کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

distance from tehran to armenia



جستجو


 



بی تردید لازمه بقا و پویایی یک نظام سیاسی و اجتماعی توجه به فرهنگ و سیاستگذاری فرهنگی، هویت فرهنگی ـ تاریخی به عنوان عمیق‌ترین لایه نظام اجتماعی در تحولات و رفتارهای اجتماعی است. تاریخ صد ساله اخیر ایران، اهمیت فرهنگ و تأثیر آن را بر میزان موفقیت سیاست‌های اقتصادی و سیاسی گواهی می‌دهد. همواره بیگانگی با فرهنگ و هویت خودی، حاصلی جز ناکامی و شکست در بر نداشته است. بنابراین، شناخت، معرفی، ظرفیت سنجی و سیاستگذاری در امر فرهنگ ضروری جلوه می‌کند. سیاستگذاری فرهنگی نیاز به پژوهش و تحقیق در زیر ساخت‌های فرهنگی‌ ـ‌ اجتماعی دارد؛ همچنین باید مبتنی بر تجزیه

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

و تحلیل‌های عمیق فرهنگی باشد.
مبانی سیاست گذاری فرهنگی
«سیاست گذاری فرهنگی از نوع برنامه ریزی راهبردی یا دراز مدت است که از آرمانها و ارزش های جامعه الهام می گیرند و برنامه ریزی میان مدت و کوتاه مدت را هدایت می کنند. اما این رابطه یکسویه نیست. هیچ آرمانی(هرچقدر ارزشمند) اگر با واقعیات جامعه سازگار نشود،قابل تحقق نیست. پس استراتژی ها را باید مبتنی بر آرمانها و سازگار با واقعیات و شرایط زمان و مکان طراحی کرد.[۱۵۳]»
«مبانی فکری سیاست گذاری فرهنگی برگرفته از جهان بینی و انسان شناسی اسلامی و مبتنی بر مفاهیمی از این قبیل است: حاکم بودن بینش توحیدی بر تمامی شئوون و عرصه‌های حیات فردی و اجتماعی و نقش و تأثیر بنیادین اعتقاد به اصول و فروع دیانت مانند وحی، نبوت، امامت، عدالت، معاد، تبرّی و تولّی در جامعه اسلامی. جاودانگی، کرامت و شرافت ذاتی انسان به عنوان خلیفه الله و امانت دار خداوند، صاحب اراده و اختیار، دارای قدرت تعقل و انتخاب در جریان سرنوشت و نیز نقش عقل و تجربه در استمرار حرکت تکاملی وی.برخورداری انسان از فطرت الهی که ریشه و منشأ رشد و خیر و صلاح او است.همانندی و برابری انسان‌ها در آفرینش و عدم تمایز بین رنگ‌ها، نژادها و صنوف دیگر انسانی، جهان شمول بودن پیام اسلام، دعوت انسان‌ها به همکاری و تعاون همگانی در انجام کارهای نیک و انسانی. قائل شدن به وجود سرشت مادی و معنوی بشر و قابلیت رشد و شکوفایی وی در همه وجوه و زمینه‌های فردی و اجتماعی، مادی و معنوی، جسمی و روحی، عقلی و عاطفی و ملازمه این وجوه با یکدیگر. خیرخواهی، کمال جویی، آرمان خواهی، ظرفیت علمی نامحدود و کشش فطری انسان به سوی علم و دانایی، جمال و زیبایی، تقدس و پرستش و خیر اخلاقی. زایندگی و قدرت ایمان در خلق ارزش‌های معنوی و فضایل اخلاقی و ایجاد روحیه استقلال، حریت، عزت نفس و تحکیم مناسبات انسانی در جامعه. تربیت پذیری آدمی و به فعلیت در آمدن استعدادها و خلاقیت‌های وی از طریق پی ریزی بنای جامعه‌ای موحّد، عدالت خواه، دانش طلب، متکی بر جهاد و اجتهاد، متصف به اعتدال و واقع بینی و نیز بهره مند از مباحثات و مبادلات فکری، نقادی‌ها و تحقیقات علمی، عبرت آموزی‌ها و تجربه‌اندوزی‌های تاریخی. اصالت ارزش‌های معنوی و فضایل اخلاقی در جامعه اسلامی و جایگاه والای تقوی، علم و جهاد در تعیین مرتبه کرامت و فضیلت انسان‌ها. تأثیر پذیری انسان از عوامل مثبت و منفی محیط اجتماعی و آفات و موانع فرهنگی آن و مسئولیت نظام اسلامی در سالم سازی محیط، تحقق قسط و عدل، تأمین حق مشارکت مردم در همه امور با توجه به لزوم زدودن علل و عوامل زمینه ساز کفر و نفاق، فقر و فساد، ظلم و استبداد، سلطه و استکبار.[۱۵۴]»
بند اول : جایگاه دین و اخلاق در سیاست گذاری و برنامه ریزی فرهنگی
جایگاه دین در برنامه ریزی فرهنگی
تلقی ما از دین مفهوم عام جامعه شناختی آن نیست بلکه مقصود ما اسلام ناب به عنوان خاتم ادیان الهی است.برای بهسازی و بهبود جوامع ،تعالی ارزش های انسانی و اجتماعی ،بسط اخلاق،جلوگیری از جور و ستم ،نجات بشریت از پلیدی ها و سقوط ارزش های انسانی و ایجاد مراوده سالم مادی و معنوی بین مردم و جوامع، خداوند پیامبرانی را به عنوان معلمین اخلاق برگزیده تا جوامع را با دستورات هماهنگ و نیاز واقعی بشریت ،تعلیم و تربیت و راهنمایی کنند.
«انتظار ما از این نوع دین،سرپرستی همه جانبه تکامل اجتماعی به عنوان آخرین پیام الهی است. اما طبعا انتظار ما از برنامه ،تخصیص مقدورات به شایسته ترین وجه برای حل موانع این تکامل است و مفهوم ساماندهی و برنامه ریزی یعنی تنظیم یک نظام موازنه جامع اجتماعی است که بتواند همه شئون جامعه از جمله شئون فرهنگی را به یک وحدت و هماهنگی کلی برساند. اعم از فرهنگ سیاست،فرهنگ فرهنگ و فرهنگ اقتصاد.جامعه دارای این ۳ ضلع فرهنگی است؛یعنی دارای نظام گرایش،نظام حساسیت ها و همچنین،یک نظام بینش فکری و یک نظام دانش اجتماعی[۱۵۵]»
حال چند سوال مطرح می شود:در برنامه ریزی فرهنگی دین چه جایگاه و نقشی دارد؟آیا دین می تواند به عنوان مبنا و معیار در برنامه ریزی فرهنگی دیده شود؟برای تحقق دین چگونه می توان برنامه ریزی فرهنگی کرد و میزان تاثیرگذاری دین در برنامه رزی فرهنگی چیست؟
«در پاسخ بایدگفت : جامعه دارای یک نظام گرایشی است . خود نظام گرایش اجتماعی،برآیند نظام آموزش دستوری و نظام حقوقی جامعه است. یعنی جامعه به عنوان یک کل و به عنوان یک وحدت و نه به عنوان تک تک آحاد، دارای یک نظام ارزشی است که بایسته ها و نبایسته ها و شایسته ها و ناشایسته های اجتماعی در آن دستوری متناسب با خود را دارد و جامعه پس از جهتگیری اجتماعی که به پیدایش نظام ارزشی ختم می شود ،به مجاهده می پردازد. بنابراین جامعه در بعد ارزشی خود،دارای نظام ارزشی متناسب با دستور و قانون و متناسب نظام حقوقی است.[۱۵۶]»
نسبت به نقش دین در فرهنگ،دو تلقی متفاوت به چشم می خورد. گروهی به حداکثر دخالت دین در فرهنگ باور دارند. اینان با تحلیلی که از دین و انسان دارند،برای دین در ارزش ها،قوانین و برنامه ریزی فرهنگی ،آن هم در تمامی عرصه های فرهنگی،جایگاه قائل هستند. در مقابل نظر دیگری وجود دارد که دین بسیاری از حوزه های فرهنگ را به انسان و مولفه های طبیعی فرهنگ واگذار کرده است و آن به استناد خود دین است. به عبارت دیگر،دین فرهنگ های ملی را پذیرفته و بر آن صحه گذارده است.
الف: امیرالمومنان آن زمانی که مالک اشتر را به عنوان والی به مصر فرستاد،یکی از توصیه‌هایش به وی چنین است:«آیین پسندیده ای بر هم مریز که بزرگان این امت بدان رفتار نموده اند و مردم به آن وسیله به هم پیوسته اند و رعیت به یکدیگر سازش کرده اند و آیینی مگذار که چیزی از سنت های نیک گذشته را زیان رساند تا پاداش از آن نهنده ی سنت باشد و گناه شکستن آن بر تو باشد.[۱۵۷]»ب: ارجاع بسیاری از مسائل به عرف در اسلام ، خود تایید فرهنگ ملی و محلی است. مانند تبیین فقیر و مسکین و تعیین میزان نفقه.ج: امضای پاره ای از عرف ها و سیره های پیش از اسلام مانند احترام ماه های حرام که رسمی جاهلی بود یا تایید نوروز که عید باستانی ایرانیان است. همچنین تجلیل پیامبر از شرکت خود در حلف الفضول در دوران جاهلی یا تاییدیه صد شتری برای قتل عمد و … شاهد دیگری بر این امر است.
البته باید توجه داشت که در سه مورد خاص دین به تحدید فرهنگ می پردازد:آیین های باطل و مظاهر آن نباید در فرهنگ جای گیرد.فرهنگ نباید با احکام و قواعد قطعی دین ناسازگار باشد.خرافه و مظاهر آن نباید در مقوله فرهنگ وارد شود.
اصول و قواعد دینی در برنامه فرهنگی:
«اصل سهولت سیر یا اجرا پذیری
توجه به احکام و قواعد مسلم دینی داشتن.
توجه به تنوع نیازها و خواسته ها و منظور کردن مراتب و درجات انسانی: بر اساس این اصل ، شواهدی بسیار موجود است که مردم دارای درجات مختلف می باشند و اگر این درجات منظور نشود، استعدادها شکسته خواهد شد.این درجات در خصوص منابع دینی و احادیث به چشم می خورد. رعایت سنن مختلف و عرف های گوناگون، خواسته ها و نیازهای اصلی ، پایه و اساسی در برنامه ریزی فرهنگی است و غفلت از آن و برای همگان یک دارو تجویز کردن، جز انزجار و نفرت حاصلی ندارد.
پرهیز از قالب گرایی و شکل گرایی:قالب ها و احکام برای حفظ ارزش های انسانی و اخلاقی تشریح شده است.جمود بر آنها و از یاد بردن اساس و روح احکام دینی،ضایعه ای جبران ناپذیر است که به جز فاصله گرفتن از روح دین و شریعت، زمینه مساعدی را برای فرصت طلبان فراهم می سازد. قرآن کریم ، روزه ، عبادت و ذکر خدا را راهی محتمل برای دست یابی به تقوا معرفی می کند و با تعبیر “لعلکم تعقلون” از آن یاد می کند. اما عدالت و انصاف را راهی قطعی به پارسایی و تقواپیشگی می داند.
عقب ماندگی حکومت ها از چهار نشانه به دست می آید: تباه کردن اصول، چسبیدن به فروع و شاخه ها، مقدم داشتن نسبت ها و کنار نهادن شایسته ها.
پرهیز از جمودگرایی:
همیشه اهداف و مقاصد شریعت معیار تعمیم و تضییق است. سخن از استاد شهید مطهری در راز جاودانگی دین اسلام شاهدی بر این مدعاست: اسلام هرگز به شکل و صورت ظاهر زندگی نپرداخته است. تعلیمات اسلام همه متوجه روح و معنی و راهی است که بشر را به آن اهداف و معانی می رساند. در اسلام یک وسیله مادی و یک شکل ظاهری نمی توان یافت که جنبه نفوس داشته باشد و مسلمان وظیفه خود بداند که آن شکل و ظاهر را حفظ کند. از این رو پرهیز از تصادم با مظاهر توسعه علم و تمدن ، یکی از جهاتی است که کار انطباق این دین را با مقتضیات زمان آسان کرده است .[۱۵۸]»
اخلاق و جایگاه آن در برنامه ریزی فرهنگی
اخلاق، جمع خُلْق و خُلُق است به معنای سرشت، خوی، طبیعت و امثال آن؛ که به معنای صورت درونی و باطنی و ناپیدای آدمی به کار می‌رود که با بصیرت درک می­ شود؛ در مقابل خَلق که به صورت ظاهری انسان گفته‌ می‌شود، که با چشم قابل رویت است. بسیاری از فلاسفه و حکمای اسلامی، اخلاق را با توجه به همان معنای لغوی تعریف کرده‌اند. حکمای گذشته، روح و نفس غیر مادی انسان را خاستگاه هر گونه رفتار ظاهری و عمل آدمی می­دانستند و از این رو اصل در اخلاق را توجه به صفات نفسانی انسان می­دانستند که ثمره اصلاح نفس و درون در رفتارها و اعمال بیرونی به سرعت آشکار می­ شود. از این رو عموما اندیشمندان اسلامی نیز که به اصل وجود نفس اعتقاد داشتند اخلاق را به گونه متناسب با همین مسئله تعریف نموده ­اند.
گاه منظور از اخلاق در اصطلاح اندیشمندان هرگونه صفت نفسانی است که موجب پیدایش کارهای خوب یا بد می­ شود؛ چه آن صورت نفسانی به صورت پایدار و راسخ باشد و چه به صورت ناپایدار و غیرراسخ و چه از روی تامل و اندیشه صادر شود یا بدون تفکر و تامل. در عین حال شایع ترین کاربرد اصطلاحی اخلاق در میان اندیشمندان اسلامی عبارت است از «صفات نفسانی راسخ و پایداری که موجب می­شوند افعالی متناسب با آن صفات به سهولت و بدون نیاز به تامل و تروی از آدمی صادر شود». مطابق این دسته، تعاریف اخلاق تنها شامل صفات نفسانی پایداری است که در نفس رسوخ کرده باشد و شامل صفات ناپایداری که به صورت ملکه نفسانی در نیامده­اند نمی­گردد؛ در این صورت شخص بردباری که به صورت موردی دچار غضب می­ شود یا بخیلی که با تامل و تفکر فراوان بخششی می­ کند از این تعریف خارجند. بنابراین تعریف اخلاق، هیأتی است استوار و راسخ در جان آدمی که کارها به آسانی و بدون نیاز به تامل و تفکر از آن صادر می­ شود. در عین حال این تعریف هم شامل فضایل اخلاقی می­ شود و هم شامل رذایل اخلاقی؛ از این رو اگر این هیات به گونه‌ای باشد که افعال زیبا و پسندیده از آن صادر گردد، آن را اخلاق نیک و فضیلت می­نامند و چنانچه آن هیأت به گونه ­ای باشد که موجب صادر شدن افعالی زشت و ناپسند گردد، اخلاق بد و رذیلت نامیده می­ شود. همچنین در خصوص منشا پیدایش این صفات پایدار نفسانی مباحث زیادی طرح شده است؛ برخی معتقدند که این ملکات در اثر تکرار عمل پدید می­آیند و عده­ای نیز نقش عواملی مانند محیط و وراثت و از این قبیل امور را مهم می­دانند. برخی نیز برای این قبیل صفات نفسانی منشایی ذاتی و فطری را قایلند. در عین حال در مفهوم خلق و ریشه لغوی آن، هیچ یک از اینها لحاظ نشده است. گرچه معنای لغوی خلق صفت ثابت و ملکه نفسانی است و در علم اخلاق نیز معمولا همین معنا مراد است ولی گاهی این واژه در معنای عام­تری نیز به کار می­رود و به مطلق صفات نفسانی که منشا افعال اختیاری قرار می­گیرند اطلاق می­ شود. بر طبق این اصطلاح کار فرد بخیلی که با تکلف بخشش می­ کند نیز کار اخلاقی مثبت محسوب می­ شود و یا کسی که با تامل و تفکر عمل خوبی را انجام می­دهد نیز متصف به اخلاقی بودن می­ شود. برخی نیز اخلاق را به صورت صفت فعل به کار برده­اند که در این صورت به معنای کار اخلاقی است و از این جهت آن فعل خارجی و لو از هیئت راسخه در نفس پدید نیامده باشد به فاضله یا رذیله بودن متصف می‌شود. شهید مطهری تعریفی از اخلاق را می­پذیرد که هم به چگونه رفتار کردن توجه کرده باشد و هم به چگونه بودن؛ چگونگی رفتار مربوط می­ شود به اعمال انسان که شامل گفتار هم می­ شود و چگونه بودن مرتبط با صفات و ملکات نفسانی است.
گاهی اخلاق به معنای فضایل اخلاقی نیز به کار می­رود که در این صورت این واژه در مورد اخلاق نیک و فضیلت­های اخلاقی به کار می­رود؛ مثلا گفته می­ شود دروغگویی کاری غیر اخلاقی است یا عصاره اخلاق عشق و محبت است.
واژه اخلاق به معنای نهاد اخلاقی زندگی نیز به کار رفته است. این کاربرد بیشتر نزد فیلسوفان غربی استفاده شده است. در این معنا اخلاق مانند زبان، دین و کشور پیش از افراد بوده و بعد از آنان نیز خواهد بود. به بیان دیگر اخلاق در این اصطلاح مجموعه‌ای است از اصول و قواعد بیانگر بایدها و نبایدهای اخلاقی که نوعی استقلال از شخص در آنها وجود دارد؛ اصولی مانند خوبی راستگویی و بدی دروغ گویی که افراد آنها را از والدین یا آموزگار می­آموزند و به نوعی بر اجتماع تکیه دارند و به عنوان ابزاری در دست اجتماع است که بر افراد تحمیل می­ کند. اخلاق به این معنا امری اجتماعی است.
در برخی کاربردها اخلاق به معنای نظام رفتاری حاکم بر یک گروه یا فرقه­ ای نیز به کار رفته است. اخلاق اسلامی می ­تواند به معنای نظام رفتاری مورد پسند مسلمانان و اخلاق مسیحی به معنای نظام رفتاری مورد قبول مسیحیان به کار رود.
همچنین برخی از ابتدا قلمرو اخلاق و مسائل اخلاقی را به حیطه­های خاصی محدود کرده ­اند؛ به عنوان مثال عده­ای اخلاق فردی را نفی کرده و مدعی­اند که بستر شکل­ گیری اخلاق در اجتماع است که در این صورت اخلاق تماما در اخلاق اجتماعی خلاصه می­ شود. دیگرانی نیز برای اخلاق دامنه گسترده­تری را تعریف کرده و از انواع اخلاق فردی، اجتماعی، بندگی و اخلاق خانواده سخن گفته‌اند.
نکته پایانی در باره واژه اخلاق این است که گاهی مراد از اخلاقی، درستی و خوبی آن است. وقتی می‌گوییم فلان عمل اخلاقی یعنی آن عمل خوب یا درست است. در این صورت اخلاق را در مقابل ضد اخلاقی به کار برده‌ایم. اما ما درباره مسائل اخلاقی، احکام اخلاقی، نظام‌های اخلاقی، تجارب اخلاقی، وجدان اخلاقی و دیدگاه های اخلاقی نیز سخن می‌گوییم؛ در این کاربرد اخلاقی به معنای اخلاقاً درست یا اخلاقاً خوب نیست، بلکه به معنای امور مرتبط با اخلاق است. در این کاربرد اخلاقی در مقابل غیر اخلاقی به کار می‌رود.[۱۵۹]»
اخلاق مجموعه ای از اصول و استانداردهای رفتار انسان است که بر رفتار افراد و گروه ها تاثیرگذار است.اخلاق صرفا از پیدایش و خلقت انسان به وجود نیامده است؛ بلکه از خود سرشت آدمی نشات گرفته است.اصول استدلال اخلاقی،ابزاری مفید برای جدا کردن مولفه های خوب و بد از یکدیگر در تعاملات پیچیده انسانی است . به همین دلیل اخلاق در مرکز تفکر عقلانی قرار دارد.امروزه نیز اصول اخلاق، تاثیر عمیقی بر بسیاری از حوزه های مدیریتی مدرن دارد. اخلاق مفهومی فراتر از مجموعه ارزش هاست.ارزش ها همواره بیش از حد ساده می شوند و به ندرت می توان آنها را به طور یکسان اعمال نمود.بنابراین نسبتی که میان فرهنگ و اخلاق برقرار است،از حیث الگوی هنجار آفرین است.نظام های اخلاقی تصرفاتی خاص از منظومه گسترده و متنوع فرهنگ هستند.همانطور که زبان امری انتزاعی است،گویش ها و گفتارها حضور بالفعل و ملموس دارند.فرهنگ نیز امری انتزاعی است و همواره نظام های فرهنگی از حیث هنجارآفرینی در نظام های اخلاقی حضور و نمود پیدا می کنند.
«یک نظام اخلاقی همواره بیانگر مواجهه یک نظام فرهنگی با شرایط تازه و موقعیت جدید است. در شرایط تازه،کنشگران عینی بر حسب اقتضائات عینی، الگوهایی از هنجار افکنی را سامان می بخشند.به این ترتیب در تنوع و توالی مرگ نظام های اخلاقی ، دامان نظام فرهنگی گسترش و امتداد می یابد. نظر به رابطه میان اخلاق و فرهنگ و چگونگی این رابطه که در نهایت با وساطت قدرت و امر سیاسی رخ می دهد، برنامه ریزی به ویژه در کشورهای در حال توسعه، وساطت امر سیاسی را در محدوده باریک تر می بیند.
برنامه ریزی فرهنگی دلالت بر رابطه میان یک نظام سیاسی مشخص و نظام فرهنگی دارد.هر نظام سیاسی در صدر سامان بخشیدن به رفتارها و گفتارها بر حسب الگوهای هنجاری است که مددرسان کار نظم اجتماعی و ثبات سیاسی هستند.بنابراین با توجه به این مقدمات ذکر دو نکته ضروری است. اول آنکه تحول در عرصه فرهنگ و بالتبع در عرصه اخلاق، تابع افق های ممکنی است که فراتر از آن نمی توان رفت.دوم آنکه اخلاق صرفا مجموعه بی ربط از اصول هنجاری نیست؛ بلکه یک نظام در هم تافته است که نمی توان فارغ از آن به موضوع برنامه برای تحول اندیشید.[۱۶۰]»
در ایران همانند بسیاری دیگر از کشورهای در حال توسعه، برنامه ریزی فرهنگی با کارگزاری دولت صورت می گیرد و همواره تحول در الگوهای رفتاری_گفتاری اخلاق بوده است. دولت همواره خواسته یا ناخواسته قلمرو رسمی در حوزه الگوهای رفتاری- گفتاری مجاز را در سطحی گسترده تعریف کرده است. این الگوها همواره دستمایه ساخته و پرداخته کردن روایت رسمی است که بنیاد مشروعیت و بالتبع برنامه ریزی در حوزه فرهنگ و اخلاق رسمی را می سازد و هر نظام سیاسی در ایران ناچار به در هم آمیزی منظومه ای از اینهاست. بعد از انقلاب اسلامی،ایران اصلاح حوزه فرهنگ عمومی و اصلاح اخلاق عموم مردم را در دستور کار خود قرار داد و رفتار و نوع ارتباطات اجتماعی ، نحوه پوشش، گویش و …، همه از زمره مواردی بوده اند که همواره مورد توجه سیاست گذاران در عرصه فرهنگی قرار داشته است.
الگوهای سیاست گذاری فرهنگی در ایران
به طور کلی دو الگو بر سیاست گذاری فرهنگی در ایران حاکم بوده است:
الگویی که تابع الگوی شریعت مدارانه است: این الگو بر موازین شرعی یا اصول اخلاقی بر شریعت اسلامی متکی است . این الگو از الگوهای بنیادینی است که از بدو پیروزی انقلاب در دستور کار مسئولان فرهنگی کشور قرار داشته است و در زمره اهداف اصلی جمهوری اسلامی ایران بوده است.مبانی نظری آن شامل شرع مقدس و حدود لایتغیر و لاشرطی است که در هر زمان و مکان لازم الاجرا است . مرجع تشخیص و تفسیر منابع نیز تنها به عنوان کارشناسان صالح هستند. بر حسب این الگو حوزه باورها و رفتارهای مردم را می توان به دو گروه عمده تقسیم کرد: باورها و رفتارهای موافق با موازین شریعت و باورهایی که معارض با موازین شریعت است.زبان گفتگو در این الگو، انباشته از واژگان و مفاهیم دینی است و حاله ای از تقدس است و هدف این الگو نیز، جلب رضایت خداوند و تامین سعادت دنیوی و اخروی است. ابزار پیشبرد الگو نیز ،تبلیغ،نصیحت،ذکر و یادآوری و ترساندن از عواقب گناه و … است.
الگوی دوم الگویی است که بعد از انقلاب در صحنه حضور داشته و در حوزه سامان بخشیدن به عرصه ی فرهنگ عمل کرد و از این الگو می توان تحت عنوان الگوی توسعه گرا یاد کرد.بر اساس این الگو مقرر شده است که حوزه ی باورها و رفتارهای عمومی چنان سامان پیدا کند و تحول پذیرد که مددکار کشور در عرصه ی گسترده اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی باشد.مبانی نظری این الگو مانند هر الگوی دیگری مشخص است.جمهوری اسلامی ایران مانند هر نظام سیاسی دیگر در جهان امروز، اقدام به توسعه اقتصادی و اجتماعی را در زمره اساسی ترین اهداف خود به شمار می آورد و کارامدی نظام سیاسی بر حسب حدود موفقیت در پیشبرد اهداف توسعه، تعریف می شود.بر حسب این دیدگاه؛ تکنولوژی مدرن و بسط ظرفیت های اقتصادی و تولیدی ، مستلزم برانگیختن ارزش های خاص و الگوهای رفتاری خاص ،میان مردم است. عامل حجیت این الگو نیز عقل مصلحت اندیش است.اگر افراد، احکام ناشی از این الگو را گردن نمی گذارند ، ناشی از جهل آنها نسبت به مصالح خویش است .در حالی که تعقل عمیق تر نشان خواهد داد که این احکام به صلاح آنهاست.
تمایزپذیری این الگو از سامان بخشیدن به حوزه فرهنگ عمومی است. بر حسب این تمایز گذاری، پاره ای از الگوهای رفتاری و باورها ، شهری متمدنانه،عاقلانه و اجتماعی و …، ارزیابی می شوند. از سوی دیگر ، زبان گفتگو در این الگو چنان سامان می یابد که افراد با ایده ها و شخصیت های گوناگون را به خود جلب می کند و فرد را چنان سامان میدهد که تعلق به گروه متمدنان و سرسپردگان با اصول عقلانی، زندگی در دنیای مدرن را در او برانگیزد و نسبت به گروهی ضد اجتماعی و جاهل، احساس انزجار نمایند.قلمروی این الگو، ارتباط فرد با دیگران است و کمتر با نیات و باورهای عمیق فردی سروکار دارد.آنچه اهمیت دارد، متقاعد شدن فرد به پیروی از مجموعه ی روابط عقلانی و خردمندانه در رفتار اجتماعی با دیگران است.
هدف این الگو نیز تامین مصالح جمعی و در پرتو آن تامین مصالح فردی است.این الگو توسط تبلیغات گسترده نظیر تبلیغات تلویزیونی،روزنامه ها،آگهی ها و تابلوهای خیابانی و …، استفاده می شود.آنچه در سالهای پس از انقلاب در ایران رخ داده است، همزمانی حضور این دو الگو در عرصه سیاست گذاری فرهنگی به ویژه اخلاق و فرهنگ عمومی است.ممکن است در مرحله نخست؛ این راه حل به ذهن متبادر شود که حل این دوگانگی منوط به خارج کردن یکی از آنها از دستور کار سیاست گذاری فرهنگی است. این راه حل اولیه به رغم سهولت در مقام تحقق ممکن نیست. جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک نظام متکی بر دین و با پشتوانه انقلابی ، متکی بر آرمان های دینی، نمی تواند از وظیفه توسعه اجتماعی-اقتصادی کشور نیز دست بردارد. بنابراین به نظر می رسد که با توجه به مقدمات فوق ، حوزه مشترک میان دو الگو، ممکن ترین حوزه برای پیشبرد سیاست فرهنگی است.این عرصه، الگوی متفاوت در عرصه فرهنگ و اخلاق را حداقل از حیث تامین اهداف واحد در کنار هم می نشاند و هم سویی الگوهای مذکور را با حداقل هزینه اجتماعی و سیاسی ممکن می سازد.[۱۶۱]
بند دوم : حدود و وظایف دولت در سیاستگذاری فرهنگی
اکثر متفکران فرهنگی در مورد وظایف دولت در امر سیاستگذاری فرهنگی بحث کرده‌اند؛ بعضی طرفدار دخالت حداقلی دولت در امور فرهنگی هستند، مثل لیبرال‌ها و بعضی طرفدار دخالت حد اکثری دولت در این امور هستند، مثل مارکسیست‌ها.
در مقدمه قانون اساسی درباره وظایف و حدود دخالت دولت در امور فرهنگی چنین آمده است: چون هدف از حکومت، رشد دادن انسان در حرکت به سوی نظام الهی است، «والی الله المصیر» تا زمینه بروز و شکوفایی استعدادها به منظور تجلی ابعاد خدا گونگی انسان فراهم آید و این، جز در گرو مشارکت فعال و گسترده تمامی عناصر اجتماع در روند تحول جامعه نمی‌تواند باشد. از اصولی که می‌تواند بیانگر محدوده اختیارات و وظایف فرهنگی دولت جمهوری اسلامی باشد؛ اصل سوم، بندهای ۱، ۲، ۳، ۴، ۷، ۸، ۹، ۱۴ است که به گونه‌ای دیگر بیانگر حقوق، به‌ویژه حقوق فرهنگی مردم، از یک سو و وظایف دولت از سوی دیگر است.[۱۶۲]
چون جمهوری اسلامی دولتی جهت دار، ایدئولوژیک و اسلامی است، نمی‌توان وظایف آن را به وظایف سایر دولت‌های عرفی در دنیای غرب محدود کرد. به نظر می‌رسد بهترین وظیفه فرهنگی دولت همان عبارت کوتاه حضرت علی(ع) «استصلاح اهلها» باشد.دولت باید به تعلیم و تربیت دینی و اخلاقی مردم اهتمام داشته باشد، یعنی دولت یک نقش اساسی فرهنگی دارد.
این وظیفه در مرحله اول معطوف به سیاستگذاری فرهنگی است که ممکن است در شرایطی همراه با تصدّی گری نیز باشد ، چون ممکن است نهادهای مدنی واسط وارد عمل نشوند و دولت خود مجبور شود عهده دار این وظیفه گردد، اما بهتر است که تصدی گری را به نهادهای واسط واگذار کند.ولی در این صورت هم، ضرورت سیاستگذاری فرهنگی دولت کمرنگ نمی‌شود. دولت همانطور که در زمینه اقتصاد و سیاست، برنامه‌ریزی می‌کند، باید در زمینه فرهنگ نیز برنامه‌ریزی دقیق کند؛ این از وظایف همیشگی دولت می‌باشد. دولت باید طوری برنامه‌ریزی کند که مردم بتوانند از کالاها و خدمات فرهنگی استفاده کنند. از امام علی(ع) منقول است: بهترین مردم نزد خدا رهبری است که… هدی و هادی باشد، هم خودش هدایت شده باشد و هم هدایت کند. وظیفه هدایت و اصلاح مردم به عهده دولت است.
بند سوم : نقش مردم در سیاستگذاری فرهنگ
مشورت با مردم در حوزه عمومی
مشورت با مردم در شئون عمومی و مسائل اجتماعی موجب می‌شود که مردم احساس شخصیت نمایند و در عرصه‌های اجتماعی به‌صورت فعال وارد شوند. مشورت با مردم در جامعه نشاط اجتماعی و امید به آینده ایجاد می‌کند. یکی از مکانیزم‌های حفظ حرمت و کرامت انسان‌ها، مشورت با مردم و دخالت دادن آنها در سرنوشت خویش است. نص قرآن کریم هم به آن تأکید نموده و حتی آن را واجب کرده است. بعضی معتقدند بدون مشورت با مردم، عملکرد دولتمردان مشروعیت ندارد؛ چون بر خلاف تأکید قرآن عمل شده است.
مبدأ شورا برای تصمیم گیری در شئون عمومی، باید در جامعه سیاسی از مهمترین اصول قانون اساسی باشد. به موجب ادله اصل شورا که در کتاب و سنت آمده است، حکومت سیاسی هیچ حاکم غیر معصوم مشروعیت ندارد و هیچ نوع تصرف در امور عامه مسلمین مشروع نیست مگر اینکه متکی بر اصل شورا باشد. دو آیه قرآن کریم که مشورت در امور عامه را مورد تأکید قرار داده‌اند، عبارتند از:
۱ . آیه شریفه ی«و امرهم شوری بینهم[۱۶۳]»،از آیات سوره شورا و مکی است که بر وجوب شورا برای امت در اداره امور عامه دلالت دارد. این آیه در مقام توصیف مؤمنان نیامده است، بلکه در مقام بیان حکم شرعی، وضعی و تنظیمی نازل شده است که باید مسلمانان آن را در زندگانی عمومی خویش پیاده کنند تا اسلام و ایمانشان کامل شود. ۲ . آیه شریفه«و شاورهم فی الامر[۱۶۴]»، مدنی است. این آیه پس از شکست مسلمانان در غزوه احد نازل شد.
اما موارد شورا کدام است؟بیگمان مراد از شورا در این دو آیه، مواردی است که با مسائل زندگانی عمومی و اجتماعی و حکومتی درگیر است. نص قرآن مورد شورا را «امر» گفته است که مقصود از این کلمه در این دو آیه، مسائل عمومی مردم و دولت است. بنابراین، هر مسئله‌ای که به شئون عمومی جامعه مربوط می‌شود، از موارد شورا است و باید از نظر شورا پیروی شود. ناگفته نماند که مراد از امر در دو آیه مزبور، مشورت در امور شخصی نیست؛ زیرا این گونه مشورت در امور خصوصی میان همه بشر جریان داشته است و برای تأمین منافع شخصی، آن را انجام می‌داده‌اند. بنابراین، شورا در امور شخصی نمی‌تواند از مقوله احکام تأسیسی و برنامه‌ریزی حکومت جدید باشد، بلکه آنچه در این دستور قرآنی تازه و جدید است، مشورت در مسائل عمومی جامعه و دولت و حکومت است. این رویه در حکومت‌های خود کامه و استبدادی معمول نبوده است؛ زیرا این دسته از حکومت‌ها به نظر جامعه بها و ارزش نمی‌داده‌اند. امام راحل هم در تمام مسائل مهم سیاسی و اجتماعی کشور نظر مردم را اصل می‌دانستند و در تمام مراحل انقلاب اعم از انتخاب شکل حکومت در ایران، تصویب قانون اساسی و انتخاب ارکان و مسئولین نظام نظر مردم را مورد توجه قرار می‌دادند. حتی ایشان در بعضی از امور سیاسی و بین المللی که به‌صورت عادی بر عهده دولتمردان است و عرف نیست که مردم مستقیماً نظر خودشان را مطرح کنند؛ هم طبق نظر مردم عمل می‌کردند.
حفظ حوزه خصوصی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1401-04-06] [ 01:11:00 ق.ظ ]




به دنبال ریاضت اقتصادی شاه در اواسط این دهه، پرداخت هزینه به روحانیون ودستمزد کارگران کاهش یافت، به دلیل افزایش تورم بسیاری از کالاهای اساسی کمیاب شدند. هزینه های اجتماعی قطع شد. این اقدامات واکنش بسیاری از مخالفان از جمله کارگران، بازاریان، روحانیون را برانگیخت. (معدل ،۱۳۸۲: ۱۷۷ )
در کنار این مسائل، پهلویسم با برگزاری جشن هنر شیراز در شهریور ۵۶ و اهانت به ارزش های اخلاقی و مذهبی ایران نشان داد که هیچگونه تلاشی در بعد فرهنگی، به ویژه بازسازی اعتبار مذهبی از دست رفته خود نکرد و بیشتر سیاست های خود را در جهت غیریت سازی با مذهب شکل داد.در چنین شرایطی بودکه نیروهای مذهبی و در رأس آن امام خمینی دال های گفتمان پهلویسم را نفی کردند و گفتمان پهلویسم را به چالش طلبیدند.
در همین سال با فعال شدن ساواک، بار دیگر رعب و وحشت در میان مردم فزونی گرفت. با فوت ناگهانی سیدمصطفی خمینی فرزند امام خمینی، مخالفت‌ها افزایش یافت. کانون‌ها، انجمن های معلمان، دانشجویان، طلاب و شب شعرهای نویسندگان در انتقاد از گفتمان پهلویسم شکل گرفت. دانشجویان در سفر شاه به آمریکا تظاهرات بی سابقه‌ایی به راه انداختند. (فوران،۱۳۷۷: ۵۵۸-۵۶۰)
در پی انتشار مقاله توهین آمیز روزنامه اطلاعات در تخریب شخصیت امام خمینی و حمله به مردم قم در ۱۹ دی ماه ۵۶ که نشان دهنده اعلان جنگ آشکار با روحانیت تلقی می شد، همچنین کشته شدن تعداد زیادی از مردم در مراسم چهلم شهدای تبریز، اتحادی در بین علما در مخالفت با دولت شکل گرفت، مخالفت‌ها جلوه ایی مذهبی پیدا کرد، مذهب به عنوان ایدئولوژی قدرتمند سیاسی برجسته شدومخالفت با رژیم از مخالفت قانونمند ومسالمت آمیز ملی گرایانه به مبارزه انقلابی و بنیان برنداز توده‌های مذهبی تبدیل گشت. (حسینی زاده، همان : ۲۴۴-۲۴۵)
در ادامه مبارزات مخالفان در جهت طرد وغیریت سازی گفتمان حاکم، امام خمینی در این روزها به ایراد سخنرانی های پرشوری علیه شاه و سرنگونی حکومت می پرداخت وبا برجسته کردن دال گفتمان خود یعنی حکومت اسلامی تمام مخالفان رژیم را جذب اندیشه‌های خود نمود(خمینی، ج ۲، ۱۳۷۱: ۹) زمانی که در اردیبهشت ۵۷، کماندوها به منزلِ آیت الله شریعتمداری و گلپایگانی حمله کردند، این دو مرجع بزرگ که تا پیش از این، دیدگاهی میانه‌رو داشته و سخن از سرنگونی رژیم به میان نمی‌آوردند، از این پس در کنار امام خمینی قرار گرفتند و شعار خود را در حذف گفتمان حاکم قرار دادند.
در این میان گفتمان پهلویسم که در جذب توده ها و تقاضاهای جدید ناتوان شده بود تمان تلاش خود را بکار می بست تا بتواند مجدداً اعتبار گذشته خود را باز یابد به همین خاطر شاه در سالگرد انقلاب مشروطه اعلام کرد که آزادی های بیشتری به مردم خواهد داد، انتخابات آزاد برگزار خواهد کرد ودموکراسی را در کشور محقق خواهد ساخت. اما با کشته شدن حدود چهار صد نفر از مردم در حادثه آتش‌سوزی سینما رکس آبادان در ۲۸ مرداد ماه، مخالفت‌ها اوج گرفت. شاه در واکنش به این رویدادها جعفر شریف امامی را که گرایش دینی بیشتری داشت به جای جمشید آموزگار به نخست وزیری گماشت.وی نیز برای جذب اقشار مذهبی ،وعده برداشتن تقویم شاهنشاهی، برکنار کردن بهاییان از پست های دولتی، بستن قمار خانه ها، ایجاد وزارت امور دینی، تصویب قانون رسیدگی به فساد خاندان سلطنت وآزادی مطبوعات را به معترضین داد. (فوران،۱۳۷۷: ۵۶۱)اما امام خمینی این وعده‌ها را حقه‌ایی بیش ندانست و همچنان بر سرنگونی رژیم اصرار می‌ورزید.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

با به خاک و خون کشیدن مردم در ۱۷ شهریور در میدان ژاله که به جمعه سیاه معروف شده بود، احساسات مردم پیش از پیش تحریک شد. در این میان رهبران ملی‌گرا، مخالفان میانه‌رویی که خواهان اجرای قانون اساسی مشروطه بودند و برای سازش با سلطنت می‌کوشیدند از شیوه خود دست کشیدندوبه غیریت سازی، طرد و حذف گفتمان حاکم پرداختند.(آبراهامیان، ۱۳۷۷: ۶۳۶) اعتصاب‌های کارگران و بیشتر ادارات و نهاد های دولتی افزایش یافت. تقاضاها رنگ اقتصادی خود را از دست داد و ماهیت سیاسی پیدا کرد.امام خمینی مجبور به ترک عراق و اقامت درپاریس شد. حضور ایشان در پاریس کانون توجه بسیاری از رسانه ها وخبرگزاری های بین المللی قرارگرفت.(فوران، همان : ۵۶۲) مخالفان به ویژه امام خمینی با برجسته کردن دال خالی گفتمان پهلویسم خواهان استقرار حکومت اسلامی بودند.
با شروع ماه محرم زمینه مساعدی برای بسیج گسترده علیه گفتمان پهلویسم فراهم شد .گروه های مذهبی در تلاش برای بسیج مردم به موضوع شهادت متوسل شدند و این ماه را «ماه خون بر شمشیر» نامیدندو با فریاد الله اکبر در پشت بام ها و تظاهرات گسترده و با شکوه در نهم و دهم این ماه، قطعنامه هایی را علیه سرنگونی گفتمان پهلویسم خواندند و آیت الله خمینی را رهبر ملت نامیدند. (معدل، همان : ۱۸۵)
با این تظاهرات بزرگ آخرین امیدهای طرفداران شاه از بین رفت دولت مردان آمریکا به دنبال جایگزین مناسبی به جای آن بودند.شاه که بیش از همه سردرگم و ناتوان شده بود. به دلیل فقدان پشتوانه تئوریک لازم برای تحلیل بی قراری ها و بازسازی گفتمانی، راه چاره را در فرار از ایران می دید.با ترک شاه از ایران در ۲۶ دی ماه ۵۶ و به دنبال تشکیل شورای ۱۳ نفری سلطنت به ریاست شاهپور بختیار ، امام خمینی دستور تشکیل شورای انقلاب اسلامی را اعلام کرد. شورایی که نخستین اعضای آن را جمعی از روحانیون ،روشنفکران ملی – مذهبی مورد اعتماد امام از جمله؛ بنی صدر،بازرگا ن وسایر اعضای نهضت آزادی ، آیت الله بهشتی، آیت الله مطهری ، حجت السلام هاشمی رفسنجانی و حجت السلام باهنر تشکیل می‌دادند.
بالاخره سه روزبعد از ورود امام خمینی به ایران در ۱۲ بهمن ۵۷ (در اواخردهه ۵۰) و استقبال بی نظیر مردم از ایشان ، بازرگان با پیشنهاد شورای انقلاب به عنوان نخست وزیر موقت ایران منصوب گردید . با پویایی انقلابی مردم ورویارویی مسلحانه بین گروه های انقلابی و گارد شاهنشاهی نهایتاً بختیار ساقط شد و بدین ترتیب گفتمان پهلویسم فرو پاشید و گفتمان اسلام سیاسی فقاهتی به عنوان گفتمان مسلط به هژمونی دست یافت.
اما عوامل مختلفی در فروپاشی گفتمان پهلویسم وهژمونیک شدن گفتمان اسلام فقاهتی نقش داشته اند که در ذیل به آن خواهیم پرداخت:
عوامل هژمونیک شدن گفتمان اسلام فقاهتی(سیاسی)
۱- آشکار شدن نشانه های بی قراری و ناکارآمدی گفتمان پهلویسم
فراهم نمودن زمینه فهم وچگونگی بروز و هژمونیک شدن گفتمان اسلام سیاسی فقاهتی (نظریه)در نقد گفتمان شبه مدرنیستی مطلقه پهلویسم می باشد، که بیانگر بروز بحران و عدم تداوم انسجام دال های معنایی گفتمان پهلویسم است. گفتمان پهلویسم که با مفصل بندی دال‌های غربگرایی، ناسیونالیسم شاهنشاهی، مدرنیسم و توسعه غربی(سکولاریسم) و اقتدارگرایی حول دال مرکزی سلطنت شکل گرفت، در پی آن بود تا جامعه ایران را از شکل بندی[۳۹] سنتی به شکل بندی شبه مدرن (غربی) سوق دهد.از همین رو گفتمان شبه مدرنیسم مطلقه پهلویسم تلاش می کرد تا با برجسته کردن دال اقتدار گرایی و ایدئولوژی شبه عقل گرایی مدرن خویش، سنت، مذهب، گروه‌بندی‌های اجتماعی و…. را به عنوان دگر یا غیر به حاشیه رانده و در تحقق نوین جامعه‌ای مدرن طردو محو نماید.
گفتمان پهلویسم سعی داشت نه براساس ایجاد یک رابطه منطقی میان دولت و ملت (جامعه) بلکه با تکیه بر رابطه شاه و رعیت، ساختار اجتماعی ایران را مدرنیزه و نوسازی نماید.این چنین بود که این گفتمان نه تنها موجب ظهور و تقویت مولفه‌های لازم و اساسی مورد نیاز جامعه مدنی و مردم سالاری نمی‌شد بلکه در پی حاشیه رانی و حذف عناصری بود که می توانست در این راستا مفید واقع شوند. پهلویسم در سایه این گفتمان شکل گرفت و به کردارهای خود سامان بخشید. برای

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:11:00 ق.ظ ]




بدون فرصت، کارآفرینی وجود ندارد. یک کار آفرین بالقوه باید بی اندازه خلاق و سخت­کوش باشد، ولی بدون فرصتی برای بهره­ گیری با این ویژگی­ها، فعالیت­های کارآفرینی امکان اتفاق افتادن ندارند. تشخیص این واقعیت نشان داده است که در طول تاریخ تحقیقات کارآفرینی هرگاه گرایش به تمرکز روی کارآفرینان و رفتارشان در ایجاد بنگاه جدید بوده است، نقشی که فرصت­ها بازی کرده ­اند حیاتی بوده است.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

محققان جدیدا توجه­شان را از رویکردهایی که بر روی شناخت افرادی در جامعه، که ترجیح می دهند کار آفرین شوند به سمت درک پیوند میان افراد متهور و فرصت­های ارزشمند تغییر داده­اند. این تمرکز جدید نیازمند محققانی است که نقش فرصت­ها را در فرایند کارآفرینانه توضیح دهند(اسکاردت و شین، ۲۰۰۳)[۲۸].
با وجود ظهور فرصت بعنوان مفهوم مرکزی برای محققان کارآفرینی، توافق کمی میان تعریف و طبیعت فرصت­ها وجود دارد. دو دیدگاه اصلی در زمینه فرصت با جمله “یک مرد دانا بیشتر از آنکه فرصت پیدا کند آنها را می­سازد.” بخوبی نشان داده شده می­ شود. یکی بیان می­ کند که فرصت­ها کشف می شوند و دیگری بیان می کند که ساخته می­شوند. برخی از محققین فرصت­ها را بعنوان محصولی از فرایند خلاقی که تدریجی­تر است و شامل ترکیبی از ایده ها در طول زمان است می­بینند در حالی که برخی دیگر بر معرفی محصولات، خدمات و فرآیندهای نوآورانه تاکید می­ کنند(همان منبع).

ماهیت فرصت ها[۲۹]

وقتی کارآفرینان درباره‌ی فرصت صحبت می­ کنند، منظورشان از فرصت چیست؟ آیا آنها واقعاً در حال صحبت کردن در مورد “فرصت” هستند؟ چگونه تجارب کارآفرینان، مخصوصاً آن افرادی که در راه اندازی کسب و کارها درگیر بوده اند- توسط پژوهش­گرانی که این پدیده را مطالعه می­ کنند، مورد فهم و درک قرار خواهد گرفت(گارتنر و دیگران۲۰۰۳) [۳۰].
رشته کارآفرینی پیرامون مفهوم فرصت می­چرخد، محققان کارآفرینی می­بایست دقت کنند که اصطلاح فرصت تبدیل به یک اصطلاح catch-all (هزار بیشه – گوناگون) نشود و معنا و جوهره خود را از دست ندهد(همان منبع). به علاوه اصطلاح های متعددی انواع فرصت را توصیف می کنند. یا ایده­های مشابه مفهوم فرصت در ادبیات یافت می­ شود، مانند لحظه ی (“aha”آها)، یا (“eureka”من کشف کردم)( فیت، ۲۰۰۷)[۳۱].
منابعی که بلا استفاده هستند و یا از آنها در حد کافی استفاده نمی‌شود، مثل تکنولوژی‌ها و ظرفیت‌های جدید، می‌توانند امکاناتی را برای ایجاد و رساندن ارزشی جدید به دست مشتریان آینده فراهم نمایند با اینکه شکل دقیق آن ارزش جدید شاید نامعلوم باشد(همان منبع).
در طول تاریخ، حضور فرصت ها از نظر کارآفرینان منحصر به فردند و دو نگرش غالب به ساختن فرصت را در آن ها شکل می هد(آلوارز و بارنی،۲۰۰۷)[۳۲].اولین نگرش موقعیتی است که فرصت­ها کشف می شوند، در این حالت به فرصت­ها به عنوان یک واقعیت ملموس نگریسته می­ شود. فرصت­ها(به طور غیر معمول)وجود دارند و منتظر یافت شدن هستند. نگرش عمده­ی دیگر رویکرد خلق فرصت است – فعالیت ها و اقدامات وضع شده ای که در طول فرایند کارآفرینانه حادث می­ شود. برای مثال آردیچویلی و همکاران(۲۰۰۳)[۳۳]، مدعی شدند که فرصت­ها ساخته می­شوند، پیدا نمی­شوند. یک حالت وسط این است که بعضی از فرصت­ها کشف می­شوند و بعضی دیگر خلق می­شوند. انتظار ما این است که ادبیات به سمت این وضعیت در آینده نزدیک حرکت کند. ما معتقدیم که این وضعیت زمینه ساز سوالاتی برای محققان در بررسی اینکه چه زمانی و چگونه فرصت­ها کشف یا خلق می­شوند، می­باشد.
نقش مهم شومپیتر (۱۹۵۴) در توسعه ی فرصت­ها مربوط به ایده­ تخریب خلاق وی می­باشد، فرآیندی که در طول زمان فرصت های جدید کسب کار جانشین فرصت های موجود شود. بنابراین، برای فهم کامل از فرایند فرصت، اول می­بایست پویایی موقت فرصت­ها را فهمید. توصیف مفهوم فرصت مستلزم در نظر گرفتن دو مفهوم مرتبط است، و همچنین ایده­ ها تابع خلاقیت و یادگیری هستند؛ تنها اگر با دقت بررسی و توسعه داده شوند منجر به فرصت­های بالقوه می­شوند(دیمو،۲۰۰۷)[۳۴].
رویاهای کارآفرینانه اغلب متمرکز بر اهداف غیر اقتصادی، مانند دستیابی به استقلال ملی، بهبود جامعه، و بیانات خلاق هستند(ریندوا، باری، کتچن، ۲۰۰۹)[۳۵]در این موارد ابهام مربوط به توانایی یک رویا به طوریکه از نظر اقتصادی بادوام باشد است.
بحث اینکه ایده­ ها و رویاها پیش نیاز فرصت­های کارآفرینانه هستند سازگار با پیشنهاد کریزنر(۱۹۹۷)[۳۶] است، اینکه هوشیاری افراد منجر به فرصت­های شگفت­آوری می­ شود. این شگفت­آوری ذاتا فرصت نیستند بکله آنها از طریق ارزشیابی فرآیندها مانند ارزیابی ریسک و عدم اطمینان تبدیل به فرصت می­شوند.
فرض بر آن است که نتایج همیشه قبل از بهره برداری از فرصت معلوم نیست؛ اما ممکن است به طور درون‌زا در طی زمان شکل بگیرد. بر این اساس تعریف فرصت کارآفرینانه به صورت زیر ارائه می شود:
یک فرصت کارآفرینانه شامل مجموعه ایده‌ها، باورها و اقداماتی است که به توانا کردن برای تولید کالاها و خدمات آینده منجر می شود که در حال حاضر بازاری برای آنها وجود ندارد(ونکارترمن،۱۹۹۷) [۳۷].
آنچه که در این مفهوم منحصر به فرد است، آن است که محور این فرایند، یک فرد کارآفرین است که مجموعه متغیرهای غیر قابل اندازه گیری را به پیش می راند تا به آرمان و چشم انداز خود برسد(همان منبع) .
بارینگر و ایرلند فرصت را مجموعه مساعد و مطلوب از شرایط که نیازی را برای یک محصول، خدمت یا کسب و کار جدید ایجاد می‌کند، تعریف می‌نمایند و ایده را یک فکر، تصور یا اندیشه می‌دانند(بارینگر و آیرلند،۲۰۰۶).[۳۸] در شکل زیر می‌توانیم چهار معیار ضروری یک فرصت را که توسط بارینگر و ایرلند مطرح شده‌اند ببینیم:
شکل ‏۲‑۱: چهار معیار ضروری فرصت؛ بارینگر و آیرلند،۲۰۰۶
یک ایده ممکن است معیارهای تعریف شده (جذاب بودن ، بادوام بودن ، به هنگام بودن ، و خلق ارزش جدید برای مشتری) برای یک فرصت را داشته باشد یا نداشته باشد. این نکته بسیار حیاتی و مهم است، زیرا بسیاری از کسب و کارهای کارآفرینانه شکست می­خورند، نه به این دلیل که کارآفرینانی که آنها را راه‌اندازی کرده‌اند سخت کار نمی‌کرده‌اند، بلکه بیشتر به این دلیل است که فرصت درست و واقعی برای راه‌اندازی آن کسب و کار وجود نداشته است. قبل از هیجان زده شدن درباره یک ایده، درک اینکه آیا این ایده واقعاً نیازی را پاسخ می‌دهد و معیارهای یک فرصت را دارد، بسیار حائز اهمیت است(همان منبع).
بنابراین باید در نظر داشته باشیم، هر فردی ممکن است در روز صدها ایده داشته باشد، اما در دنیای کسب و کار باید فرصتی برای آن ایده‌ها وجود داشته باشد که بتوان آنها را به کسب و کار یا یک ارزش اقتصادی تبدیل کرد. در واقع کار زیادی باید انجام شود تا یک ایده به یک کسب و کار تبدیل شود(همان منبع).
ماهیت فرصت با توجه به مقایسه‌ی کشف تصادفی و جستجوی اصولی
بخش بزرگی از ادبیات گذشته در کارآفرینی بطور مفهومی فرض کرده است که شناسایی فرصت توسط یک جستجوی اصولی در فرصت­های در دسترس انجام یافته است. در سال­های اخیر، برخی محققین چالش‌هایی را با این رویکرد دارند، و بحث بر این است که افراد فرصت‌ها را جستجو نمی‌کنند؛ بلکه آنچه اتفاق می‌افتد شناسایی ارزش اطلاعات جدید است که آنها بطور اتفاقی بدست می‌آورند. کرزنر توضیح می‌دهد که آنچه که کشف (در ارتباط با فرصت‌های سودی که پیش از این ناشناخته بودند) را از جستجوی موفق (در ارتباط با تولید سنجیده اطلاعاتی که یک نفر می‌دانسته و دیگری کمبود آن را داشته) متمایز می‌سازد، آن است که اولی (برخلاف دومی) با این درک همراه است که یک نفر چیزی را تحت نظر داشته که در حقیقت به آسانی در دسترس بوده است(کرزنر،۱۹۹۷)[۳۹]. کولر گزارش داده است که کارآفرینان به دنبال فرصت برای بنگاه‌هایشان نبوده‌اند، بلکه آنها را تشخیص داده‌اند(کولر،۱۹۸۸)[۴۰]. تیچ و همکارانش دریافتند که بنگاه­هایی که “بطور اتفاقی” تأسیس می‌شوند، ایده‌های ونچر را کشف می‌کنند و به نقطه سر به سر سریع­تر از آنکه بنگاه‌هایشان بیشتر جستجوهای رسمی را تجربه کرده باشند می‌رسند(تیچ و همکاران۱۹۸۹)[۴۱].
وقتی کارآفرین در حالتی است که ما آن را “جستجوی انفعالی” می‌نامیم، کشف “اتفاقی” ممکن است نتیجه شدت هوشیاری کارآفرینانه باشد. در این حالت، کارآفرین پذیرنده بوده و به فکر درگیر نشدن در فرایند جستجوی اصولی و رسمی می­باشد. یکی ممکن است فرض کند که در حالت “جستجوی انفعالی”، کارآفرین با بالاترین هوشیاری کارآفرینانه همانند کسانی با پایین‌ترین هوشیاری کارآفرینانه در بدست آوردن تجربه یک کشف “اتفاقی” یک فرصت مشابه می­باشد. بنابراین، می­توانیم نتیجه بگیریم که هوشیاری کارآفرینانه بیشتر از جستجو، دارای اهمیت است(آردیچویلی­و همکاران،۲۰۰۳)[۴۲].
ماهیت فرصت با توجه به شبکه های اجتماعی
هیلز و همکارانش مشخص نمودند که شبکه‌های کارآفرینی در تشخیص فرصت مهم می‌باشند(هیلز و همکاران،۱۹۹۷) [۴۳].آنها پایه استدلالشان را بر مقاله کلاسیک گرانووتر۱۹۷۳ [۴۴]در اتکا به پیوندهای ضعیف قرار دادند، به طوری­ که استدلال می‌نمایند پیوندهای ضعیف (شامل آشنایی غیرجدی ) “پل­هائی” به منابع اطلاعاتی است که بطور غیر ضرور درون یک شبکه انحصاری با پیوند قوی (شامل دوستان و اقوام) را در بر گرفته است(هیلز و همکاران،۱۹۹۷)[۴۵]. گرانووتر بحث می کند که آشنایی غیرجدی بیشتر شبیه تهیه اطلاعات منحصر بفرد از دوستان نزدیک می­باشد، زیرا بیشتر افراد دارای پیوندهای ضعیف هستند تا قوی(گرانووتر۱۹۷۳ )[۴۶] . یک آزمون از این فرضیه ها در یک مطالعه میدانی، به هیلز و همکارانش اجازه داد ادعا نمایند که “کارآفرینانی که دارای شبکه‌های توسعه یافته هستند، فرصت‌های به مراتب بیشتری را شناسایی می‌نمایند”، نسبت به آنچه که کارآفرینان تنها، قادر به شناسایی آن هستند. همچنین هیلز و همکارانش این فرض را در نظر گرفتند که کیفیت تماس‌های شبکه می ­تواند بر دیگر ویژگی‌ها مثل هوشیاری و خلاقیت تاثیرگذار باشد(هیلز و همکاران۱۹۹۷)[۴۷].
دکانینگ پیشنهاد یک چهارچوب اجتماعی- شناختی از تشخیص فرصت را داد. چهارچوب او نشان می‌دهد که کارآفرینان فرصت‌ها را توسط پیگیری سه فعالیت شناختی (جمع آوری اطلاعات، فکر کردن در خلال حرف زدن، و ارزیابی منابع) از تعامل فعال با یک شبکه گسترده از افراد استنتاج می‌نمایند. این شبکه شامل حلقه داخلی کارآفرین (مجموعه ای از افرادی که کارآفرین با آنها دارای ارتباطات دراز مدت و باثبات بوده و آنها شریک بنگاه نمی‌باشند)، “مجموعه عمل” ( افرادی که توسط کارآفرین برای فراهم کردن منابع جهت فرصت استخدام شده‌اند)، شرکاء (اعضای تیم راه انداز)، و یک شبکه از پیوندهای ضعیف (شبکه‌ای در جمع آوری اطلاعات عمومی که ممکن است در شناسایی یک فرصت راهنما بوده یا در پاسخگویی به سئوالات عمومی استفاده می­ شود)(د کونینگ،۱۹۹۹)[۴۸].
ماهیت فرصت با توجه به نوع فرصت
فرایند آشکارسازی و بسط فرصت ممکن است در بین چهار نوع فرصت تعریف شده در قالب ماتریس شکل زیر با هم فرق داشته باشند. این ماتریس برگرفته از ادبیات خلاقیت گتزلز، بین فرصت‌ها بر اساس منشاء و درجه توسعه آنها تفاوت قائل است(گتزلس،۱۹۶۲)[۴۹] . ممکن است نیازهای بازار یا ارزش جستجو شده تعریف شده (شناخته شده) یا تعریف نشده (ناشناخته) باشند. ممکن است قابلیت خلق ارزش روشن و تعریف شده و یا تعریف نشده و غیر واضح باشد(آردیچویلی و همکاران۲۰۰۳).[۵۰]
شکل ‏۲‑۲:انواع فرصت؛ آردیچولی و همکاران، ۲۰۰۳
قابلیت خلق ارزش تعریف شده شامل خصوصیات کلی هوشی و منابع انسانی، مالی و یا فیزیکی می شود (به عنوان مثال خصوصیات عمومی یک محصول یا خدمت). در این ماتریس، نیازهای بازار ممکن است بیانگر مشکلات و قابلیت خلق ارزش بیانگر جواب ها و راه حل ها باشند(همان منبع).
در سلول بالا سمت چپ جایی که نیازهای بازار مشخص نشده و قابلیت خلق ارزش نیز تعریف نشده است (مشکلات و راه حل­ها هر دو ناشناخته)؛ ممکن است بیانگر نوعی از خلاقیت باشد که ما آن را با هنرمندان، رؤیاپردازها، بعضی از طراحان و مخترعین مرتبط می­دانیم که علاقه­مند به استفاده از دانش انحصاری خود در جهت‌های جدید بوده و یا علاقه به فشار بر دانش و تکنولوژی برای عبور از محدودیت های فعلی­اش دارند(همان منبع).
سلول بالایی سمت راست؛ جایی که نیازهای بازار تعریف شده می­باشد اما قابلیت خلق ارزش تشریح نشده (مشکلات شناخته شده هستند اما راه حل­ها ناشناخته می‌باشند)؛ وضعیتی را توصیف می‌کند که در آن حل مسأله ساختار یافته اتفاق می­افتد. هدف از بسط یا آشکارسازی فرصت در این وضعیت معمولاً طراحی یک محصول/خدمت مشخص برای پاسخ به یک نیاز معین و مشخص در بازار می‌باشد(همان منبع).
سلول پایین سمت چپ؛ جایی که نیازهای بازار تعریف نشده می‌باشد، اما قابلیت و توانایی روشن و تعریف شده می‌باشد (مشکلات ناشناخته هستند اما راه حل ها قابل دسترسی)؛ در بر گیرنده آن چیزی است که ما آن را معمولاً چالش‌های “انتقال تکنولوژی” تعریف می‌کنیم، مثل قابلیت جستجو برای یک کاربرد جدید و ظرفیت بیکار و بلا استفاده. توسعه‌ی فرصت در اینجا تأکید بیشتری بر جستجوی کاربردها نسبت به توسعه‌ی محصول/خدمت دارد(همان منبع). در سلول پایین سمت راست؛ جایی که نیازهای بازار تعریف شده و قابلیت خلق ارزش نیز روشن و واضح می‌باشد (مشکلات و راه حل ها هر دو شناخته شده هستند)؛ بسط و توسعه‌ی فرصت شامل ترکیب منابع و نیازها برای ایجاد یک کسب و کار که بتواند خلق ارزش کرده وگسترش یابد(همان منبع) .
می‌توان استدلال کرد که این ماتریس دوره تکاملی از وضعیتی که در آن هر دو، هم مشکل و هم جواب‌ها ناشناخته هستند (سمت چپ بالا) تا حالتی که در آن یا مشکلات و یا جواب­ها و راه­حل­ها (اما نه هر دو) شناخته شده هستند (بالا سمت راست و پایین سمت چپ) تا حالتی که درآن هر دو هم مشکلات و هم راه حل ها شناخته شده هستند (پایین چپ) را توصیف می‌کند. می‌توانیم فرض کنیم که احتمال موفقیت کسب و کارهایی که در سلول‌هایی که یکی از مشکلات و یا راه حل­ها، یا هر دو ناشناخته هستند شکل می­گیرند، نسبت به آنهایی که در قسمت هایی­ شکل می­گیرند که هم مشکلات و هم راه حل‌ها شناخته شده هستند، کمتر است(همان منبع).
ایجاد یک کسب و کار موفق، از یک فرایند توسعه‌ی فرصت موفق حاصل می‌شود که شامل تشخیص یک فرصت، ارزیابی آن و توسعه‌ی آن می‌باشد. فرایند توسعه، گردشی و تکرار شونده می‌باشد: یک کارآفرین ارزیابی‌های متعددی را در مراحل مختلف رشد و توسعه انجام می‌دهد، این ارزیابی‌ها می‌توانند به تشخیص فرصت‌های دیگر و یا تعدیل نگاه اولیه منجر شوند. مدلی که بیانگر واحدهای تئوری مطرح شده و ابعاد اصولی آنهاست، در شکل زیر آمده است. فرایند هسته‌ای به تصویر کشیده شده در این شکل، وقتی شروع می‌شود که کارآفرین در سطح آستانه‌ی هوشیاری کارآفرینانه‌ی فوق الذکر قرار داشته باشد. سطح هوشیاری کارآفرینانه وقتی عوامل مختلف تطابق بیابند افزایش می­یابد؛ عواملی مانند: ویژگی‌های شخصیتی معین، تجارب و دانش مرتبط قبلی و شبکه‌های اجتماعی. ویژگی‌های شخصیتی مانند خلاقیت و خوش‌بینی همانند حوزه‌های دانش، عناصر حیاتی این هوشیاری هستند. حوزه ۱ (علائق ویژه) و حوزه ۲ (دانش و تجربه در محصولی خاص و بازار مشتریان). ماهیت شبکه‌های اجتماعی (در بر گیرنده پیوندهای ضعیف، مجموعه‌ی عمل، شراکتها و چرخه داخلی) نیز توصیف کننده سطح هوشیاری کارآفرینانه می‌باشد. نهایتاً نوع فرصت نقش مهمی را در شکل دادن به این فرایند هسته‌ای ایفا می‌کند(همان منبع).
دانش پیشین
قلمرویک(علاقه ­مندی خاص)
قلمرو دو (دانش صنعت)
دانش بازار
دانش مشکلات مشتریان
دانش نحوه ی خدمت به مشتریان
شبکه های اجتماعی
ارتباطات صنعت
مجموعه ی عملکرد
شراکت
چرخه ی داخلی
ویژگی شخصیتی
خلاقیت

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:11:00 ق.ظ ]




۲-۹-۴- رویکرد چهارم: روش­های فازی
ویژگی­ها و عوامل زیادی وجود دارند که می­توانند وبگاه قانونی را از نوع تقلّبی آن متمایز کنند که از آن جمله می­توان خطاهای نگارشی و نشانی طولانی URL را نام برد. به وسیله­ مدلی که در (Aburrous et al., 2010a) براساس عملگرهای منطق فازی ارائه شده است، می­توان عوامل[۱۱۳] و نشانگر­های[۱۱۴] دام­گستری را به متغیرهای فازی تبدیل کرد و در نتیجه شش سنجه[۱۱۵] و معیار[۱۱۶] حمله­ی دام­گستری را با یک ساختار لایه­ای[۱۱۷] به دست آورد.
روش (Aburrous et al., 2008) آن است که نشانگر­های اصلی دام­گستری را با بهره گرفتن از متغیرهای زبانی بیان کند. در این مرحله توصیف­کننده­ های زبانی مانند «بالا»، «پایین» و «متوسط» به هر شاخص دام­گستری، نسبت داده می­شوند. تابع عضویت برای هر شاخص دام‌گستری طراحی می­ شود. در نهایت میزان ریسک دام­گستری وبگاه محاسبه می­ شود و مقادیر «کاملاً قانونی»، «قانونی»، «مشکوک»، « دام­گستری شده»، «حتماً دام­گستری شده»، به آن نسبت داده می­شوند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

روش پیشنهادی در(Aburrous et al., 2010b)، یک مدل هوشمند بر اساس الگوریتم­های داده ­کاوی دسته­بندی[۱۱۸] و انجمنی[۱۱۹] است. قواعد تولید شده از مدل دسته­بندی تجمعی[۱۲۰]، نشان‌دهنده‌ی رابطه‌ی بین ویژگی­های مهمی مانند URL، شناسه دامنه، امنیت و معیارهای رمزنگاری[۱۲۱] در نرخ تشخیص دام­گستری است. نتایج این تحقیق نشان می­دهد که استفاده از روش دسته­بندی تجمعی در مقایسه با الگوریتم­های سنتی دسته­بندی عملکرد بهتری دارد. الگوریتم‌های تجمعی، مهم­ترین ویژگی­ها و مشخصه­های وبگاه­های دام­گستری شده در بانکداری الکترونیکی و چگونگی ارتباط این مشخصه­ها با یکدیگر را شناسایی می‌کنند.
۲-۱۰- نتیجه ­گیری
در این فصل پس از مرور مفهوم بانکداری الکترونیکی، مزایا و چالش­های آن، زیرساخت­های مورد نیاز و امنیت بانکداری الکترونیکی را بررسی کردیم. پس از آن به شرح مفهوم دام­گستری و بخشی از مباحث مربوط به آن پرداختیم. همچنین روش­های قبلی ارائه شده برای تشخیص دام­گستری را دسته­بندی و مرور کردیم. استفاده از نظریه­ فازی برای تشخیص دام­گستری، تلاش می­ کند از مزایای روش­های قبلی بهره برده و ضمن افزایش دقت و صحت نتایج و از بین بردن افزونگی­ها، درصد بیشتری از وبگاه­های دام­گستری شده را تشخیص داده و از این­گونه حملات به نحو مطلوب­تری جلوگیری به عمل آورد، به همین دلیل در فصل بعد به بررسی مفاهیم اصلی نظریه­ مجموعه­های فازی و نظریه­ مجموعه­های ژولیده خواهیم پرداخت.
فصل سوم- نظریه­ مجموعه­های فازی و مجموعه­های ژولیده
سیستم فازی
۳-۱- مقدمه
مشخص کردن وبگاه­های دام­گستری­شده کاری پیچیده و در عین حال پویا است که عوامل و معیارهای فراوانی در آن مؤثر هستند. همچنین به دلیل عدم قطعیت و ابهام موجود در این تشخیص، مدل منطق فازی[۱۲۲] می ­تواند ابزار کارآمدی در ارزیابی و شناسایی وبگاه­های دام­گستری شده باشد چراکه روشی طبیعی برای کار کردن با عوامل کیفی را در اختیار ما قرار می­دهد.
در سامانه‌های عملی، اطلاعات مهم از دو منبع سرچشمه می‌گیرند: یکی افرادِ خبره که دانش و آگاهی­شان را درباره سامانه با زبان طبیعی تعریف می‌کنند. منبع دیگر اندازه گیری­ها و مدل‌های ریاضی هستند که از قواعد فیزیکی مشتق شده‌اند. لذا مسئله­ مهم، ترکیبِ این دو نوع از اطلاعات در طراحی سامانه‌ها است. در انجام این امر سؤالی کلیدی وجود دارد و آن اینکه چگونه می‌توان دانش بشری را در چارچوبی مشابه مدل‌های ریاضی فرمول­بندی کرد. به عبارتِ دیگر سؤال اساسی این است که چگونه می‌توان دانش بشری را به فرمولی ریاضی تبدیل کرد. اساساً آنچه سامانه‌های فازی انجام می‌دهد، همین تبدیل است.
نظریه­ مجموعه­های ژولیده نیز همچون فازی با مسائل شامل عدم قطعیت و ابهام سرو کار دارد. اصولاً مجموعه­ ژولیده، تقریبی از مفهومی مبهم[۱۲۳] به کمک یک زوج مفهوم صریح[۱۲۴] به نام «تقریب بالا»[۱۲۵] و «تقریب پایین»[۱۲۶] است. امروزه این نظریه در هوش مصنوعی، سامانه­های خبره، داده ­کاوی، علوم شناختی، یادگیری ماشین، کشف دانش و تشخیص الگو کاربردهای فراوانی دارد. در این فصل ابتدا با بررسی نظریه­ مجموعه‌های فازی به تعریف سامانه­ی فازی پرداخته و ویژگی­ها و مبانی ریاضی مورد نیاز در طراحی سامانه­ی فازی را بیان خواهیم کرد. سپس به طور اجمالی نظریه­ مجموعه­های ژولیده و ترکیب آن را با مجموعه­های فازی را شرح خواهیم داد.
۳-۲- نظریه‌ی مجموعه‌های فازی
محققانی که با مواد فیزیکی سر و کار دارند باید توجه خود را به استانداردهای بسیار دقیق، روشن و حتمی معطوف کنند. متر به عنوان استانداردی برای اندازه گیری پذیرفته شده است اما در شرایطی ممکن است ریزترین تقسیم بندی به‌کار برود ولی درآزمایشگاه به معیاری بازهم کوچکتر نیاز باشد. به عبارت دیگر به‌طور حتم و یقین در همه‌ی معیار‌های اندازه‌گیری ، بدون توجه به دقت و شفافیت، امکان خطا وجود دارد. دومین پدیده­ محدود کننده­ حتمیت[۱۲۷] مورد انتظار، کاربرد زبان محاوره­ای برای توصیف و انتقال دانش و آگاهی است. همه‌ ما تجربه‌ی سوء تفاهمات ناشی از بکارگیری واژه‌ها در غیر معنی اصلی خود در زندگی عادی و روزمره‌ی خویش را داریم. درک ما از مفهوم واژه‌ها با شالوده‌های فرهنگی و ارتباطات شخصی ما گره خورده است. بدین لحاظ،‌ اگر چه ممکن است در اصل معنی واژه‌ها تفاهم داشته و قادر به ارتباط نسبی و قابل قبول در اغلب موارد با همدیگر باشیم، لیکن توافق کامل و بدون ابهام در بسیاری از مواقع بسیار مشکل و بعید به نظر می‌رسد. به عبارت دیگر، زبان طبیعی و محاوره ای غالباً دارای مشخصه‌ی ابهام و عدم شفافیت است (Ross, 2004).
عسگر لطفی زاده در سال ۱۹۶۵ نظریه­ جدید مجموعه­های فازی را که از نظریه‌ی احتمالات متمایز بود ابداع کرد(Ross, 2004). زاده علاقه‌ی فراوانی به حل مسائل سامانه‌های پیچیده به روش مدل سازی داشت. تجربه‌های گوناگون علمی و عملی او گویای این واقعیت بود که روش‌های معمول ریاضی قادر به این طریق از مدل‌سازی نبودند.
به‌رغم مجموعه‌های کلاسیک با مرز‌های قطعی مجموعه‌های فازی دارای مرز‌های قطعی و شفافی نیستند. عنصر یاد شده ممکن است در یک مجموعه دارای درجه‌ی عضویتی بیشتر و یا کمتر از عناصر دیگر باشد. هر مجموعه‌ی فازی با تابع عضویت خاص خود قابل تعریف است و هر عضو در داخل آن با درجه‌ی عضویتی بین صفر تا یک مشخص می‌شود. در ابتدا، نظریه‌ی پیشنهادی مجموعه‌های فازی مورد استقبال زیاد قرار نگرفت. لیکن در دهه ۱۹۷۰ چندین اثر مهم و پایه ای توسط این پژوهشگران منتشر شد که توجه بسیاری از محققان را به خود جلب کرد. به‌عنوان نمونه نظریه‌ی بسیار مهم کنترل فازی و سپس کاربرد موفقیت آمیز آن در صنعت در این برهه از زمان ارائه شد. امروزه علاوه بر کاربرد‌های مهندسی، در دنیای تجارت، سرمایه، اقتصاد، جامعه شناسی و سایر زمینه‌های علمی بویژه سامانه‌های تصمیم‌یار از از نظریه‌ی فازی استفاده‌های فراوان می‌شود. کاربرد نظریه‌ی فازی همچنین در سامانه‌های خبره[۱۲۸]، سامانه‌های پایگاه داده و بازیابی اطلاعات[۱۲۹]، تشخیص الگو و خوشه‌بندی، سامانه‌های روباتیک[۱۳۰]، پردازش تصویر و سیگنال‌ها[۱۳۱]، بازشناسی صحبت[۱۳۲]، تجزیه و تحلیل ریسک[۱۳۳]، پزشکی، روانشناسی، شیمی، اکولوژی[۱۳۴] و اقتصاد به وفور یافت می‌شود (فسنقری، ۱۳۸۵).
با دقت در زندگی روزمرّه خواهیم دید که ارزش­گذاری گزاره‌ها در مغز انسان و نیز اکثر جملاتی را که در زبان گفتاری به‌کار می‌بریم ذاتاً فازی و مبهم هستند. از این‌رو به‌منظور شبیه سازی و به دست آوردن مدل ریاضی برای منطق زبانی، منطق فازی به ما اجازه می‌دهد به تابع عضویت مقداری بین صفر و یک را نسبت داده، ابهام را جایگزین قطعیت کنیم.
با دانستن اصول اولیه مربوط به منطق قطعی و مجموعه‌های قطعی، با تکیه بر اصول فازی، به تعریف منطق و مجموعه‌های فازی می‌پردازیم. به‌گونه ای که روابط و تعاریف مجموعه‌های فازی در حالت خاص باید همان روابط و تعاریف مجموعه‌های قطعی باشد.
اگر X مجموعه­ مرجعی باشد که هر عضو آن را با x نمایش دهیم مجموعه فازی A در X به‌صورت زوج‌های مرتب زیر بیان می‌شود:

(۳-۱)

تابع عضویت و یا درجه‌ی عضویت است که مقدار عددی آن، میزان تعلق x به مجموعه‌ی فازی را نشان می‌دهد. برد این تابع، اعداد حقیقی غیر منفی است که در حالت معمولی به صورت فاصله‌ی بسته‌ی [۱و۰] در نظر گرفته می‌شود. بدیهی است در صورتی‌که برد این تابع تنها اعداد صفر و یک باشد همان مجموعه­ قطعی را خواهیم داشت.
در تمامی کاربردهای فازی به تعریف تابع عضویت نیاز داریم. لذا در ذیل به چند نمونه از توابع عضویت معروف اشاره شده است (تشنه لب و همکاران، ۱۳۸۹):
الف) تابع عضویت زنگوله‌ای (گوسی): تابع عضویت زنگوله‌ای برای دو حالت پیوسته و گسسته در شکل (۳-۱) نشان داده شده و معادله‌ی مربوط به حالت پیوسته در رابطه­ (۳-۲) تعریف شده است:

(۳-۲)

که در آن d پهنای زنگوله، عنصری از مجموعه‌ی مرجع و c مرکز محدوده‌ی عدد فازی است. برای حالت گسسته فرمول خاصی وجود ندارد و تنها پس از رسم نقاط مربوط به عدد فازی، شکلی مشابه با قسمت ب در شکل ۳-۱، به دست می‌آید.
الف) تابع عضویت زنگوله ای برای حالت پیوسته
ب) تابع عضویت زنگوله ای برای حالت گسسته

c
d
x

c
x
۱
۱
شکل ۳-۱ تابع عضویت زنگوله ای
ب) تابع عضویت مثلثی: تابع عضویت عدد مثلثی (شکل ۳-۲) با رابطه­ زیر تعریف می‌شود:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:10:00 ق.ظ ]




شکل۳-۷: فرایند ادغام ۷ بعدی

شکل۳-۸: روند کلی الگوریتم تکامل تفاضلی

۳-۳-۲-۴ پارامترهاى کنترلى
اندازه جمعیت را مى­توان در اندازه­هاى کوچک، متوسط و بزرگ انتخاب نمود، که اندازه متنوع جمعیت مى­تواند در اکتشاف و زمان همگرایى تأثیرپذیر باشد.
عمدتاً در فرایند بهینه­سازى و کارایى تکامل تفاضلى، متأثر از دو پارامتر کنترلى F ، ضریب مقیاس گذارى و CR احتمال ترکیب مى­باشد.
۳-۳-۲-۴-۱ اندازه جمعیت NP
همانطور که در معادله نشان داده شد اندازه جمعیت تأثیر مستقیمى روى توانایى اکتشاف الگوریتم­هاى DE دارد. هر چقدر تعداد این افراد بیشتر باشد، تعداد بردارهاى تفاضلى بیشترى موجود خواهد بود و همچنین تعداد جهت­هاى بیشترى اکتشاف خواهد شد. با این وجود، باید در نظر داشت که پیچیدگى محاسباتى هر نسل با اندازه جمعیت افزایش مى­یابد. مطالعات تجربى زیادى نتیجه گرفته شده است که ، که در آن D و NP به ترتیب تعداد ابعاد و اندازه جمعیت مى­باشند.
۳-۳-۲-۴-۲ ضریب مقیاس گذارى F
ضریب مقیاس گذارى F میزان زیاد شدن اختلاف تفاضل را کنترل مى­کند، هر چقدر میزان F کوچکتر باشد، اندازه گام جهش نیز کوچکتر خواهد بود و هرچقدر این میزان بزرگتر باشد، منجر به همگرایى دیرتر الگوریتم مى­شود. مقادیر بزرگ F اکتشاف را ساده تر مى­سازد، اما ممکن است باعث شود که الگوریتم از نقطه بهینه مناسب فاصله بگیرد. مقدار F باید آنقدر کوچک باشد که به تفاضل­ها اجازه اکتشاف دره­هاى تنگ را بدهد و در ضمن آنقدر بزرگ باشد که تنوع جمعیت را حفظ کند و این خاصیت را از دست ندهد. نتایج تجربى نشان داده­اند که ارزش­هاى بزرگ براى هر دو فاکتور NP و F اغلب موجب همگرایى زودرس مى­گردد و اینکه عموماً کارایى بهترى را فراهم مى­آورد.
۳-۳-۲-۴-۳ احتمال ترکیب
احتمال ترکیب CR ، تأثیر مستقیمى روى تنوع DE دارد. این پارامتر تعداد عناصر والد که تغییر خواهد کرد را کنترل مى­کند. هرچقدر میزان این احتمال بیشتر باشد، تغییرات بیشترى در نسل جدید معرفى مى­شود و به موجب آن تنوع جمعیت و همچنین اکتشاف افزایش مى­یابد. افزایش CR اغلب باعث افزایش سریع تر همگرائى مى­گردد. در حالى که کاهش آن، قدرت جستجو را اقزایش مى­دهد. اکثر پیاده­ ­سازى­هاى استراتژى­هاى DE پارامترهاى کنترلى را ثابت نگه مى­دارند. اگر چه نتایج تجربى نشان داده­اند که همگرایى DE نسبت به ارزش­هاى متفاوت این پارامترها غیر حساس است. کارایى با یافتن بهترین مقدار براى این پارامترهاى کنترلى در هر مسئله مشخص مى­تواند بهبود یابد. یافتن مقادیر پارامترهاى کنترلى بهینه یک عمل زمان بر مى­باشد و به همین دلیل استراتژی­هاى DE خود تطبیق توسعه داده شده ­اند.[۳۶و۳۷]
۳-۳-۲-۵ استراتژى هاى متنوع DE
تغییرات متعددى روى DE پایه اعمال شده­است [۳۶و۳۷و۳۸]. استراتژى­هاى متفاوت DE در روشى که بردار هدف انتخاب شده است، تعداد بردارهاى تفاضلى استفاده شده و روشى که نقاط برش تعیین مى­شوند، فرق مى­کنند. به منظور دسته بندى این تغییرات یک نشانه­گذارى عمومى در DE با نام DE/x/y/z پذیرفته شده­ است. در این نماد x بردارى را مشخص مى کند که باید جهش یابد که فعلاً مى­تواند “rand ” ( یک بردار جمعیت انتخاب شده تصادفى ) یا “‘best” (بردارى با کمترین هزینه از جمعیت فعلى ) باشد. y تعداد بردارهاى تفاضلى استفاده شده و z روش ادغام را نشان مى­دهد که نوع فعلى “bin” مى­باشد. استراتژى DE که در بخش قبل شرح داده شد، DE/rand/1/bin مى­باشد.
۳-۳-۲-۵-۱ ۲/DE/rand
در این استراتژى بیش تر از یک بردار تفاضلى استفاده شده است. در نتیجه بردار هدف به صورت زیر محاسبه مى­گردد:

(۳-۱۳)

۳-۳-۲-۵-۲ ۱/DE/best
در این استراتژى بردار هدف به صورت بهترین فرد در جمعیت فعلى انتخاب مى­شود. در این مورد بردار هدف به صورت زیر محاسبه مى­گردد:

(۳-۱۴)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:10:00 ق.ظ ]