فایل شماره 5550 |
بنا بر این با استشهاد از قاعده «السنخیه دلیل الانضمام» مدعی می شویم که لازمه درک ولایت الهی حرکت راسخانه در مسیر ملایمات ولایت الهی یعنی پاس داشتن حدود الهی و پایمردی در اظهار کلیت دین و تشدید مراتب ایمان و تقوا در سطح فراگیر اجتماعی است.
-
-
- شواهد روایی دلالت کننده بر وجود اقتضائات برای ظهور
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
-
در راستای مطالب ذکر شده شواهد روایی متعددی نیز وجود دارد که موید همین معنا است.
۱ـ۴) رابطه تقوا با ولایت
آنچه در رابطه با ارتباط تقوا با ولایت در روایات وارد شده است دلالت بر آن دارد که رابطه ولایی با اولیاء الهی و بهره گیری معنوی از ولایت آنها بدون ملکه قدسیه تقوا و ورع امکان پذیر نخواهد بود. همچنانکه امام صادق علیه السلام فرمودند:
«خرجت انا و ابی ذات یوم الی المسجد فاذا [یواجه] باناس من اصحابه بین القبر و المنبر فدنی منهم و سلم علیهم و قال و الله لَاُحبَّ ریحکم و ارواحکم فاعینونا علی ذلک بورع و اجتهاد و اعلموا ان ولایتنا لا تنال الا بورع و اجتهاد» (مازندرانی، ۱۴۲۱ق، ج۱۲: ۲۸۲)
یعنی روزی همراه با پدرم ـ امام باقر علیه السلام ـ به مسجد وارد شدیم عده ای از اصحاب در مسجد بین قبر و منبر حاضر بودند که پس از رویارویی و سلام، حضرت از محبت خود به اصحاب سخن گفتند و فرمودند ما را بر این محبت از راه تقوا و ورع و مجاهدت در راه خدا یاری کنید (یعنی هر چه شما متقی تر باشید محبت ما نسبت به شما بیشتر می شود) و بدانید هر آینه به ولایت ما نمی رسید جز از راه تقوا و ورع و مجاهدت.
همچنین حنان بن سدیر از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمودند:
«انما اصحابی من اشتد ورعه و عمل لخالقه و رجا ثوابه؛ هولاء اصحابی» (کلینی، ۱۳۶۵، ج۲: ۷۷)
در این روایت نیز تقوا و اخلاص در عمل از صفات و ویژگی های اصحاب اهل بیت علیهم السلام معرفی شده است و روایات متعدد دیگری نیز بر این معنا تاکید می کنند. حتی امام صادق علیه السلام در روایتی دیگر می فرمایند:
«انا لا نعد الرجل مومنا حتی یکون لجمیع امرنا متبعا مریدا» (کلینی، ۱۳۶۵، ج۲: ۷۸)
امام علیه السلام در این روایت به نحوی قاطع و صریح حتی ایمان را از کسانی که نسبت به اجرای بخشی از فرمایشات ایشان ـ و سایر اهل بیت ـ هم مطیع نیستند سلب می کند چه رسد به اینکه آنها شایستگی قرار گرفتن در سایه ولایت الهی را داشته باشند. گفتنی است این روایت موید مطالبی است که پیش از این در باب اظهار کلیت دین بیان کردیم. (ادراک ذوق ایمانی جوارح با مراعات مجموعه اوامر و نواهی الهی آن هم در اثر مداومت و استمرار تحصیل می شود)
در همین راستا حضرت صادق علیه السلام می فرماید:
«کذب من زعم انه من شیعتنا و هو متمسک بعروه غیرنا(شیخ صدوق، فضائل الشیعه و صفات الشیعه: ۴۵) یعنی دروغ پنداشته آن کسی که خود را شیعه ما میداند ولی به ریسمان (سرپرستی و ولایت) غیر ما (اهل بیت) چنگ میزند» و نیز هم ایشان فرمودند: «شیعه ما نیست کسی که به زبان بگوید شیعه هستم ولی در عمل با ما مخالفت کند و آثار ما را زیر پا گذارد، ولکن شیعه کسی است که با زبان و دل با ما موافق باشد و آثار ما را پیروی کند و مانند ما رفتار نماید، چنین کسانی شیعه (واقعی) ما هستند.» (مجلسی، ۱۳۷۹، ج۱۱: ۱۹۶)
۲ـ۴) رابطه تقوا با انتظار و ولایت حضرت قائم
اگر چه رابطه تقوا و پذیرش ولایت الله و اولیاء خدا رابطه ای عام و شامل است و نسبت به همه امامان صادق است لکن در برخی روایات به طور صریح از رابطه تقوا با ولایت حقه مهدویه سخن به میان آمده است. در این راستا امام صادق علیه السلام فرموده اند:
«من سر ان یکون من اصحاب القائم فلینتظر و لیعمل بالورع و محاسن الاخلاق و هو منتظر فجوا و انتظروا هنیئا لکم ایتها العصابه المرحومه»(مجلسی، ۱۳۷۹، ج۵۲: ۱۴۰)
یعنی «کسى که دوست دارد تا از یاران امام قائم (عج) باشد، باید در انتظار ظهور باشد، و کارهایش باید براساس تقوا و پارسایی و اخلاق نیک باشد، چنین کسى منتظر امام (عج ) است، و در این راه بکوشید و آماده باشید، گوارا باد بر شما اى جوانمردانی که مورد رحمت خدا هستید.»
امام صادق علیه السلام همچنین در توصیف یاران حضرت صاحب (عج) فرمودند: «مردانی اند که گویی قلب هایشان (در صلابت و غیرت دینی) مانند پاره های آهن است. (مجلسی، ۱۳۷۹، ج۵۲: ۳۳۳) هیچ چیز نتواند دل های آنان را نسبت به ذات خدا گرفتار شک و تردید سازد …» (مجلسی، ۱۳۷۹، ج۵۲: ۳۰۸)
اگر چه در این روایت صراحتا به تقوا اشاره نشده است ولی با توجه به مطالبی که در باب آثار متقابل مولفه های ایمانی (ایمان، عمل و تقوا) به آن پرداختیم به خوبی روشن می شود که صفات ذکر شده در این روایت از آثار تقوای فزاینده است.
۳ـ۴) رابطه تقوا با ظهور منجی موعود
در بررسی آراء متکلمان شیعه در باب فلسفه غیبت به نظر شیخ طوسی رحمه الله اشاره کردیم که پس از تبیین برهان لطف فرموده بود:
«سبب غیبت امام دوازدهم علیه السلام ممکن نیست که از جانب خداى سبحان و یا از جانب خود آن حضرت باشد، بلکه از طرف مردم و مکلفین است و جهت آن غلبه خوف ـ از نابودى حق ـ و مطیع نبودن مردم نسبت به اوست و هر موقع که این سبب زائل شود و مردم در اطاعت او بکوشند، و تسلیم او باشند، ظهور واجب مى شود.» (نعمانی، ۱۳۷۶: ۱۵۴)
با توجه به آنچه گفتیم علت مطیع نبودن عامه مردم نسبت به فرمایشات اولیاء خاص خدا فقدان «سنخیت وجودی بنیادین میان امام و ماموم» بود و روشن شد که معارض در اینجا جهات یلی النفسی توده بود که با جهت یلی الربی امام در تعارض است و ریشه ظلم به اهل بیت علیهم السلام همین جهات یلی النفسی عامه مردم بود که موجب شد حقیقت ولایت خاندان نبی مکرم اسلام صلوات الله علیهم اجمعین درک نشود و طاغیان زمان بدون هیچ معارضی ظلم فاحش بر امامان شیعه روا دارند. از این حیث در معارف شیعه علاوه بر حاکمان جور، امت ها هم مورد نکوهش اند و در موضع اتهام که در همین راستا در نصوص معتبر شیعه آمده است «و لعن الله امه دفعتکم عن مقامکم و ازالتکم عن مراتبکم التی رتبکم الله فیها» یعنی جهل امت نسبت به مقام شامخ ولایت از دلایل اصلی ظلم به اولیاء خدا و اهل بیت عصمت و طهارت معرفی شده است تا آنجا که این جهل موجب ازاله مرتبه الهی اهل بیت و دفع آنها از جایگاه رفیع امامت شده است و از همین حیث میبینیم حضرت ولیعصر (عج) در پاسخ به سؤالی که در مورد غیبتمیشود این آیه شریفه را تلاوت میفرمایند که: «لا تَسئَلوُا عَنْ أَشیَاءَ اِن تُبْدَ لَکُم تَسُؤْکُم»(مجلسی، ۱۳۷۹، ج ۷۸: ۳۸۰). (از چیزهاییسؤال نکنید که اگر برای شما روشن گردد، بدتان بیاید و ناراحت شوید.) چرا که در صورت افشای حقیقت توسط امام، خود مردم در موضع اتهام قرار گرفته و این امر قهرا مورد رضایت آنها نبوده و شنیدن آن برای آن ها ناخوشایند می بود.
از سوی دیگر آخرین ذخیره الهی حضرت ابا صالح المهدی ارواحنا فداه در توقیع شریف دیگری که خطاب به شیخ مفید تقریر فرموده اند تصریح کرده اند که:
«لو ان اشیاعنا وفقهم اللّه لطاعته علی اجتماع من القلوب فی الوفاء بالعهد علیهم، لما تأخر عنهم الیمن بلقائنا و لتعجلت لهم السعاده بمشاهدتنا، علی حق المعرفه و صدقها منهم بنا فما یحبسنا عنهم الا ما یتصل بنا مما نکرهه و لا نؤثره منهم»(مجلسی، ۱۳۷۹، ج ۵۳: ۱۷۷)
اگر چنانچه شیعیان ما که خداوند بر انجام طاعت خویش آنها را موفق گرداند در راه وفای به عهد و پیمانی که بر دوش دارند همدل می شدند، میمنت دیدار ما از ایشان هرگز به تاخیر نمی افتاد و به یقین سعادت دیدن ما زودتر نصیبشان می شد؛ دیداری بر مبنای شناخت درست و صداقتی از آنان نسبت به ما و ما را از شیعیان دور نگه نمی دارد مگر اعمال نکوهیده آنان که به ما می رسد و برای ما ناخوشایند و دور از انتظار است.
دقت و تامل در این بیان شریف حقایق عدیده ای را در باب علت غیبت و مقتضیات ظهور آشکار می سازد که در زیر به آنها اشاره می کنیم.
الف) اولین تاکید حضرت در این تقریر شریف ناظر بر جامعه شیعه و تمامیت تشیع است چرا که ابتدا همه شیعیان را مورد خطاب قرار داده اند و پس از آن دوباره با تاکید بر اجتماع قلبی شیعیان بر ضرورت حرکت جمعی تشیع (نه حرکات فردی و پراکنده) تاکید می فرمایند.
ب) بعید نیست که تاکید حضرت بر اجتماع قلبی شیعیان به منظور نفی اجتماع صوری و ظاهری باشد بنا بر این آنچه در موضع اهمیت است هماهنگی و یکدلی باطنی و توام با صداقت عملی است چرا که بر مبنای آنچه پیش از این گفتیم قلب انسان منشا صادرات فعلی است و اگر قلوب شیعیان با محوریت قرآن و سیره اهلِ عصمت تزکیه شود صادرات فعلی آنها نیز هماهنگ شده و هماهنگی باطنی و توام با صداقت میان آنها ایجاد می شود و این خود موجب انسجام درونی تشیع و تحکیم رابطه قلبی میان امام علیه السلام و توده شیعیان خواهد شد.
ج) حضرت پس از تاکید بر اجتماع قلبی شیعیان، جهت این اجتماع را نیز به صراحت روشن کرده و بر وفای به عهد و پیمانی که شیعیان بر دوش دارند تاکید می فرمایند. اما اینکه این عهد و پیمان چیست نیاز به توضیح دارد.
شاید در نگاه اول این گونه به نظر رسد که شیعه عهدی خاص و ویژه با امام خود دارد که البته این برداشت نیز به نوبه خود صحیح می باشد و ناظر بر اطاعت بی قید و شرط از امام معصوم است ولی ما برای بررسی مبنایی تر و تاکید بر این برداشت، از آنچه تا کنون بدان پرداخته ایم مدد می گیریم و زوایای مختلف این عهد و پیمان را به اختصار بررسی می کنیم.
پیش از این در باب آن چه در معارف دینی به «عهد الست» مشهور است به تشریح سخن گفتیم و تصریح کردیم که همه ابناء بشر با نوای «قالوا بلی» به این معاهده سر سپردند. همچنین ارتباط این معاهده با دین الهی و خلقت بشریت که هر دو مفطور به فطرت الله هستند را روشن کردیم. اما برای روشن شدن مفاد این عهدنامه به صریح آیات قرآن استناد می کنیم که فرمود:
«الم اعهد الیکم یا بنی آدم ان لا تعبدوا الشیطان انه لکم عدو مبین و ان اعبدونی هذا صراط مستقیم»(یس، ۶۰ و ۶۱)
و در موارد متعدد دیگر عبادت نکردن غیر خدا صراحتا امر(هود، ۲ و ۲۶؛ اسرا، ۲۳؛ فصلت، ۱۴؛ احقاف، ۲۱)، و در یک مورد مرادف با دین قیم ذکر شده است:
«ان الحکم الا ایاه امر الا تعبدوا الا ایاه ذلک الدین القیم و لکن اکثر الناس لایعلمون»(یوسف، ۴۰)
اما از میان تمام بشریت تنها کسانی به این معاهده پایبند مانده اند که التزام عملی به دین حنیف، این ودیعه الهی داشته اند و توازن فطرت را مخدوش نکرده و در مسیر عبودیت یگانه پروردگار عالم، به آب عمل (اکسیر تقوا) آن را پرورانده اند و با حفظ امانت، مستحیل در سلسله مراتب ولایت الهی شده و رد امانت (فطرت بالنده و ولایت الهی) به صاحب اصلی آن کرده اند. از همین جهت است که امام عصر علیه السلام توفیق اطاعت الهی که همان طی مراتب تقواست را برای شیعیان مسئلت می فرمایند.
پس با این توضیحات روشن می شود که عهد یعنی پایمردی در پرواپیشگی خدامدار و حرکت در مسیر ولایت الهی و سر سپردن بر آستان اولیاء اعظم خدا که همان ذوات مقدس اهل بیت عصمت و طهارتند و مرادفند با دین قیم. نتیجه این مشی هم نیست جز ایجاد سنخیت وجودی بنیادی میان مامومین با امام (حرکت جمعی در مسیر یلی الرب) که همان عنصر مفقوده در اعطای حق صاحبان ولایت و امامت در طول تاریخ اسلام بوده است.
بر این اساس مطابق فرمایش حضرت، در صورت نایل شدن تمام شیعیان به این مرتبه نتایجی بر آن مترتب می شود که در ادامه توقیع شریف به آن اشاره می فرمایند.
د) امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف در بیان توام با اتقان خود، تحقق «اجتماع قلبی شیعیان» با مختصاتی که ذکر شد را علت تامه ای بر می شمرند برای اینکه میمنت ملاقات با حجج الهی بیش از این به تاخیر نیفتد و هر آینه در سعادت دیدار با آن ذوات مقدسه تعجیل شود.
ظرایف دقیقه ای که در این جملات مبارک وجود دارد بعید نیست که بر دو امر اشاره داشته باشد: اول تایید مسئله رجعت که از عقاید مسلم شیعه است و دوم تایید مقتضیات ظهور و ضرورت تمهید شرایط برای این امر خطیر.
الف) رجعت
استفاده از ضمیر متکلم مع الغیر در بیان شریف امام موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف می تواند موید آن باشد که پس از ظهور، شیعیان با امامان خود علیهم السلام مواجه خواهند شد و به درک محضر ایشان نایل می شوند.
این برداشت از جهت مسلم بودن عقیده به رجعت در گفتمان تشیع است چرا که شیعه معتقد است که در هنگام ظهور حجت الهی (عج) یا بعد از آن، ائمه معصومین (ع) و برخی مؤمنان درستکار که در مرحله عالی ایمان قرار دارند به این دنیا بازگشت کرده و شاهد و ناظر حکومت جهانی حق و عدالت بوده و در بنای رفیع این حکومت شرکت می جویند. هم چنین کفار و طاغیان ستمگری که در مرحله منحطّی از کفر و ظلم قرار دارند، رجعت می کنند تا علاوه بر کیفر خاص در رستاخیز، مجازاتهایی در این جهان ببینند. (مکارم شیرازی، ۱۳۷۹، ج۱۵: ۵۵۹) در همین جهت امام صادق(ع) فرموده اند: «رجعت عمومی نبوده، بلکه جنبه خصوصی دارد، و تنها کسانی که در بالاترین مرتبه ایمان و پایینترین مراتب شرک قرار دارند، رجعت می کنند»(مجلسی، ۱۳۷۹، ج۵۳: ۳۹)
در ادعیه و زیارات ماثوره هم، رجعت به عنوان یکی از امور خدشه ناپذیر و اعتقاد راسخ مطرح شده است. به عنوان مثال، می توان از زیارت جامعه کبیره، که به تعبیر مرحوم علامه مجلسی، صحیح ترین و فصیح ترین و بلیغ ترین زیارت ها می باشد(مجلسی، ۱۳۷۹، ج ۱۰۲: ۱۴۴) ، نام برد. در فرازی از این زیارت می خوانیم: «من به شما ایمان دارم و بازگشتتان را باور دارم، رجعت شما را تصدیق می کنم، امر شما را انتظار می کشم و دولت شما را چشم به راهم».(مجلسی، ۱۳۷۹، ج ۱۰۲: ۱۳۱)
رجعت در روایات
درباره رجعت، روایات فراوانی از ناحیه معصومین علیهم السلام به دست ما رسیده است. این روایات به اندازه ای است که هر پژوهشگر با انصافی، که این روایات را مورد دقت و بررسی قرار دهد، بی شک به متواتر بودن احادیث مربوط به رجعت معتقد می شود و هرگز نمی تواند تواتر آن ها را مورد تشکیک قرار دهد. مرحوم علامه مجلسی می فرماید: «چگونه ممکن است شخص با ایمانی که حقانیت اهل بیت علیهم السلام را باور دارد، در مورد رجعت تردید به خود راه دهد در حالی که قریب به دویست حدیث صریح از معصومین علیهم السلام به طور متواتر به ما رسیده و بیش از چهل تن از بزرگان شیعه از قبیل شیخ طوسی، شیخ مفید، سید مرتضی علم الهدی، شیخ صدوق و کلینی و امثال ایشان در آثار پر ارج خود گرد آورده اند… اگر بنا باشد، احادیث مربوط به رجعت – با این کثرتی که ذکر شد – متواتر نباشد، دیگر در هیچ موردی نمی توان ادعای تواتر نمود. (مجلسی، ۱۳۷۹، ج ۵۳: ۱۲۲ – ۱۲۳) اینک به نمونه هایی از این احادیث اشاره می شود:
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1401-04-05] [ 08:50:00 ب.ظ ]
|