فایل شماره 5887 |
اسمائیل، بلی، سون و تیسانت)[۱۱۹] ۲۰۰۲ (هفت مولفه را برای گرایش به نوآوری سازمانی در نظر میگیرند:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۱-نوآوری فردی[۱۲۰]: نوآوری فردی بر میزان نوآوری و خلاقیت خود شخص که در زمینه حل مشکلات سازمان به کار میگیرد، تاکید دارد.
۲-نوآوری رهبری[۱۲۱]:نوآوری رهبری بر دیدگاه های مدیران سطح بالاتر سازمانی که موجب ایجاد و توسعه نوآوری کارکنان در سازمان می شود تاکید دارد.
۳-نوآوری محیطی[۱۲۲]: این نوع نوآوری، موقعیت و شرایطی که محیط سازمان برای ایجاد نوآوری در اختیار کارکنان قرار میدهد را اندازه گیری می کند و در واقع شرایط محیطی موثر بر نوآوری از طرف محیط سازمان را نشان میدهد.
۴-فرد-بازخورد[۱۲۳]: منظور از فرد-بازخورد، به میزان بازخورد خود شخص از محیط اطرافش می پردازد و در واقع نحوه واکنش خود شخص را در زمینه راه حلهای نوآورانه نشان میدهد.
۵– محیط –بازخورد[۱۲۴]: منظور از محیط –بازخورد، میزان تشویق و بازخورهای مثبت محیط در زمینه راه حلهای نوآورانه است.
۶-بازخورد میان فردی[۱۲۵]: بازخورد میان فردی به میزان بازخوردهای مثبتی که افراد در مورد همکاران و رهبران سازمان خود در حیطه راه حلهای جدید و نوآرانه ارائه می دهند، اشاره دارد.
۷-یادگیری مبتنی بر شواهد[۱۲۶]: این مولفه به یادگیری افراد از ایدههای جدید در کارها براساس شواهد و تجربیات خود و افراد اشاره دارد.
شکل۲-۲: شکل ابعاد نوآوری سازمانی (اقتباس از رجاییپور و همکاران، ۱۳۹۱).
۲-۱-۱-۷- نیاز دانشگاهها به سازگاری
وان وات[۱۲۷] (۱۹۹۹) در این باره بیان می کند که چالشهای بزرگ لزوما مشکلساز نیستند، بنابراین دانشگاهها نباید نسبت به آنها بیتوجه باشند آنها باید سعی کنند که با این تغییرات و چالشها سازگار شوند به این منظور لازم است که آنها نوآور باشند. نوآورانه بودن و کارآفرینانه بودن دانشگاهها حداقل در سه حوزه اتفاق میافتد:
۱-پژوهش
۲-تدریس و یادگیری
۳-انتقال دانش
۲-۱-۱-۷-۱- پژوهش
با توجه به پژوهشها، دانشگاهها باید بدانند که آنها تنها منبع و سرچشمه اختراع و خلاقیت نیستند. در جهان تولیدات جدیدی از دانش وجود دارد که اغلب با بودجه های فراوان سعی دارند تا موقعیت مطلوبی را برای خودشان در محیط ساختار دانش جهانی ایجاد کنند. بنابراین آنها باید در جست و جوی همکاریهای راهبردی بوده و تعامل نزدیکتری با دیگر تولیدکنندههای دانش داشته باشند. آنها باید یاد بگیرند تا منابع خودشان را (مخصوصا سرمایه های فکری) حول زمینه های مختلف مشکل و با توجه به پویاییهای موجود در زمینه های مختلف مشکل به طور مداوم سازماندهی کنند. در واقع دانشگاه های نوآور قادرند تا سیستمهای ارزشی خود را حول محور پویایی و همکاری توسعه دهند (وان وات، ۱۹۹۹). در واقع دانشگاهها برای حرکت در جهت نوآوری باید بتوانند توانایی ارتباطی خود را با سایر دانشگاهها و سازمانها گسترش داده و زمینه برقراری همکاریهای مختلف را در زمینه های گوناگون با موسسات موجود در محیط بیرونی ایجاد کنند و همواره سعی کنند که در زمینه های مختلف پژوهشی با دانشگاهها و موسسات دیگر رقابتی سالم داشته باشند و روز به روز در جهت رشد و توسعه بیشتر حرکت کنند.
۲-۱-۱-۷-۲-تدریس و یادگیری
شرایط بازار کار بیرون از دانشگاه خواستار مهارت هایی است که سنتی نیستند بنابراین دانشگاهها با چالشهایی برای تعریف مجدد مفهوم یادگیری دانشگاهی مواجه هستند. نیوتن شرح میدهد که با توجه به این مطلب باید توجه داشت که دانشگاهها دیگر تنها آموزش دهنده فرایندهای سنتی نیستند بلکه مجموعه ای از مهارت های جدید را به فرایندهای آموزش دانشگاهی سنتی اضافه می کنند؛ مثل مهارتهای مهم تمایل به تغییر، مهارت چند رشته-ای بودن و … (وان وات، ۱۹۹۹). در واقع مقوله تدریس و یادگیری به عنوان مهمترین رکن نظام آموزشی باید با توجه به تغییرات سریع جوامع به روز شوند تا مدرسان بتوانند از این طریق افرادی شایسته را متناسب با تغییرات گوناگون برای شرایط بازار کار و متناسب با تقاضای آن و با مهارت های گسترده، پرورش دهند.
۲-۱-۱-۷-۳-انتقال دانش
کلارک معتقد است که دانشگاه های نوآور نشان دادهاند که به خصوص در این وظیفه سوم پذیرفته شده برای دانشگاهها موفق بوده اند که دانشگاه های نوآور درس مهمی از این مطلب میگیرند. دونالد کندی رئیس سابق دانشگاه استنفورد استدلال می کند که انتقال فناوری موثرترین روش انجام شده از طریق جنبش مردم است. انتقال دانش بیشتر شبیه یک مسابقه است که در آن توپ به صورت مداوم بین بازیکنان در حرکت است و بازیکنان برای برنده شدن مجبورند تا با یکدیگر همکاری کنند. بنابراین تاکید بر همکاری و به اشتراکگذاری منابع در این مورد آشکار می شود (وان وات، ۱۹۹۹). در واقع انتقال دانش در دانشگاه های نوآور می تواند دارای نقش بسیار با اهمیت و کلیدی باشد. از طریق انتقال دانش است که دانشگاهها میتوانند روز به روز اطلاعات جدید کسب کرده و ایدههای جدید ارائه دهند.
۲-۱-۱-۸- اصول نوآوری
برخی از مهمترین اصول نوآوری عبارتند از:
۱-همه ایده ها ظریف و ارزشمند هستند بنابراین سزاوار است محیطی فراهم نمود که ایده ها شکوفا و پرورش یابند.
۲-مبتکر ایده برای ارتقا و پرورش ایده به کمک نیاز دارد به عبارتی ایده مبتکر باید توسط یک حامی مورد پشتیبانی قرار گیرد.
۳-محصولات نوآورانه جدید برای بقای شرکت لازم و ضروری است.
۴-مبتکران ایده، عامل اصلی و اساسی رشد شرکت هستند (آقایی، ۱۳۷۷ به نقل از دهقان نجم، ۱۳۸۸).
از آنجایی که سازمانها برای بقا نیاز دارند تا خود را با شرایط جامعه سازگار کنند نیاز است که آنها نوآور باشند؛ برای ایجاد نوآوری باید محیط سازمان به گونه ای باشد که ایده ها در آن شکوفا شده و ایدههای شکوفا شده مورد حمایت و تشویق واقع شوند تا سازمان در شرایط متغیر جوامع بتواند پاسخگو باشد و بقای خود را تضمین نماید.
۲-۱-۱- ۹- ویژگی سازمانهای خلاق و نوآور
در سازمانهای نوآور، ساختار سازمانی مشوق نوآوری است. در واقع این سازمانها از ساختارهای منعطف استفاده می کنند (دراکر، ۱۹۹۸). در اینگونه سازمانها، ساختار، راهبردها و استراتژیها و فرهنگ موجود از نوآوری حمایت می کنند. در واقع در سازمانهای خلاق و نوآورراهبردها، بینشها، خط مشیها و انتظارات سازمان به تقویت روحیه کارآفرینی تاکید می کند (لبیچ[۱۲۸]، ۱۹۹۸).
بارلنگا (۲۰۱۰) ویژگیهای سازمان نوآور را شامل موارد زیر میداند:
۱-بلندپروازی و تعهد مدیریت ارشد
۲-فرایندهای ساده و به راحتی قابل فهم
۳-توسعه مداوم و پایدار
۴-مکانیزم های پشتیبانی
۵-انگیزه و توانمندسازی
۶-تجربه و خطرپذیری
۷-بینش و فراست نسبت به محیط خارجی
فرهنگ نوآوری یک سازمان به منزله چارچوب نهادی برای بازیگران درگیر در فرایندهای نوآوری میباشد و شامل تمام هنجارها، ارزشها، آرمانها و باورهایی است که بر رفتار هر کسی که در فرایندهای نوآوری شرکت دارد موثر است. در واقع فرهنگ نوآوری توسط همه بازیگران ساخته و پشتیبانی می شود (بارلنگا، ۲۰۱۰).
در مقوله منابع انسانی در مییابیم که سازمانهای نوآور فعالانه آموزش و توسعه دانش اعضای خود را آنطور که روز آمد باشد تشویق میکنند. امنیت شغلی در سطح عالی برای کارکنان خود فراهم می آورند تا ترس از اخراج به خاطر اشتباه را کاهش دهند و به افراد جرأت می دهند که تغییر پذیر باشند. زمانی که اندیشه ای جدید تکامل می یابد پیشتازان تغییر فعالانه و با شور و شوق اندیشه را تعالی می بخشند و آن را حمایت می کنند بر مشکلات چیره میشوند و اطمینان می دهند که نوآوری به مرحله اجرا در خواهد آمد (محمدی، ۱۳۸۴).
سازمانها با نوآوری بیشتر، در پاسخ به محیطهای متغیر و ایجاد و توسعه قابلیت های جدیدی که به آنها اجازه دهد به عملکرد بهتری برسند موفقتر خواهند بود. ابتکارات و اقدامات نوآوری به ظور فزاینده به دانش، تخصص و تعهد کارکنان به عنوان دروندادهای فرایند ایجاد ارزش وابسته است (مونتس، مورنو و فرناندز[۱۲۹]، ۲۰۰۴).
جرجانی (۱۳۹۲) معتقد است که در سازمان خلاق رقابت کامل و فشرده است: در یک سازمان در صورتی خلاقیت صورت میپذیرد که رقابت کامل در آن حاکم باشد؛ فرهنگ: یکی از عوامل عمدهای که به بالندگی مدیریت کمک می کند فرهنگ مردم است. برپایه یک فرهنگ خوب، اتلاف وقت گناه محسوب می شود. بدیهی است در چنین بستر مناسبی جهت رقابت، خلاقیت یا سازمانهای پویا بهتر شکل میگیرد؛ دسترسی به مدیران: سازمانهای خلاق بر این اعتقاد هستند که دانش در سطح سازمان به وفور پراکنده شده است و مدیران به راحتی میتوانند افکار و نظرات دیگران را مستقیم و بدون واسطه دریافت کنند؛ احترام به افراد: ویژگی دیگر سازمان خلاق احترام به افراد است و آنها باور دارند که میتوانند همگام با نیازهای سازمان، رشد کنند؛ ارائه خدمات مردمی: هدف نهایی در این سازمانها توجه به نیازمندیهای جامعه و جلب رضایت آحاد مردم است؛ در سازمان خلاق افراد دارای یک تخصص ویژه نیستند و این امکان را دارند که برای قرار گرفتن در جایگاه مناسب، شغلی داشته باشند؛ کار گروهی: روابط دائمی و بلند مدت کارکنان با این سازمانها و در نتیجه برخورداری آنها از امنیت شغلی ویژگی دیگر این نوع سازمانهاست. استقبال مدیر از عامل تغییر: در این سازمانها تمامی مدیران، مساله تغییر را به عنوان تنها عامل ثابت و گریز ناپذیر میدانند و با خشنودی آن را پذیرفته و در برابر آن مقاومت نمیکنند. بنابراین میتوان بیان کرد که سازمان نوآور، سازمانی است که اصل مهم و نهادینه شده در آن مقوله خلاقیت و نوآوری بوده و فرهنگ غالب آن نیز مشوق نوآوری میباشد. در واقع درچنین سازمانی افراد با یکدیگر؛ و با محیط بیرونی به صورت مداوم در ارتباط بوده و به راحتی تبادل و انتقال دانش میان آنها صورت میگیرد.
۲-۱-۱-۱۰- عوامل و موانع موثر بر نوآوری سازمانی
جهت ایجاد خلاقیت و نوآوری پایدار در سازمانها، معمولا یکسری عوامل به عنوان عوامل تسهیل کننده نوآوری و یکسری عوامل به عنوان موانع موثر در نوآوری عمل می کنند که مدیران و کارکنان میتوانند با شناخت عوامل تسهیلکننده و پیادهسازی آن در سازمان و همچنین شناخت موانع نوآوری و اصلاح آنها، سازمان خود را به یک سازمان خلاق و نوآور تبدیل نمایند. در جدول زیر به تعدادی از این عوامل و موانع موثر در نوآوری اشاره شده است.
جدول ۲- ۳: عوامل و موانع موثر در نوآوری سازمانی (اقتباس از علیرضایی و تولایی،۱۳۸۷).
عامل
موانع
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1401-04-05] [ 09:19:00 ب.ظ ]
|