کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو


 



بیات، آصف، سیاست‌های خیابانی جنبش تهیدستان ایران، تهران، ترجمه: سیداسدالله نبوی‌چاشمی، تهران شیرازه، ۱۳۷۹
بیل، جیمزآلن، سیاست در ایران، گروه‌ها طبقات و نوسازی، ترجمه: علی مرشدزاده، تهران، اختران، چاپ اول ۱۳۸۷
پرخیده احمد و براتی محمد علی ، اقتصاد پنهان، تهران، مؤسسه تحقیقاتی تدبیر اقتصاد ، ۱۳۸۴
تاجیک، محمدرضا، سیاست خارجی و استراتژی چین در قبال خاورمیانه، مجموعه مقالات بررسی روابط ایران و چین، تهران مرکز بررسیهای استراتژیک ۱۳۸۲
تجدید حیات صنعتی جمهوری اسلامی ایران، بررسی تاریخی صنعت ایران تا سال ۱۹۹۲، ترجمه مسعود، هاشمیان، ماندانا فاضل، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، ۱۳۸۴
جامعه مدنی و ایران امروز، جمعی از نویسندگان، تهران، نقش و نگار ۱۳۷۷
جایگاه واحدهای کوچک صنعتی در توسعه اجتماعی و اقتصادی کشور، مجموعه مقالات سمینار نقش و جایگاه واحدهای کوچک صنعتی در توسعه اقتصادی ـ اجتماعی کشور، ۱۸و۱۹آبان ۱۳۷۲، تهران، وزارت صنایع،
جلایی پور حمید رضا، تحلیلی جامعه‌شناسی از دوم خرداد، تهران، طرح نو، چاپ سوم، ۱۳۷۸
جلایی پور، حمیدرضا، دولت پنهان، تهران، طرح نو، ۱۳۷۹
جلایی پور، محمدرضا، پس دوم خرداد نگاهی به جنبش مدنی ایران ۱۳۷۶-۱۳۷۸،سازمان چاپ، ۱۳۷۸
چیلکوت ،رونالد، سیاست‌های مقایسه‌ای، ترجمه: علیرضا طیب، وحید بزرگی، تهران، رسا، چاپ اول، ۱۳۸۰
چیلکوت، درآمدی بر مسایل اقتصادی کشورهای جهان سوم نظریه‌های توسعه و توسعه‌نیافتگی، ترجمه: احمد ساعی، تهران علوم نوین، ۱۳۸۱
خسروی، حسن، آسیب‌شناسی نحوه اعتبارات بانکی، تهران، مؤسسه تحقیقاتی تدبیر اقتصاد، مرداد ۱۳۸۶
خطیب، محمدعلی، اقتصاد ایران، تهران، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران، ۱۳۷۴
خلیلی، محمود، اطلاعات و ارتباطات: بستر سازماندهی صنایع و عامل تأثیر گذار در توسعه ملی، خلاصه مقالات همایش کشاورزی و توسعه ملی، تهران، مؤسسه پژوهش‌های برنامه ریزی و اقتصاد کشاورزی، ۱۳۸۲
دبلیوپای لوسین و بایندر لئونارد، بحران‌ها و توالی‌ها در توسعه سیاسی، ترجمه: غلام‌رضا خواجه‌سروی، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی، ۱۳۸۰
دهقانی فیروز آبادی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، تهران، سمت، ۱۳۸۸
دی استمپل، جان، درون انقلاب ایران، ترجمه: منوچهر شجاعی، تهران، نشر رسا
دیگار ژان پیر و هورکاد برنار و ریشار یان، ایران درقرن بیستم، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تهران، البرز ، ۱۳۷۷
ذاکریان مهدی، سیاست خارجی خاتمی ازمنظر صاحب‌نظران، تهران، همشهری ، جلد اول، ۱۳۸۰
ربا و نزول در اقتصاد ایران، تهران، مؤسسه تحقیقاتی تدبیر اقتصاد، ۱۳۸۲
ربع قرن فراز و نشیب، بررسی تحولات اقتصادی کشور ۱۳۵۸- ۱۳۸۲، تهران وزارت اقتصاد و دارایی، معاونت امور اقتصادی، انتشارات بایگان، ۱۳۸۳
رحمانی ‌موحد، مرتضی، ایران و آسیای مرکزی، طرح جامع پژوهشی سیاست خارجی ایران، نگاهی به سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، تهران دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی، ۱۳۸۵
رحیم‌زاده، فرزاد، بررسی نقش و اهمیت آلمان در روابط اقتصادی با ایران روابط، مؤسسه تحقیقاتی تدبیر اقتصاد، ۱۳۷۸
رزاقی، ابراهیم، آشنایی با اقتصاد ایران، تهران نشر نی، ۱۳۷۶
رزاقی، ابراهیم، گزیده اقتصاد ایران، چاپ اول، تهران، امیر کبیر، ۱۳۷۵
رزاقی، ابراهیم، نقدی بر خصوصی‌سازی در ایران، تهران، رسا،۱۳۷۶
رشیدی، علی، اقتصاد مردم‌سالار بستر رشد جامعه مدنی، تهران آوای نور، ۱۳۷۷
رفیع‌پور، فلامرز، توسعه و تضاد، چاپ پنجم، تهران، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۸۰
رفیعی، محمد حسین، توسعه ایران نقدی بر گذشته راهی به سوی آینده، تهران، صمدیه، ۱۳۸۰
رمضانی، روح‌الله، چارچوب تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ترجمه: علی‌رضا طیب، تهران، نشر نی، ۱۳۸۳

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

رنانی، محسن، بازار یا نابازار؟بررسی موانع نهادی کارایی نظام اقتصادی بازار در اقتصاد ایران، تهران، سازمان برنامه و بودجه ۱۳۷۶
رنجبر، مقصود، ملاحظات امنیتی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، پژوهشکده مطالعات راهبردی، ۱۳۷۸
روکس بروف، آیان، نظریه‌های توسعه‌نیافتگی، ترجمه:علی هاشمی‌گیلانی، تهران، نشرسفیر، زمستان ۱۳۶۹
ریس دانا، فریبرز، اقتصاد سیاسی توسعه، تهران، انتشارات قلم، ۱۳۷۷
سجادپور، سیدکاظم، سیاست خارجی آمریکا و مسله انرژی در مناطق شمال ایران، مجموعه مقالات دوازدهمین همایش بین‌المللی آسیای مرکزی و قفقاز، به کوشش سیدرسول موسوی و قاسم ملکی، تهران دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی، ۱۳۸۴
سجادپور، سیدکاظم، سیاست خارجی ایران، (چند گفتار در عرصه عملی و نظری) تهران، مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، چاپ اول شماره ۶۲
سریع القلم، محمود، ایران و جهانی شدن چالش‌ها و راه ‌حل ‌ها، تهران، مرکز تحقیقات استراتژیک، چاپ اول ۱۳۸۴
سریع القلم، محمود، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، بازبینی نظری پارادایم ائتلاف، تهران، مرکز تحقیقات استراتژیک،۱۳۷۹
سریع القلم، محمود، عقلانیت وآینده توسعه‌یافتگی ایران، تهران، مرکز پژوهشهای علمی و مطالعات استراتژیک، چاپ دوم، ۱۳۸۱
سفیری، مسعود، حقیقت‌ها و مصلحت‌ها، گفتگو با هاشمی رفسنجانی، تهران نشر نی، ۱۳۸۷
سوداگر، محمد، رشد روابط سرمایه‌داری در ایران، تهران، پازند، ۱۳۵۸
سوری داود، فقر و سیاست‌های کلان اقتصادی ۱۳۶۷-۱۳۷۵، مجله برنامه و بودجه، تهران سازمان برنامه و بودجه، بهمن و اسفند ۱۳۷۷
سیف‌الهی، سیف‌الله، نظریه‌های اقتصاد جهانی و اقتصاد ایران، اقتصاد سیاسی ایران، مجموعه مقالات و نظرها، تهران المیزان، ۱۳۷۴
شریف، محمدرضا، درآمدی بر تحول فرهنگ سیاسی درایران، تهران، روزنه،۱۳۸۱
شیخ‌زاده، حسین، نخبگان و توسعه ایران، تهران مرکز بازشناسی اسلام و ایران، ۱۳۸۵

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1401-04-06] [ 01:01:00 ق.ظ ]




جهانی شدن پدیده­ای است که می ­تواند تبعات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی زیادی داشته باشد.

    1. گسترش تقسیم کار بین ­المللی: جهانی­شدن باعث توسعه بازارها در ماورای مرزهای ملی خواهد شد و ابعاد بازار برای صدور کالا را به میزان چشمگیری گسترش خواهد داد. به طور طبیعی رقابت در این نوع بازارها به مراتب مشکل­تر از بازارهای داخلی خواهد بود. این پدیده منجربه تقسیم کار بین ­المللی می­ شود. به عبارت دیگر تولید در کشورهای مختلف بر پایه مزیت نسبی شکل خواهد گرفت.
    1. تخصصی شدن تولید: تخصصی شدن فعالیت­های تولیدی در کشورها، زمینه را برای رشد اقتصادی بیشتر فراهم خواهد کرد.
    1. تحرک بیشتر سرمایه: با جهانی­شدن، سرمایه با آزادی بیشتری حرکت خواهد کرد. در نتیجه در صورت وجود زمینه ­های مستعد برای تولید، سرمایه در پی بهره­ گیری از استعدادها به آنجا خواهد رفت.
    1. انتقال تکنولوژی: جهانی­شدن باعث انتقال تکنولوژی در ماورای مرزهای ملی خواهد شد. هم­چنین با ایجاد فضای رقابتی، تلاش­ها جهت خلق تکنولوژی جدید برای بالابردن قدرت رقابت پذیری افزایش خواهد یافت.
    1. جهانی­شدن باعث گسترده شدن فعالیت شرکت­های چندملیتی خواهد شد.
    1. تعدیل ساختار: جهانی­شدن موجب تعدیل ساختارها می­ شود و به ترتیبی که برخی برنده این فرایند خواهند شد و برخی بازنده می­شوند. در این فرایند نیروی کار معمولاً برنده است و به تعبیر پرفسور «لسترتارو[۳۴]« در اقتصاد آینده کسانی که مهارتشان در سطح مهارت­ های جهان سوم باشد ولو در جهان اول زندگی کنند، فرد جهان سومی خواهند گرفت.
    1. کاهش نقش دولت: جهانی شدن منجربه کم­رنگ شدن نقش دولت­ها در دخالت مستقیم در فعالیت­های اقتصادی می­شود.
    1. تغییر در نابرابری توزیع درآمد: تجربه جهانی­شدن طی سه دهه گذشته نشان می­دهد که نابرابری توزیع درآمد در سطح جهان تغییر یافته است. یک دلیل آن است که آزادسازی تجارت در مورد کالاها و خدمات کشورهای توسعه یافته نسبت به مصنوعات و مواد اولیه صادراتی کشورهای درحال توسعه بیشتر بوده است. دلیل دیگر این جریان سرمایه بیشتر به سمت کشورهای پیشرفته و یا کشورهای تازه صنعتی شده حرکت کرده تا کشورهای در حال توسعه. چون در این کشورها بازدهی سرمایه به دلیل محدودیت­ها، علی­رغم مزیت­هایی که دارند، پایین می­باشد. (بهکیش ۱۳۸۴، صص ۴۸-۴۷)
    1. افزایش رقابت: افزایش رقابت در سطح اقتصاد بین­الملل یکی از مهمترین دستاوردهای جهانی­شدن اقتصاد است. امروزه (و البته در آینده بیش از امروز) با کاهش هزینه­ های حمل و نقل، رشد حیرت­انگیز تکنولوژی اطلاعات و گسترش روزافزون تجارت الکترونیکی و در حالت کلی به حداقل رسیدن نقش مرزهای جغرافیایی در فعالیت­های اقتصادی، بنگاه­های اقتصادی کلیه بازرهای جهان را از بازار خود می­دانند و بدان چشم دارند. با افزایش رقابت، آنچه حاصل خواهد شد، افزایش کارایی اقتصاد بین­الملل خواهد بود، چرا که رقابت مهمترین عامل در افزایش کارایی یک سیستم است.
    1. وابستگی بیشتر اقتصاد کشورها: از دیگر دستاوردهای جهانی­شدن، وابستگی بیش از بیش اقتصاد کشورهای جهان به هم است؛ به طوری که افزایش رقابت از یک سو و وابستگی بیشتر اقتصاد کشورها به هم از سوی دیگر، صحنه و شرایط دیدنی و جالبی را در «دهکده جهانی[۳۵]» به وجود آورده است. در این دهکده هرچه بر رقابت بنگاه­های اقتصادی افزوده می­ شود. (از دیدگاه هرد اقتصادی)، به همان اندازه یا شاید بیش از آن بر وابستگی اقتصاد کشورها به هم (از دیدگاه کلان اقتصادی) افزوده می­ شود. (سیدنورانی ۱۳۷۹، ص ۱۶۰)

۲-۲-۱-۶- تجارت بین­الملل: موتور اصلی جهانی شدن
نظریه و روند جهانی­شدن به سمت رویکردی است که می­گوید ” اقتصاد باز بر اقتصاد بسته ترجیح دارد”. این باز بودن عمدتاً به تجارت و همچنین به تحرک عوامل و مالکیت خارجی اشاره دارد. توسعه و بسط گرایش فوق ناشی از این باور است که تخصیص مجدد منابع تولید در سطح بین­الملل و رقابت بین­امللی به کارایی و رشد اقتصادی بیشتر منتهی خواهد شد.[۳۶] اثر مثبت تجارت آزادتر و سرمایه ­گذاری مستقیم خارجی بر رشد اقتصادی بدون تردید یکی از مهمترین عوامل توضیح دهنده رابطه یکپارچگی فزاینده اقتصادی و رشد اقتصادی است.
براساس نظریه مرکانتیلیست­ها در تجارت بین­الملل که بیش از دو قرن حاکمیت داشته، اگر یک کشور در تجارت منتفع شود، حتماً کشور دیگر زیان خواهد دید. اهمیت نظریات اقتصادی کلاسیک­ها تبیین و ترویج این باور بود که تمام کشورهای درگیر تجارت بین­الملل می­توانند در آن واحد از تجارت سود ببرند. براساس نظریه مزیت نسبی، اگر یک کشور کالایی را که در آن مزیت نسبی دارد، وارد کند وکالایی را که در آن مزیت مطلق بیشتری دارد را صادر کند هر دو کشور سود برده و رفاه مردم در هر دو کشور افزایش می­یابد. این نظریه که توسط ریکاردو بیان شده، در پرتو اصلاحات و تفسیرهای تکمیلی اقتصاددانان بعدی غنا و قدرت توضیح دهندگی فزاینده ای پیدا کرده و اکنون نظریه پیشبرد تجارت بین­الملل و جهانی شدن است. برخلاف نظریه مرکانسیست­ها، نظریه مزیت نسبی مشوق توسعه تجارت بین­الملل بوده و بهبود رشد اقتصادی و به تبع آن، به طور مستقیم و غیرمستقیم، افزایش و گسترش مصرف انرژی را در پی دارد.
همچنین، با توجه به حساسیت­های اجتماعی و اقتصادی در مورد استفاده بی­رویه از انرژی در سال­های اخیر به دلیل آلودگی، افزایش دمای کره زمین ، وابستگی به کشورهای تولید کننده انرژی و محدود بودن منابع تجدید ناپذیر ، کشورها به دنبال راهکارهایی جهت بهینه­سازی در تولید و مصرف انرژی بوده و ترجیح می­ دهند جهت کسب تولید ناخالص داخلی مشخص، انرژی کمتری مصرف نمایند و به عبارتی شدت انرژی خود را کاهش دهند.
در بخش بعد به تعریف مفهوم شدت انرژی و عوامل تاثیرگذار بر آن اشاره خواهد شد.
۲-۲-۲- شدت انرژی
در این قسمت در ابتدا تعاریفی از شدت انرژی بیان می­ شود. و در ادامه عوامل تاثیرگذار بر شدت انرژی در مطالعات مختلف بررسی می­ شود.
۲-۲-۲-۱- مفهوم شدت انرژی
میزان مصرف انرژی به ازای هر واحد از تولید کالاها و خدمات را شدت مصرف انرژی و یا به طور خلاصه، شدت انرژی[۳۷]می­نامند. واحدهای متفاوتی برای اندازه ­گیری شدت انرژی وجود دارد. شدت انرژی یکی از شاخص­ های مهم اقتصادی که نشانگر نحوه و شدت مصرف انرژی و به عبارت دیگر میزان انرژی بری در هر کشور را نشان میدهد، می­باشد.
براساس تعریف ارائه شده در ترازنامه انرژی سال ۱۳۸۴ شدت انرژی عبارت است از انرژی مورد نیاز برای تولید مقدار معینی از کالاها و خدمات. شدت انرژی برحسب عرضه انرژی اولیه و یا مصرف نهایی انرژی محاسبه میشود. این شاخص معمولاً در سطح کلان مورد استفاده قرار گرفته و درجه بهینگی استفاده از انرژی در یک کشور را نشان می­دهد.
تغییر در مصرف انرژی به سه اثر تولیدی، ساختاری و اثر شدت انرژی تجزیه میشود. اثر تولیدی به میزان مصرف انرژی در نتیجه افزایش تولید مربوط می­ شود به شرطی که سایر شرایط از قبیل تکنولوژی، میزان کارایی و الگوی مصرف ثابت باقی بماند. (عباسی و همکاران ۱۳۸۸)
تحولات شدت انرژی می ­تواند ناشی از تغییر در کارایی مصرف انرژی یا تغییر ساختار اقتصاد باشد. چنانچه حجم تولید ناخالص داخلی ثابت باشد و کارایی مصرف انرژی بالا رود، آنگاه شدت انرژی کاهش می­یابد. از سوی دیگر تغییر در ساختار اقتصاد وتولید می ­تواند باعث تغییر در شدت انرژی گردد. به طور خلاصه، شدت انرژی تحت تأثیر دو عامل اصلی یکی مصرف انرژی و دیگری میزان تولید واقع میشود.
شدت انرژی در سطح یک صنعت و یا یک فرایند تولیدی خاص، بر حسب واحدهای فیزیکی محاسبه میشود. مقدار فیزیکی شدت انرژی، حاصل تقسیم میزان انرژی مصرف شده (مثلا بر حسب واحد ژول) به محصول تولید شده(مثلا به واحد لیتر و یا تن) است.استفاده از معیار شدت انرژی فیزیکی در سطوح کلان به دلیل عدم تجانس محصولات مختلف و جمع ناپذیری فیزیکی آن ها میسر نیست و الزاما باید از واحدهای پولی برای اندازه گیری محصول استفاده کرد.بنابراین، معیار شدت انرژی در این حالت، اقتصادی (و نه فیزیکی) خواهد بود، که همان نسبت انرژی صرف شده به ارزش محصولات تولید شده در کل (مثلا بر حسب دلار) است. شدت انرژی در یک اقتصاد ملی، انرژی مصرف شده برای تولید ناخالص داخلی را اندازه می گیرد.
شدت انرژی یکی از مهمترین پارامترهای اقتصاد انرژی بوده، به عنوان یک تعریف جامع و عمومی می توان گفت: میزان مصرف انرژی به ازای هر واحد از تولید کالاها و خدمات را شدت مصرف انرژی و یا به طور خلاصه، شدت انرژی می نامند.( فاضلی و وثوقی­فرد ۱۳۹۰)
(۲-۱) = شدت انرژی
عبارت (۲-۱)، نشان دهنده میزان انرژی مصرف شده جهت تولید ناخالص داخلی یک کشور می باشد. شدت انرژی، شاخص بسیار مهمی است که برای ارزیابی نحوه استفاده از انرژی به کار می رود. شدت انرژی نشان می­دهد که برای تولید مقدار معینی از کالاها و خدمات، چه میزان انرژی به کار رفته است. به عبارت دیگر شدت انرژی مقدار انرژی است که برای تولید یک واحد تولید ناخالص داخلی (GDP)[38] به قیمت ثابت مصرف می شود. یکی از تغییرات مهم در دهه­­های اخیر، کاهش قابل توجه در شدت انرژی کشورهای توسعه یافته جهان می­باشد. بین سال­های ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۷ ، شدت انرژی کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی و توسعه، [۳۹]OECD، به میزان ۴/۱۴ درصد و گروه هفت[۴۰] ۱۵ درصد و ایالات متحده ۸/۱۸درصد کاهش داشته است ( اطلاعات انرژی[۴۱]، ۲۰۰۹). با این وجود مصرف انرژی در کشورهای درحال توسعه در طی سه دهه­ گذشته بیش از چهار برابر شده و پیش بینی می شود این افزایش در آینده نیز ادامه داشته باشد. نگاهی به روند شدت انرژی در کشورهای در حال توسعه لزوم توجه هرچه بیش­تر به این متغیر و بررسی عوامل موثر بر آن را یادآوری می کند.
۲-۲-۲-۲- عوامل تأثیرگذار بر شدت انرژی
در مطالعات انجام­گرفته عوامل تاثیرگذار مختلفی بر شدت انرژی بیان شده است. برخی عوامل تأثیرگذار بر روی شدت انرژی عبارتند از:

    • سطح توسعه انسانی و یا سبک زندگی(این عامل منجر به افزایش شاخص شدت انرژی می­گردد)
    • پیشرفت تکنولوژی های افزایش دهنده کارآیی انرژی (این عامل منجر به کاهش شاخص شدت انرژی می­گردد)
    • شرایط طبیعی
    • عوامل آب و هوایی (استفاده از سیستمهای سرمایشی و گرمایشی)
    • وسعت جغرافیایی )لزوم جابه جایی بیش تر و حمل و نقل بار(
    • به کارگیری شبکه های اطلالاعاتی و مخابراتی و اینترنت (امکان برقراری ارتباط و کاهش جابه جایی)
    • تغییرات در قیمت حاملهای انرژی
    • عواملی نظیر بروز جنگ، تحریم و …( فاضلی و وثوقی فرد۱۳۹۰، ص۲۱-۱۷)

مددی و سجادی (۱۳۸۹) عوامل احتمالی تاثیرگذار بر شدت انرژی را تولید انرژی اولیه، آزادی اقتصادی، قیمت حامل های انرژی، مساحت، ذخایر انرژی، سرانه تولید داخلی و سرانه مصرف انرژی، می­دانند.
در این قسمت به توضیح برخی از مهمترین این متغیرها می­پردازیم:
۱٫ تولید انرژی اولیه: رشد صنعتی و اقتصادی کشورها در سال های پس از جنگ جهانی دوم منجر به افزایش تقاضای انرژی شده است. جهت تامین منابع انرژی مورد نیاز جهان، تولید انرژی های اولیه نیز به طور تقریبی افزایش یافته است. این در حالیست که در سال های اخیر افزایش تولید و مصرف انرژی در جهان همراه با کاهش شدت انرژی بوده که نشان دهنده عملکرد بهتر مصرف کننده­ها و کارایی بیشتر آنها در قبال انرژی دریافت شده می­باشد. به عبارتی اگرچه مصرف انرژی در جهان در حال افزایش بوده است اما به دلیل ارزش افزوده بالاتر فعالیت­های صنعتی و اقتصادی در جهان، شدت انرژی کاهش پیدا کرده است.
۲٫ مساحت: تصور کلی بر اینست که وسیع بودن کشورها به دلیل افزایش نیاز به انرژی جهت حمل و نقل کالا و مسافر، می ­تواند بر شدت انرژی آنها تاثیر گذار باشد.
۳٫ سرانه تولید داخلی: اگرچه کشورهای توسعه­یافته که دارای تولید سرانه بالایی هستند، به دلیل استفاده از فناوری­های نو می­توانند شدت انرژی خود را کنترل نمایند، اما کشورهایی که به ثروت های بادآورده دست می­یابند علی رغم بالا بودن سرانه تولید داخلی، به دلیل ضعف در ساختارها و بعضاً به دلیل استفاده از صنایع انرژی­بر شدت انرژی بالایی دارند .
۴٫ تغییرات ساختاری و شدت انرژی: معمولاً کشورهای توسعه­یافته به مرور زمان، با سهم بالاتر بخش خدمات وسهم پایین تر بخش کشاورزی و صنعت روبرو می­شوند. یعنی درصد ارزش افزوده بخش خدمات در کشورهای توسعه­یافته مرتب افزایش یافته و از سهم بخش­های کشاورزی و صنعت در اقتصاد کاسته می­ شود. بخش خدمات نسبت به بخش­های کشاورزی و صنعت انرژی کم­تری مصرف می­ کند، در نتیجه همراه با حرکت کشورها در مسیر توسعه، به دلیل تغییرات ساختاری ذکرشده، از شدت انرژی در اقتصاد کاسته می­ شود.
۵٫ ذخایر انرژی: داشتن ذخایر انرژی فراوان می تواند جوامع را به اسراف در استفاده از انرژی ترغیب نماید . کشورهایی که ذخایر انرژی بسیار زیاد دارند دارای شدت انرژی بالایی هستند که می تواند دلایل متفاوتی داشته باشد. از جمله این دلایل می توان به تمرکز صنایع انرژی بر در این کشورها و عدم توجه به بهینه سازی مصرف انرژی اشاره نمود.
۶٫ تاثیر آزادی اقتصادی بر شدت انرژی: تصور اولیه بر اینست که با افزایش آزادی اقتصادی در کشورها به دلیل مصرف بهینه انرژی، از شدت انرژی کاسته خواهد شد . مقایسه درجه آزادی اقتصادی و شدت انرژی در ایران در دو دهه اخیر نشان می دهد که همزمان با افزایش آزادی اقتصادی در ایران، شدت انرژی نیز افزایش پیدا کرده است که تئوری­های حامی آزادی اقتصادی را در این زمینه رد می­ کند. لازم به­ذکر است که محققان دیگر در تحقیقات خود نشان داده­اند که در برخی از کشورها افزایش آزادی اقتصادی منجر به کاهش شدت انرژی در طول سال­های اخیر شده است.[۴۲]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:01:00 ق.ظ ]




امروزه مدیریت به جای اجبار برای اطاعت زیردستان، به توانمندسازی آنها توجه می کند و به خود شکوفایی کارکنان در تعلق به سازمان و تعیین هویت با آن علاقه مند است. اولین گام در تحقق این امر، تغییر نحوه نگرش مدیران به اعضای سازمان است. نوع نگرش Y در نظریه «مک گریگور» به مثابه مبنای نظری مناسبی برای توانمند سازی، به ارجحیت دادن سبک مدیریت اجتماعی و دموکراتیک، به جای سبک دیکتاتوری و اقتداری منجر می شود (فرهنگی و اسکندری، ۲۰۰۳: ۹۹-۱۲۲). مدل رهبری خدمتگزار نیز مفروضاتی مشابه با نظریه مک گریگور دارد. برای مثال این جمله گرین لیف که سازمان های بزرگ آن طور که باید و شاید به ما خدمت نمی کنند، در واقع بیانگراین فرضیه مک گریگور است که بیشتر سازمان ها نمی توانند از همه ظرفیت های بالقوه کارکنان خود بهره ببرند. گرین لیف با مک گریگور در این زمینه نیز هم عقیده است که سرزنش زیردستان به دلیل اشتباهاتشان، کاری غلط و اشتباه است (فوستر، ۲۰۰۰). بوچن (۱۹۹۸)، گرین لیف را پدر جنبش توانمندسازی نام نهاده است و بر آن است که توانمند سازی یکی از مهمترین خصوصیات و ویژگی های رهبری خدمتگزار است و در واقع، توانمند سازی در قلب رهبری خدمتگزار قرار دارد و به احساس عدالت و برابری می انجامد. در این امتداد می توان گفت که رهبران خدمتگزار بوسیله آموزش به پیروان خود، آنها را توانمند می سازند و رضایت رهبر خدمتگزار، از رشد و پیشرفت سایرین سرچشمه می گیرد (بنت، ۲۰۰۱: ۴۰-۶۲). رهبر خدمتگزار، پیروان خود را توانمند می نمایند تا بتوانند مسیر آینده خود را پیدا کنند و آنها نیز در عوض، به دیگران کمک می کنند که بهترین مسیرها را پیدا کنند. توانمند سازی، اعتماد، خدمت رسانی، صداقت، راستگویی و قدردانی از دیگران که از جمله متغییرهای مورد تاکید رهبری خدمتگزار به شمار می آیند، به شکل دهی فرهنگ سازمان نیز کمک می کنند. توانمند سازی میوه و ثمره مدل سازی و چشم انداز رهبر به شمار می رود (پترسون، ۲۰۰۳).

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۲-۱-۶٫ مدلهای رهبری خدمتگزار
اگر رهبری خدمتگزار را متفاوت از دیگر اشکال رهبری بدانیم، باید قادر باشیم تا مشخصات و ویژگیها و رفتارهایی مجزا از سایر انواع رهبری را در چنین رهبرانی مشاهده کنیم. متاسفانه ادبیات مرتبط با بحث رهبری خدمتگزار نسبتاً نامشخص، مبهم و اغلب به‌صورت داستان و حکایت هستند. به‌هرحال به رغم محدودیتهایی که وجود دارد بررسی ادبیات رهبری خدمتگزار در منابع مختلف، اعم از مجلات، کتب و تحقیقات نشان میدهد که سازگاری کافی در آنها وجود دارد تا بتوان ویژگی یا صفات را برای چنین رهبرانی استخراج کرد که متناسب با موضوع مقاله، مهمترین مدلهایی که وجود دارند، ارائه و بررسی خواهند شد.
الف- مدل اسپیرز[۶۸]
اسپیرز (۱۹۹۸) از مدیران ارشد مرکز گرینلیف از نوشته های گرینلیف، ده ویژگی رهبری خدمتگزار را استخراج کرده است که عبارتند از:

    1. گوش دادن؛ ۲٫ همدلی؛ ۳٫ بهبودبخشی؛ ۴٫ آگاهی؛ ۵٫ تشویق و ترغیب؛ ۶٫ مفهومسازی؛ ۷٫ آیندهنگری و دوراندیشی؛ ۸٫ خادمیت؛ ۹٫ تعهد به رشد افراد؛ ۱۰٫ ایجاد گروه.

با این وجود، اسپیرز (۱۹۹۸: ۶) بیان کرده است هر چند که این ده مشخصه جزء ویژگیهای رهبری خدمتگزار میباشند، اما به این معنی نیست که همه ویژگیها همین ده مورد باشد.
ب- مدل پیج و ونگ[۶۹]
پیج و ونگ (۲۰۰۰) چارچوبی را برای اندازه گیری رهبری خدمتگزار ارائه کردهاند. مدل آنها شامل توجه به چهار حوزه رهبری است که خروجی آنها اثر مثبتی بر جامعه و فرهنگ دارد:
شخصیت: شخصیت رهبر و کاراکترهایی از شخصیت وی مورد توجه قرار میگیرد شامل شجاعت خدمتگزاری، روحیه خدمترسانی به دیگران، کمالجویی و تعهد میباشد.
روابط: انواع روابط، پیوندها و ارتباطاتی که رهبر با دیگران برقرار میکند، موردتوجه قرار میگیرد.
وظیفه: رهبر برای اعمال رهبری باید وظایفی را انجام دهد که شامل خلق بینش و تصمیمگیری میشود.
فرایند: در این حوزه بهبود فرایندهای سازمانی موردتوجه قرار میگیرد که شامل تیمسازی و مدلسازی میشود.
آنها از بررسی گسترده ادبیات رهبری خدمتگزار حدود ۲۰۰ معیار شناسایی کردند و پس از حذف و ادغام به ۹۹ معیار نهایی دست یافتند و آنها را در دوازده طبقه اصلی قرار دادند که عبارتند از: کمالجویی، فروتنی، خدمترسانی، توجه به دیگران، توانمندسازی کارکنان، توسعه کارکنان، بینشمداری، هدفگذاری، هدایت، مدلسازی، تیمسازی و تصمیم‌گیری مشارکتی.
دنیس و وینستون (۲۰۰۳: ۴۵۵-۴۵۹) کار نیمه تمام پیج و ونگ را با تجربه و تحلیل عاملی تکمیل کردند که عوامل از ۹۹ معیار به ۲۲ معیار و از ۱۲طبقه به ۳ طبقه (بینشمداری، توانمندسازی و خدمترسانی) تقلیل یافت.

پ- مدل پترسون و وینستون[۷۰]
مدل پترسون (۲۰۰۳) از هفت متغیر اصلی و مدل وینستون (۲۰۰۳) نیز از شش متغیر اصلی تشکیل شده است. وینستون (۲۰۰۴) دو مدل را در مدل واحدی ارائه کرد که در شکل زیر دو مدل و ارتباط آنها نشان داده شده است. در مدل زیر رهبر خدمتگزار میتواند با خدمترسانی خود به پیروان خدمتگزار برسد.

شکل ۲-۱٫ مدل پترسون و وینستون
ت- مدل راسل و استون[۷۱]
راسل و استون (۲۰۰۲: ۱۴۵-۱۵۷) با بررسی گسترده ادبیات موجود در رهبری خدمتگزار حداقل بیست ویژگی قابل تشخیص و مجزا را در رهبران خدمتگزار شناسایی کردهاند. این بیست ویژگی با مشخصه های فهرست شده در مرکز گرینلیف نیز شباهتهای زیادی دارند. از جمله شنود موثر، متقاعدسازی و خادمیت در میان بیست ویژگی دیده میشود. در حالی که برخی از ویژگیها نظیر آیندهنگری و دوراندیشی تحت عنوان بینش قرار گرفتهاند.
آنها نه ویژگی شناسایی شده را با عنوان ویژگیهای عملیاتی طبقهبندی کردهاند. طبقهبندی به ویژگیهای وظیفهای از نتایج موجود در ادبیات رهبری ناشی شده است که مکررا تکرار شده است.
ویژگیهای وظیفهای، مشخصهها و کیفیتهای عملیاتی قابل تشخیص هستند که به رهبران تعلق دارند و در رفتارهای رهبر در محیط کار مشاهده میشوند. ویژگیهای وظیفهای ویژگیهای کارآمد بودن رهبری خدمتگزار میباشند. آنها ویژگیهای قابل تشخیصی هستند که اجرای مسئولیتهای رهبری را امکان پذیر میکنند. هر ویژگی وظیفهای از دیگر ویژگیهای مجزا است. البته آنها با یکدیگر مرتبطند و در برخی از موارد به صورت متقابل بر یکدیگر اثر میگذارند.
جدول ۲-۱٫ ویژگیهای عملیاتی مدل راسل و استون

ویژگیهای عملیاتی

توضیح

ایجاد چشمانداز

یکی از ویژگیهای اصلی رهبر خدمتگزار ایجاد یک چشمانداز الهامبخش و استراتژیک برای سازمان است. بینش، اعضای سازمان را با یکدیگر متحد و یکپارچه میکند و الهام‌بخش بزرگی و عظمت به آنان است.

درستکاری و کمالجویی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:01:00 ق.ظ ]




۳۴

۲

Min 5 / ˚۷۲

۱

۳

۳-۳-۵- الکتروفورز محصولات PCR
یکی از ساده ترین روش های تأیید محصولات PCR، الکتروفورز می باشد. “الکتروفورز” (Electrophoresis) به حرکات ذرات، در یک محیط مایع یا نیمه جامد، تحت میدان الکتریکی گویند. به سبب این که ماکرو مولکول های زیستی مانند DNA و پروتئین ها، باردار هستند می‌توان با قرار دادن آن ها در یک میدان الکتریکی، آن ها را بر اساس خواص فیزیکی مانند شکل فضایی، وزن مولکولی و بار الکتریکی، تفکیک کرد. برای این منظور از روشی به نام الکتروفورز استفاده می‌شود ]۲۱[.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

مطالعه الکتروفورز DNA در سال ۱۹۶۴، زمانی که ۳ گروه از محققان حرکت در محلول آزاد را با بهره گرفتن از روش های محدود و مرزی اندازه گیری کردند، آغاز شد. آن ها دریافتند که حرکت برای مولکول های DNA بزرگتر از ۴۰۰ جفت باز، مستقل از اندازه بود. در حدود همان زمان، با الهام گرفتن از روش جدایی پروتئین ها در ماتریکس ژل مصنوعی، محققان دیگر، شروع به استفاده از ماتریکس های مشابه برای جداسازی مولکول هایDNA و RNA براساس جرم مولکولی نمودند. ماتریکس جدایی شامل: پلی آکریل آمید، آگاروز، آگار و ترکیب ژل های آگاروز- آکریل آمید می باشد ]۴۵[.
در الکتروفورز ژل، از یک محیط نیمه جامد به عنوان فاز ثابت استفاده می‌شود. این نوع الکتروفورز برحسب نوع ژل به کار گرفته شده به دو نوع الکتروفورز ژل پلی ‌آکریل آمید (PAGE) و الکتروفورز ژل آگاروز تقسیم می‌شود. مولکول هایDNA در یک میدان الکتریکی از سمت کاتد (منفی) به سمت آند (مثبت) حرکت می نمایند. قطعات بزرگتر، کندتر و قطعات کوچکتر، به سرعت حرکت می کنند. بنابراین در این ژل‌ها، مولکول‌های کوچک‌تر در مقایسه با مولکول‌های بزرگ‌تر سریعتر حرکت کرده و مسافت بیشتری را طی می‌کنند ]۳ و ۲۱[.
۳-۳-۵-۱- ژل آگاروز
ژل آگاروز، یک پلیمر متناوبی از ترکیبات “β-D گالاکتوز” و “انیدرو α- L گالاکتوز” می باشد. مولکول های آگاروز در حالت محلول، یک ساختار سیم پیچ تصادفی را در دماهای بالا ایجاد می کنند. پس از سرد شدن محلول، زنجیره های آگاروز دسته های فیبری مارپیچی را تشکیل می دهند که توسط پیوند های هیدروژنی به یکدیگر متصل شده اند ]۴۵[.
برای تفکیک اسیدهای نوکلئیک در صورت امکان از ژل آگاروز استفاده می‌شود. زیرا علاوه بر این که غیر سمی می باشد، تهیه ژل مزبور به مراتب سریع تر و آسان تر از ژل پلی آکریل آمید بوده و هزینه کمتری را در بر می‌گیرد و همچنین برای جداسازی قطعات بزرگDNA مناسب می باشد.
درصد آگاروزی که استفاده می شود، وابسته به سایز قطعهDNA می باشد. غلظت آگاروز، به عنوان درصد آگاروز به حجم بافر (w/v)در نظر گرفته می شود و به طور معمول از ۲/۰% تا ۳% مورد استفاده قرار می گیرد. در جدول ۳-۵ غلظت ژل آگاروز با توجه به اندازه قطعاتDNA مورد استفاده نشان داده شده است ]۳۷[.
جدول ۳-۴- نسبت غلظت آگاروز به سایز قطعاتDNA
۳-۳-۵-۲- بافر الکتروفورز
بافرهای مختلفی برای الکتروفورز آگاروز استفاده می شود. دو نوع از متداول ترین بافرهایی که برای اسیدهای نوکلئیک به کار برده می شوند، TAE (Tris Acetate EDTA) و TBE (Tris Borate EDTA) می باشند. قطعات مختلفDNA ، با سرعت های متفاوتی در این دو نوع بافر، به علت تفاوت در قدرت یونی شان حرکت می کنند. بافرها نه تنها ایجادکننده ی pH ایده آل هستند، بلکه یون های لازم برای رسانایی و هدایت را فراهم می نمایند ]۲۰ و ۳۷[.
به طور کلی، بافرها برای برقراری جریان الکتریکی کاربرد دارند. بنابراین بافر ایده آل باید رسانایی خوبی داشته باشد، حرارت کمتری تولید کند و همچنین دارای نیمه عمر بالایی باشد. بافر TAE ، شفافیت و وضوح خوبی برای DNAهای بزرگی که نیازمند زمان بیشتر و ولتاژ پایین تر هستند را فراهم می نماید ]۳۷[. در این طرح، از بافر TAE برای مخلوط کردن و به غلظت رساندن پودر آگاروز و نیز در تانک الکتروفورز استفاده گردید.
۳-۳-۵-۳- شناسگر وزن مولکولی DNA
برای ارزیابی سریع و درستی از حرکت DNA در میان ژل از شناسگرهای سایز DNA استفاده می شود. یک روش سریع و مناسب برای ارزیابی اندازه DNA، مقایسه موقعیت باندها با رشته های DNA است، که مخلوطی از قطعات DNA با سایزهای مختلف و تعریف شده می باشند، این رشته ها را نردبان یا Ladder می نامند، که همزمان با محصولات DNA در چاهک اول بارگذاری می شود. اندازه ی باندهای این نوع شناسگرها قبلا مشخص شده است. اگرچه، تخمین سایز DNAبه وسیله مقایسه با این Ladderها می تواند با حداقل خطای ۵% صورت بگیرد، اما برای بسیاری از اهداف رضایت بخش بوده است ]۲۱[. در این مطالعه، یک نوع شناسگر، به نام Gen Ruler TM DNA Ladder,100 bp or 1kbp شرکت “بیوتک پیشگام مورد استفاده قرار گرفته است (شکل ۳-۴).
شکل۳-۴- شناسگر وزن مولکولی DNA
۳-۳-۵-۴- طرز ساخت ژل آگاروز و بافر TAE
در این پژوهش، ابتدا بافر۱X TAE آماده می گردد. برای این کار از ۵۰X TAE استفاده نموده، و ml1 از آن با ml49 آب دوبار تقطیر، مخلوط می گردد تا محلول یکنواختی ایجاد شود. با افزایش رقت بافر ۵۰X TAE، بافر۱X TAE می توان تهیه نمود.
سپس ژل آگاروز را تهیه نموده، به طوری که پودر آگاروز را با ترازو اندازه گیری کرده و مقدار مناسبی از آن را با توجه به تعداد نمونه ای که قصد بارگذاری داریم با بافر TAE مخلوط نموده و مخلوط را در ۳ دور متوالی با زمان ۳۰ ثانیه داخل مایکروویو گرم کرده به طوری که بین هر ۳۰ ثانیه ارلن حاوی مخلوط خارج و تکان داده می شود تا مخلوط یکنواخت شود. پس از گرم کردن، محلول را روی شیکر قرارداده تا همزمان با حل شدن کامل و یکنواخت، محلول تا حدودی سرد شود.
اندکی پس از خنک شدن، محلول را داخل تانک یا سینی الکتروفورز ریخته و شانه (Comb) مخصوص تانک را داخل آن قرار و مدت ۳۰ دقیقه زمان داده تا ژل به صورت نیمه جامد درآید. پس از سفت شدن ژل ، Comb به آرامی برداشته و چاهک های ایجاد شده در ژل مشاهده می شود. سپس بافر TAE را روی ژل و داخل تانک ریخته تا سطح ژل را کاملا بپوشاند، با این کار از ته نشین شدن و فرو رفتن نمونه ها در چاهک ها جلوگیری می گردد. در این مرحله تانک الکتروفورز آگاروز آماده بارگذاری محصولات DNA می باشد. در این تحقیق از ژل آگاروز ۵/۱ % استفاده شده است.
۳-۳-۵-۵- بارگذاری محصولات PCR
پس از آماده سازی کامل تانک و ژل ، در خانه اول از سمت چپ، µl 5 از سایز مارکرDNA یا نردبان را ریخته و در خانه دوم نیز µl 5 نمونه کنترل منفی که حاوی پرایمرهای REVERSE ،FORWARD ، آب ۲ بار تقطیر و Master Mix، می باشد قرار داده می شود.
سپس µl5 از محصولات PCR به آرامی با سمپلر داخل چاهک ها قرار داده و درپوش تانک گذاشته و به منبع تغذیه متصل می شود. ولتاژ لازم برای تانک ۱۲۳ ولت می باشد. در این حالت بهترین جریان ایجاد شده حدود ۵۵ میلی آمپر است.
برای ایجاد باندهای DNA و حرکت آن ها به سمت آند ۳۰ دقیقه زمان نیاز است. پس از سپری شدن زمان مورد نظر، باندها به رنگ قرمز مشاهده می شوند. این رنگ به دلیل رنگی است که در مستر میکس موجود می باشد. DNA Ladderها ، نیز به رنگ آبی طراحی و مشاهده می گردد.
۳-۳-۶- رنگ آمیزی و مشاهده باندهای DNA
مکان DNA، درون ژل آگاروز را به طور مستقیم می توان از طریق رنگ آمیزی با Gel red و مشاهده آن زیر نور فرا بنفش (UV)، تعیین نمود. ژل بلافاصله پس از رنگ آمیزی با یک لامپ ماوراء بنفش، معمولا با قرار دادن آن در دستگاه UV Trans luminator، مشاهده می گردد و برای ثبت تصاویر آن، می توان از ژل عکس تهیه نمود. تصاویر معمولا به صورت سیاه و سفید می باشند ]۳۷[.
قراردادن اسیدهای نوکلئیک در معرض نور UV باید به سرعت انجام گیرد و اطلاعات مربوطه ثبت شود، زیرا اسیدهای نوکلیئک با قرار گرفتن طولانی مدت در نور تخریب شده و وضوح باندها ازبین خواهد رفت ]۳۷[.
در این طرح، پس از حرکت و ایجاد باند DNA ، ژل را از تانک الکتروفورز خارج کرده و به اتاق Gel Doc منتقل می گردد و درون ظرف رنگ آمیزی DNA STAIN قرار و مدت زمان ۳۰ دقیقه زمان داده می شود. رنگ مذکور و مورد استفاده در این طرح ، سمی نبوده و پس از رنگ آمیزی نیاز به شستشوی ژل نمی باشد. پس از ۳۰ دقیقه ژل داخل دستگاه UV Trans luminator قرار داده و تصاویر باندها مشاهده می شود و برای ثبت آن، تصاویر سیاه و سفید گرفته و چاپ می گردد.
۳-۳-۷- تعیین توالی محصولات PCR (Sequencing )
روش تعیین توالی اولیه ای که برای ژنوم انسان و بسیاری از ژنوم های دیگر به کار برده شد، روش Sanger یا خاتمه زنجیره است که برای اولین بار در اواسط دهه ۱۹۷۰ توسط Fred Sanger ارائه گردید. این شیوه براساس مهار تصادفی طویل شدن زنجیره استوار است که بدین طریق رشته های DNA جدید سنتز شده با طول های گوناگون ایجاد می شوند که بر حسب اندازه قابل تفکیک است.
در روش پیشرفته ی امروزی، تعیین توالی به صورت خودکار توسط دستگاه انجام می گیرد. دستگاه های تعیین توالی خودکار DNA که در آن، DNA با بهره گرفتن از فلوئورسانس، نشان دار می شود، در اوائل دهه ۱۹۹۰ ارائه گردیدند. در این روش، از ۴ رنگ فلوئورسان متفاوت در چهار نوع واکنش مختص به باز، استفاده می شود. با انتخاب رنگ فلوئورسنت دارای طول موج نشری متفاوت، می توان هر چهار واکنش را داخل یک چاهک واحد بر روی ژل بارگذاری نمود. در طی پروسه الکتروفورز، قطعات DNA از کنار یک منبع تحریک، نظیر لیزر عبور نموده و همزمان با عبور DNA از یک نقطه ثابت در ژل، یک مانیتور سیگنال فلوئورسانس را آشکارسازی و ثبت می کند. بدین طریق یک خروجی به فرم پروفایل شدت برای هریک از فلوئوروفورهای دارای رنگ متفاوت به دست آمده و به طور همزمان اطلاعات نیز به صورت الکترونیکی ذخیره می شود ]۱[. واکنش تعیین توالی نتایج PCR این پژوهش از طریق شرکت “دانا ژن پژوه” به کشور کانادا ارسال و تعیین توالی گردید.
فصل چهارم:
نتایج
۴-۱- بررسی نمونه ها

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:01:00 ق.ظ ]




به دلیل اینکه تحقیق حاضر اکتشافی است، و در صدد کشف شاخص‌ها از منابع دینی می‌باشد، فاقد فرضیه مشخّصی است؛ ولی اجمالاً معتقدیم که کرامتِ انسان از مفاهیمی است که در الگوی پیشرفت اسلامی، دارای شاخص‌های روشنی در ساحت باور و نگرش و رفتار و ساختار می‌باشد، از این رو به بررسی این شاخص‌ها در سه ساحت فوق می‌پردازیم.

۱۰. ساماندهی تحقیق

باتوجه به پرسش‌های فرعی تحقیق، در این پایان‌نامه چهار فصل داریم: فصل اول به بررسی مفاهیم اصلی و کلیات تحقیق می‌پردازیم. در فصل دوم شاخص‌های کرامت انسانی در ساحت باور و نگرش را مورد بحث قرار می‌دهیم. در فصل سوم شاخص‌های کرامتِ انسان در ساختار را مورد بحث قرار می‌دهیم و در فصل چهارم شاخص‌های کرامتِ انسانی در ساحت رفتار را به بحث می‌گذاریم.

فصل اول: مفاهیم و کلیات

مقدمه

تدوین شاخص‌های توسعه و پیشرفت در گرو سه مرحله مفهوم‌سازی، استخراج معیارهای اساسی و سپس طرّاحی نماگرهای سنجش آن‌هاست[۷] لذا این فصل از جایگاه مهمی در تحقیق ما برخوردار است زیرا مرحله اولِ تدوین شاخص‌ها، که در آن مفهوم‌سازی‌های مربوطه انجام می‌پذیرد، بر عهده این فصل است. اکثر مفاهیمی که در این فصل مطرح می‌شوند از مفاهیمی نیستند که صرفا نیاز به بیان مفهوم لغوی داشته باشند، بلکه علاوه بر آن باید به تبیین تحلیلی آن مفهوم نیز بپردازیم که به این مهم نیز پرداخته شده، و در هر یک اتخاذ موضع شده است. در این فصل برخی مباحث دیگر که در پژوهش مورد نیاز است، در ذیل مفاهیم طرح می‌‌گردد.

کرامت

توجه به عنوان تحقیق، ما را با چند مفهوم مبهم مواجه می‌کند، که مفهوم شناسی هر کدام به گونه‌ای تفصیلی محتاج تحقیقی مجزّاست؛ «کرامت‌انسانی» به عنوان دالّ مرکزی این تحقیق از مفاهیمی است که معرکه آراء اهل تحقیق واقع شده است، و هنوز اهل نظر بر تعریف واحدی تسالم نکرده‌اند، انگار همه «کرامت‌انسانی» را قبول دارند، ولی هر کسی تصوری از کرامت دارد و «کرامت‌انسانی» بر اساس تعریف خود را قبول دارد، و این کار ما را سخت می‌کند، برای درک بهتر مفهوم کرامتِ انسانی ابتدا مفهوم کرامت را مورد شناسائی قرار می‌دهیم.

تحلیل لغوی واژه کرامت

کرامت از واژه کرم اخذ شده است، کریم، تکریم، اِکرام، مَکارِم، کِرام از سایر مشتقات این واژه می‌باشد در اصطلاح لغوی «کریم: اسمی است که جامع انواع خیر و شرف و فضیلت هاست، و جامع هر چیزی‌ست که ستوده می‌شود…واژه» کََرَم ضدّ «لُؤْم» است… واژه «اکرم الرجلَ وکرَّمهُ» یعنی او را بزرگداشت و منزه داشت… هنگامی میگویند: «تکرَّم فلان عما یشینه» که پاک و منزه شود و خودش را از هر زشتی پیراسته کند «کرامه» اسمی است که به جای «اکرام» استعمال می‌شود[۸]. برای واژه کرامت معانی متعددی گفته شده است شاید دلیل این تعدد، تعدد موصوفاتی است که با واژه کرامت توصیف می‌شوند برخی از این موصافات عبارتند از: خداوند: خدای کریم[۹]؛ یا ملائکه: فرشتگان کریم و بزرگوار،[۱۰] ‌یا قرآن: قرآن ارجمند[۱۱] ، و انسان: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ» (اسراء/۷۰) و به راستی ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم؛ در استعمالات عربی گاهی «ارض» موصوف کرامت واقع می‌شود و به «ارض مکرمه» تعبیر می‌شود، جوهری می‌گوید: به زمینی که برای کشت و کار و رشد گیاهان خوب باشد می‌گویند «ارض مکرمه».[۱۲] برخی از معانی کرامت عبارتند از:جود، اعطاء، سخاء، صفح و عفو، بخشش و گذشت، عظمت، نزاهت، اینکه چیزی مورد رضایت و پسندیده باشد، اینکه چیزی لئیم نباشد، اینکه چیزی نیکو باشد و چندین معنای دیگر….کرامت با هریک از موصوفات فوق به معنای متفاوتی آمده است، که یا خبر از تعدد معنای کرامت می‌دهد که در این‌صورت واژه «کرامت» مشترک لفظی می‌شود و یا اینکه واژه کرامت چیزی است که این معانی جزو افراد آن معنای اصلی می‌باشد، در این صورت کرامت مشترک معنوی است؛ چنین به نظر می‌رسد که هر یک از این معانی، بخشی از معنای کرامت هست نه همه معنای کرامت. در بین اقوال مختلفی که لغویون طرح کرده اند هیچ یک از اقوال به اندازه قول علامه مصطفوی رحمه الله صاحب التحقیق قرآن پژوه معاصر توجه نگارنده را به خود جلب نکرد ایشان بعد از نقل قول چند تن از لغویون می‌فرمایند: تحقیق اینست که معنای حقیقی واژه کرامت آنچیزی است که در مقابل پستی می‌آید همچنان که معنای عزت همان است که در مقابل ذلت می‌آید …ذلت آن چیزی است که با اذلال از ناحیه کسی که بالاتر است صورت می‌گیرد بر خلاف پستی و هوان، در مفهوم عزت و ذلت مفهوم استعلا و برتری اخذ شده است اما در معنای اکرام اینگونه نیست ، بلکه کرامت نوعی عزت و سربلندی در درون شخص است و در آن مفهوم استعلاء نسبت به رتبه پایین تر ، اخذ نشده است. اما مفاهیمی همچون جود، اعطاء، سخاء، صفح، عظمت ، نزاهت ، واینکه چیزی مورد رضایت و پسندیده باشد، و اینکه چیزی نیکو باشد یا مصون باشد یا لئیم نباشد ، این از آثار و لوازم کرامت است[۱۳].

تحلیل فلسفی مفهوم «کرامت»

مفهوم کرامت از مفاهیمی نیست که اولاً مورد بحث و بررسی فلاسفه اسلامی قرار گرفته باشد بلکه از این جهت که از جنس مفاهیم است و مفاهیم با عنوان کلی‌شان مورد بررسی ایشان قرار گرفته‌اند، می‌توان آن را تبارشناسی مفهومی کرد. شهید مطهری درباره مفهوم «وجود» می‌فرمایند: لفظ «وجود» که بر همه اشیاء صدق می‌کند (آیا) از نوع لفظ «شیر» است که در هر جا اطلاق می‌شود مفهوم و معنای جداگانه‌ای دارد؟ یا از نوع لفظ «انسان» است که نماینده یک مفهوم عام است؟. مراجعه به وجدانیات ذهنی شکی باقی نمی‌گذارد که لفظ «وجود» ازنوع دوم است[۱۴]… این لفظ نماینده معنایی است که آن معنا عام است و بر موارد متعدد مشترکا صدق می‌کند[۱۵]. عین همین فرمایش در باره لفظ کرامت نیز جاری است؛ «کرامت» مانند لفظِ «وجود» مشترک معنوی است و این لفظ نماینده معنایی عام است که آن معنا بر موارد متعدد مشترکا صدق می‌کند. و «چون معنای کرامت هم بر واجب الوجود وهم بر ممکن الوجود به نحو اشتراک معنوی نه لفظی اطلاق می‌گردد، معلوم می‌شود که از سنخ ماهیت نبوده و داخل هیچ مقوله ماهوی نمی‌باشد[۱۶]» وقتی دانستیم که مفهوم «کرامت» مفهومی ماهوی (مفاهیمی که ذهن انسان بطور خودکار و بدون نیاز به مقایسات و تعمّلات، آنها را از موارد جزئی، انتزاع می‌کند مانند مفهوم انسان و مفهوم سفیدی[۱۷]) نیست، و این نیز به روشنی برای‌مان واضح است که مفهوم منطقی (مفاهیمی هستند که از ملاحظه مفاهیم دیگر و در نظر گرفتن ویژگی‌های آنها انتزاع می‌شوند. این مفاهیم فقط صفت برای مفاهیم دیگر، واقع می‌شوند و به اصطلاح هم عروض و هم اتّصافشان ذهنی است[۱۸]) نیز نمی‌باشد، پس فقط می‌تواند از یک قسم دیگر مفاهیم باشد که به آن مفاهیم فلسفی (مفاهیمی که انتزاع آنها نیاز به کَند و کاو و مقایسه دارد مانند مفهوم علت و معلول[۱۹]) گفته می‌شود، لذا به قطعیت می‌گوییم: مفهوم «کرامت» مفهومی فلسفی است و «ویژگی مفاهیم فلسفی این است که بدون مقایسات و تحلیل‌های عقلی به دست نمی‌آیند و هنگامی که بر موجودات حمل می‌گردند از انحاء وجود آن‌ها (نه حدود ماهوی آن‌ها) حکایت می‌کنند»[۲۰]،پس «کرامت نحوه‌ی وجود و هستی خاصّی است که کامل‌ترین مصداق آن برای خدای سبحان ثابت است که دارای عالی‌ترین درجه وجود بوده، بلکه خود هستی محض است[۲۱].» اما مراتب پایین‌تر کرامت برای انبیاء و اوصیاء در مراتب اولیه و علماء و شهدا و مؤمنین در مراتب بعدی و حتّی مراتب پایین‌تر تا به آنجا که ممکن است کسی از کم‌ترین مرتبه‌ی کرامت برخوردار شود مانند آنچه در برخی روایات درباره برخورد نبی اکرم صلی‌الله علیه و آله وارد شده است که ایشان با افرادی از مشرکین که دارای کم‌ترین مرتبه‌ی کرامت بوده‌اند رفتاری کریمانه داشته‌اند، و همواره امر می‌کردند که «اکرموا کریم کل قوم و ان خالفوکم[۲۲]» شخص کریم و محترم هر ملتی را احترام کنید اگر چه با شما مخالف باشد.
با توجه به این‌که مفهوم کرامت از مفاهیم فلسفی است، و دانستیم که مفاهیم فلسفی انتزاعی هستند و این را می‌دانیم که «انتزاع مفهوم واحد، از امور کثیر، کاشف از حیثیت واحد و مشترکی بین آن‌هاست و دلیل آن این است که اگر حیثیت واحدی برای انتزاع مفهوم واحد، لازم نباشد، لازمه‌اش این است که انتزاع آن بدون ملاک باشد و بتوان هر مفهومی را از هر چیزی انتزاع کرد در صورتی که بطلان آن، روشن است[۲۳]» سوال این‌ است که ملاک و منشاء انتزاع مفهوم «کرامت» چیست؟ ملاک و حیثیت واحدی که منشاء انتزاع این مفهوم است و در همه موارد صدق کرامت واحد است چیست؟ دراین‌جا معارف دینی به کمک فلسفه می‌آیند و آن را در یافتن منشاء انتزاع یاری می‌دهند.

کرامت در اندیشه اسلامی

از نگاه برخی از متفکرین اسلامی «کرامت» دارای دو بُعد سلبی و ایجابی می‌باشد، بُعد سلبی کرامت مفهومی به نام «نزاهت» است و بُعد ایجابی کرامت مفهومی تحت عنوان «نیل به اعتلاء و بلندی» که در برخی روایات از این بُعد به «مبادرت» تعبیر شده است، «ممکن است کسی از دنیا نزاهت داشته باشد و به دنائت آلوده نباشد، اما به کرامت نرسد. ولی خدای سبحان می‌خواهد انسان به مقام مکرمین راه پیدا کند. یعنی بفهمد پستی چیست؟ و چیزهایی که انسان را پست می‌کنند، کدامند؟ و بداند که از آن‌ها چگونه نجات پیدا کند؟ وقتی از نقص رهید، چگونه به کمال برسد؟ چون اگر به کمال نرسد، کریم نخواهد شد. تنها نجات از نقص، انسان را کریم نمی‌کند …اگر کسی از دنیا نجات پیدا کرد، تازه به صفت سلبی کریم رسیده است و کریم غیر از صفت سلبی یعنی نجات و نزاهت از پستی طبیعت، یک وصف ایجابی هم دارد و آن نیل به اعتلاء و بلندی ماورای طبیعت است. اگر کسی فرومایه نبود، ممکن است کریم هم نباشد، چون فرومایگی و کرامت نقیض هم نیستند، بلکه اگر کسی فرومایه نبود و از اعتلای روحی هم برخوردار بود، کریم است[۲۴]».
این بُعد از کرامت مورد توجه روایات نیز هست برخی از روایات اساساً کرامت را به نزاهت معنا کرده‌اند در کتاب شریف غررالحکم روایتی از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام نقل شده است، که ایشان می‌فرماید: إنما الکرم التنزّه عن المعاصی[۲۵]؛ همانا کرامت نزاهت از بدی‌هاست. یا در روایت دیگری می‌فرمایند: الکریمُ من تجنَّب المحارمَ و تنزَّه عن العیوبِ[۲۶]؛ کریم کسی است که از محرمات اجتناب کند و از عیوب پاک باشد[۲۷]. از این دو روایت اخیر رابطه مستقیم بین نزاهت و کرامت فهمیده می‌شود. با بیان فوق این فرمایش رسول خدا صلی‌الله علیه و آله نیز بهتر فهمیده می‌شود که فرمود: وَ لَا تُسَمُّوا الْعِنَبَ الْکَرْمَ فَإِنَّ الْمُؤْمِنَ هُوَ الْکَرْمُ[۲۸]… «به انگور «کَرم» نگویید همانا این مؤمن است که «کَرم» است» برخی گفته‌اند «به این دلیل به انگور «کَرم» گفته می‌شد که از آن شراب گرفته می‌شد و شخص در حال مستی به راحتی بذل و بخشش می‌کرد، اما رسول خدا مؤمن را به این نام اَولی دانست»[۲۹] چون که ملاک واقعی کرامت از نظر قرآن تقواست، آنجا که می‌فرماید: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ»(حجرات/۱۳) «در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست؛» به بیانی دیگر چون مردم نسبت انگور را با حالات (بخشش از روی مستی) هنگام مستی که نوعی «کرامتِ پنداری» در آن بود، مورد توجه قرار می‌دادند به آن «کَرم» می‌گفتند، اما رسول‌الله‌صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم از این امر نهی فرمودند، و آنان را متوجّه «کرامت حقیقی» که توامِ با نزاهت است، کردند؛ که مؤمن دارای این‌گونه کرامتی است.
با توجه به این‌که در اکثر گفتگوهای پیرامون «کرامت انسان» سوالِ از منشاءِ کرامتِ انسان پاسخ در خوری دریافت نمی‌کند، اگر کرامت را به «نزاهت» تعریف کنیم چه بسا پاسخ این سوال نیز بهتر داده شود، به این بیان که «انسانی که از خصال بدی همچون کینه، بخل، حسادت، نزیه باشد او را کریم می‌نامیم ولی اگر انسانی دارای یکی از این اوصاف باشد چگونه او را کریم بنامیم؟ بلکه در این صورت به او می‌گوییم: اَکرِم نفسَک عن البخل او عن الحَسَد» پس می‌توان ادعا کرد تا نزاهت نباشد کرامت حاصل نمی‌شود و هر چه نزاهت بالاتر رود کرامت بالاتر می‌رود، بنابراین می‌توان گفت منشاء کرامت انسان نزاهت اوست.
آنچه بیان شد ناظر به رکن سلبی مفهوم کرامت بود؛ اما رکن ایجابی کرامت که همان نیل به اعتلاء و مبادرت بر انجام فضایل بود، نیز مبتنی بر روایاتی از امیرالمومنین‌علی‌علیه‌السلام است، از ایشان نقل شده است که فرمودند: لِلْکِرَامِ فَضِیلَهُ الْمُبَادَرَهِ إِلَى فِعْلِ الْمَعْرُوفِ وَ إِسْدَاءِ الصَّنَائِعِ[۳۰] از خصوصیات اهل کرامت، فضیلت مبادرت به انجام معروف و اعطاء دست رنج‌ها است. روایت ذیل در مورد برخی کرامت‌های خاص نیز مشعر به همین معنا است، امیرالمومنین‌علی‌علیه‌السلام فرمودند: «المبادره إلى العفو من أخلاق الکرام[۳۱]». آنچه فیلسوف بزرگ اسلامی مرحوم فارابی به آن اشاره کرده است نیز ناظر به همین دو بُعد از مفهوم کرامت است ایشان در ذکر شرایط رئیس مدینه فاضله می‌گوید: «ان یکون کبیر النفس محباً للکرامه[۳۲]» «حاکم باید بزرگ منش و دوستدار کرامت باشد» و سپس در شرح آن می‌نویسد: «تکبُرُ نفسُه بالطَّبع عن کل ما یَشینُ من الامور و تَسْمُو نفسُه بالطَّبع الی الارفعِ منها[۳۳]» «نفس و روح حاکم باید بالطبع از هر چه او را زشت می‌کند پیراسته باشد، و به امور والا و بلند گرایش داشته باشد».

تعریف نهایی کرامت

اکنون پس از آنکه برایمان روشن شد که «کرامت» مفهومی فلسفی است و دانستیم که از جمله مفاهیم انتزاعی هست که با ملاک واحدی ولی به صورت شدید و ضعیف، بر همه افرادش صدق می‌کند، با ملاحظه ارکان این مفهوم، که در واقع همان منشاء انتزاع مفهوم «کرامت» است؛ کرامت را این‌گونه تعریف می‌کنیم: «نوعی بزرگی، حرمت، شرافت و ارزش وجودی[۳۴] است که از مرتبه وجودیِ یک موجود انتزاع می‌شود و این مرتبه وجودی، دارای دو رکن سلبی و ایجابی است، رکن سلبی عبارتست از نزاهت آن موجود از عیوبی که منافی کمالش می‌باشد، و رکن ایجابی عبارتست از آمادگی و میل و رغبت برای مبادرت به انجام چیزی یا پذیرش چیزی که مقتضای کمالش می‌باشد»، هر دو رکن فوق دارای مراتبِ مختلف شدید و ضعیف است، این معنا از کرامت بر همه مواردِ صدقِ واژه‌ی کرامت، قابل حمل است، و همین معنا را ملاک صدق کرامت می‌دانیم.
برخی بر اساس نظام معرفتی و ارزشی خاصّی که دارند ممکن است برای موجودی، یک مرتبه وجودی در نظر بگیرند، و از آن مرتبه وجودی خیالی، نوعی «کرامت» برای آن شیء انتزاع کنند، این تعریف شامل مفهوم کرامت از منظر ایشان نیز می‌شود؛ مانند برخی اقوام و گروه‌های دینی، که برای اصنافی از حیوانات، حرمت و کرامت خاصی قائلند همچنان که هندوها برای گاوها کرامت و احترام قائلند.

کرامت انسان

«کرامت انسان» از مفاهیمی است که بیش از همه ریشه در آیات شریفه قرآن کریم و احادیث ائمه هدی علیهم السلام دارد. اگر چه ما در ادبیات فلسفی نیز با تعابیری نظیر «ارزش انسانی»، «حرمت انسان»، و… مواجه هستیم اما هیچ یک از این تعبیرات حاوی گستره و قوام معنای «کرامت انسان» در قرآن و نگاه دینی نیست. قرآن تصریح می‌کند که: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَ فَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلاً»، (اسراء/۷۰) و به راستى ما فرزندان آدم را گرامى داشتیم، و آنان را در خشکى و دریا (بر مرکبها) برنشاندیم، و از چیزهاى پاکیزه به ایشان روزى دادیم، و آنها را بر بسیارى از آفریده‏هاى خود برترى آشکار دادیم. علامه طباطبائی در تفسیر المیزان می‌فرمایند: این آیه و آیات شریفه قبل از آن، سیاق واحدی دارند، همه برای امتنان بر نوع بشر آمده‌اند و در آن، نعمت‌هایی که خداوند به نوع بشر و همه فرزندان آدم عنایت کرده است، ذکر می‌شوند؛ و این دالّ بر اینست که کرامتی که خداوند در این آیه ذکر کرده است شامل همه افراد بشر می‌شود و اختصاص به گروه خاصی ندارد.[۳۵] اشارات زیادی در روایات نیز وجود دارد دال بر اینکه انسان یا فرزندان آدم علی نبینا و آله وعلیه السلام دارای کرامت می‌باشند از آن جمله است این فرمایش امیرالمومنین علی علیه‌السلام: یا مالک… فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَکَ فِی الدِّینِ وَ إِمَّا نَظِیرٌ لَکَ فِی الْخَلْقِ[۳۶]. «ای مالک …همانا مردمان دوگونه اند یا در دین با تو برادرند یا در خلقت با تو برابر». این فرمان علوی به مالک اشتر نیز اشاره به نوعی احترام مساوی بین شهروندان جامعه اعم از مسلمان وغیر مسلمان دارد این حرمت و توصیه به رعایت آن نیز نشان دهنده وجود نوعی «کرامت» در انسان است که از آن به «کرامت انسانی» تعبیر می‌شود.
با توجه به تعریفی که برای «کرامت» عرض کردیم اگر بخواهیم کرامت انسانی را تعریف کنیم می‌گوییم: «کرامت انسان» یعنی: «نوعی بزرگی، حرمت، شرافت و ارزش وجودی انسان که ازمرتبه وجودی انسان انتزاع می‌شود و یا برای او اعتبار می‌شود، آن مرتبه وجودی دارای دو بُِعد سلبی و ایجابی هست بُعد سلبی عبارتست از نزاهت انسان از عیوبی که منافی کمال اوست و بُعد ایجابی همان میل درونی و آمادگی برای انجام افعالی است که مقتضای کمال اوست و او را برای وصول به کمال نزدیک می‌کند».
این تعریف از کرامت بر «انسان در مرحله فطرت» قابل صدق است زیرا انسان به گونه‌ای خلق شده است که در مرتبه وجودی فوق قرار دارد و دارای دو رکن سلبی و ایجابی فوق نیز می‌باشد امام خمینی در این باره می‌فرمایند: حق تبارک و تعالی با عنایت و رحمت خود، به ید قدرت خود که طینت آدم اوّل را مخمّر فرمود، دو فطرت و جبلّت به آن مرحمت فرمود یکی اصلی و دیگری تََبَعی که این دو فطرت، بُراق سیر و رَفرَف عروج او است به سوی مقصد و مقصود اصلی؛ و آن دو فطرت، اصل و پایه جمیع فطریاتی است که در انسان مخمّر است و دیگر فطریات شاخه ها و اوراق آن است. یکی از آن دو فطرت که سِمَت اصلیت دارد، فطرت عشق به کمال مطلق و خیر و سعادت مطلقه است که در کانون جمیع سلسله بشر، از سعید و شقی و عالم و جاهل و عالی و دانی، مخمّر و مطبوع است؛ و اگر در تمام سلسله بشر، انسان تفحص و گردش کند و جمیع طوایف متشتته و اقوام متفرقه در عالم را تفتیش کند، یک نفر را نیابد که به حسب اصل جبلّت و فطرت، متوجه به کمال و عاشق خیر و سعادت نباشد… و دیگری از آن دو فطرت، که سمت فرعیت و تابعیت دارد، فطرت تنفّر از نقص و انزجار از شرّ و شقاوت است که این مخمّر بالعرض است، و به تبعِ آن فطرت عشق به کمال، تنفّر از نقص نیز مطبوع و مخمَّر در انسان است[۳۷]. فطرت عشق به کمال رکن ایجابی این مرتبه وجودی است و فطرت تنفر از شر و شقاوت رکن سلبی این مرتبه وجودی می‌باشد این نزاهت نیز مانند همه دارائیهای انسان از جانب خداوند به انسان افاضه شده است و خداوند انسان را نزیه آفرید تا بتواند به کمالات بیشتر و نزاهت فزونتری دست یابد. مانند اینکه وقتی سائل از انسان درخواستی می‌کند لازمه اینکه انسان بتواند دل از مال بکند نزاهت او از بخل و دلبستگی به اموال دنیا و ترس از فقر و هزاران نقص است اما این نزاهت درونی به تنهایی او را متصف به صفت کرامت نمی کند بلکه باید در صورت امکان به مقتضای کرامت که همان بخشش است نیز مبادرت کند در این صورت متصف به کرامت می‌شود.
همچنان که می‌دانیم کرامت یک مفهوم دارای مراتب است که برخی مصادیق آن در اوج و برخی از مصادیق دیگر در مراتب پایین‌تر هستند؛ و مطابق آیه کریمه «ولقد کرمنا بنی آدم»(اسراء/۷۰) همه فرزندان آدم از یک کرامت مشترک حداقلی برخوردارند که همان کرامت فطرت (فطری) است.

اقسام کرامت

چون واژه «کرامت» از واژگانی است که در موارد مختلف و با ملاک‌های مختلفی استعمال می‌شود لذا دسته بندی این مفهوم به اقسام مختلف به شفافیت فضای مباحث پیرامون «کرامت» کمک میکند؛ چه بسا این اقسام قسیم یکدیگر نباشند، زیرا ما به شیوه استقرائی این اقسام را یافته‌ایم از این رو برخی از این اقسام از جهت مصداقی متداخل هستند؛ اهم این تقسیمات عبارتند از:

۱-۶-۱. کرامت حقیقی

کرامت حقیقی که همان کرامت به لحاظ مرتبه وجودی است، و موجودی که از مرتبه وجودی بالائی برخوردار است از کرامت والائی برخوردار است و موجودی که از مرتبه پایینی برخوردار است حائز کرامت والائی نیست، مانند کرامت خداوند و کرامت موجودات ملکوتی و هر نوع کرامتی که از مرتبه وجودی یک شیء انتزاع می‌شود مانند کرامت انسانی و کرامتی که برخی موجودات به آن متصف می‌شوند.

۱-۶-۲. کرامت اعتباری

کرامتی است که ناشی از اعتبار و جعل است، گاهی کرامت اعتباری علاوه بر اینکه دارای جعل است ریشه در واقعیت نیز دارد و اعتبار و جعل بر اساس آن واقعیت صورت گرفته اما گاهی کرامت اعتباری ریشه در واقعیت وجودی ندارد و صرفا بر اساس باورهای جامعه و یک نظام معرفتی شکل می‌گیرد؛ در برخی نظام‌های معرفتی چه بسا برخی حیوانات دارای کرامت ویژه‌ای باشند که این نوع از کرامت «کرامت اعتباری» و مختص همان جامعه و آیین خاص می‌باشد حرمتی که برخی افراد به اعتبار جایگاه اجتماعی خود دارا می‌باشند نیز از مصادیق این نوع کرامت می‌باشد. در منابع دینی اشاراتی به همین نوع کرامت وجود دارد مانند آنچه در قصه اسیران جنگ مسلمانان با ایرانیان در زمان خلیفه دوم آمده است که امیرالمومنین علی علیه السلام به حاکم وقت درباره کیفیت برخورد با اسیران او را به این فرموده رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم متذکر شد که: اکرموا کریم کل قوم و ان خالفوکم[۳۸]. کریمِ هر قومی را اکرام کنید اگر چه با شما مخالفت کنند.

۱-۶-۳. کرامت ذاتی

«مقصود از کرامت ذاتی آن است که خداوند انسان را به گونه‌ای آفریده که در مقایسه با برخی موجودات دیگر از لحاظ ساختمان وجودی، امکانات و مزایای بیشتری دارد یا تنظیم و ساختار امکاناتش به شکل بهتری صورت پذیرفته و در هر حال از دارایی و غنای بیشتری برخوردار است…این کرامت به اختیار انسان ربطی ندارد و انسان چه بخواهد و چه نخواهد، از این کرامت برخوردار است؛[۳۹] منظور ما از کرامت انسانی در این تحقیق، همین قسم از کرامت است، و بحث‌مان مستقیماً مربوط به قسیم این قسم، یعنی کرامت‌های اکتسابی نمی‌شود، بررسی کرامت‌های اکتسابی، حوزه وسیعی از کرامت‌ها را می‌گیرد که اگر بخواهیم پیرامون آن بحث کنیم، می‌توانیم آن را در مجموعه‌ای مجزّا تحت عنوان «نظام تکریم و جوایز در اسلام» به بحث بگذاریم، که خارج از بحث کرامتِ انسانی است زیرا آن بحث اختصاص به کسانی دارد که با ایمان به خدا یا با تلاش و پیروی از عقل و دانش به کرامت‌های اکتسابی خاصّی رسیده‌اند، ولی کرامتِ انسانی مشترک بین همه انسان‌هاست و بدون تلاش و به صورت خدادادی بین همه فرزندان آدم مشترک است.

کرامت اکتسابی

همان «کمال‌هایی است که انسان در پرتو ایمان و اعمال صالح اختیاری خود به دست می‌آورد. این نوع کرامت، برخاسته از تلاش و ایثار انسان و معیار ارزش‌های انسانی و ملاک تقرب در پیشگاه خداوند است… در این کرامت، نه همه انسان‌ها برتر از دیگر موجوداتند و نه همه آن‌ها فروتر یا مساوی با دیگر موجودات هستند[۴۰]. کرامت اکتسابی به نوبه خود نیز به دو قسم تقسیم می‌شود:

۱-۶-۴-۱. کرامت اکتسابی فردی

«گاهی کرامت و فضیلت یک انسان بدون توجّه به بُعد اجتماعی و ارتباط او با دیگر انسان‌ها مدنظر قرار می‌گیرد. در این حالت، این فضیلت، جنبه شخصی پیدا کرده و تنها برای خود او یک ارزش محسوب می‌شود؛ مانند تقوا یا عبادت. از دیدگاه اسلامی، عبادت و تقوا ارزش به حساب می‌آیند، هر چند شخص زندگی اجتماعی نداشته باشد و به صورت فردی و تنها زندگی کند[۴۱].» «کرامت فردی که در اثر تقوای فردی حاصل می‌گردد با احکام اجتماعی و حقوق ارتباط ندارد؛ مگر این که تقوای فردی، به گونه‌ای در دیگران تاثیر بگذارد[۴۲]» «کرامتی که از آیه شریفه إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ استفاده می‌شود، یک کرامت فردی است نه یک کرامت اجتماعی و حقوقی، ….در این حالت، با تقواترین انسان با یک فرد معمولی که در پناه جمهوری اسلامی زندگی می‌کند، دارای ارزش حقوقی یکسانی هستند»[۴۳]

۱-۶-۴-۲. کرامت اکتسابی اجتماعی
«گاهی ارزش‌ها و فضیلت‌هایی که یک انسان دارا است، مربوط به زندگی اجتماعی او و ارتباطی است که با دیگر انسان‌ها دارد، در این حالت نظام حقوقی شکل می‌گیرد. نظام حقوقی ناظر به زندگی اجتماعی و مدنی انسان‌ها است، در این نظام، ارتباط یک فرد با افراد دیگر و تاثیر و تاثّر مثبت یا منفی انسان‌ها روی یکدیگر مورد توجّه است[۴۴].» «بنابراین، صرف این‌که بگوییم: هر کس تقوایش بیشتر باشد نزد خدا کرامت و عزّت بیشتری دارد، یک مساله‌ی حقوقی ایجاب نمی‌کند، وقتی «تقوا» با «حقوق» پیوند می‌خورد که تقوا در ارتباط با دیگر انسان‌ها مورد توّجه و ارزیابی قرار گیرد؛ مثلا شخص متّقی به دیگر افراد جامعه خدمت می‌کند و نسبت به آنها دلسوز است، در این حالت ممکن است گفته شود این شخص باید مورد احترام واقع شود. لزوم احترام به او- به عنوان یک امر حقوقی- به خاطر تاثیری است که او در جامعه نسبت به دیگر افراد دارد.[۴۵]» تاثیری که افراد در جامعه دارند نیز متفاوت است، گاهی کسی در حوزه محدودی مانند یک روستا یا یک محلّه تاثیرگذار است، این شخص از کرامت حقوقی خاصّ خود برخوردار است ولی افرادی هستند که در حوزه‌ای فراتر از زمان و مکان تاثیرگذارند، همانند انبیاء و ائمّه علیهم‌السلام، طبیعی است که ایشان از کرامت حقوقی بیشتر و بالاتری برخوردارند، و چه بسا بتوانیم احکامی را که درباره دشنام‌دهنده به پیامبرصلی‌الله‌علیه‌وآله و امامان علیهم‌السلام گفته شده است، در این چارچوب قرار دهیم، زیرا ایشان به دلیل تاثیری که در حوزه فرازمانی و فرامکانی خویش دارند از کرامت حقوقی مضاعفی برخوردارند، و کسی که به ایشان توهین کند در واقع به اساس انسانیت توهین کرده است.

مراتب کرامت

همانطور که قبلا اشاره شد مفهوم «کرامت» از مفاهیم مشکّک است که دارای مراتب ضعف و شدّت است، ما در مواجهه با آیات و روایات با واژه‌ی کرامت به وفور برخورد می‌کنیم، و همه این موارد اشاره به یک مرتبه از مراتبِ کرامت ندارند، بلکه هر یک اشاره به مرتبه‌ی خاصّی دارند که برای درک بهتر هر یک از آن موارد، لازم است در باره مراتبِ کرامت شناختی داشته باشیم؛ برخی از این مراتب را جهت توجّه به تفاوت هر مرتبه ذکر می‌کنیم:

کرامت مطلقِ حقیقی

این مرتبه از کرامت فقط از آن خداست و اوست که معدن کرامت است و در قرآن با تعابیری نظیر «فَإِنَّ رَبِّی غَنِیٌّ کَرِیمٌ‌«(نمل/۴۰)، «اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الْأَکْرَمُ‌«(علق/۳)، «و یَبْقَى وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِکْرَامِ»(الرحمن/۲۷)، به کرامت وی اشاره شده است، خداوند واجد تمام صفات جلال و جمال است، از هر عیبی منزّه است و مظهر تمام کمالات است، بدین سان مظهر کرامت است، و اقسام دیگر کرامت نیز از شعاع کرامت حقیقی خداوند منشعب شده اند و در ربط به کرامت اصیل خداوند هستند.

کرامت ملکوتی

این نوع کرامت فراطبیعی بوده، مختص فرشتگان خدا «کِراماً کاتِبین»(انفطار/۱۱)، عرش الهی«العرش الکریم»(مومنون/۱۱۶)، رزق بهشتی«مغفره و رزق کریم»(انفال/۷۴)، و حاملان عرش است.[۴۶]

کرامت وجودی

منظور از این مرتبه کرامت، کرامتی است که همه موجودات مانند جمادات، حیوانات، و مانند آن به دلیل آن که برخوردار از مرتبه وجود هستند، به آن متصف می‌شوند یا به این دلیل که نشانه‌ای از نشانه‌های خداوند هستند به آن متصف می‌شوند؛ این فراز دعای سحر به همین مرتبه کرامت اشاره دارد آنجا که می‌خوانیم: اللهم انی اسئلک من آیاتک باکرمها وکل آیاتک کریمه اللهم انی اسئلک بآیاتک کلها[۴۷]؛ مطابق این دعا همه آیات خداوند چون حاکی از اویند و نشانه اویند کرامت دارند، و در این بین انسان کامل «از آن رو که کَوْن جامع و خلیفه خدا در زمین و نشانه او در همه عوالم است، کریم ترین آیات الهی و بزرگ ترین حجت های اوست؛ چنانکه در این روایت مولا و سرورمان امیرالمومنین می فرماید: «ان الصوره الانسانیه اکبر حجج الله علی خلقه و هی الکتاب الذی کتبه بیده و هی مجموع صوره العالمین…؛ همانا صورت انسان بزرگ‌ترین حجت‌های خدا بر خلقش و همان کتابی است که خدا با دست خود نوشته، و اوست مجموع صورت همه جهانیان…»[۴۸]

کرامتِ تکوینی بشری

آن مرتبه از کرامت که «شامل همه انسان ها می‌شود. نه تنها رنگ، نژاد، اقلیم و…در آن اثری ندارد، بلکه ملاک های برتری حقیقی مانند ایمان، علم، جهاد و …نیز نقشی ندارد. از این رو قرآن کریم جمیع فرزندان آدم علیه السلام را مشمول این تکریم معرفی کرده است «ولقد کرمنا بنی آدم و حملناهم فی البرّ والبحر و رزقناهم من الطیبات وفضلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا»[۴۹] این تکریم از طرف خداوند به «دو شکل ظاهری و معنوی تحقّق یافته است؛ تکریم ظاهری… به تفاوت‌های ظاهری و جسمی انسان با سایر حیوانات بر می‌گردد؛ مانند : ایستاده راه رفتن، خوردن و آشامیدن با دست، قدرت بر نوشتن، خوش ترکیبی، زیبایی صورت، اعتدال مزاج، قدرت بر تفهیم دیگران با کلام و نطق و اشاره، تسلط بر طبیعت، تهیه اسباب معاش و…که در کلام برخی مفسران آمده و در برخی روایات نیز بدان اشاره شده است. تکریم معنوی انسان به عقل است که بسیاری از تکریم های ظاهری از آن نشات می‌گیرد»[۵۰] البته می‌توانیم اختیار، آزادی اراده، و در یک کلمه وضعیت «فطرت» را نیز از ملاک های تکریم معنوی بدانیم، این نوع از کرامت در واقع همان کرامتی است که از آن به «کرامت ذاتی»[۵۱] یا خدادادی[۵۲] تعبیر می‌شود.

کرامت اکتسابی غیر ایمانی

ممکن است برخی از افراد بشر در عین حالی که ایمان نیاورده اند اما با پیمودن راه فطرت وعقل خود یا به دلیل شرایط اجتماعی دارای برخی کرامت ها باشند؛ کرامت این عده اگر چه به درجه کرامت اهل ایمان نمی رسد اما در عین حال در سیره پیامبر اکرم و اوصیاء ایشان کرامت این عده رعایت می‌شد و به ما نیز توصیه کرده اند که آنها را اکرام کنیم. موارد زیادی داریم که در صدر اسلام نبی اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله افرادی از مشرکین را به دلیل برخورداری از این نوع کرامت مورد اکرام اقرار دادند.

کرامت اکتسابی ایمانی

این نوع کرامت به اراده و اختیار خود انسان بستگی دارد و همان تکریم به ایمان، تقوا و… است و همه انسان ها حائز این نوع کرامت نیستند بلکه فقط مومنین هستند که از این نوع کرامت برخوردارند، البته مومنین در احراز این نوع کرامت به حسب درجات ایمان دارای مراتب مختلفی هستند، از نگاه قرآن کریم «با تقواترین آنها با کرامت‌ترینشان هستند»، از این نوع کرامت به «کرامت اکتسابی»[۵۳] تعبیر می‌شود، زیرا «تقوا یک امر اختیاری و اکتسابی است نه یک امر ذاتی و خدادادی، و انسان باید آگاهانه و از روی اختیار، با اطاعت از دستورات الهی ویژگی تقوا را در خود ایجاد کند»[۵۴] آنچه در این تحقیق محل بحث ماست، و ما قصد استخراج شاخص‌های آن را داریم، «کرامت انسانی» که یک مرتبه‌ی حدّاقلی از کرامت انسانهاست و بین همه انسان‌ها مشترک است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:01:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم