انواع منابع آبهای زیرزمینی
آبهای زیرزمینی از طریق چشمه، چاه و قنات به سطح زمین می‌آیند و مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرند. در اینجا سعی می‌شود از ویژگی‌ها و اهمیت هر یک در تأمین آب مورد نیاز و همچنین مسائل آنها به اختصار بحث شود.
الف: قنات‌ها
در فرهنگ فارسی به معنای قنات یا کاریز می‌باشد، و اینچنین تعریف شده است: «کاریز راه آب روان، به زیرزمین که به عربی قنات گویند، و در اصل کاه‌ریز بوده که برای احتمال جریان آب، کاه می‌ریخته‌اند تا معلوم شود».[۲۵]
احتمالاً لغت کاریز از دو کلمه (کوه + ریز) ترکیب یافته است و آن کنایه از آبی است که از کوهستان بیرون می‌آید و بعدها و به مرور زمان و به صورت‌های: کاریز، کهریز، کارز، کاهریز، کاراز و کاکوریز درآمده است.[۲۶]
در مورد کلمه قنات برخی از محققین ریشه آن را از کلمه آکادی، قانو که به معنای نی می‌باشد، می‌دانند؛ سپس این کلمه وارد زبان عربی شده به صورت قازاقانا درآمده که شکل آرامی آن قانایا است، که به مرور تبدیل به قنات شده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...