فایل شماره 5448 |
مهمترین دستورهای سه گانه ی اخلاقی زردشت، پندارنیک ،گفتارنیک وکردار نیک بود و نشانگر شیوه ای است که زردشت با توجه به آنها میخواست آیینی کاملا اخلاقی و بدون هر گونه تشریفات گرایی و گرایش افراطی به آیینها و مراسم بیهوده را پی ریزی کند.
۲-۲ جنبه های اساسی دین زردشت:
در دین زردشتی همانند ادیان دیگر ،به دلیل برخی از جنبه های متمایز و مشخص آن، معروف است.در اینجا برای آشنایی با ایده های مقدماتی،آنها را به طورخلاصه بیان می کنیم:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۱-دین زرتشتی، دین توحیدی با نوعی ثنویت (دوگانگی) درونی در الوهیت است. (همان/۸۹)
۲-اهورامزدا خدای بزرگ است که به عنوان قادر مطلق، آگاه مطلق و نیکی مطلق، دانسته شده است.
او، آفریننده و حاکم جهان نیز شناخته شده است.
۳-خداوند، دست نیافتنی است و بنابراین، با دانش معمولی بشر، شناختنی نیست. با این وجود، گاهی خود را به وسیله ی فرشتگان به انسانها می نمایاند.
۴-جهان، میدان نبرد دو نیروی خیر و شر تصویر شده که سپند مینو، نشانگر خیر و انگره مینو یا اهریمن، نشانگر نیروی شر است. این نبرد، باید ادامه یابد تا آنگاه که سرانجام، نیروی خیر بر نیروی شر، چیره شود.
۵-انسان را آزادی اراده عطا کرده اند تا او آزادی گزینش خود را با گزینش جانب نیروی نیکی علیه نیروی بدی بیازماید به همین دلیل، چنین انسانی به جز زندگی پرهیزگاران ، کار دیگری ندارد. با این وجود،راهی را که انسان بر میگزیند،کاملا به خود او بستگی دارد.
۶-دین زردشتی به زندگی پس از مرگ نیز باورمند است.در آن زندگی،جایگاه انسان کاملا مطابق با قانون پاداش و کیفر تعین میشود.آنان که اعمال نیکشان،بیشتر از اعمال بدشان باشد،به بهشت یا جایگاه تنعم و شادی فرستاده میشود.در حالی که آنان که اعمال بدشان،بیشتر از اعمال خوبشان است،به جهنم،جایگاه رنجهای هولناک فرستاده میشوند.
۷-با این وجود محکومیت جهنم ،ابدی نیست و دین زردشتی ،شادمانی نهایی و زندگی خوب را به همه ی پیروانان نوید میدهد.
۸-دین زردشتی به وجود فرشتگانی باورمند است که همواره پیرامون خداوند ایستاده و منتظر دستورهای اوهست.
۹-در این دین ،ارواح شر نیز وجود دارند که اهرمین را برای گسترش شر در جهان ،یاری میدهند.
۱۰-این دین ،دین اخلاقی بدون تشریفات است و پندار نیک ،گفتار نیگ ،و کردار نیک ،اصلیترین فضایل اخلاقی آن به شمار میآیند.
۱۱-اگر چه در این زردشتی ،عبادت و یا پرستش اهورامزدا تجویز شده ،اما زندگی مذهبی عمدتا در برگیرنده ی گسترش فضایل اخلاقی است.
۱۲-آتش،پدیده ای بسیار پاک و نماد پاکی الوهیت است.(همان/۱۱۱-۱۱۹)
۲-۳ تفاوت فلسفه آفرینش زن و مرد
بى تردید ،زن و مرد در اصل آفرینش از یک گوهرند ، ولى این واقعیت نیز وجود دارد که ویژگى هاى طبیعى و روحى و جسمى زن و مرد با یکدیگر متفاوت است. البته این تفاوتها الزاما ًبه معناى ناقص بودن یکى و کامل بودن دیگرى نیست ،بلکه خداوند حکیم براى استوارى نظام آفرینش و استحکام روابط اجتماعى و خانوادگى ،این تفاوتها را در آنان قرار داده است تا هر کدام مسؤولیتهاى متناسب با روحیه خود را بر عهده بگیرند.(جوادی آملی/۱۳۷۶/۲۴۸)
تفاوت هاى زنان با مردان از نوع تفاوت هاى اعضاى بدن انسان است که در عین متفاوت بودن ،مجموعه اى متشکل از یک پیکر هستند و هر یک متناسب با ساختار وجودى خود ،وظیفه اش را به شایستگى انجام مى دهد. بدین ترتیب ،انسان تنها با گردهم آمدن همه اعضاى بدن خویش که ویژگى ها و کارآیى هاى متفاوت دارند ،انسان کامل خواهد بود. تفاوت هاى زن و مرد نیز به گونه اى مقدر شده است که مکمل نظام آفرینش باشد. اصولا نظام آفرینش ،استعدادهاى متقابل و گوناگون مى طلبد ،تا زندگى به بهترین وجه اداره شود. خداوند انسانها را با استعدادها و شرایط گوناگون آفرید تا نظام هستى استوار بماند. اگر همه در یک سطح از توانایى و استعداد بودند ،زندگى انسانى سامان نمى یافت ; زیرا کارهاى گوناگون ،استعدادهاى متناسب خود را مى خواهد. این اصل در مورد زن و مرد نیز صادق است. ویل دورانت مى گوید: «کار خاص زن ،خدمت به بقاى نوع است و کار خاص مرد ،خدمت به زن و کودک. ممکن است کارهاى دیگرى هم داشته باشند ،ولى هم په از روى حکمت و تدبیر تابع این دو کار اساسى گشته است.»(مطهری/۱۳۷۴/۲۰۵)
۲-۴ جایگاه زن قبل از اسلام
۲-۴-۱ جایگاه زن در عصر جاهلیت :
زنان عرب در دوره ى قبل از اسلام ،نه تنها از حقوق اولیه انسانى بهره اى نداشتند ،بلکه از هر حیوانى پستتر و زبون تر به شمار مى رفتند. با زنان و دختران ،مانند چهار پایان رفتار مى کردند و آنان را به صورت کالا در معرض خرید و فروش قرار مى دادند.
زنده به گور کردن دختران در میان پاره اى از اعراب به ویژه طایفه اسد و تمیم رواج داشت. اینان ،به خاطر حماقت و نادانى ،دخترانشان را زنده به گور مى کردند.(ماهنامه پیام زن/۷۸/۸۷)
این عمل جنون آمیزشان بدان خاطر بود که مبادا دخترانشان در جنگ به اسارت دشمن درآیند و موجب ننگ و عارشان گردند و نیز معتقد بودند ،اگر دخترانشان با افراد بیگانه ازدواج کنند ،سبب ازدیاد نفوس شان گشته و در نتیجه به روزیشان افزوده خواهد شد و این ،موجب شکست اینان مى شود ،ولى قرآن کریم علت اصلى کشتن فرزندان را فقر و ندارى و تنگدستى مى داند.(همان)
فرزندانتان را از بیم تنگدستى مکشید. ما به آنان و به شما روزى مى رسانیم.
[ولا تقتلوا اولادکم خشیه إملاق. نحن نرزقهم و إیاکم.] فرزندانتان را از بیم ندارى و تنگدستى مکشید. ما به شما و آنان روزى مى رسانیم. (اسراء/ ۳۱)
[ولا تقتلوا اولادکم من املاق. نحن نرزقکم و ایاهم.] در این دو آیه شریفه علت اصلى فرزندکشى بیم ندارى و گرسنگى معرفى شده است. (انعام/ ۱۵۱)
به هر حال ،چه عامل اقتصادى و چه عوامل دیگر ،هر چه باشد ،سبب شدند که زنده به گور شدن دختران در میان اعراب جاهلى به صورت رسم و عادت در آید و به دیگر قبایل سرایت کند.
قرآن کریم درباره وضع زن در جاهلیت و عکس العمل مرد نسبت به او چنین مى فرماید: وقتى به مردى خبر داده مى شد که دخترى پیدا کرده ،رنگش از خشم تیره مى شد و از روى شرمندگى از انظار مردم پنهان مى گشت. سپس یا با نهایت بى علاقگى از دختر نوزاد ، نگهدارى مى کرد و یا کودک بى گناه را زیر خاک پنهان مى نمود. (همان)
[و اذا بشر احدهم بالانثى ،ظل و جهه مسودا و هو کظیم.] نحوه دختر کشى در میان قبایل عرب ،متفاوت بود. بعضى نوزاد دختر را سر مى بریدند و بعضى دیگر از بالاى کوه پرتاب مى کردند و گروهى نیز در آب غرق مى کردند. (نحل/ ۵۸ و ۵۹)(همان)
جنایات نسبت به زنان و دختران :
درمیان بعضى قبایل ، رسم چنین بود که زنان باردار به هنگام وضع حمل به نقطه اى دور از خانواده هاى خود در صحرا مى رفتند و با کمک زنان دیگر به حفر گودال مى پرداختند تا اگر نوزاد دختر باشد ،کودک بى گناه را در میان گودال دفن نمایند و زحمت پدر در به خاکسپردن فرزند ،کم شود.(مطهری/۱۳۷۴/۲۲۶)
در نتیجه ،با کشتن دختران بى گناه از تعداد زنان کاسته مى شد و بالاجبار ،هر سه یا چهار مرد با یک زن ازدواج مى کردند. چنین ازدواجى را ضمد مى نامیدند. زن ،پس از وضع حمل ،به ناچار ،به شوهران خود مراجعه مى کرد و از میانشان پدرى براى فرزند خویش پیدا مى نمود و نوزاد به هر کدامشان که بیشتر شباهت داشت ،تعلق مى یافت و او پدرش محسوب مى شد. (همان)
حال ،باید دید فرزندانى که از خون و شیر مادرانى که داراى همسران متعددى بودند ،تغذیه مى کردند ،داراى چه روحیه و خلق و خویى مى شدند و در جامعه چه ارزش و قیمتى داشتند ؟در اعراب عصر جاهلیت ،مادر هیچگونه نقشى در سرنوشت فرزندان خویش نداشت و تنها پدر بود که از اختیارات نامحدود درباره فرزندان استفاده مى کرد. حتى مادر با آن همه عواطف مادرى که ودیعه الهى است ،نمى توانست از زنده به گور شدن دختران جلوگیرى کند و ناگزیر شاهد مرگ جانگداز جگر گوشه اش – که قلب کوچکش مالامال از امید به زنده ماندن و زیستن بود – مى شد. (همان/۲۲۷)
۲-۴-۲ زن در اقوام هند و اروپایى باستان در عصر ماقبل تاریخ
زن در نزد اقوام هند و اروپایى باستان نیز موقعیت برترى دارد ، به ویژه در زمان هایى که اقتصاد کشاورزى بر آن جوامع حاکم است. جوامع هند و اروپایى هم ، مادر سالار هستند و معتقدند که نسل از طریق مادر بقا مىیابد. در آسیاى غربى به آثارى از جوامع مادرسالار بر مىخوریم. علاوه بر نجد ایران ،تا حدود سند و همچنین تا آسیاى صغیر و دربخش هایى از مصر ،نظام مادرسالارى ،نظام مشترکِ حاکم بین همه جوامع نامبرده است. (جان ناس/۱۳۷۲/۴۵۰-۴۵۶)
ازمشخصات بارز فرهنگ هند و اروپایی ان بسیار کهن در هزاره چهارم قبل از میلاد مسیح که در سرزمین گستردهاى که بین رود خانه ینی سئى تا شمال غربى دریاى سیاه امتداد دارد ،حتى نشان هایى از زنسالار بودن مىتوان یافت. درگورهایى که از آنها کشف شده ،صورت زن ها به سمت مشرق و صورت مردها به سمت مغرب بوده است. واژه «زن» به معنى «زادن»و واژه مرد به معناى «مردن»بوده است. (همان)
زن به عنوان عنصر زاینده ، با طلوع خورشید مناسبت پیدا مىکند و مرد به عنوان عنصرى که نقش او در زادن نامعلوم است و با مرگ خود نابود مىشود ،روى به سویى دارد که خورشید در آن غروب مىکند. پس در جوامع هند و اروپایى نیز در ۴۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح ،تبار از راه مادر حفظ مى شده است.(همان)
۲-۴-۳ جایگاه زن در ایران پیش از اسلام
سخن از مقام و مرتبه زن است در گذشته هاى بسیار دور در هزاره هاى پیشین ،زنِ ساکن نجد و فلات ایران ،یا زنِ عصرِ ما قبل تاریخ ،پیش از ورود آریاها ،حتى در ده هزار سال پیش از میلاد مسیح ،با توانایى هایى که در مسائل اقتصادى ،خانوادگى ،اجتماعى و دینى دارد ،همواره با مردان و یکسان با آنان ،از مواهب طبیعت خداداد بهره مند بوده است. اوکشفکننده آتش است ،نخست اوست که با جستجو در دشت و کوه مىتواند ریشه هاى خوردنى گیاهان و میوه ها را پیدا کند ،گیاهان و دانههاى آنها را شناسایى کند و از فصل رویش و رشد گیاهان مختلف آگاه شود. این زن است که در اطراف زمین هاى رسوبى خیمه هاى محل سکونت خود و افراد قبیله اش ،نخستین تلاش ها و مساعى را در باب کشاورزى به عمل مىآورد. در دوره نئولیتیک یا نوسنگى ،زن سازمان دهنده امور تولید و اداره کننده کارهاى قبیله و خانه است. او به مقام روحانیت مىرسد و واحد خانواده به او تعلق دارد. درجامعه مادرسالار ما قبل تاریخ نجد ایران ،طایفه تا آنجا گسترش پیدا مىکندکه به دودمان مادر وابسته باشد. (همان)
این شوهر است که وارد خانواده زن مىشود. زن در امر چاره اندیشى براى رفع مشکلات ،موجودى نیرومند بوده است. ساعات درازى را به انجام کارهاى دشوار مىپرداخته و حتى در راه حفظ جان فرزندان قبیلهاش ،تا سرحد مرگ با متجاوزین مىجنگیده و مقاومت مىکرده است. زن علاوه بر آوردن فرزند ،توزیعکننده غذاى افراد قبیله و خانواده است. او نظم دهنده قبیله خود است و مىتواند داور و فرمانروا هم باشد. (همان-۴۸۱)
فنون ریسندگى ،پارچه بافى ،دوخت و دوز و سبد بافى را زن به وجود آورد. در اواخر هزاره چهارم قبل از میلاد ،زن فن سفالگرى و ساختن ظروف و کوزه ها را به ارمغان مىآورد. هر چند که اطلاعات محققان درباره دین بومیان ساکن نجد ایران ،پیش از آمدن آریا ها ،بسیار ناچیز است ،بااین حال کشفیات باستان شناسى نشان مىدهد که در میان این قبایل ماقبل تاریخ ،تعداد زیادى از پیکرکهاى کوچک متعلق به الهه ها را یافته اند و همین کشفیات به باستان شناسان اجازه مىدهدکه بگویند انسانهاى ساکن نجد ایران در هزاره هاى نخستین پیش از میلاد چه اعتقادات و باورهایى داشته اند. (همان)
زن بومى ساکن نجد ایران و ایلام بینالنهرین ،نه تنها در زمین ،بلکه در آسمان هم قدرت داشته است. مجسمه الههها بر فراز بلندترین عبادتگاهها بوده است. بر خلاف برخى از مصریان باستان که مىپنداشتند منشأ حیات ،مذکر است بومیان فلات ایران ،منبع زندگانى را مؤنث مىدانستند. (همان)
۲-۴-۴ مقام زن در آیین زرتشت
زن در ایران باستان مقام بسیار والایی داشت و در برخی موارد به صورت ویژه مورد احترام واقع میشد (آن هنگام که به عنوان مادر بها و نگریسته میشد) وگاهی احترام وی هم ردیف مردان بود که در براخی امور چون کشاورزی و حتی جنگ در کنار مردان قرار میگرفت .و این احترام در حالی بود که در اغلب کشورها در زمان ظهور زرتشت و پس از آن دختران منفور بودند و زنده دفن میشدند. (موریس شیخی/۱۳۷۶/۵۵)
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1401-04-05] [ 08:43:00 ب.ظ ]
|