فایل شماره 5983 |
هاشم: هاشم بن عبدالمناف بن قصی بن کلاب بن مره، جدّ پیامبر اسلام که از بزرگان و رؤسای قریش بود، نامش عمرو بود و هاشم لقب اوست و بدان جهت به او هاشم گفتند که در هنگام قحط سال ، نان به دست خود در کاسه خورد میکرد و به فقرا میداد. واژهی هاشم از « هشم » به معنی شکستن و خرد کردن نان در کاسه برای ترید است. عبدالمناف پدر هاشم را چهار پسر بود، هاشم پدر عبدالمطلب بود. (فرهنگ لغات)
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
بند دوم:
کلمات قافیه : پیشوا ، فنا ، پادشا و …
حروف اصلی قافیه : ا
حرف روی : ا
حروف الحاقی : ندارد
ردیف : رفتن
۱۳- به راه عاشـقی شـرط اسـت راه عـقل نـارفتـن
چو درد عشق پیش آید به صد جان پیشوا رفتن
معنی و مفهوم: در طریق عشق و عاشقی فرمانبرداری نکردن از عقل شرط لازم است و هنگامی که درد و بلای عشق به سوی عاشق میآید باید با میل و رغبت تمام به استقبال آن برود.
۱۴- به کوی عشق هم عشق است رهبر، زانکه مردان را
بـه امر پادشـا شایـد به صـدر پادشا رفتــن
واژگان: صدر: بالا، طرف بالا، پیشگاه.(معین)
معنی و مفهوم : راهبر و راهنمای عاشقان در کوی عشق فقط عشق است ؛ همان گونه که مردم فقط به امر پادشاه میتوانند وارد صدر و پیشگاه مجلس او شوند .
آرایههای ادبی : بیت دارای اسلوب معادله است و در حرف « ش » واج آرایی دارد . عشق به صورت مضمر به پادشاه تشبیه شده است. به صدر پادشاه رفتن کنایه از اذن و قرب حضور یافتن و به مرحلهی بالا رسیدن.
۱۵- هوا را راه ده، لیکن نه از راهـی که تـن خـواهــد
کـه نزد عاشقان کفر اسـت راه آن هوا رفتـن
واژگان: هوا: آمال و آرزوهای نفسانی.(برهان) کفر: ناسپاسیکردن، کفرانکردن، الحاد ورزیدن.(معین)
معنی و مفهوم: به آمال و خواهشهای درون توجه کن؛ امّا نه از راهی که خواهش و خواستهی تن است؛ چرا که پیروی از خواهش تن و هواهای نفس در آیین عاشقان کفر و الحاد به شمار میآید.
۱۶- به هندسـتان اصلی شـو بـرای مــردم معنــی
بـه چیـن صورتی تا کی پی مردم گیا رفتــن
واژگان: هندستان اصلی: استعاره از جهان جان ها و مینو. مردم گیا: گیاهی است در چین به صورت آدمی که هر کس آن را بکند در دم هلاک شود.(فرهنگ لغات)
شاهد: من همی در هند معنی راست همــچون آدمم
وین خران در چین صــورت کوژ چــون مردم گیا
(خاقانی، ۱۳۸۸: ۱۸)
معنی و مفهوم: برای بدست آوردن حقیقت به عالم جانها وارد شو، تا کی در این دنیای مادی و ظاهری به دنبال مردم گیا ( مادیات ) میگردی.
آرایههای ادبی: هندستان اصلی استعاره از عالم جانها. چین صورتی دارای ایهام است، چین در دو معنی ۱- چین و شکن با صورت تناسب دارد. ۲- در معنی کشور چین این جهان مادی منظور است. مردم معنی، اضافهی تشبیهی. بیت به این موضوع نیز تلمیح دارد که هند از قدیم به داشتن فرزانگان و برهمنان و چین نیز به داشتن صورت گران زبردست معروف بوده است.
۱۷- دل اندر بند جان، نتوان به وصل دوست پیوستن
بت انـدر آستیـن، نـتوان به درگاه خدا رفتن معنی و مفهوم: تا دل در بند جان داری نمیتوانی به وصال دوست نایل شوی همان گونه که اگر بت در آستین لباست پنهان داشته باشی(مشرک و دوگانه پرست باشی) نمیتوانی به درگاه خداوند بروی و عبادت تو پذیرفته نیست.
آرایههای ادبی: واج آرایی در حرف«ت» مصراع دوم تمثیل برای مصراع اول است. (اسلوب معادله) بت در آستین داشتن کنایه از شرک و دوگانه پرستی است .
۱۸- طریق عاشقی چه بود؟ به دست بیخودی خـود را
بـه فتـراک عـدم بستن بـه دنبال فنـا رفتــن
واژگان: بیخودی: بیهوشی، بیاختیاری، شوریدگی، وجد.(معین) فتراک: تسمه و دوال که از پس و پیش زین اسب آویزند. (معین)
معنی و مفهوم : راه و طریق عاشقی چیست؟ آن است که از روی سرمستی و بیخودی هستی خود را نیست کنی و گام در راه فنای حق بگذاری.
آرایههای ادبی: دست بیخودی اضافهی اقترانی. فتراک عدم اضافهی استعاری. طریق عاشقی اضافهی تشبیهی .
۱۹ – گه از سـوز کشش در ســور سـرّ دلبـران بـودن
گـه از راه صفت در صـفّ اصـحاب صفا رفتــن
واژگان: سور: دیوار گرداگرد شهر، باره.(معین) صفت: طریقه، سیرت، عاطفه ، وفاداری.(معین)
معنی و مفهوم: در طریق عاشقی، عاشق گاه از سوز جاذبه و ناز کرشمهی دلبران زیبا رو، در سِر و چگونگی دلبران متحیّر است و گاه از روی عاطفه و وفاداری در ردیف اهل صفا جای میگیرد.
آرایههای ادبی: سور سِر اضافهی تشبیهی. واج آرایی در حرف« ص ». صف و صفا جناس زاید. صفا و صفت جناس شبه اشتقاق .
۲۰- جرس وار ار تو را دردیست تـا کـی نالـه ناکـردن
نجیـب آسا گرت باری ست تا کی راه نـارفتن
واژگان: نجیب: اصیل (آنندراج) ، جوانمرد (منتهیالارب) ، اسب و شتر خوب. (نظام)
معنی و مفهوم: اگر درد و اندوهی در دل داری تا کی سکوت کردهای و مانند زنگ درای کاروان ناله سر نمیدهی؟ و اگر باری بر دوش داری (که باید به منزل برسانی) چرا ساکن ماندهای و مانند یک شتر نجیب و بارکش به حرکت در نمیآیی ؟
آرایههای ادبی: شاعر سالک راه عشق را به جرس و شتر بارکش و نجیب تشبیه کرده است.
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1401-04-05] [ 10:35:00 ب.ظ ]
|