بنابراین باید چارچوب مدون و از پیش تعیین شده ای وجود داشته باشد که دارای سیاست‌های مشخص در حوزه مسائل دینی باشد به گونه ای که کل شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی و کل تولید کنندگان و تهیه کنندگان با اشراف کامل به این سیاست‌ها به تولید برنامه بپردازند و از عدم تجانس و پیوستگی در برنامه‌ها جلوگیری شود.

گویه شماره ۵۸ رتبه سوم را در بین گویه‌ها دارا است. این گویه به لزوم تنوع برنامه‌های تلویزیون در اوقات مذهبی خاص اشاره دارد. میانگین نمره استاندارد هر دو گروه به این گویه، نشان دهنده موافقت بالای آن‌ ها با محتوای این گویه است.
«در مناسبت‌های مذهبی نباید برنامه‌های رسانه منحصر در برنامه‌های مذهبی باشد.» ۲۴/۱ Z =
از آن جایی که تلویزیون با انبوهی از مخاطبان با میزان دینداری و علایق متفاوت رو به رو است، در مناسبت‌های مذهبی به خصوص ایام عزای‌داری‌ها باید به این نکته توجه شود که انحصار برنامه‌های تلویزیون به برنامه‌های مذهبی، حق انتخاب را از مخاطب می‌گیرد . بیننده عادی باید در موقعیتی باشد که بتواند به سایر برنامه‌های مورد علاقه خود که در ضمن با روح و فضای کلی حاکم بر مناسبت‌ها تضاد نداشته باشد، دسترسی داشته باشد.
گویه شماره ۲۰ به حوزه محتوای برنامه‌های دینی نظر دارد :
گویه ۲۰: «محتوای برنامه‌های دینی باید به شبهات مطرح شده درباره دین و مذهب پاسخ دهد.» ۲۲/۱ Z =
استادان و روحانیان به این موضوع توجه جدی نشان داده‌اند که تلویزیون با توجه به اعتباری که نزد مخاطبان دارد می‌تواند مرجع صحیح و عالمانه پاسخگویی به شبهات باشد . به خصوص در جامعه ای که ماهواره‌ها ذهن جوانان را انباشته از انواع تبلیغات ضد دینی کرده‌اند، تلویزیون می‌تواند خلا اعتقادی مردم را به خوبی پر کند. در برنامه‌های اعتقادی پاسخگویی منطقی به شبهات می‌تواند باعث تعمیق مطالب شود .
گویه شماره۲۱: «ساخت برنامه‌های مذهبی با هدف‌گیری مخاطبان خاص (زنان، مردان، جوانان، نوجوانان، کودکان) باید جزء رسالت‌های تلویزیون قرار گیرد.» ۱۹/۱ Z =
میانگین نمره استاندارد هر دو گروه به این گویه، نشان دهنده موافقت بالای آن‌ ها با محتوای این گویه است.
از آن جا که موضوعات دینی مرتبط با مخاطبان خاص( زنان، مردان، جوانان، نوجوانان، کودکان، اصناف)، متفاوت است و انتقال آموزه‌های دینی به آنان نیازمند قالب‌ها و روش‌های ارائه متناسب با ویژگی‌های هر گروه می‌باشد، از دیدگاه پاسخگویان ساخت برنامه‌های مذهبی با هدف‌گیری مخاطبان خاص ( زنان، مردان، جوانان، نوجوانان، کودکان) باید جزء رسالت‌های تلویزیون قرار گیرد. گاه کشف مخاطبان واقعی برای دریافت پیام، کلید موفقیت آن پیام است.
ششمین گویه مورد توافق در حوزه اجرا می‌باشد :
گویه شماره۶۲: «چهره‌ مبلغ دینی باید چهره‌ای آرامش‌بخش و دل‌پذیر باشد.» ۲۱/۱ Z =
در مواردی که مخاطب تحت نوعی از حاکمیت و یا فشار اجتماعی قرار دارد تا خود را با خواسته‌های پیام گذار انطباق دهد باید به دو پایه اعتبار اضافی یعنی دل‌پذیر و آبرومند بودن پیام گذار توجه کرد. به نظر دو گروه استادان و روحانیان محبوبیت و جذابیت ظاهری، اعتبار بیشتری به منبع می‌بخشد و داشتن چهره ای آرامش بخش و دل پذیر بر اثرگذاری بیشتر پیام یک مبلغ دینی کمک می‌کند. چنان چه “ریموند بوئر” نیز در سیان اهمیت این عنصر می‌گوید :
« مخاطب ممکن است با پیام گذار دوست داشتنی و آبرومند همراه شود، بدون اینکه واقعا از جهت تغییر عقیده تحت تاثیر قرار گیرد. آنچه شما در این مورد به دست می‌آورید چیزی است که ما آن را تسلیم و پیروی نامیده‌ایم و بیانگر تعییری در رفتار آشکار است که هیچ بازسازی درونی آن را همراهی نمی‌کند … » (بینگر، ۱۳۷۶: ۳۶)
هفتمین گویه مورد توافق نیز در حوزه اجرا است و حاکی از اهمیت آگاهی مبلغان از شیوه‌های جدید تبلیغ می باشد.
گویه شماره ۵۴ : « افرادی که به تبلیغ دین می‌پردازند، باید از جدیدترین شیوه‌های تبلیغ آگاهی داشته باشند.» ۱۵/۱ Z =
میانگین بالای نمره استاندارد این گویه حاکی از آن است که پاسخگویان به این نکته واقف بوده‌اند که نمی‌توان با ابزارهای تبلیغ سنتی در رسانه مدرن هم حضور داشت و رضایت کاربران این نوع رسانه را برای همیشه تأمین کرد. چرا که تبلیغ دین و انتقال مفاهیم دینی از رسانه تلویزیون لوازم و اقتضائات خود را به همراه دارد. برای نمونه، گسست از مکان، گسست از شخصیت مبلّغ، نبود ظرفیت‌سنجی تعاملی، تولید انبوه و یکسان پیام دینی، پیدایی دریافت‌کننده منفرد، امکان نداشتن گفت‌وگوی مستقیم و رقابتی بودن بازار فرهنگی ـ دینی از ویژگی‌های عمده آن است.درست به همین دلیل، آموزش کارشناسان آشنا به جدیدترین شیوه‌های تبلیغ به ویژه شیوه‌های تبلیغ دین در رسانه تلویزیون از ضروریات این حوزه می‌باشد.
گویه شماره ۵۳: «دیندار کردن مردم از طریق تلویزیون در صورتی امکان‌پذیر است که حداقلی از امکانات و تعاملات و همکاری‌ها توسط خانواده و سایر نهادهای اجتماعی (خانه، مدرسه، دانشگاه، محل کار) فراهم شده باشد.» ۰۶/۱ Z =
میانگین نمره استاندارد هر دو گروه بیانگر و موید این موضوع است که از دیدگاه پاسخگویان تلویزیون به تنهایی و بدون همراهی سایر نهادها اجتماعی و کانال‌های ارتباطات سنتی قادر به دیندار کردن مردم نمی‌باشد. که این موضوع خود موید الگوی همگرا و مکمل می‌باشد.
گویه ۱۸: «تلویزیون عامل مهمی در تقویت نگرش دینی موجود مخاطبان است.» ۰۲/۱ Z =
با توجه به میانگین نمره استاندارد هر دو گروه در خصوص گویه شماره ۱۸، تلویزیون عامل مهمی‌در تقویت نگرش دینی موجود در مخاطبان است. اشتراک نظر پاسخگویان در خصوص تقویت نگرش دینی، موید اصول نظریه کاشت می باشد. طبق این نظریه تلویزیون عملا منابع اطلاعات، افکار و آگاهی‌ها را به انحصار در می‌آورد و یک کاسه می‌کند. اثر مواجهه با این پیام‌های مشابه، چیزی را تولید می‌کند که گربنر آن را کاشت می‌خواند.
ب) گویه‌هایی که هر دو گروه در مخالفت با محتوای آن‌ ها اشتراک نظر دارند
گویه ۴۲: «ازآنجایی که مواجهه ‌انسانی و چهره‌به‌چهره شرط لازم در تبلیغات دینی است، تلویزیون باید از ورود به عرصه تبلیغات دینی خودداری کند.» ۸۹/۱- Z =
میانگین نمره استاندارد هر دو گروه در این گویه نیز نشان‌گر مخالفت زیاد هر دو گروه با این گویه است . همان‌طور که پیش از توضیح داده شد بهتر است از تمامی وسایل و کانال‌های ارتباطی متناسب با ویژگی‌ها و مزیت‌های کارکردی آن‌ ها برای تبلیغ و انتقال مفاهیم دینی سود برد.
گویه ۲۷: «تلویزیون دینی می‌تواند جانشین ارتباطات سنّتی (منبر، وعظ، خطابه) شود؛ به‌طوری‌که نیازی به برگزاری مراسم مذهبی و ارتباطات چهره‌به‌چهره نباشد.» ۷۹/۱- Z =
میانگین نمره استاندارد هر دو گروه به این گویه، نشان دهنده مخالفت زیاد آن‌ ها با محتوای این گویه است.
استادان و روحانیان با مخالفت زیاد با محتوای این گویه به اهمیت هم‌گرایی و هم‌نشینی تبلیغ سنتی و رسانه‌های مدرن اشاره کرده‌اند. به اعتقاد پاسخگویان بهتر است به صورت هم‌زمان از مزایای دو الگوی سنتی و جدید تبلیغ، به اعتبار زمان و مکان استفاده شود، به گونه‌ای که هم فواید تبلیغ سنتی حفظ گردد و هم امکانات رسانه‌ای مدرن، شناسایی و سنجش شود.
گویه ۳: «مباحث زیربنایی و اعتقادی نباید در تلویزیون مطرح شود.» ۷۸/۱- Z =
میانگین نمرات استاندارد هر دو گروه مبیّن این معنا است که هر دو گروه معتقدند مباحث زیربنایی و اعتقادی قابلیت پخش از تلویزیون را دارد. اگرچه پاسخ‌گویان معتقد به مطرح شدن مباحث زیربنایی و اعتقادی در رسانه تلویزیون هستند ، در عین حال حوزه اعتقادی را بهترین بعد دین برای تبلیغ از تلویزیون نمی‌دانند ، بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که با توجه به الگوی هم‌گرا تلویزیون رسانه اصلی برای آموزش مباحث زیربنایی و اعتقادی نیست بلکه می‌تواند به عنوان رسانه مکمل، ارتباطات سنتی را همراهی کند.
گویه ۹: «ورود تلویزیون در عرصه تبلیغات دینی باعث به هم ریختگی نقش‌ها و وظایف میان رسانه‌ها و نهادهای مذهبی می‌شود.» ۵۴/۱- Z =
میانگین نمرات استاندارد هر دو گروه مبیّن این معنا است که هر دو گروه معتقدند ورود تلویزیون در عرصه تبلیغات دینی باعث به هم‌ریختگی نقش‌ها و وظایف میان رسانه‌ها و نهادهای مذهبی نمی‌شود بلکه هر کدام می‌توانند با توجه به مخاطبان و ویژگی‌های خاص خود به تبلیغ دین بپردازند.
گویه ۵۹: «استفاده از تلویزیون برای گسترش مفاهیم دینی، رواج نوعی عوام‌گرایی دینی است که عملاً در مقابل اسلام نخبگان واقع می‌شود.» ۴۵/۱- Z =
میانگین نمره استاندارد هر دو گروه به در گویه، نشان دهنده مخالفت آن‌ ها با این گویه است.
برخی از صاحب‌نظران این حوزه معتقدند که با توجه به ویژگی‌ها و اقتضائات رسانه تلویزیون، تبلیغ دینی و انتقال مفاهیم دینی از طریق آن باعث رواج نوعی عوام‌گرایی دینی می‌شود. آن‌ ها معتقدند که ساده‌سازی مفاهیم دینی و مذهبی از طریق برجسته‌سازی جنبه‌های آیینی و نمایشی آن‌ ها با هدف قابل فهم‌تر کردن این مفاهیم برای عامه مردم و به منظور جلب نظر و

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...