کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو


 



اگر چه شیعیان در گذشته مراکزی برای فعالیت های خود داشته اند. اما در حال حاضر به دلیل فشار های دولت، تشکیلات مذهبی، حزبی و مرکز دینی متمرکزی ندارند (فلاح زاده،۱۳۸۳ :۶۲ و ۶۳).

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۱-۳- عرصه ی اقتصادی
برنامه ریزی توسعه از دهه ی ۱۹۵۰ زمانی که اولین برنامه ی ۵ ساله ی توسعه مالزی مهیا می شد به عنوان یکی از وظایف دولت تعیین گردید. همچنین در سال ۱۹۶۱، واحد برنامه ریزی اقتصادی (EPU) در دفتر نخست وزیر تشکیل شد تا برنامه ریزی توسعه با جدیت و نظارت بیشتر و بهتری پیگیری شود. در مالزی، تصمیم گیرنده نهایی در مورد سیاست های اقتصادی و اجتماعی، شورای برنامه ریزی ملی (NPC) است. این شورا متشکل از کمیته اقتصادی کابینه است که وزرای مرتبط با بخش اقتصاد آن را تشکیل می دهند. علاوه بر (NPC) دو شورای دیگر متشکل از وزرا در ساختار دولت مالزی به چشم می خورد. یکی از این شوراها، «شورای توسعه ملی» است که وظیفه آن، بررسی پروژه ها و برنامه های توسعه است. و شورای دیگر، «شورای امنیت ملی» می باشد که با مسائل امنیتی کشور و بلایای طبیعی سروکار دارد. ریاست هر سه شورا بر عهده ی نخست وزیر است( بهادری نژاد،۱۳۸۲: ۲۹ بهمن ).
در طی سه دهه ی آخر قرن بیستم، مالزی توانست از یک کشور تولید کننده ی احتیاجات اولیه و کشاورزی و با درآمد پایین به کشور صادرکننده ی تولیدات صنعتی تبدیل شود و سطح زندگی مردم خود را به یکی از بالاترین سطوح زندگی در آسیا برساند. پیشرفت های حاصله در مالزی مرهون برنامه ریزی های میان مدت است که پس از استقلال این کشور شروع شد و از سال ۱۹۷۰ با برنامه ریزی بلند مدت و از سال ۱۹۹۹۰ با در نظر گرفتن افق سال ۲۰۲۰ تقویت گردید. در طی دو دوره برنامه کلان «سیاست نوین اقتصادی»[۲۵] و «سیاست نوین توسعه»[۲۶] (چشم انداز اول و دوم) و با بهره گیری از مدیریت پویا، مالزی به عنوان الگوی مناسبی از توسعه در میان کشورهای در حال توسعه مطرح شده است (توکلی،۱۳۶:۱۳۸۴).
در طی برنامه ی کلان سیاست نوین اقتصادی، مالزی توانست با برخورداری از رشد سریع اقتصادی، بازسازی منظم اقتصاد کلان و انجام اصلاحات در طی برنامه ی تطبیق خود با ساختارهای اقتصادی جهان، تطبیق ساختاری در بخش ها ی توسعه ی زیر ساخت های اقتصادی و ایجاد زمینه های لازم برای مدیریت اقتصادی پویا به اهداف برنامه نزدیک شود. اگرچه نرخ رشد تولید ناخالص ملی کمتر از اهداف پیش بینی شده ی برنامه تحقق یافت ولی در زمینه های واردات و صادرات نرخ ها از چشم انداز مذکور افزون تر بود (همان منبع:۱۳۹).
علاوه بر برنامه ریزی های مؤثر توسعه و مدیریت کارآمد آن، امتیازاتی چون برخورداری از زیرساخت های اقتصادی مناسب، سطح آموزشی خوب کارگزاران و حکومت با ثبات در پیشرفت اقتصادی مالزی مؤثر بوده است. دور اندیشی در مدیریت اقتصاد داخلی از جمله ویژگی های این دوره است اقتصاد مالزی توانست سازگاری ساختاری قابل توجهی در واکنش به رکورد جهانی و داخلی نشان دهد تلاش های مستمر دولت و انجام اصلاحات در امور مالی و مالیاتی جهت ایجاد انگیزه در بخش خصوصی و با هدف توسعه ی این بخش و رشد با ثبات، منجر به تحول چشمگیر اقتصادی در اواخر دهه ی ۱۹۸۰ شد به طوری که ثبات سیاسی و ثبات قیمت ها همراه با نرخ پایین بهره و سیاست مبادله ی آزاد ارز، مالزی را یکی از جذاب ترین مراکز سرمایه گذاری برای سرمایه گذاران خارجی و سرمایه گذارانی نمود که قصد جابجایی صنایع خود را داشتند (توکلی،۱۴۶:۱۳۸۴).
پس از پایان برنامه ی بلند مدت سیاست نوین اقتصادی (۱۹۹۰- ۱۹۷۱)، دولت دومین برنامه ی بلند مدت و تکمیل کننده ی برنامه ی کلان اول را تحت عنوان سیاست نوین توسعه برای یک دوره ی ده ساله تا سال ۲۰۰۰ اعلام داشت. در سال ۱۹۹۱ ماهاتیر محمد رویای خود را برای مالزی کاملاً پیشرفته مطرح ساخت. برای این منظور افق ۲۰۲۰ را اعلام داشت. هدف وی از این برنامه آن است که در آن سال، مالزی به حدی از توسعه دست یابد که ملتی کاملاً پیشرفته از لحاظ ابعاد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، معنوی، روانشناختی و فرهنگی باشد (همان منبع:۷۷).
مالزی برای توسعه ی کشور، محرک های اقتصادی جهانی شدن را شدیداً دنبال کرده است. اما همزمان با توسعه و گسترش بسترهای لازم برای جهانی شدن در بعضی موارد، سیاست های محدود کننده و احتیاطی را نیز در پیش گرفته است. دولت مالزی در بسیاری از بخش ها سیاست های باز و در دیگر بخش ها به خاطر منافع ملی سیاست های بسته را دنبال کرده است. پیشینه ی این رویکرد دوگا نه به تصویب سیاست جدید اقتصادی در سال ۱۹۷۰ برمی گردد. اهداف دو گانه ی سیاست مذکور عبارت بود از ۱) افزایش عدالت و ریشه کنی فقر ۲) تجدید ساختار سیاست های اقتصادی کشور در نتیجه ی رویکردهای مالزی در رابطه با جهانی شدن نه یک رویکرد بسته بلکه یک رویکرد منسجم و گزینشی بوده است. دو بعد اقتصادی جهانی شدن یعنی سرما یه های بلند مدت و جریان های تجاری باعث رشد قابل توجهی در اقتصاد مالزی شده است. همچنین استقبال از نیروی کار بین المللی نیز تأثیر بسزایی بر اقتصاد مالزی داشته است (دیویس و نایلند،۱۷:۱۳۸۶).
طبیعی است پیشرفت هر کشوری از جمله مالزی تنها به منابع طبیعی وابسته نیست. فاکتورهای مختلف باید دست به دست هم دهد تا رونق اقتصادی به بار آورد و چنان که ماهاتیر محمد، نخست‏وزیر پیشین بر آن تأکید ورزید، عامل مهم توسعه کشور مالزی تدین به اسلام و فرهنگ آن سرزمین بوده است و مسائل مهم مانند امنیت، صلح، صداقت، مدیریت صحیح و استفاده بهینه از شرایط، امکانات و فرصت‏ها و نیروی انسانی سالم، توسط اسلام و فرهنگ آن ارزانی مالزی شده است (ناصری داوودی،۱۴۰:۱۳۸۴).
۲- سیاست ها و عملکردهای جریان اسلام گرا در بعد خارجی
۲-۱- عرصه ی بین المللی
۲-۱-۱- نحوه ی تعامل با سازمان های اسلامی- بین المللی
مالزی خود را متعهد به تشویق ارتباط نزدیک با سازمان های اسلامی متعدد می دانست. تنکو عبدالرحمن، در زمانی که نخست وزیر بود در سال های ۱۹۶۱ و ۱۹۶۲ تلاش کرد تا یک «مشترک المنافع اسلامی» را مشابه الگوی انگلیسی آن اعلام کند که توفیقی نیافت (درمهدن،۱۴۳:۱۳۷۸). از آن زمان مالزی میزبان گروه های اسلامی متعددی بوده، یا در آن ها عضویت داشته، و یا اینکه دفاتر مهمی در تشکیلات شان داشته است. مالزی میزبان نشست های کنفرانس اسلامی متشکل از ۱۴ کشور در سال ۱۹۶۹، نخستین اجلاس رؤسای بانک های مرکزی بانک های مرکزی کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی در سال ۱۹۷۸، دومین اجلاس سالانه ی «هیئت مدیره ی بانک کنفرانس اسلامی» در همان سال، «اجلاس وزرای خارجه ی سازمان کنفرانس اسلامی» بیش از یک بار، و بسیاری دیگر از سمینارها و سمپوزیوم های منطقه ای اسلامی، برخی حتی گلایه کرده اند که چرا این همه کنفرانس اسلامی در مالزی برگزار می شود (همان منبع).
تنکو عبدالرحمن نخستین دبیر کل سازمان کنفرانس اسلامی بود و انور ابراهیم وقتی که رئیس گروه جوانان آبیم بود بیش از یک بار به ریاست شاخه ی آسبا و اقیانوسیه ی «اتحادیه ی جهانی جوانان مسلمان» برگزیده شد. در خلال این کنفرانس ها، مالزی به دنبال ایفای نقش اصلی در تنظیم و اجرای سیاست خود بود. مالزی از مواضع سازمان کنفرانس اسلامی در قبال اسرائیل حمایت می کند. نخست وزیران و وزرای خارجه ی مالزی شرکت در این جلسات را مهم می دانستند و اظهاراتشان در رسانه های محلی به طور کامل منتشر می شد. این امر باعث شد که این کشور کوچک در صحنه ی بین المللی نقش برجسته ای پیدا کند و به لحاظ داخلی برای دولت، هاله ای از مشروعیت، به منزله ی حامی اسلام فراهم آورد که این موضع در جلب حمایت ملایوهای مسلمان از دولت مؤثر بوده است (درمهدن،۱۴۴:۱۳۷۸).
در منطقه ی جنوب شرق آسیا، نهاد منطقه ای (جامعه ی امنیتی) آسه آن، عامل شکل گیری تعاملات همکاری جویانه میان دولت های عضو، در قالبی نهادی و جمعی بوده است و همان طور که از مقایسه ی دو دوره ی شکل گیری آسه آن نیز مشهود است. میزان، حجم، گستره ی تعاملات همکاری جویانه میان دولت های عضو در حوزه های سیاسی- امنیتی، اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی گسترش چشمگیری داشته است. هنجار هایی هم چون، اصل عدم مداخله در امور داخلی، احترام به حاکمیت، حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات بین المللی، شیوه ی رأی گیری به صورت اجماع، همگی نتیجه ی دیدارها، اجلاس ها و نشست های وزرای امور خارجه و سران آسه آن بوده است (سازمند،۱۰۳:۱۳۸۸).
آسه آن (اتحادیه ی جنوب شرق آسیا) که جانشین اتحادیه ی نظامی سابق کشورهای آسیای جنوب شرقی (سیتو) است، بیشتر به منظور سرعت بخشیدن به رشد اقتصادی، ایجاد ثبات سیاسی در جنوب شرقی آسیا، پایین آوردن تعرفه­های تجاری بین کشورهای منطقه و تشویق اعضا به مبادله اطلاعات علمی، اقتصادی، فنی و فرهنگی توسط چهار کشور اندونزی، مالزی، تایلند و فیلیپین تأسیس یافت (آشوری، ۱۲:۱۳۷۶). از دهه ی ۱۹۹۰ که اقتصاد مالزی با سرعت و شتاب بیشتری جهش یافت و این کشور را به عنوان معجزه ی آسیایی معروف ساخت، روابط اقتصادی مالزی و کشورهای آسه آن نیز استحکام بیشتری یافته است (توکلی،۱۹۹ :۱۳۸۴).
آسه آن یک جامعه ی امنیتی نو ظهور تلقی می شود، از زمان شکل گیری این جامعه، جنگ و منازعه در میان اعضای آن صورت نگرفته است. اختلافات به صورت مسالمت آمیز حل و فصل می شوند. دقیقاً چهار سال بعد از ایجاد آسه آن، وزرای امور خارجه ی آسه آن زمان را برای اقدام مشترک در جهت تضمین صلح و ثبات منطقه ای مناسب دیدند و دریافتند که صلح و ثبات منطقه ای به عنوان پیش شرط استقلال و رفاه اجتماعی و اقتصادی منطقه ضروری است. بنابر این در اعلامیه ی کوالالامپور که ماحصل اجلاس کوالالامپور در سال ۱۹۷۱ بود، منطقه ی جنوب شرق آسیا را به عنوان منطقه ی صلح، آزادی و بی طرفی معرفی کردند که می بایستی مصون از هر گونه رفتار مداخله جویانه توسط قدرت های خارجی باشد. بنابر این، این معاهده اولین گام به منظور همکاری این کشور ها در زمینه ی موضوعات امنیتی بود که تا به حال نیز ادامه دارد (سازمند،۹۵:۱۳۸۸).
۲-۱-۲- نحوه ی تعامل با آمریکا
از نظر آمریکا، مالزی به عنوان بخشی از آسه آن به دلایل اقتصادی و همچنین قرار گرفتن در یک نقطه ی استراتژیک که راه دریایی آن شرق و غرب را به یکدیگر متصل می کند، حائز اهمیت فراوان است (مسائلی،۲۵۶:۱۳۷۲). رابطه مالزی با آمریکا در دوره ی ماهاتیر محمد دستخوش نوسانات بود. زبان تیز ماهاتیر و انتقادات پی در پی و مستمر او از غرب و در رأس آن آمریکا موجب شده بود تا سیاست مداران آمریکایی چهره ای خنشی از وی در ذهن داشته باشد. در بحران های داخلی منطقه ای و بین المللی، ماهاتیر هیچگاه در مقابل آمریکا با ضعف عمل نکرده است او مواضع سرسختانه و گاه لجوجانه ی خود را حفظ کرده است. پس از بحران مالی سال ۹۸- ۱۹۹۷ و نیز زندانی نمودن انور ابراهیم با وجود تیرگی شدیدی که در روابط وی با آمریکا روی داد هیچگاه به روابط اقتصادی بین دو کشور خللی وارد نیاورد. واقعه ی ۱۱ سپتامبر بهانه ای برای بهبود روابط بین دو کشور و حتی همکاری مشترک آن ها برای مبارزه با تروریسم گردید. ماهاتیر شاید تنها شخصیتی در میان کشورهای غیر متعهد است که با وجود پیوندهای مستحکم اقتصادی که با آمریکا دارد با صراحت بیان، نظرات خود را در مورد آن کشور و رهبران آن بیان کرده است (توکلی، ۱۳۸۴: ۴۸ و ۵۸).
۲-۱-۳- نحوه ی تعامل با ایران
با شکل گیری انقلاب اسلامی ایران و تأثیر این انقلاب بر جریان بیداری اسلامی در این منطقه، روابط بین دو کشور نیز گسترده تر شد. بر اساس نظر شمار بسیاری از ناظران اسلام معاصر در مالزی، اجماع عمومی بر این است که انقلاب ایران تأثیر مهمی بر عناصر آشنا به مذهب در این کشور داشته است. انقلاب اسلامی ایران برای مسلمانان آنجا بیش از آنکه به عنوان الگویی اجتماعی و قابل تکرار مطرح باشد، به مثابه منبعی الهام بخش تلقی گردیده و موجب تجدید توان حرکت انقلاب اسلامی در این جامعه شد. بازتاب انقلاب در این کشور دارای دو بعد بوده است: از یک سو پیروزی انقلاب اسلامی و انعکاس رسانه ای آن، موجب تقویت احساس هویت مذهبی در میان مسلمانان و نیز تسریع روند تجدید حیات سیاسی اسلام در این جامعه گردید، زیرا تلاش جامعه ی مسلمان ایران در سرنگونی دولت ضد دینی، تأثیر مثبتی بر آن ها داشت. با شکل گیری انقلاب اسلامی در ایران، برخی از ناظران و مفسران رویدادهای اسلامی پیش بینی کردند که کشورهایی همانند مالزی نیز بتوانند تبدیل به «ایرانی دیگر» گردند (امرایی، ۱۳۸۳: ۲۵۸). مسلمانان این کشور، با علاقه زیادی حوادث ایران را پی گیری کرده و مجذوب شخصیت امام خمینی (ره) شده بودند (گلی زواره، ۱۳۸۰: ۲۳۰).
از سوی دیگر انقلاب ایران توانایی حکومت های مالزی را در توجیه نظارت و سرکوب جنبش های مخالفان اسلام گرا تقویت کرده و آن ها نیز برای بی اعتبار ساختن هر گونه مخالفت اسلامی به طرح اتهام هایی، چون اسلام رادیکال پرداخته و در صدد افزایش تلاش ها در نظارت بر نقش سیاسی آن دسته از نیروهای اسلامی برآمدند که آن ها را برای سیاست های دولت، زیانبار تلقی می کردند. لذا دولت این کشور تلاش کرد تا آن ها را از طریق تلفیق مجموعه ای از گزینش، تهدیدها، افزایش مراسم و سخنرانی های مذهبی، و مراقبت و نظارت بیشتر بر فعالیت های مذهبی مهار کند (محمدی، ۱۳۸۵: ۲۷۰).
در عین حال سعی کرده است که برخوردی محتاطانه با انقلاب اسلامی داشته باشد و بنا به ملاحظات داخلی و خارجی هر چند در مقاطعی نیز ناگزیر از اصلاح و تعدیل مشی خود به نفع مسلمانان شده است، ولی همواره تلاش بر این بوده که ضمن حفظ روابط رسمی سیاسی با ایران، از طرق مختلف مانع گسترش و تعمیق مفاهیم انقلاب اسلامی در جامعه ی خویش شوند (گلی زواره، ۱۳۸۰: ۲۳۱).
در دوران هشت ساله ی دفاع مقدس نیز، روابط بین دو کشور همواره برقرار بوده است. مالزی در خصوص مسائل بین المللی (غیر از مسئله ی جنگ تحمیلی ایران و عراق که در آن، اعلام بی طرفی نموده) همکاری های مناسبی با جمهوری اسلامی ایران داشته است. در مجموع جو حاکم بر روابط و مناسبات دو کشور در صحنه ی بین المللی آکنده از تفاهم و همکاری متقابل بوده است. مالزی در کمیسیون حقوق بشر به نفع جمهوری اسلامی ایران در مورد مسئله ی طرد رژیم اشغالگر قدس از سازمان ملل و در کمیسیون حقوق بشر به نفع جمهوری اسلامی ایران رأی داد (مسائلی،۲۸۴:۱۳۷۲).
همچنین دو کشور در مناسبات سیاسی مختلف مانند احراز پست ریاست کنفرانس بین المللی مبارزه با مواد مخدر برای ماهاتیر محمد، عضویت مالزی در شورای امنیت سازمان ملل متحد (به عنوان عضو غیر دائم) و توافقات دو کشور در اجلاسیه های مختلف بین المللی با یکدیگر همکاری داشته اند و همچنان دارند(مسائلی،۲۸۴:۱۳۷۲). تقویت روابط بین ایران و مالزی را می توان در چارچوب سیاست جدید ایران مبنی بر نگاه به شرق مشاهده کرد که در طی چند سال گذشته افزایش یافته و همکاری در چارچوب اهداف اسلامی را نیز شامل می شود (محمدی،۲۶۱:۱۳۸۵).
دیدار های ماهاتیر محمد و عبدالله بداوی از ایران و دیدارهای آقای هاشمی رفسنجانی و آقای خاتمی از مالزی و نیز دیگر مقامات عالی رتبه به تحکیم روابط بین دو کشور افزود شهرهای کوالالامپور و اصفهان خواهر خوانده شدند و خیابان هایی به نام هر شهر در شهر دیگری نام گذاری شد. ماهاتیر محمد در سفرهایش به ایران تحت تأثیر معماری ایرانی و به ویژه بناهای تاریخی شهر اصفهان قرار گرفت و به همین جهت از این معماری در بناهای جدید از جمله برج کوالالامپور و شهر پوتراجایا استفاده نمود. از ابتدای دهه ۱۹۹۰کوالالامپور مکانی برای فعالیت های اقتصادی و سیاسی ایران در منطقه شد. بسیاری از ارتباطات ایرانیان با کشورهای منطقه از طریق مالزی صورت می گیرد (توکلی،۲۲۱:۱۳۸۴). مالزی به عنوان یکی از کشورهای اسلامی همواره از برنامه های هسته ای ایران حمایت می کند (حیات، ۱۳۹۰).
۲-۲- عرصه ی منطقه ای
۲-۲-۱- نحوه ی تعامل با حرکت های بنیادگرایی اسلامی در منطقه ی جنوب شرق آسیا
مالزی در سال ۲۰۰۱ با فاصله کمی از از ۱۱ سپتامبر قانونی را تحت عنوان قانون مبارزه با پول شویی و پشتیبانی مالی از تروریسم(Anti Money Lundary and Trorism Financing Act ) به تصویب رساند. دولت مالزی به هیچ وجه اجازه نداد انگشت اتهام غربی ها در ارتباط با القاعده متوجه این کشور گردد. از طرفی مالزی نمادی از پیشرفت و توسعه در دنیای اسلام قلمداد می شود. هم اسطوره پیشرفت مالزی ماهاتیر محمد و هم نخست وزیر کنونی بارها تأکید کرده اند ظهور بنیادگرایی و تروریسم محصول تبعیض و عقب افتادگی هستند. از همین رو مالزی علاوه بر بازی کردن نقش محوری در دنیای اسلام با توسعه یافتگی به مقابله با تروریسم پرداخته است. با عنایت به همه این دلایل، دولت مالزی مایل نیست گروه های اسلام گرایی مانند پاس بیش از این قدرت بگیرند و امیدوار است که بتواند قدرت را در ایالت کلانتان از آن ها پس بگیرد (ایران مالزی،۱۳۸۶).
از زمان وقوع حادثه ی ۱۱ سپتامبر، مسلمانان و احزاب اسلامی کشور های جنوب شرق آسیا از جمله مالزی مورد اتهام عناوینی چون نروریست قرارگرفتند. بحث و تأکید دولت بر جلوگیری از شکل گیری اسلام رادیکال و فعالیت های گروه های تندرو در این کشور، بعد از این واقعه، شکل جدی تری به خود گرفت. با اعلان وجود گروه های تروریستی در منطقه ی جنوب شرق آسیا و انفجار های مختلف در بعضی مناطق اندونزی و مالزی تمام تلاش دولت های این کشورها در جهت مبارزه با فعالیت های گروه های تندرو به منظور جلوگیری از آسیب به صنعت گردشگری در این کشور ها مخصوصاً کشور مالزی می باشد (Yosoff,2010:232).
آمریکایی ها بارها تلاش کردند که با بزرگ نمایی خطر جنبش های اسلامی فعال در منطقه، آسیای جنوب شرقی را نیز به یک جبهه دوم در کنار خاورمیانه برای مبارزه با تروریسم تبدیل نمایند که بنا به دلایل متعددی موفق به این کار نشدند. رژیم های حاکم مانند مالزی و اندونزی از توانمندی های بالای سیاسی، امنیتی و اقتصادی برخوردارند و همواره اعلام کرده اند که بدون آمریکایی ها هم قادر به مهار این جریانات هستند. در مالزی در زمان وقوع یازدهم سپتامبر، ماهاتیر محمد نخست وزیر وقت مالزی، اولین کسی بود که حمله به برج های سازمان تجارت جهانی را محکوم کرد و محدودیت های جدیدی را در برابر گروه های بنیادگرا در این کشور قایل شد. سیاستی که هم اکنون نیز، در مالزی ادامه دارد و دولت هیچ گونه نرمشی در این باره از خود نشان نداده است. کشور مالزی یکی دیگر از سیاست هایی را که برای مهار بنیادگرایی در دستور کار قرار داده است، نزدیک شدن به جریان های میانه رو اسلامی در این کشور است. این سیاست به قدری موفق بوده که هم اکنون بسیاری از گروه ها و تشکیلات اسلامی میانه رو را در تقابل جدی با بنیادگرایان قرار داده است (موسوی،۶۴:۱۳۸۸).
۲-۲-۲- سیاست و برخورد جریان اسلام گرا نسبت به مسئله ی فلسطین
می توان گفت، سیاست کشورهای جنوب شرق آسیا در خصوص اسرائیل و قضیه ی فلسطین به تناسب زمان و مکان متغیر بوده است (فون درمهدن،۱۱۴:۱۳۷۸). مالزی پر سر و صداترین منتقد اسرائیل در جنوب شرق آسیا بوده، ولی همواره نیز چنین موضعی نداشته است. با این حال، خصوصاً پس از جنگ اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۶۷ سیاست های مالزی به نحو فزاینده ای به انتقاد از اسرائیل پرداخت. در دهه ی ۱۹۷۰ میلادی هم تنکو عبدالرحمن به عنوان نخستین دبیر کل سازمان کنفرانس اسلامی، و هم نمایندگان مالزی در اجلاسیه های سران کنفرانس اسلامی و کنفرانس های وزرای امور خارجه ی کشورهای اسلامی و نیز در سازمان ملل، خواستار اعاده ی سرزمین عربی و فراخوان همبستگی اسلامی علیه اسرائیل شدند (همان منبع:۱۱۵).
ماهاتیر از جمله رهبرانی است که همواره در اجلاس های بین المللی خواهان احقاق حقوق مردم فلسطین و خروج اسرائیل از سرزمین های اشغالی شده است و شاید به همین دلیل باشد که مالزی معمولاً آماج تبلیغات غرب قرار گرفته و دستگاه سیاسی آمریکا مکرراً این کشور را به نقض حقوق بشر متهم کرده یا با فشارهای اقتصادی سعی در مهار مواضع ضد غربی مالزی داشته اند. وی پدیده ی تروریسم را نیز ناشی از برخورد های غیر انسانی کشورهای قدرتمند و عوامل آن ها با دیگر جوامع بشری می داند و مصداق بارز این امر را جنایات و خشونت های اسرائیل در سرزمین های اشغالی دانسته و این موضوع را سر منشأ اصلی اقدامات تلافی جویانه از سوی فلسطینان که به زعم غرب فعالیت های تروریستی می باشد، می داند (پاک آیین،۱۳۸۳).
۲-۲-۳- سیاست و برخورد جریان اسلام گرا نسبت به مسئله ی لبنان
مالزی به عنوان کشوری اسلامی و عضو سازمان کنفرانس اسلامی در تمامی سال های عضویت توانسته از حقوق پایمال شده ی مسلمانان جهان دفاع کند و موضع حمایتی خود را ابراز کند. مالزی در زمان جنگ ۳۳ روزه ی لبنان، ریاست دوره‌ای سازمان کنفرانس اسلامی را برعهده داشت و دیپلماسی فعالی را در این زمینه در پیش گرفت. این کشور مسلمانان، در طول جنگ، بارها علیه جنایات رژیم صهیونیستی موضع گرفت و آن را محکوم کرد. اقدامات رژیم صهیونیستی علیه حزب الله به عنوان یک گروه مسلمان سبب شد سید حمید البار وزیر امور خارجه وقت مالزی، از کشورهای جهان به ویژه کشورهای خاورمیانه در خواست کند تا روابط دیپلماتیک خود را با رژیم صهیونیستی قطع کنند. وی همچنین گفت: “قطعا دیدگاه جامعه جهانی این است که اسرائیل مرتکب اشتباه شده است و قوانین بین المللی را نقض کرده است.” سازمان کنفرانس اسلامی نیز در نشستی اضطراری که به ریاست مالزی برگزار شد، با محکوم کردن رژیم صهیونیستی خواستار آتش بس فوری شد (رجا نیوز،۱۳۸۹).
۲-۲-۴- سیاست و برخورد جریان اسلام گرا نسبت به مسئله ی بیداری اسلامی
در پی شکل گیری حرکت بیداری اسلامی در کشور های عربی، دولت مالزی به عنوان کشوری اسلامی از تشکیل دولت جدید در لیبی استقبال و بر افزایش همکاری دو جانبه با دولت جدید در این کشور تأکید کرد.
وزارت خارجه مالزی، در بیانیه ای از تشکیل دولت انتقالی در لیبی و برقراری رابطه دو جانبه و همکاری نزدیک با این دولت موقت استقبال کرد. و اشاره شد که کوالالامپور امیدوار است دولت انتقالی لیبی به ریاست «عبدالرحیم الکیب» این کشور را به سوی صلح، ثبات و تحکیم دموکراسی هدایت کند (آریا نیوز،۱۳۹۰). هچنین هادی آونگ رئیس حزب اسلامی پاس، با تأکید براینکه، بیداری اسلامی سراسر جهان را فراگرفته است، اشاره دارد که بیداری اسلامی جز با سامان دهی و برنامه ریزی برای حرکت و رشد خود به نتایج و اهداف مدنظر خود نخواهد رسید، و بیداری های اسلامی با چالش ها و موانعی داخلی و خارجی مواجه هستند که باید با آن مقابله کرد. وی، نقش علما و اندیشمندان را در بر قرارکردن وحدت میان طرف های مختلف بیداری اسلامی مهم می داند و عوامل ایجاد وحدت را اصول پایدار، تسامح و تقریب میان طرف های مختلف در فروع و کنار گذاشتن اختلافات غیرمفید می داند (العالم،۱۳۹۰).
جمع بندی
در این فصل، روند اسلام گرایی در مالزی با توجه با تاریخچه ی اسلام گرایی در این کشور و روند شکل گیری جریان اسلام گرایی از دوره ی استعمار تا شکل گیری احزاب اسلام گرا بررسی شده است. همچنین رهبران و شخصیت های اسلام گرای مالزی در قالب اشخاصی چون، تنکو عبدالرحمان، حسین عون، تون عبدالرزاق، ماهاتیر محمد، انور ابراهیم، عبدالله بداوی، وان عزیزه اسماعیل، فاضل نور، عبدالله هادی آونگ، چاندرا مظفر و نجیب عبدالرزاق بررسی شده است. احزاب و سازمان های اسلام گرای آمنو، پاس، آبیم، الارقام، دعوت، عدالت اسلامی و ائتلاف پاک و سایر جریان های سیاسی وابسته به این احزاب و جنبش های سیاسی و نحوه ی فعالیت های آن ها مطالعه شد. در ادامه، سازمان های اسلام گرای مالزی و طریقت ها مختلف در این کشور و نحوه ی فعالیت گروه های اسلام گرا توضیح داده شده است. به منظور شناخت بیشتر چگونگی روند اسلام گرایی، عملکرد و سیاست های اسلام گرایان یعنی مشارکت سیاسی، نحوه ی تعامل با گروه ها و ایدئولوژی های رقیب، بازسازی هویت ملی و اسلامی و اصلاح قانون اساسی بررسی شده است. در عرصه ی اجتماعی، عملکرد اسلام گرایان این کشور با توجه به احیای شعائر اسلامی در جامعه ی مالزی، عملکرد نهاد های آموزشی و نحوه ی تعامل با اقلیت های قومی و مذهبی تبیین شده و در عرصه ی اقتصادی، میزان توسعه و اصلاحات اقتصادی که توسط اسلام گرایان این کشور در دوران شکوفاییشان انجام شده، تحلیل شده است. همچنین، عملکرد و سیاست های اسلام گرایان در عرصه ی خارجی، در سطوح منطقه ای و بین المللی تحلیل شد. در سطح منطقه ای به تعامل اسلام گرایان با کشور های لبنان، فلسطین، مسئله بیداری اسلامی و نحوه ی تعامل آنان با حرکت های بنیاد گرا در جنوب شرق آسیا توجه شده است. و در سطح بین المللی نحوه ی تعامل اسلام گرایان مالزی با سازمان های اسلامی- بین المللی و آمریکا و ایران بررسی شده است.
فصل پنجم
مقایسه ی روند اسلام گرایی در ترکیه و مالزی
مقدمه
این فصل به شباهت ها و تفاوت های روند اسلام گرایی در ترکیه و مالزی با توجه به عملکرد و سیاست های این دو کشور در عرصه های داخلی و خارجی خواهد پرداخت. بدین منظور ابتدا شباهت های جریان اسلام گرایی در ترکیه و مالزی در قالب شخصیت ها، جریان ها و احزاب اسلام گرا بررسی خواهد شد. همچنین، شباهت سیاست ها و عملکردهای جریان اسلام گرا در بعد داخلی و شباهت سیاست ها و عملکردهای جریان اسلام گرای ترکیه و مالزی در بعد خارجی توضیح داده خواهد شد. در بخش دوم، تفاوت های جریان اسلام گرایی در ترکیه و مالزی در قالب شخصیت ها، جریان ها و احزاب اسلام گرا مطالعه می شود و در ادامه، تفاوت سیاست ها و عملکردهای جریان اسلام گرا در بعد داخلی و همچنین تفاوت سیاست ها و عملکردهای جریان اسلام گرای این دو کشور در بعد خارجی بررسی خواهد شد. در واقع در این فصل، تجزیه و تحلیل داده های گرد آوری شده در دو فصل سوم و چهارم انجام می شود. یعنی در قالب جداولی در پایان این فصل، به تحلیل و تبیین تمامی ویژگی های مطرح شده برای اسلام گرایان دو کشور که در دو فصل پیشین اشاره شد، پرداخته خواهد شد.
الف) شباهت ها ی روند اسلام گرایی در ترکیه و مالزی
۱- شباهت در شخصیت ها، جریان ها و احزاب اسلام گرا

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1401-04-05] [ 10:37:00 ب.ظ ]




۴-۱۳-۲- اشعار مجلس سیزدهم ۳۱۱
۴-۱۴- مجلس چهاردهم امیر تیمور ۳۳۴
۴-۱۴-۱- پیش در آمد مجلس چهاردهم ۳۳۴
۴-۱۴-۲- اشعار مجلس چهاردهم ۳۳۵
۴-۱۵- مجلس پانزدهم: امام جعفر صادق ۳۴۲
۴-۱۵-۱- پیش درآمد مجلس پانزدهم ۳۴۲
۴-۱۴-۲- اشعار مجلس پانزدهم ۳۴۴
فصل پنجم: فرهنگ اعلام
۵-۱- فرهنگ اعلام ۳۵۷
فصل ششم: نتیجه گیری و پیشنهادات
۶-۱- نتیجه گیری ۳۶۲
۶-۲- پیشنهادات ۳۶۵
منابع و مآخذ ۳۶۶

چکیده

مقدمه، تصحیح انتقادی وتعلیق نسخه‌ی‌ خطی سوگ نامه‌ی‌ فاجعه‌ی‌ کربلا اثر «ویلهلم لیتن آلمانی»
به وسیله‌ی:
به آفرین منصوری
قیام امام سوم شیعیان به همراه خاندان و دوستدارنش وشکل گیری واقعه‌ی عظیم عاشورا در صحرای تفتیده‌ی کربلا، در گذر قرنهای متمادی تأثیری بس شگرف وعمیق در ادبیات ملل مسلمان به ویژه ادبیات فارسی ایران زمین پدید آورد و باعث به وجود آمدن گونه ی خاصی از روایت و نمایش به نام تعزیه شد ؛ گرچه تعزیه از دیرباز در ادبیات و میان مردم ایران به شکلی متفاوت وجود داشته است اما چند سال پس از حادثه‌ی کربلا، تعزیه نامه در ادبیات منظوم فارسی زبانان جایگاه ویژه ای یافت . تعزیه گونه ای نمایشی وآهنگین است که در طی آن افرادی با پوشش ویژه وقایع دهه اول محرم را که با اسطوره وافسانه درآمیخته شده است؛ به نمایش می گذارند.
این رساله که تحت عنوان « مقدمه ، تصحیح انتقادی و تعلیق نسخه‌ی خطی سوگنامه‌ی فاجعه‌ی کربلا» ارائه شده است تصحیح نسخه‌ی گردآوری شده توسط لیتن است که طی ۱۵ مجلس وقایع عاشورا را در قالب تعزیه بیان می کند ؛ ودر پی آن است تا جایگاه ویژه‌ی تعزیه وتعزیه سرایی را که در طی دوران ( آل بویه تا اواخر قاجاریه ، احمد شاه قاجار) نمود آشکارتری داشته است؛ نشان داده وضمن پیش درآمدهایی که در ابتدای هر مجلس تعبیه شده توضیحات لازمه‌ی همان مجلس را بیان می دارد که شامل معرفی شخصیت های بارز، تفکیک افسانه ، اسطوره وحقیقت، بیان اوزان قطعات نخستین ، گوشه های استفاده قالبهای شعری، شرح لغات وابیات مشکل، فرهنگ اعلام و انتقادات مربوطه است .
واژه های کلیدی: امام حسین(ع) حضرت زینب(س) ، حضرت عباس(ع) ، شهادت ، تعزیه .

مقدمه

خداوند متعال از میان خلقش پیامبران و اولیایی را برگزید، و از میان آن بندگان صالحش ذبیح‌هایی برای خود انتخاب کرد؛ به گواهی سخنان اهل عصمت، حضرت یحیی فرزند زکریا (ع)، حضرت اسماعیل فرزند حضرت ابراهیم(ع)، عبدالله بن عبدالمطلب پدرخاتم پیامبران و حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) فرزند حضرت علی (ع) از جمله‌ی این قربانیان هستند؛ لکن از میان این قربانیان بریده شدن سر تنها برای حضرت یحیی و حضرت امام حسین (ع) مقدر شد و آسمان نیز چهل روز برای این دو ذبیح گریست.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

اما بریده شدن سر سید و سالار شهیدان حسین بن علی(ع) با لب‌های خشکیده و عطشان در صحرای سوزان کربلا از چنان عظمتی برخوردار است؛ که هم قبل از شهادتش پیامبران و اوصیای پیشین را در ماتم خود نشانده است، و هم بعد از شهادتش تا قیامت اشک را بردیدگان همه‌ی ائمه (ع) و مؤمنان و دوستداران آن حضرت جاری ساخته است.
توجه به این نکته که امام حسین (ع) فرد بی یار و مظلومی بوده که برای بخشیده شدن امت گناهکار به درگاه خداوند باری به شهادت رسیده است همه‌ی ساحت عاشورا نیست؛ بلکه عاشورا سرشار از حماسه، زیبایی، عقلانیت، تدبیر و اندیشه‌‌ی سرور جوانان اهل بهشت و یارانش و عاطفی‌ترین صحنه‌های بارش عشق و ایمان و ایثار است.
در کنار اعجاز اولیاء و مصیبت‌های وارد شده بر سایر ائمه (ع)، واقعه‌ی عاشورا در گذر قرن‌های متمادی تأثیری بس شگرف در ادبیات ملل به ویژه ملل مسلمان و ادبیات فارسی داشته است؛ که خود باعث به وجود آمدن گونه‌ی خاصی از روایت و نمایش به نام تعزیه شد و اکنون تنها نمایش جدی جهان اسلام است. اشاعه‌ی‌ فرهنگ عاشورایی و گسترش مفاهیم کربلایی مهمترین عامل به وجود آمدن تعزیه نامه‌ها و ادبیات نمایشی در ایران زمین بوده است؛ به گونه‌ای که کربلا در تعزیه‌ها مکانی از پیش انتخاب شده است؛ مکانی که از ازل کارکرد آن روشن است.
آن چه نگارنده را برآن داشت تا به تصحیح نسخه‌ی گردآوری شده توسط لیتن آلمانی بپردازد پی بردن به هدف مشخص و سیاست معین حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) در آن حادثه‌ی بزرگ و نهضت عظیم بوده است؛ در عین حال که امام (ع) به خوبی از پایان کار خود و همراهانش آگاهی داشته است؛ باز هم زنان و کودکان را در این سفر پر مخاطره با خود همراه کرده است؛ موضوع قابل بررسی دیگر در این اثر تفکیک افسانه، اسطوره و حقیقت ماجراهای کربلا در تعزیه‌ها است.
به منظور دریافت این مهم مقدمه‌ی کتاب ترجمه گردید، نسخه‌ی خطی تصحیح و برای ارائه‌ تصویری گویاتر از واقعه‌ی کربلا برای هر مجلس یک پیش در آمد نگاشته شد؛ با توجه به وقایعی که در کربلا اتفاق افتاده است؛ مجلس‌های کتاب از نظم خاصی برخوردار نبوده اند؛ با توجه به وقایع، تنظیم و طبقه بندی گردیدند؛ برای پی بردن به اوزان هر مجلس با توجه به ضیق وقت چون امکان تقطیع همه‌ی ابیات وجود نداشت به تقطیع دوبیت اول از هر مجلس بسنده گردید؛ در فصل پنجم برای معرفی شخصیت‌ها فرهنگ اعلام نگاشته شد.
قالب غالب در سرودن این اشعار مثنوی بوده است؛ موارد محدودی که به جز قالب مثنوی بوده؛ ضمن اشعار به آن اشاره شده است.
نقش تعزیه‌ها در حفظ و حراست از موسیقی انکار ناپذیر است و با توجه به این که غنا در اسلام پذیرفته نیست؛ تعزیه مطمئن‌ترین سنگری بوده که موسیقی اصیل ایرانی را حراست نموده است؛ پس در هر مجلس غالب دستگاه‌ها و مایه‌ها و گوشه‌های موسیقی ایرانی مورد بررسی قرار گرفت.
«ذکر این نکته لازم است اشعاری که در بعضی از جاهای پایان نامه در میان مجالس نیامدهاند و یا ناقص میباشد به این دلیل است که در خود نسخه خطی نیامده بودند و تعداد انگشت شماری از کلمات نیز برای این حقیر قابل خواندن نبودند»
نهایتاً این رساله در شش فصل تنظیم گردیده است:
فصل ۱- مقدمه و کلیات
فصل ۲- تعزیه‌ی عاشورایی
فصل ۳- ترجمه‌‌ی مقدمه‌‌ی کتاب
فصل ۴- مجالس کتاب

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:37:00 ب.ظ ]




۱۵

فناوری های مربوط به کشاورزی و بیوتکنولوژی

۱۶

فناوری های مربوط به انرژی

۱۷

فناوری های ا رتباطی و اطلاعاتی

۱۸

فناوری های حمل و نقل

۱۹

فناوری های صنایع و کارخانجات

۲۰

فناوری های عمرانی

این ابعاد و استاندارد سواد فناورانه به دلایل زیر دارای اهمیت هستند:
سواد فناورانه افراد را برای توسعه دانش و توانمندی در کار و عمل قادر می سازد.

استاندارد سواد فناورانه الزامات مورد نیاز برای سواد فناورانه برای همه دانش آموزان از مهد کودک تا دبیرستان را ایجاد می کند.
استاندارد سواد فناورانه انتظارات برتری علمی برای همه دانش آموزان فراهم می کند.
دموکراسی به این بستگی دارد که همه شهروندان در فرایند تصمیم گیری مشارکت دارند؛ بیشتر تصمیمات شامل مسائل فناورانه است، به طوری که شهروندان نیازمندند باسواد فناورانه باشند.
جمعیت باسواد فناورانه به ملت ها برای حفظ و تداوم پیشرفت اقتصادی کمک می کنند(انجمن بین المللی آموزش فناوری، ۲۰۰۴).
۲-۴جایگاه سواد فناورانه در برنامه درسی متوسطه
یکی از مسائل اساسی که در برنامه درسی سواد فناورانه مد نظر است تناسب فعالیت های آموزشی با استانداردهای سواد فناورانه است(انجمن بین المللی آموزش فناوری،۲۰۰۷).
در برنامه درسی سطح متوسطه برای دانش آموزان مجموعه ای از فعالیت های آموزشی برای درک دقیق فناوری در نظر گرفته شده است. به آن دانش آموزانی که هنگام ورود به متوسطه آگاهی قبلی در فناوری ندارند مفاهیم کلی فناوری ارائه می شود. بطور کلی در برنامه درسی سطح متوسطه تجربیات کلاس- آزمایشگاه در نظر گرفته شده و البته مدارس باید به یادگیری دانش آموزان در مورد مفاهیم اساسی فناوری کمک کنند. «مبانی فناوری» به عنوان سنگ بنای در برنامه درسی فناورانه در مقطع متوسطه در نظر گرفته شده است(انجمن بین المللی آموزش فناوری، ۲۰۰۴).
مهارتهای فناورانه اهمیت بسیاری برای پیشرفت تعلیم و تربیت و کار روزانه دارند. در برنامه درسی فناورانه برای دانش آموزان فرصت های برای کاربرد فناوری جهت افزایش یادگیری و تسهیل فرایند یادگیری و تدریس در همه زمینه در نظر گرفته شده است(گروه علوم و آموزش[۵۳]، ۲۰۰۸).
انجمن بین المللی آموزش فناوری و شرکت کالوپ مطالعه فناوری و سواد فناورانه را به عنوان بخشی از برنامه درسی مدارس مد نظر دارد(رز و داگر، ۲۰۰۲).
ارتقا سواد فناورانه، مهارت های تصمیم گیری، حل مسئله، تفکر انتقادی در برنامه درسی فناورانه دارای اهمیت بسیار هستند و همچنین در برنامه درسی فناورانه مهارت درک مفهومی، دانش رویه ای، حل مسئله دانش آموزان در نظر گرفته شده است و همچنین ماهیت و تأثیرات فناوری را از لحاظ انسانی، اخلاقی و اجتماعی در نظر گرفته است( گروه فناوری آموزشی[۵۴]، ۲۰۱۰).
در بسیاری کشورها، هسته برنامه درسی فناورانه، فرایند طراحی است. مطابق نظر انجمن بین المللی آموزش فناوری، فرایند طراحی، درک اثرات و کنترل کیفیت، حل مشکلات فناورانه طراحی، اجرای پروژه های مبتنی بر یادگیری می باشد(کورش، ماروش و فرانک[۵۵]، ۲۰۰۹).
برنامه درسی فناورانه در مقطع متوسطه درک دانش آموزان از فرآیندهای فناورانه را ارتقا می دهد و به مهارت ها، ارزش ها، دانش و نگرش دنش آموزان اهمیت می دهد(لوکی و رید[۵۶]، ۲۰۱۲).
اهداف برنامه درسی سواد فناورانه ایجاد قابلیتهاى حل مسئله، پرورش تفکر انتقادى نسبت به مسائل فناورى و درک اثرات و نتایج فناورانه، توجه دادن افراد به منافع جمعى فناورى به جاى منفعت گرایى فردى، درک روابط میان فرد، جامعه، محیط و فناورى وسنجش اثرات فناورى بر آنها، ایجاد سواد فناورى و درک مفاهیم مهم فناورانه که در مسائل متداول فناورانه وجود دارد، استفاده ایمن از فرایندهاى فناورانه براى شغل، بهداشت، و تفریحات، تشخیص راه حل هاى فناورانه و اندازه گیرى و پیش بینى اثرات اجراى این راه حل ها، کسب نگرش و تفکر سیستمى در برخورد با مجموعه ها و پدید ه هاى فناورى، رشد و توسعه مهارت هاى عملى کار با کامپیوتر می باشد(انجمن بین المللی آموزش فناوری٬ ۱۹۹۶).
هامل[۵۷] و ماروو[۵۸](۲۰۰۷) از صاحب نظران سواد فناورانه اعتقاد دارند که باید یک برنامه درسی ملی برای سواد فناورانه داشت. این برنامه درسی دانش آموزان امروزه را برای چالش های که در قرن بیست و یکم پیش روی آن هاست آماده می کند و می تواند موجب اجتناب از تناقض های موجود فعلی در آموزش و پرورش شود. و برنامه درسی ملی سواد فناورانه باعث اجرای متداول استاندارد سواد فناورانه می شود این برنامه درسی باید برای دانش آموزان متوسطه فراگیر باشد و باید شامل رشته های آموزش فناوری خاص بعلاوه رشته های آموزشی که می تواند در داخل حوزه های برنامه های درسی متنوع ادغام می شود. بعلاوه، برنامه درسی ملی باید در آموزش های تربیت معلم باید گنجانده شود و مربیان آینده را تربیت کند و آن ها مدل های اجرای متنوع را قبول کند و همچنین برنامه درسی ملی باید نیازهای برای ساخت برنامه های جدید تهیه کند و دائما برنامه های فعلی را بهبود دهد.
معلمان در برنامه درسی سواد فناورانه خواستار تجدید نظر در برنامه درسی مطابق کشفیات جدید علمی هستند و همچنین تدریس خود را براساس نظریه های موجود بازسازی می کنند. برای مثال، معلمان در برنامه درسی در موضوعات جدید یا حتی رشته های جدید تدریس، فناوری را به عنوان بخشی از برنامه درسی یا رشته جداگانه ای در نظر گرفته اند(کورش و همکاران، ۲۰۰۹). در برخی از کشورها نظیر؛ استرالیا، انگلیس، فرانسه، هلند، سوئد، آمریکا «آموزش فناوری» در برنامه درسی آنها از جایگاه ویژه ای برخوردار است که در ادامه به بررسی اهداف و ویژگی های آنها پرداخته می شود.
۲-۴-۱ مقایسه برنامه درسی آموزش فناوری در شش کشور
۱) برنامه درسی آموزش فناوری در استرالیا. در استرالیا، فناوری یکی از هشت حوزه ی مورد مطالعه در مدارس است. فناوری شامل چهار حوزه طراحی، ساخت و ارزیابی اطلاعات، مواد و سیستم‌هاست. این رشته ها با هم مرتبط هستند و مبنایی برای نظارت، بازنگری و اصلاح برنامه های درسی هستند. منطق برنامه آموزشی فناوری در کشور استرالیا این است که مردم به طور روزمره با فناوری مواجه هستند و بنابراین باید آن ها در مورد آن یاد بگیرند. هدف کلی آموزش فناوری در کشور استرالیا این است که قادر به پاسخگویی به نیازهای اقتصادی و اجتماعی باشند و به دانش آموزان اجازه دهد در زمینه شغل و کار و دیگر جنبه های زندگی انعطاف پذیر و سازگار باشند و همچنین مهارت‌های زیر را در دانش آموزان توسعه دهد:
مهارتهای تجزیه و تحلیل و حل مشکلات
مهارتهای پردازش اطلاعات و محاسبات
درک نقش علم و فناوری در جامعه، همراه با توسعه مهارت های علمی و فناوری
درک و توجه به توسعه تعادل در محیط زیست
قابلیت برای قضاوت در موضوعات اخلاقی و عدالت اجتماعی
در استرالیا فناوری به عنوان یکی از هشت ماده درسی شامل؛ هنر، انگلیسی، سلامت و تربیت بدنی، زبان بومی، ریاضیات، علوم، جامعه و محیط زیست، فناوری است که در تئوری و عمل غالبا با سایر دروس تلفیق شده است. در واقع آموزش فناوری یک مطالعه میان رشته ای است و شامل توسعه و کاربرد اصول و ایده های رشته های یادگیری دیگر مانند علوم کاربردی و مهندسی در کسب و کار، تجارت و زندگی واقعی است. برنامه های فناوری با رشته های دیگر ترکیب یافته و ادغام شده است . برنامه فناوری در مدارس ابتدایی برای دانش آموزان پایه ای برای یادگیری بیشتر است و در مدارس متوسطه شامل رشته های مختلف مانند کشاورزی، محاسبات و فناوری اطلاعات، اقتصاد، رسانه ها، هنر صنعتی، هنر دستی، طراحی و فناوری است (شورای آموزش استرالیا٬[۵۹] ۱۹۹۴).
۲) برنامه درسی آموزش فناوری در انگلستان. برنامه درسی ملی در انگلستان در سال ۲۰۰۰ مورد تجدید نظر قرار گرفت و به تدریج در طی یک دوره سه ساله به قانون تبدیل شد. تحصیلات اجباری به چهار مرحله تقسیم شد. مرحله اول( پایه های۱-۲ و سن ۵-۷)، مرحله دو(پایه های ۳-۶ و سن ۸-۱۱) که شامل دروس انگلیسی، ریاضیات، علوم، طراحی و فناوری، فناوری اطلاعات و ارتباطات، تاریخ، جغرافیا، هنر و طراحی، موسیقی و تربیت بدنی، مرحله سوم( پایه های ۷-۹ و سن ۱۱-۱۴) و مرحله چهار( پایه های ۱۰-۱۱ و سن ۱۴-۱۶) و دروس شهروندی و زبان مدرن به دروس دیگر در این مراحل اضافه می شود.
به طور کلی منطق برنامه درسی آموزش فناوری آمادگی دانش آموزان برای مشارکت در سازندگی دنیای متغیر فناورانه است. از طریق آموزش فناوری دانش آموزان به طور خلاقانه کیفیت زندگی خود را بهبود می بخشند. آنها به صورت فردی و تیمی مشکلات را خلاقانه حل می کنند. آنها محصول ها و سیستم ها را طراحی می کنند و همچنین می سازند. بنابراین شاگردان موارد زیر را یاد می گیرند:
پیشرفت، برنامه ریزی و برقراری ارتباط
ارزیابی فرایندها و محصول ها
درک و دانستن مواد و ابزارها
فناوری به عنوان یکی از موضوعات اصلی در مدارس دختران و پسران مورد مطالعه قرار می گیرد. اخذ رشته فناوری در مدارس انگلستان موجب می شود مدرک آموزش عمومی بعد از اتمام آموزش اجباری به افراد داده شود. آموزش فناوری با هنر، ریاضیات و علوم ادغام شده است(قابلیت ها و تخصص برنامه درسی[۶۰]٬ ۲۰۰۰)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:36:00 ب.ظ ]




اما آلموند و اپل بی برای تبیین جنبش­های بنیادگرا به تحلیل آن در سطحی کلان و در بستر این جهان باوری اکتفا نکردند. آنها با اتکا به پروژه­ی بزرگ دانشگاه شیکاگو تلاش کردند نگاهی عمیق­تر و خاص­گرایانه به بنیادگرایی دینی داشته باشند. آن دو، چون بنیادگرایی دینی را مانند هر جنبش اجتماعی دیگر محدود به زمان و مکان مشخصی می­دانستند و معتقد بودند جنبش بنیادگرا واجد پویایی­های درونی و بیرونی است که در طول زمان و مکان می ­تواند از تاکتیک­های مختلفی استفاده کند و یا با شکست مواجه شود(آلموند و اپل­بی،۲۰۰۳: ۱۲۰)، ۹ ویژگی مرتبط بین جنبش­های بنیادگرا را در دو سطح ایدئولوژیک و سازمانی تقسیم ­بندی کردند که از این ۹ ویژگی ۵ تا به سطح ایدئولوژیک مربوط است و ۴ تا به سطح سازمانی. در ادامه، ویژگی­های یاد شده را تشریح خواهیم کرد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۲ـ۳ـ۱ـ سطح ایدئولوژیک:
۱ـ واکنش به حاشیه­ای­سازی دین[۸۲]
تمام جنبش های بنیادگرا به نوعی خود را در برابر فرایند و یا حتی نتیجه­ این جهان باوری می­دانند و همگی یک هدف مشخص را دنبال می­ کنند، یکی فرسایش و دیگری کنار گذاشته شدن دین. در واقع، بنیادگرایی تلاشی نظامی علیه این روند است. واکنش به حاشیه ای شدن دین و غیبت آن در عرصه­ عمومی در نظام اجتماعی یکی از مهمترین ویژگی­های جنبش بنیادگرا به حساب می ­آید. بنیادگرایی، علاوه بر واکنشی که نسبت به مدرنیته نشان می­دهد، تلاش می­ کند که خود را برای رقابت در یک بازار آزاد دینی آماده کند. (آلموند،۲۰۰۳: ۹۴-۹۳)
بنیادگرایی اولین و سرشناس­ترین دفاعی است که از سنت دینی می­ شود. سنتی که به وسیله­ مدرنیزاسیون و این جهان باوری مورد حمله و فرسایش قرار گرفته است. بدون چنین سناریویی، جنبش احتمالاً بنیادگرا خوانده نمی­ شود. در نگاه این جنبش­ها مدرنیته شیطان بزرگ است که به از سنت­های دنیوی زاده شده و با کمک ارزش­های خارجی مانند دموکراسی حمایت می­ شود. در این محافل، دموکراسی غربی آشکارا مورد انتقاد قرار می­گیرد و گاهی این انتقاد ها با فراخوان برای تأسیس دوباره­ی سلطنت داوودی و یا خلافت اسلامی همراه است. اعضای برخی از این جنبش­ها غالباً از خدمت در ارتش ملی کشور خود امتناع می­ کنند(مارتی،۱۹۹۳:۶۵۳). در اسراییل، دانشجویان مدارس دینی فرا­ارتدکس رسماً از خدمت وظیفه معاف اند. در مصر، گروهی از بنیادگرایان از شرکت در ارتش کافر دولتی اجتناب و با تمام جنگ­های آن حتی علیه اسراییل مخالفت می­ کنند. آنان حاضر نیستند کشتگان جنگ را آن چنان که مرسوم است شهید بنامند و معتقدند نبرد با رژیم کافر خودشان تنها جنگ مشروع است که حداقل در حال حاضر از اولویت برخوردار است. احتمالاً صلح طلبی برخی گروه های بنیادگرای مسیحی نیز منشأ فکری مشابهی دارد. در مقابل ، برخی جنبش­های بنیادگرای هزاره­گرای مسیحی و برخی جنبش­های بنیادگرای یهودی که منتظر مسیح موعود اند انجام خدمت وظیفه­ی عمومی و جنگ در چارچوب سیاست­های رژیم خود را به خاطر اهداف بلندتر می­­پذیرند(آلموند،۲۰۰۳: ۱۵۳-۱۴۶).
بیشتر این جنبش­ها ( عمدتاً گروه ­های یهودی و مسلمان، به سبب ابعاد شرعی و سیاسی دینشان) گرایش­های متعادل­تر را، که در جهت هماهنگ­سازی سنت­های دینی با سیستم دموکراتیک انجام شده است، رد می­ کنند. این جنبش­ها خواستار تشکیل دولتی یهودی یا اسلامی است که در آن قوانین دینی حکومت ­کند. جدال اساسی میان این دو دسته در روش دست­یابی به چنین هدفی نهفته است. گروه اول طرفدار مختل کردن نظام کنونی و انقلاب است، در حالی که گروه دوم طرفدار آموزش بلند مدت مردم برای نیل به این هدف است(مارتی،۱۹۹۱: ۶۳۲). در اسراییل، حتی برخی اعضای کنست که دارای گرایش­های شدید دینی اند یا اعضای رسمی گروه ­های دینی تقاضای تشکیل چنین دولتی را دارند، گرچه استفاده از خشونت برای نیل به این هدف را نیز تقبیح می­ کنند. اغلب آنها آزادانه اظهار و حتی گاهی اوقات به صورت رسمی ابلاغ می­ کنند که اگر تناقضی میان قوانین دولتی که حاکم بر رفتار آنها است و قوانین دینی یهود وجود داشته باشد، آنها از دومی متابعت نخواهند کرد(هایلمن،۱۹۹۱: ۲۰۱).
بر همین منوال، بیشترین انتقادهای تند و گزنده­ی بنیادگرایان متوجه ادیان نهادینه است، ادیانی که آنان با عناوینی مانند «هرزه»، «شیطان»، «کلیسای مرتد» و غیره معرفیشان می­ کنند. در حقیقت، بزرگترین نقطه­ی اشتراک بنیادگرایان شوریدن علیه رهبران دینی سنتی است که به زعم آنها دست در دست نظام سیاسی فاسد حاکم دارد(آلموند،۲۰۰۳: ۱۴۴). این حقیقتی قابل توجه است که اکثر رهبران حرکت های بنیادگرای جهان از محافل سنتی دینی برنخاسته اند و حتی به این محافل برچسب خائن نیز می زنند. آنان غالباً آموزش دینی سنتی ندیده اند. بسیاری از رهبران بنیادگرای معاصر دارای تحصیلات دانشگاهی بوده و خصوصاً به علوم جدید آگاه اند. حقیقتی که ممکن است این نظریه را تقویت کند که این رهبران در عین ناامیدی نسبت به علوم و نظام­های جدید آموزشی، تمایل شدیدی به آنها دارند (این حقیقت که این رهبران هیچ گونه آموزش سنتی و یا رسمی در زمینه­ علوم انسانی و دینی نداشته اند می تواند توجیه گر نگاه احساسی و ساده انگارانه­شان به دین و عقاید دینی باشد.)
۲ـ گزینش گری[۸۳]:
بنیادگرایی گزینش­گر است. فراتر از یک دفاع ساده از سنت دینی، گزینش و بازسازی­ای که آنها در جنبه­ های مختلف سنت به وجود می­آورند مهمترین ویژگی­ای است که بنیادگرایان را از جریان­های اصلی دینی متمایز می­ کند. چنین جنبش­هایی بخش­هایی از مدرنیته را تأیید و استفاده قرار می­ کنند. بخش هایی مانند علم مدرن، صورت­های جدید از ارتباطات و تکنولوژی و غیره. در نهایت، بعضی از نتایج یا فرآیندهای مدرنیته برای توجه بیشتر یا مخالفت متمرکز مجزا می­شوند(مارتی،۱۹۹۳a: 632).
نگاه بنیادگرایان به دانش­های جدید بسیار متفاوت و مبهم و حتی در مواردی ریاکارانه است. بنیادگرایان از تسلیحات و تکنولوژی مدرن ایرادی نمی­گیرند و از آنها آزادانه بهره می­گیرند، هر چند تمامی آن­ها را علوم غربی می­خوانند ( در عمل آنها علم را از تکنولوژی جدا می­ کنند.) برای مثال، گروه ­های فرا­ارتدکس(هاردیم) در اسراییل از روش­ها و ابزارهای جدید مثل نوارهای کاست به طور گسترده استفاده می­ کنند که تاثیری جدی در میان توده های عامی و بی­سواد دارند. این مسأله در مورد تلویزیون، که معمولاً توسط بنیادگراها به عنوان سمبل فساد در فرهنگ غربی محسوب می شود، نیز صادق است. در حالی که برخی جنبش­ها کاملاً از استفاده از تلوزیون خودداری می­ کنند، سایر جنبش­ها از آن برای رساندن پیام خود به مردم استفاده و تلاش می­ کنند حتی الامکان در برنامه ­های مختلف تلویزیونی برای خود جای پایی باز کنند(مندلسون[۸۴]،۱۹۹۳: ۲۵).
برخی بنیادگرایان تلاش می­ کنند استفاده از داروها و پزشکان غربی را محدود کرده یا تنها با کسب اجازه از رهبران دینی خود از آنها استفاده کنند. اما بسیاری از آنان (از جمله رهبر مشهور پاکستانی ابوالاعلی مودودی) وقتی به شدت مریض باشند، به سرعت از این موضع عقب نشینی کرده، به جستجوی درمان در غرب بر می­خیزند (آلموند،۲۰۰۳: ۹۵).
نظریه­ تکامل (در مقابل نظریه آفرینش باوری) همچنان دشمن بزرگی است که تمامی بنیادگراهای جهان با بهره گرفتن از دادخواهی­های قانونی و راه­کارهای آموزشی با آن مبارزه می­ کنند. نکته­ی جالب مثالی ست درباره این مسأله آن است که تئوری قرن نوزدهمی ثبات انواع که توسط یکی از پیوریتن­های انگلیسی به نام گوس[۸۵] علیه نظریه­ انتخاب طبیعی داروین ارائه شد: این ایده، بی آن که نامی از گوس برده شود و حتی احتمالاً بدون اطلاع از وجود وی، توسط یک عضو مشهور کنست که تحصیلات دانشگاهی داشته و به یک حزب میانه­روی دینی تعلق دارد مورد قبول واقع شده است. بر اساس این نظریه، هیچ تغییر تدریجی در سطح زمین و یا توسعه تدریجی در اشکال حیات وجود نداشته است، اما وقتی عمل آفرینش به ناگاه رخ داد، جهان به صورت سیاره ای پدیدار شد که گویی حیات برای مدت­های مدیدی در آن وجود داشته است و خدا فسیل­ها را نیز برای فریفتن و اغوا کردن بشر به سوی بی اعتقادی در همان لحظه­ آفرینش خلق کرد (مندلسون،۱۹۹۳: ۳۳-۳۴).
علم تفسیر متون مقدس و مطالعه­ تحولات اندیشه و عمل دینی نیز توسط تمامی بنیادگرایان رد می شود، البته در مواردی که این تفاسیر و مطالعات نظریات بنیادگرایانه آن را تایید کند از آنها استقبال می­ کنند. در واقع دشمنی شدید با الهیات مدرن و روش­ها، نتایج و دلالت­های تفاسیر نوین انتقادی از کتاب مقدس یکی از مهمترین ویژگی های بنیادگراهاست و به احتمال زیاد، تفسیر انتقادی از کتاب مقدس یکی از مهمترین عوامل پیدایش بنیادگرایی مسیحی است (مارتی،۱۹۹۳a: 644).
چنین تعارضی میان پس زدن علوم جدید از سویی و استفاده از آنها برای تحکیم مبانی تئوریک بنیادگرایی از سوی دیگر را به بهترین وجه می­توان در یکی از فتواهای شیخ مصری «الشراوی» مشاهده کرد. وقتی از شراوی درباره روح و جن (ارواح غیرقابل رؤیتی که مطابق آیات قرآن در دنیای دیگری زندگی می­ کنند و گاهی با اهداف خیر یا شر در زندگی ما نیز دخالت می­ کنند) سوال شد، او برخلاف بسیاری از متفکران اسلامی دوره میانه و جدید، به راحتی وجود جسمانی اجنه را تأیید کرد و افزود که اگر خدا به ما اجازه بدهد نوعی «فرشته نما» اختراع کنیم قادر خواهیم بود این موجودات را ببینیم. درست مانند زمانی که میکروسکوپ اختراع شد و انسان توانست میکروب ها را برای اولین بار ببیند، در حالی که میکروب ها از قبل نیز وجود داشته اند(آلموند،۲۰۰۳: ۱۶۹).
۳ـ جهان­بینی مبتنی بر دوگانه انگاری[۸۶]:
همه بنیادگرایان به نحوی به دوگانه انگاری معتقد اند. آنان به وجود خیر و شر و پیروزی خیر بر شر باور دارند. معمولاً برای آنان دنیای بیرونی مملو از شر و بدی است و اگر جنبش به اعضایش نوید پاکی مطلق را ندهد، حداقل می ­تواند به آنها این نوید را بدهد که از شر آلودگی حفظشان می­ کند(آلموند،۲۰۰۳: ۹۶).
بنیادگرایان گرچه در پذیرش وجوهی از مدرنیته ( به ویژه تکنولوژی های مدرنی از قبیل تلوزیون و رادیو، وسایل الکترونیکی و تسلیحات) کند عمل نکرده و این وجه مدرنیته را برای پیشبرد آرمان های خویش مطبوع و مفید تشخیص داده­اند، نمی ­توانند یا نمی­خواهند تکثرگرایی دینی را به طور کامل بپذیرند(مارتی،۱۹۹۴: ۵۳۲).
افراطیان اسلام­گرای سنی در مصر سعی کرده ­اند مالیات جزیه را به زور از اقلیت مسیحی قبطی بگیرند، مالیاتی که می ­تواند مرتبه­ی فرودستی قبطی­ها را در برابر مسلمانان سنی مشخص­تر کند. بنیادگرایان یهودی در تعریف­هایی که از هویت یهودی می­ کنند، به مراتب سخت گیرتر و جزئی نگرتر از صهیونیست­های این جهان باور اند. افراطیان بنیادگرای یهودی، از جمله باروخ گلدشتاین[۸۷] که حدود سی زایر عرب مسلمان را در بقعه بطریق در شهر حبرون[۸۸] در سال ۱۹۹۴ به قتل رساند و استاد او، خاخام میرکاهان[۸۹]، نظرهایی درباره عرب­ها داشتند که به طرز قابل توجهی مشابه نظرهای آدولف هیتلر درباره یهودیان است (لیبمن[۹۰]،۱۹۹۳: ۳۵۰). پروتستان­های پیشاهزاره­باور[۹۱] معتقدند که در پی بازگشت قریب الوقوع عیسی، آنهایی که به آمدن وی ایمان آورده بودند (یعنی تازه­مسیحیان، و همراه آنان ۱۴۴۰۰۰ یهودی صالح) به بهشت خواهند رفت و در آنجا غرق در شادی و شعف خواهند شد، در حالی که اکثریت ناصالح (از جمله مسیحیان اسمی و اعضای رستگاری نیافته دیگر ادیان ) به طرز دردناکی نابود خواهد شد. جری فالول[۹۲]، بنیادگرای مسیحی و واعظ سرشناس آمریکایی، پس از حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در سخنرانی­ای که برای مسیحیان اونجلیکال آمریکایی ایراد کرد، با لحنی ناشایست از حضرت محمد (ص) به عنوان یک جنگجوی خشن نام برد. از نظر فالول همه کسانی که دعوت به پذیرش اصول مسیحیت را شنیده و از آن روی برتافته اند محکوم به نابودی و گمراهی اند(آلموند،۲۰۰۳: ۱۵۷) .
۴ـ مطلق­انگاری و خطاناپذیری[۹۳]:
همه بنیادگرایان در این عقیده راسخ اند که کتاب آسمانیشان از اشتباه بری است. این عقیده ریشه ­های عمیقی در الهیات دوره میانه­ی مسلمانان و الهیات پروتستان دارد، اما در میان یهودیان، جدیدتر به نظر می­رسد. بنیادگرایان انجیل را، به صورتی منزه از خطا، کلام خدا می­دانند و مسلمانان نیز همین عقیده را درباره قرآن دارند. آنها تفاسیر تمثیلی و سایر تفاسیر را هرگز نمی پذیرند مگر این که در راستای حمایت از رهیافت کلی بنیادگرایی باشد یا برای دفاع از منزه بودن کتاب مقدس از خطا و لغزش استفاده شود. از طرف دیگر، بنیادگرایان کتاب مقدس خود را ترجمان تاریخ معاصر می­دانند و تلاش می کنند نه تنها اختراعات و تکنولوژی مدرن را بر اساس آن پیش ­بینی کنند، بلکه حتی رویدادهای سیاسی معاصر مربوط به آینده را نیز پیش بینی کنند و حتی به پیش بینی وقایع دوره آخرالزمان و زمان ظهور موعود نیز بپردازند(آلموند،۲۰۰۳: ۹۶).
در مورد همه بنیادگرایان، کتاب مقدس نه تنها نقشی محوری به عنوان منبع الهام در زندگی روحانی و دینیشان ایفا می­ کند، بلکه به عنوان کتابی عملی کمک می­ کند تا رویدادهای معاصر را درک کرده و به پیش ­بینی رویدادهای آینده بپردازند. کتب آسمانی از آنجا مورد توجه بنیادگرایان است که برای آنها قانون اساسی حکومتی تلقی شده که قرار است بر اساس شریعت تشکیل شود. جنبش­های بنیادگرا در ادیانی که متن مقدس روشنی ندارند (مانند هندویسم) اغلب یک متن یا یک مجموعه از متون را کنار یکدیگر قرار می­ دهند(مارتی،۱۹۹۵: ۳۰۱).
تاکید فراوان و شدید بر ظاهر کتب مقدس و اجتناب از هرگونه تفسیر، موجب نوعی گرایش منفی نسبت به تفاسیر رایج سنتی از کتب آسمانی و همچنین سیر تکامل تاریخی الاهیات شده است. در این زمینه، بنیادگرایان مسیحی و مسلمان در رد کردن مطالبی که پس از کتب آسمانی نوشته شده است شدت عمل بیشتری به خرج می­ دهند. در خصوص یهودیان نیز محافلی که به قرائت قسمت­ هایی از نسخه­ اصلی کتاب مقدس، نه سنت شفاهیِ مطرح­شده در ادوار بعد، می پردازند قابل توجه اند و به نوعی پروتستانیسم در یهودیت معاصر شبیه­اند. شیوه­ دیگری که بنیادگرایان یهودی برای جلوگیری از توسعه دینی و تفسیر کتاب مقدس خود انتخاب کرده ­اند این است که اعلام کنند قسمت­ های متاخر کتاب مقدس ( از جمله محتویات «شولهان آروخ[۹۴]» که قانون مدون یهویان و متعلق به قرن ۱۶ است)، الهام بوده و لذا آنها نیز جزء کتاب مقدس اند. بدین شکل، بنیادگرایان یهودی هم راه را بر تفاسیر جدید بسته و هم مطالعه­ تاریخی سیر تحول کتاب مقدس را ناممکن ساخته­اند(اسلوویتیچیک[۹۵]،۱۹۹۴: ۲۰۲-۱۹۸).
در تورات آمده است که بنی اسراییل به فرمان خداوند باید امالکی­ها (یکی از طوایف کنعانی) را به همراه زنان و بچه­ها و اقوامشان قتل عام کنند. از دیدگاه ستیزه جویان بنیادگرای یهودی، مثل خاخام یسرائیل هس[۹۶] رئیس سابق دانشگاه بار جیلان[۹۷] تل آویو[۹۸]، امالکی­های مورد اشاره در متن مقدس همان عرب­های فلسطینی امروزی اند. هس مقاله­ خود به نام فرمان نسل کشی در تورات را با این کلمات به پایان می رساند: «آن روز خواهد آمد تا همگی ما برای اجرای فرمان جنگی از قبل مقدر شده و الاهی برای نابودی امالکی ها فراخوانده شویم». (روتون،۱۳۹۱: ۱۰۹). همچنین، در اسرائیل تشکیلات رسمی وجود دارد به نام «مومنان قبه الصخره» که خواهان تسطیح «معبد» و تطهیر محوطه­ی آن با خون یک گوسالۀ ماده قرمز رنگ خالص است. خواسته­ی این افراد درست مبتنی است بر آنچه در انجیل به عنوان مقدمات لازم برای ساختن معبد جدید تجویز و توصیه شده است و از آنجایی که گوساله­های ماده قرمز رنگ حیوان های بسیار نادر وکمیابی هستند، تشکیلات مومنان معبد کوه، پول به نسبت هنگفتی را در یک موسسه علمی در آمریکا صرف تولید چنین حیوانی کرده است(آلموند،۲۰۰۳: ۱۹۷).
بنابراین، غیر از این که بنیادگرایان همگی به یک کتاب مقدس بی غلط اعتقاد دارند، در بعضی از ادیان دست روحانیان در ارائه­ تفسیر از متن مقدس باز است. با این که آنها با روش­های هرمونتیکی جدید مخالف اند، خود تفسیرهای خاص از متن مقدس انجام می­ دهند که چندان یکدست نیست و هیچ نسبتی با روش­های تاریخی و زبانی ندارد. آنها تلاش می­ کنند که با تفسیرهای خود جنبه­ های مطلق متن مقدس را جسمیت بخشند و آن را به روز کنند.
۵ـ هزاره­گرایی و موعودگرایی[۹۹] :
تاریخ پایانی معجزه آسا و مقدس دارد. در پایان تاریخ با آمدن و بازگشت موعود، رنج­ها پایان می­یابد، شر نابود می­ شود و معتقدان پیروز می­شوند. یهودیت، مسیحیت و اسلام چنین دلگرمی و اطمینانی را به پیروان خود می­ دهند. دیگر سنت­ها، اگرچه تمایل دارند که آخرالزمانی را از این سه سنت قرض بگیرند، در اطمینان بخشی به پیروان خویش ضعف جدی دارند(آلموند،۲۰۰۳: ۹۶).
اکثر بنیادگرایان انتظار تغییرات سریع در آینده­ی نزدیک را دارند و می توان با اطمینان گفت که همه بنیادگرایان به دنبال تأسیس حکومت الاهی بر روی زمین اند، آن هم همین الان و در همین جا، نه در آخرت یا در دنیای ارواح. آنها به دنبال تاسیس دولتی اند که در آن، دستورات دینی مانند نماز و روزه به عنوان قوانین حکومتی مطرح باشند و تخطی از این دستورات به عنوان عملی مجرمانه موجب مجازات قانونی خاطی شود: معیارهای پاکدینی که مطابق قوانین دینی و از منظر بنیادگراها موجب رضایت خدا می شود. با وجود این، برخی سکوت پیشه کرده و منتظر می­مانند تا با ظهور موعود منتظر ایده­هایشان تحقق یابد، در حالی که برخی دیگر، به ویژه یهودیان و مسلمانان، با تقبیح وضع موجود و توسل به ابزارهای انقلابی، تلاش می­ کنند نقشه­های خداوند را برای انسان عملی کنند و یا حداقل با انجام کارهای دراماتیک مانند تخریب مساجد در کوه هیکل، خداوند را تحریک کنند تا به نقشه های خود جامه­ی عمل بپوشاند(کوک[۱۰۰]،۲۰۰۵؛۱۵).
همانطور که گفته شد، بنیادگراها کتاب مقدس خود را ترجمان تاریخ معاصر می­دانند و تلاش می­ کنند نه تنها اختراعات و تکنولوژی مدرن را بر اساس آن تبیین کنند، بلکه حتی رویدادهای سیاسی معاصر و مربوط به آینده را نیز پیش بینی کنند و همچنین به پیش بینی وقایع دوره­ آخرالزمان و زمان ظهور موعود نیز بپردازند. به عنوان مثال، تشکیل دولت اسراییل و جنگ­های آن با همسایگان، بر اساس گفته­ی بنیادگرایان یهودی، مسیحی و مسلمان، در کتب مقدس پیش بینی شده است. بنابر عقیده­ی برخی بنیادگرایان ( مسیحیان و فراارتدکس­ها) این گونه حوادث سختی­های قبل از آخرالزمان است، برخی دیگر ( عمدتاً یهودیان) این­ها را جزئی از وقایع آخرالزمان می­دانند و برخی دیگر (مسلمانان) عقیده دارند که هر چند در قرآن نیز به این وقایع اشاره شده است، این اشاره­ها ربطی به وقایع آخرالزمان ندارد(لنوهارد[۱۰۱]،۲۰۱۰: ۴۶-۴۴).
همه بنیادگرایان به وسیله­ رهبرانی کاریزماتیک به این مرحله کشیده شده ­اند، رهبرانی که بهتر از دیگران می­فهمند که چه عملی، کی و کجا باید انجام یابد. در حقیقت، اعتقاد به رهبری کاریزماتیک فردی که در نقطه­ی مقابل مفاهیم تکثرگرایانه قرار دارد یکی از ویژگی­های عمده بنیادگرایان است (ووجیک[۱۰۲]،۱۹۹۹: ۲۲). آنها به حقیقت واحد، رهبری واحد، کتاب واحد و شیوه­ زندگی یکسان که انتقادناپذیر و تغییرناپذیر است اعتقاد دارند.
۲ـ۳ـ۲ـ ویژگی­های سازمانی:
۶ـ برگزینندگی[۱۰۳]:
این ویژگی باعث می­ شود اعضای جنبش­های بنیادگرا خودشان را افرادی برگزیده ببینند و تصور کنند که جهت ماموریت برای دفاع از سنت دینی انتخاب شده ­اند(آلموند،۲۰۰۳: ۹۷).
بیشتر بنیادگرایان تمایل دارند که به اراده­ی الاهی اجازه دهند کار خودش را بدون دخالت و کمک انسان انجام دهد، اما موقعی که خداوند عینیت بیابد و به ساحت تاریخ قدم بگذارد، آنها به ماموران خودگماشته­ی وی مبدل می­شوند. در اسراییل تلاش های متعددی از سوی بنیادگرایان یهودی برای نابودی «قبه الصخره» و «مسجد الاقصی» صورت گرفته است، زیرا یهودیان معتقدند که این دو عبادتگاه مسلمین بر روی ویرانه های «معبد دوم» ( معبدی که سال ۶۶ میلادی توسط رومی ها ویران شد) بنا شده است. یهودا اتزیون[۱۰۴] یکی از کسانی است که به اعمال تروریستی و توطئه­چینی برای نابودی قبه الصخره و مسجد الاقصی متهم شده است. وی در دادگاه خود صلاحیت قاضیان اسراییلی را این گونه به چالش کشید :«خداوند مسئولیت جلو انداختن فرایند رستگاری از راه اقدام های رادیکال را به من سپرده است». (روتون،۱۳۹۱: ۱۱۰)
همچنین، بنیادگرایان تلاش می­ کنند انتخاب اعضای خود را رنگ و بوی قدسی دهند و آنها را آخرین بازمانده، آخرین پایگاه و آخرین هم­پیمانان نشان دهند. در واقع، چنین انتخابی باعث می­ شود که هسته­ی گروه بنیادگرا روز به روز قدرتمندتر گردد و حداقل استحکام و همبستگی اعضای گروه بیشتر شود و مرزبندی میان گروه ­های خودی و بیرونی راحت­تر اتفاق افتد. به همین دلیل این جدایی و مرزبندی میان نجات­یافتگان و گناه­کاران همواره باعث شده است که جنبش­های بنیادگرا برای اعضای خود رفتارهایی خاص تعیین کنند. مثلاً در هاردیم به اعضا توصیه می­ شود که نزدیک کنیسه زندگی کنند و یا سلوک رفتاری خود را بر اساس آموزه­های تلمودی تنظیم نمایند. گاهی این مرزها کاملاً مشخص است و گاهی صرفاً با نوع لباس و شکل گفتار مشخص می­ شود. داشتن کلاه و کت سیاه برای گروه هاردیم و ریش بلند یکی از وجوه تمایز هاردیم از دیگران است(آلموند،۲۰۰۳: ۱۶۳).
بیشتر جنبش­های بنیادگرا یک گروه ضد اجتماع را تشکیل می­ دهند. این گروه­ ها به صورت گروه ­های فشار خیرخواه در اجتماع ظهور می­ کنند و معمولاً خود را مجزا و در تضاد با جامعه­ مدرن یا غربی تعریف می کنند. آنها خود را معتقدانی حقیقی می­دانند که به سنت­های باستانی پایبندند در حالی که در دنیای خارج پیروان ادیان نهادینه شده، تنها پیروان اسمی هستند که یا مانند دنیوی­گرا­ها تغییر ماهیت داده­اند یا کاملاً دین را انکار کرده ­اند (جویس فری[۱۰۵]،۲۰۰۷: ۲۰).
۷ـ مرزهای بسیار روشن[۱۰۶]:
مردم یا عضو گروه بنیادگرا هستند یا نه. مرزها به شکل کاملاً روشنی مشخص شده است. هیچ سردرگمی­ای وجود ندارد. فرد یا باتقوا، معتقد به خدواند و نجات یافته است یا نیست. یکی از ویژگی­­های مشترک جنبش­های بنیادگرایانه توجه یا دل­مشغولی این جنبش­ها به مرزبندی­هایی است که گروه متبوع آنها را از جامعه بزرگتر متمایز و جدا می­ کند. اعضای این جنبش­ها برای دستیابی به هدف فوق عمداً باورها یا رفتارهایی خاص را انتخاب می­ کنند تا از این راه اعلام کنند که آنان چه کسانی هستند و دوست دارند چگونه دیده شوند(آلموند،۲۰۰۳،۹۸-۹۷).
گروه ­های مختلف بنیادگرا در ادیان ابراهیمی بر آن اند که هر کس به گروه آنها می ­پیوندد باید در کمترین زمان ممکن وفاداری خود را به گروه اثبات کرده ، ایده­آل و اهداف گروه را با اشتیاق بپذیرد؛ به ویژه در یهودیت و اسلام به عنوان دو دین مبتنی بر دستورهای شریعت، فرد باید احکام و فرمان­های شریعت را با وفاداری و تعصب بیشتری نسبت به گذشته انجام دهد. البته این مسأله فاصله­ی میان این گروه­ ها و جامعه­ پیرامونشان را، به ویژه قشر دینی متعلق به نسل قبل که از سوی بنیادگرایان جوان به ضعف در معنویات و کاهلی در اجرای فرامین خداوند متهم می­شوند، افزایش می دهد. حتی اگر این نسل قبلی دارای مسلکی ارتدکس باشد (مارتی،۱۹۹۳a: 633-631).
مسأله­ پیروان ادیان دیگر همواره یکی از دغدغه­ های ذهنی بنیادگرایان بوده است که خود را متفاوت از دیگران و حتی متفاوت از جامعه­ دینی پیرامون خود می­دانند. آنها لیبرال­ها و یا میانه­رو­ها را با برچسب­هایی چون «مؤمنین صوری» طرد کرده و دنیوی­گراها را افرادی تهی از ارزش دانسته و «مشرک» و «کافر» خطاب می­ کنند. آنها پیروان ادیان دیگر را منشأ همه پلیدی­ها و بدبختی­های خود می­دانند. در جهان مورد نظر بنیادگرایان، شرایط امکان ظهور حقیقت دیگر یا تساهل و تسامح برای جامعه­ای تکثرگرا وجود ندارد. بنیادگرا باید پیام خداوند به بشریت را منتشر کند، حتی اگر نیاز به استفاده از زور باشد. بنابراین، هرگونه تغییر در زیست­جهان او، چه به وسیله­ جهان بیرون باشد و چه به وسیله معتقدان و هم کیشان کافر، همواره موجب تأسف و در عین حال شادمانی باطنی او نیز هست و همین مسأله از نظر او دلیل دیگر برای حقانیت خودش است(آنتون،۲۰۰۸: ۷۹).
به نظر می­رسد که هر چه پیام یک دین جهانی­تر باشد، پیروان آن دارای تساهل کمتری هستند. در یهودیت و اسلام این مسأله در طول قرون گذشته همراه با نادیده گرفتن عمدی رشد و تحولات دنیای بیرون از سوی بنیادگراها بوده است. یهودیان بنیادگرا بار دیگر مسیحیان را بت­پرست و کافر می­شمارند و عرب­های فلسطینی کنونی را همان دشمنان قدیمی یهود می­دانند که در آیات تلمود به آن اشاره شده است. بنیادگرایان مسلمان نیز حقوق اقلیت مورد حمایت یهودی و مسیحی را فراموش کرده ­اند و تنها این را به یاد می­آورند که خوداز دیگران قرار تحقیر و ستم دیده­اند (آلموند،۲۰۰۳: ۱۷۲).
واژه­ی کافرکیشی ( که در زبان عربی دجّالیّه خوانده می­ شود) در تمامی متون بنیادگرایی استفاده شده است و همه آنها از این واژه یک نتیجه می­گیرند: پس زدن کامل جامعه­ غیرخودی، مانند آنچه برخی گروه ­های بنیادگرای مصری یا فراارتدکس­های یهودی در بیت­المقدس معاصر انجام می­ دهند. به طور کلی این معتقدان حقیقی در عبادتگاه­های دینی مردم معمولی که آنها را عوام می­شمارند عبادت نمی­کنند و حتی برخی گروه ­های یهودی و مسلمان ترجیح می­ دهند با لباس­های متفاوت شناخته شوند(مارتی،۱۹۹۵: ۲۵۴).
ارائه­ تفاسیر خاص از متون مقدس باعث می­ شود نوعی الاهیات بنیادگرایانه­ی زمخت ایجاد شود که کل اندیشه­ی دینی گسترده و ژرف قرون میانه و جدید را، که در طول قرن­ها ایجاد شده و تکامل یافته، رد کنند. برای مثال، پاداش و عقاب الاهی صرفاً به یک حسابرسی ساده اعمال انسان تقلیل یافته و بنیادگرایان احساس می­ کنند در جایگاهی قرار دارند که می­توانند دقیقاً نقشه­ها و کارهای خدا را درک کنند. با این عوام­پسندسازی مفهوم خداوند، مجدداً سروکله­ی مفاهیمی چون شیطان و ارواح پیدا می­ شود که میانه­ی خوبی با تمدن ندارند. از سوی دیگر، بسیاری از بنیادگرایان تلاش می­ کنند تا دین را از رسومات عامه پاکسازی کنند( مانند پرستش مقابر مقدس در اسلام) و بنابراین همواره بین دو قطب مخالف در نوسانند(جویس فری،۲۰۰۷: ۲۱).
۸ـ سازمان مقتدر[۱۰۷]:
جنبش­های بنیادگرا نوعاً حول محور رهبر یا رهبران کاریزماتیک شکل می­گیرند، در حالی که دیگران جزء پیروان به حساب می­آیند، پیروان رهبران کاریزماتیک را افرادی می­دانند که از طرف خداوند انتخاب شده اند. رهبر در نظر آنان فردی است که توانایی­های ماوراطبیعی داشته یا به الوهیت دسترسی دارد. فردی پرهیزگار است که با نگاهی ویژه تفسیر خاصی از متن مقدس ارائه می­دهد.
اهمیت اقتدار در گروه های بنیادگرا را با توجه به اهمیت متون مقدس که راه­کارهایی در مورد زندگی روزمره­ی انسان ها ارائه می­دهد می­توانیم دریبایم. در واقع، این متون نیازمند تفسیرهایی با توجه به مقتضیات زمان اند و باید فردی زنده برای این تفسیرها حضور داشته باشد. در انتخاب رهبر، علاوه بر تحصیلات و آموزش، داشتن کاریزما و جذابیّت بسیار مهم است. (آلموند،۲۰۰۳: ۹۸و۷۶)
در جنبش­های اسلامی نوع برخورد پیروان با رهبران مشابه با تاریخ پیامبران صورت می­گیرد از بوسیدن دست و عبا گرفته تا شکل عرض ارادت. اما نکته­ای که عموماً در مورد جنبش­های بنیادگرای مسیحی وجود دارد، آن است که آنها رهبری خود را به رهبران غیرروحانی و کشیش گسترش داده­اند. رهبر این گروه­ ها به عنوان چوپانی برای گله انتخاب می­ شود و دارای قدرت بی­چون و چرا برای حل نزاع­ها و شکاف­ها است. (مارتی،۱۹۹۴: ۵۹۶)
گروه ­های سنی رادیکال برخلاف شیعیان که به سلسله مراتب علما و نقش آنان در امور سیاسی و اجتماعی اعتقاد دارند با این سلسله مراتب موافق نیستند. در میانِ گروه ­های سنی نوع مناسبات سلسله مراتبی بسیار شبیه به روابط مرید و مرادی در میان صوفیان است. نکته­ی مهم در مورد این گروه­ ها، چه در میان اهل سنت، چه پروتستان­ها و چه هاردیم یکدست بودن این جنبش­هاست و این که هیچ گونه مخالفتی در آن پذیرفته نیست. حتی مخالفت­های وفادارانه نوعی خیانت به حساب می ­آید و هر فردی که چنین گمانی به او رود بلافاصله از گروه اخراج می­ شود(روتون،۱۳۹۱: ۱۰۵(. البته گاهی از اوقات این شکاف درونی و از بین بردن آن می ­تواند همراه با خشونت و هزینه زیاد باشد. البته این اختلاف نظرها نیز همیشه بد نیست و این حتی باعث افزایش محبوبیت رهبران در میان طرفدارن می­ شود.
۹ـ الزام­های رفتاری[۱۰۸]:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:36:00 ب.ظ ]




تعیین میزان تأثیر آموزش با روش هوش‌های چند گانه و نگرش دانش‌آموز
اهداف کاربردی :
تعیین میزان تأثیر بین آموزش با روش هوش‌های چندگانه و افزایش یادگیری در بین دانش‌آموزان
تعیین میزان تأثیر بین آموزش با روش هوش‌های چندگانه در بهبود نگرش به یادگیری در بین دانش‌آموزان
۱-۵- فرضیه های پژوهش:
۱) بین یادگیری در سطوح حیطه شناختی (دانش ،فهم، کاربرد، تجزیه و تحلیل، ترکیب و ارزشیابی)درس علوم دانش‌آموزانی که به روش تدریس مبتنی برهوش‌های چندگانه آموزش دیده اند با دانش‌آموزانی که به روش متداول آموزش دیده اند تفاوت معنا داری وجود دارد.
۲) نگرش به یادگیری درس علوم در میان دانش‌آموزانی که به روش تدریس مبتنی بر هوش چند گانه آموزش دیده اند با دانش‌آموزانی که به روش متداول آموزش دیده اند تفاوت معناداری وجود دارد.
۱-۶- تعاریف نظری
یادگیری: بنا بر تعریف کمبل[۱۹] در ۱۹۶۱ یادگیری به فرایند ایجاد تغییر نسبتأ پایدار در توان رفتاری (Behaivior Potentiality ) که حاصل تجربه ( Expeience ) است گفته می شود و نمی توان آن را به حالت های موقتی بدن مانند آنچه در بیماری، خستگی، یا مصرف دارو پدید می آید نسبت داد. (کدیور ، ۱۳۸۳ :ص ۵ ) و ( السون و هرگنهان [۲۰]، ۱۳۸۸ :ص ۳۸ ) و ( سیف ، ۱۳۸۹ :ص ۲۸ )
هوش‌های چندگانه: عبارت است از نظریه ای که گاردنر وضع کرده و شامل هشت نوع هوش متفاوت و مستقل از یکدیگر به نام های: زبانی (کلامی)، موسیقایی، منطقی-ریاضی، فضایی، بدنی_جنبشی، طبیعت گرایانه، درک دیگران (میان فردی)، و درک خود (درون فردی). گاردنر در نظریه ی هوش‌های چند گانه (MI) سعی کرده است تا حوزه‌ی استعداد های انسان را به آن سوی مرز های IQ بکشاند.
وی مخالف نظریه‌ی سنجش هوش است و معتقد است که در فرهنگ ما هوش به درستی تعریف نشده است. آرمسترانگ(۱۳۸۴)
نگرش: عبارت است از یک حالت آمادگی ذهنی و عصبی است که از طریق تجربه سازمان می یابد و بر واکنش فرد نسبت به تمامی موضوع ها و موقعیت های وابسته به نگرش تأثیر مستقیم و پویا به جای می‌گذارد. در این تعریف که عمدتاً بر نظریه‌ی یادگیری استوار است تأثیر تجارب گذشته بر سازمان دادن به نگرش ها و همچنین نشان دادن واکنش به یک موقعیت موردتوجه قرار گرفته است. گوردون آلپورت[۲۱] (۱۹۳۵)
۱-۷-تعاریف عملیاتی
یادگیری: منظور نمره ای است که دانش‌آموزان از پاسخ به پرسشنامه یادگیری (۳۱سوال در پیش آزمون و۳۳ سوال در پس آزمون ) به دست می آورند.
هوش‌های چندگانه: فرایند تدریس مبتنی بر هوش چند گانه در این تحقیق شامل فعالیت هایی است که معلم به کمک دانش‌آموزان انجام می دهد تا امر یادگیری معنا دار تحقق یابد. این فعالیت ها که بر اساس طرح درسهای مبتنی بر هشت نوع هوش، انجام گرفت؛ شامل بحث و مناظره، طبقه بندی، حل‌مسئله، آزمایش، طراحی، بریدن، چسباندن، یادگیری ازطرق شعر می باشد.
نگرش: منظور نمره ای است که دانش‌آموزان از پاسخ به پرسشنامه ۲۱سوالی اکپینر[۲۲]و همکاران (۲۰۰۹) به دست می آورند.
فصل دوم
ادبیات و پیشینه تحقیق
۲-۱- مقدمه
گوهره‌ی وجود انسان به هوش و اندیشه مزین بوده، به طوری که بزرگترین موهبت الهی در خلقت آدمی است. به عبارتی دیگر، بستر تمام تحولات بشر در گستره‌ی هستی، سیطره‌ی انسان بر قله‌ی رفیع علمی و تسخیر کرات و کهکشان‌ها، بهره‌گیری از منابع و معادن و کوه‌ها و دریاها و دستیابی به برترین علوم و فنون و شبکه‌های ارتباطی نوین، محصول اندیشه و رفتار خردمندانه و خلاقانه است. افروز (۱۳۸۷)
امروزه هوش به عنوان یک مفهوم انتزاعی، فقط بهره‌ی هوشی‏ با معیار استعداد تحصیلی شناخته نمی‏شود. پژوهشگران انواع‏ متعددی از هوش را شناسایی و کاربردهای آن را در زندگی افراد مشخص کرده‏اند. بر این اساس در مدارس و دوره‏های آموزشی، با هدف فراهم ساختن آمادگی فرد برای ورود به زندگی موفق و رضایت بخش، دیگر تأکید بر هوش عقلانی قابل قبول نیست. از نظر روان‏شناسان عملکردهای افراد به دلیل داشتن انواع متفاوت‏ هوش است که در زندگی آن‏ها آثار تعیین‏کننده‏ای دارد. از این‏رو باید با شناسایی قابلیت‏های هوشی هر فرد، مسیر زندگی او را بهتر و دقیق‏تر جهت‏دهی کرد. (طباطبایی، ۱۳۸۸ ، ص ۲۵).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

یکی از کاربردهای مهم مطالعه‌ی هوش، تشخیص ضرورت توجه به تفاوت های فردی در برنامه‌ی درسی و در کلاسهای درس توسط معلمان می باشد. معلمان باید از سطوح شناختی دانش‌آموزان خود مطلع و بر اساس آن تدریس نمایند. معلمان خوب، به دانش‌آموزان خود کمک می کنند تا تجارب خود را در شکل‌های هرچه پیچیده تر و راه های مناسب تر سازمان دهی یا تجدید سازمان کنند آنان باید به این نکته واقف باشند که ساختارهای ذهنی خود دانش‌آموزان، کلید رشد آنها در تمام زمینه ها است. (گلاورر وبرانینگ، ۱۹۴۹، ص ۱۱۴)
آموزش با روش هوش‌های چند گانه از جمله حیطه های مهم آموزش است که باید در تدریس مورد توجه قرار بگیرد. در این فصل ابتدا نظریه های مختلف در ارتباط با هوش، ابعاد و جنبه های هوش و تعریف آن پرداخته خواهد شد و سپس به اهمیت و کاربرد نظریه های هوش‌های چند گانه و تفاوت تئوری های سنتی هوش با تئوری هوش چند گانه را مورد بحث و بررسی قرار خواهیم داد. و سپس تحقیقات داخلی و خارجی مربوط به هوش‌های چندگانه مورد بررسی قرار می گیرد. بنابراین فصل دوم شامل مباحث زیر می باشد. مبانی نظری پژوهش، پیشینه تحقیق و نتیجه گیری از مبانی نظری و پیشینه‌ پژوهش و ارائه برنامه درسی پیشنهادی.
۲-۲- تاریخچه هوش
هر چند از آغاز تمدن تاکنون، آدمی درباره ماهیت هوش و اهمیت آن اندیشه فراوان کرده است، اما باید اذعان داشت که مطالعه علمی هوش از اواخر قرن ۱۹ آغاز شد. در دهه ۱۸۶۰ چارلز داروین نظریه تکامل گونه‌ها را مطرح کرد. وی همچنین در مورد ویژگی‌های روان‌شناختی مثل خصوصیات عقلانی و احساسی نیز کنجکاو بود. چندی نگذشت که وی روی گروه‌های انسانی (مثل نوزادان، کودکان، بزرگسالان، کند ذهن‌ها و تیزهوشان) شروع به مطالعه کرد اما مطالعات وی بیشتر به صورت نظری بود (گاردنر، ۱۹۹۹).
در همان زمان هربرت اسپنسر و سرفرانسیس گالتون تحت تأثیر نوشته‌های داروین در مورد منشأ تفاوت‌های انواع، اصطلاح لاتین هوش را به‌کار بردند. آن‌ها این اصطلاح را برای اطلاق به تفاوت‌های افراد در توانش‌های ذهنی در نظر گرفتند (روحانی، ۱۳۸۵).
برخلاف اسپنسر، گالتون با فلسفی نمودن ماهیت هوش موافق نبود. وی سعی کرد تا مبنای وراثتی آن را ثابت کند (همان منبع). وی برای اولین بار آزمایشگاهی تأسیس کرد که در آن مدارک و شواهدی در مورد اختلاف ذهنی افراد به صورت تجربی گردآوری کرد (گاردنر، ۱۹۹۹).
تاریخچه‌ این تفکر که انسان دارای توانایی ذهنی قابل اندازه گیری است، حداقل به کتاب فرانسیس گالتون در سال ۱۸۶۹ با عنوان « نبوغ ارثی » برمی گردد. این نظریه سرآغاز نظریه‌ی روان سنجی جدید در ارتباط با توانایی های ذهنی بود. بعد از ایشان متخصصان زیادی به این عرصه وارد شدند و موجبات پیشرفتهای فراوانی را فراهم آوردند. از آن جمله می توان به استنفورد بینه، سیمون، ترمن، مریل، وکسلر، هب، ترستون و استرنبرگ اشاره کرد .
بعد از این افراد در سال ۱۹۸۳ هاوارد گاردنر تئوری هوش های چند گانه را مطرح ساخت و عرصه‌ی تعلیم و تربیت را به کلی دگرگون ساخت. او معتقد بود که انسان دارای هوش های زیادی می باشد که در آغاز ایشان به هفت نوع هوش که عبارتنداز: ۱- هوش بدنی- جنبشی ۲- هوش بین فردی ۳- هوش کلامی – زبانی ۴- هوش منطقی-ریاضی ۵- هوش درون فردی ۶- هوش فضایی ۷- هوش موسیقیایی، اشاره نمود که بعدها در خلال مطالعات خود دو هوش دیگر تحت عنوان هوش طبیعت گرایی و هوش وجود شناسی را نیز به این لیست اضافه نمود .
گاردنر نظریه های سنتی هوش را مورد انتقاد قرار داد و اشاره کرد که آنها تمام توانایی های انسان را در بر نمی گیرند. نظریه‌ی هوش های چندگانه ابتدا توسط تعدادی از روانشناسان و متخصصان تعلیم و تربیت رد شد. اما بعدها مورد توجه زیادی به خصوص در عرصه‌ی تعلیم و تربیت قرار گرفت.
این تئوری اشاره دارد که انسان ها دارای تمام این هوش ها هستند اما ترکیب این هوش ها در نزد افراد متفاوت است. یکی ممکن است در هوش منطقی-ریاضی قوی باشد و دیگری در هوش موسیقیایی.
با این فرضیه معلمان و متخصصان تعلیم و تربیت بار سنگینی را به دوش خواهند داشت. اولین وظیفه آنان شناخت استعدادها و توانایی های دانش‌آموزان خود می باشد و قبول این نکته که آنها افرادی منحصر به فرد و بی همتا هستند و در گام دوم متناسب ساختن روش های تدریس با این استعدادهای متنوع می باشد.
این تئوری مورد استفاده‌ی بسیاری از مدارس در آمریکای شمالی و سایر نقاط جهان قرار گرفت و پیامدهای مثبتی را به همراه داشت. البته کسانی هم بودند که از کاربرد این تئوری در مدارس انتقادهای فراوانی نمودند به هر حال تأثیر مثبت این تئوری بر فرآیندهای آموزشی در مدارس به راحتی قابل انکار نیست.
۲-۳- نظریه های مختلف در ارتباط با هوش
این نظر که انسان دارای توانایی های ذهنی قابل اندازه گیری است، حداقل به کتاب فرانسیس گالتون[۲۳] در سال ۱۸۶۹ با عنوان « نبوغ ارثی » بر می گردد. نظریه‌ی گالتون مبنی بر اینکه برای توانایی های ذهنی افراد محدویت های متفاوتی وجود دارد، ‌سر آغاز نظریه‌ی روان سنجی جدید در ارتباط با توانایی های ذهنی بود. (پلامین[۲۴]، ۱۹۸۸)
علاوه بر این، بینه و سیمون معتقد بودند که قبل از طراحی هر گونه برنامه ی درسی، روشی نیاز است تا که بتوان به کمک آن، عملکرد عمومی ذهن دانش‌آموزان را اندازه گیری کند.
براساس این فرض بینه وسیمون آزمونی ساختند که برای اندازه گیری هوش طراحی شده بود. آزمون‌های آنها بر اساس این تعریف بود که در هوش، یک استعداد فکری بنیادی وجود داردکه تغییر یا فقدان آن برای زندگی اهمیت فراوانی دارد. این استعداد فکری، داوری است و یا می توان آن را حس خوب، حس عملی، قریحه و استعداد فکری فرد برای تطیق خویش با محیط نامید. (بینه وسیمون، ۱۹۰۵ )
گام مهم بعدی برای طراحی مقیاس های اندازه گیری هوش در ایالات متحده ی آمریکا برداشته شد و ترمن سردمدار آن بود. برای مدت بیست سال نسخه ای از آزمون بینه و سیمون که در سال ۱۹۱۶ توسط استنفورد اصلاح گردید،‌ وسیله ی اندازه گیری هوش در آمریکا بود ولی به مرور زمان مشخص گردید که آزمون مذکور از جهاتی رضایت بخش نیست. به همین دلیل ترمن و مریل نسخه‌ی تجدید نظر شده‌ی آزمون استنفورد – بینه را به چاپ رساندند. (مریل وترمن[۲۵]،۱۹۷۳)
آزمون وکسلر برای اندازه گیری توانایی های ذهنی افراد یکی از رویدادهای مهم دیگر بود. این آزمون با آزمون های قبلی دارای سه تفاوت اساسی بود که عبارتند از: ۱- این آزمون بر عکس آنها برای بزرگسالان طراحی شده بود. ۲- بر اساس آزمون های زیر مجموعه ی آن سازماندهی شده و مبتنی بر سطوح سنی نبود. ۳- هم هوشبهر کلامی و هم هوشبهر غیر کلامی را اندازه گیری می نمود. (ناگلیری[۲۶]،۱۹۸۸)، هب[۲۷] (۱۹۴۹) اشاره می کرد که باید بین آنچه او هوش A و هوش B می نامد تفاوت قائل شد. او هوش A را استعداد فکری ذاتی فرد می دانست که وی به هنگام تولد دارای آن می باشد و هوش B را میانگین یا سطح معمول عملکرد ذهنی می دانست که توسط فرد نشان داده می شود .
البته هب ادعا نمی کرد که دو نوع هوش وجود دارد بلکه معتقد بود که هیچ یک از این دو نوع هوش قابل مشاهده نیست ولی هوش B بیشتر قابلیت اندازه گیری دارد. (هب،۱۹۴۹)
نظریه های چند عاملی هوش نیز در این راستا تحولات چشم گیری داشته اند. این نظریه ها بر این اساس استوار هستند که هوش از طریق عوامل مجزا و یا توانایی های اساسی به بهترین شکل قابل تعریف است. ترستون[۲۸] (۱۹۳۸) اظهار داشت که هوش از شش عامل )عددی، کلامی، فضایی، روانی کلمات، استدلال، حافظه طوطی وار) تشکیل شده است به طوری که هر یک از آنها با چندین عملیات ذهنی دیگر درگیر است. به نظر ترستون این شش عامل توانایی های اولیه‌ی مغزی است. از آنجا که او این عوامل را مستقل می پنداشت گمان می کرد که افراد در یک یا چند عامل نمره‌ی بالا بگیرند در حالی که در سایر عوامل نمره‌ی پائین بگیرند. همان طور که بعداْ مشخص شد ترستون هیچ وقت نتوانست اطلاعات لازم را برای حمایت کامل از نظریه‌ی شش عاملی را به دست آورد و لذا به این نتیجه رسید که حتماً یک عامل عمومی وجود دارد که هر یک از شش عامل اولیه توان مغزی را تحت تأثیر قرار می دهد. لازم به ذکر است که معروف ترین نظریه‌ی چند عاملی هوش متعلق به گیلفورد است که دارای یک صد و بیست عامل مجزا بود. (گلاورر و برانینگ،۱۹۴۹،ص۱۱۴)
نظریه‌ی سه وجهی استرنبرگ یکی دیگر از نظریه های هوش است که معتقد است هوش سه وجه مهم دارد : ۱- اجزای عملکرد ۲- اجزای کسب دانش ۳- فرا اجزا.
اجزای عملکرد عبارت است از فرآیندهای شناختی که در انجام وظایف شرکت دارند. دومین جنبه ی مهم هوش اجزای کسب دانش است. افراد این جزء را به کار می گیرند تا مشخص کنند که آیا برخی اطلاعات ارزش یادگیری دارد یا نه؟ در صورتی که جواب مثبت باشد فرد اجزای کسب دانش را به کار می گیرد تا اطلاعات مزبور را از طریق ربط آن با دانش قبلی خود با معنا سازد.
اجزای کسب دانش به تنهایی نمی توانند نشان دهنده ی هوش باشند، یک جزء سوم به نام فرا اجزا لازم است تا مشخص کند که چگونه افراد عملکرد و اجزای کسب دانش را هدایت می کنند. فرا اجزا همان فرآیندهای مدیریتی است که مسئول درک ماهیت مسائل، تصمیم گیری در این مورد که از کدام یک از اجزای عملکرد برای برخورد با مسأله ای خاص باید استفاده کرد.
استرنبرگ تفاوت افراد در عملکرد ذهنی را ناشی از تفاوت ایشان در این سه وجه هوش می‌داند و معتقد است افرادی که از نظر ذهنی قوی هستند بیشتر وقت خود را صرف پردازش های مربوط به فرا اجزا می‌کنند. به نظر استرنبرگ تفاوت‌های اصلی توان ذهنی ناشی از عملکرد مدیریتی است. (همان منبع، ص۱۲۰)
۲-۴- مبانی نظریه‌ی هوش‌های چندگانه
بنا به گفته‌ی هاوارد گاردنر، هدف از آشنایی وفراگیری هوش‌های چندگانه آن است که به تفاوت‌های بسیار موجود در میان افراد، احترام گذاشته شود. مطالعات و پژوهش‌های اولیه او نشان داده است که ذهن انسان از هفت مقوله هوشی: (زبانی، منطقی- ریاضی، مکانی، حرکتی- جسمانی، موسیقایی، میان فردی و درون‌فردی ) تشکیل می شود.
استفاده از نظریه های هوش چندگانه گاردنر و همچنین اطلاعات در مورد هوش هشتم (طبیعت گرا) و هوش نهم (اگزیستانسیال یا وجودی) زمینه‌ای را فراهم می‌آورد تا آموزگاران در تمامی سطوح برای کاربرد این نظریه در تدوین برنامه درسی، طرح درس، ارزشیابی، آموزش های خاص، مهارت‌های شناختی، فناوری آموزشی، روش تدریس و… را یاری رساند و از این طریق به تحقق استعدادهای بالقوه دانش‌آموزان کمک کنند (صفری،۱۳۸۴،ص۱۱).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:36:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم