کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو


 



بر اساس تحقیقات به عمل آمده از جمله مخمرهای پروبیوتیک می­توان به جنس Saccharomyces اشاره داشت. گونه­ های Saccharomyces boulardii و Saccharomyces cerevisiae بعنوان پروبیوتیک معرفی شده اند (Gatesoupe , 2007).
۱-۴ بخش چهارم: ماهی قزل­آلا
۱-۴-۱ تاریخچه پرورش ماهی قزل­آلای رنگین کمان
اگر چه نظریاتی وجود دارد که نشان می­دهد پرورش ماهی قزل­آلا را نخستین بار سرخ پوستان آمریکا با انتقال تخم­های لقاح یافته از یک رودخانه به مراکز اولیه پرورش آغاز نمودند ولی با این وجود ماهی قزل­آلای رنگین کمان[۲۱]و فرم مهاجر آن، قزل­آلای سر فولادی[۲۲] از زیستگاه طبیعی خود یعنی نیمه غربی آمریکای شمالی به تمام نقاط جهان منتقل شده است (فروزانفر،۱۳۸۴ )، سپس در مدت کوتاهی بعد از جنگ جهانی دوم، اولین مزرعه پرورش ماهی قزل­آلای رنگین کمان در دره هگرمن[۲۳] ایالت آیداهو[۲۴] در آمریکا تاسیس شد (Stickney , 2001). شروع پرورش ماهی قزل­آلای رنگین کمان در مقیاس وسیع­تر به سال۱۹۳۰ در اروپا برمی­گردد که در استخرهای خاکی دانمارکی صورت گرفت، که به عبارت دیگر دانمارکی­ها پیشتاز پرورش ماهی قزل­آلای رنگین کمان برای تغذیه انسانی بودند و سپس در اواخر دهه ی۱۹۶۰ پرورش ماهی قزل­آلا در کانال، توسط آمریکای­ها ابداع شد و در کشورهای دیگر گسترش یافت (فروزانفر، ۱۳۸۴).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۱-۴-۲ مشخصات ماهی قزل­آلای رنگین­کمان
قزل­آلای رنگین کمان نخستین گونه از آزاد ماهیان است که به عنوان غذای اصلی انسان رام شد و پرورش یافت. این ماهی در حال حاضر سهم با ارزشی در تأمین غذای انسان دارد. علت این امر فقط ارزش غذایی بالای این ماهی و کمیاب و گران شدن ماهیان وحشی که از طبیعت صید می­شوند نیست، بلکه به این دلیل است که این ماهی­ها غنی از چربی­های اشباع نشده­ای هستند که وجودشان در غذا ضروری است (پاشاپور، ۱۳۸۹) (شکل ۱-۶).
شکل ۱- ۶ ماهی قزل­آلای رنگین کمان (پاشاپور، ۱۳۸۹؛ uk.m.wikipedia.org)
ماهی قزل­آلای رنگین کمان که قبلاً تحت عنوان نام علمی salmo gairdneri خوانده می­شد، به خاطر ویژگی­های ریخت­شناسی خود از جنس salmo جدا و به جنس Oncorhynchus پیوسته و به نام علمیOncorhynchus mykiss خوانده می­ شود که به انگلیسی Rainbow trout می­باشد. انکورینکوس به معنای قلابدار بودن پوزه ماهیان نر است که در اثر رشد عضو قلاب مانند بسیار مشخصی در پوزه این ماهیان در فصل تولید مثل ایجاد می­ شود (پاشاپور، ۱۳۸۹).
۱-۴-۳ جایگاه ماهی قزل­آلا در رده بندی جانوران
ماهی قزل­آلای رنگین کمان از لحاظ رده بندی جزء خانواده آزاد ماهیان[۲۵]، راسته آزاد ماهی شکلان[۲۶] ، زیر رده ماهیان استخوانی حقیقی و رده ماهیان استخوانی است (پاشاپور، ۱۳۸۹).
۱-۴-۴ زیستگاه اصلی ماهی قزل­آلای رنگین کمان
ماهی قزل­آلای­ رنگین­ کمان، بومی حوضه آبریز بخش شرقی اقیانوس آرام از آلاسکا تا مکزیک است. زیستگاه اصلی آن از رودخانه کاسکوکوئیم در آلاسکا شروع شده و به سمت جنوب ادامه یافته و به منطقه باجا در کالیفرنیا می‌رسد.
۱-۴-۴-۱زیستگاه ماهی قزل آلای رنگین­کمان در ایران
تکثیر و پرورش ماهی قزل­آلای رنگین کمان، که یکی از سه گونه خانواده آزاد ماهیان حاضر در ایران می­باشد، از سال ۱۳۳۸ در ایران آغاز شده است و گونه ­ای است که بصورت مصنوعی در آبهای ایران وارد شده و گسترش پیدا نموده است.
ماهی قزل­آلای رنگین کمان در حوضه آبریز دریای خزر، رودخانه‌های دجله، کارون، تجن، دریاچه نمک و بعضی از نقاط انتشار دارد. بطور کلی قزل­آلای رنگین کمان متعلق به آب­های سرد و شفاف، بستر سنگی، سنگلاخی و شنی است. این ماهی در شرایط طبیعی در رودخانه‌ها و دریاچه‌های سرد و خنک زیست می‌کند ((www.fishbase.ir.
۱-۵ بخش پنجم: روش­های شناسایی مخمرها
۱-۵-۱ محیط های کشت کابردی برای تشخیص مخمرها
الف- محیط سابورود[۲۷] آگار (s): حاوی پپتون، دکستروز یا گلوکز و آگار است. ب- محیطSC: با اضافه کردن کلرامفنیکل[۲۸] به میزان ۰٫۰۵ درصد به محیط S حاصل می­ شود که با این غلظت مانع رشد باکتری­ ها در آن محیط می­گردد و لذا رشد قارچ ها در محیط خالص صورت می­گیرد. پ- محیطSCC: با اضافه کردن سیکلوهگزامید[۲۹] به محیط SC حاصل می­گردد. برخی از قارچ های ساپروفیت ممکن است بعنوان آنتاگونیست رشد در مقابل قارچ های بیماریزا عمل کنند که سیکلوهگزامید مانع رشد قارچ های ساپروفیت علاوه بر باکتری های مزاحم می­ شود. قارچ های پاتوژن نظیر: درماتوفیت­ها، برخی گونه­ های مخمر کاندیدا و قارچ­های دوشکلی بیماریزا معمولاً در محیطSCC قادر به رشد هستند (دیبا، ۱۳۹۰). ت- محیط CHA[30] که حاوی سوبستراهای کروموژنیک می­باشد، رنگ­های منحصر به فرد و مخصوصی برای شناسایی تولید می­ کند.
بر اساس مطالعات انجام شده در محیط کشت CHA رنگ کلنی­های Candida albicans سبز روشن، dubliniensis Candida سبز تیره، Candida tropicalis آبی تیره مایل به بنفش (Coleman et al., ۱۹۹۷; Kirkpatrick et al., ۱۹۹۸; Sullivan et al.,1998) و کلنی­های Candida krusei به رنگ قرمز روشن با حاشیه های سفید می­توانند تظاهر یابد (larone , 1939). حصول نتایج موفق در شناسایی مخمرهای فوق با بهره گرفتن از محیط­های کشت اختصاصی موجب شده است که بتوان با اطمینان بیشتری جهت شناسایی تعدادی از مخمرهای تک سلولی با بهره گرفتن از محیط­های کشت، بدون استفاده از روش­های مولکولی اقدام نمود. به طور مثال Candida glabrata می ­تواند در محیط کشت CHA کلنی های صورتی مایل به بنفش تشکیل می­دهد اما نمی­تواند با این روش به صورت قطعی جهت شناسایی آنها از دیگر جنس­ها و یا گونه­ های مخمر اقدام نمود.
بسیاری از محققان دریافتند که استفاده از محیط کشت CHA برای شناسایی احتمالی مخمر Candida albicans، Candida tropicalis و Trichosporon به کار می­رود (Odds&Bernaerfs, 1994؛San-Millan et al, 1996). Pfaller و همکارانش نیز دریافتند که این محیط می ­تواند برای شناسایی Candida glabrata روش قابل اعتمادی باشد. این در حالی است که تعدادی از محققین با بیان این نکته که Candida glabrata توسط کشت در محیط CHA به تنهایی قابل شناسایی نیست و ظاهراً شبیه به Candida parapsilosis، Saccharomyces cerevisiae، P. wickerhamii، Cryptococcus neoformans وC.guilliermondii ایجاد می­ کند با نظر فوق موافق نبودند (Odds&Bernaerfs, 1994 ؛San-Millan et al, 1996). به هر حال وجود ویژگی­های خاصی از جمله تولید رنگدانه آنچنانکه در کلنی­های C. tropicalis درمحیط CHA دیده می­ شود می ­تواند در شناسایی موثر باشد (Odds&Bernaerfs, ۱۹۹۴).
ج محیط اختصاصی [۳۱]CMAنیز برای شناسایی بیشتر مخمرها استفاده می­ شود. مخمرها به روش جوانه زدن تولید مثل می­ کنند. ادامه عمل جوانه زنی از یک طرف یا دو طرف مخمر منجر به ایجاد مجموعه هایی از سلول­های متصل به هم می­ شود و نهایتاً اشکال خوشه­مانند بنام بلاستوکونیدی یا بلاستوسپور را می­سازد. گاه در نتیجه­ رشد و طویل شدن برخی جوانه­ ها، اشکال هایف­مانند بدون تیغه­های میانی ایجاد می­گردد و هایف کاذب یا سودوهایف نامیده می­ شود؛ در محیط CMA ظاهر میکروسکوپی این اشکال بسته به گونه مخمر بسیاراختصاصی می­باشد. البته شناسایی قطعی گونه­ های مخمرها نیازمند تست­های بیوشیمیایی و مورفولوژیک مفصل­تری است (دیبا، ۱۳۹۰) (شکل ۱-۷ و ۱-۸).
شکل۱- ۷ سودوهایف مخمر ()
شکل ۱- ۸ کلنی های رشد یافته در محیط CHA و CMA
(D) T. beigelii. (E) C. krusei. .(A) C. albicans. (B) C. dubliniensis. © C. tropicalis
(F) C. glabrata. (G) C. parapsilosis. (H) C. neoformans. (I) C. guilliermondii.
(et al., ۱۹۹۹ Koehler) (J) S. cerevisiae. (K) P. wickerhamii.
۱-۵-۲ بررسی رشد کلنی مخمرها در محیط کشت جامد و مایع
مطالعات متعددی درباره کلنی باکتری­ ها و قارچ­های رشته­ای صورت گرفته اما توجهات بسیار ناچیزی به کلنی­های مخمر­ها شده است. Pirt در سال۱۹۶۷ فاکتورهای فیزیکی و شیمیایی موثر در سرعت رشد کلنی­ها را در محیط کشت جامد مشخص کرده است (Cooper et al, 1968؛ Wimpenny , 1979؛ Wimpenny&Parr, 1979).
مطابق با تحقیقات Pirt، زمانیکه مواد مغذی انتشار طولانی در مسیر رو به بالای کلنی داشته باشند، رشد به مناطق بیرونی (محیطی) کلنی محدود می­ شود. Reyrolle و Letellier در سال ۱۹۷۹ دو منطقه­ رشد، منطقه­ محیطی (مسئول افزایش قطر) و یک منطقه­ مرکزی (مسئول افزایش ارتفاع) را یافتند. در منطقه­ محیطی عامل اصلی برای رشد، تحرک بود. افزایش تقریباً خطی در ارتفاع کلنی­ها که بعدها پایین می­آیند، در طول دوره­ قبل از رشد گزارش شده است (Wimpenny , 1981).
Wimpenny و Lewis در سال ۱۹۷۷ میزان مصرف واقعی اکسیژن را برای پیش بینی عمق نفوذ اکسیژن به داخل کلنی­ها بررسی کردند. میزان اکسیژن در کلنی­ها و محیط کشت جامد با بهره گرفتن از میکرو الکترود­ها اندازه ­گیری شد (Wimpenny&Coombs, 1983؛ Bungay et al, 1983).
Wimpenny در سال ۱۹۸۱گزارشی مبنی بر تنوع در اندازه و میزان رشد کلنی­ها با توجه به در دسترس بودن اکسیژن و شرایط مختلف تغذیه­ای ارائه داد. همچنین Fraleigh و Bungay در سال ۱۹۸۶میزان اکسیژن و شیب سوبسترا را در کلنی­ها طراحی کردند (Cooper et al, 1968). کلنی سویه­های هوازی مصرف کننده­ گلوکز (منبع کربن و انرژی) محیط کشت بوده، در حالی که اکسیژن (گیرنده­ی نهایی الکترون) از فاز گازی منتشر می­یابد.
Fraleighدر سال ۱۹۸۵ به دنبال غلبه بر مدل Gray and Kirwan شبیه سازی اکسیژن و شیب گلوکز در یکی از کلنی­های میکروبی با بهره گرفتن از روش دوبعدی و همچنین با توجه به دو بستر (گلوکز و اکسیژن)، سنتیک­های رشدی محدود می­ شود. او همچنین از بخش کروی شکل کلنی استفاده کرد.
۱-۵-۳ محیط کشت جامد یا مایع اختصاصی مخمرها
مخمرها می­توانند در محیط کشت مایع و یا سطح آگار جامد رشد کنند. سلول­های مخمر در محیط کشت حداقل حاوی دکستروز (گلوکز) به عنوان منبع کربن و نمک، که تامین کننده­ نیتروژن، فسفر و مقدار کمی از فلزات است، رشد می­ کنند.
سلول­های مخمر به سرعت در حضور محیط کشت غنی که شامل معرف­هایی مانند عصاره مخمر و پپتون می­باشند، رشد می­ کنند. این موضوع بسیاری از متابولیت­ها را زمانیکه سلول تحت شرایط رشد حداقل است، سنتز می­نماید (www.springer.com).
در فاز لگاریتمی رشد در محیط کشت غنی، سلول­های مخمر تقریباً هر ۹۰ دقیقه یکبار تقسیم می­شوند. اوایل فاز لگاریتمی، دوره­ای است که تراکم سلول کمتر از ۱۰۷ سلول بر میلی لیتر است. اواسط فاز لگاریتمی دوره­ای است که در این زمان تراکم سلولی بین ۱×۱۰۷ و ۵ ×۱۰۷سلول بر میلی لیتر است و فاز لگاریتمی تاخیری (نهایی) زمانی اتفاق می­افتد که تراکم سلولی بین ۱۰۷×۵ و ۱۰۸×۲ سلول بر میلی­لیتر است (www.springer.com).
تیپ وحشی مخمر در دمای ۳۰ درجه با هوادهی خوب و گلوکز بعنوان منبع کربن رشد می­ کند همچنین می ­تواند از انواع منابع کربن بجز گلوکز استفاده کند. بطور خاص از رافینوز و گالاکتوز تحت شرایطی برای از بین بردن سرکوب گلوکز (در مورد رافینوز) و یا برای القاء بیان پروموتر وابسته به Gal4p مانند GAL1 و GAL10استفاده می­ شود. همه آنها در غلظت (wt/vol) (20 g/L)2% استفاده شده و برای جایگزینی دکستروز محیط کشت مشخص یا غنی کاربرد دارد (www.springer.com).
۱-۵-۴ تعیین تراکم سلولی (بهترین روش برای اندازه گیری تعداد سلول های مخمری)
تعداد تقریبی سلول­ها در یک محیط کشت را می توان با دستگاه اسپکتروفتومتر با اندازه ­گیری چگالی نوری (OD) درطول موج ۶۰۰ نانومتر بدست آورد. محیط کشت باید رقیق شود بطوریکه مقدار مشاهده شده (OD600) کمتر از ۱ شود. در این محدوده یعنی OD600 = ۱٫۰تقریباً برابر با ۳×۱۰۷ سلول بر میلی لیتر است. با این حال، دراین اندازه ­گیری تنوع سویه­ای وجود دارد و یا ممکن است بیان محصول ژن خاص در یک سویه تحت تاثیر قرار بگیرد.
بهترین کار برای تعیین نمودار OD600 به عنوان تابعی از سلول­های واقعی، شمارش با هموسیتومتر است. بسیاری از روش های استفاده از ترانسفورماسیون و رشد مخمر در محیط کشت به تراکم سلولی خاص قبل از برداشت (محصول دادن) بستگی دارد (www.springer.com).
۱-۵-۵ حفظ و تقویت سویه
سویه­های مخمر را می­توان در دمای ۷۰- درجه در گلیسرول ۱۵% ذخیره سازی نمود و برای مدت طولانی (بیش از ۳ سال) نگه داشت. به صورت متناوب، می توان آنها را در دمای ۴ درجه بر سطح محیط کشت غنی به مدت ۶ ماه تا ۱ سال نگه داشت (www.springer.com).
۱-۵-۶ اسپور زایی بر روی پلیت یا محیط کشت مایع
احتیاج سلول­های دیپلوئید به منبع نیتروژن و کربن سبب انجام میوز و تشکیل اسپور خواهد شد. اسپورزایی را می­توان در سلول­های رشد یافته در محیط کشت جامد و یا مایع مشاهده نمود. با این حال ممکن است سویه­های خاصی در محیط کشت جامد یا مایع سبب تشکیل اسپورهای بهتری شوند.
سلول­هایی که در محیط انتخابی رشد کرده اند، به مدت ۳ تا ۵ روز در دمای ۲۵ درجه انکوبه شده چراکه اسپورزایی معمولاً در دماهای بالاتر کارایی چندانی ندارد. بطور کلی تشکیل اسپور بدلیل وجود تتراد (خوشه­های چهار­تایی داخل آسک) با میکروسکوپ (۴۰۰-۲۵۰×) دیده شد. نسبت اسپورزایی از گونه ­ای به گونه­ دیگر متفاوت است.
همانگونه که گفته شد برخی گونه­ ها در محیط کشت مایع، بهتر اسپورزایی می­ کنند. اغلب اسپورزایی در محیط کشت مایع در مدت زمان ۴۸ ساعت به اتمام می­رسد. به طور خلاصه سلول­ها در محیط کشت انتخابی تا اواخر فاز لگاریتمی یا اوایل فاز ثابت، رشد می­ کنند (www.springer.com).
۱-۵-۷ فرمولاسیون محیط های کشت در سیتم های دی هیبریدی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1401-04-05] [ 11:00:00 ب.ظ ]




«رفاه» به معنای «آسودگی» است و بدیهی است که آسودگی در صورت «برخورداری از نعمات» حاصل می‌گردد. هر چه انسان برخوردارتر باشد، آسوده‌تر خواهد بود، چرا که امنیّت بیشتری خواهد داشت. «ایمان» نیز همان امنیّت است و مؤمن کسی است که کاملاً در امنیّت قرار گرفته باشد.
به لحاظ اقتصادی نیز همین طور است. هر چه انسان برخورداری بیشتری از نعمات داشته باشد و از آنها استفاده‌ی درست و بهینه ببرد، آسوده‌تر بوده و قطعاً لذت بیشتری از حیات و زندگی گذرای خود در دنیا می‌برد و به کمال و رفاه بیشتر پایدار در آخرت می‌رسد.
الف – پس اسلام نه تنها با رفاه مخالفتی ندارد و برای آن نیز حدّی قائل نیست، بلکه رسیدن به کمال که مستلزم برخورداری از رفاه هر چه بیشتر است را توصیه و تأکید می کند. از این رو توصیه شده از نعمات مادی و معنوی خدا و از موهبات و عطایای او نهایت استفاده را به بهترین شکل ببرید که به آن «شکر» گفته می‌شود.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

شکر که در «شُکر زبانی» به یادآوری نعیم و نعمت‌هایش و نیز سپاسگذاری عابدانه از او تعبیر شده است، در مقام «شُکر عملی» یعنی استفاده صحیح از مواهب و نعمت‌های الهی؛ و به همین دلیل بسیار موجب تأکید قرار گرفته است. تا آنجا که می‌فرماید: من نعمت را می‌دهم، خواهی شاکر باش و خواهی کفور – من هدایت عامه را می‌دهم، خواهی شاکر باش (هدایت شو) و خواهی آن را بپوشان (کافر شو) – من نعمت را می‌دهم، اگر شاکر باشید زیادش می‌کنم و اگر کفران نعمت کنی به عقوبتش دچار می‌شوید. یعنی همه چیز به چگونگی استفاده شما از نعمت‌ها بر می‌گردد.
«وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِن شَکَرْتُمْ لأَزِیدَنَّکُمْ وَلَئِن کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ» (إبراهیم، ۷)
ترجمه: و آنگاه که پروردگارتان اعلام کرد که اگر واقعاً سپاسگزارى کنید [نعمت] شما را افزون خواهم کرد و اگر ناسپاسى نمایید قطعاً عذاب من سخت‏خواهد بود.
این معنا را در زندگی مادی خود به خوبی و مستمر تجربه می‌کنیم؛ هر کس از نعمت‌ها و فرصت‎ها (که آن هم نعمت است) درست استفاده کرد، زمینه را برای اخذ نعمت‌های بیشتر مساعد کرد، ظرفیت پذیرش نعمات فزون‌تر را بیشتر کرد و رشد نمود؛ اما هر کس نعمت‌ها را ضایع کرد، خودش بدبخت و پشیمان شد.
پس، رفاه ضروری است، حدّ و مرزی هم ندارد. اما هم تعریف دارد و هم رسیدن به آن سعی می‌طلبد و زحمت دارد.
رفاه یعنی فراهم گردیدن امکانات برای بروز استعدادها و تحقق آنها برای همگان، نه برای یک نفر؛ که به آن «رفاه اجتماعی» گفته می‌شود.
رفاه فردی، همان لذت‌جویی، خوشگذرانی و کامرانی مادی است که به قیمت ظلم به دیگران، پیدایش طبقات، عمق یافتن فاصله طبقاتی و تقسیم شدن جوامع انسانی به «فقیر و غنی» می‌گردد و منتج به این بدبختی‌ها، فلاکت‌ها، عقب‌افتادگی‌ها و حتی جنگ‌های سرد و گرم و جنایات بی‌شمار کهخ در جامعه امروز بشری شاهد آن هستیم می‌گردد. و البته اثر سوء همه اینها به همان «مرفهین بی‌درد» و اطرافیانشان نیز بر می‌گردد، هر چند که ختم‌الله شده باشند و خود نفهمد.
ب – پس، حرام خدا عِقاب دارد. نتیجه دنیوی‌اش آثار سوء و تخریبی است که هم راه رشد را سدّ می‌کند و هم سبب ارتجاع و انحطاط انسان و انسانیّت می‌گردد و نتیجه‌ی اخرویش نیز بیرون آمدن حقیقت کفر و ظلم می‌باشد که همان آتش و عذاب است.
اما «حلال خدا» نیز حساب دارد. در نظام هدفمند و حکیمانه خلقت، هیچ چیزی بی‌حساب نیست، اگر حساب نبود، نظم هم نبود و هدایت نیز نبود. حتی نفس کشیدن هم حساب دارد، چه رسد به چگونگی به دست آوردن و مصرف نعمات الهی.
برخی گمان می‌کنند که «حساب و کتاب»، حتماً برای عقوبت سخت است، لذا نتیجه‌ی می‌گیرند که کسب مال حلال و استفاده بهینه از آن و برخورداری از نعمات الهی، لابد مذموم است و عقوبتی دارد، چرا که فرمود در حلالش نیز حساب است. در حالی که اصلاً چنین نیست، بلکه فرمود «حساب دارد»، نفرمود الزاماً عقوبت سخت هم دارد. بدیهی است حساب هر کس درست بود، پاداش هم دارد.
در همین امور اقتصادی دنیا توجه کنید. چه اقتصادی بدون حساب و کتابِ دقیق رشد کرده است؟! کدام اقتصاد [فردی یا اجتماعیِ] بی‌حساب و کتاب (در معیشت افراد یا اقتصاد دولت‌ها) سقوط نکرده و به ورشکستگی نیانجامیده است؟! لذا فرمود: «در حلالش هم حساب دارد»، یعنی دقت کن که برای به دست آوردن مال حلال تلاش درستی داری یا نه؟ چگونه به دست می‌آوری؟ و پس از به دست آوردن چگونه مصرف می‌کنی و چرا؟
ج – بدیهی است که «رفاه فردی» بدون برخورداری از «رفاه اجتماعی» به دست نمی‌آید و پایدار نیز نمی‌ماند. حال همین «حساب» را تعمیم بدهید به سطح جامعه. از اموال عمومی گرفته تا اقتصاد عمومی یا همان چگونگی چرخه اقتصاد. لذا هم افراد مسئول می‌شوند و هم مجلس‌ها و هم دولت‌ها. همه باید حساب و کتاب درستی داشته باشند. حتی در کسب و مصرف مال حلال. همه در مقابل نعمات الهی مسئول هستند و بدیهی است که مسئول باید حساب بدهد و اگر حساب و کتابی در کار نباشد، مسئولیت بی‌معنا خواهد بود. مسئولیت، یعنی مورد سؤال قرار گرفتن. یعنی مجبور بودن به پاسخگویی:
«وَلاَ تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْؤُولً» (الإنسان، ۳۶)
ترجمه: و چیزى را که بدان علم ندارى دنبال مکن (بر آن ایستادگی نکن) زیرا گوش و چشم و قلب همه مورد پرسش واقع خواهند شد. (مسئول هستند).
پس مال حلال نیز حساب خواهد داشت.
در دیدگاه اسلامی، تامین اجتماعی ورفاه عمومی برای جامعه، دستاوردِ برنامه‏های اسلام در اجرای احکام الهی و جامه عمل پوشاندن به تعالیم آسمانی است« تمام مقصد ما اسلام است»(خمینی، ۱۳۷۸، ص ۳۵ کلمات قصار). نبی مکرم اسلام حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآله) هر روز پس از نماز صبح بهگونهای که اصحاب صدایشان را بشنوند در کنار دعا برای اصلاح دین و آخرت، سه مرتبه این جملات را میفرمودند:
«اللّهُمَّ أصلِح لی دُنیای الَّتی جَعَلتَ فیها مَعاشی؛ (محمدی ری شهری، ۱۳۸۴، ۸)
بار خدایا! دنیای مرا به سامان آور؛ همان را که مایه زندگانی من قرار داده‏ای»
در این دیدگاه، جامعه انسانی هر گاه فرصت یابد تا دین خدا را به شیوه‏ای درست در زمین جاری سازد، شاهد شکوفایی اقتصادی وتعمیم رفاه وآسایش وآرامش بیش از آن چه در تصوّرش گنجد خواهد بود؛ و چنین روزی بی‏شک خواهد آمد.
اسلام، پدیده ثروتمندی جامعه را از نعمت‏های خداوند برای انسان قلمداد می‏کند و مردم را برمی‏انگیزد که این نعمت را پاس دارند و نیز از ایشان می‏خواهد که ثروت را در مسیری که به تکامل آنان بینجامد، به کار گیرند (محمدی ری شهری، ۱۳۸۴، ۵۳).
چنانچه در کلمات امیرالمومنین علیهالسلام مکرراً به نعمت بودن ثروت اشاره شده است:
إنَّ مِنَ النِّعَمِ سَعَهَ المالِ؛ ثروت فراوان، از نعمت‏ها است (شرح نهج البلاغه ۱۹/۲۳۷).
نِعمَ البَرَکَهُ سَعَهُ الرِّزقِ؛ گشاده روزی، چه نیکو برکتی است! (غرر الحکم و دررالکلم، ص ۱۵۶ ج ۶)
مِن هَنیءِ النِّعَمِ سَعَهُ الأَرزاقِ؛ از نعمت‏های گوارا، گشادگی روزی است (همان، ۲۷).
در این نظرگاه، ثروت بهترین یاورِ تقوا و خودسازی است که رادمردی را آشکار می‏سازد؛ کاستی‏ها و عیب‏ها را می‏پوشاند؛ آرامش و ثبات درون را در پی می‏آورد؛ پاداشِ کسی را که از آن به نیکی و درستی بهره بَرَد، افزون می‏کند؛ و در یک کلام، مایه پایداری دین و دنیا است (محمدی ری شهری، ۱۳۸۴، ۶۹).
پیامبر خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله: نِعمَ العَونُ عَلی تَقوَی اللهِ الغِنی؛ (همان منبع، ۶۸)
چه یاور خوبی است توانگری برای تقوای خدایی!
امام صادق علیه‏السلام: لا خَیرَ فی مَن لا یحِبُّ جَمعَ المالِ مِن حَلالٍ؛ یکُفُّ بِهِ وَجهَهُ، ویقضی بِهِ دَینَهُ، ویصِلُ بِهِ رَحِمَهُ؛ (همان منبع، ۸۵).
خیری نیست در آن کس که گردآوردنِ مال از راه حلال را دوست نمی‏دارد؛ تا با آن آبروی خویش را حفظ کند، دِینش را ادا نماید، و با خویشانش پیوند داشته باشد.
پیشوایان و راهبران بزرگ اسلام، پیشگامان عرصه تامین اجتماعی ورفاه عمومی بودند. ایشان را می‏نگری که همّت‏هاشان را در تلاش سختکوشانه و پیوسته صرف می‏کنند و از پروردگار خویش خاضعانه می‏خواهند که از فقر نجاتشان بخشد و از تنگنای اقتصادی دورشان دارد.
سیره معصومین علیهمالسلام در این زمینه بسیار گویاست:
امام علی علیه‏السلام: ما یسُرُّنی أنّی کُفیتُ أمرَ الدُّنیا کُلَّهُ؛ لِأَنّی أکرَهُ عادَهَ العَجزِ؛ (جعفری تبریزی، ۱۳۷۷). خرسند نمی‏شوم اگر از کار دنیا، سراسر، بی‏نیاز گردم؛ زیرا من از بیکارگی بیزارم.
الکافی از فضل بن ابوقرّه: نزد امام صادق علیه‏السلام رفتیم، در حالی که در بوستانی از آنِ خود، سرگرم کار بود. گفتیم: «خدای ما را فدایی تو سازد! اجازه ده که ما برایت کار کنیم یا غلامان چنین کنند». فرمود:
«لا، دَعونی فَإِنّی أشتَهی أن یرانِی اللهُ عز و جل أعمَلُ بِیدی وأطلُبُ الحَلالَ فی أذی نَفسی؛
نه؛ مرا واگذارید؛ زیرا میل می‏ورزم که خداوند مرا ببیند که با دستم کار می‏کنم و در حال آزار تن، روزی حلال می‏جویم» (سیدنژاد، ۱۳۸۰، ۲۵).
امام علی علیه‏السلام: اللّهُمَّ. . . وأغنِنا عَن مَدِّ الأَیدی إلی سِواکَ؛
بار خدایا!. . . ما را بی‏نیاز فرما از این که به سوی غیر تو دست نیاز آوریم.
امام زین العابدین علیه‏السلام: اللّهُمَّ ارزُقنی مِن فَضلِکَ مالاً طَیبا کَثیرا فاضِلاً لا یطغینی، وتِجارَهً نامِیهً مُبارَکَهً لا تُلهینی؛
بار خدایا! از فزون بخشی‏ات، مرا دارایی پاک فراوان و سرشار عطا فرما که به سرکشی‏ام واندارد؛ و داد و ستدی رشد افزا و برکت خیز مرا ده که فریبم ندهد.
در جانب دیگر این دیدگاه، می‏نگریم که اسلام، واپس ماندگی اقتصادی را نکوهش می‏کند و آن را از گونه‏های بلا و مصیبت و نیز از مجازات‏های خداوند و نشانه خشم او و ناخشنودی‏اش از جامعه، می‏شمارد.
«وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْیهً کَانَتْ ءَامِنَهً مُّطْمَئِنَّهً یأْتِیهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِّن کُلِّ مَکَانٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِمَا کَانُواْ یصْنَعُونَ؛(سوره نحل، آیه ۱۱۲)
امام علی علیه‏السلام در دعای خویش میفرماید: اللّهُمَّ وأستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ یدعو إلَی الغَی، ویضِلُّ عَنِ الرُّشدِ، ویقِلُّ الرِّزقَ، ویمحَقُ التَّلدَ، ویخمِلُ الذِّکرَ؛ (مسند امام علی ج ۱۰ ص ۹۵).
بار خدایا! از تو آمرزش می‏جویم برای هر گناهی که به گمراهی فرا خوانَد، از هدایت باز دارد، روزی را کاهش دهد، سود و ثمر را نابود سازد، و یاد [و نامِ آدمی] را محو کند.
امام علی علیه‏السلام: ما ضَرَبَ اللهُ العِبادَ بِسَوطٍ أوجَعَ مِنَ الفَقرِ؛(شرح نهج البلاغه، این ابی حدید، ج ۲۰ ص ۳۰۱)
خداوند، بندگان را با تازیانه‏ای درد آورتر از فقر نمی‏زند.
در آینه اسلام، فقر سزاوار نکوهش است و همه نیروهای ویرانگری و تباه‏سازی در آن گرد آمده؛ هم عامل نادانی است و هم زمینه ساز بدرفتاری.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:00:00 ب.ظ ]




پس از بیان مباحثی درخصوص شناخت مفهوم زندان و آگاهی از مقوله تکرار جرم، بحث اصلی درخصوص آثار ناشی از مجازات زندان است که در ادامه به آن پرداخته خواهد شد. اهمیت طرح این مباحث، در تأثیری است که این مجازات سالب آزادی در شخصیت فردی و خانواده زندانی در درجه اول، و در درجه بالاتر و مهمتر، بر اجتماع خواهد گذاشت.
«وجود معایب عدیده و تبعات منفی مجازات زندان باعث گردیده تا از نظر عدهای از علمای حقوق جزا، زندان و مجازات حبس نه تنها مؤثر واقع نگردیده بلکه عاملی برای سوق دادن محکومین به تکرار جرم میباشد. این تأثیرگذاری یا به صورت مستقیم است و یا از طریق آثاری است که آن آثار به نوبه خود در وقوع جرم و بزهکاری نقش اساسی خواهند داشت و بدیهی است که عوامل فردی و متغیرهای زندان را در این تأثیرگذاری نباید نادیده گرفت. عوامل فردی شامل عوامل غیرجرمی مانند سن، محل سکونت، وضعیت خانوادگی و وضع تأهل، طلاق و ارتباط خانوادگی، سواد، اشتغال، وضع اقتصادی و غیره و عوامل جرمی نظیر نوع جرم، کیفیت ارتکاب جرم، شرکت در جرم، اعتیاد، سابقه و مدت حبس تحملشده، وضع قضایی (متهم، محکوم) و غیره است. متغیرهای زندان شامل تفکیک و طبقهبندی زندانیان (بر حسب نوع جرم، مدت حبس، سابقه، سن و غیره) امکانات زندان و مدیریت آن است[۹۱]
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

مبحث اول: چگونگی اثرگذاری زندان در ارتکاب مجدد جرم
هر پدیده نوظهوری پس از مدتی دچار مشکلاتی شده و با چالشها و موانع مختلفی روبرو میگردد. زندان نیز از این قاعده مستثنی نبوده و این پدیده که زمانی خود به عنوان جانشین کیفرهای بدنی مطرح شد و توانست به جای بسیاری از آنان قرار گیرد، بعدها در مقام عمل خود دچار مشکلات فراوانی شد. بعنوان مثال تعداد زندانیان روز به روز افزایش پیدا کرد، آزادشدگان دوباره مرتکب جرم میشدند و نرخ تکرار جرم بسیار بالا بود و به این علت بسیاری از اهدافی که برای آن موردنظر بود محقق نشد.
«اهداف دوگانه‏ای که برای مجازات زندان منظور می‏شود، یعنی زندان برای مجازات و زندان همچون شیوه اصلاحی، به ندرت با یکدیگر جمع شده‏اند، چرا که زندان، به دلیل ساختارش، معمولا غیر عادلانه با زندانی رفتار می‏کند و در نهایت، موجب افزایش کینه زندانی نسبت به عدالت و قانون می‏شود و حتی ممکن است موجب بیگانگی بیشتر فرد با جامعه و در نتیجه مقدمات افزایش ارتکاب جرم شود. دلیل اصلی این ناکارآمدی برای اصلاح زندانی در ماهیت اساسی زندان نهفته است که در آن وظیفه نگهبانی مقامات زندان بر سایر اهداف ترجیح دارد، و زندان به تعبیر گافمن مؤسسه‏ای تام است، یعنی محل اقامتی است که در آن زندانیان برای مدت معینی از عمر خود زیر نظارت تقریبا مطلق مقامات اداری قرار دارند[۹۲]
درواقع زندان جزو مهمترین ساختارهایی است که برای حفظ آرامش اجتماعی مورد استفاده قرار میگیرد لکن متأسفانه در شرایط فعلی این کیفر به جای عبرتانگیزی و اصلاح اخلاقی به یک مدرسه بزهکاری و تکرار جرم تبدیل شده است. به همین علت علیرغم اجرای شیوه های مدیریت زندان و اعمال حداقل حقوق برای زندانیان هنوز نتوانسته به اهدافی که برای آن در نظر داشتهاند برسد.
البته متأسفانه باید گفت «هیچ یک از ساختارهایی که تعادل، دوام و آرامش جوامع ما را تامین میکردند دیگر قادر به ایفای این نقش نیستند. ناخوشایندی در همه وجود دارد. این ناخوشایندی در عدالت کیفری نیز به چشم میخورد و تعجبآور هم نیست، زیرا عدالت کیفری نقطه حساس تشکیلات اجتماعی زندان است[۹۳]
مارک آنسل درباره زندان میگوید: «زندان دیگر درعمل آنچه را که مدعی آن است یعنی برای آن ایجاد شده ارائه نمیدهد. هدف انسانهای سده هجدهم که برای زندان، اقسام و درجههایی را منظور کرده بودند آن بود که مجازات یاد شده جنبه عبرتانگیز به خود بگیرد، انسانهای سده نوزدهم را نظر بر آن بود که زندان انفرادی، اسباب ندامت محکوم را فراهم میسازد و او را در اتخاذ تصمیم مبتنی بر ادامه زندگی شرافتمندانه یاری میدهد. انسانهای سده بیستم نیز زندان را مکان و وسیله بازپروری اجتماعی محکوم میدانند ولی حقیقت این است که همه این امیدها بر باد رفته است. زندان ضمن آنکه باید ابزار اصلی واکنش در مقابل بزهکاری باشد از همان آغاز بصورت یک مدرسه تکرار جرم بوده و یا به آن تبدیل شده است[۹۴]
همانگونه که میدانیم جرمشناسان در جهت کشف و بیان چگونگی و علل ارتکاب جرم از علوم مختلفی مانند جامعهشناسی و روانشناسی بهره میگیرند و با بهره گرفتن از مطالعات جامعه شناختی محیط اجتماعی را به دو دسته تقسیمبندی نمودهاند که شامل محیط کلی و محیط شخصی است «از انواع محیط شخصی یک نوع آن را میتوان محیط تحمیلی دانست این قسم محیطی است که شخص در انتخاب آن اختیاری نداشته و بطور کلی آزادی ازبین میرود و یا حداقل محدود میشود. ازجمله این محیطها میتوان زندان را نام برد[۹۵]
لذا زندان به عنوان یک محیط تحمیلی ازجمله عوامل جرمزا محسوب میگردد که در بزهکاری تأثیر بسزایی دارد. این مجازات نه تنها در اصلاح و تربیت زندانیان اثر چندانی نداشته بلکه در مواردی آنان را بیش از پیش در ارتکاب جرم متبحر و جری میکند. چراکه زندانیان بویژه مجرمین بدون سابقه به علت معاشرت و مصاحبت با بزهکاران خطرناک و حرفهای شگرد ارتکاب انواع جرایم را میآموزند. ازطرفی شرایط نامناسب زیستمحیطی زندان اعم از فقدان یا کمبود امکانات، خدمات، رفاهیات و تسهیلات و نیز عدم وجود آموزش علمی و فنی و مربیان مجرب موانع و مشکلات را در راه اجرای دقیق و مطلوب این مجازات ایجاد کرده است که این عوامل لاجرم در جرمزایی زندان و بزهکاری ثانویه زندانیان مؤثر میباشد.
علمای حقوق جزا، روانشناسان و جامعهشناسان نوگرا اغلب مسئله ازدیاد جرایم بویژه تکرار جرم را زاییده رژیم غلط کیفری و عدم پیروی از اصول نوین علمی جهت اداره زندانها دانستهاند و عقیده دارند که رژیم کیفری قدیم که مبتنی بر محبوس کردن مطلق مجرمان است سبب ازدیاد جرایم گردیده است. اصولا مجازات زندان بر پایه پیشگیری از گناه تشریح و تبیین شده ولی در عمل ثابت شده است که مجازات زندان این هدف را تأمین نمیکند. زیرا تجربه نشان داده است که افرادی که به زندان با اعمال شاقه که شدیدترین انواع زندان است محکوم میشوند پس از پایان مدت محکومیت از زندان بیرون نمیروند مگر اینکه با دست یازیدن به تخلف دوباره به زندان بازگردند[۹۶].
جلوگیری از ارتکاب جرم و تکرار آن در نقش بازدارندگی مجازات سالب آزادی تجلی پیدا میکند. بیشک این بازدارندگی با دادن آگاهی توسط قانونگذار به افراد جامعه نسبت به واکنش در مقابل اعمال بزهکارانه و ایجاد ترس در آنان و نیز هشدار به فرد بزهکار و سایرین ازطریق اجرای آن صورت میگیرد که پیشگیری عمومی و پیشگیری فردی از نتایج آن محسوب میشود. معالوصف هدف بازدارندگی فردی درمورد مجازات حبس کمتر با واقعیت منطبق میباشد و جمعیت زندانیان را غالبا تکرارکنندگان جرم تشکیل میدهند. «تازمانیکه معایب زندان وجود داشته باشد با خنثی شدن ترس از آن و ازبین رفتن قبح آن نزد زندانی و احیانا بدآموزی از زندانیان حرفهای، بعد بازدارندگی آن مخدوش میگردد[۹۷]
به دیگر سخن «مطابق بررسیهای معتبر در بعضی موارد، مجازات زندان نه تنها در مقابله با جرایم و تخلفات موفقیت چندانی نداشته و باعث بالا رفتن مقدار آنها شده است بلکه موجب گردیده است ارتکابشان به نحو جالب و با وضعی تفکرانگیز و با کیفیتی به مراتب بالاتر و سرعتی بیشتر صورت پذیرد. نتیجه تحقیقات بعمل آمده درخصوص جرایم سرقت و مواد مخدر نشان دهنده تغییر و ارتقاء کیفیت جرم در فعالیت بعدی پس از اولین دوره حبس است[۹۸]
این مسئله نه تنها در کشور ما بروز و ظهور دارد بلکه دامنگیر سایر کشورها و جامعه بین المللی است. حتی در بسیاری از جوامع پیشرفته به این نتیجه رسیدهاند که زندان نه تنها نمیتواند در کاهش جرم و بزهکاری نقش تعیینکننده داشته باشد. بلکه درعمل به مدرسه آموزش جرم تبدیل شده است. «مطالعات جرمشناسانه نشان میدهد که با تمام اصلاحاتی که در رژیم زندانها طی دو سدهی گذشته صورت گرفته و به بهبود نسبی شرایط فیزیکی زندانها منجر شده، نتایج مثبت، سودمند و مؤثری بر بازپذیری اجتماعی مجرمان و پیشگیری از ارتکاب جرم نداشته است. نتایج بدست آمده ناامیدکنندهاند و نظریه بازپروری و اصلاح زندانیان در بسیاری از کشورها – ازجمله ایالات متحده آمریکا، کشورهای اروپایی و حتی اسکاندیناوی که از دیرباز از آن پشتیبانی میکردند- تقریبا با شکست روبرو بوده است. افزون بر آن، ضعف امکانات فیزیکی و سازماندهی و نظارت زندانها و نیز فساد رایج در میان زندانیان و زندانبانان که معمولا مأموران عادیاند نه مددکاران متخصص، به نقض حقوق بشر و کرامت انسانی منتهی شده است[۹۹]
امروزه با مشاهده موارد فراوانی از زندانیان که بعلت ارتکاب مجدد جرم دوباره و چندباره راهی زندان میشوند و یا مشمول سایر مجازاتها قرار میگیرند درمییابیم که متأسفانه زندان در اجرای اهداف خویش حقیقا شکست خورده است. درواقع «زندان با خلاء آموزشی که دارد بطور غیرمستقیم به زندانی میآموزد که چگونه شگردهای مجرمانه را از افراد کارکشته یاد گرفته و از پیچ و خمهای قانون گریخته و به یک بزهکار حرفهای تبدیل شود و سپس تجربیات خویش را به دیگران انتقال دهد. زندان به جای القای ارزشهای پسندیده و بهنجار، ارزشهای ناصواب و ضداجتماعی را به زندانیان منتقل مینماید زندان با به تنگنا گذاشتن زندانیان ازنظر مادی و معنوی در عوض زمینه را برای تخطیکنندگان از قانون مساعدت مینماید. محکومیت به زندان نه تنها بر زندانی تحمیل میشود بلکه لاجرم عوارض سوء آن گریبان خانواده و نزدیکان وی را نیز گرفته و آنان را نیز به گرداب جرم میکشاند زندان با تحمیل الزامات خشن و طاقتفرسا بزهکار را درمسیر قانونشکنی و سرکشی جری مینماید. زندان قباحت جرم را ازبین برده و بزهکاران را به تکرار جرم تشویق مینماید. فسادهایی که در زندان حاکم است بزهکاری را حفظ و مجرمین اتفاقی را به بزهکاران خطرناک و حرفهای تبدیل میسازد. اصولا نهاد زندان و شرایط زیستمحیطی آن و تراکم و اختلاط زندانیان طوری است که نمیتواند بزهکار تولید نکند به قول ویکتور هوگو زندان مدرسه جرمسازی است و ایجادکننده بزهکار حرفهای[۱۰۰]
نقش زندان در تکرار جرم تنها به محیط خارج از زندان خلاصه نمیشود بلکه در حال حاضر شرایط زندانهای ما به گونهای است که موجبات وقوع جرایم بسیاری را در محیط داخل زندان فراهم میآورد. درواقع میتوان گفت «زندگی در محیط زندان توأم با تحمیل مقررات خاص آن بر زندانی، فراهم نکردن امکانات و تسهیلات، دوری از اجتماع و خانواده و بستگان، هم نشینی و مصاحبت با مجرمین خطرناک، عدم نظارت مدیران و مسئولین زندان، فقدان برنامههای سازنده، تراکم زندانیان، بیکاری مفرط، عدم تأمین نیازهای جسمانی و روانی و غیره شرایطی را فراهم کرده که علاوه بر تربیت و تحویل بزهکار به جامعه حتی در داخل این محیط جرم زا بزهکاری ازطریق ارتکاب بعضی جرایم رسوخ نموده و نمایان دارد. شرایط زیست محیطی زندان خواه ناخواه موجب بروز اعمال مجرمانهای خواهد شد که اگر این نهاد تأسیس نمیگردید ارتکاب جرایم مذکور نیز موضوعا منتفی بود[۱۰۱]
جرایمی که نوعا در محیط زندان اتفاق میافتند عبارتند از:
جرایم جنسی اعم از هم جنس بازی و قوادی، چشمچرانی، استمناء یا خودارضایی،
جرایم مالی اعم از سرقت و قاچاق مواد مخدر، قمار، رشا و ارتشا، ربا.
خریدوفروش مواد مخدر،
خودزنی و اقدام به خودکشی،
نزاع و درگیری،
ایراد صدمه بدنی به دیگران،
تندخویی و دشنام و بکار بردن الفاظ رکیک و موهن،
وارد نمودن خسارت به اموال زندان و نیز سایر زندانیان و کارکنان زندان،
شورش و اغتشاش،
اعتصاب،
فرار از زندان.
قانونگذار در فصل پنجم آییننامه تحت عنوان «تخلف ها و تنبیه‌های درون مراکز حرفه‌آموزی و اشتغال و زندان‌ها» طی مواد ۱۶۷ تا ۱۷۹ به بیان جرایم مذکور و طرق پیشگیری و مبارزه با آنها پرداخته است بعنوان مثال در ماده ۱۶۷ هرگونه شورش و اعتصابی را ممنوع اعلام نموده و زندانیان را به قراردادن اعتراضات و شکایات کتبی خود درون صندوقهای مخصوصی که به همین منظور تعبیه شده، مکلف نموده است. همچنین در ماده ۱۶۸ بیان میدارد: «هر محکوم باید به محض اطلاع از وقوع حوادث و پیشامدهای سوء‌ احتمالی و اعمالی که تحقق آن مخل نظم داخلی موسسه یا زندان می‌گردد، مراتب را فوری به مسئول امور نگهبانی یا به هر یک از مقام‌های مسئول زندان گزارش دهد.»
همانگونه که قبلا بیان شد درصورت وقوع هریک از جرایم و تخلفات یاد شده شورای انضباطی زندان وفق مواد ۱۷۴ تا ۱۷۹ به آن رسیدگی خواهد نمود. بدیهی است که درصورتی که نیاز به رسیدگی به جرایم متهم در مراجع قضایی باشد ازطریق ارسال زندانی به دادسرا نسبت به اعلام جرم وی اقدام میشود.
طرق انتقال جرایم در زندان را میتوان بصورت زیر برشمرد:
۱-معاشرت و اکتساب: زندانیان براثر معاشرت و همنشینی با یکدیگر شیوه ها و شگردهای بزهکاری را از هم میآموزند و با مشورت و همفکری با یکدیگر روش های نوینی را برای ارتکاب جرم خلق میکنند و این مسئله زمینه تکرار جرم در آینده را فراهم مینماید.
شیوه های جدید و گوناگون بزهکاری توسط تبهکاران حرفهای و زندانیان باسابقه به محکومین بیتجربه و زندانیان تازهوارد آموزش و انتقال داده میشود و عملا هدف اصلاحی کیفر حبس با نتیجه معکوس مواجه میگردد. به همین دلیل است که زندان را «آموزشگاه بزهکاری» یا «دانشگاه جانیان» نام نهادهاند. زیرا از طریق همین یافته های داخل زندان است که زمینه بزهکاری مجدد و تکرار جرم پس از خروج از زندان، چه از لحاظ کمیت و چه از لحاظ کیفیت بیشتر و بهتر فراهم میگردد.
یادگیری جرم در زندان ازطریق مصاحبت با افراد حرفهای و سابقهداری که دفعات یا زمان بیشتری را در زندان بسر میبرند صورت میگیرد و عدهای از زندانیان به علت آشنایی با جرایم دیگر خصوصا جرایم مالی مانند سرقت، به سوی آنها گرایش پیدا میکنند. بنابراین طبقهبندی و جداسازی زندانیان سابقهدار از افراد فاقد سابقه یکی از راه های پیشگیری محسوب میشود و یادگیری جرم را به حداقل میرساند. در مجموع زندان بدترین تأثیر آموزش خود را بر مجرمان بیتجربه و مبتدی برجای میگذارد.
وجود ارتباط عمیق میان زندانیان و حضور کمرنگ و کمتأثیر مدیران و مسئولین زندان در میان زندانیان برای جلوگیری و ممانعت از ایجاد ارتباطات ناسالم میان آنها و ناتوانی در جذب زندانیان به سوی خود با برنامههای مفید و ارشادی، باعث میشود تا زندانی از سایر زندانیان طرق جدید ارتکاب جرم را یاد بگیرد. این آموزش و انتقال جرم به صور گوناگون تغییر در نوع، ارتقاء کیفی جرم و شیوه های مناسب ارتکاب جرم، حیل قانونی فرار از مجازات و غیره تحقق یافته و ظهور مییابد. درنتیجه کیفر زندان در حبسهای کوتاهمدت به ویژه اگر در توجه به پرونده شخصیت و تفکیک و طبقهبندی زندانیان رعایت دقت و مراقبت لازم و کافی به عمل نیاید، میتواند تبعات منفی و آثار زیانبار غیرقابل جبرانی داشته باشد.
۲- سرایت و تقلید: مشاهده رفتارهای بزهکارانه بوسیله پارهای از زندانیان بطور طبیعی بر روی دیگر زندانیان نیز اثر گذاشته و موجب بروز رفتارهای مشابه توسط برخی از آنان میگردد. با یادگیری این الگوهای رفتاری، زندانی پس از آزادی از زندان مجددا مرتکب جرم میگردد.
۳- خرده فرهنگ: زندان دارای فرهنگ خاص خود است و برخی عبارات گفتاری و الگوهای رفتاری در زندان وجود دارد که مختص آن محیط است و در واقع توسط زندانیان ابداع و ترویج میشود و به سایر زندانیان آموزش داده میشود. این فرهنگ میتواند بستری برای وقوع جرم دوباره باشد خواه در داخل زندان و خواه در محیط خارج از آن.
۴-تراکم جمعیت: کثرت جمعیت زندانیان خود زمینهساز بروز جرایم دیگر است. وقتی براثر تراکم جمعیت ناچار به قرار دادن چندین زندانی در یک سلول هستیم در واقع بنا به موارد پیشگفته شرایط ارتکاب مجدد جرم در آینده توسط آنان را تسهیل میکنیم. چراکه با افزایش جمعیت زندانیان امکان نظارت بر آنها نیز کمتر میشود و این امر کنترل درگیریها و آشوبهایی که هر از گاهی در زندان رخ میدهد را دشوارتر میسازد. درصورتی که با رعایت استانداردهای لازم میتوان از بسیاری از موارد پیشآمده جلوگیری کرد.
۵- تأمین نیازهای طبیعی انسانی: زندان زمینه بروز و ظهور جرایمی است که از نیازهای طبیعی آدمی نشأت میگیرد. بعنوان مثال نیاز عاطفی واقعیتی غیرقابل انکار است که فرد زندانی با دوری از خانواده و از دست دادن دوستان و بدتر از آن طرد شدن ازسوی جامعه و خانواده و آشنایان، قادر به تأمین نیازهای عاطفی خود نیست. این خلأ عاطفی زمینهساز روی آوردن به کارهای دیگر اعم از دوستی و معاشرت با دیگر زندانیان، استفاده از موارد مخدر و متأسفانه در درجه شدیدتر روی آوردن به جرایم جنسی است. مورد دیگر نیاز جنسی است که بدلیل شرایط موجود در زندان، زندانی قادر به تأمین نیاز خود ازطریق درست و قانونی آن نبوده و به همین دلیل به همجنس خود گرایش پیدا کرده و مرتکب جرایم جنسی میشود.
در کنار همه مسائل گفته شده، کمبود کادر مجرب اعم از مدیریت و پرسنل اداری وانتظامی، متخصص، کارشناس، روانشناس و مددکار اجتماعی، جرمشناس، مربی مذهبی، مربی ورزشی و مربی فنی- حرفهای در روند فعالیتهای اصلاحی زندان خلل جدی وارد میکند. و هرچند در آییننامه سازمان زندانها تخصیص پرونده پزشکی برای هر زندانی جهت حل مشکلات شخصی و خانوادگی آنان پیشبینی شده اما درصورت نبود نیروی متخصص کافی و عدم توجه و اهمیت ندادن به این مسایل نهایت امر چیزی جز یک بایگانی خاکگرفته از پروندههای زندانیان باقی نمیماند.
ماده ٣٨ آییننامه سازمان زندانها درخصوص اختصاص پرونده پزشکی برای زندانیان اشعار میدارد «اداره‌ها و واحدهای مددکاری و خدمات اجتماعی در جهت شناخت شخصیت محکومان و کشف و حل معضلات و مشکلات شخصی و خانوادگی و اجتماعی آنان با کسب نظر روان‌شناس، تحقیقات و اقدام لازم را نموده، یک نسخه از تحقیقات را جهت ضبط در پرونده شخصیت محکوم به رییس زندان و نسخه دیگر را جهت اقدام لازم به اداره متبوع خود تسلیم می کند. مددکاران باید با ابراز شفقت و جلب اعتماد محکوم برای بازگشت آنان به زندگی عادی و سالم اجتماعی اقدام و اهتمام لازم به عمل آورند.»
یکی از مسائل بسیار مهمی که باید در خصوص زندانها رعایت نمود بحث تفکیک و طبقهبندی زندانیان است. بیشک جداسازی زندانیان میتواند نقش بسیار مؤثری را در جلوگیری از تکرار جرم ایفا کند و بالعکس فقدان یک طبقهبندی دقیق موجب افزایش نرخ بزهکاری در جامعه میشود. وفق ماده ۶۵ آییننامه سازمان زندانها در هر زندان، مرکز حرفه‌آموزی و اشتغال شورایی به‌نام شورای طبقه‌بندی زندانیان متشکل از قاضی ناظر زندان به عنوان رییس شورا، رییس زندان یا مرکز مربوط به عنوان دبیر شورا، ‌مسئولین واحدهای قضایی، بازپروری، انتظامی، رییس اندرزگاه ‌مربوطه، ‌یک نفر روانشناس و یک نفر مددکار که در قسمت تشخیص فعالیت می‌نمایند با انتخاب رییس مرکز یا زندان تشکیل می‌شود که بنا بر ماده ۶۶ در خصوص تعیین و تقسیم محل استقرار محکومان و متهمان اتخاذ تصمیم می کند.
در ماده ۶۹ آییننامه مذکور نیز ملاکهای طبقهبندی محکومان و متهمان بدین شرح بیان شده است «محکومان حسب پیشینه، سن، جنسیت، تابعیت، نوع جرم، مدت مجازات ، وضع جسمانی و روانی، چگونگی شخصیت و استعداد و میزان تحصیلات و تخصص به یکی از قسمت‌های مراکز حرفه‌آموزی و اشتغال، زندان یا مؤسسه‌های تأمینی و تربیتی معرفی می‌گردند.»
با تدقیق در ماده موصوف مشخص میشود ملاکهایی که در طبقهبندی زندانیان مورد توجه قرار میگیرد بشرح ذیل میباشد:
۱-جنسیت: تفکیک زندانیان براساس جنسیت و وجود زندانهای جداگانه برای زنان و مردان اقدامی است که در همه کشورهای دنیا صورت میپذیرد. زیرا عدم رعایت آن زمینهساز بروز مشکلات اساسی در زندانها خواهد بود و آثار نامطلوبی را در پی خواهد داشت. در کشور ما نیز تنها ملاکی که کاملا رعایت میگردد همین خصیصه است.
۲- سن: یکی از مواردی که در آییننامه به آن اشاره شده توجه به سن محکومان و متهمان درخصوص طبقهبندی آنان است. مطابق ماده ۱۷ آییننامه اطفال و نوجوانان بزهکار کمتر از ۱۸ سال تام در کانونهای اصلاح و تربیت به منظور اصلاح و آموزش نگهداری میشوند. بجز این تقسیمبندی، مورد دیگری در قوانین ما درخصوص تفکیک براساس سن دیده نمیشود.
مسئله دیگر این است که کانون اصلاح و تربیت بجز در بعضی از شهرهای بزرگ که کانون اصلاح و تربیت دایر است و اطفال و نوجوانان را تا سن ۱۸سالگی در این مؤسسات نگهداری میکنند در شهرهای دیگر وجود ندارد و بنابراین آنها را مثل سایر زندانیان بالغ در زندانها نگه میدارند. «درصورت عدم تفکیک سنی در زندان بیشترین آسیب متوجه اطفال و نوجوانان است آنها اکثرا کسانی هستند که برای اولین بار و بعضا بطور موقت به زندان اعزام شدهاند و هنوز ضمیر پاک و بیآلایشی دارند و ممکن است با یک تدبیر صحیح به راه راست برگشته و دست از خطا بردارند که این امر منوط به جداسازی آنان است ولیکن به علت عدم تفکیک براثر مصاحبت با بزرگسالان اولا باتوجه به بالابودن قدرت یادگیری آنها شگردهای مجرمانه دیگری را نیز آموخته که اصلاحپذیری آنها را با مشکل مواجه مینماید و ثانیا اکثرا مورد سوءاستفاده قرار میگیرند. وقوع جرایم جنسی در زندان نمونه بارز آن است[۱۰۲]
۳- وضع قضایی: وضع قضایی ملاک دیگری است که در طبقهبندی زندانیان مورد توجه قرار میگیرد. همانگونه که قبلا بیان کردیم افراد به سه دلیل به زندان راه مییابند که عبارتند از: قرار بازداشت موقت (خواه بطور مستقیم و خواه به دلیل عجز از سپردن وثیقه و یا معرفی کفیل)، محکومیت قطعی و عجز از پرداخت دیون مالی. بخش اعظمی از جمعیت زندان را محکومان مالی تشکیل میدهند یعنی افرادی که به دلیل عجز از پرداخت بدهی، مانند مهریه، دیه و جریمه نقدی در زندان هستند بر شمار جمعیت زندان میافزایند. اما باید گفت این افراد درواقع مجرم نیستند و طرد آنها از جامعه نه تنها تضمینکننده آسایش و آرامش عمومی نیست بلکه باعث افزایش جمعیت زندانها شده و از همه مهمتر آنکه این افراد را در معرض آسیبهای جدی ناشی از محیط زندان قرار میدهد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:00:00 ب.ظ ]




ایران این جنبش­ها را عدالت‌خواه و حق‌طلب، اسلام‌خواه، استقلال‌طلب، آزادی‌خواه، سلطه‌ستیز و استبدادستیز می‌داند. و این جنبش‌ها را به سه ویژگی بارز و اصلی اسلامی بودن، مردمی بودن و استکبارستیز بودن متفاوت از سایر جنبش­ها تلقی کرده و معتقد است که این تحولات باید با نام بیداری اسلامی اطلاق شوند به جای عناوین و نام­هایی مثل بهار عربی… ویژگی‌هایی که خود در انقلاب ۱۹۷۹ خواهان آن‌ها بوده و اکنون نیز در دستور سیاست­های خویش درصد دستیابی به آن‌ها است. ازاین‌جهت طبیعی است که نگاهی مثبت و حمایتی نسبت به تحولات اخیر داشته باشد. ازاین‌جهت به‌تبع ویژگی­های فوق شاهد حمایت مادی و معنوی ایران از جنبش­های اسلامی اخیر در شمال آفریقا از لیبی و تونس و مصر گرفته تا بحرین و یمن و سوریه هستیم.
ایران گفتمان بیداری اسلامی را در خصوص جنبش‌های جدید کشورهای عربی مطرح کرده است و تلاش کرده از این جنبش‌ها حمایت کند. ایران از جنبش‌های اعتراضی مردم در مصر، تونس، لیبی، بحرین حمایت کرده و تمایل داشته که این جنبش‌های مردمی را با گرایش‌های اسلامی و استقلال‌طلبانه معرفی کند. (موسوی و تلیایی، ۱۳۹۱: ۸۴-۸۳)
کشورهای حاشیه خلیج‌فارس در سیاست خارجی خود اصول، منافع و اهداف متفاوتی از ایران را دنبال می­ کند. بدین مضمون که شورای همکاری یکی از اهدافش حفظ وضع موجود و مخالفت و مبارزه با فعالیت کانون­های انقلابی در منطقه و جهان اسلام که برای نیل به این هدف به تقویت و تحکیم روابط خود با رژیم‌های دست راستی و میانه‌رو حاکم در برخی از کشورهای جهان اسلام و برقراری ارتباط با کشورهای غربی روی آورده است. (کرمی، ۱۳۹۰)

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در مورد حمایت از جنبش­های آزادی­بخش نیز به‌طور مثال در عربستان حمایت از اقلیت‌های مسلمان، به معنی کمک به نهضت‌های آزادی‌بخش نیست، بلکه این حمایت که به‌صورت اقتصادی و سیاسی انجام می‌شود، اغلب از مجاری دیپلماتیک و با کسب نظر موافق دولت موردنظر صورت می‌گیرد و اصولاً این حمایت شامل اقلیت‌های مسلمان در کشورهای دارای اکثریت غیرمسلمان می‌شود (آقایی و احمدیان، ۱۳۸۹: ۸)
در مورد اصل حفظ استقلال نیز کشورهای شورا ناتوان از حفظ این امر در طول سیاست­های خود بودند بدین گونه که نگاه آن‌ها به مسئله ارتباط با سایر کشورها و داشتن روابط متقابل و درعین‌حال حفظ استقلال خود ناتوان از برقراری توازنی در این میان به‌مثابه ایران بودند. این در صورتی است که هرچند کشورهای شورا در اساس­نامه­ های خود این مسئله را رد می‌کنند امّا در دوره­ها متعدد و به اشکال مختلف به دول قدرتمند خصوصاً دول غربی وابستگی شدید داشته اند.
در مورد مسئله فلسطین و رژیم اسرائیل نیز اعراب خلیج‌فارس سیاست مماشات گونه نسبت به اسرائیل داشته‌اند و نه‌تنها رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخته­اند و خواستار بهبود و حل‌وفصل اختلاف آن دولت با فلسطین بودند، بلکه با این کشور در جهت مقابله با خیزش­های اسلامی همکاری کرده ­اند.
در مورد تحولات اخیر نیز اعراب خلیج‌فارس نیز دیدگاه اعراب مبتنی بر مخالفت با جنبش‌های مردمی بوده است. در مواردی «حفظ وضع موجود» و حمایت از رژیم‌های مستقر و در یک‌کلام نیز که تحول رخ‌داده است، مثلاً در مصر که رژیم حسنی مبارک ساقط شد، عربستان تلاش کرده است که از سلفی‌ها، از یک‌سو برای مقابله با خیزش‌های مردمی و ممانعت از دگرگونی‌های جدی استفاده کنند و از سوی دیگر خواسته است که با حمایت از سلفی‌ها نفوذ خود را در این کشورها گسترش دهد. و در این بیشترین تلاش خود را برای مقابله با بهار عربی انجام داد. (موسوی و تلیایی، ۱۳۹۱: ۸۴-۸۳)
این کشورها در دستیابی به مردم‌سالاری را در منطقه در جهت تضاد با منافع ملی خودارزیابی می­پندارند و بر ناکارآمدی این ساختار تأکید دارند. اعراب مخصوصاً عربستان به لحاظ تهدیدهای امنیتی، هویتی و ساختاری، در صورت تشکیل مردم‌سالاری دینی موافق نخواهند بود. (دهقانی فیروزآبادی و جلال فرازی، ۱۳۹۱: ۱۷۸)
نگاه اعراب نسبت به کشورهای شورا نسبت به پدیده تحولات اخیر از دیدگاه یک جنبش با دیدگاه اسلامی نیست. و سعی می‌کنند این خیزش­ها را در تلاش برای نیل به اهدافی چون بهبود وضعیت اقتصادی و بهبود وضعیت اجتماعی معرفی کنند تا نه خیزش­هایی اسلامی، مردمی و استکبارستیز که خواهان تغییر ساختار منطقه و روی کار آمدن دول اسلامی با گرایش مردمی و اسلامی باشند.
ازاین‌جهت تحولات بیداری سبب تشدید تفاوت درک و نگاه متعارض دو بازیگر به‌طورکلی شد به‌طوری‌که ایران شیعی با طرح و اطلاق این تحولات به بیداری اسلامی، همزادپنداری با این تحولات، حمایت از این رخداد در جهت اصول سیاسی خود و در مقابل کشورهای شورا در جهت حفظ وضع موجود و با تلقی سطحی و غیر اسلامی از این تحولات و سعی در خنثی‌سازی این خیزش­ها سبب مقابله بیشتر این دو بازیگر شدند.

۳-۱-۳ رهیافت و ذهنیت تاریخی منفی

عامل دیگر که نقش مهمی را در تعاملات ایفا می‌کنند، الگوی تعاملات ایران با کشورهای خلیج‌فارس نیز شدیداً متأثر از افکار، برداشت­ها و ادراک متقابل ایرانیان و اعراب شکل یافته است. ساختارهای مادی ایرانیان و اعراب طوری ساخته‌شده است که نسبت به یکدیگر در وضعیت بی‌اعتمادی قرار داشته و این بی ­اعتمادی درگذر زمان و به‌واسطه‌ی علل و عوامل مختلف در صورت­های مختلف تولید، بازتولید و تداوم‌یافته است و یک وضعیت پیچیده و مزمن از تقابل ایرانی- عربی را در خلیج‌فارس شکل داده است. (کاویانی، ۱۳۸۸: ۳)
روابط میان اعراب و پارسیان همواره محل تناقض بوده است؛ و این ایستار فقط منحصر به دوره معاصر نیست بلکه به دلیل مبارزه برای دستیابی و کسب قدرت فائقه در منطقه، در طول ادوار تاریخی متعدد به جزئی از روانشناسی جمعی مردم دو گروه تبدیل‌شده است.
تصور و برداشت کشورها در عرصه روابط بین‌الملل نسبت به یکدیگر، رفتار و عملکرد آن‌ها را در قبال هم تعیین می­نماید. این تصور و انگاره در بین سه نگاه هابزی، کانتی و لاکی متغییر است که درواقع تلقی دشمن، رقیب و دوست داشتن از بازیگر مقابل است. رفتار کشورهای عربی و اعراب در طول تاریخ در عین اشتراکات فراوان مذهبی و تاریخی بیشتر نگاه هابزی به یکدیگر را تجربه کرده است. که این مسئله یک ذهنیت منفی و تجربه تاریخی مذمومی از دو طرف را در اذهان دیگری ایجاد نموده است که هر چه به زمان حاضر نزدیک می‌شویم آستانه و ضریب آهنگ این بدبینی تشدید می‌شود.
در نگاه اعراب نسبت به ایران گفتمان‌های قومی ـ ملی تأثیر دارد. قومیت‌گرایی پدیده‌ای است که در میان عرب‌ها به‌طور تاریخی وجود داشته است. در داستان‌های تاریخی آمده است که عرب‌ها به قبایل و جنگ‌های خود تا چه اندازه تفاخر و مباهات می‌کرده‌اند. این نگاه قومی و ملی مایه مباهات عرب‌ها نسبت به خودشان بوده است و نسبت به قومیت‌های دیگر احساس جدایی می‌کرده‌اند و خودشان را قومی برتر می‌دانسته‌اند. اعراب از یک نژاد و مذهب مشترکی نیستند، آنچه امروزه همه عرب‌ها را به هم پیوند داده است نه نژاد و نه مذهب بلکه تنها زبان عربی است. این مسئله در شکل جدید آن به ناسیونالیسم عربی تعبیر می‌شود که در شکل‌های افراطی منجر به ظهور بعثیسم در عراق یا ناصریسم در مصر شد که این‌ها عرب‌ها را نژاد برتر می‌دانند و حتی اسلام را هم دینی عربی می‌دانند. این نوع نگاه‌ها نیز می‌تواند در نوع نگاه اعراب به ایران تأثیر گذارد. که عربی ـ عجمی کردن نتیجه چنین رهیافتی در دیدگاه دو طرف می‌شود. (نجفی فیروزجایی، ۱۳۹۰)
نمونه و شاهد مثال تأثیر این فضای بدبینی را می­توان در موارد ذیل مشاهده نمود که بهترین نمونه این ابتذال نژادپرستی عربی در رژیم صدام رساله خیرالله طلفاح، دایی صدام است، با عنوان «سه موجودی که خدا می‌باید خلق می‌کرد: ایرانیان، یهودی‌ها و مگس‌ها» .(Said, 2000: 123)یا جمله ملک خالد، پادشاه عربستان (۱۹۷۵-۱۹۸۲) که در طول جنگ ایران عراق آشکارا از صدام خواست که: «این ایرانی‌های احمق را له کنید!» یا مورد دیگر میشل عفلق که ایرانیان را «دشمن امت عرب» را معرفی کرد. (فرخ، ۱۳۹۲)
تأثیر این رویکرد را می­توان در نگرش کلی آن‌ها در، حق هسته‌ای ایران، تلاش برای جعل نام خلیج‌فارس، حمایت از ادعای امارات نسبت به مالکیت جزایر سه‌گانه ایرانی، ترسیم چهره منفی از ایرانیان در نظام آموزشی و کتب درسی، تخریب چهره ایران در رسانه‌ها، ایجاد محدودیت و برخورد زننده با حجاج ایرانی، اسناد ویکی لیکس و دشمنی و معاضدت آن‌ها با ایران (به‌طوری‌که پادشاه عربستان خطاب به امریکا گوشزد کرده بود که سر این مار (ایران) را له کنید) و مواردی از این قبیل را می­توان اقدامات کشورهای حوزه خلیج برای تخطئه و تخریب ایران در منطقه انجام داده است. که اخیراً نیز می­توان از اتهام ترور سفیر عربستان توسط ایران در واشنگتن بسیاری از مردم را شگفت‌زده کرد. که با دشمنی ایران و عربستان سعودی، شاید تعجبی نداشته باشد .(Rubin, 2011)
البته برای نقد صحیح این مسئله باید نقش ایران نیز در این مورد ذکر نمود که ایرانیان نیز به دلیل بالیدن به دستاوردهای فرهنگی و تمدنی فاخر خود و حس خودبرتربینی و نگاه تحقیرآمیز به اعراب سبب تشدید این نگرش نادرست شده‌اند. نگاهی که در قالب اندیشه‌های شوینیستی و تحت تأثیر ذهنیت قومی و ملی­گرایی ایرانی در تأکید بر آریایی بودن و برتر بودن خود در زمان پهلوی دوم با نماد جشن‌های دو هزار و پانصدساله برای احیای آن می­توان نام برد.
متأثر از این اندیشه ایرانیان با انتساب خود به نژاد آریایی‌نژاد خود را برتر دانسته و به‌ویژه به عرب‌ها و تاریخ و تمدن عربی و اسلامی آنان به دیده تحقیر می‌نگرند و عرب‌ها را بدوی، متوحش، عقب‌افتاده و خون‌ریز می‌دانند و صفات مذموم و ناپسندی را که شایسته عرب‌ها نیست، به آن‌ها نسبت می‌دهند.
که نمونه کنونی آن را می­توان در شبکه اجتماعی فیس‌بوک، مشاهده کرد که صفحه‌ای با عنوان ” از عرب‌ها متنفرم – من آریایی‌ام” دیده‌شده است. پرچم سه رنگ ایران در عکس بالای این صفحه قرار دارد که با شعار “چون ایران نباشد تنت من مباد” مزین شده است.
یا نمونه دیگر در مساله سه جزیره مورد ادعای امارت متحده عربی، گروهی از مردم چند سال پیش در جلوی سفارت امارت گردآمده و کیکی را با ۳۵ شمع روشن کردند که این خود نشان تحقیر تاریخ ۳۵ ساله این کشور در مقابل تاریخ ۲۵۰۰ ساله بوده است.
با وقوع تحولات و حوادث اخیر پس از ۲۰۱۱ این مساله توانسته به نحو غیرمستقیم ذهنیت منفی میان ایران و اعراب را تقویت و تشدید نماید. با بروز خیزش­های مردمی در خاورمیانه موجی از حرکت­های مردمی با گرایش­های مختلف اسلامی در منطقه گرفت که زمینه دگرگونی صفحه ژئوپلیتیک منطقه را فراهم نمود. که این حکومت­های وقت را با احساس زنگ خطری جدی مواجه ساخته بود که آن‌ها را به تغییر ساختار کلی خود مجبور می­ساخت. در این میان ایران به‌عنوان حامی همیشگی جنبش­های آزادی‌بخش، با حمایت­های گوناگون از این حرکت­ها، زمینه جلب‌توجه اعراب و برانگیختن نگاه معاضدت و مخالفت با ایران برانگیخت. آن‌ها ایران را به‌عنوان عامل بیرونی ایجاد این تحولات و اخلالگر در این کشورها، تلقی کرده و ازاین‌جهت موج اتهام و بدبینی را در این دوره شاهدیم که در بستر ذهنیت تاریخی منفی دو طرف قابل پیش ­بینی است. اعراب درواقع با تلقی تقریبی جنگ ایران و کشورهایی عرب حوزه خلیج‌فارس، تحولات را از جانب ایران و با حمایت او صورت می­گیرد. که نمونه آن را در بحرین و یمن می­توان اشاره کرد. ازاین‌جهت تحولات بیداری خود زمینه تأثیر غیرمستقیم بر ذهنیت تاریخی به یکدیگر و رویکرد بدبینانه به ایران را فراهم نمود.

۴-۱-۳ رقابت قدرت در منطقه

منطقه خلیج‌فارس از چندین دهه گذشته عرصه رقابت سه قدرت اصلی منطقه‌ای یعنی ایران، عربستان سعودی و عراق بوده است. سعودی‌ها در دهه‌ های گذشته همواره بخشی از توازن قدرت منطقه‌ای در خلیج‌فارس بوده‌اند و عمدتاً سعی کرده‌اند تا با توازن سازی بین ایران و عراق، نگرانی‌های امنیتی خود را کاهش دهند. در دهه ۱۹۷۰، توازن قدرت در خلیج‌فارس بر اساس تعاملات ایران دوره پهلوی و عربستان سعودی و توازن سازی این دو بازیگر در مقابل عراق قرار داشت؛ نوعی از توازن و معادلات منطقه‌ای که متأثر از ساختار دوقطبی قدرت در نظام بین‌الملل دوره جنگ سرد و اتحادها و رقابت‌های منطقه‌ای مبتنی بر آن بود. در دهه ۱۹۸۰، سعودی‌ها حمایت از عراق به‌ خصوص در دوره جنگ در مقابل ایران را برای توازن سازی انتخاب کردند. در دهه ۱۹۹۰ و بعد از اشغال کویت از سوی صدام، باوجود سیاست مهار دوگانه ایران و عراق از سوی آمریکا، سعودی‌ها سیاست تعامل و همکاری متعادل با جمهوری اسلامی ایران را تعقیب کردند که به‌نوعی در مقابل عراق تضعیف‌شده محسوب می‌شد. (اسدی، ۱۳۸۹)
شورای همکاری رویکردی موازی اما نه دقیقاً مشابه، برای ایجاد بازدارندگی در مقابل ایران را دنبال می‌کند. سعودی‌ها بیشتر در پی ایجاد توازن قدرتی ظریف در مقابل ایران هستند و تمایلی به رویارویی مستقیم با ایران ندارند .(Gause, 2007) تغییر و تحولات اخیر خاورمیانه شاهد رخدادهایی بوده است که حاکی از افزایش نسبی قدرت و نفوذ منطقه‌ای و سطح تأثیرگذاری ایران بوده است. مشخصه‌ای که به‌واسطه نقش فعال ایران در مسائل و عرصه‌های مهم منطقه‌ای چون اشغال عراق، جنگ سی‌روزه لبنان، مسئله فلسطین، برنامه هسته‌ای، رویکرد امنیتی منطقه­ای و انرژی نمایان می‌شود که خود این در منطقه حساسیت‌های منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای را در دیگر بازیگران مثل اعضای شورا باالاخص عربستان رقم زده است. این امور هرکدام خود به نحوی ایران را در ربودن گوی سبقت از رقبا یاری داد بدین گونه که بحران اشغال عراق توسط امریکا در ۲۰۰۱٫ (و حذف رژیم صدام حسین و ناکامی در ایجاد ثبات سیاسی و نظامی در عراق فرصت جدیدی را برای ایران در سطح منطقه ایجاد کرده است .(Bahgat, 2007: 5-14)
به‌طوری‌که روند تحولات عراق افزایش نقش و قدرت شیعیان و کردها و کاهش نقش اعراب سنی را در پی داشت. از منظر سعودی‌ها این تحول باعث کم‌رنگ شدن هویت عربی عراق و نقش آن به‌عنوان دولت حائل و توازن بخش در مقابل ایران، تغییر توازن قدرت منطقه‌ای به نفع ایران شده که با توجه به قدرت‌یابی شیعیان در عراق و افزایش نفوذ ایران در این کشور، اعراب و خصوصاً عربستان نگران از وضع موجود سعی در اقدام در جهت مقابل این روند را در پیش گرفتند که مسبب بخش عظیمی از ناآرامی­های عراق این دول بودند.
یا در افغانستان که اشغال آن توسط امریکا موجب سقوط طالبان متحد ریاض و دشمن سیاسی و ایدئولوژیک تهران شد و خود این سبب افزایش نفوذ ایران و برتری آن بر سایر رقبایش در منطقه شده بود.
دیگر واقعیت و تحول نوین منطقه‌ای، پیروزی حزب اسلام‌گرای حماس در فلسطین و وارد شدن آن به ساختار قدرت در کنار حزب فتح بود. عدم شناسایی اسرائیل از سوی حماس و تأکید بر مقاومت، تشدید احساسات و نقش احزاب اسلام‌گرا در منطقه و افزایش نقش و نفوذ منطقه‌ای ایران با توجه به ارتباطات و پیوندهای مستحکم آن با حماس، ازجمله پیامدهای عمده بودند.
تحول دیگر جنگ سی‌وسه روزه حزب‌الله.. در مقابل اسرائیل در تابستان ۲۰۰۶ بود. این جنگ با توجه به نمایش قدرت بی‌سابقه حزب‌الله… در برابر اسرائیل به‌عنوان یکی از نشانه‌های جدی تهدید پذیری امنیت اسرائیل تلقی شد. پیوند حزب‌الله… با ایران، این جنگ را به‌عنوان حوزه جدیدی از گسترش نقش و نفوذ منطقه‌ای ایران مطرح ساخت. نکته دیگر این‌که پیروی و افزایش نقش گروه‌های اسلام‌گرای حزب‌الله… و حماس، به بحران اقتدار در کشورهای اقتدارگرا و محافظه‌کار عربی چون عربستان سعودی دامن می‌زد و با تحریک افکار عمومی و جنبش‌های اجتماعی، ثبات و امنیت این رژیم‌های سیاسی را در معرض خطر قرار می‌داد. نگرانی کشورهای شورا در جریان جنگ بیست‌ودو روزه غزه به نحوی بود که شورا در قبال حملات اسرائیل به غزه سکوت کردند و حتی گزارش‌ها و نشانه‌هایی از خشنودی آن از این حمله آشکار شد. (گودرزی، ۱۳۸۷: ۶۰-۶۱)
تحولات موسوم به بیداری اسلامی یا خیزش­های عربی که از اواخر ۲۰۱۰ شروع‌شده و هم‌اکنون ادامه دارد نیز اخیر باعث کاهش نقش و نفوذ و درنهایت تغییر توازن قوای منطقه‏ای به ضرر شورا همکاری شده است. سقوط مصر به‌عنوان یک کشور محافظه­کار معتدل، خیزش­های مردمی در بحرین، افزایش نقش ایران در یمن، تحولات سوریه و افزایش قدرت و نفوذ ایران در بین حماس، حرب الله و سوریه و… زمینه را به ضرر کشورهای شورای همکاری خلیج‌فارس و چرخش توازن قوای منطقه‏ به نفع رقبای او گردانیده است.
وقوع خیزش‌های عربی خاورمیانه که سیستم قدرت و تعاملات میان بازیگران این منطقه را دستخوش تحول نمود، نوعی تحول در استراتژی‌های منطقه‌ای شورای همکاری به وجود آمد که آن کنشگری بر مبنای الگوی موازنه سازی برونگرا است که در این چارچوب اعضای شورای همکاری در تلاش است تا با ائتلاف یا یک بازیگر مهم منطقه‌ای همچون ترکیه اسرائیل جهت موازنه سازی منطقه‌ای و متعادل کردن پدیده‌های متأثر از تحولات بهار عربی اقدام نماید. ازاین‌رو محتمل‌ترین وضعیت در روند موازنه سازی منطقه‌ای برای شورا چرخش به سمت ترکیه و تا حدی اسرائیل است که بتواند موازنه لازم را در برابر قدرت منطقه‌ای ایران و مصر حفظ نماید.
سیاست فعالانه کشورهای شورا و در رأس آن‌ها عربستان و قطر نسبت به تحولات جهان عرب به‌ویژه در مورد مصر، بحرین و سوریه، نشان‏گر تلاش شورا برای ایفای نقش فعالانه در منطقه باهدف تغییر توازن قوای منطقه‌ای ازدست‌رفته به سود خود است. بنابراین تغییر موازنه قوای منطقه‏ای به سود ایران و شیعیان، مهم‌ترین عامل تغییر سیاست کلان کشورهای شورا در منطقه بوده است.
سیاست خارجی آنکارا در منطقه متأثر از اندیشه‌های واقع‌گرایی جهت تحقق اهداف و منافع ملی و حداکثر رساندن آن بهره می­جوید. حزب عدالت و توسعه متأثر از اندیشه‌های نوعثمانی­گری به دنبال دستیابی مجدد به جایگاه امپراتوری عثمانی در میان مسلمانان است. احیای هویت اسلامی خود در راستای نزدیکی بیشتر به همسایگان مسلمان خود در منطقه است. (محمدنژاد، ۱۳۹۱) هسته اصلی این دکترین را ژئوپلیتیک تشکیل می‌دهد و مؤلفه‌های دیگری چون تأکید بر قدرت نرم، تلاش برای میانجیگری و حل بحران‌های منطقه‌ای و بین‌المللی و اتخاذ راهبرد برد_برد در ارتباط با دیگر کشورها، این دکترین را تکمیل می‌کنند. (صولت، ۱۳۹۰)
استراتژی داوود اوغلو تبلور در دکترین “به صفر رساندن مشکلات با همسایگان” است. با همسایگان خود روابط دوستانه برقرار کرده و مشکلات و اختلافات فی­مابین را از بین ببرد. درواقع دکترین داوود اوغلو در راستای افزایش اعتمادبه‌نفس استراتژی سیاست خارجی ترکیه قرار دارد تا با تکیه بر پیشینه تاریخی، جایگاه خود را در خاورمیانه، بالکان، آسیای مرکزی و قفقاز ارتقا دهد و پس از موفقیت در نقاط نزدیک­تر به خانه، قدرت چانه‌زنی بیشتری در مقابل اروپا و آمریکا داشته باشد.
در دکترین عمق استراتژیک و متأثر از این رویکرد، ترکیه نباید خود را محدود به نقش منطقه‌ای در بالکان یا خاورمیانه کند، چراکه ترکیه کشوری است مرکزی، نه منطقه‌ای. بنابراین باید نقش رهبری را در چندین منطقه ‌ایفا کند. چیزی که به این کشور در نظام بین‌الملل اهمیت استراتژیک می‌دهد. این دکترین بر این باور است که ترکیه باید نقش رهبری مناطق پیرامونی خود را به عهده بگیرد و اهمیت استراتژیک جهانی برای خود کسب کند. وی این ادعا را رد می‌کند که ترکیه پلی میان بین اسلام و غرب است، ترکیب موفقی از “دموکراسی” و “اسلام”.
برای مثال می‌توان به نقش میانجیگری این کشور در بحران‌های منطقه‌ای چون مذاکرات صلح فلسطین- اسرائیل، تنش میان عراق و سوریه و مسئله هسته‌ای ایران اشاره نمود. علاوه بر این آنکارا برای بهبود وضعیت اقتصادی خود، تحرکات خود را در منطقه گسترش داده است که در این خصوص می‌توان به نفوذ این کشور در کردستان عراق اشاره کرد که بیش از ۳۰۰ شرکت ترکیه‌ای در آنجا حضور فعال دارند. (کیانی، ۱۳۹۱)
تحولات سیاسی در جهان عرب که به سقوط رژیم‌های دیکتاتوری منجر شده است، زمینه جدیدی را برای سیاست خارجی فعالانه‌تر از سوی دستگاه دیپلماسی ترکیه فراهم کرده است. دولت ترکیه با حمایت از تحولات جهان عرب و تلاش برای نزدیکی سیاسی با رژیم‌های جدید عربی، شرایط را برای افزایش اعتبار منطقه‌ای خود در جهان اسلام فراهم کرد. ترکیه در مقایسه با سایر قدرت‌های منطقه‌ای در خاورمیانه در حال تحول بیش از دیگران تلاش دارد تا همسو با روند انقلاب‌های عربی خود را پیشتاز خاورمیانه جدید معرفی کند. گرایش‌های اسلامی دولت اردوغان، به وی امکان داده تا به گروه‌های سیاسی اسلام‌گرای میانه‌رو در مصر، تونس و لیبی در منطقه نزدیک شود. (محمدنژاد، ۱۳۹۱)
اما تحولات جهان عرب، خود سیاست خارجی منطقه‌ای ترکیه را با چالشی جدی مواجه ساخته است. دولت اسلام‌گرای ترکیه در پرتو تحولات جهان عرب با چالشی اساسی در سیاست خارجی منطقه‌ای خود مبنی بر “به صفر رساندن مشکلات با همسایگان” مواجه شده است. از سوی دیگر، بحران سوریه و حمایت ترکیه از مخالفان دولت بشار اسد روابط رو به رشد ترکیه با همسایگان منطقه‌ای خود یعنی ایران، سوریه و عراق را تحت تأثیر قرار داده است.
البته بحران‌های اخیر منطقه خاورمیانه تئوری‌های داوود اوغلو را با چالشی جدی مواجهه کرده است. به‌طوری‌که شاهد تناقض در مواضع ترکیه نسبت به تحولات جهان عرب هستیم. ترکیه در تحولات تونس و مصر سعی کرد ارائه‌دهنده الگوی سیاسی یا حکومتی به این کشورها باشد و از روند انقلاب مردمی در این کشورها استقبال کرد و زمانی که خیزش مردمی به کشوری چون لیبی رسید، برخلاف مخالفت‌های اولیه ترکیه با مداخله نظامی در لیبی، سرانجام این کشور مجبور شد با توجه به اوج‌گیری تظاهرات مردمی، منفعت نگری و محافظه‌کاری خود تا حد زیادی با کشورهای غربی، در لیبی همراه شود. اما، سیاست خارجی ترکیه در مورد سوریه برخلاف تئوری داوود اغلو، به‌یک‌باره تغییر کرد و رویکرد جدیدی را نسبت به تحولات منطقه در پیش گرفت. سوریه‌ای که مدتی پیش در سیاست خارجی ترکیه به‌عنوان همکار و همسایه‌ای استراتژیک محسوب می‌شد. (صولت، ۱۳۹۰)
با وقوع تحولات و خیزش­های عربی موسوم به بیداری اسلامی نیز تغییر و تحولاتی در خاورمیانه رخ داد و عرصه را برای بازیگران متفاوت، و آن‌ها را وارد معادلات پیچیده‌ای کرد به‌طوری‌که برای برخی بازیگران تعمیق منافع و برای عده‌ای دیگر تشدید تهدید را به همراه آورد. وقوع خیزش­ها در بحرین هم از این قاعده مستثنی نبود و با رخ دادن آن بازیگران حوزه خلیج را با شرایط متفاوت مواجه ساخت. ایران نیز به‌تبع این قاعده از این حادثه (در عین وجود مخاطرات برای ایران) در جهت گسترش منافع خود و افزایش امنیت نسبی و حفظ جایگاه خود در منطقه استفاده کرد.
یکی از این کشورها بحرین بوده است که به علت وجود شیعیان در آن، نزدیکی جغرافیایی، تأثیرپذیری شدید از ایران و ایدئولوژی انقلاب اسلامی و تمایل ملل معترض منطقه به ایران و گرایش آنان به ارزش‌های اسلامی زمینه را برای بسط ایدئولوژی اسلامی، تقویت موضع ایران و ایفای نقش گسترده‌تر در منطقه شده است. به ایران با حمایت از گروه ­های سیاسی و خیزش‌های اسلامی برای خود باعث افزایش اعتبارشده است و توانسته است سبب تقویت اقلیت شیعی و گسترش مناسبات جمهوری اسلامی ایران با آن و تضعیف عربستان به‌عنوان رقیب عمده ایران در منطقه و شورای همکاری خلیج‌فارس شده است. (آدمی،۱۳۹۱: ۲۶)
راسل مید معتقد است که معادلات منطقه‌ای در جهتی در حال پیش روی است که به نفع ایران می‌باشد و دراین‌باره می‌افزاید:” تحولات منطقه‌ای به نفع آن کشور است. ایران در حمله عراق در دوره صدام حسین با آمریکایی‌ها همکاری کرد هم‌چنین هم‌اکنون موقعیت آن کشور در مرز با عراق تحکیم یافته است. در سوریه، ایران با کمک نیروهای حزب‌الله لبنان توانسته به تقویت توان نظامی نیروهای ارتش دولتی سوریه کمک کند. اگر از موضعی واقع‌گرایانه نگاه کنیم قدرت و اعتبار ایران در حال افزایش است. در تمام منطقه بهار عربی باعث کاهش قدرت کشورهای با رژیم‌های سنی شده است و در مقابل توازن قوا به نفع ایران تغییریافته است. (راسل مید، ۱۳۹۳)
واقعیتی که انتخابات برگزارشده در مصر و تونس، آن را آشکار ساخته است. پیروزی احزاب اسلامی و اسلام‌گرایان در این دو کشور گواه صادقی بر این مدعاست. (دهقانی فیروزآبادی و فرازی،۱۳۹۱: ۸)
تغییر در نوع و ماهیت رژیم‌های منطقه به‌ویژه مصر نیز، توازن استراتژیک در منطقه را برهم زده است. این مهم بدون شک منجر به تقویت محور جمهوری اسلامی ایران در برابر محور آمریکا، غرب و رژیم صهیونیستی شد. چنین شرایطی محوریت ایران را در خاورمیانه بیش‌ازپیش تثبیت کرد. به عقیده خود اروپایی‌ها ” ایران برای نخستین بار رهبری منطقه خاورمیانه را در دست گرفته است. ایران آن‌قدر برگ برنده در دست دارد که به یک قدرت درجه اول در جهان تبدیل شود” (www.farsnews.com).
فضای سیاسی حاکم بر خاورمیانه با وجود محذورات ساختاری خود برای ایران در این هنگام خود موجد فرصت­هایی برای ایجاد موقعیتی برای بسترسازی جهت تقویت و تکثیر گفتمان سیاسی خود در منطقه فراهم آورده است. ایران در منطقه محبوبیت و دامنه نفوذ خود را گسترش داده است. ازاین‌رو، یکی از فرصت‌هایی که بیداری اسلامی، پیش روی امنیت ملی ایران در حوزه سیاسی و نظامی قرار داده، تغییر نظم کهن منطقه و حرکت به سمت شکل‌گیری نظمی مردمی – اسلامی است. که به سبب تأثیرپذیری تحولات منطقه­ای از آرمان­های انقلاب ایران، حمایت ایران از جنبش­های آزادی­بخش و نقش ایران به‌عنوان ام­القرای حکومت اسلامی تسریع گردیده است.
در مصر با سرنگونی حکومت حسنی مبارک در مصر و ابراز تمایل دولتمردان جدید این کشور به برقراری روابط دیپلماتیک با ایران، آن کشور هم بعد از سی سال قطع رابطه دو کشور، یک رقیب تاریخی برای ایران در حال تبدیل‌شدن به یک هم‌پیمان منطقه‌ای برای این کشور است. تأثیرات کوتاه‌مدت این تغییرات در گشایش گذرگاه رفح و نقش مصر در تحولات آشتی ملی فتح و حماس مشاهده می‌شود.. هم­چنین عربستان به‌عنوان مهم‌ترین رقیب منطقه‌ای ایران اکنون به‌طورکلی درگیر حوادث بحرین شده است و خود را در محاصره جنبش‌های ضد دیکتاتوری ملت‌های منطقه می‌یابد. (قربانی شیخ‌نشین و کارآزما،۱۳۹۰: ۸۲)
در پس از تحولات علاوه بر ایران، مردم کشورهای مختلف نیز با برپایی راهپیمایی ضد صهیونیستی روز قدس، صف‌آرایی جدیدی را بر ضد اسرائیل به نمایش گذاشتند. خشم انقلابیون مصر نیز بر ضد رژیم صهیونیستی نیز فوران کرد. انقلابیون مصری در راهپیمایی میلیونی روز قدس شرکت کردند و ضمن درخواست اخراج فوری سفیر اسرائیل، در مقابل سفارت رژیم صهیونیستی در قاهره شعار “بیرون برو” را سر دادند. در زمان حاکمیت مبارک، این رژیم، برگزاری هرگونه تظاهرات در این روز را منع می‌کرد. (روزنامه جمهوری اسلامی،۵/۶/۱۳۹۰)
در یمن، وقوع انقلاب فرصت‌های جدیدی را پیشروی دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران برای گشایش اعتبار سیاسی در این کشور بازکرده است. پتانسیل زیادی در لوای این انقلاب برای بهبود روابط دو کشور و نفوذ جمهوری اسلامی ایران در یمن، ایجادشده است.
از مهم‌ترین فرصت‌هایی که جامعه‌ی داخلی یمن برای منافع ملی ایران دارد می‌توان به حضور شیعیان زیدی در این کشور اشاره کرد. این گروه مذهبی که تقریباً حدود ۴۰ درصد جمعیت این کشور را تشکیل می‌دهند، اقلیت بزرگی در یمن به‌حساب می‌آیند. با وقوع انقلاب در یمن و سرنگونی صالح، هرچند نظام سیاسی این کشور حفظ‌شده است، اما می‌توان امیدوار بود که این گروه مذهبی از این به بعد در معادلات سیاسی یمن نادیده انگاشته نخواهند شد و می‌توان گفت ازآنجاکه این گروه نیز همانند دیگر گروه‌های یمنی در مبارزه علیه رژیم صالح شرکت داشته‌اند، بنابراین دیگر نادیده انگاشتن این گروه در معادلات سیاسی یمن امکان‌پذیر نیست.
حضور زیدی‌ها در ساختار سیاسی می‌تواند دیدگاه سیاست خارجی یمن را نسبت به جمهوری اسلامی ایران ملایم‌تر سازد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:00:00 ب.ظ ]




مقیاس پذیری[۳۴]: در شبکه ­های بی­سیم ارتباطات چندگامه رایج است. در همه شبکه ­های چندگامه پروتکل­های ارتباطی از مقیاس­پذیری رنج می­برند. وقتی که اندازه شبکه بزرگ می­ شود، کارایی شبکه به میزان قابل­توجهی کاهش می­یابد. با بزرگ­­شدن شبکه، پروتکل­های مسیریابی امکان پیداکردن یک مسیر قابل اعتماد را ندارند، پروتکل­های لایه انتقال اتصال در شبکه را از دست می­ دهند و پروتکل های لایه انتقال کاهش گذردهی زیادی را تجربه می­ کنند. به عنوان مثال پروتکل لایه کنترل دسترسی با استاندارد کنونی IEEE 802.11 وقتی که تعداد گام­ها به ۴ یا بیش­تر می­رسد نمی­تواند گذردهی قابل قبولی ایجاد کند[۴].
اتصال مشی: مزیت­های موجود در شبکه ­های مش بی­سیم ناشی از اتصال مشی موجود در شبکه است که در طراحی پروتکل کنترل دسترسی و مسیر­یابی باید به آن توجه شود. در این شبکه­ ها ویژگی تنظیم خودکار و الگوریتم­های کنترل توپولوژی مورد­نیاز است. پروتکل­های کنترل دسترسی و مسیریابی آگاه از توپولوژی به میزان زیادی کارایی شبکه را بهبود می­ دهند.
کیفیت خدمات[۳۵]: برخلاف شبکه ­های سیار موردی اکثر کاربردهای شبکه ­های مش، سرویس­های broadband با نیازهای کیفیت خدمات متفاوت هستند. بنابراین علاوه بر تاخیر انتقال انتها به انتها و رعایت اعتدال[۳۶] پارامترهای دیگری مانند تغییرات تاخیر، گذردهی هر گره و گذردهی کلی و نرخ از دست رفتن بسته­ها باید در نظر گرفته شود.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

تطبیق­پذیری: یک ویژگی ضروری برای شبکه ­های بی­سیم مش، ایجاد امکان دسترسی هم برای کاربران مش و هم برای کاربران قدیمی است. بنابراین شبکه ­های مش بی­سیم باید قابل تطبیق با کاربران سنتی باشند. به عبارت دیگر، اهداف گسترش شبکه مش باید توافقی باشد. مجتمع شدن شبکه ­های مش بی­سیم با دیگر شبکه ­های بی­سیم نیاز به مسیریاب­های مش خاص دارد که توانایی کارکردن با شبکه ­های بی­سیم نامتجانس[۳۷] را داشته باشد.
امنیت: بدون در نظر گرفتن راه­ حل­های قانع کننده برای امنیت در شبکه ­های مش این شبکه­ ها نمی ­توانند موفق باشند. اگرچه طرح­های امنیتی زیادی برای شبکه ­های بی­سیم در نظر گرفته شده است اما قابل کاربرد برای شبکه ­های مش بی­سیم نیستند. به عنوان مثال به خاطر معماری توزیع شده این شبکه هیچ واحد اعتباردهی مطمئن و متمرکز که کلیدهای عمومی را در شبکه توزیع کند، وجود ندارد. طرح­های امنیتی به کاربرده شده برای شبکه ­های سیار موردی قابل کاربرد برای شبکه ­های مش بی­سیم هستند اما چندین نکته باید در نظر گرفته شوند[۴]:
راه­ حل­های به کار برده شده برای شبکه ­های سیار موردی در حال حاضر قابل پیاده­سازی به طور عملی نیستند.
معماری شبکه مش متفاوت از شبکه ­های سیار موردی است که باعث ایجاد نیازهای امنیتی متفاوت می­شوند.
در نتیجه طرح­های امنیتی زیادی شامل الگوریتم­های رمزنگاری، کلیدهای امنیتی توزیع شده، پروتکل­های مسیریابی امن، تشخیص خطا و نظارت امنیتی باید گسترش داده شوند.
سادگی استفاده: پروتکل­های شبکه مش باید طوری طراحی شوند که شبکه را برای مدیریت توان، تنظیم خودکار، کنترل توپولوژی پویا، مقاومت در برابر خطای لینک و تابع تصدیق کاربر به طور خودکار توانا کند. علاوه ­بر آن، ابزارهای مدیریت شبکه برای نظارت بر کارایی شبکه، سودمندی عملیات و پیکربندی پارامترهای شبکه مش بی­سیم مورد نیاز است. این ابزارها به علاوه مکانیزم­ های خودکار در پروتکل­ها باعث گسترش سریع شبکه مش بی­سیم می­ شود [۴].
جایگذاری گره­ها در شبکه مش: محل قرار گرفتن گره­های شبکه مش شامل مسیریاب­ها و دروازه اینترنت، باید به صورت هدفمند صورت بگیرد. یک مسئله مهم که در گذردهی شبکه هم تاثیرگذار است، تعیین محل مسیریاب­ها در شبکه مش به صورت هدفمند است، چرا که جایگذاری MRها بدون برنامه­ ریزی[۳۸] و طرح هدفمند، خود می ­تواند موجب بروز مشکلات زیر ­شود [۵]:
تداخل ذاتی[۳۹]: تداخل در شبکه ­های بی­سیم، گذردهی قابل دستیابی لینک­ها و گره­ها را کاهش می­دهد. در بدترین حالت، می ­تواند موجب از کار افتادگی تعدادی از لینک­ها، بخشی یا حتی تمام شبکه شود. جایگذاری MRها بدون در نظر گرفتن اطلاعات کلی شبکه و همسایه­ها، می ­تواند توپولوژی متداخلی را ایجاد کند که غلبه بر آن، به­ دلیل اتصال با زیربنای شبکه (اتصال سیمی با اینترنت) کار دشواری است و این مسئله در WMN با مقیاس بزرگ، نمی­تواند قابل پذیرش باشد.
هات­اسپات­های پیش ­بینی­نشده[۴۰]: هات­اسپات به MRهای سرریزشده[۴۱] می­گویند. ازدحام در هات­اسپات­ها منجر به ارسال مجدد بیشتر، حذف بسته­ها و سوئیچ به نرخ انتقال پایین­تر می­ شود. همه این موارد می ­تواند به میزان قابل­توجهی، گذردهی و کارایی شبکه را کاهش دهد. جایگذاری MRها بدون برنامه­ ریزی و مستقل از تقاضاهای ترافیک، ممکن است موجب شود تعداد MRهای کمتری نسبت به آنچه که در برخی نواحی با ترافیک سنگین مورد نیاز است، استفاده شود. MRها در این نواحی، به این دلیل هات­اسپات­ می­شوند که باید سربار ترافیکی که از کلاینت­های متصل به خود یا دیگر MRها تجمیع شده است را تحمل کنند. اگر چه، یک WMN تمام خودگردان[۴۲]، قادر است تاحدی وجود این هات­اسپات­ها را با هدایت کردن ترافیک از طریق چند­مسیری[۴۳] به سمت اینترنت، برطرف کند، اما کارایی شبکه هم­چنان با محدودیت­های ذاتی که روی منابع شبکه وجود دارد، محدود شده است. این مسئله می ­تواند از طریق طراحی مناسب شبکه، به میزان قابل­توجهی قابل اجتناب باشد.
معماری غیرقابل اطمینان[۴۴]: یک شبکه قابل­قبول، باید با درجه­ مناسبی از تحمل خطا، قابل­اطمینان باشد. خرابی بخشی از شبکه نباید موجب متوقف شدن تمام شبکه شود. جایگذاری MRها بدون برنامه­ ریزی، نمی­تواند تضمینی برای قابلیت اطمینان شبکه باشد زیرا این معماری قادر نیست افزونگی لازم را داشته باشد و در مقابل خرابی لینک یا گره، بسیار آسیب­پذیر خواهد بود. به­عنوان نمونه، اگر WMN فقط یک دروازه داشته باشد و فقط به یک MR متصل باشد، خرابی MR یا دروازه، موجب از کار افتادن شبکه می­ شود
اهداف پایان نامه
با توجه به چالش­های ذکر شده در مورد جایگذاری گره­ها، و مشکلات ناشی از آن، جایگذاری MRها بدون برنامه­ ریزی، برای توسعه یک WMN با مقیاس بزرگ نامناسب است و بنابراین جایگذاری هدفمند مسیریاب­ها در شبکه، اولین و جز مهمترین قدم­ها در طراحی کارامد شبکه مش بی­سیم است. تحلیل­ها نشان می­دهد زمانی که MRها در موقعیت بهینه قرار گرفته باشند، حداکثر ظرفیت WMN قابل دستیابی است. دلیل آن هم این است که ظرفیت شبکه، به میزان زیادی، تحت تاثیر ظرفیت گره و ارتباطات چندگامه است.
هدف یک استراتژی جایگذاری کارامد و موثر، با حداقل کردن هزینه (یعنی تعداد MRها) برای سرویس­دهی به منطقه موردنظر است، ضمن اینکه محدودیت­های گوناگونی را مانند پوشش، اتصال، محیطی و تقاضای ترافیک[۴۵] در نظر می­گیرد. این استراژی بخصوص، باید به سوالات زیر پاسخ دهد:
در یک WMN چه تعداد MR نیاز است؟
این MRها کجا باید قرار بگیرند تا در WMN، پوشش کامل و اتصال کامل قابل دستیابی باشد؟
ساختارپایان‌نامه
در این پایان نامه در فصل دوم به بررسی و مرور روش­هایی که تا کنون، برای تعیین مکان مسیریاب­ها در شبکه مش بکار برده شده، پرداخته می­ شود. در فصل سوم الگوریتم پیشنهادی و ویژگی­های آن معرفی می­ شود. در فصل چهارم ارزیابی روش­های به کاربرده شده به­ صورت مقایسه الگوریتمی و پیاده­سازی در محیط شبیه­سازی انجام می­گیرد. در نهایت در فصل پنجم به نتیجه ­گیری کارهای انجام شده در پایان نامه و ارائه‌ پیشنهادهایی برای انجام کارهای آینده که در این زمینه قابل انجام است، پرداخته می‌شود.
فصل دوم :
مروری بر روش­های جایگذاری مسیریاب­ها در شبکه مش بی­سیم
مقدمه
برای مساله تعیین مکان مسیریاب­ها[۴۶] در شبکه ­های مش تا کنون راه­ حل­های متفاوتی ارائه شده­است که هر کدام تا اندازه­ای معیارهای مورد نیاز را تامین کرده ­اند. در این فصل تعدادی از روش­های به کار برده شده قبلی معرفی می­شوند.
در سال­های اخیر، محبوبیت شبکه ­های مش بی­سیم بر پایه تکنولوژی Wi-Fi به دو دلیل اصلی به رشد خود ادامه داده است: اول اینکه WMNها[۴۷] با بهره گرفتن از تکنولوژی موثر چند واسط رادیویی و چندکاناله، توانسته ­اند پهنای باند بالایی، جهت دسترسی به اینترنت برای کاربران متحرک، در هر زمان و در هر مکانی فراهم می­ کنند. دلیل اصلی دیگر، ستون فقرات تامین­شده توسط WMN است که موجب می­ شود یک طراحی و توسعه مقرون به صرفه در مقایسه با شبکه ­های سنتی مانند WLANها، به علت عدم وابستگی به اتصالات سیمی بدست آید. از طرف دیگر، این افزایش محبوبیت، یک سئوال چالش­­برانگیز را مطرح کرده است: چگونه یک اتصال WMN مقرون به صرفه تعریف شود که بتواند سطح مطلوبی را برای گذردهی اینترنت در یک اجتماع بزرگ، فراهم کند.
در اکثر پژوهش­ها، در روش­هایی که برای بهبود عملکرد WLANها پیشنهاد شده است، فرض شده است که WMN موجود، قبلا ساخته شده است، یعنی هر یک از مسیریاب­های مش در موقعیت داده شده­، قرار گرفته­اند و به صورت کارایی پیکربندی شده ­اند. تعیین مکان موثر MRها[۴۸]، به عنوان اولین گام مهم در تضمین کارایی رضایت­بخش یک WMN، به میزان زیادی نادیده گرفته شده است. یک توسعه نامناسب MRها، نه تنها موجب ایجاد تداخل زیادی می­ شود که در غیر این صورت قابل اجتناب بود، بلکه هات­اسپات­های[۴۹] نامطلوبی را ایجاد می­ کند که موجب تحمیل بار اضافی به برخی مسیریاب­ها می­ شود در حالی که، سایر MRها با بهره­وری پایین منابع، کار می­ کنند [۵].
کارایی و عملکرد خوب WMN به میزان زیادی به محل قرارگیری مسیریاب­های مش در ناحیه جغرافیایی بستگی دارد تا اتصال و پایداری شبکه بدست آید. بنابراین یافتن مکان بهینه یا نزدیک به بهینه برای گره­های مسیریاب مش، در این شبکه­ ها امری حیاتی و ضروری است.
یک طرح عملی تعیین موقعیت مکانی MRها، مصالحه­ای بین دو محدودیت کلیدی در طراحی است: هزینه و ترافیک درخواستی که باید پاسخ داده شود. مسئله تعیین موقعیت مکان مسیریاب­ها باید بتواند تعیین کند که چه تعداد MR مورد­نیاز است و این MRها، با توجه به محدودیت­های شبکه، کجا باید قرار داده شوند. محدودیت­هایی که شامل محدودیت­های جغرافیایی، ترافیکی می­ شود.
از آنجایی که مسئله تعیین مکان، جز مسئله­های NP-Hard می­باشد، از روش­های ابتکاری برای حل مسئله استفاده می­ شود. در ادامه روش­هایی که برای حل مسئله تا کنون به­کار برده شده، همراه با بررسی و تحلیل ویژگی­های هر یک آورده می­ شود.
مروری بر کارهای انجام گرفته
روش­های مبتنی بر الگوریتم­های ابتکاری
در این قسمت، روش­هایی که در آن­ها از الگوریتم­های ابتکاری برای مسئله جایگذاری مسیریاب­ها استفاده شده است، توضیح داده خواهند شد.
در [۵] مسیریاب­ها، در موقعیت­های کاندید از پیش تعیین­­شده­ قرار می­گیرند. در این پژوهش، ترافیک درخواستی برای اینترنت در نظر گرفته شده است و از ترافیک نظیر به نظیر[۵۰] صرف­­نظر شده است. برای تخمین ترافیک هر مسیریاب، از یک تابع چگالی استفاده شده است که در آن ترافیک درخواستی هر گره برابر است با مجموع بار ترافیک کلاینت­های خود و بار ترافیکی که باید رله کند.
سه گام برای رسیدن به راه حل موردنظر طی می­ شود. در گام اول، ترافیک شبکه بررسی شده و یک تابع چگالی ترافیک جهت تخمین ترافیک تعیین و مشخص می­ شود. در گام دوم، موقعیت مکانی دروازه اینترنت[۵۱] تعیین می­ شود که فرض شده است تنها یک دروازه اینترنت در شبکه موجود است. این گام به صورت زیر انجام می­ شود:
در ابتدا، فرض شده است که IGW در مختصات (x0, y0) قرار داده شده است و شعاع محیط شبکه برابر با R است. برای یک ناحیه بسیار کوچک a که مرکز آن نقطه (x, y) است، a با dx×dy اندازه ­گیری می­ شود. تابع چگالی ترافیک μ (a) در a با μ (x, y) محاسبه می­ شود. بنابراین ترافیک درخواستی در a، برابر با μ (x, y) dxdy می­ شود. فرض شده است که پروتکل مسیریابی کوتاه­ترین مسیر بکار می­رود، بنابراین طول مسیر از a تا IGW می ­تواند با فاصله اقلیدسی میان a و IGW تقریب زده شود که برابر است با . بنابراین حجم ترافیکی ناحیه a به صورت μ (x, y) dxdy ×d تعریف شود. حجم ترافیک کلی دیسک شبکه، برابر با جمع حجم ترافیکی از همه ناحیه­های دیسک به IGW است، یعنی. در نتیجه برای حداقل­کردن حجم ترافیک کل،باید عبارت زیر مینیمم شود:

(‏۲‑۱)

اگر IGW در هر موقعیت دیگری قرار بگیرد، طول مسیر ارتباطی کلی افزایش می­یابد. در نتیجه تعداد MRها باید افزایش یابد، زیرا برای انتقال همان مقدار داده، تلاش ترافیکی بیشتری نیاز است. با داشتن μ (x, y)، یافتن مکان (x0, y0) که در آن مینیمم تلاش ترافیکی در مدل ترافیک ناهمگن بدست می ­آید، آسان است. در صورتی که هیچ یک از گره­های کاندید V، مختصات (x0, y0) را ندارند، نزدیک­ترین گره کاندید به (x0, y0) درV انتخاب شده و به عنوان (x0, y0) در نظر گرفته شده است.
در گام دوم، موقعیت مسیریاب­ها از میان موقعیت­های کاندید طوری انتخاب می­شوند که بتوانند با IGW، دیسک شبکه را پوشش دهند. در این روش، تعیین موقعیت مسیریاب­ها به صورت مسئله پوشش با سلول­های شش­ضلعی[۵۲] مدل شده است. در نتیجه استفاده از این مدل، راه­حلی با ویژگیهای زیر حاصل می­ شود:
فاصله میان هر دو گره­ی MR همسایه (شش ضلعی)، برابر با برد انتقال مسیریاب است، طوری که اتصال شبکه تضمین شود. برد همه مسیریاب­ها در این روش، یکسان فرض شده است.
اگر MR ها بتوانند در هر جایی از دیسک قرار گیرند، تعداد MR نیاز است (در صورتی که اثر مرز دیسک، نادیده گرفته شود).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:00:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم