یکی دیگر از مهمترین منافع مدیریت استراتژیک این است که موجب تفاهم و تعهد هر چه بیشتر مدیران و کارکنان می‌شود. همچنین موجب فرصتی می‌شود تا به کارکنان تفویض اختیار شود. تفویض اختیار عملی است که به وسیله آن کارکنان تشویق و ترغیب می‌شوند در فرایندهای تصمیم‌گیری مشارکت کنند، خلاقیت، نوآوری و خیال پردازی را تمرین نمایند و بدین گونه اثر بخشی آنها افزایش خواهد یافت (دیوید، ۱۹۹۹، ص۴۷).
۲-۷ الگوی مدیریت استراتژیک
می توان با بهره گرفتن از یک الگو، فرایند مدیریت استراتژیک را به بهترین شکل ممکن مورد مطالعه قرار داد و آن را به کاربرد. چهارچوب ارائه شده در شکل یک، الگوی جامع از فرایند مدیریت استراتژیک است که بسیار متداول و قابل قبول است. از نظر منطقی، نقطه آغاز مبحث درباره مدیریت استراتژیک این است که کار با تعیین مأموریت، اهداف بلند مدت و استراتژی های کنونی سازمان آغاز شود، زیرا وضع یا شرایط کنونی یک شرکت می تواند بیانگر استراتژی های مشخص و معین باشد. با کمک الگوی شکل۲-۲ می توان فرایند مدیریت را مورد بررسی قرار داده و آن را در عمل بکار گرفت.
این مدل فرایند مدیریت استراتژیک باید دو ویژگی تکرار و بازخور را در خود داشته باشد. به علاوه، فعالیت های موجود در مدل، همگی در هر فرایند مدیریت استراتژیک، کاربردی و استفاده شدنی و مفید هستند. اما این مدل، مدل خطی است و در آن، هر مرحله پس از مرحله قبلی، شروع می شود و کاملاً تحت تاثیر توالی رویدادهای پیشین است (آرمسترانگ، ۲۰۰۶).
بررسی عوامل خارجی
بیانیه ماموریت
محاسبه و ارزیابی عملکرد
تخصیص منابع
تعیین سیاستها
تعیین اهداف
تدوین، ارزیابی و انتخاب استراتژی ها
بررسی عوامل داخلی
تدوین استراتژی اجرای استراتژی ارزیابی استراتژی
شکل(۲-۲) الگوی فرایند مدیریت استراتژیک
۲-۸ فرایند مدیریت استراتژیک
فرایند مدیریت استراتژیک در برگیرنده سه مرحله می شود: تدوین استراتژی ها، اجرای استراتژی ها و ارزیابی استراتژی ها. مقصود از تدوین استراتژی این است که ماموریت شرکت تعیین شود، شناسایی عواملی که در محیط خارجی، سازمان را تهدید می کنند یا فرصت هایی را به وجود می آورند، شناسایی نقاط قوت و ضعف داخلی سازمان، تعیین هدفهای بلند مدت، در نظر گرفتن استراتژی های گوناگون و انتخاب استراتژی های خاص جهت ادامه فعالیت.
اجرای استراتژی ها ایجاب می کند که سازمان هدف های سالانه در نظر بگیرد، سیاست ها را تعیین کند، در کارکنان انگیزه ایجاد نماید و منابع را به گونه ای تخصیص دهد که استراتژی های تدوین شده به اجرا درآید.
در مدیریت استراتژیک ارزیابی استراتژی ها آخرین مرحله به حساب می آید. مدیران نیاز شدید دارند که بدانند استراتژی های خاص و مورد نظر آنان در چه زمانی کارساز واقع نمی شود؛اصولاً ارزیابی استراتژی ها بدین معنی است که باید در این مورد اطلاعاتی را گردآوری کرد(دیوید، ۱۹۹۹).
فرایند مدیریت استراتژیک بشرح زیر می باشد:
مرحله اول شناسایی ماموریت فعلی سازمان، اهداف و استراتژی رسالت: دلیل وجود شرکت، آنچه که ما انجام می دهیم، و جایی که ما در حال حاضر قرار داریم.
مرحله دوم انجام تجزیه و تحلیل محیط خارجی اسکن های زیست محیطی از محیط های خاص و عمومی، تمرکز بر شناسایی فرصت ها و تهدید ها.
مرحله سوم انجام تجزیه و تحلیل محیط داخلی شامل ارزیابی منابع سازمانی، قابلیت ها، فعالیت ها و فرهنگ. نقاط قوت شامل صلاحیتهای اصلی که ایجاد ارزش برای مشتری می کند و موجب تقویت موقعیت رقابتی شرکت می گردد. نقاط ضعف شامل هر قسمت ضعیف است که می تواند شرکت را در یک نقطه ضعف رقابتی قرار دهد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

از ترکیب مراحل دوم و سوم ماتریس سواتSWOT جهت تجزیه و تحلیل نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدها تشکیل می گردد.
مرحله چهارم تدوین استراتژی توسعه و ارزیابی گزینه های استراتژیک و انتخاب استراتژی مناسب برای تمام سطوح در سازمان است که موجب در نظر گرفتن نقاط قوت سازمانی به فرصت های زیست محیطی و نقاط ضعف در برابر تهدید ها می شود.
مرحله پنجم پیاده سازی واجرای استراتژی است.
مرحله ششم ارزیابی نتایج می باشد. استراتژی تا چه حد مؤثر بوده است؟ چه تغییراتی نیاز می باشد؟ (حطاب[۲۸]، ۲۰۰۱).
۲-۹ تدوین استراتژی
تدوین استراتژی شرکت را می توان به عنوان فرایند ایجاد سمت و سو یا راستای حرکت تعریف کرد، لیکن اغلب آن را به عنوان امری منطقی و اقدامی گام به گام توصیف کرده اند که نتیجه اش، بیانیه ای مکتوب و رسمی است که راهنمای مشخص و دقیق برای رسیدن به اهداف بلندمدت سازمان به شمار می آید. مقصود از تدوین استراتژی، تهیه چارچوبی تحلیلی برای فرایند تصمیم گیری استراتژیک و مرجعی برای نظارت بر نحوه اجرای استراتژی است(آرمسترانگ، ۲۰۰۶).
سازمان ها به منظور دستیابی به موقعیتی خوشایند تر اقدام به تدوین استراتژی می نمایند. طی سالیان متمادی مفاهیم و فنون زیادی در مورد چگونگی دستیابی سازمان ها به یک استراتژی مناسب پیشنهاد شده است. برخی از این مفاهیم و فنون بر تطبیق منابع یک سازمان و مهارت های آن با فرصت ها و مخاطراتی که به وسیله محیط خارجی آن ها به وجود می آید تمرکز دارند(پورتر، بازل و برادلی). برخی از این مفاهیم و فنون دیگر بر منابع و قابلیت سازمان به عنوان سائقه های مزیت رقابتی تاکید می کنند(گرانت[۲۹]، ۱۹۹۱).
تدوین استراتژی، عبارت است از طراحی طرح های بلندمدت برای مدیریت موثر فرصت ها و تهدیدهای محیطی و بررسی نقاط قوت و نقاط ضعف شرکت. تدوین استراتژی شامل تعریف ماموریت سازمان، تعیین اهداف قابل تحصیل، طراحی استراتژی ها و تعیین رهنمودهای مربوط به سیاست(هانگر و ویلن ۲۰۰۱، ص۲۲).
گام چهارم در فرایند برنامه ریزی استراتژیک، تدوین استراتژی است. در هر شرکت، برنامه ریزی استراتژیک فرمول بندی خاص خود در طول افق زمانی مربوطه را دارد. افق زمانی انتخاب شده برای برنامه ریزی استراتژیک بسته به ماهیت شرکت متفاوت خواهد بود، اما پنج سال یک افق زمانی معمول در سازمان های کسب و کار می باشد. هر واحد مربوط در طرح استراتژیک باید اقدام به بررسی خود و تجزیه و تحلیل دقیق از محیط برای محصول و بازار خاص آن نماید. هر قسمت باید در تجزیه و تحلیل محیط خارجی تلاش خود را برای کشف تحولات مهم اقتصادی، بازار و تغییرات فن آوری بکار گیرد. همچنین به عنوان بخشی از تجزیه و تحلیل محیط، رقبای فعلی و بالقوه را شناسایی نماید. علاوه بر این نسبت به تجزیه و تحلیل عوامل داخلی به منظور شناسایی مشکلات و موفقیت ها در گذشته و در حال، به منظور تشخیص موانع راهبردیاقدام نماید. این تجزیه و تحلیل ها باید در مجموعه ای از برنامه های استراتژیک توصیه گردند. برخی از این توصیه ها ممکن است مربوط به استراتژی های قیمت گذاری محصول شامل استراتژی بازاریابی، برنامه های کاهش هزینه برای محصول موجود و ورود به بازارهای جدید باشد(کالمان و ریچارد، ۱۹۷۳).
تدوین استراتژی فرایندی است جهت تهیه برنامه های بلندمدت برای مدیریت کارامد، که فرصت ها، وضعیت ها، تهدیدات محیطی را در چهارچوب نقاط قوت و ضعف سازمان مدنظر قرار می دهد. فرایند تدوین شامل: ماموریت سازمان، تعیین اهداف قابل حصول، اجرا نمودن استراتژی و تعیین راه و روش ها می باشد(ویلن و هانگر، ۱۹۹۰).
در این مرحله باید مجموعه استراتژی های قابل استفاده را لیست کرده و سپس با بهره گرفتن از مدلهای مختلفی که در بحثهای مدیریت استراتژیک آمده است و با توجه به نتایج بدست آمده از تحلیل وضعیت، استراتژی برتر را انتخاب کنیم. در این مرحله مشارکت مدیران میانی و حتی مدیران رده پایین جهت افزایش انگیزش اهمیت زیادی دارد. در این مرحله برنامه ریزی با به کار گرفتن یک یا چند معیار مانند میزان عملی بودن، مفید بودن، قدرت حل مشکلات، هم راستایی با خط مشی ها، تطبیق امکانات سازمان و… می تواند به ارزیابی استراتژی ها پرداخته و استراتژی جدید را بر این اساس انتخاب کند(الوانی، ۱۳۸۶).
در حقیقت تدوین استراتژی مربوط به یک نقطه زمانی معین نیست، بلکه به تدریج شکل می گیرند و تغییر می یابند و در طی زمان بطور نسبی تعدیل شده و توسعه م ییابند و گام به گام اجرا می شوند.
در این مرحله ماموریت سازمان/ شرکت تعیین شده، عوامل خارجی و داخلی بررسی می شوند تا فرصت ها، تهدیدها، قوت ها و ضعف ها مشخص شوند و براساس آنها اهداف و استراتژی های سازمان در سطوح مختلف تعیین شوند.
۲-۹-۱ مدل های تدوین استراتژی
از ارائه ی مدل هاروارد[۳۰] تا مدل های هانگر و دیوید، که چکیده ی آن در جدول۲-۱ آمده است، یک سیر تکاملی در عرصه ی مدیریت استراتژیک به چشم می خورد و به نظر می رسد که مدل ها از شکل ساده و یک بعدی، به سمت پیچیدگی و چندبعدی گام برداشته و اجرایی تر شده اند. با وجود تفاوت های ظاهری، بیشتر این مدل ها، روی دو بعد داخلی و خارجی سازمان ها در تدوین استراتژی تأکید داشته اند و لذا تقریباً همه ی مدل ها به نقاط قوت و ضعف داخلی و نیز فرصت ها و تهدیدها توجه داشته اند. در همه ی مدل های تدوین استراتژی، این پیام اساسی وجود دارد که سازمان ها برای ماندن در میدان رقابت، و برخورداری از سهم بیش تر، باید هم وضعیت موجود خود را بشناسند و هم موقعیت خود را در مقایسه با توان، سهم و وضعیت رقبا بسنجند و دریابند که استراتژی چیزی نیست جز تعیین موقعیت و جایگاه یک سازمان در مقایسه با نیروهای رقیب(اعرابی و هدایتی، ۱۳۸۸).
جدول(۲-۱) مدل های تدوین استراتژی (اعرابی و هدایتی، ۱۳۸۸)

عنوان مدل

بنیان گذاران

عناصر اصلی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...