فایل شماره 6712 |
وجود نظام آموزشی متمرکز که برای تمام کشور، یک برنامه، یک کتاب درسی و یک نظام ارزشیابی در نظر گرفته میشود، مسائل آموزشی فراوان را مطرح کرده، از آن جمله افزایش بیش از حد نقش کتابدرسی در ایران است؛
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
نامناسب بودن شرایط آموزشی مثل پر جمعیت بودن کلاسها، کمبود و حتی در بعضی موراد فقدان وسایل کارگاهی و آزمایشگاهی استفاده بیشتر از کتاب را تشدید میکند.
عدم مهارت کافی معلمان در شناخت هدفهای آموزشی و کاربرد شیوه های مناسب تدریس، باعث اتکاء بیشتر آنها، به کتاب میشود؛
نوع شیوه ارزشیابی، اغلب سؤالهای امتحانی و آزمونها نیازهای یادگیری را در حد به خاطر سپردن و فهم و درک معلومات کتاب محدود میسازند(فرنودیان،۱۳۶۸).
به هر حال مجموع این نارساییها دست به دست هم داده باعث گردیده همه برنامهها و هدفهای آموزشی منحصر به آموختن محتوای درسی گردد و هر گونه صحبتی از تغییر نظام آموزشی و هر گونه تلاشی در جهت اصلاح کیفیت آموزش و پروش در تغییر کتابهای درسی پنداشته شده و کمتر متوجه عواملی مهمی چون اصلاح تربیت معلم – اجرای شیوه های نوین تدریس – توسعه فضاهای آموزشی و تدارک تجهیزات لازم و اصلاح نظام ارزشیابی میشود. از طرف دیگر نیز به آسانی نمیتوان نقش و اهمیت کتاب را از نظر دور داشت به همین علت صرف وقت نیروهای متخصص در بررسی و تحلیل کتاب های درسی میتواند راه گشای حل بسیاری از مشکلات جاری آموزشی باشد(کیامنش،۱۳۷۳).
آشنایی با اصول تجزیه و تحلیل کتابهای درسی هم به تنظیم و ابداع شیوه های مناسب تدریس کمک مینماید. هم این توانایی را به معلمان میدهد که نقد علمی بهتری از کتب درسی نموده و همواره مسئولان آموزشی را یاری نمایند. برای رسیدن به چنین هدفی، مؤلفان و برنامهریزان کتب درسی می بایست به اصول یاددهی – یادگیری از یک طرف و اصول و مبانی تنظیم محتوا از طرف دیگر توجه کرده و مواد و محتوای مطلوب را انتخاب و به شیوه مناسب به دانشآموزان ارائه دهند. به منظور تعیین میزان مناسب بودن محتوای درسی تعیین شده برای دانشآموزان باید محتوا مورد ارزشیابی قرار گیرد(کیامنش،۱۳۷۳).
ارزشیابی صحیح از محتوای کتبدرسی با توجه به سایر عوامل موثر در کارآیی آموزشی، امکان قضاوت و تصمیمگیری در مورد مطلوب بودن محتوا را فراهم میسازد. بنابراین ضرورت توجه به ارزشیابی و تحلیل محتوای کتابهای درسی در نظام فعلی کشور و اطلاع از نظرات و دیدگاه های دبیران و کارکرد دانش آموزان و مقایسه روش های تحلیل محتوا اجتناب ناپذیر بوده و افزایش کیفیت مطالب، محتوا و ارتقاء سطح یادگیری فراگیران ارتباط مستقیمی به چنین بررسیهایی دارد. امروزه اهمیت کتاب های درسی به عنوان یک عنصر اساسی در برنامه های درسی و وسیله ای که در صورت جذاب بودن امکان یادگیری را افزایش می دهد، آشکارتر شده است. اما در این راستا توجه متعادل به عواملی چون نژادهای مختلف، اقلیتها، جنسیت (تصاویر دختر و پسر) مشاغل، حرف و طبقات اجتماعی، موضوع جدال های زیادی شده و حساسیت های زیادی را برانگیخته است. حتی تصاویر بعضی کتابها که عواطفی از قبیل ترس و خشم، درگیری و تهاجم را به یک نژاد خاص نسبت دادهاند، مورد اعتراض واقع شده است. این معیارهای ویژه (بررسی فراوانی تبعیضهای جنسی و نژادی به کار رفته در متون و تصاویر کتابها) توجه بعضی از صاحب نظران را جلب کرده است (کیامنش،۱۳۷۳).
از طرفی بعد عقلانی محتوا در کتاب درسی در ارزشیابی محتوا، اهمیت اساسی دارد. برای مثال دروس مختلف کتاب علوم چه پیام ها و مفاهیم اساسی رامطرح می کنند؟ آیا این پیامها و مفاهیم اساسی معتبر و دارای ارزش عقلانی هستند؟ آیا این دروس بیشتر بر فرایند یا محصول تاکید میکنند؟ آیا محتوای به لحاظ تربیتی هدایت کننده یا گمراه کننده است؟
اهداف درس علوم
قرار دادن رشته های عمومی علمی در یک سطح نسبتا ساده در برنامه تربیت عمومی لازم و ضروری است. آشنایی کلی به علوم در زمینه های بهداشتی، تشکیل خانواده، تربیت حرفهای و اجتماعی و به منظور بهتر زیستن کمک موثری میکند. عصر ما زمان ترقی سریع علمی است و علوم در کلیه شئون زندگی ما تاثیر دارند. مثلا آشنایی به قوانین بهداشتی، آشنایی به مبانی فیزیک در قسمت برق، گاز و غیره، آشنایی با مبانی علم شیمی و سایر رشتهای علمی در زندگی روزمره لازم و مفید است. خلاصه گنجانیدن علوم در برنامه تربیت عمومی برای نیل به هدفهای زیر مفید می باشد(شریعتمداری،۱۳۸۱).
درک حقایق و اصول علمی برای سازگار کردن وضع خود با محیط طبیعی، اجتماعی و فرهنگی؛
درک پدیده های طبیعی و اثر آنها در زندگی انسانی؛
ایجاد روح علمی در افراد و مبارزه با موهومات و خرافات معمول بین جامعه؛
ایجاد عادات صحیح و اجرای روش عملی در برخورد به مسائل زندگی؛
ایجاد روح علمی و علاقه به پژوهش و پژوهش در شاگردان؛
عادت دادن شاگردان به حل مسائل از طریق علمی؛
مطالعه و بررسی تاثیر علوم و تکنولوژی در کیله شئون زندگی انسان؛
مطالعه و بررسی حقایق علمی در زمینه های مختلف و فهم پدیده های طبیعی و اجتماعی از طریق علمی؛
ارزش سنجی و بررسی افکار و عقاید، عادات و تمایلات، آداب و رسوم ارزشها و سنتهای اجتماعی با توجه به اصول و موازین علمی؛
۱۰- استفاده از مطالعات علمی برای سازگار ساختن فرد به زندگی جمعی؛
۱۱- مبارزه با خرافات وموهومات(شریعتمداری،۱۳۸۱).
پس از بررسی چهار عنصر اصلی برنامه درسی به سه برنامه قصدشده، اجرا شده و آموخته شده پرداخته شده است تا ضمن بررسی ویژگیها، سایر عناصر برنامه درسی نیز مورد بررسی قرار بگیرد.
دیدگاه ها و نظرات مختلفی نسبت به برنامهدرسی قصدشده وجود دارد که به برخی از آنان اشاره میشود.
مربیان پیشرفتگرا، برنامه درسی را عبارت از تجربه های یادگیری آموخته شده توسط دانشآموزان قلمداد میکنند و تصمیمگیری برای دانشآموزان توسط دیگران را مردود میشمارند و یا دست کم برای آن اهمیت ثانوی قائل هستند(پاکسرشت،۱۳۸۴).
سنتگرایان برای اولین بار برنامه ریزی را به عنوان علم مطرح کردند. بوبیت و تایلر از آن جملهاند.آنان اصول و همان سلسله مراتب و مدیریت علمی را گرفتند و به برنامههای درسی منتقل کردند. تمرکز اصلی سنتگرایان بر مدارس است و علاقه کمتری به گسترش نظریه برنامهدرسی دارند. حدود هفتاد درصد برنامههای درسی دنیا بر دیدگاه سنتگرایان است.
تجربه گرایان مفهومی، مفاهیم علوماجتماعی را به کار گرفته و آنها را در برنامهدرسی به طور تجربی با هدف کنترل رفتار استقرار دادهاند. معروفترین آنها شوآب است.
بازنگران مفهومی، مفاهیم اساسی برنامههایدرسی را با شیوه های خاصی تحلیل کردهاند. بازنگران مفهومی، برنامهدرسی را برابر فرهنگ زنده جامعه میدانند و نه آنچه را که برنامهریزها توصیه میکنند (سیف،۱۳۸۶).
فعالیتهای یاددهی- یادگیری و معلم از دیدگاه برنامه قصدشده
در برنامه قصد شده ارزشیابی از پیشرفت تحصیلی دانشآموزان عبارت است از فرایند جمع آوری اطلاعات از آموختههای آنان و قضاوت در مورد حدود آن آموختهها تعریف میشود به عبارت دیگر معلم در فرایند ارزشیابی، اطلاعاتی جمعآوری میکند تا با تفسیر آنها تعیین کند که دانشآموز چه دانشی را فرا گرفته و چه تواناییهایی را کسب کرده است(امانی و همکاران،۱۳۸۶).
اما شیوه تدریس و فعالیتهای یاددهی- یادگیری از نوع نگاه معلم به برنامه درسی اثر میپذیرد و در مجموع فعالیت های زیر باید در فرایند یاددهی- یادگیری مورد توجه قرار گیرد:
– تعیین اهداف کلی و جزئی؛
– پیش بینی فعالیتهای مورد نیاز که به مهارت یادگیری مربوط میشود؛
– مرور کلی و سطحی بر کل فصل؛
– تدارک پیش سازماندهنده ذهنی قبل از شروع درس؛
– ایجاد وسعت دید شخصی برای معلم در رابطه با هر موضوع و بیان موضوعاتی فراتر از کتاب در صورت سئوال دانشآموز با تعبیه قسمتی تحت عنوان دانستنیهای بیشتر؛
– استفاده از روش عینی به ذهنی با انجام فعالیتها و رسیدن به مفهوم مورد نظر بعد از انجام فعالیت؛
– روش جزء به کل با انجام فعالیت جمعآوری اطلاعات متناسب با موضوع به صورت پژوهش محور؛
– تدریس به صورت پروژه در موارد ممکن؛
– استفاده از تدریس واگرا؛
– استفاده از روش الگوی کار و بحث گروهی؛
– آشنایی با الگوههای متفاوت مانند الگوههای دریافت نقش، پیش سازماندهنده، یادسپاری و دریافت مفهوم و…؛
– استفاده از تدابیری که بتوان به وسیله آنها لزوما به اهداف آموزشی رسید؛
– در استفاده از روش های مختلف به معلم آزادی لازم داده شود؛
– انجام ارزشیابی کتبی یا شفاهی در پایان هر فصل(مهرمحمدی،۱۳۸۴).
معلم در این برنامه یکی از ارکان مهم فرایند یادگیری است و مسئولیتهایی مانند سازماندهی و هدایت دانشآموزان هنگام تدریس، دادن نقش فعال به دانشآموزان در جریان آموزش، تلاش در جهت درونی ساختن آموختهها و قادر ساختن دانشآموزان در به کارگیری از آموختههای خویش در دنیای واقعی، تقویت نگرش مثبت نسبت به یادگیری، استفاده از شیوه های مناسب، نحوه تکلیف شب، استفاده از روش های مناسب ارزشیابی،کمک به دانشآموز در استفاده از فناوریها و ابزارها برای استفاده از وظایف مهم و کلیدی اوست (سلسبیلی،۱۳۸۲).
برنامهدرسی اجراشده و مبانی آن
اجرای برنامهدرسی مسیری است برای رسیدن به هدفهای مطلوب تربیتی و به عبارتی فرایندی است در طول زمان که از طریق آن افراد، رویدادها و منابع تعیین میکنند که آیا تغییر مورد نظر در عمل رخ میدهد یا خیر؟(فولن،۱۹۸۱ به نقل از مهرمحمدی،۱۳۸۴).
عوامل مؤثر در اجرا برنامه درسی:
۱- ویژگیهای مربوط به تغییرات درسی مورد نظر؛
۲- شرایط خاص حاکم بر منطقه آموزشی و آموزشگاه؛
۳- راهبردهای محلی مورد استفاده در سطوح آموزشی و آموزشگاه؛
۴- عوامل بیرونی مؤثر در امکان اجرا (خویی نژاد،۱۳۸۳).
شرایط لازم برای اجرا برنامه درسی:
۱- توزیع برنامه؛
۲- آموزش معلمان مجری در مورد کیفیت برنامه درسی، در احتمال اجرا و خوبی اجرای مؤثر آن؛
۳- معرفی برنامه به مرتبطین با برنامه؛
۴- هماهنگی با دفاتر ستادی؛
۵- عوامل خارجی؛
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1401-04-05] [ 11:40:00 ب.ظ ]
|