و ترکیبات دیگر همچون: تیرگی یاوه چشم (۱۴۷) ، کُنام شرزه ها (۲۹۹) ، شنگرف رخشان (۳۰۲)، همهمه یاوه (۳۴۵) ، باره چوبین (۳۴۷)، شحنه دادار (۴۳۷)، اشکوبه های رفیع (۴۳۸)، شگون نیکِ باد (۴۴۳)، زخم خیزانِ خدنگ (۴۵۳) ، بالین خنده‌ها (۸۳)، شکیب یحیی (۲۰۳)، لوای لولیان بی بربط (۲۱۰)، رواق ستاره (۲۸۲)، پل ستاک(۲۷۰)
۴-۲-۱-۳ -۳ ترکیبات اضافی
ای­/ ز خواب شاپرک رمیده / ماه هم اگر شود / نمی‌رسد/ به پنجه‌های یاس‌ها (همان:۳۰۷)
مهمیزهای باد/ ویرانگرانِ اندوه و بارانند (همان:۳۱)
درخت من که تناور مُرد / زمرّدین سبزی بود/ که شال عشق به گردن داشت (همان:۳۹)
ریشه‌های پایای التفات به شاخه گل لبخند/ برّان و ناب و استوار / شنوای غرّش‌های سهمگین / زمینه آبی و گسترده و کهکشانی / چشمه ساران اشک (همان:۱۰۹)
نمونه‌های دیگر : روزگار شقایق (۵۵) ، بندهای تن (۱۵۴) ، التفات گیسو (۱۷۹) ، ایستگاه‌های دروغ (۱۶۴)، فوران ستاره‌ها (۲۰۳) ، خیزگاه ستاره (۳۷۹) ، الماس نگاه (۳۷۸) ، لبخند آفتاب (۳۵۸) ، کشتار انتظار (۱۷۸) ، ماه گیسو (۱۷۸)، دیهیم خار (۳۵۰)
۴-۲-۱-۳ -۴ ترکیبات وصفی
آن جا که دیهیم خار [آن گاه تاجی از خار یافته، بر سر مسیح نهادند] / ربود/ خواب نوشین از چشم سارا (همان:۳۵۰)
هم بازویِ کاریزهای نهان / ریشه‌های کهن را / پاس داشت (همان:۳۸۹)
بنفش بی تکاپو / مرگ آبی/ در سیاه، آسمانی کوتاه/ بعد از تو / دشوار می‌نشیند (همان:۲۱۱)
جانبداری از گلایل سپید / رویارویی با گلایل گستاخ / نوشین فضیلت است و ویرانگر هجوم معمول (همان:۱۹۷)
نمونه‌های دیگر: شراب مست (۲۹)، نافه گوارا (۳۳)، چشم منتظر (۳۶) ، شب سنگین (۳۹)، صبح آشوب (۴۸)، حلقه‌های زرافشان (۵۵)، هیاهوی سرکش (۵۶)، چشمه زنگاری (۵۶)، گل‌های قرمز گستاخ (۸۹)، تنهای خمیده (۱۱۴)، ستاره‌های مانا (۳۵۹)، گلبرگ اطلسی (۳۴۶)، مجمع پریشان (۲۹۲)، گل عجول (۱۴۵)، نسیم چیره (۱۴۸) ، شب خرّم (۱۸۳)، جلبک‌های کم توان (۱۹۵)، چمن خیسِ خوش ادا (۳۶۸)
۴-۲-۱-۳ -۵ ساختار غیرمتعارف جمله
از نظر نحوی، هر یک از اجزای جمله جایگاه خاص خود را دارند. نهاد، فعل، مفعول، مسند و متمّم جایگاه مشخّصی برای خود دارند امّا ممکن است بنا به دلایلی این ارکان جا به جا شده و جایگاه اصلی خود را از دست بدهند که در شعر و نثر ممکن است صورت بپذیرد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

تقدیم فعل
شیار می‌زنم زخم پیر را/ توتو/ و می‌شکافم / زخم پیر را / توتو (همان:۷۱)
و ندانستیم/ پادشاهی سُرخگل را / در تنگنای تفِ سربیِ تابستان (همان:۱۷۳)
بِایست/ عریان از ظرف و حرکت /بی مکان و زمان (همان:۱۸۷)
می‌درد / رنجِ آهنِ جان را (همان:۴۱۳)
مگر در نمی‌یابد آسمان/ کبوتر را ؟ / مگر در نمی‌یابد کبوتر / آسمان را؟ (همان:۳۸۶)
نیستم این تپش آن سویی را / نیستم این آن سوییِ همین را (همان:۱۹۶)
دچار خواهی شد/ به نوعی از کوچه/ که سنگفرشش گرماست (همان:۳۴)
تأخیر نهاد
سر در گرو نبود و نیالود/ آن قامت بلندِ رسا را/ آن سایه دار مرد (همان:۳۷)
تیمارت بدارد آفتاب و باران/ تیمارت بدارد ریشه گرسنه (همان:۱۰۵)
و سپید گشت دو چشمش از اندوه (همان:۱۷۷)
و سپری است روز و ماهِ گیسو (همان:۱۷۸)
دستان آسمان است این باران (همان:۴۲۵)
از زمستان سخت می‌آید/ وزش چشمان تو (همان:۳۶۳)
فراگردخانه/ می‌چرخد/ گل (همان:۳۵۱)
زخم می‌زند نگاهِ رویه کار (همان:۳۰۷)
مانده تا / به شیهه / برکشد پگاه را / افق (همان:۲۹۱)
تقدیم مفعول
روان مرداب را / دوست ندارم اگر/ با یاد روز/ به شب/ نروم (همان:۱۳۵)
باران را / می بارانم از گوشه چشم/ و از آن جایی که نیاکانم می نامندش/ دل (همان:۱۵۳)
زخمانه بلندترین آواز آبی‌های رگ‌هایم را/ به تنهایی / شنیده‌ام (همان:۱۶۲)
تو را می‌جویم/ با قلبی چون چشمی در غربت (همان:۱۷۰)
رخسار خلیج را/ به آفتاب داده‌ای / ای زمستان (همان:۲۶۰)
کوچه را بنواز/ در نی‌لبک استخوانِ من/ با انگشتانِ کشیده وهم انگیز (همان:۳۳۳)
خورشید را می‌درخشاند/ زیر پوست سیاوش (همان:۳۸۷)
و اسب‌ها را / در پس زمینه، مهِ خاکستری و تنه سیاهِ درختان خیس/ دوست می‌داشتیم(همان:۳۹۳)
تأخیر مفعول
در خمِ نخستین‌هایم/ بخشاینده بود جنبش‌های تر و تازه گیاهیِ نااستوارم را (همان:۱۷۴)
آی/ من بی تو نیستم این نگهبانی روشِ خردمایه را (همان:۱۸۹)
لبه به لبه شمشیر/ بخوانم تو را (همان:۲۷۲)
در این بارانِ خوش پوش / که تر و تازه کرده است آفتاب را / با خویش (همان:۳۲۵)
تازانه هامون/ هامونی/ کز تندیسش/ می ترواد خون (همان:۳۳۷)
۴-۲-۱-۳ -۶ فعل
فعل، هسته‌ی جمله است و ارکان دیگر جمله به جهت ارتباطی که با آن دارند، از آن تأثیر می‌پذیرند. در اشعارم مؤید انواع فعل ساده، پیشوندی، مرکّب و عبارت فعلی را می‌توان یافت.
فعل پیشوندی
فرو: در فعل‌های فرونشسته است، (۳۰۰)، فرو می‌روند(۱۱۵)، فروشکاف(۲۸۰)، فروخیز(۲۶۷)، فروریخت(۳۲۴)، فروفرستاد(۳۹۶)، فرو می‌ریزد (۴۶۹)، فرونهاده (۴۹)، فروماندیم (۳۵۲)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...