فایل شماره 6034 |
۲-۶-۲- اهداف اصلی در استفاده از : BPMS
تسهیل درک و ارتباطات انسانی
کمک به بهبود فرایند
کمک به مدیریت فرایند
هدایت اتوماتیک فرایند
اتوماتیکسازی مدیریت اجرایی
اتوماتیکسازی اجرای فرایند
دستیابی به این اهداف بدون وجود یک مدل، غیر ممکن است. مدلهای قابل اجرا، BPMS را قادر میسازند که تغییرات اتوماتیکی را در فرآیندهای کسبوکار در حوزه محدود خود، شامل قوانین تصمیم گیری، اولویتهای کنترل نشانه های تغییر و توانایی تشخیص الگوها، ایجاد کند [۱۱].
۲-۷- مدیریت فرایند کسبوکار دو رکن اساسی دارد [۵]:
مهندسی مجدد فرایند کسبوکار BPR[32]
بهبود فرایند کسبوکار BPI[33]
در حال حاضر دیدگاه های متنوع دیگری در ارتباط با تحقق فرایندمحوری، در سازمانها وجود دارند که از آنها میتوان به BPR وBPI اشاره کرد. اما مزیت اصلی BPM نسبت به سایر دیدگاه ها این است که در ابتدا لازم نیست فرآیندهای کسبوکار سازمان بهینه گردند، بلکه میتوان وضعیت موجود را مدل کرد و بعد با بهره گرفتن از مکانیزم هایی که این دیدگاه در اختیار می گذارد، فرآیندها را بهبود بخشید و آنها را بهینهتر ساخت.
۲-۷-۱- مهندسی مجدد فرایند کسبوکار
سازمانها برای ماندگاری در کسبوکار جهان امروز، باید به شکل یک تیم کار کنند و وظایف خود را با شناخت کامل از فرآیندهای میان واحدی به صورت مناسب یکپارچه سازند. مهندسی مجدد در واقع، به وجود آورندهی مزیت رقابتی ماندگار است و بهبودهای اساسی در سازمان ایجاد می کند. تعریفی که همر و چامپی[۳۴] از مهندسی مجدد فرایند کسبوکار بیان می کنند، این است که مهندسی مجدد، تفکر اصولی و طراحی مجدد بنیادین فرآیندهای کسبوکار برای دستیابی به بهبودهای بنیادین در شاخص های اصلی عملکرد نظیر هزینه، کیفیت، خدمات و سرعت است [۳۵].
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
مهندسی مجدد طراحی دوباره و ریشهای فرآیندهای کسبوکار یک شرکت است. مهندسی مجدد نقش عظیمی برای افزایش بهرهوری از طریق کاهش زمان فرایند، کاهش هزینه، بهبود کیفیت و رضایت مشتری دارد و اغلب، این امر به یک تغییر بنیادی در سازمان نیاز دارد. در واقع دیدگاه مهندسی مجدد فرایند کسبوکار، یک دیدگاه افراطی جهت بهبود وضعیت سازمان میباشد که با رویکردی بالا به پایین در سطح کل سازمان پیادهسازی می شود. این تکنیک با ریسک بسیار بالایی با هدف کاهش هزینه انجام می شود [۱۵].
۲-۷-۲- بهبود فرایند کسبوکار[۳۵]:
BPI، رویکردی نظاممند است که هدف آن، کمک به سازمانهاست، تا بتوانند تغییراتی چشمگیر در زمینه چگونگی انجام کسبوکار، از طریق تعریف مجدد اهداف استراتژیک، همراستاسازی فرآیندها با این اهداف و تعیین روندهای بازار و بهینهسازی خدماتی که برای مشتریان یا ذینفعان ارائه می شود، ایجاد کنند. اصول متعددی در پس بهبود فرایند کسبوکار وجود دارد که چند مورد از آنها در ادامه آورده شده است:
همراستاسازی مناسب اهداف کسبوکار
بالا بردن ارزش مشتری
تشکیل مالکیت کسبوکار
ساخت نقاط کنترل
باید در نظر داشت که تغییرات باید به طور مستمر اعمال شوند. حتی سیستمهایی که به بهترین نحو مدیریت میشوند هم، ممکن است به مرور زمان با خطا مواجه شوند. فرایند نوآوری باید همیشه در رأس لیست اولویت های یک کسبوکار باشد.
۲-۷-۳- تفاوت BPM و :BPR
سیستمهایBPM وBPR در سازمان نقشهای یکسانی ندارند؛ چراکهBPR خواستار نابودی رادیکال فرآیندهای کسبوکار موجود است وBPM از فرایندهای موجود با برنامه ریزی عملی، تکرار شونده و افزایشی به وضع مطلوب میرسد [۳۴].
۲-۸- سیستم مدیریت گردش کاری:
سیستم مدیریت گردش کار، سیستمی تعریف می شود که اجرای گردش کار را تعریف، ایجاد و مدیریت می کند و با بهره گرفتن از یک نرمافزار و یک یا چند موتور گردش کار، قادر به تعریف و تفسیر فرآیندها و تعامل با کاربران در گردش کار میباشد و در صورت نیاز، با بهره گرفتن از فنآوری اطلاعات ابزارها و برنامه های کاربردی را فراخوانی می کند [۱۶].
۲-۸-۱- معایب سیستم WFM
سیستم گردش کار تنها یک نوع ابزار مسیریابی است که بر جنبههای عملیاتی متمرکز است. در واقع تمرکز آن تنها روی فرآیندهای کاری است نه محتوای فعالیتها و وظایف. یعنی صرفاً انتقال دادهها طبق روالها و قواعد از پیش تعیین شده بدون انجام هیچگونه تجزیهوتحلیلی روی دادهها انجام میشود.
رویکرد وظیفهای دارد؛ نه فرآیندی.
امکان برقراری ارتباط با پایگاههای دادهی سیستمهای دیگر بهراحتی و سادگی امکانپذیر نیست.
همراه سیستم گردش کار، سیستمهای فرمساز و گزارشساز هم باید تهیه شود. چراکه سیستم گردش کار به تنهایی دارای محیط فرمساز و گزارشساز نیست.
قواعد کاری ساده را پوشش میدهد.
یکپارچهسازی آن محدود است.
محیط طراحی فرایند و فرمها، دارای استاندارد جهانی نیست و برای این عملیات، حتماً، باید از متخصصین خبره برنامهنویس استفاده کرد.
عدم کاربرپسندی محیط طراحی فرایند به دلیل استفاده از کدنویسیهای طاقتفرسا و زمانبر.
امکان اعمال تغییرات و بهبود فرآیندها به راحتی امکانپذیر نیست.
محدود بودن امکانات کنترلی و مدیریتی مدلسازی و طراحی فرایند.
عدم سهولت و سادگی در عملیات بهبود فرآیندها پس از اجرای آنها.
قابلیت اخذ گزارشات کنترلی و مدیریتی آن در حد مقدماتی و محدود است.
عدم پشتیبانی از دو نسخه از یک گردش کار
عدم توانایی در پایش اطلاعات
۲-۸-۲- تفاوت BPM و WfM
BPMSها توسعه داده شده و تکامل یافته WFMها هستند، چراکه در سیستمهای مدیریت فرایند کسبوکار، محدودیتهای سیستمهای مدیریت گردش کار برطرف شده و راه حلهایی برای هرکدام از محدودیتها در نظر گرفته شده است. به زبان ساده میتوان چنین گفت که BPMS نهتنها تمام امکانات و قابلیت های موجود در WFMS از قبیل ایجاد فرم، تعیین قوانین ساده و ثابت برای گردش فرمهای ایجاد شده و … را پوشش میدهد، بلکه دارای امکانات و قابلیت های بسیار قدرتمندتری نیز میباشد که از آن میتوان به قابلیت یکپارچهسازی قوی نرمافزار، توسعه نرمافزار، تجزیهوتحلیل روند و شبیهسازی غنیتر فرایند و مدل سازی، مدیریت و به روزرسانی نسخههای جدید، پشتیبانی از قواعد کاری پیچیده و… است [۱۱،۳۶].
محققان از دو دیدگاه، تفاوت سیستمهای مدیریت فرایند کسبوکار و سیستمهای مدیریت گردش کار را بررسی می کنند. دیدگاه اول بنابر تحقیقاتی که توسط شرکت گارتنر انجام شده است، بیان می کند کهBPM به عنوان یک نظام مدیریت فرآیندگرا در نظر گرفته می شود و رویکردی فرآیندی به فعالیتهای سازمان دارد و در تلاش است فعالیتهایی از سازمان که در تعریف فرایند میگنجند را پوشش دهد، در حالیکهWFM به عنوان یک تکنولوژی معرفی می شود که از آن سیستم پشتیبانی می کند. دیدگاه دیگر که از سوی محققانی از جمله آلست[۳۶] و همکاران بیان می شود این است که WFM زیرمجموعه ای از BPMتعریف می شود و در واقع یک مرحله از چرخهی حیات BPM میباشد ویک نقش مهم و بحرانی در مدیریت سیستمهای فرایند کسبوکار بازی می کند. از بارزترین کمبودهای WFM تشخیص خطاها و تجزیهوتحلیل فرایندها است [۱۵،۳۴،۳۷].
بنابراین میتوان BPMS را به عنوان نسل بعد ازWFMS در نظر گرفت. به وجود آمدن قابلیت های جدید در سیستمهای BPMS در سازمان، قدرت بهبود مستمر را ایجاد می کند که اساسیترین تفاوت را با سیستمهای سنتی و غیر انعطافپذیر WFMS، سبب می شود.
فصل سوم
روش تحقیق
۳-۱- مقدمه
مدیریت فرایند کسبوکار شامل فعالیتهای مختلف میباشد که به نوع طرح، چرخهی حیات BPM و سطح بلوغ سازمان بستگی دارد [۳۸،۳۹]. BPMS، بهعنوان یک ابزار و راهکار مدیریتی به معنای واقعی برای مدلسازی، اجرا و پیادهسازی، پایش و بهبود فرآیندهای کسبوکار سازمانی میباشد. این راهکار، حاکمیتی را درسازمان برای افزایش چابکی و کارایی فراهم می آورد و به مدیران اجازه میدهد، بتوانند عملیات سازمان را با اهداف راهبردی و استراتژی های کلان، همراستا نمایند. بدین جهت ضروری است این ابزار قابلیت یکپارچگی و پیوند زدن اشخاص، سیستمهای اطلاعاتی، وظایف، کسبوکارها، مشتریان و شرکا را با یکدیگر دارا باشد، به طوری که بتواند تمام فرآیندهای خرد و کلان سازمان را به صورت هوشمند و خودکار درآورده و مانع از بروز دوبارهکاریها و تأخیرها در فعالیتهای سازمان شود. بنابراین اهمیت انتخاب یک BPMS مناسب برای یک سازمان از اهمیت فراوانی برخوردار است. از این رو سازمانهایی که به ضرورت وجود این نوع سیستم پی بردهاند، در هنگام خرید و انتخاب BPMS دچار تردید و سردرگمی میشوند، چراکه هنگام انتخاب عواملی مانند: حمایت مدیریت ارشد، استراتژی های سازمانی، فرهنگ سازمان مبتنی بر سیستم جدید، تکنولوژی و مدیریت پروژه نقش مهمی ایفا می کنند [۴۰].
در حال حاضر طیف گستردهای از ابزارهایBPM برای استفاده در سازمانهای مختلف، در بازار موجود میباشد که برای هر هدف، نمادها، روش ها و ابزارهای مختلف استفاده می شود. همه ابزارهای BPM ازهمهی فعالیتها یا هدفهای سازمان حمایت نمیکنند. با این حال برخی از ابزارها جامعتر و پیچیدهتر از بقیه میباشند. سازمانها اطلاعات کمی از جنبه های مختلف BPM دارند و همچنین عرضهکنندگان نرمافزار اطلاعات فنی محدودی در اختیار آنها قرار می دهند. از این رو در یک موقعیت آسیبپذیر قرار میگیرند و انتخاب ابزاری که خواسته های آنان را بدون هدر رفتن زمان و هزینه زیاد برآورده سازد، امری ضروری میباشد [۳۸،۳۹].
امروزه، تعداد زیادی BPMS در بازار داخل و خارج کشور وجود دارد که مشتریها در انتخاب بین آنها، بعضاً با سردرگرمی مواجه میشوند. گرچه پیادهسازی BPMS در سازمان با مزایای فراوانی همراه است، ولی مسلماً انتخاب یک BPMS مناسب با وضعیت کسبوکار سازمان، توانایی مالی و اجرایی آن و مهارت کارکنان نیز به نوبهی خود از اهمیت بسیار زیادی برخوردار میباشد [۴۱]. براین اساس، معیارها و راهکارهای اصلی وجود دارد که سازمانها با تکیه بر آنها در تصمیم گیری خود، در نهایت میتوانند مطمئن شوند که یک BPMS مناسب انتخاب نمودهاند. در این بخش با بررسی شاخص های ارزیابی BPMS میتوان به یک الگو جهت تعیین کارایی نرمافزارهای این حوزه دست یافت. باید توجه داشت که همه ویژگیها در یک محصول خوب از نظر فنی خلاصه نمی شود، چرا که هدف سازمان صرفاً خرید یک BPMS مناسب نیست، بلکه هدف اصلی این است که بتوان این سیستم را در حداقل زمان ممکن و با بالاترین کیفیت و سرعت در سازمان اجرا و پیادهسازی نمود.
قابلیت های کلیدی سیستم مدیریت فرایند کسبوکار [۱۵]:
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1401-04-05] [ 10:38:00 ب.ظ ]
|