از تمرکز روی که مساله یا کار تا حل آن استقبال کنید.
در مقابل حوادث واکنش مناسب نشان دهید.
فکر خود را عملی کنید( سلطانی، ۱۳۷۵، ص۹۹)
همیشه به فکر بهبود اوضاع باشید.
بدون جهت در مقابل افکار نو دیگران مقاومت نکنید.
۲-۲-۱-۵- مفهوم و ماهیت شکل گیری تفکر استراتژیک :
برای تبدیل شدن به سبک استراتژیست کارآمد، تمرین و ممارست در تفکر استراتژیک ضروری است، و این باید به یک برنامه منظم روزمره، تبدیل شود. نمی توان در شرایط عادی آن را درکناری به صورت آماده نگاه داری کرده در شرایط اضطراری به کارگرفت چیزی به نام استراتژی های حاضر و آماده که بتوان آن ها را ازیک فروشگاه خریداری کرد وجود ندارد. تدوین استراتژی به بیان ساده گسترش منطقی فرایند فکری عادی خودمان است. این شیوه مبتنی بر یک فلسفه دورنگری است در یک مفهوم بسیار واقعی تفکر استراتژیک بیان دیدگاه ها نسبت به زندگی است همانند هر فعالیت خلاقانه دیگر، زمانی می توان از ابزار تفکر استراتژیک انتظار توفیق بیشتر داشت که اصول علمی خاص را در ذهن داشته و از پاره ای کاستی ها و نارسایی هانیز آگاهانه بپرهیزیم( عسگریان حقیقی، ۱۳۷۱، ص۷۲) استراتژی های موفق در زمینه کسب و کار تنها حاصل تحلیل های کارشناسانه قوی نبوده بلکه نتیجه وجود شرایط خاص فکری ذهنی هستند این بدان معنی نیست که استراتژیست تحلیل مسایل را انکار می کند بلکه تاکید برآن است که تحلیل مسایل نقطه شروع بسیار مهم و تعیین کننده ای برای تفکر استراتژیک است و بدون تجزیه و تحلیل مسایل، تفکر و خلاقیت سازنده کمتر وجود دارد. تفکر استراتژیک مستلزم صرف وقت، بینش،‌صبر و فداکاری است ولی در بلند مدت سود زیادی دارد. تاکید بر این نکته ضروری است که داشتن تفکر استراتژیک منحصر به اجرای چند قدم ساده نیست تفکر استراتژیک بدین معنی است که بتوان عوامل موثر بر سازمان را دید و ازآینده مبهم و نامطمئن با ملاحظه وابستگی عوامل راه حل های مسایل را استنباط نمود . این توانایی چیزی بیشتر از آگاهی از روندهای مهم اجتماعی،‌سیاسی، اقتصادی و فن آوری است، مدیرانی که تفکر استراتژیک دارند قادرند سازمان خود را در پرتو روندها و رویدادهای گوناگون و روزافزون این دنیای در حال تغییر ببینندو همبستگی های عوامل اساسی و مهم را تشخیص دهند ( ایران نژاد پاریزی، ۱۳۷۳، ص۱۹) . تفکر استراتژیک پدیده چند بعدی است که از تعامل عوامل تشکیل دهنده آن تفکر مناسب و کار آفرین استراتژیک به وجود می آیند . تفکر استراتژیک « پیش بینی آینده » نیست بلکه تشخیص به موقع خصوصیات میدان رقابت و دیدن فرصت هایی است که رقبا نسبت به آن غافل هستند . تفکر استراتژیک در مقابل قواعد ساده و عمیق ظاهر می شود. این قواعد مدل ذهنی خاصی را ایجاد کرده و مبنای تصمیم گیری های روزانه تا جهت گیری کلی سازمان خواهد بود. هنری مینزبرگ تفکر استراتژیک را یک نمای یکپارچه از کسب و کار توصیف می کند ( غفاریان و علی احمدی، ۱۳۸۲، ص ۳۵).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

متینبرگ (۱۹۹۴) تمایز آشکاری بین تفکر استرتژیک و برنامه ریزی استراتژیک قایل است از دید وی برنامه ریزی استراتژیک بر تجزیه و تحلیل تمرکز داشته و با تعیین و فرموله کردن استراتژی های موجود سرو کار دارد . درحالی که تفکر استراتژیک بر ترکیب تاکید دارد و با بهره گرفتن از شهود و خلاقیت یک نگرش منسجم از موسسه ایجاد می کند (هراکلوس[۱۵]،۱۹۹۸) با مقایسه یادگیری تک حلقه ای و دو حلقه ای بین برنامه ریزی استراتژیک و تفکر استراتژیک تفاوت قایل شده است از دیدگاه وی اولی یعنی یادگیری تک حلقه ای مشابه برنامه ریزی استراتژیک و دومی یعنی یادگیری دو حلقه ای مشابه تفکر استراتژیک است. ( آقازاده، ۱۳۸۳،ص۱۸)، استراتژیست های اثر بخش دارای تفکر استراتژیک قوی بوده و وضعیت موجود را در بستر مقاصد مورد نظر نگاه می کنند. نشان دادن واکنش های مثبت و سازننده در برابر مشکلات، الهام بخش بودن و ایجاد انگیزه در افراد و مهارت در برقراری ارتباط از جمله ویژگیهای تفکر استراتژیک است ( علیمیرزایی، ۱۳۸۴، ص ۷) .
تفکر به صورت عام و تفکر استراتژیک به طور خاص یک فرایند است که بایستی زمینه شکل گیری و پرورش آن فراهم شود. در شکل گیری تفکر استراتژیک عوامل مختلفی دخیل هستند آنچه بیشتر مورد تاکید است نحوه شکل گیری تفکر استراتژیک می باشد که در الگوی شماره ۱ فرایند شکل گیری تفکر استراتژیک نشان داده شده است ( سلطانی،‌۱۳۸۴).
۲-۲-۱-۶- الگوی شماره ۱: فرایند شکل گیری تفکر استراتژیک :
شکل( ۲-۳ ) فرایند شکل گیری تفکر استراتژیک
همانطور که در الگوی شماره (۱) آمده است سنگ بنای ایجاد تفکر استراتژیک احساس نیاز است، تا زمانی که در سازمان با تمام وجود نیاز به تفکر استراتژیک احساس نشود صحبت و توجیه راجع به تفکر استراتژیک بی معناو مفهوم است. وقتی نیاز به تفکر استراتژیک احساس و همه گیر شد عوامل اصلی تفکر استراتژیک شکل می گیرد. نقطه شروع تفکر استراتژیک تقویت درک شهودی مدیران و کارکنان است که به دنبال آن کیفیت های آینده نگری، کل گرایی، تغییر و نوآوری تقویت و بر اثر تعامل آن تفکر استراتژیک در سازمان استقرار یافته و از مواهب آن سازمان و کارکنان بهره می گیرند.
۲-۲-۱-۷- ویژگیهای مدیران دارای تفکر استراتژیک :
به طور کلی ویژگی های مدیران دارای تفکر استراتژیک را می توان در موارد زیر خلاصه نمود :
– از ترکیب استعداد های مادی و معنوی سازمان سیرژی تولید می کنند:
مدیر دارای تفکر استراتژیک تا آن جا که امکان پذیر است از هم نیروزایی استفاده می کند هم نیروزایی بازار، هزینه ها، فن آوری و مدیریت، در تفکر استراتژیک و سلامت سازمان نقش دارند ( ایران نژاد پاریزی، ۱۳۷۳، ص۱۹).
در سایه تفکر استراتژی سینرژی نه تنها زمان انجام دادن کار به نسبت تعداد کسانی که کار می کند کاهش می یابد بلکه اثرات بهبود کیفیت کار شرکت کنندگان در یک کار یا یک طرح را با بهتر سازمان دادن و بارور ساختن اندیشه های آن تامین می کند. سینرژی در هر صورت بستگی به هدف و مقصد مشترک دارد. اگر این توافق در کار نباشد دو نفر ممکن است در ساعت مشخصی کاری را انجام دهند یا درواقع هیچگاه آن را به پایان نرسانند ( لاکت، ۱۳۷۳، ص۲۰۸). به عبارت دیگر هم نیروزایی (سینرژی) را می توان به زبان ریاضی چنین نشان داد ۵> 2+2 یعنی کل بزرگتر از مجموع اجزا آن است ( ایران نژاد پالیزی، ۱۳۷۳، ص۱۹) . تفکر استراتژیک می تواند سینرژی را در ابعاد زیر در سازمان ایجاد نماید :
الف. سینرژی در وجدان کار
ب. سینرژی در مدیریت
ج. سینرژی در اخلاق
د. سینرژی در احساس تعلق سازمانی
ه. سینرژی در صرفه جویی
و. سینرژی در تفکر
ز. سینرژی در ضابطه گرایی و …
به طور کلی مشخصات مدیران دارای تفکر استراتژی در بعد سینرژی عبارتند از:
توانایی ترکیب افکار گوناگون و پراکنده در آن ها بالاست.
برای عوامل مختلف سازمان اهمیت در خور شانشان قایلند.
مبنای قضاوت و تفکر آنان روابط منطقی و کلی سازمان و نه روابط شخصی و جزیی است.
در ایجاد هدف مشترک بسیار موفقند.
قدرت مدل سازی و تئوری پردازی آن ها بسیار قوی است.
جهانی فکرنموده و ملی عمل می کنند.
– برای آینده فکر و برنامه ریزی می نمایند :
مدیر دارای تفکر استراتژیک از زمان گذشته و حال برای پیش بینی آینده استفاده و عمدتا توانمندی های فکری و ذهنی خود را صرف برنامه ریزی برای آینده می نماید.
هدف از آینده نگری محاسبه یا پیش گویی برخی از رویدادها با شرایط آتی است و به مدیر کمک می کند تا شرایط آینده را به خوبی درک کند و برای مشکلات آینده چاره اندیشی نماید. آینده نگری علم و هنری است که با بهره گرفتن از اطلاعات تاریخی و شیوه های کمی و کیفی، آینده را مورد تحلیل قرار می دهد ( طیبی، ۱۳۷۳،ص ۴۲) که این فراگرد در مدیران دارای تفکر استراتژیک روندهای ناپیدای محیط، که تصویر آینده را نسبت به گذشته دگرگون خواهد کرد، مهارت دارند( انسف، ۱۳۷۵،ص۱۲۷) . این مهارت منجر به تدوین راهبردهای رقابتی خواهد شد وتحلیل رقابتی را به دنبال دارد چنین تحلیلی، چارچوب جامعی از تکنیک های تحلیلی ارائه می دهد تا به شرکت این توان را بدهد که صنعت مورد فعالیتش را به طور کلی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد، سپس پیشرفت آن را در آینده پیش بینی کند ( بینش، ۱۳۸۴، ص۵۶) .
به طور کلی ویژگی های مدیران دارای تفکر استراتژیک در بعد آینده نگری عبارتند از:
ازحدس علمی و عالمانه برای پیش بینی آینده به خوبی بهره می گیرند.
مسایل گذشته و حال را مبنای برنامه ریزی و پیش بینی آینده قرار می دهند.
چشم اندازهای آینده را به خوبی به تصویر می کشند.
همیشه یک سروگردن از بقیه جلوتر حرکت می کنند.
در پیش بینی آینده دارای سرعت، دقت و واقع بینی قوی هستند.
نه تنها آینده را پیش بینی می کنند بلکه آینده را می آفرینند.
بین آینده و گذشته تفاوت قایلند.
درون و برون سازمان را در آینده های دور به هم گره می زنند.
در رقابت پیشتاز و پیشرو هستند.
– دارای نگرش فلسفی قوی هستند :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...