جدول ۴-۶۲ : خروجی آزمون LSD

گراد
برند
sig
نتیجه

هاکوپیان

۰۰۰٫

وجود تفاوت

ماکسیم

۰۴۵٫

وجود تفاوت

۴-۵- خلاصه
همانطور که به تفصیل بیان شد، با بهره گرفتن از شیوه های آمار توصیفی و استنباطی به تجزیه و تخلیل داده های گردآوری شده از طریق پرسشنامه پرداختیم، نتیجه تحلیل حاکی از آن بود که تمامی فرضیه های پژوهش مورد تایید قرار گرفت و مدل مطرح شده از لحاظ برازش مدل خوبی است.
فصل پنجم
نتیجه گیری و پیشنهادات

۵-۱- مقدمه
شاید یکی از مهمترین بخش های تحقیق، فصل نتایج و پیشنهادهای پژوهش باشد. بیشتر کوشش هایی که در فرایند تحقیق صورت می گیرد در واقع برای دستیابی به نتایج و پیشنهادهای تحقیق می باشد، چرا که هدف از انجام تحقیق پیدا کردن راه حل هایی برای روشن ساختن معضلاتی است که مانع اهداف سازمانهاست. به عبارتی، چون مشکلاتی وجود دارد که موجب کاهش توان سازمان می شود از طریق تحقیق می توان مشکلات را شناسایی و در جهت رفع آن اقدام کرد و بر آن فائق آمد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

در این فصل، محقق به استنتاج علمی از یافته های خود پرداخته و مشخص خواهد کرد یافته هایش تا چه حد بر پایه های نظری هماهنگ است. سرانجام پیشنهادهایی کاربردی در زمینه های فوق و همچنین پیشنهادهایی برای تحقیقات مکمل ارائه خواهد شد.
۵-۲- خلاصه تحقیق
در این تحقیق به بررسی عوامل موثر بر ساخت برند در سطح خرده فروشی در حوزه صنعت پوشاک ایرانی پرداخته شد. امروزه تجربه مشتری بر نگرش و دیدگاه وی نسبت به یک برند خاص بخصوص در کالای مصرفی مانند پوشاک به شدت اثرگذار است و این تجربه در سطح خرده فروشی به عوامل مرتبط با یک خرده فروشی برای مشتری شکل می گیرد.
علت اصلی انجام چنین تحقیقی، شناسایی عواملی است که در سطح خرده فروشی بر ساخت برند از دیدگاه مشتری اثرکذار است تا تولیدکنندگان با کنترل این عوامل و تاثیر بر تجربه مشتری به محکم ساختن برند خود در ذهن مشتری کمک کنند و نهایتا به ساخت برند خود تکامل بخشد. انتخاب صنعت پوشاک هم به این دلیل بود که در این صنعت به طور واضح و مشخصی با مشکلات برندسازی روبرو هستیم. به طوری که بسیاری از برندها ایجاد می شوند ولی قبل از شناخته شدن ناپدید می گردند و آینده روشنی را برای خود نمی بینند. برای حل این معضلات و شناسانده شدن برند پوشاک باید به محل عرضه آن یعنی خرده فروشی ها مراجعه کنیم و آنها را مورد تحلیل قرار دهیم.
در راستای این تحقیق ما سه برند مطرح و البته موفق پوشاک را از دید عوامل مرتبط بر صنعت پوشاک انتخاب کرده و جامعه آماری خود را مشتریان خرده فروشی های این سه برند قرار دادیم تا بتوانیم با توجه به موفقیت این برندها در این حوزه نتیجه را به سایر برندهای داخلی پوشاک تعمیم داده و الگوسازی کنیم. این سه برند شامل هاکوپیان، ماکسیم و گراد می باشد. نمونه گیری به صورت تصادفی انجام شد و پرسشنامه ها در ۲۵ خرده فروشی این سه برند در سطح شهر تهران توزیع شد. در گردآوری مبانی نظری تحقیق حاضر، از کتب، مقالات، پایان نامه های داخلی و خارجی استفاده گردید. داده های اولیه از طریق پرسشنامه و توزیع در ۲۵ خرده فروشی در سطح شهر تهران گردآوری شد. اعتبار پرسشنامه توزیع شده نیز از طریق آلفای کرونباخ(۰٫۸۹) تایید گردید. برای تحلیل نتایج داده ها نیز از آمار توصیفی و روش های آمار استنباطی نظیر تحلیل همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد.
۵-۳- تحلیل یافته های پژوهش
در ادامه به ارائه خلاصه ای از تحلیل یافته های حاصل در این تحقیق می پردازیم و به طور جداگانه از هر یک از فرضیات جمع بندی به عمل می آوریم:
سوال اول
سوال اول این تحقیق با عنوان « تجربه مشتری از برند تا چه اندازه بر ساخت برند در صنایع پوشاک ایران موثر است؟» به بررسی این موضوع می پردازد که آیا تجربه مشتری بر ساخت برند در صنعت پوشاک اثر دارد و یا خیر.
همانطور که در فصل چهارم آمده است، این سوال و رابطه آن در مدل از طریق تحلیل رگرسیون مورد بررسی قرار گرفت و در سطح اطمینان ۹۵% و فرضیه تایید شد یعنی تجربه مشتری بر ساخت برند در صنعت پوشاک موثر است و میزان تاثیر آن ۲۳۲٫=β می باشد.
در نتیجه، تجربه مشتری بر ساخت برند در صنعت پوشاک تاثیر معناداری دارد و می توان گفت که اگر مدیران و صاحبان برند بتوانند یک تجربه مثبت در ذهن مشتری بخصوص در اولین مراجعه وی به خرده فروشی های برند، خلق کنند می تواند به ساخت برند خود و در واقع قدرتمند کردن برند خود در این صنعت کمک شایان توجهی نماید. همچنین با کنترل این عامل طبق یافته های سوال سوم می توان به نحو مضاعفی بر ساخت برند تاثیر گذاشت چرا که این عامل بر اولویت برند در ذهن مشتری اثرگذار است و به طور غیر مستقیم هم مجددا بر ساخت برند موثر است.
سوال دوم
سوال دوم این تحقیق با عنوان « اولویت برند در ذهن مشتری تا چه اندازه بر ساخت برند در صنایع پوشاک ایران موثر است؟» به بررسی این موضوع می پردازد که آیا اولویت برند در ذهن مشتری بر ساخت برند در صنعت پوشاک اثر دارد و یا خیر.
همانطور که در فصل چهارم آمده است، این سوال و رابطه آن در مدل از طریق تحلیل رگرسیون مورد بررسی قرار گرفت و سطح معنی داری از ۰٫۰۵ کمتر بوده و بنابراین در سطح اطمینان ۹۵% ،فرضیه تایید شد یعنی اولویت برند در ذهن مشتری بر ساخت برند در صنعت پوشاک موثر است و میزان تاثیر آن ۴۷۷٫=β می باشد.
بنابراین اگر یک خرده فروش و یا مدیران نام تجاری بتوانند راهکارهایی چه از نظر فعالیت های بیرونی مثل تبلیغات و چه از نظر داخلی مثل ایجاد یک محیط برای معتبر و بزرگ نشان دادن برند خود ارائه دهند و سیاست های درستی را پیش رو قرار دهند می توانند برند خود را در ذهن مشتری به عنوان یک برند مطرح و معتبر جلوه داده به طوری که مشتری با به یاد آوردن محصول پوشاک به یاد برند ما باشد از این طریق می توان به ساخت برند کمک کرد.
سوال سوم
سوال سوم این تحقیق با عنوان « تجربه مشتری از برند تا چه اندازه بر اینکه آن برند در ذهن مشتری دارای اولویت شود، موثر است؟» به بررسی این موضوع می پردازد که آیا تجربه مشتری از برند بر اینکه برند در ذهن مشتری دارای اولویت شود، اثر دارد و یا خیر.
همانطور که در فصل چهارم آمده است، این سوال و رابطه آن در مدل از طریق تحلیل رگرسیون مورد بررسی قرار گرفت و سطح معنی داری از ۰٫۰۵ کمتر بوده و بنابراین در سطح اطمینان ۹۵% ، فرضیه تایید شد یعنی تجربه مشتری از برند بر اولویت برند در ذهن مشتری در صنعت پوشاک موثر است و میزان تاثیر آن ۵۹۸٫=β می باشد.
نتیجه ای که می گیریم این است که اگر مدیران برند بتوانند با عوامل خارجی مثل تبلیغات، برند خود را در ذهن مشتری اولویت بخشند باید به ادامه کار نیز توجه کنند و آن این است که اگر در تجربه مشتری از برند اتفاق نامساعدی از نظر مشتری پیش آید، برندشان از نظر مشتری محو می شود. پس اگر توانستیم وجهه بیرونی برند خود را معتبر سازیم باید بتوانیم وجهه درونی آن را نیز معتبر کنیم. این کار توسط مشتری تحلیل می شود و بنابراین باید تلاش خود را در ایجاد یک تجربه موفق برای مشتری بکنیم تا از این طریق برند ما در ذهن مشتری بلوند و معتبر شود یا به عبارت دیگر دارای اولویت گردد.
سوال چهارم
سوال چهارم این تحقیق با عنوان « متغیرهای فضای فروشگاه تا چه اندازه بر تجربه مشتری از برند موثر است؟» به بررسی این موضوع می پردازد که آیا متغیرهای فضای فروشگاه بر تجربه مشتری از برند، اثر دارد و یا خیر.
همانطور که در فصل چهارم آمده است، این سوال و رابطه آن در مدل از طریق تحلیل رگرسیون مورد بررسی قرار گرفت و سطح معنی داری از ۰٫۰۵ کمتر بوده و بنابراین در سطح اطمینان ۹۵% ، فرضیه تایید شد یعنی متغیرهای فضای فروشگاه بر تجربه مشتری از برند در صنعت پوشاک موثر است و مقدار تاثیر برای «متغیرهای خارجی»، «عمومی داخلی»، «طراحی و چیدمان» و «محل خرید و دکوراسیون» به ترتیب ۲۳۲٫ ، ۳۷۳٫ ، ۴۹۴٫ و ۲۱۸٫ می­باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...