۲-۲-۳-۱ مناجات
یکی از مفاهیم نیایش «مناجات» است، در واقع «نیایش نوعی مناجات است.» (کربن، ۱۳۷۳: ۴۰۸)
« مناجات در لغت به معانی: راز گفتن با کسی، راز و نیاز، نجوی کردن، رازگویی به درگاه خدای تعالی و همچنین عبارت از مخاطبت اسرار است در مقام صفای اذکار برای ملک جبّار.» (دهخدا، ج ۴۵: ۱۱۶۳)

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

مناجات علاوه بر آنکه وسیلهی وصول به بارگاه قرب ربوبی است بهترین زمینه برای هنرنمایی در حوزه های دین و عرفان و شعر است؛ زیرا مخاطب نه کامل مطلق است و مقام، مقام رازگویی، که هرکس هر که را باشد و ژرفای معرفتش هر چه باشد میتواند آن را با هر زبانی، عرضه کند.
«نقش مناجات میان خدا که آفریدگار انسان است و انسان که به خدا متّصل میشود مشترک است؛ زیرا خلقت امر مشترکی است و در این گفتوگو، همبستگی آغازین پرستنده و پرستیده در هر ترجیعبندی، هر دم، بازسازی و دوباره آفرینی میشود.» (کربن، ۱۳۷۳: ۴۰۸)
وقتی مناجات را به عنوان مفهوم نیایش به معنای راز و نیاز و نجوا تعریف میکنیم بدین معنی است که وارد یک ارتباط کلامی با خدا شدهایم و میخواهیم خود را به او پیوند دهیم این در حالی است که در دعا این ارتباط عمیقتر خواهد شد.
۲-۲-۳-۲ دعا
مفهوم دیگری که برای نیایش بر شمرده شده، دعا است، « ابتدای عموم دعاها نیز با تسبیح و حمد باری و ذکر اوصاف خداوند آغاز میشود.» (سروش، ۱۳۸۲: ۱۹)
« دعا در اصل لغت به معنی خواندن است و اما در اصطلاح عبارت است از خواندن اذکار و اوراد مخصوصی که با شرایط خاصی انجام میشود.» (النقوی، ۱۳۶۱: ۴)
دعا مجالی برای سخن گفتن با خداوند بوده «و اولاً برای حفظ رابطه میان مخلوق و خالق است و اگر دعا نبود این رابطه برقرار نبود،
و ثانیاً بنده از مناجات با پروردگار و تضّرع به درگاه او لذّت روحی میبرد و از این طریق تکامل روحی پیدا میکند،
و ثالثاً بندهی خدا بر اثر دعا و تضّرع به مقاصدی میرسد که اگر زاری او نبود هیچگاه به آن اهداف نائل نمیشد.» (همان: ۵)
« در دعا عنصر دیالوگ با خدا و جواب شنیدن از اوست.» (سروش، ۱۳۸۲: ۱۸۰)
در واقع در این تقابل با آنکه انسان خدا را ندیده و نسبت به آن شناختی حاصل نکرده است، در مواقعی خاص رو به سوی خدا میکند و دست دعا و تضّرع به سوی او بر میدارد و از او استمداد و یاری میجوید.
« دعا ریشهی مشترکی دارد و آن «بَدَأ» است، شاید اولین کسی که به این موضوع پی برد صدرالمتألهین بود. معنای ساده و عامیانه ی «بدأ» عبارت از تغییر رأی خداوند است.» (همان: ۱۸۱)
این موضوع اساساً به این معناست که « دعا از خدا شروع میشود؛ یعنی وقتی او میخواهد در حال و روزگار کسی تغییری دهد، او را به دعا متمایل میکند و اساساً همین دعاهاست که مستجاب میشود.» (همان: ۱۸۳)
دعا هم حال دعا کننده را شرح میدهد، هم گره از مشکلات او میگشاید و هم کمال و غایت مطلوب را برای او فراهم میکند.
« دعا کردن عین نیاز دعاگو است نه اینکه دعا برای رفع نیاز باشد. زمانی که فرد یکپارچه تبدیل به فریاد و تمنا گردید، دیگر به خاطر چیزی اظهار اشتیاق نمیکند، بلکه همهی نیاز او همان اظهار اشتیاق است. در اینجا دعا به خاطر چیز دیگری نیست؛ خود هدف است نه وسیله.» (همان: ۲۵۱)
در واقع میتوان گفت که در دعا باید به آن وسعت نظر دست پیدا کنیم که تنها خودِ دعا برایمان مهم باشد یعنی؛ خدا را خواندن و با او صحبت کردن و ذوق دعا را درک کردن. بدین واسطه است که میتوانیم زبان خداوند را در پاسخ دادن، تجربه و کشف کنیم.
همهی لطف و معنای دعا کردن همین رابطه بین خدا و انسان است. از سوی دیگر «به هرکس دعا داده شد، اجابت هم داده میشود. معنای این سخن آن است که اگر کسی توفیق یافت روح خود را هماهنگ با هستی کند و آیینهها در برابر تابش نور خداوند قرار گیرد، قطعاً در هر هدفی توفیق خواهد یافت.» (همان: ۲۶۳)
به یقین میتوان اذعان داشت که ما در هر لحظه از زندگیمان به راز و نیاز با خداوند محتاجیم و در مقابل زندگی جاودانهای که خواهیم داشت زندگی این دنیایی لحظهای بیش نیست. ما با خداوند که با او ارتباط خواهیم داشت باید از همین لحظه همنشینی را آغاز کنیم و همراهی با او را یاد بگیریم و دعا در حضور خداوند را باارزش بدانیم.
۲-۲-۳-۲-۱ فوائد دعا
دعا به معنای صدا زدن و مدد خواستن از خداوند است و اگر کسی با خدا سخن میگوید ابتدا خداوند به او چنین فرصتی داده است. خداوند بشر را آن طور خلق کرده که نسبت به او مشتاق باشند و با دلدادگیهایشان در حضور دلدار دلآرام لذّت ببرند. بهرهی آدمی از این لذّت در حضور پروردگار دربردارندهی فوائد بسیاری است که عبارت هستند از :
« فائده اول آن است که دعا بهترین وسیله و سبب از برای تقّرب بنده به خدا است، زیرا هرچه بیشتر دعا کند و خدا را بخواند به مقام قرب نزدیکتر میشود و هر چه کمتر، کمتر.
فائده دوم آن است که دعا غذای روح است، چنانکه نان و آب غذای بدن است. پس همچنان که اگر غذا به بدن نرسد بدن ضعیف و فرسوده میگردد تا اینکه بمیرد، اگر غذای روح به روح نرسد روح فرسوده و مرده میشود.
فائده سوم آن است که دعا در حقیقت تقاضا است و اجابت به منزلهی عرضه است و تا تقاضا نباشد عرضه تحقق پیدا نمیکند چه عرضه فرع است و تقاضا اصل.
فائده چهارم آن است که انسان به وسیلهی دعا از خالق میگیرد آنچه را که اگر دعا نبود نصیب او نمیشد.
فائده پنجم آن است که گاهی از اوقات دعا قضاء الهی را تغییر میدهد زیرا قضاء بر دو قسم است:
قضاء حتمی لازم و قضاء غیر حتمی و غیر لازم.
فائده ششم آن است که دعا کاشف از خضوع و خشوع در برابر پروردگار است و معمولاً توأم با تضّرع و زاری است و خدا نالهی بنده را دوست میدارد، و میخواهد که بندگان او دست تضّرع به سوی پروردگار خود دراز کنند و چه بسا که همین عمل باعث ایجاد محبّت بین خالق و مخلوق شود و بدین وسیله بنده از طغیان و سرکشی به خود آمده رضایت خدا را طلب نماید.» (النقوی، ۱۳۶۱: ۸ – ۱۱)
در حقیقت «دعا کردن وجود و شخصیّت تازهای به آدمی میبخشد و روح پالایش شدهای در اختیار او میگذارد.» (سروش، ۱۳۸۲: ۱۶)
حضرت علی (ع) دربارهی فایدهی دعا میفرماید:
« دعا سپر مؤمن در مقابل بلاها است و اگر درب خانهای را زیاد بکوبی عاقبت به رویت باز شود. خداوند دوست دارد بندگانش از او درخواست کنند و پاداش دعای آنان را در روز قیامت مانند عملهای دیگرشان خواهد داد.» (جاهد، ۱۳۹۱: ۲۰)
۲-۲-۳-۲-۲ آثار دعا
بزرگترین حلاوت در جهان هستی، حلاوت سخن گفتن با خداوند است و دلانگیزترین منظره در این دنیا، منظرهای است که بندگان در آن خدا را صدا میزنند. ذکر خداوند آن قدر مطلوبست که آثار و برکاتی را در پی دارد:
دعا، آرامش دلها، روشنایی و گشادگی خاطر را به ارمغان میآورد و باعث سعهی صدر و گشادگی سینه است؛ زیرا خود را به منبع لایتناهی متّصل میبیند و تا قیامت احساس بزرگی میکند.
« از مهمترین خواص دعاها این است که طعم مغفرت را به آدمی میچشاند، یعنی یک نوع احساس باطنی به وجود میآورد که شخص، خود را نجات یافته از تیرگی مییابد و احساس میکند که آن سیاهی درون و گرفتگی دل از او برطرف شده است و آن رابطهای که با خدای خود داشت و دچار خلل و اضطراب شده بود، دوباره به قوّت پیشین خود بازگشته است.» (سروش، ۱۳۸۲: ۱۸)
دعا و نجوا با پروردگار نفس آدمی را شایسته و آمادهی دریافت فیض و حکمت حضرت حق میکند «در واقع مهمترین نکتهای که در دعا کردن هست توسعهی رابطه آدمی با خداوند است و از چارچوب تنگ روابط علّی بیرون رفتن» (همان: ۱۱۶)
« کمترین اثری که انس با خدا دارد، این است که ملالتی، اندوهی یا پلیدی در دل و جان باقی نمیگذارد و انسان را به طهارت ضمیر و نشاط روحی میرساند.» (همان: ۱۹۶)
از دیگر آثار دعا، اعتماد به نفس، عدم تکبر و غرور، شجاعت و دلیری را میتوان شمرد. زیرا آدمی که خدا را دارد همه چیز دارد و کامل است و در همه جا و همه وقت حضور خدا را در خود احساس میکند.
۲-۳ نقش نماز و نیایش در اندیشهی شاعران کهن و معاصر
شاعران ایران زمین به رسم خطبه خوانان و گویندگان، آغاز دیوان و منظومههای بلند خویش را به مناجات و راز و نیاز با پروردگار میآراستهاند. این نیایشها که سرشار از مضامین لطیف و عمیق و گواه ذوق و روح لطیف سرایندگان آنها بوده با حمد الهی و توصیف عظمت کبریایی حق آغاز شده است.
در شعر فارسی و در میان شاعران کهن، از اواخر قرن چهارم و بخصوص آغاز قرن پنجم با غلبهی نگرشهای عقیدتی و مذهبی در پهنهی ایران، شرایط برای پرداختن به مسائل معنوی از جمله نماز و نیایش در شعر فارسی آمادهتر شد و در آثار شاعران کهن نمونه های بسیار دلانگیز و گرانسنگی از مناجاتها و نیایشها پدید آمد.
در شعر فردوسی بزرگ، بخش عمدهای از داستانها حاوی نماز و نیایش به درگاه خداوند متعال است و همهی ما می دانیم که این شاهکار تمّدن بشریّت با نام خدا و ستایش او آغاز شده است :
« بنــام خداونـد جـان و خـرد کـزین بـرتـر اندیشه برنگذرد
خـداونـد نـام و خـداوند جای خـداونــد روزی ده رهنمـای
خـداوند کیـوان و گـردان سپهر فروزندهی ماه و ناهیـد و مهـر
ز نام و نشـان و گمان برترست نگـارنـدهی بر شده پیکرسـت
به هستیش باید که خستو شوی ز گفتـار بـیکـار یکسـو شوی
پرستنـده باشـی و جـوینده راه به ژرفـی بفرمانش کردن نگاه.»
(حمیدیان، ۱۳۸۹: ۱)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...