وظیفه شناسی با دقت، قابل اعتماد، سخت کوش، منظم
پژوهشگران دیگر با دنبال کردن سر نخهایی که مک کری و کاستا فراهم کرده بودند فهرست های صفتی را درست کردند که ثابت شده آزمون های سریعتری برای این پنج عامل هستند. آزمودنی ها با انتخاب کردن واژه هایی که آنها را بهتر توصیف می کنند به این فهرست ها پاسخ می دهند. در یکی از این فهرست ها از ۱۰۰ صفت برای ارزیابی این پنج عامل استفاده شده است؛ در دیگری فقط ۴۰ صفت استفاده شده است (لو، کرانزلر، زو[۵۷] و همکاران، ۲۰۰۷). رویکرد موفق دیگری برای ارزیابی پنج عامل اصلی و صفات شخصیت آن ها، از مصاحبه ای ساخت دار استفاده می کند که شامل ۱۲۰ سؤال است که آزمودنی ها به صورت شفاهی به آن پاسخ می دهند (گرادینی، کلانینگر، ونری و همکاران[۵۸]، ۲۰۰۹).
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
اشاره به این نکته اهمیت دارد که گر چه آزمون های دیگر به عنوان روش هایی برای ارزیابی پنج عامل اصلی ارائه شده اند ولی NEO روشی است که غالبا مورد استفاده قرار می گیرد (د راد، ۲۰۰۰؛ به نقل از شولتز، ۲۰۰۵). با این حال پژوهش نشان داده است که NEO مانند اغلب آزمون های شخصیت می تواند به وسیله رفتار آزمودنی هایی که می خواهند برداشت سازگاری روان شناختی مثبت به وجود آورند، تحریف شود (زیگ و وبستر[۵۹]، ۲۰۰۳).
بین عوامل برون گرایی و روان رنجور خویی مک کری و کاستا و ابعاد برون گرایی و روان رنجور خویی نظریه آیزنک شباهت وجود دارد. به علاوه، خوشایندی و وظیفه شناسی در مدل مک کری- کاستا می توانند بیانگر انتهای پایین بعد روان پریش خویی آیزنک باشد (کنترل تکانه). گشودگی همبستگی مثبت بالایی با هوش دارد. همین طور خوشایندی با مفهوم علاقه اجتماعی آلفرد آدلر همبستگی دارد.
بررسی دو قلو ها معلوم کرده است که از پنج عامل، این چهار مورد عنصر ارثی نیرومندتری دارند:
روان رنجور خویی، برون گرایی، گشودگی، و وظیفه شناسی. معلوم شده است که خوشایندی عنصر محیطی نیرومندتری دارد (حسن زاده, علی اکبری دهکردی, خمسه، ۱۳۹۱٫، برکمن[۶۰]، ۱۹۹۵).
۱۳-۲-۱ ثبات بین فرهنگی
پنج عامل در فرهنگ های شرقی غربی مشاهده شده اند، یافته ای که از عنصر ژنتیکی آنها حمایت می کند به گونه ای که مک کری و کاستا خاطر نشان کردند، به نظر می رسد پنج عامل اصلی وصفات آنها بیانگر «ساختار مشترک شخصیت انسان» هستند که از تفاوت های فرهنگی فراتر می رود (مک کری و کاستا، ۱۹۹۷). از جمله فرهنگ های متفاوتی که در آنها این پنج عامل و صفات آنها یافت شده اندعبارت از: بریتانیایی، آلمانی پرتقالی، چکی، ترکی، عبری، چینی، کره ای، ژاپنی، فرانسوی، فیلیپینی و کانادایی، به علاوه سرخ پوستان وساکنان اسپانیایی زبان ایالات متحده.
گرچه عوامل یکسانی در فر هنگ های متعدد متداول هستندولی تفاوت های عمده ای در اهمیت نسبی و پسندیدگی اجتماعی آنها مشخص شده اند. برای مثال، استرالیایی ها برون گرایی و خوشایندی را پسندیده تر از سه عامل دیگر می دانند. در مقابل، ژاپنی ها وظیفه شناسی را مهم تر از سایر عوامل می دانند. به عبارت دیگر، در جامعه ی ژاپن وظیفه شناس بودن برای فرد بیشتر از برون گرا بودن، خوشایند بودن، گشوده بودن، یا حتی ثبات هیجانی داشتن اهمیت دارد.
معلوم شد در هنگ کنگ و هندوستان، خوشایندی مهم ترین عامل است. در سنگاپور ثبات هیجانی مهم تر بود، در حالی که در ونزئلا ویژگی مهم قابل تحسین برون گرایی است. در شیلی، فنلاند، آلمان، هلند نروژ، ترکیه و ایالات متحده هیچ عامل واحدی از عوامل دیگر مهم تر نبود (ویلیامز، ساتروایت، و سیز[۶۱]،۱۹۹۸).
۲-۱۳-۲ ثبات عوامل
این عوامل در کودکان و بزرگسالان تشخیص داده شده اند. در پژوهش طولی آزمودنی های یکسانی را به مدت ۶ سال بر رسی کردند، معلوم شد هر پنج عامل از سطح بالای ثبات بر خوردارند (کاستا و مک کری،۱۹۸۸). برای مثال، افرادی که در کودکی از لحاظ خوشایندی بالا بودند در بزرگسالی نیز همین طور ماندند. در یک تحقیق که در فنلاند روی تقریبا ۱۵۰۰۰ دو قلوی ۱۸ تا ۵۹ ساله اجرا شد، درجه ی بالایی از ثبات برون گرایی و روان رنجور خویی در مدت ۴۰ سال فاصله سنی بین مردان و زنان یافت شد (ویکن، رز، کاپیرو و همکاران[۶۲]،۱۹۹۴). بررسی ۱۲۱ مرد و زن آمریکایی به مدت ۱۹ سال، از اواخر نوجوانی تا بزرگسالی، ثبات عوامل برون گرایی و روان رنجور خویی متوسط ولی از لحاظ آماری معنا دار را معلوم کرد (کارمیشل ومک گیو[۶۳]،۱۹۹۴). مقایسه افزون بر ۲۰۰۰ نوجوان آمریکایی و ۷۸۹ بلژیکی طی یک دوره چهل ساله نشان داد که عوامل برون گرایی، خوشایندی، و وظیفه شناسی ثابت ماندند، در حالی که گشودگی به تجربه (تجربه پذیری) در مردان و زنان افزایش یافته بود (مک کری، کاستا، تراسیانو و همکاران[۶۴]، ۲۰۰۲ ).
بیش از ۳۰۰۰ مرو زن دانشجو در زمانی که دانشجو بودند و نیز ۲۰ سال بعد، از نظر برون گرایی بررسی شدند. پژوهشگران همبستگی مثبت معناداری را بین نمرات آزمون در این دو سن پیدا کردند، بدین معنی که آنهایی که در کالج برون گرا بودند در میان سالی نیز برون گرا مانده بودند. این تحقیق همچنین نشان داد که آنهایی که در برون گرایی نمره بالا یی گرفته بودند به طوری که انتظار می رفت از آنهایی که نمره پایین گرفته بودند معاشرتی تر بودند. در ضمن کسانی که نمره بالایی گرفته بودند در صورتی که هنگام میان سالی با موقعیت های استرس زا روبرو می شدند بیشتر از آنهایی که نمره پایین کسب کرده بودند به جستجوی حمایت اجتماعی بر می آمدند (ون دراس و زیگلر،۱۹۹۷؛ به نقل از شولتز، ۲۰۰۵) در تحقیق دیگری، از معلمان دوره ی پیش دبستانی در خواست شد پیش بینی کنند که دانش آموزان آنها که در آن زمان ۳ تا ۶ ساله بودند در بیست سالگی چگونه خواهند بود. انتظار آنها بر اساس مشاهده ی رفتار کودکان، با نمرات این دانش آموزان در پنج عامل اصلی شخصیت مطابقت داشتند. این نتایج حکایت دارند که معلمان فرض کردند که رفتار پیش دبستانی با رفتار بزرگ سالی ارتباط نزدیکی دارد (گرازینو، جنسن- کمپلو سالیوان – لوگان،۱۹۹۸؛ به نقل از شولتز، ۲۰۰۵).
۲-۱۳-۳ همبستگی های هیجانی و رفتاری
در چند تحقیق معلوم شد که برون گرایی با سلامت هیجانی همبستگی مثبت داشته در حالی که روان رنجور خویی با سلامت هیجانی همبستگی منفی داشت. پژوهشگران نتیجه گرفتند افرادی که از نظر برون گرایی بالا و از لحاظ روان رنجور خویی پایین هستند به صورت ژنتیکی برای ثبات هیجانی آمادگی دارند (کاستا و مک کری، ۱۹۸۴). در بررسی ۱۰۰ مرد و زن دانشجو معلوم شد آنهایی که از نظر برون گرایی بالا بودند بهتر از آنهایی که از این نظر پایین بودند توانستند با استرس زندگی روز مره مقابله کنند. برن گرایان همچنین به احتمال بیشتری در صدد حمایت اجتماعی بر می آمدند تا به آنها در کنار آمدن با استرس کمک کند (امیر خان، ریزینگر و سوویکرت[۶۵]،۱۹۹۵).
بررسی دانشجویان در ایالات متحده معلوم کرد آنهایی که در برون گرایی نمره بالایی کسب کردند از آنهایی که نمره پایین گرفتند در بین همسالان خود جایگاه بالاتر و اهمیت بیشتری داشتند (آندرسون، جان، کلتنر و گرینگ، ۲۰۰۱). آنهایی که از نظر برونگرایی بالا بودند، موقعیت های اجتماعی را فقط در صورتی که خوشایند بودند مثبت ارزیابی می کردند که این از اهمیت هیجان های مثبت در عامل برون گرایی خبر می دهد (لوکاس و دینر[۶۶]،۲۰۰۳).
پژوهش درباره دانشجویان معلوم کرد که ظرف مدت ۴ سال، برون گرایان تعداد بیشتری رویداد مثبت مانند نمره خوب، افزایش حقوق یا ازدواج را تجربه کردند. دانشجویانی که در روان رنجور خویی نمره بالایی گرفتند بیشتر برای رویداد های ناگوار مانند بیماری، افزایش وزن، جریمه رانندگی، یا نپذیرفته شدن برای دوره فوق لیسانس آمادگی داشتند (ماگنوس، دینر، فوجیتا و پاوت[۶۷]، ۱۹۹۳).
تحقیقی که در سوئد روی ۳۲۰ جفت دوقلوی همانند و نا همانند که با هم و جدا پرورش یافته بودند، در مورد آزمودنی های زن، رابطه بین متغیر های شخصیت و رویداد های خوشایند زندگی را تأیید کرد. زنانی که در برون گرایی و گشودگی به تجربه (تجربه پذیری) نمره بالایی گرفتند وقایع زندگی ناگوار به مراتب بیشتری را تجربه کردند (سادینو، پدرسون، لیخشنتاین، مک کرلین و پلامین، ۱۹۹۷؛ به نقل از شولتز،۲۰۰۵).
در تحقیق دیگری، افرادی که از لحاظ خوشایندی و وظیفه شناسی بالا بودند از کسانی که در این صفات پایین بودند، سلامت هیجانی بیشتری را نشان دادند (مک کری و کاستا، ۱۹۹۱). پژوهشگران دیگری معلوم کردند افرادی که از لحاظ روان رنجور خویی بالا بودند، مستعد افسردگی، اضطراب و سرزنش خویش بودند (جورم، ۱۹۸۷؛ پاکرز، ۱۹۸۶؛ به نقل از سروقد، ۱۳۹۱). بیماری جسمانی و پریشانی روانی بیشتری با نمرات بالاتر در عامل روان رنجورخویی ارتباط داشته اند. بررسی ۱۷۴ بیمار مرد و زن نبتلا به ناتوانی کلیوی که در مدت ۴ سال صورت گرفت، معلوم کرد آنهایی که در آزمون NEO از نظر روان رنجور خویی نمرات بالایی گرفتند از کسانی که در روان رنجور خویی نمرات پایین گرفتند ۵/۳۷ درصد مرگ و میر بیشتر داشتند.
از یک گروه ۴۸ نفره مردان سالم درخواست شد جزئیات مشکلات و خلق خویش را به مدت ۸ روز یادداشت کنند. نتایج نشان داد مردانی که در روان رنجور خویی نمره پایین گرفتند، این مشکلات را ناراحت کننده تر ارزیابی کردند (اسمیت، مک کنزی[۶۸]، ۲۰۰۶).
کسانی که از نظر گشودگی بالا هستند، دامنه وسیعی از تمایلات عقلانی دارند و به دنبال چالشها هستند. آنها در مقایسه با کسانی که نمره پایینی در گشودگی می گیرند، به احتمال بیشتری مشاغل خود را عوض می کنند، مشاغل مختلف را امتحان می کنند و تجربیات زندگی گوناگونی را تجربه می نمایند. تعجب آور نیست که افرادی که از لحاظ وظیفه شناسی بالا هستند، قابل اعتماد، مسئول و کارآمد بوده و معمولا از کسانی که در این صفت نمره پایین می گیرند نمرات بهتری در مدرسه و دانشگاه می گیرند (اسمیت، گلازر، رویز[۶۹] و همکاران، ۲۰۰۴). بررسی بیش از ۳۰۰ دانشجوی بریتانیایی معلوم کرد آنهایی که از لحاظ وظیفه شناسی بالا بودند، از نظر برنامه ریزی برای هدف های آینده منظم تر، منضبط تر و پیشرفت گرا بودند (کانر و آبراهام[۷۰]، ۲۰۰۱).
بررسی ۳۵۸ نوجوان و جوان دیابتی معلوم کرد آنهایی که در وظیفه شناسی نمره بالایی گرفتند در مورد کنترل کردن بیماری خود اطلاعات بیشتری را جستجو می کردند و درباره مر اقبت از خود جدی تر راز کسانی بودند که در وظیفه شناسی نمره پایین کسب نمودند (اسکینر، هامسون، فیف-شاو[۷۱]، ۲۰۰۲).
در تحقیق دیگری معلوم شد آزمودنی هایی که در عامل خوشایندی بالا بودند، یاریگر، کمک رسان، نوع دوست و صادق بودند (دیگمن[۷۲]، ۱۹۹۷). بررسی ۲۵ ساله ۱۹۴ سکنه فنلاند معلوم کرد آنهایی که در ۸ سالگی از نظر خوشایندی بالا بودند در مدرسه نمرات بهتری گرفتند و از آنهایی که از لحاظ خوشایندی پایین بودند مشکلات رفتاری کمتری داشتند. ۲۵ سال بعد، آنهایی که از لاظ خوشایدی بالا بودند در مقایسه با آنهایی که از این نظر پایین بودند، الکلیسم و افسردگی کمتری را گزارش دادند، سواق دستگیری کمتری داشتند و ثبات شغلی بیشتری را نشان دادند (لارسن، آینسورث، هاروپ[۷۳] و همکاران، ۲۰۱۳).
بررسی ۱۶۲۰ نفر که مبتلا به کاستی توجه/بیش فعالی تشخیص داده شده بودند معلوم کرد نشانه هایی مانند بیش فعالی، تکانش گری، بی توجهی و اختلال شناختی و رفتاری در آنهایی که نمره بالایی در خوشایندی گرفته بودند به نحو چشمگیری پایین تر از کسانی بود که نمره پایینی کسب کرده بودند (مارتل و نیگ[۷۴]، ۲۰۰۶).
۲-۱۳-۴ تاب آوری
اصطلاح تاب آوری در اصل و ابتدا در متالوژی برای نشان دادن قابلیت مواد برای برگشت به حالت اولیه بعد از کشیده یا فشرده شدن و مقاومت در برابر ضربه یا فشار مداوم استفاده شده است (گلدستین و بروکز،۲۰۰۳). در رشته کامپیوتر این اصطلاح نشان دهنده کیفیت دستگاهی است که با وجود نقص دراجزای سازنده اش به کارکرد صحیح خود ادامه میدهد و در طب وروانشناسی تاب آوری نشان دهنده مقاومت جسمانی، بهبود خود انگیخته وتوانایی برقراری مجدد تعادل هیجانی در موقعیت های تنش زا است (مورالس[۷۵]، ۲۰۰۷ به نقل از جعفری، ۱۳۸۹) و در واقع به ویژگی هایی اشاره دارد که در سرعت و میزان و میزان بهبود بعد از رویارویی با تنش مشارکت دارند (گلدستین و بروکز[۷۶]، ۲۰۰۵).
تاب آوری یا توانایی سازگاری مثبت با مصیبت و آسیب، یک موضوع روان شناختی است که در ارتباط با پاسخ فرد به سرطان، تنش آسیب زا و موقعیت های مشکل آفرین زندگی بررسی شده است. بعضی دیدگاه ها تاب آوری را به عنوان یک سبک مقبله ای پایدار در نظر می گیرند (گریف و نولتینگ[۷۷]، ۲۰۱۳). برای مثال وایو، فردریکسون و تیلور[۷۸] (۲۰۰۸) تاب آوری را یک صفت روان شناختی ثابت و با دوام در نظر گرفته اند. مفهوم تاب آوری به صورت های مختلفی تعریف شده است. لوتار و چیچتی[۷۹] (۲۰۰۴، به نقل از کمپل- سیلیس، کوهن و استین، ۲۰۰۶) تاب آوری را یک فرایند پویا می دانند که در آن افراد با وجود تجارب آسیب زا یا مصیبت بار، سازگاری مثبت نشان می دهند.
کامپفر[۸۰] (۱۹۹۹، به نقل از سامانی، جوکار و صحراگرد، ۱۳۸۶) باور داشت که تاب آوری بازگشت به تعادل اولیه یا رسیدن به تعادل سطح بالاتر (در موقعیت تهدید کننده) است و از این رو سازگاری موفق را در زندگی فراهم می کند. در عین حال کامپفر به این نکته نیز اشاره می کند که سازگاری مثبت هم ممکن است پیامد تاب آوری به شمار می رود و هم به عنوان پیشایند، سطح بالاتری از تاب آوری را سبب شود. وی این مسأله را ناشی از پیچیدگی تعریف و نگاه فرایندی به تاب آوری میداند. ماستن و کاتسوورث[۸۱] (۱۹۹۸، به نقل از گلدستین و بروکز،۲۰۰۵) دو شرط را برای توصف تاب آوری لازم می دانند: یکی قرار گرفتن در معرض خطر، آسیب یا تهدید و دیگری سازگاری مثبت در رویارویی با این عوامل. شرط اول به تجارب یا وقایعی اشاره می کند که توانایی بر هم زدن عملکرد طبیعی تا حدی که به پیامد های منفی منجر شود را دارد (ریلی و ماستن[۸۲]، ۲۰۰۵). اینها عوامل خطر زا نامیده می شوند. گارمزی[۸۳] (۱۹۹۳) عوامل مخاطره آمیز را شامل مواردی می داند که احتمال به وجود آمدن اختلال رفتاری یا هیجانی در فرد را در مقایسه با فردی که به طور تصادفی از میان جمعیت عمومی انتخاب شده است، افزایش می دهد. بنابراین اگر افراد در معرض آسیبی که مخل تحول طبیعی است قرار نگیرند و بر آن غلبه نکنند، به عنوان تاب آور توصیف نمی شوند. همان طور که آنتونی[۸۴] و بروکز و گلدستین مطرح کرده اند، ممکن است بعضی تاب آور به نظر برسند، زیرا آنها در معرض تجربه آسیب زایی نبوده اند (گلدستین و بروکز، ۲۰۰۵).
تاب آوری فقط پایداری در برابر آسیب ها یا موفقیت های خطر ناک نیست، بلکه شرکت فعال سازنده در محیط پیرامون خود است (کانر و دیویدسون[۸۵]،۲۰۰۳). در واقع همان طور که ریچاردسون (۲۰۰۲) بیان کرده، تاب آوری بیشتر از آنکه یک بهبود ساده از آسیب ومصیبت باشد، رشد یا سازگاری مثبت به دنبال دوره ای از برهم خوردن تعادل حیاتی است و برطبق نظر بونانو[۸۶] (۲۰۰۴) چیزی بیشتر از زنده ماندن با وضعیت تنش زاست و مترادف با آسیب ناپذیری نسبت به تنش نیست. نظریه های قبلی در مورد تاب آوری بر ویژگی های مرتبط با پیامد های مثبت در رویارویی با مصائب و ناملایمات زندگی تأکید داشته اند و عوامل حفاظتی بیرونی مثل مدارس کارآمد و رابطه با بزرگسالان حمایت گر را به عنوان عوامل ارتقا دهنده تاب آوری مؤثر دانسته اند. در حالی که نظریه های فعلی تاب آوری را موضوعی چند بعدی متشکل از متغیر های سرشتی[۸۷] مانند مزاج[۸۸] و شخصیت[۸۹] همراه با مهارت های خاص مثل حل مسأله می دانند که به افراد اجازه می دهد به خوبی با وقایع تنش زای زندگی مقابله کنند (کمپبل- سیلس، کوهن و استین، ۲۰۰۶).
۲-۱۳-۴-۱ ویژگی های افراد تاب آور
پژوهش ها به طور پایا، شماری از ویژگیهایی که مرتبط با تاب آوری هستند را گزارش کرده اند؛ نظیر مراقبت حمایتی و مثبت، روابط خانوادگی، پدرومادری کردن شایسته، خوی بچه ها و توانایی شناختی بالا (ماستن، ۱۹۹۹).
۱- احساس ارزشمندی: پذیرفتن خود به عنوان فردی ارزشمند، قایل شدن برای خود و توانایی هایشان. بی قید و شرط دوست داشتن و سعی در شناخت نقاط مثبت خود و پرورش دادن آنها و از طرف دیگر شناخت نقاط ضعف خود و کتمان نکردن آنها. علاوه بر آن سعی می کنند که این نارسایی ها را با واقع بینی بر طرف کرده و در غیر این صورت با این ویژگی ها کنار می آیند.
۲- مهارت در حل مسئله: افراد تاب آور ذهنیتی تحلیلی- انتقادی نسبت به توانایی های خود و شرایط موجود دارند، در مقابل شرایط مختلف انعطاف پذیرند و توانایی شگفت انگیزی درباره پیدا کردن راه حلهای مختلف درباره یک موقعیت یا مساله خاص دارند. همچنین توانایی ویژه ای در تجزیه و تحلیل واقع بینانه مشکلات شخصی و پیدا کردن راه حل های فوری و راهبردهای دراز مدت برای حل و فصل مشکلاتی که به آسانی و سریع حل نمی شوند را دارا هستند.
۳- کفایت اجتماعی: این دسته از افراد مهارت های ارتباط با دیگران را خیلی خوب آموخته اند. آنها می توانند در شرایط سخت هم شوخ طبعی خودشان را حفظ کنند، می توانند با دیگران صمیمی شوند و در مواقع بحرانی از حمایت اجتماعی دیگران بهره ببرند؛ ضمن اینکه این گونه آدم ها می توانند سنگ صبور خوبی باشند، وقتی برایشان حرف می زنید می توانند خوب گوش می دهند و خودشان را جای شما می گذارند. در ضمن آنها طیف وسیعی از مهارت ها و راهبردهای اجتماعی شامل مهارتهای گفتگو، جراتمندی و گوش دادن، آمادگی برای گوش دادن به دیگران واحترام گذاشتن به احساسات و عقاید دیگران که در تعاملات اجتماعی بسیار مهم است را دارا هستند.
۴- خوش بینی: اعتقاد راسخ به اینکه آینده می تواند بهتر باشد، و هدفمندی و باور به اینکه می توانند زندگی و آینده خود را کنترل کنند و موانع احتمالی نمی تواند آنها را متوقف سازد.
-
- همدلی: تاب آورها دارای توانایی برقراری رابطه توام با احترام متقابل با دیگران هستند که موجب به هم پیوستگی اجتماعی یعنی احساس تعلق به افراد، گروه ها و نهادهای اجتماعی می شود.
۲-۱۳-۴-۲ نقش صفات شخصیتی در تاب آوری
از جمله مسائلی که در حوزه تاب آوری مطرح است، نقش صفات شخصیتی است. بر اساس مدل انتخاب-مقابله افتراقی بلوگر و زوکرمن[۹۰] (۱۹۹۵) راهبرد های مقابله ای مورد استفاده در رویارویی با تنش تعیین کننده پیامد های مثبت یا منفی هستند و نوع راهبرد های مقابله انتخاب شده به صفات شخصیتی افراد بستگی دارد (بارتلی و روش[۹۱]، ۲۰۱۱). در واقع طبق این مدل شخصیت از طریق تأثیر در میزان رویارویی با تنش، تأثیر در نوع واکنش به آن یا تأثیر در هر دو زمینه بر فرایند های مرتبط با تنش تأثیر می گذارد (لاندرو و کاستیلو، ۲۰۱۰). در نتیجه از آنجا که صفات شخصیتی خاص افراد به کارگیری راهبرد های مقابله ای متفاوت را ترغیب می کنند، افراد به صورت متفاوت به تنش پاسخ می دهند (بارتلی و روش، ۲۰۱۱).
از بررسی هایی که به نقش صفات شخصیتی در تاب آوری پرداخته اند، می توان به پژوهش هایی اشاره کرد که رابطه پنج عامل بزرگ شخصیت (روان رنجورخویی، برون گرایی، گشودگی، توافق و وجدان گرایی) را با تاب آوری بررسی کرده اند. این پژوهش ها در چند نتیجه با هم هاهنگ بوده اند. اول اینکه تاب آوری با روان رنجور خویی رابطه منفی معناداری دارد (کمپل-سیلیس، کوهن و استین، ۲۰۰۶). نتایج مطالعه کلیمر، کاون و وایمن (۲۰۰۰، به نقل از دیاتر-دیکارد، آیوی و اسمیت[۹۲]، ۲۰۰۵) نشان داد، عاطفه منفی که مشخصه روان رنجور خویی است، وجه تمایز کودکان تاب آور از کودکان ناسازگار است. دوم اینکه نتیجه بیشتر این مطالعات نشان داد که تاب آوری با برون گرایی رابطه مثبت معنی داری دارد (بشارت ۱۳۸۶).
بشارت (۱۳۸۶) گزارش کرده است که افراد برون گرا به تجربه هیجان های مثبت گرایش دارند و به آسانی به افراد دیگر دلبستگی پیدا می کنند. و به دنبال تعاملات اجتماعی هستند و هر دو عامل هیجان های مثبت و حمایت اجتماعی به طور مثبت با تاب آوری ارتباط دارد. مطالعه لنگوا[۹۳] (۲۰۰۲، به نقل از دیاتر-دیکارد، آیوی و اسمیت[۹۴]، ۲۰۰۵) نیز نشان داد که هیجان های مثبت پیش بینی کننده تاب آوری در ۸ تا ۱۰ سالگی است. توگید و فردریکسون[۹۵] (۲۰۰۴) در پژوهش خود با این عنوان که افراد تاب آور از هیجان مثبت برای سالم خارج شدن از تجارب هیجانی منفی استفاده می کنند، به این نتیجه رسیدند که هیجان مثبت به افراد کمک می کند بعد از تجارب تنش زا، از نظر روانشناختی و جسمانی به حال اول خود برگردند. همینوور[۹۶] (۲۰۰۳) در آزمایشی عوامل مرتبط با بهبود موفقیت آمیز بعد از وقایع منفی را بررسی کرد. در این مطالعه مدت زمان پاسخ هیجانی افراد به یک فیلم منفی اندازه گرفته شد. نتایج نشان داد که افراد با نمره بالا در برون گرایی و ثبات هیجانی (نقطه مقابل روان رنجور خویی) نسبت به کسانی که دارای نمره پایین در این صفات بودند، بهبود عاطفی سریعتری داشتند. بهبود از تجارب منفی ممکن است مسیری باشد که افراد تاب آور از طریق آن قادرند به طور فعال، تعادل حیاتی خود را در رویارویی با مصیبت ها حفظ کنند. نتیجه سوم بررسی ها این بود که تاب آوری با وجدان گرایی رابطه مثبت معناداری دارد (بشارت، ۱۳۸۶).
علاوه بر این مطالعات، پژوهش های دیگری رابطه سبک های مقابله با تنش و تاب آوری را بررسی کردند که به نتایج مشابهی دست یافتند. برای مثال مطالعه واتسون و هیوبارد نشان داد که افراد با ویژگی برون گرایی بالا، راهبرد های مقابله فعالانه و کسب حمایت اجتماعی را دنبال می کنند، در حالی که افراد با ویژگی های روان رنجور خویی بالا در شیوه های منفعلانه و نا مناسب مقابله شرکت می کنند و افراد با وجدان گرایی بالا از راهبرد های مقابله ای نامناسب دوری می کنند.
۲-۱۴ پیشینه:
سامانی، جوکار و صحراگرد (۱۳۸۶) به مطالعه تاثیر تاب آوری بر سلامت روانی و رضایت از زندگی پرداخت. نتایج رگرسیون چندگانه به روش سلسله مراتبی هم زمان، بیانگر معنی داری نقش واسطه ای هیجان های منفی (افسردگی، اضطراب و فشار روانی)، در رابطه میان تاب آوری خانواده و رضایت از زندگی بود. در نهایت وی نتیجه گیری میکند که تاب آوری به واسطه کاهش مشکلات هیجانی (و یا افزایش سطح سلامت روانی)، رضایتمندی از زندگی را در پی دارد. اثر متغیر تاب آوری بر رضایتمندی از زندگی غیرمستقیم است.
اکبری، وفایی و خسروی (۱۳۸۹) مطالعه ای با هدف تعیین رابطه بین سبک و تاب جانبازان انجام داد. تحلیل نتایج نشان بین سبک دلبستگی ایمن و میزان تاب مثبت و معنادار وجود دارد. بین دلبستگی ناایمن اجتنابی و میزان تاب منفی و معنادار وجود دارد و بین دلبستگی ناایمن اضطرابی و میزان تاب معنادار وجود ندارد. بر اساس یافته پژوهش می گرفت که سبک دلبستگی ایمن پیش میزان تاب جانبازان است و افرادی که دارای این سبک می میزان تاب برخوردارند. همسرانی که دارای سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی هستند از میزان تاب برخوردارند و داشتن سبک دلبستگی ناایمن اضطرابی تاثیری بر میزان تاب.