فایل شماره 6517 |
- قدرت نرم بر عوامل اجتماعی تأکید دارد. مرور نظریه های قدرت نرم، دلالت بر نقشآفرینی بلامنازعِ جامعه و عناصر اجتماعی در فرایند تولید قدرت نرم دارد و نقش ابزاری، چنانکه در نظریه های قدرت سخت مشاهده می شود، در آن وجود ندارد. به همین دلیل افکار عمومی چه در حوزه داخلی و چه در حوزه خارجی، در دستور کار سیاستگزاران قرار گرفته و تلاش می شود “قدرت اجتماعی” جای قدرت سخت مبتنی بر اجبار را بگیرد(بیگدلو، ۱۳۹۰، صص۱۵۹-۱۵۸).
-
- قدرت نرم وابسته است. از ویژگیهای قدرت نرم وابستگی آن به قدرت سخت میباشد. از اینرو کشورها برای رسیدن به یک قدرت ملی فراگیر باید همزمان که در جهت افزایش توان مادی خود اقدام مینمایند، در راستای ارتقای سطح قدرت نرم خود نیز فعالیت کنند؛ چرا که اگر نسبت به کسب قدرت نرم بیتوجهی یا صرف نظر شود، حفظ توسعه پایدار با اتکای صرف به قدرت سخت بسیار دشوار خواهد بود(انعامی علمداری، ۱۳۸۷، ص۳۲؛ نای، الف، ۱۳۸۶، ص۱۱۱).
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۲-۱۵- مؤلفه ها و منابع قدرت نرم
جوزف نای به عنوان برجستهترین نظریهپرداز در موضوع قدرت نرم، در مورد منابع این شکل از قدرت، سه محور را مورد اشاره قرار میدهد:
۲-۱۵-۱- فرهنگ
مجموعه ای از ارزشها و رویههایی است که به جامعه معنا میبخشد. زمانی که فرهنگ یک کشور، ارزشهای جهانشمول را دربرمیگیرد و سیاستهای آن، ارزشها و منافعی را ارتقا میبخشد که دیگران نیز در آن سهیم هستند، به دلیل جاذبهآفرینی، احتمال دستیابی به نتایج مطلوب برای آن کشور فراهم می شود. ارزشهای محدود و فرهنگهای جزئی، کمتر قادر به تولید قدرت نرم هستند؛ بنابراین فرهنگ عام و جهانی، منبعی مهم از قدرت نرم است؛ اما همانگونه که نای نیز تأکید دارد، تأثیرگذاری فرهنگ به مثابه قدرت نرم، به بستر و زمینهای بستگی دارد که این قدرت در آن اعمال می شود.
۲-۱۵-۲- ارزشها
ارزشهایی که یک دولت در رفتار داخلی خود، در نهادهای بین المللی و سیاستهای خارجی مورد حمایت قرار میدهد، اولویت دیگران را بهشدت متأثر میسازد. نهادها نیز میتوانند قدرت نرم یک کشور را تقویت کنند. ارتباطهای فردی، مجرای مهم دیگری را برای اعمال قدرت نرم تسهیل می کنند(نای، ب، ۱۳۸۶، ص۱۲۹).
۲-۱۵-۳- سیاست
وقتی در چشم ناظران دارای مشروعیت باشد(نای، ۱۳۸۷، ص۵۱)، سیاستهای داخلی و خارجی دولتها نیز می تواند بر قدرت نرم تأثیر بگذارد، سیاستهای دولت اعم از داخلی و خارجی که ریاکارانه، متکبرانه، بیتفاوت نسبت به نظر دیگران یا مبتنی بر رویکرد کوتهنظرانه نسبت به منافع جهانی باشد، منجر به تضعیف قدرت نرم یک کشور خواهند شد؛ در حالی که تلاش برای ارتقای حقوق بشر و دمکراسی عاملی مهم در تقویت نفوذ خواهد بود(هرسیج و تویسرکانی، ۱۳۸۹، صص۱۵۵-۱۵۴).
منابع قدرت نرم در واقع متنوع و متکثر بوده که بسته به شرایط و زمینه های کشور به کارگیرنده و نیز مخاطبان آن مورد استفاده قرار میگیرند. راهکارها، منابع و عوامل ایجاد یا تقویت کننده این بعد از قدرت که در خصوص کشورهای مختلف دنیا میتواند صدق کند، بر حسب تعاریف ارائه شده، عبارتند از:
همگرایی و پیوندهای فرهنگی، مذهبی، قومی و زبانی با سایر کشورها؛ موقعیت ایدئولوژیکی و فرهنگی؛ جایگاه ژئوپلیتیکی؛ مناسبات و مبادلات فرهنگی؛ ترویج زبان و ادبیات؛ تشویق به آموزش زبانهای دیگر در دانشگاهها و مؤسسات آموزشی برای تعامل با دنیای خارج؛ تبلیغ آرمانها، ارزشها و اهداف متعالی؛ ارائه تصویر مثبت و مطلوب از خود؛ ایجاد و ابراز صمیمیت؛ بهره گیری مناسب از اطلاعات و فرهنگ در راستای مقاصد دیپلماتیک؛ تشکیل انجمنهای دوستی و برگزاری هفتههای فرهنگی در کشورهای مختلف جهت شناساندن ظرفیتهای فرهنگی کشور و ایجاد تعامل با افکار عمومی در خارج؛ طراحی و اتخاذ سیاستهای راهبردی مقبول؛ زدودن ذهنیتهای تاریخیِ منفی؛ مبادلات دانشگاهی و آکادمیک و سرمایه گذاری در تربیت نخبگانِ سایر کشورها؛ قدرت شکلدهی و کنترل افکار عمومی؛ اعتماد به مردم در داخل کشور حتی در صورت بیان انتقادهای تند؛ توجه به وجود تنوع آرا در داخل و انعکاس آن به خارج؛ برخورداری از شبکه های خبری جهانگستر و قدرت تولید و توزیع محصولات رسانهایِ متنوع به کشورها و به زبانهای مختلف، نفوذ در رسانههای بین المللی؛ التزام به رعایت معاهدات و قراردادهای بین المللی؛ ایفای رسالت تاریخی متناسب با موقعیت جهانی و سطح انتظار در شرایط مختلف؛ افزایش فعالیت سیاسی در حل بحرانهای دیگر کشورها و ایفای نقش فعال در سطوح جهانی؛ ارائه خدمات بشردوستانه، بیطرفی مثبت در بحرانهای بین المللی؛ بهره گیری از سازمانها و مؤسسات غیردولتی، بین دولتی و بینالمللی؛ نفوذ در سازمانها و مجامع بین المللی؛ بهره گیری مناسب از نیروها و شبکه گسترده بازار جهانی و تبلیغ خود از طریق صدور اقلام؛ رعایت استانداردهای حقوق بشر در داخل؛ نزدیک کردن سنتها و ایدههای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی به نُرمهای جهانی؛ کاهش دشمنیها و مخالفتهای موجود و محتمل داخلی و خارجی؛ تشکیل انجمنهای دوستی با کشورهای مختلف؛ اعطای کمک خارجی به کشورهای نیازمند؛ میزبانی کنفرانسهای بین المللی؛ برگزاری و مشارکت در نمایشگاههای بین المللی و مواردی از این دست(هرسیج و تویسرکانی، ۱۳۸۹، صص۱۵۶-۱۵۵؛ ستوده، جعفری، نجاتپور، عمروآبادی، ۱۳۹۰، ص۱۸۰).
۲-۱۶- جمهوری اسلامی ایران و قدرت نرم
ایران به عنوان قدرت منطقهای با پتانسیلهای مؤثر بازیگری در عرصه های بینالمللی، ضمن اثرپذیری از دگرگونیهای روابط بینالملل، به دنبال تأثیرگذاری بر روابط و ساختارهای موجود است. جغرافیای وسیع و متنوع ایران، منابع عظیم انرژی در داخل و اطراف ایران، ترکیب و کیفیت ساختار جمعیتی جوان و مستعد، انسجام ایدئولوژیکی، عمق و گستردگی حوزه نفوذ فرهنگی، موقعیت ژئوپلیتیکی با تأثیرات متقابل راهبردی بر تحولات منطقهای و سایر مزایای نسبی متعدد از جمله ویژگیهای شاخص ایران در فضای منطقهای و بین المللی است(پیشگاهیفرد، قالیباف، پورطاهری و صادقی، ۱۳۹۰، ص۲۰۰). بنابراین با بررسی شرایط جمهوری اسلامی، متوجه میشویم که جمهوری اسلامی بنا به موقعیت جغرافیایی، منابع سرشار و همچنین ماهیت انقلاب اسلامی که نشئت گرفته از ایدئولوژی انقلاب مبتنی بر اسلام ناب محمدی(ص) است، دارای ظرفیتهای بالقوهای از منظر ابعاد مختلف قدرت نرم است که در برآیند نهایی، میتوان ارزیابی کرد اگر ابعاد مختلف این قدرت نرم اجرایی شود، شرایط کشور بسیار بیشتر از حال حاضر ارتقا پیدا خواهد کرد(حجازی، ۱۳۸۷، ص۱۳).
بنابراین شاخص های قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران را بدین ترتیب میتوان خلاصه کرد: ترویج مذهب تشیع، شهادتطلبی، ایثار و مبارزه با ظلم، مقبولیت و محبوبیت منطقهای، رهبری مقتدر، نیروی انسانی کارآمد، انسجام اجتماعی و همگرایی درونی، موقعیت ژئوپلیتیکی کشور، تاریخ و تمدن و هویت فرهنگی تاریخی و دینی، مشروعیت سیاسی و اجتماعی، کارآمدی دولت، رضایت عمومی، قدرت و نفوذ فرهنگی، ایدئولوژی، هنجارسازی، الگوسازی، فرهنگسازی، الهامبخشی، کسب شهرت و اعتبار، مشروعیت و مقبولیت، تولید علم و دانش، اطلاعات و پردازش و ویرایش آن و غیره از مشخصههای قدرت نرم ایران در غرب آسیا است. منابع قدرت نرم ایران عبارتند از: ارزشها و هنجارهای اسلامی، انقلابی و ایرانی، فرهنگ، ایدئولوژی اسلامی، اعتبار، شهرت، مشروعیت و مقبولیت، معارف، علم و دانش و اطلاعات(دهقانی فیروزآبادی، ۱۳۸۹، ص۱۰۸). در نتیجه میتوان قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران را توانایی آن در جذب، اقناع و شکلدهی به ارجحیتهای دیگران تعریف کرد.
۲-۱۶-۱- سیاستهای نرمافزارگرایانه جمهوری اسلامی ایران در غرب آسیا
جمهوری اسلامی به دلایل عدیدهای که به برخی از آنها در زیر اشاره خواهد شد، زمینهها و شرایط لازم را برای کسب قدرت معنوی و ارتقای نصاب محبوبیت خود در میان کشورهای منطقه فراهم ساخته است، دیپلماسی فعال کشور به اتخاذ، احیا و تثبیت سیاستهای خاصی دامن زده است که در مجموع به خروج کشور از انزوا و تصویرسازی مثبت از آن در افکار عمومی بینالمللی و زدودن برخی ابهامات و در یک کلام کسب هژمونی فرهنگی کمک شایان کرده است. برخی از این سیاستها عبارتند از:
– کسب موقعیت برتر به عنوان بزرگترین کشور منطقه، با پیشینه و غنای تاریخی کهن و موقعیت راهبردی؛
– اتحاد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام؛
– تشنجزدایی و پیشبرد صلح و امنیت در سطح منطقه و جهان؛
– ایجاد درهمآمیختگیهای فرهنگی، اقتصادی و دینی وسیع با بسیاری از کشورهای منطقه؛
– حسن همجواری با همسایگان و ارتقای اعتماد فیمابین از طریق اجرای اقدامات اعتمادساز؛
– اعلام غرب آسیا به عنوان منطقهای عاری از سلاحهای کشتار جمعی؛
– تحرک دیپلماتیک و حضور موفق در مجامع بین المللی؛
– التزام عملی به رعایت معاهدات و پیمانهای بین المللی؛
– حل و فصل مسالمتآمیز بحرانهای منطقهای و بین المللی؛
– محکومیت مستمر رژیم صهیونیستی به عنوان کانون شرارت در منطقه؛
– احقاق حقوق ملت مظلوم فلسطین؛
– نفی جهانی ذهنیت جنگ سرد و دشمنسازی توهمی؛
– مشارکت فعال در اعطای کمکهای بشردوستانه به جامعه بینالملل(شرفالدین، ۱۳۸۴، صص۵۶-۵۴)؛
– فعالیت دیپلماتیک گسترده در جهان اسلام؛
– شکلگیری و فعالیت سازمان همکاری اقتصادی (اکو)؛
– مبارزه با کشت، تولید، توزیع و ترانزیت مواد مخدر؛
– تأمین ملاحظات زیستمحیطی؛
– پذیرش بیش از دو میلیون آواره افغانی و عراقی در بیش از دو دهه؛
– مبارزه جدی با تروریسم؛
– قطع رابطه با رژیم آپارتاید (آفریقای جنوبی)به عنوان یک افتخار تاریخی در سالهای اولیه بعد از پیروزی انقلاب؛
– مخالفت صریح با حضور نیروهای خارجی در منطقه؛
– زمینهسازی برای اجرای اعلامیه جهانی حقوق بشر اسلامی؛
– اتخاذ تدابیر عینی در جهت رفع تنشها و بحرانها همچون بحران بوسنی، آسیای مرکزی، قفقاز، افغانستان و عراق؛
– مخالفت با جریانات افراطی و بنیادگرایانه در جهان اسلام؛
– کمکهای اقتصادی به برخی از کشورهای فقیر منطقه و جهان اسلام؛
– مشارکت فعال در احیای سنت حج ابراهیمی و کسب وجهه بهویژه در میان تودههای مسلمان؛
– تحرک جدی در برخورد با اهانتهای دشمنان به اسلام همچون قضیه سلمان رشدی(حجازی، ۱۳۸۷، ص۱۴).
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1401-04-05] [ 11:17:00 ب.ظ ]
|